همه انسان ها اشتباه می کنند. در زندگی حرفه ای خود می توانید مشاغل یا فرصت های اشتباهی را انتخاب کنید. این اشتباه ها بر اساس موقعیت افراد تغییر می کند. می توانید در زندگی مرتکب اشتباه هایی بشوید که شما را از بالا به پایین بکشد. بنابراین، جبران چنین اشتباه هایی مساله ساده و کم اهمیتی نیست.
استیو توباک – نویسنده این مطلب – می گوید: من یک بار هارد کامپیوتر رئیس خود را پاک کردم. پس از اینکه او آرام شد به من گفت: می توانی اشتباه کنی اما کاری نکن مجبور به کنار آمدن با آن باشی! این صحبت هنگامی برای من محرز شد که رئیسم فرد دیگری را به جای من به عنوان معاون شرکت برگزید. این مساله باعث شد تصور کنم شکست خورده هستم و باعث ناامیدی من شد.
هیچ چیز به اندازه شکست انسان به دست خود و غرور و حماقت های بیهوده نیست. هر انسانی اشتباه می کند اما نباید این اشتباه ها منجر به تاسف های بزرگ و نابخشودنی شود.
شکست مهم نیست
به قول میلس دیویس – نوازنده مشهور جاز -: «هنگامی که نُتی را اشتباه می زنید، این نت بعدی است که خوب یا بد بودن آن را تعیین می کند.» این جمله ساده درس بزرگی در خود دارد. اگر فقط کمی اعتماد به نفس و شهامت چاشنی کار خود کنید، می توانید اشتباه های بزرگ خود را تا حد زیادی جبران کنید.
با توجه به جمله دیویس می توانید در نتیجه اشتباه های شغلی خود، روند کاری خود را به طور کامل تغییر دهید. شاید مسیر جدید بسیار سازنده تر از روشی باشد که همیشه دنبال کرده اید. با تغییر مسیر حتی می توانید در شغل خود پیشرفت کنید و به مراتب بالاتر برسید.
همه چیز دوباره به نقطه اول باز می گردد
یک اشتباه ساده و از آن مهم تر، یک تصمیم عجولانه و نابخردانه می تواند موقعیت شغلی شما را به خطر بیندازد. با به کار گرفتن توصیه دیویس در شغل خود و برداشتن قدم های درست پس از ارتکاب یک اشتباه، می توان مسیر کاری را از شکست به پیروزی تغییر داد. هر انسانی اشتباه می کند. اگر اشتباه نکند نمی تواند ریسک کند.
در نتیجه اشتباه های خود زانوی غم بغل نگیرید و در غم و تاسف غرق نشوید، بلکه از این اشتباه درس بگیرید و تجربه کنید. با داشتن تجربه در یک مسیر اشتباه، راحت تر می توان مسیر و راه درست را تشخیص داد و پیدا کرد. اگر نُتی را اشتباه نواختید، در نت های بعدی آن را جبران کنید.
ادامه مطلب / دانلود
از عزت نفس به عنوان احساس ارزشمند بودن یاد شده که از مجموع افکار واحساسات ،عواطف وتجربیات خودمان در طول زندگی ناشی می شود واین احساس هم بر اساس آگاهی ها یا برداشت ها ی ما از خودمان است وآن هم به نوبه خود بیشتر ناشی از تجربه های اجتماعی ماست. حدود یکصد سال پیش جامعه شناسی به نام ” کولی “چنین نوشت: نگرش ما از خود مانند آینه ای است که ارزیابی های تصوری دیگران نسبت به ما را منعکس می کند.
بنابراین ” خودانگاره” که مفهوم عزت نفس را می سازد به نظر می رسد که تحت تاثیر محیط بیرونی شکل می گیرد و ساخته می شود.
گرایش اساسی به داشتن احساس خوب نسبت به خود و دنیای اطراف چیزی است که همه ما با آن به دنیا می آییم با این حال با گذشت زمان این تمایل طبیعی به طرق مختلف مورد تهدید قرار می گیرد.
در این خصوص پژوهشگران متغیرهای زیادی را بررسی نموده اند که به پاره ای از آن ها پرداخته می شود:
الف : شیوه پرورش: کیفیت روابط در دوران کودکی اهمیت اساسی دارد زیرا در این زمان است که بذرهای عزت نفس کاشته می شود ،تصور می شود که مادر از این لحاظ نقش محوری ایفا می کند اگر مادر با فرزند رابطه سالم داشته باشد کودک خواهد توانست در مورد خود و توانایی برقراری روابط شخصی و صمیمی در بزرگسالی احساس مثبت داشته باشد و عکس این موضوع صادق است ، شکست در ایجاد همبستگی عاطفی به مادر می تواند به اضطراب دایمی ناشی از بی توجهی یا طرد منجر شود .
ب: بدرفتاری جسمی : “هر که بیشتر محبت می کند بیشتر کتک می زند ! ” جمله ا ی است که گاه برای توجیه بد رفتاری جسمانی با بچه ها به کار می رود ، اینگونه بد رفتاری جسمانی به مرور زمان در قربانیان احساس درماندگی ایجاد می کند. آثار بدرفتاری جسمی در دوران کودکی نیز خود را در سرتا سر زندگی قربانی نشان می دهد ،باورهای منفی درباره خود که از بدرفتاری جسمی دوران کودکی ناشی می شود عزت نفس را پایین می آورد قربانیان این گونه بدرفتاری ها اغلب باور دارند که “بی ارزش یا بد “هستند ونسبت به دیگران احساس حقارت می کنند.
ج : رضایت از ظاهر جسمانی: امروزه در جوامع به ” خوش ظاهر بودن “در هر سنی اهمیت ویژه ای داده می شود ،باور بر این است که خود انگاره ی جسمانی یکی از اولین سنگ بنا ها ی عزت نفس در کودکان است کسانیکه جذاب به حساب می آیند بیشتر از آن هایی که ظاهر خوشایندی ندارند مورد توجه قرار می گیرند و سرانجام با ورود به بزرگسالی برداشت او از ظاهرش اهمیت می یابد .
د : رویداد های جاری زندگی: عزت نفس یک فرد هرچقدر هم محکم وقوی باشد زندگی همواره موقعیت هایی پیش می اورد که ارزشگذاری مثبت فرد از خودش را به خطر می اندازد .تحقیر شدن یا مورد توهین قرار گرفتن از طرف دیگران ، رد شدن درخواست کار یا پذیرفته نشدن در دانشگاه ،بیماری یا اخراج شدن از کار و… همه می توانند بر نگرش مثبتی که فرد از خود دارد آثار مخربی بر جای بگذارد.
ه : مهارت های زندگی: مهارت هایی همچون خودآگاهی ، توانایی حل مسئله ، مسئولیت پذیری ، تصمیم گیری ، مثبت اندیشی ، توانایی مقابله با هیجانات ، تفکر انتقادی ، همدلی ، تقویت روابط بین فردی ، تفکر خلاق و …… مهارت هایی هستند که می توانند عوامل زیر بنایی ایجاد یک شخصیت پایدار و سلامت روان قلمداد شوند . این مهارت ها همچون مجراهای حیاتی موجب شکوفایی انسانی سالم و البته با اعتماد به نفس می شوند.
سه گام جهت رسیدن به عزت نفس بهتر
پیش از آنکه شروع به بهبود عزت نفس خود نمائید ،ابتدا،به توانایی تغییر آن اعتقاد داشته باشید . لزوما هر تغییری سریع و آسان رخ نمیدهد، اما میتواند اتفاق بیفتد. شما ضعیف نیستید! به محض پذیرش و یا حداقل توجه به جمله مذکور ،میتوان گامهای سهگانه را برای تغییر عزت نفس برداشت:
گام 1: سرپوش گذاردن بر انتقاد درونی
گام 2: تمرین پرورش خود
گام 3 : تقاضای کمک از دیگران
گام اول : سرپوش گذاردن بر انتقاد درونی : اولین گام مهم در بهبود عزت نفس،شروع مبارزه با پیامدهای منفی ندای درونی منتقد است . در جدول زیر چند مثال شاخص از ندای درونی انتقادگر و راه ” سر پوش گذاردن ” بر آن آورده شده است :
ندای انتقاد کننده درونی
به طرز غیر عادلانهای نا خوشایند است
مردم اظهار داشتند که نحوه ارائه مطلب من به دلشان نشست ، در حالیکه به خوبی که باید می بود، نبود . نمی توانم باور کنم مردم متوجه جابجایی مطالب به هنگام آن ارائه آن نشده باشند . من انسان ریاکاری هستم .
تعمیم غیر واقع گرانه
در امتحانم ، نمره رد ، گرفتم . من در این کلاس هیچ چیز نمیفهمم . آدم کودنی هستم . چه کسی را گول میزنم ؟ نباید به این کلاس میرفتم . من احمقم و در دانشکده جایی ندارم .
پاسخگویی شما
اطمینان دهنده باشید
خوب واقعا کارم را دوست دارم ! شاید کامل نبود اما من روی آن مطلب خیلی خوب کار کرده بودم و کارم را خوب انجام دادم . به خودم افتخار میکنم . این یک موفقیت بزرگ بود.
صریح باشید
من، تنها در همین امتحان ، ضعیف کار کردم ، در صورتی که همه تکالیف منزل را خوب انجام دادهام . در این درس نکتهای وجود دارد که کمتر از چیزی که میپنداشتیم ، درکش کردهام ولی می توانم روی جزوهها و مواد درسی کار کنم چرا که من دردرسهای دیگری نیز که به همین دشواری بوده اند ! خوب بودهام .
گام دوم : تمرین پرورش خود : سرپوش گذاردن بر ندای درونی انتقادگر ، اولین قدم مهم است ،اما کافی نیست . از آنجایی که بخشی از عزت نفس ما ، به رفتاری که دیگران در گذشته با ما داشته اند مربوط می شود، دومین قدم به سوی عزت نفس سالم ،آن است که با خودتان به عنوان یک فرد ارزشمند رفتار کنید.
با پرورش و اهمیت دادن به خود به شیو های نشان دهید، که ارزشمند ، با کفایت، لایق و دوست داشتنی هستید و این چنین با تجارب یا پیامهای منفی گذشته مبارزه کنید .
پرورش خود از بخش های گوناگونی تشکیل می شود:
– مراقبت های اولیه را نسبت به خود اعمال نمائید.
به مقدار کافی بخوابید ،غذاهای سالم بخورید، مرتب ورزش کنید ،در رعایت بهداشت کوشا باشید والی الاخر .
– برای خودتان برنامه های تفریحی وآرامش دهنده ترتیب دهید .می توانید به سینما بروید ،خواب نیمروزی داشته باشید، گلکاری و باغبانی کنید، با هر چیزی که برایتان لذابخش است ، به خود آرامش دهید.
خود را برای موفقیت هایتان تشویق کنید.
به طور مثال شما می توانید به خاطر نمره خوبی که گرفته اید ،یک شب به خود مرخصی دهید و جشنی برپا دارید. وقت خود را با یک دوست بگذرانید.
و به خاطر تماس تلفنی که برایتان بسیار مشکل بوده ولی انجام داده اید ، خود را تحسین کنید.تواناییها و کامیابیها خویش را به خود یادآوری کنید .
یک روش آن است که فهرستی از چیزهایی که برای خود دوست دارید،تهیه کنید، یا یک پرونده ” موفقیت ” برای خود ترتیب دهید که نامه های مثبت ، تشویق نامهها ، مدارک یا تقدیر نامهها را در آن نگهداری کنید.
موفقیتهایی را که سبب افتخار شما هستند، نشانههایی که همیشه در معرض دیدتان باشد،یاد آور شوید.
– هنگامی که مطابق با انتظاراتتان عمل نکردهاید خود را ببخشید چنانچه به پرورش خود عادت نداشته باشید، این عمل به نظر سخت و دشوار مینماید.
گام سوم : از دیگران یاری بخواهید: غالبا ،یاری طلبیدن از دیگران ، مهمترین و نیز دشوارترین قدم به سوی تقویت عزت نفس است .
افرادی که دارای عزت نفس پائین هستند،به دلیل احساس عدم لیاقت نمی توانند از دیگران طلب کمک نمایند . اما از آنجایی که ، عزت نفس پایین ، غالبا حاصل نحوه برخوردی است که دیگران در گذشته با شما داشتهاند ، جهت مبارزه با پیامدهای انتقادی، که خود حاصل از تجارب منفی گذشتهاند، نیازمند کمک دیگران خواهید بود.
در اینجا چند روش جهت کمک طلبیدن از دیگران آورده شده است :
– از دوستان طلب حمایت کنید.
– از دوستانتان بپرسید از چه ویژگی شما خوششان می آید یا فکر می کنند شما در آن مورد دارای قوت هستید.
· از کسی که به شما اهمیت می دهد ، بخواهید که برای مدت کوتاهی به شما گوش فرا دهد، بدون آنکه سعی داشته باشد چیزی را ” اصلاح “کند.
ادامه مطلب / دانلود
هیچ کس نمی تواند به فرد دیگری انگیزه بدهد. تنها کاری که دیگران می کنند تشویق ما برای انجام دادن کارهاست. این خود انسان است که بهترین مشوق و انگیزه دهنده برای خودش است.
در این مطلب 10 راه موثر برای ایجاد انگیزه در خود را برایتان نام برده ایم تا کمک کند از استعدادها و توانایی های درونی خود به بهترین شکل ممکن استفاده کنید.
1. همیشه در آسایش و آرامش نباشید. از اینکه کمی به خود سختی دهید نهراسید. بزرگ ترین مانع برای رسیدن به استعدادهای درونی همین راحت طلبی است. اتفاق های مهم زمانی رخ می دهند که شما کمی هم تلاش و سختی را تحمل کنید.
