دو چیز عاقلانه و منطقی به نظر نمی رسد: یکی بیش از روزی معقول و تقسیم شده به دست آوردن و
ادامه مطلب / دانلوداز وضع زندگی و حال و روز فقیران چیزی از آنان مپرس که باعث رنجش آنان است مگر آنکه قصد کمک کردن و
ادامه مطلب / دانلودهر کس در زندگی بخیل باشد و به دیگران توجه نکند پس از مرگ نامش را به نیکی یاد نمی کنند.
لذت خوردن انگور را کسی می داند که دستش از آن کوتاه باشد و
ادامه مطلب / دانلودمرگ و زندگی انسان به یک نفس بند است و این زندگی و هر چه در آن است در بین دو نیستی قرار می گیرد (قبل از به وجود آمدن و مرگ). کسانی که
ادامه مطلب / دانلودبرای انسان دانا و عاقل سزاوار نیست که حرف اشتباه و نادرستی را که از روی عقل و منطق نباشد، بی پاسخ بگذارد و
ادامه مطلب / دانلوداندک اندک خیلی شود و قطره قطره سیلی گردد؛ (1) آنان که توان مقابله با ظالم را ندارند همه دردها و رنج های خویش را فراموش نمی کنند و
ادامه مطلب / دانلودانسان کریم و بخشنده ای که از لذت های دنیوی استفاده می کند و به دیگران نیز می بخشد به مراتب بهتر است از خداپرستی که
ادامه مطلب / دانلودمُشک (1) باید خود دارای عطر و بو باشد نه آن که عطر فروش از آن تعریف کند. دانایان مانند جعبه عطر فروش می مانند، کم حرف و
ادامه مطلب / دانلودهر سنگ گرانبهایی اگر در باتلاق افتد همچنان دارای ارزش است و دود اگر به عرش رسد همچنان بی ارزش. بدون آموزش هیچ استعدادی شکوفا نمی گردد و بدون استعداد در امری آموزش بی اثر است.
ماهیت خاکستر ارزشمند است چرا که از جنس آتش است و آتش، ذات معنوی دارد و
ادامه مطلب / دانلوددانایی که در جمع مردمان پست و بی سر و پا بحث و مجادله کند هیچ جای تعجبی نیست که تاثیری نداشته باشد همانگونه که
ادامه مطلب / دانلودحکیمی که با نادانان و جاهلان به مشاجره می پردازد نباید انتظار احترام داشته باشد و
ادامه مطلب / دانلوددشمنی را که به اسارت گرفتی، اگر نکشی روزی او تو را خواهد کشت.
خیره رائی بود قیاس و درنگ (1)
و گروهی مخالف این عمل هستند و می گویند در کشتن اسیران، هر چند که
ادامه مطلب / دانلوداگر به خاطر شکم نبود هیچ مرغی شکار نمی شد، زیرا هیچ صیادی به دنبال صید کردن نبود.
شکم بنده، کمتر پرستد خدای (1)
حکیمان بین وعده هایشای فاصله می اندازند و
ادامه مطلب / دانلودبی هنران هنرمند را نتوانند که بینند، همچنانکه سگانِ بازاری سگِ صید را مشغله برآرند و پیش آمدن نیارند. یعنی سِفله چون بههنر با کسی برنیاید بهخُبثش در پوستین افتد.
کند هر آینه غیبت حسودِ کوتهدست
که در مقابله، گنگش بوَد زبانِ مَقال
پینوشت: کتاب آقای «محمد محمدی اشتهاردی»
ادامه مطلب / دانلود