مطالب دسته بندی : موفقیت

۷ علت شکست تجارت های تازه تاسیس

وقتی کار جدیدی را شروع می‌کنید، آخرین چیزی که می‌خواهید به آن فکر کنید، شکست خوردن در آن کار است. اما اگر از قبل به فکر دلایل معمول شکست باشید، احتمال گرفتار شدن به آن کمتر خواهد شد. در زیر به ۷ دلیل شکست خوردن در کار و نکاتی برای جلوگیری از آنها اشاره می‌کنیم.

طبق آمار چاپ‌شده تقریباً نیمی از همه شرکت‌ها حداقل پنج سال و یک سوم از آنها هم برای ده سال یا بیشتر دوام پیدا می‌کنند. این نسبت به باوری که در گذشته وجود داشت که بیشتر بیزنس‌های تازه تاسیس در سال اول و ۹۵ درصد آنها طی پنج سال اول شکست می‌خورند، بسیار فاصله دارد.

البته تعداد زیادی از تجارت‌هایی که تازه شروع به کار می‌کنند با شکست مواجه می‌شوند. متخصین مختلفی درمورد باید و نبایدهای تجارت‌های جدید پیشنهاد داده‌اند. عوامل مهمی هستند که اگر از آنها دوری نکنید، تجارتتان را پایین می‌کشند.

۱. شروع یک تجارت با دلایل اشتباه

آیا تنها دلیل شروع این کار این است که می‌خواهید پول زیاد درآورید؟ آیا تصور می‌کنید اگر کار برای خودتان باشد وقت بیشتری را می‌توانید با خانواده‌تان بگذرانید؟ یا شاید دیگر مجبور نخواهید بود به کسی جواب پس بدهید؟ اگر اینطور است، باید بیشتر فکر کنید.

اما اگر کار را با دلایل زیر شروع کنید، احتمال موفقیتتان بسیار بیشتر خواهد بود:

– به کاری که می‌خواهید شروع کنید علاقه دارید و قلباً باور دارید که محصول یا خدماتی که می‌خواهید ارائه کنید یک نیاز واقعی در بازار دارد.

– از نظر جسمی سالم هستید و استقامت فکری لازم برای مقابله و تحمل چالش‌های احتمالی را دارید. برخلاف تصور عموم، ضعف سلامت جسمی دلایل بسیاری از ورشکستگی‌ها بوده است.

– اراده، قطعیت، صبر و گرایش مثبت دارید. وقتی دیگران کارشکنی می‌کنند، قاطعیت شما حتی بیشتر از قبل می‌شود.

– شکست شما را شکست نمی‌دهد. از اشتباهاتتان درس می‌گیرید و از این درس‌ها برای موفقیت در دفعات بعدی استفاده می‌کنید. تحقیقات و مطالعات انجام‌گرفته بر روی تجارت‌های موفق نشان داده است که این افراد موفقیت خود را از درس گرفتن از شکست‌های قبلی به دست آورده‌اند.

– میلی شدید به استقلال دارید و زمانیکه نیاز به یک راه‌حل خلاقانه و هوشمندانه‌ است، مهارت لازم را در خود می‌بینید. این مسئله به خصوص وقتی که با محدودیت زمانی مواجه هستید، اهمیت بیشتری پیدا می‌کند.

– نوع‌دوست هستید و این را در صداقت، راستی و روابطتان با دیگران نشان می‌دهید. شما می‌توانید با شخصیت‌های مختلف از افراد ارتباط برقرار کرده و با آنها کنار بیایید.

۲. مدیریت ضعیف

دلیل بسیاری از شکست‌ها مدیریت ضعیف بوده است. افرادیکه به تازگی تجارتی را شروع کرده‌اند معمولاً تخصص مدیریتی کافی در زمینه مالی، خرید، فروش، تولید، اجاره و مدیریت پرسنل ندارند. تازمانیکه برای کارهایی که خودشان به تنهایی از عهده آن برنمی‌آیند کمک نگیرند، سقوط خواهند کرد. همچنین باید تعلیم دیده و مراقب فریب و کلاه‌برداری‌ها باشند و برای پیشگیری از آن برنامه داشته باشند.

نادیده گرفتن یک تجارت هم می‌تواند سبب شکست شود. باید مداوم مطالعه کرده، برنامه‌ریزی داشته و همه فعالیت‌ها را کنترل کنید. این یعنی به طور منظم درمورد بازار تحقیق کرده و اطلاعات مشتریان را بررسی کنید، چیزی که بعد از جا افتادن یک تجارت معمولاً فراموش می‌شود.

یک مدیر موفق باید رهبر خوبی هم باشد که فضای کاری را فراهم کند که در آن بازده کاری تشویق شود. او باید بتواند افرادی کارآمد استخدام کرده، آنها را آموزش دهد و بتواند مسئولیت‌ها را واگذار کند. یک رهبر خوب همچنین در تفکر استراتژیک مهارت دارد و می‌تواند یک چشم‌انداز را به واقعیت تبدیل کند. او باید بتواند با تغییر مواجه شده، تبدیل انجام دهد و امکانات جدید برای آینده را تجسم کند.

۳. سرمایه ناکافی

یکی از بدترین اشتباهاتی که باعث سقوط تجارت‌ها می‌شود نداشتن سرمایه کافی است. صاحبین تجارت معمولاً میزان پولی که برای کارشان نیاز است را دست‌کم می‌گیرند و قبل از اینکه شانسی عادلانه برای موفقیت داشته باشند، مجبور می‌شوند کارشان را تعطیل کنند. همچنین ممکن است انتظاری غیرمنطقی از درآمد ناشی از فروش آن کار داشته باشند.

البته تخمین میزان دقیق سرمایه‌ای که برای یک کار ممکن است نیاز باشد، نه فقط برای شروع بلکه هزینه نگهداری و ماندن در آن کار، غیرممکن است. خیلی مهم است که به خاطر داشته باشید که یک تا دو سال زمان می‌برد که خیلی از تجارت‌ها راه بیفتند. این یعنی برای پوشش دادن به همه هزینه‌ها تا زمانی که بتوانید به سود برسید، به سرمایه کافی نیاز خواهید داشت.

۴. محل، محل، محل

حق با استاد دانشگاهتان است – محل در موفقیت تجارتتان اهمیت بسیار زیادی دارد. محل خوب یک تجارت رو به افول را سر پا نگه داشته و بالا می‌کشد ولی یک محل بد حتی بهترین سرمایه‌گذاری‌ها را به شکست می‌کشاند.

به این عوامل توجه داشته باشید:

– مشتریانتان کجا هستند
– ترافیک، قابلیت دسترسی، پارکینگ و نورپردازی
– وضعیت و امنیت ساختمان و محل
– برنامه‌های تشویقی محلی برای بیزنس‌های تازه‌تاسیس در برخی نواحی خاص
– تاریخچه، سلیقه محلی و جذابیت یک تجارت در یک محل خاص

۵. فقدان برنامه‌ریزی

هرکسی که تابحال مسئول برگزاری یک مراسم بزرگ بوده باشد، می‌داند که اگر برنامه‌ریزی دقیق، استراتژیک و منظم و کوشش مستمرشان نبود، هیچوقت به موفقیت نمی‌رسیدند. درمورد موفقیت تجارت‌ها هم به همین صورت است.

برای همه تجارت‌ها لازم است که یک برنامه‌ریزی تجاری داشته باشند. بسیار تجارت‌های کوچک به این دلیل شکست می‌خورند که برنامه‌ریزی درستی ندارند. برنامه‌ریزی باید واقع‌بینانه بوده و براساس اطلاعات دقیق و جدید انجام گیرد.

مولفه‌های برنامه‌ریزی از این قرارند:

– توصیف تجارت، دید، اهداف و رموز موفقیت
– نیاز به نیروی کار
– مشکلات احتمالی و راه‌حل‌ها
– مالی: تجهیزات سرمایه‌گذاری و لیست موارد لازم، ترازنامه، صورت سود و زیان و تحلیل گردش مالی، پیشبینی فروش و هزینه‌ها
– تحلیل رقابت
– بازاریابی، تبلیغات و فعالیت‌های ارتقادهنده
– بودجه‌بندی و مدیریت رشد شرکت

۶. گسترش بیش از اندازه

یکی از دلایلی که می‌تواند موجب شکست تجارت‌های تازه‌تاسیس شود، یعنی توسعه بیش از اندازه، زمانی اتفاق می‌افتد که صاحبین مشاغل موفقیت را با سرعت توسعه کار خود اشتباه می‌گیرند. بهترین وضعیت این است که روی رشد آرام ولی مداوم تمرکز داشته باشید. بسیاری ورشکستگی‌ها با توسعه سریع شرکت‌ها اتفاق افتاده‌اند.

البته در عین حال نباید جلو رشد و گسترش کار را هم بگیرید. وقتی مشتری‌هایی دائمی و قوی پیدا کردید و گردش مالی‌تان خوب بود، بگذارید موفقیتتان سرعت درست برای گسترش کار را برایتان تعیین کند. یکی از علامت‌هایی که نشان می‌دهد باید کارتان را گسترش دهید این است که نتوانید نیازهای مشتریانتان را برآورده کنید و کارمندان هم قادر به همگام شدن با تقاضاهای محصولات نباشند.

اگر بعد از بررسی، تحقیق و تحلیل دقیق، متوجه شدید کارتان نیاز به توسعه دارد، باید ببینید برای گسترش آن نیاز به اضافه کردن چه افراد و چیزهایی دارید.

۷. نداشتن وبسایت

اگر بخواهیم ساده بگوییم، اگر شرکت تجاری دارید، حتماً نیاز به یک وبسایت دارید.

تعداد کاربران اینترنت فقط در امریکا تقریباً ۷۷ درصد کل جمعیت است و آمار فروش‌های اینترنتی روز به روز رو به افزایش است.

هر تجارت باید با یک وبسایت زیبا که به کاربران اینترنت کمک کند خیلی راحت درمورد حرفه شما، خدمات و محصولاتتان اطلاعات بگیرند، تصویری حرفه‌ای از خود نشان دهد. بعدها می‌توانید امکانات دیگری برای کسب درآمد به وبسایتتان اضافه کنید، مثل فروش، معرفی محصولات وابسته و از این قبیل.

به خاطر داشته باشید که اگر وبسایت نداشته باشید، عقب خواهید افتاد. و همچنین باید دقت داشته باشید که این وبسایت تصویر خوبی از شما ارائه دهد – مطمئناً هدف شما بالا بردن درآمد است نه پایین آوردن آن.

وقتی صحبت از موفقیت یک تجارت به میان می‌آید، شما بعنوان صاحب آن تجارت، «رمز» موفقیت خودتان هستید. برای خیلی از صاحبان مشاغل موفق، شکست هیچوقت یک انتخاب نبوده است. این افراد با انگیزه، قاطعیت و رویکرد مثبت، هر شکست را به چشم فرصتی برای یادگیری و رشد می‌بینند. بیشتر میلیونرهای خودساخته، هوش متوسطی دارند. چیزی که آنها را به افرادی موفق تبدیل می‌کند. استقبال کردن آنها از دانش جدید و تمایلشان به یادگیری است.

ادامه مطلب / دانلود

۶ راه برای جذب مشتری و نگه داشتن آنها

خیلی مهم است که خودتان و محصولتان را طوری معرفی کنید که نه تنها بتوانید جمعیتی که می‌خواهید را به سمت خودتان بکشانید، بلکه تشویقشان کنید که دوباره به سمتتان برگشته و مشتری دائمتان شوند.

در زیر به ۶ روش برای جذب مشتری و نگه داشتن آنها اشاره می‌کنیم:

۱. محل، محل، محل. احتمالاً از همه شنیده‌اید که یکی از نکات مهم در موفق شدن یک تجارت و نگه داشتن مشتریان، محل است. فقط منظور محله‌ای که در آن کارتان را راه انداخته اید نیست، جزییاتی مثل اینکه کدام طرف خیابان باشد یا کنار کدام فروشگاه هم مهم است. مطمئناً بارها شده که بخاطر شلوغ بودن یک طرف خیابان، به فروشگاهی که در آنطرف خیابان قرار گرفته رفته‌اید یا حتماً فروشگاهی که محل پارک مناسب داشته باشد را ترجیح می‌دهید. احتمالاً از خیلی‌ها شنیده‌اید که با اینکه فروشگاهی را خیلی دوست دارند اما بخاطر شلوغ بودن محل آن یا نبودن جای پارک به آن نمی‌روند.

۲. ظاهر. دقیقاً درست است که می‌گویند تاثیر اول ماندگارترین تاثیر است. این فقط در روابط میان‌فردی صدق نمی‌کند. در دنیای تجارت هم همینطور است. اگر کسی وارد فروشگاهی شود که باوجود بالا بودن قیمت‌ها روی زمین آشغال ریخته باشد، بوی بدی در هوا جریان داشته باشد یا اجناس همه اینطرف و آنطرف پخش باشند، مطمئناً دیگر به آن جا پا نخواهند گذاشت. مگراینکه برایشان تخفیف ۱۰۰٪ بگذارید.

۳. قیمت‌ها. بدیهی است که این یکی از مهمترین جنبه‌های دنیای تجارت است. بااینکه می‌خواهید برای باقی ماندن در دنیای تجارت، سود کافی داشته باشید، اما لازم است قیمت‌هایتان در رقابت با محصولات یا خدمات مشابه‌تان و یا حتی کمی پایین‌تر از آنها باشد. در این حالت باید محصولات بیشتری داشته باشید تا پایین‌تر بودن قیمت‌هایتان را جبران کند. هیچ چیز برای مشتری جذاب‌تر از این نیست که بداند اگر چند متر جلوتر برود، فروشگاهی هست که می‌تواند همان جنس را با قیمتی پایین‌تر بخرد. این کار به روش‌های مختلف قابل انجام است مثل حراج، بُن تخفیف، یکی بخرید بعدی را نصفه قیمت بخرید و هزار و یک ترفند دیگر. همانطور که در بالا اشاره کردیم، می‌توانید قیمتتان را پایین‌تر آورده اما محصول بیشتری ارائه دهید که سود کمتر از هر کالا را جبران کند.

۴. آگاهی نسبت به محصولی که می‌فروشید. خیلی مهم است که همه کارمندان دانش کامل نسبت به محصولات و خدماتی که شرکت ارائه می‌کند داشته باشند. هیچ چیز بدتر از این نیست که وقتی سوالی درمورد یک محصول یا خدمات از کارمند یک شرکت می‌پرسید، برود و کس دیگری را بیاورد تا اطلاعات لازم را به شما بدهد یا از شما بخواهد روز دیگری مراجعه کنید که با کسی که اطلاعات دارد صحبت کنید. البته شرایط خاص هم هست مثل وقتی که کارمندان تحت آموزش هستند. در این شرایط هم باید حتماً افراد مطلع از محصولات و خدمات در دسترس مشتری داشته باشید چون اگر اینطور نباشد ممکن است خیلی‌ها از در فروشگاه شما رفته و دیگر برنگردند.

۵. رفتار دوستانه. خیلی وقت‌ها شکایت‌هایی از زبان مردم می‌شنوید که فلان کارمند در فلان شرکت بی‌ادب و بداخلاق بوده است. این مشکل بزرگی برای آن بیزنس ایجاد می‌کند. حرف‌های مردم خیلی سریع دهان به دهان پخش می‌شود و همه ما می‌دانیم که وقتی چیزی می‌شنویم، آن را باور می‌کنیم و معمولاً مطمئن می‌شویم که سراغ آن شرکت نرویم، بدون اینکه خودمان امتحانش کرده باشیم. با مشتریانتان حرف بزنید، به آنها لبخند بزنید، به آنها پیشنهاد بدهید اما سعی نکنید چیزی را به آنها تحمیل کنید. مردم دوست دارند حرف بزنند، مخصوصاً زنان خانه‌دار که زیاد از خانه خارج نمی‌شوند.

۶. تبلیغات. خیلی مهم است که بیزنستان را به روش‌های درست تبلیغ کنید. تبلیغات روش‌های مختلفی دارد، مثل روزنامه‌ها، مجلات، اینترنت، تبلیغات محلی، تبلیغات کلامی و… برای تبلیغات حتی می‌توانید از حراج دو روزه یا بُن تخفیف استفاده کنید. این باعث می‌شود مشتریان زیادی به خاطر حراج به سمتتان هجوم بیاورند اما وقتی ببینند محصولی که ارائه می‌کنید و قیمت‌هایتان خوب است و خدمات خوبی به مشتری ارائه می‌کنید، دوباره به سمتتان برخواهند گشت، چه در حراج باشید چه نباشید.