2. از اشتباه کردن نهراسید. عقل به ما کمک می کند تا اشتباه نکنیم و در نتیجه هزاران اشتباه به وجود می آید.
3. فکر خود را به مسایل معمولی محدود نکنید. سعی کنید بزرگ و وسیع فکر کنید.
4. شاد بودن را در زندگی خود انتخاب کنید. افراد شاد همیشه انگیزه بیشتری برای انجام امور دارند. شادی حق مسلم شماست و آن را با چیز دیگری عوض نکنید.
5. حداقل یک ساعت در روز را به خودشناسی اختصاص دهید. کتاب های مفید مطالعه یا موسیقی الهام بخش گوش کنید. رانندگی بهترین فرصت برای گوش کردن به کتاب های صوتی در مورد پرورش روح و خودشناسی است.
6. به خود یاد بدهید که کاری که آغاز کرده اید را باید تمام کنید. بسیاری از ما پیش از پایان یک کار یا انجام یک تصمیم، سراغ کار دیگری می رویم. این خوب نیست. همیشه کارهای خود را تمام کنید.
7. در حال زندگی کنید. وقتی در گذشته ها گیر کرده اید یا در آینده ای که نیامده سیر می کنید، نمی توانید از لحظه های کنونی خود استفاده و تصمیمات درست اتخاذ کنید.
8. خود را مجبور کنید تا از زندگی لذت ببرد. لذت بردن بهترین شغل بهشت است.
9. وقتی درمانده می شوید یا شکست می خورید، هرگز عقب نشینی نکنید. شاید موفقیت در چند قدمی شما ایستاده باشد.
10. همیشه آرزوهای بزرگ در سر بپرورانید. اگر چیزی فراتر از سطح انتظار باشد ما همه تلاش خود را می کنیم تا آن آرزو و خواسته را برآورده کنیم.
ادامه مطلب / دانلود
مثل بسیاری از مدیران عامل، من هم از سرویسی استفاده میکنم که وقتی در خبرها به اسم شرکتم اشاره میشود، آن خبر برای من ایمیل شود. صبح روز نهم نوامبر 2009 اولین تیتر خبری که مشاهده کردم این بود: «کالسکههای شرکت مک لارن مرجوع شد.»
در متن این خبر آمده بود که شرکت مک لارن که من از سال 2001 مدیر عامل آن شده بودم، تعداد یک میلیون از کالسکههای تولیدی خود را که موجب جراحت دست 12 کودک شده، مرجوع کرده است. اطلاعاتی که در خبرها آمده بود درست بود، اما انتظار نداشتم این خبر را در روزنامههای آن روز بخوانم.
بعد از راهنماییهایی که از کمیسیون امنیت کالاهای مصرفی (CPSC) دریافت کرده بودیم، قصد داشتیم در روز دهم نوامبر بیانیهای در مورد این موضوع صادر کنیم، اما خبرهایی که منتشر شده بود، همه چیز را جلوتر از برنامهریزی ما فاش کرد و به عقیده من، این روند ناعادلانه و نادرست بود. مک لارن هشداری را مبنی بر جمع کردن کالسکههای مشکل دار خود از بازار دریافت نکرده بود و ما با توجه به افزایش گزارشهایی که از زخمی شدن، کبود شدن و بریدن دست بچهها به علت گیر کردن در لولای زین دو نوع از مدل کالسکه هایمان دریافت کرده بودیم، داوطلبانه برای حل این مشکل واکنش نشان داده بودیم.
این اتفاقها تنها در آمریکا و تنها با دو مدل از کالسکههای ما رخ داده بود. ما به مدت چند ماه با کمیسیون امنیت کالاهای مصرفی همکاری کرده بودیم تا طرحی را ایجاد کنیم که صاحبان این کالسکهها را از خطر موجود آگاه کنیم و برای کسانی که میخواهند و هر مدل از کالسکههای ما را خریداری کردهاند، پوششهای محافظ تهیه کنیم.
این بدون شک بهترین کار ممکن بود، اما خبری که علیه ما منتشر شده بود، به هیچ یک از این موارد اشاره نکرده بود. همچنین توضیحی نداده بود که کلیه کالسکههای موجود در بازار عملا لولاهای مشابهی دارند.
آن روز صبح، به سرعت به سوی دفتر کارم رفتم و همه مدیران اجرایی ارشد شرکت و نیز تیم پروژه مرجوعیها را فراخواندم تا در مورد جوابگویی به این خبر صحبت کنیم. اولین دغدغه من این بود سوءتفاهمی را که به سرعت در حال انتشار بود، تصحیح کنم. دیگر مجراهای خبری هم به این موضوع پرداخته بودند. کم کم تماس مشتریهایمان شروع شد و بسیاری از آنها به وضوح ناراحت و نگران بودند.
ما امیدوار بودیم که فراخوان مرجوع کردن کالسکهها، به مردم در مورد ریسکهای بزرگتر استفاده از هر کالسکهای آگاهی دهد، نه فقط مشکل لولاها. در عوض، ما مجبور شدیم دفاع از برندمان را آغاز کنیم، اما بدون تایید CPSC تمایلی به اظهار نظر عمومی نداشتیم. بنابراین با آژانس تماس گرفتیم تا ببینیم آیا میتوانیم بیانیه مان را زودتر منتشر کنیم یا نه. چند ساعت طول کشید تا آژانس پاسخ مثبت به ما بدهد، اما تا آن زمان ما هم تلاش خودمان را متوقف نکرده بودیم.
همچنین با مشکل بزرگتر و زیانآورتری روبهرو بودیم. کارشناسانی که به ما مشاوره میدادند – از جمله CPSC – ارزیابی کرده بودند که در 30 روز اول طرح جمع آوری کالسکه ها، ما حدود 50 هزار درخواست پوشش محافظ دریافت میکنیم که 5 درصد از کل یک میلیون کالسکهای که در بازار داشتیم را دربرمی گرفت. به منظور محکم کاری، خودمان را برای دو برابر این تعداد آماده کرده بودیم.
یعنی کارمندان بیشتری را برای مدیریت سفارشهای تلفنی، ایمیلها و اجرای کار استخدام کردیم و ظرفیت رایانش ابری (Cloud Computing) را طوری تنظیم کردیم تا از بار اضافی وبسایتمان جلوگیری کنیم. اما در روز نهم نوامبر که آن خبر منتشر شد، هیچ یک از اینها آماده نبود. در واقع ما در این زمینه غفلت کرده بودیم و باید پیشبینی فاش شدن این خبر را میکردیم و حداقل آمادگی آن را در خودمان ایجاد میکردیم.
وقتی خبر منتشر شد و باعث شد هزاران والدین نگران با ما تماس بگیرند، اولین اتفاقی که افتاد این بود که سیستمهای ارتباطی ما دچار اختلال شد. کسانی که تماس میگرفتند، مدتها با بوق اشغال مواجه میشدند، ایمیلهای آنها به ما نمیرسید و وب سایت شرکت از کار افتاد.
من و همکارانم مجبور شدیم از موبایلها و ایمیلهای شخصی مان برای ارتباط با هم استفاده کنیم تا به ارزیابی موقعیت به وجود آمده بپردازیم. تیم IT شرکت هم بیوقفه کار میکرد تا سیستمهای ارتباطی را به شرایط عادی برگرداند. خیلی زود دریافتیم که به هر چیزی بیش از برنامه ریزیهایی که انجام داده بودیم، احتیاج داریم. مثلا 10 کارمند اضافی استخدام کرده بودیم، اما به 40 نفر احتیاج داشتیم، یا 125 هزار پوشش محافظ برای کالسکهها تولید کرده بودیم، اما بیش از سه برابر آن تعداد نیاز داشتیم.
در شرایطی قرار گرفته بودیم که باید نیازهایمان را اولویتبندی میکردیم و البته ناامیدی ما به اوج خود رسیده بود. طبق برنامهریزی ما پاسخگویی به کالاهای مرجوعی قرار بود ظرف چند ماه صورت گیرد، اما اکنون شرایط ورزشکاری را داشتیم که ناگهان مجبور شده مسابقه مهم خود را یک روز زودتر انجام دهد.
این شرایط نفسگیر، دو هفته ادامه داشت و بعد از آن تقریبا کلیه ارتباطات ما با مشتری به وضعیت اول برگشت و توانستیم پوششهای محافظ اضافی را از مراکز تولید به فروشگاه هایمان در نقاط مختلف با هواپیما منتقل کنیم.
ایمنی، اولویت اول
فراخوان جمع آوری محصول، به خصوص به دلایل ایمنی برای من خیلی دردناک بود. اولویت اول مک لارن همیشه حفظ ایمنی بوده است. مردم همیشه قیمت بالا و زیبایی کالسکههای ما را با مدلهای مشابه در بازار مقایسه میکنند، اما این موضوع به این دلیل است که کالاهای ما با قویترین و بهترین مواد اولیه ساخته میشوند و با بالاترین استانداردهای صنعتی آزمایش میشوند؛ حتی با اینکه برای این موضوع ملزومات قانونی در آمریکا و بسیاری از کشورهای دیگر وجود ندارد. اما از نظر ما، مهم نیست کودک در کجا زندگی میکند، بلکه امنیت او باید همواره مورد توجه قرار بگیرد.
مشکل صنعتی جهانی
مک لارن به دلیل این تعهد به کیفیت بالا، موفقیت بزرگی را نصیب خود کرده است. مک لارن برندی برجسته با دفاتر مهندسی در هنگکنگ، مرکز طراحی در انگلستان، برون سپاری تولید و شبکه توزیع گسترده در مناطق مختلف جهان است.
چنین ساختاری به روشهای مختلف به شرکت کمک کرده است.
همیشه متمرکزسازی تولید و مدیریت برند، پایداری کیفیت را تضمین میکند، در حالی که فروش داخلی و تیمهای ارتباطی میتوانند تصمیم بگیرند که چه استراتژیهایی برای بازارهای آنها بیشترین کاربرد را دارد، اما طی بحرانی که در آمریکا برای ما به وجود آمد، عدم وجود یک بدنه مدیریتی همه جانبه، همکاری جهانی را مشکل کرده بود.
تاخیری که ناخواسته بود
چند ماه قبل از انتشار آن خبر و بعد از اینکه ما با افزایش گزارشهای مربوط به صدمات بدنی در آمریکا مواجه شدیم، یک تیم تحقیقاتی تعیین کردیم که به موضوع رسیدگی کند. پس از مشاورههای فراوان و همفکری با دیگر مدیران شرکت در سراسر جهان، تصمیم گرفتیم دو روش را مد نظر قرار دهیم. اول اینکه در دفترچه راهنمای کلیه کالسکههای تولیدی شرکت در سراسر دنیا، بندی به عنوان هشدار در مورد نحوه استفاده را اضافه کنیم. دوم اینکه، به گروههای ناظر و قانون گذار در آمریکا و دیگر بازارهای مناسب نزدیک شویم.
در نتیجه گزارشی به CPSC فرستادیم و از آنها درخواست برگزاری جلسه کردیم. چند هفته بعد، آژانس روز 12 اوت را برای برگزاری جلسه تعیین کرد و ما مجبور شدیم کلیه مهندسین و مدیران اجرایی شرکت را از تعطیلات تابستانی گرد هم آوریم. در روز جلسه تصمیم گرفتیم تا ماه سپتامبر پوششهای محافظی برای لولای کالسکهها تهیه کنیم و چون اقدام ما به مرجوع کردن کالا داوطلبانه بود، طبق برنامهریزی ما این کار سه هفته زمان میبرد.
اما رفت و آمد مکرر به مکان CPSC کار ما را به تاخیرانداخت و مجبور شدیم تاریخ دهم نوامبر را برای انتشار بیانیه تعیین کنیم. البته هدف ما فقط مرجوع و اصلاح کردن کالسکهها نبود، بلکه قصد داشتیم والدین را نسبت به مسائل امنیتی کودکان بیشتر آگاه کنیم. بنابراین، چند ماه منتهی به 10 نوامبر را در امور مختلف سرمایهگذاری کردیم، از جمله: کارشناسان ایمنی محصول، تولید و حمل و نقل پوششها، مدیران مشاور پروژه با مدارک MBA برای نظارت بر مرجوعی ها، توسعه دسترسی به خردهفروشان و همان طور که قبلا گفتم، استخدام نیروهای اضافی.
اشتباهات ما چه بود؟
ما اشتباهات زیادی داشتیم. اگر مشاوران خوبی بکار گرفته بودیم، میتوانستیم پیشبینی کنیم که یک افشاگری رسواگرایانه، چقدر زود و ساده میتواند رخ دهد و در آن صورت یک استراتژی جامع برای واکنش به هر سناریوی ممکن آماده میکردیم.
وقتی خبر منتشر شد، واکنش ما کاملا بداهه بود. در آن روز، گذشته از مصاحبه با تلویزیون محلی، با هیچ یک از نمایندگان مطبوعات هم صحبت نکردم. چند روز پس از آن، مصاحبهای با روزنامه فایننشیال تایمز داشتم، اما حتی این ارتباط محدود انتقاد فراوان مطبوعات را برانگیخت (اینکه آقای رستگار چرا در میان بحران کالاهای مرجوعی خود، فرصت مصاحبه کردن دارد؟). بنابراین من و همکارانم به اشتباه تصمیم گرفتیم به هیچ وجه مصاحبه نکنیم.
بدون شک، واکنش تند احساسی و کاهش فروش جهانی ما قابل پیشبینی بود. گزارشگران، قانونگذاران و مصرفکنندگان در کانادا، بریتانیا، اروپا و ژاپن میپرسیدند که چرا مک لارن فراخوان مرجوع کردن کالسکهها را در کشورهای آنها اعلام نکرده است. در حقیقت، ما در مورد اقدام در سطح جهان از CPSC مشورت خواسته بودیم. پاسخ آنها این بود که جراحتها در آمریکا اتفاق افتاده و مربوط به شعب شرکت در آمریکا است.
