مطالب دسته بندی : ازدواج

خوش رویی صفت پسندیده ای است که همه از آن استقبال می کنند و شاید هیچ کس جرات نکند با صدای بلند به مخالفت با خوش رویی بپردازد. اما کمتر پیش می آید وقتی صبح از خواب ناز بیدار و راهی خارج از منزل می شویم لبخندی به لب داشته باشیم. اتوبوس ها پر از آدم های خسته و خواب آلود است که نشسته و ایستاده چرت می زنند، پشت چراغ قرمز راننده هایی را می بینی که اگر چه مرتب و منظم لباس پوشیده اند و سر و وضعشان مرتب است اما پر از خواب و کسلی اند.
دلایل لبخند به غریبه ها
اما یک سوال: تابه حال صبح که از خانه بیرون می زنید به چند غریبه لبخند زده اید؟
در راستای مزایای لبخند و شادی مقاله های زیادی نوشته شده است اما کمتر به این فکر کرده ایم که لبخند زدن به یک غریبه چه مزایایی می تواند داشته باشد. در این گزارش شما را با مزایای لبخند زدن به غریبه ها آشنا می کنیم.
۱ – غریبه ای که آشنا می شود
وقتی صبح از خانه بیرون میزنی مهم نیست که دانش آموز ، دانشجو، کارمند باشی و یا اینکه چرا از خانه خارج شده ای اما با غریبه هایی برخورد می کنی که شاید دیگر آنها را نبینی اما وقتی لبخند به لب داری غریبه های نا آشنا لبخند تو را پاسخ خواهند گفت آن وقت در یک جمع کاملا غریبه هم تنها نخواهی بود و احساس تنهایی نخواهی کرد.
۲ – انرژی ای که افزون می شود
وقتی که می خندی راننده اتوبوسی که از ۵ صبح بیدار شده و استرس کمبود پول خرد دارد، نانوایی که از صبح زود پای تنور داغ ایستاده و تا زمان صبحانه لحظه ای استراحت ندارد، ماموران خطوط بی آر تی که ساعت ها مجبورند بایستند و به جای شهردار به گلایه های مردم گوش بدهند! معلمت که قسط خانه اش عقب افتاده و نگران است، دوستت که شب پراسترسی داشته و نگران است که معلم ازش درس بپرسد و … برای چند ثانیه انرژی مثبت می گیرند، اگر چه مشکلات و خستگی ها شان کم نمی شود اما لا اقل ما با بد خلقی بر ناراحتی هاشان نمی افزاییم.
۳ – خنده ای که واگیر دارد
نتایج یک تحقیق نشان می دهد خنده به شدت واگیر دار است یعنی وقتی به کسی لبخند می زنید لبخندی ناخود آگاه بر لبانش می نشیند به این ترتیب خیلی مجانی می توانید هزاران چهره بشاش و خندان را در روز ببینید بدون اینکه هزینه زیادی کرده باشید. فقط اول باید یاد بگیرید خودتان لبخند بزنید.
۴ – احترام رایگان
خیلی از آدم ها در پی جلب احترام و اعتماد دیگران هستند و برای جلب این احساس ساعت ها انرژی می گذارند تا مشتری، همکار، همسایه و شریک خود را قانع کنند و احترامش را برانگیزند در حالی که اگر از ابتدای روز لبخندی برلب داشته باشید نا خودآگاه اعتماد و احترام دیگران را جلب می کنید و شاید به این ترتیب لازم نباشد بیش از اندازه انرژی صرف کنید.
۵ – سلامتی که افزون می شود
ازقدیم گفته اند خنده بر هر درد بی درمان دواست. اگر چه این مثل اندکی اغراق گونه است اما حقیقت این است که تحقیقات دانشمندان نشان داده لبخند خواص درمانی بسیاری دارد پس وقتی شما به غریبه ها لبخند می زنید در واقع به افزایش سلامت خودتان کمک می کنید.
۶ – خستگی را فراری می دهی
خواب صبح بسیار شیرین است و دل کندن از آن سخت، پس وقتی از خانه بیرون می زنی یکی از چندین هزار آدمی هستی که شاید دلشان می خواست به جای رفتن به مدرسه، دانشگاه  و یا محل کار هنوز خوابیده باشند . دقیقا همین احساس مشترک باعث می شود که خیلی ها ترجیح بدهند در مسیر راه چرت بزنند و با چشمان بسته به مسیرشان ادامه دهند غافل از اینکه این کار فقط خستگی و خواب آلودگیشان را افزون می کند در حالی که اگر لبخند بزنید انرژی هایتان بیشتر شده و کسالت صبحگاهی را فراری می دهید.
۷ – انصاف بیشتر می شود
همیشه از این شکایت می کنیم که چرا مغازه دار ها و کاسب کار ها بد خلق هستند و یا خدای ناکرده سرمان را کلاه می گذارند تا به حال شده به یک کاسب با روی خوش سلام کنید؟ اگر لبخند بزنید و با انرژی با آنها برخورد کنید خواهید دید که نا خود آگاه آنها هم شاداب شده و برخورد بهتری باشما می کنند خدا را چه دیدی شاید حتی با شما احساس نزدیکی بیشتری بکنند و اندکی با انصاف تر شوند.
۸ – پیشگیری از دعوا
تا به حال چند بار شاهد دعوا و کش مکش های بیهوده صبحگاهی در مکان های عمومی بوده اید. دعواهایی که اصلا لزومی نداشته و فقط روزمان را خراب می کنند. درحالی که یکی از دو طرف اگر لبخندی به لب داشت . شاید حتی لزومی به عذر خواهی نبود، با یک لبخند خشم طرف مقابل فرو می نشست و لبخندی در پاسخ نگاه مهربانت می داد. یک بار امتحان کنید
۹ – لبخند آغازگر یک مکالمه شیرین
وقتی لبخند به لب دارید به این مفهوم است که آمادگی یک مکالمه شیرین و کوتاه مدت را دارید به این ترتیب مسیر راهتان کوتاه تر می شود و شاید از هم صحبت چند دقیقه ای تان که به احتمال زیاد در آینده نخواهید دیدش چیزهای آموزنده زیادی یاد بگیرید.
۱۰ – محبوبیت
همه انسان ها به توجه و محبت نیاز دارند از این رو در پی کسب حداکثر محبوبیت اند اما خیلی ها راه های سخت را امتحان می کنند و از جان و مالشان هزینه می کنند و در آخر هم به محبوبیتی که می خواهند دست نخواهند یافت. اما یک لبخند ساده عاری از تمسخر چنان به قلب دیگران نفوذ می کند که یک راه طولانی مدت را در چند ثانیه طی خواهید کرد.
ادامه مطلب / دانلود
آیا چشم غره نشانه وجود مشکل در روابط زناشویی است؟ قطعا تاکنون چشم غره رفتن را دیده اید. این حرکت اغلب با نفسی عمیق همراه است. تقریبا بیشتر مردم با دیدن چشم غره خشمگین شده یا حالت تدافعی به خود می گیرند.
معنی چشم غره رفت همسرتان چیست؟
چشم غره نوعی گفتگوی بدون کلام از طریق چشم است که معمولا پاسخ منفی به مطلب گفته شده تلقی می شود.
چشم غره مکرر نشانه این است که در روابط زناشویی با همسرتان دچار مشکل شده اید. چشم غره همچون شوخی‌های آزاردهنده، کنایه، انکار، کارشکنی و ملامت، نوعی گفتگوی آزار دهنده است.
مفهوم چشم غره :
_ مخالفت با آنچه گفته شده
_ نفرت از نحوه بیان مطلب گفته شده
_ بیرون ریختن خشم و عصبانیت
چه چیزی از چشم غره استنباط می شود :
_ بی توجهی به عقاید شما
_ توهین
_ کنایه تحقیرآمیز
_ حقیر و کوچک شمردن
_ بی احترامی
چشم غره نشانه چیست :
_ بی توجهی
_ تکبر
_ بی احترامی
_ رفتار تحقیر آمیز
_ رفتار پرخاشگرانه
چشم غره چه تاثیری بر روابط زناشویی دارد :
_ تشدید خصومت در روابط
_ کاهش اعتماد طرفین
_ ایجاد کشمکش شدید
_ خدشه وارد نمودن به روابط
_ مسبب دوری از یکدیگر
_ ترغیب به واکنش دفاعی
_ ایجاد حس ترس
وظایف شما در قبال آن :
_  بیان این مطلب که درک شما از سکوت همسرتان این است که در خصوص آنچه گفته شده مشکلاتی وجود دارد. سپس از او توضیح بخواهید.

_ با آرامش کامل در خصوص موضوعی که منجر به چشم غره رفتن شده است با یکدیگر صحبت کنید.

ادامه مطلب / دانلود

عاشق بودن بسیار باشکوه است و علی رغم اینکه در یک رابطه عاشقانه ما به همدیگر احترام می گذاریم و حقوق بسیاری برای معشوقمان قائل هستیم، دختران زیادی به این نتیجه رسیده اند که شریکشان را رنجانده اند و درعین حال متوجه دلیل این رنجش نشده اند. موارد اندکی وجود دارد که آقایان محترم دوست ندارند بشنوند:

این جملات را هرگز به همسرتان نگویید!!

۱ – پسر مامانی ( لوس )
بسیاری از آقایان به مادرشان وابسته اند اما نباید به این نکته تاکید کنید. در نهایت مادرش کسی است که او را به دنیا آورده، به او شیر داده، بزرگش کرده و او را کسی که امروز می بینید ساخته است. مادرش او را کسی بار آورده که شما عاشقش شده اید، پس چگونه انتظار دارید که به کلی مادرش را نادیده بگیرد و مطیع شما باشد.

اگر تمایل به خودکشی دارید بهتر است بدون چتر نجات از هواپیما بیرون بپرید تا اینکه به او بگویید پسر مادرش است.چرا وقتی لازم نیست، پای مادرش را به میان بکشید؟ بیشتر آقایان در مورد مادرشان حساس هستند، همانگونه که شما در مورد والدینتان حساس هستید. هیچ مردی دوست ندارد که این حرف را بشنود و با وجود اینکه همه دختران این نکته را می دانند،اگر فرصت داشته باشند،هیچ کدامشان از گفتن این حرف فروگذار نمی کنند.یکی از بزرگترین مشکلات در روابط!

۲ – داری کچل میشی
بیشتر افراد با بالا رفتن سن مویشان را از دست می دهند و همچنین امروزه جوان ها هم دچار طاسی می شوند. اگر او به شما بگوید، هی چاقالو! شکمت رو دیدی، چه حسی خواهید داشت؟ معمولا آقایان در مورد مویشان حساس هستند حتی اگر نشان دهند که توجهی به این قضیه ندارند. نصفه شب در حالی که غرق عرق هستند بیدار می شوند چون خواب می دیدند که کچل شده اند. هیچ مردی چیزی جز موهای پرپشت روی سرش نمی خواهد و اگر به آن ها بگویید که سرت مانند شیشه صاف و براق است به آن ها بر می خورد.مثل خودکشی در یک رابطه است.

۳ – احتیاج داریم که حرف بزنیم
این جمله که نیاز داریم حرف بزنیم، آنتن آن ها را به کار می اندازد و تمام علائم مشکل را در فضا جذب می کنند.حتی زمانی که می دانند چیزی برای شرمندگی ندارند، این جملات به گوش آن ها به معنای مشکلات است. به محض اینکه این جمله را بشنوند، ترجیح می دهند به جایی فرار کنند که نتوانید هرگز پیدایشان کنید. این کلمات برای بیشتر آقایان به معنای مسائل دراماتیک و گریه است که توانایی کنار آمدن با آن را ندارند. برای بیشتر آقایان به این معناست که مجله بانوان را خوانده باشید و یک مشاور تقلبی چیزی در آن نگاشته باشد و شما بر اساس آن به دنبال یافتن مشکلی در رابطه خود هستید که وجود ندارد. اگر مشکلی وجود دارد باید حرف بزنید، زیرا اگر صحبت نکنید چگونه قادرید مشکل را حل کنید اما تهدید کردن او با این کلمات یک مشکل بزرگ است.

۴ – دوستان
دوستان موردی هستند که بسیاری از خانم ها نمی پسندند. همچنین مشکل بزرگ دیگری هم هست، اگر شما دوستانش را نپسندید و به شریکتان بگویید یک مشکل است و اگر دوستشان داشته باشید، او حسادت می کند و این هم مشکل دیگریست. اگر می خواهید در مورد دوستانش حرفی منفی بزنید بهتر است بسیار ملایم و نمایشی این کار را انجام دهید.برای مثال اگر او بخواهد بهترین دوست شما را نقد کند یا بسیار از او تعریف کند، شما چه احساسی خواهید داشت؟

۵ – همیشه همین طور هستی
همیشه همینطور هستی و هیچ وقت عوض نمی شی.این ها کلماتی هستند که هیچ مردی دوست ندارد بشنود و یکی از بزرگترین مشکلات ما، دختران این است که همه چیز را تعمیم می دهیم و مواردی که ۲۰ سال پیش اتفاق افتاده و ربطی به بحث حاضر ندارد را وسط می کشیم. ما باید به بحث حاضر تمرکز کنیم و دست از تعمیم دادن برداریم .

۶ – دیگه …
دیگه منو دوست نداری مانند تیر زهرآگینی است که برای متقاعد کردن او با تقاضایی غیرمنطقی می گویید. یکی از مهم ترین جملاتی است که مجبورش می کنید تا ثابت کند حق با شماست.

۷ – آیا آن زن زیبا نیست؟
این سوالی است که آقایان می دانند نباید برایش پاسخی بدهند. اگر بگویند نه شما اعتراض می کنید که هرگز به حرف های من موافق نیستی و اگر بگویند بله شما فکر می کنید که او هیز است!

