مطالب دسته بندی : سبک زندگی

آنچه خانم ها باید بدانند!

در درون همسرتان چه خبر است؟

هر چه بیشتر با دنیای درونی همسرتان آشنا باشید، روابط شما راضی‌کننده‌تر و عمیق‌تر خواهد شد

با انجام این تست که توسط دکتر فیل طراحی شده، می‌توانید تا حد زیادی به میزان شناختی که از  همسرتان دارید، پی ببرید.

آنچه خانم‌ها باید بدانند

  • مردان این روزگار از زنان خود چیزی بیش از یک کدبانوی خانه‌دار و مراقبت از فرزندانشان انتظار دارند. مردها از زنان می‌خواهند در زمینه‌‌های عاطفی و احساسی از آنها حمایت کنند.
  • زن عاقل از تلاش‌های شوهرش برای راضی کردن او قدردانی می‌کند.
  • وقتی مرد، خشمگین و ناراحت یا رنجیده است، مجاب کردن او با بحث و گفت‌وگو، بی‌مورد است.
  • وقتی مردی مرتبا از علاقه زنش به خود مطلع شود، سالم و قدرتمند باقی می‌ماند.
  • واکنش‌های صمیمی زن و ابراز تشکر او از همسرش همچون آینه‌ای است که تصویری درخشان را منعکس می‌سازد.
  • در چرخه صمیمیت؛ نزدیک شدن، دور شدن، دوباره نزدیک شدن و فاصله دوباره، عشق را محکم‌‌تر می‌کند.
  • از نشانه‌های بیرون آمدن از مرحله تنهایی مرد، گرفتن دست همسرش و همچنین صحبت کردن با اوست.
  • مرد زمانی احساس علاقه می‌کند که زنش از کارهای او تشکر کند.
  • اگر می‌خواهید همسرتان اصلا‌ح شود، او را همان‌طور که هست، بپذیرید.
  • به اشتباه گمان می‌کنیم همسرمان باید مانند ما بیندیشد و احساس کند.
  • پند و اندرز و راه نشان دادن به مرد تنها در صورتی می‌تواند مفید باشد که مرد مستقیما این را از همسرش بخواهد.
  • بزرگ‌ترین اشتباه زن در رابطه زناشویی این است که نیازهایش را به همسرش اطلاع ندهد.
  • زنان احساس مقاومت همسرشان را در کمک کردن، اشتباه ارزیابی می‌کنند.
  • وابستگی بیش از اندازه به همسر هرگز درســت نیست.
  • مــــردها می‌خواهنــد تمجیــــد و تحسیـــن شوند.
  • بیشتر زن‌هــا متوجه نیستند که بی‌اعتمادی آنها نسبت به همسرشان تا چه اندازه آنها را رنج می‌دهد.
  • خواسته‌هایتان را از رابطه خود با همسر مطرح کنید و این تصور را نداشته باشید که همسرتان از آنچه در ذهن شما می‌گذرد، آگاه است.
  • اگر در برابر احساسات همسرتان مقاومت کنید، احتمالا در برابر این احساسات در درون خود مقاومت می‌کنید.
  • بهتر است هیچ وقت نگویید من مخالفم، بلکه‌ بگویید: «من فکر می‌کنم… به نظر من…»
  • زنان با درک نیازهای عاطفی همسرشان،‌ می‌توانند از منبع نارضایتی او آگاهی بیشتری به دست آورند.
  • سه نشانه تنش در مردها عبارت است از: پس کشیدن، غر و لند کردن و ‌سکوت
  • بیشتر مردها همسران خنده‌رو را دوست دارند.
ادامه مطلب / دانلود

چرا آقایون از ازدواج فراری اند؟!

 

چندان نیازی به آمار و ارقام نیست. همین که به اطراف‌تان نگاه کنید، می‌بینید که تعداد پسران مجرد نسبت به نسل قبل چند برابر شده است. این موضوع را سازمان جوانان هم تایید می‌کند و به گزارش روزنامه هفت‌صبح، با توجه به نتایج یک نظرسنجی در شهر تهران می‌گوید، پسرها اشتیاق چندانی برای ازدواج ندارند. این نظرسنجی که با هدف بررسی عوامل موثر بر تاخیر ازدواج از منظر جوانان انجام شد، نشان داد که 49/5 درصد پسران 15 تا 29 ساله مجرد اصلا شرایط خود را برای ازدواج مناسب نمی‌بینند اما از میان دختران همین سال، تنها 22/3 درصد برای ازدواج آمادگی ندارند. به بهانه این آمارها   با دکتر افسر افشار نادری گفت‌وگو کردیم تا از تحلیل این جامعه شناس با خبر شویم.

52/6 درصد از دختران به خاطر ادامه تحصیل ازدواج نمی‌کنند

دلایلی که جوانان را در بستن پیمان مشترک منصرف می‌کند کم نیستند، اما این نظرسنجی نشان می‌دهد قصد ادامه تحصیل، یکی از اصلی‌ترین این دلایل است. یافته‌ها نشان می‌دهد 52/6 درصد از دختران و 44/8 درصد از پسران ترجیح می‌دهند به جای ازدواج، درس‌شان را ادامه دهند. افزایش سطح تحصیلی دختران نسبت به پسران هم به نظر 74/4 درصد دختران و 40درصد پسران در کاهش آمار ازدواج تاثیرگذار است.

نمی‌توان عوامل دیگر را فراموش کرد و تنها تمایل به ادامه تحصیل را در این زمینه موثر دانست. در بسیاری موارد، تمایل افراد، به ویژه دختران به ادامه تحصیل ناشی از بیکاری است و بسیاری از پسر‌ها هم برای به‌دست آوردن شأن اجتماعی بالاتر به تحصیلات رو می‌آورند. خیلی از دخترها تحصیل را به عنوان یک سرگرمی و راهی برای ورود به جامعه می‌بینند و پسرها هم گمان می‌کنند که با بالاتر بردن پایگاه اجتماعی‌شان، برای داشتن یک ازدواج موفق امکان بیشتری را پیدا می‌کنند.

91/8 درصد پسران به خاطر نداشتن شغل مناسب ازدواج نمی‌کنند

بر کسی پنهان نیست که نگرانی‌های اقتصادی بیشتر از هر دلیل دیگری جوانان را به مجرد ماندن ترغیب می‌کند. از هزینه‌های سرسام آور اجاره‌خانه گرفته تا فراهم کردن مقدمات یک جشن عروسی و به‌جا آوردن رسوم، همه و همه در منصرف کردن جوانان از ازدواج نقش دارند. طبق این نظرسنجی، یافتن شغل مناسب به نظر 89/9 درصد دختران و 91/8 درصد پسران، انتظار جهت دستیابی به امکانات رفاهی برای شروع زندگی مشترک از نظر 81/5 درصد دختران و 83/6 درصد پسران، اشتغال زنان نیز از نظر 78/4 درصد دختران و 41/6 درصد پسران تاثیر زیادی دارد. همچنین به نظر 52/2 درصد دختران و 44/9درصد پسران کسب درآمد توسط زنان و بی‌نیازی آنها از مردان در افزایش سن ازدواج جوانان تاثیر بسیار زیادی در تاخیر سن ازدواج دارد.

می‌توان مشکلات اقتصادی و معیشتی را به عنوان عامل اصلی دوری جوانان از ازدواج در نظر گرفت. در کشور ما با وجود سنت‌های بسیاری که بار مالی زیادی را بر دوش خانواده‌ها می‌گذارند، اقدام برای ازدواج نیازمند پشتوانه مالی بزرگی است و این موضوع باعث طفره رفتن جوانان از این تصمیم می‌شود. سنت‌هایی مثل جهیزیه کامل، هدیه‌های سنگین برای مناسبت‌های مختلف و بسیاری موارد دیگر، به 2 جوان که پشتوانه مالی قوی ندارند اجازه تصمیم‌گیری در این مورد را نمی‌دهد. در بسیاری از موارد، خانواده‌ها هم امکان تحمل چنین بار مالی سنگینی را ندارند و برای ازدواج فرزندانشان پیش‌قدم نمی‌شوند.

 45درصد دخترها برای شرایط  ازدواج‌سختگیری می‌‌کنند 

میزان سختگیری پاسخگویان برای انتخاب همسر در پسرها از دختران بیشتر است. نتایج ارزیابی‌ها نشان می‌دهد درحالی که تنها 45درصد دخترها سختگیری بسیار زیادی برای شرایط ازدواج دارند اما حساسیت پسرها هم کم نیست و 53/1 درصد آنها دنبال شرایط ایده‌آلی برای ازدواج هستند.

یکی از علت‌های کم شدن آمار ازدواج در جامعه ما، روابط آزاد خارج از محدوده ازدواج است. دکتر افشار نادری با بیان این مطلب می‌گوید:« زمانی که پسرها به سادگی به چنین روابطی دسترسی دارند، انگیزه چندانی برای تشکیل خانواده برایشان باقی نمی‌ماند. پسرهایی که از این طریق خود را از نظر عاطفی ارضا می‌کنند، دیگر دلیلی نمی‌بینند که برای ساختن یک زندگی خود را به دردسر بیندازند و از زیر بار مسئولیت‌هایی که فرهنگ بر دوش‌شان می‌گذارد، فرار می‌کنند.»

فقط 6/5 درصد پسرها شرایطشان را برای ازدواج مناسب می‌دانند

27/5 درصد دختران و 49/5 درصد پسران اصلا شرایط خود را برای ازدواج مناسب نمی‌بینند و فقط 22/3 درصد دختران و 6/5 درصد از پسران شرایط خود را به میزان زیاد و بسیار زیاد برای ازدواج مناسب دانسته‌اند.

در شرایط فعلی تنها در موارد اندکی می‌بینیم که هر دو طرف شاغل هستند و در اغلب موارد تنها یکی از 2نفر، شغلی با درآمد قابل قبول دارد. از آنجا که در فرهنگ ما برعهده گرفتن مسئولیت‌های مالی توسط زنان چندان شایسته تلقی نمی‌شود، پسرانی که درآمدی ندارند، نمی‌توانند تصمیمی برای تشکیل خانواده بگیرند. درست است که پسران شاغل در شرایط فعلی کم نیستند. اما با وجود هزینه‌های بالای زندگی، یک کار ساده با درآمد ناچیز نمی‌تواند هزینه‌های سنگین زندگی را پاسخگو باشد و از عهده مخارج سنگین یک زندگی بربیاید.

20/8 درصد دختران، عروسی رؤیایی می‌خواهند

نحوه برگزاری مراسم ازدواج هم از مواردی است که نمی‌گذارد این پیمان به راحتی بسته شود. این بار دختران هستند که مانع می‌تراشند و از آرزوهای کودکی‌شان نمی‌گذرند. بر اساس آمار‌ها تنها 40/3 درصد از دختران حاضرند با یک عروسی ساده به خانه بخت بروند، درحالی‌که 43/2 درصد از پسران اهمیتی به یک عروسی مجلل نمی‌دهند. میزان تمایل به انجام مراسم عروسی در یک سالن مجلل یا در یک هتل یا باشگاه درجه یک هم در دختران 20/8 درصد است و در پسران 15/2 درصد است.

بعضی از تجملات نادرستی که در فرهنگ ما نهادینه شده‌اند، مانع از تشکیل یک زندگی آرام می‌شوند. شاید اگر خود خانواده‌ها در این زمینه آگاهی پیدا کنند آمار ازدواج روزبه‌روز بالاتر برود.

مسئولان باید با ایجاد کار برای جوانان، یکی از اصلی‌ترین دغدغه‌ها را حل کنند. از طرف دیگر اگر دولت بتواند مسکن‌هایی را با شرایط ویژه به جوانان واگذار کند، مطمئنا شاهد آمار بسیار بالاتری در زمینه ازدواج خواهیم بود. گام بعدی فرهنگ‌سازی است؛ با از بین بردن تجملات و فرهنگ سازی درست در میان جوانان، می‌توانیم مشکل را حل کنیم.

معیارهای ازدواج موفق چیست؟

به گفته رئیس مرکز مطالعات و پژوهش‌های راهبردی وزارت ورزش و جوانان، نتایج مربوط به معیارهای پاسخگویان از ازدواج موفق نشان می‌دهد تفاهم و درک متقابل، شرایط مالی مناسب و صداقت به ترتیب از مهم‌ترین معیارهای موردنظر پاسخگویان محسوب می‌شود و از بین معیارهای عنوان شده برای ازدواج در این طرح در بین دختران و پسران به ترتیب 3مورد اخلاق و رفتار، همفکر و هم عقیده بودن و هم ترازی فرهنگی خانواده‌ها از مهم‌ترین عوامل بوده‌اند.

همه این عوامل را می‌توان به عنوان فاکتور‌های دخالت کننده در ازدواج و موفقیت آن بررسی کرد اما همانطور که گفته شد، در شرایط فعلی، عامل اقتصاد از مهم‌ترین دلایلی است که تشکیل یک زندگی و دوامش را تحت تاثیر قرار می‌دهد. با فرهنگ سازی و تغییر نگاه جوانان نسبت به شرایط تشکیل خانواده هم می‌توان قدم بسیار موثری در این زمینه برداشت.

جوانان تا 27 سالگی مجرد می‌مانند

به گفته دکتر مطلق، رئیس دفتر سلامت جمعیت، خانواده و مدارس وزارت بهداشت، در گذشته میانگین سن ازدواج 21 سال بوده، اما امروزه به‌طورمیانگین جوانان تا 27 سالگی مجرد می‌مانند.

دکترمطلق پیش از این با بیان اینکه سن بارداری در کشور حدود 8 تا 10 سال افزایش پیدا کرده است، گفته بود: «بهترین شرایط برای بارداری زنان در 20 تا 30 سالگی است و کشورهای غربی بهترین سن باروری را 25سال اعلام کرده‌اند.» او در شرایطی این موضوع را بیان کرده بود که به دلیل بالا رفتن آمار ازدواج فاصله فرزندآوری پس از ازدواج هم بسیار طولانی شده است.

زوجی که در سن بالاتری ازدواج می‌کنند، فرزندان کمتری خواهند داشت و انعطاف خود را برای کنارآمدن با سختی‌های زندگی از دست می‌دهند. شاید در برخی موارد با بالا رفتن سن، نگرش زوج‌ها منطقی‌تر شود، اما گذشته از رشد این منطق، سختگیری‌های بی‌مورد هم از مواردی هستند که با بالا رفتن سن ازدواج به این مسیر راه پیدا می‌کنند. خانواده ها باید اندکی سنت‌های پرهزینه را کنار بگذارند و به جوانانشان آگاهی لازم را داده و  آنها را در این مسیر حمایت کنند.

ادامه مطلب / دانلود

 

چرا مردها حلقه ازدواج دست نمی کنند؟!

آیا تا به حال شده‌است از همسرتان به خاطر به دست نکردن حلقه ازدواج‌تان دلخور شوید؟آیا خودتان جز کسانی هستید که فراموش می‌کنند حلقه‌شان را به دست کنند یا آنکه امکان ندارد حلقه ازدواج‌تان از انگشتتان جدا شود.اصلا این حلقه چیست که اینقدر مهم‌است و چرا اینقدر زوج‌های جوان به آن اهمیت می‌دهند؟آیا واقعا در خوشبختی یک زوج نقشی هم دارد؟اصلا چه شد که حلقه تبدیل به نماد عشق و تعهد شد؟ چرا زن‌ها بیشتر از مردها به این حلقه اهمیت می‌دهند؟همه اینها سؤالاتی است که شاید در ذهن خیلی از ما وجود داشته‌باشد، در اینجا می‌خواهیم به همه آنها پاسخ بدهیم.

 سابقه تاریخی زنان

استفاده مردان از حلقه نسبتا جدید است. تا میانه قرن 20 بیشتر زنان بودند که حلقه در دست می‌کردند که این شاید یادآور روزهایی بود که زنان جزئی از املاک و دارایی‌های همسرشان بودند. بعد از جنگ جهانی دوم، بسیاری از مردان با جدایی‌های طولانی‌مدت از همسران خود مواجه شدند و از آن زمان آنها نیز شروع به استفاده از حلقه به عنوان نشانه‌ای از تاهل خود کردند که آنچه موجب می‌شود همواره به یاد همسران خود باشند.

چرا باید حلقه در انگشت چهارم باشد؟

شاید برای بسیاری این سؤال پیش بیاید که چرا حلقه ازدواج را در انگشت چهارم دست چپ می‌اندازند؟ تحقیقات نشان داده است یونانیان قدیم عقیده داشتند رگ مخصوصی از این انگشت می‌گذرد و مستقیما به قلب وارد می‌شود و برخی‌ها نیز به این معتقدند که چون این انگشت را کمتر از سایر انگشتان دست خود مورد استفاده قرار می‌دهیم حلقه در آن قرار می‌گیرد و به طور کلی برای به دست کردن یک وسیله زینتی مناسب‌تر از سایر انگشتان دست است.

 اولین مردمی که حلقه به دست کردند

اولین مردمی که در تاریخ، حلقه ازدواج را به کار بردند مصریان بوده‌اند. گویا در نوشته‌های هیروگلیف که نوشته‌های تصویری مصریان است حلقه، علامت ابدیت بود، یعنی حلقه ازدواج به انگشت زوجین کردن به نوعی رمز زناشویی پایدار و ابدی بوده است و پس از مصریان، مسیحیان نیز حدود سال ۹۰۰ میلادی شروع به دست کردن و استفاده انگشتر و حلقه در مراسم ازدواج خود کردند.

به خاطر بچه‌هایتان حلقه ازدواج را فراموش نکنید

یک حلقه شما را یاد چه می‌اندازد؟ ازدواج، عشق و شاید بشود گفت وفاداری. امروزه در اکثر کشورهای دنیا این حلقه- البته اگر در انگشت دست چپ باشد- نماد ازدواج و به دست داشتن آن نشانی از دوام این رابطه است. اما برخی از متاهل‌ها به دلایل مختلف این نماد را همیشه همراه ندارند. اگر قبلا فقط همسرتان حق داشت از شما بخواهد حلقه‌تان را دست کنید، حالا یک دلیل محکم وجود دارد که شما به خاطر بچه‌هایتان باید این حلقه را به انگشت بیندازید! یک روانشناس اجتماعی از دانشگاه آلبرتای کانادا، ادعا می‌کند کسانی که حلقه ازدواجشان را به دست نمی‌کنند در مقایسه با کسانی که آن را همیشه به دست می‌کنند، بیشتر بچه‌هایشان را فراموش می‌کنند. دکتر اندرو هارل همچنین می‌گوید: «افرادی که این عادت را دارند، فراموشکارترین والدین برای فرزندانشان هستند.»

چرا بعضی مردان حلقه به دست نمی‌کنند؟

‫شغل‌های پرخطر دارند‬

بسیاری از آقایان در مشاغل سخت و پرخطر فعالیت می‌کنند که نمی‌توانند کارشان را با به همراه داشتن جواهر و زینت‌آلات به خوبی انجام دهند. مکانیک‌های اتومبیل، کارگران ساختمانی یا خلبانان نظامی از جمله کسانی هستند که همراه داشتن حلقه ازدواج برایشان میسر نیست.

‫حساسیت دارند

مردان بسیاری به مواد سازنده حلقه حساسیت دارند به طوری که با دست کردن آن احساس آرامش ندارند. یکی دیگر از دلایل اجتناب از دست کردن حلقه، ورم روماتیسمی مفاصل است که در این بیماری،‌ مفاصل انگشتان دچار ورم می‌شود و استفاده از حلقه انگشتری را بسیار دشوار می‌کند.

‫یادشان می‌رود‬

بسیاری از آقایان هم اصلا به دلیل فراموشکاری به یاد نمی‌آورند که باید حلقه خود را به دست کنند یا حتی هراس دارند که جایی مجبور شوند آن را از دست خارج کنند، آن وقت ممکن است آن را گم کنند. بسیاری از آنها هم به دلیل قیمت بالای حلقه‌ها از گم شدن آن هراس دارند.

زیورآلات دوست ندارند

شاید این دلیل هم چندان موجه به نظر نرسد‌ اما بعضی از مردها اصلا با زیور‌آلات مختلف مثل انگشتر و گردنبند و… راحت نیستند و برخی مشخصا با انگشتر در انگشت‌شان احساس خوب و راحتی ندارند.

