نتايج جستجو مطالب برچسب : بعد از شکست عاطفی

وقتی یک رابطه یا ازدواج بر هم می‌خورد هیچ‌وقت آسان نیست. دلیل این بر هم خوردن رابطه هر چه که باشد،و اینکه می‌خواسته‌اید یا نه، اتمام رابطه ممکن است کل زندگیتان را از این رو به آن رو کند و همه جور احساسات دردناک و پریشان‌کننده برایتان به ارمغان آورد. اما برای کنار آمدن با این وضعیت دشوار و ادامه راهتان کارهای مختلفی می‌توانید انجام دهید. حتی می‌توانید از این تجربه درس بگیرید و به فردی قوی‌تر و هوشیارتر تبدیل شوید.

چگونگی برخورد با روزهای بعد از جدایی

التیام یافتن بعد از بر هم خوردن رابطه یا طلاق

چرا حتی بااینکه رابطه‌تان دیگر آنقدرها خوب نیست، بر هم خوردن رابطه اینقدر دردناک است؟ طلاق و جدایی به این دلیل دردناک می باشد که نشانگر فقدان است و نه فقط از رابطه بلکه از آرزوها و تعهدات مشترک. روابط عاشقانه با هیجانی وصف‌ناپذیر و امید به آینده شروع می‌شوند. وقتی چنین روابطی بر هم می‌خورند، دچار ناامیدی، استرس و فقدان شدید می‌شویم.

طلاق و جدایی ما را به ورطه‌ای نامعلوم می‌کشاند. همه چیز بر هم می‌خورد: برنامه زندگی و مسئولیت‌هایتان، خانه‌تان، روابط خانوادگی و دوستی‌هایتان و حتی هویت تان. جدایی، تردید نسبت به آینده را می‌آورد. بدون داشتن همسر زندگی چه شکلی خواهد بود؟ آیا می‌توانید کس دیگری را پیدا کنید؟ آیا تا آخر عمر تنها خواهید ماند؟ این تردیدها گاهی بدتر از یک رابطه بد به نظر خواهد رسید. التیام یافتن و بهبودی از جدایی و طلاق بسیار سخت است. اما، خیلی مهم است که بدانید و مرتب به خودتان یادآور شوید که می‌توانید و باید به جلو بروید. اما التیام یافتن زمان می‌برد، پس باید صبور باشید.

اما چطور می توان روزهای پس از طلاق را با آسیب های کمتری سپری کرد؟!

 – علت واقعی طلاق را بشناس!

در هیچ طلاقی یک نفر صد در صد مقصر و یک نفر کاملا بی گناه نیست. طلاق حاصل انتخابی غلط یا شیوه ارتباطی نادرست است. بنابراین دو نفر در این ماجرا سهم دارند. این که به عنوان یک فرد مطلقه بتوانیم سهم خودمان را در طلاق معلوم کنیم و شیوه های ارتباط غلط مان را بشناسیم، قدم اول را برای تغییر برداشته ایم. تا وقتی دیگری را صد در صد مقصر می دانیم در یک کینه همیشگی باقی می مانیم و لزومی برای تغییر نمی بینیم. وقتی هم کاملا سهم خودمان را صد در صد می دانیم تا آخر عمرمان فقط احساس گناه می کنیم و اعتماد به نفس و عزت نفس مان کاهش می یابد. کشف این که کجای راه را غلط رفته ایم البته چیز ساده ای نیست. یک مشاوره خانواده که در مشاوره بعد از طلاق تخصص دارد حتما در این زمینه می تواند کمک های بسیار ی ارائه دهد.

– شرایط بعد از طلاق را بشناس

هر کسی بعد از طلاق شرایط خاص خود را دارد. یک خانم ممکن است به زندگی با خانواده پدری برگردد، یکی ممکن است مستقل با فرزندانش زندگی کند، مردی ممکن است زندگی مجردی در پیش گیرد. هر کدام از این ها شرایط خاص خودش را دارد. اگر این شرایط را نشناسیم، ممکن است هر ناکامی ریز و درشت را به طلاق ربط دهیم. اما شناخت شرایط باعث می شود آن را مدیریت کنیم و زندگی کمتر روی بدش را به ما نشان دهد.