۸ – دوست قبلی من هرگز این کار را نمی کرد
هرگز دوست قبلی خود را وارد این رابطه نکنید و شریکتان را با فرد قبلی مقایسه نکنید. کاری که او انجام می داد یا نمی داد الن تغییری ایجاد نمی کند و او فرد قبلی است و حتما دلیلی برای این وجود دارد.پس چرا شریکتان را کوچک بشمارید ، به احساسش لطمه بزنید و به رابطه خودتان لطمه بزنید.

ادامه مطلب / دانلود

۱۰ نکته مهم برای داشتن ازدواج موفق

یک ازدواج سالم و مستحکم به بخت و اقبال یا عشق مربوط نیست، بلکه نیاز به تلاش و سازگاری دارد. برخی از عواملی که در یک ارتباط سالم نقش دارند، ثابت هستند، یعنی چیزهایی که شما نمی‌توانید آنها را تغییر دهید. اما عوامل دیگری هستند که می‌توانید با کار کردن بر روی آنها رابطه‌تان را بهبود بخشید. شناختن این عوامل برای هر کسی که قصد ازدواج دارد، مهم است.

این عوامل در این ۱۰ شاخص ازدواج سالم فهرست شده‌‌اند:
۱ – برقراری ارتباط درست
زوج‌های خوشبخت با یکدیگر صحبت می‌کنند و به حرف یکدیگر گوش می‌دهند. این زوج‌ها می‌دانند که عوامل بیرونی که باعث حواسپرتی می‌شوند یا عواطف فرد اثر می‌گذارند، مانع ارتباط درست می‌شوند، و راه‌هایی را پیدا می‌کنند تا هنگامی که خودشان و نامزدشان آماده هستند، بر این عوامل غلبه کنند.

۲ – برخورد با تعارض‌ها و اختلافات به شیوه مثبت
پرهیز از بیان اختلافات و تعارض‌ها عامل شماره یک طلاق است. روابط مستحکم زن و شهر به توانایی آنها بر غلبه بر این اختلافات به شیوه‌ای مثبت بستگی دارد.

۳ – داشتن انتظارات واقعی
هنگامی دو نفر برای اولین بار دیدار می‌کنند، حداکثر تلاش‌شان را می‌کنند تا خطاهای‌شان را بپوشانند. این شیوه‌ای عادی است، اما زن وشوهر باید بدانند با گذشت زمان، خود “واقعی” شخص بروز خواهد کرد. روابط بین دو فرد در طول زمان تکامل پیدا می‌کند، اما داشتن انتظارات غیرواقعی از همسر، یا از رابطه با او، باعث ایجاد استرس غیرضروری می‌شود.

۴ – توجه کردن به جزئیات زندگی همسر
افرادی که ازدواج‌های پایداری دارند به خوبی همسرشان را می‌شناسند. آنها از وقایع عمده زندگی گذشته همسرشان خبر دارند، و از چیزهای دلخواه و چیزهای مورد تنفر او، امیدها و نگرانی‌های‌شان آگاهی دارند. و این اطلاعات را با تغییرات دنیای همسرشان به روز می‌کنند.

۵ – تجربه کردن واکنش‌های دوجانبه مثبت بیشتر نسبت به واکنش‌های منفی
برخی از پژوهش‌ها نشان داده‌اند در ازدواج‌های موفق تعداد واکنش‌های مثبت ۵ برابر بیش از واکنش‌های منفی است. دادن پاسخ مثبت به خواسته همسر برای توجه کردن به او – چه سوالی داشته باشد، چه دست کمک به سوی شما دراز کند، چه تنها یک نگاه به شما باشد- رابطه‌ شما را مستحکم‌تر می‌کند.

۶ – ایجاد اعتماد
اعتماد به تدریج ساخته می‌شود، اما برقرار روابط صادقانه و عمل کردن به وعده‌ها باعث تسریع ایجاد اعتماد می‌‌شود.

۷ – گذراندن وقت با یکدیگر
داشتن تجربه‌های مشترک راهی خوبی برای تقویت رابطه با همسرتان است. زوج‌‌هایی که به انجام کارهایی می‌پردازند که که هر دو از آن لذت می‌برند یا وادار می‌شوند که کارهایی را با هم انجام دهند- رابطه سالم‌تر و قوی‌تری دارند.

۸ – ارزش‌های مشترک
زوج‌هایی در شروع زندگی طیف گسترده‌ای از ارزش‌های مشترک دارند- در مورد چیزهای مهم در زندگی توافق دارند- بخت بیشتری برای ایجاد رابطه مستحکم دارند.

۹ – مسئولیت‌های مشترک
هم زن و هم شوهر برایی پرورش‌دادن رابطه‌شان، حفظ جریان آرام امور خانه و کار کردن برای رسیدن به اهداف مشترک متعهد هستند. اینکه تنها یکی از دو همسر بار این مسئولیت‌ها را به دوش بکشد، باعث ایجاد نارضایی می‌شود.

۱۰ – سازگاری با تغییر
افراد و رابطه‌ها در طول زمان دگرگون می‌شوند. باید انتظار این تغییرات را داشته باشید، نه اینکه از آنها بترسید. انتظارات افراد از رابطه دوجانبه ممکن است تغییر کند. همسران لازم است توانایی صحبت کردن در مورد این تغییرات و یافتن راه‌هایی برای سازگار شدن با آنها را داشته باشند.

ادامه مطلب / دانلود

چـرا خـانـم هـا تـصـور مـی کـنـند تـوانایی اش را ندارند؛ آیا میـدانید که تمام خانم ها قادر به رسیـدن به این مرحله می باشند؟ بله؛ حقیقت دارد! شاید در مورد انزال خانمـها چـیـزهایی شنیده باشید و یا مانند خیلی از افراد، اصلاً بـه هیچ وجه با آن آشنا نباشید.

این امر نه تنها درمورد خانمها صحت دارد، بلکه امری است که همه خانم ها می توانند به آن دست پیدا کنند. رسیدن بـه اوج لـذت در زنـان یـک واکنش طبیعی جنسی است که تا کنون به صورت معمایی سربسته باقی مانده است.

تمام خانم ها می توانند به آسانی بیاموزند که چگونه می توانند به اوج لذت برسند و انزال در آنها صورت پذیرد؛ البته پیرامون این مطلب تصورات اشتباه بسیار زیادی وجود دارد.

فرق انزال با ارگاسم در خانم ها

برخی معتقدند که به طور کلی مسئله انزال در خانم ها وجود ندارد، عده ای دیگر بر این باورند که تنها تعداد “خاصی” از خانم ها قادر به تجربه چنین موضوعی هستند، جمعی دیگر نیز همچنان به شایعه پراکنی در مورد این مطلب ادامه می دهند و هر روز تکنیک و استراتژی های جدیدی را ارائه می دهند. به عنوان مثال توصیه می کنند که خانم ها می بایست برای رسیدن به اوج لذت حتما دیواره های رحم خود را به یکدیگر بفشارند.

چنین اظهاراتی، اصولاً بی پایه و اساس هستند. هر چند تمام خانم ها در ساختار اندام های تناسلی با یکدیگر متفاوت هستند (درست مانند آقایون)، اما همه آنها با بکارگیری روش مناسب، قادر به چشیدن طعم چنین لذتی می باشند. درست مانند آقایون که بدون توجه به سایز، و یا حالت و شکل اندام تناسلی خود، قادر به انزال میباشند. دلیل اینکه بسیاری از افراد تصور می کنند که خانم ها نمی توانند به انزال دست پیدا کنند نشئت گرفته از اطلاعات ناکافی آنها در این زمینه می باشد.

پیش از هر چیز اجازه دهید تصورات غلط در این زمینه را مورد بررسی قرار دهیم و ببینیم چه چیزی به راستی صحت دارد و چه چیزهایی در این زمینه نادرست میباشند.

تصورات غلط و حقایق در مورد انزال خانم ها

تصورات غلط

1) انزال در خانم ها وجود ندارد.

2) تنها درصد کمی از خانم ها قادر به تجربه انزال می باشند.

3)تمرین های واژینال می تواند به خانم ها کمک کند تا بتوانند به انزال برسند.

4) فقط خانم هایی که دارای آلت تناسلی برجسته هستند، می توانند انزال داشته باشند

5)انزال در خانم ها تنها از طریق ارگاسم واژینال صورت می پذیرد.

6) پزشک زنان و زایمان در این مورد آگاهی دارد و می توانند خانم ها را با روش آگاهی دارد و می توانند خانم ها را با روش های صحیح انجام ان آشنا کنند.

7) خانم ها تنها 1 یا 2 قطره از ماده درون بدن خود را بیرون می دهند و اگر بیش از این حد باشد (به ویژه تا حدی که برخی خانم ها ادعا می کنند تا 1-2 فنجان نیز می شود) ممکن است با ادرارشان مخلوط گردیده باشد.

8) انزال خانم ها نوعی بی اختیاری در تخلیه ادرار است.

9) تنها خانم هایی که زایمان کرده اند قادر به تجربه انزال می باشند.

10) تنها یک راه برای رسیدن به انزال در خانم ها وجود دارد.

حقایق

1) انزال در خانم ها نشئت گرفته از ترشح غدد پارارترال می باشد

2) خانم ها متوجه نیستند که توانایی رسیدن به انزال را دارند، تنها به این دلیل که زمان انجام آنرا نمی دانند.

3) تکنیک های ویژه ای وجود دارد که به خانم ها آموزش می دهد تا هر زمان که اراده می کنند به انزال برسند و یا آنرا متوقف نمایند

4) خانم ها لازم نیست که فقط از طریق ارگاسم مهبلی به انزالبرسند و حتی لازم نیست اصلا ارگاسم شوند تا انزال رخ دهد.

5) خانم ها می توانند میزان انزال خود را با پشت سر گذاشتن مراحل خاصی، افزایش دهند.

6) خانم ها قادر هستند که در مدت زمان بسیارکوتاه چندین مرتبه، پشت سر هم، انزال را تجربه کنند.

7) ماده ای که از بدن خانم ها خارج می شود، ادرار نیست.معمولاً چیزی شبیه به آب است، که تقریبا بی رنگ بوده وبوی خاصی هم نمی دهد و یا اگر بو بدهد، کمی بوی شیرین است.

8) کسانی که ادعایی می کنند انزال نوعی بی اختیاری ادرار است چیزی در مورد انزال خانم نمی دانند و یا اینکه درک صحیحی از این مطلب ندارند.

شاید شما از خود بپرسید: “اگر تمام خانم ها توانایی انجام چنین کاری را دارند، پس چرا بسیاری از آنها هیچ گاه چنین امری را در زندگی زناشویی تجربه نکرده اند؟” این سؤال بسیار خوبی است و توضیح آن نیز بسیار ساده است. اجازه بدهید ابتدا مطالبی را در مورد آناتومی بدن خانم ها بدانیم و سپس به ادامه مسائل بپردازیم.

انزال خانم ها از چه نقطه ای سرچشمه می گیرد؟

انزال خانم ها شامل جریان روانی است که از مجاری ادراری خارج می شود (همان محلی که ادرار خارج می شود) با این تفاوت که از غدد پاراترال جریان می گیرد. این غدد تنها در زمان تحریک جنسی از خود ماده خاصی ترشح می کنند.

انزال خانم ها با ارگاسم معمولی چه تفاوتی دارد؟

ارضای جنسی در خانم ها به دو دوسته طبقه بندی می شود. از نظر بالینی یک نوع آن ارضای واژینال است، رواج بیشتری دارد و عبارت است از خروج مایع روانی از واژن. این مایع حالت شیر مانند دارد و شلی و سفتی و بوی آن وابسته به رژیم غذایی خانم و سلامت کلی بدن او و چرخه عادت ماهانه اش می باشد.

نوع دوم، انزال از طریق مجرای ادراری نام دارد و معمولا در خانم ها چندان رایج نیست. در زمان انزال معمولاً مایع با فشار و به حالت اسپری و یا فواره ای از داخل مجرای ادرار به بیرون می ریزد. دلیل عدم تجربه بسیاری از بانوان به این دلیل نیست که تنها تعداد کمی از بانوان توانایی تجربه چنین انزالی دارند، بلکه دلیل آن تنها این است که بسیاری از افراد در مورد ساختمان جنسی و یک رابطه جنسی سالم مطالب درستی نمی دانند.

مایع انزالی از چه چیز تشکیل شده است؟

اجازه دهید همین جا بزرگترین تصور غلط را از ذهنتان پاک کنم – این مایع، ادرار نیست. در آزمایش هایی که از این ماده به عمل آمد، دانشمندان به این نتیجه رسیدند که از مقداری گلوکز (شکر) و آنزیم دیگری به نام پروستات اسید فوسفات تشکیل شده است که تقریبا اجزای تشکیل دهنده منی را می سازند. نوع مواد تشکیل دهنده آن، تقریباً شبیه به ترشحات پروستات در مردان می باشند، با این تفاوت که فاقد اسپرم میباشد. همچنین دو ماده دیگری که معمولا در ادارا نیز هست، (اوره و کریتنین) نیز در آن یافت می شود. این ماده کاملا منحصر به فرد می باشد و تنها در هنگام انزال از خانم ها خارج می شود.

چه میزان از این ماده بیرون می ریزد؟

بیشتر خانم ها در حدود 5 .1 تا 2 فنجان از آن را تخلیه می کنند. این موضوع به اموری دیگری از قبیل اینکه بدن خانم چه میزان آب دارد و اینکه شدت تحریک جنسی تا چه حد بوده نیز ارتباط دارد.

