مطالب دسته بندی : ازدواج

مادر همیشه می‌گفت: «دوران عقد مثل لبه تیغ می‌مونه، اگر صادقانه و با محبت قلبی و دلسوزانه باشه. اگر مودبانه و از راه درستش رفتار بشه. حتی اگه همه اینها باشه ولی با ظرافت خودش انجام نشه درست برعکسش نتیجه می‌ده و می‌شه…»


دوران عقد، حرکت بر لبه تیغ!

مادر همیشه می‌گفت: «دوران عقد مثل لبه تیغ می‌مونه، اگر صادقانه و با محبت قلبی و دلسوزانه باشه. اگر مودبانه و از راه درستش رفتار بشه. حتی اگه همه اینها باشه ولی با ظرافت خودش انجام نشه درست برعکسش نتیجه می‌ده و می‌شه…»

محترم همیشه می‌گفت خانواده همسرش بی‌دلیل حسادت می‌کنند و باعث ناراحتی می‌شوند. همسرش هیچ‌وقت از حق او دفاع نمی‌کرد. مدام حرفهای مادرش را تکرار می‌کرد و از او می‌خواست بهش حق بدهد. از انتخاب لباس گرفته تا خرید وسایل. مدام می‌گفت نظر مادر را پرسیدی؟

انگار که مادرش مثل آنتن به او وصل بود. وقتی به شوهرش می‌گفت بچه ننه، ناراحت می‌شد!

رابطه تازه عروس و دامادها با خانواده‌های طرف مقابل از عوامل مهم در استحکام رابطه همسران است.

با توجه به اینکه خانواده اولین و تاثیرگذارترین نهادی است که فرد در آن رشد کرده، والدین قابلیت دخالت مثبت و منفی را در همه مراحل زندگی فرزندان حتی زمانی که آنها مستقل شده‌اند را دارند و البته شرایط فرهنگی و اجتماعی حاکم بر جامعه نیز به این مسئله دامن می‌زند که متاسفانه دخالت های نابجا و نادرست والدین از حیطه‌های مشکل‌زا برای زوج‌های تازه شکل گرفته تا آنجا که آمار بالایی در زمینه طلاق را به خود اختصاص داده است.

بی تجربگی و عدم مدیریت

روانشناسان به این اعتقادند که دوران عقد می‌تواند برای خیلی از زوجین دوران سختی باشد. چرا که آنها به دلیل بی‌تجربه‌گی قادر به مدیریت درست مسائل نیستند. برای اینکه از استرس‌ها و درگیریهای احتمالی کاسته شود، افراد باید از همان روزی که تصمیم به ازدواج می‌گیرند درست رفتار کردن، مدیریت برنامه‌ها و آینده‌نگری را نیز از اصول اولیه یک ازدواج موفق بدانند و در جهت آن گام بردارند. وابستگیهای بیش از اندازه پسر به خانواده نشانه وجود آسیب روانی و وجود اختلال عاطفی در مرد می‌باشد که جز با روان‌درمانی نمی‌توان از عوارض این آسیب در امان ماند. اما پس از روان‌درمانی با توجه به میزان این وابستگی می‌‌توان راه‌کارهایی را اجراء نمود از قبیل صحبت کردن با خانواده پسر و درخواست عدم دخالت خانواده. دادن مسئولیتهای بیشتر و پر کردن خلاء عاطفی به شکل صحبتهای سالم و روابط سالم از طرف همسر.

وابستگی بیش از حد

نرگس و رضا هر دو شاکی بودند. رضا می‌گفت نرگس بیش از اندازه حساس و وابسته به مادرش است. هر خریدی که انجام می‌دهیم باید طوری باشد که مادرش هم خوشش بیاید و آبرویش جلو خانواده‌اش نرود. نرگس هم می‌گفت رضا می‌خواهد طوری رفتار کنم که خوشایند خانواده‌اش باشم. باید هر جشنی می‌خواهیم برویم و هرکاری می‌خواهیم بکنیم، با خانواده‌اش باشیم. دیگر خسته شده‌ام! مهمترین اختلالات در دوران عقد، ناشی از وابستگی است و از جمله آسیبهایی که به وجود می‌آورد، شکستن اقتدار مرد در تصور زن و حساس شدن مرد به رفتارهای همسر و اطرافیانش است. ناپخته بودن شخصیت زن و مرد سبب عدم انتقال حس حمایت از سوی مرد به زن و زن به مرد می‌شود. عدم قدرت تصمیم‌گیری در مورد مسائل مهم زندگی و اختلاف بین روابط زن و شوهر باعث آسیبهای عاطفی عمیق می‌شود. در واقع این آسیبها کاملا به شرایط تربیتی و نحوه تربیت زوجین بستگی دارد و شکل بروز این آسیبها کاملا متفاوت است.

هنوز بچه هستید!

به واقعیتی فکر می‌کند که این روزها تبدیل به رویا شده است. می‌خواهند خانواده شوند با چهارچوب‌هایی که بنا می‌کنند. ولی کسی آنها را باور نمی‌کند. می‌گویند: «هنوز بچه هستید.» می‌خواهند چهارچوب‌های زندگی خودشان را به او و همسرش دیکته کنند. می‌گوید: «شاید چهارچوب‌هایمان هنوز ضعیف است ولی کم‌کم قوی می‌شود.» با ناراحتی می‌گویند: «این حرفها هنوز برایتان زود است. حتما می‌خواهید ما را کنار بگذارید، چون فکر می‌کنید بزرگ شده‌اید.» به اینجا که می‌رسد می‌خواهد بگوید: «مگر می‌شود آدم از ریشه‌اش جدا شود؟ فقط می‌خواهیم تجربه کنیم تا بزرگ شویم. تا کودک نمانیم.» اما اینها را توی دلش می‌گوید.

فرق میان نصیحت و دخالت

برای تمایز و تشخیص بین پند و نصیحت‌های والدین و دخالت باید گفت که رابطه محترمانه‌ای که در آن مرزها رعایت شود، تعیین‌کننده است. اگر در ابتدا روابط بین زوج‌ها و خانواده‌ها محترمانه باشد آن وقت دختر و پسر تلاش والدین برای حل مسئله را به‌عنوان نصیحت و ارائه راهکار می‌پذیرند اما اگر این ارتباط محترمانه نباشد، مسلما آن را دخالت می‌بینند. یکی از نیازهایی که زوجین دارند این است که در سال‌های اولیه تشکیل زندگی می‌خواهند با والدین طرف مقابلشان صمیمی شوند و بیش از اندازه به معاشرت کردن روی می‌آورند یا در هر کاری از آنها مشورت می‌گیرند و در واقع خود زوج‌ها هستند که این اجازه را می‌دهند که رابطه از حالت احترام خارج شود و این را باید دانست که صمیمیت‌های زیاد درگیری و تنش ایجاد می‌کند.

قطع ارتباط با خانواده

زهرا چند ماهی که از عقدش گذشته و ارتباطش را با خانواده همسرش قطع کرده است. نمی‌خواسته دخالتی در زندگیش باشد. خواسته است مستقل باشند. حالا همسرش مدتی است که می‌خواهد با خانواده‌اش ارتباط داشته باشد ولی او این را به حساب بی‌ارادگی همسرش می‌گذارد.