از سر بی‌لطفی

بعضی از مردان هم از کم‌لطفی حلقه‌شان را دست نمی‌کنند هرچند بدون تردید همسران خود را دوست دارند اما خیلی دوست ندارند که همه متوجه متاهل بودنشان شوند.

 

ادامه مطلب / دانلود

در بدن یه عاشق چه می گذرد؟

همه آنهایی که با هم ازدواج می‌کنند، دوست دارند زندگی‌شان دوام داشته باشد. دانش امروز نشان می‌دهد، احتمالا نوع عمل هورمون‌های ما در داشتن یک زندگی سعادتمند دخیل است؛ هورمون‌هایی که احساس محبت و دیگر احساسات ارزشمند زندگی را به وجود می‌آورند.

 

عشق

 سال‌هاست که علم در حال کاوش منشا عصبی- زیستی احساسات ماست. علم می‌خواهد کشف کند چرا ناگهان دو نفر آنقدر عاشق هم می‌شوند که حاضرند به خاطر هم، پا روی همه چیز بگذارند تا عشق‌شان را به هم ثابت کنند؟ چطور می‌شود که زوجی بعد از ازدواج هم تا سال‌ها و گاهی در تمام عمر عاشق هم باقی می‌مانند؟ و سۆالاتی از این قبیل.

علم، تمام این حالت‌ها را به هورمون‌ها نسبت می‌دهد و می‌گوید این هورمون‌ها هستند که کنترل احساسات را به‌دست دارند و گاهی باعث احساس نفرت می‌شوند و گاهی باعث احساس عشق. اما این موضع علم موردپسند خیلی‌ها نیست و آنها می‌گویند این حرف کذب محض است، اما واقعا به جز خدا هیچ‌کس حقیقت ماجرا را نمی‌داند.

هورمون عشق چه نقشی در زندگی زناشویی دارد؟

وقتی دو نفر به هم وابسته می‌شوند و اعتماد کامل بین آنها شکل می‌گیرد، ترشح هورمون عشق در بدن آغاز می‌شود و می‌توان گفت این هورمون جزء معدود هورمون‌هایی است که ترشح آن نه تنها دلایل فیزیولوژیک، بلکه احساسی دارد. اکسی توسین باعث وابسته شدن و عشق دو فرد به هم می‌شود و افراد را به داشتن یک زندگی بادوام، داشتن فرزندان و… ترغیب می‌کند.

خلاقیت، عشق شما را جاودانه می‌کند

شاید این سۆال در ذهنتان به‌وجود بیاید که با وجود ترشح هورمون اکسی توسین(عشق)، چطور گاهی همسران عشق را فراموش می‌کنند و جدا می‌شوند؟ باید گفت برای ترشح مداوم این هورمون لازم است که زوجین دینامیک و فعال باقی بمانند و سعی کنند از عشق‌شان مثل یک گل مراقبت کنند، چون به مرور زمان میزان دوپامین ترشحی بدن کاهش می‌یابد و از میزان اشتیاق کاسته می‌شود. برای افزایش آن لازم است زن و مرد خلاق باشند و مدام در مورد خاطرات یا آرزوهایشان صحبت کنند. هر جرقه‌ای می‌تواند سبب ترشح اکسی توسین شود. اگر جرقه‌ای نباشد، طبیعی است که به مرور آتش خاموش می‌شود. برای تداوم زندگی، ایجاد خلاقیت و تازگی لازم است در غیر این صورت عشق به راحتی از بین می‌رود و کاری از دست هورمون‌ها برنمی‌آید.

تاثیرات هورمون عشق

محققان می‌گویند اکسی توسین روی پاره‌ای از رفتارها تاثیر فراوان دارد:

رفتارهایی از قبیل اطمینان و فداکاری

بروز رفتارهای کاملا متضاد مانند حسادت و غرور

افزایش احساس همدردی و پیوند به ویژه بین والدین و فرزندان

بهبود و تقویت مهارت‌های اجتماعی در افراد خجالتی و کم‌رو

افزایش میزان حس دلسوزی و همدلی انسان‌ها نسبت به یکدیگر

بهبود حافظه و عملکرد مغز

وقتی رابطه فرد مثبت باشد: هورمون عشق، رفتارهای اجتماعی را تقویت می‌کند.

وقتی ارتباط منفی باشد: هورمون عشق، احساسات منفی را افزایش می‌دهد.

این هورمون تاثیر بسیار ناچیزی روی افرادی دارد که به طور طبیعی اعتمادبه‌نفس دارند.

واکنش‌های متفاوت افراد در برابر ترس، به سطح گیرنده‌های اکسی توسین بستگی دارد. هرچه این گیرنده‌ها فعال‌تر باشد، افراد شجاع‌تر می‌شوند.

3 مرحله‌ای که همسران عاشق طی می‌کنند

اکسی توسین هورمونی پپتیدی است که از هیپوتالاموس ترشح می‌شود و عملکردهای مختلفی دارد. مهم‌ترین عملکرد این هورمون القای دردهای زایمان و تقویت رابطه احساسی میان مادر و نوزاد است. از دیگر عملکردهای این هورمون، توسعه احساسات، عشق و ایمان است و به طور کلی در رشد رفتارهای اجتماعی، واکنش‌های بین فردی و کنترل اضطراب نقش کلیدی ایفا می‌کند.

مرحله اول: احساس تمایل

این احساس کشش توسط هورمون‌های زنانه و مردانه یعنی استروژن و تستسترون به‌وجود می‌آید، تستسترون فقط در مردها نیست که نقشی مهم بازی می‌کند بلکه در جذب خانم‌ها به سمت جنس مخالف نیز نقشی اساسی دارد.

فورمون‌ها -مواد شیمیایی هستند که پیام را از طریق بوی بدن منتقل می‌کنند. این مواد در جلب نظر جنس مخالف در انسان‌ها نقش دارند، همین فورمون‌ها هستند که در دیدار اول از کسی خوشمان می‌آید یا به دلمان می نشیند.

مرحله دوم: احساس کشش

مهم‌ترین مرحله در عاشق شدن در اینجا اتفاق می‌افتد، وقتی افراد عاشق می‌شوند دیگر نمی‌توانند به هیچ‌ چیز دیگری فکر کنند، آنها حتی ممکن است اشتهای خود را از دست بدهند، دچار کم‌خوابی شوند و بیشتر ساعات روزشان را به رۆیاپردازی درباره معشوق‌شان طی کنند. در این مرحله یک گروه از انتقال‌دهنده‌های عصبی به نام مونوآمین نقش مهمی بازی می‌کنند.

با افزایش آدرنالین فعالیت مغزی افزایش می‌یابد، احساس محبت به وجود می‌آید اتیل آمین یا نوعی آمفتامین مغزی طبیعی افزایش می‌یابد فرد احساس خوبی پیدا می‌کند، فنیل اتیل آمین در شکلات هم وجود دارد و انرژی و اشتیاق فرد را افزایش می‌دهد. البته اثر فنیل اتیل آمین دوام چندانی ندارد.

مرحله سوم: وابستگی

این مرحله بعد از مرحله کشش است و اگر رابطه به سرانجام برسد پیش می‌آید. هیچ‌کس نمی‌تواند برای تمام عمر در مرحله کشش باقی بماند چون در این صورت در تمام طول زندگی نمی‌تواند هیچ کار مثبتی انجام دهد. همین مرحله وابستگی است که از زن و مرد یک زوج خوشبخت می‌سازد و آنها را به داشتن فرزند تشویق می‌کند.

برای پایدار ماندن احساس عشق دوپامین؛ حامل عصبی، مسبب حس خوشبختی و آرامش است. اکسی توسین (هورمون عشق) صدای فرد مورد علاقه، خاطرات شیرین، حتی یک نگاه مهربان باعث ترشح این هورمون در بدن می‌شود.

واسوپرسین این ماده شیمیایی هم در کارکرد کلیه‌ها نقشی مهم دارد و هم می‌تواند در یک رابطه طولانی‌مدت نقشی مهم ایفا کند.

ادامه مطلب / دانلود

بچه های کدام فصل از بقیه بهترند؟!

خیلی از ما هستیم که طالع‌بینی‌ها و پیش‌بینی‌ها در مورد زندگی آدم‌ها را قبول نداریم. این که ماه یا سال تولد بتواند تاثیری کاملا تعیین کننده روی زندگی ما داشته باشد، قطعا درست به نظر نمی‌رسد، اما نمی‌شود هم منکر تاثیر ماه‌های ابتدای زندگی روی باقی زندگی شد.

محققان زیادی از کشورهای مختلف در طول سال‌ها با بررسی ماه‌های تولد و معیارهای زندگی (از سلامت و بیماری‌ها بگیر تا موفقیت‌های تحصیلی و شغلی) توانسته‌اند نمودارهای جالبی از ارتباط فصل و ماه تولد با شخصیت افراد بدهند. این ارتباط بیشتر ناشی از گذران دوران بارداری مادر و ماه‌های اول تولد در فصلی خاص، یا ارتباط آن با قوانین موجود است. این دو صفحه به شما نشان می‌دهد که کودک‌تان ممکن است در آینده چه در پیش داشته باشد. یادتان باشد همه این موارد فقط بالا و پایین رفتن جزئی در احتمالات هستند و به این معنا نیستند که شما حتما با چنین چیزهایی مواجه خواهید شد!

بهاری باش!

متولدان بهار، از طرفی دوران بارداری سختی را پشت سر گذاشته‌اند. تابستان و تشدید ویار و تهوع، پاییز و آفتاب کم و بالاخره زمستان و محدودیت در تحرک، مانع دریافت بعضی از مواد لازم در جنین می‌شود. با وجود این بعد از تولد، این نوزادان بیشتر از دیگران می‌توانند از نور خورشید و گرمای هوا استفاده کنند. به جز این، متولدان بهار به خاطر قرار گرفتن در ابتدای سال، چند نکته مثبت و منفی قانونی و سنی هم دارند.

بیشترین متولدان، مربوط به بهار هستند. احتمالا دلیل آن را باید در پاییز جست‌وجو کرد که بیشترین آمار شروع بارداری را دارد! متولدان بهار بزرگ‌ترین متولدان سال هستند. برخلاف نیمه دومی‌ها هر جا که قرار باشد سن‌شان را بگویند، لازم نیست توضیح بدهند که هنوز به آن سن نرسیده‌اند و کوچک‌تر از آنی هستند که به نظر می‌آید. به این ترتیب به راحتی می‌توانند سن‌شان را با عدد سال توضیح بدهند.

پسران متولد بهار، فرصت بیشتری برای اعزام به سربازی دارند! فرصتی که متولدان اسفند بدجوری از آن محروم می‌مانند! متولدان بهار بیشتر خودکشی می‌کنند. محققان می‌گویند چون متولدان این فصل در ابتدای تولد بر اساس نور زیاد و هوای عالی سیستم روانی خود را وفق داده‌اند، در آینده احتمال بیشتری دارد که دچار افسردگی و در نتیجه خودکشی شوند.

مادران نوزادان متولد بهار تا مدتی مشکلی برای پوشاندن لباس گرم به کودک ندارند. می‌توانید با خیال راحت لباس سبک تن نوزادتان کنید و از گرمای تابستان و بهار لذت ببرید. تا رسیدن پاییز و زمستان هم کودک‌تان آن قدر بزرگ شده که بشود برایش لباس گرم خرید.

6 ماهگی تا یک سالگی کودکان متولد بهار، در پاییز و زمستان می‌گذرد، بنابراین آن‌ها تنوع غذایی کمتری را در ابتدای سن غذای تکمیلی نسبت به متولدان پاییز دارند. این موضوع می‌تواند ذائقه این کودکان را از ابتدا محدود کند و در آینده نیز بدغذاتر از بقیه باشند.

گرم مثل تابستان

تابستانی‌ها هم آمار بالایی در میان متولدان دارند. خوبی‌شان این است که مادر در اواخر بارداری از هوای خوب و نور کافی بهره می‌برد و پس از تولد هم نور زیادی را دریافت می‌کند. از طرفی تابستان فصل آلودگی‌های میکروبی و گوارشی است که خطر ابتلا به این بیماری‌ها را بدجوری زیاد می‌کند. تابستانی‌ها آخرین شانس برای نیمه اولی شدن هستند. متولدان تابستان بیشتر با احتمال افسردگی فصلی در پاییز و زمستان مواجهند. آن‌ها به خاطر قرار گرفتن در معرض نور و آفتاب زیاد در ابتدای تولد و تشکیل سیستم عصبی بر اساس آن به گرما عادت کرده‌اند و احتمالا در آینده مشکل بیشتری با فصل‌های سرد خواهند داشت.

متولدان تابستان احتمال بیشتری دارد که به قد بلندتر و تن سالم‌تری برسند. دریافت نور و گرمای کافی در 3 ماهه اول تولد، موجب می‌شود استخوان‌بندی بهتری در این کودکان شکل بگیرد. ضمن این که مادرشان هم 3 ماه آخر بارداری را در بهار گذرانده و به نور و هوای خوب دسترسی داشته است.

متولدان تابستان در معرض اختلالات گوارشی هستند. هم در 3 ماهه اول که گرما می‌تواند موجب آلودگی‌های گوارشی شود و هم در یک سالگی که کودک تازه به سن غذا خوردن رسیده، احتمال ابتلا به بیماری‌های شایع تابستان مثل اسهال خیلی زیاد است و ابتلا به این بیماری‌ها در کودکی می‌تواند سیستم گوارشی را ضعیف کند.

متولدان تابستان از همه بیشتر عمر می‌کنند! یک تحقیق گسترده در آمریکا نشان می‌دهد متولدان تابستان به طور متوسط 160 روز بیشتر از متولدان زمستان عمر می‌کنند. تابستانی‌ها آخرین شانس نیمه اولی شدن هستند، بنابراین در مدرسه از همه کوچک‌تر هستند. به همین دلیل اغلب در سال‌های ابتدای دبستان دچار افت تحصیلی می‌شوند و توانایی کمتری در دوست‌یابی خواهند داشت. این مشکل در دوره راهنمایی و دبیرستان حل خواهد شد.

برای متولدان تابستان باید لباس‌های نوزادی خنک بخرید، چون تا رسیدن به سرما هنوز وقت دارید. برای پاییزشان هم سرهمی‌های گرم (موهر یا حوله‌ای) راحت‌تر از ژاکت و لباس‌های جدا جدا هستند.

پاییز هزار رنگ

متولدان پاییز، دوران بارداری گرمی را پشت سر گذاشته‌اند که مادر در آن حداقل ویار (به دلیل سرمای زمستان) و حداکثر آفتاب و تحرک را می‌توانسته داشته باشد. از طرفی آن‌ها اولین نیمه دومی‌ها هستند و ماه‌های ابتدای تولدشان همراه با نور کم و تنوع غذایی کم مادر است. از نظر طول عمر، متولدان پاییز بعد از تابستانی‌ها بیشترین طول عمر را دارند. کودکانی که در پاییز به دنیا می‌آیند، در 4 ماه اول زندگی وزن‌گیری کمتری نسبت به متولدان فصل‌های دیگر دارند. احتمالا کم‌نوری و تنوع غذایی کم برای دوران شیردهی مادر، دلایل این موضوع هستند. پاییزی‌ها معمولا در بزرگسالی آدم‌های شادتری هستند و کمتر دچار افسردگی می‌شوند. احتمالا دلیل آن هماهنگ شدن نوزاد با شرایط سخت در 6 ماهه اول تولد است.

متولدان پاییز اولین دوره نیمه دومی‌ها هستند و در نتیجه در دبستان از تمام هم‌کلاسی‌های‌شان بزرگ‌ترند. این موضوع از طرفی موجب تقویت اعتماد به نفس آن‌ها می‌شود، به طوری که در دبستان، معمولا سرگروه‌ها و بچه‌های سرآمد از نظر فعالیت‌های گروهی، متولدان پاییز هستند. از طرف دیگر ممکن است بزرگ‌تر بودن این بچه‌ها موجب افت درسی آن‌ها به دلیل بی‌انگیزگی ناشی از اختلاف سنی با دیگران شود.

بچه‌های سرمای زمستان

آخرین متولدان سال، کوچک‌ترین‌های‌شان هستند. وقتی حرف سن و سال باشد، تا آخر عمر مجبورند توضیح بدهند که با تحویل سال، آن‌ها یک سال بزرگ نمی‌شوند و باید تا آخر سال صبر کنند. همیشه کادوی تولد لباس زمستانی می‌گیرند و احتمالا حسابی گرمایی می‌شوند.کودکانی که در زمستان متولد شده‌اند، اواخر دوران بارداری مادر را در فصل‌های سرد سال تجربه کرده‌اند که در آن مادر از نور کافی خورشید محروم بوده است و به همین دلیل احتمال ابتلای آن‌ها به آسم، اوتیسم و حتی ام‌اس بیشتر از بقیه است.

کودکان متولد زمستان در برابر اسکیزوفرنی و آلرژی حساسیت بیشتری دارند. یک تحقیق گسترده در آمریکا نشان می‌دهد متولدان زمستان، استعدادهای تحصیلی کمتری از خودشان نشان می‌دهند و در آینده درآمد کمتری هم خواهند داشت.

مادران کم‌سن و سال بچه‌های‌شان را بیشتر در زمستان به دنیا می‌آورند، برعکس مادران مسن‌تر بچه‌های‌شان در تابستان به دنیا می‌آیند.برای نوزادان متولد زمستان لازم نیست کاپشن بگیرید. یک ساک حمل گرم یا کریر که روی آن پتو بیندازید، کافی است. به هر حال نوزاد در ماه‌های اول تولد خیلی هم بیرون برده نمی‌شود. به جایش می‌توانید برای ماه‌های بعدی لباس‌های عید خوبی بخرید.

پسرتان اگر در زمستان به دنیا آمده باشد، کمترین مهلت را برای اعزام به سربازی دارد، چون باید با همه متولدان همان سال به سربازی برود.

ادامه مطلب / دانلود

برای رسیدن به آرامش مداد شوید(آموزنده)

در مداد ۵ خاصیت وجود دارد که اگر به دستشان بیاوری تمام عمرت به آرامش می رسی :

1- می توانی کارهای بزرگ کنی ، اما نباید هرگز فراموش کنی دستی وجود دارد که هر حرکت تو را هدایت می کند

اسم این دست خداست ، او باید تو را همیشه در مسیر اراده اش حرکت دهد.

2 – گاهی باید از آنچه می نویسی دست بکشی و از مداد تراش استفاده کنی

این باعث می شود مداد کمی رنج بکشد اما اخر کار نوکش تیزتر می شود. پس بدان که باید رنجهایی را تحمل کنی چرا که این رنج باعث می شود انسان بهتری شوی.

3 – مداد همیشه اجازه می دهد برای پاک کردن یک اشتباه از پاک کن استفاده کنیم

بدان که تصحیح یک کار خطا ، کار بدی نیست و در واقع برای اینکه خودت را در مسیر نگه داری مهم است.

4 – چوب یا شکل خارجی مداد خیلی مهم نیست. ذغالی که داخل چوب است اهمیت بیشتری دارد

پس همیشه مراقب باش درونت چه خبر است؟

۵ – و سرانجام مداد همیشه اثری از خود به جا می گذارد

بدان هر کاری در زندگی می کنی ردی به جا می گذارد و سعی کن نسبت به هر کاری که می کنی ، هوشیار باشی و بدانی چه می کنی.

ادامه مطلب / دانلود

اگر کسی را دوست دارید...!

 

 قبل از اینکه به کسی بگویید «دوستت‌ دارم» یا «عاشقت هستم»، اول به معنای اصلی این کلمات فکر کنید. به اینکه این جملات چه معنی‌ای برای شما دارند و در زندگی شخصی خود، جایگاه عشق و دوست داشتن، کجاست. به این ترتیب، وقتی این جملات را به زبان می‌آورید که دقیقا ارزش و معنای آن‌ را می‌دانید و نه خودتان را به دردسر می‌اندازید و نه قلب کسی را می‌شکنید.

 وقتی هزاربار به یک‌نفر بگویید که دوستش دارید، بعد از مدتی، تاثیر خودش را از دست می‌دهد. پس آدمی باشید که حواسش به قلبش هست و بی‌جهت به کسی نمی‌گوید:

«دوستت دارم». زمانش که برسد، آنقدر خاطره خوب و ویژگی‌های دوست‌داشتنی در آدم مقابل پیدا می‌کنید که موقع گفتن این جمله دوست‌داشتنی و خوشایند، حرف‌های جذاب و دوست‌داشتنی‌ای در کنار این «دوستت دارم»، از شما می‌شنود.