چرا اکثر خانم ها در این مورد بی اطلاع هستند و یا آنرا انجام نمی دهند؟

انزال در خانم ها آنقدرها هم که فکرش را می کنید دشوار نیست؛ فقط افراد زیادی با تکنیک های اجرای آن آشنا نیستند. دلایل کلیشه ای بسیار زیادی برای دوری خانم ها از این لذت مطبوع، وجود دارد. یکی از دلایل از این قرار است که چون آنها ارگاسم را تجربه می کنند، معمولاً به راحتی حاضر می شوند تا فرصت های خود برای انزال دست بدهند و نسبت به آن بی توجهی کرده و تمایل کمی نشان می دهند.

یکی از مهمترین دلایل این است که زمانیکه خانم ها به مرحله انزال می رسند، اغلب به این دلیل که تصور می کنند ممکن است ادرار نیز همراه با آن بیرون بریزد، از آزاد کردن خود خودداری می کنند؛ اما باید دقت داشته باشند که در این حالت به هیچ وجه ادرار از آنها خارج نخواهد شد. زمانیکه ماده انزال در داخل مجرای ادراری جمع می شود، احساس تخلیه ادرار به فرد دست می دهد که در واقع با وقوع انزال احساس ادرار نیز خود به خود از بین می رود. اگر خانم ها یاد بگیرند که به جای نگه داشتن، خود را آزاد کنند، آنگاه متوجه می شوند که پس از تخلیه مجرای ادرار، احساس ادرار داشتن نیز به صورت ناخودآگاه از بین می رود.

تکنیک های متفاوتی برای رسیدن به این مرحله و همچنین دوری ورزیدن از بازدارنده ها در طی مسیر، وجود دارد. اما نباید فراموش کرد که ترس از ادرار، باعث می شود بسیاری از خانم ها خود را همواره عقب نگه دارند. روش هایی که در این زمینه عرضه شده اند، دارای فواید کاربردی بسیار زیادی هستند و معمولاً نتایج چشمگیری را به همراه داشته اند و موجب شده اند تا زوج ها روابط جنسی فوق العاده لذت بخشی را تجربه نمایند.

آیا خانم هایی که انزال می شوند دارای بیماری خاصی هستند؟

نه؛ دلیل توضیحات من نیز دقیقاً به همین خاطر است: اکثر خانم ها و آقایون تصور میکنند کسانیکه قادر به انجام چنین کاری هستند باید دچار بیماری های خاصی باشند. اما حقیقت این نیست. آیا می دانید سالانه چه تعداد از خانم ها با این تصور اشتباه دست و پنجه نرم می کنند و به همین دلیل از رها سازی خود جلوگیری مینمایند؟ آنها احساس می کنند که اگر خود را آزاد بگذارند، ممکن است که نفس خود را از دست داده و به عبارتی تصور می نمایند که نباید در کنار همسر خود تخلیه ادرار نمایند!

به این دلیل که خانم ها در حدود یکی دو فنجان مایع جهنده در هنگام انزال از خود خارج می نمایند، اکثرا تصور می شود که این ماده چیزی نیست جز “ادرار”. اغلب آنها اصلاً متوجه نمی شوند که چه اتفاقی می افتد و پس از این عمل احساس آزردگی شدیدی پیدا می کنند. برخی از مشاوران نیز به شخصه از وجود چنین واکنشی با خبر نبوده و فکر می کنند که خانم مورد نظر باید مورد جراحی قرار گرفته و یا روان درمانی شود؛ آن هم فقط به خاطر یک عکس العمل کاملا طبیعی!

تنها نکته ای که در آخر می توانم به آن اشاره کنم، این است که انزال خانم ها نه تنها از نظر بصری تحریک کننده می باشد، بلکه انجام آن احساس فوق العاده ای به هر دو طرف القا می کند. تخلیه جنسی و حس رضایتی که از این طریق به بانوان دست میدهد، با هیچ چیز دیگری قابل مقایسه نیست .

ادامه مطلب / دانلود

خانم‌ها واقعاً به دنبال چه‌جور مردی هستند؟

بارها شنیده‌ایم که مردهای متاهل مردهای مجرد را نصیحت می‌کنند که رمز یک ازدواج موفق این است که بگویید «چشم عزیزم».

باوجود ایده‌های مختلف و سردرگم‌کننده، تصمیم گرفتیم ببینیم از دیدگاه خانم‌ها مردها واقعاً باید در رابطه چگونه رفتار کنند.

اینجا پنج نکته آورده‌ایم به همه مردها کمک می‌‌کند تا در مسیر زندگی همانی شوند که خانم‌ها به دنبال آن هستند.

درس اول: مسئولیت‌پذیر باشید.

کاری که فکر می‌کنید اشتباه است را انجام ندهید تا بعداً گناه آن را گردن دیگران بیندازید. اگر اشتباهی مرتکب شدید، مسئولیت کارتان را بپذیرید. یکی از معانی «شوهر» کسی است که با مهارت خانه و خانواده خود را کنترل کند. یک مدیر همیشه مسئولیت‌پذیر است. برای مردی که همسرش را برای مشکلی که به وجود آمده مقصر جلوه می‌دهد هیچ دلسوزی وجود ندارد چون مطمئناً از او خواهند پرسید که «تو چرا اجازه دادی این اتفاق بیفتد؟» مرد باید هوشیار باشد و بداند چطور می‌تواند اعمالش را برای کنترل خوب اوضاع تغییر دهد.

درس دوم: رهبر باشید.

اگر مردی بخواهد قدرتمند و باارزش دیده شود و رابطه خوبی با همسر خود داشته باشد، باید از خود توانایی رهبری نشان دهد. وقتی با موقعیتی روبه‌رو می‌شود که نیازمند تصمیم‌گیری و کنترل است، خودش باید قدم جلو گذاشته و امور را در دست گیرد. مردم کسانی را تحسین می‌کنند که برای روبه‌رو شدن با مشکلات و موقعیت‌های سخت پیش می‌روند. هیچکس کسی که عقب می‌کشد و منتظر می‌ماند بقیه مشکل را حل کنند را تحسین نمی‌کند.

خیلی از مردها از رهبری صرفنظر می‌کنند چون دوست ندارند کسی از آنها انتقاد کند. تصور می‌کنند که با این روش محتاط عمل کرده‌اند. اما یک مرد باید بگوید، «خودم انجامش می‌دهم» و اقدام کند و به دنبال راهکار باشد. اگر مطمئن نیست که چه راه‌حلی باید پیش گیرد، کاری را بکند که بقیه رهبرها می‌کنند: از منابع مختلف اطلاعاتی کمک بگیرد.

درس سوم: تصمیم بگیرید.

یکی از مفاهیم کلمه «مردانه»، قاطع بودن است. مردها باید بتوانند تصمیم بگیرند و مسئولیت عواقب تصمیم‌هایشان را هم قبول کنند. اگر مردی تمایلی به تصمیم گرفتن نداشته باشد، ممکن است همسرش از او ناراحت شود. بخشی از تصمیم‌گیری، درک دیدگاه‌های طرف‌مقابل و داشتن انعطاف‌پذیری است. یک زن کسی را نمی‌خواهد که او را کنترل کند، کسی را هم نمی‌خواهد که همه تصمیمات را بر عهده او بگذارد. مردی که از گرفتن تصمیمات اشتباه می‌ترسد، باید از خود سوال کند: گرفتن تصمیمات بر عهده کیست؟ — کسی که از گرفتن تصمیم نترسد.

درس چهارم: قوی باشید.

قوی به چه کسی می‌گویند؟ کسی که بتواند احساسات خود را کنترل کند. کسی که می‌تواند عصبانیتش را کنترل کند بسیار بهتر از مردی است که از نظر جسمی قوی است و می‌تواند با یک شهر بجنگد. ابراز عصبانیت و پرخاشگری می‌تواند یک رابطه را نابود کند. اگر مردی فکر می‌کند که نمی‌تواند عصبانیت خود را کنترل کند، باید تصور کند که از دست کسی عصبانی شده است، تلفن زنگ می‌زند و رئیسش است. آیا آرام می‌شود؟ البته چون در غیراینصورت کار خود را از دست خواهد داد. عصبانی نشدن به این معنی نیست که رفتار نادرست را می‌پذیرد؛ او می‌تواند با آرامش برای رفتارهایی که از طرف دیگران می‌پذیرد، محدودیت بگذارد.

درس پنجم: مردانه رفتار کنید.

مردانگی خصوصیات مثبت قطعیت، قدرت در عقاید، اعتمادبه‌نفس، تکیه بر خود، ویژگی‌های اخلاقی خوب، تادیب نفس، صداقت و راستی است. مردی که مردانگی دارد شجاعت مقابله با سختی‌ها، درد و خطر را بدون عقب کشیدن دارد.

برای خانم‌ها: از همسرتان بخواهید این مقاله را مطالعه کند.
برای آقایان: از همسرتان بپرسید آیا این همان چیزی است که می‌خواهد. مطمئناً از پاسخ او غافلگیر خواهید شد.

ادامه مطلب / دانلود

فواید بوسه در روابط زناشویی

اگر چشم مدخل روح باشد، آنوقت میتوان گفت که لب هم راهرو ذهن اسـت. مــا افکار خود را با یک لبخند انتقال می دهیم، عشق را در کلمـات می گنجانیم و علایق خود را با بوسه ابراز می نماییم. در یک بوسه مطالب عمیقی وجود دارد که بیان آن ها فرای لغات و کلمات است.

نـویسنده کتاب “عشق و رابـطه جنسی”، دکتــر جان فری مـعتقد است: “بوسیدن هنر است و نشان دهنده یک نوع بیان فردی و کاملاً شخصی از عشق و محبت می باشد.”

بوسه زمانی ایجاد می شود که زوجین برای اولین بار به هم نزدیک می شوند، پس کاملاً طبیعی است که دو طرف کمی مضطرب شده و عصبی شوند.

از یک منبع با نویسنده بی نام”کتاب بوسه ها” اینطور برداشت می شود که: “بوسه یک عمل کاملاً دو طرفه بوده؛ تا ندهید نمی توانید بگیرید و بالعکس.”

در یک کتاب دیگر هم اینطور نوشته شده که زمانیکه احساس میکنید تمایل دارید تا همسرتان را ببوسید این کار را انجام دهید، لازم نیست حتماً صبر کنید تا او را بهتر بشناسید، او را ببوسید و به مرور زمان می توانید او را بهتر بشناسید. یکی از مواردی که زیبایی بوسه را چند برابر می کند این است که در همه ی زبان ها و مذاهب قابل درک می باشد.

پروفسور وان بیرنت رئیس بخش مردم شناسی دانشگاه تکزاز اظهار می دارد که: “اولین بوسه عاشقانه برمی گردد به 1500 سال قبل از میلاد مسیح در هند. پیش از این زمان هیچ مدرک دیگری دال بر وجود بوسه های عاشقانه وجود نداشت. کلیه این نتایج از روی لوح های گلی، نقاشی روی دیواره های غارها و یا نوشته های روی پوست حیوانات بدست آمده است.

بیرنت معتقد است که تماس نزدیک و فشار بینی ها به یکدیگر از همان 1500 سال قبل از میلاد مسیح مرسوم بوده است.

اما بوسه ای که امروزه به این شکل رواج پیدا کرده، برای اولین بار در میان رومی ها شهرت پیدا کرد. رومی ها در هنگام سلام کردن یکدیگر را می بوسیدند، انگشتر و حلقه ای که بر دست رهبران قومشان بوده را می بوسیدند و مجسمه های خدایان خود را نیز می بوسیدند و با این کار مطیع بودن و حس احترام خود را به طرف مقابل انتقال می دادند.

رومی ها به سرعت متوجه شدند که بوسه در شرایط مختلف می تواند معانی متفاوتی را در بر داشته باشد، به همین دلیل برای انواع بوسه ها، نام های مختلفی انتخاب کردند. به عنوان مثال اسکیولیم: بوسه از روی دوستی، باسیولیم: بوسه از روی احساس عشق و محبت، و سویولیم: بوسه عمیق که این روزها به French Kiss مشهور شده است.

از آن به بعد بود که ادیان مختلف شروع به تحریم بوسه نموده و آنرا به عنوان یک گناه نابخشودنی اعلام کردند، اما به هر حال قدرت بوسه بیشتر بود و همچنان به قوت خود باقی مانده است.

اگر بخواهیم این پدیده را از نظر علمی ریشه یابی کنیم، می توانیم بگوییم که بوسیدن به طور طبیعی باعث می شود تا ذهن آکسی توسین بیشتری ترشح کند، این هورمون سبب می شود در هنگام بوسیدن احساس خوبی به ما دست بدهد و دانشمندان معتقدند که ماهیت وجودی انسان به گونه ای است که در صورت تجربه یک بوسه منتظر بوسه ی بعدی خواهد بود. زمانیکه در وضعیت بوسیدن قرار می گیرد، غدد موجود در داخل دهان و جداره لب ها ماده شیمیایی را ترشح می کنند که همین ماده سبب ایجاد تمایل فرد به ادامه بوسیدن می شود.

در تحقیقی که در سال 1997 در دانشگاه پرینستون انجام شد، محققان به این نتیجه دست پیدا کردند که مغز انسان دارای سلول های عصبی است که فرد را قادر می سازد تا در تاریکی لب های معشوقه اش را پیدا کند. تعجبی وجود ندارد که چرا بسیاری از زوج ها از بوسیدن یکدیگر در مکان های تاریک و کم نور لذب بیشتری می برند.

پزشکان و روانپزشکان آلمانی در پی پژوهش های گسترده خود در این باره به این نتیجه رسیده اند که افرادی که هر روز صبح قبل از ترک کردن خانه، همسر خود را میبوسند کمتر دچار بیماری می شوند.

