نتايج جستجو مطالب برچسب : روانشناسی

دقت در انتخاب دوست

دقت در انتخاب دوست

هر انسانی از تنهایی رنج می‌برد و به دنبال دوست و هم نشینی شایسته برای خود می‌گردد. در این میان، چون جوانان در رشد اخلاقی و اجتماعی هستند، بهره‌مندی از رفیق و هم نشین مناسب برای آنان ضرورت بسیار دارد؛ چه اینکه هم نشین نیکو می‌تواند عامل رشد و شکوفایی معنی آنان باشد، همان گونه که دوستان ناسالم نیز گاه راه سقوط و تنزل را برایشان فراهم می‌سازند. از این رو، باید با دوراندیشی، در انتخاب دولت اقدام کرد. بیشتر جوانانی که به سقوط و کشیده شده اند، مساله هم‌نشینی و مصاحبت با افراد شرور و فاسد را مهم‌ترین عامل شکست خود بر می‌شمارند. پس ضرورت داشتن دوست و معاشرت از یک سو و پرهیز از دوستان ناباب از سوی دیگر، ما را بر آن می‌دارد تا در «آیین دوست‌یابی» دقت کنیم و با هوشیاری و فراست، معیارهایی را که از آموزه‌های دینی به دست می‌آید، در نظر بگیریم.البته عاقلانه آن است که دوستی‌ها بر اساس، ارتباط‌های صمیمانه مبتنی بر اخلاق والای انسانی شکل گیرد. بنابراین، روابطی که با انگیزه سودآوری و رسیدن به منافع باشد، در این چرخه قرار نمی‌گیرد.

تاثیرپذیری از دوستان

تاثیرپذیری و تاثیرگذاری، از ویژگی‌های روحی و روانی انسان است و

ادامه مطلب / دانلود

چگونه تنهایی را با خوشحالی سپری کنیم؟

چگونه تنهایی را با خوشحالی سپری کنیم؟

بی تردید در اطرافتان با افرادی مواجه شده‌اید که بنا به دلایلی هنوز مجرد مانده‌اند، یا هنوز فرد مورد علاقه‌شان را پیدا نکرده‌اند و یا شرایط ازدواج برایشان فراهم نشده است. افرادی هم هستند که همسرانشان را از دست داده‌اند و یا از آنها جدا شده‌اند و یا به افراد سالخورده‌ای برمی‌خوریم که همسر خود را از دست داده‌اند و فرزندانشان سر خانه و زندگی خودشان رفته‌اند و مجبور هستند در تنهایی زندگی کنند. در هر صورت، تنهایی چیز خوشایندی نیست اما این بدان معنا نیست که لحظات زندگی را از دست بدهیم و با اندوه زندگی کنیم. برای آنکه از تمام لحظات زندگیتان بهره ببرید و با تنهایی کنار بیایید، چند راهکار ارائه می‌دهیم.

۱- تنهایی را قابل تحمل و خوشایند کنید:

تنهایی موجب ترس می‌شود. برای آنکه تنهایی را بهتر تحمل کنید و یا حتی آن‌را خوشایند کنید، از آن یک دوست بسازید. از لحظات تنهایی‌تان بهره ببرید، برای خودتان وقت بگذارید، یک استعداد هنری را در خودتان پرورش دهید، آشپزی کنید، کتاب بخوانید، یک فیلم خوب تماشا کنید. خواهید دید که

ادامه مطلب / دانلود

راز نقاشی هایی که هنگام صحبت با تلفن می کشیم!

راز نقاشی هایی که هنگام صحبت با تلفن می کشیم!

اگر شما جزء افرادی هستید که در زمان صحبت کردن با تلفن همراه (موبایل) اقدام به کشین نقاشی یا کشیدن خطوطی با قلم و کاغذ می کنید, خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد می کنیم.

دنبال اسناد و مدارک مهمی بودم که پر از شماره تلفن های ضروری و مهم بود ، اتاقم را زیر و رو کردم ، هر چه می گشتم بیشتر سردرگم می شدم. نشستم تا فکرم را منسجم کنم، ناگهان چشمم به دفتر تلفنم افتاد، از روی زمین بلند کردم و بازکردم دیدم انگار بجای دفترچه تلفن ،دفتر تمرین نقاشی است ، پر بود از انواع خط; خطوط عمودی، افقی، منحنی، اریب و… و انواع اشکال هندسی که بعضی را از بین آن همه خط خطی می توان تشخیص داد که چه نوع شکلی است اما بعضی در هیچ کدام از کتاب های هندسی هم کشیده نشده بود…

ورق زدم دیدم در بعضی از صفحات هم اسم خاصی به طور مدام تکرار شده بود و بعد محدوده مشخصی خط خطی شده بود. نمی دانم حتما شما هم مشابه همچین دفتری که گوشه گوشه اش پر از اشکال بی معنا و خط خطی های درهم و برهم است دارید.

جالب است بدانید نقاشی های درهم و برهمی که

ادامه مطلب / دانلود

با همسر عصبانی چه کنیم؟

با همسر عصبانی چه کنیم؟

با همسر عصبانی کنار بیایید برای همه زوج ها پیش آمده که با همسری که بسیار عصبانی و خشمگین است، روبه رو شده اند. در این لحظات سخت است بدانیم چه باید بکنیم. معمولا اتفاقی که می افتد این است که عصبانیت یک طرف به طرف دیگر نیز سرایت کرده و کار بالا می گیرد؛ مشاجرات، بگومگوها، دعواها و حتی گاه توهین و تحقیرها و گاهی بدتر از آن کتک کاری ها نتیجه این عصبانیت هاست.

اما چه می شود کرد تا این عصبانیت گاه ساده، تبدیل به شرایط حاد و بحرانی نشود؟ آیا در مقام همسر شخص عصبانی، می توان راهی پیدا کرد که عصبانیتش تبدیل به شرایط بدتری نشود؟ چه واکنشی در مقابل خشم، آن را مهار می کند؟ با عصبانیت و

ادامه مطلب / دانلود

اگر می خواهید استخدام شوید این نکات را بخوانید

اگر می خواهید استخدام شوید این نکات را بخوانید

بسیاری از اشتباهاتی که در روند مصاحبه‌های شغلی رخ می‌‌دهند قابل پیش‌بینی‌ و اصلاح هستند. رعایت چند نکته می‌تواند فرد را برای یکی از پرچالش‌ترین مراحل زندگی‌اش یعنی “دستیابی به کار دلخواه” یاری کند.

دکتر جینا بارکا یکی از وبلاگ‌نویسان مجله “روانشناسی امروز” در پژوهشی پیرامون نکاتی که باید هنگام کاریابی در نظر گرفته شود به ۹ نکته بسیار مهم اشاره کرده است. از نظر او فرد جویای کار در هر سنی که باشد با به‌کارگیری قوانین کاریابی می‌تواند به موفقیت برسد.

تلاش در جهت عرضه و معرفی خود در دنیایی که از افراد می‌خواهد همواره با فروتنی و تواضع صحنه اصلی را به دیگران واگذار کنند، بسیار دشوار به نظر می‌رسد. ولی توجه به نکات زیر می‌تواند فرد را در این چالش بزرگ زندگی یاری کند:

۱- قدرت تاثیرگذاری در نخستین برخورد را دست‌کم نگیرید. اگر می‌خواهید در ۹ دقیقه نخست تاثیر مثبت و ماندگاری از خود به‌جا بگذارید باید تلاش کنید بهترین وجوه خود را عرضه کنید. این به این معنا نیست که

ادامه مطلب / دانلود

شخصیت شناسی از روی بستنی مورد علاقه شما

شخصیت شناسی از روی بستنی مورد علاقه شما

ما که تا به حال کسی را ندیده ایم بستنی دوست نداشته باشد. بچه و پیر و جوان هم ندارد. بستنی خوشمزه است و به خصوص برای روزهای گرم سال باعث خنکی و نشاط می شود. اما از آنجایی که این روزها از فرم ابرو گرفته تا خط صورت و دست و غیره شخصیت شناسی می کنند ما هم تصمیم گرفتیم آنچه که بستنی مورد علاقه تان از شخصیتتان برملا می کند را عنوان کنیم. در واقع طعمی که شما می پسندید رازهایی از درونتان را برملا می کند که بسیار جالب و خواندنی است. با ما همراه باشید تا با این شخصیت شناسی جالب بیشتر آشنا شوید.

اگر عاشق بستنی وانیلی هستید

وانیل عطر معروف اکثر بستنی ها است. بر اساس شخصیت شناسی از روی بستنی مورد علاقه، افرادی که طرفدار بستنی وانیلی هستند افرادی پرشور، سرزنده و اهل خطر هستند که از ریسک کردن نمی ترسند. این افراد بدون فکر و برنامه قلبی عمل می کنند و

ادامه مطلب / دانلود

این تست به شما می گوید افسرده هستید یا نه!

این تست به شما می گوید افسرده هستید یا نه!

برخی از کسانی که به این تست پاسخ می دهند، تنها چند ساعت یا چندروز از سالشان را با این حال گذرانده اند و بسیاری از کسانی که به این سوالات پاسخ می دهند، روزها و حتی ماه هایی از عمرشان را با حال ناخوشایند که گاهی خودشان هم نمی دانستند اسمش افسردگی است، گذرانده اند.

۱- کارهایتان را خیلی کند انجام می دهید؟

نه، هرگز  فقط گاهی 

تاحدی  نسبتا 

اغلب

ادامه مطلب / دانلود

بهترین روش ها برای مقابله با استرس

بهترین روش ها برای مقابله با استرس

افراد و به ویژه زنان جامعه امروزی با توجه به بار سنگین مسئولیت هایی که در داخل و خارج از خانه به دوش دارند، با مشکلی به نام استرس هم روبرو هستند.

مطالعات همچون تحقیق دانشگاه اکسفورد در سال ۲۰۱۳ ، نشان می دهند که فشار ناشی از استرس که زنان به عنوان یکی از پیامدهای زندگی امروزی متحمل آن هستند، می تواند چرایی بیشتر بودن میزان مشکلات آنها را در زمینه سلامت روان در قیاس با مردان توضیح دهد.

نظرسنجی های ملی حوزه سلامت روان نشان می دهد که اختلالات روانی در آمریکا ۲۰ الی ۴۰ درصد در زنان شایع تر است. از سوی دیگر، تحقیقات بهداشت و امنیت (HSE) این کشور در سال های ۲۰۱۲ الی ۲۰۱۵ نشان داد که احتمالا زنان ۶۰ درصد بیشتر از مردان تحت استرس های مرتبط با کار هستند.

مقابله با استرس

تحقیق جدید در آمریکا ایده مدیریت استرس در ذهن را رد و در مقابل کنترل علائم آن را دنبال می کند؛ زنان برای مدیریت استرس باید رویکردی مثبت تر در پیش بگیرند و در حقیقت، انعطاف پذیری و تندرستی خود را افزایش دهند.

براساس نتایج مطالعه یاد شده روی ۳۰ هزار زن بالغ در مدت هشت سال، افرادی که استرس زیادی داشتند و

ادامه مطلب / دانلود

خیلی از ما آدم ها،چون فردا شود، فکر فردا کنیم

چطور برنامه ریزی کنیم که اسفند ماه با آرامش و نظم سپری شود و چگونه به کارهایی که لازمه رسیدن نوروز و تعطیلات است رسیدگی کنیم؟

از شنبه شروع می کنم!

به اسفند سال قبل فکر می کنیم و یادمان می آید چه برنامه ها داشتیم. قرار بود به همه چیز خوب و منظم رسیدگی کنیم اما باز هم یک سال دیگر گذشت و آن برنامه ای که در ذهن می پروراندیم، آنطور که توقعش را داشتیم اجرا نشد. چرا چنین اتفاقی می افتد؟ آیا می شود به گونه ای مدیریت و برنامه ریزی کرد که آخر هر سال غبطه زمان از دست رفته را نخوریم؟ ما در این فرصت به چند نکته که شاید در این روزها به دردتان بخورد اشاره خواهیم کرد.

فیلم زندگی تان را بسازید

در این یک ماه فرصت باقیمانده از سال، برای نظم دادن بیشتر به امور زندگی می توانید این تمرین را انجام دهید تا اصول استفاده از زمان را برای سال جدید یاد بگیرید؛

الف: اول اینکه هر شب قبل از خواب فیلم آن روز زندگی تان را در ذهنتان به تصویر بکشید؛ این روش عرفا و بزرگان نیز هست. همین امر سبب نظم بیشتر و پالایش روح شما می شود. کارهای درست، اشتباهات، وقت های هدر رفته و… همگی قبل از خوابیدن یک دور بررسی می شوند و طبیعتا آدمی که هر شب به کارهای روزش فکر می کند به خودشناسی بهتری می رسد تا کسی که آنقدر بی نظم زندگی می کند که نمی داند روزهایش چگونه می گذرند. این تمرین سبب می شود در پایان هر سال از نظر روحی، خودسازی و تزکیه نیز دچار بحران نشوید. مثلا اگر شما هر شب از خودتان حساب بکشید که آن روز چه میزان بندگی خدا را کرده اید و چقدر در خلاف جهت دین عمل کرده اید، زندگی معنوی تان سروسامان بهتری خواهد داشت.

ب: بعد از آن می توانید به کارهای فردایتان فکر کنید. در واقع مثل یک بازیگر حرفه ای فردایتان را در ذهنتان بازی کنید، آماده شوید و فکر کنید که طبق برنامه ریزی از قبل تعیین شده باید چه کارهایی را انجام دهید، با چه کسانی ملاقات کنید، چه حرف هایی را بزنید و از چه کارهایی خودداری کنید.

فرصت های تکرار نشدنی را ببینید

گام اول: تصحیح نگاه به زمان است. اگر به هر ساعت به مثابه یک فرصت تکرار نشدنی نگاه کنیم آن وقت می توانیم ساعات معنادار تری را رقم بزنیم.

گام دوم: شناخت خویش است. باید بدانید که در چه ساعاتی از روز انرژی بیشتری دارید و علاقه مندتر و توانمندتر هستید؛ به این ساعات در زندگی هر کسی «ساعت های کیفی» گفته می شود. بررسی کنید که چه ساعاتی ذهنتان فعال تر است و چه زمانی نیاز بیشتری به استراحت دارید. این کار باعث می شود که در ساعات توانمندی و ساعت های کیفی خود به کارهای بیهوده نپردازید.

گام سوم: اولویت بندی کارها بر اساس درجه اهمیت و فوریت آنهاست. به طور کلی ساعات آغازین روز بهترین زمان برای انجام کارهای دقیق، ظریف و حساس است. پس سعی کنید تا چشمتان را باز می کنید به ایمیل و واتساپ و اینستاگرامتان پناه نبرید و بی آنکه متوجه گذر زمان شوید، بهترین ساعات روز را به سرگرمی ای که در زمان های مرده هم می توان به آن پرداخت، نگذرانید. ساعات اولیه بعدازظهر هم بهترین وقت برای انجام کارهای کوچک است که بیش از چند دقیقه وقت نمی گیرد.

کارهای دیکته شده را انجام ندهید

بعضی از ما سارقان زمان زندگی اطرافیانمان هستیم و البته بعضی ها هم همین نقش را در زندگی ما بازی می کنند و با پیشنهاد برنامه های غیرمترقبه و بدون هماهنگی در زمان های کیفی، باعث هدر رفتن زمان و به هم ریختن نظم و برنامه ما می شوند. شاید بهتر باشد که «نه» گفتن را تمرین کنیم و به همه پیشنهادها بله نگوییم.

مدیریت زمان در خانه تکانی

و اما مدیریت کارهایی که خاص فرارسیدن نوروز است و از آن جمله خانه تکانی! باید با برنامه ریزی درست و صحیح برای انجام خانه تکانی اقدام کنید. خانم های خانه دار که بیشتر زمانشان را در خانه می گذرانند، اغلب این تصور را دارند که هر زمانی که اراده کنند می توانند خانه را بتکانند! یک روز صبح بدون هیچ زمینه قبلی و بحث و مشورتی از خواب بیدار می شوند و تصمیم می گیرند کل آشپزخانه را بیرون بریزند و بشویند و بسابند و اغلب چون دست تنها می مانند این پروسه تا چند روز و گاه چند هفته به درازا می کشد.

