ممنوعیت مبادله پول نقد در اردبیل
میهن فال به نقل از ایسنا: استاندار اردبیل با تاکید بر رعایت پروتکلهای بهداشتی گفت:
هرگونه انتقال و مبادله پول نقد در استان اردبیل ممنوع است تا با این کار از شیوع ویروس کرونا جلوگیری شود.
میهن فال به نقل از ایسنا: استاندار اردبیل با تاکید بر رعایت پروتکلهای بهداشتی گفت:
هرگونه انتقال و مبادله پول نقد در استان اردبیل ممنوع است تا با این کار از شیوع ویروس کرونا جلوگیری شود.
میهن فال به نقل از برترینها: کاهش ارزش پول ملی اتفاقی است که در ماههای گذشته،
به اندازه چند سال در اقتصاد کشور تاثیر گذاشت و باعث شد همزمان با افزایش تورم، قدرت خرید مردم کاهش یابد.
در پی طرح مجدد رویه واردات بدون انتقال ارز، بانک مرکزی توضیحات ضروری را مطرح کرد.
به گزارش میهن فال به نقل از مهر، در پی طرح مجدد رویه واردات بدون انتقال ارز، روابط عمومی بانک مرکزی توضیحات ضروری زیر را اعلام کرد:
این بانک طی دوسال اخیر در راستای ساماندهی جریان ارز حاصل از تجارت خارجی کشور و ایجاد شفافیت و توجه جدی به تولید داخل اقدام به ایجاد بستر و زیرساختهای شفاف کنار سامانه جامع تجارت کشور نموده و براساس آن،
رویههای مشخص برای عرضه ارز حاصل از صادرات با توجه به شرایط تحریم تعریف و عملیاتی نموده است.
لذا، صادراتکنندگان میتوانند ارز حاصل از صادرات خود را بهروشهای متعدد به چرخه اقتصاد کشور برگردانند.
1 ــ ارز حاصل از صادرات در سامانه نیما بهواسطه بانکها و صرافیهای مجاز عرضه نمایند.
2 ــ صادرکنندگان از محل ارز حاصل از صادرات خود نسبت به تأمین نیازهای واردات خود اقدام نمایند.
3 ــ صادرکنندگان میتوانند بخشی از ارز صادراتی خود را به واردکنندگان دیگر واگذار کنند و ارز خود را در اختیار آنها قرار دهند.
4 ــ صادرکنندگان میتوانند بخشی از درآمد صادراتی خود را بهصورت اسکناس به کشور وارد کنند و به صرافیهای مجاز و بانکها بفروشند.
خاطرنشان میسازد در کلیه روشهای یادشده نرخ ارز بر اساس مکانیزم عرضه و تقاضا و بهصورت توافقی بین خریدار و فروشنده تعیین و با ثبت در سامانه تعهد صادرکننده به برگشت ارز به چرخه اقتصادی ایفا میگردد.
همچنین امکان ثبت و فروش ارز به بانکها و صرافیهای مجاز بابت ورود سرمایههای خارجی، دارای مجوز از سازمان سرمایهگذاریهای خارجی وزارت امور اقتصادی و دارایی نیز فراهم شده است.
کنار روشهای یادشده که منشأ ارز آنها مشخص است بعضی مدعی هستند که دارای ارز با منشأ خارج از کشور هستند و تمایل دارند که این ارز را در اختیار واردکنندگان برای واردات کالاهای ثبتسفارششده طبق اولویتهای تجاری و اقتصادی کشور قرار دهند.
بانک مرکزی بارها اعلام کرده است که از ورود منابع ارزی بدین طریق نیز استقبال میکند، اما مشروط به آنکه جریان ورود و مصرف ارز و منشأ آن کاملاً شفاف باشد.
بر همین اساس مجدداً اعلام مینماید این بانک آماده است در صورتی که دارندگان ارز با منشأ خارجی بتوانند منشأ ارز خود را اعلام نمایند و ارز مربوط به ثبت سفارشهای اولویتدار تخصیص گردد نسبت به صدور گواهی تخصیص ارز تحت عنوان ارز اشخاص اقدام نماید.
اضافه مینماید بانک مرکزی معتقد است شرط اساسی در تقویت تولید داخل و توجه عملی به اقتصاد مقاومتی حرکت بهسمت شفافیت است.
بر همین اساس این بانک از تمامی فعالین اقتصادی و نیز مسئولین ذیربط انتظار دارد در شرایط بااهمیت جاری بهسمت اقتصاد و تجارت شفاف حرکت نمایند.
ادامه مطلب / دانلودمیهن فال:بسیاری از ایرانیان که در خارج از کشور زندگی می کنند در کسب و کار خود موفق هستند .
در اینجا با ۷ نفر از بزرگترین میلیاردرهای ایرانی که در خارج از کشور زندگی میکنند آشنا می شویم.
۱. پییر مراد امیدیار
ارزش دارایی خالص: ۸.۱ میلیارد دلار
پییر مراد امیدیار متولد ۲۱ ژوئن ۱۹۶۷ در فرانسه است. وی کارآفرین و خیر ایرانی – امریکایی و یکی از بزرگترین میلیاردرهای ایرانی است. پییر امیدیار رییس و موسس سایت ایبی (e-bay) نخستین و معروفترین وبگاه مخصوص حراج و خرید و فروش اینترنتی است. او در سال ۱۹۹۸ و در ۳۱ سالگی بهعنوان یک میلیاردر شناخته شده است.
از سال ۲۰۱۰ تاکنون امیدیار بهعنوان رییس گزارشهای تحقیقاتی و سرویس خبری حوزه مسائل اجتماعی در پایگاه خبری «هونولولو سیویل بیت» مشغول خبرنگاری آنلاین بوده است. او در سال ۲۰۱۳ اعلام کرد که پروژهای مشترک در حوزه خبرنگاری را با عنوان «نخستین نگاه رسانه» با حضور گلن گرینوالد، لارا پوترا و جرمی ساهیل آغار خواهد کرد. امیدیار در سال ۱۹۹۵، در ۲۸سالگی، برای فعال کردن فهرستی از حراج فرد به فرد مستقیم برای اقلام کلکسیونی، شروع به نوشتن یک کد کامپیوتری برای یک مکان آنلاین کرد.
۲. اردوان فرهاد مشیری
ارزش دارایی: ۲.۱ میلیارد دلار
اردوان فرهاد مشیری متولد ۱۸ میسال ۱۹۵۵ در ایران، تاجر و سرمایهگذار ایرانی- انگلیسی، ساکن موناکو است. مشیری در انگلیس و روسیه صاحب سهامی در شرکتهای متعدد انرژی و فولاد است. او حسابدار خبرهای است که قبلا برای ارنستاند یانگ، PKF و Deloitte کار میکرد. مشیری و علیشیر عثمانوف، شریک کسبوکار طولانی مدت وی، صاحبان هلدینگ رداندوایت (Red & White) هستند. در آگوست سال ۲۰۰۷ این دو سرمایهگذار ۱۴.۶۵ درصد از سهام باشگاه فوتبال آرسنال را از دیوید دین، نایب رییس سابق این باشگاه، خریداری کردند. در ۱۸ سپتامبر ۲۰۰۷، هلدینگ رداندوایت سهام خود در آرسنال را به ۲۱ درصد افزایش داد و در ۲۸ سپتامبر ۲۰۰۷ به ۲۳ درصد رساند و یک هفته بعد ازآن مشیری حداقل ۲۵ درصد از هلدینگ این باشگاه فوتبال را مطالبه کرد.
۳. امید کردستانی
ارزش دارایی: ۱.۹ میلیارد دلار
امید کردستانی، بزرگشده تهران، تاجر ایرانی – امریکایی است که هماکنون بهعنوان مدیر ارشد کسبوکار در گوگل مشغول بهکار است.
وی در گذشته، مشاور ارشد دفتر مدیرعامل و از بنیانگذاران گوگل و بهعنوان مدیر غیراجرایی در وودافون فعالیت میکرد. کردستانی تا ۱۶ آوریل ۲۰۰۹، معاون ارشد رییس فروش و عملیات گوگل بود. کردستانی یکی از بنیانگذاران بنیاد ارتباطات پارسا، جامعه میراث فارسی، جامعه کارآفرینی و بشردوستانه است.
۴. حسن خسروشاهی
ارزش دارایی: ۱.۸ میلیارد دلار
حسن خسروشاهی (متولد ۱۳۱۹ در تهران) کانادایی ایرانیتبار است. وی کارآفرین، خیرخواه و فردی با نفوذ در حوزه کسبوکار است. خسروشاهی دارای دو مدرک در رشتههای حقوق و اقتصاد از دانشگاه تهران است. او به همراه خانواده گروه «پرسیس» را تاسیس کرد. فعالیت این گروه در کسبوکار خردهفروشی، املاک و مستغلات و صنایع دارویی بوده است. در سال ۲۰۱۲، وی از دانشگاه بریتیش کلمبیا به واسطه کارآفرینی و اقدامات بشردوستانه جایزه دریافت کرد.
در سال ۱۹۸۲، فروشگاههای زنجیرهای الکترونیکی به نام «فیوچر شاپ» را تاسیس کرد. این زنجیره بعدا در اواخر دهه ۱۹۸۰ و اوایل دهه ۱۹۹۰ در سراسر غرب کانادا و انتاریو گسترش یافت. در مارس ۲۰۰۱، شرکت بست بای، مستقر در امریکا، فروشگاه فیوچرز خسروشاهی را به قیمت ۵۸۰ میلیون دلار (دلار کانادا) تصاحب کرد. در آوریل ۲۰۰۷، خسروشاهی رییس هیات امنای موسسه فریزر شد. خسروشاهی همچنین عضو کمیته اجرایی شورای کسبوکار بریتیش کلمبیا و از اعضای هیاتمدیره صندوق موقوفه اج لیدینگ است.
۵. مانی مشعوف
ارزش دارایی: ۱.۳ میلیارد دلار
مانی مشعوف، تاجر ایرانی-امریکایی در دوران نوجوانی به ایالات متحده امریکا رفت و برای نخستین بار در واشنگتن و سپس در سانفرانسیسکو مسکن گزید. در آنجا، او به دانشگاه ایالتی سانفرانسیسکو رفت و در سال ۱۹۶۶ با مدرک علوم سیاسی فارغالتحصیل شد.
او بنیانگذار و حال رییس فروشگاه زنجیرهای بیبی (bebe) بوده که درحالحاضر دارای ۲۹۷ شعبه در شمال امریکاست و یکی از بزرگترین میلیاردرهای ایرانی است.. او اخیرا به دانشگاه سابق خود در ایالت سانفرانسیسکو، قول ۱۰ میلیون دلار کمک داده است.
۶. اسحاق لاریان
ارزش دارایی: ۱.۱ میلیارد دلار
اسحاق لاریان متولد ۱۳۲۲ در کاشان است. این میلیاردر ایرانی – امریکایی بنیانگذار و مدیر ارشد اجرایی MEGA Entertainment بزرگترین کارخانه عروسکسازی جهان است. لاریان در ۱۷ سالگی وارد امریکا شد و پس از فارغالتحصیلی از رشته مهندسی عمران، به صادرات کالاهای الکترونیکی مشغول شد.
