مطالب دسته بندی : موفقیت و پیروزی

هرگز در زندگی نا امید نشوید

نگذارید هیچ چیز شما را دلسرد کند.

این عاقلانه نیست …

اگر از همه گل های رز بخاطر اینکه خار یکی از آنها ما را زخمی کرده است متنفر باشیم.

اگر از همه رویاهایتان چشم بپوشید فقط به این دلیل که یکی از آنها در واقعیت عملی نشده است.

اگر از دعا کردن نا امید شویم اگر یکی از آنها برآورده نشده باشد

اگر از تلاش کردن نا امید شویم چون یکی از کار هایی که انجام داده ایم به سر انجام نرسیده است.

اگر همه دوستان خود را محکوم کنیم فقط بخاطر اینکه یکی از آنها به ما خیانت کرده است.

اگر به همه بی اعتماد شوید و به کسی عشق نورزید چون به شما بی وفایی شده است.

به خاطر داشته باشید که شانس دیگری در راه است.

یک دوست جدید، یک عشق جدید، یک زندگی جدید، یک کار جدید.

هیچ گاه از هیچ چیز مایوس نشوید!

 

ادامه مطلب / دانلود

 

هر روز را با این جمله شروع کنید

 

1- معیار اصلی کیفیتِ عملکرد شما به عنوان یک انسان ، میزان عزت نفس شماست.

2- گفتگوی درونی خود را کنترل کنید. همیشه با خودتان مثبت و قاطعانه حرف بزنید.

3- هر روز را با این جمله آغاز کنید: «می دانم امروز اتفاق خوبی برایم می افتد.» و خواهید دید که همین طور هم می شود.

4- با گفتن این جمله احساس خوشبینی را در خود تقویت کنید: «می دانم که در همه موقعیت های زندگی ام به نتیجه عالی خواهم رسید.»

5- جهان عینی پیرامون شما همیشه بازتاب دنیای درون شماست که از افکار و احساساتتان ساخته شده است.

6- احساس لحظه به لحظه شما معیار عملکرد خوب یا بد شماست و مسئولیت همه چیز بر عهده خودتان است.

7- اراده کنید که استاد تحول باشید نه قربانی آن .

8- به محض آن که هدف خود را مشخص کردید، اراده کنید که تا رسیدن به آن دست از پیشروی برندارید.

9- اگر با تمام وجود به چیزی اعتقاد داشته باشید سرانجام به واقعیت می پیوندد.

10- پیشرفت شما در زندگی همیشه با بهبود تصویر ذهنی شما آغاز می شود.

 

ادامه مطلب / دانلود

ویژگی های صورت زیبا

ویژگیهای صورت زیبا

زیبایی ظاهری فرد اثرات زیادی در روابط اجتماعی فرد و تاثیر او بر اطرافیانش در جامعه خواهد داشت.زیبایی صورت” را میتوان به صورت مجموعه صفاتی تعریف کرد که باعث جذابیت فرد  میگردد.بخشی از این زیبایی را ما از والدین خود به ارث میبریم ولی این همه ماجرا نیست و بخش مهمی از زیبایی دست خود ماست که میتوانیم با افزودن زیبایی اکتسابی به زیبایی ارثی حداکثر جذابیت را برای خود ایجاد کنیم.

مطالب مشابه :

  • زیباترین زن جهان از نظر دانشمندان +عکس

 

طبق تحقیقات انجام شده به صورتی لفظ زیبا اطلاق میگردد که دارای ویژگیهای زیر باشد:

۱٫ پوست هموار و شفاف

۲٫ وجود تقارن در اجزای صورت

۳٫ چانه کوتاه و باریک، لبهای پر با لبه های کاملاً مشخص، چشمهای درشت و ابروهای باریک.البته این ویژگیهای صورت جذاب زنانه است و ملاکهای صورت مردانه تفاوت دارد.در بین این مشخصات چشمهای درشت از امتیاز بیشتری برخوردار است.

۴٫ عدم وجود بیماری مثل ضایعه پوستی، زگیل، کیست، تومور، آکنه و موی زاید

 

ویژگیهای مذکور اغلب ذاتی بوده و ایجاد تغییر در آنها بسته به نوع صفت از کم تا متوسط میسر است.ولی موضوع اصلی بحث ما عوارض بیماریها و صفات اکتسابی است که قابلیت تغییر و برگرداندن آن بسیار زیاد است و در واقع بخش اعظم کارهای زیبایی در این قسمت صورت میگیرد.

ادامه مطلب / دانلود

اگر همسرتان تکراری شده!!


در 6 ماه تا یک سال اول زندگی مشترک همه چیز رمانتیک و عالی است اما با گذر زمان زندگی رنگ یکنواختی می‌گیرد اما این موضوع به این معنا نیست که شما دیگر عاشق هم نیستید …

اگر همسرتان تکراری شده!!

روزهای اول ازدواج‌تان را به‌خاطر آورید که چطور عاشق و دلباخته همسرتان بودید. حتی تصور دوری از همسرتان غیرممکن بود اما بعد از گذشت زمان این شیفتگی و علاقه کمرنگ شده است. در این شرایط آیا شما جزو گروهی هستید که از این وضعیت به همسرتان شکایت می‌کنید؟ مطمئنا به همان میزان که همسرتان نسبت به روزهای اول ازدواج تغییر کرده است شما نیز تغییر کرده‌اید اما به جای شکایت و ناامیدی بهتر است به‌دنبال اصلاح رابطه‌تان باشید.

اولین مشخصه تغییر

یکی از دلایلی که باعث تکراری شدن رابطه شما با همسرتان می‌شود تغییر ظاهر شماست. در طول سال‌هایی که با هم بوده‌اید، آنچه مسلما تغییر کرده است ظاهر و قیافه شماست. بنابراین برای جلوگیری از خستگی از وضع ظاهر باید به فکر تغییر آن باشید. آن‌چه را که روزی باعث شد به همسرتان علاقه‌مند و مجذوب او شوید را به‌خاطر آورید و به تحسین آن مشخصه‌ها در افکار خود بپردازید. از کلماتی که همسرتان را به وجد می‌آورد و شما را به یاد روزهای اول زندگی مشترک‌تان می‌اندازد، استفاده کنید. روزهای شیرین دوران نامزدی خود را به یاد آورید که برای دیدن یکدیگر لحظه شماری می‌کردید.

خستگی زوجین از یکدیگر مشکلی است که درمان آن دوباره زنده کردن رابطه است. مشکلاتی که همسران در طول زندگی مشترک‌شان مواجه هستند را می‌توان به چند دسته تقسیم کرد؛ خیانت، انجام‌ندادن تعهدات تا کشمکش، حسادت و خودخواهی. اما خستگی زوجین از یکدیگر مسئله‌ای متفاوت است و به‌طور واضح ارتباطی با جنگ و دعوا و خودخواهی بین زوجین ندارد.

چگونه بفهمید شوهرتان از شما خسته شده است؟

اگر متوجه شدید شوهرتان کمتر حرف می‌زند و به جای گذراندن وقت آزاد خود با شما، وقت خود را با دوستانش در بیرون از خانه می‌گذراند اکنون زمان آن رسیده که دست به کار شوید. اگر اوضاع را به حال خود رها کنید شاید روزی را ببینید که همسرتان وقت خود را با شخص دیگری می‌گذراند تا لحظه‌ها برایش لذت بخش‌تر باشد. از خودتان شروع کنید. اگر دیدید شوهرتان علاقه‌ای به گذراندن وقت خود با شما را ندارد از خود سوال کنید چه چیزی باعث چنین عملی شده است، شاید به این علت است که شما غرق در مسئولیت‌های خانه شده‌اید. روز‌های اول آشنایی‌تان را به خاطر آورید زمانی که تازه ازدواج کرده بودید به چه اندازه از هم شناخت داشتید؟ قابل فهم است که تغییر در وضعیت خانواده نیاز به تغییر در اولویت‌ها دارد؛ زمانی را در بیرون از خانه با همسرتان سپری کنید و لحظات لذت‌بخشی را با یکدیگر داشته باشید تا تاثیرش را ببینید.

به ظاهر خود اهمیت دهید

بسیار دیده می‌شود خانم‌ها چند سال پس از ازدواج دیگر به ظاهر خود اهمیت نمی‌دهند و خود را رها می‌کنند. درحالی‌که پس از ازدواج هم باید همیشه آراسته باشید و به ظاهر خود اهمیت دهید. برای رفتن به آرایشگاه برنامه هفتگی داشته باشید. سعی کنید از مدل موها و آرایش جدید استفاده کنید. اگر توان مالی ندارید می‌توانید خودتان به آرایش موهای خود بپردازید و لباسی زیبا به تن کنید. مطمئن باشید که همسرتان متوجه تغییر شما خواهد شد و شرایط از آن پس کمی بهتر می‌شود. ورزش کنید با ورزش نه تنها می‌توانید به وزن ایده‌آل خود برسید بلکه قلب و پوستی سالم خواهید داشت. وقتی شما احساس خوبی نسبت به‌خود داشته باشید مطمئنا شوهرتان همین احساس را نسبت به شما پیدا می‌کند.

وقتی مسئولیت‌های کاری و خانواده تمامی وقت شما را پر می‌کند نخستین چیزی را که تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد روابط زناشویی شماست. روابط زناشویی در زندگی مشترک بسیار مهم است و یکی از چند راهی است که می‌توانید با آن صمیمیت را به زندگی خود بازگردانید

به‌دنبال علائق مشترک باشید

تلاش کنید تمامی فعالیت‌هایی که از انجام آن با همدیگر در گذشته لذت می‌بردید را به خاطر آورید و آن‌ها را تکرار کنید. اگر امکان پیاده‌روی در روزهای آخر هفته در کوه را ندارید به پیاده‌روی در پارک اطراف خانه خود بسنده کنید. بهتر است کاری که هردوی‌تان از آن لذت می‌برید، انجام دهید.

صمیمیت‌ها را از نو زنده کنید

اگر همسرتان از این‌که از شما خسته شده است شکایت می‌کند، شاید منظور او از این شکایت این است که شوهرتان به صمیمیت بیشتری نیاز دارد. وقتی مسئولیت‌های کاری و خانواده تمامی وقت شما را پر می‌کند نخستین چیزی را که تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد روابط زناشویی شماست. روابط زناشویی در زندگی مشترک بسیار مهم است و یکی از چند راهی است که می‌توانید با آن صمیمیت را به زندگی خود بازگردانید.

دلایل همسرتان را جویا شوید

برخلاف تلاش‌های شما برای بهبود رابطه، اگر همسرتان مانند گذشته از شما فاصله می‌گیرد و از بودن با شما خسته است، بهتر است با او مستقیما به گفت‌وگو بپردازید و از او صریحا سوال کنید چه چیزی موجب چنین تغییری در رفتار او شده است. اگر می‌توانید هردوی‌تان با تلاش یکدیگر به تغییر شرایط بپردازید و جرقه‌ای در رابطه‌تان ایجاد کنید. اگر همسرتان از جواب دادن به سوال شما خودداری کرد احتمالا مشکل جدی‌تر از آن است که فکر می‌کنید، در این صورت بهتر است با یک مشاور متخصص مشکل خود را در میان بگذارید. نگران نباشید شاید روزهای سختی در کار خود گذرانیده است. اگر بر خلاف تلاش‌های‌تان نتوانستید علت را جویا شوید اجازه ندهید این شرایط بر شما تاثیر بگذارد و ناامید شوید. فعالیت اجتماعی خود را ادامه دهید. افراد اجتماعی و با اعتماد به نفس همیشه مورد تایید و تحسین همسران‌شان هستند، البته تلاش کنید تعادل را میان کار و زندگی مشترک خود رعایت کنید.

اگر همسرتان تکراری شده!!

 

آیا شما از رابطه‌تان خسته شده‌اید؟

خستگی از روابط در هر جایی ممکن است اتفاق بیفتد نه تنها در زندگی زوجین بلکه حتی در محیط کار. اگر شما هر روز کار یکسان و ثابتی را انجام دهید نه تنها تا حدی از آن کار خسته می‌شوید بلکه کارتان کیفیت مطلوب نخواهد داشت. وقتی کار جدیدی را آغاز می‌کنید یا پیشرفتی در کارتان ایجاد می‌شود ناگهان نیروی تازه می‌گیرید. اگر رابطه با همسرتان برای شما خسته‌کننده شده است به جای این‌که به فکر شخصی دیگر بیفتید و بخواهید دیگری را جایگزین کنید، بهتر است تغییری هر چند کوچک در زندگی‌تان ایجاد کنید. گاهی تنها با بیان احساسات و آرزوهای‌تان می‌توانید تازگی به روابط ببخشید. روابط بسیاری وجود دارند که هر 2 در دل جمله -‌ ای کاش… – را تکرار می‌کنند ولی هیچگاه این موضوع را برای همسرشان بازگو نمی‌‌کنند درحالی‌که با گفتن آرزوها می‌بینید تا چه اندازه نقاط مشترکی بین شما وجود دارد. این‌که شما بدانید از روابط خود خسته شده‌اید اصلا خجالت‌آور نیست، آنچه باعث ناراحتی می‌شود و باید برای آن شرمنده شد، نپذیرفتن و آگاهی نداشتن از این خستگی است.

چطور به جای خستگی از روابط، آن را دوباره زنده کنیم؟

در 6 ماه تا یک سال اول زندگی مشترک همه چیز رمانتیک و عالی است اما با گذر زمان زندگی رنگ یکنواختی می‌گیرد اما این موضوع به این معنا نیست که شما دیگر عاشق هم نیستید و همانند روز‌های دوران نامزدی از دیدن یکدیگر قلب‌تان به تپش نمی‌افتد و صدای قلب‌تان را نمی‌شنوید.

برای این‌که روابط خود را زنده و عاشقانه نگه دارید 2 راهکار به شما پیشنهاد می‌شود :

حرف یکدیگر را بشنوید: درست است که شما دوست دارید زمانی را تنها باشید اما باید زمانی را برای شنیدن حرف همسرتان در نظر بگیرید. این زمان می‌تواند موقع صرف شام یا هنگام شستن ظرف‌ها یا قبل از خوابیدن باشد. یکی از راه‌هایی که نشان می‌دهد همسرتان نزد شما دارای ارزش است گوش دادن به حرف‌های اوست.

همسرتان را غافلگیر کنید:آخر هفته بدون برنامه‌ریزی و اطلاع قبلی همسر خود را بیرون ببرید یا هدیه‌ای هر چند کوچک به او دهید. این هدیه می‌تواند حتی یک شاخه گل باشد. خود را به جای همسرتان قرار دهید و از خود بپرسید اگر جای او بودم چه چیزی من را غافلگیر می‌کرد؟ این هدیه می‌تواند خاطرات زیبای گذشته را به یاد شما آورد.

آیا شما بر علائق خود سرمایه‌گذاری می‌کنید؟

هر کدام از شما این حق را در زندگی دارید که به فعالیت‌های شخصی خود بپردازید. زمانی را صرف پیشرفت شخصی خود، علائق شخصی، سرگرمی‌ها و دوستان خود کنید. به همان اندازه که نیاز به گذراندن وقت بیکاری خود با یکدیگر دارید باید وقتی را برای خود اختصاص دهید. با گذراندن وقت کافی با یکدیگر در پایان روز حرفی مشترک برای گفتن دارید که این خود روابط را بهبود می‌بخشد.

زمانی را به نوشتن خاطرات مشترک‌تان در یک دفترچه با یکدیگر صرف کنید. حتی می‌توانید هر 2 هفته یک‌بار در یک عصر زیبا که هردوی‌تان باهم هستید این کار را انجام دهید. برای این‌که رابطه‌تان را تازه نگه دارید هرازگاهی به انجام کارهایی بپردازید که غیرمعمول است

دفترچه یادداشتی برای ثبت وقایع تهیه کنید

رابطه بین زن و شوهر همانند یک گیاه است. اگر آب و غذا به آن نرسد از بین می‌رود. اگر هردوی شما بسیار مشغله دارید که این در‌گیری می‌تواند کاری، علائق شخصی یا کارهای فرزندان‌تان باشد در این بین سعی کنید زمانی را به نوشتن خاطرات مشترک‌تان در یک دفترچه با یکدیگر صرف کنید. حتی می‌توانید هر 2 هفته یک‌بار در یک عصر زیبا که هردوی‌تان باهم هستید این کار را انجام دهید. برای این‌که رابطه‌تان را تازه نگه دارید هرازگاهی به انجام کارهایی بپردازید که غیرمعمول است.

ادامه مطلب / دانلود
دوستی دختر و پسر به امید ازدواج؟به طور طبیعی زن و مرد به عنوان دو پیکره جامعه انسانی به زندگی مشترک با یکدیگر نیازمندند . در شرع نیز به پیوند میان این دو سفارش بسیار…

وعده ازدواج و بهانه شناخت خصوصیات رفتاری از مهمترین عواملی است که ارتباط بین دخترها و پسرها را  توجیه می کند. بخصوص دخترها که معمولاً با وعده ازدواج تن به دوستی می دهند.

اما جوان امروز در ارتباط با جنس مخالف خود به دنبال چیست؟ ازدواج، عاطفه، محبت، وقت کشی، عشق یا …؟

روان شناسان معتقدند، میل و کشش به جنس مخالف از نظر فیزیولوژی یک نیاز طبیعی، فطری و روانی است. آنان می گویند در تمام فرهنگها و کشورها ، پسران و دختران در سن بلوغ اولین نگاه و گرایش را به سوی جنس مخالف ابراز می کنند. اما مرز این کشش در هر فرهنگی تعریف شده است، برای مثال در جوامع غربی و سایر جوامع غیر مسلمان ارتباط میان دو جنس مخالف به خود فرد سپرده شده است. اما در کشورهای مسلمان و برخی فرهنگها این ارتباط محدود است .

دوستی دختر و پسر به امید ازدواج؟

در گذشته های نه چندان دور ارتباط بین پسرها و دخترها مانند امروز مورد توجه نبود. سن ازدواج پایین بود ارتباطات به شکل وسیع نبود، از این رو کنترل بیشتری بر جوانان صورت می گرفت، اما واقعیت این است که بسیاری از جوانان امروز در ارتباط های خود به ازدواج فکر نمی کنند، به اعتقاد جامعه شناسان در جامعه امروز وجود مسایل اقتصادی، نگاه دوگانه جامعه مدرن و سنتی، فراگیری اطلاعات و دانش و پدیده جهانی شدن که مبتنی بر ارزشهای دینی نیست، احساس دو گانه ای را در این نسل پدیدار کرده است.

غرایز احساسی ، عاطفی و اخلاقی جوان برگرفته از فضیلت های نهفته در ذات اوست که با نکات متعالی و دستورات حیات بخش اسلامی می تواند مورد سنجش عمیق قرار گیرد. آنچه که جوان متهور و متحول امروز ایران طلب می کند، مسلماً آشفتگی ها و نابسامانی های غربی نیست. وظیفه ی والدین است که در زمینه مسائل جوانان به خصوص ارتباط دختر و پسر، روح، فکر و نیازهای  آنان را مدنظر قرار دهند و بر این محور که بسیار حساس و پیچیده است، برایشان تعیین تکلیف کنند. اگر فرهنگ ازدواج صحیح را به جوان آموزش ندهیم، غرایز جوانی او ممکن است رشته اخلاق را گسسته و او را به بیراهه بکشد.

اما آیا ارتباط بین دو جنس همیشه به پیوندهای عاطفی و صمیمانه منجر می شود؟ آیا این نوع ارتباط نمی تواند به زمینه های علمی، فرهنگی و … محدود باشد؟

بهتر است بدانند که وعده و وعیدهای ازدواج و یا دوستی پاک بدون هیچ رابطه جنسی ، در اکثر مواقع دروغ بوده و این تجربه ها به ناارامی روحی شان دامن می زند

چرا ارتباط ناسالم

برخی کارشناسان تربیتی تحلیل اینگونه رفتارها و تفکرات را به اِعمال محدودیت های غیر منطقی به جوانان نسبت می دهند و می گویند که وقتی جوان عرصه را بر خود تنگ ببیند و نتواند خود را از نظر عاطفی و اخلاقی با محیط تطبیق دهد والدین و  مربیان نیز نتوانند به احساسات و تمایلات منطقی و احساسی او پاسخ دهند، جوان سرخورده به اجتماع پناه می برد و سعی می کند چیزهایی را که طی سالهای زندگی از او دریغ شده است به هر ترتیب ممکن حتی با هنجارشکنی به دست آورد.

عده ای نیز تنگناهای اقتصادی ، گسترش ارتباطات، فردگرایی و بی تفاوتی به ارزش ها را دلیل این گونه رفتارهای اجتماعی می دانند و معتقدند این دلایل موجب شده بسیاری از جوانان امروزی نسبت به ازدواج دید مثبتی نداشته باشند و به نوعی از زیر مسئولیت تشکیل خانواده شانه خالی کنند. زمانی هم که ازدواج به تاخیر بیافتد ،بازار دوستی با جنس مخالف داغ تر می شود.

هر چند وقتی غریزه فوران می کند و هنگامی که شرایط جامعه به سمت آزادی روابط می رود ،سخت است که جوانان را توجیه کرد تا وارد این روابط نشوند اما بهتر است بدانند که وعده و وعیدهای ازدواج و یا دوستی پاک بدون هیچ رابطه جنسی ، در اکثر مواقع دروغ بوده و این تجربه ها به ناارامی روحی شان دامن می زند.

بهترین راهکار برای هر مشکلی را خداوند برای ما مشخص کرده است.