دست تنها نمانید

بعضی از کارها هستند که زن خانه به تنهایی از عهده آنها برنمی آید؛ جا به جا کردن وسایل سنگین، پاک کردن سطوح بیرونی شیشه ها و…. اگر بدون توجه به برنامه زمانی دیگر اعضای خانه دست به خانه تکانی بزنید، یا در مسیر تمیزکاری در می مانید و باید ساعت ها منتظر بازگشتن افراد دیگر شوید و یا باید خودتان به تنهایی دست به کار شوید که این نیز جز آسیب های جسمی چیز دیگری در پی نخواهد داشت. پس یک کاغذ بردارید و در برنامه تان ذکر کنید که چه کسی باید در کدام مرحله به کمک شما بیاید و چه زمانی، بعد با آن فرد هماهنگ کنید تا دست تان توی حنا نماند. بعد از نوشتن همه این نکات می توانید اولویت بندی کنید که از کجا شروع کنید؛ از آشپزخانه یا اتاق بچه ها، شستن پرده و فرش ها یا… .

 بی وقفه کار نکنید

شک نکنید که بی وقفه کار کردن جز خستگی مفرط چیزی در پی نخواهد داشت و از کیفیت کارتان نیز می کاهد. پس زمانی را برای استراحت کافی درنظر بگیرید.

ساعت ها را فراموش نکنیم

برای جامه عمل پوشاندن به این اهداف، سه نکته در برنامه ریزی های زمانی وجود دارد که سبب اتلاف وقت می شود و لازم است مانع آنها شویم؛

۱- نگاهمان به زمان، روز، هفته و ماه است. ساعت ها را فراموش کرده ایم.

۲- در برنامه ریزی و تقسیم زمان معمولا فردا یا «شنبه» را زمان شروع برنامه درنظر می گیریم. «همین حالا» بهترین زمان برای شروع یک برنامه و انجام کارهای عقب افتاده است.

۳- ساعات روزانه و هفتگی را در قاب زمان ندیده ایم و از ارزش کیفی آنها خبر نداریم.


منبع: همشهری

ادامه مطلب / دانلود

با این روش ها نه بگویید!!!

شاید به ظاهر، این که همیشه به همه پاسخ مثبت بدهید راحت تر باشد، اما به چه قیمتی؟ تا به حال فکر کرده اید شاید پاسخ منفی در بسیاری از مواقع گزینه بهتر و مفیدتری برای رهایی از استرسهای زیاد است. احساس میکنید به خاطر تعهدات و وظایف زیادی که به عهده گرفته اید، ظرفیتتان پر شده است؟ تلاش میکنید با عجله کارهای زیادی را در زمان کوتاه انجام دهید؟ اگر چنین است با یادگیری نه گفتن به راحتی میتوانید از این استرسها رها شوید.

چرا باید نه بگویم؟

اگر به همین شیوه ادامه دهید بعید است که  از تعداد درخواستها و تقاضاها از شما کاسته شود و شما نیز نمیتوانید زمان بیشتری به روز خود اضافه کنید. اگر نه گفتن را یاد نگیرید مجبور هستید همیشه زیر بار این همه مسئولیت قرار بگیرید و زندگی خود را با استرس زیاد همراه کنید. نه گفتن کار ساده ای نیست اما تنها راه کاهش استرس است. به یاد داشته باشید که  سنگینی بار مسئولیت امری فردی است. اگر همکار شما مسئولیتهای زیادی را به عهده میگیرد و به نظر میرسد با آن مشکلی ندارد، به این معنی نیست که این امر در مورد شما نیز صادق است. تنها شما هستید که میدانید چه مقدار مسئولیت برایتان کافی است و نباید بیشتر از آن را قبول کنید.

برای نه گفتن به دلایل زیر توجه کنید:

•    نه گفتن به معنی خودخواهی نیست. وقتی وظیفه جدیدی را نمیپذیرید به این معنی است که مسئولیتهایی که در حال حاضر به عهده دارید برایتان اهمیت دارد و نمیخواهید در انجام آنها کوتاهی رخ دهد.

•    نه گفتن به شما اجازه میدهد کارهای جدیدی را امتحان کنید. این که همیشه کاری را انجام میداده اید دلیل نمیشود برای همیشه انجام آن را به عهده بگیرید. با نه گفتن فرصت پیدا میکنید علایق و کارهای جدیدی را دنبال کنید.

•    همیشه پاسخ مثبت به درخواستها خوب نیست. وقتی بیش از حد مسئولیت به عهده میگیرید تحت استرس شدیدی قرار میگیرید و احتمال احساس خستگی و از پا در آمدنتان بیشتر میشود.

•    بله گفتن باعث میشود دیگران از انجام آن کار ناتوان شوند. به عبارت دیگر وقتی نه میگویید راه را به روی فرد باز میگذارید تا خود دست به کار شود. ممکن است نتوانند همانند شما عمل کنند اما اشکالی ندارد، در نهایت راه خود را پیدا میکنند.

چه زمانی نه بگوییم

گاهی اوقات به راحتی نمیتوان تصمیم گرفت چه کارهایی ارزش صرف زمان و توجه شما را دارند. با استفاده از راهبردهای زیر تعهدات، فرصتها و مسئولیتهایی را که برایتان پیش می آیند، ارزیابی کنید:

•    بر اساس اولویت بر کارها تمرکز کنید. اولویتها و وظایف خود را پیش از این که مسئولیت جدیدی را بپذیرید، بررسی کنید. از خود بپرسید آیا این مسئولیت جدید برایتان مهم است. اگر کاری برایتان مهم است، مسلما باید آن را بپذیرید و اگر چنین نیست، آن را قبول نکنید.

•    میزان استرس پاسخ مثبت را بسنجید. آیا کار جدیدی که میخواهید قبول کنید، تعهد بلند مدت است یا کوتاه مدت؟ مثلا کمک مالی به مدرسه نسبت به پذیرفتن مسئولیتی مانند تعمیرات مدرسه، زمان خیلی کمتری نیاز دارد. اگر پذیرفتن کاری برایتان ماهها استرس به همراه می آورد آن را نپذیرید به جای آن از راههای دیگری کمک کنید.

•    به خود اجازه احساس گناه ندهید. تقاضایی را که ترجیح میدهید رد کنید، به خاطر احساس گناه یا دِین قبول نکنید. این کار احتمالا منجر به استرس و ناخشنودی بیشتر میشود.

•    پیش از تصمیم گیری فکر کنید. اگر دوستی از شما دعوت کرده به مهمانی یا مراسمی بروید پیش از این که پاسخی به او بدهید، فرصت بخواهید و مدتی به آن فکر کنید و ببینید آیا پیشنهاد یا درخواست او با برنامه شما سازگاری دارد یا نه. اگر نمیتواند مدت زیادی برای پاسخ شما صبر کند، حداقل مدت کوتاهی به آن فکر کنید و سپس پاسخ دهید.

چگونه نه بگوییم؟

نه! به همین سادگی بگویید نه تا وظایفی را که نمیتوانید انجام دهید، قبول نکنید. ممکن گاهی پاسخ منفی به همین سادگی نباشد. در اینجا توصیه هایی ارائه شده که هنگام نه گفتن باید به یاد داشته باشید:

•    نه بگویید. از استفاده از واژه نه نترسید. مراقب عبارتهای جایگزینی که دربردارنده تردید هستند مانند عبارت مطمئن نیستم، فکر نکنم بتونم و از این قبیل جملات تردیدی باشید چون به این معنی برداشت میشود که ممکن است بعدا پاسختان مثبت باشد.

•    پاسختان را طولانی نکنید. دلیل خود برای امتناع از پذیرش درخواست را بیان کنید اما آن را زیاد طول ندهید. از توضیح دادن زیاد یا توجیه کردن خودداری کنید.

•    صادق باشید. برای نپذیرفتن مسئولیت، دلیل نسازید. بیان واقعیت همیشه بهترین راه برای نه گفتن به دوستان، عزیزان یا همکاران است.

•    محترمانه برخورد کنید. معمولا دلایل زیادی برای طرف مقابل وجود دارد که میخواهد شما درخواستی را قبول کنید بنابراین در حالی که محترمانه پاسخ منفی میدهید، با تعریف و تایید تلاش فرد، احترام خود به خواسته او را نشان دهید.

•    خود را برای تکرار درخواست آماده کنید. ممکن است تقاضای مورد نظر چندین بار از شما درخواست شود و لازم است چندین بار پاسخ منفی خود را اعلام کنید تا دیگران آن را بپذیرند. در این شرایط فقط با ارامش همان پاسخ خود را (با ذکر دلیل اولیه یا بدون آن) تکرار کنید.

اگر عادت دارید همیشه پاسخ مثبت بدهید، برایتان نه گفتن ممکن است دشوار باشد اما یادگیری این مهارت بخش مهمی از مدیریت استرس و تسهیل کردن زندگی است. با تمرین متوجه میشوید نه گفتن برایتان آسان تر میشود.

ادامه مطلب / دانلود

دلیل ترس از بچه دار شدن چیست؟

دکتر رزگار قادرپور، مشاور ازدواج و خانواده:  این روزها در مراکز مشاوره شاهد مراجعه زوج‌هایی هستیم که یکی از آنها حاضر به بچه‌دار شدن نیست. جالب اینکه قبلا این خواسته بیشتر از طرف آقایان مطرح می‌شد اما امروزه خانم‌هایی نیز هستند که تمایلی به بچه‌دار شدن ندارند. حتی برخی شرط ازدواجشان را فرزنددار نشدن قرار می‌دهند. خیلی‌ها معتقدند شرایط زندگی کنونی پیچید‌ه‌ و سخت‌تر شده است اما به نظر من، به‌‌عنوان متخصص در حوزه مشاوره ازدواج و خانواده، این‌‌گونه نیست؛ زندگی سخت‌تر نشده چون امروزه امکانات و رفاه بیشتر است اما پیچیده‌تر شده، به این معنا که زندگی خانوادگی از حالت سنتی و ساده خود فاصله گرفته و پیش به سوی مدرنیته و پیچیدگی‌های ناشی از آن در حرکت است بنابراین لزوما برای استحکام و رضایتمندی در زندگی مشترک، باید مهارت‌هایی داشته باشیم و آنها را به کار بگیریم.

پدیده به تعویق انداختن فرزندآوری و همچنین نداشتن تمایل به داشتن فرزند، به تازگی در جامعه ما شیوع پیدا کرده و احتمال اینکه آسیب جدی به بدنه خانواده و سیستم جامعه وارد کند، وجود دارد. در ادامه به بررسی علل و همچنین توصیه‌های برخورد صحیح با این پدیده می‌پردازم.

ساختار خانواده تغییر یافته

یکی از علل شیوع این پدیده را می‌توان در تغییر ساختار خانواده‌های امروزی یافت. در گذشته خانواده‌ها شکل گسترده‌ای‌ داشتند؛ یعنی عروس‌ها و دامادها در کنار بزرگ‌ترها زندگی می‌کردند ولی این حالت از زندگی به دلیل شرایط کنونی غیرممکن شده و زندگی‌ها به شکل هسته‌ای درآمده، یعنی زن و شوهر به دور از خانواده‌هایشان زندگی می‌کنند. در نتیجه امکان یاد گرفتن مهارت‌های زندگی مشترک از بزرگ‌ترها و مَجال حل مسالمت‌آمیز اختلافاتشان به‌وسیله آنها را از دست داده‌اند. البته در کنار از دست دادن این مزایا، از عوارض آن که گاهی کاهش رضایتمندی از زندگی زناشویی را به دنبال داشت نیز به دورند. موضوع قابل‌تامل دیگر در شیوه سنتی، مشخص بودن نقش‌ها و وظایف همسران بود اما در زندگی‌های امروزی نقش‌ها و وظایف تغییر یافته و همین امر باعث استرس زوج می‌شود. استرسی که باعث شده زن و شوهر تصمیم بگیرند فرزندآوری را به تاخیر بیندازند که به هیچ‌وجه در شیوه سنتی پسندیده نبود.

فرزند، مانع رضایت است؟

دو موضوع مهم در یک زندگی مشترک، دوام و رضایتمندی است که بسیار اهمیت دارند. قبلا دوام زندگی مشترک اولویت داشت و شعار «بساز و بسوز» ترویج می‌شد، اما امروزه با توجه به اینکه آگاهی‌های عمومی افزایش یافته، به کیفیت زندگی مشترک و رضایتمندی از آن بیشتر بها داده می‌شود و به نوعی در اولویت قرار گرفته است. شاهد این مدعا هم افزایش سرسام‌آور آمار طلاق است. این رویکرد زمانی آسیب‌گونه می‌شود که به شکل افراطی به آن نگریسته ‌شود. به‌طوری که زوج‌ها با پیشگیری از فرزنددار شدن ‌بخواهند سطح رضایتمندی‌شان بالا نگه داشته شود. این تفکر از نوعی فوبیا (ترس بیمارگونه و مبالغه‌آمیز) نشأت می‌گیرد که گاهی ناشی از اختلالات روانی و نداشتن مهارت‌های لازم در فرزندپروری و اعتماد به‌نفس پایین است.

چشم و هم‌چشمی‌ای که مانع فرزنددار شدن می‌شود

در جامعه کنونی، متاسفانه گاهی چشم و هم‌چشمی‌ها نیز باعث می‌شود افراد از فرزنددارشدن امتناع کنند؛ مثلا چون فکر می‌کنند فلان زوج فرزندی ندارند و زندگی‌شان (در ظاهر!) خوب است، پس آنها هم بهتر است فرزندی نداشته باشند و این چرخه معیوب ادامه پیدا می‌کند. علاوه بر اینها، سیستم آموزش و پرورش هم متاسفانه تمهیدی جدی و کارآمد برای آموختن‌ مهارت‌های زندگی فردی و زوجی به دانش‌آموزان و دانشجویان نیندیشیده تا در آینده بتوانند تعامل مثبتی با زندگی و شرایط آن برقرار کنند در حالی که نیاموختن مهارت‌های لازم در شرایط پیچیده‌ زندگی کنونی، باعث می‌شود افراد جامعه یا بر اساس آزمون و خطا پیش بروند یا با نادیده‌گرفتن اخلاقیات و ارزش‌های انسانی برای رسیدن به خواسته‌هایشان گام بردارند. هر دوی این روش‌ها باعث می‌شود سطح ناکامی‌ها و تعارض‌های درونی بیشتر شود و کار به دچار شدن به اختلال‌های روانی، مشکل در فرزندپروری و حتی فرزندآوری و در نهایت سست شدن پایه‌های زندگی مشترک بکشد. خیلی مهم است بدانیم که نداشتن مهارت برای انتخاب همسر، زندگی زناشویی و فرزندآوری و فرزندپروری، باعث می‌شود نگرانی و ترس‌هایی در افراد به وجود بیاید که قبلا در زندگی‌ها کمتر معنا داشته‌اند.

نداشتن امنیت اقتصادی، ترس قابل‌تامل

برخی از زوج‌های امروزی از نداشتن امنیت اقتصادی و اینکه فردای خود و فرزندشان چه خواهد بود، نگران هستند. نبود ثبات اقتصادی خیلی وقت‌ها باعث می‌شود زوج بترسند اوضاع نابسامانی پیدا کنند و نتوانند از عهده آن برآیند و فکر کنند در این صورت اگر پای بچه‌ای در میان باشد، وضعیت سخت‌تر و بغرنج‌تر خواهد شد.

نداشتن امنیت شغلی و ترس از آینده

نداشتن ثبات و امنیت شغلی هم گاهی دغدغه‌های ذهنی‌ای در افراد ایجاد می‌کند و زندگی‌شان را دچار فراز و نشیب‌هایی می‌کند که به آنها القا می‌کنند برای فرزندآوری ابتدا باید از این فراز و نشیب‌ها رها شوند تا در آینده فرزندشان دچار مشکل نشود.

