مطالب دسته بندی : روانشناسی

آیا نسبت به گوشی معتاد هستید + تست

وقتی شارژ تلفن هوشمند شما همراه‌تان نیست و باتری‌اش رو به تمام شدن می‌رود، چه احساسی پیدا می‌کنید؟ حسی شبیه به گم کردن یکی از عزیزان‌تان سراغ شما می‌آید و اضطرابی همراه با ناراحتی در دل‌تان می‌نشیند؟ اگر با فاصله گرفتن از تلفن هوشمندتان حس از دست دادن آزار‌دهنده‌ای که نمی‌توانید با آن کنار بیایید و احساس پوچ و گنگی که شما را میان زمین و آسمان نگه می‌دارد سراغ شما می‌آید، یعنی به «نوموفوبیا» یا «ترس از زندگی بدون تلفن همراه» مبتلا شده‌اید. نوموفوبیا، فوبیا یا ترس مرضی جدیدی است که هر روز قربانیان بیشتری می‌گیرد. اگر شما هم به یک گوشی‌باز حرفه‌ای تبدیل شده‌اید یا احساس می‌کنید پناه بردن مداوم همسرتان به تلفن همراهش میان شما فاصله ایجاد کرده، به سوالات تستی که در ادامه آورده‌ایم پاسخ دهید. نمره‌ای که از این تست می‌گیرید، روشن می‌کند که چقدر حال‌تان خراب است.

وقتی باتری تلفن همراه‌تان رو به اتمام می‌رود دچار نگرانی و حتی وحشت می‌شوید؟ شما تنها کسی نیستید که چنین احساسات آزار‌دهنده‌ای را هنگام دور شدن از گوشی هوشمندش تجربه می‌کند. محققان می‌گویند آمار مبتلایان نوموفوبیا هر روز بالاتر می‌رود و توصیه می‌کنند که برای سنجش میزان درگیر شدن‌تان با این فوبیا، به ۲۰ سوالی که در ادامه آورده‌ایم پاسخ دهید. بیماری نوموفوبیا خودش را با علائمی مثل ناتوانی در خاموش کردن تلفن هوشمند، با وسواس و دقیقه به دقیقه چک کردن تلفن همراه، به هر دری زدن برای شارژ کردن باتری تلفن همراه یا بردن آن به حمام، نشان می‌دهد. هرچه تعداد علائمی که وابستگی بیمارگونه شما به تلفن همراه‌تان را تایید می‌کند بیشتر باشد، یعنی بیشتر دچار این فوبیا هستید و اگر خودتان با هر روز کمتر کردن این وابستگی از پس مشکل‌تان برنیایید، باید با کمک یک روانشناس این ترس را از خود دور کنید.

زنان در خط مقدم
درحالی‌که بسیاری از خانم‌ها از گوشی‌باز شدن همسرشان و وابستگی شدیدش به تلفن همراه شکایت می‌کنند، محققان ادعای دیگری را در مورد میزان مبتلایان به نوموفوبیا مطرح می‌کنند. بررسی‌ها نشان می‌دهد که خانم‌ها ۶/۳ برابر بیشتر از آقایان در معرض دچار شدن به نوموفوبیا قرار دارند. مطالعات قبلی نشان داده بود که افراد ۱۸ تا ۲۴ ساله، بیشترین درجه ابتلا به این بیماری را دارند و ۷۷ درصدشان حتی نمی‌توانند نیمی از روز را بدون تلفن همراه خود زندگی کنند. این افراد بدون همراه داشتن تلفن همراهی که به اینترنت دسترسی دارد، احساس آشفتگی، نگرانی یا حتی ناامنی می‌کنند و نمی‌توانند آرامش‌شان را حفظ کنند.

چه نمره‌ای می‌گیرید؟
مقابل هر سوال، عدد یک تا هفت را بنویسید و با این روش به خودتان نمره دهید: عدد یک به معنای به‌شدت مخالف و عدد هفت به معنای به‌شدت موافق است. اعداد دو تا شش هم درجه‌ای از مخالفت یا موافقت شما را نشان می‌دهند که خودتان می‌توانید میزانش را تخمین بزنید و با توجه به آن نمره‌گذاری کنید. هرچه نمره‌ای که می‌گیرید بالاتر باشد، معنایش این است که بیشتر به «نوموفوبیا» دچار هستید.

  بعضی از افراد حتی نمی‌توانند نیمی از روز را بدون تلفن همراه خود زندگی کنند

به این سوال‌ها پاسخ دهید
۱٫ اگر نتوانم با کمک تلفن همراه هوشمندم به اطلاعات مورد نیازم دست پیدا کنم، حس می‌کنم چیزی را گم کرده‌ام.

۲٫ اگر لحظه‌ای که به اطلاعات نیاز دارم، اینترنت موبایلم قطع باشد و نتوانم آنها را با گوشی هوشمندم به دست بیاورم، آشفته می‌شوم.

۳٫ عادت دارم خبرهای روز را با تلفن همراهم بخوانم و اگر این دسترسی برایم محدود شود، اعصابم به هم می‌ریزد.

۴٫ من از قابلیت‌های تلفن هوشمندم استفاده زیادی می‌کنم و اگر به دلیلی نتوانم با آن کار کنم، اعصابم به هم می‌ریزد.

۵٫ تمام شدن باتری تلفن همراه به من استرس می‌دهد و اعصابم را خرد می‌کند.

۶٫ اگر بسته اینترنتم رو به اتمام برود یا حجمش کم و محدود شود، حالم بد  می‌شود.

۷٫ هر جا می‌روم، قبل از هر کاری دنبال آنتن وای‌فای می‌گردم.

۸٫ اگر نتوانم از تلفن هوشمندم استفاده کنم، احساس می‌کنم بین زمین و آسمان گیر کرده‌ام.

۹٫ وقتی که امکان چک کردن تلفن برایم وجود ندارد، مدام به این موضوع فکر می‌کنم و تا زمان مناسب را پیدا نکنم، ذهنم آرام نمی‌شود.

۱۰٫ از اینکه نمی‌توانم با دوستان یا خانواده‌ام ارتباط برقرار کنم، مشوش می‌شوم و احساس ناراحتی می‌کنم.

۱۱٫ اینکه خانواده یا دوستانم نتوانند من را پیدا کنند، من را نگران می‌کند.

۱۲٫ اینکه پیامک‌ها و تماس‌های دیگران را نتوانم دریافت کنم، من را عصبی می‌کند.

۱۳٫ اینکه در دسترس دوستان یا خانواده‌ام نباشم، من را نگران می‌کند.

۱۴٫ از اینکه ندانم  در لحظه‌ای که تلفن همراهم نیست چند نفر خواسته‌اند با من تماس بگیرند من را عصبی می‌کند.

۱۵٫ نگران این می‌شوم که رابطه نزدیکم با دوستان یا خانواده به‌خاطر در دسترس آنها نبودن خدشه‌دار شود.

۱۶٫ اینکه هویت آنلاینم را از من بگیرند و در شبکه‌های اجتماعی با کمک تلفن همراهم حضور نداشته باشم، من را عصبی می‌کند.

۱۷٫ از اینکه نتوانم با خواندن اخبار به کمک تلفن هوشمندم به روز باشم و با دوستانم در شبکه‌های اجتماعی وارد ارتباط شوم خوشم نمی‌آید.

۱۸٫ وقتی نمی‌توانم آپدیت‌های روی موبایلم و نوتیفیکیشن‌هایی که برایم می‌آید را چک کنم، احساس بد و گنگی پیدا می‌کنم.

۱۹٫ از اینکه نتوانم ای‌میل‌های تازه‌ام را با کمک تلفن همراهم چک کنم، مضطرب می‌شوم.

۲۰٫ وقتی تلفن همراهم با من نیست، احساس عجیبی پیدا می‌کنم، چون نمی‌دانم چه کار باید بکنم.

استفاده زیاد از تلفن همراه ، افراد را بیشتر در معرض ابتلا به تومورهای مغزی قرار می دهد

چقدر حال‌تان خراب است؟
۲۰ تا ۶۰ : به نوموفوبیای خفیفی دچار شده‌اید.
۶۰ تا ۱۰۰ : می‌توان گفت که مبتلا به نوموفوبیا هستید اما حال‌تان چندان خراب نیست.
بالاتر از ۱۰۰ : حال‌تان حسابی خراب است و باید به فکر ترک اعتیاد و وابستگی‌تان به تلفن همراه باشید.

می‌دانید موبایل با شما چه می‌کند؟
تنها شما نیستید که از معتاد بودن به موبایل بازی ْآسیب می‌بینید، حتی جنینی که در شکم‌تان هست هم از آسیب‌های ناشی از گوشی‌دوستی در امان نیست.

موبایل به بغل نخوابید
قرار دادن تلفن همراه در کنار خودتان در طول شب تاثیرات نامطلوبی بر کیفیت خواب می‌گذارد. به باور محققان پرتوهایی که از صفحه تلفن همراه ساطع می‌شود، باعث ایجاد تداخل در روند طبیعی بدن و میزان ترشح هورمون‌ها می‌شود. این پرتوها باعث تحریک شبکیه چشم و افزایش ساعات بیداری می‌شود؛ چراکه نور تلفن‌های هوشمند مانند سایر نورهای مصنوعی از ترشح هورمون ملاتونین که در طول خواب ترشح می‌شود، جلوگیری می‌کند و بر کیفیت خواب تاثیر نامطلوبی می‌گذارد.

باردار‌ها مراقب باشند
اگر باردار هستید، مراقب باشید. محققان می‌گویند استفاده خانم‌های باردار از تلفن همراه، در آینده کودکان آنها را ۵۴ درصد بیشتر به مشکلات رفتاری و احساسی دچار می‌کند. پژوهشگران می‌گویند کودکانی که قبل و بعد از تولد در معرض تشعشعات تلفن همراه قرار می‌گیرند، ۲۵ درصد بیشتر به مشکلات احساسی، ۲۴‌درصد بیشتر به مشکلات ارتباطی، ۳۵ درصد بیشتر به بی‌میلی در شرکت در فعالیت‌های فوق برنامه و ۴۹ درصد بیشتر به مشکلات رفتاری دچار می‌شوند.

مغزتان در خطر است
شاید بی‌خوابی از کوچک‌ترین مشکلاتی باشد که به‌خاطر اعتیاد به تلفن همراه سراغ‌تان می‌آید. محققان می‌گویند استفاده طولانی مدت از تلفن همراه خطر مبتلا شدن‌تان به برخی از سرطان‌ها را بیشتر می‌کند. بر اساس پژوهش‌های آنها، کسانی که زیاد از تلفن همراه استفاده می‌کنند در سال‌های پیری بیشتر در معرض ابتلا به تومورهای مغزی قرار می‌گیرند. گذشته از این محققان معتقدند استفاده بیش از اندازه از تلفن همراه، سن ابتلا به این سرطان را ۱۰ سال پایین‌تر می‌آورد.

ادامه مطلب / دانلود

پیشگیری از فحاشی کودکان

افراد سفیه بی‌خرد، در برخورد با مردم چون از منطق و کلام درستی برخوردار نیستند و از دادن جواب صحیح عاجز هستند، بی‌پروا دهان را باز می‌کنند و زبان خویش را حرکت می‌دهند و با الفاظ رکیک، فحاشی می‌کنند. افراد جاهل و نادانی که با کوچکترین بهانه خشمگین شده، به دور از شرم و حیا، فحش و دشنام می‌دهند و آبروی دیگران را مورد هجوم قرار داده و از بین می‌برند.

علتهای عمده فحش دادن و ناسزاگویی افراد
– دشنام دادن بخاطر یک اتفاق دردناک و غیر منتظره مانند اصابت سر به یک جسم محکم و یا خوردن چکش به انگشتان دست هنگام کوبیدن میخ.
– دشنام گویی به منظور برقراری هویت گروهی. عضویت در یک گروه خاص و حفظ مرزهای آن گروه.
– ابراز همبستگی، اتحاد و همدردی با دیگران.
– ابراز صمیمیت و اعتماد (به ویژه ناسزا گویی زنان در حضور زنان دیگر).
– برای افزایش شوخ طبعی، تاکید و یا غافلگیر کنندگی.
– تلاش برای مستور ساختن ترسها و ناامنی های فردی.
– دشنام گویی از روی عادت.
– یک شیوه کنار آمدن با استرس و تنش میباشد. دشنام گویی برای تخلیه خشم و تسکین استرس. مانند گریه کردن عمل میکند.
– بمنظور برانگیختن خشم دیگران و تحریک آنها. ابزاری برای تحقیر، توهین و یا ارعاب.
– ابزاری بعنوان محرک تمایلات جنسی.
– دشنام دادن بمنظور جلب توجه، خود نمایی و یا خود شیرینی.
– بد دهانی بمنظور قدرت نمایی.

چرا بد دهانی و دشنام گویی ناپسند است
۱ – بد دهانی از اعتبار و شان شما کاسته و شخصیت شما را زیر سوال میبرد.
۲ – روابط شما را به خطر می اندازد.
۳ – نزد دیگران از احترام کمتری برخوردار خواهید شد.
۴ – نشان دهنده آن است که شما روی رفتار و هیجانات خود کنترلی ندارید. نشانه عدم خویشتنداری و ضعف شخصیتی. عدم بلوغ هیجانی.
۵ – نشانه جهل، کم سوادی و نا فرهیختگی است. نشانه انحطاط فرهنگی در جامعه نیز میباشد.

۶ – زبان افراد بی تمدن، نا پخته و بی نزاکت است.
۷ – موجب بروز خشونت میگردد. تنها شرایط را بحرانی تر میسازد.
۸ – موجب آزار روحی دیگران میشود. بی اعتنایی و بی توجهی به حقوق دیگران محسوب میگردد.
۹ – سبب فساد و به ابتذال کشیده شدن زبان رسمی کشور میگردد. به گونه ای که واژه های اصیل، رسا و گوش نواز به فراموشی سپرده شده و واژه های رکیک، عامیانه و دشنامها جای آنها را پر میکنند.
۱۰ – نمی توان با آن بطور مطلوب ارتباط برقرار کرد. مفهوم و مقصود را آنطور که باید نمیتواند منتقل سازد.
۱۱ – دشنام ها اثر بخشی خود را از دست میدهند. بنابراین کاربرد آنها متداول شده و از قبح شان کاسته میشود.
۱۲ – دشنام ها بحثها را به مشاجره تبدیل میسازند. همچنین موضوع آنها را میتوانند تغییر دهند. برای مثال فرض کنید در خلال بحث عوض پاسخ: نه، از نه احمق، استفاده شود. از این لحظه به بعد خواهید دید که دیگر موضوع بحث هر چه که باشد فراموش و به رد و بدل دشنام میان دو فرد بدل میگردد.
۱۳ – الگوی رفتاری نامناسبی برای کودکان میگردد.

پیشگیری از فحاشی کودکان

هرگاه مرتکب فحش و بددهنی شدید خودتان را جریمه کنید

راهکارهای ترک بد دهنی و فحاشی
۱- حفظ محبوبیت: مطمئن باشید با گفتن این کلمات به هدف خود نخواهید رسید و محبوبیت خود را در بین افراد و اقوام نزدیک خود از دست می‌دهید پس برای حفظ محبوبیت و تأثیرگذاری خود شیوه عملی وگفتاری خود را تغییر دهید.

۲- غفلت‌زدایی(۶): فحش به دیگران از گناهان و صفات زشت اخلاقی است و گناه وقتی رخ می‌دهد که انسان جایگاه والای انسانی خود و رابطه‌اش با خدا را فراموش کند برای اینکه همیشه متوجه این مقام باشید نکات زیر را رعایت کنید:

۱ . با ذکرها و دعاها مأنوس باشید. (دائم‌الذکر باشید)
۲ . با افراد خوش دهن و خوب همنشین باشید و از افراد بددهن فاصله بگیرید. (بسیار مهم است)
۳ . اشتباه خود را سریع با عذرخواهی جبران کنید (ازخدا و از بنده خدا) این امر باعث می‌شود که دفعات بعدی به آسانی فحش ندهید چون می‌دانید باید غرور خود را بشکنید و با التماس عذرخواهی کنی.
۴ . به یاد مرگ باش (زیارت اهل قبور، نوشتن وصیت‌نامه، شرکت در مراسم دینی مذهبی).
۵ . توجه داشته باشید که نام نیک است که ماندگار است
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز مرده آنست که نامش به نکویی نبرند
۶ . به نماز و آداب آن (اذان، اقامه، وضو و دعاها) اهمیت بدهید.
۷ . در اعمال روزانه خود موعظه (سخنرانی، خواندن کتاب اخلاقی …) را فراموش نکنید.

۳- خود تنبیهی: هرگاه مرتکب فحش و بددهنی شدید خودتان را جریمه کنید مثلاً خود را از رفتن به میهمانی دلخواه خود محروم کنید.

۱ ) از طرف مقابل عذرخواهی کنید (چون عذرخواستن سخت است در واقع نوعی تنبیه محسوب می‌شود).
۲ ) با خود عهد کنید اگر مرتکب بددهنی شدید طرف مقابل را تکریم کنید مثلاً به او هدیه بدهید (و هدیه باید یکی از وسایل و یا چیزهایی باارزش شما باشد (چون دل‌کندن از آن برای شما بسیار سخت است به همین جهت سعی کنید با عمل خوب آن را نیز برای خود حفظ کنید).

۴ – خود پاداش‌دهی: هر گاه دیدید که توانسته‌اید در موقعیت‌های تحریک‌زا و فشارآور خودتان را کنترل کنید به خود پاداش دهید مثلاً ترتیب رفتن به خانه بهترین دوست خود را در قبال آن بده.

۵ – تنش‌زدایی: فحش دادن در واقع تخلیه کردن خود از فشار عصبی است که به شما وارد شده در واقع شما به غلط از الگوهایی یادگرفته‌اید که در مقابل این فشار موقتی که به شما وارد شده این گونه عمل نمایید بنابراین سعی کنید با توجه به گام دوم (غفلت‌زدایی) صفت صبر را در خود تقویت کنید. هرگاه احساس می‌کنید که نمی‌توانید طرف مقابل را تحمل کنید سعی کنید از آن موقعیت و مکان خارج شوید و با تأمل دنبال راه حل عاقلانه‌ای بگردید. با انجام حرکات ورزشی، دوش آب ملایم، استفاده از پرورش گل، تنفس عمیق درکنار سبزه‌ها، توجه به نکات مثبت اطرافیان و دقت در اعمال عبادی خودتان را مقابل این گونه عکس‌العمل‌ها مقاوم سازید.

۶ – تحلیل مسأله: با خود فکر کنید آیا در موقع فحش دادن حق با من بود و یا طرف مقابل من. اگر حق با من است که من با این گونه کلمات خودم را بدجلوه می‌دهم و در آخر نمی‌توانم به مقصود و هدف خود برسم و اگر حق با طرف مقابل باشد که پس از این عمل دیگر چیزی جز رسوایی و خجالت باقی نمی‌ماند پس این فحاشی جز نرسیدن به هدف و کدر کردن روابط ثمره‌ای نخواهد داشت.(۷)

تقویت اراده: ما انسان‌ها دارای دو بعد معنوی (عقل، دل و ‌وجدان اخلاقی) و جسمی (مجموعه‌ای از غرایز) هستیم با تقویت بعد معنوی خودمان به وسیله اعمال عبادی تفکر بر بعد حیوانی و جسمانی خود که همان خودخواهی‌ها و … است، غلبه کنیم. در واقع ما وقتی می‌توانیم صفات بد را کنار بگذاریم که بعد معنوی خودمان را تقویت کنیم.(۸)

ادامه مطلب / دانلود

چگونه در زندگی خشم مان را کنترل کنیم؟

خشونت، معضلی است که در هر جامعه انواع مختلف آن را با شدت کمتر و بیشتر می‌توان شاهد بود و می‌توان گفت این معضل وابسته به مسائل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است و برای کاهش آن باید مسائل دخیل در آن را شناسایی و زیرساخت‌های مناسب آن را آماده کرد.

یکی از انواع خشونت‌ها، خشونت‌خانگی است. به خشونتی، خشونت خانگی یا خانوادگی گفته می‌شود که در یک رابطه خانوادگی بین‌طرفین دعوا وجود داشته باشد. به‌عنوان مثال درگیری بین دو برادر برای ارث و میراث. البته این امکان نیز وجود دارد که این دو برادر در دو خانه جدا زندگی کنند. به این نوع از خشونت، خشونت خانوادگی می‌گویند.

