شکست، دایهی غرور است.((ویکتور هوگو))
خویشتن داری به انسان غرور می بخشد، زیرا احساس می کنید که عواطف خود را آگاهانه،
روشن کرده و خویشتن را به سوی ارزشهایی برتر هدایت می کنید.((آنتونی رابینز))
خودخواهی، در بالاترین حد خود، کار چندانی نمی کند، اما عشق، در جزیی ترین حد خود، بیشترین کار را می کند.((زیگ زیگلار))
خودخواهی، راهها را می بندد و خیر و خوشی را دور می کند. حال آنکه، هر اندیشه ی مهرآمیز به دور از خودخواهی، نطفه ی کامیابی را در خود می پروراند.((فلورانس اسکاول شین))
وجدان شما، ابزار سنجش درست شما از خودخواهی تان است؛ با دقت به آن گوش دهید.((ریچارد باخ))
یک زن از نتایج زحمت های خود در تنظیم خانه که دنیای کوچک کاملی است باید به همان میزان مغرور و مفتخر باشد
که یک رجل دولتی برجسته ای که توانسته مملکتی را نظم و ترتیب بخشیده و سازمان دهد.((آندره موروا))
هر کس غرور خود را دارد و غرور هر کس او را به فراموشی می سپرد، چرا که کس دیگری با همان روان وجود دارد.((فرناندو پسوا))
کار نکردن و دیگران را برای خود به کار واداشتن، مایه ی افتخار و غرور آدمی نیست.((جواهر لعل نهرو))
بهترین نشانه ی تمدن، وجود انسان بزرگوار و نیک است که خودخواه نباشد و همراه با دیگران برای خوشبختی همه کار کند.((جواهر لعل نهرو))
غرور میتواند برانگیزاننده ی خوبی باشد. پول نیز میتواند، ولی هرگز نباید آنها را هدف بدانیم.((پائولو کوئیلو))
چیزی که جدایی میآورد، همانا خودخواهی در شادی و اندوه است؛ به این چَم که هرگاه برای شهر یا افراد، رویدادی رخ دهد، برخی دلخون و برخی دیگر، شادمان شوند.((افلاطون))
باور به اندیشهی خود و آگاهی از اینکه هر کس میتواند گنجینهای از خوشبختیها را در وجود خودش داشته باشد، ریشهی “خودبینی” است.((ناتانیل براندن))
اگر کسی در اندیشیدن بسیار تنبل، در انجام کاری بسیار مغرور و در اعتراف به این دو، بسیار بزدل باشد، هرگز به خردمندی دست نخواهد یافت.((سیریل کانلی))
همیشه افراد پیشگام، آفریننده و کاوشگر، افرادی یکه و تنها هستند که به تنهایی با تضادهای درونی،
ترسها و سپرهای دفاعی خود در برابر خودخواهی و غرور و حتی در برابر پارانویا [ =جنون بدبینی ] مبارزه میکنند.((آبراهام مازلو))
آدمی باید برای ابتکار و آفریدن، از غرور “آفرینش” برخوردار باشد.((آبراهام مازلو))
برخی از طاووس ها دم خویش را از دید دیگران پنهان می دارند و این کار را غرور می نامند.((نیچه))
خودپسندی دیگران زمانی خلاف ذوق ما است که خلاف خودپسندی ما باشد.((نیچه))
گونه ای از نخوت در نیکی وجود دارد که همانند بدی، موردی استثنایی است.((نیچه))
زنان در پس تمام غرور خویش باز هم امور غیر شخصی و “زن” را تحقیر می کنند.((نیچه))
خودخواهی، قانون نمایش (پرسپکتیو) ادراک ما است. مطابق این قانون چیزهای نزدیک، بزرگتر و سنگین تر به نظر می رسند، در حالی که وزن و اندازه همه چیزهایی که دور هستند کاهش می یابد.((نیچه))
آدم مغرور حتی نسبت به موجوداتی که او را به پیش می برند آزرده خاطر می شود؛ او اسبهای ارابه خود را با بدبینی می نگرد.((نیچه))
ما هنگامی که عاشق می شویم دوست داریم ضعف هایمان پنهان بمانند، البته نه به دلیل تکبر، بلکه به دلیل اینکه معشوق رنج نبرد.((نیچه))
استادان درجه دو با نزدیک شدن پایان کار عصبی می شوند و نمی توانند با آن غرور و تعادل آرامی که برای مثال خلیج “ژنوا” در پای کوه “پور توفینو” به دریا فرو می ریزد، کار خود را به پایان رسانند.((نیچه))
آنهایی که همیشه از خود راضی و خشنودند، همواره آماده اند که انتقام بگیرند.((نیچه))