نبود سیستم جامع و هماهنگ حمایت از نظام خانواده

یک نقص است و ای‌کاش روزی در دولت، وزارتخانه‌ای به نام «وزارتخانه خانواده» داشته باشیم. درست است که در حال حاضر وزارت ورزش و جوانان داریم که به ظاهر گوشه‌ای از کار را برعهده گرفته است، اما این وزارتخانه بیشتر به عرصه ورزش توجه دارد و عملکرد آن در عرصه خانواده و جوانان کمرنگ است. اگر وزارت خانواده وجود داشته باشد، می‌تواند سیستم جامع و هماهنگی را برای حمایت از نظام خانواده طرح‌ریزی کند تا از نگرانی‌ها، آسیب‌ها و درصد طلاق‌ها کاسته شود. در شرایط کنونی جامعه ما، یکی از مشکلات، ناهماهنگی و نامتناسب بودن سیستم آموزش و پرورش با شرایط روز است. در نظر بگیرید مادر شاغلی را که مدام این دغدغه فکری در ذهنش جولان می‌دهد که اگر فرزندی بیاورم و صبح تا ظهر یا عصر سرکار باشم، چه کنم؟ سیستم آموزش و پرورش هم نهایتا تا ظهر فرزند او را نگه می‌دارد. بقیه روز چه باید بکند؟

سیستم آموزش و پرورش باید با شرایط کنونی و امروزه هماهنگ و منطبق باشد. از طرفی، بالا بودن هزینه تحصیل و آموزش هم مزید بر علت شده. هر چند که ادعای رایگان بودن تحصیل وجود دارد اما والدین مجبورند هزینه‌های گزافی را به بهانه‌های مختلف مثلا برای مکمل‌های درسی فرزندشان بپردازند و مشکل تامین این هزینه‌ها و نداشتن امنیت اقتصادی که به آن پیشتر اشاره شد، زوج‌ها را از بچه داشتن منصرف می‌کند.

قوانین نامناسب برای فرزندآوری خانم‌های شاغل

امروزه باید پذیرفت که خانم‌های زیادی شاغل هستند و درآمد آنها برای خانواده‌های زیادی لازم است ولی قوانین وضع شده برای مادران شاغل و خصوصا آنهایی که تازه فرزنددار شده‌اند، برای سیستم خانواده و زندگی مشترک بسیار نامناسب و آسیب‌زاست و مسئولان امر باید به این نکته قابل‌تامل توجه ویژه‌ای داشته باشند. براساس نتایج تحقیقات قابل‌استناد، طبق روال معمولی رشد کودک، برای پرهیز از ایجاد دلبستگی ناایمن و دیگر اختلالات روانی و رشد سالم، به حضور مستمر مادر در کنار کودک تا ۲ سالگی نیاز است اما متاسفانه قوانین ما با این پیش‌شرط فرزندآوری مغایرت دارند و همین امر باعث ترس از فرزندآوری همسران، مخصوصا خانم‌ها شده به‌طوری که ممکن است تصمیم بگیرند هرگز فرزندی نداشته باشند. در واقع آنها صورت مساله را پاک می‌کنند چراکه حل مساله در توان آنها نیست. به عقیده من، به بازنگری در قوانین مربوط به خانواده بر اساس مبانی علمی نیاز است.

نداشتن محلی مناسب برای سکونت و تربیت فرزند نیز دغدغه‌ای دیگر برای زوج است. در کنار مساله تامین مسکن، موضوع سیستم شهرسازی امروزه ایران، خصوصا در کلانشهرها که در آنها فضاهای کافی برای تفریح و سرگرمی فرزندان در حد لازم وجود ندارد، یکی دیگر از منشأهای نگرانی می‌تواند باشد. برخی والدین به زوج‌های جوان توصیه می‌کنند صبر کنید طعم زندگی دو نفره را در کنار هم بچشید و بعد برای بچه‌دار شدن اقدام کنید اما امروزه این توصیه با بالا رفتن سن ازدواج (میانگین سن ازدواج در آقایان به ۳۴ سال و در خانم‌ها به ۲۷ سال رسیده)، چندان مطلوب نیست چون سال‌های بعد، تصمیم‌گیری برای این کار سخت‌تر می‌شود و آنها را در تردید می‌اندازد و مدام این کار به تعویق می‌افتد. گاهی هم برادران و خواهران و دوستان متاهلی که فرزند دارند، به زوج جوان از سختی بچه‌دار شدن، شرایط بغرنج و مشکلات زیادی که با کودک یا نوجوانشان دارند می‌گویند که ترس‌ها و نگرانی‌هایی در وجود آنها ایجاد می‌کند. این در حالی است که هر زندگی مشترکی منحصر به خودش است و زوج باید به جای توجه به این توصیه‌ها، موضوع را عالمانه نزد مشاور خانواده بررسی کنند.

نداشتن مهارت فرزندپروری

گاهی زوج‌ به گذشته و شیوه تربیتی والدینشان و آسیب‌هایی که به‌دلیل ناآگاهی آنها از شیوه فرزندپروری دیده‌اند، فکر می‌کنند و چون نمی‌خواهند این اتفاق برای فرزندانشان تکرار شود، ترجیح می‌دهند هرگز فرزندی نداشته باشند. معمولا این افراد الگوی خاصی از افراد موفق در این زمینه نداشته‌اند و به همین دلیل به شدت می‌ترسند و به خود اعتماد لازم در تربیت و پروراندن صحیح فرزند ندارند در حالی که علم تا آنجا پیشرفت کرده که بتوانند با مراجعه به مشاور خانواده مهارت‌های لازم برای فرزندپروری صحیح را آموزش ببینند و آنها را در خود پرورش دهند.

بالا بودن سطح تعارض‌ها و اختلاف‌های زناشویی

آمارها نشان می‌دهد ۵۵ درصد طلاق‌ها در ۶ سال اول زندگی مشترک اتفاق می‌افتد، سال اول بیشترین میزان طلاق را به خود اختصاص می‌دهد (۱۴٫۲ درصد)، سال دوم ۱۲ درصد، سال سوم ۹٫۲ درصد، سال چهارم ۷٫۴ درصد، سال پنجم ۶٫۵ درصد و سال ششم ۵٫۷ درصد و پس از آن تقریبا زندگی مشترک به یک وضعیت ثبات می‌رسد و عموما تغییرات و ناپایداری در آن مشاهده نمی‌شود. این آمارها حاکی از آن است که اختلاف‌ها و تعارض‌هایی که در زندگی مشترک در سال‌های اولیه زندگی بروز می‌کند، کار را به جایی می‌رساند که زوج نتوانند به نقطه آرامش و ثباتی برسند که بتوانند تصمیم بگیرند فرزندی داشته باشند. یکی از دلایلی که آمار طلاق در سال اول زندگی به ۱۴٫۲ درصد می‌رسد، این است که زن و مرد مهارت‌های لازم برای زندگی مشترک را بلد نیستند و نمی‌دانند چطور باید آنچه آموخته‌اند، به کار گیرند بنابراین باوجود هزینه‌های بسیار زیاد مادی و روانی، کارشان به طلاق می‌کشد. چنین شرایطی بی‌شک زهر چشمی از زوج‌های جوان امروزی گرفته که باعث شده تا مدت‌ها فرزند داشتن را به تعویق بیندازند یا عطای آن را به لقایش ببخشند! توصیه‌ام به‌عنوان مشاور خانواده آموزش دیدن مهارت‌های انتخاب صحیح همسر و مهارت‌های زندگی مشترک است که رسیدن به قله ثبات و رضایتمندی زندگی زناشویی را آسان و پایدار می‌کند. علاوه بر آنچه در مورد تعارض‌ها و اختلاف‌ها و نداشتن مهارت برخورد با آنها بیان کردیم، اینکه بعد از فرزنددار شدن کار به طلاق بکشد نیز ترس زوج‌‌ها را افزایش می‌دهد. در جامعه، برای بچه‌های طلاق برچسب‌های ناگواری وجود دارد و حتی بارها دیده‌ایم برخی والدین از اینکه فرزندشان با فرزند طلاق معاشرت داشته باشد، واهمه دارند. متاسفانه سیستم دولتی هم اقدام‌های لازم را برای شکستن این تابو انجام نداده‌ است.

امنیت روانی با بچه می‌رود یا می‌آید؟

همه این نگرانی‌ها زوج را به این نتیجه می‌رساند که آرامش درونی و امنیت روانی‌شان ممکن است با بچه‌دار شدن به خطر بیفتد. البته اگر بخواهیم واقع‌بینانه به قضیه نگاه کنیم، می‌بینیم بسیاری از این نگرانی‌ها (در حد واقع‌بینانه آنها) بحق‌اند و باید مسئولان امر تدابیری برای رفع آنها بیندیشند. تاکید می‌کنم پیشنهاد من تشکیل وزارتخانه خانواده است اما نگرانی‌های افراط‌گونه را باید به کمک متخصص مشاور خانواده حل کرد. برخی از اختلال‌ها و این واقعیت مهم را هم نباید نادیده گرفت که بچه‌دار نشدن برخی از افراد که دچار نوع‌های خاصی از اختلالات روانی هستند، به نفع آنها و جامعه است که تشخیص آن برعهده متخصصان مربوط (کمیسیون روان‌شناس بالینی و روان‌پزشک) است.

چه می توان کرد؟

• امکان دارد زوج بر اثر این تصمیم در صورت مشورت‌نکردن با متخصصان مربوط، دچار انواع اختلال‌های جسمی، روانی و حتی اجتماعی شوند که مشکلاتی را برایشان ایجاد می‌کند و حل این مشکل‌ها هزینه‌های گزافی را نسبت به هزینه‌های داشتن فرزند در زمان مناسب خواهد داشت بنابراین بهتر است برای فرزند‌آوری با مشاور خانواده مشورت کنند که اوضاع را به دقت بررسی کند و در روشن کردن وضعیت زندگی‌شان کمک کند تا در زمان مناسب، عاقلانه و آگاهانه برای بچه‌دار شدن تصمیم بگیرند؛ حتی اگر تصمیمشان مبنی بر به تعویق انداختن موقت بچه‌دار شدن باشد.

با وجود همه حسن‌های داشتن فرزند، آوردن بچه لزوما به رفع مشکلات و اختلاف‌های زناشویی کمک نخواهد کرد و این توصیه قدیمی و ناکارآمد را فراموش کنید که: «اگر بچه‌ای به دنیا بیاورید، همه اختلاف‌هایتان حل می‌شود.» این سفارش به هیچ‌وجه علمی نیست و تا زندگی به یک ثبات واقع‌‌بینانه (نه کمال‌طلبی) نرسیده، اقدام به فرزندآوری می‌تواند آسیب‌زا باشد و حتی مشکلات عدیده‌ای به وجود آورد. تشخیص رسیدن به این ثبات برعهده مشاور خانواده است.

• توصیه و پیشنهاد نهایی من این است که هر فردی که بخواهد ازدواج کند یا فرزندی به دنیا بیاورد، دوره‌های پیش از ازدواج (شامل آموزش مهارت‌های یافتن و انتخاب صحیح همسر و نیز دوره‌های ایجاد و پرورش مهارت‌های زندگی زوجی و مهارت‌های فرزندپروری و داشتن خانواده سالم) را بگذراند.

نگاه جامعه‌شناس

دکتر سعید معدنی، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی

در «تله جمعیتی» نیفتیم!

یکی از مسائلی که دنیای امروز با آن دست و پنجه نرم می‌کند، کاهش تمایل به فرزندآوری تقریبا در سراسر جهان است. به‌طور کلی، از زمانی که زندگی شهرنشینی و مهاجرت به شهرهای بزرگ گسترش یافت، شیوه زندگی مردم هم تغییر کرد و تمایل به فرزندآوری هم کمتر شد. برخلاف باور بسیاری از مردم که گمان می‌کنند مشکلات اقتصادی و اجتماعی، مهم‌ترین عامل کاهش میزان رشد جمعیت در کشور است، عوامل مهم‌تری مانند افزایش سطح سواد زوج‌ها (مخصوصا خانم‌ها) و اشتغال خانم‌ها، در کاهش نرخ فرزندآوری، سهم بزرگ‌تری نسبت به مشکلات اقتصادی داشته‌اند. گواه این مساله هم آنکه اگر نگاهی به اطرافمان بیندازیم، خانواده‌های بسیار متمول و شهرنشینی را می‌بینیم که یک یا دو فرزند دارند و در مقابل، خانواده‌هایی با درآمد پایین‌تر یا خانواده‌های روستایی با بیش از ۲ یا ۳ فرزند. تفاوتی که در این میان برای افزایش و کاهش تمایل به فرزندآوری وجود دارد، اختلاف سطح تحصیلات و شاغل بودن یا نبودن مادران است.

این روزها نرخ رشد جمعیت در بسیاری از کشورهای صنعتی و پیشرفته جهان، به زیر یک، صفر و حتی منفی رسیده است و در مقابل، میزان رشد جمعیت در کشورهای درحال توسعه، همچنان بالاست. این مساله هم می‌تواند نشان‌دهنده آن باشد که پیشرفت‌های تحصیلی، شغلی و گسترش شهرنشینی، باعث ایجاد فرهنگ و تغییراتی در الگوی فرزندآوری زوج‌ها شده است. در کشو ما هم رفته‌رفته با افزایش مهاجرت از روستاها به شهرها، بالا رفتن سطح سواد زنان و اشتغال خانم‌ها بیرون از منزل،‌ نرخ رشد جمعیت با کاهش چشمگیری مواجه شد و از حدود ۶٫۴ فرزند در دهه ۶۰ به حدود ۱٫۸ در سال‌های اخیر رسید.

ما نمی‌توانیم از این مساله چشم‌پوشی کنیم که مادران قدیمی‌تر، بیشتر وقتشان را در خانه سپری می‌کردند و تقریبا کار و اشتغال ذهنی چندانی جز فرزندآوری و تربیت اولاد نداشتند در حالی که شرایط زن شهرنشین امروزی، به کلی تغییر کرده است. بیشتر مادران امروز ما، تحصیلکرده و شاغل هستند و دوست دارند در کنار همسر و فرزندان خود، به تفریح، استراحت، مسافرت و خوشگذرانی هم بپردازند. مادران امروز، بیشتر از مادران دیروز به فکر پیشرفت و موفقیت در تحصیل، پایگاه اجتماعی و کار خود هستند و برای دست یافتن به این موفقیت و پیشرفت، نمی‌توانند فرزندان زیادی داشته باشند. به‌عبارت ساده‌تر، زوج‌های جوان امروز ما دوست دارند که زندگی کنند و طعم خوشی‌های زندگی را بچشند و برای رسیدن به این اهداف، بچه‌های زیاد را سد راهشان می‌بینند. از طرف دیگر، در گذشته کمتر به تحصیلات و پایگاه اجتماعی فرزندان بها داده می‌شد اما بسیاری از والدین تحصیلکرده امروزی، ترجیح می‌دهند که به‌جای ۴ یا ۵ فرزند متوسط، یک یا دو فرزند موفق و در رفاه داشته باشند.

نکته دیگر در زمینه کاهش میل به فرزندآوری، تغییرات شیوه زندگی و الگوی تامین نیازهای اقتصادی خانوار است. در گذشته، فرزندان (به‌خصوص فرزندان پسر)، بازوی اقتصادی خانواده‌ها محسوب می‌شدند و از سنین پایین با فعالیت در مزارع یا سایر امور خانواده، باعث افزایش رونق اقتصادی در خانوار می‌شدند اما فرزند جامعه امروز، نه‌تنها هیچ بار مالی‌ای را از روی دوش خانواده‌اش برنمی‌دارد، بلکه گاهی والدین مجبور می‌شوند تا ۳۰ سالگی هم خرج او را بدهند تا درس بخواند و کار مناسبی پیدا کند. امروزه در سطح ملی هم مشخص شده است که نمی‌توان فقط به رشد جمعیت برای افزایش اقتدار یک کشور اکتفا کرد. در گذشته، بیشتر جنگ‌ها تن به تن بوده است و از این رو، بالا بودن جمعیت یک کشور به خودی خود، عاملی برای قدرتمند‌تر شدن آن محسوب می‌شد اما این روزها، قدرت یک کشور به افزایش سطح تحصیلات مردم و پیشرفت تکنولوژی در آن بستگی دارد. نمونه بارز این ادعا هم آنکه در حال حاضر، کشور هند چند برابر ژاپن یا کره جنوبی جمعیت دارد اما الزاما کشور قدرتمندتری نسبت به آنها نیست.