همچنین افرادی که پس از بوسیدن خانه را ترک می کنند، کمتر احتمال وقوع تصادف دارند، 20 تا 30 درصد درآمد بیشتری نسبت به سایرین دارند و به طور متوسط 5 سال بیش از هم سن و سال های خود عمر می کنند. دکتر آرتور سازبو یکی از افرادی که در در این تحقیقات نقش فعالی داشته معتقد است یکی از دلایل اصلی موفقیت تعداد بسیار زیادی از افراد این است که روز خود را با یک نگرش مثبت و دلچسب شروع میکنند و چه چیز می تواند مانند یک بوسه در انسان یک نگرش مثبت ایجاد کند.

بنابراین اگر شما می خواهید خوشحال، سلامت، و موفق، بوده و عمر طولانی داشته باشید، باید کسی را که دوستش می دارید هر روز صبح، پیش از اینکه خانه را به قصد محل کار خود ترک کنید، ببوسید.

سایر مزایا

محافظت از دندان ها و جلوگیری از پوسیدگی
دکتر پیتر گوردن رئیس اتحادیه دندانپزشکان انگستان اظهار می دارد: “پس از غذا خوردن، دهان پر از مواد شیرین شده و بزاق دهان حالت اسیدی پیدا می کند، این امر باعث بوجود آمدن پلاک بر روی دندان ها می شود. بوسیدن یک فرایند پاک کننده طبیعی است که به حفظ سلامت دندان ها کمک می کند، جریان بزاق دهان را افزایش بخشیده، و درصد ایجاد پلاک بر روی دندان ها را تا حد بسیار زیادی کاهش می دهد.” من خودم این سوال ر از دندانپزشکم پرسیدم، او در ابتدا قدری خجالت کشید، اما نهایتاً صحت گفته های مرا تایید کرد.

از بین بردن استرس

یک بوسه عاشقانه، بهترین روش برای ریلکس شدن و از بین بردن استرس محسوب می شود. مایکل کی مکناب، مشاور روانی معتقد است: “زمانیکه لب ها در حالت بوسیدن قرار می گیرند، تقریباً دهان حالت لبخند زدن را به خود می گیرد، و از آنجایی که احساسات و حرکات بدنی انسان با هم ارتباط نزدیکی دارند، تقریباً غیر ممکن است که یک نفر هم لبخند بزند و هم استرس داشته باشد. در عین حال باید به این نکته هم توجه داشت که تنفس در زمان بوسیدن عمیق تر می شود، عضلات چشم شل شده و در راحت ترین حالت خود قرار می گیرند. این امر بهترین تکنیک برای قطع ارتباط با دنیای پر هیاهوی بیرونی و ریلکس شدن است.

کاهش وزن

چه مدت می توانید این کار را انجام دهید؟ برای اینکه تنها نیم کیلو وزن کم کنید باید 3000 کالری بسوزانید، یعنی چیزی در حدود 30000دقیقه یا همان 500 ساعت. یک بوسه عمیق و طولانی به شدت متابولیسم بدن را افزایش می دهد و سبب می شود تا مواد قندی با سرعت بیشتری در بدن سوزانده شوند. میزان کالری مصرفی، به شدت بوسه بستگی دارد، اما به طور متوسط می توان گفت که در هر 10 دقیقه 10 کالری مصرف می شود.

تاخیر در فرایند پیری

این مورد یکی از مهم ترین مزایای بوسیدن به شمار می رود. بوسیدن به شما کمک میکند تا قدرت ماهیچه های فک و چانه همچنان حفظ شود، به همین دلیل میزان ایجاد چین و چروک در آنها پایین کاهش پیدا می کند.

ایجاد و افزایش تناسب اندام

خوب بهانه ای خوبی برای ورزش نکردن دستتان دادیم! در حین بوسیدن، قلب تند تر می تپد و ضربان آن افزایش پیدا می کند، در این زمان آدرنالین بیشتری آزاد شده و خون با سرعت بیشتری به تمام نقاط بدن پمپاژ می شود. می توان اظهار داشت که بوسیدن از جمله بهترین تمرین های قلبی – عروقی است.

تکلیفتان را با طرف مقابل روشن می کند

در حین بوسیدن می توانید نیازهای جنسی همسرتان را ارزیابی کنید و ببینید تمایلی به ادامه ارتباط دارد یا خیر. روانشناسان معتقدند که اولین بوسه این امکان را برای شما فراهم می آورد که ببینید آیا با طرف مقابل همخوانی دارید یا نه. به نظر می رسد که “بو” تاثیر به یاد ماندنی در ضمیرناخودآگاه انسان ها بر جای می گذارد، بنابراین با تجربه اولین بوسه می توانید تشخیص دهید که فریون شما با شخص مقابل هماهنگی دارد یا خیر و اگر اینچنین نبود در همان آغاز می توانید ارتباط خود را با او خاتمه بخشید.

افزایش اعتماد به نفس

البته اول مطمئن شوید که دندان هایتان ارتودنسی ندارند چون امکان آسیب رسیدن به دندان های خودتان و دهان طرف مقابل وجود دارد. به هر حال یک بوسه عاشقانه می تواند حس خوبی را در شما ایجاد کند. به صورت تئوری می توان این موضوع را اینچنین توضیح داد که در زمان بوسیدن، خوشحال هستید، و وقتی هم که خوشحال باشید احساس خوبی نسبت به خودتان پیدا خواهید کرد و این امر سبب افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس شما می شود.

ادامه مطلب / دانلود

در رابطه ای شکست خورده اید، هنوز یک ماه از اتمام رابطه قبلی تان نگذشته، هنوز زخم هایی که از ارتباط ناموفق قبلی خورده اید خوب نشده و هنوز غم و غصه دارید و به حال و هوای عادی زندگی تان برنگشته اید: حال شما و نیاز شما به یک همدم را درک می کنم، اما الان اصلا فرصت مناسبی برای تصمیم گیری در مورد ازدواج نیست.

ده وضعیت خطرناک برای انتخاب همسر

۱. زیبایی خیره کننده

شما دختر زیبایی هستید و هم خودتان و هم اطرافیانتان انتظار دارید همسری که انتخاب می کنید به اندازه خودتان زیبا باشد؛ شما پسر خوش تیپ و خوش هیکلی هستید و دوست دارید همسری داشته باشید که از این لحاظ هم سطح خودتان باشد؛ شما به تازگی با فردی آشنا شده اید که بسیار زیباست و واقعا شما را مجذوب خودش کرده است؛ همین جا بایستید: شما به شدت در معرض خطر انتخاب نادرست قرار دارید!
شکی نیست که همه ما زیبایی را دوست داریم و به سمت آن جذب می شویم، اما وقتی نقش زیبایی در انتخاب ما بیشتر از حد معقول باشد، دردسرهایمان هم شروع می شود. بهتر است قبل از اینکه کسی را برای خودتان انتخاب کنید، اولویت هایتان را مشخص کنید: با اینکه زیبایی برایتان اهمیت زیادی دارد، اما چه چیزهایی هست که برایتان از زیبایی اهمیت بیشتری دارد؟ چه معیارهایی را حاضرید فدای زیبایی کنید و از چه معیارهایی به هیچ وجه حاضر نیستید بگذرید؟ آیا اگر این فرد این همه زیبا نبود، بازهم او را انسان خوبی می دانستید؟

۲. پرستیژ و موقعیت اجتماعی ویژه

می گویند لازم نیست خانم ها نصف عمرشان را درس بخوانند و زحمت بکشند تا بشوند خانم دکتر، همین که همسر یک دکتر شوند، همه آنها را «خانم دکتر» صدا می زنند
موقعیت اجتماعی یکی از مواردی است که احتمال خطای ما در انتخاب همسر را به شدت بالا می برد. عناوین و موقعیت های چشمگیر به راحتی می توانند سایر خصوصیات فرد را تحت تاثیر قرار دهد و به عبارتی چشم ما را به روی خیلی چیزها ببندد. در این صورت ما با موقعیت طرف مقابل ازدواج می کنیم، اما با «خود» او زیر یک سقف می رویم – شما در داخل خانه دیگر خانم دکتر نخواهید بود!
اگر در چنین شرایطی قرار گرفتید، فرد را بدون شغل و موقعیت خاصش تصور کنید: آیا اگر چنین موقعیتی را نداشت بازهم برایتان انسان قابل قبولی بود؟ غیر از موقعیت خاص، چه ویژگی های دیگری دارد که شما را به خود جذب می کند؟

۳. شیفتگی و عشق بی اندازه

مسلما عشق یکی از لازمه های ازدواج است، اما قطعا برای ازدواج کافی نیست. اگر فقط از روی عشق ازدواج می کنید، منتظر باشید که روزی فقط به خاطر نفرت از هم جدا شوید!
یکی از خطرناک ترین شرایط انتخاب همسر زمانی برای شما پیش می آید که «عاشق» می شوید. در این حالت شما آن قدر تحت تاثیر هیجانات و احساسات هستید که نمی توانید درست ببینید و درست تصمیم بگیرید. قبول این مساله برای کسانی که در اوج عشق هستند بسیار سخت است. مغز در حالت هیجان زدگی نمی تواند به طور طبیعی فعالیت کند. بنابراین ما به جز خوبی چیزی نمی بینیم.
اگر نخواهیم از اصطلاح «عشق کور» در این مورد استفاده کنیم، می توانیم بگوییم مغز عاشق، همه چیز را از پشت عینک عشق می بیند و از پشت این عینک هم همه چیز بهتر از آنچه که هست دیده می شود مگر بد است؟ نه. فقط مشکل اینجاست که ما نمی توانیم همیشه با این عینک به دنیا نگاه کنیم چه بخواهیم چه نخواهیم این شیفتگی و این هیجانات دیر یا زود فروکش می کند.
اگر عاشق هستید، بهتر است مدتی صبر کنید و از رابطه فاصله بگیرید تا این تب در شما فروکش کند و بتوانید با دخالت بیشتر عقل، درمورد زندگی آینده تان تصمیم گیری کنید.

۴. احساس تنهایی شدید

تنهایی های دوران مجردی گاهی برایمان تحمل ناپذیر می شود. وقتی دوستان متاهل دور هم جمع می شوند اما ما به دلیل مجرد بودن نمی توانیم در جمع شان باشیم. وقتی با جمعی از بچه های فامیل به مسافرت می رویم و همه با همسرشان هستند به جز ما. وقتی همکارانمان آخر وقت در حالی به خانه شان برمی گردند که همسرشان با یک غذای گرم در انتظارشان است اما ما به خانه ای می رویم که در و دیوار منتظرمان است و…، ته دلمان به این فکر می کنیم که چرا من باید این قدر تنها باشم؟ و درست همین جاست که زنگ های خطر به صدا درمی آید.
تنهایی مفرط ساده تر از آنچه فکرش را بکنید می تواند شما را در معرض انتخاب اشتباه قرار دهد. وقتی در تنهایی به حال خودتان تاسف می خورید، کسی پیدایش می شود که می تواند شما را از دست این غول تنهایی و این همه غم و غصه نجات دهد و ادامه داستان!
افراد تنها به راحتی می توانند تنهایی شان را با دوستان و آشنایان تا حدی برطرف کنند و به فکر حل این مساله از طریق ازدواج نباشند. بعد از اینکه از عمق تنهایی ما کاسته شد، می توانیم تصمیمات بهتری برای خودمان بگیریم.

۵. عجله

*برای من دیگر دارد خیلی دیر می شود* آیا چنین ندایی را از دوستان می شنوید؟
شما آخرین فرزند خانه هستید که مجرد مانده، تنها پسر مجرد فامیل در طیف سنی خودتان هستید، همه دوستانتان ازدواج کرده اند. چشم مادربزرگ و پدربزرگتان به شماست که نوه شان را ببینند. شما خواهر بزرگ تر هستید و ازدواج خواهر کوچکترتان در گرو ازدواج شماست و آخرین آرزوی مادر و پدرتان برای خوشبختی شما این است که شما را در لباس دامادی / عروسی ببینند. یا اصلا سن شما بالا رفته و احساس می کنید برای ازدواجتان دیر شده است. هیچ کدام از این موارد مشکل خاصی به شمار نمی رود؛ به شرطی که شما را وادار به انتخاب عجولانه و نسنجیده نکند.
در هر انتخابی، وقتی ما در شرایط اضطرار و عجله قرار می گیریم، امکان اشتباه کردنمان چندین برابر می شود و زمانی که این انتخاب به بزرگی انتخاب شریک زندگی باشد، حساسیت آن هم چندین برابر می شود. پس ارزشش را دارد که با این فکر مبارزه کنید. یک راه حل ساده: به همه کسانی که احساس می کنید از سوی آنها تحت فشار هستید – ازجمله ندای درون خودتان – بگویید که اصلا قصد ازدواج ندارید!