روان شناسان می گویند: در باب معاشرت و رفت‌و‌‌آمد زوج‌ها با خانواده‌های طرف مقابل نمی‌توان نسخه خاصی پیچید و این مسئله براساس انتظارات زوج‌ها پایه‌گذاری می‌شود. بهترین نوع حالت دیدارها و رفت‌وآمدها این است که باعث به هم خوردن خلوت‌های دو نفره زن و شوهر نشود. اما به هیچ عنوان قطع ارتباط کردن با خانواده درست نمی‌باشد. زیرا خانواده و روابط بین فردی موجود در خانواده زمینه‌ساز استقلال فرد در دورانهای بعدی رشد است. در این دوران والدین با بحران روحی دیگری مواجه می‌شوند و آن ترس از دست دادن فرزندشان است. آنان از اینکه فرزندشان جذب خانواده همسرش شود وحشت دارند و کشاکشی بین والدین به وجود می‌آید که برای زوجین نیز ایجاد مشکل می‌کند. زوجهای جوان باید بدون قطع ارتباط و بصورتی آگاهانه ارتباطی درست و سالم داشته باشند.

دوران عقد، حرکت بر لبه تیغ!

استقلال،  گوی همیشه گمشده

دوست دارد روی پای خودش بایستد. از این وضع خسته شده است! فکر می‌کند داشتن استقلال خیلی سخت است. آن هم بعد از ازدواج. اصلا فکر می‌کند این کار نشدنی است!

کارشناسان می‌گویند: «خیلی از خانواده‌ها می‌خواهند مثلا به فرزند خود کمک کنند تا گره‌ای از مشکلات را باز کنند ولی متاسفانه با دخالتهای بی‌جا باعث کور شدن آن گره می‌شوند. زوجهای جوان خیلی راحت و با نهایت احترام می‌توانند خود مانع دخالتها شوند.»

می‌خواست تعادل بین ارتباط خانواده و استقلال همسرش وجود داشته باشد. دوست داشت همه‌چیز به جا و در کنار هم باشد. می‌ترسید پازلها درست کنار هم چیده نشوند. ولی نمی‌دانست همیشه راههایی وجود دارد که این پازلها به درستی کنار هم قرار بگیرند.

اولین راهکار، آگاهی خانواده‌ها در زمینه اهمیت استقلال در زوجین و عوارض مخرب ناشی از عدم تعادل است. دوم عدم دخالت والدین در تصمیم‌گیریهای زوجین و هدایت نامحسوس آنها در مواردی که تصمیمهای نا‌درست گرفته می‌شود.

حضورهای همیشه پررنگ  و نا به جا

با وجود داشتن مشکلات مالی همسرش و کمکهایی که از طرف خانواده‌اش در دوران عقد می‌شد روز به روز حضورشان پررنگ‌تر می‌شد. به طوری که احساس می‌کرد دیگر نقشی در زندگی ندارد. وقتی دلایل نگرانیش را به همسرش می‌گفت جواب می‌شنید چاره‌ای نیست.

مشاوران  می‌گویند: «گاهی مدیریت نادرست خانواده باعث می‌شود، زوج جوان با مشکلات جدیدی مواجه شوند. در این دوران همسران جوان عمدتا هنوز با خانواده خود زندگی می‌کنند. به دلیل اینکه هنوز وابستگی اقتصادی به خانواده وجود دارد و این می‌تواند مشکلاتی برای زوجین ایجاد کند.‌ راه‌کاری که در این شرایط می‌توان ارائه داد در درجه اول مستقل شدن مالی پسر از خانواده خود است استغناء روانی مرد و نحوه مدیریت مالی وکسب و کار و مرزبندی در مسائل اقتصادی بین او و خانواده‌اش می‌تواند مثمر ثمر باشد. و در صورت دخالت های بیش از اندازه از حد و عدم توانایی در مدیریت، جدا شدن کسب و کار از والدین شاید بتواند به این وضعیت پایان دهد.

حرف آخر:

یادمان نرود:

زندگی یک جدول کلمات متقاطع است. واژه درست پاسخ مورد نیاز را در اختیارمان می‌گذارد.

فراموش نکنید:

شاید آدمی خود را ناتوان و قربانی شرایط بپندارد ولی این در حالی است که هیچ‌چیز برای او نامیسر نمی‌باشد.

و سعی کنید:

گره‌های زندگی‌تان را بیابید تا موفقیت و خوشبختی و وفور نعمت، شتابان از رودخانه زندگی به سویتان سرازیر شود.

ادامه مطلب / دانلود
شمع و چراغها را روشن کنید، امشب عروسی داریم… اما فکر نکنید به همین سادگی‌هاست. برای این که بخواهید عروسی راه بیندازید و دو نفر را به خانه بخت بفرستید، باید از هفت‌خوان رستم رد شوید. از همان قدم اول که پسری به خواستگاری دختری می‌آید تا مراسم ازدواج و پاتختی و… همگی خطوط قرمز و قوانین نانوشته‌ای دارد که اگر آن را رعایت نکنید، ممکن است برخی ناراحت شوند و اگر رعایت کنید هم ممکن است باعث دلخوری برخی دیگر شود، اما همیشه راه سومی وجود دارد، کافی است به آن فکر کنید.

امان از حاشیه‌های پررنگ ازدواج!

مهریه یکی از سنت های شرعی و قانونی ما است. نام زیبایی دارد و اگر درست تعیین شود مشکلی برای ازدواج پیش نخواهد آورد، اما مشکل زمانی ایجاد می شود که برای تعیین آن، دو خانواده، جلسه ای معروف به مهربران یا بله بران را با مناقصه و مزایده اشتباه می گیرند.

قوم عروس و داماد هر کدام باید سعی کنند مبلغ را به نفع خودشان تغییر دهند. خانواده عروس با دلایلی چون مهریه را چه کسی داده است و چه کسی گرفته است و همچنین بیان رقم مهریه بقیه اعضای خانواده، سعی در بالابردن رقم آن دارند و خانواده داماد هم با آوردن دلایلی چون بی ارزش بودن مادیات و مهم بودن مهر و علاقه بین طرفین، سعی در پایین آوردن مبلغ آن خواهند داشت.

در برخی مواقع چانه زنی در این گونه مراسم آنقدر زیاد می شود که تا فسخ جلسه بله بران پیش می رود. البته اگر دختر و پسر تمایل زیادی به این ازدواج داشته باشند، با ریش سفیدی بزرگان خانواده جلسه دیگری با نام: بله بران2، برای رسیدن به تفاهم تشکیل می شود. تمدید این جلسه تا ده بار بلامانع است و خانواده عروس می توانند تا آنجا که لازم است برای حفظ آبرو و خانواده داماد برای جلوگیری از ضرر احتمالی با هم چانه بزنند.

اندر مصائب خرید عروسی

این که هر خانواده ای رسم دارد چه چیزهایی بخرد، خود حکایت پردردسری است که گاهی باعث اختلاف می شود. برخی رسم دارند از نوک پا تا فرق سر را خرید کنند. حال زمانی را در نظر بگیرید که رسم دو خانواده با هم متفاوت باشد. بیچاره عروس و داماد که این میان به جای آن که بهترین روزهای خود را بگذرانند، باید تلاش کنند تا اختلافی پیش نیاید.

