نتايج جستجو مطالب برچسب : استقلال

مصاحبه‌ جالب جواد نکونام با خبرورزشی

مصاحبه‌ جالب جواد نکونام با خبرورزشی

نزدیک به یک سال و اندی سکوت و ناگهان شکستن آن؛ سکوتی که وقتی می‌شکند در آن حرف‌های مهمی نفهته است. حرف از ایمان موسوی است و ناگفته‌های «کوچکی» که از دوران حضورش در استقلال به زبان می‌آورد. او بعد از مصاحبه جنجالی جواد نکونام با خبرورزشی، لب به سخن می‌گشاید و حرف‌هایی می‌زند که می‌تواند در تاریخ فوتبال ایران بسیار مهم و به یادماندنی باشد.

او ماجرای پولی را تعریف می‌کند که نکونام کدهایش را داده بود؛ پولی که دوست نزدیک امیر قلعه‌نویی در استقلال از او گرفته بود. موسوی داستان‌هایی تعریف می‌کند که می‌گوید بخش کوچکی از آن اتفاقات هستند. از شبی می‌گوید که در بیمارستان بستری شد و تا مرگ رفت اما استقلالی‌ها سراغش نیامدند. این شما و این مصاحبه‌ای جنجالی از بازیکنی که روزهای تلخی را در استقلال سپری کرد:

* جواد نکونام روز گذشته با خبرورزشی مصاحبه‌ای انجام داد و غیرمستقیم از اتفاقاتی که برای تو در استقلال رخ داد، حرف زد. دوست داریم از زبان تو صحت این ماجراها را بشنویم.

اول از همه بگویم برای من استقلال یعنی عشق. روزی که بازیکن این تیم شدم، انگار به تمام آرزوهای زندگی‌ام رسیده‌ام. بازی در تیمی که خیلی بازیکن بزرگ داشته و هر کسی شانس بازی در آنجا نصیبش نمی‌شود. مخصوصا امیر قلعه‌نویی من را خواسته بود. همیشه آرزو داشتم در این تیم بازی کنم، پس وقتی به آنجا رفتم انگیزه بسیاری داشتم. همه چیز از اولین مسابقه‌ای شروع شد که مقابل گهر گل زدم و خبرنگاری پرسید تو خیلی پاچه‌خاری امیر قلعه‌نویی را می‌کنی. کسی که من را می‌شناسد می‌داند علاقه‌ام را پنهان نمی‌کنم. اگر حرفی می‌زنم از روی علاقه است. همانجا گفتم من احتیاجی به پاچه‌خاری ندارم، با بازی کردن خودم را نشان می‌دهم. این حرف‌ها باعث شد تا برایم اتفاق تازه‌ای بیفتد. یک جورهایی می‌توانم بگویم روزهای تلخ من از همانجا شروع شد. در بازی بعدی مقابل آلمینیوم هم گل سه امتیازی زدم ولی در بازی ساپیا نیمه اول تعویض شدم و بعد از آن رفتارها عوض شد. دیگر خبری از آن تماس‌ها نبود که ایمان جان ما تو را دوست داریم و می‌خواهیم به استقلال بیایی.

دومین مشکل من در استقلال، داشتن یک ماشین خوب بود. خیلی‌ها فکر می‌کنند فوتبالیست‌ها آدم های ثروتمندی هستند. وقتی با آن ماشین به تمرین استقلال رفتم بعضی‌ها فکر کردند من بچه‌پولدارم در حالی که نمی‌دانستند همان ماشین را قسطی خریده‌ام و پول زیادی ندارم. هر چه از نفت تهران گرفته بودم، سرمایه زندگی‌ام بود.

* کمی داستان را باز می‌کنی؟ جواد نکونام از پولی حرف زد که یکی از نزدیکان امیر قلعه‌نویی از تو گرفته است.