۶. سن پایین

شاید خیلی ها طرفدار ازدواج در سن پایین باشند، اما شما اگر فکر می کنید هنوز به سن مناسب ازدواج نرسیده اید، هرگز تن به ازدواج ندهید.
این که دقیقا چه سنی برای ازدواج مناسب است را نمی شود تعیین کرد، این مساله در فرهنگ ها و در افراد مختلف تفاوت زیادی دارد. اما اکثر روان شناسان امروزی معتقدند به طور کلی در جامعه شهری فعلی سنین زیر ۲۰ سال می تواند برای ازدواج پرخطر باشد. ازدواج سالم نیاز به بلوغ های چندگانه دارد که بسیاری از آنها در سنین پایین حاصل نمی شود. بسیاری از افراد در سنین آغاز جوانی هنوز نمی دانند که از زندگی چه می خواهند و در سال های بعد اولویت هایشان تغییرات زیادی پیدا می کند. ضمن اینکه در این سنین معمولا احساسات ما بر عقلمان چیره است.
درصورتی که سن زیادی ندارید اما در موقعیت ازدواج قرار گرفته اید، مشخص کردن برنامه و خواسته های آینده زندگیتان می تواند کمکتان کند: ایا این ازدواج چیزی است که شما را مطابق اهدافتان پیش ببرد؟ آیا اصلا به جایی رسیده اید که بتوانید هدفی کلی برای خود برگزیده و تصویری از آینده تان ترسیم کنید؟

۷. شناخت ناقص

دو سال است که با کسی قرار ازدواج گذاشته اید و به قصد شناخت برای ازدواج با هم در ارتباط بوده اید، اما این ارتباط شما محدود به کافی شاپ رفتن آخر هر هفته همراه دوستان یا ارتباط تلفنی بوده است. بگذارید خیالتان را راحت کنم: اگر ۲۰ سال هم آخر هفته ها با این فرد بیرون بروید،هر روز ساعت ها با او تلفنی صحبت کنید، بازهم شناخت شما نسبت به او کاملا ناقص است! وقتی با یک نفر ازدواج می کنیم، درواقع با کل وجود او و با همه ابعاد زندگی اش، خانواده اش، گذشته اش، آینده اش، افکار و اخلاقش و همچنین با جسم او ازدواج کرده ایم؛ در مثال بالا شما فقط بُعد «کافی شاپ» یا به عبارتی بُعد «تفریحی» فرد را شناخته اید، یا با شخصیت مجازی او (که معمولا بسیار متفاوت از شخصیت حقیقی است) آشنا شده اید و این هرگز شناخت کافی برای یک ازدواج خوب به حساب نمی آید.

احتمال شکست در ازدواجی که براساس شناخت کافی صورت نگیرد بسیار بالاست. ما زمانی می توانیم به شناخت کامل تر برسیم که با همه ابعاد وجودی فرد و در شرایط و موقعیت های مختلف رو به رو شده باشیم.

۸. بحران روحی

در رابطه ای شکست خورده اید، هنوز یک ماه از اتمام رابطه قبلی تان نگذشته، هنوز زخم هایی که از ارتباط ناموفق قبلی خورده اید خوب نشده و هنوز غم و غصه دارید و به حال و هوای عادی زندگی تان برنگشته اید: حال شما و نیاز شما به یک همدم را درک می کنم، اما الان اصلا فرصت مناسبی برای تصمیم گیری در مورد ازدواج نیست.
بحران روحی به هر علتی ممکن است ایجاد شود: ممکن است به تازگی عزیزی را از دست داده باشید، از کار اخراج شده باشید، بیمار باشید، پدر و مادرتان از هم جدا شده باشند یا هر مساله دیگری که باعث ناراحتی شما شده باشد. در حالت بحران، ذهن ما فعالیت طبیعی ندارد و امکان اشتباه در این وضعیت بالاست. ممکن است کسی که الان به نظرمان همسر مناسبی می آید، بعد از عبور از بحران، دیگر چندان مناسب به نظر نرسد و خودمان هم ندانیم چه شد که حاضر شدیم با چنین فردی ازدواج کنیم. این نوع ازدواج ها دقیقا مصداق «از چاله به چاه افتادن» است.

۹. سرخوشی و هیجان

در عروسی دخترخاله تان که خیلی به شما خوش گذشته با کسی آشنا شده اید که انگار دقیقا همان کسی است که همیشه در رویاهایتان به دنبالش بودید. احساس بسیار خوبی نسبت به او دارید و وقتی به او فکر می کنید شادی وصف ناپذیری را در خود احساس می کنید. احساس خوبی است! اما اگر هنوز رابطه تان جدی نشده، دست نگه دارید. چون دقیقا در لبه پرتگاه انتخاب غلط قرار گرفته اید!
هیجانات مثبت، درست مثل هیجانات منفی، ما را در معرض انتخاب غلط قرار می دهد. اسم این حالت را «جوزدگی» می گذارم. در بعضی شرایط ما کاملا «جو زده» می شویم و کارهایی می کنیم که شاید در حالت عادی به آن فکر هم نکنیم. وقتی در میهمانی به ما خوش می گذرد، عملکرد مغز ما متفاوت از حالت عادی است و در واقع فیلترهایی که ما برای انتخاب شخص مناسب برای خود داریم تا حد زیادی از کار می افتد. اشتباه بزرگی است که بخواهیم به انتخاب ذهنمان در چنین حالتی اعتماد کنیم.
در این وضعیت بهتر است مدتی صبر کنیم تا مغز به حالت عادی برگردد و مجددا درمورد این شخص فکر کنیم. در اکثر موارد انتخاب های هیجانی بعد از مدتی از چشم مان می افتند.

۱۰. چشم و هم چشمی

متاسفانه چشم و هم چشمی نیز چشم ما را به روی بسیاری از واقعیات می بندد و امکان درست دیدن را از ما می گیرد. اگر احساس می کنید در شرایطی هستید که میل به کم کردن روی اطرافیان از طریق ازدواجتان دارید، بهتر است دست از هر اقدامی در زمینه ازدواج بردارید.
از کجا می فهمیم که تصمیم گیری ما از روی چشم و هم چشمی است؟ از اینجا که مدام در حال مقایسه کردن مورد خودتان با مورد ازدواج کسی هستید که حسادت شما را برانگیخته و این خیال رهایتان نمی کند که ازدواج شما با این شخص چطور می تواند حال او را بگیرد و دل شما را خنک کند
چشم و هم چشمی به طور خاص درمورد افرادی دیده می شود که از همسر خود جدا شده اند و همسر آنها مجددا ازدواج کرده است. در چنین شرایطی میل شدید به جبران کردن و کم نیاوردن در ما پدید می آید که ضریب خطا در انتخاب را تا حد زیادی بالا می برد. توصیه می شود برای این جبران و رو کم کنی، راه های دیگری به جز ازدواج را درپیش بگیرید

ادامه مطلب / دانلود

آیا شما یا همسرتان علاقه خود را به رابطه ی جنسی  از دست داده اید؟ فاکتورهای مختلف جسمانی و روانشناختی می تواند بر میل جنسی شما تاثیر بگذارد.شاید با بررسی نکات کلیدی زیر بتوانید مشکل خود را حل کنید:
استرس، مسائل حل نشده بین زن و مرد، مشروبات الکلی، خواب کم و برخی عوامل دیگر مانند برخی داروها، منجر به کاهش یا اختلال در میل جنسی می شود.

عوامل موثر بر کاهش میل جنسی

استرس:

شما ممکن است از آن دسته افرادی باشید که کارها را تحت شرایط استرس زا خوب انجام می دهند. اما احساسات جنسی مانند آن کارها نیستند. استرس شغلی، مشکلات مالی، مراقب یک خانواده ی بیمار بودن و دیگر استرس ها میل جنسی شما را کاهش می دهند. میزان استرس خود را با استفاده از تکنیک های ویژه ی مدیریتی کنترل کنید یا به پزشک یا مشاوری مراجعه کنید.

مسائل حل نشده:

مسائل حل نشده یکی از معمول ترین تباه کننده های روابط جنسی هستند. به ویژه برای زنان که رابطه ی نزدیک عاطفی یک مساله ی مهم در تمایلات جنسی او است. جروبحث زیاد، رابطه ی ضعیف، کم شدن اعتماد می تواند اختلالاتی در رابطه ی جنسی شما بوجود آورد.

الکل/مشروبات:

مشروبات الکلی ممکن است احساسات جنسی شما را کاهش دهد و منجر به بروز رفتارهای غیر مسئولانه از جانب شما شود.

خواب کم:

اگر احساسات جنسی شما کاهش یافته شاید شما خیلی زود بیدار می شوید یا خیلی دیر به رختخواب می روید. در هر صورت این مساله خواب شما را مختل می کند. علاوه بر خواب شما روابط جنسی شما را نیز مختل می کند. خواب خیلی کم منجر به خستگی و فرسودگی می شود.

پدر یا مادر بودن

صرف پدر یا مادر بودن منجر به تباهی رابطه ی جنسی نمی شود. اما زمانی که شما فرزند دارید،یافتن زمان مناسب می تواند برای این کار دشوار می باشد. گاهی پرستار بچه استخدام کنید تا روابطتان بهبود یابد. فرزند جدیدی در خانه دارید؟ سعی کنید روابط جنسی تان را با خواب نوزاد تنظیم کنید.

داروها معمولا با ازدست دادن/کاهش میل مرتبط هستند:

داروهای ضد افسردگی،داروهای کنترل فشار خون ، داروهای ضد بارداری(البته برخی معتقدند این بین این داروها و میزان میل جنسی ارتباط وجود دارد و برخی نیز به این ارتباط معتقد نیستند) ، داروهای مربوط به بیماری ایدز ،داروهای پروستستورن(هورمونی. ) ترکیبی ،مسکن ها
تعویض دارو یا مصرف آن با دوز پایین ممکن است مشکل را حل کند.
اگر با مصرف این داروها میل جنسی شما کم شده است حتما با پزشک خود مشورت کنید. هرگز سرخود و بدون مشورت با پزشک دارو را قطع نکنید.

تصویر جسمی ضعیف

اگر تصویر ذهنی شما از جسم خودتان خوب نیست، به عنوان مثال احساس می کنید خیلی چاق هستید(حتی اگر در واقع این چنین نباشد)، بر میزان عشق شما تاثیر می گذارد. اگر شریک شما این احساسات را داشته باشد این خیلی به رابطه ی شما کمک می کند که شما به او بگویید که هم چنان او را جذاب می دانید. کار کردن نه تنها تصویر ذهنی شما را از خودتان افزایش می دهد، هم چنین ممکن است تمایلات جنسی شما را نیز افزایش دهد.

چاقی مفرط

چاقی بیش از حد با کمتر لذت بردن از رابطه ی جنسی، تمایل به رابطه ی جنسی و دشواری های عملکرد جنسی مرتبط است. دلیلش مشخص نیست اما ممکن است با تصویر ذهنی از خود، روابط ناخوشایند، مسائل اجتماعی/ اینکه اجتماع چاقی را بد می داند و دیگر مسائل روانشناختی مرتبط باشد.

کمبود تستسترون

تستسترون تمایل جنسی را افزایش می دهد. هر چه که مردان سنشان بالا میرود ، میزان تستسترون آن ها به آرامی کاهش می یابد. اینگونه نیست که تمام مردانی که میزان تستسترون آن ها کاهش می یابد، تمایلات جنسیشان کم شود، اما در مورد بسیاری از آن ها این اتفاق می افتد.
تستسترون با تمایلات جنسی در زنان نیز مرتبط است.

افسردگی

اگر تمایلات جنسی شما کم شده است ممکن است نشانه ای از افسردگی در شما باشد. افسردگی می تواند میزان تمایلات جنسی شما را کاهش دهد. در مورد افسردگیتان با پزشک خود مشورت کنید. داروهای ضد افسردگی نیز ممکن است تمایلات شما را کاهش دهد. بنابراین پزشک شما برنامه ی درمانی مناسبی برای شما انتخاب خواهد کرد.

یائسگی

بسیاری زنان کم شدن تمایلات جنسی شان به دلیل یائسگی را گزارش می کنند. اگر چه آن ها بر این اعتقادند که حفظ میزان خوبی از تمایلات ضروری است، اما این اتفاق می افتد. علائم یائسگی مانند خشکی واژن/ مهبل و درد در طول رابطه ی جنسی راحتی رابطه ی جنسی را کاهش می دهد. اما تغییرات هورمونی یائسگی تنها بخشی از تصویر است. اما نگرانی زنان در مورد رابطه شان در دوران یائسگی نیز بر کیفیت رابطه تاثیر می گذارد.

صمیمیت کم

رابطه ی جنسی بدون صمیمیت برای بسیاری از مردم تباه کننده است. اگر رابطه ی جنسی شما پیش به سوی روابط خنثی و با احساسات کم می رود. سعی کنید میزان صمیمیت تان را زمانیکه رابطه ی جنسی هم ندارید افزایش دهید. با هم بسیار صحبت کنید. یاد بگیرید بدون داشتن رابطه ی جنسی احساسات خود را بیان کنید. اگر صمیمیت زیاد باشد، ممکن است تمایلات جنسی افزایش یابد.

نعوظ غیرمعمول نیز نوع متفاوت اختلالات جنسی می باشد. اما مردان که مبتلا به این عارضه هستند نگران این هستند که چگونه این عمل را انجام دهند. و این نگرانی می تواند تمایل جنسی آن ها را کم کند.

ادامه مطلب / دانلود

یکی از نکاتی که باید در زندگی مد نظر قرار گیرد این است که زن و شوهر اطلاعات دقیقی از وضعیت جسمی و روحی یکدیگر داشته تا بتوانند به درک متقابلی از یکدیگر برسند. هر چقدر دانش و اطلاعات زوجین گسترش یابد، این مسأله به راحتی میسر خواهد شد. لذا باید خانواده های گرامی به این نکته توجه داشته باشند برای اینکه آرامش بیشتری در محیط خانه مستولی و حاکم باشد: باید به این اصول اساسی گردن نهاد تا بتوان به تحکیم نهاد خانواده کمک کرد. روابط سالم و صحیح زوجین زمانی میسر می شود که زوجین در امر مبادله ی اطلاعات و احساسات، مسایل خاصی را رعایت کنند.