نگرانی در مورد کاهش میزان رشد جمعیت، آنجا مطرح می‌شود که دولت‌ها نگران ایجاد گسست جمعیتی می‌شوند. گسست جمعیتی، زمانی اتفاق می‌افتد که تعداد سالمندان (افراد بالای ۶۵ سال) بسیار بیشتر از تعداد کودکان (افراد زیر ۱۵ سال) یک کشور باشد. نگرانی بیشتر کشورهای غربی و اروپایی، از ایجاد همین گسست در جوامعشان است و با طرح‌های تشویقی بسیار زیاد، ‌می‌خواهند جلوی منفی‌شدن نرخ رشد جمعیت را بگیرند. در علم جمعیت‌شناسی، اصطلاحی به نام «تله جمعیتی» وجود دارد. هرگاه نرخ رشد جمعیت در کشوری به زیر ۱٫۴ برسد، یعنی کشور در تله جمعیتی افتاده است و تقریبا دیگر نمی‌توان کار چندانی برای افزایش نرخ جمعیت در آن کشور انجام داد. نگرانی از افتادن در این تله در کشور ما هم وجود دارد و دولت قصد دارد تا با آگاهی‌بخشی، باعث شود که رشد جمعیت در ایران به این میزان کاهش پیدا نکند. ما در جامعه کنونی با «پنجره جمعیتی» مواجه هستیم. یعنی جمعیت در سن فعالیت ما (۱۵ تا ۶۵ سال) بیش از دوسوم جمعیت کل کشور را تشکیل داده‌اند که این می‌تواند فرصتی برای توسعه باشد. باید حواسمان باشد که مشکلات دوران پنجره جمعیتی، کشور را با معضل تله‌جمعیتی مواجه نکند. زمانی که تعداد سالمندان یک جامعه افزایش می‌یابد، هزینه‌های درمانی و نگهداری از آنها هم بیشتر می‌شود و کمبود نیروی کار، کشور را مهاجرپذیر می‌کند. با این حال، سیاست‌های تشویقی در راستای افزایش فرزندآوری باید غیرمستقیم و زیرپوستی باشد. بدترین راه در زمینه تشویق به افزایش جمعیت، انتخاب راه مستقیم در قالب نصیحت‌های کلامی یا تشویق‌های مالی است. بهترین روش هم روش‌های غیرمستقیم است. مثلا فیلم‌های هالیوودی اخیر، برخلاف الگوهای پیشین خود، با نشان دادن اینکه زوج‌های موفق و شخصیت‌های مثبت دارای چند فرزند هستند، به‌صورت کاملا زیرپوستی برای افزایش نرخ باروری تبلیغ می‌کنند.

ادامه مطلب / دانلود

هر انسانی در طول عمر خود از دورانی عبور می کند و یکی از این دوران ها رسیدن به دوره بزرگسالی است که دارای بایدها و نبایدهای خاص خود است. در سایت میهن فال همیشه سعی بر آن است تا بهترین مطالب در جهت بهبود زندگی فردی و اجتماعی شما درج شود و این بار دانستنی هایی لازم برای خانم ها قبل از ۳۰ سالگی را در نظر گرفته ایم و امیدواریم مطالب مفیدی برای شما عزیزان همراه باشند در ادامه با ما همراه باشید.
.دانستنی هایی لازم برای خانم ها قبل از ۳۰ سالگی

در این بخش میهن فال،مواردی را که خانم ها باید قبل از ۳۰ سالگی بدانند برای شما آورده ایم .

 

۱. چطور تایر پنچر را عوض کنید

اگر از وسیله نقلیه شخصی استفاده می کنید، دیگر تابحال باید یاد گرفته باشید که چطور تایر پنچر آن را عوض کنید. چون هر روز از آن استفاده می کنید و هیچ وقت نمی دانید که چه زمانی ممکن است پنچر شود. پس یادگیری این کار را به تأخیر نیندازید.

۲. چطور پارک دوبل بزنید

همه ما چه خانم چه آقا باید پارک دوبل را یاد بگیریم تا بتوانیم در امتحان رانندگی قبول شویم. ولی گویی خیلی افراد هستند که بعد از امتحان کاملاً پارک دوبل را فراموش می کنند. یک بار برای همیشه نحوه پارک دوبل زدن را یاد بگیرید، تا از کسانی نباشید که هر دفعه می خواهند پارک کنند گلگیر ماشین های دیگر را خراب می کنند یا در جوی آب می افتند.

۳. بچه می خواهید یا نه و چرا

خیلی ها بچه می خواهند و خیلی ها هم هستند که بچه نمی خواهند. اجباری در آن نیست، ولی اگر بچه می خواهید، زمان شما محدود است. تا ۳۰ سالگی باید بدانید که آیا می خواهید بچه داشته باشید یا خیر و اینکه دلیل شما برای بچه خواستن یا نخواستن چیست. برای بچه دار شدن باید قبل از ۳۰ سالگی برنامه ریزی کرده باشید.

۴. چطور رایانه و تجهیزات صوتی و تصویری را راه اندازی کنید

فناوری یکی از واقعیت های جامعه امروزی است و اینکه بدانید چطور رایانه، تلویزیون ها هوشمند، MP3 پلیر و دستگاه های دیگر را راه اندازی کرده و از آنها استفاده کنید، یک مهارت مهم در زندگی محسوب می شود. تا قبل از ۳۰ سالگی این مهارت را بدست آورید و در آن استاد شوید.

۵. خودتان را در ۴۰ سالگی کجا و چطور می بینید

دیگر سال هایی که می توانستید بی خیال و بدون فکر به آینده بگردید و تفریح کنید گذشته اند. حالا دیگر شما مسئول سرنوشت خود هستید و باید طوری برای زندگی تان برنامه ریزی کنید که بدانید ۱۰ سال دیگر کجا هستید و چه می کنید.

۶. کدامیک از چیزهایی که در کودکی در مورد آینده تان فکر می کردید درست از آب درآمده اند

بیایید با این موضوع روبرو شوید، بعضی از آن چیزهایی که در کودکی در مورد آینده خود فکر کرده بودید – چه خوب و چه خوب – واقعیت ندارند. حالا که دیگر بزرگسال هستید و کنترل وجهه و شخصیت شما در دستان خودتان است، می توانید تصمیم بگیرید که می خواهید چگونه باشید و چیزهایی که به دردتان نمی خورند را کنار بگذارید.

۷. یک مهمانی سورپرایز راه بیندازید که واقعاً طرفتان غافلگیر شود

برگزاری یک مهمانی سورپرایز – که واقعاً غافلگیرکننده باشد – باعث می شود که مهارت های رهبری و مدیریتی شما برای برنامه ریزی یک مهمانی، رویداد یا مناسبت و جمع کردن افرادی با شخصیت های مختلف در یک جا، به آزمون گذاشته شود. وقتی خوب به آن فکر می کنید، می بینید که این مهارت ها در محل کار هم به دردتان می خورند.

۸. چرا افسوس دهه دوم عمرتان را نمی خورید

خوشبختانه در دهه دوم عمرتان ریسک هایی کرده اید و موفقیت هایی هم داشته اید و البته اشتباهاتی هم مرتکب شده اید. شما جوانید و آماده ماجراهای بیشتر و بزرگتر در دهه سوم زندگی تان هستید.

دانستنی هایی لازم برای خانم ها قبل از ۳۰ سالگی

۹. برای سفر دو هفته ای فقط یک کوله پشتی ببندید

این مهارت کمی شبیه تعویض تایر است: وقتی یاد بگیرید چطور آن را انجام دهید دیگر در هر مکان و هر زمانی می توانید آن را انجام دهید. مهم این است که خودکفایی، کاربردی بودن و سبک زندگی بدون دردسر و تجمل برای مدتی را یاد بگیرید. کسی چه می داند؟ شاید از این سبک زندگی خوشتان آمد.

۱۰. چطور از پوست، مو و بدنتان مراقبت کنید و چرا این نکته مهم است

حتی اگر ژن خوبی هم داشته باشید، سن و سبک زندگی بر روی پوست تأثیرگذار است. اگر حالا یاد بگیرید که از خودتان خوب مراقبت کنید، تا ده بیست سال آینده هم فرم خود را خوب حفظ می کنید و همچنان جوان می مانید.

۱۱. چه کسی شما را خوشحال می کند و چه کسی ناراحتتان می کند

حالا که خودتان را بهتر می شناسید، بهتر می دانید که چه کسی لایق زمان و توجه شماست، این بستگی دارد به اینکه انرژی شما چقدر باشد یا چقدر ناراحت باشید.

۱۲. چطور ظرف نیم ساعت یا کمتر سر و وضعتان را مرتب کنید

البته این موردی است که باید در دهه دوم زندگی یاد گرفته باشید. دیگر باید بدانید که چطور لباس هایتان را تمیز نگه دارید، اتو کنید و مرتب کنید. بدانید چه لباسی به شما می آید و چه لباسی به شما نمی آید و باید اعتماد به نفس پوشیدن آن را داشته باشید و وقتی در آخرین لحظه دعوت می شوید بدانید چه بپوشید و چطور خوب به نظر برسید.

دانستنی هایی لازم برای خانم ها قبل از ۳۰ سالگی

۱۳. چطور تعمیرات ابتدایی منزل را انجام دهید

وقتی بچه بودید همه چیز خیلی راحت بود، بزرگترها همه کارها را انجام می دادند، چون شما هنوز خیلی کوچک بودید. حالا همه چیز تغییر کرده و شما دیگر یک بزرگسال هستید. پس بهتر است که چند مهارت تعمیراتی بدرد بخور یاد بگیرید که در صورت نیاز کارهایتان را خودتان انجام دهید. مثلاً یاد بگیرید که واشر شیر آب را خودتان عوض کنید، دیوار را خودتان درزگیری کنید یا کلید برق را خودتان نصب کنید. از این احساس استقلال و هوشمندی لذت خواهید برد.

۱۴. چطور در یک معامله خوب چانه زنی کنید

چه در فروشگاه مبلمان خانگی باشید چه در تره بار، چه در حال مذاکره با یک مشاور املاک باشید یا مکانیک خودرو، داشتن مهارت های خوب چانه زنی هیچ وقت ایده بدی نیست.

۱۵. چطور رابطه ای را دوستانه پایان دهید

چه تقصیر شما باشد چه نباشد، اینکه بتوانید بدون شکستن مرزهای احترام و دوستی رابطه ای را تمام کنید، نشانه بلوغ است.

۱۶. بتوانید تنها زندگی کنید و از پیشرفت بازنمانید

افراد بسیاری هستند که از والدین خود جدا می شوند و یا ازدواج می کنند یا بخاطر ادامه تحصیل و به دلایل دیگر تنها زندگی می کنند. تنها زندگی کردن باعث می شود چیزهایی یاد بگیرید که هیچ سبک زندگی دیگری آن چیزها را به شما نمی آموزد. قبل از ۳۰ سالگی از این تجربه لذت ببرید و چیزهای زیادی یاد بگیرید.

۱۷. چطور از گیاه بیش از ۱ سال مراقبت کنید

کار زیاد سختی نیست. کمی آب، کمی نور آفتاب و گاهی هرس کردن. توجه کردن به سلامت و زندگی یکی از گیاهان تان باعث می شود که درس توجه و رسیدگی کردن بگیرید. بدین ترتیب به یک زندگی دیگر اهمیت می دهید و آن زندگی و سلامت آن برایتان مهم می شود.

۱۸. چطور با یک نفر دیگر همزیستی مسالمت آمیز داشته باشید

تنها چیزی که از تنها زندگی کردن سخت تر است این است که با فرد دیگری زندگی کنید. زندگی در خوابگاه دانشجویی را در نظر بگیرید. اینکه به یک نفر دیگر و احساسات و نیازها و خواسته ها اهمیت دهید و به مرزهای یکدیگر احترام بگذارید، چیز کمی نیست و می تواند خسته کننده باشد. باید خودتان آن را تجربه کنید و سختی آن را بچشید.

۱۹. چطور فرق بین مد و لباس های کلاسیک را تشخیص دهید

مد می آید و می رود، ولی لباس های کلاسیک همیشگی هستند. تشخیص دادن فرق بین این دو آسان نیست. فرق بین مد و کلاسیک چیزی است که خانم ها باید قبل از ۳۰ سالگی آن را بدانند.

دانستنی هایی لازم برای خانم ها قبل از ۳۰ سالگی

۲۰. چطور غذای مخصوص خود را بپزید

تا قبل از ۳۰ سالگی باید بتوانید غذایی بپزید که به آن افتخار کنید و برای مهمان آن را سرو کنید و آنقدر خوب باشد که وقتی دیگران آن را می بینند یاد شما بیفتند که چقدر خوب آن را درست می کنید. لازم نیست سرآشپز حرفه ای باشید، ولی مهارت تان باید چیزی بیشتر از تشخیص ماهیتابه از قابلمه باشد.

۲۱. چطور مالیات تان را محاسبه کنید

با آنکه استخدام حسابدار و سپردن کار محاسبه مالیات به او، نشانه احتیاط است، ولی اینکه بلد باشید چطور این کار را خودتان انجام دهید، به شما اعتماد به نفس بررسی سودها و برنامه ریزی بهتر برای آینده مؤثرتر و پربازده تر را می دهد.

۲۲. چطور منزلتان را در ۴۵ دقیقه یا کمتر تمیز کنید

وقتی یک دوست، فامیل یا آشنا با شما تماس می گیرد و می گوید که می خواهد به شما سری بزند، ظرف چند دقیقه خانه خود را به حالتی در می آورید که مناسب پذیرایی از مهمان باشد؟ اگر این کار بیشتر از ۴۵ دقیقه وقت شما را می گیرد، باید روی این مهارت بیشتر کار کنید.

۲۳. چطور تقاضای ترفیع یا افزایش حقوق کنید

در برهه های خاصی از حرفه خود، فرصتی می یابید که به پست بهتری ارتقا بیابید یا افزایش حقوق بخواهید. ولی اغلب اوقات این موضوع اتوماتیک وار اتفاق نمی افتد. باید آن را درخواست کنید.

۲۴. چطور سهام خرید و فروش کنید

چه یک سرمایه گذار ساده باشید چه کارمند، باید بدانید که چطور سهام، اوراق قرضه و … را ارزیابی کنید و به اندازه ای هوشمند باشید که بدانید پولتان را کجا سرمایه گذاری کنید.

۲۵. بدانید چه لباسی به شما می آید

تا قبل از ۳۰ سالگی، باید بدانید که چه لباسی به شما می آید و چه لباسی نمی آید و آنقدر از خودتان شناخت داشته باشید که لباس هایی نپوشید که مناسب شما نیست. ساختن سبک شخصی و فقط خریدن لباس هایی که به شما می آید و مناسب شماست، زمان خرید شما را کاهش می دهد و در پولتان صرفه جویی می کند.

۲۶. چطور آتش درست کنید

در عصر فناوری این هنر گم شده است. ولی دانستن اینکه چطور در شومینه منزل، در اردوی تفریحی و یا در منقل کباب پزی، آتش خوبی درست کنید، چیز بدی نیست. همیشه همه چیز برقی نیست که بخواهید فقط یک کلید را فشار دهید.

دانستنی هایی لازم برای خانم ها قبل از ۳۰ سالگی

۲۷. چطور اتومبیلی با باتری خراب را استارت بزنید

در نگهداری و تعمیرات خودرو نکات مثبت و منفی وجود دارد. ولی وقتی نوبت به استارت زدن خودرویی با باتری خراب می رسد، باید فرق بین بار مثبت و منفی را بدانید تا بتوانید بدون برق گرفتگی به جاده برگردید.

