نتايج جستجو مطالب برچسب : آینده

زندگی در لحظه‌ای که در آن هستیم بدون هیچ راز و رمزی جلوی چشم مان قرار دارد، اما معمولا بدون توجه، آن لحظه‌های باارزش را ازدست می‌دهیم. ما معمولا یا نگران آینده هستیم یا به گذشته که چه بر سر ما رفته است، فکر می‌کنیم.

با این ترفندها لحظه‌ها را از دست ندهید!

ما برای‌تان چند پیشنهاد داریم تا لحظه‌ها را از دست ندهید:

1ـ گوش کنید: لحظه‌ای بی‌حرکت بمانید و به صداهای اطرافتان گوش کنید. آنچه می‌شنوید جریان زندگی است. سعی کنید محدوده چیزی را که می‌شنوید، بسیار کم کرده، در نهایت روی صدایی خاص مثل آواز پرنده‌، صدای باد یا قدم‌های یک عابر متمرکز شوید.

2ـ ببینید: توجه به وجود خود اگرچه کمک می کند نقاط ضعف تان را بشناسید و برای از بین بردن آنها تلاش کنید، اما اگر می خواهید در لحظه زندگی کنید، خود را فراموش کنید و چیزهایی غیر از خودتان را ببینید.

3ـ احساس کنید: به محیط اطرافتان توجه کنید و با تمام وجود آن را حس کنید. کنار پنجره بایستید و خنکی هوا را روی پوستتان تجربه کنید. با حس کردن محیط اطراف می توانید از لحظه لحظه زندگی باخبر شوید.

4ـ بو کنید: شش های خود را از بوی خوش هوای یک روز پاک پر کنید. بوهای خوش و مطبوع مانند باران و عطر گل بخشی از جریان زندگی هستند که می توانید با بوییدن آنها خود را در جریان لحظه و زندگی قرار دهید.

5ـ لمس کنید: اگر از آینده نگران هستید و گذشته تان لحظه ای رهایتان نمی کند، اطراف خود را پر از وسایلی کنید که با دست زدن به آنها حس خوبی پیدا می کنید؛ مانند لمس گلبرگ گل ها یا برگ درختان.

6ـ بچشید: برای دور شدن از تفکرات اضطراب آور هیچ چیز به اندازه یک ماده خوراکی خوش طعم شما را روی زمان حال متمرکز نمی کند.

7ـ نوآوری کنید: اگر دوست دارید لحظه های زیبای زندگی تان را براحتی از دست ندهید، نوآوری کنید. البته قرار نیست کار شاقی انجام دهید. می توانید با ساخت یک عروسک یا پخت یک نوع غذای جدید و متمرکز شدن روی آن در لحظه زندگی کنید.

8ـ بخندید: ذهن خود را بیش از حد گرفتار موضوعات جدی نکنید و سعی کنید برنامه های طنز تماشا کرده یا لطیفه بخوانید و از این که مانند کودکی بخندید، خجالت نکشید.

9ـ فعالیت فیزیکی انجام دهید: ورزش کنید و به ذهنتان اجازه دهید لحظه ای از نگرانی ها رها شود.

10ـ در ارتباط باشید: یکی از بهترین روش هایی که کمک می کند بار افکار منفی را از خود دور کنید، ارتباط با دوستان و آشنایان است. پس با دیگران در رفت و آمد باشید.

11ـ کمک کنید: کمک به دیگران باعث می شود لحظه ای هم که شده، از خودتان دور شوید و آرامش بیابید.