خداوند در این باره می فرماید : به مردان با ایمان بگو دیده فرو نهند و پاکدامنی ورزند که این برای آنها پاکیزه تر است ، زیرا خدا به آنچه می کنند آگاه است و به زنان با ایمان بگو که دیدگان خود را از هر نامحرمی فرو بندند و پاکدامنی ورزند و زیورهای خود را آشکار نگردانند مگر آنچه که از آن پیداست…. ( نور / ۳۰ و ۳۱ )

و در ادامه می فرماید : کسانی که وسیله ی زناشویی نمی یابند باید عفت ورزند تا خدا آنان را از فضل خویش بی نیاز گرداند… ( نور ۳۳ )

ادامه مطلب / دانلود

چگونه همسرتان را برای همیشه عاشق خود کنید ؟

برای اینکه مردتان را همچنانیک درجه مشخص از رمزآلودی و اسرارآمیزی باعث می‌شود مردتان بیشتر و بیشتر از شما طلب کند. غیرمنتظره بودن ابزاری بسیار قدرتمند برای مجذوب نگه داشتن شوهرتان است. هیچوقت همه خودتان را به او نشان ندهید. گاهی سرکش و دست‌نیافتنی و گاهی قابل‌انعطاف و تسلیم باشید، درعین حال معصوم و در عین حال شریر باشید. و با اینکار اشارات گیج‌گننده برای او بفرستید. ترکیبی از خصوصیات متضاد موجب جذاب شدن شخصیت شما می‌شود و این باعث می‌شود شوهرتان علاقه بیشتری به کشف شما پیدا کند.

همیشه خوب و مهربان نباشید

وقتی بیش از حد مهربان و مطیع باشید، شاید آخر روز از خودتان احساس رضایت کنید اما واقعیت این است که وقتی خوبی و مهربانی بیش از اندازه شود، ممکن است قدرت فریبندگی خود را از دست بدهید و دل او را بزنید. ممکن هم هست فکر کند تظاهر می‌کنید. علاوه‌براین، ندرتاً پیش می‌آید که خوبی محض کسی را جذب کند. گاهی باید اجازه دهید سایه‌هایی تیره در شخصیت شما ببیند. گاهی خشن و بیرحم شوید.

جاذبه جنسی خود را تا بالاترین حد به نمایش بگذارید

جذابیت ظاهری برای مردها بی اندازه مهم است. بااینکه زن‌ها از مغزشان عاشق می‌شوند، مردها با چشمشان عاشق می‌شوند. باید تا می‌توانید جذابیت جنسی خود را بالا نگه دارید. نباید به هیچ عنوان بعد از ازدواج از خودتان غافل شوید. به خودتان برسید، آرایش کنید و خودتان را از نظر جسمی و فکری متناسب و پرانرژی نگه دارید.

برای تشدید شخصیتتان از عطر استفاده کنید

عطر زنان یکی از مهمترین عوامل تحریک مردان است. از لباس‌ها، کفش‌ها و آرایشی استفاده کنید که هم با سلیقه و شخصیت شما جور باشد هم همسرتان. اما، دقت کنید که نباید بیش از اندازه آرایش کنید. مردها صورت‌های طبیعی را دوست دارند. تلاش‌هایی که در چند ماه اول رابطه برای جلب نظر او به کار می‌گرفتید را یادتان هست؟ باید به همان منوال پیش بروید.

همه این تلاش‌ها باعث بالا رفتن اعتمادبه‌نفستان هم می‌شود. علاوه‌براین، همه ما موجوداتی اجتماعی هستیم و شدیداً تحت‌تاثیر سلیقه‌ها و خواسته‌های هم‌نوعان خود قرار می‌گیریم. زنانی که از نظر ظاهری جذاب، بااعتمادبه‌نفس و مطبوع هستند، برای مردان اطراف خود جذابیت زیادی دارند. این تلاش‌ها، جدا از اینکه اعتمادبه‌نفس شما را بالا می‌برد، باعث می‌شود شوهرتان قبل از اینکه بخواهد از زیبایی زنی دیگر تعریف کند، به شما فکر کند. دقت کنید که باید طوری لباس بپوشید و ظاهر شوید که فقط توجه او را به خودتان جلب کنید نه مردان دیگر را.

نیازهای احساسی و عقلانی او را فراموش نکنید

در تلاش برای جلب نظر و توجه ظاهری او، توجه به نیازهای احساسی و منطقی او را فراموش نکنید. رنگ‌ها، فیلم‌ها، کتاب‌ها و غذاهای موردعلاقه‌اش باید همیشه در دسترس او باشند. با هدیه دادن چیزهایی که دوست دارد او را غافلگیر کنید. دستورالعمل غذای موردعلاقه‌اش را پیدا کرده و برایش درست کنید و وقتی از سر کار برگشت او را مبهوت کنید. فکرش را بخوانید و خودتان را وارد روح و روانش کنید. خودتان را با علایق و روحیات او تطبیق دهید. ما بعنوان انسان بااینکه تظاهر به فروتنی می‌کنیم اما همه ما موجوداتی خودخواه هستیم. تا می‌توانید او را ناز و نوازش کنید و کاری کنید که به شما وابسته شود. وقتی توانستید وارد روح و روانش شوید، می‌توانید خلع‌سلاحش کنید طوریکه دیگر هیچوقت نتواند از شما روی برگرداند.

به او احترام بگذارید

بااینکه به اشتباه بنظر می‌‌رسد مردان در رابطه فقط به رابطه‌جنسی اهمیت می‌دهند اما یکی از مهمترین مسائل برای آنها حفظ احترام است. کاری کنید که نه فقط از کلام شما بلکه از اعمالتان هم حس احترام شما به خود را درک کند.

اعتمادبه‌نفس او را تقویت کنید

مردان برخلاف ظاهرشان مثل کودکانی می‌مانند که نیازمند تحسین ومحبت هستند. با ارزش دادن به تصویری که از خود دارند، اعتمادبه‌نفسشان را تقویت کنید. این باعث می شود رازهای دلش را با شما بگوید. مستقیم یا غیرمستقیم چیزهایی که در او دوست دارید را به زبان بیاورید. اگر روزی یک بار به او بگویید که دوستش دارید احساسی فوق‌العاده به او خواهید داد.

او را تشویق و تحسین کنید

او را در همه تلاش‌هایش تشویق کنید و بگویید که به او ایمان دارید. حتی اگر مرتکب اشتباهی شد، به جای اینکه آن را به رویش بیاورید، برایش آرزو کنید که دفعه بعدی موفق شود. برای اینکه تلاش می‌کند تحسینش کنید. اگر خواست عصبانیتش را سر شما خالی کند، بگذارید اینکار را بکند. به او نشان دهید که روی شما سلطه و قدرت دارد، این باعث می‌شود احساس امنیت و آرامش کند. کاری کنید که احساس کند همیشه پشتش هستید. حتی اگر اختلاف عمده‌ای با هم داشتید، هیچوقت از کلمات خشونت‌آمیز استفاده نکنید زیرا رابطه‌تان را تخریب خواهد کرد.

حساس باشید

در رختخواب نسبت به او حساس باشید. مردها درمورد رابطه‌جنسی حساسیت فوق‌العاده‌ای دارند. اینکه احساس کنند که نمی‌توانند شریک‌جنسیشان را ارضا کنند واقعاً برایشان ناامیدکننده است. عملکرد او را تحسین کنید و به او بگویید در رابطه‌جنسیتان احساس فوق‌العاده‌ای به شما می‌دهد. این روحیه او را تقویت کرده و باعث می‌شود هربار بهتر باشد.

بگذارید آزمایش کند

برای اغوا کردن او لباس‌ های تحریک‌آمیز بخرید و خواهید دید که توان مقاومت دربرابر شما را نخواهد داشت. اگر خواست چیزی را آزمایش کند، بگذارید بکند. اگر از چیزی خوشتان نیامد، با اشاراتی ظریف آن را به او بفهمانید و ضمن تحسین سایر عملکردهای او، به او بگویید که چطور می‌تواند آن حرکتش را بهتر کند.

داوطلب باشید

نباید انتظار داشته باشید که همیشه او برای نزدیکی داوطلب باشد. هیچ اشکالی ندارد که گاهی شما پا پیش بگذارید. این باعث می شود تصور کند او را می‌خواهید. اما به خاطر داشته باشید که در اشتیاق خود در رختخواب اغراق نکنید. شور و اشتیاق بیش از اندازه هم برای آنها جذاب نیست. طبیعی رفتار کنید.

مردها با گذشت زمان در رابطه تکامل می‌یابند. با درک و صبر با آنها رفتار کنید و در همه جهات با آنها همکاری کنید و مطمئن باشید که پاداش آن را دریافت خواهید کرد.

ادامه مطلب / دانلود

7 نکته برای رهایی از استرس امتحانات

هر چند اضطراب به میزان جزیی قادر است افراد را به جلو هل بدهد و باعث پیشرفت و ترقی‌شان باشد، اما اضطراب مزمن از مخرب‌ترین احساسات بشری است که تمام توانایی و قدرت آدم را هدف می‌گیرد‌ و حتی روی قدرت سیستم ایمنی بدن هم تاثیر منفی دارد؛ تا حدی که افراد مضطرب، بیشتر از سایرین بیمار می‌شوند. طبق آمارهای علمی، دانش‌آموزان مضطرب بیشتر از سایر دانش‌آموزان سرما می‌خورند یا به بیماری‌های عفونی مبتلا می‌شوند. اما این مشکل هم مثل هر مشکل دیگری، راه حل دارد.

نکته اول: برنامه‌ریزی

بارها کارشناسان مختلف بر تهیه جدول زمان‌بندی برای روز قبل از امتحان تاکید کرده‌اند. اما کمتر دانش‌آموزی پیدا می‌شود که این مساله را جدی بگیرد.

گذشته از مواردی که دانش‌آموز خواندن کل درس را به شب قبل از امتحان موکول می‌‌کند، مواردی هم هستند که مطالب درسی یاد گرفته شده‌. به دلیل زمان‌بندی غلط و دوره ناصحیح در ذهن به هم می‌ریزد و فرد نمی‌تواند در امتحان نمره خوبی بگیرد.

در یک جدول زمان‌بندی صحیح باید دقت کافی به استراحت و تفریح هم داده شود. در چنین برنامه‌ای مواردی که باید روز قبل از امتحان دوره شوند، به دقت نوشته می‌شوند و سپس بر اساس شدت سختی مرتب می‌شوند.

تنها در این صورت است که شما مدت زمان لازم را برای دوباره خوانی هر موضوع در نظر می‌گیرید و می‌توانید زمان‌بندی درستی را انجام دهید. حتی اگر مطلبی بسیار دشوار است و مدت بسیار طولانی برای یادگیری آن مورد نیاز است، می‌توانید از خواندن آن صرف‌نظر کنید و به جای آن مطالب دیگری را که آسان‌تر هستند دوباره خوانی کنید.

با این روش احتمال پاسخ دادن به اکثر سوالات بخش‌های ساده بالاتر می‌رود و شما نمره بالاتری کسب خواهید کرد. بدون آنکه لازم باشد با اضطراب یادگیری و یادآوری نکته‌های دشوار دست و پنجه نرم کنید!

نکته دوم: استراحت

در برنامه‌ریزی برای درس خواندن در روز قبل از امتحان باید فاصله‌های زمانی خاصی برای استراحت کردن در نظر گرفته شود. البته بهتر است فاصله این استراحت‌ها بر اساس سختی یا آسانی مطلب مورد مطالعه تنظیم شود.

اما نکته مهم این است که استراحت کردن نباید با فعالیت‌ها پر سر و صدا همراه باشد. در واقع تماشای تلویزیون یا گوش دادن به موسیقی با صدای بلند به‌جای آرامش باعث حواس‌پرتی شما می‌شوند.
استراحت‌هایی که برای روز قبل از امتحان در نظر گرفته می‌شوند باید هم برای ذهن و هم برای جسم ‌موثر باشد. استراحت صحیح باعث می‌شود که تمرکز شما از دست نرود و در ضمن خستگی خود به عاملی برای تشدید اضطراب‌تان تبدیل نشود.

نکته سوم: خواب‌ راحت

7 ساعت خواب کامل برای فعالیت مناسب بدن امری حیاتی است. در واقع مهم نیست چه ساعتی می‌خوابید یا چه ساعتی از خواب بیدار می‌شوید. مهم این است که وقتی می‌خواهید مطالب درسی را دوره کنید کاملا هوشیار باشید و تمرکز کافی داشته باشید.
سعی کنید یک ساعت قبل از به بستر رفتن دیگر مطالعه نکنید. در ضمن بهتر است به عضلات خود هم استراحت بدهید و فعالیت بدنی شدید هم نکنید. داشتن خواب کافی یکی از مهم‌ترین فاکتورها در کنترل اضطراب قبل از امتحان است.

نکته چهارم:تغذیه سالم

غذاهای مملو از ویتامین و پروتئین همیشه بهترین انتخاب هستند. مصرف میوه و سبزیجات تازه ذهن را فعال نگه می‌دارد و همین مساله باعث یادگیری بهتر و کاهش اضطراب می‌شود. در ضمن بهتر است دور قهوه، چای و نوشابه‌های گازدار را هم خط بکشید. کافئین موجود در این نوشیدنی‌ها شما را بیدار نگه می‌دارد ولی قدرت به خاطر آوردن مطالب را از شما می‌گیرند.

نکته پنجم: تمرکز فکری

روز قبل از امتحان هر چیز را که باعث حواس‌پرتی می‌شود کاملا کنار بگذارید. توجه به هر اتفاق بزرگی در اطراف باعث از بین رفتن تمرکز شما می‌شود. وقتی تمرکزی روی درس وجود ندارد اضطراب خود به خود به وجود می‌آید.

نکته ششم: مثبت‌اندیشی

وقت خود را با افرادی بگذرانید که به شما روحیه می‌دهند یا به قولی انرژی مثبتی به شما می‌دهند. اصولا هر وقت فکری منفی به سراغ شما آمد فورا همان فکر را به شکل مثبت تغییر دهید و با صدای بلند برای خود تکرار کنید.
مثلا ممکن است فکرکنید: همه بچه‌ها یک دور کامل درس را خوانده‌اند و به آن مسلط هستند اما من هنوز با کتاب سر و کله می‌زنم. اگر چنین فکری به سراغ‌تان آمد بلافاصله با صدایی رسا بگویید:” من قبلا هم چنین امتحان‌هایی داده‌ام و اکثر مواقع هم نمره خوبی گرفته‌ام.”

نکته هفتم: آرامش

قبل از دوره کردن هر مطلب جدید نفس عمیق بکشید و سعی کنید ذهن خود را از هر فکر دیگری پاک کنید. در ضمن در پایان جدول زمان‌بندی که برای خود تهیه کرده‌اید زمانی را برای قدم زدن در هوای آزاد در نظر بگیرید. این کار باعث می‌شود قبل از امتحان فردا احساس آرامش عمیقی به شما دست دهد.

ادامه مطلب / دانلود

مرز گذاشتن برای حریم شخصی

مرزها خطوطی خیالی هستند که به شما کمک می‌کنند از خودتان هم از نظر فیزیکی و هم احساسی محافظت کنید. این خطوط اعمال و رفتارهای دیگران را طوری کنترل می‌کنند که به شما آسیبی نرسد، اذیتتان نکند و به چیزی وادارتان نکند. مرزها محدودیت‌هایی هستند که برای طریقه برخورد دیگران با خودتان قائل می‌شوید. دیگران طوری با شما رفتار می‌کنند که خودتان اجازه می‌دهید؛ اما با قوی یا ضعیف بودن مرزهایتان می‌توانید به دیگران یاد دهید چطور با شما رفتار کنند.

داشتن مرزهای قوی برای محافظت از بدن، ذهن و روحتان خیلی مهم است. مرز گذاشتن  می‌تواند تاثیر شگرفی بر کیفیت زندگی شما داشته باشد. این قدم مهمی برای به دست گرفتن کنترل زندگیتان و قبول کردن مسئولیت خودتان و زندگیتان است. این مهارتی است که برای ایجاد آن زندگی که می‌خواهید لازم دارید. اما معمولاً همه در این حیطه مشکل دارند.

ایجاد مرزهای قوی به شما کمک می‌کند روی پای خودتان بایستید، دیگر به زور کارهایی که دوست ندارید را انجام ندهید و از اولویت دادن به نیازهای خودتان احساس گناه نکنید. این بخشی از فرایند تعریف خودتان و چیزهایی که برایتان قابل‌قبول است، می‌باشد. وقتی مرزی تعیین نکنید، دیگران ممکن است بدون اینکه بدانند پا را از خط فراتر بگذارند.

مرز گذاشتن به معنی تغییر دادن آدمها نیست (بااینکه در ابتدای کار ممکن است آنطور به نظر برسد). معنی آن این است که تصمیم بگیرید چه چیزهایی را می‌توانید یا دیگر نمی‌توانید در زندگیتان تحمل کنید و بعد این را قاطعانه در مواقع لزوم بیان کنید. مرزها برای اینکه به یک فرد سالم تبدیل شوید و کار و زندگی شخصیتان را به خوبی متعادل کنید، ضروری هستند. این مرزها هستند که تعهد شما به احترام به خودتان را نشان می‌دهند.

اولین قدم برای ایجاد مرز، هوشیاری از خود است؛ باید بفهمید کجاها به فضا، احترام، انرژی و قدرت شخصی بیشتری نیاز دارید. این فرایند را با تشخیص اینکه چه زمان عصبانی، خسته، خشن یا کینه‌ای می‌شوید شروع کنید. در این موارد، احتمالاً یک رد شدن از مرز اتفاق افتاده است، با آگاه شدن از موقعیت‌هایی که لازم است محدودیت‌های شدیدتری داشته باشید، می‌توانید ایجاد مرزهای جدیدتان و بیان آن برای دیگران را شروع کنید.

ایجاد مرز برای کار و خانه به شما کمک می‌کند به خودتان بیشتر احترام بگذارید. اشکالی ندارد که از دیگران تقاضای احترام کنید و به خودتان احترام بگذارید. لحن صدای یک نفر، منفی بودن، انتقاد،  زبان یا هر نوع شکل بی‌احترامی دیگر شما را وا می‌دارد مرزهایی ایجاد کنید تا از خودتان و اهدافتان درمقابل تاثیرات مخرب دیگران محافظت کنید.

به خودتان اجازه دهید که به طریقی جدید به خودتان و دیگران احترام بگذارید. مرزها راه مهمی برای احترام گذاشتن به نیازهای دیگران و همچنین نیازهای خودتان است. به طور کنایه‌آمیزی وقتی از مرزهای خودتان آگاه می‌شوید (و به‌ آنها احترام می‌گذارید)، کم‌کم مرزهای دیگران هم برایتان محترم می‌شوند. احترام گذاشتن به مرزهای دیگران شما را به فرد جذاب‌تری تبدیل می‌کند.

خیلی مهم است که بدانید در ایجاد مرزها:

نیازهای شخصی شما معتبر هستند. نیازی به دفاع کردن، بحث کردن یا توضیح بیش از حد آنها نیست.

در صورت لزوم، روی حمایت یک دوست برای قبل و بعد از تعیین مرزهایتان حساب کنید.

مرز گذاشتن را با ساده‌ترین آنها شروع کنید و کم‌کم به سخت‌ترها برسید. قبل از اینکه به سراغ مرزهای سخت‌تر بروید، اجازه دهید ارتباطات و رفتار شما قوی‌تر شود.

وقتی کسی کاری که به مرزهای شما تجاوز می‌کند، انجام داد، فوراً به او بگویید،

خیلی ساده به آنها بگویید که کدام کارشان باعث عصبانی، خسته، خشن، کینه‌ای و ناراحت شدن شما شده است. دقت کنید که نحوه حرف زدنتان توام با احترام و آرامش باشد.

یک درخواست روراست و مستقیم برای متوقف کردن آن رفتارشان که برای شما ناراحت‌کننده بوده، مطرح کنید. خیلی دقیق بگویید که چه می‌خواهید.

به انجام کاری که خواسته‌اید توسط طرف‌مقابل دقت کنید.

برای ایجاد تغییر از آنها تشکر کنید.

و اگر تمایلی به همکاری نشان ندادند:

عواقب احتمالی ادامه بی‌احترامی‌شان را به آنها گوشزد کنید.

از آنها بخواهید که دست از رفتارشان بکشند.

بدون عصبانی شدن یا جنگ کردن دور شوید.

یا در صورت لزوم عواقبی که قبلاً هشدار داده بودید را عملی کنید.

مرز گذاشتن مثل هر مهارت دیگری نیاز به یاد گرفتن اصول اولیه آن، برنامه ریختن برای اجرای مهارت جدیدتان و سپس دنبال کردن آن و سیستم حمایتی دارد. به مرور زمان و با تمرین، مرز گذاشتن برایتان راحت‌تر خواهد شد.

یادتان باشد که مرز گذاشتن راهی برای احترام گذاشتن کامل به خودتان است. شما می‌توانید واکنش خودتان را با رساندن محترمانه خواسته‌هایتان به دیگران کنترل کنید اما نمی‌توانید واکنش آنها را به خواسته‌تان کنترل کنید. کسانیکه بطور مداوم از احترام گذاشتن به مرزهای شما سر باز می‌زنند، تمایلی به تغییر ندارند. تغییری که دوست دارید ببینید ممکن است از خودتان ناشی شود. مطمئن شوید که درخواست‌های مستقیم داشته و مرزهایتان را قاطعانه مطرح‌ کرده‌اید. اگر با تمام این حرف‌ها باز به مرزهایتان احترام نگذاشتند، دیگر به خودتان بستگی دارد که تصمیم بگیرید چطور پیش روید. در این موارد، ممکن است نیاز باشد بیشتر رفت‌و‌آمد کنید یا رابطه را تمام کنید.

تمرین: جملات زیر را تمام کنید:

آدمها هیچوقت دیگر ….

من حق دارم بخواهم ….

