مرگ لازمه جداییناپذیر زندگی بشر است؛ اما چه باید کرد تا سنگینی غم آن کاهش یابد؟ از عوامل مهمی که سلامت روان آدمی را به مخاطره میاندازد، فشارهای روانی است که پدیدههای گوناگونی سبب آن میشود. یکی از این پدیدهها، مرگ است.
از سنتهای عمومی نظام آفرینش، مرگ و مفارقت روح از بدن است که در متون دینی به آن تصریح شده است. در قرآن آمده است: «کُلُّ نَفْسٍ ذَآئِقَهُ الْمَوْتِ»(آلعمران: 185)؛ هرکسی مرگ را میچشد.
براساس بینش الهی، مرگ پایان زندگی بشر نیست، بلکه پلی به سوی جهان ابدی است. به تصریح متون دینی، آدمی در مسیر سعادت فطری، در حال حرکت است: «یَا أَیُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَى رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ» (انشقاق: 6).
حال چه نوع مهارتهایی را باید کسب کند تا سختیها، بخصوص فقدان عزیزان، او را دچار افسردگی نکند و از مسیر مطلوب فطری باز ندارد؟
مفهومشناسی
واژه مهارت کاربرد فراوانی در کارهای روزمره و نیز در علوم و فنون دارد؛ مثل مهارت رانندگی، مهارت انجام دادن معامله و خرید و فروش، مهارت حاضرجوابی و مهارتهایی که روانشناسان بر آنها تأکید دارند؛ همچون مهارت دوستیابی، مهارت همسرداری، و مهارت تعلیم و تربیت کودک.
واژه مهارت در قرآن به کار نرفته، ولی در لغتنامه فارسی به معنای زیرکی و رسایی در کار، استادی و زبردستی آمده است. در فرهنگ عمید، ماهر بودن در کاری، استادی، زیرکی، چابکی و زبردستی در کار معنا شده است .
گویا مهارت تحمل فقدان در اصطلاح عبارت است از کسب آگاهیها و تواناییهایی که در پرتو شناخت صحیح و اخلاق و رفتار عالی به دست میآید، و به آدمی قدرت میدهد تا در برابر فقدان و مرگ عزیزان سر تسلیم فرود آورد و فشارهای روحی حاصل از آن را کاهش دهد و از آن کمال بهره را بگیرد.
این مهارت ها را تقویت کنیم
معادباوری:
در باب معاد و زندگی پس از مرگ، دو نوع جهانبینی وجود دارد: بر پایه یکی، پس از مرگ همه چیز تمام میشود؛ اما بر پایه دیگری، انسان پس از مرگ برای همیشه باقی میماند.
فلسفه دین و ارسال رسل این است که انسان متقاعد شود زندگی دنیا اصلی نیست، بلکه مقدّمهای است برای سرای دیگر.( محمّدتقی مصباح، پندهای امام صادق علیهالسلام به رهجویان صادق، ص 230)
راز اصرار قرآن بر آگاهیبخشی به وقوع معاد و فلسفه آن این است که نوع بینش آدمی در رفتارش اثرگذار است؛ چون شناخت منشأ رفتار و احساسات آدمی است.
نمونه قرآنی بر تأثیر شناخت و باور در رفتار آدمی، ایمان آوردن سحره فرعون، به خداوند است.
حداقل رهیافت آیات سوره «طه» این است که عامل اصلی تغییر عقیده و رفتار آنان در برابر تهدید فرعون، شناخت و باور بوده است. آنان چون به فنون و رموز سحر آگاه بودند ، به روشنی دریافتند که عمل حضرت موسی علیهالسلام سحر و جادو نیست، بلکه معجزه الهی است.
قرآن کریم نقش باور آنها بر تحمل تهدیدات و شکنجهها را به زیبایی ترسیم کرده است: «إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنَا لِیَغْفِرَ لَنَا خَطَایَانَا وَمَا أَکْرَهْتَنَا عَلَیْهِ مِنَ السِّحْرِ وَاللَّهُ خَیْرٌ وَأَبْقَى» (طه: 73)؛ گفتند: سوگند به آن کس که ما را آفریده، هرگز تو را بر دلایل روشنی که برای ما آمده مقدّم نخواهیم داشت، هر حکمی میخواهی بکن، تو تنها در این زندگی دنیا میتوانی حکم کنی.
از این آیه و آیات 74 و 75 همین سوره برمیآید عاملی که توانست سختیها و شکنجههای فرعون را برای آنان قابل تحمل کند معادباوری بود. به لحاظ کارکرد و نقش معادباوری در تحمل سختیها و مصائب و همچنین تعدیل غرایز و افکار، خداوند در آیاتی:
اولاً زندگی واقعی و دارالقرار را آخرت معرفی کرده است:
ـ «وَإِنَّ الْآخِرَهَ هِیَ دَارُ الْقَرَارِ» (غافر: 39)؛و آخرت سرای همیشگی است.