– مستقل باش

بعضی ها قبل از ازدواج هم با خودشان مشکل حل ناشده ای داشته اند که در زندگی مشترک بروز کرده و نقش مهمی در بروز طلاق هم بازی کرده است. همچنین کسی که قبل از طلاق نسبت به تنهایی، طرد دیگران یا نه شنیدن حساس باشد بعد از طلاق هم دوباره با این مشکلات دست و پنجه نرم می کند. کسی که هنوز به استقلال مالی (درآمد مستقل بر پایه شغل)، استقلال عاطفی (وابستگی نداشتن به خانواده چه به شکل وابستگی و چه به شکل کینه) و استقلال فکری (عقاید مستقل برای خود که انتخاب خود فرد است نه خانواده) نرسیده باشد، بعد از طلاق مشکلات بیشتری خواهد داشت. اما در صورتی که فرد از همان ابتدا استقلال داشته یا حداقل در ماه های ابتدایی ازدواج به این استقلال رسیده باشد، بعد از طلاق هم با مشکلات کمتری دست و پنجه نرم می کند. یادتان باشد وابستگی عاطفی یا مالی یا فکری می تواند بعد از ازدواج از والدین به همسر هم منتقل شود و کسی که همه چیزش به همسرش منوط بوده است بعد از طلاق ناگهان با یک خلاء بزرگ رو به رو می شود. اما برعکس کسی که استقلال عاطفی و مالی و فکری دارد بعد از طلاق می تواند گلیم خودش را از آب بکشد.

– حمایت مناسب بگیر!

بعضی از افراد طلاق گرفته، یا حاضر نیستند هیچ حمایت فکری و عاطفی بگیرند یا به تله حمایت های نامناسب می افتند. در صورتی که دوستان یا خانواده فرد اصول حاکم بر روابط زوجین را بدانند یا حداقل خودشان افراد موفق و آگاهی در این زمینه باشند، احتمال حمایت خوب بیشتر است. البته بهترین حمایت فکری را یک روان شناس یا مشاور می تواند ارائه دهد. اما اگر برای فرد حمایتی وجود نداشته باشد یا خودش نخواهد از دیگران حمایت بگیرد، گذشتن از دوره سوگ بعد از طلاق بسیار سخت می شود. از همه بدتر زمانی است که دیگران حمایت های نامناسب می کنند. مثلا تقصیر را کاملا به گردن همسر سابق، دوست یا عضو خانواده شان می گذارند. وقتی خود فرد طلاق گرفته را کاملا مقصر می دانند و با جملاتی مثل «اون که زن/ مرد خوبی بود چرا طلاق گرفتین؟» یا «خوشی زده بود زیر دلت» بیشتر باعث آزار روحی می شوند تا حمایت عاطفی و فکری. این که فرد طلاق گرفته بداند شرایطش به گونه ای است که حتی با وجود استقلال بهتر است از یک متخصص باتجربه درباره مشکلاتش راهنمایی بگیرد و از مشکلاتش بگوید و هیجان هایش را خالی کند، عبور از روزهای بعد از طلاق را راحت تر می کند.

چگونگی برخورد با روزهای بعد از جدایی

– با معنا زندگی کن!

جمله مشهوری وجود دارد که «هر کسی چرایی برای زندگی خود دارد با هر چگونه ای خواهد ساخت.» کسانی که معنایی برای زندگی خود نیافته اند بعد از طلاق بیشتر از همیشه می توانند به وادی بی معنایی بیفتند.

– این چند سوال، که باید از خودت بپرسی: – عقب بایستید و به کل تصویر نگاه کنید. سهم شما در مشکلات به وجود آمده در رابطه‌تان چه بوده است؟

– آیا می‌خواهید همان اشتباهات را دوباره تکرار کنید یا در روابط بعدی هم آدم‌های نامناسبی برای خودتان انتخاب کنید؟

– به اینکه چطور به استرس واکنش می‌دهید و با تعارضات و تردیدهایتان کنار می‌آیید فکر کنید. آیا می‌توانید بهتر برخورد کنید؟

– ببینید آیا می‌توانید دیگران را آنطور که هستند بپذیرید، نه آنطور که می‌توانند باشند یا باید باشند.

– احساسات منفی‌تان را نقطه‌ای برای شروع تغییر ببینید. آیا کمتر احساساتتان دستتان است یا آنها کنترل شما را به دست گرفته‌اند؟

با خودتان صادق باشید. سعی نکنید که مقصر را پیدا کنید یا همه تقصیرها را گردن خودتان بیندازید. وقتی به گذشته رابطه نگاه کنید، فرصتی برای یادگیری درمورد خودتان، چگونگی ارتباطتان با دیگران و مشکلاتی که باید روی آنها کار کنید پیدا خواهید کرد. اگر بتوانید انتخاب‌ها و رفتارهای خود، از جمله دلیل اینکه چرا همسر سابقتان را انتخاب کردید، را بی‌تعصب بررسی کنید، می‌توانید بفهمید که اشتباهتان کجا بوده و در آینده انتخاب‌های بهتری داشته باشید.

ادامه مطلب / دانلود

بعد از شکست عاطفی چیکار کنیم؟

در هر جدایی شما از مراحل متفاوتی می گذرید، وضعیت های روحی مختلفی را تجربه می کنید که هر کدام برای مدتی شما را درگیر خود می کنند. اگر بخواهیم این مراحل را دسته بندی کنیم، باید از سه فرآیند روانی کندن و جدا شدن، انطباق و در نهایت التیام نام ببریم.