۵ اصل طلایی زندگی مشترک

 

در این بخش، به این مسایل اشاره می شود:

اصل اول: درک متقابل یا همدلی دوطرفه
یکی از رایج ترین اشتباهات ارتباطی که همه ما مرتکب آن می شویم این است که گمان می کنیم وقتی کسی را می شناسیم، هر برداشتی که از اعمال، رفتار و گفتار او داشته باشیم صحیح و درست است.
در این مواقع بیشتر تصور می کنیم که می دانیم طرف مقابل چه می گوید و چه منظوری دارد، حال آنکه اغلب معنا و مقصود صحیح طرف مقابل را درک نکرده و دچار نتیجه گیری شتاب زده و قضاوت اشتباه شده ایم.
این نتیجه گیری های شتاب زده و قضاوت های اشتباه همان فرضیه های خانمان براندازی هستند که به راحتی مهر و عشق میان زن و شوهر را از بین می برند و سبب ایجاد سوءتفاهم و تنش های عاطف می شوند.
خوشبختانه یا متاسفانه باید گفت که ارتباط حقیقی و موثر جز با درک کردن دیگران و فهمیدن احساس آنها ممکن نیست و رسیدن به این حد خود نیازمند درک واقعیت های دیگری است؛ واقعیت هایی همچون :
_ آنچه در ظاهر می بینیم همیشه با واقعیت ها همخوانی ندارد.
_ رفتار، اعمال و گفتاری که از طرف مقابل می بینیم بیانگر همه وجوه واقعی احساس او نیستند و می بایست به دنبال احساسات واقعی او در پس رفتار، اعمال و گفتارش باشیم.
_ آنچه پرسیدنش برای ما ساده است ممکن است برای طرف مقابل بسیار دشوار باشد.
_ آنچه شنیدنش برای ما ساده است ممکن است برای طرف مقابل دردناک باشد.
_ آنچه ما گمان می کنیم برای طرف مقابل مفید است ممکن است به نفع او نباشد.
_ افراد به شیوه های مختلف احساسات خود را بروز می دهند.
_ هر آنچه ما فکر می کنیم صددرصد درست نیست و هر آنچه دیگران می گویند صددرصد نادرست نیست.
داوری کردن و قضاوت های منفی، به راحتی می توانند مناسبات و روابط زناشویی ما را مختل کنند و تا زمانی که ما نتوانیم قضاوت های میان افراد را به رسمیت بشناسیم ادامه پیدا می کنند
اصل دوم : درک صحیح تفاوت ها و احترام به آنها
همه ما کم و بیش از متفاوت ظاهرشدن می ترسیم. شاید به این دلیل که نگرانیم مبادا مضحکه دیگران شویم و یا موجبات شکست و ناکامی خود را فراهم آوریم. در حالی که تفاوت ها جادویی هستند و می توانند جذب کننده همه موهبت هایی باشند که خواهان آن هستیم.
در روابط میان زن و مرد، تفاوت های موجود میان این دو جنس در واقع مکمل آنان بوده و به هر کدام از طرفین این فرصت را می دهد که به تعادل و کمال برسند. به بیان ساده تر، از آنجا که هرکدام از ما گاهی جذب کسانی می شویم که به طور کامل با ما تفاوت دارند می توانیم نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی کنیم و با کمک یکدیگر با مسایل خود کنار بیاییم.
بعد دیگر جادوی تفاوت، تقویت عشق و روابط مهرانگیز میان زن و شوهر است؛ چراکه وقتی تفاوت ها را می پذیریم کم کم متوجه اشتباهات و قضاوت های ناعادلانه خود می شویم و رنجش کمتری از طرف مقابل به دل می گیریم و تنها در چنین حالتی است که عشق اصیل نمود پیدا می کند، در حالتی که ما طرف مقابلمان را با تمام تفاوت ها و شباهت هایی که با ما دارد می پذیریم و دوست داریم.
اصل سوم : داوری نکردن
ما تنها وقتی می توانیم از شر داوری منفی و نادرست خلاص شویم که تفاوت های میان خود و همسرمان را درک کنیم و احساسات، افکار و امیال خود را به طور صحیح و با موفقیت به طرف مقابل منتقل کنیم.
داوری کردن و قضاوت های منفی، به راحتی می توانند مناسبات و روابط زناشویی ما را مختل کنند و تا زمانی که ما نتوانیم قضاوت های میان افراد را به رسمیت بشناسیم ادامه پیدا می کنند.
در حقیقت ما باید دوست بداریم، بپذیریم، قدرشناسی کنیم و احترام بگذاریم تا بتوانیم داوری کردن را کنار بگذاریم و خود و دیگران را همان گونه که هستیم و هستند دوست بداریم.
آنچه اهمیت دارد توجه به این نکته است که قضاوت منفی ما درباره دیگران نشان دهنده این است که ما از خودمان راضی نیستیم. چراکه اغلب داوری های منفی نشانه فرافکنی عقایدی است که در خفا درباره خود داریم و آنها را به دیگران تعمیم می دهیم.
اصل چهارم: قبول مسوولیت برابر برای حفظ یک رابطه
اگر ندانید که شما و همسرتان هر دو به یک اندازه در قبال یکدیگر مسئولید، ادامه رابطه تا حدودی غیرممکن می شود. همه ما گاه گاهی احساس می کنیم که مدام صحبت می کنیم، ایثار می کنیم، زحمت می کشیم و رسیدگی می کنیم اما در مقابل چیزی عایدمان نمی شود.
این رویه قربانی هاست و نشانه آن است که به یک اندازه قبول مسوولیت نکرده و نمی کنیم. قربانی ها احساس می کنند که توان تغییردادن شرایط را ندارند. چنین افرادی نمی دانند و یا اعتقاد ندارند که می توانند روابط زناشویی خود را کنترل و اداره کنند و آن را تغییر دهند.
آنها هرگز باور نمی کنند که اگر به شکل دیگری برخورد کرده بودند نتایج بهتری به دست می آوردند. قربانی ها نمی خواهند بپذیرند که خود در چگونگی ایجاد مسایل پیش آمده، نقش داشته اند.
نتیجه احساس قربانی بودن، احساس رنجش و سرزنش است و سرکوب کردن رنجش نه تنها موجب داروی منفی می شود بلکه یکی از زمینه های بالقوه به هم خوردن روابط عاطفی است.

اگر مردی با چوب بر سر زنش بکوبد و بر اثر این ضربه از سر زن خون جاری شود، مرد به راحتی مسوولیت کارش را می پذیرد. اما بیشتر مردان مسوولیت کم کاری خود در یک رابطه عاطفی را نمی پذیرند چون از چگونگی عملکرد خود بی اطلاعند.
به همین دلیل شاید بتوان گفت مهم ترین وظیفه زن برای ایجاد مسوولیت برابر طرفین در یک رابطه این است که احساسات، عواطف و دلخوری های خود را بدون پیش داوری و قضاوت و بی آنکه رنجشی به دل داشته باشد محترمانه با مرد در میان بگذارد و به جای سرکوب کردن رنجش و تجربه قربانی بودن، مرد را آگاه کند که کدام رفتار او باعث واکنش تند زنش شده است.
اصل پنجم: تمرین بخشش
ابراز مهر و عشق نیازمند هیچ کوشش فرساینده ای نیست و اگر ما برای محبت کردن و مهرورزیدن به تلاش و کوشش بسیار نیاز داریم به این معناست که خود را فریفته ایم و رنجشی را در خود سرکوب کرده ایم.
بنابراین ما در برابر ایجاد حس رنجش تنها دو راه پیش رو داریم: یا به راستی ببخشیم، یا اینکه به جای رنجیدن، مسوولیت خود را در قبال آنچه بر سر رابطه مان آمده است بپذیریم. باید واقع بین باشیم، همه ما قدرت آن را داریم که شرایط را تغییر دهیم. کافی است بدانیم و درک کنیم که چگونه با رفتار و گفتار خود واکنش های موردنظر را در رفتار طرف مقابل ایجاد کنیم.
اگر احساس قربانی بودن را کنار بگذاریم و از احساسات و رنجش های خود با طرف مقابل سخن بگوییم، اگر داوری نکنیم و هیچ کس جز خود را مقصر ردیف اول ندانیم و اگر بدانیم که این رفتار و گفتار و اعمال خود ماست که رفتار و گفتار و اعمال خود ماست که رفتار و گفتار و اعمال طرف مقابل ما را رقم می زند، اگر فراموش نکنیم که سرکوب کردن رنجش ها و پاگذاشتن بر روی دلخوری ها، خواسته یا ناخواسته تاثیر سوء خود را در طرف مقابل می گذارد و در یک چشم برهم زدن اساس رابطه ما را از بیخ و بن نابود می کند، می توانیم یک زندگی زناشویی موفق داشته باشیم.

ادامه مطلب / دانلود

گاهی از این طرف بام می‌افتید و گاهی از آن طرف. گاهی می‌گذارید که همسرتان شما را در بند خود بکند و گاهی هم از ترس زندانی شدن، کیلومتر‌ها از او فاصله می‌گیرید. گاهی عشق و دلبستگی را با وابستگی اشتباه می‌گیرید و گاهی هم جای استقلال را با فاصله گرفتن و دور شدن عوض می‌کنید. به شما حق می‌دهیم که در آغاز راه یکسری اصول را ندانید اما اگر بخواهید خوشبخت ادامه دهید و خوشبخت بمانید، باید خیلی زود نقطه تعادل زندگی‌تان را پیدا کنید. شما باید بدانید که کجای این رابطه قرار دارید و همسرتان هم کجا نشسته است. زندگی مشترک، نه میدان جنگ است و نه جای مسابقه.  پس نه سعی کنید که خودتان را مثل یک قربانی شکست‌خورده ببینید و نه اینکه از او در ذهنتان چنین حریفی بسازید.

همسر عزیزم به من نچسـب!

 

 

می‌ترسید بگذارد  و برود؟

دوست دارید او را به خودتان زنجیر کنید. فکر می‌کنید اگر مدام مراقبش باشید تا ابد با شما می‌ماند. بزرگ‌ترین ترس زندگی‌تان این است که روزی چشمش جای دیگری بیفتد و دیگر شما را نبیند و نخواهد. ترس از اینکه از دستش بدهید. ترس از اینکه تنها شوید و دیگر هیچ‌کس شما را نخواهد. همین ترس‌ها باعث می‌شود تا بخواهید او را از ساده‌ترین آزادی‌هایش محروم کنید. دوست دارید در مهمانی‌ها به او بچسبید و از اینکه بدون شما بخواهد پایش را بیرون از خانه بگذارد کلافه می‌شوید. آنقدر دوست دارید که او فقط و فقط برای شما باشد که دلتان می‌خواهد در خانه حبسش کنید و نگذارید آفتاب و مهتاب ببیند.

این نشانه‌ها را دارید؟

اگر شما به بهانه عشق یا ترس از تنهایی، محدودیت‌های عجیب و غریبی برای شریک زندگی‌تان وضع می‌کنید و همیشه از اینکه او را از دست بدهید می‌ترسید، باید بگوییم که به جای عاشق بودن، شما درگیر وابستگی شده‌اید؛ وابستگی‌ای که می‌تواند زندگی‌تان را از هم بپاشد.

بگذارید زندگی‌اش را بکند

از کنار او بودن لذت ببرید اما بدانید مثل هر آدمی، به لحظاتی احتیاج دارد که در آنها بدون حضور شما وقت بگذراند. لحظات بودن با دوستان، فوتبال دیدن، گپ زدن در مهمانی و زمان های دیگری که مثل روزهای قبل از ازدواج، بدون شما آنها را تجربه می‌کند.  حتی گاهی نیاز دارد تنها در خیابان قدم بزند و حتی بدون مزاحمت، چرت بزند!

۲ دقیقه یک‌بار با او تماس می‌گیرید؟

دوست دارید در هر دقیقه هزار بار بگویید که دوستش دارید. اصلا این حس دوست داشتن آنقدر در وجودتان شعله‌ور است که نمی‌توانید حتی برای یک روز هم که شده، آن را تنها در عملتان بروز دهید و به زبان نیاورید. برای نشان دادن این حس، هر نیم‌ساعت یک‌بار برایش چند پیام می‌فرستید و ۶-۵ باری هم در ساعات کاری، تلفنی حالش را می‌پرسید تا او را مطمئن کنید که عاشقش هستید. محال است که هر هفته یک کادو از شما دریافت نکند یا دسته‌دسته گل از شما تحویل نگیرد. روز تولدش را به یک روز خارق‌العاده بدل می‌کنید و سرتاپای خانه را گل می‌ریزید تا بداند که برای شما یک آدم خاص است.

این نشانه‌ها را دارید؟

اگر نمی‌توانید هیجان عشق‌تان را مهار کنید و در عین عاشق بودن و رمانتیک بودن، مثل یک آدم عادی زندگی کنید، پس وابستگی را با عشق اشتباه گرفته‌اید. در به کار بردن این ترفند‌ها اغراق نکنید و آنها را هم به نوعی روزمرگی که دیر یا زود کسالت‌آور می‌شود تبدیل نکنید.

به اندازه لازم و کافی عاشق باشید

همه می‌دانند که عاشقش هستید. برای تولدش از مدت‌ها قبل برنامه‌ریزی می‌کنید و گاهی بی‌بهانه با یک هدیه کوچک وارد خانه می‌شوید.

او شریک واقعی زندگی شماست؛ در شادی و غم، در آرامش و سختی، در سلامت و بیماری. گاهی با کمی هیجان به وجدش می‌آورید اما در کنارش، آرامش یک زندگی کاملا عادی را هم دارید.

دنیای او دنیای شماست؟

حریم خصوصی در زندگی مشترک برایتان معنایی ندارد. از همان لحظه‌ای که پیمان مشترک‌تان را بستید،‌ گمان می‌کنید که باید همه چیز مثل بلور شفاف باشد و او حتی در افکارش هم شما را راه دهد. رمز‌های کاربری‌اش را گاهی با مهربانی و اگر لازم شود با قهر، بحث و خشونت می‌گیرید و هر‌از‌گاهی به حساب‌های کاربری‌اش سرک می‌کشید تا مطمئن شوید که شهر در امن و امان است. با آمدن هر پیامک به سمت تلفن همراهش می‌دوید و اگر کوچک‌ترین مقاومتی کند، بدترین فکرها به ذهن‌تان راه پیدا می‌کند. گاهی سر زده به محیط کارش می‌روید و گاهی سری به کیف و وسایل شخصی‌اش می‌زنید.