ـ «وَمَا هَذِهِ الْحَیَاهُ الدُّنْیَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَهَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ.» (عنکبوت: 64)
کلمه «لهو» به معنای هر کار بیهودهای است که انسان را از کار مهم و مفیدش باز بدارد، و به خودش مشغول سازد.
بنابراین یکی از مصادیق لهو، زندگی مادی دنیا است؛ چون آدمی را با زرق و برق و آرایشِ فانی و فریبنده خود از زندگی باقی و همیشگی بازمیدارد و به خود مشغول و سرگرم میکند و کلمه «لعب» به معنای کارهای پشت سرهمی است که با نظامی معین و در عین حال بیهوده و بیفایده انجام میشود.( سید محمّدحسین طباطبائی، همان، ج 16، ص 237)
به نظر میرسد، توصیف زندگی دنیا به وصف لهو و لعب و توصیف سرای آخرت به وصف «لهى الحیوان» برای ایجاد باورمندی بشر به وجود سرای واپسین است.
ثانیاً محل پاداش کامل را به سرای آخرت موکول کرده است: «وَاتَّقُواْ یَوْمًا تُرْجَعُونَ فِیهِ إِلَى اللّهِ ثُمَّ تُوَفَّى کُلُّ نَفْسٍ مَّا کَسَبَتْ وَهُمْ لاَ یُظْلَمُونَ» (بقره: 281)؛ و از روزی بپرهیزید و بترسید که در آن، شما را به سوی خدا بازمیگردانند، سپس به هرکس آنچه انجام داده، به طورکامل بازپس داده میشود، و به آنان ستم نخواهد شد.
ثالثاً برای تحریک آدمی و باورمندی به زندگی آخرت، آن را به خیر و بهتربودن برای کسانی که هویت انسانی خویش را حفظ نمودهاند توصیف کرده است و از عذاب آن جهان به سختتر بودن و باقی و پایدار بودن گزارش داده است تا آدمی بفهمد حوادث زندگی پوچ و بیهدف نیست تا از آنها بهره نگیرد:
ـ «قُلْ مَتَاعُ الدَّنْیَا قَلِیلٌ وَالآخِرَهُ خَیْرٌ لِّمَنِ اتَّقَى» (نساء: 77)؛ بگو: سرمایه زندگی دنیا ناچیز است، و سرای آخرت برای کسی که پرهیزگار باشد، بهتر است.
ـ «وَلَعَذَابُ الْآخِرَهِ أَشَدُّ وَأَبْقَى» (طه: 127)؛( نیز ر.ک: اعلی: 17؛ یوسف: 57؛ نحل: 30) و عذاب آخرت شدیدتر و پایدارتر است.
رابطه معادباوری با تحمل فقدان، آن است که معادباوری نقش انکارناپذیری در تحمل مصائب دارد. چون شخص باورمند به معاد، سرای آخرت را ابدی میداند و همین عقیده، تحمل سختی در زندگی موقتی را در برابر رسیدن به راحتی همیشگی قابل تحمل مینماید.
وانگهی بخشی از معادباوری آن است که راز حوادث دنیا و پاداش تحمل آن حوادث در آخرت آشکار میشود و روشن است آنچه آدمی را در برابر حوادث زندگی دنیا بیمه میکند، باور به وجود سرای ابدی، پاداش اخروی و بهتر بودن زندگی اخروی است که قرآن کریم بر باوراندن آن، از شگردهای ذکر شده استفاده کرده است. باعث تنش و تحملناپذیر شدن حوادث، پوچ و بیهدف دانستن حوادث است.
درک حضور و معیت خداوند به هنگام فقدان عزیزان
خداوند متعال در آیات متعددی همراهی خویش را به انسانها اعلام نموده است تا آنان خود را از قلمرو حمایتی خدا خارج ندانند و به مدد این شناخت بر مشکلات فائق آیند.
در قرآن آمده است که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله برای آرام کردن همراه خویش در غار از این مهارت شناختی بهره گرفته است: «إِذْ یَقُولُ لِصَاحِبِهِ لاَ تَحْزَنْ إِنَّ اللّهَ مَعَنَا» (توبه: 40)؛ آن هنگام که او به همراه خود میگفت، غم مخور، خدا با ماست.
خداوند سبحان برای زدودن غم روحی پیامبر صلیاللهعلیهوآله در مسیر تبلیغ رسالت، او را به همراهی خویش نوید میدهد: «وَاصْبِرْ وَمَا صَبْرُکَ إِلاَّ بِاللّهِ وَلاَ تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَلاَ تَکُ فِی ضَیْقٍ مِمَّا یَمْکُرُونَ إِنَّ اللّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَواْ وَّالَّذِینَ هُم مُحْسِنُونَ» (نحل: 127 ـ 128)؛ صبر کن، و صبر تو فقط برای خدا و به توفیق خدا باشد، و به سبب کارهای آنها اندوهگین و دلسرد مشو و از توطئههای آنان در تنگنا قرار مگیر. خداوند با کسانی است که تقوا پیشه کردهاند و کسانی که نیکوکارند.