۲۸. چه وقت به تلاش ادامه دهید و چه وقت بی خیال شوید

زندگی همیشه آسان نیست. وقتی سخت می شود، باید بتوانید تشخیص دهید که آیا بهتر است به کارتان ادامه دهید تا موفق شوید یا اینکه برای کم کردن ضرر و زیان، بی خیال قضیه شوید. اینکه بدانید کی و چطور این تصمیم را بگیرید بسیار مهم است.

 

ادامه مطلب / دانلود

پیشگیری از اعتیاد کودکان به تبلت

احله فلاح، کارشناس ارشد روانشناسی : وقتی «آن» را در دستان کودکانه اش می گیرد، چشمان زیبا و انگشتان ظریفش دوان دوان در میان صفحات رنگارنگ «آن» به جستجوی چیزی تازه و سرگرم کننده می دود و وقتی آن چیز را پیدا می کند، مغزش را با تمام نورون های سرزنده و کنجکاوش دو دستی به «آن» تقدیم می کند. تبلت را می گویم که امروز، از همان بدو تولد، تاثیرش را در زندگی فرزندان ما آغاز می کند.

نمونه عینی آن را دور و برمان زیاد دیده ایم : از نوزدانی که با صدای لالایی ضبط شده در تبلت به خواب می روند و چند ماهه هایی که فقط با دیدن فلان کلیپ انیمیشن از صفحه تبلت آرام می گیرند تا کوچکترهایی که با ادای کلمه تبلت زبان باز می کنند.

راهکارهایی که می توانند در کاهش اولیه احساس نیاز کودکان به تبلت، موثر باشند

از چند سال پیش که تبلت برای نخستین بار به دنیای کودکان ما راه پیدا کرد، دیری نپایید که به داستان آنها چسبید؛ کمی بعد پای نگرانی های جدید مانند اعتیاد فرزندانمان به این وسیله هم به زندگی ما باز شد؛ نگرانی هایی که خیلی زود شدّت و حدّت خودشان را به رخ مان کشیدند و ما را واداشتند تا داد کمک خواهی مان را بلندتر فریاد بزنیم.

به فرزندانمان تبلت بدهیم؟

البته که یک پای این قضیه هم افراط گری های خودمان در آشنا کردن فرزندان مان با فن آوری های روز بوده اما حذف کامل آنها از زندگی کودکان هم راهی نزدیک به سمت هدف نیست. آخر مگر می شود در عصر فن آوری که در و دیوار آن با تبلیغات با شکوه انواع وسایل ارتباطی پر شده است، انتظار داشت که کودک چشمانش را به روی همه چیز ببندد؟ یا مگر می شود وقتی کودک این وسایل را در مهمانی و کوچه و بازار در دست همه اطرافیانش می بیند، برای سر در آوردن از این دنیای نو وسوسه نشود؟!

سوءـتفاهم نشود؛ اصلا نمی خواهم از عصر فن آوری و تحفه های آن دفاع کنم، ( اگر چه با این هجمه ضد فرهنگ، مصرف گرایی، که بلای جان زندگی مان شده، نیازی به دفاع امثال من نیست!) و یا استفاده از تبلت برای بچه ها را توصیه و توجیه کنم؛ فقط می خواهم این را بگویم که ما وقتی می توانیم از فرزندانمان محافظت کنیم که بپذیریم حذف کامل مخاطرات از زندگی خودمان و دیگران غیرممکن است.

آنچه در عوض ممکن و مفید است، آشنایی خودمان و به تبع کودکانمان با تهدیدهای پیش رو و مهارت های تبدیل کردن آنها به فرصت هایی برای خلق یک زندگی خوب و سالم است. تبلت مانند تلویزیون و رایانه به طور کلی بد نیست و در کنار معایبش، خوبی هایی هم دارد؛ بخصوص که به تازگی تبلت هایی خاص کودکان نیز به بازار آمده است.

آنچه بد یا شاید خیلی بد است، اعتیاد به تبلت است؛ پدیده ای که اگر گریبانگیر کودکمان شود، کودکی کردن را از او می گیرد، درست مثل دیگر انواع اعتیاد.

تبلت را چگونه از کودک مان جدا کنیم؟

چه کار کنیم؟

وقتی می گوییم تبلت باشد ولی اعتیاد به آن نباشد، منظورمان سخن گفتن از یک رویکرد کمی متفاوت، نسبت به پیشگیری از این پدیده شوم است. رویکردی که مانند گذشته، تنها درصدد اثبات تاثیری عرضه محصولات بر رفتار مصرف کننده نیست، بلکه به راهکارهای مدیریت تقاضا توجه می کند. در ادامه با تمرکز بر رویکرد مدیریت تقاضا، راهکارهایی را برای پیشگیری از اعتیاد به تبلت در کودکان، بررسی می کنیم.

روش هایی برای پیشگیری از اعتیاد به تبلت در کودکان

۱ – هر چه زودتر بهتر

یک اصطلاح خوب درباره پیشگیری، اصطلاح «هر چه زودتر، بهتر» است. می توان گفت، پیشگیری از انواع اعتیاد و از جمله اعتیاد به تبلت، به زمان قبل از تولد و حتی قبل تر، یعنی ازدواج والدین او برمی گردد.

اگر آنطور که در عوامل خطرساز اعتیاد به تبلت گفته می شود، این وسیله گذشته از جنبه سرگرمی و جذابیتی که برای کودک دارد، جبران کننده نبودن ها و کم حوصلگی های پدر و مادرها باشد که این هم نست، باید گفت که دوران اصلی پیشگیری، دورانی است که والدین یکدیگر را به همسری انتخاب می کنند.

انتخاب همسری که به مهارت های همسرداری و فرزندپروری آشناست یا دست کم به آن علاقه کافی دارد، پیش آگهی مثبتی را در رویارویی با مخاطرات آینده نشان می دهد.

۲ – خودمان معتاد تبلت نباشیم

اعتیاد نداشتن خود پدر و مادر به تبلت، عامل مهمی است که در پیشگیری موثر است. بدیهی است والدینی که حاضرند هوا ازشان گرفته شود اما تبلت شان نه، فرزندانی به همین سبک و سیاق پرورش خواهند داد.

۳ – از « حوصله ام سر رفت » کودک تان نترسید تا او به تبلت اش وابسته نشود

عامل دیگری که برای پیشگیری از اعتیاد به تبلت در کودکان مفید است، نترسیدن والدین از «سر رفتن حوصله» بچه هاست. بعضی پدر و مادرها که حوصله بلند شدن صدای بچه یا به هم ریختگی اثاثیه خانه را ندارند، به محض اینکه کودک از سر رفتن حوصله اش شکایت می کند یا حتی پیش از آن، تبلت را به دست او می دهند، او را ساکت می کنند و به این ترتیب این پیام را به او می رسانند که «تو برای پرهیز از سر رفتن حوصله ات که خیلی هم چیز بدی است، نیازمند تبلت هستی!» غافل از اینکه «سر رفتن حوصله» موهبت بزرگی برای خلاقیت کودک است و او بدون نیاز به تبلت هم قادر به آرام کردن این احساس است.

۴ -برای جلوگیری از اعتیاد کودک تان به تبلت، با او حرف بزنید

ارتباط عاطفی بین اعضای خانواده و توجه آنها به مهارت های گفتگو، عامل مهم دیگری در پیشگیری از اعتیاد به تبلت است. والدینی که هر روز با کودکان خود حرف می زنند (یعنی فقط سوالات بله یا خیر از آنها نمی پرسند، بلکه از آنها می خواهند احساسات شان را بیان کنند) و با حوصله به آنها گوش می کنند، این شانس را دارند که ضمن پیشگیری از به وجود آمدن خلأ روانی در کودک شان، با او درباره عوامل اعتیادزا از جمله تبلت و مضرات آن صحبت کنند.

این والدین می توانند در قالب قصه، نمایش، شعر یا بازی اطلاعات لازم را به کودک شان بدهند. البته شرط اولیه این مسئله آن است که پدر و مادر در این زمینه از آگاهی کافی برخوردار باشند.

برای کودکم تبلت بخرم یا نه؟

۵ – برای پیشگیری از اعتیاد کودک تان به تلبت اعتماد به نفس او را تقویت کنید

اگر نیاز کودک به احساس اعتماد به نفس و خود ارزشمندی، پیش از آنکه توسط تولیدکنندگان تبلت تأمین شود، مورد توجه والدین قرار بگیرد، اعتماد به نفس و عزت نفسی را در او پرورش می دهد که بدون نیاز به تبلت هم تامین می شود.

برای مثال والدین می توانند قبل از هر کس دیگری زمینه های مناسبی را برای احساس موفقیت فرزندانشان، در حوزه های مختلف هنری، ورزشی و فکری پیدا کنند و موفقیت های کوچک او را ارزشمند بدانند.

۶ – برای پیشگیری از وابسته شدن کودک تان به تبلت رفت و آمد کنید

مسئله آخر توجه بیشتر به رفت و آمدهای فامیلی است، گردهمایی هایی که رقم زدن خاطرات خوب در زندگی، بدون وجود تبلت را به بچه ها یاد می دهد.

وظایف بیرون از خانه والدین برای پیشگیری از اعتیاد کودک تان به تبلت

سهم آموزش و پرورش در وابسته نشدن کودکان به تبلت کم نیست

برای پیشگیری از اعتیاد کودکان به تبلت، نهادهای آموزشی و پرورشی به اندازه خانواده بلکه به موازات آن، اهمیت زیادی دارند. اجرای قانون جهانی ممنوعیت موبایل و تبلت در مدارس، گام مفیدی در کاهش احساس رقابت و نیاز کاذب کودکان نسبت به این وسیله است. گذشته از این، جذاب سازی محیط های آموزشی و تقویت علاقه کودکان نسبت به مدرسه، راه خوبی برای باز کردن مسیرهای گفتگو با دانش آموزان است.

ارائه اطلاعات به آنها درباره فواید استفاده درست و مضرات استفاده نادرست از هر وسیله ای از جمله تبلت هم به دانش آموزان کمک می کند تا در راه انتخاب سرگرمی، صحیح تر قدم بردارند.

به علاوه مهد کودک و مدرسه محیط مناسبی برای آموختن راه های برقراری ارتباط اجتماعی، حل مسئله، شناخت هیجانات خود و شیوه مدیریت کردن آنهاست؛ طوری که کودک برای تامین نیازهای فکری و عاطفی خود کمتر به تبلت احساس نیازمندی کند.

ادامه مطلب / دانلود

تاثیر زیبایی در بوجود آمدن عشق

هر قدر هم که به معیارهای اخلاقی و معنوی پایبند باشیم باز نمی توانیم منکر نقش زیبایی در ازدواج شویم. زیبایی ملاکی است که شاید بد تعریف شده باشد اما هیچ گاه قابل حذف کردن نیست.

زیبایی یا پسندیدن چهره طرف مقابل، یک معیار نسبی است. مصداق بارزش می شود این مثل: «علف باید به دهان بزی شیرین بیاید» اما خیلی ها معیارهای زیبایی و پسند ظاهر را با معیارهای دیگران هماهنگ می کنند. یعنی فکر می کنند که: آیا کسی که به عنوان همسر انتخاب می کنم آنقدر زیبا هست که تحسین همه را برانگیزد؟ (طبیعتاً اشتباه)

زیبایی یک انسان «تا حدی» از معیارهای زیبایی شناختی مایه می‌گیرد. درست است که چشمان درشت، چهره کودکانه، بزرگی گونه‌ها و تقارن و تناسب اعضای چهره و اندام، نشانه‌های شناخته‌شده و جهانشمول زیبایی هستند اما زیبایی یک انسان از این معیارهای زیبایی‌شناختی فراتر است.

واقعیت روان انسان این است که یک ویژگی گاهی می‌تواند تمام معادلات روان‌شناختی را به هم بزند. انسان‌ها وقتی عاشق می‌شوند، به معیارهای جهانشمول زیبایی‌شناسی فکر نمی‌کنند. آنها خط‌کش دستشان نمی‌گیرند تا تناسب اعضای چهره معشوق را اندازه بگیرند. چه بسا یک نقص در یک فرد او را زیباتر کند (با تاکید اینکه تعداد این موارد کم نیست).

گاهی یک انحنا در بینی یا کک و مک روی گونه‌ها یا بیرون‌زدگی فک بالایی زیبایی منحصربفردی به یک چهره می‌دهد که با هیچ‌کدام از فرمول‌های زیبایی‌شناختی هماهنگی ندارد. همه ما انسانیم و جذب زیبایی‌های طبیعی و انسانی می‌شویم. همان‌طور که نقص‌های کوچکی که در صنایع دستی وجود دارد، آنها را زیباتر می‌کند و ظاهری دلنشین‌تر و متفاوت از تولیدات صنعتی به آنها می‌دهد، به همان شکل ظاهر تراشیده و بی‌عیب و مجسمه‌مانند یک انسان «احساس زیبایی» و «احساس دوست‌داشتنی» در ما برنمی‌انگیزد.

متاسفانه یکی از معضلات دوران اخیر، مقایسه با هنرپیشگان و ستاره‌های سینماست. خطاهای شناختی رایج این است که «من باید شبیه ستارگان سینما باشم تا زیبا باشم.» یا «من باید بسیار زیبا باشم تا دوست‌داشتنی باشم.» زیبایی یک مجموعه است. با اینکه بخشی از آن با معیارهای زیبایی‌شناختی قابل تبیین است اما بخش قابل‌توجه آن درونی است. انرژی روانی درونی، اعتماد به‌نفس، ویژگی‌های شخصیتی، صلابت درونی، مهربانی و انسان‌دوستی، توانایی همدلی، خوش‌مشربی و طنازی همه ویژگی‌هایی هستند که در چهره و حرکات و زبان بدن نمایان می‌شوند و یک زیبایی منحصربفرد به انسان می‌دهند. ما گاهی شیفته نقص‌های همدیگر می‌شویم. انسان‌ها دنبال یافتن همدمی هستند که برایش عقده دل بگشایند و همان‌طور که هستند، از حضور او لذت ببرند. در یک عشق صادقانه، کسی دنبال معشوق تصنعی که شبیه عروسک یا یک مجسمه تراشیده باشد، نیست.

نتیجه فراگیر شدن عمل‌های جراحی زیبایی برای رسیدن به معیارهای ثابت زیبایی‌شناختی این است که جوان‌ها روز به روز بیشتر شبیه همدیگر شده‌اند. این اتفاق نامبارک یک تهدید جدی برای رابطه‌های عاشقانه است.

  هیچگاه نمی توانیم منکر نقش زیبایی در ازدواج شویم

تحقیقات چه می گویند؟
روانشناسان می گویند که طی تاریخ و فرایند تکاملی بشر خانم ها هنگام انتخاب همسر کمتر به ظاهر او توجه می کردند و در عوض قدرت باروری همسرشان برایشان در اولویت بود اما مردها اینگونه نبودند آنها به دنبال همسری می گشتند که بتوانند در او جوانی، سلامت و زیبایی را بیابند تا فرزندانشان سالم تر و زیباتر شوند.

تحقیقات دانشمندان انگلیسی هم نشان می دهد که انسان های با ظاهر بسیار زیبا به سمت هم جذب می شوند و وقتی با هم ازدواج می کنند، زندگی خانوادگیشان بسیار عالی خواهد شد اما از آنجا که این تحقیقات بیشتر روی زوج های جوان انجام شده است می تواند نشان دهنده این باشد که زیبایی مطلق در مراحل اولیه رابطه اهمیت دارد. اما نقش زیبایی ظاهری در دوام بیشتر ازدواج و در سنین پیری قطعی نیست.