خشونت خانگی بیشتر اختلاف بین زن و شوهر و فرزندان است. به‌نظر می‌رسد درگیری بین همسران بیش از سایر مسائل درگیری خانگی را شامل می‌شوند و بعد از آن اختلاف بین برادران و اختلاف بین خواهرها و خواهر و برادران و پدر و مادر با فرزندان در رتبه‌های پایین‌تر قرار دارند. موضوعاتی‌که بیشتر همسران روی آن اختلاف پیدا می‌کنند مربوط به کشمکش‌های خانوادگی، خیانت، اعتیاد و مشکلاتی که مربوط به پرخاشگری افراد است مانند مشکلات اقتصادی و معیشتی، انتظارات خانوادگی، مشکلات مربوط به مسکن، مسائل مربوط به اعصاب و روان، بیماری‌ها و ناتوانی افراد در برطرف‌کردن این مسائل.

در روابط بین برادرها مسائلی از قبیل اعتیاد، ارث و میراث و سایر تعهدات شفاهی – مشکلات مالی- است که ایجاد اختلاف می‌کند. ما امروزه در میان خانواده‌ها شاهد طلاق عاطفی بین زوجین هستیم. امروزه در خانواده‌ها زن و شوهر هر یک مشغول کارها و مسائل مربوط به خود هستند و فشارهای کاری و بحران‌های روانی بر آنها غلبه می‌کند و بعد فضای مجازی به آنها کمک می‌کند که سرگرم زندگی دیگری شوند و نتیجه این می‌شود که زوجین از هم غافل شده و بین آنها فاصله ایجاد می‌شود و درنهایت رابطه عاطفی بین آنها گسسته شده و مجموع اینها زمینه‌ساز مشکلات پیش از طلاق می‌شود. زمانی‌که طلاق نیز اتفاق می‌افتد مشکلات مهریه باری مضاعف بر مشکلات و کشمکش‌های قبلی می‌شود. متاسفانه حقوق زن و مرد نسبت به هم حقوق کاملا مشخصی نیست. حقوقی که قانون مشخص می‌کند برخی در توان افراد نیست و بعضی‌ها در عرف و هنجار جایی ندارند. به‌عنوان مثال حقوق زنان در روابط زناشویی به درستی دیده نمی‌شود. درواقع حق حیات در خانواده‌ها دچار تزلزل است. به‌عنوان مثال دیگر ویژگی‌های قومی، بومی و فرهنگی در قانون تجلی پیدا نمی‌کند. متاسفانه مردان و زنان شیوه‌های استیفای حقوق خود را نمی‌دانند و از آنجایی‌که شیوه‌های بازگرداندن این حقوق مشخص نیست مشکلات عدیده‌ای را برای جامعه ایجاد می‌کند که هریک از آنها نیز خود زمینه‌ساز معضلات و گاهی آسیب‌هایی می‌شوند.

یکی دیگر از معضلاتی که وجود دارد این است که شیوه‌های استیفای حقوق در فرهنگ‌های مختلف متفاوت است که با قانون مغایرت دارند. آمارهای مربوط خشونت‌های خانوادگی حاکی از این هستند که با افزایش تحصیلات، خشونت خانوادگی کاهش می‌یابد، بنابراین نقش تربیت و آموزش اهمیت دارد. البته در مورد خشونت‌ها و جرایم بزرگ اینچنین نیست و گاه ارتباطش با تحصیلات معکوس می‌شود. یعنی جرایم بزرگ و سنگین، جنایت‌های علیه بشریت، اختلاس در حجم بالا، کلاهبرداری‌های ملی و… بیشتر توسط افراد تحصیلکرده انجام می‌شوند. درواقع نمی‌توان میزان تحصیلات را معیار مناسبی برای سنجش این مقوله درنظر گرفت. حال این پرسش مطرح می‌شود که برای مقابله با خشونت خانوادگی چه باید کرد؟ برای مقابله با خشونت باید ریشه‌ای عمل کرد چون خشونت‌ها ریشه در مسائل اجتماعی دارند.

از یک منظر دیگر نیز می‌توان گفت بحران‌های اقتصادی به این خشونت‌ها دامن می‌زنند؛ خشونت را به وضوح می‌توان در میان افرادی که در تأمین معاش خود ناتوان هستند، دید. می‌توان گفت خشونت ریشه در بی‌قانونی یا عدم‌حاکمیت قانون دارد. مسائل فرهنگی نیز از عوامل تاثیرگذار بر خشم هستند. یکی از معضلات جدی ما از بین رفتن اخلاقیات در میان خانواده‌هاست. در باب معضل اعتیاد هم که همگان با بازتاب‌هایش در جامعه آشنا هستند. متاسفانه ما درحال حاضر بزرگترین مصرف‌کننده موادمخدر در دنیا هستیم باید این نکته را مدنظر قرار دهیم که خشونت یکی از کوچکترین متولدین این بحران است. یکی از راهکارهای اصلی مقابله با خشونت در جامعه این است که در وهله‌اول مشکلات اقتصادی رفع شوند چون بسیاری از فشارهای عصبی که منجر به خشونت می‌شوند ریشه در مسائل و مشکلات اقتصادی دارند. کنترل انواع خیانت‌ها مانند خیانت در خانواده و خیانت‌های اقتصادی می‌تواند در کاهش خشم موثر باشد و برای نیل به تک‌تک اینها ما نیاز به فرهنگ‌سازی، آموزش و تربیت داریم.

تازمانی‌که زیرساخت‌های اجتماعی و اقتصادی اصلاح نشوند نمی‌توان انتظار داشت تنها با آموزش کنترل خشم، سطح خشونت در جامعه کنترل شود. این عمل مانند این است که فردی از گرسنگی درحال مرگ است و ما به او آموزش آداب غذاخوردن می‌دهیم. شناسایی و کنترل افرادی که دچار اختلالات روانی هستند یکی دیگر از راهکارهای کاهش خشم است. آموزش مهارت‌های زندگی نیز در کاهش میزان خشم در خانواده‌ها موثر است.

ادامه مطلب / دانلود

آیا میخواهید بدانید اعتماد به نفس دارید یا خیر؟

در هر رابطه‌ای که گفته شود: «مرا یا آنگونه که هستم بپذیر یا اصلا قبولم نکن.» اشاره به این مطلب دارد که هر شکل دیگری غیراز خودمان شدن، فریب دادن خود و دیگران است.

دانستن این مطلب که افرادی نیز وجود دارند که ما را با تمام خوبی‌ها و بدی‌های‌مان (البته در حد تعادل!) دوست خواهند داشت، آرامش‌بخش است. چیزی که این افراد را از سایرین متمایز می‌‌کند این است که آنان ما را با وجود همه نقص‌های‌مان قبول دارند و ما با گفتن جملاتی مانند: «وقتی که با او هستم، می‌توانم خودم باشم.» یا «او مرا با همین خصوصیاتی که دارم، دوست دارد.» آنان را شناخته و ستایش می‌کنیم. در هر رابطه‌ای که گفته شود: «مرا یا آنگونه که هستم بپذیر یا اصلا قبولم نکن.» اشاره به این مطلب دارد که هر شکل دیگری غیراز خودمان شدن، فریب دادن خود و دیگران است. بیشتر ما در مدرسه برای نخستین‌بار پی بردیم که در دنیا کسانی وجود دارند که ما را آنگونه که هستیم قبول ندارند. این درس سختی بود ولی به ما آموخت که برای وفق دادن خود با اوضاع، تغییر کنیم.

با خودتان مهربان باشید
ما نسبت به‌خود منتقدان بی‌رحمی هستیم و نکات مثبت خویش را کمتر می‌بینیم و بروز می‌دهیم. حقیقت دارد که تصورات ما در مورد خودمان، انعکاس تصورات دیگران درباره ماست. اگر احساس خوب نبودن، خستگی یا بیهودگی می‌کنیم مسلما ابتدا علتش این است که تصور می‌کنیم دیگران در مورد ما چنین پنداری دارند. ممکن است دیگران درباره ما اشتباه کنند یا اینکه ما خودمان خوبی‌های خویش را بروز نداده باشیم. هرگز یادمان نرود که اگر ما خود را دوست نداشته باشیم، هیچ کس دیگری نیز ما را دوست نخواهد داشت زیرا هنگامی که خود را بی‌ارزش می‌کنیم، دیگران نیز همین کار را خواهند کرد.

از خودتان امتحان بگیرید
همه ما گاهی احساس رد شدن و دوست نداشته شدن را داریم، شاید برای لحظه‌ای تصور می‌کنیم که با دنیا هماهنگ نیستیم یا ارزش‌مان از دیگران کمتر است. با این همه، باید به خاطر بسپاریم که ما همان چیزی هستیم که در آخرین تجزیه و تحلیل از خود داشته‌ایم. انسان همان اندازه خوشبخت است که در ذهنش احساس می‌کند. اگر احساس می‌کنیم که زشت هستیم، به خاطر داشته باشیم که زیبایی جنبه‌های گوناگونی دارد. اگر احساس تنهایی می‌کنیم، منتظر نشویم که دیگران سراغ ما بیایند، خود به سوی آنها برویم. هرگز نباید فراموش کنیم که هیچ‌کس کامل نیست و این بخشی از حالات انسانی ماست.

ما باید یاد بگیریم که نقص‌های خود را دوست بداریم و زمان و عمر خود را با دوست نداشتن خود از دست ندهیم. نکته غم‌انگیز این است که هر چه از دست برود، هرگز دوباره به دست نخواهد آمد. هیچ‌یک از ما قادر به زنده کردن گذشته و جبران کوتاهی‌های خودمان نخواهیم بود. امکان خندیدن حالا را به امید فردای نامعلوم از دست دادن جبران‌ناپذیر نیست. زمان حتی برای جوان‌ترین ما نیز محدود است. زمان آن چیزی است که فقط اکنون در اختیار ماست پس عمر خود را با افسوس بر گذشته تمام‌شده و آینده نیامده تلف نکنیم. جملات زیر را به دقت بخوانید و درصورتی‌که هر یک از آنها با وضعیت فعلی شما مطابقت دارد، پاسخ بله و چنانچه به هیچ شکلی با وضعیت شما مطابقت ندارد، پاسخ خیر بدهید.

آیا میخواهید بدانید اعتماد به نفس دارید یا خیر؟

چه نمره‌ای می‌گیرید؟
در این تست نباید برای همه سوال‌ها ارزش برابری را در نظر بگیرید. برای اینکه نمره خود رامحاسبه کنید، باید از سوال یک تا سوال ۱۶ به هر پاسخ بله یک امتیاز و به پاسخ‌های خیر امتیازی ندهید. از سوال ۱۷ تا سوال ۲۵ به هر پاسخ خیر یک نمره و به پاسخ‌های بله نمره‌ای ندهید. حاصل جمع نمراتتان را می‌توانید با کمک راهنمای زیر تفسیر کنید:

۲۵-۱۷
عزت نفس شما بسیار پایین است. اصلا به‌خود اعتماد ندارید. از خود ناامید شده‌اید. بلند شوید! دست از تحقیر خود ‌بردارید. سعی کنید خود را همان‌گونه که هستید بپذیرید. توصیه ما این است که با کمک راهنمایی که در این مطلب برایتان آورده‌ایم، برای بالا بردن عزت نفس خود تلاش کنید.

۱۶-۸
احساسات شما در مورد خودتان پایدار نیست. گاهی از آنچه هستید یا انجام می‌دهید راضی بوده و گاهی با کوچک‌ترین حرف یا انتقاد از طرف دیگران، در مورد خود دچار شک و تردید می‌شوید.

کمتر از ۷
تبریک می‌گوییم! اعتماد به نفس شما عالی است. البته قدر این ویژگی را بدانید اما مواظب باشید دچار غرور و خودبینی نشوید.

عزت‌نفس‌تان بالا می‌رود اگر. . .
والدین‌تان برای شما چقدر وقت گذاشته‌اند؟ وقتی کودک بوده‌اید چقدر به حرف‌های‌تان گوش داده‌اند؟ اگر در خانواده‌ای بزرگ شده باشید که به‌خاطر کودک بودن‌تان همیشه در آخر صف قرارتان داده‌اند و اهمیتی به خواسته‌ها و حرف‌های‌تان نداده‌اند، احتمالا حالا که سنی از شما گذشته، عزت‌نفس پایینی دارید.

متاسفیم. همیشه شما و والدین‌تان نیستید که می‌توانید به بالا رفتن عزت‌نفس‌تان کمک کنید. ویژگی‌های ذاتی شما در شکل گرفتن چنین ویژگی بی‌تاثیر نیستند. اگر زیبا و جذاب باشید، احتمالا از همان سال‌های کودکی تا امروز توجه بیشتری به شما شده و عزت‌نفس بالاتری پیدا کرده‌اید.

اگر در خانواده‌ای پرورش پیدا کرده‌اید که شما را با اصول نقد کردن و نقدپذیری آشنا کرده‌اند، احتمالا عزت‌نفس بالایی دارید. کسانی که این ویژگی شخصیتی در آنها کمرنگ است، مدام دیگران را نفی می‌کنند و دنبال راهی برای تحقیر آنها می‌گردند. این افراد مدام خود را با دیگران مقایسه می‌کنند و دنبال راهی برای اثبات برتری خود نسبت به دیگران می‌گردند.

آدم‌هایی که در کودکی مدام مورد سرزنش دیگران قرار گرفته‌اند، تصور می‌کنند که همه در پی تحقیر آنها و ایراد گرفتن از آنها هستند، به همین دلیل به محض مواجه شدن با دیگران حالت تدافعی می‌گیرند.

اگر پدر و مادرتان عزت‌نفس پایینی داشته‌اند، احتمالا شما هم از این ویژگی شخصیتی بهره چندانی برده‌اید. الگو‌برداری از رفتارها و ویژگی‌های شخصیتی والدین، یکی از عادات اولیه کودکان است و اگر پدر و مادر شما عزت‌نفس‌شان پایین بوده، معنایش می‌تواند این باشد که شما با الگو قرار دادن آنها عزت‌نفس پایینی را در خود شکل داده‌اید.

چند تمرین ساده برای بالا بردن عزت‌نفس
کاغذی را‌ بردارید و یک طرف آن خصوصیات مثبت خود را بنویسید. با خود مهربان باشید و با دید مثبت بنویسید. می‌توانید از افراد مورد اعتمادتان کمک بگیرید. در طرف دیگر کاغذ خصوصیات منفی خود را بنویسید البته باز هم با دیدی مثبت، نه انتقادی. دوطرف را با هم مقایسه کنید. اگر دیدتان را نسبت به‌ خود عوض کنید همه چیز عوض خواهد شد. خود را کوچک نشمارید. خود را دست کم نگیرید. برای خودتان ارزش قائل شوید. از زندگی همراه با سرزنش خود دست ‌بردارید. آن‌طور که فکر می‌کنید بد نیستید. از مقایسه خود با دیگران دست بر دارید، از این کار غیر از پایین بردن اعتمادبه‌نفس‌تان چیز دیگری عایدتان نمی‌شود.

به ‌خودتان برسید، به ظاهرتان اهمیت بدهید. برای وقت‌تان ارزش قائل شوید. از افراد بدبین و کسانی که به شما حسادت کرده یا شما را تحقیر می‌کنند دوری کنید. برای نظر دیگران بیش از حد لازم ارزش قائل نشوید. فراموش نکنید آنها هم انسان‌هایی مثل شما هستند. به‌خود بگویید که بهترین هستید. به‌خود بباورانید که می‌توانید کارها را به بهترین شکل ممکن انجام دهید. وقت را از دست ندهید، زمان برای هیچ‌کس صبر نمی‌کند.

ادامه مطلب / دانلود

شناختن خواستگار براساس حالت پا هایش

مطالعات نشان داده است که مدل هر یک از انگشتان پا نشانی از خلق و خوی افراد است.
بر اساس تحقیقات به عمل آمده اندازه و سایز انگشتان پا با اصل و نصب افراد ارتباط نزدیکی دارد.  در مقاله ای ساخت و بافت انگشتان پا و ارتباط آن با احساسات و شخصیت افراد مورد بررسی قرار گرفته شده است،‌که در اینجا به آن اشاره می شود:

بلند بودن انگشت دوم پا
این حالت انگشت پا نشانی از رهبریت افراد را نشان می دهد. حاکمان ازسلسله سلطنتی مصر باستان و هاوایی همگی دارای انگشتان دوم پای بلندتری برخوردار بودند.

آخرین مفصل انگشت سوم در یک زاویه
افراد با این مدل انگشت پا دارای توانایی طبیعی برای فریب دادن دیگران دارند، که غالبا کسانی که در کار جاسوسی هستند دارای یک چنین ویژگی پا هستند.

انگشت کوچک پا فوق العاده سایز کوچکی داشته باشد
افراد با این چنین انگشتانی دارای ماهیت کودکانه، با حس شوخ و سرگرم‌ کننده دارند.

انگشت دوم پای چپ به سمت انگشت بزرگتر متمایل باشد
این افراد دارای طبیعتی احساساتی و نوستالژیک هستند، که این ویژگی به طور بارز در هنرمندان مشهود است.

انگشت کوچک در یک زاویه اشاره داشته باشد
این مدل نشان دهنده ماهیت غیرمتعارف است. توانایی در حرکت دادن انگشت کوچک پا حاکی از آن است که افراد بی‌قرار بوده و نیاز به یک تغییرثابت دارند.
واقعیت این است که ژنوم انسانی چند عامل فیزیکی نظیر پوست، مو و رنگ چشم، شکل بدن و اندام را مشخص می‌کند. همچنین از طاسی تا تمایلات به بیماری ها را نیز شامل می‌شود.

باید گفت که مورفولوژی بشر یک میراث وابسته است. مطالعات دیگر نشان داده است که ویژگی‌های قبیله‌ای خانوادگی مانند فقدان اثر انگشت در شمار بالایی از مردم باسک دیده شده است.

در این میان بایستی تمامی اصل و نصب‌ها در نظر گرفته شوند، چرا که طی ۵۰۰ سال گذشته تمامی نژادها با یکدیگر ادغام شده اند.

ادامه مطلب / دانلود

چرا چهره جدی مردان علت جذب زنان است؟ عنوان این مطلب از سایت میهن فال است که از شما دعوت می کنیم تا پایان ما را همراهی کنید و امیدواریم مطلب خواندنی و آموزنده ای برای شما باشد.

چرا چهره جدی مردان علت جذب زنان است؟

 

شاید به نظر بعضی افراد این عنوان کمی گیچ کننده باشد. با وجود اینکه همیشه توصیه به خندیدن می شود پس چگونه یک چهره ی عصبانی می تواند در جذابیت ما کمک کند.
این موضوع مرتبط با نوع نگرش زنان است. زنان به گونه ای خلق شده اند که به مردانی با جذبه، قدرتمند و مقتدر علاقه مند شوند. در ادامه متوجه می شوید چگونه یک صورت خشمگین می تواند چنین پیام هایی را انتقال دهد.

۵ دلیل که نشان می دهد صورت خشمگین، مردان را جذاب تر می کند.

۱) چهره ی خشمگین، مردان را قوی تر نشان می دهد: درکتاب چگونه دیگران را عاشق خود کنیم گفته ام که چگونه مطالعات جدید نشان می دهد چهره ی خشمگین نشان دهنده ی قدرت است. همانطور که می دانید چهره خشمگین زمانی ایجاد می شود که شخصی نیازبه دفاع از خود پیدا می کند و به همین دلیل است که چهره ی خشمگین نشان دهنده ی قدرت و شجاعت است.

۲) چهره ی خشمگین، مردان را مقتدر نشان می دهد: انسان هایی که همیشه لبخند بر لب دارند ممکن است به نظر جالب و مهربان بیایند اما وقتی در مورد اقتدار صحبت می شود، یک چهره ی خشمگین تنها حالتی است که می تواند این پیام را منتقل کند. از آنجایی که زنان از لحاظ زیستی به مردان مقتدر علاقه دارند، یک چهره ی جدی و عصبانی می تواند بیشتر زنان را به خود جذب کند.

۳) چهره ی خشمگین، مردان را شجاع تر نشان می دهد: افرادی که به اندازه ی کافی شجاع نیستند تا از خود دفاع کنند معمولا خشم خود را پنهان کرده و اجازه نمی دهند فوران کند. اگر شخصی چهری خشمگین خود را نشان دهد، نشانه ی واضعی است که می گوید قصد مبارزه دارد و از کسی نمی ترسد.

