نتايج جستجو مطالب برچسب : عاقبت، گرگ زاده گرگ شود

حکایت های گلستان سعدی: باب اول، حکایت 19 – تمجید از سخاوت شاهزاده

پادشاهى از دنیا رفت و ملک و گنج فراوانى نصیب فرزندش شد، شاهزاده دست کرم و سخاوت گشود و به سپاهیان و ملت، نعمت فراوان بخشید:

نیاساید مشام از طبله عود

بر آتش نه که چون عنبر ببوید

بزرگى بایدت بخشندگى کن

که دانه تا نیفشانى نرود

یکى از همنشینان کم عقل به عنوان نصیحت به شاهزاده گفت: شاهان گذشته با سعى و

ادامه مطلب / دانلود

حکایت های گلستان سعدی: باب اول، حکایت 18 – وساطت برای امر خیر و نتیجه گرفتن

با چند نفر از سالکان و رهروان راه حق همنشین بودم، در ظاهر همه آنها با شایستگى آراسته بودند، یکى از بزرگان دولت نسبت به آنها حسن ظن بسیار داشت و حقوق (ماهانه اى) برایشان تعیین کرده بود به آنها پرداخت مى شد، تا اینکه یکى از آن سالکان، رفتار ناشایسته اى انجام داد، که آن بزرگمرد نسبت به آن سالکان بدگمان گشت و

ادامه مطلب / دانلود

حکایت های گلستان سعدی: باب اول، حکایت 17 – نتیجه شوم حسادت

یکى از دوستان که از رنج روزگار خاطرى پریشان داشت، نزدم آمد و از روزگار نامساعد گله کرد و گفت: درآمد اندکى دارم ولى عیال بسیار، و نمى توانم بار سنگین نادارى را تحمل کنم، بارها به خاطرم آمد که به سرزمینى دیگر کوچ کنم چراکه در آنجا زندگیم هرگونه بگذرد، کسى بر نیک و بد من باخبر نمى شود و آبرویم حفظ مى گردد.

بس گرسنه خفت و کس ندانست که کیست

بس جان به لب آمد که بر او کس نگریست

باز از شماتت و سرزنش دشمنان ترس دارم، که اگر سفر کنم، آنها در غیاب من بخندند و

ادامه مطلب / دانلود

حکایت های گلستان سعدی: باب اول، حکایت 16 – پاسخ سیاه گوش

از سیاه گوش پرسیدند: چرا همواره با شیر ملازمت مى کنى؟ در پاسخ گفت: تا از باقیمانده شکارش بخورم و در پناه شجاعت او، از گزند دشمنان محفوظ بمانم. به او گفتند: اکنون که زیر سایه حمایت شیر هستى و شکرانه این نعمت را بجا مى آورى، چرا نزدیک شیر نمى روى تا تو را از افراد خاص خود گرداند و

ادامه مطلب / دانلود

حکایت های گلستان سعدی: باب اول، حکایت 15 – وارسته شدن وزیر بر کنار شده

پادشاهى، یکى از وزیران را از وزارت برکنار نمود. او از مقام و ریاست دور گردید و به مجلس (پارسایان) راه یافت و در کنار آنها به زندگى ادامه داد. برکت همنشینى با آنها به او روحیه عالى و آرامش خاطر بخشید. مدتى از این ماجرا گذشت، نظر پادشاه درباره وزیر عوض شد و او را طلبید و به او احترام نمود. مقام دیوان عالى کشور را به او سپرد، ولى او آن مقام را نپذیرفت و

ادامه مطلب / دانلود

حکایت های گلستان سعدی: باب اول، حکایت 14 – نتیجه بی توجهی به سپاه

یکى از شاهان پیشین، در نگهدارى کشور سستى مى کرد و بر سپاهیان سخت مى گرفت و آنان را در تنگدستى رها مى کرد تا اینکه دشمن قوى و ظغیانگرى به آن کشور حمله کرد. شاه به دست و پا افتاد و سپاهیان خود را به جلوگیرى از دشمن فرا خواند، ولى آنها پشت کردند و از اطاعت فرمان شاه خارج شدند:

چو دارند گنج از سپاهى دریغ

دریغ آیدش دست بردن به تیغ

یکى از آن سپاهیان که نافرمانى از شاه نموده بود، با من سابقه دوستى داشت. او را سرزنش کرده و گفتم: از فرومایگى و حق ناشناسى است که انسان به خاطر رنجش اندک، هنگام حادثه، از فرمان نعمت بخش خارج گردد و حقوق و محبت چند ساله شاه را نادیده بگیرد.

او در جواب گفت: اگر از روى کرم و بزرگوارى عذرم را بپذیرى شایسته است، حقیقت این است که: اسبم در این حادثه جو نداشت، و زین نمدین آن را براى تاءمین زندگى به گرو داده بودم. شاهى که سپاه خود را از اموال و نعمتها دریغ دارد و در این راه بخل ورزد، نمى توان راه جوانمردى با او پیش گرفت.