بعد از جدایی از نفت، تمام سرمایه‌ام 50 میلیون تومانی بود که از ته‌مانده قراردادم باقی مانده بود. ماشینم را قسطی گرفته بودم و باید قسطش را می‌دادم. اتفاقا رنگ ماشینم به عشق استقلال آبی بود. یکی از نزدیکان قلعه‌نویی که فکر می‌کرد چون چنین ماشینی سوار می‌شوم، پس پولدار هستم، به من گفت چرا پولت را در بانک گذاشته‌ای، آن را به من بده تا سرمایه‌گذاری کنیم و پولی در بیاوریم. گفت پدرم در کار ماشین‌های سنگین کشاورزی است و می‌توانیم با هم شراکتی کنیم، از آن طرف ماهی 4.5 میلیون تومان به تو سود می‌رسد. من که شناخت زیادی از این آدم نداشتم ولی به اعتبار اینکه دوست امیر قلعه‌نویی است، اعتماد کردم، پول را دادم ولی هر چه گذشت دیدم هیچ اتفاقی نمی‌افتد. سه ماه گذشت و خبری نشد. قسط ماشینم مانده بود و هیچ پولی نداشتم. جیبم کاملا خالی بود، در حالی که همه فکر می‌کردند چون فوتبالیست هستم پول دارم. در آن سه ماه چیزی به دیگران نگفتم تا اینکه یک روز با جواد نکونام حرف زدم. پیش او رفتم و گفتم چنین مشکلی برایم پیش آمده. هیچ پولی ندارم و پولی را هم که از من گرفته‌اند، نمی‌دهند. کل داستان را هم برایش توضیح دادم. از همان روز آقا جواد افتاد دنبال کار من چون می‌دید چه وضعی دارم و بدهکار هستم. خیلی جالب است که بدانید تازه بعد از این اتفاق‌ها، یادم هست دو سه هفته قبل از دربی همین دوست قلعه‌نویی به من زنگ زد و گفت 6 میلیون چک دارم و بی پولم. اگر آن را پاس کنی در دربی در ترکیب ثابت هستی! خلاصه نکونام به دوست امیر قلعه‌نویی گفت یا سودش را بدهید یا پولش را برگردانید. اگر هم ماشین خریده‌اید سندش را باید به اسمش بزنید. از همان روز شما اگر بدانید چه بلاهایی سر من آمد. به نکونام گفته بودند این پسر را بی‌خیال، با ما رفاقت کن و با او کاری نداشته باش. از آن طرف هم به ایمان گفته بودند جواد را بی‌خیال با ما رفاقت کن. اما آقا جواد به‌شدت پیگیر کار من بود. همین مسئله هم باعث شد تا روزگاه من سیاه شود. از هر طرفی که فکر کنید آقایان برایم حاشیه‌سازی کردند. به من گفتند این مسئله را منکر شو، ما با تو هستیم. هر کاری از دستمان بر بیاید برای تو می‌کنیم. شماره 10 تیم را به تو می‌دهیم و بازی می‌کنی. اتفاقا یک مدت اوضاع خوب شد ولی بعد فهمیدم که من را به بازی گرفته‌اند.

* نقش امیر قلعه‌نویی در این داستان‌ها چه بود؟

امیر قلعه‌نویی برای من یک اسطوره بزرگ بود. واقعا دوستش داشتم اما داستان این بود که وقتی او فهمید نکونام خودش را وارد قضیه کرده، با این بازیکن اختلاف پیدا کرد. من از قلعه‌نویی توقع بعضی رفتارها و برخوردها را نداشتم. بارها و بارها من را کوچک کرد. انگار من دشمن تیم بودم. بارها شنیدم که می‌گفتند اینها کلاس ندارند، بی‌کلاس هستند! در آن مدت خیلی کوچک شدم. با این حال همیشه قلعه‌نویی را دوست داشتم.

* چرا اینقدر زود به نزدیکان امیر قلعه‌نویی اعتماد کردی؟ یعنی از هیچکس سوال نپرسیدی؟

من از کجا می‌دانستم؟ امیر قلعه‌نویی را می‌شناختم، به اتکای او این کار را کردم. وقتی می‌دیدم هر روز با هم می‌روند و می‌آیند و رفت و آمد خانوادگی داشتند، چطور اعتماد نمی‌کردم؟ ولی مادرم قبل از اینکه پول را بدهم گفت وقتی پای پول وسط می‌آید، پدر و مادر هم وفا ندارند چه برسد به این آدم‌ها. واقعا نمی‌توانم خیلی از مسائل را باز کنم ولی تمام حرف‌های آقاجواد حقیقت داشت. من به خاطر این داستان‌ها تا پای مرگ پیش رفتم. خیلی‌ها را شناختم …

* تا پای مرگ پیش رفتی؟ مرگ واقعی؟!