۴) چهره ی خشمگین، مردان را بیشتر شبیه پسران بد می کند: در مورد پسر بد، مقالات بسیاری نوشته شده است و در در این آنها گفته شده که تا چه اندازه زنان به پسران بد جذب می شوند. یک پسر بد بیشتر چهره ای عصبانی و مغرورانه دارد تا چهره ای شاد و خندان.

۵) چهره ی خشمگین، مردان را بیشتر تهدید آمیز نشان میدهد: چهره ی خشمگین یک مرد نشان دهنده ی خطرناکی و تهدید آمیز بدون وی است. دو ویژگی که زنان بسیار دوست دارند.

اما من، مردان خوب را دوست دارم

شاید بعضی زنان بعد از خواندن این مطالعات چنین ادعایی را رد کنند و بگویند که ترجیح می دهند با یک مرد خوب که همیشه مهربان است و می خندد ارتباط داشته باشند تا کسی که عصبانی است؛ اما چیزی که باید به یاد داشته باشید این است که وقتی در مورد چیزی که زنان می خواهند حرف می زنیم هرگز نباید به گفته های زنان توجه کنید، بلکه باید کاری که می کنند دقت کنید.
همه ی زنان می گویند یک مرد خوب را دوست دارند اما بعد مجذوب یک مرد بد می شوند که خیلی رفتار بدی با آنها دارد. این گرایش به دلیل ویژگی زیستی زنان است و حتی اگر زنان این موضوع را رد کنند باز هم وقتی با چنین شخصی رو به روی می شوند ممکن است به وی جذب شوند. مردان بر خلاق زنان چهره ی عصبانی را غیر دوستانه می شمارند و احساس خوبی با آن ندارند. توصیه ی من به شما این است که در کنار مردان بسیار بخندید و در کنار زنان خود را مقتدر نشان دهید.

ادامه مطلب / دانلود

شناخت شخصیت یکی از راه های میسر در جذب و علاقه مند کردن دیگران به خود است و ما در این مطلب از سایت میهن فال به شما خوایم گفت که چگونه می توانید در جذب علاقه دیگران موفق باشید. در ادامه با ما همراه باشید با شناخت شخصیت افراد با تیپ شناسی اندام .

شناخت شخصیت افراد با تیپ شناسی اندام

تیپ شناسی اندام

انواع بدن: اکتومورف، مزومورف و اندومورف

مردی به نام ویلیام شلدون تحقیقی در زمینه ی اندازه های مختلف بدن و ارتباط آن با شخصیت انجام داد. وی موفق شد بعضی ویژگی های شخصیتی را به طور دقیق به اندازه های مختلف بدن مرتبط کند.
شلدون شکل های مختلف بدن را به سه نوع اصلی طبقه بندی کرد، اکتومورف ( حساس)، مزومورف ( متعادل) و اندومورف (اجتماعی). این نوع از طبقه بندی به طبقه بندی ساختمان جسمی معروف است. هر یک از این ابعاد بدن ویژگی منحصر به فرد خود را دارد که آن را با دیگر انواع بدن متمایز می کند ( ویژگی که در پرانتز ذکر شده است).

اکتومورف

اکتومورف ها عضلات کوچکی دارند و به طور نسبی نسبت به دیگر انواع بدن ( مزومورف و اندومورف) ضعیف تر هستند. در مقایسه با دیگر اندازه های بدن، بخش بزرگی از بدن اکتومورف ها را سیستم اعصاب ایجاد کرده است و به همین دلیل از لحاظ احساسی حساس هستند. می توانید به سادگی یک اکتومورف را تشخیص دهید: لاغر، استخوانی و عضو های کشیده دارند. آنان از آن چیزی که هستند بلند تر به نظر می رسند. عضلات شان کوچکتر از عضلات دیگران است و به سختی می تواند وزن خود را با خوردن غذا افزایش دهند. اکتومورف ممکن است از مشکلات احساسی رنج برده و نسبت به دیگر شکل های بدن تغییرات خلق و خوی بیشتری را تجربه مکنند و دلیل آن سیستم عصبی حساس آنان است.

مزومورف

مزومورف ها شخصیتی متعادلی دارند زیرا حجم عضلات، استخوان ها و سیستم اعصاب شان متعادل است.
شکل بدن مزومورف ها مانند بدن ساز ها می باشد. بدن مزوموف ها عضلات متناسب و استخوان بندی نسبتاً درشتی دارند، به طوری که دیگران ممکن است تصور کنند آنان به طور منظم تمرینات بدن سازی انجام می دهند در صورتی که ممکن است اینگونه نباشد. مزومورف ها، متعادل، بسیار پر انرژی مثل ورزشکاران و ماجراجو هستند و مشکلی با انجام تمرینان سخت ندارند. مزومورف ها بسیار با استعداد بوده و در مقایسه با اکتومورف ها خیلی حساس نیستند.

اندومورف

اندومورف ها گرد، چاق و تپل هستند. بخش اعظمی از بدن آنان را شکم شان تشکیل می دهد. دستان و پاهای مزومورف ها به طور نسبی کوتاه است. اندومورف ها به طور طبیعی اجتماعی ، شوخ طبع، آرام و به طور کلی برون گرا هستند. عاشق غذا ( که کاملا واضح است) می باشند و معمولا اطراف شان شلوغ است.

اندازه ی بدن شما چگونه است؟

در زندگی واقعی بیشتر از سه نوع بدن وجود دارد که دلیل آن افرادی هستند که بین این اندازه های اصلی قرار می گیرند. ممکن است یک مزومورف کامل را نبینید اما ممکن است با مزومورفی ملاقات کنید که کمی چربی مثل اندومورف هم داشته باشد؛ در چنین شرایطی تیپ شخصیتی این فرد ترکیبی از هر دو نوع بدن است. اگر بدن شخصی به یکی از این اندازه ها ذکر شده ی نزدیک تر باشد در نتیجه ویژگی های شخصیتی مرتبط با آن نوع بدن در وی بارز تر خواهد بود.

ادامه مطلب / دانلود

قصه کودکانه چه تاثیری بر آینده کودکان دارد؟

گاهی یک قصه می تواند تاثیری بر زندگی و آینده ی کودک بگذارد که ده ها آموزش از آن عاجز است….

اختلال‌های رفتاری طبقه‌ای از رفتار کودک است. کودکانی که رفتارشان به این طبقه تعلق دارد از میزان شرارت و شیطنتی که ویژگی گروه سنی آن‌هاست پا را فراتر می‌گذارند. آن‌ها به‌طور جدی حقوق مسلم دیگران را زیر پا می‌گذارند و یا قوانین عمده اجتماعی را خدشه‌دار می‌کنند. گاهی بسیاری از کودکان از نظر هیجانی نیز با مشکل رو‌به‌رو می‌شوند و در معرض افسرده شدن قرار می‌گیرند.

اختلالات هیجانی رفتاری به شرایطی اطلاق می‌شود که در آن پاسخ‌های هیجانی و رفتاری در مدرسه با هیجان‌های فرهنگی، سنتی، و قومی تفاوت داشته باشد؛ به‌طوری‌که در عملکرد تحصیلی فرد، مراقبت از خود، روابط اجتماعی، سازگاری فردی، رفتار در کلاس و سازگاری در محیط کار نیز تأثیر منفی داشته باشد. اغلب کودکان با اختلالات رفتاری احساسات منفی دارند و با دیگران بدرفتاری می‌کنند. در بیشتر موارد، معلمان و هم کلاسی‌ها آن‌ها را طرد می‌کنند، در نتیجه فرصت‌های آموزشی آنان کاهش می‌یابد. به‌رغم مشکلات فراوانی که این کودکان با آن مواجه‌‌اند، بیشتر آن‌ها تا سال‌ها پس از ورود به مدرسه شناسایی نمی‌شوند مگر این‌که اختلالات رفتاری و مشکلات تحصیلی آنان تشدید شود.

بسیاری از بزرگسالان تحمل رفتارهای کودکان با اختلالات رفتاری را ندارند و به تنبیه آنان نیز متوسل می‌شوند. این کودکان در مقایسه با همسالان بهنجار خود در جنبه‌های مهم زندگی محدودیت دارند و در تعاملات اجتماعی با مشکلات جدی مواجه‌اند. ناتوانی‌های این کودکان از رفتارهای آن‌ها ناشی می‌شود. قصه‌درمانی در سال‌های اخیر به‌صورت یکی از فنون بازی‌درمانی مطرح شده است. استفاده از قصه‌درمانی به‌مثابه یک فن درمانی فقط به درمان مشکلات روان‌شناختی کودکان منجر نمی‌شود. در قصه‌درمانی فرض بر این است که تغییر در زبان و ادبیات قصه‌های زندگی فرصت‌های جدیدی برای رفتار و روابط با دیگران ایجاد می کند.

کودکان از طریق داستان‌ها و افسانه‌ها با حقایق و تجربه‌های زندگی آشنا می‌‌شوند. تأثیرپذیری از شخصیت‌های قصه، تقویت قدرت فهم و بیان، پرورش خلاقیت، آموزش زبان و افزایش گنجینه واژگان کودکان نیز از دیگر تأثیرهای آموزشی و تربیتی داستان‌سرایی به‌‌شمار می‌روند. در واقع داستان خلاقیت گسترده‌ای است که با آن هر فردی می‌تواند عقاید به‌ظاهر نامعقول را بازیابی و آن‌ها را جایگزین و استفاده سازنده از آن‌ها را مطرح کند.

داستان‌سرایی به‌مثابه تدبیری مداخله‌ای برای آموزش می‌تواند دانش‌آموزان را به کشف معنای منحصر به فرد بودن خود ترغیب کند و توانایی آن‌ها را برای برقراری ارتباط واقعی بین افکار و احساسات افزایش دهد. مهارت‌های کلامی می‌تواند توانایی دانش‌آموزان را برای حل و فصل اختلاف بین فردی به‌صورت آرام و توأم با بحث و گفت‌و‌گو افزون سازد. بیان داستان و نیز گوش فرا دادن به آن دانش‌آموزان را به بهره‌گیری از تخیلاتشان تشویق می‌کند. این تخیل قوی می‌تواند اعتماد به نفس و انگیزش شخصی را در دانش‌آموزان افزایش دهد، زیرا آنان خود را برای نیل به امیال و آرزوهایشان شایسته و توانا تصور می‌کنند.

قصه‌ها به کودکان راه‌حل‌هایی ارائه می‌دهند که غیرمنتظره و شگفت‌انگیز و مثبت هستند

قصه‌ها می‌تواند از نظر تربیت اجتماعی، عاطفی و اخلاقی نیز موثر واقع شوند و بسیاری از مقررات، هنجارهای اجتماعی و دستورالعمل‌های زندگی را منتقل کنند. چگونگی روبرو شدن با مشکل‌ها، حل آن‌‌ها و بسیاری از الگوهای رفتاری در گروه‌ها و طبقه‌های مختلف اجتماعی و سنی در داستان‌ها بیان می‌شود. اگر والدین یا درمان‌گران قادر به فهم افکار سری کودک یا شناسایی احساس‌های پنهان او باشند، هر اندازه تفسیرهای انجام شده نیز درست باشند، باز این فرصت از کودک گرفته می‌شود که خود از طریق شنیدن پی در پی داستان و تفکر درباره آن به احساس رویارویی موفقیت‌آمیز با مشکل خود دست یابد. به‌همین دلیل است که رویکردهای داستانی به روان‌درمانی تأکید دارد و قصه‌ها در چگونگی رفتار و واقعیت‌های کودکان نقش موثری ایفا می‌نماید.

قصه‌ها به کودکان راه‌حل‌هایی ارائه می‌دهند که غیرمنتظره و شگفت‌انگیز و در عین حال شدنی و مثبت هستند. تلاش پژوهش‌گران و درمان گران منجر به استفاده از ادبیات و قصه و قصه‌درمانی شده است.  

برخی از مسائل کودکان با مشکلات عاطفی و رفتاری از ضعف آگاهی و بهره نبردن از مهارت‌های اجتماعی، الگوی کلامی صحیح، رفتارهای جامعه‌پسندانه، مهارت‌های ارتباطی و دوست‌یابی، مسئولیت‌پذیری، و غیره ناشی می‌شود؛ پس آموزش این مهارت‌ها به این کودکان ممکن است تا حدودی از بروز این مشکلات پیشگیری کند. درمان‌گران و روان‌شناسان کودک می‌توانند جدیت بیشتری برای استفاده از قصه در مداخله‌های درمانی کودکان و نوجوانان نشان دهند و والدین و معلمان بهتر است استفاده گسترده‌تر از قصه‌های هدف‌دار را در برنامه‌های آموزشی و تربیتی کودکان بگنجانند به خصوص که این امر در سنت تربیتی فرهنگ ما جایگاه خاص خود را هم دارد.
در این‌جا چند نمونه از راهبردهای مهارت‌های اجتماعی را ذکر می‌کنیم که مربیان می‌توانند برای آموزش آن‌ها از داستان استفاده کنند و برای این‌که کودک مطالب را بهتر درک کند از سوال‌های نیمه سازمان یافته نیز کمک بگیرند. این راهبردها به کودکان پرخاش‌گر کمک می‌کند تا تمایلات و رفتارهای پرخاش‌گرانه خود را مهار کنند.

– پیوستن به فعالیت‌های دیگر
– ابراز خشم با لحن آرام
– ترک صحنه
– نپذیرفتن تقاضاهای دیگران به شیوه‌ای مودبانه
– یادآوری سودمندی و مزایای رفتار مناسب
– نادیده انگاشتن رفتار نامطلوب دیگران
– استفاده از جمله‌های تلفیقی
– هم‌دلی کردن

ادامه مطلب / دانلود

هر انسانی در طول عمر خود از دورانی عبور می کند و یکی از این دوران ها رسیدن به دوره بزرگسالی است که دارای بایدها و نبایدهای خاص خود است. در سایت میهن فال همیشه سعی بر آن است تا بهترین مطالب در جهت بهبود زندگی فردی و اجتماعی شما درج شود و این بار دانستنی هایی لازم برای خانم ها قبل از ۳۰ سالگی را در نظر گرفته ایم و امیدواریم مطالب مفیدی برای شما عزیزان همراه باشند در ادامه با ما همراه باشید.
.دانستنی هایی لازم برای خانم ها قبل از ۳۰ سالگی

در این بخش میهن فال،مواردی را که خانم ها باید قبل از ۳۰ سالگی بدانند برای شما آورده ایم .

 

۱. چطور تایر پنچر را عوض کنید

اگر از وسیله نقلیه شخصی استفاده می کنید، دیگر تابحال باید یاد گرفته باشید که چطور تایر پنچر آن را عوض کنید. چون هر روز از آن استفاده می کنید و هیچ وقت نمی دانید که چه زمانی ممکن است پنچر شود. پس یادگیری این کار را به تأخیر نیندازید.

۲. چطور پارک دوبل بزنید

همه ما چه خانم چه آقا باید پارک دوبل را یاد بگیریم تا بتوانیم در امتحان رانندگی قبول شویم. ولی گویی خیلی افراد هستند که بعد از امتحان کاملاً پارک دوبل را فراموش می کنند. یک بار برای همیشه نحوه پارک دوبل زدن را یاد بگیرید، تا از کسانی نباشید که هر دفعه می خواهند پارک کنند گلگیر ماشین های دیگر را خراب می کنند یا در جوی آب می افتند.

۳. بچه می خواهید یا نه و چرا

خیلی ها بچه می خواهند و خیلی ها هم هستند که بچه نمی خواهند. اجباری در آن نیست، ولی اگر بچه می خواهید، زمان شما محدود است. تا ۳۰ سالگی باید بدانید که آیا می خواهید بچه داشته باشید یا خیر و اینکه دلیل شما برای بچه خواستن یا نخواستن چیست. برای بچه دار شدن باید قبل از ۳۰ سالگی برنامه ریزی کرده باشید.

۴. چطور رایانه و تجهیزات صوتی و تصویری را راه اندازی کنید

فناوری یکی از واقعیت های جامعه امروزی است و اینکه بدانید چطور رایانه، تلویزیون ها هوشمند، MP3 پلیر و دستگاه های دیگر را راه اندازی کرده و از آنها استفاده کنید، یک مهارت مهم در زندگی محسوب می شود. تا قبل از ۳۰ سالگی این مهارت را بدست آورید و در آن استاد شوید.

۵. خودتان را در ۴۰ سالگی کجا و چطور می بینید

دیگر سال هایی که می توانستید بی خیال و بدون فکر به آینده بگردید و تفریح کنید گذشته اند. حالا دیگر شما مسئول سرنوشت خود هستید و باید طوری برای زندگی تان برنامه ریزی کنید که بدانید ۱۰ سال دیگر کجا هستید و چه می کنید.

۶. کدامیک از چیزهایی که در کودکی در مورد آینده تان فکر می کردید درست از آب درآمده اند

بیایید با این موضوع روبرو شوید، بعضی از آن چیزهایی که در کودکی در مورد آینده خود فکر کرده بودید – چه خوب و چه خوب – واقعیت ندارند. حالا که دیگر بزرگسال هستید و کنترل وجهه و شخصیت شما در دستان خودتان است، می توانید تصمیم بگیرید که می خواهید چگونه باشید و چیزهایی که به دردتان نمی خورند را کنار بگذارید.

۷. یک مهمانی سورپرایز راه بیندازید که واقعاً طرفتان غافلگیر شود

برگزاری یک مهمانی سورپرایز – که واقعاً غافلگیرکننده باشد – باعث می شود که مهارت های رهبری و مدیریتی شما برای برنامه ریزی یک مهمانی، رویداد یا مناسبت و جمع کردن افرادی با شخصیت های مختلف در یک جا، به آزمون گذاشته شود. وقتی خوب به آن فکر می کنید، می بینید که این مهارت ها در محل کار هم به دردتان می خورند.

۸. چرا افسوس دهه دوم عمرتان را نمی خورید

خوشبختانه در دهه دوم عمرتان ریسک هایی کرده اید و موفقیت هایی هم داشته اید و البته اشتباهاتی هم مرتکب شده اید. شما جوانید و آماده ماجراهای بیشتر و بزرگتر در دهه سوم زندگی تان هستید.

دانستنی هایی لازم برای خانم ها قبل از ۳۰ سالگی

۹. برای سفر دو هفته ای فقط یک کوله پشتی ببندید

این مهارت کمی شبیه تعویض تایر است: وقتی یاد بگیرید چطور آن را انجام دهید دیگر در هر مکان و هر زمانی می توانید آن را انجام دهید. مهم این است که خودکفایی، کاربردی بودن و سبک زندگی بدون دردسر و تجمل برای مدتی را یاد بگیرید. کسی چه می داند؟ شاید از این سبک زندگی خوشتان آمد.

۱۰. چطور از پوست، مو و بدنتان مراقبت کنید و چرا این نکته مهم است

حتی اگر ژن خوبی هم داشته باشید، سن و سبک زندگی بر روی پوست تأثیرگذار است. اگر حالا یاد بگیرید که از خودتان خوب مراقبت کنید، تا ده بیست سال آینده هم فرم خود را خوب حفظ می کنید و همچنان جوان می مانید.

۱۱. چه کسی شما را خوشحال می کند و چه کسی ناراحتتان می کند

حالا که خودتان را بهتر می شناسید، بهتر می دانید که چه کسی لایق زمان و توجه شماست، این بستگی دارد به اینکه انرژی شما چقدر باشد یا چقدر ناراحت باشید.

۱۲. چطور ظرف نیم ساعت یا کمتر سر و وضعتان را مرتب کنید

البته این موردی است که باید در دهه دوم زندگی یاد گرفته باشید. دیگر باید بدانید که چطور لباس هایتان را تمیز نگه دارید، اتو کنید و مرتب کنید. بدانید چه لباسی به شما می آید و چه لباسی به شما نمی آید و باید اعتماد به نفس پوشیدن آن را داشته باشید و وقتی در آخرین لحظه دعوت می شوید بدانید چه بپوشید و چطور خوب به نظر برسید.