چند سال بعد در سال ۲۰۰۰ وی تصمیم به ساخت عروسکهای «برتز» گرفت. وی در سال ۲۰۰۴، توسط ارنستاند یانگ، «کارآفرین سال» (در فهرست محصولات مصرفی) نامگذاری شد. سه سال بعد یعنی در سال ۲۰۰۷، توسط ارنستاند یانگ «کارآفرین سال» ملی نام گرفت. شعار او «آینده به نفع جسوران» است که در سراسر ساختمان MGA نمایش داده میشود.
۷. آرش فردوسی
ارزش دارایی: ۴۰۰ میلیون دلار
آرش فردوسی متولد هفتم اکتبر ۱۹۸۵، بهعنوان کارآفرین امریکایی ایرانی، از بنیانگذاران و رییس فناوری ارشد شرکت دراپ باکس (Dropbox) است. آرش در سال ۲۰۰۴ از دبیرستان دره آبی در کانزاس فارغالتحصیل شد.بعد از آن در موسسه فناوری ماساچوست حضور رساند و روی کسبوکار خود متمرکز شد. وی سپس در ژوئن سال ۲۰۰۷ با شریک کسب و کار خود، درو هوستون، در موسسه فناوری ماساچوست، دراپ باکس را راهاندازی کرد.
در سپتامبر ۲۰۰۷ نیز آرش شرکت خود را به سانفرانسیسکو منتقل کرد و سرمایه شرکت را از طریق شرکتهای کپیتال سکویا، همکاران آکس، وای کامبینیتور و تعدادی از سرمایهگذاران فردی انتقال داد.
ادامه مطلب / دانلودمیهن فال:با ما همراه باشید تا ۱۰ مورد از آلودهترین وسایلی که مرتب در حال استفاده از آنها هستید را بشناسید.
همه ما در استفاده از توالتهای عمومی احتیاط میکنیم و پس از استفاده از آنها دستهای خود را چندینبار میشوییم. اما هر روز از وسایلی استفاده میکنیم که بسیار آلودهتر از سرویسهای بهداشتی هستند. با ما همراه باشید تا ۱۰ مورد از آلودهترین وسایلی که مرتب در حال استفاده از آنها هستید را بشناسید و با راههای تمیز کردن آنها آشنا شوید.
توالتهای عمومی معمولا بسیار آلوده هستند و میکروبها و باکتریهای زیادی در این مکانها وجود دارند. اما در طول روز با اشیایی سر و کار داریم که بسیار آلودهتر از توالت است. در این مطلب با ۱۰ شی و ابزاری که آلودهتر از توالتهای عمومی است آشنا میشوید. بعد از خواندن این مطلب، احتمالا دوست دارید که تمام بدن خود را ضدعفونی کنید!
۱. تلفن همراه شما
به دفعه بعدی که در حال استفاده تلفن همراه خود هستید، فکر کنید. کارولین فورت مدیر بخش آزمایشگاه موسسه بهداشتی Good Housekeeping توصیه میکند که هر چند روز یکبار از پدِ الکلی برای تمیز کردن تلفن همراهتان استفاده کنید. او پیشنهاد میکند که یک بسته از این پدها با بستهبندی تکی تهیه کنید و همیشه در کیف و ماشین خود همراه داشته باشید.
۲. میز شما
میز شما نه کمی کثیفتر، بلکه ۱۰۰ برابر کثیفتر از صندلی توالت است! اگر شما هم مانند بسیاری فراموش کنید که این سطح را تمیز کنید، آلوده میشود و میکروبها در آن رشد میکنند. برای جلوگیری از رشد این میکروبها، هفتهای یکبار با مواد ضدعفونی کننده سطح آن را پاک کنید.
۳. دکمههای آسانسور
اکثر ما در آپارتمانهایی زندگی میکنیم که چندین طبقه هستند و مجبوریم از آسانسور استفاده کنیم و چندین بار در روز دکمههای آسانسور را میفشاریم؛ این دکمهها ۴۰ برابر بیشتر از یک توالت باکتری دارند! زیرا این دکمهها عمومی هستند و افراد بسیاری از آن استفاده میکنند. از آنجاییکه پاک کردن دکمههای آسانسور با یک دستمال خیس، ممکن است عجیب و غیر عادی به نظر برسد، به شما توصیه میکنیم که هنگام استفاده از آسانسور، دستکش بپوشید، تا زمانی که دکمههای طبقات را میفشارید، باکتریهای موجود روی دکمهها به دستان شما انتقال نیابد.
۵. تخته برش آشپزخانه
دکتر چارلز جربا میگوید: از آنجایی که بسیاری از مردم، بعد از استفاده از تخته برش خود، تنها آن را در زیر آب میگیرند، بر روی اینتختهها ۲۰۰ برابر میکروب بیشتری نسبت به توالت وجود دارد! شارون فرانک مدیر بخش آشپزخانه موسسه بهداشتی Good Housekeeping توصیه میکند که بعد از استفاده از تخته برش برای خرد کردن گوشت یا مرغ، آن را در محلول حاوی مواد ضدعفونی کننده، خیس کنید.
۵. صندلی ماشین کودک
یک مطالعه در دانشگاه بیرمنگام نشان داده است، صندلی که هر روز کودکان خود را درون آن قرار میدهید میکروبهایی دو برابر حمام دارند. توصیه میشود که برای تمیز کردن این وسایل به دستورالعمل کارخانه سازنده آن مراجعه کنید. از آنجاییکه این صندلیها از وسایل متفاوتی ساخته شدهاند، نمیتوان یک روش دقیق را برای تمیز کردن آن معرفی کرد.
۶.فرش خانه شما
نرم، گرم و ….پر از میکروب؟ فرش شما حجم زیادی از باکتری و میکروب را در خود گنجانده است. چیزی در حدود ۴۰۰۰ برابر بیشتر از باکتریهایی که در توالت خانه شما وجود دارد. به همین دلیل شما باید حداقل هفتهای یکبار فرش خانه خود را جارو برقی بکشید.
۷. کیف پول شما
کیفی که پول خود را در آن نگه میدارید، احتمالا میکروبهای بسیاری در خود جای داده است. تحقیقات نشان میدهد که ۲۰ درصد از کیف پولها، ۱۰ برابر آلودهتر از صندلی توالت هستند. کثیفترین قسمت کیف، دسته آن است. جنس کیف شما تعیین کننده نحوه شستشوی آن است اما برای پارچه و چرم توصیه میشود که کمی صابون صورت را در ۲ لیوان آب گرم حل کنید و یک پارچه نرم آغشته به این محلول را روی کیف خود بکشید.
۸. پول
اسکناسها و سکهها در همه جا میچرخند و همراه خود میکروبها را جمع کرده و به همه جا منتقل میکنند. براساس یک تحقیق در دانشگاه نیویورک، هر اسکناس، ۳۰۰۰ نوع باکتری روی سطح خود دارد. هیچ پاککنندهای برای تمیز کردن پول وجود ندارد و به همین دلیل بهتر است به جای پول، از روشهای دیجیتال و کارتهای اعتباری استفاده کنیم.
۹. صفحه کلید شما
زمانی که با صفحهکلید کار میکنید، تمام میکروبهای جهان در سر انگشتان شما جمع نمیشوند، اما احتمالا باکتریهای کولای و استافیلوکوک به دستان شما منتقل میشوند. برای تمیز کردن صفحهکلید، آن را برگردانید تا تکههای غذا از میان دکمههای آن خارج شود، سپس با یک دستمال ضدعفونی کننده، آن را تمیز کنید تا میکروبها از صفحه کلید شما خارج شوند.
۱۰. یخهای موجود در رستورانها
تمام رستورانها شبیه به هم نیستند، اما براساس تحقیقات دیلیمیل، از هر ۱۰ رستورانی که مورد آزمایش قرار گرفته، ۶ رستوران یخهایی با میزان باکتری بیش از آنچه که در توالت وجود دارد، داشتند! شاید بهتر باشد دفعه بعدی که به یک رستوران فستفود رفتید، در نوشابه خود یخ نیندازید!
جام
ادامه مطلب / دانلودمیهن فال:یک شرکت انگلیسی دستبندی تولید کرده که میتواند با تولید به موقع پالسهای الکتریکی از بروز رفتارهای عادتگونه مثل خرج کردن احساسی پول جلوگیری کند.
شرکت سازنده با تولید و آزمایش نمونه اولیه دستبند پاولوک(Pavlok) مدعی شد که قادر است عادتهای غیرعادی کاربران مثل پرخوری و ولخرجی را با تولید پالسهای الکتریکی خفیف با توان ۲۲۵ ولت اصلاح کند.
دستبند الکتریکی با اتصال بیسیم به حساب بانکی افراد در صورتی که موجودی حساب با توجه به تاریخ واریز حقوق و مخارج ماه جاری از حد معینی کمتر شود در هنگام خرید مجدد، یک شوک الکتریکی خفیف به مچ دست وارد میکند.
نمونه اولیه دستبند پاولوک در سال ۲۰۱۴ با هدف اصلاح عادتهای تغذیهای در افراد چاق ساخته شده بود. اما در نمونه جدید با افزایش برخی از امکانات میتوان دیگر رفتارهای افراد را نیز اصلاح کرد.
سخنگوی شرکت سازنده در مورد عملکرد دستبند جدید عنوان کرد: با طراحی نرمافزار جدید اتصال به حساب بانکی کاربران میتوان عادت ولخرجی یا خرید بدون نیاز را اصلاح کرد. به این صورت که در هنگام خرید ضروری یا انجام رفتارهای مناسب،
دستبند با تولید پالسهای الکتریکی بسیار ضعیف باعث پایدار شدن یک رفتار میشود اما در حالتی که کاربر رفتار نامناسب مثل پرخوری یا ولخرجی را انجام دهد، دستبند با تولید شوک الکتریکی باعث ناراحتی کاربر شده و او را از انجام مجدد آن رفتار منع میکند.
از دستبند الکتریکی جدید میتوان در سایر موارد مثل صرفهجویی در مصرف برق، آب و تلفن در صورت نصب کنتور هوشمند نیز استفاده کرد.
شرکت سازنده قیمت هر دستگاه دستبند الکتریکی هوشمند را ۲۲۵ پوند(۳۷۲ دلار) اعلام کرد.
جام
ادامه مطلب / دانلود
مطمئناً هر کسی دوست دارد میلیاردر باشد و از مزیتهای پول فراوان بهره ببرد اما با وجود اینکه همه میلیاردر شدن را میخواهند پس چرا فقط تعداد انگشت شماری از جامعه به این مرحله از وضعیت اقتصادی میرسند؟
البته که پول همهچیز نیست. ابداً نیست. وقتی پای تعریف موفقیت به میان میآید، پول در انتهای فهرست رتبهبندی میشود. تعریف آدمها از موفقیت متفاوت است. تعریف من عبارت است از:
موفقیت متقاعد کردن دیگران به این باور است که شما با استعداد هستید.