ما نسبت به این نگرش تردید داشتیم، اما توصیه CPSC را رعایت کردیم. اما در واقع، این تصمیم اشتباه بود. مهمترین دلیل آن این بود که فراخوان «مرجوع کردن» کالاها در کشورهای مختلف معانی متفاوتی دارد. مثلا در آمریکا به معنی انجام یک کار اصلاحی است، مثل ما که میخواستیم پوششهای محافظ لولا به کالسکهها اضافه کنیم. اما در انگلستان این مفهوم یعنی کالایی معیوب است و باید تعویض شود یا مبلغی که بابت آن پرداخت شده، پس داده شود.
پاسخ منفی ما مثل انفجاری از یک بازار به بازار دیگر سرو صدا به پا کرد و به دلیل عدم متمرکزسازی مدیریت مکلارن، هماهنگسازی یک پاسخ جهانی کار دشواری بود. توزیعکننده ما در کانادا از انجام هر کاری سلب مسوولیت کرده بود. شعبه انگلستان از ارتباط با رسانهها خودداری میکرد.
همچنین در حین بحران ما یک موسسه روابط عمومی را به کار گرفته بودیم که این کار ما هم اشتباه بود. توصیه این شرکت – از پیشنهاد عذرخواهی کردن گرفته تا محدود کردن حضور فیزیکی من در رسانهها به دلیل لهجه غیرانگلیسی – با تمایل ما برای دفاع علنی از کالاهایمان و ارتباط مستقیم با مشتریان، سازگار نبود.
درسهای ارزشمند
آن روزهای بحران، با اینکه یکی از سختترین دوران زندگی کاری من و البته تاریخ مک لارن بود، اما درسهای خوبی از آن فراگرفتم؛ درسهایی در مورد خودم، نقشم به عنوان مدیر عامل و روشهای مدیریت یک شرکت بزرگ جهانی.
اول اینکه، به این نتیجه رسیدم که باید کلیه سهامداران، خردهفروشان، مشتریان و کارمندان شرکت را تحسین کنم، چرا که رفتار آنها بسیار هوشمندانه، منطقی و دلگرم کننده بود. حتی در اوج بحران، بسیاری از والدین بیانیههای حمایتی صادر کرده بودند. در ضمن، کارمندان شرکت که تحت فشار کاری شدیدی قرار داشتند، عملکرد بسیار خوبی از خود نشان دادند و بسیاری از افرادی که به دلیل رفع بحران آنها را استخدام کرده بودیم، هنوز هم با ما کار میکنند.
به طور کلی، بعد از پشت سر گذاشتن یک دوره رکود بعد از فراخوان مرجوع کردن کالسکه ها، فروش ما اکنون دوباره قوت گرفته و برند ما همچنان از حمایت شدید مشتریان برخوردار است. دوم اینکه، فراخوان جمعآوری کالا به تیم مدیریت ارشد مک لارن نشان داد که این شرکت باید انسجام بیشتری در سراسر دنیا داشته باشد و به فکر ایجاد موسسهای تحت نام «مک لارن واحد» بیفتد که هدف آن مالکیت کلیه شعبههای تحت یک چتر واحد جهانی است.
و سومین و مهمترین نکته اینکه، مک لارن باید نقش مدیریتی بزرگتری در صنعت خود ایفا کند تا دیگر برندها، تولیدکنندگان، خردهفروشها و قانونگذاران را در سراسر دنیا به سوی رعایت استانداردهای اجباری با تعاریف مشترک، فرآیندهای یکسان و پروتکلهای یکنواخت سوق دهد.
اتفاق آن سال موجب شد دریابیم که مک لارن شرکتی کوچک با نام بسیار بزرگ است و بنابراین ما میتوانیم بر صنعتمان تاثیر بگذاریم.
ادامه مطلب / دانلود
درست در زمانی که فکر می کنید همه چیز روی روال خودش پیش می رود، یک شکست ناگهانی سراغ تان می آید. فکر می کنید همه چیز تحت کنترل تان بوده اما ناگهان همه تصورات تان در مورد این که چقدر خوشبخت و آرام هستید، به هم می ریزد. شما نمی دانید که این شکست های گاه و بی گاه از کجا سر و کله شان پیدا می شود؛ حتی نمی توانید دلیل این که گاهی در اوج آرامش یک افسردگی چند روزه به شما حمله می کند را بفهمید. شاید دلیل همه این احساسات و اتفاقات ناگهانی این باشد که خودتان را آنطور که هستید نمی شناسید. اگر کمی بیشتر با شخصیت خودتان آشنا شوید و نقاط ضعف و قوت خود را بدانید با کمی اصلاح کردن خود و سبک زندگی تان می توانید خوشبختی را در مشت بگیرید. پس همین حالا دست به کار شوید و خودتان را ارزیابی کنید.
● دخل و خرج تان را کنترل می کنید؟
۱. اگر به یک خرج تراشی ناگهانی یا مشکل اقتصادی پیش بینی نشده برخوردید آیا هیچ پول اضافه ای برای روز مبادا دارید که از پس این شرایط بربیایید؟
۲. آیا فکر می کنید همانقدری که مشغول ترقی کردن و افزایش درآمدتان هستید همانقدر هم روی شرایط اقتصادی و مشکلات مالی که ممکن است در این دوره رشدتان پیش بیاید کنترل دارید؟
۳. آیا هیچ برنامه ای برای ثروتمند شدن دارید؟
۴. آیا هیچ مقدمه ای برای شروع کردن کسب و کاری که یک عمر در آرزویش بوده اید چیده اید؟
اگر شما به حداکثر یک سوال جواب منفی داده اید به شما تبریک می گوییم. شما راه و رسم ثروتمند شدن را می دانید و می توانید با کسب و کار خودتان روز به روز به آن نزدیک تر شوید اما اگر به ۲ تا ۴ سوال جواب منفی داده اید هیچ زمانی از حالا برای تغییر شیوه زندگی و به دست آوردن کنترل تان روی فعالیت ها و تصمیم های اقتصادی تان وجود ندارد. پس همین حالا دست به کار شوید.
● در رقابت های تان پیروز می شوید؟
۱. آیا واقعا معتقدید، الان بهترین فرصت برای این است که از شانس هایی که پیش رویتان است استفاده کنید؟
۲. آیا یک آدم با اعتماد به نفس هستید که فکر می کنید آینده تان پر از فرصت های موفقیت آمیز است؟
۳. آیا گمان می کنید که شما مهارت ها و توانایی های لازم را برای رسیدن به اهداف تان دارید؟
۴. آیا فکر می کنید که آدم های رقابت جو و رقیب های شما به جای این که دشمن تان باشند معلم هایی هستند که می توانید از آن ها چیزهای تازه ای یاد بگیرید؟
اگر شما تنها به یکی از این سوال ها پاسخ منفی می دهید به شما تبریک می گوییم. شما یک شخصیت برنده دارید که برای رسیدن به اهداف تان به شما کمک می کند. اگر شما به حدود ۲ تا ۴ سوال پاسخ منفی می دهید شخصیتی دارید که در زمان انجام کارها و رسیدن به موفقیت همراهی تان می کند اما زمانی که اوضاع کمی پیچیده تر می شود و رقابت ها شدت می گیرند می تواند به ضرر شما تمام شود.
● یک مبارز واقعی هستید؟
۱. آیا تا کنون آرزوهای دور و درازتان را روی کاغذ نوشته اید؟
۲. آیا هرگز این که چه کارهایی را تا پایان سال می خواهید انجام دهید و چه کارهایی را باید تا آن مدت به پایان برسانید را نوشته اید؟
۳. آیا قدم های خاصی برای این که راحت تر به اهداف بزرگ تان برسید را طراحی کرده اید یا این که مقدماتی برای این که در این مسیر موفق تر باشید را فراهم کرده اید؟
۴. آیا اغلب به اهدافی که معین کرده اید دست می یابید و هدف تازه ای را برای خودتان مشخص می کنید؟
اگر شما به حداکثر یک سوال از این ۴ سوال پاسخ منفی بدهید باز هم به شما تبریک می گوییم. شما یک مبارز واقعی هستید و با موفقیت به اهداف تان دست خواهید یافت اما اگر به ۲ تا ۴ سوال پاسخ منفی دهید باید بگوییم که شما در حل و فصل وضعیت موجودتان موفق خواهید شد اما هرگز به آرزوها و رویاهای تان نخواهید رسید.
● یک زندگی متعادل دارید؟
۱. آیا احساس می کنید چیزی را در زندگی تان گم کرده اید؟
۲. آیا به خاطر انجام کارهای روزانه تان از تفریح و سرگرمی تان صرف نظر می کنید؟
۳. آیا تمام روز چشم تان را به ساعت می دوزید و منتظر تمام شدن روز می مانید؟
۴. آیا زمان خالی تان را با کارهایی که نیاز به تفکر چندانی ندارند و حواس تان را از موضوعات جدی پرت می کند مثل تلوزیون دیدن پرمی کنید؟
اگر پاسخ شما به حداکثر یک سوال بله است، تبریک می گوییم! باتوجه به این پاسخ ها باید گفت که شما می توانید منافع شخصی و احساسات خود را با مسئولیت های تان در یک مسیر متعادل قرار دهید اما اگر پاسخ شما به ۲ تا ۴سوال بله است، وقت آن است که برای ایجاد یک تغییر و آوردن شادی به زندگی تان دست به کار شوید. فرصت را از دست ندهید چون فردا خیلی دیر است!
● باید نگاهی به ارتباطات تان بیندازید؟
۱. آیا به خاطر این که سرتان شلوغ است و درگیر کار هستید فعالیت ها و تفریحات خانوادگی تان را به تعویق می اندازید؟
۲. آیا فکر می کنید بیش از حد درگیر هستید و فرصتی برای برقرار نگه داشتن ارتباط تان با دوست های قدیمی را ندارید؟
۳. آیا فکر می کنید که رابطه های تان با همکارها یا شریک زندگی تان روز به روز تحلیل می رود و کمرنگ تر می شود؟
۴. در روزها و لحظه های پراسترس آیا به خاطر این که مزاحم دیگران نباشید از آن ها برای حل مشکلات تان کمک نمی گیرید؟
اگر شما به حداکثر یک سوال جواب مثبت داده اید به شما تبریک می گوییم. شما در اولویت بندی روابط تان یکی از موفق ترین آدم ها هستید. اما اگر به حدود ۲ تا ۴ سال جواب مثبت داده اید اجازه ندهید که حتی یک روز دیگر از زندگی تان بدون توجه و تمرکز واقعی روی زندگی روزانه تان بگذرد. باور کنید که آنچه واقعا در زندگی شما اهمیت دارد کار یا چنین چیزهایی نیست بلکه آدم های دور و برتان است.
● مسائل مالی تان حسابی قاطی شده اند؟
۱. آیا می دانید که پول های ماهانه تان چطور خرج می شوند و کجا می روند؟
۲. آیا برای هدف های تان هر ماه پس انداز می کنید و پولی کنار می گذارید؟
۳. آیا احساس می کنید که حساب بانکی و کارت بانک تان را تحت کنترل دارید و بی مهابا خرجش نمی کنید؟
۴. آیا توان این را دارید که با همین درآمد فعلی پول جمع کنید و تغییر قابل توجهی در وضعیت زندگی تان به وجود بیاورید؟
اگر شما به حداکثر یک سوال جواب منفی داده اید به شما تبریک می گوییم. مدیریت مالی و اقتصادی شما در بهترین شرایط قرار دارد و شما یک فرد موفق در این زمینه به حساب می آیید اما اگر به حدود ۲ تا ۴ سال جواب منفی داده اید باید بگوییم که به زودی در معرض استرس های مالی زیادی قرار خواهید گرفت و با این رویه ای که در پیش گرفته اید هرگز توان پول جمع کردن و موفقیت اقتصادی نخواهید داشت.