برای محافظت از زمان و انرژی‌ام، اشکالی ندارد اگر …

بعد هر جمله را با حداقل ۱۲ مثال از مرزهایی که می‌توانید برای احترام گذاشتن به خودتان ایجاد کنید، به پایان برسانید. افکارتان را سانسور نکنید. طی یکی رو هفته بعد افکارتان را جمع کرده و یادداشت کنید. سپس، ساده‌ترین آنها را انتخاب کرده و شروع به بیان کردن مرزهایتان کنید.

مراحل مهم در تعیین مرز

۱. خودآگاهی: باید ببیند مرزهایتان کجاها قوی و کجاها ضعیف هستند و کجاها اصلاً وجود ندارند. چند مرز تازه برای خودتان بگذارید. چه کارهایی را دوست ندارید اطرافیانتان در برخورد با شما انجام بدهند یا چه حرف‌هایی را بزنند؟

۲. آگاهی دهید: دیگران را درمورد رفتارها و حرف‌های غیرقابل‌قبولشان مطلع کنید. به آنها کمک کنید بفهمند چطور می‌توانند به مرزهای جدید شما احترام بگذارند. بدون مقصر کردن کسی حرف‌هایتان را بزنید. مرزهایتان را به زبان بیاورید.

۳. درخواست کنید: به دقت و با آرامش به هر فرد بگویید که دوست دارید چه بگویند یا چه کاری کنند. آنها را به احترام گذاشتن به خودتان متعهد کنید.

۴. پیگیری کنید: پیشرفت آنها در برخورد با خودتان را به اطلاع آنها برسانید. به یاد دادن و تشویق آنها ادامه دهید. به آنهایی که به مرزهایتان احترام می‌گذارند، پاداش دهید.

۵. هشدار دهید: به آنها درمورد عواقب احتمالی نادیده گرفتن مرزهایتان هشدار دهید.

۶. عواقب: اگر آنچه انتظار داشتید انجام نشد، عواقب کار را اجرا کنید. عواقبی تعیین کنید که بر فرد مقابل اثر بیشتری داشته باشد تا خودتان.

۷. به مرزهای دیگران احترام بگذارید: به مرزهای دیگران تجاوز نکنید. مرزهای آنها را شناخته و به آنها احترام بگذارید.

ادامه مطلب / دانلود

چه چیز سبب موفقیت زندگی مشترک می شود؟

تحقیقات به روشنی اثبات کرده اند که در جریان یک بحث خانوادگی دو راه حل در پیشروی زوجین قرار دارد: یا می توانند به طور کلی دیوانه شوند و از شدت عصبانیت به در و دیوار بد و بیراه بگویند و یا اینکه تصمیم بگیرند به طور کلی از وارد شدن به بحث و مشاجره خودداری کنند؛ اما آمار و ارقام گویای این مطلب هستند که از هر ۶ نفر، ۵ نفر ترجیح می دهند که وارد مشاجره شوند و تنها ۱ نفر از دعوا کردن صرفنظر می کند.

اگر از آینده ارتباط خود نگران هستید و نمی دانید که آینده ارتباط مشترکتان به کجا ختم می شود، اصلاً نگران نباشید (!) چون تنها نیستید. بر طبق گزارش های موسسه ملی آمار می توان گفت که در حدود نیمی از ازدواج های اول نهایتاً به طلاق ختم می شود، و جالب است بدانید که ۶۰ % از ازدواج های دوم نیز به طلاق ختم می شود. و نکته ای که شاید کمتر کسی به آن توجه می کند این است که چرا هیچ کس دلیل سست شدن بنیان های خانوادگی را نمی داند؟

در جستجوی حقیقت پیرامون این مطلب که چه چیز سبب از بین رفتن زندگی زناشویی می شود و چه چیز توانایی آنرا دارد که پایه های ازدواج را محکم کند، به این نتیجه دست پیدا کرده ام که همه چیز به نحوه برقراری ارتباط کلامی بستگی دارد. اغلب روند گفتگوها حتی در حضور مشاورها نیز درست پیش نمی رود. اگر با دید مثبت به خیلی از مواردی که سبب ایجاد مشکل می شوند، نگاه کنیم دور از انتظار نیست که خودشان می توانند به عنوان نوعی منبع وحدت بیشتر به شمار روند و پیوندهای عاطفی میان زوجین را بیش از پیش تقویت نمایند. حتی دعوا کردن، جر و بحث و گله و شکایت کردن جزء موارد طبیعی ارتباطی هستند و نشان از سلامت یک ارتباط دارند.

درسی که من از ۲۰ سال کارم در زمینه ازدواج و روابط زناشویی و مطالعه و تحقیق دقیقی که بر روی زندگی بیش از ۲۰۰۰ زوج انجام دادم بدست اوردم این است که زوج هایی می توانند در زندگی خود به موفقیت دست پیدا کنند که مشکلاتی را که از نظر دیگران غیر قال حل است، با گفتگوی مناسب و همدلی حل نمایند. تعداد بسیار زیادی از افراد هستند که تصور می کنند اگر دعوا نکنند ثبات و سلامت ارتباط خود را تضمین کرده اند و اکثراً تلاش می کنند که پرچم “ما اصلاً دعوا نمی کنیم” را بر فراز خانه خود افراشته نگه دارند. عقیده من این است که موفقیت حقیقی زمانی حاصل می شود که دو نفر بتوانند تفاوت های ذاتی یکدیگر را متوجه شده، آنها را بشناسند، و بپذیرند. تنها در این صورت است که دو نفر می توانند عشق واقعی خود را نثار یکدیگر کرده و از ثمرات واقعی ازدواج بهره بگیرند.

موفقیت و یا عدم موفقیت هر ازدواجی را می توان از ابعاد مختلف مورد تحلیل و بررسی قرار داد اما به نظر من این شدت مشاجرات خانوادگی و توانایی برقراری تعامل کلامی است که می تواند زندگی دل انگیزی را به زن و شوهر هدیه دهد. در تحقیقات شخصی من برای تشخیص موفقیت زندگی های مشترک زوج ها را بر اساس فراوانی تعداد دفعات مشاجرات خانوادگی، سیمای ظاهری زوجین در حین جر و بحث، و واکنش های فیزیکی (نظیر بالا رفتن ضربان قلب، و میزان تعرق) در گروههای مختلف طبقه بندی نمودم. تیم آزمایشگاهی ما همه این موارد را زمانیکه بحث میان زن و شوهر بالا می گرفت تجزیه و تحلیل می کردند. در این میان کلماتی که از زبانشان خارج می شد و لحن ادا کردن این کلمات نیز مورد ارزیابی قرار گرفت.

اما خانم ها و آقایون همواره باید به این مطلب توجه داشته باشند که تنها دانستن این مطلب که چگونه می توانند به درستی با یکدیگر مشاجره کنند زندگی موفقی را به آنها مژده نمی دهد و برای رسیدن به موفقیت نهایی در زندگی مشترک خود باید چیزهای زیاد بسیاری را نیز آموزش ببینند. شما هیچ دو زوجی را پیدا نمی کنید که مشکلاتشان را با اتکا به یک شیوه ی همسان حل کنند و همچنین تعریف زوجها از مقوله ی “حل کردن مشکل” نیز به طور کلی از یک خانواده به خانواده دیگر کاملاً متفاوت است. با تحقیقات فراوان به این نکته دست پیدا کردم که خانواده های سالم عموماً از سه تکنیک زیر برای حل مشکلاتشان بهره می گیرند:

بررسی و تائید: اغلب با اتکا به این روش زوجین با یکدیگر مصالحه و سازش می کنند، و مشکلاتشان را برای رسیدن به توافق دو جانبه حل می کنند.

دگرگونی متغیر: دو طرف جوش می آورند و یک بحث داغ راه می افتد و نهایتاً هر کس بحث را به سوی دلخواه سوق می دهد.

اجتناب و فرار از مشاجره: زوجین با هم توافق می کنند که کاملاً طبیعی است که در موردی خاص با هم موافق نباشند و سعی می کنند تفاوت ها را همانگونه که هستند بپذیرند و به زندگی ادامه دهند.

پیش از این مشاوران خانوادگی تصور می کردند که تکنیک فرار و یا اجتناب از مشاجره خطرناک بوده و می توانند منجر به نابودی ازدواج شوند اما طی تحقیقاتی که من انجام دادم به این نتیجه رسیدم که هر سه شیوه کاملاً به یک اندازه مفید هستند و هر زوجی بسته به شرایط شخصیتی زن و مرد می تواند در شرایط مختلف آنها را به کار گیرد.

شیوه های یک ازدواج “سالم”

یکی از اولین نکاتی که در ازدواج باید آنرا رعایت کنیم “ادب” است. زمانی که شادی و خنده از میان می رود و جای خود را به خشم و نفرت می دهد، چیزی جز درد و انتقاد در انتظار زوج ها نیست. در این حالت دیگر هیچ شانسی برای برگرداندن ارتباط کلامی به حالت عادی وجود ندارد و الگوهای رفتاری درست در فضای خصمانه و سرشار از افکار منفی به طور کلی از میان می روند؛ اما هنوز یک مطلب جالب وجود دارد: خانواده هایی هستند که دعواهای آنها به سهمگینی طوفان است اما هنوز هم زندگی های شاد و قانع کننده ای را دنبال می کنند.

سه زوجی را که در زیر به شما معرفی می کنیم هر یک سه شیوه مختلف ارتباطی را برای خود برگزیده اند و هر سه از زندگی خود خشنود و راضی هستند.

بردیا و حنانه ۳۰ ساله هستند و هر دو از خانواده ها ی می آیند که در آنها والدینشان تمایلی به  برقراری ارتباط کلامی نداشته اند. به همین دلیل این دو تصمیم می گیرند که اصل اول ازدواج خود را بر روی برقراری ارتباط کلامی مفید پایه گذاری نمایند و در این کار هم موفق شده اند. هر چند گاه و بی گاه با هم مشاجره دارند اما پیش از اینکه به مرحله عصبانیت برسند، ابتدا در مورد تفاوت های موجود خود با هم صحبت می کنند و کنفرانس هایی را ترتیب می دهند که در آن هر کدام آزادانه نقطه نظرات خود را برای دیگری توضیح می دهد و اصولاً در آخر کار با هم بر سر مسائل به توافق رسیده و کارشان به مصالحه و سازش ختم می شود.

مجید ۴۰ ساله و آنیتا ۲۵ ساله دومین زوج ما هستند. آنها خودشان هم قبول دارند که بیش از هر زوج دیگری با هم مشاجره و دعوا می کنند. آنها اصولاً در حین مشاجره حرف یکدیگر را قطع می کنند و فقط از نظرات خود دفاع می کنند و هیچ توجهی به اینکه نظر طرف مقابل چیست و در حال توضیح چه مطلبی است ندارند. به هر حال با این اوضاع و احوال قادرند که در نهایت به نوعی سازش دست پیدا کنند و به نحوی با هم کنار بیایند. هر چند گاهی تنش زیادی به ارتباط آنها وارد می شود، اما به نظر می رسد که پس از اتمام دعوا خیلی سریع همه چیز را فراموش می کنند و به روال عادی زندگی باز می گردند.

جهان ۲۹ ساله و ملیکا ۲۷ ساله اظهار می کنند که تقریباً نظرشان در مورد بیشتر مسائل یکی است، و از آغاز کار هم همین تشابه بود که آنها را به هم جذب کرد. هر چند می توانند ساعت های متمادی از یکدیگر دور باشند، اما زمانی را که در کنار هم سپری می کنند بسیار لذت بخش است و کمتر اتفاق می افتد که بر سر موضوعی با هم اختلاف سلیقه داشته باشند؛ اما زمانی هم که بر سر مسئله ای با هم دچار مشکل می شوند، تصمیم می گیرند که هر یک جداگانه به پیاده روی برود و یا دوش بگیرند زیرا آب خود باعث تمدد اعصاب می شود و این دو نفر فکر می کنند که این شیوه خیلی بهتر از جر و بحث کردن است.

جای تعجب نیست که بردیا و حنانه هنوز هم به مدت ۵ سال است که با هم زندگی می کنند و تا کنون هیچ گونه مشکلی نداشته اند و همینطور مجید و آنیتا و جهان و ملیکا. با این وجود زندگی های زناشویی مثل بردیا و حنانه برای مدت زمان زیادی به عنوان تنها الگوی یک ازدواج موفق و ایده آل شناخته می شد. این دو نفر حتی زمانیکه در مورد مسائل حساس صحبت می کنند باز هم این توانایی را دارند که احساسات خود را به طور کامل کنترل کرده، آرامش خود را حفظ کنند، و تا زمانیکه به درستی متوجه عقاید و احساسات طرف مقابل نشده اند از جای خود تکان نمی خورند.

به همین خاطر هم هست که من این قبیل زوج ها را در گروه “برسی و تائید” جای می دهم. حتی در داغترین نقطه ی بحث هم باز این اجازه را به همسر خود می دهند که حرف های دلش را بزند و به او این اعتبار را می دهند و حرف های او را با ارزش می پندارند حتی اگر نظر شخصی شان چیز دیگری باشد و اصلاً با او موافق نباشند. با بکارگیری این شیوه به مرور زمان نوعی احترام دو جانبه در ارتباط حکمفرما می شود و به مرور زمان از تعداد دفعات بحث و مشاجره ای که ممکن است زوجین با آن روبرو شوند کاسته می شود.

مجید و آنیتا موضع کاملاً متفاوتی نسبت به بردیا و حنانه دارند، اما باز هم پیوند های عاطفی آنها به قوت خودش باقی مانده. حال چطور افرادی که نحوه صحیح جر و بحث را نمی دانند باز هم می توانند زندگی خوب و خوشی را دنبال کنند؟ البته حقیقت اینجاست که همه زوج هایی که تا این حد با هم دعوا و جر و بحث می کنند، اینقدر خوشحال نیستند و زندگی پایداری را دنبال نمی کنند. به همین دلیل هم هست که ما آنها  را “دگرگونی متغیر” نام نهاده ایم، چرا که در یک لحظه تا آخرین حد با هم دعوا می کنند، اما لحظه ای بعد هیچ چیز به دل نمی گیرند و دعوا را به دست فراموشی می سپارند و چون از حس بخشش بالایی برخوردار هستند به آسانی می توانند در کنار هم به آرامش برسند.

افرادی که در این گروه جای می گیرند احساس می کنند که حق آنها در زندگی به اندازه همسرشان است. به تمام انسان ها به یک چشم نگاه می کنند، حقوق همه افراد را مساوی می دانند، و افراد مستقلی هستند و انگیزه ی آنها برای ازدواج نمایان ساختم خصوصیت ها منحصر بفردشان می باشد. در حقیقت در بیان احساسات خود به یکدیگر خیلی راحت هستند، هیچ تعللی در ابراز احساسات خود نشان نمی دهند، و افراد رک و روراستی هستند.

این قبیل ازدواج ها خیلی شور و هیجان بالایی دارند و افراد نسبت به هم احساسات زیادی دارند. و اما کسانیکه از شیوه “اجتناب و فرار” استفاده می کنند مانند جهان و ملیکا مثل این است که اغتشاشات، آشوب، و جنجال یک طوفان سهمگین را به قصد رسیدن به آبهای آرام ساحل تابستان ترک می نمایند. اتفاقات خاصی در این قبیل زندگی ها نمی افتد. نام دقیقتر این قبیل زوج ها “کوچک کننده مشاجرات” است. با جای اینکه که بیایند و بنشینند و در مورد اختلافاتشان با هم بحث کنند جریان را خیلی ساده گرفته و از آن می گذرند و به نوبه خود در ازدواج موفق هستند.

شاید تفاوت های بسیار زیادی را در این سه نمونه زندگی مشاهده کنید. یکی بی توجهی می کند یکی مشکلات را هدف قرار می دهد و یکی پا به فرار می گذارد؛ اما نکته ای که هست این است که خانواده هایی هستند که به طور مجزا هر یک از سه شیوه فوق ر به کار می گیرند و موفق هم هستند. در حقیقت در مثال های بالا هر یک از سه گروه شیوه منحصر بفرد خود را انتخاب نموده تا در کنار همسرش به آرامش و آسایش دست پیدا کند.

علم عادت شناسی ازدواج

ماهیت احساسی هر ازدواج به میزان تعادلی که میان احساسات مثبت و منفی زوجین وجود دارد بستی دارد. این تعادل عامل مهمی است که به مثابه یک ترموستات عمل می کند و کار آن تعدیل هارمونی احساسی در زندگی مشترک است. به عنوان مثال اگر زوجین به یکدیگر توهین کرده و یکدیگر را تحقیر کنند، باید بدون معطلی عذرخواهی کرده و با انتقال احساسات مثبت به طرف مقابل ناراحتی ایجاد شده را از دل او در بیاورند. حالا لازم نیست که حتماً این کار را همان لحظه انجام دهند، اما به هر حال دیر یا زود می بایست این کار را انجام دهند.

چیزی که اساساً زوج های راضی را از زوج هایی که در بدبختی گیر افتاده اند، جدا می کند تعادل موجود میان احساسات مثبت و منفی است که نسبت به یکدیگر دارند.

به عنوان مثال زوج های جزء گروه “دگرگونی متغیر” دعواهایی که میانشان اتفاق می افتد را بعداً با مقدار بسیار زیادی عشق و محبت جبران می نمایند، البته منظور ما از تعادل یک رقم ۵۰ – ۵۰ نیست. به عنوان بخشی از تحقیقاتم من مدت زمانی را که زوجین با هم به بحث و مشاجره می پرداختند و زمانی را که به هم انرژی مثبت می دادند، یکدیگر را ناز و نوازش می کردند، به هم لبخند می زدند، از هم تعریف می کرند، و غیره را جدول بندی نمودم و به این نتیجه رسیدم که نسبت بسیار جالبی میان زمانهای مثبت و منفی وجود دارد که در تمام ازدواج های موفق تقریباً مشابه است.

این نسبت ۵ به ۱ بود. به این معنا که زمانهای خوشی و مثبت ۵ برابر بیشتر از زمان های مشاجره و کدورت است. یک چنین زندگی در طول زمان ثبات و دوام خواهد داشت. در مقابل زوج هایی که نهایتاً کارشان به طلاق کشیده می شود معمولاً لحظات خوبی و خوشی کمتری با هم داشتند و عمده زمانی را که با هم سپری می کردند به بحث و مشاجره می پرداختند.

علائم خطر: چهار اسب سوار

اگر شما جزء افرادی هستید که در یک ازدواج نادرست قرار گرفته اید، شاید احساس کنید که به هیچ وجه قادر نیستید از مخمصه ای که در آن گرفتار شده اید بیرون بیایید. بیشتر زوج ها قبل از اینکه راهی دادگاههای خانواده شوند، به هیچ وجه قادر به تغییر روند روابط کلامی خود نیستند و همین امر سببب ایجاد جدایی میان آنها می شود و پایان تلخی را برای زندگی آنها در پی دارد.

پیش بینی این مسئله که احساسات و عکس العمل هایی که متعاقب آنها از افراد سر می زند می تواند شانس نجات یک ازدواج را افزایش دهد. من معتقدم که زوجین با تجزیه و تحلیل موانعی که سبب ایجاد بی ثباتی در روابط آنها می شود می توانند راه خود را به سمت تجربه یک زندگی شیرین باز کنند و ماجراجویی های زندگی مشترک خود را از نو آغاز نمایند.

اولین آبشاری که زوجین باید در دمادم آشفتگی های زندگی از آن عبور کنند “چهار اسب سوار” است که ۴ فاکتور مصیبت بار برای تعامل کلامی هستند و قادرند تا تلاش شما را به طور کامل برای برقراری ارتباط کلامی مقتضی پایمال کنند. زمانیکه زوجین به این نوع جبهه گیری ها عادت کنند رفته رفته حس منفی آنها به هم بیشتر شده و بنیان زندگی خانوادگی از هم پاشیده می شود. نهایتاً کور و کر می شوند و به هیچ وجه قادر به رویت تلاش های طرف مقابل برای ایجاد صلح و آرامش نمی شوند. زمانیکه پای یک اسب سوار جدید به رابطه باز می شود، او راه را برای ورود دیگری هموار می سازد و خیلی بی سر و صدا کلیه آمال و آرزوهای زوجین را با خاک یکسان می کند.

اولین اسب سوار:

انتقاد

زمانیکه سلما و رضا سال اول دانشگاه با هم آشنا شدند و ازدواج کردند همه تصور می کردند که خوشبخت ترین زوج روی زمین هستند. اما پس از مدتی مشکلات خودشان را نشان دادند. به عنوان نمونه آنها در زمینه صرفه جویی با هم اختلاف نظر داشتند. سلما احساس می کرد که همسرش بیش از اندازه ولخرج است. در ابتدا به او تذکر می داد اما زمانیکه متوجه شد حرف هایش به هیچ وجه بر روی رضا اثر نمی گذارند، تصمیم گرفت تا موضع خودش را تغییر دهد و اتفاقی که نباید می افتاد به وقوع پیوست و کاری را انجام داد که چیزی جز مرگ و ویرانی را برای ارتباطشان به همراه نداشت: به جای اینکه مستقیماٌ در مورد این رفتار رضا گله و شکایت کند، شروع کرد به انتقاد کردن از او.

اکر با نگاهی سطحی به این موضع نگاه کنید، شاید به نظرتان هیچ گونه تفاوتی میان انتقاد و شکایت جود نداشته باشد؛ اما انتقاد عبارت است از حمله کردن به شخصیت طرف مقابل و زیر سوال بردن ماهیت درونی وی و معمولاً با سرزنش همراه است. مثلاً وقتی سلما می گوید: “تو همیشه فقط به خودت فکر می کنی” او به رضا توهین می کند و نه تنها کاری که رضا انجام داده است را زیر سوال می برد بلکه او را فرد خودخواهی نیز تصور می کند.