 وقتی عاشق کسی می‌شوید و می‌خواهید این عشق را با او به اشتراک بگذارید، به چشم‌هایش نگاه کنید. جمله «دوستت دارم» را اگر زمانی که با او چشم در چشم هستید، به زبانتان بیاید، عمق نگاه، به اندازه همان کلمات، کار خودش را می‌کند.

 موقعیت مناسبی را برای حرف زدن از احساستان پیدا کنید. بهترین موقعیت، فضایی دونفره است که شما و همسرتان، راحت‌تر حرف‌های خود را به اشتراک می‌گذارید اما اگر ناگهان وسط یک مهمانی یا جمعی دیگر، تصمیم به گفتن این جمله گرفتید، یک نفس راحت بکشید و کمی به اطراف نگاه کنید و جمله را آن‌طوری بگویید که او دوست دارد در جمع و از زبان شما بشنود.

 وقتی به کسی می‌گویید «دوستت دارم»، بدترین اتفاق ممکن این است که از او هم انتظار داشته باشید این جمله را به شما بگوید یا آن ‌را امتیاز ویژه‌ای برای شما حساب کند. بی‌انتظار و بدون توقع، عاشق شوید و کسی را دوست داشته باشید. این‌طور وقتی این جمله «دوستت دارم» را به زبان می‌آورید، واقعی‌ترین احساس شما به او منتقل می‌شود. خلاق باشید. حالا درست است که «دوستت دارم» به اندازه کافی، جمله زیبا و دوست‌داشتنی‌ای است، اما ابراز آن با راه‌های مختلف، هیجان و جذابیتش را بیشتر می‌کند و لحظه خاصی را می‌سازد. نوشتن یک شعر، قاب کردن یک عکس دونفره و نوشتن جمله «دوستت دارم» پشت آن، گفتن «دوستت دارم» به زبان‌های مختلف و خلاقیت?های دیگر، از راه‌حل‌های مبتکرانه است.

 اگر از آن گروه از آدم‌ها هستید که ابراز احساسات برای شما سخت است و واژه‌ها را باید با انبر از زبان شما بیرون کشید، کارهایی را انجام دهید که هیچ‌کس دیگری برای همسرتان انجام نمی‌دهد و حواستان به خواسته‌های درونی او باشد. شما می‌توانید ساعت‌ها پای درددل او درباره دوستانش، همکارانش، خاطرات سخت گذشته و خیلی چیزهای دیگر بنشینید و اگر کمکی از دستتان برمی‌آید برای حل آنها انجام دهید. اگر می‌دانید همسرتان عاشق صبحانه است، یک روز صبح بی‌مقدمه او را از خواب بیدار کنید و برای صبحانه به یک رستوران خوب بروید. کارهای ناگهانی، پیشنهادهای جذاب ناگهانی، برنامه‌هایی که فقط او دوست‌ دارد وخیلی از غیرمنتظره?ها دیگر، راه‌های خوبی برای انتقال احساس درونی شماست.

جمله‌هایی که جایگزین دوستت دارم می‌شوند

شنیدن برخی جمله‌ها به جای «دوستت دارم»، جذاب و خوشحال‌کننده است و همان تاثیر را دارد. در ادامه می‌توانید این جمله‌ها را پیدا کنید، فقط حواستان باشد موقع به زبان آوردن آنها، واقعا به آن باور داشته باشید و لحن شوخی و طنز در صدایتان نباشد.

عزیزم، تو تنها آدم من هستی

تو نفس من را بند می‌آوری

چقد دوست داشتنی هستی

با تو، تا ابد همه‌چیز زود می‌گذرد

بهترین همسرجهانی

وقتی تو را دیدم، از خدا به خاطر خلقتت تشکر کردم

تو تنها عشق زندگی من هستی

برای من زندگی کردن با عشق تو جذاب است

من تمام حواسم به تو است

من تو را تحسین می‌کنم

ادامه مطلب / دانلود

مردان خیانت کار را بشناسید!

 امروزه یکی از بزرگترین دغدغه‌های فکری بشر در تمامی جوامع بی‌وفایی در ارتباطات زناشویی است. مسئله‌ای که بازهم باوجود پنهان‌گری هریک از زوج‌ها مثل سوهانی روح آنها را می‌خراشد و گاهی حتی پس از سال‌ها زندگی مشترک و مونس یکدیگر بودن به نابودی آن زندگی منجر می‌‌‌شود.

 بی‌وفایی در رابطه زناشویی ابعاد و بحث‌های مختلفی را شامل می‌شود که برای آگاهی از آنها در این شماره «نسل‌امروز» پای صحبت‌های «سارا منصفی»، روانشناس، نشستیم. در این مطلب قصد داریم ویژگی‌های شخصیتی و اجتماعی را معرفی کنیم و اگر قصد آشنایی و شناخت مردی را برای ازدواج دارید، باتوجه به آنها می‌توانید تصمیم بهتر و صحیح‌تری را بگیرید. هرچند امروزه مشکل وفادار نبودن همسر هم از سوی زنان و هم از سوی مردان دیده می‌شود. همچنین یک‌سری از این ویژگی‌های شخصیتی کلی است و به‌‌طور متقابل وجود آنها در زنان نیز، آنان را مستعد خیانت نسبت به طرف مقابل می‌کند.

عوامل زمینه‌ساز بی‌وفایی

به‌طور کلی برای بی‌وفایی در زندگی مشترک نمی‌توان یک عامل را برشمرد، بلکه فردی که نسبت به زندگی مشترک خود وفادار نیست و به عبارتی خیانت می‌کند، ترکیبی از ویژگی‌های فردی و اجتماعی را داراست. هرچند گاهی تنها یک اتفاق باعث این موضوع می‌شود و فرد را در شرایطی قرار می‌دهد که ناگزیر دست به خیانت بزند، اما اگر ریشه‌یابی‌های لازم در این زمینه صورت بگیرد به مجموعه‌ای از عوامل چون کمبودهای شخصیتی، محیط خانواده، جامعه و آموزش‌هایی که فرد از جامعه دریافت کرده، تجربه‌های فردی و ویژگی‌های شخصیتی می‌رسیم. همچنین نباید فراموش کرد که همیشه چند عامل فرد را مستعد خیانت کردن می‌کند و نمی‌توان تنها به یک عامل یا ویژگی استناد کرد؛ بنابراین اگر فردی که قصد ازدواج با او را دارید، یکی از این ویژگی‌‌ها را دارا بود، نمی‌توانید به‌راحتی این احتمال را بدهید که او حتما به شما خیانت خواهد کرد.

1. مردان بی‌صبر

این مسئله که آیا ویژگی صبوری و خویشتن‌داری در فردی شکل گرفته است یا نه، از دیگر نکته‌های مهم در مسئله سنجش احتمال بی‌وفا بودن یک فرد است. البته در این مسئله تاحدودی عوامل تربیتی و جامعه نیز تاثیرگذار هستند. برای مثال باید دید آیا فرد تحمل شرایط نامطلوبش را دارد و اگر در جمعی خیلی به او خوش نمی‌گذرد، بازهم حاضر است آن جمع را تحمل کند یا نه.

2. مردان آزادی‌طلب

به‌طور کلی هر فردی یک‌سری نیازهای طبیعی مانند نیاز به تفریح، آزادی و رعایت حریم شخصی‌اش از سوی دیگران را دارد، اما اگر لذت‌جویی و آزادی‌ فردی بیش از اندازه بالا باشد و نخواهد هیچ‌ چیز او را محدود کند و حتی به همسرش هم نسبت به مسائلی مانند اینکه کجا می‌رود، چه می‌‌کند یا چرا کاری را انجام می‌دهد، توضیحی ارائه کند، بازهم چنین افرادی مستعد خیانت کردن هستند.

3. مردان غیرمطمئن

شک داشتن به رابطه از همان ابتدا، مطمئن نبودن فرد نسبت به انتخاب همسر یا اصولی که برای ازدواج در نظر گرفته هم می‌تواند نشان‌دهنده آن باشد که فردی مستعد خیانت کردن به همسر خود است.

4. مردان ریسک‌پذیر

این مسئله که فرد در زندگی ریسک‌پذیر باشد یا نه، او را مستعد خیانت و بی‌وفایی می‌کند. در حقیقت افرادی هستند که ریسک‌پذیرترند و حتی به این موضوع هم می‌اندیشند که اگر قضیه بی‌وفایی آنها برای همسرشان فاش شود، چه چیزهایی را از دست می‌دهند.

به بیان دیگر این زندگی تا چه اندازه برایم ارزشمند است و با بی‌وفایی نسبت به همسرم چه چیزهایی را از دست می‌دهم یا اصلا نسبت به زندگی‌ام بی‌تفاوت هستم. به‌طور کلی می‌توان گفت وابستگی زوج‌ها نسبت به یکدیگر، رابطه آنها را حفظ می‌کند و منظور از این وابستگی‌ها، وابستگی‌های مثبت است. گاهی هم افراد خیانت می‌کنند، چراکه فکر می‌کنند، چیزی را در این زندگی از دست نمی‌دهند یا اصلا چیزی ندارند که بخواهند آن‌ را از دست بدهند.

نیازهای بنیادی

در زندگی زناشویی بسیاری از مشکلات بر سر نیازهای اصلی انسان است. نیازهایی که اگر با ازدواج و در زندگی زناشویی ارضاء نشوند و انسان برای آنها پاسخی دریافت نکند، می‌توانند احتمال خیانت کردن به همسر را افزایش دهند. یکی از این نیازها، نیاز جنسی است، اما نباید دیگر نیازهای بنیادی افراد را نادیده گرفت. اگر نیاز فرد برطرف نشود، شاید یک سال با فکر و منطق و یک سال با اصول اخلاقی بتوان مقابل آن مقاومت کرد، اما به هر روی نیازهایش او را از پای درمی‌آورد و به سوی بی‌وفایی سوق می‌دهد.

5. مردان بی‌تربیت!

جامعه‌ای که فرد در آن پرورش پیدا می‌کند، ارزش‌های جامعه، جایگاه فرد در خانواده، نوع تربیت خانوادگی، نوع تعامل‌های اجتماعی و ارتباطات فرد از عواملی هستند که در این حوزه مطرح می‌شوند. مردانی که در تربیت خانوادگی آنها کم گذاشته شده، مستعد خیانت هستند.

6.مردان جست‌وجوگر

مهمترین مسئله‌ای که باید بررسی شود این است که طرف مقابل تا چه اندازه دارای حس جست‌وجوگری است، چراکه گاهی افراد به‌دلیل کنجکاوی و تازه‌جویی دست به خیانت می‌زنند. چنین افرادی مدام در حال جست‌وجو کردن و جذب چیزهای نو و جدید شدن هستند و مسائل تکراری یا قدیمی به سرعت جذابیت خودش را در برابر آنها از دست می‌دهد. این موضوع در زبان عامیانه به همان تنوع‌طلبی معروف است و سبب می‌شود فردی با روحیه‌ای هیجان‌خواه، جست‌وجوگر و تنوع‌طلبش نسبت به موضوع بی‌وفایی به همسرش آسیب‌پذیرتر باشد. این افراد ثبات ندارند و دائما با تغییر روبه‌رو هستند. برای مثال تغییر گوشی تلفن‌همراه یا تغییر شغل و اتومبیل از سوی این افراد بیشتر است. نکته دیگری که باید بررسی کرد، عمر رابطه‌های قبلی طرف مقابل است. آیا این رابطه‌ها عمیق بوده و تنها تجربه رابطه دوستی با چند نفر و هریک برای مدت طولانی را داشته یا پس از یک یا دو هفته رابطه‌های او به پایان رسیده و دوستان متعدد بسیاری داشته است. به‌عبارت دیگر ثبات و پایداری شخصیتی فرد و اینکه تا چه حد روی رابطه‌اش باقی می‌ماند، بسیار مهم است.

7. مردان در کانون توجه

اینکه فردی در جامعه همیشه کانون توجه باشد و همه را جذب خودش کند، می‌تواند بر شخصیت و رفتار او تاثیر منفی بگذارد. هرچند گاهی نوع تربیت، فرد را به سمتی سوق می‌دهد که عزت‌نفس پیدا کند و هرگز به فکر خیانت به همسر خود نیفتد.

8. مردانی با سبک زندگی غیرثابت

یکی از فاکتورهای موثر در بحث خیانت سبک زندگی افراد است، البته باید توجه داشت که این مسئله در بستر زمان بررسی شود. به عبارت دیگر گاهی افراد در زندگی تغییر می‌کنند و سبک زندگی خود را تغییر می‌دهند. اما به‌طور کلی باید ببینید خواستگار شما چه شیوه‌ای از زیستن را در پیش گرفته است. چگونه زندگی کردن یا چه نوع زندگی را دوست داشتن، همگی از بحث‌هایی است که در سبک زندگی افراد مطرح می‌شود یا مسائل دیگری مانند اینکه فرد تا چه اندازه‌ای به تفریح اهمیت می‌دهد، اهل کار است، خانواده برای او چه جایگاهی دارد و آیا‌ از رفتن به مسافرت استقبال می‌کند، همگی از فاکتورهای مهم سبک زندگی افراد هستند. گاهی یک‌سری از ویژگی‌های شخصیتی به سبک زندگی فرد تبدیل می‌شوند، مانند اینکه فرد تا چه اندازه به دنبال تلفن‌همراه جدید، ماشین، تکنولوژی یا شغل جدید است یا اهل دوستی‌های متعدد و مهمانی‌های شبانه پیاپی است.

9. مردان محو بقیه

در مواقعی که با مرد موردنظر خود به یک رستوران یا کافی‌شاپ می‌روید بهتر است به این نکته هم توجه داشته باشید که آن مرد تا چه اندازه محو شماست و با شما ارتباط چشمی دارد. آیا مستقیم به چشمان شما نگاه می‌کند یا بالای سر و شانه‌هایتان را، یا مدام می‌چرخد و به پشت سرش نگاه می‌کند. در هر جمعی تمامی حواس او متوجه شماست یا حضور شما برای او فرقی ندارد.

10. مردانی با پدر خیانتکار

عوامل ژنتیکی نیز در بحث خیانت موثرند، چراکه بسیاری از ویژگی‌های شخصیتی که برشمردیم همگی ژنتیکی هستند، اما احتمال دارد فاکتور ژنتیک تحت‌تاثیر محیط زندگی فرد تعدیل شود. برای مثال اگر در خانواده‌ای تربیت صحیح و اصول اخلاقی حرف نخست را بزند، به‌طور حتم فرد راه دیگری را برای زندگی مشترک خود در پیش خواهد گرفت و در مقابل اگر از کودکی شاهد خیانت‌های پدر به مادر باشد، این احتمال وجود دارد که راه پدر را ادامه دهد.

11. مردان «نه» نگو!

افرادی که عزت‌نفس ندارند، محکم نیستند، نمی‌توانند نه بگویند و برای شخصیت خود احترامی قائل نیستند به همین نسبت مستعد خیانت کردن به همسر خود هستند. گاهی فرد حتی اگر در شرایط ویژه‌ای قرار بگیرد که امکان خیانت کردن به همسرش برای او فراهم باشد، بازهم هرگز خیانت نمی‌کند، چراکه شخصیتش به او چنین اجازه‌ای را نمی‌دهد یا به بیان دیگر ارزش‌های انسانی و چارچوب و اصولی که برای خود تعریف کرده، هرگز به او اجازه نمی‌دهد که دست از پا خطا کند.

 

12. مردان خوش‌تیپ و برنزه!

این‌ موضوع که یک آقا تا چه اندازه دنبال جلب توجه دیگران است، یک زنگ خطر به‌حساب می‌آید. البته این ویژگی شخصیتی در زنان هم دیده می‌شود و چنین افرادی مدام به‌دنبال باشگاه‌های بدنسازی و پرورش اندام، برنزه کردن و نوع لباس و پوشش خود هستند. به بیان دیگر افرادی که بیش از حد معمول مطابق مد روز ظاهر می‌شوند و توجه دیگران برای آنها مهم است یا حتی اگر خودش هم به نظر دیگران اهمیت ندهد بازهم دیگران به سرعت جذب او می‌شوند و همیشه به وی توجه نشان می‌دهند، مستعد خیانت کردن به همسر خود هستند.

13. مردان کمتر از همسر

گاهی یک زن نسبت به مرد از نظر موقعیت‌های اجتماعی و مالی برتری‌هایی دارد، این مسئله ممکن است در مرد احساس کمبودهایی را ایجاد و او را مستعد خیانت به همسر کند، چراکه در پی ثابت کردن خود و توانایی‌هایش هم به خود و هم به همسرش است.

14. مردان بی‌اعتقاد

آیا خواستگار شما به حرف‌هایی که می‌زند اعتقاد دارد یا اگر پای منافعش در میان باشد، آنها را فراموش می‌کند؟

اگر فرد در جامعه برای خود یک‌سری اصول اخلاقی، باورها، ارزش‌ها و ضدارزش‌ها را تعریف کند، به آنچه او را شکل داده‌اند اهمیت دهد، خط‌قرمزها را بشناسد و برای خودش خط‌قرمزهایی را تعریف و حریم‌هایی را که نباید هرگز وارد آنها شود مشخص کند، پس از ازدواج نیز به خوبی می‌داند مسئولیت هرکاری که انجام دهد با خودش است و این ارزش‌های اخلاقی به‌عنوان یک عامل بازدارنده در مقابل بحث خیانت در این فرد عمل می‌کنند. گاهی افراد حریم‌های زندگی را برای خودشان هم تعریف و تعیین نکرده‌اند و این قضیه آنها را آسیب‌پذیر می‌کند. این در حالی است که افراد در حرف همیشه از اعتقادات خود سخن می‌گویند، اما دخترخانم‌ها باید ببینند خواستگار آنها در عمل تا چه اندازه به اعتقاداتش عمل می‌کند.

15. مردهای شوخ و شنگ

برخی از مردها در قالب شوخی و با حرف‌های طنزآمیز از خیانت و بی‌وفایی سخن می‌گویند و به‌نوعی این کار را عادی جلوه می‌دهند. اغلب چنین مردانی با این کار دو هدف را دنبال می‌کنند، یکی آنکه حساسیت‌زدایی کرده باشند و به طرف مقابل خود بگویند خیلی مسئله مهمی نیست و اگر من چنین کاری انجام دادم تو هم به روی خودت نیاور، یا اینکه می‌خواهند حرف جدی خود را در قالب شوخی و طنز بیان کرده باشند.

16. مردان آسیب‌پذیر

ویژگی شخصیتی اجتناب از آسیب که البته یک ویژگی ژنتیکی هم به‌حساب می‌آید، در برخی از افراد بالا و در برخی دیگر پایین است. افرادی که اجتناب از آسیب آنها پایین است، رفتارهای پرخطر بیشتری را تجربه می‌کنند و یکی از این رفتارها می‌تواند بی‌وفایی نسبت به همسر و زندگی مشترک باشد. از سوی دیگر اگر این اجتناب از آسیب پایین در فردی با حس تازه‌جویی بالای او همراه ‌شود، احتمال اینکه چنین فردی نسبت به همسر خود بی‌وفا باشد، بیشتر است.

17. مردان با بینی عمل کرده

مردهایی که یک دفعه رمانتیک می‌شوند یا نسبت به ظاهر خود حساسیت‌هایی را نشان می‌دهند، برای مثال ناگهان تصمیم می‌گیرند عمل زیبایی بینی انجام دهند، به تعهدات خود در دروه نامزدی عمل نمی‌کنند، حرف و حدیث مردم برایشان مهم نیست و در حقیقت به بازخوردهایی که از اجتماع دریافت می‌کنند اهمیتی نمی‌دهند، در ارتباط با مسئله خیانت آسیب‌پذیرتر هستند، چراکه اگر جامعه و بازخوردی که از آن دریافت می‌کردند برایشان مهم بود، هرگز به همسر خود خیانت نمی‌کردند.