شخصا، پول حالا برای من آن قدرها مهم نیست، ولی اعتراف میکنم، یک زمانی مهم بود(احتمالا به این دلیل که زیاد پول نداشتم).با این حال این نظر من است. ولی، اجازه دهید بگویم پول در فهرست ما جا دارد. و اجازه دهید بگویم، شما هم مثل میلیونها آدم دیگر، دوست دارید میلیارد بشوید. چه نوع کارهایی را باید انجام دهید تا شانس پیوستن به باشگاه میلیاردرها را افزایش دهید؟
در اینجا گامهایی را پیشنهاد میکنم. این گامها نه تند نه آسان برداشته می شوند. ولی از مسیرهای میانبر و آسان، بسیار شدنیتر و تحققپذیرتر هستند.
۱.خودتان را با پول آزار ندهید.
با اینکه کاملاً خلاف منطق است، ولی تمرکز لیزری روی اینکه چقدر پول میسازید شما را از کارهایی منحرف میکند که حقیقتاً باید برای ساخت و رشد ثروت انجام دهید. بنابراین چشمداشت و نگاه خود را عوض کنید.
پول را به عنوان هدف اصلی نبینید، بلکه آن را به عنوان محصول فرعی انجام کارهای درست و هدفمند ببینید.
۲.ببینید چند نفر حاضرند به شما کمک کنند، حتی اگر کمتعداد باشند.
موفقترین آدمهایی را که میشناسم –چه به لحاظ مالی چه غیرمالی- بهطور تکاندهنده و شوکآوری مفید و سودمند هستند. آنها در شناخت آدمهای دیگر و کمک به آنها برای رسیدن به اهدافشان فوقالعاده خوب هستند. آنها میدانند موفقیتشان نهایتاً مبتنی بر موفقیت آدمهای اطرافشان است.
بنابراین آنها سخت کار میکنند تا آدمهای دیگر موفق باشند: کارکنانشان، مشتریانشان، عاملان فروش و عرضه کنندگانشان و… چون میدانند اگر اینها موفق شوند، یقیناً به دنبال موفقیت آنها خواهند بود.
و به این ترتیب آنها کسب و کار یا شغلی را ساختهاند که میتوان حقیقتاً به آن افتخار کرد.
۳.فکر کردن به درآوردن یک میلیارد تومان را متوقف کنید و به خدمت کردن به یک میلیون آدم فکر کنید.
وقتی فقط عدهی اندکی مشتری دارید، و هدفتان ساختن پول زیاد است، مشوق شما یافتن راههایی برای گرفتن تا آخرین ریال آنها است.
ولی وقتی راهی پیدا کنید که به یک میلیون آدم خدمت کنید، مزایای پرشمار دیگری را در پی خواهد داشت. تأثیر یک تبلیغ یا واژهی شفاهی( که مشتریانتان انجام میدهند) بیاندازه عظیم است. بازخوردی که دریافت میکنید به صورت نمایی بزرگتر می شود – و به همین دلیل واقعا این فرصتهای شما هستند که محصولات و خدماتتان را بهبود میدهند. شما کارمندان بیشتری استخدام خواهیدکرد و از تجربه، مهارت، و ابهت و روح جمعی آنها منتفع خواهید شد.
و در این زمان کسب و کار شما به جایی خواهد رسید که هرگز در خواب هم نمیدیدید – چون مشتریان و کارمندانتان شما را به جایی خواهندرساند که حتی نمیتوانستید تصور کنید به یک میلیون آدم با دل و جان خدمت میکنید- و پول خودش به دنبال شما خواهدآمد.
۴.پول ساختن را به عنوان راهی برای انجام کارهای بیشتر ببینید.
عموماً گفته میشود دو نوع آدم وجود دارد.
آنها که چیزهایی را میسازند برای این که فقط پول درآورند: هرقدر که بیشتر بسازند، پول بیشتری هم درمیآورند. آنچه آنها میسازند واقعاً آنقدرها هم برایشان مهم نیست – آنها تا وقتی خواهند ساخت که پرداخت انجام میشود.
نوع دوم میخواهند پول بسازند چون به آنها اجازه میدهد چیزهای بیشتری بسازند. آنها میخواهند محصولشان بهبود یابد. آنها میخواهند خط تولیدشان را گسترش دهند. آنها میخواهند کتاب دیگر، ترانه ی دیگر، یا فیلم دیگر خلق کنند. آنها عاشق چیزی هستند که میسازند و آنها پول ساختن را به عنوان روشی برای انجام کاری حتی بیش از آنچه دوست دارند میبینند. آنها رویای ساختن یک شرکت را در سر میپرورانند که بهترین چیزهای ممکن را میسازد. و پول ساختن روشی است که آن رویا را تغذیه میکند تا شرکتی را که دوست دارند بسازند.
با اینکه یقیناً یافتن محصولی که همه آن را بخواهند و بتوان با فروش آن به ثروت رسید امکانپذیر است، ولی موفقترین کسب و کارها در حالی که توسعه و رشد مییابد و پول می سازند، پول حاصله را در یک کسب و کار یا شغل بینهایت فوق العاده بازسرمایهگذاری میکنند.
ما فیلم نمیسازیم تا پول بسازیم، پول میسازیم تا فیلمهای بیشتری بسازیم. والت دیزنی
۵.یک کار برتر انجام دهید.
کاری را انتخاب کنید که قبلاً بهتر و برتر از آدمهای دیگر انجام میدادید. فقط یک چیز. دیوانهوار فقط روی همان یک کار تمرکز کنید: کار. آموزش. یادگیری. عمل. ارزشیابی. تصحیح.
بیرحمانه و سخت گیرانه از خودتان انتقاد کنید. نه به روشی خودآزارانه، بلکه اطمینان یابید به کار ادامه خواهیدداد تا تمام جنبههای همان کار را بهبود دهید.
آدمهایی که به لحاظ مالی موفق هستند دست کم یک چیز را بهتر از هرآدمی که اطرافشان هست انجام میدهند(البته در صورتی مفید است که چیزی را انتخاب کنید که برای جهان باشکوه و ارزشمند باشد – و مطمئن باشید برای آن پرداخت هم میشود).
برتری و تفوق خودش پاداش است، برتری علاوه بر این که مستلزم پرداخت و ثروت بالاتر است احترام بیشتر، احساس خودیابی بیشتر، سرنوشت باشکوهتر، و حس پیروزی باشکوهتر، را در پی دارد، که اینها شما را به لحاظ غیرپولی غنی و ثروتمند میسازند.
۶.فهرستی از ۱۰ نفر از بهترین آدمهای جهان در همان کار را تهیه کنید.
چهطور این ۱۰ آدم را انتخاب کردید؟ چگونه تعیین کردید کدامیک و در چهکاری بهترین بود؟ چگونه موفقیتشان را اندازه گرفتید؟
از آن معیارها برای پیگیری پیشرفتتان به سوی “بهترین شدن” استفاده کنید.
اگر نویسنده هستید معیار شما میتواند رتبهبندی آمازون باشد. اگر موسیقیدان هستید میتواند شمار دانلودها از آیتیونز باشد. اگر برنامهنویس هستید، شمار آدمهایی است که از نرمافزارتان استفاده میکنند. اگر استاد هستید میتواند شمار آدمهایی باشد که آموزش و پرورش دادهاید و آنها به کارهای بزرگتر و بهتر رسیدهاند. اگر خردهفروشی اینترنتی دارید میتواند خریدها به ازای هر بازدید، یا تحویل به موقع، یا نرخ تبدیل و غیره باشد.
فقط آدمهای موفق را تحسین نکنید. بلکه نگاهی دقیق و موشکافانه به کارهایشان بیندازید و ببینید چه چیز آنها را موفق ساخته است. سپس از آن معیارها برای ایجاد معیارها و اندازههای موفقیت خودتان استفاده کنید. و بعد…
۷.مداوماً پیشرفت خودتان را پیگیری کنید.
ما تمایل داریم چیزی بشویم که اندازه میگیریم، بنابراین پیشرفتتان را دستکم هفتهای یک بار با توجه به اندازههای کلیدی و مهم پیگیری کنید.
شاید بخواهید اندازه بگیرید به چند انسان کمک کردهاید. شاید بخواهید بسنجید به چند مشتری خدمت کردهاید. یا شاید در مسیر کارتان بخواهید گامهای کلیدی را برای بهترین شدن در جهان ارزشیابی کنید.
شاید ترکیبی از اینها باشد، و حتی بیشتر.
۸.برنامههای روزانهی منظم خودتان را اجراکنید تا از پیشرفتتان اطمینان حاصل کنید.
هرگز فراموش نکنید که رسیدن به یک هدف، مبتنی بر ایجاد برنامههای روزانهی منظم و همیشگی است. مثلاً میخواهید یک کتاب ۲۰۰ صفحهای بنویسید؛ این هدف شما است. سیستم شما برای رسیدن به این هدف میتواند نوشتن ۴ صفحه در هر روز باشد، این برنامهی روزانهی شما است. امیدواری، آرزومندی و خیالپروری شما را به اتمام کتاب نمیرساند. ولی چسبیدن و پایبندی دقیق به برنامهی روزانهتان به شما اطمینان میدهد به هدفتان خواهیدرسید.
یا مثلاً میخواهید ۱۰۰ مشتری جدید از طریق بازاریابی به جمع مشتریان خود واردکنید. این هدف شما است؛ برنامهی روزانه ی شما ایجاد یک محتوای اینترنتی جدید، ویدئوهای جدید، تبلیغات صوتی اینترنتی جدید، گزارشهای پژوهشی و نظرسنجی جدید، و مانند اینها بر اساس برنامه ی زمانی است که مقررکردهاید. با پایبندی به آن برنامهی روزانه و رعایت مواعد و سررسیدها، و در کنار اینها اگر محتوای مطالب جذاب باشد، آن ۱۰۰ مشتری جدید را به جمع مشتریان خود وارد خواهیدکرد.
امیدواری و خیالپروری شما را به هدفتان نخواهندرساند – ولی پایبندی صادقانه و دقیق به برنامهی روزانه خواهدرساند.
اهداف را تعیین کنید، برنامهی روزانه ایجاد کنید که از آن اهداف حمایت کنند، و سپس بیرحمانه و سختگیرانه پیشرفت خودتان را پیگیری کنید. هر چه را که عملی نیست اصلاح کنید. آنچه را که عملی است و تحقق مییابد بهبود دهید و تکرار کنید.
هر روز برای بهتر شدن از دیروز کارها را اصلاح کنید، تجدید نظر کنید، سازگار کنید، و سخت کار کنید.
بزودی شما برنده و خوشبخت خواهید شد. آنگاه همه چیز روبهراه و با شکوه خواهد بود. و روزی بهزودی به سطح جهانی خواهی رسید.
و آن زمان، شاید حتی بدون غرور و توجه، شما نیز یک میلیاردر خواهی بود. حالا شما میدانید چگونه پولدار شوید، به شرط اینکه میلیاردری را دوست داشته باشید.