ادامه مطلب / دانلود

همه ما دوست داریم روش های مفید به دست آوردن پول و ثروت را بدانیم. اگر با این مطلب از سایت میهن فال همراه باشید پنج قانون اساسی به منظور کسب ثروت را به شما یادآور می شویم. در ادامه با ما همراه باشید.

پنج قانون اساسی به منظور کسب ثروت

با یادگیری پنج قانون اساسی به منظور کسب ثروت، آینده مالی خود را در کنترل خود قرار بده. پول! پول یکی از مسائلی است که افراد بیش از هر چیز دیگری نسبت به آن عواطف و احساسات به خرج می‌دهند. بیشتر مردم چیزهایی را که ارزش بیشتری نسبت به پول دارند، فدای به دست آوردن پول می‌کنند: خیلی بیشتر از توانایی‌ها و محدودیت‌های خود از خودشان کار می‌کشند، وقت کافی با دوستان و خانواده خود صرف نمی‌کنند، حتی سلامت خود را به خطر می‌اندازند. پول منبع بالقوه‌ای است که در جامعه ما هم به رنج و هم به شادی مربوط است. بسیاری مواقع از پول برای مشخص کردن تفاوت کیفیت زندگی افراد، بزرگنمایی تفاوت افراد دارا و افراد ندار استفاده می‌شود.

اکنون ۵ کلید طلایی را برای ایجاد ثروت ماندگار با هم مرور می‌کنیم:

۱-اولین کلید، توانایی کسب درآمد بیشتر نسبت به گذشته است، توانایی خلق ثروت

سؤال ساده‌ای از تو می‌پرسم: آیا می‌توانی بدون صرف وقت بیشتر، درآمد خود را به دو برابر درآمد فعلی‌ات برسانی؟ می‌توانی به سه برابر برسانی؟ ده برابر چطور؟ آیا می‌توانی بدون صرف وقت بیشتر، درآمد خود را به هزار برابر درآمد فعلی‌ات برسانی؟ قطعاً می‌توانی! اگر راهی پیدا کنی که هزار برابر بیشتر برای شرکت یا رئیست بی ارزد، قطعاً قادر به انجام این کار هستی.

کلید کسب ثروت این است که ارزشمندتر شوی. اگر مهارت‌ها، توانایی، استعداد، دانش ویژه توانایی انجام کارهایی را که افراد کمی قادر به انجام آن‌ها هستند، در خودت افزایش دهی، یا این که فقط خلاقانه فکر کنی و در معیار وسیعی مشارکت داشته باشی می‌توانی خیلی بیشتر از آنچه فکرش را بکنی، کسب درآمد کنی. مهمترین و بالقوهترین راه برای افزایش درآمد این است که راهی را بیابی که به طور مداوم و ثابت به ارزش واقعی زندگی افراد بی افزایی. برای مثال چرا یک پزشک درآمد بیشتری نسبت به یک دربان دارد؟ پاسخش ساده است: پزشک ارزش بیشتری را اضافه می‌کند. او سخت‌تر تلاش کرده است و بیشتر پیشرفت کرده است. به طوری که بر حسب توانایی‌اش برای افزایش قابل ملاحظه ارزش زندگی مردم، خودش هم بیشتر می‌ارزد. هر کسی می‌تواند یک در را باز کند. یک پزشک درهای زندگی را باز می‌کند.

هدف واقعی هر مشارکتی ایجاد محصولات و خدماتی است که کیفیت زندگی را برای تمام مشتریان لایق افزایش میدهد. اگر این هدف بر پایه ثابتی باشد، مطمئناً سود و مزایای بسیاری را به دنبال خواهد داشت. گرچه باید به خاطر داشت که یک شرکت نمی‌تواند در کوتاه مدت به سود برسد. اگر شرکت به طور مداوم به ارزش زندگی مردم نیفزاید، نمی‌تواند در بلند مدت دوام بیاورد. این قضیه در مورد افراد نیز صدق می‌کند.

مشارکت صحیح زندگی را پربارتر می‌سازد. پس خودت را محدود به افزودن منافع شخصی نکن.

چگونه می‌توانی ارزش بیشتری به خانه‌ات، محل عبادتت، مدرسه‌ات یا جامعه‌ات بی افزایی اگر بتوانی راهی را پیدا کنی که حداقل ده برابر میزان توقعات خود، ارزش ایجاد کنی، همیشه احساس رضایت خواهی داشت. با خودت تصور کن که اگر هر کسی از تو پیروی می‌کرد، زندگی چقدر دوست داشتنی می‌شد.

۲-دومین کلید حفظ ثروت است

پس از این که راهکاری مؤثر برای جمع کردن ثروت به دست آوردی، چگونه آن را حفظ می‌کنی؟ برخلاف عقیده عموم، تو نمی‌توانی فقط با ادامه کسب ثروت، آن را حفظ نمایی.

تنها روش برای حفظ ثروت این است که: کمتر از درآمد خود خرج کنی و اضافه آن را پس‌انداز نمایی. این کار در طولانی مدت جواب می‌دهد. مسئله ای که مرا به حیرت وا می‌دارد، این است که می‌بینیم برخی افراد هر چقدر هم که درآمد داشته باشند، راهی را برای خرج کردن آن پیدا می‌کنند و بالاخره به طریقی پول خود را هدر می‌دهند.

برای حفظ ثروت خود، باید روی خرج کردن پول خود کنترل داشته باشی. یک برنامه خرج کردن تهیه کن.

۳-سومین کلید کسب ثروت، این است که ثروت خود را افزایش دهی

چطور می‌توانی این کار را انجام دهی؟ برای ثروتمند شدن باید کمتر از درآمد خود خرج کنی، مازاد آن را سرمایه گذاری کنی و درآمد حاصل از این سرمایه گذاری را دوباره سرمایه گذاری کنی.

اول باید اهداف مالی خود را مشخص کنی. به چه چیزهایی و در چه مدت زمانی می‌خواهی دست یابی؟ بعد در جایی که پول تو کفاف می‌دهد، سرمایه گذاری کنی.

۴-چهارمین کلید، محافظت از ثروت است

بسیاری از افرادی که ثروتمند هستند، به همان اندازه‌ای که قبلاً ثروت نداشته‌اند یا حتی کمتر از آن احساس امنیت می‌کنند. اغلب وقتی افراد فکر می‌کنند که چیزهای بیشتری برای از دست دادن دارند، احساس امنیت کمتری می‌کنند. چرا؟ چون آن‌ها می‌دانند که در هر لحظه کسی هست که به خاطر دلایل غیر منصفانه و شرورانه بخواهد پول آن‌ها را از چنگشان در آورد.

۵-پنجمین کلید کسب ثروت این است که از ثروت خود لذت ببری

خیلی از افراد با همان چهار اصل قبلی زندگی می‌کنند، اما باید دانست که کسب ثروت یک وسیله است، نه یک هدف. البته اهمیت کمک به نیازمندان را هم نباید فراموش کنی. بیشتر افراد می‌گویند: ” هر وقت پولدار شدم، به دیگران کمک می‌کنم.”

اما کدام یک آسان تر است: پرداخت صد تومان از هزار تومان یا پرداخت ۱۰۰ میلیون از یک میلیارد تومان؟ وقتی به نیازمندان کمک می‌کنی، در واقع، به مغزت اطلاع می‌دهی که تو بیش از اندازه کافی داری و همین باور زندگی‌ات را تغییر می‌دهد.

ثروت واقعی داشتن یک احساس است. احساس فراوانی مطلق.

ادامه مطلب / دانلود

اگر به همسرتان مشکوک هستید بخوانید .....

اگر می خواهیم برای رفع حساسیت های همسرمان نسبت به ارتباطات مجازی خود، اقدامی بکنیم، باید یک گام به عقب تر برگردیم؛ یعنی از زمان و مکانی شروع کنیم که مناطق حساس روانی و عاطفی او تحریک و بیدار شدند.

«لطفا یه لحظه خودت رو بگذار جای من. اگه همسرت سه چهارم وقت تو خونه بودنش رو سرگرم لپ تاپش باشه، اگه نصف شب بیدار بشی، ببینی انگشتش مرتب داره روی تبلتش سُر می خوره، اگه تو صدتا گروه اجتماعی عضو باشه، اگه موقع کانکت شدن و کامنت و پست گذاشتن و لایک کردن کارای تعجب برانگیزی بکنه، اگه ببینی تو پروفایلش اطلاعات شخصی اش رو قر و قاطی نوشته، انصافا شما باشی حساس نمی شی؟»

ما انسان ها حس در ارتباط بودن با بقیه را دوست داریم. خوشمان می آید وقتی احساس می کنیم دیگران به ما توجه دارند و خوشحال می شویم وقتی می بینیم از ما حمایت می کنند، به همین دلایل است که عضو شبکه های اجتماعی می شویم و برای ماندگار شدن در آنها وقت می گذاریم و هزینه می کنیم.

تا اینجای قضیه اشکال ندارد که هیچ، خوب هم هست چرا که ما نیازمند ارتباط با جهان و دیگرانیم اما وقتی پای افراط وسط می آید و سرو کله غفلت از همسر، زندگی مشترک و اهم های دیگر پیدا می شود، مسئله ای جان می گیرد که اگر به موقع حل نشود می تواند آنقدر پیچیده شود که رابطه را پله پله تا اضمحلال بکشاند. فرآیندی که از حساسیت شروع می شود و بعد از گذر از شک هایی قوی تر به بدبینی، بی اعتمادی و طلاق عاطفی یا شناسنامه ای منجر می شود.

شاید اگر طرف افراط کننده آشنایمان باشد یا این شخص خود ما باشیم به دلیل شناخت و آگاهی که از عدم سوءنیت او یا خود داریم، بی درنگ حس مقصریاب ذهن مان را به سمت طرف دیگر که حساس شده، گسیل کنیم و به سرزنش اش بپردازیم؛ چرا که به نظرمان او بی دلیل و مدرک همسرش (ما) را قربانی حس-اسیت های خود کرده و علیه او برنامه های نظارتی تدارک دیده است اما اگر از فاصله ای دورتر و کمی واقع بینانه تر به کل قضیه نگاه کنیم، متوجه می شویم که در تشکیل و تقویت این مسئله، رفتار حساسیت برانگیز یک طرف (که پیش فرض ما این است که ناآگاهانه است) به اندازه حساس شدن طرف دیگر موثر و مقصر بوده است.

بنابراین اگر می خواهیم برای رفع حساسیت های همسرمان نسبت به ارتباطات مجازی خود، اقدامی بکنیم، باید یک گام به عقب تر برگردیم؛ یعنی از زمان و مکانی شروع کنیم که مناطق حساس روانی و عاطفی او تحریک و بیدار شدند. بعد از کسب شناخت کافی از این مناطق، خواهیم آموخت که چطور می توانیم بیش از آنکه برانگیزاننده حساسیت در او باشیم، با وی همدلی کنیم. در ادامه چند راهکار ساده و کاربردی پیشنهاد می شود:

۱- روشن کردن برداشت ذهنی خود و همسرمان از ارتباط در فضای مجازی
عضو شدن در شبکه های اجتماعی برای ما چه معنایی دارد؟ برای همسرمان چه معنایی دارد؟ آیا معنای پست گذاشتن و لایک کردن برای هر دوی ما یکسان است؟ یا شاید هم خیلی متفاوت؟ همسر ما به کدام بخش این قضایا بیشتر حساس است؟ چه چیزهایی حساسیت های او را بیشتر می کنند؟ عادات رفتاری ما در فضای مجازی کدام است؟ عادات همسرمان کدام است؟ چه مقدار ارتباط مجازی برای هر کدام از ما لازم و خوب است؟ اینها برخی از سوالاتی است که برای شناخت حساسیت های همسر از او می پرسیم و نظرات او را به خاطر می سپاریم.

۲- تامین احساس امنیت در همسر
یکی از دلایل مهم حساس شدن همسران نسبت به روابط متفرقه یکدیگر، احساس عدم امنیت روانی و عاطفی کافی است. هر قدر میزان این احساس ناامنی در همسر ما بیشتر باشد، به همان نسبت او درباره ارتباطات مجازی ما حساسیت بیشتری نشان خواهد داد. بنابراین در گام دوم سعی می کنیم با ابراز عشق نامشروطمان احساس امنیت را در او تقویت کنیم.

۳- وضع قوانین ارتباطی برای خود
قانونگذار خود باشیم، آن هم بر مبنای شفافیت و صداقت.
* قانون اول: برای صرف وقت در شبکه های مجازی، برای خود برنامه ریزی کنیم؛ نیازهای واقعی مان را اساس کار قرار دهیم. برای مثال حتی اگر شغل مان طولی است که لازم است آنلاین باشیم، طوری ترتیب کارها را بدهیم که بعد از ساعات کار نیازمان به فضای مجازی به حداقل برسد. می توانیم در این زمینه با همکاران مان صحبت کنیم و از آنها بخواهیم در ساعات اداری با ما ارتباط برقرار کنند. به خاطر داشته باشیم برای صرف وقت در فضای غیرواقعی، کم هم زیاد است.

* قانون دوم: در انتخاب گروه هایی که عضو می شویم با دقت عمل کنیم. اگر کسی یا عاملی در آن گروه حضور دارد که همسر ما به آن حساس است، در ارزش رد کردن آن شک نکنیم.

* قانون سوم: در تعداد گروه هایی که عضو می شویم، معتدل رفتار کنیم.

* قانون چهارم: افراد ناشناس را تایید نکنیم.

* قانون پنجم: بیش از آن که وقت صرف دیگران کنیم با همسرمان حرف بزنیم.

* قانون ششم: در هنگام استفاده از شبکه های اجتماعی کنار همسرمان باشیم، سعی نکنیم چیزی را از او مخفی کنیم.

* قانون هفتم: سر سفره، در رختخواب، سفر و گفتگوهای دونفره، وسایل ارتباطی را از خود دور کنیم. بگذاریم همسرمان ببیند برای ما بیش از هر چیز اهمیت دارد.

  در هنگام استفاده از شبکه های اجتماعی کنار همسرمان باشیم

۴- ارائه اطلاعات واقعی از وضعیت تأهل خود در پروفایل
کسی که متاهل است و در پروفایلش مجرد را علامت می زند، بدون شک کار حساسیت برانگیزی انجام داده است. برخلاف این فرد مثالی، یکی از دوستان واقعی ما در توضیح پروفایلش اضافه کرده بود، متأهل خوشبخت. فکر می کنید اضافه کردن این کلمه چقدر در کاهش حساسیت همسر او موثر بوده باشد؟

۵- رفتارهای حساسیت برانگیز نکنیم
فرض کنیم آنچه در شبکه اجتماعی می نویسیم، می خوانیم یا عکسی که برای دیگران می فرستیم، همه قرار است در یک مجله پرتیراژ چاپ شود. آیا باز هم آن رفتارها را انجام می دهیم؟

۶- رازدار باشیم
زندگی مشترک فراز و نشیب های زیادی دارد. بیان کردن مشکلات زندگی در فضاهای مجازی، حتی اگر در چنان لفافه ای باشد که جز خود و همسرمان کسی معنای آنها را متوجه نشود، عامل مهمی در تخریب آرامش همسر و ایجاد حساسیت در او خواهد بود. به جای ابراز احساسات در ارتباطات غیرواقعی، سعی کنیم به ارتباط واقعی مان با همسر سروسامانی بدهیم.

۷- از لایک های حساسیت برانگیز پرهیز کنیم
حواس مان باشد که چه مطالب، عکس ها یا خبرهایی را لایک می کنیم. بدیهی است اگر این موارد جزء حساسیت های همسرمان باشند، ماییم ه برانگیزاننده آن بوده ایم.

۸- با همسرمان همدل شویم
سعی کنیم احساس او را بفهمیم. بفهمیم در رقابت بودن با یک جسم بی جان که چیزی به جز شخصیت پردازی های مطلوب صاحبان شان نیستند، چه طعمی دارد؟ احساس عدم امنیت عاطفی را لمس کنیم. در یک کلم به جای اینکه او را احساس کنیم، سعی کنیم احساساتش را احساس کنیم.

ادامه مطلب / دانلود

از موانع موفقیت چه میدانید؟

تعریف موفقیت از نظر هرکس متفاوت است.هر کسی آن را طبق معیارهای خودش تعریف می‌کند. بنابراین، شما باید ابتدا موفقیت را برای خود تعریف کرده و راههای دست یابی به آن را بنویسید. با این حال شناخت موانع کمک زیادی به شما برای رسیدن به موفقیت می‌کند.