دانستنی هایی لازم برای خانم ها قبل از ۳۰ سالگی

۱۳. چطور تعمیرات ابتدایی منزل را انجام دهید

وقتی بچه بودید همه چیز خیلی راحت بود، بزرگترها همه کارها را انجام می دادند، چون شما هنوز خیلی کوچک بودید. حالا همه چیز تغییر کرده و شما دیگر یک بزرگسال هستید. پس بهتر است که چند مهارت تعمیراتی بدرد بخور یاد بگیرید که در صورت نیاز کارهایتان را خودتان انجام دهید. مثلاً یاد بگیرید که واشر شیر آب را خودتان عوض کنید، دیوار را خودتان درزگیری کنید یا کلید برق را خودتان نصب کنید. از این احساس استقلال و هوشمندی لذت خواهید برد.

۱۴. چطور در یک معامله خوب چانه زنی کنید

چه در فروشگاه مبلمان خانگی باشید چه در تره بار، چه در حال مذاکره با یک مشاور املاک باشید یا مکانیک خودرو، داشتن مهارت های خوب چانه زنی هیچ وقت ایده بدی نیست.

۱۵. چطور رابطه ای را دوستانه پایان دهید

چه تقصیر شما باشد چه نباشد، اینکه بتوانید بدون شکستن مرزهای احترام و دوستی رابطه ای را تمام کنید، نشانه بلوغ است.

۱۶. بتوانید تنها زندگی کنید و از پیشرفت بازنمانید

افراد بسیاری هستند که از والدین خود جدا می شوند و یا ازدواج می کنند یا بخاطر ادامه تحصیل و به دلایل دیگر تنها زندگی می کنند. تنها زندگی کردن باعث می شود چیزهایی یاد بگیرید که هیچ سبک زندگی دیگری آن چیزها را به شما نمی آموزد. قبل از ۳۰ سالگی از این تجربه لذت ببرید و چیزهای زیادی یاد بگیرید.

۱۷. چطور از گیاه بیش از ۱ سال مراقبت کنید

کار زیاد سختی نیست. کمی آب، کمی نور آفتاب و گاهی هرس کردن. توجه کردن به سلامت و زندگی یکی از گیاهان تان باعث می شود که درس توجه و رسیدگی کردن بگیرید. بدین ترتیب به یک زندگی دیگر اهمیت می دهید و آن زندگی و سلامت آن برایتان مهم می شود.

۱۸. چطور با یک نفر دیگر همزیستی مسالمت آمیز داشته باشید

تنها چیزی که از تنها زندگی کردن سخت تر است این است که با فرد دیگری زندگی کنید. زندگی در خوابگاه دانشجویی را در نظر بگیرید. اینکه به یک نفر دیگر و احساسات و نیازها و خواسته ها اهمیت دهید و به مرزهای یکدیگر احترام بگذارید، چیز کمی نیست و می تواند خسته کننده باشد. باید خودتان آن را تجربه کنید و سختی آن را بچشید.

۱۹. چطور فرق بین مد و لباس های کلاسیک را تشخیص دهید

مد می آید و می رود، ولی لباس های کلاسیک همیشگی هستند. تشخیص دادن فرق بین این دو آسان نیست. فرق بین مد و کلاسیک چیزی است که خانم ها باید قبل از ۳۰ سالگی آن را بدانند.

دانستنی هایی لازم برای خانم ها قبل از ۳۰ سالگی

۲۰. چطور غذای مخصوص خود را بپزید

تا قبل از ۳۰ سالگی باید بتوانید غذایی بپزید که به آن افتخار کنید و برای مهمان آن را سرو کنید و آنقدر خوب باشد که وقتی دیگران آن را می بینند یاد شما بیفتند که چقدر خوب آن را درست می کنید. لازم نیست سرآشپز حرفه ای باشید، ولی مهارت تان باید چیزی بیشتر از تشخیص ماهیتابه از قابلمه باشد.

۲۱. چطور مالیات تان را محاسبه کنید

با آنکه استخدام حسابدار و سپردن کار محاسبه مالیات به او، نشانه احتیاط است، ولی اینکه بلد باشید چطور این کار را خودتان انجام دهید، به شما اعتماد به نفس بررسی سودها و برنامه ریزی بهتر برای آینده مؤثرتر و پربازده تر را می دهد.

۲۲. چطور منزلتان را در ۴۵ دقیقه یا کمتر تمیز کنید

وقتی یک دوست، فامیل یا آشنا با شما تماس می گیرد و می گوید که می خواهد به شما سری بزند، ظرف چند دقیقه خانه خود را به حالتی در می آورید که مناسب پذیرایی از مهمان باشد؟ اگر این کار بیشتر از ۴۵ دقیقه وقت شما را می گیرد، باید روی این مهارت بیشتر کار کنید.

۲۳. چطور تقاضای ترفیع یا افزایش حقوق کنید

در برهه های خاصی از حرفه خود، فرصتی می یابید که به پست بهتری ارتقا بیابید یا افزایش حقوق بخواهید. ولی اغلب اوقات این موضوع اتوماتیک وار اتفاق نمی افتد. باید آن را درخواست کنید.

۲۴. چطور سهام خرید و فروش کنید

چه یک سرمایه گذار ساده باشید چه کارمند، باید بدانید که چطور سهام، اوراق قرضه و … را ارزیابی کنید و به اندازه ای هوشمند باشید که بدانید پولتان را کجا سرمایه گذاری کنید.

۲۵. بدانید چه لباسی به شما می آید

تا قبل از ۳۰ سالگی، باید بدانید که چه لباسی به شما می آید و چه لباسی نمی آید و آنقدر از خودتان شناخت داشته باشید که لباس هایی نپوشید که مناسب شما نیست. ساختن سبک شخصی و فقط خریدن لباس هایی که به شما می آید و مناسب شماست، زمان خرید شما را کاهش می دهد و در پولتان صرفه جویی می کند.

۲۶. چطور آتش درست کنید

در عصر فناوری این هنر گم شده است. ولی دانستن اینکه چطور در شومینه منزل، در اردوی تفریحی و یا در منقل کباب پزی، آتش خوبی درست کنید، چیز بدی نیست. همیشه همه چیز برقی نیست که بخواهید فقط یک کلید را فشار دهید.

دانستنی هایی لازم برای خانم ها قبل از ۳۰ سالگی

۲۷. چطور اتومبیلی با باتری خراب را استارت بزنید

در نگهداری و تعمیرات خودرو نکات مثبت و منفی وجود دارد. ولی وقتی نوبت به استارت زدن خودرویی با باتری خراب می رسد، باید فرق بین بار مثبت و منفی را بدانید تا بتوانید بدون برق گرفتگی به جاده برگردید.

۲۸. چه وقت به تلاش ادامه دهید و چه وقت بی خیال شوید

زندگی همیشه آسان نیست. وقتی سخت می شود، باید بتوانید تشخیص دهید که آیا بهتر است به کارتان ادامه دهید تا موفق شوید یا اینکه برای کم کردن ضرر و زیان، بی خیال قضیه شوید. اینکه بدانید کی و چطور این تصمیم را بگیرید بسیار مهم است.

 

ادامه مطلب / دانلود

با این روش ها از اشتباهات تان درس بگیرید؟

چقدر از اشتباهات گذشته درس می‌گیرید؟ این تست به شما کمک می‌کند پاسخ این سوال را بفهمید.

همه ما دچار اشتباه می‌شویم. اصلا اشتباه کردن بخشی از زندگی ماست و می‌دانیم که انسان جایزالخطاست، اما برای بعضی از افراد اشتباهات کوچک با افسوس و پشیمانی‌های بزرگی همراه می‌شود و ابعاد مختلف زندگی‌شان را تحت تاثیر قرار می‌دهد. شما در تصمیم‌گیری تا چه حد مرتکب اشتباه می‌شوید؟ آیا پشیمانی سراغ‌تان می‌آید و عذاب وجدان راحت‌تان نمی‌گذارد؟ مجله PSYCHOLOGIES تستی طراحی کرده که به کمک آن می‌توانید میزان ندامت و پشیمانی‌تان را بسنجید و بفهمید این ویژگی در کدام بخش از شخصیت شما ریشه دارد، پس قلم و کاغذ ‌بردارید و از این فرصت برای رهایی از احساسات نامطلوب استفاده کنید.

امروز صبح قبل از اینکه از خانه خارج شوید با یکی از اطرافیان دعوای سختی داشته‌اید، بعد از این اتفاق چه واکنشی دارید؟
وقتی به محل کار می‌رسید روی کار متمرکز می‌شوید و به این موضوع فکر نمی‌کنید.
افسوس می‌خورید که چرا قبل خروج از خانه اوضاع را به حالت صلح و آرامش برنگردانده‌اید.
فکر می کنید حق با شماست و موضوع را فراموش می‌کنید.

به‌طور کلی بیشتر در چه شرایطی احساس افسوس و پشیمانی سراغ‌تان می‌آید؟
وقتی در یک لحظه کار نادرستی انجام می‌دهید یا بدون فکر حرفی می‌زنید.
هنگامی که جرات نمی‌کنید حرف دل‌تان را مطرح کنید.
وقتی از اشتباهات گذشته درس نمی‌گیرید.

بیشتر مواقع از کدام جمله استفاده می‌کنید؟
به جای حرف زدن عمل کن.
قبل از حرف زدن فکر کن.
افسوس گذشته را مخور.

بعد از اینکه مرتکب اشتباهی می‌شوید چه چیزی فکرتان را مشغول می‌کند؟
به این فکر می‌کنم که چطور می‌توانم اشتباهم را جبران کنم.
خودم را سرزنش می‌کنم که چرا چنین کاری را انجام داده‌ام و ناراحت و افسرده می‌شوم.
سعی می‌کنم ذهنم را از این موضوع منحرف کنم و به خودم می‌گویم که بالاخره برای رفع این مشکل راه‌حلی به ذهنم می‌رسد.

اگر در روابط عاطفی‌تان مشکلی پیش بیاید چطور خودتان را سرزنش می‌کنید؟
به خودم می‌گویم اصلا نباید به این سرعت وارد رابطه می‌شدم.
افسوس می‌خورم که چرا از نظر احساسی کاملا درگیر شدم.
نمی‌خواهم اعتراف کنم که این ارتباط عاطفی اشتباه بوده است.

بیشتر مواقع برای اینکه با احساس ندامت و پشیمانی‌تان کنار بیایید چه کار می‌کنید؟
یک دکمه جادویی دارید که با فشار دادن آن افکارتان را متوقف می‌کنید و به خودتان فرصت می‌دهید تا برای اقدام جدید وارد عمل شوید.
ذهن‌تان به‌طور کامل درگیر اتفاقات گذشته می‌شود و به این فکر می‌کنید که رفتار شما چه تبعاتی دارد.
به خودتان می‌گویید افسوس خوردن در این لحظه در درازمدت فایده‌ای ندارد.

تصور کنید که در یک موقعیت پیچیده قرار گرفته‌اید، برای مثال می‌خواهید به یک رابطه عاطفی پایان دهید، موقعیت شغلی تازه‌ای را بپذیرید یا مهاجرت کنید، در چنین شرایطی واکنش شما چگونه است؟
ذهن‌تان مدام از این شاخه به شاخه دیگر می‌رود و به شما می‌گوید عجله کن، صبر کن یا این موقعیت را از دست نده.
قبل از تصمیم‌گیری مدتی وقت تلف می‌کنید و تصمیم قطعی برای‌تان دشوار است.
در مورد مزایای موقعیت تازه شک و تردید دارید.

قرار است در یک مسابقه دوی ماراتن شرکت کنید. چه چیزی سبب می‌شود که از دنبال کردن برنامه تمرینات دست بکشید؟
به دفعات زیاد سر تمرین حاضر نمی‌شوید چون حال و حوصله ندارید.
به جای دویدن و انجام تمرینات زمان زیادی را به مطالعه دقیق روی نقشه برنامه تمرینات و برنامه زمان‌بندی سایر رقبا اختصاص می‌دهید.
زیاد تمرین نمی‌کنید اما باور شما این است که برنده می‌شوید.

فرض کنید برای یک سفر کاری به خارج از کشور رفته‌اید. پنج دقیقه قبل از سوار شدن به هواپیما در یکی از فروشگاه‌های فرودگاه لباس زیبایی چشم‌تان را می‌گیرد، در این شرایط چه کار می‌کنید؟
به سرعت داخل مغازه می‌روید و بدون پرو کردن لباس آن را می‌خرید. اگر اندازه‌تان نبود بعدا آن را می‌فروشید یا هدیه می‌دهید.
به سمت هواپیما حرکت می‌کنید تا از پرواز جا نمانید اما تمام روز خودتان را سرزنش می‌کنید که چرا این لباس را نخریده‌اید.
لباس را می‌خرید و برای‌تان مهم نیست که بیش از استطاعت مالی‌تان برای آن پول پرداخت کرده‌اید.

احساس ندامت و پشیمانی به چه شکل زندگی شما را تحت تاثیر قرار می‌دهد؟
به شما کمک می‌کند اشتباهات‌تان را جبران کنید.
باعث می‌شود به فکر فرو روید و مدام به آن فکر کنید.
شما را با کمی احساس ناخرسندی به حال خودتان رها می‌کند.

نکته:
هر چیزی که در گذشته برای‌تان اتفاق افتاده، حکمتی داشته است. باید سعی کنید که از آنها درس بگیرید و برای آینده خود از این تجربیات استفاده کنید. فقط به حال و آینده فکر کنید، چون گذشته، دیگر گذشته است و نمی‌توانید به عقب برگردید. از هر لحظه زندگی لذت ببرید.

اشتباه کردن بخشی از زندگی ماست

اگر بیشتر پاسخ‌های‌تان گزینه ۱ است
احساس ندامت و پیشمانی شما بیشتر به خاطر کارهایی است که انجام می‌دهید. اغلب اوقات خودتان را سرزنش می‌کنید که چرا چنین حرفی زده‌اید، رفتار نادرستی داشته‌اید یا در مورد دیگران زود قضاوت کرده‌اید. این احتمال وجود دارد که از سر اجبار چیزی بخرید که به آن واقعا نیازی ندارید و بعد پشیمان شوید. شاید هم به دلیل رفتارتان سبب رنجش دیگران شوید.

مزایا: فردی قابل اعتماد هستید که انگیزه‌های‌تان را به صورت خودجوش به مرحله اجرا می‌گذارید. این ویژگی در زمان تصمیم‌گیری‌های مهم زندگی به کارتان می‌آید. عمل‌گرا هستید و این رفتار به شما کمک می‌کند در زندگی تجربیات خوبی به دست آورید.

معایب: به سرعت تصمیم می‌گیرید که این شتاب زدگی ممکن است برایتان دردسر ساز شود و همیشه مناسب نیست. اگر این ویژگی در جنبه‌های زندگی شما مدام تکرار شود مشکلات زیادی برایتان به وجود می‌آید. ضریب اشتباهات تان بالا می‌رود و برای جبران خطاها و عذرخواهی باید وقت و انرژی بگذارید.

توصیه به شما: نسبت به رفتارهایتان حساس‌تر شوید و مراقب باشید که تحت تاثیر جریانات پیرامون تان قرار نگیرید. به‌طور مثال اگر آگهی‌های تبلیغاتی به‌شدت روی شما تاثیرگذار هستند نسبت به این موضوع آگاه باشید و زندگی‌تان را براساس گفته‌های دیگران هدایت نکنید.

اگر بیشتر پاسخ‌های‌تان گزینه ۲ است
افسوس و پشیمانی شما در کمبود اعتمادبه‌نفس‌تان ریشه دارد. گاهی اوقات ترس از تحقیر شدن یا ترس از مورد سرزنش قرار گرفتن سبب می‌شود که اشتباهاتی را مرتکب شوید. از سوی دیگر گاهی اوقات اشتباهات کوچک را برای خودتان بیش از حد بزرگ می‌کنید و به دلیل اینکه از اشتباه کردن می‌ترسید، رفتاری منفعلانه در پیش می‌گیرید.

مزایا: در زندگی فردی محتاط هستید و بی‌گدار به آب نمی‌زنید. شاید در چشم مردم فردی عاقل به چشم بیایید اما وقتی به اعماق وجودتان نگاه بیندازید، می‌بینید که این رفتار دلیل دیگری دارد و به ترس‌های‌تان مربوط می‌شود.

معایب: در محدوده امن خود باقی می‌مانید و از پیشروی به جلو و اخذ تصمیم‌های مهم خودداری می‌کنید. به حرف مردم توجه می‌کنید و می‌ترسید که درباره رفتارتان قضاوت کنند و پشت سرتان حرف بزنند، به همین دلیل می‌خواهید همیشه بهترین باشید و بیش از حد ایده‌آل‌گرا می‌شوید.

توصیه به شما: دیدگاه تان را درباره ریسک‌پذیری و خطاها مورد بازبینی قرار دهید. ممکن است از انجام کاری خودداری کنید، درنتیجه مرتکب اشتباه نشوید و شکست نخورید اما این طرز فکر در طولانی مدت شما را از رشد و پیشرفت باز می‌دارد. از این رو یاد بگیرید خطاهای ما هم جزئی از زندگی هستند. اجازه ندهید که ترس از اشتباه کردن شما را از حرکت باز دارد، افسوس‌ها را بپذیرید و با آنها کنار بیایید.

اگر بیشتر پاسخ‌های‌تان گزینه ۳ است
به‌شدت تلاش می‌کنید افسوس نخورید و از انجام کارهای‌تان پشیمان نشوید. سعی می‌کنید اتفاقات را به سرعت به فراموشی بسپارید و وقت‌تان را برای تجزیه و تحلیل وقایع گذشته به هدر نمی‌دهید، اما آیا چنین رفتاری خوب است؟

مزایا: انرژی‌تان را به خاطر افسوس خوردن به هدر نمی‌دهید و فکرتان را مشغول نمی‌کنید، بنابراین شکست‌ها را بزرگ و عمیق نمی‌بینید و می‌توانید خودتان را به سرعت به زندگی عادی بازگردانید.

معایب: از لحاظ روانشناسی اگر گاهی کمی هم پشیمان شوید برای‌تان خوب است چون سبب می‌شود رفتارتان را بررسی کنید و اگر مشکلات رفتاری دارید، در صدد رفع آنها برآیید. درواقع با دنبال کردن این روند شانس‌تان را برای رشد شخصیتی از دست می‌دهید چون ممکن است اشتباهات مداوم شما ریشه رفتاری مشخصی داشته باشند که سعی می‌کنید آن را نادیده بگیرید و کنار بگذارید.

توصیه به شما: افسوس و پشیمانی را به‌عنوان یک بخش طبیعی زندگی بپذیرید و به این فکر کنید که می‌تواند برای‌تان مفید هم باشد. سعی کنید با فکر کردن به اشتباهات از آنها درس بگیرید. البته به این معنا نیست که مدام حسرت و اندوه را به زندگی‌تان راه دهید، بلکه هدف این است که این رفتار را تعدیل کرده و از آن به عنوان فرصتی برای رشد و پیشرفت استفاده کنید.

اگر از تصمیمات‌تان پشیمان می‌شوید
فرقی نمی‌کند که چه سن و سالی داشته باشید یا در چه شرایطی قرار دارید. در هر صورت می‌توانید با مطالعه و تمرین، مهارت‌های تصمیم‌گیری‌تان را بهبود بخشید. برخی از تصمیمات ما مانند زنجیر به هم متصل هستند و ممکن است یک تصمیم کوچک تبعات و پشیمانی‌های زیادی به همراه داشته باشد؛ بنابراین برای اینکه رشته کار از دست‌تان در نرود این پیشنهادات را به‌کار ببرید.

–  در تصمیم‌گیری نسبت به مشکلات بی‌طرف باشید و با پیش‌زمینه قبلی تصمیم تازه‌ای نگیرید.
–  همیشه به حقایق نگاه کنید نه آرزوهای دست نیافتنی.
–  هروقت ناراحت، عصبانی یا تحت فشار هستید هیچگونه تصمیمی نگیرید و این کار را به زمان دیگری موکول کنید.
–  اگر فکر می‌کنید عواقب تصمیم شما به اطرافیان‌تان هم سرایت می‌کند در مورد تصمیم‌گیری بیشتر حساس باشید.

–  نسبت به ارزش‌های خودتان آگاهی داشته باشید و با شناخت از توانایی‌های‌تان تصمیم‌گیری کنید.