از آنجایی که تنها تعداد کمی از زوج ها هستند که می توانند به طور کامل از انتقاد خودداری کنند اغلب زوج ها گهگاه از هم انتقاد می کنند و اولین اسب سوار اصولاً بسیار وارد است و به خوبی می داند که باید چگونه پای خود را به زندگی های زناشویی باز کند. یکی از دلایلش هم این است که انتقاد یک میان بر برای گله و شکایت است. البته ما منکر این امر نیستیم که نشان دادن ناراحتی و عدم موافقت یکی از شیوه هایی است که اگر به روش صحیح ابراز می شود می تواند بنیان های خانوادگی را محکم تر کند.

مشکل از زمانی شروع می شود که یکی از طرفین احساس می کند طرف مقابل برای حرف های او هیچ گونه ارزشی قائل نیست و بدون توجه به شکایات همسر خود برای دفعات مکرر آن کار را تکرار می کند و به طرف مقابل آسیب می زند. زمانیکه چنین وضعیتی پیش می آید با هر بی توجهی فرد به یاد تمام بی توجهی های که همسرش از بدو شروع زندگی مشترک نسبت به او داشته می افتد و به تدریج فرد شروع می کند به انتقاد کردن از همسر و به جای اینکه تنها از کاری که همان لحظه انجام داده ایراد بگیرد و ناراحتی خود را ابراز کند، کل شخصیت او را زیر سوال می برد.

یکی از رایج ترین انواع شکایت ها این است که فرد لیست بلند و بالایی از کلیه گله و شکایت های بی پاسخ مانده خود در ذهن درست می کند و تحویل طرف مقابل می دهد. من این کار را تشبیه به “سینک ظرفشویی” می کنم. شما هر چیزی که در آشپزخانه به چشمتان می خورد را داخل سینک پرت می کنید. نوع دیگر انتقاد این است که همسرتان را غیر قابل اعتماد می کنید، به این ترتیب که می گویید: “من به تو اعتماد کرده بودم و فکر می کردم تو لیست کارها را چک می کنی ولی تو با بی توجهی این کار را انجام ندادی و باعث شرمندگی من شدی، این بی توجهی و بی اهمیتی تو نسبت به مسائل اطرافت واقعاً مرا شگفت زده می کند”. فرق میان شکایت و انتقاد این است که شکایت فرد را متهم به ارتکاب جرم نمی کند و در حقیقت نارضایتی فرد از یک امر بخصوص را به تصویر می کشد اما انتقاد دارای یک چنین ماهیتی نیست.

یکی دیگر از جنبه های انتقاد کیفیت تعمیم دادن و گرفتن نتایج کلی در مورد طرف مقابل است. یکی از نشانه های انتقاد استفاده مکرر از کلماتی نظیر: “تو هیچ وقت” و “تو همیشه” است.

شکایت: “ما به اندازه ای که من دوست دارم بیرون نمیریم”

انتقاد: “تو اصلاٌ من رو هیچ وقت بیرون نمی بری”

شاید کسی که انتقاد می کند خودش هم متوجه نباشد که در حال انجام چه کاری است و بادست های خود در حال نابود کردن رابطه اش می باشد. زمانیکه جو انتقاد بوجود می آید، مشکلات فراوان دیگری نیز وارد رابطه می شوند که وضعیت را از قبل هم بدتر می کنند. زمانیکه یک چنین اتفاقی می افتد جارچی خبر ورود دومین اسب سوار را هم می دهد که شما را بیش از پیش دچار دردسر می کند.

دومین اسب سوار:

اهانت

اولین سالگرد ازدواج رضا و سلما فرا رسید اما آنها هنوز نتوانسته بودند اختلافات مالی را که با هم داشتند حل و فصل نمایند. متاسفانه دعواهایی که با هم داشتند شدت بیشتری پیدا کرده بود و جنبه شخصی به خود گرفته بود. سلما دیگر مانند گذشته حس خوبی نسبت به رضا نداشت. در حین همین جیغ و فریاد ها بود که یکروز سلما می گوید: “چرا اینقدر بی مسئولیت هستی؟” دیگر میزان عصبانیت او به اوج می رسد و شروع می کند به تحقیر کردن و اهانت به رضا. رضا هم کاسه صبرش لبریز می شود و می گوید: “خفه شو، احمق، از دستت خسته شدم” و همین جاست که دومین اسب سوار “اهانت” وارد میدان می شود.

تفاوت میان انتقاد و اهانت این است که با اهانت طرف مقال را کوچک و حقیر می کنیم و از نظر روحی و روانی به او آسیب وارد می آوریم. با کلمات و زبان بدنی ضربات مهلکی به قلب شریک زندگی خود وارد می کنید. منبع تغذیه آن هم داشتن افکار و احساسات منفی نسبت به شریک زندگی تان است. با خود فکر می کنید او احمق وبی لیاقت است.

زمانی که یک چنین اتفاقی به وقوع می پیوند، زوجین به این موضوع فکر می کنند که اصلاً به چه دلیل عاشق هم شده اند؟ و به محض اینکه چنین فکری به ذهنشان خطور می کند دیگر از وجود هم لذت نمی برند، از هم تعریف نمی کنند، و هیچ جذابیتی در نظر یکدیگر ندارند و نقطه کانونی ارتباط آنها تبدیل به فحاشی و بد زبانی می شود.

متاسفانه تجربه سلما و رضا چیز نادری نیست. زمانیکه اهانت و تحقیر پای خود را به رابطه باز می کند، شما به مرور زمان خصوصیات مثبت شریک زندگی تان را به دست فراموشی می سپارید و در زمانیکه عصبانی هستید حتی یک خوبی هم نمی توانید در وجود او پیدا کنید.

تشخیص اینکه شما و همسرتان دچار این آسیب شده اید کار ساده ای است. از جمله بارزترین نشانه ها می توان به موارد زیر شاره کرد:

دشنام

مسخره کردن

زبان بدنی – نیشخند، چپ نگاه کردن، پیچش لب بالایی

در روابط موفق هم حتی انتقاد و اهانت وجود دارد زیرا همه ما انسان هستیم و بروز این موارد در وجود بشر کاملاً طبیعی است. اما اگر تا این حد پیش رفتید برای از بین بردن این قبیل اهانت ها و بازگرداندن شادی به زندگی به محض اینکه متوجه شدید بحث رو به دشنام دادن حرکت می کند حداقل باید تا مدتی از صحبت کردن بر سر مسائل مشکل زا با شریک زندگی خود بپرهیزید.

سومین اسب سوار:

حالت تدافعی گرفتن

زمانیکه اهانت و تحقیر وارد یک خانه می شود ارتباط زناشوی از بدهم بدتر می شود. زمانیکه یکی به دیگری اهانت می کند، او هم حالت تدافعی به خود می گیرد و واکنشی به مراتب بدتر از خود نشان می دهد. هر یک از این دو نفر تصور می کند که قربانی این ارتباط شده است و هیچ یک تمایلی به آن ندارد که کوتاه بیاید و برای حل مشکل اصلی قدم بردارد. در حقیقت هر یک خودش را بی گناه می داند.

مشکل اصلی از اینجا نشات می گیرد که چون فرد خودش را به نوعی قربانی محسوب می کند به همین دلیل هیچ اشکالی نمی بیند که دست به دفاع از خودش بزند؛ و این کار به جای اینکه مشکل افراد را حل کند مانعی بر سر راه آنها خواهد بود. اگر حالت تدافعی به خود بگیرید، در حقیقت با این نگرش مشکلات زناشویی خود را دو چندان کرده اید. خود را با علائم “حالت تدافعی” آشنا کنید تا بتوایند آنها را آنچنان که ماهیت واقعی شان هست تشخیص دهید:

عدم مسئولیت پذیری. بدون توجه به این مطلب که شریکتان مرتکب چه خطا و یا اشتباهی شده است شما پافشاری می کنید که باید او سرزنش شود و معتقدید که هیچ کار خطایی از شما سر نزده است.

بهانه جویی: شما ادعا می کنید که شرایط خارجی که فرای قدرت کنترل شما هستند شما را مجبور کرده اند که یک چنین واکنشی از خود نشان بدهید.

مخالفت به دلیل ذهن خوانی منفی انگارانه. گاهی اوقات ممکن است همسرتان در مورد احساسات شخصی و خصوصی تان حدس و گمان هایی بزند: “من می دانم تو در این مورد چه فکری می کنی” و یا “من می دانم تو فکر میکنی این وقت تلف کردن است”. زمانیکه این نوع ذهن خوانی به سمت افکار منفی متمایل می شود، سبب ایجاد حالت تدافعی در شما می شود.

شکایت ممزوج – شما با شکایت و یا انتقاد همسرتان مواجه می شوید و سریعاً خودتان هم شروع می کنید به شکایت کردن از او و اصلاً هیچ توجهی نمی کنید که همسرتان مشغول صحبت کردن پیرامون چه امری بوده است.

تکرار مکررات – به جای اینکه تلاش کنید تا نقطه نظرات همسرتان را متوجه شوید، به دفعات زیاد حرف های خودتان را بی توجه به دیدگاه طرف مقابل تکرار می کنید. هر دو فکر می کنند که حق با آنهاست و تصور می کنند که فکر کردن به نظریات طرف مقابل وقت تلف کردن است.

اولین راه برای رهایی از دام دومین اسب سوار این است که احساس نکنید همسرتان با هر حرفی که می زند قصد دارد به شما حمله کند. سعی کنید خودتان را با او همدل کنید، شاید انجام این کار در زمان عصبانیت ساده نباشد اما بعداً که قدری آرام تر شدید به راحتی می توانید از عهده آن برایید. وقتی این کار را انجام دهید متوجه خواهید شد که می تواند چه تاثیرات معجزه آسایی را در بر داشته باشد. اگر با آغوش باز از حرف های او استقبال کنید، همسرتان نیز انتقاد را کنار می گذارد و در زمان اختلاف سلیقه لازم نیست که افراد حالت تدافعی به خود بگیرند.

چهارمین اسب سوار:

دیوار سنگی

از آنجایی که رضا از نحوه برخورد و حملات سلما خسته و درمانده شده بود به مرور زمان تصمیم گرفت که جواب او را ندهد و شرایط آنها هر روز بدتر می شد و دیگر خبری از گفتگو و تبادل نظر نبود. دعواهای آنها اینگونه بود که سلما شروع می کرد به داد و فریاد زدن و رضا هم می نشست و چیزی نمی گفت و سلما با جیغ و فریاد می گفت: “تو فقط بلدی یک گوشه بنشینی و هیچ چیز نگویی، مثل این است که من با دیوار حرف می زنم.”

اصولاً در زمان صحبت کردن، کسی که شنونده است پس از اتمام حرف گوینده از خود عکس العملی نشان می دهد، اما کسی که مثل دیوار میشود هیچ گونه واکنشی نسبت به حرف های طرف مقابل از خود نشان نمی دهد و فقط سکوت می کند.

کسانیکه این کار را انجام می دهند، شاید خو

دشان هم خبر نداشته باشند که با انجام یک چنین کاری باعث بیشتر کردن فاصله میان خود و همسرشان می شوند. قصد دارند که با این کار عدم رضایت خود را نشان دهند اما در واقع خود را انسان خود بین و از خود راضی نشان می دهند. این مسئله به ویژه زمانی صدق می کند که آقا یک چنین واکنشی را در برابر همسرش از خود نشان می دهد. بیشتر آقایون زمانیکه خانم ها یک چنین کاری را در مقابلشان انجام می دهند، بیش از اندازه از نظر روحی احساساتشان تحت الشعاع قرار نمی گیرد؛ اما زمانیکه خانم ها با یک چنین عکس العملی مواجه می شوند ضربان قلبشان بیش از اندازه بالا می رود.

زمانیکه افراد به یک چنین وضعیتی می رسند، باید گفت که احتمال از هم پاشیدن زندگی مشترک نیز بالا می رود. اغلب زن و شوهر تصمیم می گیرند که از هم جدا زندگی کنند و کمتر همدیگر را ببینند و نهایتاً نیز طلاق می گیرند. نجات زندگی مشترک در یک چنین شرایطی نیازمند کار بسیار زیاد و همدلی روحی است.

زمانیکه پای چهارمین اسب سوار به زندگی مشترک باز می شود، خطرات دیگری هم در پی آن ایجاد می شود. زن و شوهر احساس اولیه ای که نسبت به یکدیگر داشته اند را از یاد می برند، افکار منفی نسبت به یکدیگر وجودشان را فرا می گیرد و کلیه این امور خود به خود به فاصله گرفتن و تنهایی هر یک از زوجین دامن می زند، اما اگر خانم و آقا به درستی تشخیص دهند که دچار چه وضعیتی شده اند و چه اتفاقی برای ازدواج خوبشان روی داده باز هم می توانند الگویی برای بهبود وضعیت خود گسترش دهند و مجدداً کنترل امور را به عهده بگیرید.

کلید ارتقا و بهبود ازدواج

زمانیکه احساس در هم شکستگی به شما دست می دهد، تعمداً تلاش کنید تا خودتان را آرام کنید. این استراتژی به شما کمک می کند تا بتوانید حالت تدافعی کمتری به خود بگیرید و تبدیل به یک دیوار سنگی نشوید. بر طبق نمونه های آزمایشگاهی زمانیکه ضربان قلب هر یک زوجین بالا می رود، دیگر قادر به ادامه گفتگوی سالم نیستند و اساس ارتباط موجه از بین می رود. اگر افراد یاد بگیرند که چگونه می توانند در تمام طول بحث خونسرد بمانند و در تمام شرایط آرامش خود را حفظ کنند، مشاجرات بی حاصل میان آنها کاهش پیدا می کند و دیگر لازم نیست که از صحبت های ضروری فرار کنند.

همچنین اگر زوجین آموزش ببینند که در طول بحث حالت تدافعی به خود نگیرند، عادات مخرب دیگر نیز از زندگیشان حذف خواهد شد. اگر شنونده غیر تدافعی باشید، منفی گرایی کمتری در ذهن شما جایگزین می شود و همچنین کمتر تصور می کنید که باید نقش یک دیوار سنگی را ایفا کنید؛ به ویژه برای آقایون. اما به خاطر داشته باشید که حالت تدافعی گرفتن یک خیابان دو طرفه است و اگر به دور از حالت تدافعی صحبت کنید، مطمئن باشید که طرف مقابل هم با یک چنین لحنی با شما صحبت خواهد کرد.

یکی از مواردی که می تواند برای ارتباط سودمند باشد این است که به طرف مقابل بفهمانید که او را درک می کنید. این مسئله دقیقاً نقطه مقابل انتقاد، اهانت، و حالت تدافعی گرفتن است. به جای اینکه به نظرات طرف مقابل حمله کنید و یا نسبت به آنها بی توجهی به خرج دهید، بهتر است برای یک لحظه هم که شده خودتان را جای او بگذارید و از دید او این مطلب را بررسی کنید و شاید به این نتیجه برسید که حرف های او زیاد هم بیراه نیستند.

زمانیکه در مشاجرات از این تکنیک استفاده کرده و به موفقیت برسید، ترجیح می دهید که دفعات بعدی نیز همین کار را انجام دهید. به این منظور باید تلاش فراوانی کنید و تکنیک مورد نظر را به دفعات تکرار نمایید. به مرور زمان این نوع نگرش در وجود شما به صورت خودکار جایگزین واکنش های غیر اصولی می شود و حتی زمانیکه خسته هستید باز هم می توانید مکالماتی داشته باشید که نهایتاً به نفع دو طرف به پایان برسند.

تمرین: مقایسه کنید

این تمرین به شما این شانس را می دهد که میزان تداوم و قدرت زندگی مشترک خود را با زوج های دیگر مقایسه کنید.

۱- هر یک از شما نام چهار زوجی را که هر دو می شناسید بر روی یک برگ کاغذ یادداشت کنید. دو نمونه زوجی که تصور می کنید ازدواج “موفق” داشته اند و دو نمونه “ازدواج ناموفق”

۲- حال با هم اسم ها را بررسی کنید و هر یک دلایل این امر را که چرا فکر می کنید ازدواج آنها موفق و یا ناموفق بوده را بیان کنید. شاید یکی را به خاطر نحوه بزرگ کردن فرزندان ستایش می کنید و دیگری را به خاطر اهانت کردن به یکدیگر در جلوی جمع سرزنش کنید.

۳- در میان این زوجها جایگاه زندگی مشترک خود را مشخص کنید. ببینید شما و همسرتان برای عبور از شرایط سخت چه واکنش هایی را انجام می دهید و چگونه مشکلات موجود در زندگی را اداره و کنترل می نمایید. آیا به رفتارهایی برخورد می کنید که آنها را نمی پسندید و تمایل به تغییر دادن آنها داشته باشید؟ آیا برخوردهایی هستند که بخواهید آنها را در زندگی خود راه دهید؟

۴- ببینید توانایی شما به عنوان یک زوج برای برطرف کردن موانع و مشکلات تا چه حد است. آیا مشکلاتی در زندگی شما بوده اند که از آنها با موفقیت عبور کرده باشید و اگر چنین است این کار را چگونه انجام داده اید؟

جبران آسیب ها

خوشبختانه در همه روابط بالاخره راهی برای درست کردن اوضاع و احوال آشفته وجود دارد که معمولاً زمانی به آنها نیاز می شود که هر دو نفر ناامید و عصبانی هستند. خانواده های خوشبخت برای خود یکسری عبارات و اعمالی دارند که در حین مشاجرات با اتکا به آنها از بروز افکار منفی در ذهن طرف مقابل جلوگیری بعمل می آورند و اجازه نمی دهند که رفتار خود و همسرشان غیر قابل کنترل شود. این واکنش ها از نظر روانشناسی مانند چسبی عمل می کند که زن و شوهر را همچنان متصل بهم نگه می دارد. از جمله این موارد می توان به چند نمونه زیر اشاره کرد:

۱- سعی کنید نظرات خود را لحظه به لحظه در مورد خود بحث اعلام کنید، مثلاً: “اجازه بده حرفم را تمام کنم” و یا “فکر می کنم از موضوع اصلی بحث منحرف شده ایم” و یا “این حرف تو احساسات مرا خدشه دار کرد” و…

۲- همان موقع که چیزی در حال وقوع است نظر خود را اعلام کنید و اجازه ندهید تا افکار منفی در مورد مسئله ای خاص آنقدر رشد کنند که ذهن شما را احاطه نماید.

۳- به همسرتان یاد آوری کنید که با وجود بحث ها و مشاجراتی که با هم دارید، باز هم او را دوست می دارید و برایش احترام قائل هستید.

۴- از عباراتی نظیر: “بله، متوجه شدم” ، “ادامه بده” ، “درسته” استفاده کنید تا طرف مقابل متوجه شود که برای حرف هایش ارزش قائل هستید. این مسئله از نظر روحی روی طرف مقابل تاثیر زیادی می گذارد و جزء تکنیک هایی است که زوج های موفق در آن تبحر خاصی دارند.

ادامه مطلب / دانلود

آیا همسرم مرا دوست دارد؟

از همان روز خواستگاری تا زمانی که بچه ها بزرگ می شوند و سر زندگی شان می روند، زندگی مشترک شما با مشکلات ریز و درشتی روبه رو خواهد بود. اما همسری که عاشقانه شما را دوست دارد، هرگز از شما به عنوان حلال مشکلات استفاده نمی کند.

«او نمی گوید دوستت دارم! اصلا شاید دوستم ندارد. شاید تنها به زندگی با من عادت کرده و اگر هر زن دیگری هم جای من بود، با او همین رفتار را می داشت. شاید در جوانی اش یک شکست عشقی عمیق خورده و دیگر نمی تواند مرا دوست داشته باشد. شاید به اصرار خانواده اش به این ازدواج تن داده و دلش می خواهد دوباره به روزهای مجردی اش برگردد. شاید…»

اینها حرف هایی است که بسیاری از زن های ایرانی در دل دارند. زن هایی که همسران شان میانِ سنت و مدرنیته گیر افتاده اند و با وجود تمام عشق و احترامی که برای آنها قائل هستند، از عهده گفتن یک جمله ساده برنمی آیند: «دوستت دارم!» این مردها میانه ای با گل و هدیه ندارند، جمله عاشقانه بلد نیستند و بعد از بحث به جای عذرخواهی می خواهند با عادی رفتار کردن، موضوع را به فراموشی بسپارند.

اگر شما هم یکی از زن هایی هستید که زیر یک سقف با چنین مردی زندگی می کند، بهتر است قبل از قضاوت کردن با این ۱۰ نشانه مردانه ابراز عشق آشنا شوید.

مرد عمل است

همسر شما یک مرد سنتی است که فکر می کند ابراز احساسات یک کار زنانه است. اگر این طور است شما حداقل تا مدتی باید به دنبال نشانه دیگری بگردید و عشقش را از روی آن حدس بزنید. چنین مردهایی دوست دارند به زبان بی زبانی حرف بزنند و شما می توانید از هزار و یک موقعیت این زبان را رمزگشایی کنید. همسر شما ممکن است «دوستت دارم» را با درست کردن وسایل خانه و کارهای تعمیراتی نشان دهد یا اینکه به جایش حمام را بشوید یا آشغال ها را بیرون ببرد.

این دسته از مردها دوست ندارند برای ابراز محبت شان کار هیجان انگیز و بزرگی انجام دهند. آنها بیشتر از آنکه بخواهند شما را متوجه حس خودشان کنند، دوست دارند برایتان یک زندگی آرام بسازند.