رایج ترین موانع موفقیت را در اینجا ذکر می کنیم:

– ترس
ترس یکی از بدترین دشمنان موفقیت است. وقتی که ترس ریشه های حساس خود را اطراف شما می پیچد و شما را به اسارت خود درمی آورد، هرگز قادر نخواهید بود که به رویاهای خود تحقق ببخشید.

ما باید با ترس خود روبرو شویم. ببینیم که به چه دلیلی وجوددارند، آنهار ا به گوشه ای پرتاب کنیم و رویاهای خود را با اشتیاقی شکست ناپذیر دنبال کنیم.
موانع جدی موفقیت چیست؟غلبه بر ترس و قدم پیش نهادن به منظور رسیدن به سرزمین های تازه و نظرات جدید همان چیزی است که موفقیت را ممکن می سازد. امروز از چه چیزی می ترسید؟ بر کدام ترس باید غلبه کنید تا بتوانید رویای تان را تحقق ببخشید؟

وقتی آن را شناختید، دست به کاری بزنید که به شدت با ترس تان تضاد دارد. این کار با برداشتن اولین قدم در مسیر درست، مواجهه و غلبه بر ترس را به همراه دارد.

پشت گوش اندازی
ممکن است یکی از اصلیترین اهریمنان عامل نابودی شما در تحصیل و زندگی شغلی، طفره رفتن و به تعویق انداختن امور بوده باشد. افرادی که علامت مزمن این \”بـیـمـاری\” در آنها دیده میشود، مایلند با این جملات توجیه کننده که \” تمام کردنش کاری نخواهد داشت\” و یا \”نگران نباش، وقت برای انجام دادنش بسیار است\”، کارها و وضایفشان را برای همیشه از سر خود باز کرده و به تعویق بیندازند.اگر کاری در حد و اندازه قابلیتهایتان به شما روی آورد ولی به دلیل عذر و بهانه های ذکر شـده از انجام آن ممانعت بعمل آوردید، قطعا\” پشت گوش اندازی مشکل اصـلی بـوده و باید مرتفع گردد.

بهانه تراشی
به دلیل شکست هایتان مدام دیگران را مقصر جلوه ندهید و سرزنش نکنید. مسئولیت خطاهایتان را بپذیرید. شما خودتان در انتخاب‌تان اشتباه کرده‌اید. انتخاب‌های غلط ‌تان را توجیه نکنید.

افراد موفق هرگز این‌گونه رفتار نمی‌کنند. همه اشتباه می‌کنند و گاه شکست می‌خورند. اما فرد موفق کسی است که از خطاهایش درس می‌گیرد و آنها را اصلاح می‌کند.

– نداشتن پشتکار
اغلب اوقات مسابقه با شکست روبرو می شود زیرا مسابقه تمام نشده است. موفقیت در تیزترین کنج یا شیبدارترین تپه است. پشتکار داشته باشید. ادامه دهید. یک تپه دیگر. یک کنج دیگر!

در صنف املاک می گویند سه نکته مهم وجود دارد: «موقعیت، موقعیت، موقعیت». در موفقیت، آن سه نکته مهم عبارتند از: «پشتکار، پشتکار، پشتکار».

تمرکز روی موارد منفی
بیشتر مواقع شرایط و موضوعاتی منفی در زندگی وجود دارد که شما روی آنها کنترل ندارید .همین طور هم تجربه‌های مثبت بسیاری نیز وجود دارد و حتی می‌توان گفت این تجربه‌های مثبت از منفی‌ها بیشتر است. اگر شما می‌خواهید زندگی موفقی داشته باشید روی موارد منفی متمرکز نشوید، زیرا این کار باعث می‌شود هرگز احساس رضایت نکنید و در نهایت همچون فرد شکست خورده‌ای به نظر برسید.

نا امنی
افراد ضعیف و سست بنیان بعلت داشتن احساس ناامنی،در کارشان پیشرفتی حاصل نمیگردد. شاید یکی از دلایل عدم موفقیت اینگونه انسانها در بی میلی آنها برای نشان دادن برش از خودشان نهفته شده باشد. علت ترس نیست؛ فقدان اطمیـنان و اعـتـمـاد باعث عقب ماندن آنها میگردد. برای مثال عدم برخورداری از تجربه در بخشی بخصوص، می تواند موجب پدید آمدن احساس عدم اعتماد به نفس در فرد شود.در اینـجا نـیـز مـسئله هزینه فرصت از دست رفته مطرح است. برخی افراد مایل نیستند برای پیـشرفت و تـرقی دادن مـوقـیـعت شـغلـیـشان در زمان مـحدود خـود بـه داد و ستد بپردازند اما اینگونه گزینه ها و پیشنهادات کاری بخشی از زندگی مـحسـوب میـگـردنـد. بنابراین ببینید که چه چیزی برای شما بیشتر اهمیت دارد و با اطمینان خاطر تصمیمـی مناسب بگیرید.

پیگیر راه‌های آسان بودن
البته قبل از هرچیز باید بدانیم که موفقیت به این مفهوم نیست که حتما باید مسیر سخت و پر فراز و نشیبی طی کرده باشید. اما باید گفت افراد موفق همیشه به دنبال راه‌های آسان نیستند. گاهی اوقات مجبور می‌شوید از برخی موانع بگذرید. یاد بگیرید محدودیت‌هایتان را کنار زده و پیش روید. وقتی بتوانید از حداکثر ظرفیت‌هایتان استفاده کنید این خودش یک موفقیت است.

اطرافیان
ممکن است شما همه شرایط لازم برای منعکس نمـودن فردی موفق از خود را دارا باشید، اما آیا دوستانتان شـما را در این راه همراهی میکنند؟ ممکن اسـت آنـها دیـدگـاه مـتـفـاوت و مـتـضـادی از مـوفـقیت نسبت بشـما داشـتـه باشند. ( و یا اصلا\” دیـدگاهی نداشته باشند ) دوسـتـان به علت تاثیرات منفی راه رسیدن بـه موفـقیـت را برایتان سخت و دشوار میکنند.برخی از اطرافیان حتی ممکن است متوجه پـتـانـسیـل و استعدادهای نهانی شما نشده و باعث زمین خوردگی وتردید در قابلیتها و تواناییها گردند. اما بیاد داشته باشید که نباید دیگران را مقصر بدانید؛ شما فقط یک قربانی بیگناه نیستید.با وجود ابراز بی اعتنایی آنها هنگام بیان ایده ای کاری جدیدتان،بخاطر داشـته باشید که این شما هستید که چنین همراهانی را در آن لحـظـه و لـحـظـات آتی برای خود برگزیده ید.اگر این گونه روابط دوستی برایتان اهمیت دارد، کاری که باید انجام دهید همسو نمودن دوستانتان با سیستم و خط مشی خود .چنانچه توانـستـید متقاعدشان کـنید که انسانی شایسته اعتماد و اطمینان میباشید، آنها را دوستان واقـعـی خـود دانسته و در غیر اینصورت برای همیشه از زندگی خود بیرونشان کنید.

– بدبینی
نکته اینجاست که می توانید به هر چه که باور دارید برسید. از خود بپرسید که چه نوع افکاری را با خود حمل می کنید. آیا خوشبین هستید یا بدبین؟ اگر باور ندارید که می توانید برسید، پس نخواهید توانست.

بدبینی تان هر لحظه شما را پیش می برد. درخواهید یافت که ناخودآگاه خود را تخریب می کنید. خوشبینی را در خود پرورش دهید. به دنبال راه هایی باشید تا باور کنید که می توانید به موفقیت برسید.

تعریف موفقیت از نظر هرکس متفاوت است

– قبول نکردن مسئولیت
من یاور پلیس ناحیه هستم و چند روز قبل با یک افسر پلیس همراهی کردم تا دو زندانی را به دادگاه ببرد. هر چه می گذشت، زندانیان بهانه هایی می آوردند که آنچه را که قاضی برایش حکم صادر کرده، انجام نداده اند.

پس از برگرداندن زندانیان به زندان، به افسر پلیس گفتم که افراد ناموفق و زندانیان، هر دو عادت های بد یکسانی دارند. آنها مسئولیت زندگی خود را نمی پذیرند.

خط آخر این است که: شما مسئول هستید، چه انتخاب کنید که به آن اعتراف کنید یا آن را بپذیرید یا نه اما وقتی آن را می پذیرید (و این زمانی است که قدرتمند می شوید)، در جاده موفقیت گام برمی دارید.

فقدان منابع
هیچ چیزی ناهنجار تر از این مـوضـوع نـیست که انسان با وجود داشتن همه قابلیـتهای لازم جـهت رسـیدن بـه مـوفقیت، فقط بخاطر عوامل خارج از کنترل خود، از پیشرفـت باز ماند. فقدان منابع مالی و یا کمبود زمان بدلیل نگهداری از خانواده و یا مسؤلیتهای دیگر میتواند یک قاتل واقعی باشد. رشد کـردن زیـر خـط فقر و یا تامین نمودن نزدیکانی که به شما نیازمند هستند، آینده را بسیار متفاوت از آن چـیـزی کـه در تصـورتـان بوده ترسیم خواهد نمود.البته باید دانست که موفقیت نه فقط بر اساس مقیاسهای متفاوت، بـلـکه در مـکانهـا و شرایط گوناگون نیز مورد سنجش قرار میگیرد. باید پذیرفت که زندگی و هدفهـای مــورد نظر انسان ممکن است دستخوش تغییرات قرار بگیرند که در این شرایط، تـوانـایی شما در تطبـیق خود با این تغییرات یک مقیاس بزرگ موفقیت بشمار میرود.

سرزنش خود
گاهی اوقات ما خودمان را به دلایلی سرزنش می‌کنیم. یاد بگیرید چگونه از پس افکار و احساسات بد نسبت به خود در شرایط بحرانی برآیید. این موضوع برای موفق شدن بسیار ضروری است. ممکن است موضوعاتی شما را ناراحت کند. یادبگیرید احساسات تان را به روشی مناسب ابراز کنید و هرگز خودتان را بابت موضوعی آزار نداده و افکار ناراحت‌کننده به مغزتان راه ندهید.این گونه افکار وقت و انرژی بسیاری از شما خواهند گرفت.

– انتخاب افراد نامناسب برای وقت گذرانی
ما را به راحتی تبدیل به محصولی از محیط می کند. به همین دلیل است که گذراندن وقت با کسانی که به شما فشار می آورند تا به عقب بازنگردید، اهمیت فراوانی دارد.

در مورد افرادی که اطراف تان هستند چطور؟ آیا افرادی با صلاحیت هستند که مشوق تان هستند و در راه موفقیت به شما قدرت می بخشند؟ اگر نه، حرکتی به خود بدهید.

– نیاز به دیدگاهی درون نگر
معلم مدرسه، راهبه، افسر ارتش و سرایدار میتوانند بطرق مختلفی مـوفق باشنـد. با اینکه موفقیت در کار ممکن است جذابتر از همه بنظر برسد، اگر در زمان مـورد انتـظار به آن دست نیافتید، بیمناک نگردید. یـک قـدم بـه عـقـب بـازگـشـته و عـلـت را بـررسـی نمایید.
خواه دوستانتان مقصر باشند و خواه اعتماد بنفستان، دقت کنید که قدمهای صحیـحـی جهت بهینه نمودن فرصتها برای بدست آوردن موقعیتی موفق تر و راضی کننده تر بردارید.

– نیازهای دیگران را ببینید
اگر فقط به نیازهای خود توجه کنید هرگز موفق نمی‌شوید. شما ممکن است با سوء‌استفاده از دیگران به ثروت هنگفتی رسیده باشید. اگر این‌گونه است هرگز در بین افراد موفق جایی ندارید، چراکه در نهایت وقتی با خودتان روراست هستید، نمی‌توانید شاد باشید . بهترین روش موفق شدن در زندگی، کمک کردن به دیگران است.

– زندگی بی‌هدف
باید نسبت به زندگی‌تان احساس مسئولیت کنید و اهدافی برای خود درنظر داشته باشید. در حقیقت هر کس در زندگی باید برای هر روز خود برنامه و هدفی داشته باشد تا درنهایت به هدفی بزرگتر و سپس موفقیت دست پیدا کند. بی‌هدف زندگی کردن، هدر دادن وجود باارزش یک انسان است.

– نداشتن بینش
افراد موفق همیشه ماه ها و سال های موفقیت خود را پیش از اینکه آنها را زندگی کنند، می بینند. آنها توانایی نگاه کردن به جلو را دارند و آینده را می بینند و خوب هایی را که به زندگی شان، خانواده شان و کارشان خواهند آمد تصور می کنند.

نداشتن بینش یک مانع بزرگ است. بنشینید و دیدن آینده را تمرین کنید – و آن را به خوبی بسازید!

گاهی در میانه راه یادمان می‌رود در ابتدا چه کار می‌خواستیم انجام دهیم. البته زندگی گاهی اوقات شرایطی را به وجود می‌آورد که در مسیر متفاوتی قرار بگیریم، اما بیشتر مواقع گناه این متفاوت رفتار کردن‌ها و فراموش کردن رویاهایمان برگردن خودمان است. اگر می‌خواهید موفق باشید باید مراقب باشید اهداف‌تان را فراموش نکنید.

– تسلیم نشوید
وقتی با مانعی روبه‌رو می‌شوید چه می‌کنید؟ تسلیم می‌شوید یا نهایت تلاش‌تان را برای رویارویی با آن به کار می‌برید؟ افراد موفق هرگز تسلیم نمی‌شوند و خود را برای رسیدن به مقصد متعهد و مسئول می‌دانند.

– سوال بهتر از جواب
درحالی‌که بیشتر مردم فکر می‌کنند داشتن جواب، بهتر از داشتن سوال است باور دارم که داشتن سوال بهتر است؛ زیرا منجر به یادگیری بیشتری می‌شود. درحالی‌که بیشتر افراد باور دارند که اشتباه کردن چیز بسیار بدی است باور دارم که اشتباه چیز خوبی است؛ زیرا باور دارم که با اشتباه کردن و واکنش نشان دادن نسبت به آنها چیزهای زیادی می‌آموزیم.درحالی‌که بیشتر مردم فکر می‌کنند درد چیز بدی است باور دارم که داشتن درد آدم را قوی‌تر می‌کند.

ادامه مطلب / دانلود

موفق شدن به شرط انجام این کارها ....

برخیزید و بدرخشید ! ساعات اولیه روز تبدیل به یکی از دوستان شما شده است. چه بخواهید، چه نخواهید، استفاده کردن از ساعات اولیه صبح، درست قبل از کار، شاید کلید زندگی و کار موفق باشد. درست است؛ سحرخیزی ویژگی مشترک مدیران، کارمندان و افراد موفق و با نفوذ دیگر شده است.

مارگارت تاچر هر روز صبح ساعت ۵ بیدار میشد، آرتور کاستلر ساعت ۴، رابرت ایگر (مدیرعامل دیزنی) ساعت ۴:۳۰ و …

می‌دونم به چی فکر می‌کنید_ شب ها بهتر کار می‌کنید…
به عقیده مجله اینک؛ افراد سحرخیز حرفه ای تر و پر حاصل ترند. به اضافه، زندگی هدف داری نیز دارند و همین امر باعث داشتن انگیزه و شور و اشتیاق برای شروع کارشان نیز می‌شود.

ورزش
قبلا هم گفتم، باز هم میگم. اغلب افرادی که هر روز تمرین می‌کنند، صبح ها تمرین می‌کنند. حالا می‌خواهد یوگای صبح باشد یا باشگاه بدنسازی. ورزش کردن قبل از کار، انرژی بیشتری به شما می‌دهد برای کار کردن در طول روز؛ هر کسی می‌تواند بعد از دمبل زدن ۶۰ کیلویی، پشت میز بنشیند و کارهای اداری را انجام دهد اما حتی گرم کردن بدنتان برای شروع تمرین بعد از ساعات کاری خیلی بر روی تمرین‌تان تاثیر می‌گذارد.

حتی اگر دوست ندارید صبح ها برای ورزش، ساعت ۵ ، ۶ صبح بیدار شوید، حداقل ۱۵ دقیقه زودتر بیدار شوید و کمی حرکات کششی انجام دهید؛ کمک می‌کند بدن‌تان نرم تر و چابک تر باشد در طول روز.

نقشه روزتان را رسم کنید!از حداکثر ظرفیت روزتان استفاده کنید؛ با رسم نقشه روزتان. نقشه روز یعنی امروز چه کارهایی باید انجام دهید و چه چیزهایی باید بدست آورید. اهداف و باید انجام دهید-هایتان است. سحرخیزی باعث می‌شود بتوانید فعالیت‌هایتان را بهتر اولیت بندی کنید. با ذهن بازتر. اینکار حتی باعث می‌شود تا بتوانید مشکلات مسلسل شده تان را بهتر در همان ساعات اولیه روز، بر روی برنامه روزانه تان حل کنید.