این نشانه‌ها را دارید؟

اگر فکر می‌کنید تنها با نظارت شماست که این زندگی دوام پیدا می‌کند، باید در مورد تفکرات‌تان‌ جدی تجدید نظر کنید. شما می‌گویید که باید نگرانی‌هایتان را درک کند اما او حس می‌کند که در این زندگی، حریم خصوصی‌اش و هویتش را از دست داده ‌است.

عشق، فاصله و زندگی

برای اینکه یک عاشق واقعی باشید، نیازی به چنین توهماتی ندارید. در زندگی مشترک شما، اصل بر صداقت است و این پیش‌فرض را دارید که اگر روزی این اصل خدشه‌دار شد، واکنش مناسب را نشان خواهم داد. خوب می‌دانید که حق ندارید قبل از آنکه چیزی ببینید، با گرفتن حریم خصوصی همسرتان، او را نسبت به خود بدبین و پرکینه کنید.

می‌ترسید پررو شود؟

وقتی که خسته از کار برمی‌گردد، به پیشوازش نمی‌روید. فکر می‌کنید آدم‌ها به همین سادگی پررو می‌شوند و البته گمان می‌کنید که آنقدر جای پای عشق‌تان محکم است ‌که دیگر نیازی به این تشریفات ندارید. به خودتان می‌گویید مگر من کارگر اختصاصی او هستم که غذای امشب را بار بگذارم و دلیلی ندارد که از خواب نیم‌روزی‌ام صرف‌نظر کنم و قبل از آمدنش چای درست کنم. تنها چیزی که به آن فکر می‌کنید، روشن کردن چنین تکلیف‌هایی است و گمان می‌کنید که او نه‌تنها باید کارهای مربوط به خودش را انجام دهد، بلکه باید جور شما را هم بکشد و فقط از این راه است که نمی‌گذارید «دور بردارد!»

این نشانه‌ها را دارید؟

در یک زندگی متعادل، آدم‌ها پابه‌پای هم پیش می‌روند و اگر قدمی برمی‌دارند، آن را با لذت به زندگی مشترک‌شان تقدیم می‌کنند. در چنین زندگی‌ای افراد گمان نمی‌کنند که همیشه در معرض سوء‌استفاده هستند و با جان و دل به عشق‌شان و زندگی‌شان رسیدگی می‌کنند.

حسابرس خوبی باشید

می‌دانید زندگی حساب و کتاب دارد و تمام بار آن را روی دوش خودتان نمی‌اندازید اما در عین حال، سهم او را هم از این زندگی نادیده نمی‌گیرید. می‌دانید که او هم مثل شما می‌تواند گاهی خسته، بی‌حوصله یا بیمار باشد. انتظاراتی از او دارید که خودتان هم از عهده برآورده کردنشان برمی‌آیید و هیچ‌وقت برای کوبیدن میختان باری بیشتر از توانش روی دوشش نمی‌گذارید.

فکر می‌کنید کیف پول شماست؟

به ازدواج به عنوان ابزاری برای ارتقای سطح زندگی‌تان نگاه می‌کنید. گمان می‌کنید هرکه طاووس می‌خواهد باید جور هندوستان را هم بکشد و فکر می‌کنید حالا که لطف کرده‌اید و بله را گفته‌اید، نباید حسرت چیز دیگری به دلتان بماند. وقتی به شکست مالی می‌رسد،  ناامید می‌شوید و در ذهن‌تان فکر می‌کنید که چرا با چنین انتخابی، خودتان را به دردسر انداخته‌اید. گمان می‌کنید هیچ مسئولیتی در قبال حساب و کتاب زندگی ندارید و اگر هم چند ریالی پول به دست‌تان برسد،  به عنوان دارایی شخصی‌تان روی آن حساب می‌کنید. از نظر شما آنچه او دارد متعلق به شماست و آنچه شما دارید هم متعلق به خودتان است.

این نشانه‌ها را دارید؟

اگر بخواهید در زندگی مشترک‌تان مدام حق و وظیفه تعریف کنید و تنها از طرف مقابل‌تان انتظار داشته باشید به جایی نمی‌رسید. اگر یکسری مسئولیت‌ها را تنها به او واگذار می‌کنید، باید این واقعیت را بپذیرید که برخی مسئولیت‌ها هم تنها برعهده شماست.

جیب و مسئولیت‌های مشترک

محدوده خودتان را می‌دانید و او هم می‌داند که تا کجا باید از شما و خودش انتظار داشته باشد. بدون آنکه او را در عمل انجام شده قراردهید، قبل از ازدواج تعیین کرده‌اید که مسئولیت‌های مالی و سایر مسئولیت‌ها بر عهده کدام‌تان است، اما در عین این مرزبندی‌ها، هدف اصلی شما منافع مشترک‌تان است و همانطور که به فکر منافع او هستید، به فکر خودتان هستید.

 

اجازه می‌دهید به جای شما  فکر‌کند؟

فکر می‌کنید حالا که وارد یک وادی مشترک شده‌اید، باید خودتان را فراموش کنید و عنان زندگی را به دست کسی بسپارید که از شما قدرتمندتر یا باهوش‌تر است. گمان می‌کنید که او مرد خانه است و می‌تواند شما را مدیریت کند. او برایتان تصمیم می‌گیرد که کار کنید یا درس بخوانید. او تصمیم می‌گیرد که موهایتان را چه مدلی بزنید یا لباس چه رنگی بخرید. او بر تمام زندگی شما تسلط دارد و شما از بیشتر کردن قدرتش لذت می‌برید و آرامش می‌گیرید. از نظر شما اقتدار او باعث آرامش بیشترتان می‌شود و از اینکه مسئولیتی در قبال او و زندگی‌تان نداشته باشید، لذت می‌برید.

این نشانه‌ها را دارید؟

شاید با هیجانی که در آغاز زندگی دارید، بتوانید این وضعیت را تحمل کنید اما به مرور دلتان برای خودتان و استقلال‌تان تنگ می‌شود. اگر می‌خواهید خوشبختی‌تان ادامه پیدا کند،‌ خودتان و استقلال‌تان را فراموش نکنید و جایگاه‌تان را به عنوان یک فرد مستقل نادیده نگیرید.

خودتان هستید؟

خودرای  نیستید و نظر او را در همه ابعاد مورد توجه قرار می‌دهید اما  عقاید‌تان هم برایتان با ارزش است و به‌خاطر دیگران اصولتان را کنار نمی‌گذارید. می‌دانید که باید استقلال مالی، عقیدتی و شخصیتی داشته باشید. شما این استقلال را با زور به دست نمی‌آورید بلکه در جریان زندگی آن را به یک اصل تبدیل می‌کنید.

ادامه مطلب / دانلود

دختر و پسری که برای رفتن زیر یک سقف روزشماری می کنند آمال و آرزوهای مختلفی دارند. عروسی بگیرند، بچه‌دار شوند، خانه‌شان را بزرگ‌تر کنند، ماشین دلخواهشان را بخرند، به سفرهای مختلف بروند و … خب در بهترین حالت، این شادیها با خاطراتی خوش می آیند و برای زوجین به‌یادماندنی می شوند.
اغلب همسرانی که با این خاطرات زندگی می کنند همیشه شریک غم و شادی هم بوده و در تمام دوران زندگی متعهد و وفادار به یکدیگرند، اما در مقابل زوج‌هایی هم هستند که با وجود خاطراتی شاد و ماندگار، به دلیل برخی فشارها، مشکلات و کمبودهای زندگی یا به دلیل عقاید سست و متزلزل در برهه‌ای از زندگی مشترک راه خود را گم کرده و دچار خیانت به همسر می شوند.

چرا همسرم به من خیانت می کند؟

پای نفر سومی در میان است …

خیانت منفورترین واژه‌ای است که حتی شنیدن نام آن هم دلهره‌آور است. خیانت زمانی رخ می دهد که هیچ‌گونه پیوند عاطفی بین زوجین نباشد. خیانت اعتماد و اطمینان بین همسران را از بین برده و ادامه زندگی را برای یکی از طرفین دشوار می کند.
در بیشتر مواقع همسری که مورد بی وفایی یا خیانت قرار گرفته بشدت سرخورده می شود و حتی با تصمیمی عجولانه ممکن است میدان را برای نفر سوم خالی کند.
بنا به گفته آسیب‌شناسان شایع‌ترین خیانت‌هایی که در جامعه کنونی ما رواج دارد. خیانت عاطفی، خیانت جنسی و خیانت اینترنتی است.
در خیانت عاطفی، یکی از زوجین از نظر احساسی به شخص دیگری غیر از همسر خود علاقه‌مند می شود. فرد از صحبت‌کردن با شخص دوم لذت می برد و تمایل دارد که اوقات فراغت خود را هم با او بگذراند. اغلب این افراد فرار از خانه و خانواده را به علت کمبود محبت‌های عاطفی، نق‌زدن‌های دائمی یا نزاع و مجادله‌های همسر خود می دانند.
اما در خیانت جنسی، هیچ‌گونه احساس و عاطفه‌ای میان فرد با طرف مقابلش وجود ندارد و تنها روابط جنسی و هیجانی موجب برقراری این رفتار ناپسند می شود. در واقع اغلب این افراد توانایی نه گفتن در روابط جنسی را ندارند و حتی ممکن است شرایطی برای آنها پیش آید که نتوانند در مقابلش بایستند. از سوی دیگر بیشتر این افراد مایلند بدانند که از نظر دیگران تا چه میزان جالب و جذابند. همین حس برتریجویی باعث گرایش آنها به روابط نامشروع می شود.
در خیانت اینترنتی هم فرد متاهل با فردی که همسر قانونی او نیست گفت‌ و‌ گو کرده و تصاویر، مشخصات یا مسائل خصوصی دو طرف رد و بدل می شود.
اما چرا برخی از همسران خیانت میکنند؟
علل و عوامل گرایش به خیانت
۱ – به گفته روان‌شناسان و محققان صاحب‌نظر، یکی از عوامل خیانت فرد متاهل، گذشته اوست. فردی که در یک خانواده بی بند و بار پرورش‌ یافته و بزرگ‌ شده به نوعی با تربیت سالم بیگانه است. یعنی نمی داند که روابط سالم حاکم بر خانواده چیست و چگونه است. این‌گونه افراد ارتباط بی قید و شرط، برقراری روابط نامشروع و ابراز تمایلات احساسی نابجا به جنس مخالف را جزئی از زندگی خود می دانند و حتی پس از ازدواج نیز این روابط را حفظ کرده و به آن ادامه م یدهند.
۲ – تنهایی و بیکاری نیز یکی دیگر از عوامل گرایش به خیانت است. این‌گونه افراد در زمان‌های فراغت با جنس مخالف ارتباط برقرار کرده و به نوعی وقت خود را پر می کنند.
۳ – از سوی دیگر وقتی در جامعه‌ای روابط ناشایست رواج یابد و علنی شود، روابط برخی از زنان و مردان آزادانه شده و قبح و زشتی آن کمرنگ و در نهایت عادی می شود. در این زمان احتمال دارد برخی از همسران جذب وسوسه دنیای پرزرق و برق شده و بخواهند این‌گونه روابط را تجربه کنند.
۴ – برخی افراد نیز به علت آن‌ که دوران مجردی محدودی داشته‌اند، این‌گونه می پندارند که ازدواج باعث محدودیت و مانع خوشگذرانی آنها شده است. بنابراین شرکت در پارتیها، ارتباط زیاد با جنس مخالف و… در آنها انگیزه‌ای برای خیانت به شریک زندگی می شود.
۵ – مشکلات مالی و اقتصادی را هم نباید نادیده گرفت. تمایل به داشتن زندگیهای پرزرق‌ و‌ برق، مجلل و مدگرایی از دیگر عوامل بروز خیانت محسوب میشود.
۶ – در ضمن دستیابی به موقعیت‌های اجتماعی بالاتر، تنوع در به دست آوردن جذابیت‌های جنسی، شناخت نداشتن کامل زوجین از نیازهای یکدیگر، نبود ارتباط عاطفی و صمیمانه، ضعف مبانی اخلاقی، ازدواج‌های ناهمگون و اجباری، ازدواج‌هایی که بر اساس احساسات و بدون آگاهی سر گرفته‌اند، ارضانشدن سالم نیازهای جنسی در نهاد خانواده، نبود جذابیت در همسران، انتقام از رفتار خیانتکارانه همسر، مشکلات شخصیتی یا روانی یکی از زوجین و انتقام تلافیجویانه در برابر شک و گمان‌های افراطی و نابجای همسران از دیگر عوامل خیانت زوجین محسوب می شود.
خوب است بدانیم برقراری روابط نامشروع، ریسک ابتلا به بیماریهای خطرناک، رسوایی، متارکه، طلاق، رفتارهای باجگیرانه یا رشوه‌خواهی، تهدید، تولد فرزندانی بیهویت و… را افزایش خواهد داد.

ادامه مطلب / دانلود

مردی جوان که به همراه همسرش برای ارائه دادخواست طلاق توافقی به دادگاه خانواده مراجعه کرده بود به رییس دادگاه گفت: همسرم بسیار صبور و فداکار است و در طول سال‌هایی که متوجه اعتیاد من شده هیچ‌ رفتار بدی نسبت به من نداشته است. همین صبور بودن او باعث شد تا از او بخواهم از یکدیگر جدا شویم تا باقی زندگی‌اش را در کنار من خراب نکند.