ادامه مطلب / دانلود

بیساری از ما ممکن است خود دچار بد اخلاقی باشیم یا با افراد بد اخلاق سرو کار داشته باشیم و متاسفانه در هر دو صورت لحظات بدی را سپری خواهیم کرد. در این مطلب از سایت میهن فال ما راهکارهایی برای بهبود رفتار افراد بد اخلاق ارائه کرده ایم که امیدواریم مفید باشند. با ما همراه باشید.
.
راهکارهایی برای بهبود رفتار افراد بد اخلاق
زندگی روز مرره پر از اتفاقات کوچک و بزرگ است که گاه باعث خوشحالی و گاهی نیز باعث ناراحتی شما می شود. به اصطلاح این اتفاقات احساسات شما را تحریک می کنند. اما این احساسات زود گذر است. اما وقتی صحبت از خلق و خو به میان می آید ، صحبت از رفتار های پایدار زندگی است، در این بخش آسمونی شما را با شیوه ها ی بهبود رفتار ناخوشایند دیگران آشنا می کنیم.تبدیل اخم به خندهمحققان دانشگاه میشیگان اظهار می دارند که خلق و خوی بد به طور متوسط سه روز در هر ۱۰ روز به سراغ ما می آیند و در حدود ۲ درصد مردم تقریبا هر روز شاد هستند و در حدود ۵ درصد افراد، خلق و خوی بد را در چهار روز از هر پنج روز دارند. بیش از یک دوجین از آزمایشگاه های تحقیقاتی که در حال مطالعه نوروبیولوژی و تنظیم و تعدیل خلق و خو و حالات افراد هستند، متوجه شده اند که مردم به صورت های مختلف و در کشورهای متفاوت، روش هایی را برای تغییر حالات شان به کار می برند: گوش دادن به موزیک، صحبت با یک دوست، پیاد ه روی، سرگرم کردن خود، تلاش برای رفع مشکل، خوردن، عبادت، نماز و خرید.
تفاوت های جنسیتی در مدیریت حالات درونی وجود دارند. مردان به طور معمول سعی می کنند خودشان را از این کار باز دارند (تقریبا راهکاری موفقیت آمیز است) یا از سیگار استفاده می کنند. زنان بیشتر به صحبت با فردی که بتواند به آنها کمک کند می پردازند یا به فکر می افتند که چرا این حس بد را دارند (که کمک نمی کند.) یادگیری روش های موثر تقویت حالات درونی و تنظیم خلق و خو می تواند به مردان و زنان کمک کند تا خود را از این ورطه بیرون کشند.

روش های مشکل نگر

موثرترین روش برای دورکردن حالت بدخلقی و یا غم، در درجه اول تغییر علت به وجود آورنده آن است البته به شرطی که بدانید چه چیز شما را ناراحت کرده و چرا. بسیاری از حالات بد به دلیل از دست دادن یا شکست در کار یا ارتباطات صمیمانه است و محققان، سوالاتی را که باید پرسیده شود. شامل این موارد می دانند: <چه کار می توانم انجام دهم که شکست را جبران کنم؟ برای جبران از دست دادن یک ثروت یا دوست، چه کار می توانم انجام دهم؟ اگر امکان دارد، اقدام کرده و آن را حل کنید.> گزارش را دوباره بنویسید. از دوستی که احساسات او را جریحه دار کرده اید، عذرخواهی کنید. به والدین تان بگویید که در مورد دعوایی که داشتید، احساس بدی دارید. اگر نمی توانید کاری انجام دهید، در این صورت آنچه اتفاق افتاده را بپذیرید و به کارهایی توجه داشته باشید که دفعه بعد به شیوه دیگری انجام خواهید داد.

روش های مبتنی بر احساسات و عواطف

اگر نمی توانید مشکل مربوط به احساس ترس را حل کرده یا آن را تشخیص دهید، در این صورت بهترین راه حل، تمرکز بر تغییر احساسات منفی تان است. به طور مثال سعی کنید که یک هدف به سرعت قابل دسترس را تعیین کنید که بتواند موجب تقویت روح تان با یک موفقیت کوچک باشد. تمیزکردن کمد و قفسه ها، جمع و جورکردن وسایل و فایل های روی میزتان و یا نوشتن نامه به کسانی که خیلی وقت است از آنها خبر ندارید. انتخاب بعدی می تواند تحرک و فعالیت باشد. در مطالعات مربوط به تعدیل و تنظیم خلق و خو، ورزش و تحرک بدنی مستمر، تنها راهکار موثر برای از بین بردن احساسات بد است.

به طور مثال مطالعات گوناگون این مساله را تایید می کند که فعالیت های آیروبیک مانند پیاده روی یا تند راه رفتن به طور قابل توجهی موجب بهبود حالات خلقی می شود. اگرچه انسان وسوسه می شود تا هنگام کسالت و بی حوصلگی خود را از سایرین دور کند اما بهتر است که این کار را به تعویق بیندازد. تحقیقات یادآور می شوند که ایده خوبی نیست که وقتی احساس بی حوصلگی می کنید، عبوس و ترشرو شوید بلکه وانمود کنید که اوضاع عوض شده ولی وقت تان را با سایرین بگذرانید، زیرا دوستان شما اغلب می توانند به بهبود حالت شما با ارائه نقطه نظرات خود کمک کنند.

اما هنگام در کردن فرد مناسب، احتیاط کنید زیرا ممکن است احساساتتان به جای بهتر شدن، از آن چیزی که هست، بدتر شود. یکی از روش های تقویت حالات خلقی این است که ذهن تان را نسبت به مشکل ببندید اما نه اینکه در رفع آنچه غلط است نکوشید و توجه داشته باشید که این راه فقط تاحدی موفق است. کارهای ساده (به طور مثال تماشای تلویزیون یا مطالعه) فقط به صورت موقت عمل می کنند، بنابراین به نظر می رسد فعالیت هایی که موجب درگیرکردن قوه تخیل می شوند، اثرات بهتری داشته باشند.

کاری که تاثیر ندارد

تسلیم شدن در برابر یک حالت خلقی بد و باقی نگه داشتن خودتان در اینکه احساس بد داشته باشید، کاملا موجب تضمین این مساله می شود که شما به زودی احساس بهترشدن نخواهید داشت. محققان نشان داده اند که انتظارات و توقعات منفی به حالات منفی منجر شده و از طرفی کسانی که منتظر هستند تا احساس بدی داشته باشند، بیشتر از بقیه ناراحت بوده و خوشحالی در آنها کم می شود. <تخلیه کردن> یا <بیرون ریختن آنها> نیز تاثیر بسیار کمی دارد. جیغ و فریاد و یا گریه کردن، فقط باعث تقویت حالت و احساس منفی می شود.

مطالعات نشان می دهد کسانی که احساسات شان را تخلیه می کنند، امکان دارد ساعات بیشتری در ناراحتی باشند. دوباره و دوباره فکر کردن درباره اشتباهات، شکست ها یا بدشانسی ها نه فقط به دایمی شدن حالت بد می انجامد بلکه می تواند به اضطراب و افسردگی هم منجر شود. کسانی که به این صورت فکر کنند احتمال کمتری دارد که بتوانند خودشان را درگیر فعالیت های انرژی زا و فرح بخش کنند، حتی اگر باور کنند که از آنها لذت می برند.

۱۰ قدم به سمت خوش اخلا ق شدن

۱-  برجسته سازی موارد مثبت.
به بخش هایی از زندگی تان فکر کنید که خوب پیش می روند، نه آنهایی که شما را آزار می دهند.

۲-  موفقیت های گذشته را مرور کنید.
قبل از ایجاد انگیزه در خودتان برای پیشبرد بیشتر امور در آینده، آنچه انجام داده اید را به خودتان یادآور شوید.

۳-  عبادت کنید.
انجام امور دینی و مذهبی، بیشترین تاثیر را بر رهایی از اضطراب و افسردگی دارد.

۴-  به موزیک گوش دهید.
با توجه به این که شکل های بسیاری از خلاص شدن از حالات بد وجود دارد، این کار حداقل و به طور موقتی، یکی از رایج ترین و موثرترین موارد برای تقویت خلق و خو است.

۵-  خودتان را درمان کنید. اغماض ها و گذشت ها (بزرگ یا کوچک) می توانند هنگامی که احساس می کنید پایین افتاده اید، شما را بالا بکشند. آنها موجب می شوند که شما احساس خاص و ویژه کنید.

۶-  داوطلب بشوید.
کارهای داوطلبانه و فعالیت در خیریه ها، احساس بهتربودن را به ما می دهند.

۷-  ورزش از بهترین راه های تغییر حالت بد انسان، افزایش انرژی و کاهش فشار و استرس است.

۸-  رفتار شاد داشته باشید.
لبخند زدن و داشتن چهره شاد موجب از بین رفتن مشکلات نمی شود اما به بهبود حالت و خلق کمک می کند.

۹-  تاکیدتان بر آینده باشد.
اگرچه نمی توانید گذشته را دوباره بنویسید اما می توانید از آن درس بگیرید. تصمیم بگیرید که دفعه بعد، بهتر و سخت تر کار کنید.

۱۰-  برای افسوس خوردن، حدی را قایل شوید.
به خودتان بگویید: امروز صبح درباره خودم احساس تاسف می کنم اما امروز بعد از ظهر به زندگی ام توجه خواهم کرد و مسائل صبح را کنار می گذارم.

ادامه مطلب / دانلود

عادت هایی که شما را تنهاتر می کند!

چشم‌های‌تان را ببندید و آدم‌های زندگی‌تان را یک دور مرور کنید. از همه کسانی که در این لحظه به ذهن شما می‌آیند چند نفر را دوست دارید درست در همین ساعت ببینید؟ اگر دیگران چشم‌های‌شان را ببندند چطور؟ احتمال دارد که شما را به عنوان اولین گزینه برای ملاقات کردن انتخاب کنند؟ اگر جواب‌تان به این سوال منفی است و یا اینکه در این مورد اطمینانی ندارید، روی کمک ما حساب کنید. کافی است چند عادت اصلی را که می‌تواند شما را به فردی آزاردهنده تبدیل کند و باعث شود که دیگران دور شما خط بکشند کنار بگذارید تا همیشه اولین گزینه دوستان و آشنایان‌تان برای تنظیم قرار ملاقات باشید.

وارد جزئیات شوم؟

به منطق آدم‌ها اعتماد کنید! باور کنید وقتی به اندازه کافی به شما اطلاعات نمی‌دهند، منظورشان این است که کمی از آنها فاصله بگیرید و وارد جزئیات زندگی‌شان نشوید. این موضوع وقتی پررنگ‌تر می‌شود، که پای بیماری و یا رویداد آزاردهنده‌ای به میان بیاید. وقتی می‌بینید خانم الف مدتی بی‌حوصله است و

ادامه مطلب / دانلود

همه ما دوست داریم تا زندگی پر از شادی داشته باشیم. اگر شما هم مایلید به رازهای شاد و خوشحال زندگی کردن دست پیدا کنید با این مطلب از سایت میهن فال همراه باشید با : راز زندگی شاد به سبک مستر بین . امیدواریم همیشه ایام به کامتان باشد.

راز زندگی شاد به سبک مستر بین

برای شاد بودن در زندگی مانند مستربین در لحظه زندگی کنید

شاد زندگی کردن آرزوی هر شخصی است و تلاش های بسیاری برای آن می کند. این بار شما به روش های مستربین زنگی شادی داشته باشید.

در دنیای کمدی، هنرپیشه ای انگلیسی وجود دارد که او را با نام مستربین Mr.Bean می شناسیم. از آنجا که فیلم هایش در تلویزیون خودمان هم بارها پخش شده است، حتما شما خواننده عزیز هم او را می شناسید و حداقل چند کلیپی از او دیده اید؛ بحث ما درباره نوع نگاهی است که این شخصیت به زندگی دارد.

مستربین مردی است که نه تحصیل کرده، نه پول دارد و نه خوش قیافه است. او نه هنری دارد، نه خانواده ای، نه خانه ای از خود و نه حتی دوست و آشنایی. دائم خراب کاری می کند، اما شاد است. در همان دنیای کوچک و به چشم ما خالی خودش، خوشحال است. به خاطر از دست دادن چیزی غصه نمی خورد، حسرت چیزی را ندارد. تنها کس و کار او یک خرس عروسکی کهنه است که با تخیل خودش به او موجودیت می بخشد، با او حرف می زند و او را همه جا با خود می برد.البته که مستر بین کاراکتری ساخته و پرداخته ذهن نویسنده و کارگردان است و نقطه ضعف های بسیاری هم دارد، اما دروغ محض نیست. در واقع همه ما در زندگی روزمره با کسانی مواجه می شویم که به زعم ما چیزی ندارند، اما احساس شادی و خوشبختی دارند؛ راستی راز شادمانی این افراد چیست؟

راز شاد زندگی کردن مستر بین چیست؟

برای شاد بودن در زندگی مانند مستربین در لحظه زندگی کنید

آنچه شادی ها را از ما می گیرد و پای غصه ها را به زندگی ما باز می کند، فارغ بودن از لحظه حاضر و پرداختن به گذشته و آینده است. خاطرات تلخ، حسرت ها، آرزوهای بر بادرفته، خوشبختی از دست رفته در گذشته و نیز رنج ها و مخاطرات هنوز نیامده، ترس های مبهم، اضطراب های نامعلوم، نگرانی های بی اساس در آینده باعث می شود از زمان حال غایب باشیم و نتوانیم خوبی های لحظه را ببینیم و از آن لذت ببریم. فرض کنید در یک روز بهاری در خیابان راه می روید که ناگهان باد و بارانی شروع می شود که زمین و زمان را به هم می ریزد. ممکن است وقوع چنین رخدادی، خرابی، خسارت یا ترسی را به یادتان آورد. ممکن است با مقایسه اوضاع کشوری که پیش از یک زلزله وحشتناک چنین آب و هوایی در آنجا دیده شده بود، بترسید که مبادا این آب و هوا هم زلزله بدی به دنبال داشته باشد یا نگران شوید که نکند لباس های روی بند رختتان را باد ببرد و…در صورت چنین تصوراتی در لحظه حضور نخواهید داشت و نمی توانید لطافت هوا و خنکای باران را روی پوست صورتتان احساس کنید. پرواز شکوفه ها و برگ های نورس را در هوا و تغییر رنگ و حالت دم به دم آسمان را ببینید و به این ترتیب یکی از زیباترین تابلوهای سمعی و بصری طبیعت را از دست خواهید داد. مستربین در لحظه زندگی می کند. به هر اتفاقی در همان لحظه ای اهمیت می دهد که وجود دارد. وقتی گذشت فراموشش می کند و به دنبال لحظه بعد می رود؛ لذا مزه های تلخ زیر زبانش نمی ماند و ترس از آینده عیشش را منقص نمی کند.

در زندگی تان کم توقع باشید تا با شادی زندگی کنید

رشته آرزو، دراز است و هرگز به آخر نمی رسد. همواره آنچه را داریم نمی خواهیم و آنچه را نداریم می خواهیم. واضح است که ناکام می شویم، خشمگین می شویم. افسرده می شویم و شادی از کفمان می رود. هر چه از دنیا کمتر توقع داشته باشیم، روزگار بر ما خوش تر خواهد گذشت.مستربین از هیچ کس توقع ندارد و البته خودش را هم ملزم نمی داند که ضرورتا همه توقعات دیگران را برآورده کند.

آسان گیری یکی دیگر از روشهای شاد زندگی کردن است

بعضی از ما آدم ها گویی آفریده شده ایم زندگی را بر خود و دیگران سخت بگیریم و تلخ کنیم. کمال گرایی از آن صفاتی است که متاسفانه نزد خیلی ها حسن محسوب می شود و به آن مباهات می کنند، اما کمال گرایی در اصل نوعی نقطه ضعف است. وقتی ما دلمان می خواهد که همه چیزمان در حد کمال باشد، خانه مان بسیار تمیز، مرتب و لوکس باشد. کارمان در حد اعلا، ظاهرمان بی نقص، فرزندمان شاگرد اول، همسرمان همه چیز تمام باشد، یعنی ما خود را بی نقص و کامل تر از دیگران می دانیم و انتظار نداریم نقصی در خود و زندگی مان وجود داشته باشد. حال آنکه آنچه بی نقص تصور می کنیم، در ظاهر امر است و نقص ها همه در جایی قرار دارند که دیده نمی شوند. نقص هایی مانند تکبر، خودخواهی، خودمحوری و…تلاش برای بی نقص بودن باعث می شود نسبت به خود و دیگران سخت گیر شویم و به همه چیز بیش از حد اهمیت بدهیم و دائم نگران به وجود آمدن نقصی در هر قسمت از مجموعه زندگی مان شویم، همین شادی را از ما می گیرد و تنش و اضطراب را جایگزین آن می کند. فرض کنید خانواده دور میز جمع باشند و بخواهند با لذت و شادی غذای خوشمزه ای را دور هم بخورند و مثلا خانم خانه مدام نگران باشد که مبادا غذا روی رومیزی بریزد و آن را لک کند. «مواظب باش»، «نریزی ها»، «دست کثیفت را روی میز نگذار»… آیا دیگر لذت و شادی باقی می ماند؟ مستربین آسان گیر است، نسبت به چیزی تعصب و حساسیت ندارد، همیشه ساده ترین راه حل را انتخاب می کند و از آن بسیار لذت می برد.

برای شاد بودن در زندگی تان برای خودتان زندگی کنید

بسیاری از ما برای خود زندگی نمی کنیم، بلکه برای جلب رضایت دیگران زندگی می کنیم، خود را جوری می آراییم که دیگران خوششان بیاید، لباسی می پوشیم که باب طبع دیگران باشد، خانه را جوری تزیین می کنیم که دیگران بپسندند، از موضوعاتی حرف می زنیم، کتاب هایی می خوانیم، به چیزهایی علاقه نشان می دهیم… که دیگران دوست داشته باشند. دیگران بپسندند و مورد تایید دیگران باشد. می دانید که برآوردن همه اینها، چه حجمی از تلاش، وقت، انرژی و استرس را طلب می کند و این همه فقط به خاطر این که دیگران از ما راضی باشند خود ما چه می شویم؟ اگر برای خود زندگی نکنید و فقط در پی جلب رضایت دیگران باشید، نعمت شادی از کفتان خواهد رفت.

برای شاد بودن در زندگی تان شکرگذار باشید

و بالاخره به مهم ترین بخش مطلب یعنی شاکر بودن می رسیم. یکی از چیزهایی که بیشتر از همه ما را از شادی ها و لذت های زندگی دور می کند، ناشکری است. ناشکری یعنی ندیدن نعمت های زندگی و دیدن آن چیزهایی که می خواهیم و نداریم و معلوم هم نیست که خواسته هایمان الزاما به خیر و صلاح ما باشد. ناشکری یعنی ظاهرمان را جور دیگری بخواهیم، نه آن جور که هست، آرزوی خانواده و همسر و فرزند دیگری داشته باشیم، نه آن هایی که هستند. خواستار کار دیگری، شهر و کشور دیگری، شرایط دیگری… باشیم. چطور می توان از کسی که مدام از وضعیتش شکایت دارد و ناراضی است، توقع شاد بودن داشت؟ چنین شخصی محکوم به ناکامی و نارضایتی همیشگی است. لذت بردن از هرچه داریم، شکر عملی است، جدای از شکر زبانی. ما نمی توانیم دنیا را تغییر دهیم، اما می توانیم نگرش خودمان را تغییر دهیم و از دنیا همان طور که هست لذت ببریم. مستربین از کوچک ترین جزئیات زندگی اش لذت می برد و با آن خوش است. حتی از موشی که در دیوار اتاقش لانه کرده است.

ادامه مطلب / دانلود

چرا مادران باردار غمگین و ناراحت می شوند؟

خانم های باردار اغلب از مصرف داروهای ضد افسردگی که به آنها وابستگی پیدا کرده اند در دوران بارداری می ترسند اما نباید درمان بیماری روحی خودشان را تنها تحت این عنوان که خطرناک است ، رها کنند.

در دو دهه قبل، روانپزشکان و روان شناسان پذیرفته بودند که افسردگی پس از زایمان مادران را تحریک پذیر و کج خلق می سازد و بسیار خطرناک است و در بسیاری کشورها اقدامات علمی و آزمایشگاهی برای شناخت و درمان آن داشتند. اما افسردگی قبل از تولد نوزاد و افسردگی در دوران بارداری که به مراتب کمتر مورد توجه قرار می گرفتند نیز موقعیت هایی به همان اندازه مشکل آفرین بودند. هر دوی این افسردگی ها اثری بیش از ۱۵ درصد بر زنان داشتند. بعضی خانم ها برای سال ها از افسردگی رنج می بردند و در آن باقی می‌ماندند ، بعضی هم که قبل از بارداری از افسردگی رنج می بردند و آنرا با داروها درمان می‌کردند ؛ در هنگام بارداری از خوردن دارو امتناع می کردند و حال روحی شان وخیم می شد .