وقتی دارید برنامه ریزی روزانه تان را انجام دهید، سلامتی فکری تان فراموش نشود. بعد از سپری شدن وقت‌تان در ملاقات های چالش زا، برخورد با مشتری های منفی و یا تسفیه حساب های استرس زا حتما ۱۰ دقیقه برای آرامش فکری‌تان برنامه بگذارید. یک قدم زدن دور میدان یا حتی یک مراقبه ی فعال می‌تواند شما را از فرسودگی فکری رها کند.

صبحانه ی سالم بخورید!
همه ما می‌دانیم خروج از خانه با یک لیوان چایی و یک معده خالی ، چقدر باعث می‌شود ساعت ناهار دیر فرا برسد! خوب نیست، اصلا. این کار را باید حتما صبح زود انجام دهید، باک تان را با سوخت پر کنید و بعد به یک روز کاری با نهایت انرژی وارد شوید. اینکار باعث می‌شود فکرتان به چیزی که دارید کار می‌کنید متمرکز شود نه به معده خالی تان.

صبحانه ی صبح نه تنها برای سلامتی‌تان خوب است، بلکه می‌تواند باعث بهبود زندگی اجتماعی‌یتان نیز شود. ۵ دقیقه بیشتر وقت با فرزندان، همسرتان بگذرانید برای روحیه هر دویتان برای طول روز خوب است.

تجسم
این روزها ما درباره ی سلامت جسمانی‌مان بیش از حد صحبت می‌کنیم، اما بعضی وقت ها سلامت فکری‌مان نادیده گرفته می‌شود. صبح ها بهترین ساعات برای وقت گذاشتن برای فکر کردن، تجسم و مراقبه است. ۱۰ دقیقه وقت بگذارید در صبح و روزتان را در ذهنتان مجسم کنید، موفقیت هایتان را تصویر سازی کنید. حتی یک دقیقه تصویر سازی ذهنی و تفکر مثبت می‌تواند روحیه تان را و چشم انداز روزانه تان را برای یک روز پربار شارژ کند.

قورباغه را قورت دهید !
همه مان یک کار سخت در کار های روزانه مان داریم که دوست نداریم اصلا انجام دهیم اما باید انجام شود. این کار مانند قورت دادن قورباغه است ! این کار مانند خوره ذهنتان را مشغول میکند و تمام حواستان را بهش جلب میکند.یک راهکار ساده برای رهایی از آن برای شما داریم: بدترین کار روزانه تان را که دوست ندارید انجام دهید همان اول انجام دهید. در صبح زود بیشترین انرژی و فکر آزاد را داریم، پس اولین کاری که باید انجام دهید این است که اول قورباغه را قورت دهید. اینکار را که کردید شاهد آن خواهید بود به صورت نزولی به ترتیب از سخت تر به سبک تر خواهد آمد و در انتهای روز که انرژیتان در حال نزول است، حجم و سختی کارهای‌تان نیز کم می‌شود و دیگر از خستگی های مفرط جسمی و فکری خبری نیست؛ موفقیت!

ادامه مطلب / دانلود

از بین بردن دخالت های مادر زن در زندگی

مادر زن یکی از اعضای خانواده است که ممکن است نادانسته مشکلاتی برای داماد و دخترش به وجود آورد. بسیاری از دامادها با مشکل دخالت های مادرزن شان در زندگی مشترک مواجه هستند و نمی دانند چگونه باید آن را مدیریت کنند.
«پس دو چشم روشن صاحب‌نظر بهتر از صد مادر است و صد پدر!»
«مولانا»

بین ما ایرانیان رسم است که می‌گویند معمولاً مادرزنها دامادشان را دوست دارند.
دلیل اول آن شاید این باشد که هر مادری چون دختر خود را دوست دارد و به فکر تأمین سعادت اوست، در نتیجه بر این باور است که دامادش می‌تواند به سعادت و خوشبختی آیندۀ دخترش جامۀ عمل بپوشاند؛ پس او را مثل پسر خودش دوست دارد! این دلیل درستی است و تا اینجای قضیه ممکن است که اشکالی در کار به وجود نیاورد.

اما دلیل دوم، تضاد جنسی است که مادرزن و داماد دارند؛ یعنی چون این دو شخصیت از دو جنس مخالفند، همین هم جنس نبودن آنها موجب می‌شود که رابطه‌شان بهتر از رابطۀ مادرشوهر و عروس باشد. خب! این هم در جای خود می‌تواند قانع کننده باشد. لیکن کار از جایی عیب پیدا می‌کند که مادرزن بخواهد به طور مستقیم، در کار دختر و دامادش دخالت کند؛ یعنی به قول اغلب دامادها، به او «چیز» یاد بدهد!

در خیلی از مشاوره‌هایم، بیشتر آقایان به این امر اعتراض داشتند آنها می‌گفتند، همسرم بدون اجازه مادرش حتی آب نمی‌خورد، و هر اتفاقی که در خانۀ ما می‌افتد، بلافاصله مادر همسرم از آن مطلع است! متأسفانه، بخش اعظم این اعتراض‌ها هم صحیح است.

زیرا مادران فراوانی را دیده‌ام که به دلیل شرایط روحی خاص خودشان، سعی کرده‌اند تا دخترانشان را به شدت، وابستۀ به خود نگهدارند! آنها اجازه نمی‌دهند که دخترشان خود به اشتباهش پی برده و به تصحیح اعمالش بپردازد. این گونه مادرزنها نیاز شدیدی در خود احساس می‌کنند که به خود ثابت نمایند دخترشان نیاز به کمک و راهنمایی آنها دارد!.

ضمناً اغلب مادرزن‌ها، ناخودآگاه نسبت به رابطۀ‌جدید بعد از ازدواج دختر و دامادشان به نوعی حسادت می‌ورزند؛ زیرا می‌بینند دختری که سالها تحت اطاعت آنان بوده، اینک به یکباره به اطاعت مرد دیگری درآمده و به همسرش متکی شده است.

به خصوص مادرزنهایی که رابطۀ خوبی با شوهرشان ندارند و با دختر تازه ازدواج کردۀ خویش قبلاً همدل و همراز بوده‌اند و به این وضع خو کرده بودند، حالا می‌بینند که دخترشان به شخص دیگری تکیه کرده و او را رها ساخته است. بنابراین ناخودآگاه، احساس دلتنگی می‌کنند؛ در نتیجه به بهانه‌های مختلف، دایم سر از خانۀ داماد سر درمی‌آورند! از طرفی داماد هم که از این نکتۀ ظریف غافل است، این حضورهای مکرر مادرزن را نوعی مزاحمت و دخالت تلقی می‌کند!

در همین جا به دامادهای محترم توصیه‌ای می‌کنم که هیچ مادرزنی از روی عمد، قصد ویرانگی خانه و کاشانۀ دخترش را ندارد. بیشترین تلاش و انگیزۀ مادرزنها، خدمت به حسن روابط زن و مرد جوان است. او می‌خواهد که در حل مشکلات، کمک حال شما باشد؛ لذا به نقش سنتی مادرزن که همان دخالت به منظور سرکشی است بی‌اعتنا باشید.

مادر زن ممکن است نادانسته مشکلاتی برای داماد و دخترش به وجود آورد

گو اینکه سرکشی با سرک کشی فرق می‌کند و هردو طرف، باید این دو را از هم تمیز دهند! گاهی همسر شما نیاز دارد که با کسی درددل کند و حتی از حوادث خوب و خوشی که بین شما و او اتفاق افتاده با کسی سخن بگوید. این شخص جز مادر دختر، کس دیگری نمی‌تواند باشد و اتفاقاً بهتر است که کس دیگری نباشد. او حالا که شوهر کرده و احتمالاً بچه‌ای هم به دنیا آورده، نیاز دارد تا به نوعی از فداکاریهای مادرش قدردانی کند. پس بین او و مادرش نایستید؛ یعنی بدون جهت و علت منطقی، مانع رفت و آمد سالم مادر و دختر نشوید.

تذکر این نکته به دختران جوانی که بسیار به مادرشان وابسته‌اند لازم است : باید هرچه زودتر از درجۀ وابستگی خود نسبت به مادرتان بکاهید و سعی کنید آنچنان رابطۀ معقولی ایجاد کنید که نه مادر شما برنجد و نه حضور دائمی و احتمالاً دخالتهای بیجایش موجب دلخوری همسرتان را فراهم آورد.

وقتی در این مورد با زنان جوان صحبت می‌کنم، می‌گویند ما نمی‌خواهیم که مادرمان در کارهای ما دخالت کند ولی خجالت می‌کشیم که مستقیماً این عمل را از آنان بخواهیم. آخر او سالها برای ما زحمت کشیده و حالا انتظار دارد که حرفهایش را گوش کنیم، بنابراین نمی‌توانیم چشم در چشمش بیندازیم و به او بگوییم که ما خودمان بلدیم همۀ کارهایمان را شخصاً انجام دهیم و نیازی به شما نداریم!

در جواب این خانمهای عزیز می‌گویم، اولاً شما همۀ کارها را به خوبی بلد نیستید و نیاز به راهنمایی آنها دارید؛ ثانیاً دخالت مستقیم، با راهنمایی فرق دارد. لازم نیست هر حرف و نصیحت مادرتان را با آب و تاب برای شوهرتان بازگو کنید، تا او از یک طرف دخالت مادرتان را احساس کند و از طرف دیگر شما را وابسته به او پندارد. از مجموع راهنمایی‌های مادرتان، آنچه که به دردتان می‌خورد را به کار برید و در مقابل بقیۀ حرفهایش فقط گوش باشید!

دختر خانمی می‌گفت: « مادرم بدون جهت فکر می‌کند که ما راحت زندگی نمی‌کنیم و خلاصه، راحت نیستیم. دائماً می‌گوید بیایید خانۀ ما؛ یا اصرار دارد که برایمان غذا درست کند و بیاورد منزلمان. من دلم می‌خواهد که خودم پخت و پز کنم و شوهر من دست پخت خودم را بخورد؛ در حالی که مادرم می‌گوید تو بلد نیستی! این کار را بکن و آن کار را نکن! بالاخره باید خودم شروع کنم تا یاد بگیرم».

همین دختر خانم می‌گفت: «وقتی با پدر و مادرم به مسافرت می‌رویم، دائماً به ما می‌گویند که چرا داخل جمع ما نمی‌شوید و خودتان دو نفری با هم هستید؟! اگر مادرم خوب دقت کند، متوجه می‌شود که ما خودمان دلمان می‌خواهد که تنها باشیم؛ ولی آنها فکر می‌کنند ما راحت نیستیم».

ادامه مطلب / دانلود

یادگیری ۶ درس از نوابغ بزرگ

ذهن نابغه‌ای را فرض کنید که در حال طراحی یک وسیله مافوق صوت است؛ دانشمندی را فرض کنید که تاریخ فضا را می‌نویسد یا بینایی را به افراد نابینا بازمی‌گرداند. افراد نابغه چه درس‌هایی به ما می‌دهند؟

افراد نابغه در طول تاریخ کارهای بزرگی انجام داده‌اند و بشر وام‌دار تلاش‌ها و شب‌بیداری‌های آن‌ها است. در واقع این افراد موفق شدند کاری که دیگران نمی‌توانستند انجام دهند را تکمیل کنند. از ذهن نوابغ چه درس‌هایی می‌توانیم بگیریم؟ آلبرت انیشتین، گالیله، موتزارت، کپلر، استیون هاوکینگ، توماس ادیسون و زکریای رازی از جمله نوابغ تاریخ هستند و زندگی آن‌ها درس‌های بزرگی را به ما می‌دهد.

درس اول: چالش‌های جدید به طرز فکر جدید نیاز دارد
پروژه «بلاد هاوند اس اس سی» قصد داشت اولین وسیله مافوق صوت باشد که از مرز ۱۶۰۹ کیلومتر بر ساعت عبور می‌کند. این وسیله هم یک خودرو بود و هم جت و هم یک سفینه فضایی، اما جدی‌ترین مشکل ساخت آن طراحی چرخ‌هایش بود. چگونه می‌توان سریع‌ترین چرخ‌های تاریخ وسایل نقلیه را ساخت؟ چرخ‌هایی مقاوم و قابل اعتماد، آن هم با منابعی محدود؟

مارک چاپمن مهندس اصلی پروژه بلاد هاوند پس از کلی تفکر و پیاده‌سازی ایده‌های جدید اعلام کرد که تیمش باید یک قدم به عقب بردارند تا به راه‌حلی بهتر برسند: «ما به چیز زیادی نرسیدیم. فقط اینکه به شیوه منحصر به فردی برای استفاده از تکنولوژی دست پیدا کرده‌ایم.»

رویکردی که در نهایت به آن رسیدند «طراحی آزمایش‌ها» نام داشت. در این رویکرد، آن‌ها با استفاده از تکنیک‌های ریاضی به سراغ حل مسئله رفتند. به عبارت بهتر، تعداد بیشتری آزمایش کوچک انجام شده و سپس داده‌های هر یک در کنار هم قرار گرفته تا حاصل کار مشخص شود. مارک می‌گوید: «سه چهار ماه بود که ما فقط سرمان را به دیوار می‌کوبیدیم تا فکری به سرمان بزند. به ناگهان چیزی به ذهنمان رسید: طراحی چرخی که به اندازه کافی قوی و مناسب بود.»

درس دوم: اجازه دهید مدارک و شواهد به نظر شما شکل دهد
همه فکر می‌کردند که شهاب‌سنگ‌ها آب را به زمین آورده‌اند. استیون یاکوبسون نیز در ابتدا از این قاعده مستثنی نبود. او بر روی سنگ‌ها مطالعه کرد تا گذشته زمین را کاوش کند. استیون آبِ داخل سنگ معدنی «رینگ وودیت» در پوسته زمین را کشف کرد و فهمید که اقیانوس‌های زیرین سیاره ما به تدریج راه خود را به سطح سیاره پیدا کرده‌اند.

او می‌گوید: «متقاعد کردن دیگران واقعا کار سختی بود.» با این حال، دو مدرک دیگر نیز در ماه‌های اخیر کشف شد که ادعای او را تقویت می‌کند. زمان خواهد گفت که آیا نظریه‌های جدید درست هستند یا داستان پیچیده‌تر از این حرف‌ها است. استیون در ادامه می‌گوید: «این مساله که شما اولین نفری باشید که یک چیز جدید را مشاهده می‌کنید خیلی اتفاق نمی‌افتد، اما وقتی هم رخ دهد هیجان‌انگیز است.»

درس سوم: ۹۹ درصد موفقیت‌ها با عرق ریختن به دست می‌آید
شیلا نیرنبرگ در دانشگاه کورنل درس می‌خواند. او قصد دارد با کمک یک دستگاه پروستتیک نابینایی را درمان کند. مهم‌ترین مانعی که در این میان برای او وجود داشت پیدا کردن کدهای اطلاعات ارسالی از چشم به مغز بود. نیرنبرگ می‌گوید: «وقتی آن را فهمیدم، اصلا نمی‌توانستم غذا بخورم یا حتی بخوابم؛ تنها کاری که دوست داشتم انجام دهم این بود که کار را پیش ببرم. یک وقت‌هایی خیلی خسته می‌شدم. اما وقتی از شخصی که به شدت در بحران گیر افتاده و حتی نمی‌توان صورت بچه خود را ببیند یک ایمیل دریافت می‌کنم، بسیار مشتاق می‌شوم که بیشتر تلاش کنم.»

نبوغ تعریف‌پذیر نیست

درس چهارم: جواب همیشه مطابق انتظار شما نیست
دهه‌ها است که سیلویا ایرل تلاش می‌کند اقیانوس را با چشمان جدید ببیند! «ماشین رویایی» او یک زیردریایی است که می‌تواند به اعماق اقیانوس‌ها برود. آن‌قدر که انسان در مورد فضا می‌داند در مورد اعماق اقیانوس‌ها نمی‌داند. اما کدام وسیله تاب مقاومت در برابر فشار سهمگین آب در کیلومترها زیر سطح آب را دارد؟

سیاویا می‌گوید: «جنس آن می‌تواند از فولاد باشد یا تیتانیوم. حتی نوعی سرامیک یا آلومینیوم هم می‌تواند باشد. اما شیشه گزینه نهایی است.» با توجه به محاسبات او، یک گوی شیشه‌ای با ۱۰ تا ۱۵ سانتی‌متر ضخامت می‌تواند با ایمنی کامل اعماق اقیانوس‌ها را کاوش کند. شیشه نخستین ماده‌ای است که بشر با آن آشنا شد، اما هیچ‌گاه ماهیت آن را به درستی درک نکرده است. ساختار مولکولی شیشه کمی شبیه مایعات است. بنابراین با افزایش فشار در اعماق آب، مولکول‌های آن کمی به هم نزدیک‌تر می‌شوند و ساختاری جدید را شکل می‌دهند.