(سکوت) بگذارید یک‌سری مسائل را باز نکنم ولی شما شرایط من را تصور کنید. دور از خانواده، تنها در تهران، بدون پول. پول‌هایم را گرفته بودند، قسط ماشینم عقب افتاده بود، باشگاه هم یک ریال به من پول نمی داد. شرایط وخیمی داشتم و هر روز باید کلی توهین و کنایه می‌شنیدم. به خاطر چی؟ چون پولم را از دوستان آقایان می‌خواستم و چرا ماجرا را به جواد نکونام گفته بودم. اوضاعم اینقدر خراب بود که کارم به بیمارستان کشید. اصلا نمی‌دانم این حرف‌ها را بگویم درست است یا نه. واقعا پدر و مادرم چقدر سختی کشیدند. شرمنده‌شان هستم. آن شب پول نداشتم من را در بیمارستان بستری کنند. همسایه‌ها من را به بیمارستان بردند، یک بیمارستان دولتی. خون زیادی از دستم رفته بود. مسئولان بیمارستان گفتند باید 5 میلیون تومان واریز کنید تا بستری بشود. نه پولی در بساط داشتم و نه بیمه بودم. به یکی از مسئولان استقلال هم زنگ زدم و گفتم دارم می‌میرم ولی گفت باید زودتر به ما می‌گفتی و کاری از دستمان برنمی‌آید! من فقط بعدها فهمیدم که پدر و مادرم به مسئولان باشگاه زنگ زده‌اند که مگر ایمان بازیکن شما نیست؟ مگر به او بدهکار نیستید؟ بروید و پول بیمارستان را بدهید. ولی انگار دستور رسیده بود کسی نباید سراغ ایمان موسوی برود. اصلا مگر ما چنین بازیکنی داریم؟ یک نفر هم از باشگاه سراغ من نیامد که موسوی زنده است یا مرده. آقای فتح‌الله‌زاده مدیرعامل باشگاه این داستان‌ها را نمی‌دانست. این تازه بخشی از اتفاقاتی بود که تجربه کردم. اوضاع روحی بدی داشتم …

* چه اتفاقات دیگری؟ چرا آنها را بازگو نمی‌کنی؟

شما اگر بدانید چه بلاهایی سر من آمد … روزی می‌رسد که خیلی چیزها را می‌گویم. اگر بدانید چقدر جو علیه من درست شد، چه تماس‌ها گرفتند که ایمان موسوی را بیرون بیندازید، اینکه بازیکن نیست، چرا او را گرفته‌اید … جواد نکونام به من نشان داد که انسان است. هیچ پناهی نداشتم، پشت من ایستاد و حمایتم کرد. این داستان خیلی به ضرر او هم تمام شد. می‌توانست موقعیتش را خراب نکند و به زندگی‌اش ادامه بدهد ولی به خاطر من جلوی این آدم‌ها ایستاد. بلاهایی که سرم آمد گفتنی نیست. درگیری‌هایی شد، حرف‌هایی شد که اگر بگویم دل همه به درد می‌آید. خدا بزرگ است، من هم مدارکی دارم که اگر نیاز باشد به وقتش نشان همه می‌دهم تا ببیند سر یک بازیکن جوان در این فوتبال چه ها آمد. اگر آنها را بازگو کنم حالتان از فوتبال به هم می‌خورد … آن موقع شرایط من خیلی بد بود، توقع داشتم حداقل کسی که مرا آورده استقلال، از من دفاع کند. اما عوضش … عیبی ندارد. در عوض جواد نکونام را الان کنارم دارم که واقعا مرد است. به خاطر من منافع خودش را به خطر انداخت. او با همه بازیکنان جوان اینطور بود.

* یادمان هست که برای گرفتن رضایتنامه‌ات هم مشکل پیش آمد. آیا شایعات در آن زمان صحبت داشت؟