18. مردان بی‌حرمت

برخی از آقایان هم حتی در سخن گفتن خود حرمت‌ها را می‌شکنند و تمامی اصول اخلاقی و مذهبی را زیرپا می‌گذارند. بالاخره باید انسان به چیزی اعتقاد داشته باشد و به آن منبع متصل باشد، حال این منبع می‌تواند اخلاق باشد یا مذهب یا هر دو. برای مثال گاهی غریزه انسان را به سوی خیانت سوق می‌دهد، اما پایبندی به اصول اخلاقی یا مذهبی می‌تواند یک عامل بازدارنده باشد که خطا نکند یا به گناه آلوده نشود.

19. مردانی با گوشی رمزدار

اگر مردی همیشه برای صفحه کلید گوشی‌اش رمزی درنظر بگیرد، یا آن ‌را از خودش حتی برای یک لحظه هم جدا نکند، اغلب اوقات در دسترس نیست و گوشی‌اش خاموش است، یا مردهایی که همیشه در سفرهای کاری هستند، تمامی این علائم را باید به‌عنوان یک هشدار در نظر داشت. البته اغلب چنین افرادی با بهانه‌های مختلف این کارهای خود را توجیه می‌کنند، اما همگی این موارد یک زنگ خطر هستند.

آیا بی‌وفایی قابل پیشگیری است؟

آموزش مهارت‌های زندگی مشترک به زوج‌ها پیش از ازدواج یکی از نکته‌های کلیدی در این زمینه است. البته هر فردی پیش از هر چیز باید خود و نیازهایش را بشناسد.

این‌ موضوع که از زندگی چه می‌خواهد و مطابق اصول دیگران ازدواج نکند، اهمیت بسزایی دارد. پس از آنکه خود را شناخت در صورت بروز هر مشکلی، می‌تواند با طرف مقابلش صحبت کند تا به یکدیگر در حل آن مسئله کمک کنند و اگر مشکل قابل حل شدن نبود پیش از آنکه کار به خیانت بکشد از یکدیگر جدا شوند. به‌عبارت دیگر بی‌وفایی زوج‌ها نسبت به یکدیگر هم مسئله‌ای قابل پیشگیری است، بنابراین مشاوره و آموزش مهارت‌های زندگی مانند مهارت ابراز علاقه کردن و شناخت ویژگی‌های جنس مخالف امری ضروری است. گاهی حتی با آموزش مهارت‌ها دو نفر حتی باوجود تفاوت‌های زیاد می‌توانند برای همیشه در کنار هم باشند و به خوبی زندگی کنند.

ادامه مطلب / دانلود

طرز صحبت کردن با خانم ها!

هنگامی که به زوج های خوشبخت نگاه می کنیم، این احساس در ما به وجود می آید که آنان بنا به دلایلی خاص خوشبخت و سعادتمندند و این ذهنیت فکرمان را به خود مشغول و ما را به نوعی وسوسه یا کنجکاو می کند. با چنین افکاری سعی داریم خود را به این گونه توجیه کنیم که آنان یا همسر مناسب و دلخواهشان را یافته اند، یا انتخابشان درست بوده است، یا این شانس را در زندگی داشته اند که مشکلات جدی و حادی برای شان پیش نیاید یا با مسایل رنج آور و روزهای سخت مواجه نشده اند و یا اینکه به نوعی تقدیرشان چنین رقم خورده و در زندگی شانس با آنها یار بوده است.

 .برقراری ارتباط و تعامل با همسر یک امر بسیار ساده خواهد بود به شرط انکه از مهارت های گوش دادن و اختصاص دادن یک زمان برای شرکت در بحث و تبادل نظر با او استفاده کنید. اینکه چه مساله ای را در حال حاضر می خواهید با همسرتان در میان بگذارید، بخشی از آن مستلزم یادگرفتن مهارت صحبت کردن با یک خانم است. بیشتر اوقات این تعامل بر اساس گوش دادن یا شنیدن موثر و حرف زدن مثبت گونه است. بحث و گفتگوی صریح و چهره به چهره همیشه بهتر از ارتباطات دیجیتال مانند ای میل و اینترنت یا پیامک است برای مثال گاه مشاهده می شود که زوجین به خاطر مشغله های زیاد در زندگی کاری خود، امکان و فرصت کافی برای تعامل رو در رو و گفتگوی چهره به چهره را ندارند و لذا استفاده از روشهای دیجیتال را جایگزین ارتباطات واقعی می کنند که در این شرایط توصیه جدی ما این است که صرف کردن حداقل زمان برای گفتگوی چهره به چهره خیلی تاثیر گذارتر و موثرتر از ارتباطات مجازی مثل پیامک و ایمیل زدن … است. همچنین یادگرفتن چگونگی شرح و توضیح دادن عقاید خود برای همسر و گوش دادن به صحبتهای آنها می تواند کلید ایجاد یک ارتباط مناسب با زن باشد ضمن اینکه توجه به این نکات هم خالی از لطف نیست.

اگر با همسرتان قصد برقراری رابطه کلامی دارید باید بدانید که:

 زمان مناسبی را برای حرف زدن انتخاب کنید: چه با همسرتان و چه با نامزدتان قصد صحبت دارید، انتخاب درست زمان مناسب برای حرف زدن با یک زن بسیار حایز اهمیت است. این زمان باید الزاما مواقعی باشد که هر دوی شما از کار و دیگر مسئولیتهای روزانه فارغ شده باشید. اگر قصد شما کسب شناخت بیشتر از نامزدتان است بهتر است برای صرف یک چای و یا یک خوراکی مختصر برنامه ریزی کنید تا ضمن گفتگو بیشتر با هم آشنا شوید. با انتخاب درست این زمان و فراغت از سایر دل مشغولی ها می توانید مطمئن باشید که تمام توجه ایشان به حرفهای شماست.

انتخاب درست زمان مناسب برای حرف زدن با یک زن بسیار حایز اهمیت است

گفتگوی خود را با توصیف نظرتان و با پرسیدن یک سوال از طرف مقابل شروع کنید:روراست بودن با اهمیت است اگر می خواهید درباره ازدواج صحبت کنید یا می خواهید به حل یک مشکل زناشویی بپردازید صریح و شفاف بودن صحبت شما درباره احساساتی که دارید و جویای عقیده و نظر او شدن یک اصل مهم و حایز اهمیت است. پرسیدن یک سوال احتمالا به او این احساس را می دهد که شما به نظر و عقیده ایشان علاقمند هستید و خواهان تعامل بیشتری هستید و این خود می تواند کلید گشایش یک گفتگوی طولانی تر شود.

اعتماد کردن به روشهای ارتباطی دیجیتال و نوین راحت است اما این روشها اغلب فاقد کیفیت مد نظر هستند. گفتگوی مداوم و چهره به چهره نشان می دهد که شما به نظرات ایشان علاقمند هستید و دوست دارید زمانی را به شنیدن حرفهای او اختصاص دهید

 از مهارتهای گوش دادن فعال استفاده کنید: کلید یک تعامل و گفتگوی خوب با خانمها خوب گوش دادن و پرهیز از گفتن عقاید و نظرات خود در لابلای صحبتهای اوست. به نظرات و تفکرات او با ذهنی باز و رویی گشاده گوش دهید. اگر در حال گفتگو درباره یک ایده یا یک سوال هستید باید تلاش کنید که خوب حرفهایش را بشنوید و به آنچه می گوید مستقیما پاسخ و واکنش نشان دهید. اگر مرتب سعی کنید خود را از این گفتگو خلاص کنید و یا به نوعی حس احترام به دیدگاهش را به او منتقل نکنید یقینا این تعامل و گفتگو تداوم نمی یابد.

 به طور حضوری و رودر رو صحبت کنید. به گفتگو های حضوری ادامه دهید: همانطور که مشغول تعامل و ارتباط بیشتر هستید داشتن بحث و گفتگوی رو در رو بسیار مهم است. اعتماد کردن به روشهای ارتباطی دیجیتال و نوین راحت است اما این روشها اغلب فاقد کیفیت مد نظر هستند. گفتگوی مداوم و چهره به چهره نشان می دهد که شما به نظرات ایشان علاقمند هستید و دوست دارید زمانی را به شنیدن حرفهای او اختصاص دهید.

ادامه مطلب / دانلود

هدیه های همسرتان نشانه چیست؟

از بهترین اتفاقاتی که ممکن است برای خانم‌ها پیش بیاید، گرفتن هدیه از همسر یا نامزد است. زن‌ها به طور فطری علاقه شدیدی به هدیه گرفتن دارند، چون این هدیه‌های به ظاهر ساده در نظر زنان نشانی از علاقه و قدردانی به آنهاست. هرچند که فرایند هدیه گرفتن به اندازه کافی برای زنان نشاط‌آور است اما پشت این هدایای مخفی، یکسری جریانات غیرقابل پیش‌بینی پنهان شده است. گرفتن هدیه‌های کوچک از قبیل یک شاخه گل در مواقعی که مناسبت خاصی ندارد، می‌تواند خیلی تاثیرگذار باشد اما وقتی روزهای خاصی مثل جشن تولد یا سالگرد ازدواج در پیش باشد در آن صورت یک شاخه گل کفایت نمی‌کند اما گذشته از این حساب کتاب‌های زنانه، بحث‌های شیرینی که میان زنان بعد از گرفتن هدایایشان مطرح می‌شود جالب توجه است. این بحث‌ها مبنی بر چند پرسش است؛ چه فلسفه‌ای پشت این هدیه پنهان شده؟ چرا شوهرم این هدیه را برایم خریده؟ و هزاران چرای دیگر.

 

وقتی همسرتان به شما شاخه گل میدهد

شاخه گل را مردانی به عنوان هدیه انتخاب می‌کنند که خسیس هستند و این خساست‌شان را پشت یک ادعای رمانتیک مملو از عشق و علاقه پنهان می‌کنند. او مردی است که می‌خواهد همه چیز را به‌راحتی به دست بیاورد و حاضر نیست برای پیش رفتن این رابطه، هیچ از خودگذشتگی‌ای نشان دهد. مردی است که بیشتر حرف می‌زند و اهل عمل نیست و آنقدرها هم که ادعا می‌کند به شما علاقه ندارد. علاوه بر این، فردی است که ذاتا تنبل است و نمی‌توانید روی او حساب باز کنید. اینگونه مردان در زمانی که شما ناراحت باشید فقط شما را سرزنش می‌کنند و برای احساسات شما ارزشی قائل نیستند. بهتر است به این مرد دل نبندید، چون هرقدر هم برایش فداکاری کنید، باز هم تغییری در او ایجاد نمی‌شود. او دارای یک اعتمادبه‌نفس کاذب است و خودش را تافته جدابافته‌ می‌داند. بسیار چرب‌زبان است و قابل اعتماد نیست.

هدیه‌های فرعی و هدیه‌های اصلی!

به طور کلی هدایایی که شما می‌گیرید به 2 دسته کلی تقسیم می‌شوند:

1- هدایای اصلی: طلا و جواهر، عطر، سبد گل و عروسک

2- هدایای فرعی: شکلات، پاستیل، کارت پستال، یک شاخه گل هدایای فرعی به‌عنوان تزئین کادوی اصلی هم مورد استفاده قرار می‌گیرند. اما شاید جالب باشد که بدانید این هدایا و این ریزه‌‌کاری‌های نه‌چندان مهم حرف‌های مهمی را در مورد رابطه شما می‌زند که شاید به‌راحتی قابل‌تشخیص نباشد.

وقتی برایتان طلا و جواهر میخرد

قبل از اینکه به رازهایی که پشت این هدایای گران‌قیمت و باارزش نهفته است اشاره کنیم، باید بدانید که طلا و جواهر مدنظر ما شامل وسایل تزئینی مثل ساعت، انگشتر، گردنبند و… است.اگر هدیه‌ای که شما از همسر یا نامزدتان گرفتید جزو این گروه است، اجازه دهید پیش از هرچیز به شما تبریک بگوییم و اگر هنوز ازدواج نکرده‌اید وقت آن رسیده که لباس عروسی‌تان را آماده کنید. مردی که این نوع هدایا را انتخاب می‌کند به هیچ وجه خسیس نیست و خیلی دست و دلباز است. این دست و دلبازی ریشه در علاقه‌اش نسبت به شماست و بالطبع علاوه بر علاقه‌ای که به شما دارد، ارزش خیلی زیادی هم برای شما قائل است و از همه مهم‌تر اینکه این رابطه برایش خیلی ارزشمند است. البته این به آن معنا نیست که فردی مادی‌گراست و شما را با مادیات مقایسه می‌کند بلکه سعی و تلاشش این است که ارزش این رابطه را حفظ کند و در یک مقایسه تطبیقی می‌توان به این نتیجه رسید که حاضر است بهای گزافی را برای این رابطه بپردازد.

سبد گل که همسرتان گرفته نشانه چیست

سبد گل از جمله هدایایی است که هم می‌تواند به عنوان کادوی اصلی استفاده شود و هم می‌تواند یک هدیه فرعی در کنار دیگر هدایا به شما داده شود. هر کدام از این دو مطلب یک روانشناسی جداگانه دارد:

سبد گل به عنوان هدیه اصلی: کسی که برای شما سبد گل را به عنوان یک هدیه انتخاب می‌کند یک مرد مبادی آداب، متشخص و در عین حال مهربان است. این مرد برای شما و رابطه‌ای که دارید ارزش قائل است اما خیلی رسمی است و این رسمی بودن نشان از صمیمیت کم رابطه‌‌تان دارد. رابطه شما روبه سردی است و باید بیشتر از گذشته به آن توجه کنید. علاوه بر این، اینگونه مردها، اهل حساب و کتاب هستند و محتاطانه برخورد می‌کنند، کمی هم زرنگی‌ در خونشان جریان دارد و علاوه بر اینها، بی‌گدار به آب نمی‌زنند و تمام واکنش‌هایشان بستگی به عمل شما دارد، یعنی به نوعی تمام واکنش‌هایشان،‌ عکس‌العملی است که در مقابل عمل‌های شما نشان می‌دهند.

سبد گل به عنوان یک هدیه فرعی: این مرد، در درجه اول خیلی دست و دلباز است و به هیچ عنوان مرد خسیسی نیست و شما را خیلی دوست دارد؛ به خصوص اگر گلی که برایتان خریده گل قرمز یا سفید باشد. گل‌های قرمز و سفید نشان‌دهنده علاقه او نسبت به شما و همچنین صداقت او در احساساتش است. علاقه این مرد به شما به حدی زیاد است که حاضر است هر کاری را برای جلب رضایت شما انجام دهد. به طور کلی علاقه او به شما همراه با احترام زیادی است که این احترام را به شما در بسیاری از مواقع نشان می‌دهد.

چرا همسرم برایم عروسک خریده؟

مردی که برای شما یک عروسک به عنوان کادو و هدیه انتخاب کرده شما را خیلی جدی نگرفته و بالطبع رابطه‌تان را هم خیلی جدی نمی‌بیند و فقط برای اینکه مسئولیت هدیه خریدن را از سر خودش باز کرده باشد این هدیه را انتخاب کرده است. به‌نظر او شما هنوز به بلوغ فکری نرسیده‌اید. او به هیچ عنوان قصد ندارد این رابطه را جدی کرده و احساسات مابین شما و خودش را عمیق‌تر کند. او به همین حد صمیمیتی که وجود دارد، قانع است و درضمن تلاشی هم برای به‌دست‌آوردن دل شما نمی‌کند. به طور کلی فردی است که نمی‌خواهد متفاوت باشد و به قول معروف اعتقاد دارد که «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو!» این مرد به عنوان نمی‌خواهد با احساسات شما بازی کند و خودش و احساساتش را بیشتر از آنچه هست، نشان نمی‌دهد. اهل دغل‌بازی نیست و صادق است. فقط گاهی در ابراز احساساتش ناخواسته اغراق می‌کند و این اغراق کردن‌هایش ریشه در این دارد که جوگیر است و زود تحت شرایط جو و محیط قرار می‌گیرد.

از کادو خبری نیست!

مردی که به بهانه‌های مختلف از خرید هدیه خودداری می‌کند اصلا به شما فکر نمی‌کند و برای رابطه‌ای که بین شما وجود دارد ارزشی قائل نیست. بهانه‌هایی که این گروه از مردان برای نخریدن هدیه می‌آورند به 3 بخش تقسیم می‌شود:

مردانی که علاوه بر اینکه هدیه‌ای برایتان نمی‌خرند این موضوع را به روی خودشان هم نمی‌آورند؛ این گروه از مردان خیلی پرتوقع هستند و به قول معروف آنها را مردان «پررو» می‌نامند. مردانی که حتی وظیفه خودشان نمی‌دانند که به شما ابراز علاقه کنند و خیلی به ندرت ممکن است که به شما ابراز علاقه کنند این دسته از مردان بسیار مغرور هستند و هیچ چیز برایشان مهم‌تر از غرورشان نیست.

مردانی که به بهانه اینکه این بچه‌بازی‌ها را دوست ندارند از خرید هدیه طفره می‌‌روند؛ این گروه به هیچ وجه مردانی نیستند که احساس مسئولیت داشته باشند و بهانه‌جو هستند و به بهانه‌های مختلف سعی می‌کنند که شانه از بار مسئولیت خالی کنند. این گروه از مردان اصولا در سنین بالا ازدواج می‌کنند و بچه‌دار می‌شوند.

این گروه خودشان را فرهیخته می‌پندارند و گمان می‌کنند با دیگر افراد جامعه متفاوت هستند و خودشان را در قالب افراد روشنفکر جامعه نشان می‌دهند.

مردانی که هدیه نخریدن‌شان را نشات گرفته از فراموشی یا شلوغ بودن سرشان می‌دانند.

اینها به طور کلی افرادی بهانه‌جو و بهانه‌گیر هستند و پیشرفت در زمینه‌های کاری برایشان خیلی مهم‌تر از پیشرفت در رابطه احساسی‌‌شان است.

این گروه انسان‌‌هایی سر به هوا هستند و هیچ کاری را نمی‌توانند تا به پایان رساندن آن ادامه دهند. همیشه قبل از به نتیجه رسیدن، کار را رها می‌کنند و نگاه‌شان به وظایف شما طوری است که انتظار دارند هر کاری را انجام دهید تا به پیشرفت آنها کمک کنید.

وقتی عطر هدیه همسرم است

کسی که به شما عطر هدیه می‌دهد از رابطه با شما راضی است اما این رابطه هنوز خیلی شکل نگرفته است. به طور کلی این یک رابطه معمول است و نه نقطه قوت خیلی محکمی در آن وجود دارد و نه ضعفی قابل توجه! این رابطه خیلی جای پیشرفت دارد. او مردی است که نسبت به رشد این رابطه و قوی‌تر شدن پیوندهای عاطفی میان شما امیدوار است و تلاش می‌کند. این مرد اصلا خرافاتی نیست و خیلی منطقی است اما باید این نکته را بدانید که شما نصف راه را تا تسخیر قلب او پیموده‌اید و فراموش نکنید بخش اصلی و سخت‌تر این کار، ادامه دادن راه است.

عزیزم چی احتیاج داری تا همون ر و برات بخرم…

این افراد با شما خیلی احساس راحتی و صمیمیت می‌کنند و دوست دارند تکیه‌گاه محکمی برایتان باشند. آنها سعی می‌کنند به شما کمک کنند تا پیشرفت کنید و نقاط ضعف شما را به نقطه قوت‌تان تبدیل کنند. از هیچ کمکی برایتان دریغ نمی‌کنند و خوبی و خوشی طرف مقابلشان برابر با خوبی و خوش بودن خودشان است. همسر خود را دوست دارند که این حس دوست داشتن برایشان یک مشوق است. او به شما و کارهایی که قصد دارید انجام دهید اطمینان دارد و شما بیش از اینکه یک همسر ایده‌آل برایش باشید یک دوست خیلی صمیمی هستید. به طور کلی این مردان، انسان‌های آینده‌نگری، علاوه بر اینکه صرفه‌جو هستند اما این صرفه‌جو بودن آنها دلیل بر خساست‌شان نیست. این مردها اصلا قصد آزار و اذیت کردن‌تان را ندارند و به‌راحتی شما بیش از هر چیز دیگری فکر می‌کنند.

هدایای فرعی

هدایای فرعی را بیشتر به عنوان تزئین هدیه اصلی به جعبه کادو اضافه می‌کنند و کمتر پیش می‌آید که کسی یکی از این هدایای فرعی را به جای هدیه اصلی به شما تقدیم کند.