ادامه مطلب / دانلودمهمترین این دلایل، این است که هیچوقت برایشان اتفاق نمیافتد. فرد متوسط در خانوادهای بزرگ شده است که هیچوقت کسی که پولدار باشد را نمیشناخته و ندیده است. به مدرسه میرود و با آدمهایی معاشرت میکند که پولدار نیستند. با آدمهایی کار میکند که پولدار نیستند. هیچ الگوی پولداری روبروی خود ندارد. اگر این برای شما هم پیش آمده است، البته تا سن بیست سالگی، میتوانید به یک فرد بالغ و کامل در جامعه تبدیل شوید اما هیچوقت برایتان پیش نیامده که بفهمید شما هم میتوانید یکی از افراد ثروتمند جامعه شوید.
به همین دلیل است که کسانیکه در خانوادههایی که والدینشان پولدار هستند به دنیا میآیند، احتمال اینکه در بزرگسالی افرادی ثروتمند شوند بسیار بیشتر است. بنابراین اولین دلیل اینکه چرا بیشتر ما پولدار نمیشویم این است که هیچوقت برایمان اتفاق نمیافتد. و البته، اگر هیچوقت برایمان اتفاق نیفتد، آنوقت هیچکدام از قدمهای لازم برای به واقعیت تبدیل کردن آن را برنخواهیم داشت.
تصمیم بگیرید!
دومین دلیل که باعث میشود پولدار نشویم این است که هیچوقت برای آن تصمیم نمیگیریم. حتی اگر فردی کتاب بخواند، در جلسات سخنرانی شرکت کند، یا با افرادیکه از نظر اقتصادی موفق بودهاند نشست و برخاست کند، تا زمانیکه برای متفاوت شدن تصمیم نگیرد، هیچ اتفاقی نمیافتد. اگر برای برداشتن اولین قدمها تصمیم نگیرد، همان جا که هستید خواهید ماند. اگر به انجام کارهایی که همیشه میکنید، ادامه دهید، به همان جایی خواهید رسید که همین امروز هستید.
دلیل اصلی عدم موفقیت و شکست این است که اکثریت آدمها برای موفق شدن تصمیم نمیگیرند. هیچوقت یک تعهد محکم و روشن یا یک تصمیم قطعی برای پولدار شدن نمیگیرند. دلشان میخواهد و قصدش را دارند و آرزو میکنند که یک روز پولدار شوند. دعا میکنند و دعا میکنند که پول زیاد به دست بیاورند اما هیچوقت تصمیم نمیگیرند که، «من میخواهم که پولدار بشم!» این تصمیم قدم مهمی برای رسیدن به استقلال مالی است.
شاید فردا
سومین دلیل پولدار نشدن آدمها انداختن کار امروز به فرداست. آدمها همیشه برای شروع نکردن کاری که لازم است برای رسیدن به استقلال مالی انجام دهند، بهانه دارند. همیشه ماه خوبی نیست، فصل خوبی نیست یا سال خوبی برای شروع نیست. وضعیت و شرایط اقتصادی در صنعت خوب نیست، بازار کساد است یا باید ریسک کنند یا امنیت خودشان را زیر پا بگذارند. شاید سال بعد.
برای به تعویق انداختن کارها همیشه دلیل هست. درنتیجه، ماه به ماه و سال به سال این کار را عقب میاندازند تا جاییکه دیگر دیر میشود. حتی اگر برای یک نفر اتفاق بیفتد که بتواند پولدار شود، تصمیمش را هم بگیرد اما برای وارد عمل شدن امروز و فردا کند، همه برنامههایش آینده روشنی نخواهند داشت.
هزینهاش را بپردازید
چهارمین دلیل اینکه مردم معمولاً فقیر بازنشسته میشوند، چیزی است که اقتصاددانها به آن تاخیر پاداش میگویند. اکثریت زیادی از افراد وسوسه میشوند که هر یک ریال آخرشان را هم خرج کنند و حتی باز هم قسطی خرید کنند. اگر نمیتوانید پاداشتان را به تاخیر بیندازید و خودتان را در خرج کردن هر پولی که درمیآورید محدود نکنید، نمیتوانید پولدار شوید. اگر نتوانید صرفهجویی را بعنوان یک عادت طولانیمدت تمرین کنید، برایتان غیرممکن خواهد بود که به استقلال مالی برسید. همانطور که دبلیو. کلمنت استون میگوید، «اگر نمیتوانید پول پسانداز کنید، بذر سربلندی در شما نیست.»
چشمانداز بزرگتر را ببینید
پنجمین دلیل که باعث میشود افراد فقیر بازنشسته شوند، به اندازه بقیه دلایل مهم است. این دلیل نداشتن چشمانداز زمانی است. در یک تحقیق طولانیمدت که توسط دکتر ادوارد بانفیلد در دانشگاه هاروارد در دهه پنجاه میلادی انجام گرفت و در سال ۱۹۶۴ در مجله The Unheavenly City به چاپ رسید، دلایل تحرک اقتصادی-اجتماعی روبهبالا بررسی شد. او میخواست بداند چطور میتوان پیشبینی کرد که یک خانواده یا فرد به سمت بالا در حرکت است یا خیر و اینکه گروههای اقتصادی-اجتماعی در نسل بعد ثروتمندتر خواهند شد یا خیر.
همه این تحقیقات او را به یک عامل رساند که باعث شد نتیجهگیری کند که درستتر از سایر عوامل در پیشبینی موفقیت است. آنها آن را چشمانداز زمان نامیدند. تعریف آن میزان زمانی است که برای برنامهریزی فعالیتهای روزانه و گرفتن تصمیمات مهم زندگیهایتان اختصاص میدهید.
یک نمونه از چشمانداز درازمدت عادت متداول خانوادههای سطحبالای انگلستان برای ثبتنام فرزندانشان در دانشگاه آکسفورد یا کمبریج به محض متولد شدن آن کودک است، حتی بااینکه ممکن است به هجده یا نوزده سالگی نرسد. به این چشمانداز درازمدت در عمل میگویند. زوج جوانی که ۱۵۰ هزار تومان در ماه خود را برای هزینه تحصیل فرزند خود کنار میگذارند، زوجی با چشمانداز زمانی درازمدت هستند. آنها حاضرند برای اطمینان از گرفتن نتیجه بهتر در طولانیمدت، در کوتاهمدت خود را قربانی کنند. افرادیکه چشمانداز درازمدت دارند در مسیر زندگیشان رشد اقتصادی خواهند داشت.
ادامه مطلب / دانلودمیهن فال:
کسب درجات عالی تحصیلات و مطالعه چند صد کتاب در زمینه خاصی، یعنی متخصص شدن در همان زمینه، می تواند خیلی هیجان انگیز باشد… اما هرگز شما را میلیاردر نخواهد کرد!
البته، اگر هدف شما کسب ثروت و میلیارد شدن نیست؛ مهم هم نیست. می توانید در هر زمینه ای که علاقه دارید، متخصص شوید و لذت ببرید. اما اگر تصور می کنید برای میلیاردر شدن در کاری، باید در همان زمینه متخصص باشید، متاسفانه سخت در اشتباه هستید.
یکی از دلایلی که خیلی از جوانان به سمت ثروت آفرینی حرکت نمی کنند، اتفاقا همین تصور اشتباه است که فکر می کنند باید در آن زمینه متخصص باشند تا بتوانند حرفی برای گفتن داشته باشند، در صورتی که اصلا چنین نیست.
برای مثال؛ قبل از شروع، بد نیست به چند میلیارد بزرگ که همه تقریبا آنها را می شناسیم اشاره کنیم:
استیو جابز – نه متخصص برنامه نویسی بود، نه متخصص طراحی بود و نه متخصص فنآوری های نوین بود.
بیل گیتس – همانند استیو جابز، تخصص خاصی در برنامه نویسی، طراحی و فناوری های نوین ندارد!
احد عظیم زاده – شاید فرش بافی بلد باشد، اما نه متخصص فرش بافی است، نه متخصص نساجی!
بابک بختیاری – خالق برند آیس پک، نه متخصص تغذیه است، نه متخصص بستنی سازی !
و …
خب…
حال به نظر شما از لیست میلیاردهای جهان، چند نفرشان متخصص هستند؟
کمتر از ۲% !!!
پس به نظر شما، دلیل میلیاردر شدن این افراد چیست؟ چرا با وجود اینکه متخصصین، بیشتر از میلیاردهای اکنون می دانند، اما هرگز حتی درآمدشان به یک هزارم درآمد آنها نیز نمی رسد؟ چه چیزی این افراد را میلیارد می کند؟
شما در این مقال، دقیقا دلیل میلیاردر شدن افراد غیر متخصص را می خوانید و یاد می گیرید:
چرا برای ثروتمند شدن نباید اصلا متخصص باشید؟
چرا افراد متخصص نمی توانند میلیاردر شوند؟
چرا به هر میزان ثروت افراد بیشتر است، تحصیلات آکادمیک آنها کمتر است؟
چطور بدون تخصص میلیاردر شوید؟
اگر متخصص هستید چطور میلیاردر شوید؟
و…
این مقاله دید شما را نسبت به ارتباط تخصص و میلیارد شدن در شرایط اقتصادی ایران و جهان را دگرگون خواهد کرد!
اما؛ افراد متخصص برای همیشه کارمند باقی می مانند؟
متخصص شدن میتواند فواید بسیار زیادی داشته باشد، اما احتمال اینکه این تخصص، بخواهد بر قابلیت تفکر خلاق تان اثربگذار بسیار زیاد است! تحقیقات انجام شده ثابت کرده؛ تخصص شما می تواند باعث مرگ قوه خلاقیت شما شود…!!
نوآوری – در معنا، یعنی خلق چیزی جدید- همواره در خود فاکتوری نو بودن دارد. به هر میزان درباره چیزی بیشتر بدانید، به همان اندازه کمتر می توانید در همان زمینه به دستآوردهای بزرگی دست یابید. از طرف دیگر، تخصصی که شما را در راه ثروتمند شدن می خواهد همراهی کند، می تواند خلاقیت و اشتیاق تان را برای به دست آوردن ایده های جدید منهدم کند.
تحقیقاتی که توسط پرفسور کِوین بودرا (Kevin Boudreau) انجام شده، نشان می دهد افراد متخصص نه تنها بدنبال ایده های جدید نمی روند، بلکه به شدت نسبت به ایده های جدید حساس هستند و آنها را به باد انتقاد می گیرند.
به هر میزان عمیق تر وارد مبحثی می شوید، به همان میزان سخت تر می توانید تغییر آن را بپذیرید و معمولا نسبت به هر تغییری بدبین هستید. دقیقا در همین شرایط است که کارآفرینان، کمتر متخصص گوی رقابت را از متخصصان می ربایند و با آن، ثروت خود را بنا می کنند.
این مورد، در روابط نیز صدق می کند. شما به هر میزان، در هر رابطه ای عمیق تر شوید، به همان میزان کمتر می توانید تغییرات را در رابطه تان ایجاد کنید و یا اگر در ورزشی به صورت تخصصی فعالیت می کنید، به سختی می توانید وارد ورزش دیگر شوید و از نو شروع کنید.