اما گاهی نحوه خرید کردن هم بر مشکلات این پیش نیاز لازم الاجرا اضافه می کند. چند نفر از قوم عروس، چند نفر از خانواده داماد که همگی صاحب نظر هستند نیز به نشانه احترام همراه با عروس و داماد به بازار می روند. ناهار دسته جمعی را مهمان جیب آقای داماد هستند، اما بخش جالب آن خرید هدیه هایی با عنوان «سرخریدی» برای افرادی است که قدم رنجه کرده اند و همراه عروس و داماد راهی بازار شده اند.

جهازبران و جهازبینان

یکی از سنت های ما همراه کردن همه لوازم زندگی همراه عروس خانم است، به طوری که وقتی خانواده ای صاحب دختر می شود، از همان ابتدا دلشوره تهیه جهیزیه او را دارد. این که پدر و مادر، راحتی فرزند را می خواهند و دوست دارند کاری کنند که در ابتدای راه دخترشان کم و کسری نداشته باشد؛ هرچند کار چندان ساده ای نیست، اما اگر فقط به نداشتن کم و کسری اکتفا شود، چندان دشوار هم نخواهد بود، ولی داشتن ماشین ظرفشویی و مبلمان و ده ها لوازم لوکس و زینتی دیگر که می شود زندگی را بدون آنها شروع کرد.این روزها همراه داشتن این وسایل نوعی ارزش است و باعث شده تهیه جهیزیه سخت باشد. از طرفی زمانی که لوازمی را برای حفظ آبرو و دیده شدن در چشم قوم داماد یا حتی برخی از اقوام خود به فرزندتان می دهید، اجرای مراسم جهازبران و جهازبینان لازم می شود.

پاتختی، چرا و چگونه؟

«پاتختی» یکی از حاشیه های مهم و ضروری ازدواج است که از قضا در آن اتفاقاتی ممکن است رخ دهد که باعث شود حرف و حدیث هایش تا آخر زندگی همراه عروس و داماد باشد.

بخش مهم و هیجان انگیز این مراسم، اعلام هدایاست که از اعلام نتایج کنکور حیاتی تر بوده و گاهی باعث دردسرهایی می شود.

سرود دست جمعی: این مال کیه و این مال کیه؟ از سوی همه اقوام و پاسخ یک نفر که مسئول باز کردن هدایاست که مثلا: عمه عروس یا خاله داماد از جمله این مراسم است. در برخی خانواده ها یک نفر هم مسئول ثبت هدایا می شود، به این دلیل که عروس و داماد هدیه هرکس را فراموش نکرده و در مواقع لزوم جبران کنند!

حال اگر کسی توانایی مالی برای شرکت در این مسابقه را نداشته باشد، حال و روزش معلوم است. خیلی مواقع افراد برای حفظ آبرو و دوری از حرف دیگران، خود را به آب و آتش می زنند تا هدیه شان از دیگران چیزی کم نیاورد.

امان از حاشیه‌های پررنگ ازدواج!

هدیه و پیشکشی یعنی سهیم بودن در شادی هم، دیگر عدد و رقم آن نباید آن قدر مهم باشد و اعلام آن به دیگران چه لزومی خواهد داشت؟

تا همین جا بس است مابقی مراسم را خودتان بهتر می دانید…!

حال سوال این است که:

این همه رسم ها و پیرایه های کمر شکن را چه کسی بوجود آورده است؟

چرا ما به ماه و سال به سال بر این گونه رسوم غلط افزوده می گردد؟

چرا به جای گشودن گره ها، بر گره ها می افزاییم؟

چرا در فکر آن پسر و دختر جوانی که ضرورت فطری و اجتماعی ازدواج را به آن ها لازم می داند نیستیم؟

توصیه های لازم

در تعیین مهریه به کم اکتفا کنید؛ چرا که رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ می فرماید: «بهترین زنان امت من، آنان هستند که مهریه اش کمتر باشد.»[ بدانید که مهریه سنگین و سرسام آور، آبرو و اعتبار نمی آورد. مثل کسانی نباشید که وقتی در این مورد با انتقاد مواجه می شوند، در جواب می گویند: «چه کسی مهریه را داده و چه کسی مهریه را گرفته» این ها غافل اند که مهریه یک بدهکاری سختی است که زن هر زمان می تواند آن را مطالبه کند. (البته تحقیق و شناخت از همسر و تدین آن مهم است).

تشریفات و خرج های اضافی را کم کنید، بدانید که تشریفات و تجمل گرایی، همانند تارهای عنکبوتی است که هر چه بیشتر باشد، بیشتر انسان را گرفتار می کند. صحیح است که وضع زندگی عوض شده و سطح معیشت بالا آمده، اما معیارها و ارزش های اسلامی ـ انسانی، هرگز عوض نشده و نخواهد شد، یعنی: اسراف نکردن، ساده گرفتن، چشم و هم چشمی نکردن و باطل بودن خرافات و تشریفات، و ….همیشه به حال خود باقی است.

به قدر توانتان جهیزیه تهیه کنید و به ضرورت اکتفا کنید آیا می دانید که در اکثر مواقع 30 درصد جهیزیه ها جزء لوازم زندگی است و بقیه یعنی 70 درصد اضافی و تشریفاتی است. خانواده های عزیز چرا به خاطر تهیه وسایل غیر ضروری و تجملی خود را به قرض و مشکلات می اندازید.

در هر حال، اعتدال و انصاف را رعایت نموده و امکانات و شرایط خانواده عروس و داماد را رعایت کنید و از آن ها انتظارات بیشتر از توانشان نداشته باشید.

لااقل شما یک قدم مثبت بردارید و به پیشرفت مدگرایی های افراطی و تجمل گرایی ها کمک نکنید. آری در صورت تمکن مالی هدیه دادن خوب است، ولی آیا انصاف است کسی که ندارد با دلیل آوردن این که این رسم است که مثلاً برای تک تک اعضای خانواده عروس و داماد کادو خرید و … خود را به فشار و فلاکت بیاندازید.

این که عروسی فقط یک شب است جواز انجام کارهای حرام و غیر قانونی نمی شود! از برقراری مجالس عروسی مختلط، فساد انگیز، رقص زنان آرایش کرده به خصوص عروس در مقابل مردان و از مزاحمت ها به همسایه ها و مردم مثل بوق زدن و … خود داری کنید.

چرا با وسوسه های پوچ شیطانی، مراعات حریم محرم و نامحرم را نمی کنیم؟ عقد پسر عموها و دختر عموها، اصلاً در آسمان بسته نشده است! این یک عقیده خرافاتی است.

بدانید اگر ما تشریفات پیچیده ازدواج و امور زندگی را حذف کنیم و آن را بدون آرایش با توافق همدیگر انجام دهیم، نه تنها مانع از تحصیل نیست؛ بلکه کمک خوبی برای ادامه تحصیل و پیشرفت در زندگی خواهد بود.

بر اساس توصیه های دینی و نیز یافته های روان شناسی دین؛ دین داری عامل بسیار قوی برای رضایت از زندگی و رضایت مندی زناشویی است.