اگر بدانید چه بلایی سرم آمد. در لیست استقلال نبودم ولی رضایتنامه‌ام را نمی‌داند. مدام می‌گفتم رضایتنامه‌ام را بدهید ولی می‌گفتند قلعه‌نویی در خارج از ایران است و باید او اجازه بدهد. به امیری معاون باشگاه زنگ می‌زدم و گفتم چرا تکلیفم را روشن نمی‌کنید گفت ما تو را نمی‌خواهیم ولی قلعه‌نویی باید بگوید! دو سه روز مانده بود قبل از پایان نقل و انتقالات که سرانجام رضایتنامه من را دادند ولی بگذارید یک داستان خیلی جالب برایتان تعریف کنم. یک شب در خانه بودم که یکی از بازیکنان تیم به من زنگ زد. از دوستان نزدیک دوست قلعه‌نویی بود. به من گفت ایمان می‌خواهم تو را ببینم. گفتم اگر تنها هستی ایرادی ندارد. آمد پیش من و گفت که این داستان‌ها را تمام کن. دوست امیر هم زنگ زد و گفت که ایمان تو پشت جواد نکونام را خالی کن، با او نباش، در عوض ما با تو رفاقت می‌کنیم. بیا با هم نکونام را له کنیم و امسال هم شماره 10 را به تو می‌دهیم و در استقلال پول خوب می‌گیری. به او گفتم یک تار موی جواد نکونام را به هزارتا مثل شما نمی‌دهم. گفتن از فوتبال خداحافظی می‌کنم، شماره 10تان را هم نمی‌خواهم ولی آقاجواد را به شما نمی‌فروشم.

* گفتی تماس گرفتند و گفتند موسوی را بیرون بیندازید. منظورت زمانی است که در تبریز بودی یا حالا که در اهواز هستی؟

هر جا که می‌خواستم بروم زنگ می‌زدند و می‌گفتند چرا ایمان موسوی را می‌گیرید، اینکه بازیکن نیست. لفظ زشتی به کار برده بودند که شرمم می‌آید به یک آدم بگویم. مگر همه ما آدم نیستیم؟ شما فکر کرده‌اید آخرتی وجود ندارد؟ جالب است بدانید به فولادی‌ها گفته بودند ایمان موسوی با گسترش فولاد قرارداد دارد و نمی‌توانید او را به خدمت بگیرید. وقتی آقای اسکوچیچ شنید که قرارداد ندارم تعجب کرده بود. او در اوج ناامیدی‌ام به من پیشنهاد بازی در فولاد را داد و گفت فکر می‌کرد من بازیکن گسترش هستم. در هر صورت امیدوارم بعضی‌ها جواب حرف‌هایشان را آن دنیا بگیرند. ولی با این حال می‌بخشمتان، من بخشیدمتان اگر خدا از گناهتان بگذرد.

* ماجرای آن 50 میلیون به کجا رسید؟ پول را گرفتی یا نه؟

به خاطر جواد نکونام ریختند ولی آخرش به دست من پولی نرسید! بیشتر از این نخواهید موضوع را باز کنم. کاش هیچوقت آن پول را نمی‌دادم و این اتفاقات نمی‌افتاد. فقط می‌توانم بگویم کمرم شکست. باید از آقای اسکوچیچ مربی فولاد تشکر ویژه‌ای کنم که با من رفتار خوبی داشته است. به او زنگ زدند و گفتند ایمان موسوی را نگیر، او که بازیکن نیست. بهتر است ایمان را از تیمت بیرون بیندازی. یک روز او به من گفت ایمان من تنها چیزهایی را که می‌بینم باور می‌کنم، نه چیزهایی را که می‌شنوم. باید از او واقعا تشکر کنم. مگر من جرمم چه بود؟ چون بچه ساده‌ای بودم و به شما پول دادم؟ کمر من را شکستید. یک روز منتظرم خدا حق من را از اینها بگیرد.

* ماجرای ماشینت چه بود؟ گویا قبل از سفر قطر گفته بودند ماشینت را بده و برو در ترکیب!

بله، این داستان حقیقت دارد. دوست نزدیک آقای قلعه‌نویی به من گفت تو که داری به خارج از ایران می‌روی، ماشینت را به من بده. منتها با خودم فکر کردم ممکن است هزار و یک اتفاق بیفتد. ماشین هم که به اسم من است. آنوقت چه بلایی سر خودم بیاورم؟ ماشین را ندادم و از آنجا هم با من چپ افتادند. چقدر من و نکونام را اذیت کردند. هزار جور حاشیه برایمان درست شد. فقط امیدوارم در فولاد دیگر مشکلی برایم پیش نیاید چون در این شرایط بازیکن استرس می‌گیرد. امیدم به خداست و مطمئنم آقای اسکوچیچ هم حق را به حقدار می‌دهد.