برخی هرگز تا هنگام بارداری افسردگی نداشتند و بارداری به منزله محرکی برای افسردگی آنها بود و در واقع یک نسل مبتلا به بیماری های روحی بوده اند. افسردگی های قبل از تولد و در حین بارداری ضربه ای برای مادر و فرزند است. برای بیش از نیمی از زنانی که افسردگی قبل از تولد در آنها پیشرفت می کند؛ این افسردگی سبب تشدید افسردگی شده که آنها قبل از بارداری داشتند. در واقع ریشه مشکلات افسردگی در دوران بارداری را بهتر می توان در مشکلات روحی دوران قبل از بارداری یافت. زنانی که در دوران بارداری خود آسیب روحی دیده اند و سپس بهبود یافتند، از اینکه تجربه زندگی به شدت متفاوتی در این دوران داشتند شگفت زده شده اند، زیرا تنها برخی از زنان بهترین احساس را در دوران بارداری دارند باقی بدترین دوران را دارند . بنابراین نیمی از بانوان اظهار می کنند که تاثیر قابل ملاحظه ای بر سلامت روحی خود در دوران بارداری مشاهده نکرده اند اما باقی تجربه های ویژه و شخصی از این دوران دارند که آنها را به سادگی فاش نمی کنند .

زنان دارای برخی هورمون ها هستند که در هنگام بلوغ ، استفاده از داروهای باروری ، بارداری ، زایمان و … آنها را حساس و به ابتلا به افسردگی و اضطراب نزدیک می کنند .آنها در هر یک از این زمان ها و دیگر دوره های زندگی هم مستعد افسردگی هستند.

اما آسیب پذیری در ابتلا به افسردگی در طول دوران زایمان دلیلی کافی و لازم برای پیشرفت افسردگی در دوران های دیگر زندگی نیست؛ زیرا بعضی بانوان در دوران بارداری افسرده اند اما بعد از طی این درمان می شوند. پس دلایل ابتلا به افسردگی ثباتی ندارند و همیشه یکسان نیستند .

اگرچه افسردگی دوران بارداری و قبل از تولد به هم مرتبط اند اما افسردگی در دوران بارداری مهجور و کمی ناشناخته باقی مانده است ولی بسیاری از نشانه های افسردگی مادران در دوران بارداری یا بعد از آن در زنانی بروز می کند که در ایجاد احساس شادی در خود ناکام اند . اغلب اظهار می شود این بانوان در دوران افسردگی بی عاطفه می شوند ، اما این چنین نیست زیرا چگونه زنی می تواند لحظه های مختلف زایش کودک خود را از ذهنش پاک کند ؛ زمان هایی که به زندگی مادر هدف داده است؟

موارد حساسیت برانگیزی در مادران باردار وجود دارد که ممکن است سبب افسردگی آنها شود ، مانند ناراحتی های فیزیکی که مادران باردار تجربه می کنند و هنگامیکه این مشکل با علاقه فراوان مادر به تغذیه بیشتر همراه می شود، ناخود آگاه وزن بدن را بسیار زیاد می کند و مشکلات فراوانی را سبب می شود. هنوز پاسخ علمی مشخصی وجود ندارد که چطور بارداری سبب اضطراب می گردد. اما این اضطراب با ضربه ای که مادر در اثر تغییر در هویت شخصی اش می خورد همراه می شود . بدین گونه است که مادر نگران وظایف زیاد مادری در آینده خود می شود. روشن است که افسردگی در حین بارداری وجود دارد ولی هنوز روشن نیست چه کاری باید برای آن انجام داد .

خیلی کم درباره این افسردگی می دانیم و هیچکدام از روش ها و دستورالعمل ها به طور کامل کارآمد نیست.اما دانستن بعضی از پیچیدگی های رفتاری و شخصیتی ، به میلیون ها زنی که با این موقعیت مواجه اند کمک می کند؛ که آنها کمتر احساس تنهایی کنند و تصمیم های آگاهانه برای بهبود بیماری خود بگیرند. بیشتر زنان باردار احساس می کرده اند که تلاش های شان در امور فردی و خانوادگی در این دوران نادیده گرفته شده و دوران بارداری محزون کننده شان عجیب و غریب بوده است . بسیاری از آنها در هنگام صحبت از مشکلات خود با همسران و دکترها یا مادرشان بسیار شرمنده شده بودند و وقتی با من درباره آنچه که از آن دوران یادآوری می شد صحبت می کردند آشکارا درد می کشیدند.

افسردگی دوران بارداری و قبل از تولد به هم مرتبط اند

به نیکی یاد کردن تجربه ای که از یک درد پنهان شروع شده کار آسانی نیست و مادرانی که افسردگی در دوران بارداری داشتند تعریف کردند که چطور مشکلات افسردگی ، مانند تار عنکبوتی دورتادور آنها تنیده شده است. فکر ما نسبت به چگونگی احساسات زنان باردار تنزل یافته و ما نیاز داریم در تفکر خود نه تنها درباره زنان افسرده بلکه در مورد همه زنان تجدید نظر کنیم. اغلب از بارداری به عنوان زمان از خود بی خودی و تکامل نام می برند. در واقع بارداری تغییری اساسی در درک هویت کلی و جدید فرد ایجاد می کند که می تواند منجر به افسردگی یا اضطراب شود. تغییر- حتی تغییر مثبت هم در این دوران استرس زا است و برای مادر ، بارداری به عنوان یک تغییر تا حدودی آسیب زننده شناخته می شود.

در واقع در هر فرد نفس پرستی، به عنوان تحولی نازل ؛ به طور ناگهانی نمود پیدا نمی کند و زنان باردار هم از این قاعده مستثنی نیستند. درواقع زنان باردار ، مدت ها احساس ناباوری نسبت به خود دارند و ممکن است توانایی نگهداری از کودک را در خود باور نداشته باشند. هنگامیکه با یک زن درباره تجربیاتش در این دوران صحبت کردم ، وی گفت:«در این دوران چیزی که مادران را شاد می سازد آنها را وحشت زده نیز می کند.» به نظرم ایده های بسیاری از طرز تفکر مادران در این دوران وجود دارد ، ظرفیت های رفتاری مادران باردار، گستره وسیعی از حالات و تلاش ها را در بر می گیرد. رزسیکا پارکر روانشناس بریتانیایی عنوان می کند: مادران شایسته به دو انگیزه هشدار دهنده و ناگهانی نیاز دارند؛ انگیزه تربیت فرزند از یک سو و آوردن او در دنیا از سوی دیگر. وی اضافه می کند: دلسردی ناگهانی مادران به دنبال تلاش هایی است که مادر برای تحقق بخشیدن به این اهداف در او حالتی متضاد ایجاد می کنند.

اما جامعه مدرن نیز در تحت فشار قرار دادن مادر در این دوران مهم است. بدینگونه که ما واقعیت های روانی مادر در این دوران را نادیده گرفته ایم و سبب شده ایم که مادران از دیدن تغییرات خودشان دلسرد شوند و حتی فکرهای دلسرد کننده و بد ، به میزان بسیار زیادی در سر داشته باشند. اغلب مادران در ابراز احساسات خود نظیر احساس محافظت از آنها ، ستایش احساساتشان و احساساتی مانند ناراحتی و خشم و زودرنجی در این دوران اغراق می کنند و این موضوع را به عنوان ضعف خود قبول ندارند. موارد زیادی به زنان افسرده کمک می کند: عشق و همراهی شریک زندگی و دوستانشان ، البته همه اینها به همراه تصدیق بیماری و دسترسی آسان آنها به درمان های تاثیر گذار کارآمد است. اغلب کسانیکه با افسردگی های پس از زایمان یا در دوران بارداری مبارزه می کنند نسبت به فرزندانشان متعهد ومسئول هستند و در حال تلاش برای اینکه نسبت به هویت مادری خود متعهد و مسئول باشند. برای بیشتر مادران در انتظار فرزند و والدین جدید، عشق به فرزند به نظر ناخود آگاه است ،این عشق آنها را به سطح جدیدی از خود آگاهی سوق می دهد. آنها شیب تندی را در راه رسیدن به خود آگاهی و مسئولیت بالا می روند .

در واقع تمرین مسئولیت پذیری است که ذهن والدین را سازماندهی می کند اما بعضی زنان کاملا از مدیریت اهداف بارداری خود برنمی آیند و در نهایت انجام امور مربوط به فرزند برایشان کسل کننده می شود. منشاء افسردگی در هر زن متفاوت است، عواملی نظیر : (تلاش برای ایجاد صمیمیت، همزمان با حس ناامیدی معمول در روحیات مادر ، انتظار دوران بارداری مادر، برای لمس و دوست داشته شدن بچه که اصلا شبیه ابراز محبت به بچه در زمان بعد از تولد نیست) را می توان نام برد . اما هرگز نباید از یاد برد که حتی در دوران بارداری تمایل زیادی در دوست داشتن فرزند در مادر وجود دارد .

ادامه مطلب / دانلود

آیا افراد خجالتی جز افراد روانی هستند؟

دکتر قنبری، روان پزشک: دلتان می خواهد وقتی وارد یک جمع می شوید چطور با شما رفتار شود؟ قطعا دوست دارید از شما استقبال  به حرف هایتان گوش داده شود، اما اگر از قضا احساس کنید در جمعی که به آن وارد شده اید معذب هستید و مدام می خواهید خودتان را از نگاه دیگران بدزدید و خدا خدا می کنید کسی با شما صحبت نکند، احتمالا جزو آدم های خجالتی هستید.

خجالت و کمرویی از جمله عواطف اجتماعی است که در رفتارهای اجتماعی برخی افراد بروز می کند. اینکه این حالت از کجا می آید، ذاتی است یا اکتسابی، چقدر از آن طبیعی است و چقدرش آزاردهنده است و راهکارهای مقابله با آن همگی از جمله سوال هایی است که در این گفت و گو به آنها پاسخ داده شده است.

خجالتی بودن چطور تعریف می شود؟
خجالت از جمله رفتارهایی است که می تواند افراد را از زندگی عادی روزمره باز دارد. اغلب افراد خجالتی آنقدر با موضوع خجالتشان درگیر هستند که تیپ شخصیتی به نام تیپ شخصیت اجتنابی به خود می گیرند. این افراد در جمع های ناآشنا سخت وارد می شوند و برای ایجاد دوستی های جدید دچار مشکل هستند و معمولا مشکل جراتمندی دارند.

یکی از مواردی که بیشتر این افراد با آن درگیر هستند در «نه» گفتن است. اگر کاری از آنها خواسته شود که نخواهند انجام دهند نمی توانند به بگویند و اغلب به خاطر خجالتشان مورد سوءاستفاده افراد دیگر قرار می گیرند. فرد خجالتی حتی زمانی که نظر مخالف دارد نمی تواند نظرش را بگوید چون نگران است که طرد شود.

برعکس افراد درونگرا، این افراد میل به دوستی دارند و خیلی علاقه دارند در جمع پذیرفته شوند. ولی از ترس طرد شدن شروع به دوستی نمی کنند چون احساس ترس و اضطراب دارند و فکر می کنند کفایت لازم را برای اینکه مورد قبول جمع واقع شوند، ندارند.

به طور کلی همه این علائم در اختلال شخصیت اجتنابی مشخص می شود. جالب است بدانید که شیوع این اختلال ۱۰ تا ۱۲ درصد است و در آقایان و خانم ها چندان تفاوتی ندارد. سن شیوع آن هم معمولا از نوجوانی است گرچه مزاج خجالتی بودن از بچگی در برخی افراد وجود دارد.

آیا افرادی که اضطراب اجتماعی دارند هم درجاتی از خجالتی بودن را نشان می دهند؟
اصطلاح دیگری به نام ترس اجتماعی هم وجود دارد که خصوصیاتی بسیار شبیه اختلال اجتنابی دارد. قطعا همه ما درجاتی از ترس اجتماعی را تجربه کنیم، مثلا وقتی قرار است سخنرانی داشته باشیم یا به صورت شفاهی درس جواب دهیم. این اضطراب دو نمونه دارد؛ یکی نمود ذهنی و شناختی است که در آن فرد مدام در ذهنش نگران قضاوت دیگران است و می ترسد نتواند از عهده اجرای نقشی که به او سپرده شده بربیاید.

یکی دیگر نمود جسمی است که با حالت برافروختگی صورت، لرزش صدا و دست، تپش قلب و تعریق خودش را نشان می دهد. گاهی اوقات این ترس اجتماعی به قدری زیاد است که در کارهای بسیار پایه فرد هم اخلال ایجاد می کند. مثلا اینکه حتی نمی تواند قیمت یک کالا را بپرسد یا در حضور دیگران غذا بخورد و… که این موضوع باعث می شود از جمع اجتناب کند.

این افراد ولع بودن با دیگران را دارند اما به دلیل ترسی که دارند نمی توانند پیشقدم شوند. گاهی اوقات هم این اضطراب درونی است و دیگران متوجه آن نمی شوند که به این حالت اضطراب اجتماعی گفته شود.

خجالتی بودن با نداشتن اعتماد به نفس چه ارتباط دارد؟
بدون شک این دو ارتباط زیادی با یکدیگر دارند. اعتماد به نفس نقش بسیار مهمی در شکل گیری زیربنای شخصیت اجتنابی دارد. اعتماد به نفس از کودکی شکل می گیرد و دو جزء دارد؛ یکی جزء ژنتیکی و یکی جزء یادگیری.

گاهی اوقات کودکان با خوی محتاط متولد می شوند که این جزء ژنتیکی محسوب می شود و به اصطلاح مزاج نامیده می شود که از کودکی در فرد وجود دارد. مثلا کودکی خجالتی است و مدام پشت مادرش قایم می شود و دیرآشناست، اما اینکه بچه ای مزاج به اصطلاح دیرآشنا دارد و دلیل کافی برای ایجاد اختلال اجتنابی نیست.

خیلی اوقات با تشویق و اعتماد به نفس دادن می توان به تجربه موقعیت های جدید در کودک کمک کرد. اگر در این سن کودک را تشویق کنیم باعث می شود مزاج شرم را اگر هم دارد با اعتماد به نفس زیاد کمرنگ کند.

خجالتی بودن وقتی اختلال است که مانع پیشرفت و باعث نارضایتی فرد شود

چطور می توان خجالتی بودن را از درونگرا بودن تفکیک کرد؟
فرد درونگرا ممکن است خجالتی باشد اما این طور نیست که هر فرد درونگرایی خجالتی باشد. یعنی یک درصدی از افراد درونگرا خجالتی هستند و احساساتشان را کمتر بروز می دهند ولی در اغلب موارد افراد درونگرا اصلا خجالتی نیستند و اعتماد به نفس خوبی دارند. این افراد احساساتشان را کمتر بروز می دهند و این ویژگی شخصیتی آنهاست.

مرز تشخیص این دو کجاست؟
گرفتن شرح حال در تشخیص این دو نوع شخصیت بسیار کمک کننده است. فرد درونگرا در موقعیت های جدید به هیچ عنوان دچار اضطراب نمی شود. فرد درونگرا تنهایی را ترجیح می دهد و بروز احساسات ندارد و این به هیچ عنوان اختلال محسوب نمی شود ولی اختلال اجتناب که به دلیل خجالت زیاد بروز می کند همان طور که گفته شد نوعی اختلال است و باید درمان شود.

خجالتی بودن اختلال محسوب می شود؟
خجالتی بودن در صورتی اختلال است که هم مانع پیشرفت فرد شود و هم او را ناراضی کند. در غیر این صورت در جوامع شرقی و از جمله جامعه ما درجاتی از خجالتی بودن پسندیده محسوب می شود مثلا اینکه در جوامع غربی تماس چشمی مستقیم تشویق می شود در حالی که در جوامع شرقی این نوع نگاه گاهی بی ادبی محسوب می شود و با توجه به فرهنگ متفاوت است.

راهکارهای درمانی برای افرادی که خجالت مانع از فعالیت های روزانه شان شده چیست؟
برخی راهکارهای درمانی دارویی است. این افراد به علت شکست هایی که در اثر همین مشکل در آنها به وجود آمده ممکن است همزمان دچار افسردگی شوند یا اختلالات اضطرابی دیگر را تجربه کنند. بنابراین در این مواقع دارو به کمک فرد می آید ولی روان درمانی اهمیت بیشتری دارد.

از جمله کارهایی که انجام می شود آموزش جراتمندی است.

در این نوع آموزش به افراد یاد داده می شود تا بتوانند نه بگویند و این خیلی به تمرین نیاز دارد. مثلا به آنها گفته می شود به یک فروشگاه بروند و قیمت برخی اجناس را سوال کنند اما نخرند و از مغازه بیرون بیایند. ذکر این نکته مهم است که برخی اوقات همین ناتوانی در نه گفتن فشاری به فرد خجالتی می آورد که او را پرخاشگر می کند. چون احساساتش را بروز نمی دهد.

یکی دیگر از تمرین ها آموزش مهارت های اجتماعی است، اینکه چطور فرد وارد صحبت شود، چه موضوعاتی را مطرح کند که بتواند در  جمع روند صحبت را ادامه بدهد و گوش دادن فعال داشته باشد و تماس چشمی خوبی داشته باشد. حتی موقعیت حرکتی فرد در توجه اطرافیان به او اثر می گذارد مثلا اگر قوز کند و خمیده باشد و از بدنش درست استفاده نکند نشان می دهد اعتماد به نفس پایینی دارد و جمع به او اعتماد نمی کند و همه اینها مهارت هایی است که فرد خجالتی باید به دست بیاورد.

در روند درمان تکالیف از کم به زیاد است. با توجه به ترس اجتماعی ای که فرد دارد این تکلیف آنقدر انجام می شود تا اضطراب نسبت به آن موضوع کاملا برطرف شود. در مورد اضطراب اجتماعی هم وقتی فرد مثلا سخنرانی دارد و در مدرسه و سر  کلاس باید ارائه داشته باشد داروهایی به او تجویز می شود که اگر مصرف کند اضطرابش کنترل می شود و می تواند اجرای خیلی خوبی داشته باشد. دراصل دارودرمانی برای کاهش اضطراب است.

ادامه مطلب / دانلود

نحوه برخورد با بچه های بی ادب

زندگی با بچه‌های سرکشی که رفتارهای ناپسندی دارند، بسیار دشوار است به‌ویژه اگر راهکارهای پدر و مادر کارآیی خود را در قبال رفتار بد کودک از دست داده باشد. همین موضوع بهانه‌ای شد تا با مرور چهار رفتار ناپسند و شایع در میان کودکان از روش‌های مدیریت و مهار این رفتارها آگاه شویم. با ما همراه باشید.

* بچه‌های لجباز
رفتار کودک را ریشه‌یابی و تحلیل کنید

لجبازی از جمله رفتار‌ها و واکنش‌هایی است که معمولا در کودکان با گریه‌کردن، جیغ کشیدن، فحش دادن یا تخریب اشیا یا آسیب زدن به کودک دیگر بروز پیدا می‌کند. به اعتقاد برخی از روانشناسان کودک، لجبازی غالبا در شرایطی که کودک اعتماد به نفس کافی ندارد و مدام همسالان خود را از خود برتر می‌بیند بروز می‌کند و گاهی کودک این رفتار را با الگو گرفتن از والدین اجرا می‌کند. برای مواجهه با کودکی که برای جلب‌توجه دست به دامن لجبازی شده چند راه پیش رو دارید.

 باید ببینید هدف او از لجبازی جلب‌ توجه است یا اینکه واقعا مشکلی دارد؟ در این صورت دو راه پیش‌رو دارید:

گام اول:
اگر هدفش از لجبازی جلب‌ توجه است می‌توانید به‌راحتی او را مهار کنید؛ مثلا اگر از او خواستید کاری انجام دهد و او بر سر انجام آن لجبازی کرد با این لفظ دوباره از او درخواست کنید که« اگر تونستی این کار رو بکنی؟» یا «اگر تونستی یک شوت محکم بزنی؟» در این شرایط کودک لجباز اگر به دنبال جلب ‌توجه باشد با انجام این کار به دنبال هدفش می‌گردد.