ادامه مطلب / دانلود
انسان اجتماعى‏ترین موجود روى زمین است و هیچ انسان سالمى نمى‏تواند بدون ارتباط با دیگران زندگى کند. آدمى از لحظه‏اى که به دنیا مى‏آید تا آن دمى که از دنیا مى‏رود هر کارى که مى‏کند براى رفع احساس تنهایى خویش است.

ازدواج با چشمانی باز

کامل‏ترین و جامع‏ترین نمود این جستجو ازدواج است که ارمغان‏هاى مهمى را براى زن و مرد به همراه دارد که رسیدن به آرامش و سکون، تأمین نیازهاى عاطفى ،بقاى نسل ،تکمیل شخصیت و تکامل اجتماعى، سلامت و امنیت، و تأمین نیازهاى روانى و اجتماعى از جمله آنهاست.

ازدواج حرکت از “من”به سوى “ما” است.نیازى مقدس و طبیعى که از فطرت و آفرینش انسان‏ها سرچشمه مى‏گیرد.ازدواج سنت دیرینه اجتماعى است.ادیان الهى از مشوقان آن هستند و آن را میثاق مقدس مى‏خوانند.دین مبین اسلام بر این سنت پاک و ارزشمند که سعادت جامعه را رقم مى‏زند و موجب بقاى نسل مى‏گردد بسیار تأکید ورزیده است.قرآن مجید تشکیل خانواده را مایه آرامش و احساس امنیت و سرچشمه ظهور مودت و رحمت دانسته و آن را از آیات الهى شمرده است.

بقا و دوام این بنا به برنامه و نوعى مهندسى فکرى و روحى نیاز دارد.این امر به ویژه در دنیاى مدرن امروز که از پیچیدگى فراوان برخوردار است اهمیت دوچندان پیدا مى‏کند.

ثمرات و آثار ازدواج

ازدواج و تشکیل خانواده آثار و ثمرات فراوانی دارد که برخی مربوط به زن و شوهر است و برخی دیگر مربوط به اجتماع است‌، اینک به اساسی‌ترین فواید ازدواج اشاره می‌کنیم؛

** بهره‌مندی از لذت‌های جنسی؛ بهترین و صحیح‌ترین روش ارضای غریزه جنسی و شهوت‌، از نظر اسلام ازدواج می‌باشد.

** ایجاد آرامش برای مرد وزن؛ «وَمِن آیاتِهِ ان خَلَق لَکُم مِن اَنفُسِکُم اَزواجًا لِتَسکُنوا اِلیها وَ جَعَلَ بَینَکُم مَوَدَهً وَ رَحمَهً (1)ضامن بقای این آرامش دو عنصر عشق و محبت‌، رحمت و رأفت است که اگر یکی از این دو بین زن و مرد وجود نداشته باشد و دوستی و عشق جای خود را به نفرت دهد و عطوفت و گذشت تبدیل به کینه گردد‌، زندگی زناشویی همانند جهنمی خواهد شد که نه تنها زن وشوهر بلکه دیگران را نیز در کام خود فرو می‌برد.

آسایش و آرامش زن و مرد در کنار یکدیگر فوائد و نتایج روحی، جسمی، فردی و اجتماعی فراوانی داشته و در پرورش استعدادها و حفظ امنیت جامعه نقش بسزایی دارد. با انجام پیوند زناشویی به‌تدریج نوعی همبستگی روحی و عاطفی و عشق و محبت میان آن‌ها پدیدار می‌شود و آنان را به‌سوی تامین سعادت و خوشبختی سوق می‌دهد.

پیش به سوی انتخاب آگاهانه!

نظر به اهمیت ازدواج و تشکیل خانواده و تأثیر آن در تداوم و استحکام خانواده، تربیت فرزندان، داشتن زندگی سالم توام با رضایت و خوشبختی و احساس موفقیت، ضرورت دارد دختران و پسران هنگام ازدواج از خدمات مشاوره‌ای مناسبی بهره‌مند شوند و از این طریق با اهداف، وظایف و حقوق یکدیگر به خوبی آشنا شوند.

امروزه دختران و پسران جوان در آستانه ازدواج با بهره‌گیری از خدمات مشاوره ازدواج می‌توانند با گام‌های راسخ‌تر و آرامش و اطمینان بیشتری در راه پر پیچ و خم ازدواج و تشکیل خانواده گام نهند و در نهایت در این امر مهم موفق باشند.

متأسفانه در جامعه ما در برخی موارد دختران و پسران بدون مطالعه و آگاهی کافی با برخورداری از احساس و ذوق منهای دقت در ابعاد گوناگون اخلاقی، جسمی و روانی با یکدیگر ازدواج می‌کنند. پس از ازدواج نیز به دلایل عدم آگاهی، به این مشکلات دامن می‌زنند.

در اینجا توجه شما را به نکاتی چند جهت انتخاب همسر جلب می‌کنیم:

1) نسبت به کل ماجرا واقع‌بین باشید. تابع احساسات نگردید و به شکل منطقی جوانب کار را بسنجید. در تداوم یک ازدواج، دوست‌داشتن و عشق اگر چه شرط لازم است ولی کافی نیست. پس به سایر مسایل مهم نیز بپردازید. رویایی نیندیشید.

2) شریک احتمالی زندگی خود را بشناسید.در چارچوب آنچه در دین و فرهنگ مجاز می‌باشد، قبل از تصمیم‌گیری برای ازدواج شریک احتمالی زندگی خود را بیشتر بشناسید. این شناخت یا به واسطه رفت و آمد و پرسش‌های مستقیم حاصل می‌گردد و یا از طریق دیگر آشنایان.

توجه داشته باشید دوستان فرد، گاه برخی حقایق را پنهان می‌کنند. پس شاید بهتر باشد در بعضی مواقع بطورغیرمستقیم به پاسخ برسید در مجموع شما بایستی در مورد خلق و خو، افکار، عقاید، خواسته‌ها، عادات، دیدگاه‌ها، حساسیت‌ها، نوع برخوردها، توانائی‌های ارتباطی و غیره شناخت پیدا کنید. طرز برخورد فرد را در موقعیت‌های بحرانی و در برابر مادیات بشناسید.

ازدواج با چشمانی باز

3) اعتقادات و باورهای مذهبی طرف مقابل را جویا شوید. عقاید و باورهای همسر احتمالی خود را در مورد آئین و مذهب جویا شوید و ببینید که آیا برداشت او از دین با برداشت شما سازگار است یا خیر. چرا که اگر نقطه نظرات این فرد برای شما قابل قبول نباشد احتمال وقوع مشکلات شدیدی پیش‌بینی می‌‌‌شود. مگر آن که در این زمینه انعطاف‌پذیر باشید و بتوانید خود را در چارچوب نظرات او قرارداده و شیوه زندگی او را بپذیرید. پس به طرف مقابل اجازه دهید به طور وضوح برداشت خود را از مذهب بگوید و انتظارات خود را در مورد عقاید شما به عنوان همسر، بیان نماید.

4) برخوردهای همسر احتمالی خود را در موقعیت‌های مختلف بررسی کنید. هر چه بیشتر در شرایط متفاوت و متعددی همسر احتمالی خود را ملاقات کرده و مورد مشاهده قرار دهید، نشانه‌های بیشتری از طرز برخورد او با مردم در موقعیت‌های مختلف خواهید یافت.