یکی از محققان این تحقیق می گوید که زن ها معمولا درجه حمایتی که از طرف مرد دریافت می کنند را به خود او منعکس میکنند. مردی که ظاهر پایین تری نسبت به زن خود دارد، چیزی بیشتر از آنچه انتظارش را داشته در اختیار دارد به همین دلیل همه تلاشش را می کند تا آن رابطه را پابرجا نگه دارد. مردهایی که ظاهر بهتری نسبت به همسران خود دارند، ممکن است تعهد کمتری داشته باشند و این ممکن است باعث کمتر بودن عمر ازدواج آنها شود.

ادامه مطلب / دانلود

از خود زشت پنداری چه میدانید و نحوه درمان آن

اختلال خودزشت پنداری عامل ۱۵ درصد مراجعه به جراح پلاستیک/به فرزندانمان بفهمانیم بعضی تصاویر واقعی نیستند

در سال ۲۰۱۳ بیش از ۲۳ میلیون عمل جراحی و روش غیرجراحی زیبایی در دنیا انجام شده است.

به نقل از انجمن بین‌المللی جراحی زیبایی (ISAPS)، گرایش به جراحی پلاستیک در تمام دنیا رو به افزایش است. ایران هم در میان ده کشور اول دنیا است که سالانه حدود ۱۷۵ هزار مورد عمل جراحی و غیرجراحی زیبایی در آن انجام می‌گیرد.

خودزشت پنداری
تردیدی نیست بسیاری از این جراحی‌ها از نظر طبی ضروری نیستند، عضوی که فرد از ظاهر آن ناراضی است کاملا طبیعی و حتی گاهی از نظر دیگران بی‌عیب است، اما خود فرد از آن ناراضی است و تا آن را به تیغ جراح نسپارد از اشتغال دائمی ذهنی‌اش با این نقص رها نمی‌شودکه به این طرز فکر خودزشت پنداری می گویند.
آیا “سطحی‌نگری”، تبلیغ رسانه‌ای یا رفاه‌زدگی ذهن این افراد را “مسموم” کرده؟

آیا جراحی افراد خودزشت پندار آنها را از این دغدغه خلاص می‌کند؟
برخی از جراحی‌ها ممکن است تحت تاثیر مد روز و فرهنگ رایج باشند، اما تردیدی نیست که مواردی از آن به علت اختلال خودزشت پنداری (Body Dysmorphic Disorder) است، اختلالی که بیش از صد سال است شناخته شده اما در سی سال اخیر در رده اختلالات روانپزشکی قرار گرفته و توجه پزشکان را جلب کرده است، با این حال هنوز درباره آن شناخت کافی حتی در میان پزشکان وجود ندارد و در موارد زیادی تشخیص داده نمی‌شود.

تخمین زده شده ۱۰ تا پانزده درصد مراجعان به جراحان پلاستیک یا متخصصان پوست را مبتلایان به اختلال خودزشت پنداری تشکیل می‌دهند.

فرد خودزشت پنداری تصور می کند که برخی از ویژگی های جسمانی او غیرطبیعی، بدون جذابیت یا حتی ناهنجار است در حالیکه عضو یا اندام مورد نظر طبیعی است یا در قیاس با عذابی که برای فرد ایجاد کرده، مسئله بسیار جزئی است.

شیوع خودزشت پنداری در دو جنس تقریبا یکسان و حدود یک تا دو درصد ثبت شده است با این حال شیوع آن ممکن است بیشتر از این باشد چون مبتلایان معمولا خود را از چشم دیگران مخفی می‌کنند.

آنها مستقیما برای حل این مشکل مراجعه نمی‌کنند و در جاهای دیگر به دنبال کمک هستند، مثلا در مطب جراح پلاستیک یا دندانپزشک.

شروع اختلال خودزشت پنداری در اواخر دروان کودکی یا اوایل بزرگسالی است، زمانی که نگرانی در مورد ظاهر بیشتر از دیگر مراحل زندگی است. همه افراد در مقطعی از زندگی نگران ظاهر خود می‌شوند و تقریبا همه افراد ترجیح می‌دادند ظاهری متفاوت داشته باشند.

این نگرانی‌ها می‌آیند و می روند و طبیعی هستند، اما وقتی به اختلال خودزشت پنداری تبدیل می شوند که اشتغال ذهنی، دائمی شود و رنج و اضطراب شدیدی ایجاد کنند که زندگی فرد را مختل کند.

این نگرانی با دادن اطمینان خاطر و راهنمایی و توصیه رفع نمی شود. اختلال خودزشت‌انگاری با برخی از دیگر ناسلامتی‌های روان ارتباط نزدیک دارد، شصت درصد مبتلایان به این اختلال به افسردگی هم مبتلا هستند. اختلال وسواسی-اجباری (OCD)، اختلال اضطراب اجتماعی (Social Anxiety Disorder)، اختلال اظطراب عمومی (GAD) و اختلالات خوردن، مثل بی‌اشتهایی (Anorexia Nrevosa) یا بولیمیا (bulimia) با اختلال خودزشت‌انگاری ارتباط نزدیک یا در مواردی همپوشانی دارند.

خودزشت پنداری با وسواس شباهت دارد و حتی اخیرا در طیف اختلالات وسواس طبقه بندی شده است، مثلا فرد ممکن است به صورتی وسواس‌گونه برای شانه زدن و آرایش موی خود وقت زیادی صرف کند و مراحل مشخصی را انجام دهد و هر گونه تفاوت هر چقدر جزئی با آنچه مد نظر فرد است او را نگران و بر آشفته کند.

علت خودزشت پنداری روشن نیست، اما بررسی‌ها نشان می‌دهد که کسانی که در بچگی یا نوجوانی مورد تحقیر، تمسخر، آزار یا سوء استفاده قرار گرفته‌اند و اعتماد به نفس پایینی دارند بیشتر از دیگران به این اختلال دچار می‌شوند.

مبتلایان به خودزشت پنداری ممکن است از احساس گناه عذاب بکشند، به سوء مصرف مواد روی بیاورند یا به خود آسیب بزنند. میزان خودکشی نیز در مبتلایان به میزان قابل توجهی بیشتر از جمعیت عادی است.

اختلال خودزشت پنداری بیماری درمان پذیری است‎

بعضی نشانه های مبتلایان به خودزشت پنداری :
– دائم ظاهر خود را با دیگران (یا با مدل‌های نشریات و هنرپیشه‌ها) مقایسه می‌کند
– وقت زیادی جلوی آینه می‌گذراند یا از آینه فرار می‌کند
– وقت زیادی صرف می‌کند که نقصی را که در ظاهرش (معمولا صورت) می‌بیند مخفی کند
– در جمع احساس ناراحتی و اضطراب دارد و از محیط‌ها و شرایط اجتماعی پرهیز می‌کند
– در مراجعه برای درمان یا درخواست کمک اکراه دارد چون می‌ترسد به او برچسب سطحی بودن زده شود
– دیگران ممکن است او را خودشیفته و مجذوب خود یا سطحی ببینند
– ممکن است در رژیم یا ورزش افراط کند
– ممکن است در آرایش افراط کند و وقت بسیاری صرف آرایش موی خود کند
– به دنبال جراحی پلاستیک باشد
– به شکلی لباس بپوشد که نقص مفروض را بپوشاند
– بیشتر این افراد نقص را در صورت خود می‌بینند، بینی، دهان، چشم، گونه، ابرو، چانه یا لب و دندان.

دیگر اعضای بدن مثل سینه‌ها یا اندام‌های تناسلی در درجه بعدی هستند. بعضی ممکن است خود را زیادی چاق یا زیادی لاغر ببینند یا خود را به خصوص از نظر جنسی فاقد جذابیت و زیبایی بدانند.

برخی مشاغلی که به ویژگی‌های بدنی ارتباط دارند شاید فرد را بیشتر در معرض خودزشت پنداری قرار دهند. هنرپیشه‌ها، مدل‌ها (مانکن‌ها)، بدنسازها و امثال آنها از این نظر بیشتر در معرض هستند.

کمال‌گرایی (perfectionism) و ترس از تنها و منزوی بودن هم در این افراد بیشتر دیده می شود و مثلا فکر می‌کنند برای دوست یا همسر پیدا کردن باید ویژگی‌های جسمانی خاصی داشته باشند.

دکتر الکس کلارک، روانشناس بالینی می‌گوید که آموزش و راهنمایی در مدارس باید بهتر شود و باید کودکان از نظر رسانه‌ای هم “باسواد شوند” و بفمند که “این تصاویر آراسته، واقعی نیستند.”

  موثرترین راه درمان خودزشت پنداری درمان دارویی با داروهای ضد اضطراب‎ است

 درمان خودزشت پنداری چیست؟
موثرترین راه درمان خودزشت پنداری درمان دارویی با داروهای ضد اضطراب و روان درمانی بخصوص رفتار درمانی شناختی (CBT) است.
دکتردیوید ویل یکی از متخصصان این بیماری می‌گوید: “ما مایلیم تشخیص اختلال زشت انگاری در سن پایین انجام شود چون درمان آن بسیار آسانتر از زمانی خواهد بود که افکار و اضطراب‌ها ریشه دوانده باشد.”

“مهمترین پیام من این است که اختلال خودزشت پنداری بیماری درمان پذیری است.” اما تا بیماری تشخیص داده نشده، فرد مبتلا به دنبال جراحی پلاستیک برای درمان خواهد رفت. برخی بارها جراحی می‌کنند.

برای مثال آلیسیا دووال یکی از مدلهای معروف نشریه گلمور که گفته می‌شود یک میلیون پوند برای سیصد عمل جراحی و غیرجراحی مختلف خرج کرده دو سال پیش گفت اعتیادش به جراحی نتیجه تشخیص داده نشدن اختلال خودزشت پنداری بوده است.

جراحی برای رفع یا درمان خودزشت پنداری معمولا توصیه نمی‌شود، چون حتی اگر این جراحی موفق باشد تمرکز به عضوی دیگر معطوف می‌شود یا جای بخیه جراحی مشکل ایجاد می‌کند.

بیماران که جراحی پلاستیک می‌کنند در ابتدا احساس بهتری دارند، اما بعد احساس نارضایتی باز می‌گردد، مشکل باقی می‌ماند فقط شکلش عوض می‌شود.
آمارها نشان می‌دهند که فقط ده درصد مبتلایان به اختلال خودزشت پنداری ممکن است با جراحی پلاستیک به رضایت برسند.

اما جراحان در مواجهه با این بیماران با دو مسئله روبرو هستند، اول اینکه تشخیص بیماری نیاز به ارزیابی‌های طولانی و تخصصی دارد که کار روانپزشکان است، جراحان نه برای این ارزیابی‌های آموزش دیده‌اند نه اینکه این با ماهیت تخصصشان هماهنگی دارد.

دوم اینکه وقتی فرد تقاضای جراحی دارد، جراح می‌داند که اگر از این کار خودداری کند فقط بیمار را به جراح دیگری معرفی کرده و در نهایت کسی که بخواهد جراحی کند، این کار را می‌کند.

با این حال اخیرا برخی جراحان ارزیابی‌های مختصری انجام می‌دهند تا اگر نشانه هایی از این اختلال به دست آمد، مراجع را از جراحی منصرف و او را به روانپزشک معرفی کنند.

آیا این درست است که خودزشت پنداری مختص کشورهای ثروتمند و طبقات مرفه است؟
بررسی‌ها نشان می دهد که این خودزشت پنداری در همه جای دنیا دیده می شود و وابسته به سطح مالی افراد نیست، اما طبیعتا افراد متمول امکان بیشتری برای جراحی یا روش های گرانقیمت یا دسترسی به خدمات درمانی دارند.

صنعت مد و رسانه‌ها هم مدتهاست که برای ایجاد اختلالاتی مثل بی‌اشتهایی عصبی و اختلال خودزشت پنداری به دلیل اینکه ویژگی‌های جسمانی خاص را به عنوان ملاک زیبایی تبلیغ می‌کنند مورد انتقاد بوده‌اند.

اما دکتر ویل می گوید: “اتفاقات کودکی مثل پیوند ضعیف مادر و کودک (attachment) یا آزار (bullying) اهمیت بیشتری دارند.””فشار رسانه‌ها وجود دارد اما بخش کوچکی از ماجرا است.”

دکتر الکس کلارک، روانشناس بالینی می‌گوید که آموزش و راهنمایی در مدارس باید بهتر شود و باید کودکان از نظر رسانه‌ای هم “باسواد شوند” و بفمند که “این تصاویر آراسته، واقعی نیستند.”

“اگر از نظر اجتماعی به قدر کافی محکم نباشید، به سادگی ممکن است قربانی شوید.”

ادامه مطلب / دانلود

اصول های تربیتی ویژه پدران برای دختران

انسان در مسیر رشد از افراد بسیاری اثر می‌پذیرد و تحت تأثیر دیده‌ها و شنیده‌های بسیاری است. همه آنهایی که اطراف او هستند و به نحوی در او اثر دارند مدل و الگوی او محسوب می شوند. اما پدر از همه آنها مهمتر و مؤثرتر است و این اهمیت و تأثیر تا سنین جوانی همچنان ادامه دارد.

ملیوت بگون، مشاور،نویسنده و سخنران، نگرانی های خود را به عنوان یک پدر  به زیبایی در قالب نوشته زیر عنوان کرده است:

در حال انجام برنامه ریزی برای شرکت در جشن فارغ التحصیلی دخترم بودم، که با خود فکر کردم  بهتر است برای ورود او به مرحلی بعدی زندگی توصیه ارزشمندی را در اختیار او قرار دهم. دوست داشتم تا راهکارهایی را به او ارائه دهم تا بر تمام مشکلات احتمالی پیشرو غلبه کند، اما از دانش و آگاهی کافی برای انجام این کار برخوردار نبودم. دوست داشتم به عنوان یک پدر از او در برابر تمام شکست ها محافظت کنم و او را در دستیابی به موفقیت های بزرگ کمک کنم. اما می دانستم که شکست پلی برای پیروزیست. بنابراین تصمیم گرفتم تا تجربه های ارزشمند زندگی خود را در قالب ۶ درس مهم به او تقدیم کنم:

درس اول:
سعی کنید در زندگی خود به دنبال یافتن یک مربی دلسوز باشید که شما را در دستیابی به اهدافتان کمک کند. با او ارتباط برقرار کرده و از او بخواهید تا شما را هدایت کند. سعی کنید جایگاه شغلی افراد را تنها ملاک انتخاب آن ها قرار ندهید. بهترین معلمان همیشه بهترین هدایت کنندگان هم نمی شوند. باید کسی را انتخاب کنید که دلسوزانه شما را زیر بال و پر خود گرفته و از شما حمایت کند. بهترین هدیه یک مربی خوب به شما ارائه بازخوردهای سازنده در جهت اصلاح رفتارهای نادرست است.

درس دوم:
زگهواره تا گور دانش بجوی. سعی کنید با افراد فرهیخته معاشرت کنید تا شما هم ترغیب به کسب علم و دانش شوید. سعی کنید فرد روشنفکری بوده و از افکار و عقاید دیگران هم استقبال کنید. سعی کنید برای انجام هر کاری دنبال یک راهکار مناسب باشید. همیشه به دنبال کسب دانش باشید. با مطالعه و سوال از دیگران میزان دانش خود را افزایش دهید.

سعی کنید فرد روشنفکری بوده و از افکار و عقاید دیگران  استقبال کنید

درس سوم:
سعی کنید به کاری که انجام می دهید علاقه داشته باشید. بسیاری از افراد سعی می کنند تا موقعیت های شغلی عالی را بدست آورند و بعد در خود ایجاد علاقه کنند. هر کاری دارای جنبه های مختلفی است که ممکن است به آنها علاقه داشته و یا از آنها متنفر باشید. اما شما سعی کنید که به کار خود علاقه داشته باشید و روی ابعادی از کار تمرکز کنید که باعث ایجاد اشتقیاق و علاقه در وجود شما برای اختصاص زمان بیشتر برای انجام آن می شوند. صرف زمان برای یافتن کار ایده آل، به نوعی اتلاف زمان محسوب می شود. سعی کنید تا از فرصت های شغلی موجود گزینه ای را که با روحیات و علایق شما سازگاری بیشتری دارد را انتخاب کنید.