درس پنجم: کمی شانس هم خوب است
می‌خواهیم در مورد یکی از بزرگترین موفقیت‌های تاریخ کاوش‌های فضایی صحبت کنیم. ۲۰ سال برنامه‌ریزی و تلاش دانشمندان بالاخره در سال گذشته میلادی جواب داد. فیله (Philae) ربات کاوشگر سازمان فضایی اروپا است که موفق شد ۴۸۰ میلیون کیلومتر آن‌طرف‌تر بر روی سطح «دنباله‌دار ۶۷ پی» بنشیند. فرود نرم این کاوشگر بر روی ستاره دنباله‌دار ۶۷ پی به عنوان برترین دستاورد علمی ۲۰۱۴ از سوی مجله معتبر ساینس برگزیده شد.

بزرگترین مانعی که در طراحی و ساخت آن وجود داشت این بود که اطلاعات بسیار کمی از محل ورود وجود داشت. استفان اولامک، مدیر برنامه فیله، می‌گوید: «هیچ اطلاعی در مورد سایز و سیکل شب و روز آن نداشتیم و این اطلاعات بر روی طراحی آن از نظر تامین انرژی اثر می‌گذارد. هیچ اطلاعی در مورد جاذبه آن دنباله‌دار هم در اختیار نداشتیم و نمی‌دانستیم سرعت برخورد فیله با آن چقدر خواهد بود. حتی سطح دنباله‌دار ۶۵ پی هم برایمان ناشناخته بود.»

بنابراین آن‌ها باید چیزی را طراحی می‌کردند که با ساختارهای متفاوت دنباله‌دارها سازگاری داشته باشد. آن‌ها حدس زده بودند که این دنباله‌دار مانند یک سیب‌زمینی باشد و سطح مسطح کافی برای فرود فیله را داشته باشد. حتی در زمان فرود فیله نیز همه چیز آن‌گونه که می‌خواستند پیش نرفت و ممکن بود حاصل ۲۰ سال تلاش به هدر رود. نیزه‌های لنگری فیله به موقع باز نشد. همین اتفاق باعث شد پیش از آنکه فیله بر روی سطح منجمد دنباله‌دار ۶۵ پی بنشیند، کمی در جای خود بازی کند. هر چند در نهایت توانست اطلاعات را به زمین ارسال کند.

درس ششم: نبوغ تعریف‌پذیر نیست
نیرنبرگ می‌گوید: «نبوغ واژه جالبی است. من معمولا از آن چشم‌پوشی می‌کنم و به زندگی عادی‌ام ادامه می‌دهم. باید کاری را انجام دهی که می‌خواهی و به این فکر نکنی که دیگران چه برچسبی به تو می‌زنند. من واقعا نمی‌دانم این واژه را چگونه توضیح دهم.»

ادامه مطلب / دانلود

با این ۵ خصوصیت افراد موفقی شوید...

یکی از نگرانی های متفکرین غربی٬ کمرنگ شدن اراده و سخت کوشی در نسل جوان است. برای همین موج جدیدی از تحقیقات در باره کلمه پر معنای Grit ( سماجت) در دستور کار و تحقیق روانشناسان٬ فلاسفه و مدیران موسسات آموزشی قرار گرفته است.

یکی از پیشروان و صاحب نظران رفتارشناسی٬ محقق دانشگاه پنسیلوانیا خانم  Angela Duckworth که سخنرانی اش در TED از مرز ۵ میلیون بیننده هم گذشته است Grit را: « پشتکارِ مشتاقانه برای دستیابی به اهداف درازمدت» تعریف کرده است.

برای اینکه بتوانیم به درک واضح تری از کلمه کلیدی Grit که بهترینِ بهترین ها در جامعه انسانی از آن برخوردارند برسیم اجازه دهید همراه با خصوصیاتی که خانم Duckworth در نظر گرفته اند و به کارگیری تعاریف سایر محققین٬ ۵ خصلت اصلی Grit را در این پست رموز موفقیت در کار و سرمایه شرح دهم.

۱- روبرو شدن با ترسِ ناشی از شکست خوردن

اندازه گرفتن صفتِ شجاعت شاید امکان ناپذیر باشد ولی این خصوصیت فردی رابطه مستقیمی با مفهوم Grit دارد. افرادی که خطا را بخشی از مسیر دستیابی به هدف می دانند نه تنها واهمه ایی از شکست ندارند بلکه آن را با آغوش باز می پذیرند چون پذیرفتن احتمال شکست٬ اجازه ریسک کردن را به اینگونه افراد می دهد.

همه افراد قادر نیستند به این خصلت دست یابند چون شکست٬ خوردن می تولند باعث ایجادِ احساس ناخوشایند اضطراب و محافظه کاری شود. ترس از شکست٬ اعتقاد به بهترین بودن و جسارتِ برای رسیدن به اهداف بزرگ را در وجودمان سرکوب می کند.

برای همین باید مدام برای افزایش شهامت تلاش کنیم. شجاعت شبیه تمرین بدن سازی است که اگر هر روز تمرین و تکرار نشود بدن را از بهترین حالت بودن دور می سازد. Grit یا پشتکارِ مشتاقانه برای دستیابی به اهداف درازمدت٬ نیاز به جرات دارد.

۲- تشخیصِ انجام یک کار به شکل درست

داشتن یک شعور ذاتی برای انجام کارهای محول شده آن هم به بهترین شکل ممکن یکی دیگر از ۵ خصلت افراد بسیار موفق است٬ خصلتی که با دنباله روی از دیگران فرق دارد.

از دید محقق دانشگاه پنسیلوانیا خانم  Angela Duckworth تشخیصِ انجام یک کار به شکل درست٬ شبیه شرکت در یک مسابقه است با نیت گرفتن مدال طلا… برای همین انسان هدفمند به طور خستگی ناپذیر کار می کند و واهمه ای از خطا ندارد در صورتی که آدم دنباله رو با چنگ و دندان سعی می کنند که فقط اشتباه نکند.

۳- پیگیری اهداف درازمدت

  دستیابی به یک هدف بدون همت و استعداد میسر نیست. بی شک٬ شانس می تواند نقش کلیدی داشته باشد اما شانس به در خانه خیلی ها می زند. برای سرآمدِ دیگران بودن٬ تلاش و تمرین بدون وقفه و تمرکز بر اهداف درازمدت حرف اصلی را می زند.

تلاش و از خودگذشتگی در صورتی ابعاد وسیع پیدا می کند که افراد بتوانند به یمن داشتن اهداف مشخص٬ برای پشتکار خود معنا و مفهوم بیافرینند. درکِ رابطه بین تلاش و استعداد و درهم آمیزی آنها با یک هدف مشخص٬ ایجاد انگیزه٬ شوق و شجاعت خواهد کرد.

۴- تحمل سختی ها = خوشبینی٬ اعتماد به نفس و خلاقیت

طبیعتا٬ حرکت در مسیر دستیابی به هدف درازمدت مصادف با غفلت ها و اشتباهات ایجاد شده در حین راه خواهد بود. ولی افرادی که از تحمل بالایی برخورداند قادرند از پسِ مشکلات٬ شکست ها و نارسایی ها بر آیند.

تحمل و مدارا توانایی است که به بعضی از افراد اجازه می دهد از موانع بازدارندهِ هدف عبور کنند و سلامت منطقی شان را بعد از هر شوک و حمله پیش بینی نشده حفظ کنند. خوشبینی٬ خلاقیت و اعتماد به نفس بر تحمل دشواری ها خواهد افزود. تحملی که به فراد اجازه می دهند با دلبازی تمام به خودش بقبولاند که: «در پایان همه چیز درست خواهد شد و اگر هنوز درست نشده است پس هنوز به پایان مسیر نرسیده ام»

۵- تفاوت بین بهترین یا بی نقص ترین

به طور عمومی افرادی که gritty هستند به دنبال بی نقص بودن نیستند اما همه تلاش شان را به خرج می دهند که بهترین باشند. بهترین بودن یک خصلت است نه یک هدف و امکان خطار را مد نظر قرار می دهد. اما افراد کمال گرا از قدرت انعطاف لازم برخوردار نمی شوند٬ خطا را غیرقابل گذشت می دانند و با دقتی متعصبانه درگیر جزئیات می گردند.

برای یک ورزشکار یا ژیمناست بی نقص بودن معنی دارد ولی در حالت عمومی٬ کمال مطلوب٬ برداشت و ایده ایی است که از طرف دیگران تعیین می شود و تلاش برای دست یافتن به کمال دیگران نوعی توهم است. به همین خاطر٬ اضطراب٬ عدم اعتماد به نفس٬ خودکم بینی٬ وسواس بیش از حد٬ اعتیاد و افسردگی از  مشخصات اصلی کمال گرایان است

ادامه مطلب / دانلود

چگونه با همسر در مسافرت چگونه برخورد کنیم؟

هر زندگی نیازمند تجربه‌ها و فرازوفرودهایی است که با مدیریت زن و شوهر بر قوام و استحکام روابط خانوادگی می‌افزاید. بی‌شک شما می‌توانید با مدیریت صحیح بر افکار و رفتار خود زندگی‌تان را از بحران‌های زناشویی در امان بدارید.

بودن در کنار همسر ، آرامش‌بخشی قوی است. اما برخی مشاغل ایجاب می‌کنند که مرد خانه برای مدتی از محیط خانه و خانواده‌اش دور باشد. بی‌شک این مردان خودشان به عنوان اولین فرد، دلتنگ همسر و فرزندانشان خواهند شد، اما تلاش می‌کنند تا با این شرایط سخت، زندگی خوبی برای خانواده‌شان رقم بزنند.

اگر همسر شما شغلی دارد که به‌تبع آن باید مدتی دور از شما و حتی دور از شهری که شما در آن زندگی می‌کنید روزگار بگذراند، باید نکاتی را در نظر بگیرید:

برای همسرتان آرامش از راه دور باشید
فرقی نمی‌کند خانم هستید یا آقا؛ در این مدل زندگی هم خانم خانه و هم آقای خانه وظایفی دارند. اگر خانم خانه هستید و شوهرتان به مأموریت رفته، از او بپرسید که چه زمان‌هایی فرصت دارد تا به او تلفن بزنید. وقت‌و‌بی‌وقت گوشی تلفن را برندارید و برای کار همسرتان دردسر ایجاد نکنید. ساعت‌هایی را با هم توافق کنید و به او زنگ بزنید و به او بگویید که جایش در خانه بسیار خالی است و شما بی‌صبرانه منتظرید تا برگردد. غر نزنید و مواظب باشید که کار شوهرتان را دست‌مایه‌ای برای تحقیر نسازید، بلکه از او تشکر کنید که به‌خاطر شما متحمل دوری و سختی سفر شده است.

اگر آقای خانه هستید و خانم‌تان سخت با دوری شما کنار می‌آید، قبل از رفتن به مأموریت وقتی را برای باهم‌بودن اختصاص بدهید. رستوران رفتن، سینما، پیاده‌روی در یک پارک سرسبز و… می‌تواند به شما کمک کند تا به همسرتان بگویید که بدون او به شما هم سخت خواهد گذشت.

حتی‌المقدور از چند روز قبل، همسرتان را از مأموریت رفتن خود مطلع کنید. سفرهای کاری‌تان را در لحظه آخر به همسرتان نگویید تا موجب شوکه‌شدن و احیاناً دلخوری او نشود. به همسرتان بگویید که سفر بدون او برای شما هیچ لذتی نخواهد داشت و او را متوجه شرایط کاری خود کنید.

  هنگامی‌که شوهر شما سفر کاری است، سعی کنید به دنبال نکات مثبت زندگی خود باشید

غر زدن از کمی‌ها و کاستی‌ها ممنوع
هنگامی‌که شوهر شما مأموریت است، سعی کنید به دنبال نکات مثبت زندگی خود باشید و آن‌ها را ثبت کنید تا در موقعیت مناسب برای همسرتان تعریف کنید. مثلاً اگر کودک نوپایی دارید که در غیاب همسرتان راه‌رفتن را تجربه‌کرده است، از این خاطره شیرین تصویربرداری کنید تا وقتی همسرتان برگشت او را هم در شادی قدم‌برداشتن کودک خود سهیم کنید.

در مواقع سفرهای کاری همسرتان غرزدن از کاستی‌های زندگی را فاکتور بگیرید. خوشایند نیست که شما همسر دور از خانه‌تان را با حرف‌های ناراحت‌کننده، خسته کنید. اگر فلان فامیل شما را دعوت کرده و در نهایت از نبود همسرتان در میهمانی گله‌کرده است، مسئله مهمی ‌نیست که بخواهد ارتباط شما با همسر دور از خانه‌تان را تحت‌الشعاع قرار دهد.
بدون برنامه‌ریزی به مأموریت نروید. به همسرتان نشان بدهید که حواستان به همه چیز هست و از آن دست مردهای بی‌فکر که زن و زندگی‌شان را به بهانه کار رها می‌کنند، نیستید. به همسرتان بگویید که به دلیل شرایط کاری باید به مأموریت بروید. ازطرفی علاوه‌بر خرجی خانه، مبلغی پول به جهت احتیاط برای خرج‌های غیرمترقبه در خانه بگذارید

قبل از سفر رفتن مایحتاج خانه را تأمین کنید
شاید همسر شما خانم بسیار مدیر و مدبری باشد و بتواند به‌تنهایی در هنگام دوری شما خانه را خوب مدیریت کند، اما این دلیل نمی‌شود که شما قبل از سفر، توجه عمیق خود را به خانه و خانواده خود بیان نکنید.

از خانم‌تان بخواهید لیستی از مایحتاج خانه در مدتی که شما مأموریت هستید، تهیه کنید. در فرصتی مناسب با همسرتان به فروشگاه بروید و با هم هر آن‌چه را که ممکن است در نبود شما لازم شود، تهیه کنید. در خرید خساست به خرج ندهید. با دست‌ودلبازی خرید کنید و هرچه احتمال می‌دهید شاید لازم بشود را هم تهیه کنید. این عملکرد شما در ذهن خانم خانه نقش خواهد بست و او آرامش روحی خوبی در نبود شما خواهد داشت؛ چراکه خیالش راحت است کمبودی در خانه نیست.

کارت اعتباری یا مبلغی پول در خانه بگذارید
بدون برنامه‌ریزی به مأموریت نروید. به همسرتان نشان بدهید که حواستان به همه چیز هست و از آن دست مردهای بی‌فکر که زن و زندگی‌شان را به بهانه کار رها می‌کنند، نیستید. به همسرتان بگویید که به دلیل شرایط کاری باید به مأموریت بروید. ازطرفی علاوه‌بر خرجی خانه، مبلغی پول به جهت احتیاط برای خرج‌های غیرمترقبه در خانه بگذارید. این کار شما آرامش خوبی به همسرتان می‌دهد و باعث می‌شود هنگام بروز مشکلات دست‌پاچه نشود و یک‌باره به شما زنگ نزند.

شوهرتان را با آرامش راهی کنید
وقتی که قرار است همسرتان به سفر کاری برود، او را با آرامش راهی کنید. گریه و بی‌قراری و احیاناً بهانه‌گیری شما برای همراهی با او، فقط شرایط را برای شما سخت‌تر خواهد کرد. برای یک خانم مقاوم لازم است که به همسرش آرامش بدهد که در نبودش می‌تواند همه امور خانه را به راحتی کنترل کند و مشکلی پیش نخواهد آمد.

همسرتان را با خیال راحت راهی سفر کنید. هرچند که فکر او پیش شما خواهد بود، اما با دیدن روحیه قوی شما خیالش راحت خواهد شد که می‌توانید از عهده همه‌چیز بربیایید. با لبخند او را مشایعت کنید تا در طول سفر از این‌که شما را تنها می‌گذارد، عذاب وجدان نداشته باشد.

ادامه مطلب / دانلود

با این نکات ارزشمند به آرامش برسید...