5) خواسته‌ها و انتظارات یکدیگر را مورد مطالعه قرار دهید. شما باید بدانید همسر آینده شما چه انتظاراتی از خودش و شما دارد. شما باید در مورد مسایل مهم زندگی به توافق برسید. بطور مثال شما باید بدانید:

** در چه شهر یا کشوری زندگی مشترک خود را آغاز خواهید کرد؟

** زندگی خود را با خانواده همسر آغاز خواهید کرد یا بطور مستقل؟

** زمان بچه‌دار شدنتان حدوداً‌ چه مدت پس از ازدواج خواهد بود؟

** نظر همسر احتمالی شما در مورد شغل و فعالیت‌های خارج از منزل چیست؟

** نظر همسر احتمالی شما در مورد رابطه‌ها و معاشرت خانوادگی و دوستانه چیست؟

بررسی کنید که تعهد وی در قبال خانواده و افراد فامیلش چگونه است ودر آینده چه تعهداتی نسبت به آن‌ها دارد وتأثیر این موضوع بر زندگی شما چگونه خواهد بود.

6) با خود واقعی‌تان مشورت کنید و به ندای درونی خود گوش فرا دهید. از خود بپرسید آیا این فرد همان کسی است که واقعاً به دنبالش بوده‌ام؟ آیا می‌خواهم که این مرد یا زن، پدر یا مادر فرزند من باشد؟ اگر پاسخ صریحی ندارید دوباره بر روی موضوع تمرکز کنید و سعی کنید پاسخی قاطع برای آن قبل از ازدواج بیابید چرا که ازدواج یکی از بزرگترین و مهمترین مسایل زندگی شما است و آینده فرزندان شما را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

7) دلایل مناسبی برای ازدواجتان پیدا کنید و خود تصمیم گیرنده نهایی باشید. هرگز تحت فشار برای ازدواج متقاعد نشوید. تنها خوب بودن احساسات اطرافیان در مورد طرف مقابل کافی نیست. ‌قلب و منطق شما نیز باید در این کار رضایت دهد. ضمن احترام به تجربه و عقاید اطرافیان به ویژه والدین و حفظ آداب و رسوم فرهنگی و مذهبی، تصمیم نهایی را خود بگیرید و به مصالحی از قبیل پول و ثروت، شهرت، خروج از کشور و غیره اکتفا نکنید.

8) نسبت به سلامت جسمانی و روانی طرف مقابل اطمینان حاصل کنید . تا شریک زندگی شما وابسته به مواد مخدر و دارای بیماری‌های خاص جسمانی و روانی نباشد.

9) توجه داشته باشید که با شریک احتمالی زندگی خود در مواردی مانند طبقه اجتماعی، سن، میزان تحصیلات و توانائی‌های هوشی تناسب داشته باشید. این موارد را جدی بگیرید.

عجله نکنید. با توجه به این که بسیاری از ازدواج‌ها به دلیل دستپاچگی و عجله‌ کردن در تصمیم‌گیری در نهایت به شکست منتهی می‌شود در تصمیم خود برای قبول یک ازدواج عجله نداشته باشید. حتماً در مورد فردی که می‌خواهید عمری را با وی سپری کنید، تحقیق کنید. به شناخت برسید و وقت بگذارید صرفاً به دلیل نا امید شدن از ازدواج تن به یک ازدواج نامناسب ندهید و خود را به فهرست قربانیان ازدواج اضافه نکنید.

10) از خداوند کمک و راهنمایی بگیرید: با ایمان و توکل به خدا از او بخواهید تا در انتخاب صحیح زندگی شما را یاری کرده و مسیر مناسبی را پیش رویتان قرار دهید. چنانچه پس از مطالعه نکات مذکور هنوز در تصمیم‌گیری خود دچار تردید هستید می‌توانید به مشاورین حاضر درمراکز مشاوره رجوع کرده و با آن‌ها مشورت نمائید.

ادامه مطلب / دانلود
یکی از فصل‌های مهم زندگی انسان که در آغاز بهار عمر آدمی شکل می‌گیرد، فصل ازدواج است و اهمیت آن به‌گونه‌ای می‌باشد که بر مابقی عمر انسان آثار فراوانی بر جای می‌گذارد. اگر یک انتخاب صحیح و در‌ست صورت گرفته باشد بقیه عمر را می‌توان با لذت و آرامش و بدون دغدغه سپری کرد. ولی اگر کوچک‌ترین خطایی در انتخاب همسر داشته باشیم عمری را باید تاوان آن خطا را داد چه در آن خطا مقصر باشیم یا دیگران هم سهمی در آن خطا داشته باشند، که تاوان آن می‌تواند اضطراب و نا‌آرامی و گاهی هم تنهایی تا آخر عمر باشد.

بله را بگویم یا نه!؟

فصل مهم ازدواج

یکی از مهم‌ترین فصل‌های ازدواج، دوران خواستگاری است که گاهی متاسفانه دیده می‌شود‌، خواستگاری به‌صورت یک مراسم کلیشه‌ای و سنتی برگزار می‌گردد و دختر و پسر هیچ شناختی از هم به دست نمی‌آورند. حتی گاهی بیان می‌کنند که به‌خوبی همدیگر را ندیده‌ایم. این مسئله بسیار خطرناک است که نه مورد تایید شرع مقدس است و نه مورد تایید عقل.

شرع مقدس اسلام حتی اجازه دیدن بدن زن را در شرایط خاصی می‌دهد تا بعد از ازدواج هیچ بهانه‌ای برای طلاق و نپسندیدن نباشد چه برسد به این‌که در مسائل شناختی و رفتاری که بسیار دقیق و با‌ظرافت کامل مباحثی را مطرح می‌کند هم‌چون کفویت، اخلاق نیکو و پسندیده و برای مردان حضور در جماعات مسلمین، اهل کسب‌و‌کار بودن، اصالت خانوادگی و غیره….. که این دقت و ظرافت بیانگر حساسیت این قضیه است. پس باید تلاش کرد قبل از تصمیم نهایی چند مسئله را در نظر گرفت؛

خودمان را بشناسیم

قبل از هر چیزی باید یک شناخت اجمالی از خود داشته باشیم و نقاط ضعف و قوتمان را به‌خوبی در یابیم و مسائلی که در زندگی ما پر‌اهمیت و ملاک حتمی است و باید تحقق یابد را تعیین کرده و طرف‌ مقابل را که شناختی از آن کسب کرده‌ایم را با وضعیت خودمان بسنجیم. آن‌گاه دقت کنیم که آیا می‌توان در کنار او زندگی کرد یا خیر؟ برای تبیین بیش‌تر این مسئله به مثال‌های زیر دقت فرمایید.

به‌عنوان مثال دختری در مخارج روزمره خود بسیار راحت و آزاد است و هیچ‌چیز نمی‌تواند مانع نخریدن کالای مورد‌نظر او باشد، حال این دختر خواستگاری دارد که دارای همه کمالات مانند زیبایی و اخلاق و تقوی و شأن بالای خانوادگی است ولی بسیار خسیس و محاسبه‌گر در مخارج باشد، آیا این دو نفر می‌توانند در کنار یکدیگر با آرامش زندگی کنند؟ اگر چنین دختر و پسری به نقاط ضعف یا قوت خود آگاه باشند هیچ‌گاه چنین همسری را برای خود انتخاب نمی‌کنند.