ادامه مطلب / دانلودچرا در ریاضیات نمرات بهتر ی نمی گیرید ؟ آیا احساس می کنید که شما هر آنچه که در توان دارید انجام میدهید ولی با وجود این هنوز نتایج خوبی نمی گیرید؟ یا اینکه تنبلی می کنید؟ اگر شما دانشجوی تنبلی هستید و نمی خواهید به اندازه ی کافی تلاش کنید، این نوشته برای شما در نظر گرفته نشده است. اما اگر شما تلاش کرده اید ولی نمراتتان هنوز توانایی شما را نشان نمی دهند، یا اینکه نمرات خوبی می گیرید اما هنوز احساس می کنید که ریاضیات را خوب نمی فهمید، به احتمال زیاد نمی دانید که چگونه مطالعه ی موثری داشته باشید. این نوشته سعی و امید دارد بتواند در مطالعه موثر ریاضی مفید فایده باشد. برخی از شما ، ممکن است احساس کنید که روش های مطالعه ی موثر و موفق شما با روشهایی که در اینجا شرح داده شده اند متفاوت است. در آن صورت ، نبایداحساس کنید که لازم است روش خود را تغییردهید، اگر چه ممکن است با مقایسه روش خود و آنچه که در اینجا گفته می شود به نتایج بهتری برسید. از سوی دیگر ، برخی از شما ممکن است احساس کنید که پیشنهاداتی که خواهند شد بیش از حد جاه طلبانه هستند، یعنی زمان و تلاشی بیش از آنچه که شما در نظر دارید لازم دارند. ممکن است حق با شما باشد. ما نمی توانیم انتظار داشته باشیم که همه چیز را به بهترین وجه ممکن انجام دهیم، اما می توانیم تا حد ممکن در این راه تلاش کنیم. از پیشنهادات ارائه شده، می توانید آنهایی را که ممکن است بیشترین کمک را داشته باشند انتخاب کرده و با بهبود و پیشرفت کارتان روشهای دیگر پیشنهاد شده را آزمایش کنید. اگر خواستید این پیشنهادات بلند پروازانه را مسخره کنید، اما بعد از آن برخی را امتحان کنید، یک تلاش منصفانه، و نتایج را ببینید. تکالیف اشتباه رایجی که عمدتا در مورد تکالیف درسی وجود دارد این است که اهمیت آنها در این است که باید به مدرس تحویل داده شوند. در واقع، تکالیف درسی اولین و مهمترین ابزار یادگیری ایده ها و فرآیندهای اساسی در ریاضیات است. تکالیف درسی کمک می کنند تا دانشجو دقت خود را افزایش دهد. آنچه که به مدرس تحویل داده می شود تنها باید محصول فرایند یادگیری باشد. چهار گامی که دز زیر پیشنهاد می شود برای موثر تر کردن مطالعه در خانه می باشند: 1. آگاهانه مطالعه کنید. چند دقیقه به عقب برگردید و به یادداشتهای خود نگاه کنید. به کتاب مراجعه کنید تا بطور واضح بدانید که روی چه ایده هایی کار می کنید. 2. ایده ها را بررسی کنید. به ایده ها و قوانینی که در کلاس درس مطرح شده اند فکر کنید. فراموش نکنید که با عبارات و مفاهیم جدید ریاضی بیشتر آشنا شوید. سعی کنید هشدار هایی که مدرس، در مورد خطاهائی محتمل، متذکر شده اند را به خود یاد آوری کنید. مثالهای داده شده را بطور کامل بررسی کنید تا مطمئن شوید که مفاهیم نشان داده شده در مثالها را کاملا فهمیده اید. 3. تکالیف را انجام دهید. در باره ایده هائی که تمرینات نشان میدهند فکر کنید. با حل مسائل، فهم و دانش ریاضی خود را به تدریج افزایش خواهید داد. موارد زیر در این زمینه مفید هستند: 3.1. تکالیف را به دقت یادداشت کنید. در دفتر خود بخش به خصوصی را برای نوشتن درس و تمرینهای آن در نظر بگیرید. اگر تکلیفی را باید انجام دهید متوجه نشده اید، حتما بپرسید. 3.2. از دستورالعمل ها پیروی کنید. 3.3. با دقت و شفافیت کار کنید. 3.4. نتیجه ی کار خود را بطور کامل به مدرس نشان دهید، نه فقط جوابهای آخر را. این کار به شما و معلمتان در بررسی اشکالات کمک می کند. 3.5. همیشه جوابها را از نظر خطاهای ساده ی محاسبه ای بررسی مجدد کنید. 3.6. بلافاصله بعد از کلاس، قبل از فراموش کردن درس، به خواندن درس بپردازید. 3.7. اگر مشکلی پیش آمد و نتوانستید مسئله ای را حل کنید، تسلیم نشوید. به ایده های مرتبط با مسئله، در جزوه ی درسی و کتاب، رجوع کنید. اگر آنچه که در مورد یک مسئله انجام داده اید گیج کننده است، در اغلب مواقع ، از اول شروع به بررسی کردن مسئله مفید خواهد بود. اگر هنوز مسئله برایتان واضح نیست، هر چه زودتر از معلم خود بپرسید. 4. اگر می توانید به دیگران کمک کنید. معمولا تلاش برای یاد دادن یک مطلب بهترین راه برای یاد گیری آن است! گاهی اوقات، درخواست کردن از یک همکلاسی برای کمک به حل یک مسئله مفید است. آنها معمولا می توانند به خوبی (اگر نه بهتر از ) معلم مفاهیم را توضیح دهند. (ادامه دارد) کار کلاسی: وقت خود را در کلاس درس چگونه بگذارنید. 1. آماده باشید. چند دقیق قبل از شروع کلاس، در مورد اینکه اخیرا روی چه چیزی کار کرده اید فکر کنید.
2. تمام چیزهای را که لازم است، کتاب، مداد یا خودکار، دفتر تکالیف و … به همراه داشته باشید.
3. تکالیفی را که برایتان تعیین می شود بلافاصله و با دقت یادداشت کنید
4. تمرکز کنید. اگر شما جزوه کسانی هستید که ذهنشان تمایل به انحراف به مسائل غیر مرتبط دارد، تلاش زیادی باید بکنید تا بتوانید مهارت، تمرکز کردن روی موضوع خاصی، را بدست آورید.
5. هر وقت که مطلبی را متوجه نمی شوید آنرا بپرسید.
6. به سوالاتی که بقیه می پرسند و به پاسخهای آنها گوش کنید. وقتی یکی از همکلاسیهایتان سوالی می پرسد، سعی کنید در ذهن خود به آن جواب دهید.
7. در بحثهای کلاسی شرکت کنید. 8. در زمان نامناسب ننویسید. وقتی یادداشت بر می دارید، مطمئن شوید که حین نوشتن مطلبی را که توضیح داده می شود، از دست نمی دهید.در یادداشت برداری باید به دو چیز تقریبا متضاد دقت کنید. یکی اینکه یادداشتهای شما به اندازه ی کافی کامل و دقیق باشند که برای مراجعه ی بعدی مفید واقع شوند. دوم اینکه یادداشت برداری شما باید به اندازه ی کافی خلاصه باشد تا بتوانید به آنچه که سر کلاس گفته می شود گوش کنید. چگونه از کتاب درسی استفاده کنید. 1. از نمایه (index) و واژه نامه ی کتاب که معمولا در صفحات آخر کتاب است استفاده کنید، بخصوص موقعی که معنی کلمه ای را نمی دانید.
2. وقتی کتاب مثالی را برای توضیح ایده ای می آورد، آنرا بطور کامل و با دقت بررسی کنید تا ایده ی آنرا بفهمید. سعی نکنید بدون فهمیدن ایده ی مثال، تمرینها را، مانند روش مثال، حل کنید.
3. اگر مسئله ای را نمی توانید حل کنید موضوعات مرتبط را، از روی کتاب و یا یادداشتهای کلاسی، مجددا بخوانید.
4. توجه داشته باشید، بیشتر مطالبی که مطالعه می کنید در آخر هر فصل مفید واقع می شوند.
چگونه برای امتحان درس را مرور کنید
5. چند هفته زودتر از زمان امتحان مرور درس را شروع کنید تا با عجله کار نکنید و بتوانید شب قبل از امتحان به موقع بخوابید.
6. مطمئن باشید که یادداشتهایتان و مثالهایش را بطور کامل مرور کرده اید. اگر آنها را خوب نمی فهمید، به اندازه ی کافی یادداشت بر نداشته اید!
7. اگر برخی از فرمولها را باید حفظ کنید، لیستی از آنها تهیه کنید. با نوشتن یا تکرار سعی کنید آنها را بخاطر بسپارید.
8. از مطالب مروری که در آخر کتاب آورده شده است استفاده کنید. اگر در فهم آنها مشکل دارید، به مطالب بخش مراجعه کنید و روی بعضی از مسائل دوباره کار کنید.
9. اگر شما مدرس درستان بودید، جه سوالاتی را برای آزمون در نظر می گرفتید؟ خود را برای آن سوالات آماده کنید.
10. از آنجائی که گفته می شود “کار بیشتر نتیجه ی بهتر”، یکی از روشهای مطالعه برای آزمون انجام تمریناتی است که قبلا بعنوان تکالیف در نظر گرفته شده بودند. به آنها مراجعه کنید تا مطمئن شوید ایده و فرایندی که در هر فصل استفاده می شود را خوب فهمیده اید.
11. شب قبل از امتحان یک استراحت خوب شبانه داشته باشید!
12. نگران نباشید!! چطور امتحان بدهید 1. موقع امتحان نگرش درستی داشته باشید- سعی کنید تا آنجا که می توانید به بهترین صورت به سوالها جواب دهید. سعی نکنید صرفا برای نمره قبولی گرفتن، حداقل کار را انجام دهید. به توانائیهای خود ایمان داشته باشید.
2. جدی باشید و به درست جواب دادن به اندازه ی کافی اهمیت دهید، اما آنقدر هم نگران نباشید که اهمیت دادن به استرس داشتن تبدیل شود. “ترس و استرس در امتحان” به تنهائی می تواند یک دانشجو را، صرفنظر از توانای و دانش وی، به شخصی ضعیف تبدیل کند.
3. تمام وسایل لازم را به همراه داشته باشید.
4. به توصیه ها عمل کنید. به دقت سوالها را بخوانید و به توصیه های مانند، محل نوشتن جوابها کجا باید نوشته شوند، تغییر و یا تصحیح یک سوال و … به دقت گوش کنید.
5. در شروع امتحان یک نگاه اجمالی به تمامی سوالها بکنید و در صورتیکه ترتیب جواب دهی به سوالات مهم نباشد، ابتدا به سوالاتی که بلد هستید پاسخ دهید.
6. اگر پاسخ سوالی را نمی دانید به سوال بعدی بپردازید و بعدا به آن سوال برگردید. غالبا با یک شروع مجدد حل مسئله، بطور ناگهانی ایده ی بهتری به ذهنتان خواهد رسید.
7. دقت کنید بطور واضح و روشن آنچه را که انجام می دهید نشان دهید. بخاطر داشته باشید که معلم ذهن شما را نمی خواند، نمره ی شما بستگی به این دارد که او بتواند، از روی نوشته های شما، بفهمد آنچه را که انجام داده اید فهمیده اید.
8. تمیز و مرتب بنویسید. تمیز نوشتن احساس خوبی به معلم می دهد!
9. در حالیکه به سوالات پاسخ می دهید خطاها را بررسی کنید. خطاهای که بعلت بی توجهی بوجود می آیند، ممکن است نمره ی شما را بطور قابل ملاحظه ای کاهش دهند.
10. با نگرشی درست و آمادگی خوب به احتمال زیاد امتحان خوبی خواهید داشت.
11. بخاطر داشته باشید: یک یا دو ساعت وقت امتحان، لحظاتی کوتاه از چرخه ی زندگی شماست، بنابرین از امتحان هراسی نداشته باشید.
باید بدانید این موانع و شکست های ما هستند که فرصت های بزرگ رشد و موفقیت را در زندگی مان ایجاد می کنند. ۶ راز مهم وجود دارد که با آگاهی از آنها دوباره می توانید به مسیر پیشرفت خود برگردید، با شهامت در این مسیر به پیش روید و در نهایت به قله موفقیت برسید.
۱- به خود برچسب «یک فرد ناموفق» نزنید
بدون شک هر انسانی در زندگی اشتباه می کند. مهم این است که به جای سرزنش خود با این جملات که: «ای کاش اینطور می شد، باید اینگونه می شد و …» از اشتباهات گذشته خود درس بگیریم. باور داشته باشید که شما انسان بدبخت و بی ارزشی نیستید، فقط شاید مسیر و اقدام هایتان چندان که تصور می شد، اثربخش نبوده است.
در هر حال ناکامی ها و نقایص و خطاها هم بخشی از روند یادگیری و رشد ما در زندگی هستند. نگاهی به زندگی افراد موفق بیندازید، بی اغراق، بیشتر آنها قبل از رسیدن به جایگاهی که امروز در آن هستند، شکست های بی شماری را تجربه کرده اند و موانع زیادی را پشت سر گذاشته اند.
۲- بررسی کنید که چه اشتباهی کرده اید
به جای انتقاد از خود، نگاهی به اوضاع بیندازید تا بتوانید آن را بهبود بخشید. چرا همه چیز خراب شد؟ چه چیزی یاد گرفتید؟ چه کاری بود که می شد به طریقی دیگر آن را انجام داد؟
۳- اهدافتان را از نو بنویسید
حالا که از تجربه های ناخوشایند خود درس گرفته اید و آگاه شده اید آیا هنوز هم می خواهید به آنچه همیشه آرزوی آن را داشته اید، برسید؟ چرا آری و چرا نه؟ زمانی را به نوشتن اهدافتان اختصاص دهید تا به درستی بفهمید که چه چیزی می خواهید و به کارهایی بیندیشید که می توانید برای نزدیکتر شدن به اهدافتان انجام دهید.
۴- هرگز خود را با دیگران مقایسه نکنید
هر چند اغلب ما، گاهی وسوسه می شویم به زندگی دیگران نگاه کنیم و اینگونه تصور کنیم که مرغ همسایه غاز است، همواره باید بدانیم که هر شخصی در مسیر زندگی خود گام برمی دارد. اهمیتی ندارد که زندگی افراد از بیرون و از نظر ما چقدر مرفه و پرزرق و برق به نظر می رسد.
واقعیت این است که ما به هیچ وجه از دغدغه ها و آنچه در ذهن آنها می گذرد، خبر نداریم. شاید زندگی آنها آنگونه که ما تصور می کنیم شگفت آور و فوق العاده نباشد. بنابراین تنها باید بر خودمان و رسیدن به اهدافمان تمرکز کنیم. از موفقیت های الهام بخش دیگران، فقط برای افزایش انگیزه خود بهره ببرید.
۵- بگذارید افراد مثبت و انرژی بخش وارد زندگی تان شوند
بسیاری از مردم، مدام از همه چیز در دنیا شکایت می کنند و فقط نیمه خالی لیوان را می بینند. این افراد منفی، انرژی مثبت شما را می ربایند. یک راه بهتر، یافتن افرادی است که تا به حال شما را در رسیدن به اهدافتان دوستانه یاری کرده اند و همواره مشوق شما بوده اند. به دنبال یک مشاور و راهنما باشید. تمام این تاثیرات منفی را از زندگی خود کنار بزنید و افرادی را که حامی و همراه شما هستند به زندگی خود دعوت کنید.