شکلات

شکلات از محبوب‌ترین تنقلات انسان است که از بچگی تا سالمندی، انسان نسبت به آن علاقه دارد و از خوردن آن لذت می‌برد به همین دلیل شکلات از جمله عمومی‌ترین هدایای فرعی به‌شمار می‌آید. اما شکلات انواع مختلفی دارد که به 3 گروه کلی تقسیم می‌شود:

شکلات تلخ: کسانی که برایتان شکلات تلخ می‌خرند افراد بدبینی هستند که نسبت به خیلی از مسائل شکاک‌اند. علاوه بر این، بارزترین ویژگی‌شان این است که انسان‌های منطقی هستند و تلاش می‌کنند منطق‌شان بر احساس‌شان غالب شود.

شکلات شیرین: این گروه از افراد انسان‌هایی احساساتی هستند و به‌هیچ عنوان دوست ندارند منطقی نسبت به قضایا فکر کنند. اهل شادی هستند و از زندگی لذت می‌برند. این مردان خوش سلیقه و عاشق خواب هستند.

شکلات سفید: مردان خاصی هستند که سلیقه آنها با سلیقه عموم مردم متفاوت است. خودشان از این متفاوت بودن‌شان مطلع هستند و آن را از خصوصیات خوب خود می‌دانند که موجب منحصربه‌فرد بودن‌شان می‌شود.

نکته: بعضی از افراد هستند که ترکیبی از 3 نوع شکلات را انتخاب می‌کنند. این افراد در درجه اول شناخت کاملی نسبت به شما و سلیقه شما ندارند، بنابراین از هر سه نوع شکلات می‌خرند تا سرانجام شما از یکی از طعم‌ها خوش‌تان بیاید و نکته جالبی که وجود دارد این است که این گروه، افراد تنوع‌طلبی هستند و این تنوع‌طلبی‌شان در همه انتخاب‌های زندگی‌شان وجود دارد.

کارت پستال

کسانی که به شما کارت پستال هدیه می‌دهند، دوست دارند همیشه خاطره‌شان در فکر و زندگی شما بماند. از آنجایی که کارت‌پستال جای زیادی رادر کمد کسی اشغال نمی‌‌کند و عموما افراد کارت‌های پستال را به عنوان یادگاری نگه می‌‌دارند، بنابراین آنهایی که کارت پستال را به‌عنوان کادوی فرعی انتخاب می‌کنند افرادی احساساتی و مهربان هستند و اصولا جزو افرادی‌اند که برای شما خاطرات خوشی را می‌سازند.

نحوه کادو کردن

این بخش تدارک هدیه، مهم‌ترین بخش آن است.‌ نحوه کادو کردن از محتویات داخل آن ارزش بیشتری دارد و به طور کلی 3 نوع کادو کردن وجود دارد:

1- استفاده از جعبه کادو

2- استفاده از کاغذ کادو

3- استفاده از ساک

جعبه کادو: کسانی که از جعبه کادو استفاده می‌کند، توجه زیادی به خرید خودشان ندارند و بالطبع وقت زیادی را هم صرف خریدن کادو و تزئین زیبا انجام نداده‌اند.

 کاغذ کادو: کسانی که از کاغذ کادو استفاده می‌کنند خودشان به 2 دسته تقسیم می‌شوند:

 1-کاغذ کادو با تزئین روبان: افرادی این روش را برای بسته‌بندی هدیه‌شان انتخاب می‌کنند، بی‌صبرانه در انتظار هستند که هدیه را به شما بدهند و برایشان مهم است که به شما نشان دهند که ارزش زیادی برایتان قائل هستند.

2- کاغذ کادو بدون تزئین (ساده): اینها افرادی بی‌سلیقه هستند و نسبت به خیلی از مسائل بی‌اهمیت. درکل معتقد به این جمله هستند «که هرچه پیش آید خوش آید.»

استفاده از ساک:احتمالا بارزترین ویژگی این افراد خودخواهی آنان است. این دسته از افراد برایشان مهم نیست که دیگران چه فکری در موردشان می‌کنند بلکه فقط مهم است که خودشان راحت باشند و احساس راحتی کنند.

ادامه مطلب / دانلود

ویژگی های مردان را بشناسید!

آشنایی با تفاوت های جنسیتی مهارت است. تا به حال فکر کرده اید که به عنوان یک زن چه چیزهایی باید در مورد ویژگی های جنسیتی همسرتان بدانید؟

معمولا خانم ها می گویند ما یک سرزمین ناشناخته ایم که آقایان در مورد ما چیزی نمی دانند اما احتمالا با خواندن این مطلب متوجه می شوید سرزمین ذهن آقایان هم چندان برای تان شناخته شده نبوده است.

یادتان باشد دانستن این تفاوت های جنسیتی مانع خیلی از دعواهای بی مورد میان همسران می شود و به آنان کمک می کند اختلاف های شان را بهتر مدیریت کنند. پس این شما و این بعضی چیزهایی که می خواستید در مورد مردان بدانید اما روی آن را نداشتید از خودشان بپرسید.

ویژگی های مردانه که هر زنی باید بداند

اقتدارطلبی مردان: روانشناس ها می گویند اگر یک چیز مردها را از زن ها متفاوت کند، آن ویژگی رقابت جویی و اقتدارطلبی مردهاست. مردها از اول بچگی یاد می گیرند رقابت طلب باشند تا موفق شوند. حتما شما هم پسربچه هایی را دیده اید که در بازی همدیگر را هتل می دهند و به هم دستور می دهند. حتما هم می دانید تفنگ، ماشین و البته بازی های رایانه ای رقابتی محبوب ترین وسایل بازی پسربچه ها هستند؛ چیزهایی که آنها را برای نشان دادن اقتدارشان و پیروزی بر رقیب آماده می کند. از طرف دیگر هورمون تستستورون یا هورمون مردانه هم آنان را برای این رقابت جویی که گاهی به پرخاشگری تبدیل می شود، آماده می کند.

نصیحت پذیر نبودن مردها: مردها به خاطر ویژگی اقتدارطلبی شان با هر چیزی که نشاندهنده این باشد که توانایی شان زیر سوال رفته است، مقابله می کنند. یکی از چیزهایی که به نظر مردان نشان دهنده زیر سوال رفتن اقتدار است، نصیحت کردن همسرانشان خواهد بود. حتما شما هم تجربه این را داشته اید که اگر روی چیزی بیش از حد اصرار کنید، شوهرتان آن را انجام نمی دهد یا با نق زدن و نارضایتی انجامش می دهد. هدف مردها در این مواقع این نیست که شما را ناراحت کنند یا با حرفتان موافق نباشند، مسئله این است که لحن نصیحت گرانه شما باعث موضع گیری او شده است. کافی است لحن تان را جوری عوض کنید انگار که دارید در زمین او بازی می کنید.

راه حل سریع مردها: وقتی برای مردها مشکلی را تعریف می کنید، بیشتر از هر چیزی در سرشان به فکر راه حل آن مشکل هستند. برای شما به عنوان یک زن احتمالا از همه مهمتر این است که شوهرتان مشکل شما را بشنود و با شما همدردی کند اما برای آنان مهم این است که به عنوان کمک، راه حل مشکل شما را بگویند، ضمن اینکه پیدا کردن راه حل نشاندهنده توانایی آنهاست. به هر حال راه حل دادن سریع اصلا به معنای نادیده گرفتن حس شما و حوصله نداشتن حرف های شما نیست. آنان فکر می کنند شما به این خاطر مشکلتان را تعریف کرده اید تا راه حلی پیدا کنید. گاهی سکوت مردها هم به همین معناست. سکوت می کنند چون راه حلی ندارند!

خونسردی مردان: «مردها اصلا عاطفه حالی شان نمی شود.» این اتهامی است که خیلی از خانم ها به آقایان می زنند اما روان شناسان حرف دیگری دارند. آنها می گویند چیزی که خانم ها و آقایان را در این مورد از هم متفاوت می کند این است که آقایان می توانند جنبه های عاطفی و عقلانی یک موضوع را از هم جدا کنند اما برای خانم ها تقریبا همه چیز می تواند عاطفی باشد. به این معنا که خانم ها احساساتشان را در خیلی از چیزها دخیل می کنند اما آقایان می توانند خیلی جاها احساساتشان را کنترل کنند.

عصب شناس ها می گویند دلیل این قضیه این است که مرکز عاطفه در مردها فقط در نیمکره راست مغز است اما در خانم ها مراکز عاطفه در هر دو بخش چپ و راست مغز پراکنده اند. مرکز صحبت کردن و تفکر منطقی سمت چپ مغز است برای همین تفکر منطقی خانم ها با عواطف شان در هم آمیخته است اما مردها می تواننند این دو را از هم جدا کنند. این تفاوت جنسیتی، در دعواهای بین خانم ها و آقایان خیلی خوب خودش را نشان می دهد.

وقتی خانم ها وسط بحث با شوهرشان داغ می کنند یا عصبانی می شوند یا گریه می کنند یا هر دو، معمولا همزمان بهت می کنند چطور شوهرشان همچنان خونسرد ایستاده و منطقی بحث را پیش می برد. در واقع آقایان غیرعاطفی نیستند. گواه عاطفی بودن آنها این همه دیوان شعر که توسط مردها سروده شده است. البته این به معنای این نست که مردها هرگز در بحث ها احساسی نمی شوند. آنان هر وقت احساس کنند قلمروشان زیر سوال رفته است احساساتی و معمولا عصبانی می شوند.

سکوت مردان: مردها کم حرف تر از زن ها هستند. این را هم عامه مردم قبول دارند و هم تحقیق های روانشناس ها آن را ثابت کرده است. روانشناس ها می گویند زن ها روزانه 6 هزار تا 8 هزار لغت به کار می برند اما مردها یک سوم این تعداد کلمات را می گویند. دلیل این پدیده آن جور که عصب شناس ها می گویند این است که مرکز تکلم در مردها فقط در سمت چپ مغزشان واقع شده است اما مرکز تکلم در زن ها هم در سمت راست و هم در سمت چپ مغز وجود دارد. البته روانشناس های تکاملی می گویند مردها در طول هزاران سال یاد گرفته اند کم حرف باشند. آنها می گویند هزاران سال پیش مردها برای شکار باید ساکت کمین می کردند وگرنه شکار در می رفت و بقای خانواده به خطر می افتاد. از آن طرف زن ها باید با همگروهی های خانم خودشان حرف می زدند و از بچه های شان مراقبت می کردند. بقای آنها به همین رابطه داشتن بر می گشت. مردها در طول رشد هم دیرتر زبان باز می کنند و مهارت های کلامی شان از زن ها کمتر است. در ادامه به این شکل های متفاوت حرف زدن مردان و زنان می پردازیم.

تیتروار حرف زدن مردها: اگر صحبت کردن د ر مورد مسائل روزمره را به دو شیوه گزارش توصیفی وگزارش علمی تقسیم کنیم، زن ها به شیوه توصیفی و مردها به شیوه علمی حرف می زنند. در واقع خانم ها، بیشتر در مورد جزئیات حرف می زنند اما حرف زدن مردها بیشتر منطقی و علمی است. آنها آن چیزی که فکر می کنند گفتنش لازم است را می گویند. برای همین به نظر می رسد مردها فقط تیتر اتفاق ها را می گویند و نه شرح آنها را. این اصلا به این معنا نیست که شوهرتان نمی خواهد شما از اتفاقات روزمره خبردار شوید، یا شما را لایق دانستن آنها نمی داند. مردها به طبیعت خودشان رفتار می کنند و شما نباید با دید زنانه خودتان حرف های آنها را تفسیر کنید.

صراحت مردان: زن ها معمولا غیرمستقیم حرف خودشان را می زنند و گلایه دارند چرا مردها حرف های شان را نمی فهمند. مثلا ممکن است شما به همسرتان بگویید چایی نمی خوری و منظورتان این باشد که بای با هم چایی بخوریم اما مردها معمولا به درون خودشان مراجعه می کنند و اگر چایی میل نداشته باشند با صراحت این را می گویند. این صراحت نشانه بی ادبی یا بی توجهی همسرتان نسبت به شما نیست. او فقط طبق طبیعت مردانه اش به شما گوش می دهد.

دستور دادن مردان: مردها از بچگی به امری حرف زدن عادت می کنند و دخترها به پیشنهادی حرف زدن. پسرها در بازی های شان می گویند: «توپ را بنداز برای من!» اما دخترها می گویند: «می یاین با هم خاله بازی کنیم؟» هم دخترها و هم پسرها به خاطر شیوه خاص حرف زدن خودشان تشویق می شوند و این نوع حرف زدن در آنها نهادینه می شود. اگر مردی از جمله های امری زیادی استفاده می کند به این معنا نیست که صبح تا شب دستور می دهد و قصدش ریاست کردن است، فقط طبق طبیعت مردانه اش رفتار می کند. اینکه در دنیای زنانه و ظریف خودتان که همه جمله ها را ترجیحا به صورت پیشنهاد می گویید تا به صورت امر، جملات مردانه را تفسیر کنید چیزی را حل نمی کند.

کج بودن دوزاری مردان: زن ها راحت تر می توانندن ذهن دیگران را بخوانند. مردها در این مورد خیلی ضعیف تر عمل می کنند. آنها کمتر از زن ها از روی چهره به قصد یا احساس پشت آن پی می برند. شما به عنوان یک زن احتمالا از این ناتوانی مردها خیلی شاکی هستید و آن را به پای بی توجهی می گذارید اما واقعا این شم زنانه شما را ندارند و بهتر است احساسات تان را به زبان بیاورید تا آنها متوجه شوند.

ادامه مطلب / دانلود

نامه عشقولانه ملک الشعرای بهار به همسرش قبل از ازدواج!

این متن نامه ملک الشعرای بهار به سودابه صفدری(بهار) پیش از ادواج است درحالی که هنوز او را ندیده و تنها وصف او را از دوستان شنیده بوده است.

دوست ابدی من قربانت شوم.
با این که شما را ندیده‌ام، از بخت خودم اطمینان دارم که گنجینه‌ی عزیز و ثابتی برای قلب و روح خویش انتخاب نموده‌ام. ولی نمی‌دانم احساسات شما از چه قرار است. عزیزم من خودم را برای شما معرفی می‌نمایم.
یک جوان ثابت العقیده‌ی خوش قلب، فعال و ساعی، پر حرارت و با غیرت، در دوستی محکم و در دشمنی با اهمیت. حیات من در یک فامیل خوش اخلاق متدین بوده و در دامان مادر فاضله و حق پرستی تربیت شده ام. در فامیل ما خست و دروغگوئی، اصراف و هرزه خرجی موجود نبوده و نیست. به ما یعنی به خود و خواهر و دو برادرم، همواره توصیه شده است که کار کن و فعال بوده و نان خودمان را با سعی و اقدام تدارک نموده و با خوشروئی و آسودگی بخوریم. من از سن هژده سالگی که پدرم وفات کرده است، رئیس و بزرگتر خانواده‌ی خود بوده و فامیل بزرگ خود را با عزت و آبرومندی اداره کرده‌ام و تا امروز که سی و سه سال از عمرم می‌گذرد، رئیس این خانواده بوده و برای خانواده ی خودم جز عزت و سرافرازی و استراحت، چیزی به کار نبسته ام. شهرت و احترام من به قوه‌ی هوش و سعی و اقدام خودم بوده است. ولی چون یک همسر و رفیق دلسوزی که مرا اداره کند، نداشته‌ام با هرچه به دست آورده ام صرف شده است.

خودم در تهران مانده و مادرم به واسطه‌ی مرض اعصاب و مفاصل در مشهد مانده و قادر به آمدن به تهران نشده است. زندگانی من در مشهد خیلی مرتب و آبرومند بوده است. منازل شخصی و اثاث البیت خانوادگی، مادر و همشیره و برادر و قریب پانصد نفر بستگان پدری و چند نفر بستگان مادری من نیز در خراسانند. ولی خودم نظر به علاقه‌ی کاری و نظریات سیاسی، ناچار در تهران اقامت نموده و می‌خواهم داخل یک حیات فامیلی جدیدی بشوم. چون می‌توانم فامیل جدید خودم را به فضل خدا و قوه ی سعی و عمل و معلومات خودم، به خوبی و در نهایت آبرومندی اداره نمایم. به این نیت مصمم شده و به وسیله‌ی عزیزترین دوستانم معتصم السلطنه و مرآت السلطان با شما دست دوستی و وصلت داده و امیدوارم که تا روزی که زنده بمانم دست خود را از دست شما بیرون نکشم و با شما زندگی کنم. به شما اطمینان می‌دهم که من جز شما دیگری را دوست نداشته و نخواهم داشت. مثل سایر جوانان جاهل و بی تجربه، پیرامون هوی و هوسهای جوانی نگشته و در آتیه هم به طریق اولی نخواهم گشت.

من فطرتا با عصمت و عفت و تعصب خانوادگی بار آمده و این حس شریف را تا عمر دارم، از خود دور نخواهم کرد. البته شما هم با آن سوابقی که به پدر محترم شما سراغ دارم و فعالیت و شرافتی که از مادر گرامی ‌و بزرگوارتان و سایر بستگان اطلاع یافته ام، با من هم عقیده بوده و قدر یک دوست صمیمی ‌و همسر جدید را که می‌بایست بقیه ی عمرتان را با او به سر برید به خوبی خواهید دانست و شوهر شما کسی است که دوستی او برای عموم مردم با شرافت و نجیب، ذیقیمت بوده و یک نفر از اخلاق و رفتار او مکدر نبوده و شاکی نیست. بدیهی است که شما نیز از این حیث با عموم هم عقیده بوده و هیچ وقت از من شاکی نخواهید بود. زودتر با یک حس شریف و حرارت پاک و عقیده ی ثابت و مستحکمی، خودتان را برای اداره کردن روح و قلب و خانه‌ی من حاضر کنید. شما صاحب دارائی و ثروت من و فرمانروای خانه و قلب من خواهید بود. باید با نیتی خالص و صمیمیتی قلبی و بی آلایش از عهده‌ی این مسؤلیت و صاحبخانگی و دلداری و دلنوازی حقیقی برآئید.
من به خداوند تبارک و تعالی متوسل شده و با شما متوصل می‌شوم و از خداوند درخواست می‌کنم که قلب شما با قلب من طوری متصل شود که جدائی و فاصله در بین نباشد.

عزیزم به قدری میل دارم تو را ملاقات کنم که حدی ندارد. دوست داشتم که این مطالب را در حضورت عرض کرده و قلب تو را در موقع اظهار احساسات قلبیه‌ی خودم بسنجم و احساسات تو را آزمایش نمایم. من رب النوع عشق و دوستی و صمیمت و وفاداریم. آیا تو هم با من در این عقیده هم راه و هم آواز خواهی بود؟ اخ چه خوب بود که ما زودتر هم را می‌دیدیم. وقبل از موقعی که تکمیل تدارکات به ما اجازه ی ملاقات بدهد یکدیگر را ملاقات می‌نمودیم. دیگر اینطور بشود یا نشود نمی‌دانم. در هر لحظه منتظرم که تو هم احساسات خودت را زودتر به توسط خط خودت به تفصیل برای من بفرستی.

من حالا جز خیال تو و فکر تو مشغولیت دیگری ندارم می‌خواهم بنا آورده و بین قسمت متقدم منزل و قسمت متأخر آنرا دیوار کشیده از هم تفکیک نمایم. منزل حالیه ی ما خیلی خوب، جدید البنا و نوین است. حیف است از این منزل خارج شویم برای اطاق پذیرائی شما دو اطاق مجزا نموده و برای پذیرائی خودم یک اطاق و یک ناهارخوری و برای اطاق خواب هم اطاق دیگری موجود داریم. برای صندوقخانه و انبار و غیره اطاقها و زیرزمینهای مرتب و محکمی ‌مهیاست. وسعت و دلنوازی حیات به قدر مکفی است. گمان نداریم به شما بد بگذرد. فقط شما باید یک آشپز قابل و تمیز زنانه با خودتان بیآورید و کلفت دوست داشتنی هم برای خودتان انتخاب نمائید. در قابلیت و نظافت آشپز خیلی دقت کنید. ملاحظه‌ی صرفه و غیره را ننمائید. در امانت و صحت عمل کلفت هم دقت بفرمائید. از قبل بنده خدمت خانم معظمه ی خودتان سلام و عرض عبودیت تبلیغ نموده از طرف من دست ایشان را ببوسید.