دلیل اینکه کارآفرینان کمتر متخصص هستند نیز دقیقا همین است. کارآفرینان بزرگ دنیا به علت کم بودن سواد تخصصی شان و به دلیل آنکه هرگز در موضوع مورد نظر زیاد عمیق نشده اند، به راحتی میتوانند خلاقانه درباره ان موضوع فکر کنند و بخواهند نوآوری های انجام دهند. افراد متخصص به علت تخصصی که دارند، بیش از حد لازم درباره تصمیم به خلاقیتشان فکر می کنند و همین امر باعث می شود بخواهند به صورت منطقی خلاقیتی ایجاد کنند که هرگز امکان پذیر نیست.
اما اگر در هر زمینه ای به هر دلیلی عمیق شده اید و تغییر و نوآوری در آن زمینه برایتان سخت است؛ می توانید از ۴ راهکار زیر، برای گریز از این دام استفاده کنید:
ایده ها را خرد کنید!
ایده هایی که به ذهن تان میرسد را خرد کنید، به قسمت های کوچکتر تقسیم کنید و به ساده ترین صورت ممکن درآورید. زمانی که این کار را انجام دهید، بهتر می توانید ایده های جدید را قبول کنید زیرا کارکرد اجزای مختلف انرا درک میکنید.
یک دستیار شیطان طراحی کنید!
یک نفر را داشته باشید، تا هر ایده را که می خواهید بپذیرید نقد کند و شما دفاع کنید (و برعکس) تا قوه خلاقیت شما فعال شود و بخواهید درباره تمام جنبه های ایده فکر کنید.
لیستی از افراد مختلف برای صحبت داشته باشید!
افراد مختلف، با طرز فکرهای مختلفی در زندگی داشته باشید، برای مثال، وکیل، پزشک، کودک، دانشجو و … و ایده ای که به ذهن تان می رسد را با تمام آنها در میان بگذارید و قضیه را از انواع مختلف طرزفکرها بشنوید.
تازه کارانی پیدا کنید!
شاید مضحک به نظر برسد، اما اگر میخواهید واقعا خلاقانه فکر کنید، میتوانید از تازه کاران حوزه تان پرس و جو کنید؛ این افراد هنوز متخصص نشده اند و قوه خلاقیت شان فوق العاده فعال است. بعضی اوقات افکار غیرمتخصصانه آنها میتوانند کلید حل مسئله شما باش
اگر می خواهید برای آینده پس انداز کنید و دچار بی پولی نشوید با این مطلب از سایت میهن فال همراه باشید تا عاداتی که آینده پولی شما را به خطر می اندازند! را بشناسید. امید.اریم این مطلب برای شما مفید باشد.
اکنون بهترین زمان برای ساختن سرمایهگذاری و یادگیری عادات پسانداز است. اگر مراقب پولتان نباشید، خطر مشکلات بیشتری را در آینده به جان میخرید. باید حواستان باشد که پولتان را طوری نگهدارید تا شما را ازنظر مالی سرپا نگه دارد؛ این نخستین قدم شما محسوب میشود. علاوه بر این، عادتهای پولی بدی هم هستند که شما را دچار شکست و اشتباه میکنند. همچنین اگر خرجتان بیشتر از برجتان باشد یا نتوانید برای هزینههای ضروری پسانداز کنید، در آینده به مشکل دچار میشوید. خیلی راحت میتوان خود را گول زد و متقاعد کرد که زمان کافی برای یادگیری و مسئولیتپذیری وجود دارد. اما هرچه بیشتر رفتاری را تکرار کنید، احتمال اینکه به آن عادت کنید، بیشتر است. به گزارش اقتصاد نیوز، درواقع برخی عادات هستند که میتوانند آینده مالی شما را بهخطر بیندازند که به گزارش پایگاه اینترنتی چیتشیت، به برخی از این عادتها اشاره میکنیم.
عدم بودجهبندی
اگر بودجهبندی نداشته باشید، مدیریت مالی برایتان سخت میشود. وقتی ندانید چقدر هزینه میکنید یا چقدر میتوانید هزینه کنید، انگیزه کمتری برای اینکه هوشمندانه خرج کنید، وجود دارد. اگر پول زیاد یا بدهی کمتری دارید، شاید بودجه بندی بهنظرتان خیلی ضروری نرسد. اما بدون داشتن یک برنامه بودجهبندی، بهراحتی دچار افراط در هزینه میشوید و فراموش میکنید پسانداز کنید. برای شروع بودجهبندی باید نحوه هزینه کردن خود را بدانید و برای خود اهدافی را مشخص کرده و مراقب هزینههای خود باشید.
خرید کالای نو
خرید کالاهای نو خیلی لذت بخش است، زیرا میدانید هیچکس قبل از شما آنها را استفاده نکرده است. بهرحال اگر هرچیزی را بخرید بهصورت نو خریداری کنید، آینده پولی خود را بهخطر انداختهاید. اجناس نو همیشه گرانتر از کالاهای دیگر هستند و علاوهبراین ضروری هم نیستند. بنابراین هیچ دلیل موجهی وجود ندارد تا پول بیشتری را برای خرید اجناس نو هزینه کنید؛ بلکه بسیاری از کالاها نظیر خودرو، کالسکه کودک و وسایل و تجهیزات ورزشی را میتوان دستدوم خرید.
خرج بیشتر از برج
این عادت خودش داد میزند که اشتباه است. اگر بیشتر از جیبتان خرج کنید، خود را وارد مسیر اشتباه مالی میکنید چراکه نه تنها الان، بلکه بعدها هم قادر به مدیریت مالی خود نخواهید بود. این عادت نه تنها باعث میشود تا نتوانید بدهیهای خود را امروز بپردازید، بلکه شما را از پسانداز برای آینده محروم میکند و درنهایت شما را بدهکار خواهد کرد.
نداشتن پسانداز برای بازنشستگی
کنارگذاشتن پول برای بازنشستگی باید یکی از اهداف اصلی شما باشد و به شکل منظم مواظب پولی که برای بازنشستگی خود کنار میگذارید باشد. اگر پولی را برای بازنشستگی خود پسانداز نکنید، ممکن است لازم باشد بیشتر از زمان معمول کار کنید. اگر از حالا برای آن زمان پسانداز نکنید، شاید خیلی سخت بتوان پول کافی را برای دوران بازنشستگی کنار گذاشت. البته به سختی میتوان گفت که برای دوران بازنشستگی چقدر پول لازم است اما بهترین راه این است که برای پسانداز کردن این دست و آن دست نکنید.
عدم پسانداز برای موارد اضطراری
تقریبا تمام عادتهایی که در بالا گفته شد، توانایی پسانداز پول را در شما مختل میکنند. اگر نمیتوانید بودجه بندی کنید، عادت دارید هرچیزی را نو بخرید یا بیش از درآمدتان خرج میکنید، پول کمتری برای پسانداز خواهید داشت. اگرچه پسانداز بازنشستگی باید بخش مهمی از بودجهبندی شما باشد، شما همچنین باید برای موارد اضطراری و سایر هزینههای ضروری نیز پسانداز کنید. بدون پسانداز صحیح بخصوص پسانداز برای موارد ضروری، خطرات مالی بسیاری را متحمل میشوید.
ادامه مطلب / دانلودهمیشه درمورد کسب، پسانداز و سرمایهگذاری پول سعی میکنید از سیل توصیههای متخصصین امور مالی و اقتصادی کمک بگیرید. اما وقتی نوبت به خرج کردن پول میرسد به نظر خودتان عمل میکنید. الیزابت دان دانشمند رفتارشناسی دانشگاه بریتیش کلمبیا و مایکل نورتون از دانشکده بیزنس هاروارد در کتاب خود «علم خرج کردن هوشمندانه» این نیاز شما را برآورده کردهاند. آنها با تحقیقاتی که در این راستا انجام دادهاند، توصیههایی کاربردی برای نحوه پول خرج کردن ارائه میکنند که کمکمان میکند پولمان را در جهت شادی و آرامش بیشتر خرج کنیم.
– خرید کردن تقریباً به یک وسواس ملی تبدیل شده است. بزرگترین باور نادرست ما درمورد نحوه پول خرج کردن چیست؟
مایکل نورتون: همه میدانند که پسانداز کردن پول کار خیلی خیلی سختی است چون برای این کار باید دست از خیلی چیزها بکشید. خرج کردن پول کاری فوقالعاده لذتبخش است. اینکه پولتان را برای چیزی خرج میکنید که متعلق به شما میشود حسی فوقالعاده میدهد. مردم تصور میکنند که خریدن چیزهای مختلف شادترشان میکند.
الیزابت دان: اما چیزی که فراموش میکنیم این است که پول به تنهایی یک هدف نیست. باید وسیلهای باشد برای رساندن ما به هدفهایمان. باید طوری استفاده شود که خوشبختی و شادی عمومی ما را در زندگی ایجاد کند.
– شما در کتابتان ۵ اصل درمورد اینکه چطور هوشمندانهتر خرج کنیم که شادتر و خوشبختتر شویم ارائه میکنید. یکی از توصیههایتان «خریدن تجربهها» است. میتوانید بیشتر در این زمینه توضیح دهید؟
مایکل نورتون: تحقیقات نشان میدهد که در بیشتر موارد تجربیات خرید کردن، خریدن کالاهای مادی است. مثلاً یک تلویزیون فوقالعاده ۲۰۰۰ دلاری میخرید. به محض اینکه آن را روی دیوارتان نصب میکنید، قدیمی میشود. تلویزیونی جدیدتر وارد بازار میشود که از تلویزیون شما بهتر است و آرزو میکنید که کاش آن تلویزیون را داشتید. اما در نظر بگیرید که پولتان را صرف خریدن تجربه کنید. همان ۲۰۰۰ دلار را صرف رفتن به مسافرت کنید. ممکن است بگویید که خوب خریدن تلویزیون بهتر است چون در نهایت برایتان مانده است اما به این فکر کنید که تا بحال چند بار به خاطره خریدن تلویزیونتان فکر کردهاید درحالیکه خاطرات آن مسافرت همیشه با شما میماند. ارزش واقعی تجربه در همان لحظه هویدا نمیشود، بلکه بعداً به ارزش آن پی میبرید. و همانطور که نتایج یک تحقیق نشان میدهند، خاطرات ما روز به روز در نظرمان زیباتر و بهتر میشوند. بنابراین وقتی تلویزیونی که خریدهاید روز به روز کهنهتر و از مد افتادهتر میشود، خاطراتتان در ذهنتان بهتر و لذتبخشتر میشوند.
