نتايج جستجو مطالب برچسب : ازدواج خوب

آقایان با رعایت این نکات ازدواج موفقی خواهید داشت

مردان با داشتن شرایطی و دانستن نکاتی می توانند تضمین کننده یک ازدواج موفق باشند. برای یک ازدواج موفق کافی است مردان بدانند چگونه باید با همسرشان رفتار کنند.

بارها گفته ایم و باز هم می گوییم که آنچه خوشبختی و موفقیت ازدواج را قطعی می کند، داشتن مهارت های زندگی مشترک است. بنابراین اگر می خواهید ازدواج خوبی داشته باشید، باید قبل از ازدواج خود را برای یک زندگی خوب آماده کنید.با ما همراه باشید تا مواد لازمش را برایتان بگوییم.

روی صحبتمان این بار با مردها است. در ازدواج، در کنار مهارت های عمومی و ویژگی هایی که هر دو طرف باید داشته باشند، برخی ویژگی ها هم هست که مختص خود شما است.
همه آنچه می تواند شما را همواره «محبوب» همسرتان نگه دارد، در رفتار شما نهفته است. ظاهر، شرایط مادی یا موقعیت اجتماعی، هیچ کدام تضمین کننده این نخواهند بود که همسرتان شما را به چشم قهرمان خانواده و زندگی اش ببیند. باور داشته باشید عواطف انسانی و بی آلایش، از شما شخصیت عزیزتری می سازد.

مهارت های مردانه برای یک ازدواج موفق
اولین مورد مردانه برای یک ازدواج موفق، دادن احساس امنیت به همسر است
مرد ستون خانواده است و مهم ترین نقشش، ایجاد امنیت و حمایت است. رفاه روانی مهم ترین خواسته زن از مرد است و احساس ایمنی و امنیت در درجه دوم قرار دارد. شما می توانید کسی باشید که به همسرتان حس امنیت می دهید. اگر سکندری می خورد، کمک کنید بلند شود. اگر روز بدی داشته است، به او گوش کنید و لبخند را به چهره اش بیاورید. همیشه در دسترس او باشید و به او نشان دهید که در هر شرایطی از او حمایت می کنید. هم جایی که زور بازوی شما نیاز است و هم جایی که توان و مقاومت روانی شما باید از همسرتان حمایت کند، در کنار او باشید.
مهم ترین چیز این است که در وقت لازم، حاضر باشید؛ همان جا که او می خواهد. وقتی اوضاع در زندگی یا رابطه تان کمی دشوار می شود، فرار نکنید. با همدیگر حرکت کنید. گذشتن از موانع، همراه یکدیگر، به ازدواج تان استحکام می دهد. یک مرد محبوب، مشکلات را نمی پوشاند، حل شان می کند، البته با یاری همسرش.

انعطاف‌پذیری مردانه دومین شرط لازم برای داشتن یک ازدواج موفق است
انعطاف پذیری شرط مدیریت است و یک مرد به عنوان مدیر و مسئول خانواده باید بتواند بین تصمیمات خود، مصلحت خانواده و احساسات و عواطفش تعادل برقرار کند. انعطاف پذیری به معنی نرمخویی در جایگاه لازم و صبر و تدبیر در مشکلات است. هرچند که این ویژگی باید در زن ها هم وجود داشته باشد اما وجود آن در مردها با توجه به جایگاه مدیریتی که در خانواده دارند ضروری است.

 

برای یک ازدواج موفق شنونده خوبی برای همسرتان شوید

برای یک ازدواج موفق بگذارید همسرتان بفهمد محبوب و مورد تایید شماست
به عنوان یک مرد و یک همسر، به بانوی خود عشق بورزید. بگذارید بداند که محبوب و مورد تایید شما است؛ قلب و ذهن یک زن دائما به شنیدن و دانستن آن که دوست داشتنی و خواستنی و مطلوب است، نیاز دارد. با این کار عشقتان را همیشه زنده نگه می دارید و کاری می کنید تا همسرتان با همه توان سعی در جبران عشق شما داشته باشد. برای یک زن، کم دوست داشته شدن بدترین اتفاق است. زن ها را باید زیاد دوست داشته باشید و این عشق رو مرتب به او یاد آوری کنید. فکر نکنید که خودش می فهمد یا باید بداند که دوستش دارید. عشق با ابراز شدن زنده می ماند. این ابراز حس، محبت خودتان را هم عمیق تر می کند.

برای یک ازدواج موفق شنونده خوبی برای همسرتان شوید
زن ها نیاز به گفتگو و برون ریزی احساسات و حرف هایشان دارند. باید بتوانید به عنوان یک همسر، شانه ای برای اشک های او باشید؛ کسی که می تواند در کنارش پناه بگیرد. او با شما درد دل می کند چون شما را دوست دارد. لازم نیست تا زمانی که نخواسته، مشکلاتش را حل کنید. فقط خوب گوش کنید.
وقت گذاشتن برای یکدیگر، تضمین کننده یک ازدواج و خانواده سالم است
۵سال اول یک ازدواج، بهترین وقت خاطره سازی است. به جرات می توان گفت که زندگی هایی که در این ۵ سال خاطرات خوش زیادی نداشته باشند، در ادامه خیلی زود از هم می پاشند. دوام و قوام زندگی در این ۵ سال ایجاد می شود و زوج ها با ساخت خاطرات خوش، پیوندشان را محکم می کنند و اشتراکات تازه ای می سازند. بنابراین، باید بلد باشید که زندگی را خوش بگذرانید. منظورمان این نیست که ریخت و پاش کنید. فقط کافی است به قدر نیاز با هم وقت بگذرانید. وقت گذاشتن برای یکدیگر، تضمین کننده یک ازدواج و خانواده سالم است. از انجام کارها با هم لذت ببرید، از همراهی هم قدردانی کنید، اوقات و خاطره های تان به عنوان یک زوج و یک خانواده را ماندگار کنید. این فرصت طلایی شما برای محبوب بودن نزد همسرتان است.

درباره همسرتان، همیشه باید به جزییات توجه کنید
زنان خیلی بیشتر از مردان احتیاج به دیده شدن دارند. تنها در این صورت است که یک زن اطمینان حاصل می کند دوستش دارید. درباره همسرتان، همیشه باید به جزییات توجه کنید. سعی کنید حتی به نکات کوچک دقت کنید. تغییر مدل مو و هماهنگ کردن لباس های جدید را ببینید. ابراز حس هایش با صورت و ظاهر را درک کنید. حواس تان به موقعیت های مهم مانند سالگردها و تعطیلات باشد. برای تهیه یک هدیه متناسب برنامه ریزی کنید. این نشان می دهد حواس تان به او هست.