۶- همواره برای رسیدن به اهدافتان مصمم و با اراده باشید
با وجود اینکه بسیاری از فروشندگان کاری می کنند که تا باورمان شود اگر محصول های آنها را بفروشیم در یک چشم به هم زدن فوق العاده موفق و ثروتمند خواهیم شد، باید بدانیم که بسیار بعید است بتوان یک شبه به موفقیت رسید. خودتان را آماده کنید و برای رسیدن به آنچه می خواهید با تمام وجودتان تلاش کنید.
بنابراین اگر به راستی خواهان غلبه بر موانع و ناکامی های زندگی هستیم باید روش هایی را که برای رسیدن به خواسته هایمان مؤثر نبوده اند، اصلاح کنیم و ببینیم برای گرفتن نتیجه ای دلخواه و متفاوت کدامیک از اقدام های قبلی را دیگر نباید انجام داد.
شاید هنوز هم درست نمی دانید که چطور باید مسایلتان را حل کنید و گام بعدی یا بهترین راهکار چیست. با این وجود، حالا درک بیشتری از اوضاع و مسایل زندگی خود دارید که به شما کمک می کند راهتان را به سوی آینده ای روشن پیش گیرید.
1. خودتان را تغییر دهید
“شما باید مظهر تغییری باشید که می خواهید در جهان ببینید.”به عنوان انسان بزرگترین دروغ ما در مورد توانایی مان در ساخت دوباره جهان نیست – این افسانه عصر اتم است- بلکه توانایی ما در ساخت مجدد خودمان است.”اگر خود را تغییر دهید جهان خود را نیز تغییر می دهید. اگر شیوه تفکرتان را تغییر دهید می توانید احساسات و اعمالتان را تغییر دهید و بنابراین جهان اطراف شما نیز تغییر می کند.
نه تنها به این دلیل که اکنون شما اطرافتان را با فکر و احساسات تازه ای می نگرید بلکه به این دلیل که این تغییر می تواند به شما کمک کند تا دست به عمل بزنید به شیوه ای که قبلا فکر آن را نمی کردید- یا حتی در مورد آن فکر هم کرده بودید- ولی غرق در الگوهای فکری قدیمی خود بودید.
و مشکلی که با تغییر جهان بیرونی بدون تغییر خودتان با آن مواجه می شوید این است که وقتی به تغییری که شدیدا در پی آن بودید می رسید شما همچنان خود شما هستید. شما همچنان کاستی ها، خشم، منفی بافی ، گرایش به تخریب خود و غیره را با خود به همراه دارید.
و بنابراین در این موقعیت جدید شما آنچه را که در آرزوی آن بودید نخواهید یافت زیرا ذهن شما هنوز انباشته از چیزهای منفی است. و اگر تغییر بیشتری ایجاد کنید بدون اینکه کمی بینش نسبت به آن داشته باشید و از خود قبلی تان فاصله گرفته باشید ممکن است این حس بیشتر و قوی تر باشد. از آنجایی که خود قبلی شما علاقه به تفکیک چیزها، یافتن دشمنان و جدایی دارد ممکن است برای ایجاد مشکلات بیشتر شروع به تلاش کند و زندگی و دنیای شما را دچار کشمکش کند.
2. شما تحت کنترل هستید.
“هیچ کس بدون اجازه من نمی تواند مرا آزرده کند.”احساس شما و واکنش شما چیزهایی است که همیشه به شما بستگی دارد. ممکن است یک روش نرمال و معمول برای واکنش در برابر چیزهای مختلف وجود داشته باشد. اما بیشتر مواقع راه های دیگری نیز وجود دارد.
شما می توانید اندیشه ها، واکنش ها یا احساسات تان را تقریبا در مورد هر چیزی انتخاب کنید. نباید هیجان زده شوید، رفتار اغراق آمیزی انجام دهید یا به صورت منفی واکنش نشان دهید. البته ممکن است همیشه و بلافاصله اینگونه نباشد. بعضی اوقات یک حرکت بدون تفکر انجام می شود. یا یک تفکر کهنه نمایان می گردد.
وقتی بفهمید که هیچ چیز بیرونی نمی تواند احساس شما را کنترل کند می توانید به تدریج این اندیشه را به زندگی روزانه خود وارد و آن را تبدیل به یک عادت کنید. عادتی که می تواند به مرور زمان قوی تر و قوی تر شود. با اینکار زندگی بسیار آسان تر و دلپذیرتر می گردد.
3. ببخشید و رها کنید.
“شخص ضعیف هرگز نمی بخشد. عفو و بخشش نشانه قدرت است.”چشم در برابر چشم تنها باعث کور شدن کل دنیا می شود.”
جنگ با بدی با روش اشتباه به هیچ کس کمکی نمی کند. و همانطور که در نکته قبلی گفته شد، این شمایید که انتخاب می کنید چگونه واکنشی نشان دهید. وقتی این تفکر را هر چه بیشتر وارد زندگی تان کنید می توانید به طریقی دست به عمل بزنید که برای خودتان و دیگران مفید باشد.
شما می فهمید که بخشش و رها کردن گذشته باعث کمک به شما و مردم جهانتان می شود. و صرف وقت در خاطرات منفی بعد ازاینکه از آن تجربه درس گرفتید دیگر کمکی به شما نخواهد کرد. تفکر در گذشته فقط باعث می شود که شما بیشتر رنج ببرید و نتوانید در حال حاضر دست به عمل بزنید.
اگر نبخشید به گذشته و یک شخص دیگر اجازه می دهید که احساسات تان را در دست گیرد. با عفو و بخشش خود را از این بندها رها کنید. بعد از آن می توانید کاملا روی مرحله بعدی تمرکز کنید.
4. بدون عمل به جایی نمی رسید.
“یک مثقال عمل بهتر است از یک خروار حرف.”بدون اینکه دست به کار شوید کار خیلی کمی انجام می شود. البته اهل عمل بودن سخت و دشوار است. ممکن است مقداری مقاومت درونی وجود داشته باشد.و همانطور که گاندی گفت ممکن است فقط حرف بزنید. یا به صورت بی پایان درس بخوانید و مطالعه کنید. و فکر کنید که به سمت جلو در حرکتید. اما در زندگی واقعی نتایج کمی کسب کرده باشید.
5. به این لحظه توجه کنید.
من نمی خواهم آینده را پیش بینی کنم. من می خواهم به زمان حال توجه کنم. خدا هیچ قدرتی برای کنترل لحظه دیگر به من نداده است.بهترین راهی که برای غلبه بر این مقاومت درونی که اغلب باعث می شود کاری انجام ندهیم این است که در زمان حال باقی بمانیم و تا حد امکان شرایط را بپذیریم.
چرا؟ زیرا زمانی که شما در زمان حال به سر می برید در مورد لحظات بعدی که تحت کنترل شما نیستند، نگرانی ندارید. و این مقاومت که از انجام هرگونه عملی جلوگیری می کند، قدرتش را در نتیجه تصور نتایج منفی در آینده – یا شکستهای قبلی- از دست می دهد. و بنابراین راحت تر می توانیم هم وارد عمل شویم و هم بر زمان حاضر تمرکز کنیم و بهتر عمل کنیم
6. همه انسانیم.
“من ادعا می کنم که یک شخص ساده و قابل اطمینان هستم که مانند همه انسان ها خطا می کنم. همچنین اقرار می کنم که آن قدر فروتنی دارم که به خطاهایم اعتراف کنم و قدم هایم را اصلاح کنم. “”عاقلانه نیست که خیلی از هوش و درایت یک نفر مطمئن باشیم. درست این است که به خاطر داشته باشیم که قویترین ها ممکن است ضعیف عمل کنند و عاقل ترین ها اشتباه کنند.”
وقتی شروع به اسطوره ساختن از افراد کنید- حتی اگر کارهای خارق العاده ای انجام داده باشند- این خطر وجود دارد که دیگر نتوانید با آنها ارتباط برقرار کنید. ممکن است کم کم فکر کنید که شما هرگز نمی توانید به چیزهای مشابه آنها دست یابید زیرا آنها خیلی متفاوت هستند. بنابراین مهم است که به یاد داشته باشید همه ما گذشته از اینکه چه کسی هستم انسانیم.
و من فکر می کنم لازم است از یاد نبریم که همه ما انسانیم و مستعد اشتباه. تعریف یک استاندارد غیر منطقی برای افراد فقط باعث ایجاد درگیری های غیر ضروری در دنیای شما و منفی بافی در وجودتان می شود.
باید به یاد داشته باشید که دوری از عادت بد خودتخریبی در اشتباهاتتان باعث موفقیت های بعدی می شود. و به جای آن به وضوح می توانید ببینید که کجا اشتباه کردید و چه چیزی می توانید از این اشتباه بیاموزید. و سپس دوباره تلاش کنید.
7. پایداری
“ابتدا شما را نادیده می گیرند، بعد به شما می خندند، سپس با شما مبارزه می کنند و در آخر شما پیروز می شوید.”پایدار و محکم باشید. در آینده مخالفت های اطرافتان کمرنگ و نابود می شود. و مقاومت درونی شما و خود تخریبی که می خواهد شما را عقب نگهدارد و از پیشرفت تان جلوگیری کند روز به روز ضعیف تر می شوند.
دلیل این که گاندی در روش بدون خشونت خود موفق شد این بود که او و یارانش بسیار سرسخت بودند. آنها تسلیم نشدند.موفقیت و پیروزی به ندرت با آن سرعتی که می خواهید به دست می آید. فکر می کنم یکی از دلایلی که افراد به آنچه که می خواهند نمی رسند این است که آنها خیلی زود خسته می شوند.
زمانی که آنها فکر می کنند برای رسیدن به موفقیت کافی است معمولا به همان میزانی نیست که واقعا برای رسیدن به هدف لازم است. این عقیده اشتباه تا حدودی ناشی از جهانی است که در آن زندگی می کنیم. جهانی پر از قرص های جادویی که به صورت مداوم تبلیغ می شوند و به ما قول می دهند درطی 30 روز می توانیم وزن زیادی کم کنیم یا پول زیادی به دست بیاوریم.
سرانجام نکته مفیدی که باعث پایداری شما می شود این است که به جمله سوم گاندی در ابتدای مقاله توجه کنید و شوخ طبع باشید. این کار باعث می شود که در سخت ترین زمان ها نیز انجام کارها راحت باشد.
8. خوبی مردم را ببینید و به آنها کمک کنید.
“من فقط به جنبه های خوب انسان ها توجه می کنم. از آنجایی که خودم بی عیب و نقص نیستم، علاقه ای به کشف خطاهای دیگران ندارم.””انسان دقیقا به اندازه ای بزرگ می شود که برای کمک به طرفدارانش تلاش می کند.””زمانی فکر می کردم رهبری با زور انجام می شود اما امروز معنای آن برای من همراهی با مردم است.
“بیشتر وقت ها افراد ویژگی های خوبی دارند و همچنین ممکن است بعضی ویژگی هایشان چندان خوب نباشد. اما شما می توانید تصمیم بگیرید که به کدام توجه کنید. اگر به دنبال پیشرفت هستید روی خوبی افراد تمرکز کنید. این کار باعث می شود که زندگی برای شما آسان تر شود همزمان که دنیا و روابط تان مثبت تر و دلپذیرتر می شود.
و زمانی که شما خوبی افراد را می بینید کمک کردن به آنها برای شما راحت تر می شود. با کمک به دیگران و با ارزش دادن به آنها شما فقط زندگی آنها را بهتر نمی کنید؛ در طی زمان آنچه را داده اید دوباره بدست می آورید. و افرادی که به آنها کمک کرده اید ممکن است علاقه بیشتری به کمک به دیگران داشته باشند. و درنتیجه شما با هم چرخه ای از تغییرات مثبت ایجاد می کنید که رشد می کند و قوی تر می شود.با تقویت مهارت های اجتماعی تان می توانید شخص با نفوذی شوید و این چرخه رو به جلو را تقویت کنید.
9. هماهنگ و قابل اعتماد باشید خودواقعی تان باشید و تظاهر نکنید.
“شادکامی زمانی حاصل می شود که تفکر، گفتار و کردار شما هماهنگ باشد.””همیشه بین اندیشه، گفتار و کردارتان هماهنگی ایجاد کنید. همیشه در پی پالودن ذهنتان باشید و خواهید دید که همه چیز درست خواهد شد.”فکر می کنم یکی از بهترین نکات برای بهبود مهارت های اجتماعی شما رفتار یکسان و ارتباط بر اساس اعتماد است. به نظر می رسد افراد واقعا به ارتباط درست و اطمینان بخش علاقه دارند. و زمانی که اندیشه، گفتار و کردار شما در یک راستا باشد به لذت درونی بالایی می رسید. شما در مورد خودتان احساس قدرت و شایستگی می کنید.
زمانی که افکار و گفتارتان در یک جهت باشد در ارتباطات خود را نشان می دهد. زیرا اکنون آهنگ صدا و زبان بدن با کلمات شما – که عده ای معتقدند 90 درصد ارتباط است- هماهنگ است.وقتی این هماهنگی نمود پیدا کند افراد علاقه مند می شوند که واقعا به آنچه می گویید گوش کنند و شما بدون هیچ گونه ناهماهنگی، پیام های پیچیده و یا شاید تا حدودی نادرست با دیگران ارتباط برقرار می کنید.
همچنین اگر اعمال شما با آنچه فکر می کنید و بر زبان می آورید یکسان نباشد کم کم باور خودتان و کسانی که به شما ایمان دارند در مورد آنچه می توانید انجام دهید خدشه دار می شود.
10. رشد کنید و به تعالی برسید.
پیشرفت مداوم قانون زندگی است، و کسی که همیشه به دنبال حفظ عقاید خود است تا پایدار و استوار به نظر برسند، خود را در جایگاه غلطی قرار داده است.شما همیشه می توانید توانایی ها و عادت هایتان را بهبود ببخشید و خود را مجددا مورد ارزیابی قرار دهید. شما می توانید درک عمیق تری از خود و جهانتان بدست آورید.