اعتیاد مرد مهربان به زندگی مشترک پایان داد

به گزارش ایسنا، زن جوان نیز خطاب به قاضی گفت: شش سال از زندگی مشترکمان می‌گذرد و من حدود چهار سال است که متوجه اعتیاد همسرم شده‌ام اما نتوانسته‌ام برای او کاری انجام دهم.

وی ادامه داد: در طول این چهار سال که متوجه شدم همسرم به کراک و شیشه اعتیاد دارد، بارها او را به مراکز ترک اعتیاد بردم تا بتواند ترک کند اما موفق به ترک نشد.

زن جوان گفت: شوهرم نمی‌تواند مواد را کنار بگذارد. بارها خودش تلاش کرده و حتی چندین بار خودش از من خواسته که او را به مراکز ترک اعتیاد ببرم اما سه هفته تا یک ماه بعد از حضور در این مراکز، مجددا به مواد مخدر روی می‌آورد.

وی افزود: قصد اذیت کردن یکدیگر را نداریم و من هیچ‌گونه ادعای مالی نسبت به شوهرم ندارم. فقط خواهان جدایی هستم.

در ادامه جلسه دادگاه، مرد جوان اظهار کرد: در طول این چهار سال تمام هزینه‌های زندگی‌مان را همسرم تامین کرده است و به دلیل علاقه‌ی زیادی که به من داشته هیچ شکایتی نکرده است. از او می‌خواهم مرا حلال کند چون او را بسیار اذیت کردم.

به گزارش ایسنا، رییس دادگاه بعد از شنیدن اظهارات این زوج جوان حکم طلاق توافقی آنان را صادر کرد.

ادامه مطلب / دانلود

مردی جوان که به همراه همسرش برای ارائه دادخواست طلاق توافقی به دادگاه خانواده مراجعه کرده بود به رییس دادگاه گفت: همسرم بسیار صبور و فداکار است و در طول سال‌هایی که متوجه اعتیاد من شده هیچ‌ رفتار بدی نسبت به من نداشته است. همین صبور بودن او باعث شد تا از او بخواهم از یکدیگر جدا شویم تا باقی زندگی‌اش را در کنار من خراب نکند.

اعتیاد مرد مهربان به زندگی مشترک پایان داد

به گزارش ایسنا، زن جوان نیز خطاب به قاضی گفت: شش سال از زندگی مشترکمان می‌گذرد و من حدود چهار سال است که متوجه اعتیاد همسرم شده‌ام اما نتوانسته‌ام برای او کاری انجام دهم.

وی ادامه داد: در طول این چهار سال که متوجه شدم همسرم به کراک و شیشه اعتیاد دارد، بارها او را به مراکز ترک اعتیاد بردم تا بتواند ترک کند اما موفق به ترک نشد.

زن جوان گفت: شوهرم نمی‌تواند مواد را کنار بگذارد. بارها خودش تلاش کرده و حتی چندین بار خودش از من خواسته که او را به مراکز ترک اعتیاد ببرم اما سه هفته تا یک ماه بعد از حضور در این مراکز، مجددا به مواد مخدر روی می‌آورد.

وی افزود: قصد اذیت کردن یکدیگر را نداریم و من هیچ‌گونه ادعای مالی نسبت به شوهرم ندارم. فقط خواهان جدایی هستم.

در ادامه جلسه دادگاه، مرد جوان اظهار کرد: در طول این چهار سال تمام هزینه‌های زندگی‌مان را همسرم تامین کرده است و به دلیل علاقه‌ی زیادی که به من داشته هیچ شکایتی نکرده است. از او می‌خواهم مرا حلال کند چون او را بسیار اذیت کردم.

به گزارش ایسنا، رییس دادگاه بعد از شنیدن اظهارات این زوج جوان حکم طلاق توافقی آنان را صادر کرد.

ادامه مطلب / دانلود

یشتر مردم نمی‌دانند که نوع شغل افراد تا چه میزان می‌تواند بر سلامت زندگی خانوادگی و دوام یک ازدواج تأثیرگذار باشد. در همین زمینه، پژوهشهای زیادی با نتایج گوناگون در جوامع، انجام شده است.

پژوهشگران دانشگاه «رادفورد» آمریکا نیز اخیرا دست به تحقیقی در این باره زده‌اند و تأثیر مشاغل بر افزایش نرخ طلاق زوجین را در این کشور مورد بررسی قرار داده‌اند.

طبق یافته‌های تحقیق محققان در آمریکا، مستخدمان، پرستاران، هنرمندان و مجریان در صدر فهرست مشاغلی قرار دارند که احتمال طلاق در میان آنها بالاترست و کمترین میزان طلاق نیز در بین فعالان مذهبی، پزشکان، متخصصان چشم‌پزشکی و مهندسان دیده می‌شود.

شناسایی شغل هایی که طلاق می آورند

دوام ازدواج در گرو تحصیلات مناسب

براساس مطالعات صورت گرفته، مشاغلی که دارای نیروی کار تحصیل‌کرده‌تری هستند، از نرخ پایین‌تر طلاق برخوردارند و در این بین میزان درآمد مرتبط با شغل نیز نقش مهمی ایفا می‌کند.

پروفسور «مایکل آموت» سرپرست تیم تحقیقاتی دانشگاه رادفورد تأکید می‌کند: لزوما خود شغل به تنهایی نمی‌تواند در پیشگیری از طلاق موثر باشد و ویژگی مورد نیاز این مشاغل و سطح درآمدی آن نقش بسزایی در کاهش یا افزایش احتمال بروز طلاق دارد.

حس نوع‌دوستی، عامل درک بهتر اعضای خانواده

مشاغلی که در ارتباط مداوم با مردم هستند و به نوعی حس همدردی و همراهی نیاز دارند، باعث تحکیم روابط خانوادگی و درک بهتر زوجین می‌شوند.

افرادی مانند مربیان، اعضای گروه‌های بشردوستان، پرسنل پزشکی و کشیشان و مبلغان مذهبی بدلیل استفاده درست از قدرت کلام و مهارت در شنیدن، می‌توانند در بهبود روابط اجتماعی و درک متقابل افراد، هم در جامعه و هم در بین اعضای خانواده نقش موثری ایفا کنند.

نتایج این مطالعه در مجله Police and Criminal Psychology منتشر شده است.

ادامه مطلب / دانلود

بعد از تفاهم و توافق های اولیه ای که برای ازدواج انجام می شود، طرفین دوران نامزدی یعنی دوران عقد تا عروسی را آغاز می کنند. دورانی برای شناخت بیشتر و شروع یک زندگی بهتر.

آثار و برکات دوران نامزدی

۱٫ زمینه سازی جهت استقلال دختر و پسر و تدریجی نمودن جدا شدن دختر و پسر از خانواده ای که سال های متمادی در آن زندگی کرده و انس گرفته و عادت کرده اند. این دوره (نامزدی) باعث می شود پدر و مادر و نیز سایر اعضای خانواده خود را برای پذیرش و تحمل جدایی آماده سازند.

دوران نامزدی، چرا و چگونه؟

۲٫ ایجاد انس و همدلی بین زوجین یکی دیگر از آثار دوران نامزدی است. چرا که این دوران ایام و لحظات شیرین و خاطر انگیزی را در مقایسه با ایام گذشته و حتی آینده برای زوجین رقم می زند. دوران نامزدی دوران گذشت و ایثار و محبت و نادیده گرفتن ناملایمات و ناهماهنگی است. دوران معشوق محور و خروج از خود خواهی است.

۳٫آمادگی والدین، از برکات بسیار مهم دوران نامزدی است. برپایی مراسم عروسی دختر و پسر نیاز به پیش شرط ها و لوازمی دارد که دوران نامزدی بهترین فرصت برای تامین آن نیازمندی هاست.

۴٫ بدست آوردن شناخت بیشتر و بهتر از یکدیگر. این دوره را گاهی دوره شناخت عمیق تر و دقیق ترنامیده اند. در این دوره موقعیت ها و فرصت های بسیار مهمی بوجود آمده و زمینه های شناخت بیشتر را فراهم می سازد. ماهیت و شخصیت واقعی فرد در یک فرآیند ارتباطی غیررسمی شناخته می شود. دوره نامزدی این فضا و فرصت طلایی را بوجود می آورد. رفت و آمدها، خلوت ها، و تعاملات بیشتر، آن هم در بین فامیل ها، دوستان و آشنایان و لایه های پنهان شخصیت فرد را بیش از بیش نمایان می سازد. در این دوره تعارفات و احیاناً ظاهرسازی های و نقش بازی کردن ها، رنگ باخته و گاهی انتقاد ها و اعتراض ها بیشتر می شود. انتقادها باعث شناخت بیشتر و اعتراض ها موجب افشاگرهای بیشترمی شود.

زوجین جوان و خانواده هایشان، نباید تصور کنند که بعد از تقد دیگر کاری از کار گذشته و راه بازگشتی نیست وعروس باید با لباس سفید به خانه بخت برود و با لباس سفید(کفن) خارج شود.

دوره نامزدی را می بایست دوره شناخت عمیق تر یکدیگر بدانند و اگر موانع عمده ای در جهت ادامه زندگی بوجود آمده و چهره واقعی نامزد (دخترو پسر) نمایان شد. بدون کمترین تردید (البته با مشورت مشاور راهگشا و توانا) مسیر بازگشت را همورا می سازند. چرا که بعد از عروسی و احیاناً بچه دار شدن، مسیر بازگشت ناهموار و بسیار دشوار خواهد شد. ضمناً نباید این مهم مورد غفلت فراگیرد که طول زمان دوران عقد باید دختر در حدی باشد که طرفین فرصت شناخت دقیق را بدست آورند. کم نیستند خانواده هایی که با عجله و شتاب بعد از نامزدی مراسم عروسی را دایر نموده و فضا و فرصتی برای تحقیق و آشنایی بیشتر برای طرفین فراهم نمی سازند. گاهی شتاب برای تدارک دوران سرنوشت ساز نامزدی را به دوران تهیه جهیزیه، گرفتن وام و تدارک تالار و لوازم عروسی و… تبدیل و محدود می کندد. این امر مشغله ذهنی و فکری طرفین را محدود به لوازم سخت افزاری عروسی نموده وآنان را از شناخت بیشتر یکدیگر محروم می سازد. لذا رفتار و گفتار والدین دو طرف باید به گونه ای باشد که فرزندان فقط به شناخت و نتیجه آن بیندیشند نه چیز دیگر.

۵٫عدم توجه به کاستی ها و ضعف ها، به امید اصلاح آن ها در آینده یکی دیگر از موانع و آسیب های عمده فرآیند شناخت در دوران نامزدی است. کم نیستند کسانی که ضعف ها و ناهنجاری های خاصی را در طرف مقابل و خانواده اش می بیند اما بنا را بر اصلاح آنان در آینده می گذارند. به این گروه هشدار می دهیم به وعده ها و وعیدها اعتنا نکنید و امید به رفع آسیب ها را در دل نپرورانید هر آنچه که هست را ببینید و همان را به رسمیت بشناسید. ریسک و احتمال را دفن کنید.

۶٫ در فراز و فرود دوران نامزدی، مشاور را فراموش نکنید. از همین دوره حضور مشاوری دانا و توانا و با تجربه را در زندگی خود جدی بگیرید. هر آنچه ذهن و فکر شما را مشغول نموده و نگران می کند می بایست با مشاور درمیان گذارد و بر اساس توصیه های او عمل کنید.

۷٫ در بسیاری موارد و وابستگی و دلبستگی عاطفی و احساسی مانع شناخت صحیح شده و حتی در موارد زیادی مانع پشیمانی و بازگشت (به رغم قطعی شدن آسیب ها و آفت های فکری و فرهنگی و اخلاقی طرف مقابل).

خانومی جوان می گفت من از همان روزهای اول بعد از نامزدی متوجه اعتیاد نامزدم شدم اما به دلیل علاقه و عشق شدیدی که به او داشتم و نیز به جهت ترس از آبرو و… به این معضل بی اعتنایی نمودم اما بعد از ۹ سال زندگی مشترک و داشتن فرزند ۷ ساله، امروز از هم جدا شده و زندگی سیاهی را برای خود و فرزندم رقم زدم. ای کاش در همان دوران نامزدی جدا می شدم.!

۸٫فراموش نکنید در صورت هموار شدن مسیر زندگی مشترک و نبود موانع عمده ادامه زندگی دوران نامزدی بهترین و شیرین ترین دوران برای ابراز و تعمیق و گسترش عشق و محبت است. خاطرات این دوران دا دست کم نگیرید و اوراق و صحنه های زیبایی را در این دوران برای خود ثبت و ضبط کنید.

در این دوران دل و دیده مهیای پذیرش گفتنی ها و دیدنی های مهم و عاشقانه است. از این فرصت برای پیدایی و تکوین و تکامل عشق و محبت بهره بگیرید.

خاطره نویسی به ثبت رساندن نگاه و نظر طرفین برای آینده زندگی بسیار مفید و سازنده خواهد بود. دیدگاه های نقطه نظرهاست. دغدغه ها و اندیشه ها را در قالب تصاویر، فیلم ها و نامه ها ترسیم و بایگانی کنید.

۹٫رابطه جنسی و رعایت عرفیات : اگرچه در این دوره زوجین می توانند رابطه زناشویی و جنسی داشته باشند اما به جهت رعایت عرفیات و نیز طی کردن دوره شناخت بهترو بیشتر لازم است بشدت مراقب رفتار جنسی خود باشند. چه بسا با انعقاد نطفه در این دوره مشکلات حاد و غیر قابل تحملی برای طرفین بوجود آید که گاهی متاسفانه برای حل آن حتی به سقط جنین اقدام نموده و زندگی را با استرس و اضطراب و ناراحتی و گناه آغاز می کنند.

ادامه مطلب / دانلود
صفحه 16 از 16«...10 قبلی 141516
css.php