– چطور میتوان رفتارهای فردی را در زمینه عادتهای پول خرج کردن تغییر داد؟
مایکل نورتون: تحقیقات نشان میدهد که خریدهای مادی شاید شادیمان را کمتر نکنند، البته ممکن است اینکار را هم بکند، اما نکته اینجاست که فایده چندانی هم برایمان ندارند. به جای خریدن چیزهایی که فرهنگ و جامعه میگوید باید بخریم چون مهم هستند، مثل یک خانه بزرگتر، یک ماشین جدید و از این قبیل، ما سعی داریم به مردم بگوییم قبل از اینکه کیفپولشان را برای خریدن چیزی از جیب یا کیفشان دربیاورند، از خودشان سوال کنند، «آیا با خریدن این چیز بیشترین شادی را برای خودم میخرم؟» و اگر اینطور نیست، از آنها میخواهیم همان پول را به طریقی دیگر خرج کنند.
الیزابت دان: گاهیاوقات، وقتی کالایی را میبینید، همان لحظه شما را به هیجان میآورد اما وقتی کمی بین خودتان و آن کالا فاصله میاندازید، باعث میشود در دام خریدن آن نیفتید. وقتی یک کالای فوقالعاده در مرکز خریدی میبینید، با خودتان فکر کنید، «خوب میتونم الان این رو بخرم اما میتونم هم صبر کنم. و اگر بعد از گذشت یک هفته باز هم آن را همینقدر خواستم، می خرمش.»
بهترین کار این است که پول هر چیزی را همان لحظه پرداخت کنید
– شما در کتابتان به نکتهای اشاره میکنید که وقتی ما میخواهیم خریدی انجام دهیم، هیچوقت عامل ارزش زمان را مد نظر قرار نمیدهیم. چطور میتوانیم در این زمینه هوشمندانهتر عمل کنیم؟
مایکل نورتون: تصور کنید که یک نفر یک خانه بزرگ میخرد. یک خانه بزرگ شاید چیزی فوقالعاده به نظر برسد. مشکل اینجاست که خانههای خیلی بزرگ معمولاً در مرکز شهر نیستند و به همین دلیل با خریدن آن خانه مجبور میشوید که هزینه بنزین بیشتری هم برای رسیدن به محلکارتان صرف کنید. تحقیقات نشان میدهد که ماندن در ترافیک و رفتوآمدهای شهری یکی از بدترین مخربهای شادی انسانهاست. آیا واقعاً میخواهید شادی و وقت خودتان را با خریدن آن خانه تلف کنید؟ وقتی یک تلویزیون میخرید چه؟ خودتان را متعهد میکنید که ساعتها نشسته و وقتتان را صرف زل زدن به دیوار کنید!
الیزابت دان: عوض کردن روش صرف کردن زمانتان یکی از راههای رسیدن به خوشبختی است اما بیشتر وقتها ما به پول بعنوان هدف نهاییمان نگاه میکنیم. اگر به جای این، وقتمان را هدف نهاییمان بدانیم، به طریقی متفاوت به اینگونه خریدها نگاه خواهیم کرد. آنوقت میتوانیم در زمان خرید، یک قدم عقب برداشته و بگوییم، «اگر پسانداز کردن این ۱۰ یا ۲۰ دلار از نظر زمانی ارزش خرج کردن را دارد؟» وقتی زمان را مهمترین متغیر وابسته در نظر بگیرید، دیدگاهتان به زندگی به کلی تغییر خواهد کرد.
– یکی از روشهایی که برای خرج کردن هوشمندانه پیشنهاد میکنید این است که «الان پرداخت کنیم، بعداً مصرف کنیم». آیا باید کارتهای اعتباریمان را دور بیندازیم؟
الیزابت دان: دنیای امروز امکان خرید در زمان حال و پرداخت در آینده را به راحتی امکانپذیر کرده است. اما تحقیقات نشان داده است که بدهی یکی از منفیترین تاثیرات را بر شادی انسانها میگذارد. مردم به طور روزانه و مداوم به بدهیهایشان فکر میکنند. وقتی در حال رانندگی هستید یا به پیادهروی رفتهاید چه چیزی به ذهنتان خطور میکند؟ کوه بدهیهایتان. بهترین کاری که میتوانید بکنید این است که پول هر چیزی که میخرید را همان لحظه پرداخت کنید.
مایکل نورتون: از طرف دیگر، اگر جلوتر از زمان مصرف برای چیزی پول بپردازید، دیگر نگرانی بدهیها نخواهید بود و وقتی آن کالا یا تجربه را دریافت میکنید، احساس آزادی میکنید.
– آیا الگویی برای «خرج کردن هوشمندانه» در دنیا وجود دارد؟
الیزابت دان: وارن بافت (Warren Buffett). آدمها به او به عنوان الگویی برای پول درآوردن نگاه میکنند. البته الگوی پول درآوردن هم هست اما مهمتر از آن او میتواند نمونه برای نحوه خرج کردن پول هم باشد. پول او اندازه ندارد اما هیچوقت مقدار زیادی از پول خود را صرف خرید کالاهای مادی نمیکند، درعوض میبخشد و دیگران را هم تشویق به بخشیدن پولشان و صرف آن در کارهای انساندوستانه میکند.
– برای آنهایی که به اندازه وارن بافت پول ندارند که بتوانند اصل شما برای «سرمایهگذاری روی دیگران» را اجرا کنند، چه توصیهای دارید؟
الیزابت دان: تحقیقات نشان میدهد که کسانیکه درآمد کمتری دارند بیشتر در کارهای خیر کمک میکنند و بیشتر با بدبختیهای دیگران همدردی کرده و مشکلاتشان را درک میکنند. ما در تحقیقمان متوجه شدیم که حتی آنهایی که برای شام شبشان مشکل داشتند، باز به افراد مستمندتر از خودشان کمک میکردند. کمک کردن به دیگران یکی از متداولترین تجربیات احساس شادی و خوشبختی در انسانهاست. تحقیقات نشان میدهد که کمک کردن حتی به اندازه ۵ دلار به کسی که نیازمند است تاثیرات بسیار عالی برای فرد به همراه دارد. آنهایی که پول زیاد ندارند، میتوانند به کمتر فکر کنند، مثل پولی که برای یک فنجان قهوه یا یک لیوان آبمیوه صرف میکنند، همان را به نیازمندان ببخشند.
– آیا وقتی به مراکز خرید میروید، سعی میکنید مردم را برای هوشمندانهتر خرید کردن راهنمایی کنید؟
الیزابت دان: اگر اینکار را بکنید، نگهبانهای آنجا ما را با کتک بیرون میکنند! من خودم هنوز نیاز به راهنمایی دارم. با اینکه این کتاب را نوشتهام و سعی کردهام بقیه را راهنمایی کنم باز وقتی کمپانی Apple، گوشی همراه جدید خودش را وارد بازار میکند، با خودم فکر میکنم، «واقعاً باید این را بخرم!»
افرادی که در زندگی شان موفق هستند، برای رسیدن به موفقیت شان برنامه ریزی های سختی داشته اند. سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که افراد موفق با پولشان چه کارهایی انجام می دهند؟
مدیریت موثر پول، مهارتی مهم در موفقیت است. خیلی از افراد موفق از سال های اولیه زندگی شان، تصمیم می گیرند که در مورد پول کارآمد باشند.
زندگی بر مبنای درآمدتان یک مهارت مدیریت مالی است. بعضی از ثروتمندترین افراد دنیا با تمام وجود این اصل را به کار بسته اند. برای مثال، سر جان تمپلتون، سرمایه گذار افسانه ای که تبدیل به یک میلیاردر شد، حتی وقتی از راه های محدود رشد کرد، ۵۰ درصد از درآمدخود را پس انداز کرد. اگر این بیش از حد توان شماست، نگران نباشید. می توانید با پس انداز ۱۰ تا ۱۵ درصد از درآمدتان به موفقیت مالی دست یابید.
نکته: با جستجوی راه هایی برای پس انداز آغاز کنید.
برای افراد موفق ارزش کالا مهم تر است
قیمتی که برای یک غذا یا یک لباس یا سرمایه گذاری در کاری می پردازید تنها بخشی از داستان است. افراد موفق به ارزش آن کالا هم می اندیشند. در سرمایه گذاری ها، چشم انداز رشد آن سرمایه گذاری در آینده را در نظر می گیرند.
برای موارد شخصی، در پی محصولاتی با کیفیت بالا هستند که عمر بیشتری داشته باشند. برای مثال، ممکن است یک جفت کفش خوش دوخت تجاری قیمتی معادل ۲۰۰ دلار یا بیشتر داشته باشد اما اگر از این کفش ها به خوبی نگهداری شود، سال ها عمر خواهند کرد.
نکته : محصولاتی با کیفیت بالا خریداری کنید که برای مدتی طولانی دوام داشته باشند.
افراد موفق می دانند که سپرده های خود را چگونه مدیریت کنند
باید حدی بر اقساط خود در ماه بگذارید. به گزارش CNN، متوسط قیمت لوازم خانگی آمریکایی بیش از ۱۵ هزار دلار بدهی و قسط همراه خواهد داشت. همچنین افراد موفق همیشه گوشه چشمی به کارمزدهای بانکی خود دارند؛ اینکه چه مقدار برای استفاده از ATM و تراکنش های دیگر می پردازید. وقتی نحوه کار سیستم را درمی یابید، اجتناب از این کارمزدها بسیار راحت خواهد بود.
نکته : تنها مرور ۵ تا ۱۰ دقیقه ای حساب مالی تان در هر ماه، تمام وقتی است که برای درک این کارمزدها و صرفه جویی در آن لازم است.
افراد موفق در پی راه هایی برای کسب درآمد بیشتر هستند
افراد موفق بعد از تغییرات بزرگ در زندگی دارایی خود را با آن هماهنگ می کنند
آیا اخیرا ازدواج کرده اید؟ آیا همسرتان از آرزوهای تان اطلاع دارد؟ اینها نکاتی هستند که افراد موفق در امور مالی به طور موثر انجام می دهند. اختصاص دادن وقتی برای مرور زندگی خود و طرح های مالی تان حداقل یک بار در سال، روشی عالی برای قرار گرفتن در قله تغییرات مهم است.
افراد موفق به درآمدی راکد قانع نیستند؛ در پی راه هایی برای افزایش درآمد هستند
بعضی ها درخواست پول بیشتری ندارند یا فقط برای افزایش چند درصدی و محدود خود را آماده می کنند. متاسفانه آن میزان درآمد یعنی که شما بی حرکت ایستاده اید و تورم، قدرت خرید شما را در خود می بلعد. در عوض، افراد موفق در پی راه هایی برای کسب درآمد بیشتر هستند. درآمد بیشتر، انتخاب هایی برای علایق شخصی و نوعی حس امنیت به شما می دهد.
افراد موفق عملیات روزانه برای افزایش درآمد خود انجام می دهند. برای مثال، در دوره هایی آموزشی برای افزایش مهارت هایشان شرکت می کنند یا در ایده هایی برای افزایش خلاقیت شرکت خود همکاری می کنند. آنها می دانند که چگونه برای پول بیشتر، اقدام کنند.
نکته: به خود لطفی بکنید و زمینه هایی را بیاموزید که درآمد بالا دارند.