درس چهارم:
به کیفیت کار خود و تاثیری که روی روند پیشرفت سازمان می گذارید کنید. مطمئن شوید که اهداف و چشم اندازهای شرکت را به درستی درک کرده اید و تمام تلاش خود را در جهت کمک به دستیابی به آن اهداف می کنید. سعی کنید تا کار خود را به بهترین نحو ممکن انجام دهید. امکان اشتباه وجود دارد؛ اما سعی کنید هرگز به خاطر تنبلی و عدم تلاش کافی مرتکب اشتباه نشوید.

درس پنجم:
با خود صادق باشید. ارزش هایی که برای شما مهم هستند را تعیین کنید و برای دستیابی به آنها هرگز دست از تلاش نکشید و آنها را به خاطر هیچ کسی زیر پا نگذارید. به گونه ای رفتار کنید که دیگران هم به آن ها احترام بگذارند. به استعداد و توانایی های خود اعتماد کنید.

درس ششم:
مهمتر از همه اینکه یک شریک زندگی خوب برای خود پیدا کنید. برای خود یک خانواده تشکیل دهید و همیشه به یاد داشته باشید که کار تنها یک وسیله برای دستیابی به اهداف است. خارج از محیط کار زندگی برای خود تشکیل دهید که هر روز بعد از کار مشتقاق رفتن به خانه شوید. کار جدای از زندگی نیست، بلکه بخشی از آن است. بنابراین به طور کامل از زندگی خود لذت ببرید.

ادامه مطلب / دانلود

راهکارهایی برای مبارزه با بددهنی کودکان

یکی از نگرانی های همیشگی والدین در اغلب خانواده ها بددهنی کودکان (گاهی مواقع نوجوان) می باشد و نوعا به دنبال راهی برای رفع این مشکل می باشند. ما سعی نموده ایم در این مقاله به عوامل ایجادکننده و راه حل های آن بپردازیم.

بددهنی در کودک و نوجوان علل مختلفی دارد که متأسفانه در اغلب موارد متأثر از رفتارهای نابهنجار والدین در مقابل کودکان می باشد و پدر و مادرها خود در به وجود آمدن آن نقش عمده ای دارند.

مهم ترین عوامل بددهنی کودکان عبارتند از:
– گاهی کودک آن زمان که به سن نوجوانی نزدیک می شود برای تثبیت استقلال خود، به این کار دست می زند.

– الفاظ رکیک و زشت در فرهنگ خانواده مرسوم بوده که در این صورت طفل با تقلید مستقیم بدین رفتار ناپسند گرایش یافته و آن را در خویش پرورش خواهد داد.

– برخی از وابستگان خانواده همچون عمو، دایی و حتی خود پدر و مادر لحن کودکانه طفل را مستمسکی جهت تفریح قرار داده و تقلید الفاظ رکیک توسط وی، آنان را به خنده و شادی وامی دارد و پرواضح است که بعدها رفع یک عادت کاملاً مستقر شده در ذهن طفل تا چه اندازه با سختی همراه خواهد بود و معمولاً در حدود سن ۶ ۵ سالگی، توجه پدر و مادر به قبح و زشتی آن جلب شده و تازه آن زمان است که به فکر چاره می افتند، در این زمان پدر و مادر از اینکه کودک خردسال بدون هیچ گونه ابایی به فحاشی و ناسزاگویی می پردازد، متعجب و نگران می شوند در حالی که توجه به زیربنای موضوع جای هیچ گونه شگفتی بجا نخواهد گذاشت.

– گاهی علت بدزبانی، وجود گروهی از دوستان است که کودک یا نوجوان از آنها تأثیر جدی می پذیرد، در این خصوص چاره ای نیست جز آنکه با نرمی و عطوفت اعتماد کودک را جلب نمود و از طریق آگاهی دادن غیر مستقیم درباره رفیقان بد و جایگزین کردن دوستان خوب مشکل را حل نمود.

– در بعضی مواقع خانواده به طور ناخواسته زمینه ای ایجاد می کند که در آن کودک یا نوجوان دچار عصبانیت و خشم شدید می شود و همین امر اعصاب او دچار اختلال کرده و ناخودآگاه الفاظ زشت و قبیح بر زبان وی جاری خواهد شد بنابراین تا آنجا که امکان دارد باید کوشید زمینه های عصبانیت را از بین برد.

– گاهی مواقع کودکان ما فکر می کنند که صحبت صریح و بی پرده در مورد کارکردهای بدن و ادرار و مدفوع خنده دار است و نوعی شوخی به حساب می آید که البته عکس العمل ما می تواند تا حدود زیادی او را متوجه اشتباهش نماید.

– مواقعی پیش می آید که کودکان تنها وقتی با دوستان شان گرم صحبت می شوند از عبارات زشت و ناپسند استفاده می کنند که این امر باعث ناراحتی و رنجش خاطر والدین می گردد و ایشان را متوجه وجود رفتار دوگانه فرزندشان در جمع خانواده و دوستان می سازد و برایشان مشخص نیست که ایراد و اشکال از کجاست و چه باید کرد؟

یکی از نگرانی های همیشگی والدین در اغلب خانواده ها بددهنی فرزندان می باشد

راه حل های اصلاح بدزبانی
– اگر کودک بزرگتری حرف های زشت می زند و معنی آنها را نیز می داند، می توانید با آرامش بگویید: «این نوع حرف زدن غیر قابل قبول است. می دانم آنقدر باهوش هستی که عبارت قابل قبولی به جای آنها پیدا کنی.»

– بچه های کوچک، درست مثل «مینا(۱)» هستند آنها چیزهایی را که می شنوند، حتی وقتی معنای آن را نمی دانند، تکرار می کنند اگر فرزندتان کوچک است و معنی کلمه زشتی را نمی داند، اما به تقلید از دیگری آن را گفته است فقط بگویید:
«آدم های خوب نباید چنین کلماتی را به کار ببرند. در عوض می توانی بگویی …» و کلمه قابل قبولی را جایگزین کنید. بهتر است از همان لحن و همان میزان صدایی استفاده کنید که او برای بیان کلمه زشت به کار برده است.

– هنگام مواجهه با بددهنی نوجوان فقط روترش کنید و در موقعیت های عاطفی، با سخنی نرم، او را از این عمل بازدارید. (کودک یا نوجوان هراز چندگاهی، احساس علاقه شدیدی به پدر و مادر پیدا می کند، آنان را در آغوش می گیرد و می بوسد و اظهار محبت می کند. این رفتار به این دلیل است که شاید شب قبل کابوسی درباره از دست دادن پدر یا مادر دیده یا در مدرسه، شنیده است که یکی از همسالان، پدر یا مادرش را از دست داده است و یا فیلمی از این قبیل دیده است این موقعیت عاطفی، بهترین زمان برای نهی فرزند از رفتارهای ناپسند است، زیرا مقاومت روانی اش به پایین ترین حد می رسد.) به او بگویید فحش دادن و بددهنی، احساسات دیگران را جریحه دار می کند و آنها را از ما متنفر می سازد و دوستی ها را از بین می برد.

– وقتی فرزند خردسال و شیرین زبان شما، کلمه زشتی را بر زبان جاری می کند، شادمانی نکنید و مغلوب احساسات خود نشوید و همان لحظه با آرامش به او بفهمانید که سخنش ناپسند است.

– اگر شوخی بی ادبانه به هنگام غذا خوردن، مطرح شد، یکبار به فرزندتان هشدار بدهید که این کار را انجام ندهد اگر بار دوم تکرار شد، از جایتان بلند شوید، بشقاب غذای کودک تان را بردارید و بگویید «ما از بودن کنار تو لذت نمی بریم پس وقت غذا خوردن تو تمام شده است لطفا به اتاقت برو.» از او بخواهید غذایش را به تنهایی و در اتاقی دیگر (انباری یا پارکینگ) تمام کند، (نه جلوی تلویزیون)

– به برنامه های تلویزیونی که کودکتان مشاهده می کند، دقت کنید ممکن است این رفتارها را از این منابع یاد گرفته باشد. در این صورت به او بگویید که بین آن برنامه و رفتار او ارتباط نزدیک وجود دارد و اگر این الفاظ و کلمات ادامه پیدا کند دیدن این برنامه را ممنوع می کنید.

– اگر ناسزایی برایش عادت شده است، به او بیاموزید که تا مدتی، واژه های زشت را در ذهن خود یا زیرلب و آرام بگوید و در صورت استمرار بددهنی، از سازوکارهای بازدارنده و به ویژه کاستن از پول توجیبی استفاده کنید و بگویید که در برابر هر کلمه زشت، مقدار پول جیبی اش کم خواهد شد

– به فرزندتان بیاموزید که چه کارهایی از نظر اجتماعی صحیح است وقتی جوکی بی ادبانه گفته می شود، آرامش خود را حفظ کنید، به چشمان فرزندتان نگاه کنید و با صدایی جدی بگویید: «این کار درست نیست» یا «در این خانه در مورد این مسائل شوخی نمی کنیم» به یاد داشته باشید که احتمالاً همچنان این کلمات را به دوستانش می گوید، چرا که همه آنها در مرحله ای یکسان از رشد قرار دارند.

ادامه مطلب / دانلود

چگونه آبروی همسر مان را در جمع حفظ کنیم؟

تو هیچ کاری رو درست انجام نمیدی»، «اخلاق برادرت خیلی از تو بهتره»، «یه ذره آشپزی رو از مادرم یاد بگیر»، «شوهرهای مردم همه کار برای زن‌هاشون انجام میدن ولی تو فقط ادعا داری»، «مامانت خودشو کشت با این جهیزیه‌دادنش» و هزار طعنه و کنایه دیگر میان برخی همسران رد و بدل می‌شود و زندگی شیرینشان را به سمت و سوی تلخی سوق می‌دهد.

درست است که تحمل همسر بد اخلاق بسیار سخت است اما باید گفت این مشکلی نیست که راه‌حلی برایش وجود نداشته باشد. به‌طور قطع چگونگی برخورد با یک همسر بد اخلاق، به میزان شکیبایی شما بستگی دارد. اگر شما نیز در زندگی مشترک با مشکل آزار زبانی و کلامی همسرتان مواجه هستید بهتر است به راهکارهای دکترنیلچی‌زاده برای مقابله با آن توجه کنید.

با همه قوا حریم‌ها را حفظ کنید!
یکی از حقوقی که زن و شوهر باید آن را برای طرف مقابل رعایت کنند، دوری از بدگویی و بدزبانی است؛ چرا که اثر آن زدودن محبت و عشق زن و شوهر نسبت به یکدیگر است و چنین رفتار ناپسندی ریشه محبت را خشک می‌کند اگر زن در برابر شوهر بدزبانی کند، در همان جمله‌ اول احساس مرد را جریحه‌دار می‌کند. اگر مرد چنین رفتاری انجام دهد به محبت همسر خود صدمه وارد کرده است. اگر این تندخویی و بدزبانی از طرف هر دو ادامه پیدا کند قطعا حرمت‌ها شکسته می‌شود و ممکن است محبت به نفرت تبدیل شود؛ درحالی‌که ستون اصلی برپایی خانواده محبت است. بنابراین هم زن و هم شوهر باید همه تلاش خود را به‌کار بگیرند تا اجازه ندهند محبت بین آنها به وسیله این بی‌احترامی‌های کلامی از بین برود.

همسرتان را خلع سلاح کنید!
«آنقدر بدی‌های او مرا اذیت کرده که نمی‌خواهم خوبی‌های او را به چشم بیاورم». دقیقا آنچه خطرناک و سم مهلک زندگی مشترک به‌حساب می‌آید، همین مسئله است. شما می‌توانید با یادآوری خوبی‌های او با همسر بد اخلاقتان مقابله کنید. این یک قاعده کلی است؛ یعنی خوبی‌های کوچک و پیش پا افتاده همسرتان که بد زبان و بد گفتار است را برای خودتان درنظر بگیرید و در مقابل او به بیان آنها بپردازید. با یادآوری خوبی‌ها و نکات مثبت به همسرتان او را یاری کنید تا همسر بد اخلاقتان این رفتار ها را کنار بگذارد؛ به‌طور قطع با ادامه این رفتار از سوی شما او با خود فکر می‌کند که من چرا با وجود این همه خوبی، این رفتار بد را نمی‌توانم کنار بگذارم و دل همسرم را که خوبی‌های مرا می‌بیند با زبانم بلرزانم.

  آرامش به همسر بد اخلاقتان کمک خواهید کرد که خشمش را تخلیه کند‎

به ظرفیت خود رسیدگی کنید!
طبیعی است که هر آدمی ممکن است در مقابل همسر بد اخلاق هنگام خشونت و آزارهای کلامی و طعنه و نیش و کنایه کم بیاورد و خشمگین شود و احساسات پرخاشگرایانه از خود بروز بدهد. مخصوصا اگر این آزارها از طرف نزدیک‌ترین فرد زندگی آدم باشد دردناک‌تر و غیرقابل تحمل‌تر است. برای پیشگیری و حتی درمان این خلق و خو در مقابل همسر بد اخلاقتان بهتر است قدرت مدیریت جریان‌ها را مهربانانه و عاشقانه به‌عهده بگیرید؛ یعنی وقتی که همسر بد اخلاقتان به هر دلیلی با بهانه یا بی‌بهانه اقدام به آزار کلامی و بدگفتاری می‌کند باید آنقدر ظرفیت امنیت عاطفی خود را با عبادت، روش‌های معنوی، ورزش و تغذیه‌های سالم بالا ببرید که بتوانید فشار عصبی خود را در این مواقع به حداقل ممکن برسانید. با این رفتارتان در نهایت آرامش به همسر بد اخلاقتان کمک خواهید کرد که خشمش را تخلیه کند.

مادر و پدر و خواهر و برادر شما به این علت که به شما وابستگی عاطفی دارند، خیلی دوست‌تان دارند. بنابراین طبیعی است که با کوچک‌ترین اذیت و آزاری که برای شما پیش بیاید فوق العاده ناراحت می‌شوند و اگر آدم‌های خیلی عاقل و مدبری نباشند این مشکل را بیشتر می‌کنند. اگر آدم‌های مدبری هم باشند این مشکل را حل می‌کنند اما در گوشه ذهن آنها تلخی رفتار این آدم باقی می‌ماند و سخت می‌توانند آن را از ذهن خود دور کنند.شما به‌عنوان یک همسر، از همسر بد اخلاقتان تلخ‌کامی و تلخ رفتاری را  دیده‌اید و هم روابط خوب و عاشقانه او را. آن خوشی‌ها می‌تواند این بدی‌ها را از بین ببرد ولی در مورد مادر و خواهر و برادر شما این مسئله اتفاق نمی‌افتد.

ابزار سکوت را دریابید!
بدزبانی و آزار کلامی همسر بد اخلاق شما با پاسخ گفتن شما قطعا بیشتر می‌شود؛ چون خشم به‌دنبال طعمه می‌رود. اکثر همسران وقتی که طرف مقابلشان به خانواده آنها بد می‌گوید سکوت نمی‌کنند بلکه متأسفانه مقابله به مثل می‌کنند و با این رفتار غلط آتش کینه و دعوا بیشتر می‌شود. این یک قاعده کلی در سبک زندگی اسلامی است که هر موقع کسی به شما ده‌ها حرف ناروا زد به او بگویید که اگر ۱۰حرف ناروای دیگر بزنی یک‌بار هم جواب تو را نمی‌دهم. زندگی ائمه بزرگوار به ما یاد داده است که هرگاه حرف بیخود و بیهوده‌ای از سوی کسی به شما گفته شد از کنار آن عبور کنید. درست مثل یک ماهی که در دست کسی به راحتی نمی‌ماند و سُر می‌خورد.