قدردانی و سپاسگزاری
احترام و قدردانی راه ماندگار کردن عشق است. باید یاد بگیرید برای هر چیز کوچکی، سپاسگزار او باشید. هیچ وقت کارهایی که برای زندگی تان می کند و فداکاری هایش را وظیفه نپندارید. بگذارید بانوی تان بداند که قدر او را می دانید. کوچک ترین لطف های او را حتی یادداشت کنید و به خاطرشان تشکر کنید. به او بگویید تا بداند چقدر برای تان مهم است.

ادامه مطلب / دانلود

چگونه ازدواج خوبی داشته باشیم؟

عموم مردم خوش‌صحبت بودن یا جلوی جمع صحبت کردن را مهارت ارتباطی می‌دانند، درصورتی‌که اصل مهارت ارتباطی این نیست، بنابراین شاید شما فقط مهارت خوب صحبت کردن را بلد باشید و همچنان مهارت ارتباطی بلد نباشید.

هر مهارتی که باعث شود شما منظور خودتان را بهتر بیان کنید و دیگران منظور شما را بهتر متوجه شوند در دسته مهارت‌های ارتباطی قرار می‌گیرد. سوالی که برای خیلی از مردم پیش می‌آید این است که مهارت ارتباطی آموختنی است یا ذاتی؟ مسلما آموختنی است.

پیام را درست مخابره کنید
مهارت ارتباطی برای درون‌گراها و برون‌گرا‌ها متفاوت است. با اینکه ۴۸ درصد جوامع درونگرا هستند، مهارت‌های ارتباطی را برونگراها به جامعه القا می‌کنند و به نیمی از مردم احساس ناتوانی در ارتباط القا می‌شود!

مردم فکر می‌کنند در شرایطی می‌توانند مهارت ارتباطی خوبی را تجربه کنند که مثل برون‌گرا‌ها پر سر و صدا باشند؛ این طرز فکر اشتباه است. درون‌گرا‌ها هم می‌توانند به این مهارت مجهز شوند بدون اینکه نیاز به شیطنت‌های برون‌گرا‌ها داشته باشند. اگر درون‌گرا باشید ممکن است با آرامش بیشتری منظورتان را برسانید، برون‌گرا هم که باشید ممکن است با حرف زدن بیشتری منظورتان را برسانید؛ پس مهم انتقال پیام است. دانستن این مهارت برای یک انتخاب و یک ارتباط درست بسیار لازم است.

با خودت چند – چندی؟!
وقتی شما در رابطه‌ای عاطفی هستید، داشتن مهارت انتخاب بسیار به شما کمک می‌کند. مهارت انتخاب یعنی تبدیل کردن رابطه عاطفی به سطح بالاتر یعنی همسری و این فرایند نیاز به مدیریت دارد. در یک رابطه مسلما یک مقدار انحصارطلبی دوجانبه هم وجود دارد. بعد شناخت حاصل می‌شود و به نقطه‌ای می‌رسید که ترجیح می‌دهید این ارتباط به شکلی پایدار‌تر ادامه پیدا کند؛ یعنی از فرآیند یک ارتباط دوستی ساده خارج می‌شوید.

در مهارت انتخاب شما قبل از اینکه کسی را انتخاب کنید باید ببینید با خودتان چند – چند هستید! یعنی خودتان در کدام ایستگاه زندگی ایستاده‌اید. تصمیم‌تان برای ادامه زندگی چیست؟ مثلا می‌خواهید زیر ۳۰ سالگی بچه‌دار شوید یا نه؟ پس باید فلسفه ازدواج داشته باشید. بعد در راستای آن فلسفه، به این فکر کنید که چه کسی به افق ذهنی شما نزدیک‌تر است. خیلی‌ها آدم‌های خوبی هستند، دوست‌های خوبی هم هستند اما مناسب ازدواج نیستند. بله، دردناک است!

برای یک انتخاب درست این موارد را در نظر بگیرید:
– یک چرایی برای خودتان تعریف کنید. اینکه چرا می‌خواهید ازدواج کنید؟
– ویژگی‌های شخصیتی خودتان را بشناسید.
– در‌‌نهایت فلسفه ازدواج خودتان را که با فلسفه ازدواج فرد دیگری متفاوت است را بدانید.

وقتی شما در رابطه‌ای عاطفی هستید، داشتن مهارت انتخاب بسیار به شما کمک می‌کند

ملاک های من چه باشند؟
اگر کسی انتخاب خوبی کرده و می‌خواهد آن را به ازدواج تبدیل کند، باید چند نکته مهم را بداند:
– لازم است از نظر شما آن فرد مطلوبیت فیزیکی و جنسی در یک حد متوسط رو به بالا برای‌تان داشته باشد.
– مطلوبیت دلی و هیجانی هم مهم است. البته لازم نیست الزاما عاشق همه وجناتش باشید و چه بهتر هم که نباشید؛ چون اگر عاشق باشید شاید به شناخت درستی از ویژگی‌های شخصیتی او نرسید.
-شرایط مالی‌تان بهتر است با هم متناسب باشد. اگر هم یک طرف از نظر مالی بالا‌تر است، باید هر دو طرف جنبه زندگی با فردی متفاوت از نظر فرهنگ اقتصادی را داشته باشند. سبک خرج کردن‌تان باید با هم هماهنگ باشد.
– سبک دینداری‌تان باید به هم بخورد و شبیه هم به زندگی و خدا و پیغمبر بنگرید، اگر شریعت برای یکی از شما خیلی مهم است برای دیگری نیز مهم باشد یا اگر یکی اهل مطالعات دینی است، به نظر دیگری مضحک نیاید.اگر شما اهل روزه و نماز هستید، این موضوع برای همسرتان با ارزش باشد.
– احتمالا همه می‌دانیم که تشابه خانواده‌ها بسیار بسیار مهم است و عملا با انتخاب یک نفر، خانواده او را نیز برمی‌گزینیم.

ازدواج خوب، ساختنی است
هرقدر هم که دو نفر همدیگر را دوست داشته باشند به هر حال قرار است وارد یک خانواده جدید شوند. ما معتقدیم و آمارهای خوبی داریم که نامزدی کوتاه مدت مناسب است، چون جایی برای بازگشت وجود دارد. البته اگر خانواده ایرانی این قضیه را بپذیرد، بنابراین خانواده مهم است، اما وسواسی هم به این موضوع نگاه نکنید. حداقل اینکه باید احترام شما در آن خانواده محفوظ باشد. اگر به عنوان عروس وارد خانواده‌ای می‌شوید، باید حواس‌تان به عروس‌های بزرگ‌تر باشد.
اگر هم داماد هستید حواس‌تان به دامادهای قبلی باشد. مثلا اگر عروس سوم یک خانواده هستید، نباید برای عروس‌های قبلی خانواده شاخ‌بازی در بیاورید. درنهایت اینکه ازدواج تمام لوازم یک قرارداد اجتماعی را دارد. یعنی اگر یک اشتباه کنید، باید تاوانش را هم پس بدهید. این قرارداد، رابطه زناشویی امن، رابطه صمیمی خوب و تعهد به همراه دارد. ازدواج خریدنی نیست، بلکه کاملا ساختنی است. هوش زیادی هم نمی‌خواهد؛ تنها رفتاری عاقلانه می‌طلبد. شباهت سبک زندگی خانواده‌ها معیار مناسبی برای محک زدن خانواده فردی است که انتخاب شماست؛ هر چه شباهت‌ها بیشتر، بهتر.