مطمئنا ممکن است گاهی ناپایدار و نامطمئن به نظر برسید یا اینکه ندانید چه کار دارید می کنید. ممکن است در هماهنگ عمل کردن و برقراری ارتباط مطمئن مشکل داشته باشید. همانطور که گاندی گفت ممکن است خود را در موقعیت اشتباهی قرار دهید. جایی که شما سعی می کنید نظرات و عقاید قدیمی تان را تقویت کنید یا به آن ها بچسبید تا محکم و استوار به نظر برسید در حالی که می دانید یک جای کار اشتباه است. که البته بودن در چنین جایگاهی دلچسب نیست. رشد و بالندگی گزینه بهتر و شادتری برای انتخاب است.
تقریبا در جامعه ما همه با منابع محدود و گاهی هم بدون سرمایه، دست به کار می شوند. تقریبا تمام درآمد افراد، ابتدا با فروش خدمات شخصی حاصل می شود. تمام افرادی که امروزه در اوج هستند، زمانی در پایین ترین جایگاه بوده اند و بارها و بارها شکست خورده اند و به جایگاه های پایین تر نزول کرده اند.
رژیم جسمانی، نقش بسزایی در میزان سلامت و انرژی شما دارد. با خوردن خوراکی های متنوع تازه، سالم و با کیفیت و اجتناب از خوراکی های مضر، انرژی بیشتری خواهید داشت، مقاومت عمومی بدنتان در برابر بیماری ها افزایش می یابد، بهتر می خوابید و احساس سلامتی و شادمانی بیشتر می کنید.
همینطور رژیم ذهنی، تعیین کننده شخصیت، منش و تقریبا تمام اتفاقات زندگیتان است. اگر ذهن را با دیدگاه ها، اطلاعات، کتاب ها، گفت و گوها، برنامه های شنیداری و اندیشه های مثبت تغذیه کنید، شخصیت مثبت تر و موثرتری را پرورش خواهید داد. تاثیرگذاری و استدلال شما بهبود می یابد و اعتماد به نفس و خودباوری بالاتری خواهید داشت.
افرادی که با کامپیوتر سروکار دارند، اصطلاح «ورودی بی ارزش، خروجی بی ارزش تولید می کند» را استفاده می کنند. عکس این موضوع نیز صدق می کند، «ورودی خوب، خروجی خوب ایجاد می کند».
وقتی صریح و شفاف تصمیم می گیرید که بر ذهن کاملا مسلط شوید، تفکرات و احساسات منفی و محدودکننده را دور بریزید و شخصی کاملا مثبت اندیش شوید، اینجاست که می توانید شخصیت خود را متحول کنید.
تناسب ذهنی همانند تناسب اندام است. با آموزش و تمرین می توانید خودباوری و نگرش ذهنی مثبت بسیار بالایی را در خود پرورش دهید.
برای اینکه شخص کاملا مثبت اندیشی شوید هفت کلید وجود دارد:
گفتگوی درونی مثبت: با خودتان مثبت صحبت کنید و گفت و گوهای درونی خود را کنترل کنید. از عبارات تاکیدی مثبت، اول شخص و در زمان حال مانند «من خودم را دوست دارم»، «من می توانم!»، «من احساس فوق العاده خوبی دارم!» و «من مسوول هستم!» استفاده کنید.
ما معتقدیم که 95 درصد احساسات شما با گفت و گوهای درونی خودتان، در طول روز شکل می گیرد. واقعیت تلخ این است که اگر عمدا و آگاهانه با خودتان، مثبت و سازنده صحبت نکنید، ناخودآگاه به چیزهای ناراحت کننده که باعث نگرانی و عصبانیت می شود، فکر می کنید.
همانطور که قبلا گفته شد، ذهن شما مثل یک باغچه است، اگر در آن گل نکارید و از آن مراقبت نکنید، علف های هرز بدون هیچ تلاشی رشد می کنند.
تجسم مثبت: شاید قدرتمندترین توانایی شما، توانایی «تجسم» و دیدن اهدافتان است، به طوری که انگار همین الان به تحقق رسیده اند.
تصویری هیجان انگیز و واضح از اهداف و زندگی ایده آل تان بسازید و بارها و بارها آن را در ذهن مرور کنید. تمام پیشرفت های شما در زندگی، با بهبود بخشیدن به تصویرهای ذهنی شروع می شوند.هر چه خود را در درونتان ببینید، در دنیای خارج همان خواهید بود.
افراد مثبت اندیش: انتخاب درست کسانی که با آنها زندگی می کنید، کار می کنید و تعامل دارید، بیشتر از هر عامل دیگری بر احساسات و موفقیت شما تاثیر می گذارد. همین امروز تصمیم بگیری که با افراد برنده، مثبت، شاد، خوشبین و کسانی که در زندگی اهداف بزرگی دارند معاشرت کنید.
به هر قیمتی از افراد منفی دوری کنید. این افراد، سرچشمه اصلی بیشتر ناراحتی های زندگی هستند. مصمم شوید که از هم اکنون، دیگر افراد منفی و اضطراب آور را به زندگی تان راه ندهید.
خوراک ذهنی مثبت: سلامتی شما دقیقا به همان مقداری است که مواد غذایی سالم بخورید و به خودتان برسید. همینطور سلامت ذهنی و روانی شما به همان اندازه ای است که ذهن خود را به جای «شیرینی های ذهنی» با «پروتئین های ذهنی» تغذیه کنید.
کتاب ها، مجلات و مقالات آموزنده، الهام بخش و انگیزه دهنده بخوانید. ذهن را با اطلاعات و ایده هایی که موجب تعالی و شادمانی می شوند و شما را نسبت به خود و آرزوهایتان مطمئن می سازند، تغذیه کنید.
هنگام رانندگی به مطالب شنیداری سازنده و مثبت گوش دهید. پیوسته به ذهن پیام های مثبت وارد کنید که باعث می شوند بهتر بیندیشید و بهتر عمل کنید و در رشته کاری خود تواناتر و کارآمدتر باشید.
فیلم ها و برنامه های تلویزیونی آموزشی و مثبت تماشا کنید ودر دوره های آنلاین شرکت کنید و مطالبی بخوانید که به دانشتان بیفزاید و به شما حس بهتری نسبت به خود و زندگی بدهد.
آموزش و پیشرفت درست: تقریبا در جامعه ما همه با منابع محدودو گاهی هم بدون سرمایه، دست به کار می شوند. تقریبا تمام درآمد افراد، ابتدا با فروش خدمات شخصی حاصل می شود. تمام افرادی که امروزه در اوج هستند، زمانی در پایین ترین جایگاه بوده اند و بارها و بارها شکست خورده اند و به جایگاه های پایین تر نزول کرده اند.
معجزه آموزش و پیشرفت شخصی درازمدت این است که شما را از فرش به عرش، از فقر به ثروت و ا زشکست به موفقیت و استقلال مالی می رساند. همانطورکه جیم ران می گوید: «تحصیلات رسمی کمک می کند امرار معاش کنید، ولی آموزش های شخصی شما را ثروتمند می کند.»
وقتی خود را به یادگیری، رشد، بهتر شدن در افکار و فعالیت ها متعهد می کنید، کاملا بر زندگی خود مسلط می شوید و سرعت رسیدن به اوج را به طور قابل ملاحظه ای افزایش می دهید.
عادت های سلامتی مفید: از سلامت جسمانی خود حداکثر مراقبت را بکنید. همین امروز تصمیم بگیرید که تا سن 80، 90 یا حتی 100 سالگی زندگی کنید و حتی در آن سن هم شاد و پرتحرک باشید.
غذاهای خوب، سالم و مغذی بخورید. کم و متعادل بخورید. یک رژیم غذایی عالی، تاثیری مثبت و فوری بر احساسات و تفکرات شما خواهد داشت.
تصمیم بگیرید به طور منظم ورزش کنید. حداقل 200 دقیقه در هفته را به پیاده روی، دو، شنا، دوچرخه سواری یا کار با دستگاه های ورزشی بپردازید.
وقتی با برنامه و منهظم ورزش می کنید، احساس شادمانی و سلامتی بیشتری دارید و نسبت به فردی که تمام بعدازظهر را روی کاناپه می نشیند و تلویزیون تماشا می کند، خستگی و فشار روانی کمتری خواهید داشت.
به اندازه کافی، استراحت کنید. لازم است به طور منظم و به ویژه در زمان هایی که زیر فشار روانی و سختی هستید، باتری های انرژی خود را شارژ کنید. وینس لومباردی می گوید: «خستگی، همه ما را ترسو می کند.»
یکی از عوامل زمینه ساز احساسات منفی، عادت های مضر سلامتی؛ خستگی، نرمش نکردن و کار و تلاش بی رویه است. در زندگی به دنبال تعادل باشید.
انتظارات مثبت: داشتن انتظارات مثبت یکی از تکنیک های بسیار قوی است که با به کارگیری آن می توانید شخصی مثبت اندیش شوید و زندگی مثبت تر و بهتری را تضمین کنید.
انتظارات شما، پیشگویی های شما از آینده خودتان است. یعنی آنچه شما با اطمینان منتظرش هستید، به احتمال زیاد به دست خواهد آمد.
از آنجا که خودتان انتظارات را انتخاب می کنید، همیشه بهترین ها را بخواهید و انتظار موفقیت داشته باشید. هنگام ملاقات با افراد جدید، انتظار محبوبیت داشته باشید. انتظار دستیابی به اهداف عالی و خلق زندگی شگفت انگیز برای خودتان داشته باشید. وقتی پیوسته در انتظار اتفاقات خوب باشید، به ندرت ناامید می شوید.
ادامه مطلب / دانلودارتباط، یک رخداد و حادثه نیست؛ بلکه یک فرآیند استکه در روابط انسانی، یک نقطهٔ آغازین و تکوینی دارد وبه مرور شکل میگیرد و به مرحله رشد و اوج میرسد.فرآیند ارتباط و اعتماد علاوه بر روابط انسان با انسان، درروابط انسان با حیوان نیز قابل مشاهده است البته نوع شکلگیری هر یک با هم متفاوت است کافی است کهانسان به حیوان دستآموز و یا حتی حیوان وحشی، کمیآب و غذا بدهد تا او به کمک یادگیری وسیلهای بتواندرفتار خاصی را از خود بروز بدهد و به انسان عادت کند.
ولی برای شکلگیری روابط بین انسانی، به امکاناتی بیشاز آب و غذا احتیاج است؛ امکاناتی که به مفاهیم و واژههای انسانی مربوط است. امروزه به دلیل تغییرشرایط زندگی و افزایش تکنولوژی، روابط انسانی نیزدست خوش تغییرهائی شده است. شاید در یک نگاهعجولانه و سریع، فکر کنیم که تمام تکنولوژیهایموجود، به خدمت انسان در آمدهاند؛ ولی در نگاهیدقیقتر در مییابیم این انسان است که اسیر فناوری شدهاست. انسان امروزی، ترجیح میدهد با کامپیوتر باشخص دیگری در یک نقطه از جهان، ساعتها صحبتکند و یا پست الکترونکی بفرستد.
واضح است که تمام این امکانات و پیشرفتها، موجبرفاه زندگی بشر شده است و کارها با سرعت زیادی انجاممیشود و ارزش وقت و زمان، بسیار بالا رفته است؛ ولیدر عین حال، به دلیل کاهش روابط انسانی، به خصوصروابط چهره به چهره، ما هر روز شاهد گسترش سوءظن،عدم ارتباط صحیح، عدم اعتماد و افزایش بیماریهایروانی هستیم؛ زیرا انسان امروزی، تکیهگاه محکمی ازنظر عاطفی ندارد، چرا که دوستان و حتی خانوادهاش بهدلیل مشکلهای خاص خودشان، قادر به تامین این خلاء عاطفی نمیباشند.
عدم ارتباط صحیح و واقع بینانه دربسیاری از خانوادهها موجب فروپاشی نهاد خانواده میشود. شکاف بین نسل فعلی و نسل پدر و مادر آنان نیزط در نتیجهٔ عدم ارتباط خردمندانه است.
عدم اعتماد میتواند از یک خانواده نیز فراتر رفته و بر محیط مدرسه و محیط کار نیز تاثیر سوء بگذارد. کشور ما دریک دوره انتقالی از جامعه سنتی به جامعه مدرن میباشد و به طور حتم، این انتقال موجب تغییرهائی درروابط بین فردی خواهد شد. برای شروع یک ارتباط، بایدشخاتی کلی از طرف مقابل به دست آوریم که شاملخصوصیتهای ظاهری، موقعیتهای تحصیلی و شغلی، موقعیت خانوادگی و اجتماعی او است. هم چنین داشتناطلاعاتی از پیشینه فرد نیز برای ایجاد اعتماد یا عدماعتماد موثر خواهد بود. شاید یکی از دلیلهائی کهمجرمان و بزهکاران بعد از آزادی از زندان، دوباره بهزندان باز میگردند، همین باشد که جامعه و اشخاصی کهدر ارتباط با او هستند. نمیتوانند به او اعتماد کنند و یاشغلی برای او بیابند. پس فردی که در گذشته سابقهٔ بزهکاری داشته دوباره در یک دور تسلسلی از عدم ارتباط درست و عدم ارتباط جامعه به او، دچار بیکاری شده و بازگرفتار زندان خواهد شد.
برای شکل گیری یک ارتباط صحیح و منطقی، هر شخص میتواند با ابزارهائی که در زیر فهرست شدهاند. رابطه ای شایسته با دیگران داشته باشد.
۱) توانائی گوش دادن داشته باشیم.
۲) به موقع احساسهای خود را ابراز کنیم.
۳) به دیگران احترام بگذاریم.