* ظاهرا باید در مصاحبه‌ای مفصل خیلی حرف‌ها را بزنی. آیا حرف خاصی مانده که بزنی؟

از من که گذشت، امیدوارم این بلاها سر هیچ آدمی نیاید. امیدم به خداست و از مردم می‌خواهم بابت این حرف‌هایی‌ که زدم و آنها را ناراحت کردم، من را ببخشند. باید از طرفداران استقلال هم تشکر کنم که همیشه از من حمایت کردند. ولی این را بدانند ایمان موسوی در استقلال شرایط خوبی نداشت، اگرنه بازی‌های بهتری انجام می‌داد.

* راستی آقای روشن هم در یک مصاحبه گفته بود برای استقلال امثال همین موسوی خوب هستند که پول بگیرند و بروند!

من آقای روشن را خیلی دوست دارم و برایش احترام زیادی قائل هستم. هنوز در آرشیو بعضی از گل‌هایش را دارم. اصلا از او دلگیر نیستم و می‌دانم این مسائل را نمی‌دانست. افتخار می‌کنم در تیمی بازی کردم که آقای روشن کاپیتان آن بود. افتخار می‌کنم در تیمی بودم که امثال او در این تیم بازی کرده‌اند.

ادامه مطلب / دانلود
متاسفانه نام نفرات این تیم ثبت نشده است، اما علی دانایی فر بازیکن و مربی تیم( نفر دوم ایستاده از راست) و همچنین دروازه بان(نفر دوم نشسته از راست) این تیم، پیر کارلو، مشخص هستند. کارلو از مهاجران لهستانی بود که در سال ۱۳۲۴ وارد تهران شدند. او حتی برای تیم ملی ایران نیز بازی کرد.
عکسی از اولین تیم باشگاه استقلال
ادامه مطلب / دانلود

قلعه نفوذناپذیر استقلال

پرونده دوازدهمین دوره لیگ برتر هم بسته شد تا آنچه از این لیگ می‌ماند آمار و ارقام آن باشد. در مقایسه میان بهترین‌ها و بدترین‌های تاریخ لیگ برتر، خط دفاع امسال استقلال، لقب نفوناپذیرترین خط دفاع را از آن خود کرد تا آبی‌ها قهرمانی این فصل خود را بیش از هر چیز مدیون این دفاع مستحکم باشند.

لیگ دوازدهم، بدترین هم داشت که خط دفاع ضعیف پیکان بود. پیکانی ها امسال با 66 گل بیشترین گل خورده تاریخ لیگ برتر را در کارنامه خود به ثبت رساندند.

در میان همه ترین های لیگ دوازدهم، خط دفاع خوب استقلال و خط دفاع بد پیکان، به دلیل بی سابقه بودن ماندگارتر از دیگران بود. آنچه در ادامه می آید بررسی رکوردها در 12 دوره اخیر لیگ برتر است.

استقلال، شکست ناپذیرترین تیم

عنوان شکست ناپذیرترین تیم لیگ دوازدهم به استقلال رسید. این تیم با پنج شکست در طول این فصل از رقابت ها کمترین شکست را متحمل شد، اما نتوانست حدنصاب سپاهان لیگ یازدهم را بهبود بخشد. سپاهانی ها سال گذشته فقط چهار بار شکست خوردند، درست مانند استقلال تا قبل از بازی با داماش در هفته پایانی.

بدون شک استقلال کسب عنوان شکست ناپذیر ترین تیم فصل را بیش از همه مدیون خط دفاعی مستحکم و دروازه بان آماده اش است. آنها در طول فصل فقط 18 بار دروازه خود را باز شده دیدند که این یک رکورد در تاریخ 12 ساله لیگ برتر به شمار می رود.

پیش از این استقلال لیگ پنج با خوردن 17 گل رکورددار بهترین خط دفاع لیگ بود، اما آن تیم در لیگ 16 تیمی و پس از 30 بازی این رکورد را به نام خود کرده بود.

استقلال لیگ پنجم در هر بازی 0.56 گل دریافت کرد، اما استقلال لیگ دوازدهم در هر بازی 0.52 گل خورد.

یک برد تا رکورد

فقط کافی بود یکی از دو تیم استقلال یا سپاهان در هفته پایانی لیگ دوازدهم پیروز شوند تا رکورددار بیشترین برد در یک دوره از رقابت های لیگ لقب بگیرند. اما داماش گیلان و آلومینیوم سازی هرمزگان این دو تیم را از رسیدن به رکوردی دست نیافتنی باز داشتند.