ادامه مطلب / دانلود

ماه تولد شما چه رنگی است؟

 

متولدین فروردین : سرخ

رنگ سرخ سبب شده تا متولدین فروردین به دفعات عصبانی شوند ولی به محض آن که شراره های خشم خاموش شد به سرعت تبدیل به آدم هایی شاد و بانشاط می شوند. متولدین فروردین افرادی آرمانگرا ٬ مصمم و با اراده هستند و از احساسات گرایی خوششان نمی آید . هیچ کس نمی تواند مثل آنها قاطع و خشن باشد ولی در این حال کمتر کسی معصومیت و عاطفه آنها را دارد . آنها هرگز تحمل شکست را ندارند وبه گونه ای افراطی راجع به نتیجه نهایی هر چیز ٬ از عشق گرفته تا مسابقه فوتبال ٬ بسیار خوشبین هستند.آنها جنگجویان خوبی هستند و با مغز خود خیلی ماهرانه می جنگند. مخالفت دیگران و موانع و مشکلات برای آنها سرگرمی و مایه نشاط است و از آن لذت می برند . آنها هیچگاه منتظر موفقیت نمی نشینند بلکه با شتاب به سوی آن مید روند و به همین علت کمتر به دیگران وابسته اند

متولدین اردیبهشت: صورتی

متولدین اردیهشت خیلی به ندرت نگران می شود .هنگامی که کارها مطابق خواست او انجام نمی گیرد٬ اخم می کند اما عصبانی نمی شود ! خویشتن داری و صبر از صفات ذاتی رنگ درونی اوست و به مدد همین خصوصیات کارای خود را خیلی راحت انجام می دهد و چیزی نمی تئاند مانع او شود . وفاداری و صداقت نسبت به خانواده و دوستان از صفات بارز اوست .همچنین به شجاعت و دلاوری او باید مدال طلا داد چرا که هیچکس مثل او نمی تواند این همه از خود مقاومت نشان دهد. ممکن است سمج و لجوج باشد ولی بردباری او مثال زدنی است.

متولدین خرداد : نقره ای

رنگ درونی متولدین خرداد آنها را به افرادی دلسوز ٬ مهربان ٬ خونگرم و صادق تبدیل ساخته که حرکاتی سریع تر از بقیه ولی دلپذیر دارند. متولدین خرداد از کارهای یکنواخت و تکراری بدشان می آید و به همین علت کارهای روزانه باعث می شود که فکر کنند همچون پرنده ای در قفس اسیر شده اند. این افراد ذاتا بی قرار هستند و همواره در پی هیجان و تغییر و تنوع هستند و اگر در یک جا ثابت بمانند افسرده می شوند. آنها با مهارت های ذاتی خویش چنان در ذهن مخاطب طوفان به راه می اندازند که هیچ کس متوجه تغییر مسیر ذهن نمی شود و اینگونه است که می توانند به اسکیموها یخ بفروشند و به افراد بدبین رویا

متولدین تیر : خاکستری

تیرگی رنگ درونی متولد تیر سبب می شود که گاهی اوقات بداخلاق شود. چنانچه از کسی ساعت را پرسیدید و با اخم جواب داد ٬ یا در سر میز غذا از کسی نمکدان خواستید و با عصبانیت به شما پرخاش کرد احتمالا او یک متولد تیر است که دوباره دچار بدخلقی شده و از زمین و زمان بیزار است . در این حالت فکر نکنید که از دست شما عصبانی است بلکه او از دنیا ناامید شده است . این حالت او موقتی و گذراست و فورا به همان آدم دلنشین همیشگی تبدیل می شود . متولد تیر همچنین قوه تخیل پرقدرت خود را به خوبی تحت کنترل دارد و تمام حالات درونی خود و دیگران را فورا دریافت کرده و در حافظه قوی خود ثبت می کند

متولدین مرداد: طلایی

رنگ درونی متولدین مرداد غروری شاهانه به او بخشیده به طوری که همیشه می تواند میزبان باشکوهی باشد . اوبه سختی می تواند حس برتری جویی خود بردیگران کنترل کند و همواره رفتاری فخر فروشانه دارد او برعکس متولدین فرودین که اغلب سعی می کند از یک چاه خشک آب بیرون بکشد٬ انرژی خود را بیهوده تلف نمی کند و از همین رو یک سازمان دهند خوب است و به راحتی می تواند وظایف و اعمال خود را سامان دهد . هر گاه که از خودنمایی دست می کشد دستوراتی که صادر می کند بسیار موثر هستند

متولدین شهریور : نارنجی

نخستین موضوعی که در مورد متولدین شهریور جلب توجه می کند آن است که وی طوری رفتار می کند که انگار مسأله مهمی درذهن خود دارد و او در تلاش است که آن را حل کند . یا گاهی اوقات احساس مبهمی به شما دست می دهد که انگار او از چیزی نگران است . این احتمال واقعاُ وجود دارد زیرا نگرانی برای او کاملاً طبیعی است و لبخند دلپذیر او همیشه مشکلات بزرگ او را مخفی می کند . این انسان کمال گرا را نمی توانید در محافل اجتماعی پیدا کنید . احتمال اینکه تا دیروقت شب در محیط کار او را بیابید بسیار بیشتر از آن است که در میهمانی او را ببینید

متولدین مهر : آبی

رنگ آبی آسمانی فطرتی هنری به او بخشیده که از نور و موسیقی ملایم به شدت لذت می برد . تأثیر آرامش و هماهنگی بر سلامتی متولد مهر معجزه آساست . هنگامی که در بستر بیماری می افتد قرار گرفتن در محیط عاطفی و خواندن کتاب های دلپذیر تأثیر فوق العاده ای بر سرعت بهبود او خواهد گذاشت . متولد مهر در هنگام گفتگو با دیگران ابتدا تاجایی که می تواند وراجی می کند و بعد مشتاقانه به حرف های طرف مقابل خود گوش می دهد ٬ در دعواهای دیگران همیشه نقش میانجی را بر عهده می گیرد و واضاع را آرام می کند و صلح و صفا برقرار می سازد

متولدین آبان : سفید

چنانچه از یک متولد آبان بپرسید که می تواند به شما کمک کند یا نه ٬ به سادگی می گوید : ((بله )) یا ((نه)) ! بنابراین اگر آدم احساس و زودرنجی هستید از او در هیچ موردی نظر خواهی نکنید زیرا او هر حقیقتی را رک و راست و بی رحمانه بر زبان می راند . درپاسخ هم می گوید که شما پرسیدید و او جواب داد . متولد آبان اصلاً اهل تملق گویی و دروغ بافی نیست یعنی منش خود را بالاتر از آن می داند که دست به چنین کاری بزند . بنابراین اگر شما در موردی تعریف کرد یقین داشته باشید که از صمیم قلب گفته و ارزش آن را بدانید

متولدین آذر : بنفش

متولدین آذر افلب اوقات شاد و خونگرم هستید . ولی هنگامی که از صمیمیت فطری آنها سوء استفاده شود آنگاه از کوره در می روند . عصیان علیه صاحبان قدرت و قوانین و مقررات دست و پاگیر در میان متولدین آذر شایع است . او هرگز از دعوا و در گیری فرار نمی کند و از کسی کمک نمی خواهد . همچنین متولدین آذر هرگز تحمل این را ندارد که کسی آنها را به ناذرستی و عدم صداقت متهم کند . یک اتهام غیر منصفانه و بیجا ممکن است خشم آنها را شعله ور کند ٬ پس در نحوه بیان کلمات با متولدین آذر خوب دقت کنید چرا که آنها اول دست به عمل می زنند و بعد به عواقب آن می اندیشند

متولدین دی : قهوه ای

رنگ قهوه ای ٬ عملگرایی متولد دی را نشان می دهد . او برای حکمرانی اصلاً احتیاج ندارد که به خودنمایی بپردازد و ترجیح می دهد که دیگران جلو باشند و او قدرت پشت صحنه بماند . البته گاهی متولد دی از یاد می برد که بلند پروازی و جاه طلبی خود را مخفی نماید و تا موقعی که رئیس گروه نشود ٬ دست به کار نمی زند . به یاد داشته باشید که متولد دی همیشه به گونه ای رفتار می کند که تصور می کنید که مانند پر نرم و بی آزار است اما در حقیقیت مانند میخ محکم و کوبنده است

متولدین بهمن : زرد

متولدین بهمن ترکیبی از خونسردی ٬ عملگرایی و بی ثباتی هستند و به نظر می رسد که با افراد همدلی دارند و فقط با چند کلمه صحبت می توانند اضطراب آنها را کاهش داده و آرامشان کنند . این توانایی آنها احتمالاً به خاطر سیستم عصبی قوی و پرتوان آنهاست . متولدین بهمن معمولاً در انزوای خواصی فرو می روند و مردم معمولاً به درستی آنها را درک نمی کنند زیرا به خوبی نمی توانند با دنیای خیالی و آرمانی آنها ارتباط برقرار کنند . متولدین بهمن علیرغم آنکه دوستان زیادی در اطراف خود دارند ولی دوستان صمیمی و نزدیک چندانی ندارند

متولدین اسفند : سبز

رنگ بخشنده فطرت آنها سبب شده تا اصولاً عاری از هر نوع حرص و طمع باشند . سرشت دلپذیر ٬ جذاب و در عین حال تنبل متولدین اسفند شما را تحت تأثیر قرار می دهد . او نسبت به همه قید و بندهایی که محدود کننده هستند بی اعتناست به شرط آنکه آزادی خیال پردازی را از او نگیرند.

ادامه مطلب / دانلود

چرا مردان از خرید رفتن با زنان بیزارند؟

تعداد همسرانی که عادات مشابهی برای خرید دارند و این کار را با هم انجام می‌دهند، زیاد نیست حتی پژوهشگران هم این موضوع را تایید می‌کنند که زنان و مردان یک دنیا تفاوت در خرید کردن دارند و حتی نگاه آنها به این موضوع، زمین تا آسمان متفاوت است. این تفاوت‌ها گاهی دلیل بحث‌های زن و شوهری می‌شود و گاهی باعث می‌شود که مهر «دل‌مرده»، «خسیس» یا «بی‌حوصله» را روی همسرتان بچسبانید. اگر می‌خواهید همسرتان را در خریدها با خود همراه کنید، باید با این تفاوت‌ها بیشتر آشنا شوید و قبل از بردن او به مراکز خرید به این موضوع از دریچه دید او نگاه کنید.

برای مردها خرید رفتن تفریح نیست، وظیفه است

وقتی چند روز تعطیل هستید و حوصله‌تان در خانه سر رفته است، معمولا نخستین راهی که برای آرام کردن خودتان به آن فکر می‌کنید پاساژگردی است. احتمالا برای شما هم مثل بیشتر زنان خرید کردن یک تفریح و راهی برای بیرون آمدن از فشار است. بسیاری از زن‌ها در زمانی که استرس زیادی را تجربه می‌کنند، دوست دارند با خرید کردن خودشان را آرام کنند و خوشحالی از دست رفته را، حتی به شکلی موقت به زندگی‌شان برگردانند.

اما همسرتان احتمالا مثل مردهای دیگر به این موضوع نگاه کرده و با این تفاوت شما را آزرده می‌کند. مردها ترجیح می‌دهند روز تعطیل‌شان را با خانواده، دوستان یا حتی تنها بگذرانند و به معنای واقعی استراحت یا تفریح کنند. برای آنها خرید کردن وظیفه و راهی برای برطرف کردن نیاز است و نه یک فعالیت تفریحی. اگر از یک مرد بپرسید که دوست دارد آخر هفته‌اش را چطور بگذراند، احتمالا پیشنهاد بازی کردن فوتبال، فیلم دیدن یا خوابیدن را مطرح می‌کند، درحالی که برای زنان پاساژگردی و خرید کردن، می‌تواند یکی از اولین گزینه‌ها باشد. زنان گمان می‌کنند در مسافرت، حتما باید زمان قابل‌توجهی را به خرید کردن اختصاص دهند درحالی که مردها دوست دارند به دیدن آثار باستانی یا رفتن به مکان‌های تفریحی بپردازند.

مردها کمتر از زنان خرج نمی‌کنند

درحالی که بسیاری از مردها همسرشان را به ولخرج بودن متهم می‌کنند، بررسی‌ها نشان می‌دهند که مردها کمتر از همسرشان پول خرج نمی‌کنند، بلکه تنها به شیوه‌ای متفاوت خرید می‌کنند. درحالی که شما در 6 ماه ممکن است 4 میلیون برای خریدن لباس خرج کنید، همسر شما در پایان این مدت، با خریدن یک سینمای خانگی، مقدار زیادی آچار و ابزار یا تعویض اتومبیلش ممکن است بیشتر از میزان پول خرج کند. روانشناسان می‌گویند تفاوت زنان و مردان در میزان خرج کردنشان نیست، بلکه در نوع آن است. از نظر آنها مردها در تمام مدتی که همسرشان به خریدن چیزهای کوچک مشغول است، برای خرید کالای گران‌قیمتی که به آن احتیاج دارند تحقیق و پس انداز می‌کنند و معمولا دوست دارند حسابی صبر و پس‌انداز کنند و بعد گزینه‌ای که در بازار موجود است را بخرند.

مردها به برچسب قیمت نگاه می‌کنند

بله! برای همسرتان مهم است که شما چقدر پول خرج می‌کنید. اگر چنین برخوردی را از او دیدید، عصبانی نشوید و به خساست متهمش نکنید، درحالی که شما قبل از دیدن برچسب، به زیبایی و تناسب آن لباس توجه می‌کنید، همسرتان قبل از دیدن خود لباس، به این فکر می‌کند که آیا قدرت خریدش را دارد یا نه، درحالی که شما ممکن است برای خریدن چیزی که دوستش دارید، از احتیاجات ضروری دیگرتان صرف‌نظر کنید، مردها معمولا برای خریدن یک کالای گران‌قیمت، مدتی پس‌انداز کرده و از چند ماه قبل مقدمات تهیه آن را فراهم می‌کنند. شاید همسرتان به این دلیل دیگر با شما خرید نمی‌آید که پیش از این با دیدن این رفتار، او را به خساست متهم و بساط قهر و دعوا را فراهم کرده‌اید.

مردها برای خریدهای کوچک وقت زیادی نمی‌گذارند

اگر به همسرتان بگویید «امروز برویم خرید! به یک گوشواره بدلی سیاه احتیاج دارم» قطعا شوکه می‌شود. از نظر یک مرد، وقت گذاشتن برای خرید، یعنی تهیه کالاهای ضروری. کمتر مردی حاضر می‌شود تنها برای دیدن مغازه‌ها و نشان کردن جنس‌ها برای آینده به مغازه برود. اگرچه شما تهیه یک جوراب را هم خرید به حساب می‌آورید، همسرتان ترجیح می‌دهد نیازهایش را روی هم جمع کند و بعد برای خرید کردن وقت بگذارد. شاید شما برای خرید یک دست لباس، چندین روز وقت صرف کنید اما همسرتان معمولا کل خرید‌هایش را روی هم جمع می‌کند و در یک یا 2 روز آنها را انجام می‌دهد.

مردها معمولا اولین چیزی که چشمشان را گرفته است را می‌خرند و به اینکه ممکن است انتخاب‌های بهتری هم وجود داشته باشد، فکر نمی‌کنند. مردها خرید گروهی را دوست ندارند و از اینکه نظرهای متفاوت آنها را گیج کند و به خریدن چیزی که دوستش ندارند مجبورشان کند، بیزارند.

مردها برای خرید کردن غرورشان را نمی‌شکنند

اگر از همسرتان بخواهید چند عدد گوجه بخرد و تاکید کنید که به میزان بیشتری نیاز ندارید، مطمئن باشید اتفاقی که انتظارش را دارید، نمی‌افتد. همسر شما این بار هم با 2 کیلو گوجه و چند پاکت میوه دیگر به خانه برمی‌گردد و به اینکه به آنها نیازی ندارید، توجهی نمی‌کند. اگر با او به مغازه‌ای که حسابی تخفیف می‌دهد هم بروید، هیچ تلاشی برای چانه‌زدن نمی‌کند و در ایده‌آل‌ترین شرایط به گفتن اینکه «تخفیفش را هم لحاظ کنید» اکتفا می‌کند. با دیدن این اتفاق‌ها عصبانی نشوید و بیهوده تنش ایجاد نکنید. مردها گمان می‌کنند کم خریدن به معنای بی‌پولی و چانه زدن به معنای شکستن غرور است. آنها گاهی به دلیل رودربایستی با مغازه‌داری که بسیاری از لباس‌ها را برایشان از قفسه بیرون کشیده، لباسی که نه به آن علاقه و نه نیاز دارند را می‌خرند تا شرمنده صاحب مغازه نشوند. در مقابل شما هنگام میوه خریدن، قطعا نیاز خود را بررسی می‌کنید و هنگام لباس خریدن، تنها چیزی را می‌خرید که با دل و جان دوستش دارید و معمولا اهمیتی به احساسات مغازه‌دار هم نمی‌دهید.

مردها به تنهایی خرید می‌روند

درحالی که شما برای خرید یک مانتو، گروهی از دوستانتان را جمع می‌کنید و از این اتفاق به عنوان یک برنامه تفریحی یاد می‌کنید، همسرتان معمولا دوست دارد به تنهایی یا تنها با حضور شما به خرید برود. اگرچه شما دوست دارید چند نظر را برای لباسی که امتحان کرده‌اید، بپرسید و مطمئن شوید که بهترین انتخاب را کرده‌اید، همسرتان معمولا اولین چیزی که چشمش را گرفته است را می‌خرد و به اینکه ممکن است انتخاب‌های بهتری هم وجود داشته باشد، فکر نمی‌کند. مردها خرید گروهی را دوست ندارند و از اینکه نظرهای متفاوت آنها را گیج کند و به خریدن چیزی که دوستش ندارند مجبورشان کند، بیزارند.

مردها به فصل حراج توجهی نمی‌کنند

اگر به خاطر حراج‌های پایان فصل، همسرتان را موظف کرده‌اید که هر روز با شما در پاساژ‌ها قدم بزند، احتمالا تنش‌های زیادی را در این چند روز به او وارد کرده‌اید. واقعیت این است که مردها به فصل حراج اهمیتی نمی‌دهند. آنها فقط زمانی خرید می‌روند که به چیزی احتیاج داشته باشند و این تفکر که شاید در یکی از پاساژ‌ها یک جنس غیرضروری ارزان پیدا کنند و بعد از چند روز گشتن همراه با سرگردانی آن را بخرند را نادرست و حتی آزاردهنده می‌دانند، پس اگر همسرتان در مقابل این خواسته شما، واکنش ناخوشایندی نشان داد، ناراحت نشوید. مردها از خرید بی‌هدف و غیرضروری بیزارند.

مردها از پاساژ رفتن بیزارند

درحالی که شما دوست دارید برای انتخاب یک لباس یا کالا، مغازه‌های بسیاری را ببینید و تک‌تک چیزهایی که از نظرتان ارزش خریدن را دارد امتحان کنید، همسرتان دوست دارد ساده‌ترین و کوتاه‌ترین راه را برای خرید کردن انتخاب کند. او ترجیح می‌دهد وسایل موردنیازش را آنلاین بخرد یا به مغازه‌ای که همیشه از آن خرید می‌کند، برود و با اینکه انتخابش محدود باشد هم مشکلی ندارد. آنها حاضر نیستند با این «احتمال» که ممکن است کالای موردنظرشان را پیدا کنند، یک روز تمام را به خریدن یک وسیله اختصاص دهند.

ادامه مطلب / دانلود

سن شما چند سال است؟

همه ما به سن خود و سال‌هایی که پشت سر می‌گذاریم توجه داریم و گاه افسوس می‌خوریم از این که سال‌ها چه زود پشت سر هم رفتند و ما ماندیم و عددهایی که روی هم انباشته شده است، غافل از این که نه سن ظاهری بلکه این سن واقعی است که پیری و جوانی هر فرد را تعیین می‌کند. در مثل می‌گویند: «دلت جوان باشد» شاید همین دل جوان بودن را به معنایی دیگر اینجا نیز بتوان به کار برد. در اصل ظواهر کهولت معیار پیری و جوانی افراد نیست، بلکه سن واقعی آنها است که معیار جوانی یا پیری آنها را تعیین می‌کند. چه بسا افرادی که از نظر سن ظاهری در رده میانسالی و پیری قرار دارند، اما سن واقعی بدن آنها جوانتر از کسانی است که به ظاهر جوان محسوب می‌شوند.