در اوج ترافیک دنبال تان بیایند تا راحت به خانه برگردید، بیشتر کار کنند تا در رفاه باشید یا وقتی یک فرد فضول فتنه ای علیه شما به پا می کند، بی تفاوت از کنارش بگذرد و نشان دهد به شما اطمینان دارد. این دسته از مردها تمام تلاش شان را می کنند تا دنیا جای بهتری برای شما باشد و البته تمام تلاش شان را هم می کنند که شما از این موضوع بویی نبرید.

شما را اول صف می گذارد

یک مرد سنتی، اگر عاشق همسرش باشد، بیشتر از آنچه فکرش را کنید، برای زندگی اش وقت و انرژی می گذارد. تقویم او از روی برنامه های همسرش ورق می خورد و تمام تلاشش را می کند که کوچکترین زمان خالی اش را، برای زندگی مشترکش صرف کند.میگنا دات آی آر. او با یک دسته گل به خانه نمی آید اما تمام سعی اش را می کند که در سریع ترین زمان ممکن به خانه برگردد. وقتی که از محل کارش برمی گردد نمی گوید:«دلم برایت خیلی تنگ شده بود» اما با روی باز به خانه می آید و اگر شما تمام روز را تنها در خانه گذرانده باشید، با تمام خستگی اش سعی می کند برنامه ای برای بعدازظهر شما بریزد.

او دوست دارد یک تنه تنهایی شما را پر کند و اگر هم به خاطر مشغله هایش از پس این کار برنیاید، با استقبال از برنامه های دیگری که در سر دارید، شما را در رسیدن به آرامش بیشتر همراهی می کند. او را بشناسید!

از شما کمک می گیرد

مهم نیست شما مهارت و توانایی انجام آن کار را دارید و مهم هم نیست که او به تنهایی از پس آن کار برمی آید یا نه؛ اگر همسرتان از شما برای انجام کاری کمک می خواهد، با دل و جان همراهی اش کنید.

برای مردهایی که اهل گفتن دوستت دارم نیستند، چنین مشارکت هایی نماد دوست داشتن هستند.

آنها می خواهند ساده ترین کارها را هم با کمک شما انجام دهند و به شما نشان دهند که در تمام ابعاد این زندگی، نقش موثری دارید. برای مر هایی که اهل ابراز علاقه به شیوه مدرن نیستند، کمک خواستن یعنی نشان دادن تمامی احساس. آنها با این خواسته می گویند: «دوست دارم حتی در ساده ترین بخش های این زندگی هم همراهم باشی»، پس این همراهی را از او نگیرید و ساده از کنارش نگذرید.

باورهایش را بازنگری می کند

مردهای ایرانی، با یک سری اصول به دنیا می آیند و رشد می کنند اما اگر همسرتان واقعاً عاشق تان باشد، به خاطر شما از اصول قدیمی اش دست برمی دارد. برای هر فردی قضاوت دیگران و اصولی که با آنها بزرگ شده اهمیت دارد، اما یک مرد عاشق، کمی انعطاف پذیرتر است و می تواند خط و مرزهایش را برای شما جا به جا کند. او شما را همین طور که هستید می پذیرد و به خاطر راضی نگه داشتن دیگران، برای شما شرط تغییر کردن را تعیین نمی کند. اولویت او نظر و خواسته شماست و به همین دلیل، سعی می کند دیگران را مجاب به تغییر و پذیرفتن شما کند.

خودش را تغییر می دهد.

برای همه ما تغییر کردن کار ساده ای نیست؛ حتی اگر  همسرتان عاشق ترین همسر روی زمین باشد، نباید انتظار داشته باشید سریع و آسان ویژگی هایی که دوست ندارید را کنار بگذارد. اما اگر دوست تان داشته باشد، تمام تلاشش را برای تغییر می کند. به خاطر شما صبورتر می شود و روی موضوعاتی که هیچ وقت برایش اهمیتی نداشته تمرکز می کند.

اگر از ظاهرش انتقاد کرده اید، سعی می کند به دلخواه شما لباس بپوشد. اگر برخی حرف ها یا برخورد هایش را دوست ندارید، آنها را به خاطر شما تغییر می دهد. اما گمان نکنید این تغییرات یک شبه اتفاق می افتد. شاید او هیچ وقت موفق به تغییر دادن خودش نشود اما همین که برای تغییر کردن تلاش می کند، معنای جمله « دوستت دارم» را می دهد.

رویاهایش را بدون شما نمی سازد

یک همسر عاشق، گوشه گوشه زندگی اش را در کنار شما می بیند. برای او هیچ رویایی بدون شما امکان پذیر نیست. اگر نامزدتان باشد، تمام تلاشش را می کند که هرچه زودتر با هم ازدواج کنید و اگر همسرتان باشد، برای رسیدن به یک ثبات مالی بیشتر از همیشه قدم برمی دارد. او دوست دارد در کنار شما یک خانواده کامل داشته باشد. از شنیدن خبر حضور یک بچه در زندگی تان، هیجان زده می شود.

او هر بعد این زندگی که حضور شما در آن باشد را عاشقانه دوست دارد و از هر اتفاق تازه ای در زندگی تان را استقبال می کند. برای او حضور شما در زندگی کافی است و دیگران تنها زمانی اهمیت دارند که بتوانند به بهتر شدن احساس و زندگی شما کمک کنند.

راز هایش را برای شما فاش می کند

بعضی مردها دوست دارند دنیایشان را در بسته برای خودشان نگه دارند. برای یک مرد، گفتن رازهایی که سال هاست از همه پنهان شان کرده آسان نیست.

در دنیای آنها این اتفاق تنها بَعد از یک عشق و اعتماد جدی می افتد و اگر این اعتماد ذره ای خدشه دار شود، بازهم در دنیای رازهایشان بسته می شود و تا ابد پنهان می ماند. پس گمان نکنید حرف هایی که گفتن آنها برای شما آسان است برای همسرتان هم به راحتی قابل بیان است.

وقتی زبان باز می کند برایش شنونده خوبی باشید و به او اطمینان دهید هرگز شخص دیگری از حرف هایی که میان شما رد و بدل شده، باخبر نمی شود. برای یک مرد، گفتن حرف های نگفته، نیازمند رسیدن به یک عشق بی اندازه است و اگر همسرتان شما را برای درددل هایش انتخاب کرده است، بدانید که بیش از هر کسی عاشق شماست. در این مواقع نه راهکاری به او ارائه دهید و نه با بی توجهی تان دلسردش کنید. تنها گوش کنید و نشان دهید با تمام وجود حرف هایش را می فهمید.

پابه پای تان پیش می رود

اگر شما را دوست داشته باشد، با تمام وجود دلش می خواهد راضی و خوشحال نگه تان دارد. شاید او برای یک آخر هفته رمانتیک و پر از گل و هدیه برنامه ریزی نکند، اما با دل و جان حرف های شما را می شنود و تا حل شدن نگرانی هایتان، شما را همراهی می کند. برای او فرقی نمی کند که شما به خاطر یک مسئله کاری، خانوادگی یا شخصی نگران هستید. او فقط شادی شما را می خواهد و همیشه به دنبال راه حلی برای از میان بردن دغدغه هایتان است. او با هموار کردن راه شما در رسیدن به آروزهایتان عشقش را نشان می دهد. اگر قصد ادامه تحصیل دارید، اگر به دنبال هنر هستید و اگر دوست دارید برای بزرگ کردن بچه ها وقت بگذارید، همسر عاشق تان شما را همراهی می کند تا با سختی کمتری از این مسیرها بگذرید.

شما را همان طور که هستید، می پذیرد

نمی توانید بگویید هیچ ایرادی ندارید. از ظاهر تان گرفته تا سبک لباس پوشیدن، حرف زدن، وضعیت خانوادگی یا حتی خصوصیت های اخلاقی، قطعاً مواردی وجود دارد که همسرتان در دلش با آنها میانه ای نداشته باشد. پس گمان نکنید که «دوستت دارم» نگفتن او، غیرقابل بخشش است. زیرا او با گذشتن از ایرادهای شما یا بخشیدن اشتباهات تان به شما عشقش را ابراز می کند. برای او شما همین طور که هستید قابل ستایش هستید و نمی گذارد که به خاطر ایرادهای احتمالی، دیگران به شما خرده ای بگیرند. یک همسر عاشق، همیشه پشتیبان شما می ماند و در شادی و غم، بیماری و سلامت و … برخوردی یکسان با شما دارد.

شما را حلال مشکلات نمی داند

از همان روز خواستگاری تا زمانی که بچه ها بزرگ می شوند و سر زندگی شان می روند، زندگی مشترک شما با مشکلات ریز و درشتی روبه رو خواهد بود. اما همسری که عاشقانه شما را دوست دارد، هرگز از شما به عنوان حلال مشکلات استفاده نمی کند. اگر سوءتفاهم یا تفاوت عقیده ای میان اطرافیانش و شما فاصله انداخته باشد، شما را به میانه بحران هـُل نمی دهد و با درایت خودش مشکلات را حل می کند. اگر دوست تان داشته باشد، تلاش می کند رابطه گرم و مثبتی میان شما و اطرافیانش حاکم باشد و البته مسئولیت ساختن چنین ارتباطی را تنها به دوش شما نمی اندازد.

ادامه مطلب / دانلود

عبور از جاده هولناک شکست

اگه هزار سال هم عمر کنیم نمی‌تونیم یکی رو پیدا کنیم که ادعا کنه هیچ وقت تو زندگی‌ش شکست نخورده. حتی برای یه بچه ۲ ساله هم شکست اتفاق افتاده. وقتی کسی دست رد به سینه عشق ما می‌زنه، همون احساسی بهمون دست می‌ده که یه روز تو مهدکودک با گم شدن اسباب‌بازی‌مون تجربه‌ش کردیم. اصلا زندگی همینه، یه سری شکست که مسیر حرکت ما رو تغییر می‌دن. بسته به اینکه چطوری با شکست‌هامون مواجه بشیم این مسیر می‌تونه مسیر تکامل و پیشرفت یا پسرفت باشه.
شکست خوردن تو عشق، روابط انسانی، کار، یا رسیدن به اهداف بزرگ با هر کیفیتی که باشه یه سری واکنش‌ مشابه از طرف ما داره. واکنش آدما در قبال شکست‌هاشون خیلی وقتا از یک الگو پیروی می‌کنه.
بعضی از ما اول انکار می‌کنیم، بعد عصبانی و زود غمگین می‌شیم و در نهایت این اتفاق رو می‌پذیریم. بعضی‌هامون ژست یک قربانی رو به خودمون می‌گیریم و شاید نخواهیم حالا حالا این ژست ترحم برانگیز رو رها کنیم، ولی خیلی از ما بعد از پذیرفتن شکست می‌دونیم که یه راه بیشتر نداریم. چون خورشید هنوز می‌تابه و ما هنوز نفس می‌کشیم راهی نداریم جز اینکه پیش بریم. اگه نخواهیم از گذشته فرار کنیم، هر شکستی یه پله است واسه پیشرفت‌مون تومسیری که شاید یه جایی‌ش رو اشتباه رفته بودیم. مسیری که تا یه جایی‌ش رو خوب اومدیم بعد از شکست تبدیل به یه جاده ترسناک و تاریک می‌شه، هیچی به اندازه پذیرش شکست و اشتباهات‌مون این جاده رو روشن نمی‌کنه.
هر وقت چیزی که داشتید می‌ساختید آوار شد و رو سرتون ریخت، فقط به صدای قلب‌تون گوش کنید. اگه همچنان می‌تپید بدونید که داره بهتون یه پیام می‌ده: بلند شو! چیزی که تو رو نکُشه قوی‌ترت می‌کنه. تو قوی‌تر شدی. بلند شو و نذار زیر آوار یه شکست له بشی.

ادامه مطلب / دانلود

 روشهای اعجاب انگیز برای زیبا تر شدن

اول از همه اینکه، زیبایی همیشه از درون افراد نشات می گیرد. بهترین راه برای زیبا شدن، طبیعی به نظر آمدن است اما ایده ها و راه هایی هم هست که به آن کمک می کند. لازم نیست برای زیبا دیده شدن حتماً چشمتان را در سایه و گونه هایتان را در رژگونه غرق کنید. این مقاله به شما نشان می دهد که چطور سایه ها و شکل های طبیعی صورتتان را زیباتر نشان دهید تا هم اعتماد به نفستان بالا رود و هم زیبایی طبیعی داشته باشید. اعتماد به نفس زیباترین ویژگی در دنیاست. اندامتان را صاف و سرتان را بالا نگه دارید چون این حالت احساسی در شما ایجاد میکند که بدانید که هستید، چه می خواهید و چطور باید از زندگی لذت ببرید.

مراحل

۱٫ لبخند بزنید. اگر هر از گاهی لبخند بزنید، باعث می شود هم احساس بهتری نسبت به خودتان پیدا کنید و به دیگران این احساس مثبت را منتقل کنید. حتی می توانید جلوی آینه لبخند زدن را تمرین کنید. این می تواند شروع بسیار خوبی برای روزتان باشد و حال و هوایتان را بهتر کند. اما همیشه به یاد داشته باشید که برای تکمیل زیبایی لبخندتان باید دندانهایتان را خوب مسواک کنید.

۲٫ مراقب پوستتان باشید. با یک کرم مرطوب کننده که SPF آن حداقل ۱۵ باشد، پوستتان را پاکیزه و مرطوب نگه دارید. بیشتر از سه بار در هفته روی صورتتان لیف نکشید چون ممکن است پوستتان را اذیت کند مخصوصاً اگر روی پوستتان جوش داشته باشید. برای آنها که پوست مرطوب دارند، استفاده از ماسک می تواند به از بین بردن روغن اضافی پوست کمک کند. البته این ماسک ها را هم بیشتر از یکبار در هفته استفاده نکنید.

۳٫ لایه برداری پوست، یعنی برداشتن لایه کهنه و مرده پوست، می تواند کمک کننده باشد. لایه برداری می تواند آسیب های ناشی از جوش و آکنه پوست را کاهش دهد اما اگر روی پوستتان جوش دارید، بهتر است که از متخصص پوست هم کمک بگیرید.

۴٫ با کمتر کردن آرایش صورتتان، زیبایی طبیعی تابستانی را به پوستتان ببخشید. آرایش برای تقویت شکل و ترکیب صورت شماست نه برای پوشانیدن آن. برای چشمانتان حتماً از خط چشم استفاده کنید چون به چشمانتان شکل می دهد. برای روز از رنگ ها و سایه های جیغ استفاده نکنید اما استفاده از این رنگ ها برای شب اشکالی ندارد. اگر روی صورتتان جوش دارید، برای درمان آن از محصولاتی که پوستتان را بیش از حد خشک می کند استفاده نکنید.

– لباسهایی انتخاب کنید که اندامتان را متناسب تر نشان دهد. پوشیدن لباسهای خیلی لختی هم همیشه خوب نیست چون باعث می شود دیگران فکر زیاد خوبی درموردتان نکنند.

– می توانید لباسهایی انتخاب کنید که هم جذاب و در عین حال سنگین به نظر بیایید. یک شلوار جین یا دامن با یک بلوز زیبا بسیار متناسب به نظر خواهد آمد. البته دقت کنید که کفشهایتان هم حتماً باید با لباستان ست باشد.

۵٫ با لوازم جانبی و زینتی ظاهرتان را چشمگیرتر کنید. اما دقت کنید که زیاد هم در این زمینه افراط نکنید. یک هدبند، تل یا گردن بند کافی است. یادتان باشد هرچه کمتر، بهتر.

– لباسهایی بخرید که اندامتان را لاغرتر و متناسب تر نشان دهد.

۶٫ مراقب موهایتان باشید. به طور منظم موهایتان را کوپ کنید و همیشه دنبال مدل ها و رنگ هایی برای موهایتان باشید که به شکل صورت و نوع موهایتان بیاید.

– همیشه موهایتان را شانه کنید اما نه بیش از اندازه. مدل موی صاف و فر هر دو را برای خود امتحان کنید.

– اگر قصد رنگ کردن موهایتان را دارید، دقت کنید که رنگ مورد نظرتان حتماً به رنگ پوستتان بیاید. سعی کنید فقط تا یک تا دو سایه روشنتر یا تیره تر از رنگ طبیعی موهایتان پیش روید.

۷٫ صاف بایستید. اینکار نشان می دهد که به خودتان احترام می گذارید و همه هم دنبالتان خواهند بود. علاوه بر این برآمدگی های اضافی بدنتان را هم کمتر نشان می دهد. طرز ایستادن و نشستن اهمیت زیادی دارد و می تواند به جذابیتتان اضافه کند.

۸٫ اهمیت زیبایی درونتان را درک کنید. آدم های زیبا در دنیا زیاد هستند اما زیبایی خیلی متداول است. بعد از حرف زدن با چند نفر از آنها متوجه می شوید که این آدم ها زیاد هم زیبا نیستند. رفتار بد با دیگران ممکن است درون آنها را خیلی زشت هم نشان دهد و باعث شود دیگران دیگر اهمیت چندانی به زیبایی بیرونشان هم نشان ندهند.

– پس یادتان باشد اگر با دیگران بد رفتار کنید، همه آرایشهای دنیا هم نخواهد توانست زیبا نشانتان دهد.

– به خودتان و دیگران احترام بگذارید و خواهید دید که چه حس خوبی پیدا میکنید.

۹٫  احساس خوبی نسبت به خودتان داشته باشید. وقتی حستان به خودتان خوب باشد، ظاهرتان هم خوب خواهد شد. پس اعتماد به نفس داشته باشید.

– مردم به سمت کسانیکه به خودشان احترام می گذارند جذب می شوند و با آنها راحت هستند. دوست داشتن و احترام گذاشتن به خودتان به معنی خودخواهی و خودبینی شما نیست. فقط به دیگران نشان می دهد که از ظاهر خودتان راضی و خوشحال هستید.

– خودتان باشید، با دیگران گرم و دوستانه برخورد کنید و احساس خوبی پیدا کنید. مطمئن باشید که خیلی زود همه این را متوجه می شوند.

۱۰٫ اگر دوستانتان تحسینتان کردند، سعی نکنید آنها را منفی کنید، تحسین و تمجید اطرافیان را بپذیرید و از آن برای بالا بردن اعتماد به نفستان استفاده کنید. یک تشکر کردن مودبانه خیلی بهتر از پایین آوردن خودتان است.

۱۱٫ ورزش کنید. همه کسی را که به خودش احترام می گذارد و مراقب بدن خود است را دوست دارند. خوب به نظر رسیدن فقط به آرایش و لباس محدود نمی شود، سالم بودن و داشتن احساسی خوب نسبت به خود هم بخشی از آن است.

– حداقل نیم تا یک ساعت در روز وقتتان را به ورزش اختصاص دهید و روزانه ۸ لیوان آب بنوشید. آب درخشش زیبایی به پوستتان می دهد.

– اگر وقت برای باشگاه رفتن ندارید، حداقل ۴۰ دقیقه در روز –در فواصل استراحت های ۲۰ دقیقه ای بین کار هم که شده—را به پیاده روی تند اختصاص دهید.

– هر ورزشی که دوست داشته باشید خوب است اگر هم ورزشی را تابه حال امتحان نکرده اید، یکی را انتخاب کنید که با شرایطتان جور باشد.

۱۲٫ خواب کافی داشته باشید. این به شما کمک می کند همیشه بهترین ظاهر را داشته باشید و داشتن یک الگوی منظم برای خواب باعث می شود هر روز سرحال و سرزنده از خواب بیدار شوید و روز خوبی داشته باشید.

۱۳٫ هر روز بدنتان را برس بکشید. یک برس با موی پلاستیکی یا موی طبیعی برداشته و دایره وار روی بدنتان بکشید. از پاها شروع کنید و بالا تا سینه پیش روید. اینکار پوستتان را سفت کرده، سلولیت را برطرف نموده و پوست های مرده را از بین برده و درخشش خوبی به پوستتان می دهد. بهتر است اینکار را صبحها انجام دهید چون سرحال ترتان می کند. یادتان باشد اینکار را حتماً روی پوست خشک انجام دهید.

۱۴٫ بهداشتن دندانها را رعایت کنید. بعد از هر غذا دندانهایتان را مسواک کنید و روزی دوبار از نخ دندان استفاده کنید و یادتان باشد هرچه بیشتر مسواک بزنید، بهتر است.

– البته دقت کنید که مسواک را سفت روی دندانها نکشید. ممکن است فکر کنید اینطوری دندانهایتان بهتر تمیز می شوند اما فقط به آنها آسیب می رساند.

– حتماً بعد از گذشت ۱۰ دقیقه از خوردن غذا مسواک کنید چون باعث می شود به مینای دندان آسیب برسد و اگر وقت برای صبر کردن ندارید، فقط دهانتان را با آب خالی بشویید.

– دندانهایتان را سفید کنید. همه با دندانهای سفید و تمیز زیباتر به نظر می رسند. و خرید سفیدکننده های دندان هم چندان برایتان گران تمام نمی شود. همچنین موقع مسواک کردن دندانها حتماً لثه ها، زبان و سقف دهانتان را هم مسواک بکشید.

۱۵٫ شاخص حجم بدن (BMI) خود را اندازه گیری کنید. اینکار به شما کمک می کند وزن سالم خود را بدانید و دیگر وزن خود را با دیگران مقایسه نکنید.

۱۶٫ موهای زائد بدن و صورت را از بین ببرید. موهای زائد بدن و صورتتان را به طور منظم با هر روشی که برایتان مقدور است، از بین ببرید.

۱۷٫ با چشمانتان هم لبخند بزنید. چشمها دریچه روح هستند. پس وقتی با چشمانتان بخندید مردم بلافاصله جذبتان می شوند.

۱۸٫ با محصولات خاص، موهایتان را براق و درخشان نگه دارید.

نکات

·      به مقدار کافی آب بنوشید. از موادغذایی سالم و مغذی مثل ماهی، میوه ها و سبزیجات و غلات کامل استفاده کنید. این مواد به درخشندگی پوستتان کمک می کنند.