گام دوم
اما اگر کار پیچیده‌تر از این حرف‌هاست و او با شما همراهی لازم را ندارد، باید طی چند مرحله حالت‌های او را بررسی کنید و ببینید آیا لجبازی عادت ثانویه او شده یا با این کار احساس آرامش می‌کند؟ شاید تفکیک این مسائل برای‌تان سخت باشد که در این صورت می‌توانید از مشاور کودک کمک بگیرید.

 گاهی هدف کودک از لجبازی جلب توجه است

* بچه‌های حاضرجواب
فهرستی از جملات جایگزین آماده کنید
وقتی از حاضرجوابی کودکان حرف می‌زنیم مقصودمان زمان‌هایی است که از کودک پاسخگویی سریع و واکنش بی‌ادبانه مانند زبان‌درازی، حاضرجوابی و انواع و اقسام شکلک‌ها را می‌بینیم. مصداق این کودکان پسربچه‌ای است که وقتی بشقاب شلغم یا سوپ روبه‌رویش است، می‌گوید: «من از شلغم متنفرم! مزخرفه» یا دختربچه‌ای است که وقتی از او می‌خواهید در تمیز کردن اتاقش شما را همراهی کند به شما می‌گوید: «دوست دارم اتاقم کثیف باشه. اگر ناراحت می‌شی خودت تمیز کن». در این شرایط چه باید کرد؟ گاهی بچه‌ها متوجه نیستند که این‌طور صحبت کردن آنها بی‌ادبی و حاضرجوابی تلقی می‌شود. اما برای مهار کردن این رفتار راه‌حل‌هایی وجود دارد که امتحان کردن‌شان خالی از لطف نیست. رفتارهای جایگزین را به او آموزش دهید. با او درباره رفتارش صحبت کنید و بگویید جملاتی که استفاده می‌کنی مودبانه نیست و بهتر است از جملات دیگری استفاده کنی. برایش جملات جایگزین را تکرار کنید.

به او بگویید به جای آنکه بگوید شلغم مزخرف است می‌تواند بگوید میلی به شلغم ندارد یا چطور می‌شود شلغم را مزه‌دار کرد یا به جای آنکه بگوید من اتاق کثیفم را دوست دارم می‌تواند بگوید که الان برای تمیز کردن اتاق آمادگی ندارد یا چند ساعت دیگر این کار را انجام می‌دهد.

دومین راه این است که مراقب باشید در برابر بی‌ادبی او خشمگین نشوید و تنها به او نشان دهید که در این شرایط با او صحبت نمی‌کنید. او را برای مدتی تنها و به حال خود بگذارید تا درباره رفتارش فکر کند در صورتی که او رفتارش را در موقعیت‌های مشابه تکرار کرد در برابر خواسته‌هایش قاطعانه «نه» بگویید و این شیوه را تا زمانی ادامه دهید که از او رفتاری مناسب ببینید.

  در برخورد با کودک گستاخ  برخی از نیازهای کودک را بی‌پاسخ بگذارید

* بچه‌های گستاخ
قاطع و مصمم برخورد کنید

میان جملات و رفتارهای  گستاخانه و کلمات و رفتارهایی که ناشی از ابراز صادقانه واقعیت‌ها یا نیازهای کودک است، مرز باریکی وجود دارد بنابراین پیش از هر چیز باید این دو را به خوبی از هم تفکیک کنید. برای مثال جملاتی مانند «از این رنگ لباس خوشم  نمی‌آید» یا «صدای‌تان هنگام صحبت کردن با تلفن خیلی بلند و آزار‌دهنده است» در گروه جملات یا رفتارهای گستاخانه قرار نمی‌گیرند چون کودک شما تنها صادقانه انتظاراتش را با شما در میان می‌گذارد اما برای آنکه با مصادیق رفتارهای گستاخانه آشنا شوید این فهرست را به ذهن بسپارید. بددهانی، پرخاشگری فیزیکی مانند پرت کردن اشیا، مسخره کردن فیزیکی یا کلامی، بی‌تفاوتی و بی توجهی ازنشانه های رفتارهای گستاخانه در کودک شما است.

در برخورد با کودک گستاخ قدم اول آن است که برخی از نیازهای کودک را بی‌پاسخ بگذارید؛ مثلا به او بگویید به خاطر رفتار غیر قابل قبولت دیگر نمی‌توانم برای آخر هفته تو را به پارک ببرم. به قول‌تان وفادار باشید حتی اگر کودک درباره رفتار زشتش عذرخواهی کرد، این کار را انجام ندهید اما بابت عذرخواهی‌اش با او مهربان باشید و از او تشکر کنید اما به او بفهمانید که پیامد کار نادرست را باید تجربه کند.

  گاهی بعضی از بچه‌ها برای پنهان‌کاری دروغ می‌گویند و گاهی برای شاد کردن والدین

* بچه‌های دروغگو
تمرین کنید تا دروغ نگویید

اگر کودک‌تان زیاد دروغ می‌گوید باید زنگ خطر را به صدا درآورید و اول از همه به رفتارهای خود و همسرتان توجه کنید. کودک شما بیشتر آداب و رسوم زندگی و رفتارهای درست و غلط را با الگوبرداری از شما یاد می‌گیرد. در مرحله بعد از کودک‌تان بخواهید که با شما صادق باشد. برایش توضیح دهید دروغگویی چطور می‌تواند خودش و شما را به دردسر بیندازد. وقتی آنها را در موقعیتی غافلگیر می‌کنید که دروغ گفته‌اند وجدان‌شان را با پرسیدن سوال‌هایی اخلاقی بیدار کنید.

به او بگویید آیا دروغ گفتن کار درستی است؟ اگر همیشه همه اعضای خانواده به هم دروغ بگویند چه می‌شود! از داستان‌ها و قصه‌هایی که مفاهیم دروغگویی در آنها نهفته است، استفاده کنید. علت دروغگویی کودک‌تان را به خوبی درک کنید. گاهی بعضی از بچه‌ها برای پنهان‌کاری دروغ می‌گویند و گاهی برای شاد کردن دل والدین مثل وقتی که کودکی با توپ شیشه آینه را می‌شکند و آن را گردن برادرش می‌اندازد. در این شرایط باید به کودک‌تان آموزش دهید که اگر راستش را با شما در میان بگذارد، شما کمتر عصبانی می‌شوید. علاوه بر این می‌توانید برای دروغگویی هم جریمه مشخص کنید؛ مثلا اگر کودک‌تان به دروغ به شما می‌گوید مشق‌هایش را نوشته اما ساعت ۹شب متوجه می‌شوید ننوشته می‌توانید او را به خاطر ننوشتن مشق‌هایش برای یک روز از تماشای برنامه کودک محروم کنید و یک روز دیگر هم این جریمه را به خاطر دروغگویی تمدید کنید.

ادامه مطلب / دانلود

پیشگیری از اعتیاد کودکان به تبلت

احله فلاح، کارشناس ارشد روانشناسی : وقتی «آن» را در دستان کودکانه اش می گیرد، چشمان زیبا و انگشتان ظریفش دوان دوان در میان صفحات رنگارنگ «آن» به جستجوی چیزی تازه و سرگرم کننده می دود و وقتی آن چیز را پیدا می کند، مغزش را با تمام نورون های سرزنده و کنجکاوش دو دستی به «آن» تقدیم می کند. تبلت را می گویم که امروز، از همان بدو تولد، تاثیرش را در زندگی فرزندان ما آغاز می کند.

نمونه عینی آن را دور و برمان زیاد دیده ایم : از نوزدانی که با صدای لالایی ضبط شده در تبلت به خواب می روند و چند ماهه هایی که فقط با دیدن فلان کلیپ انیمیشن از صفحه تبلت آرام می گیرند تا کوچکترهایی که با ادای کلمه تبلت زبان باز می کنند.

راهکارهایی که می توانند در کاهش اولیه احساس نیاز کودکان به تبلت، موثر باشند

از چند سال پیش که تبلت برای نخستین بار به دنیای کودکان ما راه پیدا کرد، دیری نپایید که به داستان آنها چسبید؛ کمی بعد پای نگرانی های جدید مانند اعتیاد فرزندانمان به این وسیله هم به زندگی ما باز شد؛ نگرانی هایی که خیلی زود شدّت و حدّت خودشان را به رخ مان کشیدند و ما را واداشتند تا داد کمک خواهی مان را بلندتر فریاد بزنیم.

به فرزندانمان تبلت بدهیم؟

البته که یک پای این قضیه هم افراط گری های خودمان در آشنا کردن فرزندان مان با فن آوری های روز بوده اما حذف کامل آنها از زندگی کودکان هم راهی نزدیک به سمت هدف نیست. آخر مگر می شود در عصر فن آوری که در و دیوار آن با تبلیغات با شکوه انواع وسایل ارتباطی پر شده است، انتظار داشت که کودک چشمانش را به روی همه چیز ببندد؟ یا مگر می شود وقتی کودک این وسایل را در مهمانی و کوچه و بازار در دست همه اطرافیانش می بیند، برای سر در آوردن از این دنیای نو وسوسه نشود؟!

سوءـتفاهم نشود؛ اصلا نمی خواهم از عصر فن آوری و تحفه های آن دفاع کنم، ( اگر چه با این هجمه ضد فرهنگ، مصرف گرایی، که بلای جان زندگی مان شده، نیازی به دفاع امثال من نیست!) و یا استفاده از تبلت برای بچه ها را توصیه و توجیه کنم؛ فقط می خواهم این را بگویم که ما وقتی می توانیم از فرزندانمان محافظت کنیم که بپذیریم حذف کامل مخاطرات از زندگی خودمان و دیگران غیرممکن است.

آنچه در عوض ممکن و مفید است، آشنایی خودمان و به تبع کودکانمان با تهدیدهای پیش رو و مهارت های تبدیل کردن آنها به فرصت هایی برای خلق یک زندگی خوب و سالم است. تبلت مانند تلویزیون و رایانه به طور کلی بد نیست و در کنار معایبش، خوبی هایی هم دارد؛ بخصوص که به تازگی تبلت هایی خاص کودکان نیز به بازار آمده است.

آنچه بد یا شاید خیلی بد است، اعتیاد به تبلت است؛ پدیده ای که اگر گریبانگیر کودکمان شود، کودکی کردن را از او می گیرد، درست مثل دیگر انواع اعتیاد.

تبلت را چگونه از کودک مان جدا کنیم؟

چه کار کنیم؟

وقتی می گوییم تبلت باشد ولی اعتیاد به آن نباشد، منظورمان سخن گفتن از یک رویکرد کمی متفاوت، نسبت به پیشگیری از این پدیده شوم است. رویکردی که مانند گذشته، تنها درصدد اثبات تاثیری عرضه محصولات بر رفتار مصرف کننده نیست، بلکه به راهکارهای مدیریت تقاضا توجه می کند. در ادامه با تمرکز بر رویکرد مدیریت تقاضا، راهکارهایی را برای پیشگیری از اعتیاد به تبلت در کودکان، بررسی می کنیم.

روش هایی برای پیشگیری از اعتیاد به تبلت در کودکان

۱ – هر چه زودتر بهتر

یک اصطلاح خوب درباره پیشگیری، اصطلاح «هر چه زودتر، بهتر» است. می توان گفت، پیشگیری از انواع اعتیاد و از جمله اعتیاد به تبلت، به زمان قبل از تولد و حتی قبل تر، یعنی ازدواج والدین او برمی گردد.

اگر آنطور که در عوامل خطرساز اعتیاد به تبلت گفته می شود، این وسیله گذشته از جنبه سرگرمی و جذابیتی که برای کودک دارد، جبران کننده نبودن ها و کم حوصلگی های پدر و مادرها باشد که این هم نست، باید گفت که دوران اصلی پیشگیری، دورانی است که والدین یکدیگر را به همسری انتخاب می کنند.

انتخاب همسری که به مهارت های همسرداری و فرزندپروری آشناست یا دست کم به آن علاقه کافی دارد، پیش آگهی مثبتی را در رویارویی با مخاطرات آینده نشان می دهد.

۲ – خودمان معتاد تبلت نباشیم

اعتیاد نداشتن خود پدر و مادر به تبلت، عامل مهمی است که در پیشگیری موثر است. بدیهی است والدینی که حاضرند هوا ازشان گرفته شود اما تبلت شان نه، فرزندانی به همین سبک و سیاق پرورش خواهند داد.

۳ – از « حوصله ام سر رفت » کودک تان نترسید تا او به تبلت اش وابسته نشود

عامل دیگری که برای پیشگیری از اعتیاد به تبلت در کودکان مفید است، نترسیدن والدین از «سر رفتن حوصله» بچه هاست. بعضی پدر و مادرها که حوصله بلند شدن صدای بچه یا به هم ریختگی اثاثیه خانه را ندارند، به محض اینکه کودک از سر رفتن حوصله اش شکایت می کند یا حتی پیش از آن، تبلت را به دست او می دهند، او را ساکت می کنند و به این ترتیب این پیام را به او می رسانند که «تو برای پرهیز از سر رفتن حوصله ات که خیلی هم چیز بدی است، نیازمند تبلت هستی!» غافل از اینکه «سر رفتن حوصله» موهبت بزرگی برای خلاقیت کودک است و او بدون نیاز به تبلت هم قادر به آرام کردن این احساس است.

۴ -برای جلوگیری از اعتیاد کودک تان به تبلت، با او حرف بزنید

ارتباط عاطفی بین اعضای خانواده و توجه آنها به مهارت های گفتگو، عامل مهم دیگری در پیشگیری از اعتیاد به تبلت است. والدینی که هر روز با کودکان خود حرف می زنند (یعنی فقط سوالات بله یا خیر از آنها نمی پرسند، بلکه از آنها می خواهند احساسات شان را بیان کنند) و با حوصله به آنها گوش می کنند، این شانس را دارند که ضمن پیشگیری از به وجود آمدن خلأ روانی در کودک شان، با او درباره عوامل اعتیادزا از جمله تبلت و مضرات آن صحبت کنند.

این والدین می توانند در قالب قصه، نمایش، شعر یا بازی اطلاعات لازم را به کودک شان بدهند. البته شرط اولیه این مسئله آن است که پدر و مادر در این زمینه از آگاهی کافی برخوردار باشند.

برای کودکم تبلت بخرم یا نه؟

۵ – برای پیشگیری از اعتیاد کودک تان به تلبت اعتماد به نفس او را تقویت کنید

اگر نیاز کودک به احساس اعتماد به نفس و خود ارزشمندی، پیش از آنکه توسط تولیدکنندگان تبلت تأمین شود، مورد توجه والدین قرار بگیرد، اعتماد به نفس و عزت نفسی را در او پرورش می دهد که بدون نیاز به تبلت هم تامین می شود.

برای مثال والدین می توانند قبل از هر کس دیگری زمینه های مناسبی را برای احساس موفقیت فرزندانشان، در حوزه های مختلف هنری، ورزشی و فکری پیدا کنند و موفقیت های کوچک او را ارزشمند بدانند.

۶ – برای پیشگیری از وابسته شدن کودک تان به تبلت رفت و آمد کنید

مسئله آخر توجه بیشتر به رفت و آمدهای فامیلی است، گردهمایی هایی که رقم زدن خاطرات خوب در زندگی، بدون وجود تبلت را به بچه ها یاد می دهد.

وظایف بیرون از خانه والدین برای پیشگیری از اعتیاد کودک تان به تبلت

سهم آموزش و پرورش در وابسته نشدن کودکان به تبلت کم نیست

برای پیشگیری از اعتیاد کودکان به تبلت، نهادهای آموزشی و پرورشی به اندازه خانواده بلکه به موازات آن، اهمیت زیادی دارند. اجرای قانون جهانی ممنوعیت موبایل و تبلت در مدارس، گام مفیدی در کاهش احساس رقابت و نیاز کاذب کودکان نسبت به این وسیله است. گذشته از این، جذاب سازی محیط های آموزشی و تقویت علاقه کودکان نسبت به مدرسه، راه خوبی برای باز کردن مسیرهای گفتگو با دانش آموزان است.

ارائه اطلاعات به آنها درباره فواید استفاده درست و مضرات استفاده نادرست از هر وسیله ای از جمله تبلت هم به دانش آموزان کمک می کند تا در راه انتخاب سرگرمی، صحیح تر قدم بردارند.

به علاوه مهد کودک و مدرسه محیط مناسبی برای آموختن راه های برقراری ارتباط اجتماعی، حل مسئله، شناخت هیجانات خود و شیوه مدیریت کردن آنهاست؛ طوری که کودک برای تامین نیازهای فکری و عاطفی خود کمتر به تبلت احساس نیازمندی کند.

ادامه مطلب / دانلود

علت نق و نوق کودکان چیست؟

 نق زدن، صدای کودکی است که احساس ضعف می کند. او برای جلب توجه دیگران کم کم تن صدای خود را بالا و بالاتر می برد.

کودک کاری را انجام می دهد که برایش نتیجه بخش باشد. نق می زند به امید اینکه از شما پاسخ بگیرد حتی اگر پاسخ منفی هم باشد او را به هدف رسانده است. به جای اینکه بر روی عمل نق زدن او تمرکز و تاکید کنید سعی کنید علت نق زدن او را متوجه شوید. آیا می داند نق زدن کار ناخوشایند و آزاردهنده ای است؟ برخلاف آنچه والدین تصور می کنند کودک تصور منفی از عمل نق زدن خود ندارد.

علت‌های گوناگونی سبب نق‌زدن کودکان می‌شود. یکی از این علت‌ها، ناکامی است. وقتی کودک به هدفی که دارد نمی‌رسد، نق می‌زند.

علت دیگر مربوط به ارتباطات کودک است. به‌عنوان نمونه وقتی والدین و اطرافیان کودک  به او توجه نکرده و برای حرف‌هایش اهمیتی قائل نباشد، کودک سعی می‌کند با نق زدن و تکرار، اطرافیانش را وادار به گوش کردن کند. سوم اینکه کودک اغلب اوقات نمی‌تواند مسایل‌اش را به خوبی مطرح کند ودر نتیجه سعی می‌کند از راه تکرار و نق زدن، منظورش را بیان کند. گاهی اوقات نیز این نق زدن آن قدر ادامه دار شده و در وجود کودک تثبیت می شود که خودش را به شکل یک رفتار نشان داده و در واقع جزو یکی از ویژگی‌های شخصیتی کودک می شود.

   وقتی کودک به هدفی که دارد نمی‌رسد، نق می‌زند

راهکار هایی برای جلوگیری از نق زدن کودکان

* به موقع به درخواست کودک پاسخ دهید
وقتی کودک در جلب توجه دیگران تلاش می کند و شکست می خورد متوسل به نق زدن می شود. به همین دلیل درست همان زمان که شما مشغول صحبت کردن با دوستان هستید شروع به نق زدن می کند. بهتر است وقتی کودک به زبان خودش و در حالت طبیعی چیزی را از شما خواست در صورت امکان به درخواست او پاسخ دهید.

در ضمن برایش توضیح دهید. هرگاه شما به کار دیگری مشغول هستید قادر نخواهید بود به او پاسخ گویید. پس فقط در صورتی که خواسته اش بسیار ضروری و حیاتی است آن را مطرح کند. در غیر این صورت منتظر بماند تا کار شما تمام شود. مسلما اگر درخواست او منطقی باشد شما به او پاسخ خواهید داد.

* به او کمک کنید احساس خود را بیان کند

 گاهی بچه ها از طریق رفتارهایشان آنچه را نمی توانند با کلمات بیان کنند به نمایش می گذارند مانند احساس خشم و عصبانیت یا احساس ناراحتی و رنجش. در این موارد سعی کنید به جای اینکه کودکتان را تنبیه کنید، مهر و محبت بیشتر، درآغوش گرفتن و همدردی را به او عرضه کنید.

گاهی کودکان نق می زنند زیرا نمی توانند احساس خود را بروز دهند. پس به کودک کمک کنید احساس خود را بیان کند «می بینم ناراحت هستی. آیا به خاطر این است که در حال حاضر کسی نمی تواند تو را به پارک ببرد؟» این کار کمک می کند باب گفت وگو باز شود. البته زمانی که کودک مشغول نق زدن است زمان مناسبی برای نصیحت کردن نیست ولی می توانید در موقعیت های مناسب که او در حالت آرامش است برایش توضیح دهید که نق زدن راه مناسبی برای رسیدن به هدف نیست و حتی باعث می شود او شانس کمتری برای رسیدن به هدف داشته باشد.