یا این‌که دختری که به پوشش کامل (مثل چادر) بسیار معتقد است و تحت هیچ شرایطی حاضر نیست چادر خود را کنار بگذارد، خواستگاری داشته باشد که در جهات دیگر کامل بوده ولی به‌خاطر شرایط فرهنگی خانواده‌ا‌ش نتواند با پوشش همسر‌ش کنار بیاید آیا تعارض این دو فرهنگ در زندگی آینده‌شان می‌تواند آرامش به ارمغان بیاورد؟ مانند این‌گونه مسائل در اشتغال و ادامه تحصیل و غیره هم می‌تواند نمود پیدا کند که باید حتما در مرحله خواستگاری لحاظ شود.

اگر دختر و پسری بخواهند شرایط و یا ملاک‌های طرف مقابل را بسنجند تا بدانند با او همخوانی دارند یا خیر در وهله اول لازم است شناخت کافی از خود داشته باشند و سپس داشته‌های خود را با شناختی که از طرف مقابل کسب کرده‌اند مطابقت دهند و در نهایت پاسخ مثبت یا منفی خود را بیان کنند.

تحقیقات میدانی

قبل از ابراز پاسخ مثبت، باید تحقیقات میدانی از فرد صورت بگیرد که بسیار به شناخت ما کمک می‌کند‌. تحقیق باید از دو گروه صورت گیرد‌. اول گروه دوستان و سپس گروه اقوام سببی مثل عروس و داماد خانواده خواستگار مورد‌نظر و یا دیگر اقوام سببی‌. چون انسان در انتخاب دوست کاملاً آزاد است و کسی نمی‌تواند دوست را به انسان تحمیل کند و کسی را به‌عنوان دوست صمیمی خود انتخاب می‌کند که با عقاید و معیار‌ها و آرمان‌های او هماهنگ باشد. پس دوست آیینه تمام‌نمای انسان است و اگر دوست فرد را شناختید می‌توانید تا حدود زیادی به شرایط فکری و رفتاری او پی ببرید‌. اقوام سببی بخاطر آن‌که از یک فرهنگ و تربیت دیگری با این خانواده وصلت کرده‌اند به‌خوبی می‌توانند نقاط ضعف و قوت آن خانواده را تبیین کنند. بنابراین به هر مقداری که دامنه تحقیقات وسیع‌تر باشد شناخت بیش‌تری از فرد مورد‌نظر به دست می‌آید.

بله را بگویم یا نه!؟

قبل از پاسخ مثبت!

قبل از پاسخ مثبت حتما محل زندگی و کار طرف مقابل را ببینید و بررسی کنید‌. این امر باعث می‌شود تا حدود زیادی مسائل فرهنگی و مشی زندگی او را بشناسیم. هم‌چنین باید آزمایشات پزشکی مورد‌نظر را انجام دهید‌. در بعضی خانواده‌ها این امر بعد از پاسخ مثبت انجام می‌شود و یک روز قبل از مراسم عقد صورت می‌گیرد و گاهی مشاهده شده است وقتی پاسخ این آزمایشات منفی است نگرانی‌های بسیار زیادی برای دختر و پسر و خانوده‌های‌شان ایجاد می‌شود مثل وابستگی‌های عاطفی و غیره. پس بهتر است قبل از پاسخ دادن، آزمایشات مورد‌نیاز را انجام دهند

نکته این‌که بهتر است به یک مشاوره روانشناس متخصص و متعهد جهت شناخت بیشتر از طرف‌مقابل‌تان مراجعه کنید تا با تخصص بیش‌تر و دقت کافی شما در این امر خطیر و با ارزش کمک کنند.

به یاد داشته باشید یکی از مهم‌ترین آسیب‌های دوران خواستگاری ایجاد رابطه عاطفی با طرف‌مقابل است. باید در طی مراحل خواستگاری عقلانیت حاکم باشد. زیرا اگر رابطه عاطفی حاکم شد مانع دیدن نقاط ضعف می‌شود و این یعنی گامی برای تحمل سختی‌ها و اذیت‌های بعد از ازدواج و شاید هم گامی به سوی طلاق که شوم‌ترین پدیده زندگی هر شخصی است‌. پس عقلانیت را در تمام مراحل فراموش نکنید.

ادامه مطلب / دانلود

خطرات احساسی رابطه جنسی پیش از ازدوج (2)

خطرات احساسی رابطه جنسی پیش از ازدوج (۱)

دکتر کارسون دالی می‌گوید وقتی در دانشگاه درس می‌داده، دانشجویان بسیاری –بیشتر زنان جوان و گاهی هم آقایان– برای دیدن او می‌آمدند و درمورد مقاله‌ای که برای آن درس نوشته بودند با او حرف می‌زدند. وقتی بحث آنها شروع می‌شد، حرفشان به مشکلاتی که در روابطشان داشتند کشیده می‌شد. و تقریباً در اکثر آن مشکلات روابط‌جنسی نیز درگیر بود. او می‌گوید:

«یادم نمی‌آید دختر یا پسری را دیده باشم که بخاطر عقب انداختن رابطه‌جنسی پشیمان بوده باشند، اما دختر و پسرهای بسیار زیادی را دیدم که شدیداً بخاطر روابط‌جنسی خود پشیمان بودند. هیچکس جوانان را برای عواقب بعدی روابط‌جنسی آماده نمی‌کند: پایین آوردن اعتمادبه‌نفس، حس ناامیدکننده مورد سوءاستفاده قرار گرفتن، عذاب‌وجدان سوءاستفاده از دیگران، ناراحتی برای دروغ گفتن و پنهان‌کاری از خانواده، مشکل در ترک اعتیاد به رابطه‌جنسی، حس تنفر از خود بخاطر دنبال فردی دیگر گشتن به جای زنده کردن نفس خود بعد از هر بر هم خوردن رابطه. هیچکس به جوانان نمی‌گوید که حتی ممکن است سال‌ها طول بکشد تا از تاثیرات این تحربیات جنسی آزاد شوند.

۱۰ فایده صبر کردن برای شروع رابطه‌جنسی

خیلی مهم است که با خطرات رابطه‌جنسی پیش از ازدواج آشنا شوید اما به همان اندازه هم مهم است که بتوانید فواید به تعویق انداختن شروع رابطه‌جنسی را بشناسید. در زیر به ۱۰فایده آن اشاره می‌کنیم:

۱) صبر کردن برای شروع رابطه‌جنسی باعث بهتر شدن رابطه می‌شود زیرا زمان بیشتری را صرف شناختن همدیگر خواهید کرد.

۲) صبر کردن احترامی که برای خودتان قائل هستید را بیشتر خواهد کرد.

۳) صبر کردن باعث می‌شود بخاطر شجاعتی که در غلبه بر نفس دارید به خودتان احترام بیشتری بگذارید.

۴) صبر کردن به شما یاد می‌دهد به دیگران احترام بگذارید –دیگرانی که می‌خواهید وسوسه‌شان کنید یا تحت فشارشان قرار دهید.