ارزش‌ها را تا چه اندازه چک کنید؟
در مرحله انتخاب باید یک سری کلیات را باید در نظر بگیرید. سطح احترام، قوانین اجتماعی، خانواده، بهداشت شخصی، معاشرت و… بخش کمی از این ارزش‌ها را عیان می‌کند. در ازدواج قرار نیست دو نفر درست مثل هم فکر کنند. اگر شما متفاوت از انتخاب‌تان فکر می‌کنید این تفاوت باید برای او قابل احترام باشد، یعنی باید موضوعی باشد که بتوانید هضم‌اش کنید و با هم دچار چالش‌های اعصاب خردکن نشوید. در نهایت اینکه با کسی باید ازدواج کرد که بتوان با او به سازگاری رسید. شاید گفتن این جمله کمی سخت باشد، اما شما گاهی باید انتخاب کنید که با یک آدم متوسط ازدواج کنید یا مجرد بمانید.

باید ارزش‌های آن طرف را به خودش و ارزش‌های خودتان را به او یادآوری کنید. درست مثل یک مذاکره. به طرف مقابل‌تان ویژگی‌های خوب رابطه را یادآوری کنید. البته باید رابطه خیلی شفاف باشد که بشود در مورد این مسائل صحبت کرد. بعد به این فرد بگویید که ببین سه سال دیگر بس است، بیا کمی جدی‌تر فکر کنیم. اما اگر پاسخ طرف مقابل این بود که شما و این رابطه خیلی خوب است اما من فعلا قصد ازدواج ندارم، این فرد را کنار بگذارید تا موقعیت‌های بعدی را از دست ندهید. خیلی وقت‌ها باید کسی را که دوست دارید برای رسیدن به اهدافی بزرگ‌تر کنار بگذارید.

ادامه مطلب / دانلود

با عروس های کم طاقت و نامزدهای بی اعتماد چه کنیم؟

با عروس های کم طاقت و نامزدهای بی اعتماد چه کنیم؟

با عروس های کم طاقت و نامزدهای بی اعتماد چه کنیم؟در اولین روزهای نامزدی و ازدواج زوج های زیادی هستند که با یک مشکل مشترک دست به گریبانند: حساسیت های بیش از حد همسرشان که گاهی آن را آن حسادت های عاشقانه تعبیر می کنند.واقعیت این است که ما چیزی به عنوان حسادت یا حساسیت های عاشقانه نداریم. همه چیز از احساس ناامنی در رابطه سرچشمه می گیرد.

شما وقتی نامزدتان را در حال گفتگویی صمیمی با یک غریبه می بینید، حساس می شوید چون حس می کنید امنیت رابطه تان به خطر افتاده است و ممکن است کسی بیش از شما بتواند به همسرتان نزدیک شود یا مورد قبول او واقع گردد. در چنین شرایطی ممکن است شما برای سرپوش گذاشتن به حس خود، آن را با عباراتی مثل حسادت عاشقانه، حساسیت از روی عشق زیاد و عباراتی از این دست مطرح کنید.

این وضعیت اگر خیلی تشدید شود، یعنی اگر شما با کوچکترین حدس و گمان، نشانه یا حرفی احساس کنید امنیت رابطه تان به خطر افتاده است، یعنی وارد فاز بی اعتمادی شده اید و باید ریشه این بی اعتمادی را پیدا کنید.اگر در ابتدای رابطه هستید و فکر می کنید مورد بی اعتمادی نامزدتان قرار گرفته اید، توصیه می کنیم دقت بیشتری در انتخابتان داشته باشید و روی ازدواجتان بیشتر فکر کنید. اما اگر عقد کرده هستید یا اولین ماه های زندگی مشترکتان را می گذرانید، این توصیه ها به تعدیل احساسات منفی همسرتان کمک خواهد کرد:

1- علت را شناسایی کنید:

گاه رفتار ماست که زمینه بدگمانی را به وجود می آورد. رفتار های تصنعی و ابراز احساسات خالی از صداقت، به میزان زیادی موجب می شود نامزد یا همسرمان دیگر به ما اعتماد لازم را نداشته باشد و این است که رفته رفته روابط میان ما و او به سردی می گراید. قبل از هر چیز، سهم خود را در این بی اعتمادی بازنگری کنید. چنانچه تصور می کنید آنقدر که باید، با همسرتان صادق نبوده اید لازم است قبل ازهر اقدامی در این زمینه، این صداقت را به رابطه میان خودتان بازگردانید.

2- تحمل و انعطاف پذیری خود را افزایش دهید:

گاهی بد دلی و بد بینی یک بیماری تلقی نمی شود، بلکه تجربیات و شکست های متعددی که فرد در زندگی خود داشته، او را به فردی بد بین و بی اعتماد تبدیل کرده است. سعی کنید او را درک کنید، مهربانی و علاقه خود را به او نشان دهید. فرد بد بین، با همان عینکی که شما را ارزیابی و قضاوت می کند، خود را می بیند و می شناسد. لذا بسیار ضروری است که این پیام را به او منتقل سازید که با وجود ویژگی های رفتاری که دارد، او را دوست دارید و می پذیرید. تحمل خود را با به یاد آوردن عشقی که به او دارید افزایش دهید و بدانید که برای کسب آرامش در زندگی لازم است منعطف باشید تا نشکنید.

3- اعتماد همسرتان را جلب کنید:

سعی کنید به تعهدات و ارزش هایی که میان خود و همسرتان قرار داده اید، پایبند باشید و این پایبندی را به او نشان دهید. با صداقت و عطوفت، حسن نیت و اعتماد خود را به او ابراز و با کاهش رفتار های ضد و نقیض، سعی کنید انسجام لازم را در این امر ایجاد کنید. اعتماد کنید تا مورد اعتماد قرار گیرید.