۴) انعطافپذیر باشیم.
۵) دیگران را تحقیر نکنیم.
۶) انتظارهای نامعقول و نابه جا نداشته باشیم.
۷) در مقابل انتظارهای نابه جای دیگران ”نه” بگوئیم.
۸) توانائی بخشیدن داشته باشیم.
۹) قضاوت و پیش داوری نکنیم.
۱۰) مغرور و خودخواه نباشیم.
۱۱) انتقادپذیر باشیم و توانائی انتقاد از دیگران را داشتهباشیم.
۱۲) حد و مرز را در رابطه با دیگران رعایت کنیم.
۱۳) رازدار باشیم.
۱۴) خودشناسی را فراموش نکنیم.
پیام مشاور: ارتباط با دیگران از طریق:
نوشتن ۹%
مطالعه ۱۶%
صحبت کردن ۳۰%
گوش کردن ۴۵%
ارتباط با نوجوان:
١- در برخورد با نوجوان شنونده خوبی باشید.
٢- در تعامل با نوجوان صبور و خوش خلق باشید.
٣- از لحن تلخ و آمرانه استفاده نکنید.
۴- هیچ گاه افکار نوجوان را به مسخره نگیرید و با عقاید او مخالفت نکنید.
اگر میخواهید به دیگران مهربانی کنید اما راهش را نمیدانید، ۱۰۰ راه برای مهربانی کردن به شما پیشنهاد میدهیم:
۱. برای کارگران محل شیرینی تازه ببرید.
۲. برای بانکهای غذایی مخصوص کمک به نیازمندان، موادغذایی جمعآوری کنید.
۳. با خودتان گل به محلکار ببرید و آن را بین همکارانتان تقسیم کنید.
۴. از گلفروشی محل بخواهید که آسایشگاه سالمندانی که میشناسید را با گل تزئین کند.
۵. هزینه تحصیل یک دانشآموز نیازمند را بر عهده گرفته و هرازچندگاهی پیشرفت درسی او را کنترل کنید.
۶. برای آموزش و تدریس در مدارس دولتی داوطلب شوید.
۷. به یک نیازمند کمک کنید. همه توجهتان را به او داده و خوب به دردودل او گوش دهید.
۸. تاجران میتوانند درصدی از درامد روزانهشان را صرف یک جنبش مردمی کنند.
۹. برای همکارانتان یک غذا یا تنقلات خوشمزه ببرید.
۱۰. دانشآموزان میتوانند برای تمیز کردن کلاس و مدرسه به نظافتچی مدرسه کمک کنند.
۱۱. برای یک غریبه یک پیتزا بخرید.
۱۲. بین بچههای محل آبنبات پخش کنید.
۱۳. به آسایشگاه سالمندان سر زده و برایشان میوه و شیرینی ببرید.
۱۴. چند ساعت از وقتتان را گذاشته و بچه یکی از آشنایان را نگه دارید تا والدین او به کارهایشان برسند.
۱۵. روی برگههایی جملات انرژیبخش بنویسید و زیر برفپاککن ماشینها بگذارید.
۱۶.یک روز در ماه را در اداره یا محلکار روز نیکوکاری نام بگذارید و کمکهای همه را برای نیازمندان جمعآوری کنید.
۱۷. به مشتریانتان برای رفع خستگی نوشیدنی تعارف کنید.
۱۸. مهمانی بگیرید و از هر مهمان بخواهید که برای یکی دیگر از مهمانان هدیهای خاص بیاورد.
۱۹. با تلفن زدن، فرستادن کارت، گل یا موادغذایی از محرومان یاد کنید.
۲۰. به دیدن دوستانتان که میروید، برایشان میوه تازه ببرید.
۲۱. حداقل روزی یکبار دیگران را تحسین کنید.
۲۲. به دیدن افراد بیخانمان بروید و احوالشان را جویا شوید.
۲۳. به رهگذران بادکنک بدهید.
۲۴. به موتوریها نوشابه خنک دهید.
۲۵. همسایه خوبی باشید. هرازگاهی به دیدن همسایههایتان بروید و برایشان شیرینی تازه ببرید.
۲۶. افراد پیادهای که در مسیر میبینید را برسانید.
۲۷. برای مرتب کردن چمنهای حیاط به همسایهتان کمک کنید.
۲۸. به هرکسی که در روز میبینید، یک حرف قشنگ بزنید.
۲۹. برای بچههای مدرسه نزدیک خانهتان تنقلات ببرید.
۳۰. در یک مرکز کمکرسانی برای کمک داوطلب شوید.
۳۱. در روزهای بارانی به کسانیکه میخواهند تا اتومبیل خود بروند چترتان را قرض بدهید.
۳۲. هدیه لبخندتان را به همه ارزانی کنید.
۳۳. یادداشتی به خانه بفرستید و والدینتان را از کارهای خوبتان مطلع کنید.
۳۴. یک کودک بی سرپرست را از مرکزهای نگهداری کودکان به سرپرستی قبول کنید.
۳۵. برای حمل بار و بستههای خرید در فروشگاه و خیابان به دیگران کمک کنید.
۳۶. در کتابخانهها یا کتابفروشیها میزبان برنامههای خاص شوید.
۳۷. ۱۰ دقیقه از وقت خود را برای پاسخ دادن به تلفنهای منشی محلکارتان اختصاص دهید تا بتواند کمی وقت آزاد داشته باشد.
۳۸. برای کتاب خواندن در کلاس برای بچهها داوطلب شوید.
۳۹. برای معلمها و اساتیدتان گل و یادداشت قدردانی ببرید.
۴۰.در محیط مدرسه، آسایشگاهها و محیطهای مشابه مهربانی کردن را رونق دهید.
۴۱. دوستی را در آغوش بگیرید.
۴۲. به فرزندانتان بگویید چرا دوستشان دارید.
۴۳. برای پدر یا مادرتان یادداشتی بنویسید و بگویید چرا اینقدر برایتان ارزش دارند.
۴۴. از یکی از دوستانتان تعریف کنید.
۴۵. یک یادداشت تشکر برای کسی بنویسید که به طریقی مثبت بر زندگیتان تاثیر گذاشته است.
۴۶. به کسانیکه در راه رفتن به محلکارشان هستند چای تعارف کنید.
۴۷. به مراکز نگهداری از سالمندان بروید و برایشان وقت بگذارید.
۴۸. خون اهدا کنید.
۴۹. با لبخند، هدیه و گل به ملاقات بیماران در بیمارستان بروید.
# ۵۰. ۵۰ کار بعدی را امتحان کنید.
۵۱. در گلدانها یا باغچه همسایهتان گل بکارید.
۵۲. جای پارکتان را به راننده دیگری بدهید.
۵۳. به پیکی که برایتان چیزی آورده، یک خوردنی خوشمزه بدهید.
۵۴. رایگان ماشین دیگران را بشویید.
۵۵. برچسبهایی که دیوار همسایه را زشت کردهاند را تمیز کنید.
۵۶. به رئیستان بگویید که کار او عالی است.
۵۷. به کارمندانتان بگویید که چقدر از کارشان راضی هستید.
۵۸. اجازه دهید کارمندانتان گاهیاوقات یک ساعت زودتر به خانه بروند.
۵۹. با دوستانتان برای تمیز کردن و پاکسازی فضاهای سبز بروید.
۶۰.از راننده تاکسی یا اتوبوس برای رانندگی خوبش تشکر کنید.
۶۱. از همه کارمندان شرکتتان بخواهید که آن روز برای یکی از همکاران خود یک کار خوب انجام دهند.
۶۲. به یک غریبه بلیط تماشای مسابقه فوتبال یا کنسرت بدهید.
۶۳. به گارسن یک انعام فوقالعاده بدهید.
۶۴. برای پلیس یا ماموران آتشنشانی کیک یا پیراشکی ببرید.
۶۵. در را برای دیگران باز کنید.
۶۶. پول غذای فرد پشت سرتان در صف را بپردازید.
۶۷. به رئیس کسی که کمکتان کرده نامهای بنویسید و از کارمند او تعریف کنید.
۶۸.یک دسته گل روی میز یکی از همکارتان بگذارید که رابطه چندان خوبی با او ندارید.
۶۹. با یکی از اعضای خانواده که جدا زندگی میکند تماس بگیرید و حال او را جویا شوید.
۷۰. برای انجام تعمیرات فرد سالخوردهای که تنها زندگی میکند، داوطلب شوید.
۷۱. پول بلیط فردی که پشت سرتان در صف سینما ایستاده است را پرداخت کنید.
۷۲. برای بچههای مهدکودک نزدیک خانهتان اسباببازی ببرید.
۷۳. برای پیکهای ارسال غذا گل ببرید تا همراه غذا به در خانه افراد ببرند.
۷۴. هر چند وقت یکبار همه دوستانتان را دور هم جمع کنید و سوپرایزی که باعث خوشحالی هرکدام میشود، به آنها اهدا کنید.
۷۵. با دانشآموزی که تازه به مدرسهتان وارد شده یا یک همکار تازهوارد دوست شوید.
۷۶. با فرستادن یک ایمیل یا یک هدیه کوچک برای یکی از دوستانتان که خیلی وقت است با او در تماس نیستید، دوستی را تازه کنید.
۷۷. برای یک هفته، هر حرکت سخاوتمندانهای که به فکرتان میرسد را انجام دهید و آخر هفته نتیجه آن را روی خودتان ارزیابی کنید.
۷۸. پیشنهاد دهید که سبد یا چرخ خرید را برای یک نفر که خریدهای خود را در ماشین گذاشته است به فروشگاه برگردانید.
۷۹. فرد جدیدی را به شام دعوت کنید.
۸۰. به بچههایی که در طول روز میبینید کاغذرنگی برای درست کردن کاردستی بدهید.
۸۱. یک کارت تشکر و قدردانی بنویسید و به طور خاص از فرد مورد نظرتان تشکر کنید.
۸۲. بگذارید اول نفر پشت سرتان در صف خرید کارش را انجام دهد.
۸۳. وقتی رانندهها میخواهند از شما سبقت بگیرند یا جلویتان بیایند، با لبخند یا تکان دادن دست به آنها اجازه دهید.
۸۴.برای بچههایی که در خیابان مشغول فوتبال بازی کردن هستند، نوشیدنی خنک ببرید.
۸۵. صفحات وبسایتهایی درمورد مهربانی که میشناسید را به دیگران معرفی کنید.
۸۶. به کمک یک کودک برای پرندهها آشیانه بسازید.
۸۷. به فردی بیخانمان یک سبد موادغذایی اهدا کنید.
۸۸. بلندبلند بخندید و لبخندتان را سخاوتمندانه تقسیم کنید.
۸۹. جلوی در خانهتان یک درخت بکارید.
۹۰. لیستی از کارهایی که میتوانید برای رواج مهربانی در دنیا انجام دهید، تهیه کرده و از دوستی بخواهید که او هم این کار را بکند. بعد لیستهایتان را با هم تعویض کرده و هر ماه یکی از آن کارها را انجام دهید.
۹۱. یک دوربین فوری برداشته، به سطح شهر بروید، از مردم عکس گرفته و عکسشان را به آنها بدهید.
۹۲. زبالههای اطراف را جمعآوری کنید.
۹۳. به یکی از معلمهای سابقتان نامهای بفرستید و از آنها برای تغییری که در زندگیتان ایجاد کردند تشکر کنید.
۹۴. برای یکی از دوستانتان، به طور ناشناس هدیه بفرستید.
۹۵. لباسهای اعضای خانواده را برایشان اتو بزنید.
۹۶. برای یک مدرسه یا موسسه آموزشی کتاب بخرید.
۹۷.یک چک با مبلغی که برایتان مقدور است، برای آشنایی بفرستید که میدانید مشکل مالی دارد.
۹۸. یکی از آشنایان را برای شام به رستوران دعوت کنید.
۹۹. به دوستتان پیشنهاد دهید که فرزندش را به کلاس رقص ببرید.
۱۰۰. یکی از دوستان قدیمی خود را پیدا کنید و با او قرار بگذارید.
شما بیشتر وقت زمان بیداریتان را در کنار کسانی میگذرانید که با آنها کار میکنید، به همین دلیل درگیر شدن در زندگی همدیگر غیرقابل اجتناب است. طبیعی است که دوستیهایی بین شما ایجاد شود و در برخی موارد حتی عشق و عاشقی رخ دهد. سوال این است که چه زمان ایجاد ارتباطی عمیقتر با یکی از همکارانتان قابل قبول است؟ وقتی به زندگی همکارانتان نزدیکتر میشوید، احتیاطات بیشتری را باید پیش بگیرید. باید همیشه به خاطر داشته باشید که تا زمانیکه در آن محیط کار میکنید باید این آدمها را ببینید و به همین علت باید با احتیاط پیش بروید.
درمورد دوستیهای درون محیطکار، مراقب کسی که به او اعتماد میکنید باشید. وارد کردن دوستان کاری به زندگی خصوصیتان کاری پرخطر است که مرز بسیار ظریفی دارد. یادتان باشد که برای کار کردن در آن محیط هستید و دخالت در زندگی خصوصی همدیگر وضعیت کار را برایتان دشوار میکند. قبل از اینکه داستان زندگیتان را برای همکارانتان تعریف کنید، مطمئن شوید که نیت آنها برای شما خیر است. آرام آرام در ارتباطاتتان پیش روید و مراقب باشید اطلاعاتی که برای استخدامتان در آن شرکت اهمیت دارد را با افراد نامناسب درمیان نگذارید.