همچنین خداوند حضرت نوح را، که تحت شدیدترین فشارهای قومش بود، مأمور به ساختن کشتی میکند و اصلِ مقابله با سختیها را به او آموزش داده، میفرماید: «وَاصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنَا» (هود: 37)؛ و اکنون در برابر دیدگان و و طبق وحی ما، کشتی را بساز.
جمله «باعیننا» (در برابر دیدگان ما) چنان قوت قلبی به نوح بخشید که فشار استهزای دشمنان، کمترین خللی در اراده نیرومند او ایجاد نکرد.( ناصر مکارم شیرازى و دیگران، همان، ج 1، ص 33 )
از اصل قرآنیِ «همراهى خداوند با بندگان در همه حال» و ذکر مصادیق قرآنی برای آرامسازی و تحمل مشکلات بر پایه شناختیِ درک همراهی خداوند در سختیها برمیآید که یکی از مهارتهای ارائه شده در قرآن برای تحمل فقدان، درک حضور و همراهی خداوند به هنگام مرگ عزیزان است. زیرا چنین بینشی انسان را در قلمرو حمایتی خداوند قرار داده، همین نوع بینش توان تحمل او را بر مرگ عزیزان افزایش میدهد.
با بهرهگیری از همین مهارت شناختی، که همه امور در برابر دیدگاه خداوند انجام میگیرد، تحمل فقدان بر امام حسین علیهالسلام آسان بود. آمده است: هنگامی که شیرخواره ایشان در آغوش آن حضرت بود و حرمله ـ لعنه اللّه علیه ـ تیری افکند و گلوی او را درید، امام خون او را به کف دست گرفت، چون پر شد به آسمان افکند و بعد از بیان جملاتی فرمود: «هَوْنٌ عَلَى ما نزل بى أنَّهُ بِعَینِ اللّه»؛( گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم علیهالسلام، فرهنگ جامع سخنان امام حسین علیهالسلام، ترجمه علی مۆیدی، ص 529) هر مصیبتی را که بر من فرود آمده، این آسان میکند که در محضر خداست.
آری اگر انسان این گونه به خداوند شناخت داشته باشد، یعنی او را در خوشایند و ناخوشایند زندگی، همراه خویش ببیند و بداند همه امور در برابر دیدگان او انجام میشود، توان تحمل فقدان در او تقویت میشود؛ چرا که ناظر دیدن خدا به هنگام فقدان (مرگ عزیزان) آدمی را به مصلحت و حکمت پسگیری عزیزان رهنمون میسازد.
مجاهده در راه خدا آکنده از سختیهایی است که انسان مۆمن باید آنها را با جان و دل بخرد. آنچه شدائد را بر انسان مۆمن آسان میکند، پاداشهایی است که خداوند به مۆمنان وعده داده است. لذا به لحاظ کارکرد پاداش در تحمل شدائد، خداوند بیدرنگ پس از مجاهدت در راه خدا با گونههای مختلف آن، از پاداش سخن به میان آورده است. در خصوص پاداش تحمل فقدان (مرگ عزیزان) فرموده است: «وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُصِیبَهٌ» (بقره: 155 ـ 156)؛و بشارت ده به استقامتکنندگان؛ آنان که هرگاه مصیبتی به آنها رسد…
این آیه به بشر گوشزد مینماید که تحمل مرگ عزیز، دربردارنده پاداش و اجر است. بشر با باور به این اعلام و شناخت از طرف خدا، توانش برای تحمل فقدان افزایش مییابد.
عاملی که آدمی را در مصیبت بیتاب میکند ، باور نداشتن به پاداشِ تحمل مصیبت است. در روایتی از امام صادق علیهالسلام بشارت صابران، به بهشت و مغفرت الهی شمرده شده است: و عن الصادق علیهالسلام قال اللّه عزوجل: «و بشر الصابرین» ای بالجنه و المغفره.( سیدهاشم بحرانی، همان، ج 1، ص 365)
معصومان علیهمالسلام هم برای کاهش فشارهای روانی سختیها این اصل را به همگان آموزش میدادند. پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآلهمیفرماید: «لو تَعْلَمونَ ما ذُخِرَ لکم، ما حَزِنْتُم على ما زوِى عنکم»؛( حسامالدین متقی هندی، کنزالعمال، ج 6، ص 614) اگر آنچه را برای شما ذخیره شد، میشناختید، بر آنچه از شما گرفته شده غمگین نمیشدید.
ادامه مطلب / دانلود