4- از همسرتان بخواهید که با شما صحبت کند و اعتماد به نفس او را بالا ببرید:

گاهی خود فرد بد دل به آزار دهنده بودن رفتارش آگاه است، اما قادر به متوقف کردن افکار خود نیست. گاهی پیامی چون: “تو برای من مهم و دوست داشتنی هستی” او را نرم و آرام می کند و تمام چیزی است که نیاز دارد؛ بنابراین لازم است همواره نکات مثبت، خوبی ها و ویژگی های مثبت او را به یادش بیاورید و سعی کنید در محیطی که توام با آرامش، صداقت، احترام و امنیت است او را به گفت و گو ترغیب کنید.

5 – از مشاوره تخصصی کمک بگیرید:

چنانچه آنچه را که توصیه شد به کار گرفتید و برای رفع مسئله تان کافی نبود، در نهایت استفاده از مشاوره تخصصی روانشناسی توصیه می شود.اختلاف های اول زندگی، به خصوص در دوره نامزدی و عقد خیلی رایج و البته خیلی استراتژیک هستند. چون می توانند آینده رابطه شما را تعیین کنند. می توانند مشخص کنند شما در تنظیم روابط بالغانه رفتار خواهید کرد یا با همین فرمان تا آخر پیش می روید و زندگی پرتنشی می سازید.شاید بگویید بعد از مدتی برخی از رفتارهای همسرتان آزاردهنده به نظر می رسد. در چنین شرایطی به کمک چند توصیه می توانید شرایط موجود را بهتر بپذیرید و خودتان را با زندگی مشترک تطبیق دهید.

پیشگویی را متوقف کنید!

تصور کنید همسرتان در ارتباط با شما آدم فراموش کاری است، او به صورت معمول تاریخ تولد شما، سالگرد ازدواج و یا مناسبت هایی از این دست را فراموش می کند، در عین حال قرارهایی که با شما دارد نیز پشت گوش انداخته و به عنوان مثال اگر قرار است با هم خرید بروید، ساعتی را که با شما قرار گذاشته فراموش کرده و با تأخیر از راه می رسد.

در این مواقع اگر کمی روی رفتار خود دقت کنید متوجه می شوید هر زمان که قراری با او دارید و یا مناسبت خاصی در راه است شما الگوی خاصی را طی می کنید. از ساعت ها پیش، در ذهن خود مشغول تکرار ماجرایی هستید که انتظارش را دارید؛ به احتمال زیاد با خود فکر می کنید که او باز هم دیر خواهد آمد، قرار را فراموش می کند، تولد من را به کل از یاد برده و … .

این کار که به عنوان «نشخوار ذهنی» نیز می توان از آن یاد کرد، یکی از کارهایی است که می تواند آرامش شما را حسابی به هم بریزد. در واقع از ساعت ها پیش از اینکه رویدادی ناخوشایند برایتان رخ دهد، سطح تنش و اضطراب را در خودتان افزایش داده و باعث می شوید تا تحریک پذیری تان افزایش یابد. در این شرایط اگر همسرتان طبق انتظار شما به وعده خود عمل نکند و یا باز هم قراری را فراموش کند،

عصبانیت و دلخوری شدیدتری را تجربه خواهید کرد، چرا که از نظر روانی پیش از این رویداد، دچار فرسایش روانی شده بودید.در عین حال اگر همسرتان مطابق انتظار شما نیز عمل نکند و به عنوان مثال دقیقاً طبق قرار عمل کند، شما لذت کمتری از این رویداد خوشایند را تجربه کرده و به احتمال زیاد برخورد شما نمی تواند مشوق همسرتان برای تکرار این رفتار باشد. اما راه چاره چیست؟

دست به تجربه بزنید!

گاهی اوقــات برخی رفتارهای ساده همسرمان تنها برای ما تبدیل به رفتارهایی آزاردهنـده می شود، آنقدر که اگر آن رفتار را برای دوستی تعریف کرده و نظر او را بخواهیم، به احتمال زیاد به ما خواهد گفت که بی جهت حساسیت نشان می دهیم و این موضوع آنقدرها هم اهمیت ندارد.واقعیت این است که رفتارهای کوچک در واقعیت چندان اهمیتی ندارند اما امان از وقتی که یکی از همسران روی یکی از آنها حساس شود. آن وقت با هر بار تکرار، آرامش خانه است

که به کل از دست می رود. یکی از ساده ترین راه ها برای کمک کردن حساسیت می تواند تجربه همان رفتار ناخوشایند توسط خود ما باشد.شاید با خود فکر کنید که امکان ندارد من کاری را که دور از نزاکت می دانم انجام دهم. هرچند هیچ کسی نمی تواند شما را مجبور به انجام کاری که دوست ندارید بکند اما توجه داشته باشید که گاهی اوقات تنها بعد از انجام همان کار است

که می توانیم متوجه شویم چرا همسرمان آن کار را تکرار می کند و همین نزدیک شدن به دنیای همسر می تواند باعث کم شدن حساسیت در ما باشد.به عنوان مثال تازه بعد از ترکاندن آدامس، متوجه می شویم که وقتی کسی آدامس را می ترکاند صدایی متفاوت با دیگران را می شنود، صدایی که او تجربه می کند شدت کمتری از صدایی دیگران می شنوند، دارد و در نتیجه کمتر آزاردهنده است. همین دیدن مسئله از زاویه ای دیگر می تواند به ما کمک کند تا واکنش کمتری نشان داده و حداقل با هر بار تکرار آن رفتار آزار کمتری ببینیم.

نقطه مشترک بسازید

انتقاد و قضاوت را بس کنید. بیشتر مردم از همان اول رابطه شروع به انتقاد می‌کنند. به یاد داشته باشید که هیچ‌کس نمی‌تواند ازدواجی را نجات بدهد اگر طرفین بیشتر از تحسین‌شدن مورد انتقاد قرار بگیرند. انتقادهای مدام و پی در پی به همسرتان این حس را می‌دهد که او به اندازه کافی برای شما خوب نیست. این حس (به خصوص برای مردها) سردشدن رابطه را به دنبال دارد. قبل از هر چیز سعی کنید همسرتان را بشناسید و بعد از آن تفاوت‌های قابل قبول همدیگر را بپذیرید.

درباره تفاوت‌ها شفاف‌سازی کنید. اینکه تفاوت را چه معنی می‌کنید، مهم است.

ما همیشه حقایق را از بین فیلترهای متفاوتی رد می‌کنیم که وجود آن فیلترها به فرهنگ، ‌جنسیت و خانواده بستگی دارد. تنها شرط یک ازدواج خوب، حفظ کردن عشق در رابطه است. می‌توانید همسرتان را در نوع سپاسگزاری‌تان غافلگیر کنید. اگر او چیزهایی را همیشه دوست داشته که شما با آن مخالفت می‌کردید، می‌توانید با موافقت خود به او حس متفاوت بدهید. اگر همسرتان همیشه تیر و کمان دوست داشته و به نظر شما خرید تیرو کمان از خرج‌های غیرضروری زندگی بوده، ‌می‌توانید با پس‌اندازهایی که برای تفریح خود کنار گذاشته‌اید،‌ برایش یک تیروکمان بخرید.