 اگر از اطرافیان خود بپرسید: «آیا می‌دانید سن واقعی بدن شما چند سال است؟» کمتر کسی جوابی برای سؤال شما خواهد داشت؛ چرا که متأسفانه ما به علت عدم برخورداری از آموزش‌های لازم سلامتی و تندرستی و دوری از ورزش و تحرک بدنی معمولاً از این که سن واقعی‌ای هم وجود دارد، بی‌خبریم.

اما سن واقعی هر فرد، سنی است که بدن او از نظر قدرت و استقامت سپری کرده است، از آنجا که از حدود 25 سالگی با کاهش تعداد و ابعاد سلول‌ها در بدن آن هم با ریتمی ثابت مواجه می‌شویم؛ لذا توصیه متخصصان طب ورزشی و مربیان تربیت‌بدنی این است که افراد همواره تلاش کنند تا سن واقعی بدن خود را جوان‌تر از سن ظاهری نگه‌دارند.

 این که ایده‌آل سن واقعی هر فرد در مقایسه با سن ظاهری او چقدر است، معیاری است که با تست‌های ورزشی قابل محاسبه است، اما همین بس که جوان نگه‌داشتن این سن، سال‌های طولانی و مفید زندگی را برای آنها به ارمغان خواهد آورد و وداعی است با انواع بیماری‌های شایع در دوران میانسالی و سالخوردگی. نکته مهم این است که بدن شما می‌تواند به شکل باورنکردنی جوان‌تر از سن واقعی شما بماند، اما رسیدن به آن شروط مهمی دارد که از جمله آن تغییر عادات زندگی غلطی است که متأسفانه برای همه ما به یک الگو و فرهنگ تبدیل شده است. رستوران‌گردی، پشت میز نشینی، استفاده از خودروی شخصی، آسانسور و هزاران روش غلطی که اصلاح آن فقط به کمی دلسوزی واقعی آن هم برای بدن خودتان وابسته است.

 صد البته که براساس توصیه بسیاری از کارشناسان و متخصصان تغییر الگوهای تغذیه‌ای و تحرک بیشتر کمک بسیاری به افزایش طول عمر و کاهش سن واقعی بدن و جوان نگه داشتن آن می‌کند، اما این مهم را نباید فراموش کرد که کار کشیدن از قلب و سوزاندن چربی‌های اضافه بدن نیز در رساندن بدن به سن واقعی خود مؤثر خواهد بود.

کمی توجه به رساندن بدنتان به سن واقعی آن، نه فقط شما را به سن واقعی‌تان نزدیک خواهد کرد، بلکه در برابر بیماری‌های غیرواگیری چون دیابت، فشارخون، انواع سرطان و بیماری‌های قلبی- عروقی هم مصون خواهید ماند.

ادامه مطلب / دانلود

بعد از شکست عاطفی چیکار کنیم؟

در هر جدایی شما از مراحل متفاوتی می گذرید، وضعیت های روحی مختلفی را تجربه می کنید که هر کدام برای مدتی شما را درگیر خود می کنند. اگر بخواهیم این مراحل را دسته بندی کنیم، باید از سه فرآیند روانی کندن و جدا شدن، انطباق و در نهایت التیام نام ببریم.

شکست عاطفی

هر جدایی ای مانند از دست دادن یک عزیر دردناک و سخت است؛ به خصوص اگر این جدایی از کسی باشد که شما با اشتیاق و علاقه، آینده ایده آل خود را با او ترسیم کرده بودید. بنابراین عجیب نیست اگر بعد از بهم خوردن یک نامزدی، ببینیم که فرد برای کاهش درد و رنجش، رفتارهای خاصی را انجام می دهد. رفتارهایی که طبیعی هستند اما در دراز مدت می توانند خطرآفرین شوند.

به این رفتارها که برای کاهش درد هر فردی به آنها روی می آورد، مکانیزم دفاعی گفته می شود. مکانیزم های دفاعی اگر از شش ماه بیشتر استفاده شوند ممکن از مشکلات فراوانی را برای فرد ایجاد کند. این مکانیزم ها عبارتند از:

1) انکار:

در این مکانیزم، فرد سعی می کند وجود مشکلات پیش از جدایی را انکار کند. خاطره های مبهمی از زندگی مشترکش به یاد می آورد، سعی می کند روابطش را محدود کند و اجازه ندهد دیگران از وضعیت فعلی او با خبر شوند. اگر این مکانیزم به طول بینجامد فرد تعامل های عاطفی اجتماعی اش را نسبت به دوستانش از دست خواهد داد.

2) دست کم گیری:

این که افراد مطلقه می گویند که طلاق آن طور که می گویند چیز بدی نیست. این افراد از درون در حال متلاشی شدن هستند. در برخی موارد دچار بیماری های جسمی و روحی شدیدی می شوند.

3) خردگرایی:

در یک عبارت اگر بخواهیم خردگرایی را تعریف کنیم، باید بگوییم: حذف کردن جنبه های عاطفی یک ماجرای دردناک و نگاه کردن به آن با منطق و استدلال. کسی که از این مکانیزم استفاده می کند، جنبه احساسی مشکل جدایی اش را نادیده می گیرد و فقط به تجزیه و تحلیل آن می پردازد. او سعی می کند حرف های فلسفی و منطقی در باره طلاقش بگوید. مثل این که: با این تصمیم هردویمان راحت هستیم. در کوتاه مدت این خردگرایی خوب است اما نباید از التیام زخم های احساسی غافل شد.

4) خشم:

فرد در همه جا و در همه حال و شرایط همه خشمش از همسرش را به زبان می آورد. از او بدگویی می کند، سعی در انتقام جویی دارد و می گوید من نمی گذارم فراموش کند که با من چه کرده است، نمی گذارم آب خوش از گلویش پایین برود. اما غافل از اینکه خشم خشم می آفریند و با این کار در یک دور باطل خصومت گرفتار می شود.

5) جابجایی:

فرد بجای تمرکز بر همسر سابقش اشخاص دیگری را مانند دوستان، خانواده، شغل، تحصیل و… جایگزین او می کند. به کارهایی روی می آورد که وقتش را می گیرند و خود را وقف فرد، جمعیت، گروه یا کار خاصی می کند.

6) برخورد کردن:

در چنین مکانیزمی فرد بیش از قبل به سر و وضع ظاهری اش می رسد. او وارونه سازی می کند. سعی می کند نشان دهد خیلی سرحال است، هیچ مشکلی ندارد و از همیشه خوشحال تر است. اگر این مکانیزم ادامه پیدا کند خانواده و اطرافیانش از او دور می شوند.

وقتی همه چیز را می پذیرید…

یکی دیگر از فرایند های روانی طلاق انطباق است. در این مرحله فرد دیگر طلاق را پذیرفته و در پی کشف اشتباهاتش است. او می گوید که از این پس باید چه کارهاییی را انجام دهد تا در زندگی مشترک بعدی اش اشتباهاتش را تکرار نکند. او دیگر از بیان اینکه شکست خورده واهمه ندارد.

در مرحله آخر به التیام می رسد. در این مرحله فرد واقعیت را می پذیرد و برای آغاز یک زندگی جدید آماده می شود. او می کوشد تا در این زندگی مشترک کمترین اشتباه را انجام دهد.

چقدر درگیر خواهید بود؟

مرحله اول شش تا یکسال به طول می انجامد و مراحل دوم و سوم هر یک سه تا شش ماه به طول می انجامند. در مجموع پس از هر جدایی باید یک تا 2سال زمان سپری شود تا فرد بتواند به ازدواج مجدد برسد. البته این زمان ها قطعی نیست و در برخی از افراد می تواند بیشتر و کمتر باشد. یعنی به کوتاهی و بلندی زمان با هم بودن زوج ها، نوع جدایی نیز در این میان نقش مهمی دارد.

ادامه مطلب / دانلود

افسوس های سن 30 سالگی به بعد

برای همه ما پیش آمده که در یکی از مقاطع زندگی‌‌، افسوس بخوریم که چرا در دوره‌ای از زندگی‌مان، یا در مقطع پیشین عمرمان‌‌، کاری را که باید انجام می‌‌دادیم‌‌، انجام نداده‌ایم یا کاری را که نباید، انجام داده‌ایم. گاهی این افسوس‌ها در سنین میانسالی بیشتر خود را نشان می‌‌دهند. سنینی که در آنها به‌طور غریزی انسان گمان می‌‌کند شاید دیگر انرژی یا فرصت کافی برای انجام کارهایی را که دوست دارد‌‌، نداشته باشد.

 به نظر من هم همانطور که اندیشمندان می‌‌گویند زمان انسان در این دنیا محدود است و اگر کاری را که به نظر خود ما مهم است انجام ندهیم همیشه احساس پشیمانی خواهیم کرد. همچنین انرژی انسان محدود است و اگر آن را هدر بدهد یا به غلط‌‌، صرف کارهای بیهوده کند‌‌، این انرژی برای انجام امور اصلی‌تر زندگی کفایت نخواهد کرد. بنابراین شاید به دلیل آگاهی درونی و غریزی از این کمبود‌‌های آتی انرژی است که افراد در سنینی از عمر خود احساس ناراحتی می‌‌کنند و حسرت می‌‌خورند که چرا مثلا تحصیل نکردند، شغل خوبی نداشتند، ازدواج نکردند، بچه‌دار نشدند‌‌، برای ادامه تحصیل به خارج از کشور نرفتند، کار خوبی را که به آنها پیشنهاد شده بود را رد کردند و… .

به همین دلیل من نمی‌خواهم در بحث افسوس‌‌های میانسالی یا سی‌سالگی‌‌، شما را دلداری بدهم و بگویم هیچ اتفاق بدی رخ نداده و نباید به فکر جبران باشید! از طرفی نمی‌خواهم بگویم که فرصت تمام شده و دیگر هیچ کاری نمی‌توان کرد و تنها باید نشست و غصه خورد یا لب حسرت گزید. بلکه می‌‌خواهم با کمک همدیگر با واقع بینی بیشتر به موضوع نگاه کنیم و موانع رشد و رضایت خود در زندگی را بشناسیم و از میان برداریم.

همیشه پلکان پیش ساخته‌‌، بالا برنده نیستند!

منظور من از پلکان پیش ساخته‌‌، راههایی شرطی شده و از روی عادت هستند که افراد گمان می‌‌کنند همه انسان‌ها ناچارند در زندگی آنها را بپیمایند! این پلکان برخی افراد را به پشت بام زندگی می‌‌رسانند اما برای برخی دیگر کارایی ندارند. چرا که بالا رفتن از نردبان زندگی و رشد کردن و شکوفا شدن‌‌، برای همه معنای واحدی ندارد. رویاها و آرزوهای ما آدم‌ها، استعدادها و علائق‌مان متفاوت است و هر کس در زندگی راهی دارد که باید هر چه زودتر آن را پیدا کند و در مسیر آن به حرکت در آید. برای یک نفر راه درست این است که دانشمند شود، یک نفر استعداد فوق العاده در نجاری دارد.

کسی دیگر مربی خوبی است و می‌‌تواند معلم یا استاد دانشگاه شود و برای یک نفر اوج حرکت در پرورش کودکان خوب و مادر یا پدر شدن است. متاسفانه بسیاری از ما‌‌، به جای این که راه خود، یعنی راه اختصاصی خود را برای پیشرفت پیدا کنیم می‌‌رویم سراغ راههای پیشرفت دیگران و همان نسخه‌‌های شرطی شده و تکراری را انتخاب می‌‌کنیم. نسخه‌هایی که شاید هرگز برایمان کارایی نداشته باشند. به همین دلیل نیز‌‌، وقتی به سرازیری‌‌های سنی خود می‌‌رسیم ناراضی یا پشیمان هستیم و می‌‌گوییم‌ای وای چرا کارهایی را که باید انجام می‌‌دادم‌‌، انجام ندادم؟

پیدا کردن راه اصلی در زندگی کار سخت اما بسیار لذت‌بخشی است. اگر امروز در مسیر آن قرار بگیریم بهتر است تا فردا. اما برای پیدا کردن راه اصلی مان باید بتوانیم سوالات موثری از خود بپرسیم و بدان پاسخ بدهیم و البته شاید ناچار باشیم ماهها و بلکه سالها روی آن کار کنیم‌‌، بدان فکر کنیم و با توکل به پرودگار سرانجام بدان دست یابیم.

استعدادها و علائق من چه هستند؟ در چه زمینه‌‌های استعداد ندارم؟

چه کارهایی را دوست دارم؟ چه کارهایی را اصلا دوست ندارم؟

انجام چه کارهایی برایمان ساده و انرژی بخش‌تر است؟

از کودکی به چه نوع کارهایی علاقه نشان می‌‌دادم؟

اگر امکانات نامحدودتری داشتم‌‌، به چه کاری رو می‌‌آوردم؟

در چه کارهایی، خود به خود خلاقیت دارم؟

مطمئن باشید اگر در مسیر کاری که بدان عشق و علاقه دارید قرار بگیرید‌‌، هرگز مانند اکثر مردم دچار بحران‌‌های حاد میانسالی نخواهید شد. بحران میانسالی یا پیش از آن، برای کسانی رخ می‌دهد که محصولات کافی در زندگی نداشته و ندارند. چه این محصول‌‌، نوشتن یک کتاب، ساختن یک ساختمان شاخص، انجام یک تحقیق علمی موثر، یا انجام یک عمل جراحی موفق یا مثلا پرورش یک کودک باشد و چه حتی کارهای موثر کوچک‌تر یا حتی بزرگ‌تر. مشکل ما در بحران‌‌های میانسالی نداشتن محصولات شاخص و موثر است که بتوانیم از تولید و انجام آنها لذت ببریم و به دیگران نیز سود و خیر برسانیم . وقتی چنین محصولاتی وجود ندارد‌‌، طبیعی است که عمر خود را بر باد رفته بدانیم.

فرمول جدید رسیدن به خواسته‌‌ها

همان‌طور که گفته شد راهی که کسی را به موفقیت می‌‌رساند ممکن است برای کسی دیگر نه تنها موفقیت‌آمیز نباشد بلکه او را به شکستی سنگین رهنمون شود. هیچ دو انسانی همانند نیستند و هر یک ما دراین جهان، یکتاییم، موجوداتی یکتا که حتی اثر انگشت‌مان هم مانند هم نیست. گرچه نیازهای غریزی ما یکسان هستند اما زندگی فقط به معنای رفع و پاسخگویی بدان نیازها نیست. به همین دلیل خود را کوچک و حقیر نشمارید و گمان نکنید همان کاری را باید انجام بدهید که اجداد‌تان انجام می‌‌دادند. وقتی خود را بزرگ ببینید برای خود اهداف بزرگتری در نظر خواهید گرفت و به سمت تحقق آرمان‌‌های متعالی‌تری پیش خواهید رفت.

 به نظر من یک فرمول موثر، برای رسیدن به اهداف بزرگ و همچنین اهداف کوچک‌تر وجود دارد و آن این است که اول یک هدف بزرگ‌‌، یک آرمان اصلی و اصیل (که آنرا از ته دل دوست دارید) در زندگی خود قرار دهید و با تمام وجود‌‌، با تمام عشق و علاقه‌ای که در خود سراغ دارید به سوی آن حرکت کنید. سپس‌‌، در جریان این حرکت‌‌، خود به خود‌‌، چیزهایی که بدان نیاز دارید به سوی شما جذب می‌‌شوند. گویی همه هستی و کائنات به فرمان خداوند‌‌، دست به دست هم می‌‌دهند تا به شما کمک کنند که به آن هدف بزرگ و هماهنگ برسید. هدفی که با استعدادها و علائق و همه وجود شما هماهنگی دارد. هر جا به اصطلاح چاله‌ای وجود داشته باشد‌‌، هستی‌‌، به فرمان و قانون الهی‌‌، آن را پر می‌‌کند و هر جا خلاء یا نیازی به شما فشار بیاورد‌‌، بدون آنکه نیاز به تلاشی مضاعف باشد‌‌، آن را برآورده می‌‌کند.

 برای مثال‌‌، حتی در ازدواج، وقتی شما به دنبال هدفی بزرگتر هستید، جنس مخالف شما به طرزی معجزه آسا‌‌، به سمت‌تان جلب می‌‌شود. چرا که هر انسانی در نهاد و ذات خود‌‌، خواهان ازدواج با کسی است که هدفمند و خیره به آرمان و هدفی بالاتر باشد و درگیر چیزهای کوچک‌‌، حقیر و روزمره نباشد. جالب این جاست وقتی که شما به جای محدود شدن به یک نفر و اصرار به ازدواج با او‌‌، به یک هدف بزرگتر می‌‌چسبید‌‌، جنس مخالفانی جذب شما می‌‌شوند که می‌‌توانند در راه رسیدن به آن هدف نیز یاری‌تان کنند و بودن شما در کنار هم‌‌، هر دو را با انرژی و توان بیشتر به سر منزل مقصودی ارزشمندتر می‌‌رساند .

بدین ترتیب شما با یک تیر چند نشان می‌‌زنید و به چندین خواسته دست می‌‌یابید‌‌، آن هم بدون این که تلاش اضافه‌ای کرده باشید.

پرهیز از شرطی شدگی‌‌ها و تکرارها

همان کارهایی را انجام ندهید که دیگران انجام می‌‌دهند‌‌، همان راههایی را نروید که دیگران می‌‌روند. ابتکار داشته باشید و برای خود کارها و راههایی را انتخاب کنید که در آنها خلاقیت و انرژی دارید و از انجامشان لذت می‌‌برید. اگر همان کارهای و روش‌‌های تکراری دیگران را انجام بدهید‌‌، حداکثر به همان مقصد‌‌ها خواهید رسید. گمان نکنید که اگر همه می‌‌گویند باید کار کنید، باید ازدواج کنید‌‌، باید درس بخوانید‌‌، باید پولدار شوید، باید در سن مشخصی به سفر بروید یا باید‌‌های مشابه اینها‌‌، ضرورت دارد که بدان باید‌‌ها تن بدهید. برخی از بحران‌‌های میانسالی زمانی پیش می‌‌آید که شما باید‌‌های اجباری و تکراری دیگران را می‌‌پذیرید و بدان تن می‌‌دهید. نسخه هایی که برای شما مناسب نیستند و حتی ممکن است روح و روان شما را بیمار یا آشفته کنند. بنابراین برای رضایت از زندگی این گام‌‌ها را دنبال کنید:

هر چه بیشتر خودتان را بشناسید. کاری به دیگران نداشته باشید و زندگی‌تان را بر اساس چشم و هم‌چشمی یا حسادت یا تکرار کار دیگران نچینید. بلکه ساختمان اصلی زندگی خود را‌‌، بر اساس شناخت خود‌‌، شناخت استعدادها و شناخت علاقه‌‌های خود بنا کنید.

 با توجه به شناختی که از خود و علائق و نیازهای‌تان پیدا کرده‌اید‌‌، هدف‌گذاری کنید. هدف‌‌های بزرگ و کلان.

هدف‌‌های بزرگ و کلان خود را به اهداف کوچک‌تر و جزئی‌تر تقسیم کنید. بدین وسیله راحت تر می‌‌توانید به هدف برسید.

برای هر یک از اهداف کوچک‌تر، برنامه ریزی منطقی و زمان‌دار انجام دهید. برنامه‌ای که دقیقا به شما بگوید برای رسیدن به آن هدف‌‌، در چه زمان‌بندی‌‌، چه قدم‌‌های جزئی‌تری باید بردارید؟

با پشتکار قدم‌‌ها را دنبال کنید و هر جا به سد یا مانعی برخورد می‌‌کنید‌‌، با تکنیک‌‌های حل مسئله‌‌، مانع را بردارید و مشکل ایجاد شده را برطرف کنید.

هرازگاهی انرژی خود را بشناسید و از هدر دادن امکانات و انرژی پرهیز کنید.

برای حل مسائل یا پیدا کردن راههای کوتاه‌تر‌‌، از مشورت با متخصص‌‌ها بهره بگیرید.

هر از گاهی اهداف کلان و بزرگ خود را مرور کنید و ببینید در انتخاب آنها درست عمل کرده‌اید یا نه؟

 هر چه بیشتر خودتان باشید و از این که ادای دیگران را در آورید پرهیز کنید.