افراد موفق یک زنگ هشدار دوره ای برای هر ماه در تقویم خود برای مرور حساب های مالی شان دارند
رسیدن به موفقیت مالی نیازمند ایجاد عادت هایی آرام و مستمر است. این می تواند شامل عادت کنترل ترازنامه مالی تان شود. افراد موفق هر ماه، زمانی حدود ۳۰ تا ۶۰ دقیقه را به مرور تمامی حساب های مالی خود اختصاص می دهند : سرمایه گذاری ها، حساب های بانکی، کارت های اعتباری و … وقتی خطایی نادیده انگاشتنی را می بینند، بلافاصله دست به کار می شوند.
افراد موفق در مورد پول، ریسک های احمقانه نمی کنند
از قول وارن بافت Warren Buffett گفته اند: «دو قانون پول: قانون شماره یک این است که هرگز پول را از دست ندهید. قانون دو: به قانون یک توجه کنید.» تمامی سرمایه گذاری ها تا حدودی خطر به همراه دارند (و بنابراین پتانسیل از دست دادن پول را هم دارند.) گفته شده که افراد موفق از دو ابزار قدرتمند برای اجتناب از ضرر و شکست استفاده می کنند. آنها ارزش بیمه و ایجاد دارایی درآمدزا برای کنترل خطر را درک می کنند. (مثل خانه و بیمه عمر)
افراد موفق مسوولیت را به افراد متخصص واگذار نمی کنند
افراد موفق در پی توصیه های افراد متخصص هستند و با این وجود هرگز مسوولیت را واگذار نمی کنند. برای مثال، بسیار معقول است که توصیه هایی را از حسابدار مالیاتی برای برنامه ریزی امور مالی جویا شوید اما، افراد موفق برای پرسیدن وقت می گذارند و آن فرد را برای گرفتن توصیه هایش ارزیابی می کنند.
افراد موفق می دانند که موفقیت مالی تنها یک جنبه از زندگی موفق است
در پی موفقیت مالی بودن هدفی ارزشمند است. منابع مالی مهم، انتخاب های بیشتری را در اختیار شما قرار می دهند تا به دلایلی که باورشان دارید، وقت و انرژی اختصاص دهید. همچنین می تواند به معنی دسترسی پیشرفته به تکنولوژی، بهداشت و فراغت باشد ولی افراد موفق درک می کنندکه موفقیت مالی تنها یک جنبه از زندگی موفق است. برای مثال، نادیده گرفتن سلامتی در دنبال پول رفتن، یک استراتژی بسیار ضعیف محسوب می شود.
ژی شوئیپینگ، مردی 48 ساله و اهل استان هوبی چین است که از مشتریان خود در ازای گرفتن پول می خواهد تا بر شکم وی با نهایت قدرت خود مشتی را وارد کنند و توانسته از این راه ماهانه نزدیک به 20 هزار یوان چین درآمد کسب کند.
البته در این خبر که از رسانه های چینی پخش شده بسیاری از مردم اعتقاد به این داشته اند که این روش یکی از بدترین روش های ممکن برای تامین معاش زندگی است و می تواند در درازمدت آسیب های جدی بر معده وی ایجاد کند.
ادامه مطلب / دانلودباور عموم بر این است که دخترها، مردها و پسرهای پولدار را دوست دارند. بعضیها ادعا میکنند که این مسئله ژنتیکی است؛ یعنی دلایل بیولوژیک باعث این است که زنها به مادیات بیشتر از چیزهای دیگر اهمیت بدهند. برخی از مردم تصور میکنند که این مسئله به محیط بستگی دارد؛ یعنی اشتباهی به زنان در سن کم آموزش داده میشود که برای مادیات ارزش زیادی قائل باشند و اینکه فقط پول میتواند آنها را خوشبخت و راضی کند.
نمیتوان انکار کرد که یکسری از دخترها مجذوب پولند. زنانی هستند که به طرز غیرقابلباوری مادی هستند. مسئله جالب این است که این زنان آسیبهای شدیدی هم به دلیل این رویکرد خود میبینند. خیلی از آنها به این دلیل جذب پول میشوند که مردشان با آنها رفتار درستی نداشته و فرضاً نمیدانسته که خرید کردن تنها راه شاد کردن آنها بوده است؛ اما تعداد این دخترها واقعاً خیلی زیاد نیست. پس چرا به نظر میرسد که همه دخترها فقط و فقط به پول فکر میکنند؟
پاسخ آن به این سادگی که تصور میکنید نیست
چه چیزهایی را میتوان با پول خرید؟
با اینکه دخترها به آن اندازهای که مردم فکر میکنند مجذوب پول نیستند، اما این به آن معنی نیست که مجذوب مردان پولدار نیستند. چیزی که باید درک کرد این است که این دو یکی نیستند؛ یعنی ممکن است دختری مجذوب مرد پولدار باشد اما دلیل آن ممکن است پول او نباشد. دلیل آن این است که مردان پولدار رفتارهایی از خود نشان میدهند که دخترها عاشق آنند. برای مثال، وقتی مردی پول داشته باشد، معمولاً همه موارد زیر را هم دارد
اعتماد به نفس:
قبل از هر چیز، مردان پولدار اعتماد به نفس بالایی دارند. شغل خوبی دارند، میدانند که میتوانند هر چیزی که بخواهند را بخرند و هیچ کدام از مشکلات و استرسهای مالی که بقیه مردها دارند را ندارند. وقتی بدانید پول کافی برای خریدن هر چیزی که بخواهید را دارید، راحتتر اعتماد به نفس پیدا میکنید .
آرامش:
یکی دیگر از ویژگیهای مردهای پولدار این است که تقریباً در همه موقعیتها خونسردند و آرامش دارند. وقتی پول زیادی دارید، چرا نباید آرام باشید؟ خیلی از استرسهایی که مردهای عادی دارند فقط به دلیل مسائل مالی است .
بیعلاقگی:
زنها مردهایی را که با آنها بدرفتاری میکنند دوست ندارند اما از مردهایی که به آنها نیازی ندارند، خوششان میآید. ارتباط با مردانی که فقط عاشق ظاهر و قیافه آنها هستند را خستهکننده میدانند و یکی از دلایل اصلی رد کردن خواستگاری آنها همین ذهنیت میشود. اما مردی که پول دارد میداند که به نوعی بر مردان دیگر برتری دارد. به همین دلیل به اندازه مردان دیگر برای به دست آوردن دختری جوش نمیزند. این مسئله باعث مجذوب شدن بیشتر دختر به او میشود .
بنابراین، پول نیست که دختران مجذوب آنند، طریقه رفتار و برخورد مردان پولدار است که آنها را جذب میکند. دلیل اینکه چنان مردی آن گونه رفتار میکند هم فقط و فقط پول اوست.
اگر مردی بتواند همان رفتارها را داشته باشد اما پولش به آن اندازه نباشد، هر دختر مورد علاقهاش را میتواند مجذوب خود کند. مردان پولدار زیادی را میبینید که نامزد یا همسر چندان جالبی ندارند. مردهای پولداری میتوانند بهترین دخترها را از آنِ خود کنند که پولشان باعث بالا بردن اعتماد به نفسشان شده باشد.
به دست آوردن دختر مورد علاقه
رمز جذاب بودن، داشتن پول زیاد نیست. با اینکه بودن پول ضرری ندارد، اما الزام هم نیست. کاری که باید بکنید این است که رفتارها و نگرش مردان پولدار را یاد بگیرید. اگر بتوانید دقیقاً همان رفتارها را انجام دهید، مطمئن باشید که میتوانید دختر موردعلاقهتان را به دست آورید.
فقط یادتان باشد که این پول نیست که باعث میشود بتوانید دل دختری را به دست آورید. این اعتماد به نفس، آرامش، اخلاق و زبان بدن شماست که شما را خواستنی میکند.
ادامه مطلب / دانلودمواد لازم
لوله دستمال حوله ای
کاغذ رنگی ساده
کاغذ کادو گلدار
مقداری آب نبات
روبان به میزان لازم
روش کار چنین است
1-اول مقوای دستمال حوله ای ها را دور نیاندازید.
2-حال داخل هر لوله پولی که می خواهید لوله کنید و قرار دهید. می توانید داخل لوله هم آب نبات بگذارید.
نکته: اینطوری از سرمایه کشور که اسکناس است نگاه داری می کنیم و تا و مچاله اش نمی کنید تا خراب شود.
3- مرحله بعدی پیچاندن لوله در کاغذ کادوی ساده است.
4- کاغذ کادو گلدار را وسط کاغذ کادو ساده بچسبانید.
5- حال دو طرف کاغذ کادو ساده را با روبان گره بزنید تا شبیه شکلات شود.
پول میتواند عشق ایجاد کند اما نمی تواند آن را بخرد.
آیا پول میتواند برای ما عشق بخرد؟ به نظر میرسد که این سوال پاسخ مشخصی ندارد. اگر عشق مثل مذهب باشد، آنوقت نه میتوان آن را خرید و نه در مورد آن بحث کرد. اگر رابطه عاشقانه مثل یک معامله تجاری باشد، آنوقت میتوان آن را خرید و درمورد آن مزاکره کرد. به نظر میرسد عشق به هر دو اینها شبیه باشد اما دقیقاً با هیچکدام یکسان نیست.
آویشی مارگالیت (Avishi Margalit) دو تصویر از سیاست را توصیف میکند: سیاست بعنوان اقتصاد و سیاست بعنوان مذهب. اگر به سیاست مثل اقتصاد نگاه کنیم، کاملاً قابل مصالحه، مذاکره و تبادل است. اما اگر به آن مثل مذهب نگاه کنیم، جنبههایی از آن وجود دارد که باید مقدس در نظر گرفته شود و هیچوقت به آن نگاه مالی نداشت. مارگالیت عنوان میکند که زندگی اقتصادی براساس جایگزینی است: یک چیز با چیزی دیگر قابل تعویض است. بر همین اساس، جای زیادی برای چانه زدن مالی در زندگی اقتصادی وجود دارد.
حالا عشق شبیه کدام است، مذهب یا اقتصاد؟ به نظر میرسد که عشق از جنبههای مختلف شبیه به هر دو آنهاست.
عشق از خیلی جهات نوعی مذهب است. از این نظر شبیه به هم هستند که باورهای اساسی را دیکته کرده، مستلزم استانداردهای اخلاقی پایه است، و ارزش شخصی بالایی را به مفعول و مقصود خود معطوف میکنند. تصورات کلی در ایدئولوژی عاشقانه را در بسیاری مذاهب یکتاپرستی میتوان دید. ایدئولوژی عاشقانه نیز مثل خیلی از مذاهب با طبیعت جامع و غیرقابل انعطاف خود شناخته میشود. مثل مذهب، عشق برای معنی دادن به زندگی است، برای غلبه بر همه موانع و پیشنهاد جاودانگی. شباهت بین عشق و مذهب در شباهت خدا و معشوق نیز قابل مشاهده است. معشوق همیشه بعنوان «زیباترین فرشته روی زمین و آسمان» و «هدیهای الهی» خوانده میشود. معشوق فردی کامل دیده میشود که وجود او قابل درک نیست.