استقلالی ها که امیدوار بودند با بردن داماش بیستمین پیروزی خود را در لیگ دوازدهم جشن بگیرند، در حضور صد هزار تماشاگر خودی به داماش باختند تا با همان 19 پیروزی به کار خود پایان دهند.

سپاهان هم در اصفهان با تساوی مقابل آلومینیوم سازی متوقف شد تا 19 برده باقی بماند. پیش از این دو تیم استقلال و ذوب آهن در لیگ هشتم و سپاهان در لیگ نهم با 19 پیروزی رکورد دار بودند.

شکست استقلال، مقابل داماش آنها را از رسیدن به رکورد پرامتیاز ترین قهرمان لیگ برتر هم بازداشت.

شاگردان امیر قلعه نویی با بردن داماش یا حتی تساوی در بازی آخر خود 70 امتیازی یا 68 امتیازی می شدند و این، آنها را در صدر پرامتیاز ترین قهرمانان لیگ برتر قرار می داد. تا پیش از این دو بار سپاهان طعم قهرمانی با 67 امتیاز را چشیده بود.

اما در نقطه مقابل استقلال و سپاهان که رکورددار پیروزی در لیگ دوازدهم بودند، تیم گهر دورود با سه برد کمترین تعداد پیروزی را به دست آورد. تا پیش از این شیرین فراز تنها تیمی بود که در یک دوره از رقابت های لیگ (لیگ هفتم) فقط با سه پیروزی به کار خود پایان داده بود.

سپاهان؛ هجومی ترین تیم

یکی از تفاوت های اصلی تیم های بالای جدول با آنهایی که قعرجدولی هستند در تعداد گل های زده و خورده آنهاست. در لیگ دوازدهم، سپاهان لقب هجومی ترین تیم را به خود اختصاص داد.

مردان خط حمله تیم کرانچار طی 34 هفته 60 بار موفق به گلزنی شدند، هرچند این گل ها در نهایت این تیم را قهرمان لیگ برتر نکرد. سپاهان به لطف همین گل ها بهترین تفاضل گل لیگ دوازدهم را هم با 27+ از آن خود کرد، هرچند این تفاضل هم در تعیین جایگاه آنها بی تاثیر بود.

رکورد بیشترین گل زده در طول یک فصل از رقابت های لیگ برتر در اختیار استقلال است. این تیم با اندیشه های تهاجمی امیر قلعه نویی در لیگ هشتم 70 گل به ثمر رساند.

در آن سو ضعیف ترین خط حمله لیگ دوازدهم متعلق به گهر دورود است که فقط 24 گل به ثمر رساند. رکورددار ضعیف ترین خط حمله لیگ برتر هم تراکتورسازی است.

این تیم در اولین دوره لیگ برتر در 26 بازی فقط 12 گل زد تا میانگین کمتر از نیم گل زده در هر بازی را داشته باشد.

پیکان؛ تیم بی دفاع

پیکان در این فصل از رقابت ها، رکوردی خاص از خود به جا گذاشت. این تیم با 66 گل خورده، ضعیف ترین خط دفاعی لیگ را به خود اختصاص داد. پیش از این استیل آذین در لیگ دهم با دریافت 63 گل ضعیف ترین خط دفاعی لیگ را در اختیار داشت.

پیکانی ها همچنین با تفاضل 40 ـ کاری کردند که دیگر تفاضل 34 ـ گل شیرین فرازی ها در لیگ هفتم بدترین تفاضل گل لیگ برتر نباشد.

صبا؛ تیم تساوی ها

رکورددار بیشترین تعداد تساوی در رقابت های این فصل لیگ برتر صبای قم بود. این تیم 15 بار با تقسیم امتیاز ها از زمین خارج شد. هرچقدر صبایی ها به تساوی عادت داشتند، دو تیم پیکان و سپاهان از تساوی گریزان بودند و فقط در هفت بازی از 34 بازی خود بازنده یا برنده میدان نبودند.

البته رکورد بیشترین تساوی در تاریخ لیگ برتر در اختیار ذوب آهن اصفهان است. این تیم در لیگ یازدهم با 18 تساوی در یک فصل این رکورد را به نام خود به ثبت رساند. رکورد کمترین تساوی هم در اختیار صنعت نفت آبادان است. این تیم در لیگ دهم فقط سه بار مساوی کرد.