۵) صبر کردن فشار را از روی شما برمی‌دارد.

۶) صبر کردن باعث می‌شود هیچ عذاب‌وجدانی نداشته باشید و ذهن و فکری آرام داشته و احساس پشیمانی نکنید.

۷) صبر کردن به شما کمک می‌کند طرف مناسب برای خودتان پیدا کنید — کسی که بخاطر همانی که هستید برایتان ارزش قائل باشد.

۸) صبر کردن باعث داشتن یک رابطه‌جنسی بهتر بعد از ازدواجتان می‌شود — رابطه‌ای خالی از مقایسه‌ها و بر مبنای اعتماد. با صبر کردن حتی قبل از آشنایی، به همسرتان وفادار خواهید بود.

۹) با تمرین فضایل اخلاقی که در صبر کردن وجود دارد — مثل ایمان، قضاوت درست، کنترل نفس و خودداری، فروتنی، احترام برای خود و دیگران — شخصیتی برای خود خواهید ساخت که باعث می‌شود در آینده همسری فوق‌العاده شوید.

۱۰) با شخصیت دادن به خودتان، فردی با شخصیتی مشابه — کسی که دوست دارید با او ازدواج کنید و از او صاحب فرزند شوید — را به سمت خود خواهید کشاند.

تصور نکنید «برای من خیلی دیر شده است»

نوجوانان و جوانان بسیاری که وارد روابط‌جنسی شده‌اند دچار این اشتباه می‌شوند که دیگر برای آنها دیر شده و نمی‌توانند تغییری در زندگی خود ایجاد کنند. اما واقعیت این است که همه ما، در هر سنی که باشیم، در هر نقطه‌ای از زندگی‌مان برای تصمیم‌گیری آزادیم.

نوجوانان به داستان‌های واقعی از زندگی دیگرانی نیاز دارند که قبلاً روابط‌جنسی داشته اما شروعی تازه برای خود رقم زده‌اند. می‌توانیم به تحقیق دانشگاه هاروارد اشاره کنیم که فواید ایجاد قانون و نظم در روابط جنسی خود را بعد از اینکه مدتی بی‌بندوباری جنسی داشته‌اند را نشان می‌دهد. می‌توانیم به دانش‌آموزی اشاره کنیم که می‌گفت بعد از اینکه در دوران دبیرستان با دختری رابطه‌جنسی داشت، اینکار را ترک کرده و هنوز هم در دانشگاه با همین سبک زندگی جلو می‌رود. و کتی دانشجویی که اشتباهات خود را پشت سر گذاشته می‌گوید:

«من با مردان زیادی رابطه‌جنسی داشته‌ام اما در همه آن زمان‌ها مست بوده‌ام و آن زمان فکر نمی‌کردم که اصلاً مهم است. الان می‌فهمم که به هرکدام از آن مردها بخشی از خودم را داده‌ام. دیگر آن دردها را نمی‌خواهم. می‌خواهم زندگی جدیدی را شروع کنم و دیگر تا زمان ازدواجم رابطه‌جنسی نداشته باشم.»

داستان‌هایی مثل این یک درس زندگی می‌دهد: درست است که نمی‌توانیم گذشته را تغییر دهیم اما هنوز برای شکل دادن به آینده‌مان آزادیم.

رابطه‌جنسی می‌تواند منبع لذت و شادکامی باشد. اما مشخص است که می‌تواند منبع درد و زخم‌های عمیق هم شود. فرق آن رابطه‌ای است که در آن شکل می‌گیرد. رابطه‌جنسی اگر در یک رابطه‌ متعهد و عاشقانه باشد که از قدیم به آن ازدواج می‌گفته‌ایم، حس لذت‌، خوشبختی، معنا و مفهوم به زندگی می‌دهد.

ادامه مطلب / دانلود

خطرات احساسی رابطه جنسی پیش از ازدوج (1)

«من باکرگی‌ام را در ۱۵ سالگی از دست دادم. من و دوست‌پسرم فکر می‌کردیم عاشق هم هستیم اما وقتی رابطه‌جنسی ما شروع شد، همه عشقی که به هم داشتیم خراب شد. من احساس می‌کردم که او دیگر علاقه‌ای به وقت گذراندن با من ندارد — او فقط می‌خواست با بدن من وقت بگذراند.» — سارا، دانشجو
«کاش کسی بود که وقتی دبیرستانی بودم در گوشم بخواند که خودداری کنم. از آن دوران بود که فعالیت جنسی من شروع شد، حتی نمی‌خواهم دیگر به سال‌های دبیرستان و دانشگاه فکر کنم. کاش می‌توانستم آن را برای همسرم نگه دارم.» — علی، یک شوهر ۲۶ ساله

در مباحث مربوط به فعالیت جنسی نوجوانان، بیشتر به خطرات بارداری و بیماری‌های مقاربتی پرداخته شده است و کمتر به خطرات احساسی آن اشاره می‌شود. این یک مشکل است زیرا عواقب مخرب روانی روابط موقت جنسی بسیار جدی و واقعی هستند. آگاهی از آنها می‌تواند به جوانان کمک کند تصمیمات بهتری بگیرند و از فعالیت جنسی پیش از ازدواج خود جلوگیری کنند.

این به آن معنا نیست که باید عواقب فیزیکی روابط‌جنسی ناپایدار را کوچک بشماریم، بارداری اتفاقی است که زندگی افراد را تغییر می‌دهد. بیماری‌های مقاربتی — که الان تعداد آنها به بیشتر از ۲۰ بیماری می‌رسد — سلامت و حتی زندگی را از افراد می‌گیرد. درست است که استفاده از کاندوم این خطرات را کاهش می‌دهد اما قادر به از بین بردن آنها نیست. حدود ۱۵ درصد از بزرگسالانی که برای پیشگیری از بارداری از کاندوم استفاده می‌کنند، طی یکسال با بارداری مواجه می‌شوند. استفاده مداوم و درست از کاندوم می‌تواند تا ۸۵ درصد از ابتلا به بیماری‌های مقاربتی مثل ایدز جلوگیری کند اما این فقط به شرطی است که در ۱۰۰ درصد مواقع فرد از آن به درستی استفاده کند. استفاده مداوم از کاندوم می‌تواند تا ۵۰ درصد ابتلا به کلامیدیا — که علت بخش عمده‌ای از ناباروری‌ها در خانم‌هاست — را کاهش دهد. و تعداد کمی از افراد هستند که استفاده مداوم و درست از کاندوم داشته باشند.

بااینکه شواهدی وجود دارد که ۱۰۰ درصد استفاده از کاندوم خطر پاپیلوماویروس انسانی — علت تقریباً کلیه سرطان‌های رحم در خانم‌ها — را کاهش می‌دهد، اما خطر عمده‌ای باقی می‌ماند. بعضی بیماری‌های مقاربتی فقط از طریق تماس پوست با پوست در کل ناحیه تناسلی که فقط بخش بسیار کوچکی از آن با کاندوم پوشانده می‌شود، قابل انتقال هستند.

رابطه‌جنسی و قلب انسان

برای انسان‌ها رابطه‌جنسی چیزی بیشتر از جسم است. بُعد احساسی و روانی رابطه‌جنسی است که آن را برای انسان‌ها خاص‌تر می‌سازد. همه موجودیت انسانی ما — ذهن، جسم و احساسات — در رابطه‌جنسی درگیر می‌شود. به همین دلیل است که صمیمیت جنسی عواقب بسیار قدرتمند احساسی به دنبال دارد.