زر بده سپاهى را تا سر بنهد

و گرش زر ندهى، سر بنهد در عالم

پینوشت: کتاب آقای «محمد محمدی اشتهاردی»

ادامه مطلب / دانلود

حکایت های گلستان سعدی: باب اول، حکایت 13 – اندازه نگه دار که اندازه نکوست

یکى از شاهان، شبى را تا بامداد با خوشى و عیش به سر آورد و در آخر آن شب گفت:

ما را به جهان خوشتر از این یکدم نیست

کز نیک و بد اندیشه و از کس غم نیست

فقیرى صبور که در بیرون کاخ، در هواى سرد خوابیده بود، صداى شاه را

ادامه مطلب / دانلود

حکایت های گلستان سعدی: باب اول، حکایت 10 – نتیجه مهر و نامهری حاکم به ملت

حکایت های گلستان سعدی: باب اول، حکایت 10 – نتیجه مهر و نامهری حاکم به ملت

در مسجد جمعه شهر دمشق، در کنار مرقد مطهر حضرت یحیى پیغمبر(ع) به عبادت و راز و نیاز مشغول بودم، ناگاه دیدم یکى از شاهان عرب که به ظلم و ستم شهرت داشت براى زیارت قبر یحیی (ع) به آنجا آمد و دست به دعا برداشت و حاجت خود را از خدا خواست.

درویش و غنى بنده این خاک و درند

آنان که غنى ترن محتاج ترند

پس از دعا به من رو کرد و گفت: از آنجا که فیض همت درویشان (مستمندان) عمومى است و آنها رفتار درست و نیک دارند، تقاضا دارم عنایت و

ادامه مطلب / دانلود

حکایت های گلستان سعدی: باب اول، حکایت 9 – افسوس شاه از عمر بر باد رفته

حکایت های گلستان سعدی: باب اول، حکایت 9 – افسوس شاه از عمر بر باد رفته

یکى از شاهان عجم، بسیار پیر، فرتوت و رنجور شده بود، به طورى که دیگر امید به ادامه زندگى نداشت. در این هنگام سوارى نزد او آمد و گفت: (مژده باد بر شما، فلان قلعه را فتح کردیم و

ادامه مطلب / دانلود

حکایت های گلستان سعدی: باب اول، حکایت 6 – راز واژگونی تخت و تاج شاه ظالم

حکایت های گلستان سعدی: باب اول، حکایت 6 – راز واژگونی تخت و تاج شاه ظالم

پادشاهى نسبت به ملت خود ظلم مى کرد، دست چپاول بر مال و ثروت آنها دراز کرده و آنچنان به آنان ستم می نمود که آنها به ستوه آمدند و گروه گروه از کشورشان به جاى دیگر هجرت کردند، و غربت را بر حضور در کشور خود ترجیح دادند. همین موضوع موجب شد که از جمعیت، بسیار کاسته شود و محصولات کشاورزى کم و به دنبال آن مالیات دولتى اندک، و اقتصاد کشور فلج، و خزانه مملکت خالى گردید.

ضعف دولت او موجب جرات دشمن شد، دشمن از فرصت استفاده کرد و تصمیم گرفت به کشور حمله کند و

ادامه مطلب / دانلود

حکایت های گلستان سعدی: باب اول، حکایت 5   رنج شدید بیماری حسادت برای حسود

حکایت های گلستان سعدی: باب اول، حکایت 5 – رنج شدید بیماری حسادت برای حسود

سرهنگى پسرى داشت، که در کاخ برادر سلطان، مشغول خدمت بود. با او ملاقات کردم، دیدن هوش و عقل نیرومند و سرشارى دارد، و در همان زمان خردسالى، آثار بزرگى در چهره اش دیده مى شود:

بالاى سرش ز هوشمندى

مى تافت ستاره بلندى

این پسر هوشمند مورد توجه سلطان قرار گرفت، زیرا داراى جمال و کمال بود که خردمندان گفته اند: (توانگرى به هنر است نه به مال، بزرگى به عقل است نه به سال.)

مقام او در نزد شاه، موجب شد، آشنایان و اطرافیان، نسبت به او حسادت ورزیدند، و

ادامه مطلب / دانلود

حکایت های گلستان سعدی: باب اول، حکایت 4   عاقبت، گرگ زاده گرگ شود

حکایت های گلستان سعدی: باب اول، حکایت 4 – عاقبت، گرگ زاده گرگ شود

گروهی راهزن بر سر کوهی، در کمینگاهی به سر میبردند و سر راه غافله ها را گرفته و به قتل و غارت میپرداختند و موجب نا امنی بسیاری شده بودند. مردم از آنها ترس داشتند و نیروهای ارتش شاه نیز نمیتوانستند بر آنها دست یابند، زیرا در پناهگاهی استوار در قله کوهی بلند کمین کرده بودند و کسی را توان رفتن بدانجا نبود.

مشاوران و فرماندهان کشور، به گرد هم نشستند و درباره دستیابی بر آن دزدان غارتگر به مشورت پرداختند و

ادامه مطلب / دانلود
صفحه 2 از 2 قبلی 12
css.php