همیشه بازنده

دو تیم پیکان و گهر دورود، قبل از شروع لیگ دوازدهم با این هدف تیم بستند که دست کم در میانه های جدول باقی بمانند، اما حالا که لیگ دوازدهم به پایان رسیده، نام هر دوی آنها با یک رکورد تلخ عجین شده است؛ رکورددار بیشترین باخت در یک دوره از رقابت های لیگ برتر.

پیکان و گهر 21 بازی از 34 بازی خود را واگذار کردند تا با این عملکرد ضعیف محکوم به سقوط از لیگ برتر باشند. تا پیش از این رکورد بیشترین تعداد شکست در طول یک فصل با 20 شکست در اختیار برق شیراز و مس سرچشمه بود.

بازگشت تازه واردها

آلومینیوم، پیکان و گهر، سه تیم دسته یکی بودند که توانستند به لیگ دوازدهم صعود کنند، اما سرنوشتشان بعد از پایان این لیگ چیزی جز سقوط نبود. این سه تیم در انتهای لیگ دوازدهم دوباره به دسته یک بازگشتند تا وداعی زودهنگام با لیگ برتر داشته باشند.

رضا پورعالی – گروه ورزش

قلعه نفوذناپذیر استقلال

ادامه مطلب / دانلود

فتح‌الله زاده: تا سوم خرداد پول نرسد می‌روم  مدیرعامل باشگاه استقلال گفت: اگر تا سوم خرداد پول نرسد می‌روم تا افراد توانمند بیایند.

علی فتح الله زاده در گفت‌وگو با  فارس در مورد اینکه محمد عباسی وزیر ورزش در خصوص اینکه وی گفته تا سوم خرداد در استقلال نمی‌ماند واکنش نشان داده و گفته اینگونه نیست، ما ارزیابی می‌کنیم و هر مدیری که می‌تواند با همین شرایط ادامه دهد می‌ماند وگرنه اصراری برای حضور فرد خاصی نداریم چرا که افراد توانمند زیادی هستند که می‌توانند این دو باشگاه را اداره کنند اظهار داشت: من قبلا گفته‌ام تا سوم خرداد منتظر بودجه استقلال می‌مانم تا آن را بدهند. ما برای سال آینده می‌خواهیم تیمی برای قهرمانی آسیا داشته باشیم و نقل و انتقالات برای فصل بعدی هم شروع شده است.

وی افزود: وزارت ورزش باید بودجه استقلال را بدهد. من گفتم وزارت سهم خودش را بدهد و اگر این سهم را تا سوم خرداد ندهند یعنی من را نمی‌خواهند. من کاری ندارم چه کسی چه گفته است اما باشگاه متعلق به وزارت ورزش است و می‌توانند هر تصمیمی خواستند بگیرند اما اگر این پول را ندهند به این مفهوم است که من را نمی‌خواهند.

فتح الله زاده ادامه داد: من نهایت نصف بودجه استقلال را می‌توانم تامین کنم و اگر سهم وزارت نرسد می‌روم و طبق گفته خود وزیر افراد توانمندی هستند که می‌توانند بیایند و استقلال را با این شرایط اداره کنند.

مدیرعامل استقلال در مورد اینکه با این شرایط هواداران نگران روزهای آینده خواهند بود، گفت: من با دست خالی چه کاری می‌توانم انجام دهم؟ باز هم می‌گویم توان من نصف بودجه استقلال است. اگر پول ندهند از همه تشکر می‌کنم و می‌روم.

فتح الله زاده در ارتباط با مذاکره رویانیان با علی حمودی اظهار داشت: من در دوره‌ای که شایعه کرده بودند استقلال با بازیکنان سپاهان مذاکره می‌کند گفتم هستند باشگاه هایی که در حال مذاکره با بازیکنان ما هستند که منظورم همین علی حمودی بود. من از این مذاکره با خبر بودم اما همه این حرف‌ها بهانه است. بازیکن اگر بخواهد در تیمی بماند می‌ماند. مدیری عرضه داشته باشد بازیکنان خودش را حفظ می‌کند ولی کار پرسپولیس درست نبود اما ما هم دنبال مقابله به مثل نیستیم اگر از استقلال بازیکنی را بگیرند ما هم بازیکن می‌گیریم اما فرق اینجاست که باشگاه استقلال حرف نمی‌زند بلکه عمل می‌کند.

ادامه مطلب / دانلود
صفحه 2 از 2 قبلی 12
css.php