رابطه بین خدا و بندگان او در کتب آسمانی با عباراتی عاشقانه توصیف شده است، مثل نامزدی و ازدواج. پاپ بندیکت شانزدهم میگوید، «یکتاپرستی درست مثل ازدواج یک همسری است. ازدواجی که براساس عشقی جامع و قاطع باشد، نماد رابطه بین خدا و بندگان او و برعکس خواهد بود.» وفاداری به خداوند و ازدواج از بزرگترین دستاوردهای انسانی شمرده میشود.
عشق در توصیفات بالا بعنوان چیزی مقدس که پول قادر به خریدن آن نیست توصیف شد، درست مثل اینکه با پول نمیتوان معنویات، رفتارها و اعمال نیکی که توسط مذهب دستور داده شده است را خرید.
اما بین رفتارهای عاشقانه و تجاری نیز شباهتهایی وجود دارد. بعنوان مثال این شباهت را در طریقه انتخاب همسر در دنیای کنونی میتوان دید. تکنولوژی و بخصوص اینترنت، این امکان را فراهم میکند که افراد شریک عشق خود را درست مثل خرید یک کالا انتخاب کنند. به همین دلیل ممکن است افراد به خصوصیات خاصی اشاره کنند که لزوماً ارتباطی به عشق ندارد. وقتی کسی در سایتهای همسریابی مینویسد که به دنبال یک زن ورزشکار گیاهخوار است که به حیاتوحش علاقه داشته باشد، کار او بیشباهت به زمانی که میخواهد مشخصات ماشین موردعلاقه خود برای خرید را بنویسد نیست.
نقش پول در تولید و انتقال روابط عاشقانه نشان داده میشود، مثلاً در محتوای تبلیغات خصوصی برای پیدا کردن شریک عشقی. درنتیجه، الزام امنیت مالی شریک عشقی معمولاً توسط خانمها در این آگهیها قید میشود. درواقع وقتی هم خانمها و هم آقایون فردی خوشظاهر را ترجیح میدهند، زنان خصوصیاتی دیگر مثل موقعیت اجتماعی و پول را نیز در ذهن دارند که ظاهر مرد را جبران میکند. جالب است بدانید که بیشتر مردها دوست دارند همسرشان درآمد کمتر و موقعیت شغلی پایینتری نسبت به آنها داشته باشد. اما این بخاطر نگرانی مردها درمورد اعتمادبهنفس است نه موضوع عشق. همه اینها میتواند نشانه این باشد که چطور پول میتواند بر تولید و ایجاد عشق تاثیر داشته باشد.
پول و موقعیت مطمئناً با تولید میل و ارضای جنسی نیز در ارتباط است. تحقیقی که روی صدها زن ایتالیایی انجام گرفت نشان میدهد که دو-سوم آنها با مردانی که از نظر اجتماعی بالاتر بودهاند و افراد ثروتمند ارضای جنسی بالاتری را تجربه کردهاند. (بااینکه عشق تجاری کاملاً موفق است اما محدودیتهای احساسی خود را دارد؛ حتی روسپی ها هم ضمانت برگشت پول نمیدهند.) طبیعت قابل تعویض رابطهجنسی در سهولت تحریک جنسی با استفاده از خیالپردازی قابل مشاهده است، چه فرد خود را با کسی تجسم کند که الان در رابطه نیست و چه با تجسم شریکجنسی کنونی خود به شکل فردی بسیار جذابتر.
پول شاید برای خود عشق مهم نباشد اما به سختی میتوان آن را از واقعیت دور کرد. عشق در یک چارچوب واقعی زندگی قرار گرفته است که درخشش بیشتر این قاب به داشتن پول بیشتر بستگی دارد. به همین دلیل است که بیشتر افراد با کسی ازدواج میکنند که بیشتر معیارهای ظاهری و مادی آنها را دارا باشد اما عاشق او نیستند.
در یک چارچوب خوشبخت زندگی، احتمال ایجاد احساسات مثبت مثل عشق بیشتر است. موقعیتهای شدیداً منفی مثل تنهایی هم میتوانند تولیدکننده عشق باشند اما این میتواند یک عشق سطحی و ظاهری باشد که بیشتر متکی به موقعیت کنونی است نه خصوصیات عمیق و ثابت عاشق.
همه با جملاتی مثل «تو من را دوست نداری، بدن من را (یا پول، یا مهربانی، یا هوش من را) دوست داری» آشنا هستند. این جملات نه فقط در مواجهه با خصوصیاتی که ظاهری و سطحی هستند مثل زیبایی و ثروت درگیر گفته میشود بلکه با توجه به خصوصیت عمیقتری مثل مهربانی و هوش نیز به زبان میآید. زیبایی و ثروت دلایل منطقی برای عشق به شمار نمیروند درحالیکه مهربانی و هوش و عقل تقریباً اینچنین هستند زیرا خصوصیاتی بنیادیتر از انسان را نشان میدهند. با این وجود هیچیک از این دلایل به تنهایی برای یک عشق کافی به نظر نمیرسند. چنین عشقی نیاز به وجود جنبههای مختلفی دارد که هم به تحسینبرانگیزی و هم جذب طرفمقابل مربوط است.
درمورد خوشبختی نیز به همین شکل است — پول نمیتواند خوشبختی طولانیمدت بخرد اما میتواند برای ساخت موقعیتهایی که بتواند چنین خوشبختی ایجاد کند مفید باشد. تحقیقات مختلفی رابطه مثبتی بین درآمد و خوشبختی طولانیمدت پیدا کردهاند. اما درست مثل عشق، تاثیر پول بر خوشبختی خیلی قوی نیست و عوامل و فاکتورهای دیگری نیز مهمتر از آن وجود دارد. عوامل اجتماعی، مثل ازدواج، خانواده، دوستان و فرزندان در تعیین دوام یک خوشبختی بسیار بااهمیتتر از عناصر مالی و اقتصادی مثل شغل، درآمد و استاندارد زندگی هستند. اما پول میتواند موقعیت ما را به طریقی بهتر کند که فرصت خوشبختی بیشتری در اختیار ما قرار دهد.
پول نمیتواند عشق بخرد و عشق نمیتواند پول بیاورد. اما پول فرصت عشق را بیشتر کرده و عشق نیاز به پول را کمتر میکند. وقتی فردی عاشق میشود، پول برای او اهمیت کمتری پیدا میکند وقتی فردی پول لازم برای برآوردن نیازهای پایهای زندگی را ندارد، عشق بیشتر به خطر میافتد.
برای خلاصه باید بگوییم که در عشق بخشی مقدس و بخشی دارای عناصر تجاری دیده میشود. پول میتواند به شکلگیری عشق کمک کند اما نمیتواند آن را بخرد — درنهایت تنها کاری که شاید بتواند بکند خریدن رابطهجنسی است نه عشق. عاشق یک فرد پولدار شدن خیلی راحتتر است زیرا پول موقعیتهای مطلوبتر برای عشق و زندگی را بیشتر فراهم میکند. به همین دلیل زنان زیبای جوان عاشق مردان ثروتمند میشوند و در خیلی از آن موارد هم عشق واقعی به وجود میآید.
به نظر شما عشق را با پول می توان خرید ؟
ادامه مطلب / دانلود
چه کاری را بهتر از هر کسی انجام می دهید؟ چه کاری را اگر شما انجام دهید سود زیادی نصیب سازمان شما می شود؟
در این مقاله سعی داریم چهار کلید موفقیت را به شما معرفی کنیم البته نوعی از موفقیت که در آینده شغلی شما و کسب در آمد بیشتر کمک کننده باشد. مطمئنیم شما نیز می توانید موفقیت خود را با آن ها تضمین کنید …
کلید اول
تخصص عبارت است از توانایی شما در بکار بستن استعدادتان آنهم در قسمتی حیاتی که برای شما یا مشتریانتان ارزشمند است. انتخاب این قسمت که در چه زمینه ای تخصص داشته باشید در موفقیت بلند مدت شما بسیار تعیین کننده است. شما در چه زمینه ای تخصص و مهارت دارید؟
جنبه های مثبت خود را تقویت کرده ، موارد ضعیف را در اولین فرصت ممکن ، شناسائی و اصلاح نمائید.
کلید دوم
تمایز عبارت است از اینکه چگونه در یک یا چند زمینه که تخصص دارید یا کارایی شما بهتر است برتری خود را نشان دهید.
توانایی شما در متمایز کردن خود براساس کیفیت کار بالا بسیار مهم و کانون فعالیت شغلی شماست.
شما به عنوان یک فرد باید حداقل در یک زمینه کاری برتر باشید. اگر از کارفرما یا کارمندان شما درباره شما بپرسند:
برتری او در چه زمبنه ای است؟ آنها چه جوابی در مورد شما خواهند داد؟ در کدام قسمت کار ،شما برجسته هستید؟
چه کاری را بهتر از هر کسی انجام می دهید؟
چه کاری را اگر شما انجام دهید سود زیادی نصیب سازمان شما می شود؟
اگر تاکنون در حرفه خود یک زمینه را مشخص نکرده اید تا در آن بهترین باشید، باید زودتر اقدام کنید.
نقشه شما برای تبدیل شدن به فردی برجسته ،در حرفه خود چیست؟ و چگونه میزان برتری خود را چه از نظر دانش و چه از نظر مهارت در یک زمینه کاری اندازه می گیرید؟ این اندازه گیری، استاندارد شما را برای کارایی نشان می دهد.
بهترین بودن در یک زمینه مهم از شغل و حرفه شما بیشتر از هر چیزی به پیشرفت شما کمک می کند.
اغلب شما می توانید خط مشی شغلی خود را با توجه به نیاز مشتریان مهم برای ساختن آینده تغییر دهید.
کلید سوم
تقسیم بندی عبارتست از توانایی شما در مشخص کردن افراد و سازمانهایی که سود بیشتری برای شما دارند. نحوه کار بدین صورت است که شما به طور واضح مهمترین مشتریان خود را مشخص می کنید. و برای جلب رضایت این گروه خاص از مشتریان تصمیم گیری می کنید. اغلب شما می توانید خط مشی شغلی خود را با توجه به نیاز مشتریان مهم برای ساختن آینده تغییر دهید. مشتری های اصلی خود را درست بشناسید و به آنها نزدیکتر شوید. تا با نیاز آنها آشنا شوید.
کلید آخر
تمرکز عبارتست از توانایی شما در تمرکز ذهنی بر روی خدماتی است که برای آن شخص یا سازمان اهمیت دارد. این چهار استراتژی نقطه کانونی حیاتی برای رسیدن به دست آوردهای فوق العاده در سازمان و حرفه شماست.
توجه: از خود بپرسید: کدام مهارت است که اگر آن را در خود تقویت کنید بیشترین اثر مثبت را در حرفه شما به جا می گذارد؟ پاسخی که به این سؤال می دهید را به عنوان یک هدف بنویسید و برای آن یک ضرب العجل تعیین کنید. برای خود طرح و نقشه داشته باشید و برای رسیدن به هدف پر تلاش باشید تا بر آن نائل شوید. این کلید واقعی رسیدن به موفقیت شغلی است.
ادامه مطلب / دانلود