در دنیای پرمشغله امروز، آنچه حتی بیش از سلامت اهمیت دارد این است که چقدر کار در طول یک روز انجام می گیرد. بنابراین تعجبی ندارد که ما میزان بالایی از فشار خون بالا، بیماری عصبی و دیگر بیماری های مرتبط استرس را در دنیای امروز تجربه می کنیم. حتی وقتی هم که به مسافرت می رویم، اغلب با استرس بیشتر از قبل بر می گردیم. بنابراین گاهی سفر هم علاج دردمان نمی شود و آرامش را برایمان به ارمغان نمی آورد. در همین رابطه این مقاله به راهکارهایی می پردازد که با به کار بردن آنها می توانید آرامش را به زندگی پرمشغله خود هدیه کنید.

خنده: خنده خلق و خو را بهبود می بخشد، موجب کاهش تنش و آرامش می شود و محیطی مثبت ایجاد می کند. خنده منحصر به فرد است و موجب افزایش اندورفین و کاهش میزان ترشح  هورمون استرس در بدن می شود. خنده هم برای شما هم اطرافیانتان مفید است.

راز آرامش درون در شادی است

انجام یک کار در یک لحظه: اغلب ما در جهان خلاقیت مدار امروز روی انجام چند کار در یک زمان تمرکز می کنیم و این مساله کیفیت زندگی را پایین می آورد. بنابراین انجام یک کار در یک زمان موجب کاهش استرس می شود و کیفیت کار را بالا می برد.

نظم: سعی کنید همیشه منظم و مرتب باشد. یک میز کاری شلوغ یا یک اتاق به هم ریخته هم می تواند موجب استرس شود. بنابراین نظم و ترتیب بر هر چیزی اولویت دارد.

تمرینات تنفسی: تمرینات تنفسی مختلفی وجود دارد که می توانید به وسیله آنها به آرامش برسید. بهترین نوع آن تمرین دم و بازدم هرکدام به مدت ۴ ثانیه است. روش دیگر نشستن با چشم های بسته و احساس کردن دم و بازدم از ریه هاست. این تمرین تنفس را هرجایی می توان انجام داد؛ در محل کار، زمان ترافیک و در تختخواب قبل از خوابیدن.

راز آرامش درون در ایجاد آرامش در محیط اطراف خویش است

موسیقی: گوش دادن به موسیقی روش خوبی برای کم کردن استرس و لذت بردن از آرامش در طول روز است. البته مطمئن باشید که موسیقی آرامش بخش گوش می دهید موسیقی کلاسیک انتخاب خوبی است که ضربان قلب و فشار خون را پایین می آورد.

تصویرسازی ذهنی: می گویند فکر و جسم با هم در ارتباط هستند. با تصویرسازی ذهنی و تصورکردن خود در محیطی آرامش بخش می توانید آرامش را به خود هدیه کنید. تنها یک دقیقه زمان می برد اما همین یک دقیقه می تواند آرامشی را که می خواهید به شما بدهد.

  باتصویرسازی ذهنی می توانید آرامش را به خود هدیه کنید

ورزش: حتی یک پیاده روی کوتاه مدت تفاوت بسیاری ایجاد می کند. ورزش علاوه بر اینکه شما را از کارتان دور می کند موجب ترشح هورمون اندورفین می شود. ورزش منظم فواید بسیاری دارد از جمله کیفیت خواب را بالا می برد و از بسیاری از بیماری ها جلوگیری می کند.

ادامه مطلب / دانلود

تقویت مهارتهای زندگی ویژه زوج های جوان

تازه ازدواج کرده‌اید و هنوز رگ خواب همسرتان دستتان نیامده است؟! نمی‌دانید چطور خواسته‌تان را به همسرتان بگویید که به او بر نخورد و غرور مردانه‌اش جریحه‌دار نشود؟! باما همراه باشید تا زیر و بم های زندگی مشترک را برایتان بگوییم.

نیازها یکی‌ است؛ زبان آدم‌ها متفاوت است
نیازهای انسان‌ها تفاوت چندانی با هم ندارد بلکه آدم‌ها به خاطر تفاوت در فرهنگ‌های متفاوت، به شیوه‌های مختلفی رشد می‌کنند و مثل هم نیستند، بنابراین نیازهایشان به شیوه‌های مختلفی بیان می‌شود و تفاوت آنچنانی با هم ندارد. در واقع همه آدم‌ها نیازهای زیستی، روانی- اجتماعی و عاطفی دارند اما به‌دلیل سبک متفاوت زندگی‌شان، نحوه بیان نیازهایشان هم با هم متفاوت است.

وقتی آدم‌ها با خصوصیات و هیجان‌های دیگران، با شیوه و سبک زندگی که در آن بزرگ شده‌اند، آشنا نباشند، در روابط بین‌فردی خود دچار مشکل می‌شوند و این اتفاق به‌صورت پررنگ‌تری در روابط بین زن و شوهرها خود را نشان می‌دهد. برای جلوگیری از این مشکلات، باید چند نکته را به خاطر بسپاریم: در بحث‌های مختلف زندگی، مهارتی به عنوان حل مساله وجود دارد و اولین اصل حل مساله این است که بپذیریم «من و همسرم دو آدم متفاوت هستیم و دلیلی ندارد مثل هم باشیم» و این تفاوت ناشی از سبک‌های زندگی و شیوه‌های متفاوت تربیتی است.

شما زنانه می‌بینید و او مردانه!
بپذیرید شما و همسرتان دو جنسیت متفاوت دارید و بسیاری از ویژگی‌های رفتاری افراد، مرتبط با جنس‌شان است، جنس زنانه و جنس مردانه. به همین دلیل نوع نگاه افراد در قالب جنسیت بسیار متفاوت از یکدیگر است و مساله‌ای که برای یک خانم بسیار جذاب است ممکن است برای همسرش جذاب نباشد یا ماجرایی که برای یک آقا جالب است، لزوما مورد پسند همسرش نیست! پس باید دقت کنیم که جنسیت در نوع نگاه، بیان و ابراز احساسات‌مان متفاوت است. اما همه اینها آموختنی است و تمام این رفتارها از بروز عواطف و احساسات، نحوه صحبت کردن، ابراز وجود، درک کردن دیگران و همچنین نحوه مذاکره همه مهارت‌های آموختنی هستند، بنابراین مسائل ژنتیکی نقشی در آنها ندارند و غیرقابل‌حل نیستند.

غرورش را نشکنید
در مقایسه‌های بین مردها، مسائلی به خصوص مثل جربزه، عرضه داشتن و لیاقت داشتن را نباید دستکاری کرد. فرض کنید خانمی بعد از یک مهمانی، به همسرش می‌گوید: «ما و فلانی، هر دو همزمان ازدواج کردیم؛ اما ببین وضع زندگی آنها چطور است و زندگی ما چطور!» نباید فراموش کنیم که توانمندی، هوش و امکانات آدم‌ها با هم متفاوت است و همین تفاوت‌هاست که باعث ایجاد فاصله‌های اجتماعی، اقتصادی و طبقاتی می‌شود.

اگر همیشه قرار باشد یک خانم همسرش را سرزنش کند، این حرف‌ها نه‌تنها کمکی به رشد همسرش نمی‌کند، که اعتماد به‌نفس او را کاهش داده، از توانایی‌هایی که هم که دارد کم می‌کند و به شدت احساس خشم و کینه نسبت به فردی که با او مقایسه شده از خود نشان می‌دهد و این رفتار را در قالب بی‌احترامی، پرخاشگری و… نسبت به کسی که با او مقایسه شده، بروز می‌دهد. در ضمن، وقتی آقایی ببیند که مدام با دیگران مقایسه می‌شود، اول از همه از همسرش منزجر می‌شود چون فکر می‌کند خانم برایش ارزش قائل نیست و داشته‌هایش- مهربانی و… – را نادیده می‌گیرد و فقط امکانات مادی زندگی دیگران را به رخش می‌کشد.

راه رسیدن به هدفتان اینجاست!
اگر خواسته‌ای از همسرتان دارید و مثلا می‌خواهید داشته‌هایتان را رشد دهید، اول به نقاط قوت، قدرت و مثبت او، چه به لحاظ رابطه عاطفی و چه از نظر موقعیت اجتماعی و خانوادگی اشاره کرده، پررنگشان کنید و در موردش صحبت کنید.

همه باید یاد بگیرند
همه آدم‌ها، چه کسانی که تازه تصمیم به ازدواج گرفته‌اند و چه زوج‌هایی که ۲۰-۱۰ سال از زندگی مشترک‌شان می‌گذرد، نیازمند آموزش مهارت‌های زندگی هستند. همه اشکال در روابط بین زوج‌ها به خاطر عدم آگاهی افراد و نبود ابزار و امکانات آموزشی است. به کلاس‌ها و کارگاه‌ها و سمینارها ی مرتبط با مهارت های ارتباطی، فردی و خانوادگی بروید و مهارت‌های خود را تقویت کنید و سطح کیفیت روابط فردی و زناشویی خود را ارتقا دهید.

ادامه مطلب / دانلود

آشنایی با نیاز های همسران در طول روز

درک متقابل زن و شوهر  برای شادی و سلامت رابطه عاطفی در بلند مدت ضروری است. اگر چه فهرستی که در اینجا برایتان نام برده ایم، برای تمام زوج ها یکسان عمل نمی کند (زیرا هر یک از ما شخصیت خاص خود را داریم) اما برای اکثر مردها صادق است.

۵ نیاز روزانه همسرتان را بشناسید

۱٫  احترام
یک مرد همان قدر که به رابطه زناشویی نیاز دارد به احترام نیز محتاج است. حتی زمانی که همسر شما عکس العملی نسبت به رفتارتان نشان نمی دهد، از احترام به او دست نکشید.
باید بگوییم که همسر شما حتی زمان هایی که تظاهر می کند احتیاجی به رفتارهای احترام آمیز شما ندارد، بیش از هر زمان دیگری به آن محتاج است. در ازدواج، اختلاف نظر طبیعی اما احترام به یکدیگر واجب است و این شما هستید که با انتخاب خود آن را در رفتارتان نشان می دهید یا به راحتی از آن می گذرید.

۲٫ تنهایی
مردها در طول روز احتیاج به زمانی برای تنهایی دارند. آنها دوست دارند گاهی گوشه ای آرام بگیرند و دقایق یا حتی ساعاتی را در سکوت سپری کنند. اگر چه این نیاز بهانه ای برای ساعت ها نشستن در مقابل تلویزیون و عدم گفتگو با شما نیست اما بهترین راه این است که گاهی به آنها فرصت دهید تا با خود خلوت کنند.

۳٫ رابطه زناشویی
تمایل مردها به برقراری رابطه جنسی همیشه بیشتر از زنان نیست اما اکثر آقایان رابطه زناشویی را در ابتدای فهرست نیازهای خود برای ازدواج قرار می دهند. لازم نیست هر روز با همسر خود رابطه زناشویی داشته باشید اما آن را در اولویت برنامه های زندگی خود قرار دهید.

۴٫  مفید بودن
مردها دوست دارند بدانند که شغل و فعالیت روزانه آنها تاثیر مثبتی بر جای می گذارد و از طریق رضایت کاری است که آنها انرژی و اعتماد به نفس خود را به دست می آورند. وظیفه شما این است که هم در داخل و هم در خارج از خانه او را برای کاری که انجام می دهد و تلاش می کند، تشویق کنید.

۵٫ حس قدرت
حتما شما هم دیده اید که تمام پسر بچه ها دوست دارند هر چه سریع تر بزرگ و تبدیل به یک ابر قهرمان شوند. این حس قدرت در آنها از بین نمی روند و حتی در دوران بزرگسالی نیز همراه آنها خواهد بود. مردان دوست دارند برای خانواده و شریک زندگی خود یک قهرمان باشند و این شما هستید که می توانید با کلام خود به همسرتان قدرت دهید. با به کار بردن القاب مناسب، بهترین احساس را به همسر خود دهید.

ادامه مطلب / دانلود

چگونه انسان شادی شدم

طی این سالها، خیلی‌ها از من پرسیده‌اند چطور می‌توانم همیشه شاد و خوشحال باشم. بعداز فوت پدرم وقتی که ۱۹ سال داشتم، و زمانی‌که در۲۲ سالگی درآستانه طلاق بودم، اطرافیانم می‌گفتند هرگز حدس نمی‌زدند که زندگیم چگونه است، چون همیشه لبخند می‌زدم.

چیزی را که می‌خواهید، به وضوح مجسم کنید و تغییر فوری در احساس‌تان را ببینید. من فهمیدم، متکی به نفس بودن و به دیگران یاد دادن این‌که چطور در هر شرایطی متکی به نفس باشند، یکی از بزرگ‌ترین استعدادهای من است. برای همین دوست دارم از من بپرسند که چگونه تا این حد سرزنده و بشاش هستم. چون جواب خیلی کوتاه آن این است : بشاش نیستم! بعضی از روزها آن‌قدر احساس ناتوانی و سراسیمگی می‌کنم که فقط می‌خواهم دست از همه چیز بکشم.

اما یکی از دلایلی که به‌طور کلی خیلی شاد و سرحالم این است که به افکار منفی‌ام اجازه نمی‌دهم مدت طولانی مرا تحت کنترل بگیرند. دراعماق وجودم می‌دانم هرچیزی که زجرم می‌دهد درنهایت آن را پشت سر خواهم گذاشت. همچنین چند ترفند هم بلدم که به من اطمینان می‌دهد مسیر احساساتم درست است. این ترفندها من را با کیفیت بالایی از لذت و عشقی که می‌خواهم بخشی از دنیا باشد، هماهنگ و موافق نگه می‌دارد.

مطمئن می‌شوم که وقت آزادم با کارهایی که عاشقشان هستم پُر می‌شود

ذهنی که به اندازه کافی از آن کار نکشیده شده باشد، ذهن شادی نیست. من هر روز به خودم اطمینان می‌دهم که همیشه درحال کارکردن روی پروژه‌های متعددی هستم که به من انگیزه و رشد می‌دهد. به جز روزهای با ارزش تعطیلی، سرم بسیار شلوغ است و همین فرصت کمی برای زیاد فکر کردن به من می‌دهد.

تاجایی که می‌توانم به دیگران انرژی می‌دهم

قدرشناسی و ارادت به دیگران، لذت فراوانی به من می‌دهد، باعث می‌شود دیگران احساس خاصی داشته باشند ، محبت را هرجایی که می‌روم منتشر می‌کنم. امتحان کنید! تا به حال نشده که این‌کار به من روحیه ندهد، ما هرچیزی را که می‌دهیم، به دست می‌آوریم.

چیزی را که می‌خواهم تجسم می‌کنم و رویش متمرکز می‌شوم

ذهن من به آسانی می‌تواند به “بدترین حالت ممکن” تغییر پیدا کند مگر این‌که باهشیاری افکار منفی را برانم. من دائم به خودم دلیل کارهایم و چیزی را که به دنبالش هستم یادآوری می‌کنم. چیزی را که در جستجویش هستید به روشنی تجسم کنید و تغییر فوری در احساس‌تان را ببینید. تصور و تجسم همچنین به شما خلاقیت شگفت‌انگیزی می‌دهد تا دست به عمل زده و رویاهای‌تان را به واقعیت تبدیل کنید.

خواسته‌ام را می‌گویم و احساس گناه هم نمی‌کنم

خواسته‌ام چه یک میز بهتر در رستوران سنترال پارک باشد و چه میزان درخواستی برای کارهای مختلف، مطرح کردن چیزی که می‌خواهم، به من این اطمینان را می‌دهد که جرات، آزادی و اعتبار را حس کنم. فرونشاندن خواسته‌های‌تان مانند مصرف داروی ضعیف کننده است. تنها راهش، شناخت و تعیین چیزهایی هستند که برای‌تان اهمیت دارند، به خودتان اجازه دهید تا بدانید لایقش هستنید و به خودتان بابت خواستن خواسته‌های‌تان افتخار کنید. من مرتبا از خودم می‌پرسم ” من واقعا چه می‌خواهم؟ ” و اجازه می‌دهم قلبم هدایتم کند.

به این فکر می‌کنم که در گذشته بابت زندگی که الان دارم چقدر می‌توانستم شاد باشم

۵ یا ۱۰ سال پیش اگر کسی به من می‌گفت، زندگی که الان دارم را خواهم داشت، بی نهایت خوشحال می‌شدم. مطمئنم خیلی از شما همیم احساس را نسبت به جایی که الان هستید دارید. مرتب به خودم یادآوری می‌کنم حین این‌که همیشه برای رسیدن به اهداف جدید تلاش خواهم کرد، درزمان حال هم به بهترین شکل ممکن عمل می‌کنم.