شکست عاطفی

هر جدایی ای مانند از دست دادن یک عزیر دردناک و سخت است؛ به خصوص اگر این جدایی از کسی باشد که شما با اشتیاق و علاقه، آینده ایده آل خود را با او ترسیم کرده بودید. بنابراین عجیب نیست اگر بعد از بهم خوردن یک نامزدی، ببینیم که فرد برای کاهش درد و رنجش، رفتارهای خاصی را انجام می دهد. رفتارهایی که طبیعی هستند اما در دراز مدت می توانند خطرآفرین شوند.

به این رفتارها که برای کاهش درد هر فردی به آنها روی می آورد، مکانیزم دفاعی گفته می شود. مکانیزم های دفاعی اگر از شش ماه بیشتر استفاده شوند ممکن از مشکلات فراوانی را برای فرد ایجاد کند. این مکانیزم ها عبارتند از:

1) انکار:

در این مکانیزم، فرد سعی می کند وجود مشکلات پیش از جدایی را انکار کند. خاطره های مبهمی از زندگی مشترکش به یاد می آورد، سعی می کند روابطش را محدود کند و اجازه ندهد دیگران از وضعیت فعلی او با خبر شوند. اگر این مکانیزم به طول بینجامد فرد تعامل های عاطفی اجتماعی اش را نسبت به دوستانش از دست خواهد داد.

2) دست کم گیری:

این که افراد مطلقه می گویند که طلاق آن طور که می گویند چیز بدی نیست. این افراد از درون در حال متلاشی شدن هستند. در برخی موارد دچار بیماری های جسمی و روحی شدیدی می شوند.

3) خردگرایی:

در یک عبارت اگر بخواهیم خردگرایی را تعریف کنیم، باید بگوییم: حذف کردن جنبه های عاطفی یک ماجرای دردناک و نگاه کردن به آن با منطق و استدلال. کسی که از این مکانیزم استفاده می کند، جنبه احساسی مشکل جدایی اش را نادیده می گیرد و فقط به تجزیه و تحلیل آن می پردازد. او سعی می کند حرف های فلسفی و منطقی در باره طلاقش بگوید. مثل این که: با این تصمیم هردویمان راحت هستیم. در کوتاه مدت این خردگرایی خوب است اما نباید از التیام زخم های احساسی غافل شد.

4) خشم:

فرد در همه جا و در همه حال و شرایط همه خشمش از همسرش را به زبان می آورد. از او بدگویی می کند، سعی در انتقام جویی دارد و می گوید من نمی گذارم فراموش کند که با من چه کرده است، نمی گذارم آب خوش از گلویش پایین برود. اما غافل از اینکه خشم خشم می آفریند و با این کار در یک دور باطل خصومت گرفتار می شود.

5) جابجایی:

فرد بجای تمرکز بر همسر سابقش اشخاص دیگری را مانند دوستان، خانواده، شغل، تحصیل و… جایگزین او می کند. به کارهایی روی می آورد که وقتش را می گیرند و خود را وقف فرد، جمعیت، گروه یا کار خاصی می کند.

6) برخورد کردن:

در چنین مکانیزمی فرد بیش از قبل به سر و وضع ظاهری اش می رسد. او وارونه سازی می کند. سعی می کند نشان دهد خیلی سرحال است، هیچ مشکلی ندارد و از همیشه خوشحال تر است. اگر این مکانیزم ادامه پیدا کند خانواده و اطرافیانش از او دور می شوند.

وقتی همه چیز را می پذیرید…

یکی دیگر از فرایند های روانی طلاق انطباق است. در این مرحله فرد دیگر طلاق را پذیرفته و در پی کشف اشتباهاتش است. او می گوید که از این پس باید چه کارهاییی را انجام دهد تا در زندگی مشترک بعدی اش اشتباهاتش را تکرار نکند. او دیگر از بیان اینکه شکست خورده واهمه ندارد.

در مرحله آخر به التیام می رسد. در این مرحله فرد واقعیت را می پذیرد و برای آغاز یک زندگی جدید آماده می شود. او می کوشد تا در این زندگی مشترک کمترین اشتباه را انجام دهد.

چقدر درگیر خواهید بود؟

مرحله اول شش تا یکسال به طول می انجامد و مراحل دوم و سوم هر یک سه تا شش ماه به طول می انجامند. در مجموع پس از هر جدایی باید یک تا 2سال زمان سپری شود تا فرد بتواند به ازدواج مجدد برسد. البته این زمان ها قطعی نیست و در برخی از افراد می تواند بیشتر و کمتر باشد. یعنی به کوتاهی و بلندی زمان با هم بودن زوج ها، نوع جدایی نیز در این میان نقش مهمی دارد.

ادامه مطلب / دانلود
css.php