محبت بهترین راه پیشگیری است
همسر بد اخلاقی که اقدام به آزار کلامی می‌کند شروع‌کننده یک بازی غلط است. این افراد اصلا ابایی ندارند که مدام همسرشان را از خود ناراحت کنند. با خود فکر کنید که با این رفتار می‌خواهید چه چیزی را به‌دست آورید؟ آیا می‌خواهید در زندگی مشترک قدرت‌تان را به رخ همسرتان بکشید یا می‌خواهید او را از خودتان بترسانید. خب اگر شما چنین قدرت‌هایی دارید آن را در راستای بهتر شدن زندگیتان به‌کار ببرید؛ مثلا به جای اینکه این همه انرژی صرف کنید که همسرتان را آزار دهید به او بگویید که اگر همه دنیا را هم به من بدهند من به زن دیگری غیر از تو نگاه نمی‌کنم یا تو بهترین مرد دنیا هستی. یکی از اصول مهم زندگی مودت و رحمت است که خدا در بین زن و شوهر پس از عقد جاری می‌کند پس همواره به این اصل توجه کنید و ملاحظه یکدیگر را بکنید.

ریشه‌یاب خوبی باشید
اگر احساس می‌کنید که آزارها و خشونت‌های کلامی و زبانی و طعنه‌ها و کنایه‌های همسر بد اخلاقتان هر روز بیشتر می‌شود و ادامه‌دار شده حتما با خودتان فکر کنید که این رفتار او چه علت‌هایی می‌تواند داشته باشد؟ ریشه‌یابی کنید تا بتوانید مشکل را حل کنید اما برای این ریشه‌یابی با خودتان صادق باشید. قرار نیست همیشه او مقصر باشد و شما مظلوم. رفتار خود را نیز مرور کنید و با خودتان بگویید شاید من رفتاری در زندگی مشترک از خود نشان داده‌ام که باعث شده همسرم دست به چنین رفتاری بزند. حتما در این حالت ریشه موضوع و مشکل را پیدا خواهید کرد. در این صورت حتما آن را با همسر بد اخلاقتان در میان بگذارید و با او به‌صورت آرام و ملایم صحبت کنید تا با کمک یکدیگر بتوانید این مشکل را حل کنید.

  همسر بد اخلاقی که اقدام به آزار کلامی می‌کند شروع‌کننده یک بازی غلط است‎

خانه را محل آرامش بسازید!
همانگونه که شما دلتان می‌خواهد در خانه بیشترین آرامش را داشته باشید، باید بتوانید این آرامش را برای همسر خود نیز فراهم کنید. در حقیقت آن فردی که از رفتار همسر خود و یا خانواده او ناراضی است یقین بداند که با بدرفتاری خود، محبت را در زندگی از بین می‌برد. بهترین راه درمان این است که یادتان باشد وقتی که بدرفتاری می‌کنید خداوند این بدرفتاری شما را بی‌پاسخ نمی‌گذارد. به‌خصوص در مقابل همسری که نمی‌خواهد جدا شود و قصد دارد زندگی مشترک خودش را با شما بسازد. هر زمان احساس کردید که دارید به نفس خود اجازه می‌دهید که همسرتان را با رفتارها و کلام خود آزار بدهید، استغفار کنید و از خدا کمک بخواهید و سر خود را به کاری مشغول کنید تا ذهنتان از این موضوع منحرف شود.

سوال:خانمی بیست‌و‌پنج ساله هستم که چند‌ماه بیشتر از زندگی مشترکم نمی‌گذرد. همسر من قبل از ازدواج با خانم دیگری رابطه عاطفه داشته که البته منتهی به ازدواج نشده ولی او نمی‌خواهد این موضوع را فراموش کند و شب‌ها به یاد او می‌افتد و گریه می‌کند. از رفتار او خسته شده‌ام. بارها خانواده همسرم را مورد سرزنش قرار داده‌ام که چرا با وجود اینکه می‌دانستند او به شخص دیگری هنوز فکر می‌کند برایش زن گرفته‌اند. مدتی است فکر جدایی به سرم افتاده ولی همسرم را دوست دارم. لطفا مرا در این زمینه راهنمایی کنید؟

دکتر ایمانی؛
پاسخ: یکی از مشکلاتی که متأسفانه در زندگی مشترک وجود دارد این است که زمانی که دخترها و پسرها ازدواج می‌کنند و وارد یک زندگی مشترک می‌شوند همچنان به یاد کسی هستند که قبلا با او یک رابطه عاشقانه را تجربه کرده‌اند. وقتی این اتفاق پس از زندگی مشترک رخ می‌دهد خیلی کار برای ادامه زندگی سخت می‌شود. مدام در زندگی مشترک بهانه‌گیر می‌شوند. احساس سردی دارند. به همسرشان تمایلی ندارند. همیشه دوست دارند تنها باشند. حتی ممکن است به ایجاد رابطه با این شخص پس از زندگی مشترک فکر کنند و هزاران آسیب دیگر که زندگی مشترک را با این روش مورد تهدید قرار می‌دهد.

این خانم بزرگوار عنوان کرده‌اند که همسرشان هنوز به‌خاطر نرسیدن به فردی که به او علاقه داشته گریه می‌کند و احتمالا زندگی گرمی بین او و همسرش وجود ندارد. به‌احتمال خیلی زیاد خانواده این فرد برای فرار او از گذشته تصمیم گرفته‌اند که پسرشان زندگی مشترک را تجربه کند با این امید که این فرد را فراموش می‌کند اما باید بدانیم که این روش خوبی برای فراموش کردن طرف مقابل نیست.

بنده توصیه می‌کنم که در مرحله اول همسرتان را درک کنید. البته همین که به‌دنبال راه‌حلی برای رفع این مشکل هستید خود نشان از درک بالای شما دارد. سعی کنید احساس او را بفهمید و بدانید این طبیعت عشق است که به راحتی نمی‌توان آن را فراموش کرد.

سعی کنید فقط خودتان این مشکل را حل کنید. مطرح کردن اینگونه مسائل با خانواده خودتان یا همسرتان و سرزنش کردن آنها حس اعتماد همسرتان را نسبت به شما در شرایطی که نیاز است به شما تکیه کند از بین می‌برد.

اگر همسرتان درباره او حرفی زد عصبانی نشوید. اجازه بدهید احساسش را بیان کند. سریع در مقابل حرف‌های او جبهه نگیرید و از کوره در نروید. اصلا شوهرتان را تحقیر نکنید. تحقیر کردن او در این زمینه و در چنین شرایطی فقط شما را از هم دورتر می‌کند. سعی کنید یک دوست صمیمی برای او باشید. برای شناخت نیازها و چیزهایی که دوست دارد تلاش کنید. برای این موضوع می‌توانید از خانواده همسرتان به‌صورت غیرمستقیم کمک بگیرید.

کاملا قاطعانه و جدی به همسرتان بگویید که این رفتار او اعتماد شما را مورد خدشه قرار داده است. از او بخواهید که خودش را جای شما بگذارد ببیند آیا می‌تواند یک لحظه در کنار زنی زندگی کند که مدام به فرد دیگری فکر می‌کند. البته به این فکر هم نباشید که اشتباه شوهرتان را با یک اشتباه بزرگ‌تر پاسخ بدهید. مثلا او را تهدید کنید که من هم به‌دنبال شخصی دیگری می‌روم تا به این طریق از تو انتقام بگیرم. به او بگویید همانطور که نبود این فرد در زندگی‌اش او را آزرده شما نیز از نبود او در زندگی‌اش رنج می‌برید. سعی کنید به این طریق کمی او را دچار عذاب وجدان کنید.

اصلا همسرتان را در این شرایط کنترل نکنید. موبایل یا دیگر وسایل شخصی‌اش را چک نکنید بلکه فقط تلاش کنید اعتمادش را جلب کنید و او را به‌خاطر این موضوع تحقیر نکنید.

در برخی از موارد که افراد به آن شخصی که می‌خواهند نمی‌رسند، سعی می‌کنند داشته‌های آن زن را به رخ همسرشان بکشند. شما نیز احتمالا در این زمینه مورد مقایسه قرار گرفته‌اید. ممکن است به شما بگوید که اگر من با آن شخص ازدواج کرده بودم الان زندگی‌ام به‌گونه‌ای بهتر بود ولی شما در مقابل به‌گونه‌ای رفتار کنید که این افکار از ذهن همسرتان نگذرد و او نتواند شما را با شخص دیگری مقایسه کند.

ادامه مطلب / دانلود

چگونه فرزندان را با ماه رمضان آشنا کنیم؟

بسیاری از کودکان و نوجوانان‌، ماه پر برکت رمضان را می‌‌شناسند و دوست دارند. آنها هم دوست دارند در این ماه مانند بزرگ‌تر‌‌ها رفتار کنند و روزه بگیرند. بعضی از آنها هم از گرسنگی کشیدن و تشنگی می‌‌ترسند. ما به عنوان بزرگ‌تر وظیفه داریم بینش درست و کافی را درباره ماه رمضان و روزه گرفتن به فرزندانمان بدهیم تا روزه گرفتن آنها با فهم و انشاالله با برکت بیشتری همراه شود. اگر می‌‌خواهید فرزندتان‌، روزه بگیرد و در این ماه‌، با بزرگترها همراه شود این نکات را مراعات کنید:

اول خودمان!
اگر ارتباط ما با فرزندانمان ارتباطی سالم‌، توام با درک و در کل ارتباط خوبی باشد‌، تقریبا هر کاری که انجام بدهیم‌، آنها هم انجام می‌‌دهند. معمولا در خانواده دخترها با مادر و پسر‌‌ها با پدرهایشان همانندسازی می‌‌کنند. این همانندسازی از سنین پایین شروع می‌‌شود و از همان سال های اولیه، کودک سعی می‌‌کند مانند والدین اش رفتار کند. در برخی موارد که کودک از رفتار مادر یا پدر خود رنجیده یا منزجر شده باشد همانندسازی با والد غیر همجنس و گاه با برخی از بزرگترهای دیگر انجام می‌‌شود. بنابراین اولین راه تشویق فرزندانمان به روزه گرفتن‌، این است که خودمان روزه بگیریم. همچنین اگر مادر بزرگ‌، خاله یا دایی‌، عمو یا عمه‌ای در خانه‌مان باشد که اهل روزه است‌، فرزندانمان به روزه گرفتن تشویق می‌‌شوند.

ماه رمضان‌، ماه غذا خوردن یا غذا نخوردن نیست !!!
بر خلاف تصور برخی از بزرگترها‌، ماه رمضان‌، ماه غذا خوردن یا غذا نخوردن نیست ! منظورم این است که نباید ماه رمضان را تنها از جنبه شکم و محرومیت کشیدن به کودکانمان معرفی کنیم. ماه رمضان برکات زیادی دارد و ما باید بتوانیم آن برکات را به فرزندانمان تفهیم کنیم. برای مثال، به موارد زیر توجه کنید :

ماه درک بیشتر حضور خدا
به فرزندانمان یاد بدهیم که نخوردن غذا و آب‌، دعا کردن و مناجات بیشتر‌، مراقب گفتار و رفتار بودن در ماه رمضان و برخی مهار‌‌ها و کنترل های دیگر‌، همه و همه برای این است که توجه ما به خداوند بیشتر شود‌، بتوانیم به خداوند نزدیک‌تر شویم و حضور خداوند را در زندگی‌مان بیشتر حس کنیم. بتوانیم خداوند را وارد زندگی خود کنیم‌، با او ارتباط برقرار کنیم و او را بخوانیم و دعاهایمان را به حضور متعالش بسپاریم.

ماه افزایش مهار و بردباری
به فرزندانمان یاد بدهیم که ماه رمضان و روزه‌داری تمرینی برای مهار بیشتر نیازها و افزایش صبر و بردباری است. در این ماه یاد می‌‌گیریم که حتی در مقابل عمده‌ترین و اساسی‌ترین نیازهای جسمانی‌مان مقاومت و خود را مهار کنیم. بتوانیم جلوی هوس‌های بیهوده را بگیریم و خود را از گفتار و کردار بد دور کنیم. این تمرین را باید همچنان در طول سال ادامه بدهیم. این نیست که فقط گرسنگی یا تشنگی بکشیم بلکه منظور این است که بتوانیم در جایی که لازم است گرسنگی و تشنگی را چند ساعتی مهار کنیم و در زمانی دیگر آنها را برطرف کنیم. این مهار‌، رشد دهنده است و توانایی های جسمانی و روحی انسان را بالا می‌‌برد.
متاسفانه مهار رشد دهنده در زمانه ما‌، فراموش شده یا کمرنگ است و نداشتن مهار است که بسیاری از بزرگسالان را در دام اعتیاد‌، جرم‌‌ها و گناهان می‌‌اندازد و حتی آینده آنها را نابود می‌‌کند.

یک راه تشویق فرزندان به روزه گرفتن‌،این است که خودمان روزه بگیریم

ماه همذات پنداری با مردم فقیر و گرسنه
به فرزندانمان یاد بدهیم هدف از گرسنه ماندن در ماه رمضان تنها این نیست که شکم ما خالی بماند. بلکه می‌‌خواهیم با گرسنه ماندن‌، گرسنگان دیگر را درک کنیم. این درک به ما کمک خواهد کرد که فقط به فکر خودمان نباشیم بلکه به فکر همه انسان‌‌ها باشیم. کمک می‌‌کند نسبت به اطرافیان و همنوعان خود بی‌تفاوت نباشیم و خودخواه یا خدای ناکرده ظالم بار نیاییم. حتی می‌‌توانیم بعد از افطار از آنها سوال کنیم که به نظر آنها گرسنگی و تشنگی چقدر سخت است؟ و به نظر آنها برای گرسنگان دیگر چه کارهایی می‌‌توان انجام داد تا ذهن آنها به کار بیفتد و حس همدردی و همدلی آنها با انسان‌‌های دیگر بالا برود.

ماه کمک و خیر رسانی به دیگران
چقدر خوب است اگر بتوانیم همراه با فرزندانمان در این ماه و بعد از افطار‌، شبانه‌، با الگو برداری از حضرت علی(ع) و بطرزی ناشناس به محله‌های نیازمند برویم و به قدر وسع خودمان‌، به آنها کمک کنیم. بدین ترتیب فرزندانمان شناخت بیشتر و موثر‌تری از ماه رمضان پیدا می‌‌کنند و انگیزه آنها برای روزه گرفتن و همچنین خدمت و خیر رسانی به بندگان خدا بیشتر می‌شود. در عین حال ما درس بزرگی به آنها می‌‌دهیم که بتوانند مردم فقیر و از نظر مالی پایین‌تر را هم مشاهده کنند‌، درد آنها را بفهمند و از خودخواهی خود کم کنند.

ماه شکر و حمد
وقتی فرزندانمان با زندگی افراد نیازمند روبرو شوند علاوه بر این که انگیزه بیشتری برای کمک به مردم در راه خدا پیدا می‌‌کنند‌، بهتر و بیشتر می‌‌توانند شکر خدا را به خاطر امکانات و موهبت‌هایی که دارند به جای آورند و این چیزی است که ما باید بدون منت گذاشتن بر سر آنها‌، به آنها یاد بدهیم و گوشزد کنیم. در ماه رمضان مدام از آنها بپرسید که چگونه می‌‌توانیم خدا را بیشتر و بیشتر شکر کنیم و در باره مفهوم «شکر نعمت‌، نعمتت افزون کند» با آنها بیشتر صحبت کنیم.

ماه دعا و مناجات
اگر بتوانیم هر شب بعد از نماز و افطار‌، یا در وقت سحر‌، در منزل‌، با همه خانواده‌، دعای دسته جمعی (که البته کوتاه و در ظرفیت فرزندانمان باشد) بخوانیم‌، باز هم به درک بیشتر فرزندانمان از این ماه پر برکت کمک کرده‌ایم. حتی اگر همه دور هم جمع شویم و هر کسی دعای تکی هم بخواند خوب است. با فرزندانمان درباره درک خدای حی و قیوم و ایمان به خداوند بخشنده و مهربان که دعاها را پاسخ می‌‌گوید صحبت کنیم و سعی کنیم رابطه آنها را با خداوند قوی کنیم بطوری که همیشه بتوانند خداوند را پشتیبان و حامی خود در زندگی بدانند و به خدای بزرگ اتکا کنند.

ادامه مطلب / دانلود

صفحه 3 از 7«... قبلی 234 بعدی ...»
css.php