·      اگر پوستتان مستعد جوش است از بخار روغن درخت چای استفاده کنید. این بخار منافذ پوستتان را باز کرده و این روغن به از بین بردن جوش ها کمک می کند.

·      بعد از استفاده از بخورهای صورت یا سونا از تمیزکننده پوستی مناسب با نوع پوست خود استفاده کنید. پس از شستشوی پوستتان، یک مرطوب کننده بدون روغن روی آن بمالید. بااینکه ممکن است به خاطر سن پایینتان به نظرتان مسخره بیاید از کرم های ضد چروک استفاده کنید. این کرم ها به پوستتان درخشندگی خاصی می دهد و استفاده مداوم از آن از بروز چروک جلوگیری می کند.

·      استفاده از مومک برای برداشتن موهای بدن بهترین روش است. بهتر است اینکار را در سالن های آرایشی انجام دهید اما به هیچ وجه برای پوست صورتتان از این روش بهره نگیرید. چون پوست صورت بسیار حساس است. بند انداختن برای پوست صورت بهترین روش است.

·      از اسپری، دئودورانت یا لوسیون برای پوستتان استفاده کنید. بااینکه جای دوش گرفتن را نمی گیرد اما باعث می شود دیگران از کنار شما بودن لذت ببرند.

·      یک آرایشگر خوب برای خودتان انتخاب کنید. ممکن است مجبور شوید پول بیشتری بپردازید اما ارزشش را دارد. اگر مطمئن نیستید که چه مدل مویی به شما بیشتر می آید، از آرایشگرتان کمک بگیرید.

·      روی رژلبتان برق لب بزنید.

·      ناخن هایتان را همیشه زیبا و مرتب نگه دارید. حداقل هفته ای دوبار نزد مانیکوریست بروید و اگر از عهده هزینه آن برنمی آیید، خودتان اینکار را یاد بگیرید. انجام فرنچ مانیکور آنقدرها هم که فکر می کنید سخت نیست. ناخن های پاها را هم فراموش نکنید.

·      همیشه موهایتان را تمیز نگه دارید. بااستفاده از شامپوی مناسب موهایتان را درخشان و سالم نگهدارید. اگر موهایتان وز دارد، حتماً از نرم کننده و حالت دهنده و ضد وز برای موهایتان ساتفاده کنید. اگر وقت ندارید که هر روز صبح موهایتان را بشویید، شب قبل آنها را شسته و کار درست کردن را برای صبح بگذارید.

·      وقتی شب موهایتان را می شویید، در همان حالت که خیس هستند آنها را ببافید. اینکار باعث می شود صبح که موهایتان را باز کنید، حالت زیبایی پیدا کند و درست کردن آن آسانتر شود. مدل هایی را برای درست کردن موهایتان انتخاب کنید که با شکل و فرم صورتتان جور باشد.

·      از عطری استفاده کنید که بهترین احساس را در شما ایجاد میکند. همچنین می توانید از لوسیون بدن استفاده کنید. البته دقت کنید که بیش از اندازه عطر به خودتان نزنید. کمی از عطرتان را روی یکی از مچ ها زده، آن مچ را به مچ دیگرتان بمالید و بعد روی بازوها و گردنتان بمالید.

·      مراقب لبهایتان باشید. از رژ لب های خوب و حتماً از برق لب استفاده کنید.

·      کفش های پاشنه بلند پاهایتان را فوق العاده نشان می دهند.

·      به خودتان در آینه نگاه کنید. بهترین ویژگیتان چیست؟ پاها؟ موها؟ دهانتان؟ شانه هایتان؟ ببینید چطور می توانید این ویژگی را برجسته تر کنید. مثلاً اگر موهای زیبایی دارید، هر یک روز در میان آنرا بشویید تا براقتر و زیباتر به نظر برسند.

·      آنها که پاهای بلند و زیبایی دارند، حتماً به دقت همیشه آنها را اپیلاسیون کنند تا بتوانند با پوشیدن دامن یا شلوارکهای زیبا آنها را برجسته تر نشان دهند. آنها که شانه ها و استخوان بندی زیبایی دارند می توانند از تاپ ها و بلوزهایی استفاده کنند که زیبایی اندامشان را بیشتر جلوه گر کند.

·      هر شب یک حمام طولانی اما نه خیلی داغ بکنید. اینکار به ریلکس کردنتان کمک می کند.

·      هروقت که از وضعیت ظاهرتان ناراحت و غصه دار شدید، با چند نفر از دوستانتان برای شام بیرون بروید و با آنها دردودل کنید.

·      اگر از درون شاد و خوشحال باشید، به بیرونتان هم منتقل خواهد شد. کارهایی انجام دهید که از آن لذت می برید، به کنسرت بروید، کفش بنفش بپوشید، با حیوانات بازی کنید و ….

·      اعتماد به نفس یکی از جذابترین ترین چیزها در دنیاست. جسور باشید. پشتتان را صاف و سرتان را بالا نگه دارید. این حالت نشان می دهد که می دانید که هستید، چه می خواهید و کجا می روید. برای چشمهایتان از سایه های متفاوت و متنوع استفاده کنید. دکوراسیون اتاقتان را هر از گاهی تغییر دهید. با غریبه ها حرف بزنید. پر رو باشید اما نه بی ادب، محدوده خود را بشناسید. مطمئن باشید که زیبایید.

·      خودتان باشید. بر حسادت خود و مقایسه کردن خود با دیگران غلبه کنید. ببینید چه چیز باعث می شود که دیگران اینقدر خوب به نظر برسند. ببینید چطور می توانند حواس همه را به نقاط مثبت خود جلب کنند و با این روش نقاط منفی خود را بپوشانند.

·      اگر پوستتان بی عیب و هیکلتان زیبا نیست نگران نباشید. زیبایی به شکل ها و اندازه های مختلف می آید. و یادتان باشد زیبایی واقعی همان زیبایی درونی است.

·      ابروهایی که شکل طبیعی داشته باشند همیشه زیباتر هستند اما دقت کنید که ابروهایتان را حتماً دست یک متخصص خبره بسپارید.

·      اگر سنتان پایین است، از رنگ های شادتر استفاده کنید.

·      وانمود نکنید کسی هسیتید که واقعاً نیستید. خودتان بودن همیشه بهترین کار است. وقتی به خودتان در آینه نگاه میکنید، ببینید که چقدر زیبا هستید. اینکار اعتماد به نفس بیشتری به شما می دهد.

·      زیبا بودن در درون همه دخترهاست. این شمایید که باید آمادگی نشان دادن آن را داشته باشید.

·      همچنین یادتان باشد که باید همیشه زیبا به نظر برسید، نه فقط برای پسرها.

هشدارها

·      در آرایش کردن افراط نکنید. آرایش نکردن به شما نشان می دهد که بدون آن هم زیبا هستید و چندان به آن نیاز ندارید.

·      یادتان باشد که یک لبخند زیبا بهترین دارایی شماست، پس مراقب دندانهایتان باشید و مرتب نزد دندانپزشک بروید.

·      همیشه درمورد اینکه آیا لازم است در همه قسمت های صورت آرایش داشته باشید یا نه خوب فکر کنید.

·      هیچوقت به خاطر ظاهرتان کارهایی که از آن لذت می برید را کنار نگذارید. لزومی ندارد چون هر روز موهایتان را صاف میکنید دیگر شیرینی نپزید.

·      هیچوقت موی بالای لبتان را با تیغ اصلاح نکنید. بند انداختن یا استفاده از موبر برای آن بهتر است.

·      مصرف مشروبات الکلی یا موادمخدر به هیچ وجه به زیباتر کردن شما کمک نمی کند. درواقع در طول زمان، دقیقاً نتیجه عکس روی شما خواهد داشت.

·      اینکه مثل زن های هرزه به نظر برسید زیبایتان نمی کند. فقط شان شما را تا حد آن افراد پایین می آورد. بنا بر سنتان لباس بپوشید. هات و سکسی بودن همه چیز زندگی نیست.

·      به توجه مردان سن بالا ارزش بگذارید اما محتاط باشید. یادتان باشد که آنها تجربه بیشتری دارند، خودشان را می شناسند و اعتماد به نفسشان بالاست. از طرف دیگر، بهتر هم می توانند از شما سوء استفاده کنند پس حسابی مراقب باشید.

·      زیبایی یک نفر، یک هنر ساده مثل نقاشی یا مجسمه سازی نیست. اگر انسانیت، شجاعت، اعتماد به نفس و شوخ طبعی در چشمانتان بدرخشد، زیباتر به نظر خواهید آمد. پس قلب پاک، روح دلیر و همه خصوصیات مثبت خود را به نمایش بگذارید.

·      هیچوقت خودتان را به پسرها نیندازید (آویزان آنها نشوید).

چیزهایی که به آن نیاز دارید:

·      یک کرم مرطوب کننده مناسب با پوستتان

·      یک شامپو و نرم کننده مناسب با نوع موهایتان

·      محصولات مربوط به مو برای از بین بردن وز کردن مو، خشکی مو و امثال این.

·      موچین و قیچی

·      مو بر

·      لیف یا محصولات مخصوص لایه برداری پوست

·      محصولات مربوط به مراقبت از پوست مناسب با نوع پوستتان

·      اعتماد به نفس

·      میوه و سبزیجات روزانه

·      لباسهای زیبا

·      ریمل

·      برق لب

·      لبخند

ادامه مطلب / دانلود

چطور با ناامیدی مقابله کنید

زندگی کامل نیست. همیشه طوفان‌ها می‌آیند و می‌روند.

احساس ناامیدی می‌کنید؟ به بالا نگاه کنید! خدا بزرگ است.

خداوند از روزهای سختی که برایمان بوجود می آید برای بیرون کشیدن ما از افسردگی و ناامیدی و قوی کردن ما استفاده می‌کند.

نباید دلسرد شوید. همیشه امید وجود دارد.

سختی‌ها معمولاً باعث می‌شوند احساس تنهایی کنیم.

آدمها هر روز با مشکلات زیادی روبه‌رو می‌شوند. در این زمانی که مشکلات اقتصادی زیادی وجود دارد، به ایمانتان تکیه کنید و بدانید که خداوند بزرگتر از آن سختی‌هایی است که برایتان پیش آمده است.

امید اعتمادی است که همه ما دوست داریم داشته باشیم.

اولین کاری که بعد از احساس ناامیدی انجام می‌دهید چیست؟

به زانو می‌افتید و دعا می‌کنید و حکمت خدا را طلب می‌کنید.

یا به رختخواب می‌افتید و آرزوی مرگ می‌کنید؟

وقتی ناامیدیم، داشتن امید کار سختی است

باید به نقطه‌ای در زندگیتان برسید که دیگر نتوانید ادامه دهید. گناهتان، گذشته‌تان، سختی‌ها و مشکلاتی که هر روز با آنها دست و پنجه نرم می‌کنید، ظاهرتان یا وضعیت زندگیتان. وقتی هیچوقت به آن نقطه نرسید که تغییرات مثبت در زندگیتان به یک انتخاب تبدیل شود، زندگیتان پوچ و بیهوده خواهد بود.

به یک بطری کوکاکولا نگاه کنید. نیمی از آن را بنوشید و بعد بگذارید زمین. نگاه کنید مایع درون آن چه می‌کند. تلاشی بیهوده دارد و به ناکجا می‌رود، مگراینکه محتوی بطری را بیرون بریزید. اما سر و صدا کرده و داخل محدوده ظرف می‌جوشد. هیچ هدفی جز مصرف شدن ندارد.

اگر به قدم زدن در جاده پهناور ناامیدی ادامه دهید، درست مثل محتوی آن بطری خواهید شد. مثل امید یک دیوانه برای فرار از تیمارستان و نداشتن قدرت لازم برای آن. باید اولین قدم به سمت آزادی را برداریم. باید از محیط ناامیدکننده اطرافتان پا را بیرون گذاشته و بقیه را به خدا بسپارید.

آدمها همیشه دور انتخاب‌ها، افسوس‌های گذشته و سختی‌هایی که برایشان پیش آمده می‌چرخند. روز به روز، محیط به دیوی برای آنها تبدیل می‌شود که ذهنشان را به اسارت می‌کشد. توانایی فرار ندارند. ناامیدند. احساس گم‌گشتگی کرده و تصور می‌کنند هیچکس دوستشان ندارد.

بعد در اوج سختی‌ها و مشکلات به سمت خدا فریاد می‌کشند که آنها را از این ناامیدی نجات دهد. امید اعتمادی در اعماق وجود ماست که قدرت لازم برای وارد عمل شدن و رسیدن به هدفمان را به ما می‌دهد.

ایمان یعنی اعتقاد به چیزی که قادر به دیدن آن نیستید. امید یعنی دوست داشته باشیم چیزی که ایمانمان می‌خواهد به ما نشان دهد را ببینیم. این دو در کنار هم هستند و نمی‌توان آنها را از هم جدا کرد.

من در شرایط سختی در زندگی خود قرار داشتم و دیگر قادر نبودم قدمی به جلو بردارم. قادر به تامین خود و خانواده‌ام نبودم. نه ماشینی داشتم، نه شغلی و نه پولی. از خجالت نمی‌توانستم سرم را بلند کنم. تابحال چنین شرایطی داشته‌اید؟ این یعنی فقر. این یعنی حتی برای کوچکترین نیازهای روزانه‌تان هم سختی بکشید.

و مسئله ناراحت‌کننده این است که خیلی‌ها حتی شرایطی بدتر از من داشتند. در زندگی به نقطه‌ای می‌رسیم که می‌توانیم تصمیم بگیریم جاده‌ای که پیش روی داریم را ادامه دهیم یا ایستاده و صبر کنیم. و مطمئناً وقتی ناامیدانه نیاز به کمک داریم، صبر کردن برای خدا بسیار سخت است.

خداوند راهی دارد که به ما نشان می‌دهد تا چه اندازه مهم هستیم. همه ما برای دلیلی به دنیا آمده‌ایم و سختی‌ها و ناامیدی‌هایی که برایمان پیش می‌آید اهمیتی ندارند.

شما بیهوده و بی‌دلیل برای گذراندن این زندگی کوتاه به دنیا نیامده‌اید.

منتظر ماندن برای خدا به معنی منفعل بودن نیست. به این معنی نیست که بیکار بایستید، به آسمان خیره شوید و منتظر یک میلیون دلاری باشید که خداوند از آن بالا برایتان می‌فرستد.

امید یک عمل است. اکر فقط یک جرقه از آن در روحتان وجود داشته باشد، خیلی زود ایمان صدایتان می‌کند که پایتان را بیرون گذاشته و کاری برای ناامیدی‌تان بکنید. خداوند در هر کدام از ما قوه درک و بصیرت قرار داده است. قدرتی درون ما قرار داده که باعث می‌شود بتوانیم دربرابر سختی‌ها بایستیم.

امیدتان را از دست ندهید. احساس ناامیدی کردن درد بزرگتری است تا قدم بیرون گذاشتن و با کمک ایمان به خدا کاری برای تغییر شرایط انجام دادن. خدا بزرگ است و شما را برای هدفی مهم خلق کرده است. اینطور به آن نگاه کنید، احساس ناامیدی کردن فقط شما را عقب می‌اندازد و در هم می‌شکند. پس بایستید، به بالا نگاه کنید و در دریای ناامیدی غرق نشوید. خدا بزرگ است و بیشتر اوقات او تنها کسی است که می‌توانید در زمان سختی‌ها برای کمک به سراغش بروید.

ادامه مطلب / دانلود

در ۵ دقیقه از هیچ‌کس به همه‌کس تبدیل شوید

یکی از بزرگترین سختی‌های زندگی در دنیا آدم‌هایی هستند که می‌خواهید با آنها ارتباط برقرار کنید.

چه قصد شروع یک کار جدید را داشته باشید، چه بخواهید از کار قبلی‌تان بیرون بیایید، بخواهید دونده ماراتن شوید یا ۲۰ کیلو وزن کم کنید، هیچ فرقی نمی‌کند.

سریع‌ترین راه برای پر کردن فاصله بین جایی که الان هستید و جایی که می‌خواهید باشید، به آدم‌های دور و برتان بستگی دارد.

محیط شما تعیین‌کننده همه‌چیز است

سوال اینجاست که برای آن چه می‌کنید؟

مشکل این است که ۸۰ درصد از آدم‌های دور و بر ما از کارشان لذت نمی‌برند.

این یعنی محیط اطراف اکثر افراد شدیداً مسموم است. این افسردگی آدم‌ها را افزایش داده و به همین علت خیلی از ما دوست داریم تنها باشیم. آدم‌های اطراف ما اعتقاد دارند که ما قادر به انجام هیچ کاری نیستیم.

بنابراین قطعاً باید محیطمان را تغییر دهیم.

طی چند سال گذشته مطالعات زیادی درمورد روش‌های برقراری ارتباط با دیگران انجام شده است. اینطور که به نظر می رسد، انتخاب افراد الهام‌بخش و پرشور در اطرافمان آنقدرها که فکر می‌کنید سخت نیست.

اینجا ۱۶ راه آسان عنوان می‌کنیم که کمکتان می‌کند فوراً تاثیری فراموش‌نشدنی گذاشته و بتوانید اطرافتان را با کسانی پر کنید که غیرممکن‌ها را به نظرتان عادی جلوه دهند.

۱٫ دوستیابی کنید. این پایه کار است. ایجاد ارتباطات خوب چیزی جز دوستیابی نیست. وقتی می‌خواهید به کسی نزدیک شوید، بپرسید، «اگر این آدم دوست صمیمی من بود یا کسی بود که دوست داشتم صمیمی‌ترین دوستم باشد، چطور رفتار می‌کردم؟» شما با دوستان نزدیکتان هیچ پنهان‌کاری ندارید و درمورد خودتان حرف می‌زنید. به دوستانتان اولویت دهید. به حرف‌هایشان گوش دهید. مشکلات آنها را بشنوید تا بتوانید به هر طریقی که در توانتان است به آنها کمک کنید. طبق آن رفتار کنید.

۲٫ ارزشی فوری و واقعی بدهید. آشنا شدن با آدمها نیازمند بهتر کردن زندگی آنهاست. چه با لبخند زدن به آنها باشد، چه با پیشنهاد یک کار جدید به آنها، چه معرفی یک کتاب خوب یا هر چیز دیگری، همیشه راهی برای کمک کردن به آدمها هست. به هر فرد بعنوان فرصتی برای افزدن ارزش استفاده کنید. سخاوتمند باشید و به موفقیت دیگران کمک کنید.

۳٫ بدانید چه چیزی برای آنها مهم است. تحقیق کنید. هرچه کمکتان خاص‌تر باشد، بهتر است. باید درمورد کسانیکه دوست دارید با آنها آشنا شوید، هرچه می‌توانید اطلاعات جمع کنید. بلاگ‌ها و کتاب‌های آنها را بخوانید، درمورد علایق، خانواده، هیجانات و کارشان اطلاعات بگیرید. همه‌چیز یک بازی است. با ابزارهای آنلاین امروز، دیگر هیچ بهانه‌ای برای نداشتن اطلاعات درمورد آدم‌ها نیست.

۴٫ زمینه مشترک پیدا کنید. همه آدمها با هم وجه مشترک دارند. این را بعنوان یک چالش جالب نگاه کنید. هرچه سریعتر بتوانید این ایده‌ها، اعتقادات و علایق مشترک را  پیدا کنید، سریعتر می‌توانید با آنها ارتباط برقرار کنید. با مدرسه، دانشگاه، رستوران، شهر یا برنامه تلویزیونی مشترک شروع کنید. همینطور پیش بروید و کم‌کم وارد مسائل عمیق‌تر شوید.

۵٫ دقت کنید. راحت‌ترین راه برای جذاب به نظر رسیدن این است که خودتان را مجذوب نشان دهید. نسبت به هرچه که درمورد دیگران می‌فهمید خود را علاقه‌مند نشان دهید. نه به خاطر اینکه بتوانید فوراً جوابی بدهید، به این دلیل که دریچه‌ای به دنیای آنها باز کنید. آدمها دوست دارند داستانشان را تعریف کنند. شما برای شنیدن این داستان خود را علاقه‌مند نشان دهید.

۶٫ علاقه خود را بروز دهید. باید جالب به نظر برسید. بهترین راه برای این کار این است که علایقتان، ایده یا عقیده‌ای که شدیداً نسبت به آن هیجان دارید را در نظر بگیرید. شور و هیجان شما نسبت به علایقتان در تاثیرگذاری‌تان بر دیگران تعیین‌کننده است. هیچکس‌ دوست ندارد با آدم‌های بی‌تفاوت حرف بزند. این مطمئن‌ترین راه برای این است که به کسی تبدیل شوید که ارزش حرف زدن را داشته باشد.

۷٫ خودتان باشید. سعی نکنید مثل یک نفر دیگر به نظر برسید. انتقادپذیر باشید. داستان واقعی زندگی و اهدافتان را بیان کنید. درمورد همسر، بچه‌ها و مشکلاتتان با دیگران حرف بزنید. حرف زدن درمورد آب‌وهوا هیچ ارتباطی ایجاد نمی‌کند.

۸٫ مهمترین واژه دنیا را استفاده کنید. اسم‌های آنها را به خاطر بسپارید. هیچ چیز بهتر از شنیدن اسمتان نیست، مخصوصاً از زبان کسی که به تازگی با او آشنا شده‌اید. و اینکه «من اسم‌ها یادم نمی‌ماند» اصلاً عذر خوبی نیست. تمرین کنید. همان لحظه که اسمشان را می‌شنوید، آن را یادداشت کنید. بلند آن را تکرار کنید. یک تصویر یا فکر جالب با او مرتبط کنید. هر کاری بکنید که آن را به خاطر بسپارید.