وقتی دوستیها عمیقتر میشوند چه اتفاقی میافتد؟
شما هر روز همدیگر را میبینید و هیجان اولیه خیلی زود از بین میرود. قبل از اینکه از روی احساس رفتار کنید، موقعیت را ارزیابی کرده و تصمیم بگیرید که این عشق ارزش عواقب آن را دارد. اول اینکه، ضروری است از مقررات و قوانین مربوط به روابط میانفردی در شرکت مطلع شوید. بسیاری از شرکتها قوانین سفت و سختی درمورد روابط عاشقانه بین پرسنل خود دارند زیرا تصور میکنند این روابط بر بازده شرکت اثر منفی دارد. اگر احساس میکنید قوانین شرکت را زیر پا گذاشتهاید، پیشنهاد ما این است که در موقع مناسب نزد رئیستان بروید و او را از این مسئله باخبر کنید. صداقت همیشه بهترین سیاست است.
از ابراز احساسات در ملاءعام خودداری کنید. این نوع رفتار مشکلساز خواهد بود. نشان ندادن چنین رفتارهایی باعث میشود شکست رابطه، عواقب منفی بر کار شما نداشته باشد.
اهداف طولانیمدت خود با شرکت را ارزیابی کنید. تازمانیکه در آن شرکت جا نیفتادهاید و شخصیتتان را ثابت نکردهاید، با کسی رابطه نزدیک ایجاد نکنید. سعی کنید همیشه مرزی مشخص بین کار و زندگی شخصیتان داشته باشید.
چرا عاقلانه است که با رئیستان وارد رابطه عاشقانه نشوید
یکی از بدترین کارهایی که میتوانید در محلکارتان انجام دهید این است که با رئیستان ارتباط نزدیک و عاشقانه پیدا کنید. بااینکه زمانهایی هست که این روابط خوب نتیجه میدهند اما در اکثر مواقع فاجعهآمیز به پایان میرسند. بنابراین چرا عاقلانه است که با رئیستان رابطه عاشقانه پیدا نکنید؟ این دلایل مختلفی میتواند داشته باشد که در زیر به آنها اشاره میکنیم.
ممکن است رئیستان را در موقعیت بدی قرار دهید.
رئیستان حتماً باید به شخصی دیگر پاسخگو باشد و اگر آن یک نفر شایعاتی درمورد ارتباط شما شنیده باشد، ممکن است رئیستان بخاطر قوانین شرکت در معرض برکناری قرار گیرد. حتی اگر اخراج نشده یا برکنار نشود، باز هم برایشان بد خواهد بود و ارزش حرفهای آنها را پایین خواهد آورد.
ممکن است خودتان را در موقعیت بدی قرار دهید.
در بیشتر مواقع خودتان را در وضعیت بدی در شرکت قرار خواهید داد که مطمئناً دوست نخواهید داشت. احتمالاً مورد حسادت دیگران قرار میگیرید و همچنین باید تحمل شنیدن شایعات و غیبتهایی که هیچ پایه و اساسی ندارند را داشته باشید. اگر باوجود همه این مسائل تصمیم میگیرید که پیش بروید، باید برای دفاع از رابطهتان همیشه آماده باشید.
رئیستان به طرفداری از شما متهم خواهد شد.
اگر قرار باشد یک پروژه خاص به شما داده شود یا ترفیع بگیرید یا حقوقتان افزایش یابد، ممکن اتس رئیستان به جانبداری کردن از شما متهم شود، حتی اگر واقعیت نداشته باشد. حتی ممکن است منجر به شکایت رسمی شود که شما و رئیس را فقط بخاطر ارتباط عاشقانهتان در وضعیت بدی قرار خواهد داد.
اگر قرار باشد دعوا داشته باشید
این آتش غیبتهای درون شرکت را تندتر خواهد کرد. اگر با هم کنار نیایید، کار کردن با همدیگر خیلی سخت خواهد شد. خودتان را آماده کنید که همه اجازه نظر دادن درمورد زندگی عشقی شما را به خود بدهند.
اگر قرار باشد رابطه را تمام کنید
اگر این اتفاق بیفتد، از هر اتفاقی بدتر خواهد بود. کنار هم ماندن برای کار برایتان غیرقابلتحمل خواهد شد.
با در نظر داشتن همه اینها، میتوانید ببینید که برقرار نکردن رابطه عاشقانه با رئیستان بهترین کار خواهد بود، اگر هر دوی شما مجذوب هم شدهاید و دوست دارید واقعاً یک رابطه را با هم شروع کنید، بهتر است یکی از شما اول یک کار دیگر برای خود پیدا کند. اگر امکان این وجود نداشت، تنها کار دیگری که میتوانید انجام دهید این است که ارتباطتان را از همه مخفی کنید و امیدوار باشید که هیچ کس از این رابطه بویی نبرد.
ادامه مطلب / دانلودبارها شنیدهایم که مردهای متاهل مردهای مجرد را نصیحت میکنند که رمز یک ازدواج موفق این است که بگویید «چشم عزیزم».
باوجود ایدههای مختلف و سردرگمکننده، تصمیم گرفتیم ببینیم از دیدگاه خانمها مردها واقعاً باید در رابطه چگونه رفتار کنند.
اینجا پنج نکته آوردهایم به همه مردها کمک میکند تا در مسیر زندگی همانی شوند که خانمها به دنبال آن هستند.
درس اول: مسئولیتپذیر باشید.
کاری که فکر میکنید اشتباه است را انجام ندهید تا بعداً گناه آن را گردن دیگران بیندازید. اگر اشتباهی مرتکب شدید، مسئولیت کارتان را بپذیرید. یکی از معانی «شوهر» کسی است که با مهارت خانه و خانواده خود را کنترل کند. یک مدیر همیشه مسئولیتپذیر است. برای مردی که همسرش را برای مشکلی که به وجود آمده مقصر جلوه میدهد هیچ دلسوزی وجود ندارد چون مطمئناً از او خواهند پرسید که «تو چرا اجازه دادی این اتفاق بیفتد؟» مرد باید هوشیار باشد و بداند چطور میتواند اعمالش را برای کنترل خوب اوضاع تغییر دهد.
درس دوم: رهبر باشید.
اگر مردی بخواهد قدرتمند و باارزش دیده شود و رابطه خوبی با همسر خود داشته باشد، باید از خود توانایی رهبری نشان دهد. وقتی با موقعیتی روبهرو میشود که نیازمند تصمیمگیری و کنترل است، خودش باید قدم جلو گذاشته و امور را در دست گیرد. مردم کسانی را تحسین میکنند که برای روبهرو شدن با مشکلات و موقعیتهای سخت پیش میروند. هیچکس کسی که عقب میکشد و منتظر میماند بقیه مشکل را حل کنند را تحسین نمیکند.
خیلی از مردها از رهبری صرفنظر میکنند چون دوست ندارند کسی از آنها انتقاد کند. تصور میکنند که با این روش محتاط عمل کردهاند. اما یک مرد باید بگوید، «خودم انجامش میدهم» و اقدام کند و به دنبال راهکار باشد. اگر مطمئن نیست که چه راهحلی باید پیش گیرد، کاری را بکند که بقیه رهبرها میکنند: از منابع مختلف اطلاعاتی کمک بگیرد.
درس سوم: تصمیم بگیرید.
یکی از مفاهیم کلمه «مردانه»، قاطع بودن است. مردها باید بتوانند تصمیم بگیرند و مسئولیت عواقب تصمیمهایشان را هم قبول کنند. اگر مردی تمایلی به تصمیم گرفتن نداشته باشد، ممکن است همسرش از او ناراحت شود. بخشی از تصمیمگیری، درک دیدگاههای طرفمقابل و داشتن انعطافپذیری است. یک زن کسی را نمیخواهد که او را کنترل کند، کسی را هم نمیخواهد که همه تصمیمات را بر عهده او بگذارد. مردی که از گرفتن تصمیمات اشتباه میترسد، باید از خود سوال کند: گرفتن تصمیمات بر عهده کیست؟ — کسی که از گرفتن تصمیم نترسد.
درس چهارم: قوی باشید.
قوی به چه کسی میگویند؟ کسی که بتواند احساسات خود را کنترل کند. کسی که میتواند عصبانیتش را کنترل کند بسیار بهتر از مردی است که از نظر جسمی قوی است و میتواند با یک شهر بجنگد. ابراز عصبانیت و پرخاشگری میتواند یک رابطه را نابود کند. اگر مردی فکر میکند که نمیتواند عصبانیت خود را کنترل کند، باید تصور کند که از دست کسی عصبانی شده است، تلفن زنگ میزند و رئیسش است. آیا آرام میشود؟ البته چون در غیراینصورت کار خود را از دست خواهد داد. عصبانی نشدن به این معنی نیست که رفتار نادرست را میپذیرد؛ او میتواند با آرامش برای رفتارهایی که از طرف دیگران میپذیرد، محدودیت بگذارد.
درس پنجم: مردانه رفتار کنید.
مردانگی خصوصیات مثبت قطعیت، قدرت در عقاید، اعتمادبهنفس، تکیه بر خود، ویژگیهای اخلاقی خوب، تادیب نفس، صداقت و راستی است. مردی که مردانگی دارد شجاعت مقابله با سختیها، درد و خطر را بدون عقب کشیدن دارد.
برای خانمها: از همسرتان بخواهید این مقاله را مطالعه کند.
برای آقایان: از همسرتان بپرسید آیا این همان چیزی است که میخواهد. مطمئناً از پاسخ او غافلگیر خواهید شد.
آیا واقعاَ شاد هستید؟ آیا اصلاً میدانید شاد بودن به چه معنی است و برای رسیدن به خوشبختی چه باید کرد؟ این سوالات برای کسانیکه به دنبال خوشبختی هستند خیلی مهم است. اگر میخواهید شاد باشید باید درک کنید که میتوانید شاد باشید و باید شاد باشید. خیلیها بهاشتباه باور دارند که لیاقت خوشبختی را ندارند و بدبختی خود را بعنوان سرنوشتشان پذیرفتهاند. حقیقت این است که خوشبختی، مثل هر چیز دیگری در زندگی، باید پرورانده شود. در زیر به چند نکته برای رسیدن به خوشبختی در زندگی اشاره میکنیم.
۱. بدانید که چه چیزی شادتان میکند. هرکسی برای رسیدن به شادی و خوشبختی نیازهای خاصی دارد و چیزی که باعث شادی یک نفر میشود، ممکن است برای دیگری اینطور نباشد. باید با خودتان بیشتر آشنا شوید و نگران این نباشید که امیال و خواستههایتان با همنوعانتان متفاوت است یا خیر.
۲. برای رسیدن به اهدافی که باور دارید شادتان میکنند، برنامهریزی کنید. وقتی اهدافتان را دنبال میکنید، روحیه بهتری خواهید داشت و بخاطر دنبال کردن چیزی که برایتان اهمیت دارد، احساس بهتری به خودتان پیدا حواهید کرد.
۳. دور و برتان را با آدمهای شاد پر کنید. وقتی اطرافتان پر از آدمهای ناامید و افسرده باشد، خیلی راحت دچار افکار منفی میشوید. برعکس، وقتی دور و بر آدمهای شاد باشید، روحیه مثبت آنها در شما نیز اثر خواهد گذاشت.
۴. وقتی چیزی خوب پیش نمیرود، به جای افسوس خوردن به دنبال راهحل باشید. افراد شاد و خوشبخت اجازه نمیدهند که موانع زندگی بر روحیه آنها تاثیر بگذارد زیرا میدانند که با کمی فکر کردن میتوانند وضعیت موجود را به نفع خود تغییر دهند.
۵. هر روز چند دقیقه به چیزهایی که شادتان میکند فکر کنید. این چند دقیقه فرصت لازم برای متمرکز شدن روی نقاط مثبت زندگی را به شما میدهد و شما را به خوشبختی و شادی طولانی میرساند.
۶. همچنین خیلی مهم است که هر روز زمانی را به انجام کار خوب برای خودتان اختصاص دهید. چه مهمان کردن خودتان به یک ناهار خوشمزه باشد، چه یک حمام طولانی گرم، یا صرف کردن زمان بیشتری برای ظاهرتان، با این کارها روحیهتان بسیار بهتر خواهد شد.
۷. پیدا کردن نکاتی خندهدار در موقعیتهای مختلف راهی برای رسیدن به شادی و خوشبختی است. بااینکه زمانهایی وجود دارد که نیازمند این است که جدی باشید، اما در مواقع مناسب راهی برای شوخی و شوخطبعی پیدا کنید تا همه چیز برایتان مفرحتر به نظر برسد.
۸. حفظ سلامتی یک راه عالی دیگر برای رسیدن به خوشبختی است. داشتن اضافهوزن یا نخوردن غذاهای سالم و مغذی میتواند تاثیری منفی بر روحیه شما داشته باشد. علاوهبراین، ورزش یکی از راههای شناختهشده برای تولید اندورفین در بدن است که مسئول ایجاد احساس شادی است.
۹. و آخر اینکه، خیلی مهم است که درک کنید شما شایسته خوشبخت شدن هستید. آنهایی که باور دارند لیاقت خوشبختی را ندارند، به طور ناخودآگاه، تلاششان برای دست یافتن به خوشبختی را خراب میکنند. درصورت لزوم هر روز به خودتان بگویید که لیاقت شاد بودن را دارید و به راهکارهایی برای رسیدن به شادی و خوشبختی فکر کنید.
تعریف خوشبختی بسیار دشوار است اما اکثر افراد میدانند که شاد و خوشبخت هستند یا خیر. افراد زیادی باور دارند که خوشبختی شکلی از شانس است و بعضی افراد سرنوشتشان این است که شاد و خوشبخت باشند، درحالیکه در سرنوشت بعضی دیگر بدبختی نوشته شده است. حقیقت این نیست. همه آدمها میتوانند با بکارگیری این نکات به موفقیت و شادی در زندگیشان دست یابند. بااینکه این نکات بسیار جزئی و ساره بودند اما کمکتان میکنند هر روز قدم جدیدی برای رسیدن به خوشبختی بردارید.
ادامه مطلب / دانلود