هر روز ، از چیز جدیدی برای انگیزه گرفتن استفاده می‌کنم

اگر روزی را از دست بدهم، برایم مهم است. موزیک گوش می‌دهم، کتاب می‌خوانم، و به وب سایت‌های الهام بخش سر می‌زنم. الهام بخشی و انگیزه بیرونی، الهام درونی را تا حد فراوانی تغذیه و تقویت می‌کند. من نمی‌توانم بدون آن زندگی کنم.

لیست ساده‌ای است اما برای من کاربرد دارد، شما برای شاد ماندن چه می‌کنید؟ دوست دارم توصیه‌های شما را بشنوم!

ادامه مطلب / دانلود

اشتباهات افراد موفق در هزینه و پول شان

افرادی که در زندگی شان موفق هستند، برای رسیدن به موفقیت شان برنامه ریزی های سختی داشته اند. سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که افراد موفق با پولشان چه کارهایی انجام می دهند؟

مدیریت موثر پول، مهارتی مهم در موفقیت است. خیلی از افراد موفق از سال های اولیه زندگی شان، تصمیم می گیرند که در مورد پول کارآمد باشند.

زندگی بر مبنای درآمدتان یک مهارت مدیریت مالی است. بعضی از ثروتمندترین افراد دنیا با تمام وجود این اصل را به کار بسته اند. برای مثال، سر جان تمپلتون، سرمایه گذار افسانه ای که تبدیل به یک میلیاردر شد، حتی وقتی از راه های محدود رشد کرد، ۵۰ درصد از درآمدخود را پس انداز کرد. اگر این بیش از حد توان شماست، نگران نباشید. می توانید با پس انداز ۱۰ تا ۱۵ درصد از درآمدتان به موفقیت مالی دست یابید.
نکته: با جستجوی راه هایی برای پس انداز آغاز کنید.

برای افراد موفق ارزش کالا مهم تر است
قیمتی که برای یک غذا یا یک لباس یا سرمایه گذاری در کاری می پردازید تنها بخشی از داستان است. افراد موفق به ارزش آن کالا هم می اندیشند. در سرمایه گذاری ها، چشم انداز رشد آن سرمایه گذاری در آینده را در نظر می گیرند.

برای موارد شخصی، در پی محصولاتی با کیفیت بالا هستند که عمر بیشتری داشته باشند. برای مثال، ممکن است یک جفت کفش خوش دوخت تجاری قیمتی معادل ۲۰۰ دلار یا بیشتر داشته باشد اما اگر از این کفش ها به خوبی نگهداری شود، سال ها عمر خواهند کرد.
نکته : محصولاتی با کیفیت بالا خریداری کنید که برای مدتی طولانی دوام داشته باشند.

افراد موفق می دانند که سپرده های خود را چگونه مدیریت کنند
باید حدی بر اقساط خود در ماه بگذارید. به گزارش CNN، متوسط قیمت لوازم خانگی آمریکایی بیش از ۱۵ هزار دلار بدهی و قسط همراه خواهد داشت. همچنین افراد موفق همیشه گوشه چشمی به کارمزدهای بانکی خود دارند؛ اینکه چه مقدار برای استفاده از ATM و تراکنش های دیگر می پردازید. وقتی نحوه کار سیستم را درمی یابید، اجتناب از این کارمزدها بسیار راحت خواهد بود.
نکته : تنها مرور ۵ تا ۱۰ دقیقه ای حساب مالی تان در هر ماه، تمام وقتی است که برای درک این کارمزدها و صرفه جویی در آن لازم است.

افراد موفق در پی راه هایی برای کسب درآمد بیشتر هستند

افراد موفق بعد از تغییرات بزرگ در زندگی دارایی خود را با آن هماهنگ می کنند
آیا اخیرا ازدواج کرده اید؟ آیا همسرتان از آرزوهای تان اطلاع دارد؟ اینها نکاتی هستند که افراد موفق در امور مالی به طور موثر انجام می دهند. اختصاص دادن وقتی برای مرور زندگی خود و طرح های مالی تان حداقل یک بار در سال، روشی عالی برای قرار گرفتن در قله تغییرات مهم است.

افراد موفق به درآمدی راکد قانع نیستند؛ در پی راه هایی برای افزایش درآمد هستند
بعضی ها درخواست پول بیشتری ندارند یا فقط برای افزایش چند درصدی و محدود خود را آماده می کنند. متاسفانه آن میزان درآمد یعنی که شما بی حرکت ایستاده اید و تورم، قدرت خرید شما را در خود می بلعد. در عوض، افراد موفق در پی راه هایی برای کسب درآمد بیشتر هستند. درآمد بیشتر، انتخاب هایی برای علایق شخصی و نوعی حس امنیت به شما می دهد.

افراد موفق عملیات روزانه برای افزایش درآمد خود انجام می دهند. برای مثال، در دوره هایی آموزشی برای افزایش مهارت هایشان شرکت می کنند یا در ایده هایی برای افزایش خلاقیت شرکت خود همکاری می کنند. آنها می دانند که چگونه برای پول بیشتر، اقدام کنند.
نکته: به خود لطفی بکنید و زمینه هایی را بیاموزید که درآمد بالا دارند.

افراد موفق یک زنگ هشدار دوره ای برای هر ماه در تقویم خود برای مرور حساب های مالی شان دارند
رسیدن به موفقیت مالی نیازمند ایجاد عادت هایی آرام و مستمر است. این می تواند شامل عادت کنترل ترازنامه مالی تان شود. افراد موفق هر ماه، زمانی حدود ۳۰ تا ۶۰ دقیقه را به مرور تمامی حساب های مالی خود اختصاص می دهند : سرمایه گذاری ها، حساب های بانکی، کارت های اعتباری و … وقتی خطایی نادیده انگاشتنی را می بینند، بلافاصله دست به کار می شوند.

افراد موفق در مورد پول، ریسک های احمقانه نمی کنند
از قول وارن بافت Warren Buffett گفته اند: «دو قانون پول: قانون شماره یک این است که هرگز پول را از دست ندهید. قانون دو: به قانون یک توجه کنید.» تمامی سرمایه گذاری ها تا حدودی خطر به همراه دارند (و بنابراین پتانسیل از دست دادن پول را هم دارند.) گفته شده که افراد موفق از دو ابزار قدرتمند برای اجتناب از ضرر و شکست استفاده می کنند. آنها ارزش بیمه و ایجاد دارایی درآمدزا برای کنترل خطر را درک می کنند. (مثل خانه و بیمه عمر)

افراد موفق مسوولیت را به افراد متخصص واگذار نمی کنند
افراد موفق در پی توصیه های افراد متخصص هستند و با این وجود هرگز مسوولیت را واگذار نمی کنند. برای مثال، بسیار معقول است که توصیه هایی را از حسابدار مالیاتی برای برنامه ریزی امور مالی جویا شوید اما، افراد موفق برای پرسیدن وقت می گذارند و آن فرد را برای گرفتن توصیه هایش ارزیابی می کنند.

افراد موفق می دانند که موفقیت مالی تنها یک جنبه از زندگی موفق است
در پی موفقیت مالی بودن هدفی ارزشمند است. منابع مالی مهم، انتخاب های بیشتری را در اختیار شما قرار می دهند تا به دلایلی که باورشان دارید، وقت و انرژی اختصاص دهید. همچنین می تواند به معنی دسترسی پیشرفته به تکنولوژی، بهداشت و فراغت باشد ولی افراد موفق درک می کنندکه موفقیت مالی تنها یک جنبه از زندگی موفق است. برای مثال، نادیده گرفتن سلامتی در دنبال پول رفتن، یک استراتژی بسیار ضعیف محسوب می شود.

ادامه مطلب / دانلود

چگونه ترس از ازدواج را از بین ببریم؟

ازدواج یکی از مهم‌ترین تصمیمات زندگی هر جوانی است و داشتن ترس و اضطراب از این انتخاب سرنوشت‌ساز کاملا طبیعی است. اغلب جوانان به این می‌اندیشند که مبادا ازدواج ناموفقی داشته باشند یا بعدها از ازدواج شان پشیمان شوند، از این می‌ترسند که شاید درباره طرف مقابل قضاوت درستی نداشته باشند و تصمیمی بگیرند که آینده‌شان را تباه کند.
اگر شما هم دچار این ترس ها هستید، برای مقابله با نگرانی هایتان به این راهکارها متوسل شوید:

علت ترس را مشخص کنید
بسیاری از افراد از خود ازدواج نمی‌ترسند، بلکه از حواشی و احتمالاتی که شاید درصد وقوع آنها بسیار اندک است ترس و وحشت زیادی دارند. در جستجوی شناخت عواملی باشید که در اجتناب شما از ازدواج نقش دارد، برای خود معین کنید که دقیقا از چه چیز می‌ترسید؛ با مروری بر گذشته، شرایط زندگی، باورهای خود خواهید توانست علت اصلی مشکل‌تان را پیدا کنید. پس از یافتن عوامل درستی و نادرستی آنها را بر اساس تفکر خود زیر سوال ببرید و نتیجه را در برگه‌ای برای خود یادداشت کنید.

آیا عوامل تاثیرگذار بر ترس شما از ازدواج واقعا موانع غیرقابل حلی است یا این که می‌توان آنها را حل کرد؟ احساس می‌کنید بعد از ازدواج چه تغییری در زندگی‌تان اتفاق بیفتد؟ و… بهتر است تمام صحنه‌هایی که باعث ایجاد ترس در شما می‌شود و بدترین تصویر ذهنی را که باعث انصراف شما از ازدواج می‌شود، مجسم کنید، سپس به این مطلب بیندیشید که چگونه می‌توانید برترس‌تان فائق آیید و اوضاع را بهبود بخشید.

برای زندگی‌تان برنامه‌ریزی کنید
پیش از اقدام به ازدواج تکلیف خود و زندگی آینده‌تان را معلوم کنید. چقدر برای پذیرفتن یک نفر در کنارتان آمادگی دارید؟ چگونه همسری را دوست دارید؟ چه کسی مسئول تامین مالی زندگی خانوادگی‌تان خواهد بود؟ آیا تمایل دارید شاغل باشید؟ کجا زندگی خواهید کرد؟ هر کس در زندگی مشترک آینده‌تان مسئول چه کارهایی خواهد بود؟ انجام چه کارهایی توسط همسرتان شما را ناراحت می‌کند؟ و…
بعد از یافتن پاسخ پرسش‌ها و مشخص کردن تکلیف زندگی آینده، می‌توانید با در دست داشتن دورنمایی از زندگی مشترک با طرف مقابل‌تان مواجه شوید، اگر چه شاید مطرح کردن نظرات و سوالاتتان قدری مشکل باشد، اما بدانید این امر چیزی از اهمیت قضیه کم نمی‌کند و شما موظفید همه چیز را راجع به خود و برنامه زندگی‌تان‌ با کسی که قصد زندگی با او را دارید در میان بگذارید. بی‌شک مرحله پرسش و پاسخ، شما را بیش از پیش به یکدیگر نزدیک کرده و گاه حتی شما را با مشکلات پیش روی خود آشنا می‌کند.

سراغ مناسب‌ترین‌ها بروید
گاهی شما ترس از ازدواج ندارید بلکه از ازدواج با شخص بخصوصی می‌ترسید، باید بدانید ‌شناخت نداشتن از طرف مقابل علت اصلی ترس از ازدواج و تردید در انتخاب است؛ مثلا او را بدرستی نمی‌شناسید یا در مورد خصوصیات اخلاقی او دچار تردید هستید و واقعا نمی‌دانید بین کلام و عملش هماهنگی وجود دارد یا خیر؟ در چنین شرایطی لازم است اول از همه با خود صادق باشید و به منطق‌تان اعتماد کرده، تصمیم بگیرید و فرد مناسبی را برای ازدواج انتخاب کنید. بررسی کنید و ببینید معیارهای ازدواج‌تان چیست و این فرد منتخب تا چه حد با معیارهای شما هماهنگی دارد، از سوی دیگر میزان تلاش خود را برای شناختش بیشتر کنید، با بزرگ‌ترها و افراد صاحب‌نظر و اهل فن صحبت کنید و نظر آنها را هم جویا شوید.

انتظارات و توقعات خود را بهینه‌سازی کنید
هیچ‌کس کامل نیست؛ نه شما و نه فرد مقابل‌تان،بنابراین اگر انتظار ازدواج با کسی را دارید که زندگی‌تان را زیر و رو کند، مطمئن باشید سخت در اشتباهید و هیچ فردی را نمی‌توانید پیدا کنید که با چنین خیالات خامی حاضر به زندگی با شما باشد. ساده‌لوحانه است اگر تصور کنید بعد از ازدواج همه چیز خوب و عالی پیش برود و صلح و آرامش کامل در هر ثانیه و هر روز زندگی مشترک‌تان جاری باشد. اختلاف در عقاید و سلایق، سوءتفاهم، اختلاف و مشاجره و… جزء جدایی‌ناپذیر هر ازدواجی است و صد البته جستجوی روش‌هایی برای سازگاری با همسر و یافتن راه‌هایی برای غلبه بر مشکلات از جمله کلیدهای موفقیت در هر ازدواجی است؛ در واقع نگاه منطقی و واقع‌بینانه در مورد ازدواج یکی از راه‌های اصلی غلبه بر ترس از ازدواج است، به همین دلیل توصیه می‌کنیم تفکرات اشتباه خود را اصلاح کنید و بپذیرید که ازدواج فرآیندی پویاست و موفقیت آن منوط به تلاش سخت دوجانبه است، همچنین بهتر است خود را برای عبور از بحران‌های زندگی آماده کنید و برای بهبود آن از خود مایه بگذارید.

  در مورد پیامدهای ازدواج‌تان صادق و واقع‌بین باشید

شناخت‌تان را عمیق کنید
به دنبال شناخت اولویت‌ها و جنبه‌های مهم زندگی خود و طرف مقابل‌تان باشید و در جنبه‌های مهم ازدواج به توافق برسید. هرچه بیشتر یکدیگر را بشناسید و از روحیات و خلقیات هم آگاه شوید، بهتر می‌توانید به انتخاب‌تان اعتماد کنید و با اطمینان بیشتری به ادامه رابطه بیندیشید. به دنبال رفع ابهامات باشید؛ هرچه مسائل مبهم کمتری در میان باشد، درصد موفقیت رابطه افزایش می‌یابد، اگرچه وجود اختلاف نظر در هر رابطه‌ای کاملا طبیعی است. به حرف‌های طرف مقابل‌تان به دقت گوش دهید و دیدگاه‌های شخصی او را مدنظر داشته باشید، بهتر است راجع به انتظارات، باورها، عقاید، علاقه مندی‌ها و… سوال کنید و توضیحات بیشتری بخواهید، همچنین در نهایت احترام و ادب نقطه‌نظرهای شخصی‌تان را نیز به او انتقال دهید. اگر در مورد پیامدهای ازدواج‌تان صادق و واقع‌بین باشید بی‌شک خواهید توانست معنا و مفهوم واقعی ازدواج را درک کرده و به راحتی متوجه این مطلب شوید که آیا فرد مورد نظرتان با شرایط فعلی شما همخوانی دارد یا خیر.

درباره نگرانی‌هایتان گفت‌وگو کنید
صحبت کردن راجع به ترس‌ها و نگرانی‌ها نه‌تنها نشانه ضعف شما نیست بلکه نشانه‌ای از قدرت شناخت شما نسبت به خویش است. بدون هیچ رودربایستی یا سانسور افکار و هیجاناتتان در مورد علت دلواپسی‌هایتان با طرف مقابل حرف بزنید. مثلا برخی دختران هراس دارند که بعد از ازدواج فرصت ادامه تحصیل را از دست بدهند و به همین دلیل تا به پایان نرساندن تحصیلاتشان ترجیح می‌دهند به ازدواج فکر نکنند. گاهی در میان گذاشتن نگرانی‌ها با فرد مقابل به شما کمک می‌کند بتوانید مساله را به اتفاق او رفع و رجوع کنید.

رازهای موفقیت را بشناسید
صحبت با افرادی که ازدواج موفقی داشته‌اند، یکی از موثرین روش‌های غلبه بر ترس از ازدواج است. از آنان بخواهید اسرار موفقیت‌شان را با شما در میان بگذارند، این افراد می‌توانند به شما اطمینان دهند که آنها نیز مانند شما قبل از ازدواج ترس‌ها و نگرانی‌هایی داشته‌اند اما بعد از ورود به زندگی مشترک توانسته‌اند نگاه خود را به زندگی تغییر دهند و برای مشکلاتشان دنبال چاره باشند. چگونگی مدیریت زندگی، راهنمایی‌ها و توصیه‌های آنان را جدی بگیرید و برای ازدواج شاد و موفق خود برنامه ریزی کنید. همچنین همیشه یادتان باشد هیچ‌گاه به دنبال کسی نگردید که بتوانید با او زندگی کنید، بلکه همیشه به فکر کسی باشید که بدون او قادر به زندگی نباشید.