۹٫ ارتباط‌دهنده باشید. گروه‌ها را با هم مرتبط کنید. میزبان رویدادهای مختلف باشید. دوستانی که علایق مشترک دارند را به هم معرفی کنید. هیچ خدمتی بالاتر از این نمی‌توانید در حق دوستانتان انجام دهید.

۱۰٫ یک زندگی جالب داشته باشید. زندگی داشته باشید که شنیدن داستان آن برای همه جذاب باشد–مخصوصاً برای خودتان. کارهایی انجام دهید که معمولاً نمی‌کنید. فقط بودن در محیطی جدید باعث می‌شود بدون اینکه تلاشی کرده باشید، با گروه‌های جدیدی از آدمها آشنا شوید. هرچه کارهای بیشتری انجام دهید و امتحان کنید، حرف‌های بیشتری برای تعریف کردن خواهید داشت.

۱۱٫ داستان تعریف کنید. آدمها با انرژی و احساس با هم ارتباط می‌گیرند نه واقعیات و موقیتها. هر زمان که توانستید سعی کنید با تعریف کردن داستان با دیگران ارتباط برقرار کنید و از آنها همه بخواهید که برای شما داستان بگویند. خاطرات جالب زندگی خودتان را هم می‌توانید تعریف کنید تا دیگران از آنها لذت ببرند.

۱۲٫ طوری لباس بپوشید که جلب‌ توجه کند. منظورمان این نیست که کفش‌های غواصی پا کنید یا هر چیز مسخره دیگر، باید در ظاهرتان چیزی داشته باشید که بسیار خاص و فقط متعلق به شما باشد. مثل نوع پیراهن یا کلاهی که سرتان می‌گذارید، ظاهرتان باید طوری باشد که دیگران فوراً متوجه شما بشوند.

۱۳٫ قدردان باشید و تشکر کنید. هیچ فرصتی را برای تشکر کردن از آدمها حتی برای کوچکترین کارها از دست ندهید، مخصوصاً اگر در کار مهمی کمکتان کرده باشند. راه‌هایی تازه برای تشکر کردن پیدا کنید.

۱۴٫ غریبه‌ها را دوست ببینید، نه دشمن. وقتی وارد اتاقی می‌شوید، به صورت‌های ناآشنا به چشم دوستانتان نگاه کنید، انگار که سال‌هاست آنها را می‌شناسید.

۱۵٫ به آدمها توجه کنید. وقتی واقعاً توجهی به اطرافیانتان نداشته باشید و آنها برایتان اهمیتی نداشته باشند، هیچکدام از موارد بالا به درد نخواهد خورد. وقتی ارزشی برای کسی که در زندگیتان است قائل نباشید، مطمئناً نخواهید توانست این کارها را انجام دهید. اگر قرار باشد به طریقی قوی با دیگرن ارتباط برقرار کنیم، باید نگاهمان را به آنها تغییر دهیم.

۱۶٫ خودتان را نشان دهید. ارتباطات در خانه یا دفترکارتان اتفاق نمی‌افتند. باید بیرون بروید، سلام کنید و با دیگران آشنا شوید. این می‌تواند با ایمیل و ارتباط آنلاین شروع شود. اما این فقط یک شروع است. هیچ چیز تاثیرگذارتر از ارتباط از نزدیک نیست. نباید خودتان را پشت تکنولوژی پنهان کنید. از دفترکارتان و پشت کامپیوتر بیرون بروید و به محل‌هایی بروید که افرادی جالب آنجا رفت‌وآمد می‌کنند.

این آدمهای اطراف ما هستند که دنیایمان را کنترل می‌کنند

می‌توانند رویاهایمان را نابود کنند یا آنها را ممکن سازند.

انتخاب آن ۱۰۰٪ بر گردن خودتان است.

راستی، الان چه کسی اطراف شماست؟

ادامه مطلب / دانلود

چطور شنونده خوبی باشیم؟

جغد پیر و دانا در جنگل زندگی می‌کرد

هر چه بیشتر می‌دید، کمتر حرف می‌زد

هر چه بیشتر حرف می‌زد، بیشتر گوش می‌کرد

چرا ما نمی‌توانیم مثل آن جغد دانا باشیم؟

همه ما در چند سال اول زندگی حرف زدن را یاد می‌گیریم. این درواقع، یک مرحله پیشرفت بسیار خوب است، نشانه اینکه کودک رشدی طبیعی دارد. اما، شنیدن هم اگر مهارت مهمتری نسبت به حرف زدن نباشد اما به همان اندازه اهمیت دارد که معمولاً والدین، آموزگاران و رؤسا از آن غافل می‌شوند.

بله، به همه ما یاد داده‌اند که به والدینمان و در مدرسه گوش دهیم اما تعداد کمی از ما یاد گرفته‌اند شنونده‌های خوبی باشند–نوع شنیدن فعال و منظم که به ما کمک می‌کند اطلاعاتی که می‌شنویم را برای ارتقاء کیفیت و کمیت آن بررسی کنیم و درنتیجه قدرت تصمیم‌گیری خود را تقویت کنیم.

اما این چرا تا این اندازه اهمیت دارد؟ به عقیده برنارد فراری، نویسنده کتاب «قدرت شنیدن»: «قوی شدن در گوش دادن بعنوان مهمترین مهارت اصلی در بیزنس رمز کار برای ایجاد بینش و ایده‌های خوب و جدید است که منجر به موفقیت شود.» فراری می‌گوید بااینکه بیشتر افراد سعی می‌کنند نحوه ارتباط را یاد بگیرند و یاد بگیرند چطور ایده‌هایشان را موثرتر بیان کنند، بااینحال راهشان اشتباه است و فرصت‌های اشتباهی را پیش رویشان قرار می‌دهد.

پس برای اینکه شنونده‌ای خوب باشیم چه باید بکنیم؟

سه قدم تا تبدیل شدن به شنونده‌ای خوب

۱. برخورد محترمانه

بهترین شنونده‌ها تشخیص می‌دهند که نمی‌توانند بدون گرفتن اطلاعات از اطرافیانشان موفق شوند. وقتی برای ایده‌ها و نظرات دیگران ارزش قائل باشید، احتمال رفت‌وآمد کردن آنها با شما بیشتر بوده و ایده‌ها و اطلاعاتشان را بیشتر در دسترس شما قرار می‌دهند که موجب رشد شده و احتمال موفقیت را بالا می‌برد.

برای شنونده خوبی بودن باید اطلاعات مهم را از دیگران گرفته تا به آنها برای ارائه ایده‌ها و راهکارهای جدید کمک کنید. به عبارت دیگر، شنونده‌های خوب سریع پاسخ حرف‌های طرف‌مقابلشان را نمی‌دهند یا نمی‌گویند که کجای حرفشان اشتباه بوده است؛ آنها فعالانه گوش داده و بعد سوالات محترمانه‌ای می‌پرسند که نهایتاً به کشف راهکارها یا برنامه‌های عملی کمک می‌کند.

همچنین خیلی مهم است که بدانید پرسیدن سوالات محترمانه به این معنی نیست که این سوالات نمی‌توانند سخت یا کنایه‌دار باشند. رمز این کار این است که سوالات را به طریقی بپرسید که جریان سیال مکالمه را حفظ کرده و تولید فکر و ایده کند.

۲. بیشتر گوش کنید، کمتر حرف بزنید.

فراری قاعده ۲۰۸۰ را طراحی کرده است که در آن فرد مخاطب باید ۸۰ درصد از مواقع و خود فرد ۲۰ درصد مواقع صحبت کنند. او همچنین تلاش می‌کند که این ۲۰ درصد از زمان را صرف پرسیدن سوالاتی درمورد حرف‌های مخاطب کند تا گفتن حرف‌های خود. او می‌گوید بااینکه مقاومت دربرابر میل به حرف زدن درمقابل گوش دادن کار دشواری است اما با تمرین و صبر می‌توانید کنترل  این تمایل را به دست آورده و کیفیت و تاثیر گفتگوهای خود را بالا ببرید.

و آخر اینکه دکتر فراری اشاره می‌کند که گاهی نیاز به قطع صحبت‌های طرف‌مقابل است تا گفتگو پیش رفته و هدایت شود. بااینحال توصیه می‌کند که این کار محترمانه انجام شود تا انتقال اطلاعات طرف‌مقابل مختل نشود.

۳. به چالش کشیدن تصورات

فراری در مقاله‌ای می‌نویسد، «شنونده‌های خوب به دنبال درک–و به چالش کشیدن–تصوراتی هستند که در زیر پوسته هر گفتگو پنهان است.» او باور دارد که یکی از فاکتورهای مهم در خوب گوش دادن این است که برای به دست آوردن چیزی که از مکالمه می‌خواهید و گرفتن تصمیمات درست، باید آماده به چالش کشیدن تصورات و فرضیات قدیمی خود باشید. فقط به این دلیل که چیزی همیشه به طریقی خاص انجام می‌شده است به این معنی نیست که راهی به همان اندازه خوب یا بهتر برای آن وجود ندارد.

این تغییر رویکرد هم سریع و راحت حاصل نمی‌شود. تغییر دشوار است. علاوه بر این، انجام کاری متفاوت همیشه خطری دیگر به کار اضافه می‌کند. اما بستن ذهن به سمت ایده‌ها و افکار جدید هم خطر به دنبال دارد. اگر همیشه این رویکرد را دارید که می‌دانید چه چیزی بهتر است، فرصت‌های کشف چیزهای بهتر را از دست می‌دهید.

فراری می‌گوید همانطور که بعضی افراد نسبت به بقیه نویسنده‌های بهتری هستند، بعضی هم شنونده‌های بهتری هستند. اما، با تشخیص توانایی‌ها و ضعف‌های فردی خود، و استفاده از این استراتژی‌ها برای گوش دادن، هر فردی می‌تواند به شنونده‌ای خوب تبدیل شود و درنتیجه تصمیم‌گیری‌های بهتری داشته باشد.

ادامه مطلب / دانلود

هر ساله در رسانه های مختلف در دنیا به معرفی بدترین و یا کم در آمدترین شغل های موجود در جهان پرداخته می شود، شغل هایی که ملاک بدی در آنها یکی سخت بودن آنها  و دیگری در آمد کم آنها در نظر گرفته شده است و حاوی ملاک دیگری نیستند .


بدترین شغل ها!!

شغل هایی مانند فعالیت در اورژانس های درمانی که به دو دلیل یکی از بدترین شغل های موجود است یکی به دلیل فشار های روانی زیادی که به این افراد وارد می شود و دیگری به علت حقوق اندک آن است و یا شغل راننده تاکسی بودن به علت مواجه شدن با جرائم و فشارهای ناشی از ترافیک نیز یکی از بدترین شغل های جهان معرفی شده است.

اما در فرهنگ قرآن کریم و روایات اهل بیت از هیچ شغلی به بدی یاد نشده است و هر حرفه  و شغلی اگر در راه تامین آسایش و فراهم آوردن یک زندگی آرام برای همسر و فرزندان باشد، مانند جهاد در راه خداوند متعال شمرده شده است ، چنانچه امام صادق (علیه السلام) می فرماید:

(اَلکادُّ عَلََی عِیالِهِ کَالْمُجاهِدِ فی سَبیلِ اللهِ: کسی که خود را برای روزی خانواده‌اش به زحمت می‌اندازد و کار می‌‌کند مانند رزمنده‌است که در راه خدا می‌جنگد)(کافی، ج5، ص88)

اما برخی از شغل ها هستند که با شرائطی به کم در آمد ترین شغل های دنیا معرفی شده اند شغل هایی که به خودی خود ایراد و نقصی ندارند اما با ضمیمه شدن برخی از امور به آنها تبدیل به کم درآمدترین شغل های دنیا و یا کم برکت ترین شغل های دنیا شده اند .

افرادی که با این مشاغل سر و کار دارند ممکن است در آمد هنگفتی داشته باشند، اما این در آمد به خاطر بعضی از خصوصیات هر گز پایدار نبوده و نمی تواند کفاف زندگی آنها را بدهد و همواره شاهد ناله و زاری و شکایت اینگونه افراد هستیم که با وجود در آمد های میلیونی هنوز از زندگی خود رضایت کامل را ندارند .

از طرفی دیگر در جامعه افرادی را مشاهده می کنیم که با یک در آمد متوسط به خوبی گذران زندگی می کنند و از همه چیز رضایت کامل دارند .

از شغل های دیگری که در این زمینه می توان از آنها نام برد، شغل هایی هستند که صاحبان آنها به هر روشی به مشتریان و اطرافیان خود و کسانی که روزانه با آنها سر و کار دارند خیانت می کنند که این مسأله در روایات یکی از عوامل فقر معرفی شده است

از جمله شغل هایی که می توان آنها را به عنوان کم در آمدترین شغل های جهان محسوب کرد مشاغلی هستند که در آنها برای ارائه محصولات خود به مشتریان  مدام از قسم های مختلف استفاده می شود و صاحبان این مشاغل همیشه و در همه حال به مقدسات آسمانی قسم می خورند تا بتوانند به هر نحو رضایت مشتریان خود را بدست بیاورند، این در حالی است که در آیات الهی و در روایات اسلامی از این کار نهی شده است، چنانچه امام صادق ( علیه السلام) در این زمینه می فرماید:

(وَ لاتَحْلِفُوا بِاللّهِ صادِقِینَ وَ لا کاذِبِینَ فَإِنَّ اللّهَ یَقُولُ (وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَهً لِأَیْمانِکُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا وَ تُصْلِحُوا بَیْنَ النَّاسِ وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیم): هیچ گاه سوگند به خدا یاد نکنید چه راستگو باشید، چه دروغگو، ( کافى ، جلد 7، صفحه 434 )زیرا خداوند سبحان مى فرماید: و خدا را دستاویز سوگندهاى خود قرار مدهید، تا [بدین بهانه‏] از نیکوکارى و پرهیزگارى و سازش‏دادن میان مردم [باز ایستید]، و خدا شنواى داناست.)( البقره :  224)

همچنین یکی از ضررهای این مسئله در مورد کسب و کار ضررهایی است که امیر مؤمنان به آن اشاره کی کند و می فرماید:

(ایّاکُم وَ الحَلفَ فَاِنَّهُ یُنفِقُ السِّلعَهَ وَ یَمحَقُ البَرَکَهَ؛ از قسم خوردن بپرهیزید، چرا که کالا را تلف مى‏کند و برکت را از بین مى‏برد.)( کافى، ج 5، ص 162)

از شغل های دیگری که در این زمینه می توان از آنها نام برد، شغل هایی هستند که صاحبان آنها به هر روشی به مشتریان و اطرافیان خود و کسانی که روزانه با آنها سر و کار دارند خیانت می کنند که این مسأله در روایات یکی از عوامل فقر معرفی شده است چنانچه امیر مومنان امام علی علیه السلام می فرماید:

(امانت رزق و روزی می‌آورد و خیانت مایه فقر است)( بحارالانوار ، ج 78، ص 60)

شغل هایی که می توان آنها را به عنوان کم در آمدترین شغل های جهان محسوب کرد مشاغلی هستند که در آنها برای ارائه محصولات خود به مشتریان مدام از قسم های مختلف استفاده می شود و صاحبان این مشاغل همیشه و در همه حال به مقدسات آسمانی قسم می خورند تا بتوانند به هر نحو رضایت مشتریان خود را بدست بیاورند، این در حالی است که در آیات الهی و در روایات اسلامی از این کار نهی شده است

همچنین افراد خیانتکار علاوه بر بی بهره بودن از برکت در کسب و کار خود از کسانی هستند که در آیات الهی از آنها مذمت شده است و در زمره افرادی معرفی شده اند که خداوند متعال در زندگی از آنها دفاع نمی کند:

(إِنَّ اللَّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ کُلَّ خَوَّانٍ کَفُور: قطعاً خداوند از کسانى که ایمان آورده‏اند دفاع مى‏کند، زیرا خدا هیچ خیانتکار ناسپاسى را دوست ندارد.)( الحج :  38)

از دیگر مشاغل کم در آمد و به عبارتی دیگر بی برکت مشاغلی هستند که تمام سود حاصل از در آمد خود را صرف خود و خانواده خود می کنند و از پرداختن به امور دیگر خودداری می کنند، صاحبان این مشاغل نیز در زمره کسانی هستند که در زندگی و کسب و کار خود برکتی را احساس نمی کنند، چرا که در روایات اسلامی اموالی برکت خواهد داشت که اولا حقوق واجب آن از جمله زکات و خمس آن  پرداخته شود و همچنین به وسیله آن به مومنین و خویشاوندان کمک شود ،چنانچه امیر مومنان علی علیه السلام می فرماید:

(اَلبَرَکَهُ فى مالِ مَن آتَى الزَّکاهَ وَ واسَى المُۆمِنینَ وَ وَصَلَ القرَبینَ؛ برکت در مال کسى است که زکات بپردازد، به مۆمنان مدد و یارى رساند و به خویشاوندان کمک نماید.)(تحف العقول، ص 172)

اینها بر خی از شغل هایی بودند که در روایات اسلامی به کم در آمدترین شغل ها معرفی شده اند شغل هایی که همانگونه که اشاره شد به نفسه اشکالی ندارند اما با ضمیمه شدن امور دیگر از جمله خیانت و دزدی و پرهیز از کمک به دیگران برکتی در آنها وجود نداشته و نمی توانند رضایت کامل صاحبان خود را به خوبی بر آورده کنند .

ادامه مطلب / دانلود
چطور از اعتیاد فرزندمان مطلع بشویم؟
تقاضای بیش از حد پول تو جیبی،گم شدن پول یا اشیا قیمتی از خانه، دیر آمدن از مدرسه و افت نحصیلی را باید به عنوان علائم هشدار دهنده در نظر داشت.

 

 والدین باید مراقب همه مسائل  فرزندان شان باشند و گمان نکنند بدون نظارت مستقیم آنها، بچه ها می‌توانند راه درست را پیدا کنند.
پدر و مادر باید مراقب دوستان و مخاطبان فرزندان خود باشند و مکالمات تلفنی و ارتباط های اینترنتی آنها را زیر نظر داشته باشند و در این رابطه هیچگونه رودربایستی نداشته باشند.این نظارت به وسیله ارتباط با اولیا مدرسه تکمیل می‌شود.
تغییرات رفتاری توجیه ناپذیر مانند دوره‌های کوتاه مدت سرخوشی و شادی بدون دلیل،افسردگی و غم و غصه،خشم و پرخاشگری بدون علت باید والدین را کنجکاوی کند .
تقاضای بیش از حد پول تو جیبی،گم شدن پول یا اشیا قیمتی از خانه، دیر آمدن از مدرسه و افت نحصیلی را باید به عنوان علائم هشدار دهنده در نظر داشت.
اگر پدر و مادری این موارد را دید،نباید گمان کند که دنیا به آخر رسیده؛ سرچشمه را می‌توان با یک بیل بست.

والدین نباید فرزندانشان را حتی در صورت احراز اعتیاد از خود برانند، در این صورت باید بلافاصله به روانپزشک و به خصوص روانپزشک کودک و نوجوان مراجعه کنند.

ادامه مطلب / دانلود
با ۸ اشتباه زیر حتما شوهرتان را از دست می دهید
بعضی زن ها فکر می کنند زندگی مشترک یعنی زندگی کردن مثل دوقلوهای به هم چسبیده. آنها انتظار دارند همسرشان از همان لحظه ای که از محل کارش خارج می شود، دربست در اختیار شان باشد و با این کار عشقش را به این زندگی ثابت کند.