* همیشه از وضعیت جسمانی کودکتان مطلع باشید

  همیشه از وضعیت جسمانی کودکتان و اینکه آیا خسته شده و یا بیمار است  اطلاعات کسب کنید. زیرا در این گونه موارد رفتار آنها به  شدت نامطلوب خواهد شد.

در این موارد سعی کنید به جای اینکه کودکتان را تنبیه کنید، مهر و محبت بیشتر، درآغوش گرفتن و همدردی را به او عرضه کنید.

 گاهی کودکان نق می زنند زیرا نمی توانند احساس خود را بروز دهند

* به مقررات پایبند باشید
کودکان خوب می دانند چگونه از فرصت ها استفاده کنند. لذا در مکان های عمومی شروع به نق زدن می کنند. به مقررات پایبند باشید و تحت هیچ شرایطی آن را زیر پا نگذارید و تسلیم نشوید.
مهم نیست در کجا و با چه کسی هستید و کودک چه لحنی را به کار برده است. بر خود مسلط باشید و عصبانی نشوید. هرگز نگویید «برو هر کاری می خواهی بکن فقط مزاحم ما نشو» اگرچه این جمله موقتا شما را نجات می دهد ولی مجبور خواهید شد همیشه به همین شکل عمل کنید.

نکته:
البته ذکر این نکته ضروری است که در برخی از موارد نق زدن های کودکانه تنها تاثیر گرفته از رفتار والدین به خصوص نق زدن های مادر در برخورد با پدر است. حال باید دید نق زدن‌های والدین چه تاثیری بر فرزندان‌شان دارد؟

متاسفانه نق زدن والدین، کودکان را از داشتن تفکر خلاق و ارتباط سالم دور می‌کند و باعث می‌شود کودکان محدود فکر کنند و زاویه شناختی خود را بسته نگه دارند بنابراین از اندیشه و تفکرات‌شان استفاده نمی‌کنند و فکر می‌کنند برای به دست آوردن اهداف و آرزوهای‌شان فقط می‌توانند حرف بزنند و به دنبال پیدا کردن راه‌های مختلف برای رسیدن به هدفشان نیستند. همه این عوامل باعث می‌شود کودکان به نوعی وابسته و درمانده شوند زیرا فکر می‌کنند که چون مادرشان نق می‌زند و به نتیجه می‌رسد پس من هم از طریق نق زدن به اهدافم می‌رسم در حالی که همیشه این‌طور نیست. این کودکان از تکامل و پیشرفت باز می‌مانند.

ادامه مطلب / دانلود

علت زود رنجی در افراد چیست + نحوه درمان

واژه ی زود رنج در فرهنگ لغات فارسی به معنی کسی که زود برنجد و آزرده شود و نازک دل بکار  باشد ، برده می شود. اما از این منظر می توان فرد زودرنج را کسی برشمرد که زود آزرده می شود و یا به کسی گفته می شود که بر اثر کنشی منطقی ویا غیر منطقی ازرده خاطر می شود و یا می توان گفت فرد زود رنج کسی است که در مقابل یکسری رفتارو برخوردها که با روحیات و شخصیت آن سازگار نیستند،آزرده خاطر می شود .

علت زودرنج بودن:
برخی افراد زود رنج و حساس هستند. افراد در برابر مشکل و ناراحتی واکنشهای مختلفی را بروز می دهند. به عنوان مثال برخی پرخاش کرده، بعضی به گریه می افتند و افرادی هم قهر می کنند و بروز این عکس العملها در افراد با هم فرق دارد و به شخصیت فرد بستگی دارد.وی تصریح کرد: افرادی هستند که حساس بوده و زودرنج هستند و عواطفشان رقیق تر بوده که در برابر مشکل و ناراحتی بسیار زود ناراحت می شوند و از خود نمی توانند دفاع کنند.صادقی در مورد علت بسیار حساس بودن برخی افراد بیان کرد: علت ایجاد این حساسیت های زیاد و زود رنج بودن به شخصیت فرد، ژنتیک، یادگیری و تربیت فرد در دوران کودکی باز گشت می کند.

اگر افراد بیش از حد حساس و زودرنج  این ویژگی ها را دارند:
– میتوانند اطلاعات را عمیقاً پردازش کنند.
– می توانند خیلی عمیق روی چیزی تمرکز کنند.
– در کارهایی که نیازمند دقت، سرعت و جزئیات است مهارت دارند.
– شدیداً وظیفه شناس هستند.

خصوصیات ظاهری افراد بیش از حد حساس:
– در اعمال حرکاتی مهارت دارند.
– بیشتر تحت تاثیر کافئین هستند.
– در ثابت ماندن مهارت دارند.
– نیمکره راست مغزشان قوی تر است: خلاق تر هستند.
– کندتر از محرک های شدید ریکاور می شوند.

پایین بودن اعتماد به نفس ، فرد را حساس و زود رنج می کند

درمان حساسیت وزود رنجی شدید

اعتماد به نفس پایین و حساسیت بیش از حد
افرادی که اعتماد به نفس خوبی دارند، معمولا زندگی بهتری را هم تجربه می‌کنند و در زندگی شرایط مناسب‌تری خواهند داشت. این شرایط تا جایی پیش می‌رود که به گفته دکتر ناظمی کمبود اعتماد به نفس حتی می‌تواند موجب ایجاد حساسیت و زود رنجی هم بشود.

پایین بودن میزان اعتماد به نفس، یکی از مهم‌ترین دلایلی است که می‌تواند فرد را حساس و زود رنج کند. نباید فراموش کنیم حساسیت بیش از حد افراد، به اعتماد به نفس آنها بستگی دارد. به این معنی که این افراد چون نسبت به نوع زندگی و شرایطی که دارند، حساس هستند و خودشان را پایین‌تر از دیگران می‌دانند، نمی‌توانند حرف‌ها و نظرات دیگران را تحمل کنند و چنین رفتارهایی را از خود نشان می‌دهند.

حساس‌ها مراقب باشند
دوست ندارد این‌طور باشد، اما کاری هم از دستش برنمی‌آید. حساس است و خیلی زود از حرف‌های دیگران ناراحت می‌شود. تصمیم می‌گیرد رفت و آمدهایش را کم کند، روابط اجتماعی‌اش را حذف می‌کند و در خانه می‌ماند تا نه از حرفی ناراحت شود و نه کسی را ناراحت کند. غافل از این‌که این کناره ‌گیری‌ کردن فقط شرایطش را بدتر می‌کند و موجب تشدید حساسیت‌هایش می‌شود. البته خیلی وقت‌ها هم دست به کار می‌شود و سعی می‌کند رفتارهای اشتباهش را تغییر دهد ولی چون این کار برایش سخت است، در همان ابتدای کار، پشیمان می‌شود و دوباره به همان روال قبل برمی‌گردد؛ یعنی حساسیت و ناراحت شدن، بعد تنهایی و فرار از موقعیت برای کم شدن این همه ناراحتی و پس از آن هم تشدید مشکل و بدتر شدن شرایط.

آن‌طور که این روان‌شناس توصیه می‌کند این افراد در اولین قدم باید اعتماد به نفس‌شان را تقویت کنند و هر کاری از دست‌شان برمی‌آید ـ مانند خود گویی‌های مثبت ـ برای تقویت اعتماد به نفس انجام دهند. همچنین خوب است برای تقویت اعتماد به نفس، به خود آگاهی رسیده و شناخت دقیقی از نقاط ضعف و قوت‌شان پیدا کنند.

از جمع فرار نکنید
کسانی که حساس هستند، معمولا خیلی دوست ندارند در جمع حاضر شوند و ترجیح می‌دهند تنها بمانند. گروهی از این افراد هم هستند که همیشه از دیگران ناراحتند و برای همین هنگامی که در جمع هستند، احساس خیلی بدی را تجربه خواهند کرد. در نتیجه طبیعی است این افراد کم‌کم از جمع دور ‌شوند و تنهایی را ترجیح دهند، اما وقتی آنها از دیگران فاصله می‌گیرند، طرز فکر و نگرش منفی‌‌ که نسبت به جمع و دیگران دارند نیز تقویت می‌شود و در نتیجه نمی‌توانند با شرایط و موقعیت‌های جدید هماهنگ شوند.

بنابراین گاهی افراد حساس تصمیم می‌گیرند به جای حل مساله و ایجاد توانایی برای برطرف کردن این مشکل، از جمع فرار کنند و همین دوری از گروه باعث تشدید مشکلات‌شان می‌شود.

اولین و یکی از بهترین کارهایی که می‌توان برای این گروه از افراد انجام داد، مواجه شدن با موقعیت است. به این معنی که قرار نیست زمانی که احساس می‌کنید از قرار گرفتن در جمع ناراحت می‌شوید یا از حرف‌ها و نظرات دیگران احساس خوبی ندارید، رفت و آمدهایتان را قطع کنید. بلکه توصیه می‌شود روابط اجتماعی بیشتری داشته باشید، اما قبل از این مرحله، خودتان را بهتر بشناسید و اعتماد به نفس‌تان را تقویت کنید و پس از آن مهارت‌های ارتباطی را بیاموزید و بدانید در هر رابطه‌ای چطور باید برخورد کرد. وی ادامه می‌دهد: افرادی که حساسیت بیش از حد دارند، معمولا از کمبود قدرت ابراز وجود هم رنج می‌برند و نمی‌توانند حرف‌ها و نظرات‌شان را بدرستی مطرح کنند. برای همین هم احساسات‌ منفی‌شان بیشتر می‌شود و همین می‌تواند شرایط آنها را بدتر کند. همچنین به این موضوع هم توجه داشته باشید که تمام رفتارها و حرف‌های دیگران را به خودتان نسبت ندهید و بدانید خیلی از حرف‌ها و رفتارها به شما ارتباطی پیدا نمی‌کند.

دیگران هم باید به آنها کمک کنید
کسانی که با فردی حساس و زودرنج زندگی می‌کنند، معمولا نمی‌دانند چطور باید با او برخورد کرد؛ اگر خیلی سخت بگیرند، او را ناراحت کرده‌اند و اگر خیلی کاری به کارش نداشته باشند، این خصوصیت اخلاقی را تشدید کرده‌اند. پس چه کاری بهترین است و برای کمک به این افراد چه کار باید کرد؟

لحن و نوع کلام و همین‌طور زبان بدن ما باید متناسب با نیازها و شخصیت فرد باشد، اما با همین حرف‌ها باید به او کمک کنید رفتارش را تغییر دهد و در موقعیت مناسب قرار بگیرد.

اگر می‌خواهید به فردی که حساس است کمک کنید رفتارش را تغییر دهد، او را در موقعیت قرار دهید و پس از آن کمکش کنید موقعیتی را که در آن قرار گرفته، بخوبی درک کند و پذیرش بیشتری داشته باشد. همچنین باید این فرصت را در اختیار آنها بگذارید تا اعتماد به نفس‌شان را تقویت کنند و وضع بهتری داشته باشند.

بچه‌ها را درست تربیت کنیم
همان‌طور که گفته شد شیوه تربیتی پدر و مادر هم در ایجاد این حساسیت‌ها موثر است و می‌تواند آن را تقویت کرده یا برای حل مشکل کمک کند. دکتر ناظمی هم در این زمینه به والدین توصیه می‌کند فرزندان‌شان را طوری تربیت کنند که آمادگی رویارویی با فراز و نشیب‌های زندگی را داشته و واقع‌نگر باشند. به این معنی که بچه‌ها باید در شرایط اجتماعی طبیعی و عادی قرار بگیرند و این‌طور نیست که در محیطی بسته آنها را پرورش دهیم و انتظار داشته باشیم در آینده هم زندگی اجتماعی موفقی داشته باشند.

ادامه مطلب / دانلود

چگونه به بهترین شکل انتقاد کنیم؟

هر فرد در طول حیات خود ممکن است بارها توسط دیگران مورد ارزیابی قرار گیرد. برخی از این ارزشیابی ها دارای جنبه های تشویقی و برخی دیگر منتقدانه است. انتقاد از دیگران در صورتیکه هوشمندانه انجام شود آثار بسیار مفیدی خواهد داشت، درغیر این صورت ممکن است با واکنش های منفی مختلف مواجه شود. این رفتار، هنری است که باید آموخت و بدون آگاهی از روش کاربرد آن زیان بار خواهد بود.

انتقاد درست آن است که ضمن تاکید بر نقاط قوت به نقاط ضعف فرد نیز اشاره کند و با ارایه راهکارهای مناسب برای رفع آن سخن به میان آورد. پذیرش انتقاد از دیگران بین طبقات مختلف متفاوت است. برای مثال در بیشتر مواقع انتقاد از سوی افراد یک خانواده قابلیت پذیرش بیشتری در مقایسه با سایرین دارد. به طور معمول ما در برابر قضاوت افراد بیگانه آسیب پذیری بیشتری داریم.

برخی از انواع انتقاد عبارتند از:

انتقاد سازنده:
این روش در بسیاری موارد می تواند جنبه ای سازنده و مثبت داشته باشد. اگر لحن انتقاد کننده دوستانه باشد بیشتر موثر واقع شده و شنونده بدون آنکه مورد حمله قرار گیرد از معایب خود مطلع می شود.

بی تردید برای هیچکس خوشایند نیست که بشنود” بد غذا میخورید” و یا “در لباس پوشیدن بد سلیقه هستید”. برای آنکه انتقاد سازنده و موثر باشد منتقد باید مواردی را رعایت کرده و پرسشهایی را مطرح کند که هر یک از آنها در رساندن وی به هدف خود نقش مثبتی ایفا کند. این سئوالات می بایست محتوای اطلاعاتی را که لازم است مبادله شوند در برگیرد. همانگونه که گفتن و چگونه گفتن ارتباط نزدیکی با هم دارند، محتوا و شیوه انتقاد نیز بر هم تاثیر گذارند. در تعیین محتوای یک انتقاد باید ابتدا از خود پرسید که از چه رفتاری می خواهیم انتقاد کنیم؟

این روش می تواند بسیار مفید واقع شود، زیرا از به کاربردن جملات کلی و کلمات پوچ و آزاردهنده ای چون «همیشه همین کار را می کنی»، «هیچ وقت به موقع نمی آیی» و جملاتی از این قبیل جلوگیری می شود.

هنگامی که انتقاد از رفتار خاصی را با قاطعیت و به طور دقیق مطرح می کنیم برای انتقاد شونده این امکان را فراهم می سازیم که منظور ما را بدرستی درک کند. انتقادی که متوجه رفتار خاصی باشد می تواند منجر به گفتگویی دوجانبه شود تا اینکه به بحثی مبدل شود که حدود آن مشخص نیست.

انتقاد غیرمستقیم:

انتقاد می تواند به صورت غیرمستقیم بیان شود. برای مثال اگر طرف مقابل شما خصوصیت بدی داشته باشد، در خلال گفتگو به او بگویید «به نظر شما آدمهایی که دارای این خصوصیت اخلاقی هستند، غیرقابل تحمل نیستند؟» این شیوه انتقاد باعث می شود که یک حس هوشیاری در وی بیدار شود و وی متوجه شود که دارای چنین مشکلی است. حتماً این مثل را شنیده اید که می گوید «به در می گویند تا دیوار بشنود». این یک مثال متداول در فرهنگ ما برای ابراز همین موضوع است.

انتقاد تهاجمی و صریح:
رک بودن نشانه صراحت و صداقت است ولی همیشه برای مخاطب خوش آیند نیست بخصوص اگر خیلی ناپخته بیان شود. این نوع انتقاد نه تنها هیچ نوع سازندگی در بر ندارد بلکه شنونده را هم در موضع تدافعی قرار می دهد. بهتر است که انتقاد با بکارگیری یک سیاست درست انجام شود.

انتقاد همراه با تعریف و تمجید:

در این روش ابتدا می توان به تعریف و تمجید ویژگی های ارزشمند فردی که مورد انتقاد است پرداخت.برای مثال «تو دختر خیلی باهوشی هستی». پس از کاربرد یک مقدمه مناسب نظر انتقادی خود را بیان و سعی کنید آن را در پوششی از سخنان خوب و دلپذیر قرار دهید. البته منظور شما اصلاً تملق نیست بلکه نخست خصوصیات خوب او را گوشزد کرده و بعد انتقاد خود را ابراز داشته اید.

محکوم کردن:
گاهی بجای انتقاد همراه با راهنمایی، انتقاد کننده مخاطب را در یک دادگاه یک طرفه محاکمه و محکوم می کند. او به خود این حق را می دهد که در مورد دیگران اظهار نظر کرده و الگوی فکری خود را به وی تحمیل کند. اینگونه برخوردها نه تنها سازنده نیست، بلکه بسیار نامناسب است.

انتقاد دیرتر از موعد:

این گونه انتقادات، زمانی صورت می گیرد که هیچ کمکی به رفع مشکل نمی کند. به عبارت دیگر زمان برای جلوگیری از خطا وجود ندارد. بر هیچ کس پوشیده نیست که انتقاد در چنین زمانی برای جلوگیری از تکرار اشتباه بوده و اگر تشخیص داده شود که تاثیری در آینده نخواهد داشت، بهتر است هیچگاه ابراز نشود.

انتقاد از دیگران در صورتیکه هوشمندانه انجام شود آثار بسیار مفیدی خواهد داشت

بفرمایید انتقاد
هر آدمی در زمان زندگی خود ممکن است بارها توسط دیگران مورد ارزیابی قرار گیرد. برخی از این ارزشیابی ها دارای جنبه های تشویقی و برخی دیگر منتقدانه است. انتقاد از دیگران در صورتیکه هوشمندانه انجام شود آثار بسیار ارزنده ایی خواهد داشت، درغیر این صورت ممکن است با واکنش های منفی مختلف مواجه شود. این رفتار، هنری است که باید آموخت و بدون آگاهی از روش کاربرد آن زیان بار خواهد بود.

پذیرش انتقاد از دیگران بین طبقات مختلف متفاوت است. برای مثال در بیشتر مواقع انتقاد از سوی افراد یک خانواده قابلیت پذیرش بیشتری در مقایسه با سایرین دارد. به طور معمول ما در برابر قضاوت افراد بیگانه آسیب پذیری بیشتری داریم. برخی از انواع انتقاد عبارتند از:

شیوه درست انتقاد کردن

رعایت نکات زیر می تواند در زمان انتقاد بسیار یاری دهنده باشد :
– آیا رفتار مورد انتقاد را می توان تغییرداد؟
– آیا شخص مورد انتقاد قرار گرفته علاقمند به شنیدن آن است؟
– احتمال قبولی طرف انتقاد شونده چقدر است؟
– از انتقاد شونده سئوال کنید آیا منظور شما را درک کرده است؟
– به فرد انتقاد شونده تفهیم کنید که انتقادتان بازتاب ساده عقیده شماست.
– از انتقاد تحکم آمیز دوری کنید،زیرا اینگونه انتقادها بلافاصله فرد را در موضع دفاعی قرار می دهد.
– سعی کنید انتقاد را به صورت نگرش شخصی خود به موضوع بیان کنید و کوشش کنید او را به شیوه نگرش خود کنجکاو کنید.
– موضوع را طولانی و انتقاد را به سخنرانی تبدیل نکنید زیرا شنونده را خسته و بی حوصله می کند.
– انتقاد را در زمان و مکان مناسب ابراز کنید نه در لحظه ای که طرف مقابل آمادگی شنیدن آن را ندارد. اول صبر کنید تا مخاطب در آرامش و خونسردی قرار گیرد تا ایرادی که از او می گیرید موثر واقع شود.
– با توجه به سطح دانش مخاطب انتقاد را بیان کرده تا برای مخاطب قابل درک باشد. نمی توان از یک روش برای تمامی افراد استفاده کرد.
– وقتی انتقاد می کنید کوشش کنید بدون سوء نیت بوده و فقط به منظور کمک و راهنمایی باشد.
– با مشکلات و احساسات فرد مقابل همدلی کنید.
– بهتر است انتقاد حضوری و بدون واسطه باشد و از انتقاد کردن غیرمستقیم بپرهیزید.
– برای حفظ آبروی اشخاص، از انتقاد و نصیحت کردن فرد در حضور دیگران خودداری کنید.

ادامه مطلب / دانلود

صفحه 10 از 18«... قبلی 91011 بعدی ...»
css.php