ادامه مطلب / دانلود

چند سوال مهم دختران درباره ازدواج

چند سوال مهم دختران درباره ازدواج

همان قدر که ازدواج با مردان کوچک‌تر رواج یافته، ازدواج با مردانی که خیلی بزرگ‌تر هستند هم شایع است. اگر سن و سال خواستگارتان خیلی بزرگتر از شماست، در چنین شرایطی به عنوان کسی که مورد خواستگاری قرار گرفته، باید سه سوال اساسی را از خودتان بپرسید و پس از بررسی منطقی و جواب عاقلانه و آینده‌نگرانه به آن، بله یا نه بگویید.

پیشنهاد می کنیم احساسات را موقتاً کنار بگذارید و تنها در صورتی که جواب این سوال‌ها مثبت است به بقیه موارد فکر کنید:

1-نظرش درمورد بچه دار شدن با شما یکی است؟

اگر خواستگارتان در اواخر دهه سوم یا چهارم زندگی‌اش به سر می‌برد احتمالا تا الان به دیدگاه‌های ثابتی درباره داشتن بچه رسیده است. ممکن است قبلا ازدواج کرده باشد و حتی بچه یا بچه‌هایی هم داشته باشد. در این شرایط داشتن یک بچه دیگر احتمالا گزینه ایده آلی برای او نخواهد بود. این در حالی است که شما سنی ندارید و دلتان می‌خواهد خیلی زود مادر شوید. اصلا ممکن است ماجرا کاملا برعکس باشد. او باز هم بچه بخواهد و شما آمادگی بچه دار شدن را نداشته باشید.چه در آرزوی مادر شدن هستید و چه از بچه داری خوشتان نمی‌آید باید نظر او را درباره موضوع «بچه» جویا شوید.بهتر است یک سوال کلی مطرح کنید و بگذارید خودش به تنهایی جواب بدهد.نگذارید پیش دستی کند و نظر شما را جویا شود چون در این صورت ممکن است جواب‌هایش را طبق خواست شما تنظیم کند و بعد از گرفتن جواب مثبت به خواست خودش برگردد.موضوع بچه بهتر است در جلسه سوم یا چهارم خواستگاری مطرح شود. دو جلسه اول خیلی زود هستند! بعد از جلسه سوم و چهارم هم ممکن است به طرف مقابل علاقه‌مند شده باشید و شرایط او را بپذیرید.‌‌ بنابراین همان جلسه سوم و چهارم را بچسبید!

2-با علائم سالخوردگی‌اش کنار می‌آیید؟

مورد توجه قرار گرفتن از جانب مردی که از شما بزرگ‌تر است خوبی‌هایی دارد: رفتار او پخته‌تر است، بچه بازی‌های کمتری دارد، می‌داند با شما چطور رفتار کند و به عنوان یک مرد جا افتاده وضعیت اقتصادی‌اش هم ثبات پیدا کرده است.در شرایطی که شما یک کارمند ساده هستید و هنوز به پیشرفتی که می‌خواهید نرسیده‌اید او می‌تواند الگوی تمام و کمالتان شود اما در کنار تمام نکات مثبت خواستگارتان به زودی علائم سالخوردگی را نشان خواهد داد. کم کم مو‌هایش خاکستری و بعد سفید می‌شوند. دوست دارد شب‌ها زود‌تر بخوابد. به آرامش بیشتری نیاز دارد و شاید دیگر حوصله هیجان‌های سن شما را نداشته باشد.قبل از اینکه جواب مثبت بدهید از خودتان بپرسید آیا می‌توانید با چنین وضعیتی کنار بیایید؟ آیا اگر لازم شد می‌توانید از او مراقبت کنید؟ اگر جوابتان به این سوال‌ها قاطع و مثبت است می‌توانید روی او جدی‌تر فکر کنید. در غیر اینصورت نه خودتان را بازی بدهید و نه او را.

3-آیا فهرست چیزهایی که از آن‌ها لذت می‌برید یا برعکس به هم شبیه است؟

اختلاف سنی زیاد به معنی این است که شما دو نفر در دو دوره مختلف رشد کرده‌اید. خواننده‌های محبوبتان با هم فرق دارند، فیلم‌های مورد علاقه‌تان سبک‌های مختلفی دارند و در ‌‌نهایت از نظر وضعیت کاری هم در دوموقعیت کاملا متفاوت هستید. دوستانتان هم که دیگر جای خود را دارند: یک عده اهل دسته جمعی سینما رفتن و عده دیگر عاشق پیک‌نیک‌های خانوادگی.در این شرایط از خودتان بپرسید آیا می‌توانید در جمع همسالان او حاضر شوید؟ آیا می‌توانید او را در جمع دوستان خودتان بیاورید؟ چقدر وجه مشترک دارید؟ ممکن است از کودکیتان جلو‌تر از سن خودتان بوده باشید و فکرتان بزرگ‌تر از سنتان باشد. در این شرایط می‌توانید خودتان را به دنیای او نزدیک کنید و از او هم بخواهید به دنیای شما نزدیک شود.فقط باید مراقب باشید که مرزهای شخصیتیتان به هم نریزند. از خودتان بپرسید از تفریحات او لذت می‌برید؟ در شرایط غیرایده آل ممکن است برایتان غیرقابل تحمل باشد که رابطه‌تان با همسالانتان کمتر شود. در این صورت بهتر است روی این رابطه بیشتر فکر کنید و تمام جوانب را به خوبی بسنجید.