مشاوره پیش از ازدواج فراموش نشود
ترس از ازدواج تا حدی طبیعی است اما اگر خارج از حد طبیعی باشد باید آن را جدی بگیرید چه بسا این ترس افراطی نشانه‌ای از عدم آمادگی فرد برای ازدواج محسوب می‌شود. حتما پیش از اقدام برای انتخاب شریک زندگی و تشکیل زندگی مشترک برای مشاوره‌های پیش از ازدواج به یک مشاور مراجعه کنید، البته این بدان معنا نیست که شما مشکل دارید بلکه می‌خواهید از توصیه‌های حرفه‌ای یک متخصص برای انتخاب همسر استفاده کنید. اطلاعات و گفت‌وگوهای صریح و بی‌پرده تحت نظر یک شخص سوم متخصص، می‌تواند به شما کمک کند تا تصمیم نهایی خود را برای ازدواج با اطمینان بیشتری اتخاذ کنید. اگرچه گذراندن دوره‌های آمادگی ازدواج، آموزش‌هایی از قبیل شیوه‌های درست انتخاب همسر، روش‌های شاد زیستن در زندگی زناشویی، آشنایی با تفاوت‌های شخصیتی زنان، مردان و… بسیار مفید است و نقش موثری در کاهش و غلبه بر ترس شما از ازدواج خواهد داشت.

ادامه مطلب / دانلود

جبران اشتباهات بزرگ زندگی

جبران اشتباهات بزرگ زندگی

همه انسان ها اشتباه می کنند. در زندگی حرفه ای خود می توانید مشاغل یا فرصت های اشتباهی را انتخاب کنید. این اشتباه ها بر اساس موقعیت افراد تغییر می کند. می توانید در زندگی مرتکب اشتباه هایی بشوید که شما را از بالا به پایین بکشد. بنابراین، جبران چنین اشتباه هایی مساله ساده و کم اهمیتی نیست.

استیو توباک نویسنده این مطلب می گوید: من یک بار هارد کامپیوتر رئیس خود را پاک کردم. پس از اینکه او

ادامه مطلب / دانلود

چندی پیش مطلبی را در خصوص غلبه بر تنبلی منتشر کردیم که در آن به طور ویژه در خصوص تکیه بر اراده صحبت شده بود، حال آن‌ که ضعف در اراده به عنوان یکی از عوامل ایجاد تنبلی در افراد قابل بحث است.

نکاتی پرکاربرد در زندکی افراد کم اراده

وقتی ما در توصیف خصوصیات شخصی می‌شنویم یا می‌گوییم فلانی کم اراده است، فردی ناموفق و غالبا ناراحت تجسم می‌شود که توانایی انجام هیچ کاری را به صورت کامل و به تنهایی ندارد.

اگر این رفتارها برای شما آشناست و حتی تجربه آن را دارید، نگران نباشید چرا که شما تنها نیستید. در حقیقت افراد زیادی هستند که با این مشکل دست و پنجه نرم می‌کنند. اما این بدان معنی نیست که کم‌ارادگی یک مشخصه ذاتی است بلکه انتخاب شماست. شما به خودتان و توانایی‌هایتان باور ندارید و برای شما ساده‌تر آن است که در مواجه با کارها بگویید «من نمی‌توانم»!
اما واقعیت این است که شما می‌توانید هر کاری را که اطرافیان‌تان انجام می‌دهند، انجام دهید و شاید حتی در به انجام رساندن امور از آن‌ها موفق‌تر باشید. تنها لازم است که بخواهید. شما هم می‌توانید عادات غذایی سالم کسب کنید، تمرین‌های ورزشی منظم انجام دهید، پروژه‌های نفس‌گیر کاری را به پایان رسانید و به اهداف خود دست یابید.

بنا به تعریف انجمن روانشناسی آمریکا، «اراده» توانایی مقاومت در برابر وسوسه‌های کوتاه مدت برای بدست آورده اهداف بلند مدت است.
برای یک زندگی شاد و موفق شما به اراده نیاز دارید و اگر فکر می‌کنید به اندازه کافی در این زمینه قوی نیستید، این چند راهنمایی ممکن است برای شما مفید باشد.

۱ – مثبت بیاندیشید

تفکر مثبت می‌تواند زندگی شما را بهبود دهد، یک روز کسل‌کننده و تاریک را روشن سازد، حس خوب و نگاه خوب ایجاد کند و در نتیجه آن شما روابط موثرتری برقرار خواهید کرد و فرد موفق‌تر و سالم‌تری خواهید بود. افراد مثبت‌اندیش ارده بیشتری برای تحقق اهداف خود دارند، در نتیجه اگر فرد کم اراده‌ای هستید کار را از پرورش نگرش مثبت آغاز کنید.

یادبگیرید که چگونه بر شرایط و روزهای سخت لبخند بزنید و در برابر وسوسه‌ها مقاومت کنید تا زندگی شما قابل تحمل‌تر و شادتر باشد.

۲ – غذای سالم بخورید

اگر لازم باشد باید بارها بارها یادآوری کرد که غذای سالم بخورید. یک برنامه غذایی سالم کلید جسم و روح سالم است و درنتیجه شما سطح انرژی بیشتر، اراده بیشتر و در نهایت زندگی طولانی‌تری خواهید داشت. خوردن یک صبحانه مناسب در ابتدای روز به شما کمک می‌کند تا انرژی لازم را برای فعالیت‌های روزمره کسب کنید، وزن خود را کنترل کنید و در برابر مشکلاتی که در طول روز با آن مواجه می‎شوید آسان‌تر و عاقلانه‌تر رفتار کنید.

نکته جالب این است که زمانی که به واسطه عادات غذایی سالم اندام شما متناسب شد، اعتماد به نفس بیشتری پیدا می‌کنید و نوع حضور شما در جامعه و محیط کاری پررنگ‌تر خواهد شد و موفق‌تر خواهید بود. هم چنین شما به میان وعده‌ و شام مناسب و سالم و میزان کافی آب در طول روز احتیاج دارید که پاسخ‌گوی نیازهای بدن شما باشد.

۳ – فعال باشید

برای داشتن جسمی سالم و ورزیده علاوه بر رعایت رژیم‌های غذایی سالم و داشتن ذهنی مثبت‌اندیش باید فعالیت کنید. عادات قدیمی لم دادن جلوی تلویزیون و یا ساعت‌ها با لپ‌تاپ و ابزارهای اجتماعی سرگرم بودن را ترک کنید.
نیازی نیست برای انجام فعالیت‌های جسمی خود را مقید باشگاه‌های ورزشی و یا قوانین خاصی کنید، یک پیاده‌روی ساده، تمیز و مرتب کردن خانه، بازی با بچه‌ها و یا رفت و آمد از پله به جای آسانسور می‌تواند تاثیرگذار باشد.

۴ – از شر حسادت و دشمنی خلاص شوید

افرادی که اراده و اعتماد به نفس کافی ندارند تمایل به حسادت و دشمنی با دیگران دارند. حسادت می‌تواند زندگی موفق‌ترین افراد را هم به تباهی بکشد و شما را از مولد بودن و شادی‌های معمول زندگی محروم کند و خود سرآغاز بیماری‌های روحی از جمله اضطراب و افسردگی و به تبع آن بیماری‌های جسمی باشد.

اگر از بند اسارت حسادت و دشمنی رها شوید و حواس‌تان را متمرکز زندگی خودتان کنید کم‌کم اراده و اعتماد به نفس بیشتری خواهید یافت.

۵ – خود را با دیگران مقایسه نکنید

این که دوستان و اطرافیان شما اراده بیشتری برای انجام کار مشخصی دارند بدان معنی نیست که از شما بهتر و قویتر هستند. اعتماد داشته باشید که ممکن است توانایی و اراده شما حتی بیشتر از آن‌ها باشد و فقط شما نیاز به زمان و مسیری دارید که توانایی شما کشف شود.

الگوبرداری و تکرار یکسری از عادات افراد موفق و بااراده می‌تواند برای شما بسیار کارآمد باشد، اما به یاد داشته باشید این بدان معنا نیست که زندگی شخصی خود را مختل کنید و با الگوبرداری کورکورانه در زندگی فرد دیگری زندگی کنید. خودتان باشید و ازآن مهم‌تر خودتان را دوست داشته باشید و به خودتان افتخار کنید.

۶ – استرس خود را کاهش دهید

به طور قطع بسیاری از شما اثرات سوء و مشکلاتی را که استرس برای سلامت، آرامش و رفاه ما ایجاد می‌کند می‌دانید. در این خصوص مطلبی در خصوص نقش استرس در ساز و کار مغز انسان منتشر خواهد شد که می‌تواند در روشن شدن برخی از زوایای مخرب استرس کمک‌کننده باشد. در زندگی‌های امروزی تنش‌ها و فشارهای روزمره به گونه‌ای است که تجویز نسخه «استرس نداشته باش» به یک شوخی بیشتر شبیه است تا یک پیشنهاد راه‌گشا. چیزی که برای ما اهمیت ویزه دارد کنترل سطح استرس است!

بنابراین اگر احساس می‌کنید همواره مضطرب هستید و استرس زیاد سلامت و زندگی شما را به خطر انداخته است، باید روش‌های مقابله با استرس بیاموزید. به عنوان یک راه حل ساده و در دسترس پیاده‌روی، تنفس عمیق و طبیعت‌گردی می‌تواند در کاهش و کنترل سطح استرس مفید باشد.

۷ – کتاب‌های انگیزشی بخوانید

به اعتقاد من کتاب خواندن یک روش قدرتمند است که به ما کمک می‌کند تا احساس بهتری داشته باشیم، تکنیک‌های بهتر زندگی کردن را بیاموزیم، برای مشکلات خود راه‌حل‌های مناسب بیابیم و در نهایت خواندن چند صفحه از یک کتاب انگیزشی می‌تواند در افزایش اراده و بهبود سطح زندگی ما موثر باشد.

طبق معمول مقالات گذشته یادآوری می‌کنیم که از خواندن کتاب‌های اینترنتی اجتناب کنید و اگر در خانه حس و حال خواندن کتاب را ندارید، قرار گرفتن در محیط کتابخانه از آن‌جهت که شما را از حواس پرتی و وسوسه‌های روزمره دور می‌کند و عده‌ای را مشغول کتاب خواندن می‌بینید، می‌تواند به شما کمک کند که به خواندن موضوعات مورد علاقه خود شوق و تمایل پیدا کنید.

۸ – قلب خود را از عشق لبریز کنید

وقتی که در خصوص عشق صحبت می‌کنیم منظورمان تجربه یک رابطه عاشقانه و داشتن یک شریک عشقی نیست، بلکه منظور دوست داشتن جنبه‌های مختلف حیات است. لیستی از افراد، کارها، مکان‌ها، غذاها و هر آن‌چه که دوست دارید را تهیه کنید. شاید در طول روز به سادگی از کنار این علایق گذر می‌کنید و آن‌ها را نادیده می‌گیرید. دوست داشتن هر یک از جنبه‌های زندگی به شما انگیزه و بهانه برای تلاش و ادامه حیات می‌دهد.

همه شما می‌توانید کارهای بزرگ انجام دهید و ارداه پولادین داشته باشید، تنها باید بخواهید و در مسیر صحیح گام بردارید.

ادامه مطلب / دانلود

مثبت اندیشیدن آدمی را در رسیدن به اهداف زندگی یاری می کند و سبب افزایش شور ، نشاط و کارآمدی و سازندگی می شود. به گزارش خبرآنلاین، برای رشد و گسترش نگرش مثبت به آینده در خود باید:

چگونه در زندگی مثبت اندیش باشیم؟

۱ – جایگاه های سودمند و خوشایند را در ذهن خود مجسم کنید.

۲ – هنگام سخن گفتن از واژگان مثبت بهره ببرید.

۳ – همواره کوشش کنید اندیشه های منفی و خطا را از ذهن خود دور کنید.

۴ – به جنبه های مثبت و سازنده زندگی تان نگاه کنید.

۵ – با دارندگان اندیشه های مثبت، رفت و آمد کنید.

۶ – از فیلم ها و داستان های الهام بخش سود جویید.

۷ – آن چیزی را در ذهن خود ببینید که دوست دارید رخ دهد.

۸ – بیاموزید که بر اندیشه های خودتان چیره باشید.

۹ – کارهایی را در ذهن خود تکرار کنید که در شما انگیزه می آفریند.

۱۰ – تمرکز و مراقبه را بیاموزید و تمرین کنید.

۱۱ – مهارت شاد بودن و شاد زیستن را بیاموزید.

۱۲ – توجه داشته باشید که حتی برداشتن یک گام به سوی مثبت اندیشی، سبب رفتارهای نو و شادی آفرین در زندگی تان می شود.

۱۳ – ورزش را فراموش نکنید.

۱۴ – به خنده و خوشی اهمیت بدهید.

۱۵ – به جای ناتوانایی های تان، توانمندی های تان را ببینید.

۱۶ – در برابر ناداشته های تان، داشته های تان را ببینید.

۱۷ – در کنار نگاه واقع بینانه به زندگی، منفی بافی را از خودتان دور کنید.

۱۸ – باور به « نمی توانم » را فراموش کنید.

ادامه مطلب / دانلود

همه ما تا به حال درباره افراد موفق و رمز و رازهای رسیدن‌شان به موفقیت مطالبی خوانده ایم یا حرف‌هایی شنیده ایم. به گزارش تسنیم، آن چه در ادامه می خوانید اندکی متفاوت از آن هایی خواهد بود که خوانده یا شنیده اید.

آشنایی با نحوه موفقیت این افراد مشهور...

۱ – بیل گیتس / یک ساعت مطالعه :

بیل گیتس رئیس شرکت مایکروسافت هر شب قبل از خواب حدود یک ساعت درباره تمامی مسائل نظیر سیاست و اخبار اقتصادی روز مطالعه می کند. دانشگاه اسکز در سال ۲۰۰۹ مطالعاتی انجام داد که بر اساس آن ۶ دقیقه مطالعه روزانه می تواند استرس را تا ۶۸ درصد کاهش دهد. از دیگر خواص مطالعه در بلند مدت، به تاخیر انداختن ابتلا به آلزایمر گزارش شده است.

۲ – دکتر چارلز چیسلر / خاموش کردن تلفن همراه و وسایل الکترونیکی :

دکتر چارلز چیسلر رئیس دانشگاه هاروارد آمریکا بر این باور است که نور آزاد شده از صفحه تلفن های همراه باعث فرستادن پیام هایی به ذهن ما می شود که ذهن ما را فعال نگاه می دارد و باعث می شود دستور آزادسازی مواد شیمیایی به هنگام خواب در بدن به تعویق بیفتد که برای خواب ما مشکل آفرین می شود. اگر می خواهید شب ها راحت و آسوده بخوابید تلفن همراه خود را در اتاق دیگری و دور از دسترس قرار دهید.

۳ – ورا وانگ / انجام فعالیت های خلاقانه :

ورا وانگ که باید لقب معروف ترین طراح مد و لباس جهان را به او داد، همواره قبل از خواب به طراحی می پردازد. شاید بهترین زمان برای انجام فعالیت های خلاقانه در سکوت و آرامش شب باشد. مطالعات نشان می دهد که افرادی که سحر خیز هستند به هنگام شب در انجام فعالیت های خلاقانه موفق تر عمل می کنند. این گونه افراد به هنگام شب بهتر می توانند مسائل منطقی را تحلیل کنند و همچنین راحت تر به ارتباطات بین ۲ موضوع پی می برند و در نتیجه در فعالیت ها و عملیات های خلاقانه موفق تر ظاهر می شوند.

۴ – فردریک اسمیت / برنامه ریزی برای روز بعد :

مدیر شرکت اکسپرس آمریکا که بزرگ ترین شرکت های هواپیمایی باری دنیا شناخته می شود، همواره قبل از خواب به بررسی برنامه روز بعد خود می پردازد و بنابراین صبح ها به راحتی می تواند بعد از بیدار شدن بلافاصله به سراغ فعالیت روز و آن چه باید انجام دهد برود. مطالعات صورت گرفته نشان می دهد که آن دسته از کسانی که شب ها قبل از خواب برنامه روز بعدی خود را آماده می کنند می توانند به مراتب انسان های موفق تری باشند و بعد از مدتی پیشرفت ها و قدم های بزرگی در زندگی برمی دارند.

ادامه مطلب / دانلود

صفحه 2 از 5 قبلی 123 بعدی ...»
css.php