ادامه مطلب / دانلود
چطور همسر آینده ام را بشناسم؟
این سوالی است که خیلی از کسانی که در آستانه ازدواج قرار دارند از روان شناس یا مشاور پیش از ازدواج خود می پرسند. این که همسر شما چه شخصیتی دارد یکی از مهم ترین سوال هایی است که باید به آن جواب دهید.این که طرف مقابل ما درچه خانواده ای تربیت شده است ازجمله مواردی است که حتماً باید قبل از ازدواج معلوم شود.
 توجه به نوع برخورد پدر و مادر همسرتان با یکدیگر، همچنین برخورد آنان با فرزندان شان ( به خصوص همسر آینده تان ) اطلاعات زیادی به شما می دهد.البته معمولاً خانواده ها از خودشان ویترین ارائه می دهند، اما به تدریج و با زیرکی می توانید شیوه های ارتباطی خانواده همسرتان را کشف کنید.معمولاً از دو طریق می توان این کار را انجام داد. یا با توجه به مرزهای خانوادگی یا با توجه به سبک فرزندپروری. که در این شماره شناخت انواع مرز های خانوادگی را مورد بررسی قرار می دهیم. توجه داشته باشید که اگر نوع مرز بندی خانواده ای که شما در آن بزرگ شده اید با مرز بندی خانواده همسر آینده تان متفاوت باشد احتمالا در زندگی مشترک دچار مشکل خواهید شد.
1 – مرزهای درون خانواده
هر خانواده ای برای خودش مرز بندی مخصوصی دارد. هر خانواده ای از دو زیرمجموعه والدین و بچه ها هم تشکیل شده است.این خانواده در یک قرارداد نانوشته توافق کرده اند هر کسی چه وظیفه ای در قبال خودش و خانواده اش دارد، چه آزادی هایی و چه محدودیت هایی دارد.توجه به مرزهایی که بین افراد وجود دارد، می تواند تربیت خانوادگی همسر آینده تان را نشان دهد.
الف) مرزهای درهم تنیده
این خانواده ها در بین روان شناسان خانواده به « خانواده با درهای باز » مشهور هستند. در این خانواده ها همه چی شلم شورباست. بی قانونی مطلق، ملغمه ای که در آن هیچ کسی شکل خودش را پیدا نکرده است. همه به شدت به هم وابسته اند، مشق های بچه کوچک را بیشتر وقت ها بچه بزرگ می نویسد، جای مشخصی برای خواب پدر و مادر در نظر گرفته نشده است، یا اگر در نظر گرفته شده باشد کاربری های دیگری هم مثل محل بازی و احتمالاً خواب بچه ها را نیز پیدا کرده است. همه لباس همدیگر را می پوشند، دست همه در جیب همدیگر است و شماره رمز کارت بانک پدر را همه دارند.این خانواده ها باعث فلج روانی بچه ها می شوند و باعث می شوند بچه ها هیچ وقت کاملاً مستقل شدن را یاد نگیرند. بچه های این خانواده همیشه بچه و وابسته نگاه داشته می شوند و مهارت های ارتباط درست و بااحترام به حریم شخصی دیگران، هیچ وقت در این خانواده ها یاد گرفته نمی شود.
ب – مرزهای خشک و بی انعطاف ( مرزهای بسته)
این یکی دقیقاً برعکس اولی است. در خانواده هایی که مرزبندی داخلی شان خشک است شاید بیشتر با یک پادگان نظامی روبه رو هستیم. هر کس کار خودش را انجام می دهد. هیچ کس به هیچ کس کمک نمی کند؛ حتی اگر واقعاً عضو خانواده درمانده باشد. هیچ کس هیچ کس را تشویق نمی کند و هیچ کس دلش برای کسی نمی سوزد.در این خانواده ها وظیفه هر کس خیلی خشک مشخص شده است.مثلاً پدر در هر حال باید پول دربیاورد، مادر هر روز غذا بپزد، پسر هر روز به مدرسه برود و در یک ساعت مشخص برگردد. دختر به دانشگاه برود و… این خانواده ها از نظر قدرت به یک پادگان نظامی و از لحاظ عاطفه به یک مجمع الجزایر خانواده نام شبیه هستند.بچه هایی که در این خانواده ها پرورش می یابند، عزت نفس پایینی دارند و برای شروع رابطه صمیمانه با دیگران به شدت مشکل خواهند داشت.
ج – مرزهای منعطف
خیلی از خانواده ها مرزهای شان نه کاملا در هم تنیده است و نه کاملا خشک است. خانواده هایی که مرزهای منعطف دارند در درجه اول مرزهای شان را مشخص کرده اند. یعنی خیلی واضح و روشن، هرکس وظیفه خودش را می داند، کسی ابهام ندارد که چه کاره است. مادر خانه می داند خرید تا کجای کار با اوست و از کجا آن طرف تر با پدر خانواده. در شرایط معمول کسی سلیقه خودش را به دیگری اعمال نمی کند و کسی لباس دیگری را نمی پوشد. خلاصه این که هر کسی حریم خودش را درست و حسابی می شناسد و برای حریم دیگر اعضا هم احترام قائل است. همه اینها یک «اما» دارد. در خانواده های سالم، در شرایط ضروری این مرزها و وظیفه ها قابل تغییرند. مثلاً اگر در این خانواده وظیفه پسرها بعد از اتمام تحصیلات، استقلال مالی تعریف شده بود، پدر در عین احترام به این قانون می تواند یک سرمایه مالی هم برای شروع کار پسر در نظر بگیرد. در این خانواده ها مرزها با یک منطق خانوادگی تعیین شده اند. اما عاطفه می تواند این مرزها را جابه جا کند.
ادامه مطلب / دانلود
css.php