ادامه مطلب / دانلود

با ازدواج اینترنتی چه کار کنیم؟

با ازدواج اینترنتی چه کار کنیم؟

آسیب شناسان اجتماعی در بررسی‌هایی که در این مورد صورت داده‌اند به این نتیجه رسیده‌اند که ازدواج در شرایط آشنایی در سایت‌های همسریابی اینترنتی حتی اگر با نظارت نهادهای واقعی هم صورت بگیرد چون براساس آگاهی نیست موفق نخواهد بود. از سوی دیگر این مسأله می‌تواند به سوء‌استفاده‌های عاطفی از یک قشر خاص منجر شود.هیچ وقت فراموش نمی‌کنم دختر و پسری را که به دلیل تمایل و کششی که نسبت به هم داشتند، فکر و ذهنشان در دانشگاه نزد هم بود. آن‌ها هیچ چیز به هم نگفته بودند اما پیوسته درصدد بودند تا راهی به دل و مسیری برای خواستگاری باز کنند تا اینکه دختر پا پیش گذاشت و به دفتر مشاوره دانشگاه مراجعه کرد و خواست تا واسطه صحبت آنان در مورد ازدواج شوند. کمی پس از او پسر هم به همین منظور به همان دفتر مراجعه کرده بود و مشاور که خیلی خوشحال شده بود که این همه همدلی و هم داستانی ناگفته را مشاهده می‌کرد ناگهان گفت: اتفاقاً همان دختر هم از ما خواسته بود زمینه گفت‌و‌گویش با شما را فراهم کنیم و به شما علاقه نشان داده بود. اما همین حرف همه چیز را به هم ریخته بود.پسر که تاکنون مانند مجنون سایه به سایه دختر می‌رفت اکنون ناگهان دختر به نظرش موجودی بی‌‌حیا می‌رسید که قصد داشت خلاف رسم و رسوم و هول زده او را بقاپد!!!به همین دلیل تمام عشق و علاقه‌ای که نسبت به همکلاسی‌اش در خود احساس کرده بود ناگهان سرد شد و مانند کوه یخ به مشاور نگاه کرد و گفت: من چنین دختری را دیگر نمی‌خواهم!این ماجرا همیشه این فکر را به ذهن متبادر می سازد که البته مداخله غیرسنتی برای ازدواج جوانان امروز چنان که دکتر گلزاری هم اخیراً تأکید کرده است از ضروریات است اما اجرا، چگونگی و شیوه‌های آن بسیار مهم هستند و با توجه به ویژگی‌های فرهنگی جامعه ما مداقه فراوانی می‌طلبد.

گفت‌و‌گوی مجازی خوشبختی خیالی

نسترن و حمید در یک سایت همسر‌یابی با هم آشنا شدند. آن‌ها مدتی را در شبکه اجتماعی و چت روم با هم گفت‌و‌گو و تبادل عکس کردند و کم کم قرار و مدارهای واقعی شکل گرفت.نسترن در یک شهر بود و حمید در شهر دیگر و سایت همسر‌یابی هم ادعا می‌کرد کاملاً قانونی است.وقتی نسترن با حمید قرار می‌گذاشت حمید رنج سفر را بر خود می‌خرید تا به نسترن برسد و نسترن همیشه این حرکت او را حرکتی مردانه و عاشقانه تلقی می‌کرد تا این‌که این ارتباطات نزدیک و تماس‌های تلفنی که به وجود آمد و سرو صدا‌های آن طرف خط رفته رفته شک و شبهه را به زندگی نسترن وارد کرد.هروقت نسترن به حمید زنگ می‌زد سرو صدای بچه در خانه‌اش می‌آمد و یک بار می‌گفت بچه‌های خواهرم هستند و یک بار بچه‌های برادرش را مقصر این صدا‌ها می‌دانست.بی‌دلیل وسط مکالمه قطع می‌کرد و وقت‌هایی بود که گوشی‌اش را خاموش می‌گذاشت.در مورد بحث ازدواج چندان جدی نبود و هر بار خواستگاری را به دلیلی عقب می‌انداخت تا بالاخره اعتراف کرد که همسری دارد که به مالزی رفته و آخرین مراحل طلاق را می‌گذرانند. از او فرزندی دارد که پیش مادرش است.اما همین‌ها هم واقعیت نداشت زیرا بعد‌ها با مراجعه نسترن و دوستش به شهر او و مراجعه به منزلش و تحقیق از همسایه‌ها مشخص شد که او با همسر و دو فرزندش دارد زندگی می‌کند و دلیل این‌که با دختری از شهر دیگر قول و قرار گذاشته به اعتراف خودش این بود که ازدواج‌شان بدون عشق بوده است و می‌خواسته عشقش را در شهری دیگر بیابد و به نسترن پیشنهاد زن دوم بودن داد که نسترن البته نپذیرفت زیرا می‌دانست طلاقی وجود نداشته و بارها به خاطر این موضوع همسرش با او دعوا کرده است.صغری جلالی مشاور خانواده به کسانی که واقعاً می‌خواهند مشکل همسر‌یابی جوانان را حل کنند توصیه می‌کند برای این‌که یک سایت همسر‌یابی موفق داشته باشید و از خطرات احتمالی که به واسطه آن برای دختران و پسران جوان می‌تواند پیش بیاید جلو‌گیری کنید باید مدارک کاملی از دو طرف دریافت کنید و گزینه‌ای در سایت پیش‌بینی شود که با پرداخت مبلغی کارشناسان سایت درمورد طرف مقابل تحقیق مناسبی از محل کار، محل زندگی ودوستان و آشنایان شخص و حتی محل تحصیلش انجام دهند و مانند یک خانواده واقعی به جوان کمک کنند که راه درست را انتخاب کند.این سایت‌ها باید مشاوره حضوری و آنلاین و تست‌های شخصیتی مناسب هر دو نفر را انجام دهند و به آنان بهترین توصیه‌ها را بکنند. اگر چنین تحولی در سایت‌های همسر‌یابی ایجاد شود و نقش آن‌ها صرفاً زمینه آشنایی کسانی که به دلایلی قصد مخفی نگه داشتن حقایق را دارند نباشد، می‌تواند در ازدواج جوانان گام مؤثری بردارد.

جایگزین‌های خانواده
چه کسی، چگونه و با چه کیفیتی جای خانواده را می‌گیرد؟ وقتی معاون ساماندهی امور جوانان به این موضوع تأکید کرد که عملکرد خانواده باید توسط نهادهای دیگری در امر ازدواج تقویت شود و مراکز مشاوره و انواع دیگر مراکز تأثیر‌گذار در امر ازدواج فعال شوند بی‌شک نظرش تنها یک افزایش آماری با وسعت بسیار و عمق کم نبود.امروز مراکز بسیاری در امر ازدواج جوانان دخیل هستند اما هرگز کارکرد قوی خانواده را نداشته‌اندآنها بحث ازدواج را بسیار سطحی محدود به ایجاد زمینه مشاوره و آشنایی کرده‌اند و تا حد زیادی شناخت و بررسی خواستگار را بر عهده طرفین گذاشته‌اند.منصور- ح جوانی 30 ساله است که با واسطه یک مرکز همسریابی به دختر 27 ساله‌ای معرفی شد. او می‌گوید: هیچ کس نمی‌دانست که این دختر یک کلاهبردار حرفه‌ای است و کارش گرفتن هدیه و نفقه و نصف مهریه به خاطر عقد و بر هم زدن آن است.منصور ادامه داد: سمیرا دختری که به من معرفی شد بسیار زیبا، باهوش، دلفریب و تحصیلکرده بود اما اصلاً قصد ازدواج نداشت و قصدش کلاهبرداری بود. او بعد از آشنایی از من هدایای زیادی گرفت و می‌گفت در خانواده ما رسم است که طلا هدیه ببرند. من تنها مشکلم این بود که خانواده‌ای نداشتم تا برایم دست بالا کنند و با معرفی یکی از دوستان که ازدواج موفقی داشت به این شیوه روی آوردم اما با دامی که سمیرا برایم پهن کرده بود و نقشه‌ای که با دوستش برایم کشیده بود فقط جیبم را خالی کرد.او گفت: من که با او عقد بودم به منزل او رفته بودم و دوستش در خانه بود می‌خواستم بروم اما بسیار اصرار کرد و گفت سریع برمی‌گردد. در این اثنا دوستش خودش را به من تحمیل کرد و ناگهان دستش را به گردن من انداخت و این دقیقاً زمانی بود که سمیرا ناگهان به خانه برگشت و حتی عکس مرا هم با گوشی موبایلش گرفت و به من گفت این سند خیانتکاری توست که حتی لحظه‌ای نمی‌شود تو را تنها گذاشت و من از تو طلاق می‌خواهم و باید مهریه‌ام را هم بدهی.بعد از یکی دو سال اتفاقی به یکی از دوستان برخوردم که او هم دقیقاً با این شیوه توسط همین دختر اغفال شده بود. اما دیگر کار از کار گذشته بود و اثری از او نبود.وی به جوانان توصیه می‌کند: اگر می‌خواهید از وساطت یک سایت، یک مرکز همسر‌یابی یا حتی یک دوست در عوض خانواده استفاده کنید حتماً تحقیق و بررسی زیادی در مورد فردی که معرفی می‌شود انجام دهید و فکر نکنید چون یک مرکز معتبر شخصی را معرفی کرده است دیگر همه چیز او تضمین شده است.