حتما قبل از رسیدن به سی سالگی‌‌، راهی یکتا برای رشد و تعالی و شکوفایی استعدادهای خود پیدا کنید. نگذارید فرصت‌‌ها و موهبت‌‌ها در پیچ‌وخم‌‌های جاده تنبلی یا هرز انرژی از بین بروند. من یک جمله امیدوار کننده در این زمینه دارم که همیشه آنرا به خودم می‌‌گویم. اینک می‌‌خواهم آنرا به شما هم بگویم. اگر در کاری به اندازه کافی جهد و تلاش کنید و با خیرگی کافی به سوی هدفی بتازید، خداوند نیز شما را از برکت و لطف بی پایان خود بی‌بهره نخواهد گذاشت و به شما توان و حتی استعداد لیزری در همان زمینه خواهد بخشید.

ادامه مطلب / دانلود

چرا دختران ایرانی افسرده ترند؟

همسو با آمارهای عمومی منتشر شده درخصوص گستردگی شیوع بیماری‌های روانی در کشور، آمارهای ارائه شده از سوی سازمان ورزش و جوانان نشان می‌دهد که «افسردگی شایع‌ترین اختلال روانی میان نسل جوان کشور است».

 این را محمدتقی حسن‌زاده رئیس مرکز مطالعات وزارت ورزش و جوانان می‌گوید که البته به گفته او میزان افسردگی در بین دختران بیشتر از پسران است. پیش از این نیز آمارهای ارائه شده جهانی نشان می‌داد ابتلای زنان به افسردگی تا دو برابر بیش از مردان است اما در گزارش انجمن روان‌شناسی ایران آمده است که سهم زنان ایرانی از این اختلال روانی، سه تا چهار برابر بیشتر از حد معمول است. استاندارد افسردگی زنان، بین پنج تا هفت درصد است اما با ارقام اعلام شده بین 15 تا 28 درصد زنان ایرانی افسرده‌اند. با یک حساب سرانگشتی، می‌توان افسردگی را خطری جدی تلقی کرد چرا که زنان نیمی از جامعه را تشکیل می‌دهند و علاوه بر آن، به‌طور مستقیم تربیت کودکان را نیز در خانواده بر عهده دارند.

 به گفته مهناز حاجلو کارشناس ارشد روان‌شناسی بالینی و مولف بیش از 20 جلد کتاب در زمینه‌های گوناگون روانشناختی و روان درمانی: «فرزندان مادران افسرده، هم در زندگی شخصی و هم در زندگی اجتماعی خود دچار مشکلاتی خواهند شد.» آخرین نرخ شیوع اختلالات روانی که در میان زنان، 26 درصد و در میان مردان 15 درصد اعلام شده است، نشان می‌دهد زنان با اختلافی یازده درصدی بر سکوی نخست ابتلا به افسردگی در کشور ایستاده اند!

 هر غصه‌ای، افسردگی نیست

به گفته حاجلو«افسردگی یک بیماری خلقی است. اختلالات خلقی طبقه‌بندی متفاوتی دارد اما چیزی که باعث می‌شود افسردگی به عنوان یک بیماری خلقی برچسب بخورد مجموعه‌ای از علائم است؛ بی‌حالی، سستی، فقدان انرژی، احساس گناه یا احساس بی‌ارزشی از علائم افسردگی است. کم شدن اعتماد به نفس، تغییر در وزن و وضعیت اشتهای فرد یا وضعیت خواب بی‌عزتی یا از دست دادن علائمی مثل شوق زندگی که فرد پیش از ابتلا داشته نیز در همین گروه قرار می‌گیرد. گاهی شدت افسردگی به حدی است که فرد به مرگ فکر می‌کند و احتمال خودکشی وجود دارد. روان‌شناسان می‌گویند برای بررسی افسردگی، فرد باید پنج علامت از این علائم را در یک مدت زمان مشخص دارا باشد و البته مهم‌ترین شرط آن است که این علائم به عملکرد اجتماعی، تحصیلی، کاری، خانوادگی و… اثر منفی وارد کرده باشد.»

کدام زنان افسرده ترند؟

دکتر سیما فردوسی روان‌شناس در این باره می‌گوید: «سن افسردگی زنان خانه دار معمولا از سن ۳۷ سالگی به بعد است که به‌دنبال بروز علائم یائسگی تشدید می‌شود، اما در حالی که زنان طبقه متوسط تا 6 درصد مبتلا به افسردگی می‌شوند، ۲۳ درصد از زنان کارمند در چاه این اختلال روانی اسیر هستند زیرا زندگی آنها سرشار از فشار و اضطراب است.»

 به گفته دکتر فردوسی «زن حساس‌تر و عاطفی‌تر از مرد است و وقتی مجبور می‌شود دوشادوش مرد برای تامین مایحتاج زندگی و ازدواج و اشتغال کار کند، فشار اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، روحی و روانی شوهر و فرزندان را در خانه و در جامعه تحمل کند، بیشتر در معرض افسردگی قرار می‌گیرد.» او می‌گوید: «در برخی مناطق از کشور به دلیل رفتارهای بد خانواده و سنت‌های نادرست، برخورد مناسبی با زنان نمی‌شود و میزان افسردگی زنان در این مناطق بیشتر است. اما این موضوع در شهرها حتی شهرهای توسعه یافته نیز دیده می‌شود.وقتی زن باید با حداقل درآمد شوهر مدیریت خانه را به نحو احسن انجام دهد و هرگونه رفتاری را از سوی شوهر یا فرزندان و اطرافیان تحمل کند و سنگ صبور همه باشد اما در مقابل هیچکس به حرف او گوش ندهد، معلوم است که افسردگی در بین این قشر بیشتر می‌شود.»

ضعف مهارت ارتباطی؛ یک عامل مهم

اما در مقابل، مهناز حاجلو کارشناس ارشد روان‌شناسی بالینی و مولف بیش از 20 جلد کتاب در زمینه‌های گوناگون روان‌شناختی و روان درمانی عامل افسردگی زنان را ضعف مهارت‌های ارتباطی می‌داند. او در گفت‌وگو با تهران امروز می‌گوید: «کسی که حجم زیادی از استرس در نتیجه فقدان کسی یا چیزی را تحمل می‌کند احتمال ابتلا به افسردگی دارد. مثلا سقط جنین یا از دست دادن همسر که در این حالت اگر فرد مهارت مدیریت بر هیجانش را نیاموخته باشد مثل کامپیوتری که هنگ می‌کند، زانو به زمین می‌زند، کمرش خم می‌شود و در چاه عمیق افسردگی گرفتار می‌شود.»

زندگی مدرن، انسان‌ها را افسرده‌تر می‌کند

او ادامه می‌دهد: «اختلالات افسردگی یا درون زاد هستند یا برون زاد. عوامل درون زاد شامل زمینه ژنتیکی فعال و اختلالات هورمونی است. کسی که در خانواده‌اش سابقه اختلال خلقی وجود دارد نسبت به افرادی که این سابقه فامیلی را ندارند احتمال بیشتری در ابتلا به افسردگی دارد. عامل دیگر تغییر در میزان بعضی از هورمون‌ها و انتقال‌دهنده‌های شیمیایی- عصبی مغز است. دانشمندان ثابت کرده‌اند این مواد می‌توانند در بروز اختلالات خلقی تاثیرگذار باشند. البته ما نمی‌توانیم نتیجه‌گیری کنیم کسی که ژن فعال افسردگی دارد، افسرده می‌شود. بلکه مجموعه‌ای از عوامل سبب افسردگی می‌شود. مثل سطح استرس‌هایی که در زندگی تجربه می‌کنیم.»

 او می‌گوید: «ساختار جامعه ما مردسالار است و ما نمی‌توانیم منکر آن شویم. نوع تبعیضی که پدران و مادران بین فرزندان می‌گذارند در شکل‌گیری شخصیت آنان موثر است. این امربه دلیل ندانستن و پایین بودن سطح آگاهی است. علاوه بر فرهنگ حاکم بر کل کشور، خرده فرهنگ‌هایی نیز در کشور وجوددارد که می‌توان گفت در هر فامیل نسبت به فامیل دیگر متفاوت است. همین خرده فرهنگ هاست که گاهی نگاه به زن در آن ارزشی نیست.» به گفته حاجلو، زندگی شهری در دنیای مدرن امروزی، در کنار پیشرفت تکنولوژی و تلاش هر روزه برای داشتن زندگی مادی بهتر سبب می‌شود تا انسان‌ها بیشتر به چاه افسردگی سقوط کنند. به ویژه آنکه زنان حساس‌ترند، از این رو احتمال بیشتری برای لغزیدن پایشان و سقوط آنها به چاه افسردگی وجود دارد. انگار افسردگی در هر لحظه در کمین زنان ایرانی نشسته است تا سایه سیاهش را بر زندگی آنان بگستراند و آنها باید هر روز برای درامان ماندن از سایه سیاه این اختلال روانی برنامه‌ریزی کنند. سایه سیاهی که گسترده شدنش می‌تواند کمر یک زندگی را خم کند.

ادامه مطلب / دانلود

8 عامل مهم که شما را پیر می کند!

متخصصان فهرستی از عواملی که باعث ایجاد احساس پیری در افراد می شود تهیه کرده و بر اساس آن راهکارهای ساده ای برای کاهش این اثر پیشنهاد کرده اند.

 همیشه راه هایی برای به تأخیر انداختن روند پیری وجود دارد.به نظر متخصصان از ۳۵ سالگی هر سال تنها کمتر از یک درصد افت فیزیکی و ذهنی مربوط به روند پیری است در حالی که ما تصور می کنیم اضافه وزن، بیماری های مزمن و متکی بودن به دیگران با افزایش سن طبیعی است. اما در واقع سن سنجش زمان است و نمی توان عمر واقعی بدن را با آن محاسبه کرد. متخصصان فهرستی از عواملی که باعث ایجاد احساس پیری در افراد می شود تهیه کرده و بر اساس آن راهکارهای ساده ای برای کاهش این اثر پیشنهاد کرده اند.

کم تحرکی

این عامل در سرعت یافتن روند پیری تأثیرگذار است و با بیماری های مزمن ارتباط دارد. اگر نمی توانید هر روز به باشگاه ورزشی بروید، باید بدانید کارهای دیگری هم برای فعال ماندن وجود دارد. به طرز نشستن خود توجه کنید. شانه ها را عقب دهید، صاف بایستید و بنشینید و از خم شدن بپرهیزید.

نفس عمیق بکشید. طوری راه بروید که گویی برای رسیدن به یک جلسه یا قرار عجله دارید.

کاهش فعالیت ذهنی

بیشتر ما گمان می کنیم در دوران بازنشستگی دیگر فعالیت ذهنی نخواهیم داشت. در حالی که می توان در این زمان روی انجام کار خاصی تمرکز پیدا کرد و یا مهارتی را آموخت.

پس از سپری کردن یک روز طولانی و خسته کننده احتمالاً دوست دارید جلوی تلویزیون دراز بکشید و برنامه محبوب خود را تماشا کنید. بهتر است به جای آن به یک کار ذهنی بپردازید، از جمله بازی شطرنج، خواندن کتاب و… هر کاری که باعث شود از مغز استفاده کنید.

رژیم غذایی نامناسب

حتماً شنیده اید که میوه، سبزی، حبوبات سبوس دار و پروتئین های کم چرب برای حفظ سلامت مفید است. اما راه دیگری برای حفظ سلامت، آرام خوردن است تا غذا به خوبی هضم شود.

استرس بیش از حد

استرس مزمن باعث بالا رفتن میزان کورتیزول و در نتیجه التهاب عمومی بدن می شود. آنچه را باعث استرس شما می شود شناسایی کنید و تا حد امکان از موقعیت های استرس زا فاصله بگیرید.

همیشه مثبت بیندیشید

بیشتر مردم از تأثیرگذاری فکرهای خوب یا بد روی بدن بی اطلاعند. لازم است روی افکار مثبت تمرکز کنید.

استنشاق دود سیگار

دود سیگار برای افراد غیرسیگاری بسیار مضر است. در این زمینه محدودیت ایجاد کنید و از افراد سیگاری فاصله بگیرید.

آلودگی های شیمیایی؛

تا حد امکان در محیط آلوده و بسته قرار نگیرید و مصرف مواد شیمیایی اعم از مواد شوینده، آرایشی و… را کاهش دهید.

مصرف بی رویه دارو

اگرچه مصرف مسکن برای رفع برخی دردها و ناراحتی ها مفید است اما در طول زمان سلامت شما را تهدید می کند. بنابراین حتماً زیرنظر پزشک از این داروها استفاده کنید.

ادامه مطلب / دانلود

چرا دختران با ظاهرشان کنار نمی آیند؟

یکی از موضوعاتی که در دوران نوجوانی به شدت برای فرد مهم می‌شود، ظاهرش است. براساس برهه سنی که نوجوانان در حال گذار از آن هستند، شناخت و پذیرفتن تغییرات جسمی یکی از مهم‌ترین دلمشغولی‌های آنهاست. تحقیقات مختلف نشان می‌دهد دختران در 10 تا 14 سالگی به طور محسوسی دچار ضعف اعتماد به نفس هستند، بنابراین مهم‌ترین کاری که والدین باید انجام دهند این است که اعتماد به نفس آنها را افزایش دهند. آنها با شناخت از فرزند خود می‌توانند توانمندی‌هایش را مدنظر قرار داده و الگوهای رفتاری مطلوب را در او ایجاد کنند. در این برهه از زمان بهتر است والدین برخی کارها را انجام دهند.

با او حرف بزنید

بهتر است والدین و به ویژه مادران درباره تغییرات جسمانی دوران بلوغ با دختران خود صحبت کرده و به آنها کمک کنند خود را باور داشته باشند. در این دوره فرزندان نیاز به توجه بیشتری دارند و بنابراین باید روابط عاطفی عمیق‌تری با آنها برقرار کرد. والدین شاغل حتما باید زمانی از روز را به صحبت کردن با فرزندان خود اختصاص دهند و درباره اتفاقاتی که در طول روز افتاده و مشکلاتی که با آنها مواجهند، صحبت کنند.

او را با واقعیت آشنا کنید

گاهی تصویر بدن در نوجوان، واقعی نیست. بهتر است فرزندتان با ماهیت واقعی عکس‌هایی که روی مجلات می‌بیند، آشنا شود. به فرزندتان بگویید که تنها چند درصد از مردم تناسب‌اندام دارند و آن چیزی که فرزندتان دنبال آن است، استانداردی غیرواقعی است و اینکه بسیاری از این عکس‌ها، دستکاری شده است.

خودباوری‌اش را تقویت کنید

به او بگویید که خودباوری به معنای دوست داشتن خود به مقدار زیاد چه درونی و چه ظاهری است،‌ آن‌طور که به نظر می‌رسد و آنچه به آن معتقد است. او می‌تواند خود را دوست داشته و همیشه اعتماد به نفس مثبت داشته باشد؛ زمانی که اجازه ندهد برنامه‌های تلویزیونی، سینما، مجلات و حتی اظهار نظر دیگران بر او اثر بگذارند.

بهتر است فرزندتان با ماهیت واقعی عکس‌هایی که روی مجلات می‌بیند، آشنا شود. به فرزندتان بگویید که تنها چند درصد از مردم تناسب‌اندام دارند و آن چیزی که فرزندتان دنبال آن است، استانداردی غیرواقعی است و اینکه بسیاری از این عکس‌ها، دستکاری شده است.

 این ویژگی‌دوران بلوغ است

اینکه چرا فرزند شما علاقه‌مند به استفاده از لوازم آرایشی است و چگونه باید با چنین شرایطی برخورد کرد، مستلزم افزایش شناخت و آگاهی درباره ویژگی‌های دوران بلوغ است. یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های فکری نوجوانان به‌خصوص دختران توجه بیش از حد به وضعیت ظاهری‌شان است و متاسفانه معمولا به جنبه‌های منفی که به علت تغییرات دوران بلوغ برایشان ایجاد شده مانند رشد نابرابر اندام‌ها و بینی… بیشتر توجه می‌کنند.

چرا لوازم آرایشی استفاده می‌کنند

گرایش نوجوانان به استفاده از لوازم آرایشی و… برای جلب‌توجه و ابراز وجود است، به‌نحوی که به هر میزان اعتمادبه‌نفس کمتری داشته باشند بیشتر به سمت استفاده از این وسایل گرایش پیدا می‌کنند، پس باید ریشه این نوع رفتار را در علل کاهش اعتماد به نفس فرزندمان جست‌وجو کنیم.

دلایل کدام است؟

یکی از علل کاهش اعتماد به نفس در نوجوانان سرزنش، انتقاد و نصیحت‌های مداوم از سوی والدین و مربیان است. برخی والدین بیش از حد سرزنش‌گر و منتقد هستند، به نحوی که پس از مدت کوتاهی سبب خشم، لجبازی و در نهایت دوری‌گزینی فرزندان می‌شوند.

او را در آغوش بگیرید

خوب است بدانیم تغییر با تایید نقاط قوت فرد ایجاد می‌شود. ما هنگامی می‌توانیم تاثیرگذار باشیم که در ابتدا ویژگی‌های مثبت فرزندمان را ببینیم و بگوییم. چرا برخی پدران عزیز ما با شجاعت از ظاهر دختران خود تعریف نمی‌کنند؟ او را در آغوش نمی‌گیرند؟ مگر نه اینکه همه ما انسان‌ها به توجه نیاز داریم و از بیان عاطفی عزیزان‌مان سرشار از امید و انرژی می‌شویم. پس باید اجازه دهید فرزندتان نیز این انرژی را از محیط امن خانواده دریافت کند. فرزند شما به خصوص در دوران بلوغ برای کسب اعتماد به نفس نیازمند این توجه و حمایت عاطفی شما پدر و مادر عزیز است.

نکات مهم در افزایش عزت نفس فرزند:

به افکار، کلام و عقاید فرزندتان احترام بگذارید و از بیان هر نوع عبارت گزنده و تحقیرکننده خودداری کنید.

 به شخصیت فرزندتان احترام بگذارید. حتی اگر مرتکب رفتار اشتباهی شده باشد فقط آن رفتار خاص را باید مورد انتقاد قرار داد نه کل شخصیت او را.

 موقعیت‌هایی را به منظور کسب تجربه موفقیت برایش ایجاد کنید. ابتدا او را با موقعیت‌های ساده مواجه کنید و به‌تدریج به سمت مراحل دشوار سوق دهید.

 در زندگی خود نظم را رعایت کنید و در اجرای قواعد و قوانین خانواده قاطع و باثبات باشید تا فرزندتان هم این‌گونه رفتار کند و دچار دوگانگی و تعارض نشود.

 در برنامه‌ریزی‌های زندگی‌تان زمان‌هایی را صرفا به فرزندتان اختصاص دهید و فقط به همان فعالیت برنامه‌ریزی شده بپردازید و آن را به محلی برای نصیحت تبدیل نکنید.

 توقعات خود را با توانایی‌های فرزندتان هماهنگ کنید و فرزندتان را قربانی کمال‌گرایی خود نکنید.

 فرزند خود را با دیگران مقایسه نکنید و نقاط ضعفش را به رخش نکشید.

 به جای توجه به رفتار و خصایص منفی و گوشزد کردن آن بیشتر به رفتار و نکات مثبت او توجه کنید و آن رفتارها را مورد توجه و تشویق قرار دهید. به‌عنوان مثال «چقدر توی جمع خوب صحبت کردی، واقعا لذت بردم»، «این مدل مو خیلی بهت میاد»، «امروز چقدر زیبا شدی»، «موقع صحبت با دختر خاله‌ات خیلی صبور و متین بودی از رفتارت لذت بردم»

یادتان باشد فرزندتان بیشتر از رفتار شما می‌آموزد تا گفتارتان، نوجوانان در ابتدای بلوغ به الگوهای بیرونی توجه می‌کنند اما رفته‌رفته با افزایش آگاهی به سمت الگوهای داخل خانواده گرایش پیدا می‌کنند، پس الگوی خوبی برای او باشید. مادری که بیشتر وقت خود را جلوی آینه، در آرایشگاه‌ها و فروشگاه‌های لباس می‌گذراند چه انتظاری از دخترش دارد!

 

ادامه مطلب / دانلود
صفحه 140 از 153«...110120130 قبلی 139140141 بعدی 150...»
css.php