 

فکرش را هم نمی کنید که یک کار ساده یا جمله بی اهمیت، چطور می تواند روی قضاوت همسرتان تاثیر بگذارد، اما اشتباه می کنید. درست است که مردها حسشان را بروز نمی دهند اما باور کنید که با همین کارهای ساده، نظر شان در مورد شما از این رو به آن رو می شود. مردها حساس تر از چیزی هستند که شما فکر می کنید و جملات و کارهای ساده گاهی اوقات در ذهنشان از شما یک هیولا می سازد؛ هیولایی که آنها را درک نمی کند، خودخواه است و نمی تواند آرامش را به خانه شان بیاورد. اگر نمی خواهید خوشبختی شما به دلیل نادیده گرفتن این ریزه کاری ها از دست برود، نگاهی دوباره به رفتارهایتان بیندازید و سعی کنید دنیا را از دریچه نگاه همسرتان ببینید.
این نوع انتقاد را متوقف کنید
انتقاد از زن های دیگر و تلاش برای تخریب چهره آنها، راهی است که خیلی از زن ها می خواهند با کمک آنها زندگی شان را نجات دهند. بسیار از زن ها فکر می کنند، تحقیر خانم های دیگر در مقابل همسرشان و برجسته نشان دادن عیب های آنها می تواند تصور همسرشان را نسبت به زن های دیگر تغییر دهد. اما این جملات منفی، دقیقا همان حرف هایی است که مردها از شنیدن شان بیزارند. نگاهی به رفتارهایتان بیندازید. اگر شما هم پیش از این چنین اشتباهاتی را مرتکب می شدید، از همین لحظه برای تغییر آن تلاش کنید. مردها اهمیت نمی دهند که شما چه نظری در مورد خانم های دیگر دارید. آنها دنیا را همانطور که خودشان می خواهند می بینند؛ پس با انتقال این قضاوت های اغراق شده، توجهشان را به موضوعی که از آن هراس دارید، جلب نکنید. قضاوت شما نمی تواند وفاداری همسرتان را کم و زیاد کند. پس اگر به موضوعی شک دارید، به جای ابراز تنفر از زن های دیگر، ریشه مشکل را پیدا کرده و ارتباط تان را اصلاح کنید.
زیر ذره​بین نبرید
زندگی مشترک شما در هر وضعیتی که قرار داشته باشد، حسادت می تواند اوضاعش را بدتر و خیلی زود همه چیز را نابود کند. مردها از اینکه به صورت مداوم تحت نظر باشند بیزارند. برای آنها گرفتن رمزعبور، چک کردن تلفن یا حساسیت نسبت به همکاران، می تواند نشانه نابود شدن یک زندگی باشد. چیزی که بیشتر از همه مردها را از ازدواج فراری می دهد، ترس از محدودیت و همین کنترل شدن هاست. به جای اینکه مثل بازپرس ها رفتار کنید و زندگی تان را وارد همان چالش هایی کنید که از آنها می ترسید، سعی کنید با ساختن یک خانه امن، پایه های زندگی مشترک تان را محکم تر کنید.
اغراق نکنید
مردها از اینکه به عنوان تنها پشت و پناه شناخته شوند بیزارند. بیشتر مردها به دنبال یک زن معمولی هستند؛ زنی که معمولی رفتار می کند و نیازهایی عادی هم دارد. آنها دوست ندارند هر روز پیامک های عجیب و غریب و زیاد از حد شاعرانه را دریافت کنند و از اینکه همسرشان بی وقفه از آنها محبت بخواهد هم خوش شان نمی آید. درواقع مردها به همان اندازه از زن های وابسته و بیش از حد عاطفی بدشان می آید که از زن های خیلی مستقل و سرد. پس اگر می خواهید زندگی خوبی داشته باشید، به جای اینکه مدام منتظر یک دسته گل رز و پیامک های خارق العاده باشید، سعی کنید موقعیت های جدی و موقعیت های عاشقانه را از هم جدا کنید و به همسرتان فرصت بدهید که در کنار عاشق شما بودن، برای زندگی عادی هم فرصت داشته باشد.
مثل دوقلوهای به هم چسبیده نباشید
بعضی زن ها فکر می کنند زندگی مشترک یعنی زندگی کردن مثل دوقلوهای به هم چسبیده. آنها انتظار دارند همسرشان از همان لحظه ای که از محل کارش خارج می شود، دربست در اختیار شان باشد و با این کار عشقش را به این زندگی ثابت کند. خود این زن ها هم زندگی شان را محدود به همسرشان می کنند و چون از همه فرصت ها و خواسته هایشان می گذرند، چنین انتظاری را از همسرشان هم دارند. اما واقعیت این است که کسی از آنها نخواسته از فرصت هایشان بگذرند. یک مرد معمولی، دوست دارد همسرش یک زندگی عادی و همچنین دوستانی داشته باشد که گاهی با آنها وقت بگذراند. گاهی به تنهایی احتیاج داشته باشد و به فکر آینده و پیشرفتش هم باشد. یک مرد معمولی خودش هم به همین شیوه زندگی می کند و اگر کسی انتظاری جز این داشته باشد، خیلی زود با او به مشکل برمی خورد.
بیماری خرید کردن
مرد ها با زن هایی که تمام زندگی شان به فکر خرید کردن هستند کنار نمی آیند. آنها از زن هایی که سخت خرید می کنند هم راضی نیستند. بیشتر مردها معتقدند تا زمانی که به چیزی احتیاج ندارند، دلیلی ندارد پایشان را به مراکز خرید بگذارند. این دسته از مردها هدفمند وارد مغازه ها می شوند و بیشتر تا وقتی ندانند که کالای مورد نظرشان را کجا پیدا می کنند، سراغ خریدنش هم نمی روند. زن هایی که دوست دارند تمام شهر را برای پیدا کردن یک روسری بگردند، باب میل این مردها نیستند. شما هم اگر می خواهید یک مرد را خوشبخت کنید، کمی شیوه خرید تان را تغییر دهید و انتظارهای آنها را درک کنید.
مثل ضبط صوت
حرف زدن در زندگی مشترک اتفاق خوبی است. موضوعی است که اگر کمرنگ شود، می تواند بقای یک زندگی را هم به خطر بیندازد. اما با وجود این اصل، مردها از زن هایی که مدام حرف می زنند هم خوش شان نمی آید. گلایه خیلی از آنها این است که همسرم به من اجازه حرف زدن نمی دهد. آنها وقتی که همسرشان به جایشان اظهار نظر می کند و به سؤالاتی که از آنها پرسیده شده جواب می دهد، از همیشه عصبانی تر می شوند و اگر چنین اتفاقاتی پشت سر هم تکرار شود، یک مرد خیلی زود از همسرش ناامید می شود. پس حواستان را جمع کنید. اگر قرار است خاطره ای تعریف کنید که هیچ، اما اگر می خواهید در مورد موضوعی با او گفت وگو کنید، اجازه دهید که آزادانه نظرش را بگوید و هیچ وقت با حدس زدن جمله هایش و کامل کردن آنها رابطه تان را ویران نکنید.
عوض کردن کانال تلویزیون
حق دارید؛ از صدای گزارشگر ورزشی یا برنامه تفسیر خبر خسته شده اید. اما حق ندارید به دلیل خستگی تان، توجه او را نادیده بگیرید. بدون اینکه به او هشدار دهید یا نظرش را بپرسید، کانال تلویزیون را عوض نکنید. شاید برنامه ای که می بیند، برایش واقعا مهم باشد. درواقع انجام چنین کاری باعث می شود فکر کند علایقش را نادیده می گیرید پس قبل از آنکه خودتان را در معرض چنین اتهامی قرار دهید، نظر او را بپرسید و اگر دیدن یک برنامه برایش اهمیت دارد، از او بپرسید که چه زمانی می توانید شبکه مورد علاقه تان را انتخاب کنید. البته بد نیست برای تغییر ذائقه تان هم تلاش کنید و به خودتان این فرصت را بدهید که برنامه های مورد علاقه او را هم دوست داشته باشید و او را در زمان مشاهده آنها همراهی کنید.
خط و نشان نکشید
مردها از زن هایی که برای رسیدن به خواسته هایشان از در تهدید وارد می شوند بیزارند، پس اگر می خواهید رابطه تان یک سویه نشود و زندگی تان مشترک بماند، خط و نشان نکشید و کارخودتان را انجام دهید. تجربه نشان داده تهدید های زنانه در بیشتر موارد عملی نمی شود. پس به جای اینکه همسرتان را در منگنه بگذارید و به شکل توهین آمیزی او را تهدید کنید، برایش اهمیت مسئله را توضیح دهید و تلاش کنید با گفت و گو به یک نظر مشترک برسید. اگر او به خواسته شما اهمیت نمی دهد، مشکل تان بزرگ تر از آن است که با تهدید حل شود.
ادامه مطلب / دانلود

۱۰ فعالیت موثر برای لاغر شدن

شما می خـواهـید لاغر شوید، و می دانید که باید حرکات ایـروبـیـک انـجـام دهـیـد. امـا بـهتـریـن فعالیتهایی که باعث سوختن چربی می گـردند کـدامـنـد؟ به جـز حرکات سـاده استپ، انواع بسیار متنوع تری در ورزشـهای ایروبیک وجود دارند؛ آنقدر که هر فردی میتواند حرکت دلخواه خود را پیـدا نماید.

بالارفتن از پله یا دور پارک کردن

این نباید تنها حرکت ورزشی شما باشد،اما نتایج آن قطعا مفید خواهـد بـود. بجای استفاده از پله برقی یا آسانسور با پای خود از پله بالا بروید.عادت کنید اتومبیل خودرا دورتر از مـحـلی که کار دارید پارک نمایید تا مجبور شوید بیشتـر پـیـاده روی کنـیـد. سعی کنید بعد از خوردن غذا حداقل به مـدت ۱۵ دقیقه راه بروید. این عمل هر روز بر مقدار کالـری سوخته شده می افزاید.

بلند کردن وزنه

زمان تمرینات وزنه برداری اگر بصـورت صحیح انجام گیرد کوتاه خواهد بود، بنابراین مقدار کالری ســوخته شده کمتر میباشد. اما احساس رضایت و سلامتی به دلـیـل آزاد شدن اندورفین ناشی از فعالیت سنـگیـن، در نوع خود محرکهایی بسیار شگفت انگیز بشـمار می آیند. به عــلاوه بلند کردن وزنه پی ریزی خوبی برای انجام فعالیتهای دیگر میبـاشد.

قدم زدن

شما باید سعی کـنـید کـه پیـاده روی خـود را به “پیاده روی قدرتی” تبـدیـل نمایید. برای سوزاندن واقعی کالری باید میزان فشار را در انـجام فعالیت هـا بـه مـقـــدار قابل توجهی افزایش دهید. این عمل را می تـوان از طـریـق پـیــاده روی در سربالایی و یا قدم زندن با سرعتهای متفاوت در دوره های زمانی معـیـن انـجـام داد. ایـن فــعالیتی است که در هر زمانی از سال قابل انجام است، حتی زمانی که به مســافرت میروید. پس این ورزشی است که قادرید در تـمام عمر به آن مبادرت ورزید. اگر قدمهای خود را سریع و تند بردارید می تواند ظرف نیم ساعت تا ۱۸۰ کالری بسوزانید.

استفاده از دستگاه ورزشی دوچرخه و دویدن درجا

دستگاه های دویدن درجـا هـنوز هـم بسـیار مـتداول بوده و جدید تر از آن یعنی دوچرخه درجا فوق العاده است. دوچرخه های درجا می توانند بـه عـنوان تـمریـن دهنــده تمامی اعضای بدن مورد استفاده قرار گیرد. این ماشینها برای دوندگانی که میخواهند از آسیب دیدن مفاصل خود جلوگیری کنند نیز مفید می باشند. با آنها میتوانید ظرف نیم ساعت تا ۳۰۰ کالری بسوزانید.

صخره نوردی و قایقرانی

دوسـت داریـد در حیـن ورزش از بـالا تنــه ای تنومند نیز برخوردار گردید؟ صـخره نـوردی و قایق رانی راه حل این مسئله است. هر دوی این فعالیـت هـا بـه بـالا تـنــه ای قوی نیاز داشته و کالری زیادی را می سوزانند. یکی از آن دو را انتخاب کرده و در هر نـیم ساعت بین ۳۰۰ تا ۳۸۰ کالری از دست دهید. شـما بـرای ایـن کـار نـیاز به تجهیزات مخصوص به هر یک از این دو ورزش خواهید داشت.

اسکی

اسکی یکی از ورزشهای بسیار مفید برای سوزاندن کالری است. این ورزش هم بالاتنه و هم پایین تنه را تحت تاثیر قرار داده و ضربان قلب را بالا می بـرد. به طـور مـتـوسط نیم ساعت آن تقریبا ۳۳۰ کالری می سوزاند.

کیک بوکسینگ ( بوکس همراه با ضربات پا )

وقتی صحبت از ورزشهای تقویت نفس می شود، کـیـک بـوکسیــنگ بــصورت بارز مطرح می گردد. به عـنـوان یک مزیت مضاعف، بسیاری از کلاسهای این ورزش شامل تمرینات قدرتی و انعطاف پذیری نیز میشوند. شما می تـواند به ازای هر جلسه، بسته به میزان فشردگی تمرین، بین ۳۰۰ تا ۵۰۰ کالری بسوزانید.

دوچرخه سواری

این ورزش چه توسط دستگاههای ثابت خانگی و چه بوسیله دوچرخه های واقعی خارج از منزل، یک فعالیت تنفسی عالی می بـاشد. کلاس هـای دوچرخه سواری ثابت امروزه بسیار متداول شده است؛ در خـیـلی از بـاشگـاه هـا بـایـد ۲۴ سـاعـت قـبـل از حضور در کلاس ثبت نام نمایید. همانند ورزشهای دیگر این نیـز دارای تنــوع زیاد در فشار وارده بر بر بدن است که میزان سوختن کالری رابه شدت تغییر می دهـد؛ اسـتـقامـت، سرعت، پرش و از این قبیل. معمولا می تـوانـیـد بـه ازای هـر نـیـم سـاعـــت ۲۰۰ الی ۴۰۰ کالری بسوزانید.

دویدن

دویدن تقریبا در هر محلی آسان است– تنها چیزی که نیاز دارید یک پیاده رو و یک جفت کفش مناسب دو می باشد. می تــوانید میزان قابل توجهی کالری را از دست بدهید– تقریبا ۳۰۰ کالری یا بیشتر در هر نیم ساعت. حتی میتوانید این مقدار را با ایجاد وقفه و دویـدن در مـنـاطــق سربالایی افزایش دهید. برای این منظور باید پاهایـی قـوی داشـتـه باشید. پرورش قـدرتی اندام مهمترین مسئله برای پیشگیری از صدمات حاصل از ورزش دو است.

کار با وزنه

شماره ۹ نیز همین بود. درسته؟ خوب، ورزش وزنه برداری فقط میزان محدودی کالری را می سـوزاند. امـا هـیـچ چـیـزی بـهـتـر از کـار با وزنــه باعث تقویت بافتهای عضلانی بدن نمی شـود؛ و هــیچ چیزی بهتر از عضلات قوی باعث سوختن کالری نمی گردد. در واقـع تـقریـبـا هر نـیـم کیلو عضله بین ۵۰ تا ۶۰ کالری در روز می سوزاند. بنابراین در طول یـک سال ۵ کیلو گرم عضله جدید حداقل بین ۲۵ تا ۳۰ کیلو گرم از وزن کم میکند!

اگر قبلا فاقد تمرینات منظم بوده اید،مهم است که پیش از آغاز هر برنامه ورزشی جدید با پزشک خود مـشورت کنید. همچنین باید میزان محدوده ضربان قلبتان را هنگام ورزش مـحـاسبـه کــنید و مطمئن گردید که در محدوده ایده آل خـود قـرار داریـد. ایـن محـدوده را می تــوانید با کسر کردن سن خود از عدد ۲۲۰ و ضرب آن در عددهای ۰.۶۰ و ۰.۸۵ برای یافتن حــد پایین و حد بالای ضربان قلب محاسبه نمایید. همچنین ساختار بدنی خود را مورد آزمون قرار دهید تا بدانید که چقدر چربی می سوزانید نه اینکه صرفا چقدر وزن کم می کنید. این تنها روش واقعی برای آمار گرفتن از پیشرفتتان است.

از مـیـان این ۱۰ ورزش مـؤثر بـرای کـاهـش چـربی، حداقل بـاید یـکی از آنها مـورد علاقه شما باشد. سعی کنید یک یا دو دوست که میتوانند شما را در حفظ انگیزه یاری نمایـند پیدا کنید.
تمرین خوبی داشته باشید!

ادامه مطلب / دانلود

قبل از اینکه چیزی بفهمید، به خودتان می‌آیید و می‌پرسید، «چطور اینقدر زود دیر شد؟» پس برای فکر کردن به زندگیتان وقت بگذارید. وقت بگذارید تا بفهمید واقعاً چه می‌خواهید و به چه چیزهایی نیاز دارید. برای ریسک کردن وقت بگذارید. برای عشق ورزیدن، خندیدن، گریه کردن، یاد گرفتن و بخشیدن وقت بگذارید. زندگی کوتاهتر از آن است که معمولاً به نظر می‌رسد.

۱۰ درس مهم زندگی که خیلی دیر یاد می ‌گیرید

اینها ۱۰ چیزی هستند که قبل از اینکه خیلی دیر شود باید یاد بگیرید:

این لحظه، زندگی شماست!

زندگی شما بین لحظاتی که به دنیا می‌آیید و می‌میرید نیست. زندگی شما بین الان و نفس بعدی است. زمان حال – همین حالا و همین جا – تنها چیزی است که زندگی به شما داده است. پس از هر لحظه استفاده کامل ببرید و با مهربانی و در آرامش زندگی کنید، بدون ترس و پشیمانی. و با هر چه که دارید، بهترینی که می‌توانید را انجام دهید؛ چون این تنها چیزی است که می‌توانید از کسی انتظار داشته باشید، ازجمله خودتان.

زندگی طولانی نیست!

این زندگی شماست و باید برای آن بجنگید. برای آنچه درست است بجنگید. برای اعتقاداتتان بجنگید. برای چیزهایی که برایتان اهمیت دارد، برای کسانی که دوستشان دارید بجنگید و هیچوقت فراموش نکنید که به آنها بگویید که چقدر برایتان مهم هستند. بفهمید که انسان خوش‌شانسی هستید چون هنوز فرصت دارید. پس یک لحظه مکث کرده و فکر کنید. هر کاری که لازم است انجام دهید را از همین امروز شروع کنید. فردا دیر است.

فداکاری‌هایی که امروز می‌کنید، در آینده برایتان سودآور خواهد بود!

وقتی نوبت به تلاش سخت برای رسیدن به یک هدف می‌رسد–چه گرفتن یک مدرک تحصیلی باشد، چه شروع یک کار جدید یا هر دستاورد شخصی دیگر که نیاز به زمان و تعهد دارد–باید این سوال را از خودتان بپرسید: «آیا حاضرم چند سال از زندگی‌ام را خلاف بقیه آدمها زندگی کنم تا بتوانم بقیه عمرم را هم طوری زندگی کنم که بقیه نمی توانند؟»

هنگامیکه وقت تلف می‌کنید، بنده دیروز می‌شوید!

اما وقتی فعال هستید، مثل این می‌ماند که دیروز دوست مهربانی برای شماست که  کمکتان می‌کند باری از روی دوشتان بردارد. پس همین الان کاری انجام دهید که بابت آن در آینده از خودتان تشکر کنید. مطمئن باشید فردا از اینکه امروز شروع کردید خوشحال خواهید بود.

شکست‌ فقط درسی برای عبرت گرفتن است!

اتفاقات خوب برای کسانی می‌افتد که هنوز امیدوارند حتی اگر ناامید شده باشند، برای کسانی که هنوز باور دارند حتی اگر طعم شکست را چشیده باشند، برای کسانی که هنوز عشق می‌ورزند بااینکه ضربه خورده‌اند. پس هیچوقت افسوس اتفاقاتی که در زندگیتان افتاده است را نخورید؛ این اتفاقات قابل تغییر نیستند و نمی‌توانید فراموششان کنید. آنها را مثل درس‌هایی ببینید که  می‌توانید از آنها عبرت بگیرید و برای آینده‌تان از آنها استفاده کنید.

خودتان مهمترین ارتباطتان هستید!

خوشبختی زمانی اتفاق می‌افتد که بدون نیاز به تایید کسی دیگر، احساس خوبی به خودتان داشته باشید. قبل از اینکه  بتوانید ارتباطی سالم به فردی دیگر داشته باشید، اول باید ارتباطی سالم با خودتان برقرار کنید. باید احساس ارزش کنید و  در چشم خودتان، خودتان را قبول داشته باشید تا بتوانید با اعتماد‌به‌نفس به چشمان اطرافیانتان نگاه کنید و با آنها ارتباط برقرار کنید.

عمل افراد، حقیقت را می‌گوید!

در زندگی با کسانی روبه‌رو خواهید شد که در زمان‌های درست، حرف‌های درست خواهند زد اما در آخر از اعمال و رفتار آنهاست که باید درموردشان قضاوت کنید. پس به کارهای دیگران دقت کنید. رفتار و اعمال آنها همه چیز را درمورد آنها به شما خواهد گفت.

مهربانی‌های کوچک دنیا را زیباتر خواهد کرد!

به کسانی که به نظر می‌رسد روز سختی داشته‌اند سلام کنید. با آنها مهربانی کنید. مهربانی تنها سرمایه‌ای است که هیچوقت تمام نمی‌شود. و هر جا که انسانی باشد، فرصتی برای مهربانی کردن وجود دارد. بخشش را یاد بگیرید، حتی اگر بخشیدن یک لبخند باشد. نه به این دلیل که زیاد از آن دارید، به این دلیل که می‌دانید افراد زیادی هستند که می‌دانند چیزی ندارند.

پشت هر زندگی زیبا، شکلی از درد بوده است!

می‌افتید، بلند می‌شوید، اشتباه می‌کنید، زندگی می‌کنید، یاد می‌گیرید. شما انسانید، کامل نیستید. ضربه خورده‌اید اما هنوز زنده‌اید. به این فکر کنید که زنده بودن، نفس کشیدن، فکر کردن، لذت بردن و دنبال کردن چیزهایی که دوست دارید، چقدر عالی است. گاهی اوقات در سفر زندگی دچار ناراحتی‌ می‌شوید اما هنوز زیبایی‌های زیادی باقی است. حتی اگر آسیب دیدیم، باید بتوانیم روی پایمان بایستیم، چون هیچوقت نخواهیم دانست چه چیز در زندگی انتظارمان را می‌کشد.

گذشت زمان و کسب تجربه، دردها را التیام می‌بخشد!

سالها پیش وقتی درمورد غلبه بر دردها از مادربزرگم سوال کردم، اینطور برایم توضیح داد: به این دایره‌ها نگاه کن. دایره‌های سیاه نشاندهنده تجارب نسبی زندگی ماست. دایره‌های من بزرگتر است چون پیرتر هستم و تجربه‌های بیشتری دارم. دایره‌های کوچک قرمز نشاندهنده اتفاقات بد و منفی زندگی هستند. فرض می‌کنیم که هر دو ما یک اتفاق بد یکسان را تجربه کرده باشیم. می‌بینی که سایز دایره قرمز برای هر دو ما یکسان است اما ببین چه درصد از فضا را در دایره سیاه اشغال می‌کند. اتفاق بد تو به این دلیل بزرگتر به نظر می‌رسد که قسمت بزرگتری از تجربیات کلی زندگی توست. چیزی که باید یاد بگیری این است که  یک اتفاق بد و بسیار ناراحت‌کننده که الان در زندگیت وجود دارد، یک روز بخشی از گذشته بزرگتر تو خواهد شد و دیگر اینقدر مهم به نظر نخواهد رسید.

ادامه مطلب / دانلود
صفحه 2 از 3 قبلی 123 بعدی
css.php