کارکرد‌های فراموش شده خانواده

وقتی مادران و پدران ما به سن ازدواج می‌رسیدند این تأهل آن‌ها بود که به ایشان تشخص می‌داد و داشتن فرزند بود که زن را به یک زن کامل و مرد را به یک مرد کامل عیالوار تبدیل می‌کرد.
صغری جلالی مشاور و روانشناس در این زمینه می‌گوید: وقتی مادران و پدران ما به سن ازدواج می‌رسیدند، شغل پدری و حمایت خانوادگی و مهارت‌های خانه‌داری و فرزند‌داری شان توسط خانواده فراهم بود.مردها کار را از پدر یا دوستان پدران خود آموخته بودند و اگر کشاورز بودند ارمغان ازدواجشان قطعه زمینی بود که می‌توانستند برای خانواده خود کشت کنند و از همکاری با پدر هم سهم ببرند.اگر شهر نشین بودند و کار دولتی داشتند تشخص و درآمد آن کار چندان بالا بود که تمام خانواده به او احترام می‌گذاشتند نه مانند مشاغل دولتی امروز که بعضاً حقوقی کمتر از یک ساعت حق‌الزحمه کارگری ساده با تخصصی اندک و سوادی زیر دیپلم دریافت می‌کنند.بنابراین این تشخص به جوانان نسل‌های قبل انگیزه هم می‌داد آنان وضع معیشتی مناسب، تشخص اجتماعی مناسب و جایگاه خانوادگی مناسب را از رهگذر ازدواج به دست می‌آوردند به علاوه این تنها راه ارضای نیازهای روحی و جنسی‌شان بود.این مشاور ادامه می‌دهد: امروز خانواده بعد حمایتی اندکی دارد، امکان اشتغال برای فرزندان را ندارد یا این امکان بسیار کمرنگ شده است، نمی‌تواند به فرزندان انگیزه ازدواج دهد زیرا در اثر مسائل اقتصادی جوانان راحت‌تر هستند که پول توجیبی بگیر والدین بمانند و از طرفی دیگر نمی‌شود مثل قدیم دختری از دختران فامیل یا همسایه را برای ازدواج به پسر پیشنهاد کرد، پسران امروز اغلب دنیا دیده‌تر از والدین هستند و دختران نیز زیر بار این‌که پدر حرف اول و آخر را می‌زند نمی‌روند بنا براین برای این‌که جلوی افزایش مشکلات خانواده گرفته شود باید نگاهی همه جانبه به مقوله ازدواج جوانان داشت و تنها با گسترش مراکز همسر‌یابی مشکل را پیچیده‌تر نکرد بلکه این مراکز باید ملزم به ارائه خدمات مورد نیاز و عمیق‌تر شوند و دولت نیاز اشتغال و معیشتی جوانان را رفع کند.

ازدواج اینترنتی خوب یا بد

هنوز زمان زیادی از قتل دختر جوانی که به سودای ادامه تحصیل در امریکا فریب پسری از آن سوی آب‌ها را خورده بود نمی‌گذرد. این دختر بر سر اشتباه خود و خانواده که به اندک اطلاعاتی که از جوان خواستگار داشتند اکتفا کرده بودند، جان خود را گذاشت اما ازدواج‌های موفق زیادی هم شکل گرفته است که مبنای رابطه آن دنیای مجازی بوده است.آسیب شناسان اجتماعی در بررسی‌هایی که در این مورد صورت داده‌اند به این نتیجه رسیده‌اند که ازدواج در شرایط آشنایی در سایت‌های همسریابی اینترنتی حتی اگر با نظارت نهادهای واقعی هم صورت بگیرد چون براساس آگاهی نیست موفق نخواهد بود. از سوی دیگر این مسأله می‌تواند به سوء‌استفاده‌های عاطفی از یک قشر خاص منجر شود.تحقیقات نشان می‌دهد 80 درصد پسرها حاضر نیستند با دخترانی که قبلاً با آن‌ها رابطه صمیمی داشته‌اند ازدواج کنند و برای استفاده یا سوء‌استفاده جنسی به سایت‌های دوست و همسریابی مراجعه می‌کنند. چون واقعاً قصد ازدواج ندارند و هدفشان فریب دختران است.بررسی درخواست‌های سایت‌های همسر‌یابی نیز نشان می‌دهد اغلب دختران قصد خود را ازدواج و اغلب پسران دوستی مطرح می‌کنند.با این همه فعالیت سایت‌های همسریابی در حال حاضر با امکانات منحصر بفردی چون آلبوم تصاویر، تالارهای گفت‌و‌گو و چت روم‌ها ادامه دارد و این اتفاقی است که در کشورهای اروپایی نیز شاهد شکل‌گیری و رواج آن هستیم اما مبنا در این ارتباطات در اروپا بیشتر صداقت است و این ناشی از فرهنگ درست سایت‌های همسریابی در آن کشورها است.اما در کشور ما هنوز فرهنگ استفاده مناسب از چنین فضایی وجود ندارد و به نظر می‌رسد این‌گونه‌ آشنایی در موارد بسیاری با دروغ و فریب همراه می‌شود و محل سوء‌استفاده برخی از افراد است که چیزی برای مخفی کردن دارند.