برای سرشت های مغرور، طعمه آسان چیز تحقیر آمیزی است. آنان تنها در مقابل مردانی که هنوز مهار نشده اند و می توانند به دشمنان آنها مبدل شوند
و یا در برابر ملکی که به سختی تسخیر می شود، احساس آسایش و خشنودی می کنند.((نیچه))
ترحم، خوشایندترین احساس برای کسانی است که غرور زیادی ندارند و امکان دستیابی به موفقیت های بزرگی هم برایشان فراهم نیست:
طعمه آسان- هر موجودی که رنج می برد یک طعمه آسان است – چیزی است که آنان را شیفته می سازد.((نیچه))
عشق شاید طبیعی ترین و خودجوش ترین تجلی خودخواهی انسان باشد. این برداشت عامیانه باید توسط کسانی انجام شده باشد
که کامروا نشده و چیزی جز اشتیاق در تملک خود نداشته اند؛ این عده احتمالاً همیشه زیاد بوده اند.((نیچه))
خودپسندی ما زمانی به نهایت جریحه دار می شود که غرور ما زخم خورده باشد.((نیچه))
شادکامی از ستایش در برخی از افراد، گونه ای از احترام قلبی و در حقیقت اقدامی بر ضد خودپسندی عقل است.((نیچه))
خودپسندی ما از آنچه به بهترین نحو انجام می دهیم، می طلبد که آن را سخت ترین کار بدانیم و این، سرمنشاء بسیاری از امور اخلاقی است.((نیچه))
فرد خودپسند از هر نظر نیکی که درباره خود می شنود، خوشحال می شود (بدون توجه به سودمندی و یا
اصولا درستی یا نادرستی آن) و از هر نظر بدی ناراحت می شود؛ زیرا خود را تسلیم هر دو می کند.((نیچه))
حرف کسانی که می گویند عشق به دور از خودخواهی است خنده دار است؛ زیرا همه چیز طبق خواست قدرت ما است.((نیچه))
آدمی با رنج عمیق درونی از دیگران جدا می شود و والا می گردد. انسان های آزاده، دلِ شکسته و پر غرور خود را پنهان می کنند.((نیچه))
خودستایی مایل است که به وسیله ی شما اعتماد به خود را بیاموزد. او از نگاههای شما تغذیه می کند و در دستهای شما تعریف و تمجید نسبت به خود را می بلعد.((نیچه))
آن مغرور، حتی از اسبی که کالسکه اش را پیش می راند بیزار است.((نیچه))
تکبر، آسانترین راه برای از بین بردن سرافرازی ها است.((نیچه))
تکبر، زاییده قدرت مادی است و فروتنی، زاییده ضعف معنوی.((نیچه))
انسان های آزاده، دل شکسته و پر غرور، خود را از تیررس نگاه دیگران پنهان می کنند.((نیچه))
هرگز آنچه را همه چیز دانان مغرور و آشفته سران می نویسند، نخوانید.((نیچه))
غرور، هر جای آسیب دیده و پاره پوره را رفو می کند.((نیچه))
هرگاه که دردمندی را هنگام درد کشیدن دیده ام، از شرم اش شرمسار شده ام، زیرا به یاری برخاستن من غرور اش را پایمال کرده است.((نیچه))
شجاع آن کسی است که ترس را می شناسد، اما بر ترس چیره می شود؛ آن که مغاک [= گودنایِ ژرف و هولناک ] را می بیند،
اما با غرور؛ آن که مغاک را می بیند، اما با چشمانِ عقاب؛ آن که با چنگالِ عقاب مغاک را می چسبد شجاع است!((نیچه))
خودخواهی فکری و مادی، هر دو به یک اندازه زشت و ناپسند هستند.((کیم وو چونگ))
مفهوم زندگی در از خودگذشتگی یافت میشود، نه در خودخواهی و خودپسندی.((کیم وو چونگ))
احساس نیاز به تکبر و فخرفروشی را در وجودتان سرکوب کنید و در برابر، دستاوردهای دیگران را نیکو شمارید.((وین دایر))
رهبران راستین، با نام و نشان شناخته نمیشوند. نامها و نشانها برانگیخته از خودخواهی و خودپرستی است.((وین دایر))
رهبران راستین، از باور مردم لذت میبرند، در حالی که دروغگویی، چربزبانی و قدرت که زاییدهی خودپرستی است، از نشانههای رهبران دروغین به شمار میرود.((وین دایر))
یک انسان خودخواه، هرگز نمیتواند شادمان بوده و آرامش ذهنی داشته باشد.((پرمودا باترا))