ادامه مطلب / دانلود

راز یک ازدواج موفق و دائم در چیست؟

راز یک ازدواج موفق و دائم در چیست؟

انتخاب همسر مهم‌ترین و سرنوشت‌سازترین انتخاب فرد است. انتخابی که خیلی ها آن را به تعویق می اندازند تا درست تصمیم بگیرند. تا جایی که ممکن است تصمیم گیری دیر هنگام آنها را از عرف ازدواج عقب بیندازد.سن عددی است که شما خود را با آن معرفی می کنید اما آیا واقعا سن شما همان عددی است که از شناسنامه تان استخراج شده؟سن حقیقی برآیندی است از سن زیستی و اطلس ژنتیکی و کروموزومی، سن روانی و عقلانی و سن تقویمی و شناسنامه‌ای. بنابراین، در ازدواج شاید بیشتر از سن تقویمی، سن حقیقی ملاک باشد. جوانی که ظاهرا بالغ است ممکن است به دلیل ناپختگی سن حقیقی کمتری داشته باشد و جوانی با تجربه، شاید سن حقیقی اش از سن تقویمی اش فراتر رود. با این وجود هنوز سن از نظر برخی، یک مساله جدی و یک مانع فرهنگی در ازدواج به حساب می آید. پسران پا به سن گذاشته زیادی هستند که هنوز اصرار دارند با دختران زیر 30سال ازدواج کنند و دختران زیادی هستند که به صرف یکی دو سال بزرگتر بودن از پسر به او جواب رد می دهند.

بنابراین لازم است به چند نکته مهم درباره سن ازدواج در زنان و مردان اشاره کنیم:

* همانطور که گفتیم، سن حقیقی انسان آمیزه‌ای است از برآیند سه مولفه اساسی. سال تولد و سن شناسنامه‌ای، ساختار ژنتیکی، سن زیستی و بیولوژیکی و سن روانی و عقلانی و نشاط و سرزندگی حیاتی.سن روانی افراد همیشه با سن شناسنامه‌ای آنها هم‌خوانی ندارد. معنا و مفهوم سن حقیقی این است که زنان و مردان که در یک روز و سال معین متولد شده‌اند و اینک حدود 20، 30، 40، و 50 سال از تقویم زمان تولد آنها گذشته است، لزوماً از شرایط زیستی و روانی همانند برخوردار نیستند، چون رگه‌ها و ساختار ژنتیکی، اطلس کروموزمی، شرایط زیست بیولوژیکی و وضعیت روانی، زمان و شرایط انعقاد نطفه، حیات جنینی(قبل از تولد)، شرایط حاکم بر زمان تولد، وضعیت زیستی و عاطفی مصوینت‌های بدنی و استانداردهای بهداشتی در دوران رشد و تحول بعد از تولد، سرزندگی و نشاط حیاتی، آرامش روانی، بهره‌مندی از نگرش مثبت و انگیزه تلاش، دلبستگی امن به والدین محبوب، احساس غنی وهمدلی و همانندی با وی، اکتساب آمادگی‌های عاطفی و روانی و کفایت‌های عقلانی در ایفای نقش خطیر همسری و آرامش آفرینی قبل از ازدواج، عموما در بین مردان یا زنانی که کاملا همسن هستند، به طور فوق العاده و قابل ملاحظه‌ای متفاوت است.

* نمی‌توان سن مشخصی را به عنوان سن مطلوب ازدواج برای مناطق مختلف ایران و جهان در نظرگرفت. به طور کلی هر جوانی که بلوغ جنسی را تجربه کرده و با گذار از آن در صورت بهره مندی از رشد مطلوب جسمانی، برخورداری از هوشمندی، کفایت‌های عقلانی، سلامت روانی، تعهد و توان مسئولیت‌پذیری خانوادگی و اجتماعی، درک و احراز صلاحیت‌های بایسته و شایسته همسری و مهارت‌های بالفعل یا بالقوه آرامشگری و آرامش آفرینی ماندگار می‌تواند به انتخاب فردی که او را همسری مطلوب می‌انگارد، بیاندیشد.برخی این شرایط را در حدود 18 تا 20 سالگی می‌یابند، بعضی کمی زودتر و بعضی تا حدود 25 سالگی و حتی بیشتر از آن نمی‌توانند شایستگی‌های لازم را به دست آورند.بنابراین با توجه به متغیرها و مولفه‌های گوناگون در بحث سن حقیقی نمی‌توان برای مناطق مختلف شهری و روستایی ایران و جهان سن مشخصی را به عنوان سن پایه یا مطلوب ازدواج تعیین کرد.

* در نیم قرن گذشته که امید به زندگی در جمعیت زنان و مردان به طور قابل ملاحظه‌ای افزایش یافته، تعریف سن حقیقی هم تفاوت پیدا کرده. شاید بتوان گفت که دختران 40 ساله امروزی مانند دختران 20 ساله چندین دهه گذشته هستند. علاوه بر آن استانداردهای بهداشتی نسبت به گذشته فوق العاده فراگیر شده زنان از بیشترین سلامت زیستی و مراقبت‌های بهداشتی برخوردار بوده و به دور از بسیاری از آسیب‌های گذشته می‌توانند در هر سنی ازدواج کرده و توفیق فرزندآوری را در بعد از سنین 40 و 45 سالگی داشته باشند.پژوهش‌های انجام شده در چندین کشور مختلف در چند سال اخیر بیانگر این حقیقت است که ازدواج زنان بعد از 35 و 40 سالگی به یک پدیده کاملا طبیعی تبدیل شده و فرزندآوری بعد از 45 سالگی با بیشترین دقت و مراقبت‌های ویژه صورت پذیرفته عموماً این گروه از مادران فرزندانی سالم و هوشمند به دنیا می‌آورند و میانگین آسیب‌های احتمالی نوزادان آنها کمتر از میانگین همه موالید جامعه است.

بنابراین تصور نادرست کلیشه‌ای در نزد برخی از عوام که همه زنان در سنین بالای چهل سالگی فوق العاده شکسته می‌شوند کاملا ناصحیح و ناروا و به دور از مروت و انصاف علمی است.در واقع سلامت زیستی و پویایی حیاتی دختران 40 ساله امروز همانند دختران 20 ساله چهل تا پنجاه سال گذشته است و همان طوری که پیش‌تر اشاره شد مطلقا روا نیست که در مخاطب قرار دادن دختران مجرد 40 سال به بالا که عموماً از نظر زیستی و روانی آمادگی کامل برای ازدواج موفق و فرزندآوری مطلوب دارند اصطلاحات قدیمی که نشان از واماندگی فرهنگی و دور بودن از یافته‌های پژوهش‌های نوین است، مثل پیردختر را به زبان آورد.

ادامه مطلب / دانلود
css.php