چرا حرف زدن درمورد آسیب‌های احساسی روابط‌جنسی اینقدر سخت‌تر است؟

وقتی دانشجویان هاروارد، یک قانون و نظام سرسخت جنسی به زندگی خود دادند، روابط و عملکرد تحصیلی آنها بهبود یافت.

از یک طرف، بیشتر ما قبلاً هیچ نوشته‌ای در این جنبه از رابطه‌جنسی مطالعه نکرده‌ایم. والدینمان هیچ حرفی در این باره با ما نزده‌اند. رسانه‌ها عواقب احساسی رابطه‌جنسی را نشان نمی‌دهند و درواقع در فیلم‌های غربی رابطه‌جنسی بدون هیچ عواقبی معرفی می‌شود. و دسترسی نوجوانان به کاندوم و قرص‌های ضدبارداری هیچ محافظتی از آنها دربرابر عواقب احساسی رابطه‌جنسی به عمل نمی‌آورد.

خیلی از بزرگسالان وقتی می‌خواهند درمورد اینکه چطور رابطه‌جنسی زودهنگام می‌تواند شخصیت و سلامت نوجوانان را به خطر بیندازد، صحبت کنند، حرف کم می‌‌آورند و با کلی‌گویی‌هایی مثل «تو خیلی بچه‌ای»، «هنوز برای آن آمادگی نداری» یا «به اندازه کافی بالغ نشده‌ای» حرفشان را تمام می‌کنند.

بعضی از عواقب احساسی رابطه‌جنسی زودهنگام — مثل احساس پشیمانی — این روزها بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. در یک تحقیق که در سال ۲۰۰۴ انجام گرفته بود، از نوجوانان سوال شد «اگر قبلاً رابطه‌جنسی داشته‌اید، آرزو می‌کنید که کاش کمی دست نگه می‌داشتید؟» پاسخ دو سوم این نوجوانان مثبت بوده است.

زمان زیادی است که عواقب احساسی رابطه‌جنسی شناخته شده است. دکتر آرمند نیکولی، پروفسور روانشناسی در دانشکده پزشکی هاروارد در مورد تحقیقی که در دهه ۶۰ میلادی انجام گرفته بود، اینطور می‌گوید:

«زمان زیادی بعد از انقلاب جنسی نبود که متخصصین پزشکی متوجه شدند که این آزادی جنسی جدید منجر به فاجعه‌ای روانشناختی می‌شود. ما شروع به تحقیق بر روی دانشجویان هاروارد کردیم که از پوچی و ناامیدی شکایت می‌کردند.

بین هوشیاری اجتماعی آنها و اخلاقیاتی که در زندگی خصوصی خود رعایت می‌کردند، شکافی وجود داشت. آزادی جنسی جدید موجب پوچی روابط و احساس حقارت نفس می‌شد. بسیاری از این نوجوانان درگیر روزمرگی و مرگ شده بودند.

وقتی بعضی از آنها از نسبی‌گرایی اخلاقی به یک سیستم از ارزش‌های مشخص — که شدیداً بر سبک زندگی بدون موادمخدر و روابط‌جنسی تعریف‌شده تکیه داشت — تغییر جهت دادند، گزارش کردند که روابط آنها با جنس مخالف و همچنین روابط آنها با همسالان خود، والدینشان و همچنین عملکرد تحصیلی آها بسیار تقویت شده است.»

تحقیق هاروارد، در کنار نشان دادن تاثیرات منفی روابط‌جنسی بدون تعهد، همچنین نشان می‌دهد که افراد می‌توانند تصمیم به تغییر رفتار جنسی خود گرفته و از فواید و مزایای آنها بهره‌مند شوند.

۱۰ خطر احساسی

خطرات روابط‌جنسی زودهنگام و بی‌تعهد چیست؟ این خطرات در افراد مختلف متفاوت است. بعضی از عواقب احساسی کوتاه‌مدت اما بااینحال جدی هستند. بعضی از آنها طولانی‌مدت‌تر هستند و حتی به ازدواج و بچه‌دار شدن افراد نیز کشیده می‌شود. تصور بسیاری از این خطرات روانی تا زمانیکه خود فرد تجربه نکند دشوار است. در همه موارد، تاثیرات احساسی تحربیات جنسی نباید سبک شمرده شوند. لحظه‌ای فکر کردن به ما یادآوری می‌کند که مشکلات احساسی می‌تواند تاثیرات مخربی در توانایی افراد برای داشتن یک زندگی شاد و مفید داشته باشد.

اجازه بدهید به ۱۰ مورد از بدترین خطرات احساسی از فعالیت جنسی زودهنگام اشاره کنیم:

۱. نگرانی از بارداری و بیماری

برای خیلی از جوانانی که فعالیت جنسی خود را آغاز کرده‌اند، ترس از بارداری یا ابتلا به بیماری‌های مقاربتی یک استرس احساسی جدی به شمار می‌رود.

یک دختر دبیرستانی در این رابطه می‌گوید:

«خیلی از دوستانم را می‌بینم که تست بارداری از داروخانه تهیه می‌کنند. آنها خیلی نگران هستند و هر ماه دلهره دارند که مبادا باردار شده باشند. من که تابحال رابطه‌جنسی نداشته‌ام خیلی از این بابت راحت و‌ آسوده‌ام.»

راسل هانکه، پزشک، در این رابطه می‌گوید:

«خیلی از نوجوانان را می‌بینیم که بعد از اولین تجربه جنسی خود با نگرانی و استرس بسیار پیش دکتر می‌روند و می‌خواهند که ‌آزمایش ایدز برای آنها انجام شود. برای خیلی‌ها همین مسئله کافی است که دیگر سراغ اینگونه روابط نروند.»

۲. پشیمانی و متهم کردن خود

هم پسرها و هم دخترها ممکن است بعد از رابطه‌جنسی دچار پشیمانی شدید شوند اما دخترها در این رابطه آسیب‌پذیرتر هستند.

«وقتی دختری با پسری رابطه‌چنسی برقرار می‌کند چه اتفاقی می‌افتد؟ احساس نزدیکی دختر به پسر بیشتر می‌شود. ممکن است فکر کنید برای پسر هم باید همین اتفاق بیفتد، اما نه. لزوماً اینطور نیست.»

تحقیقات یک تفاوت جنسیتی را در این زمینه نشان می‌دهد: «زن‌ها معمولاً برای تقویت رابطه خود و بالا بردن صمیمیت آن رابطه‌جنسی برقرار می‌کنند درحالیکه مردها اکثراً برای لذت جنسی این کار را می‌کنند.»

دختری که به رابطه‌جنسی به چشم توجه و محبت نگاه می‌کند، وقتی ببیند که پسر موردعلاقه او بعد از اولین تجربه جنسی‌اش با او هیچ علاقه عاشقانه بیشتری به او نشان نمی‌دهد، احساس خواهد کرد که مورد خیانت قرار گرفته است. یک دختر ۱۵ ساله می‌گوید: «من انتظار نداشتم که آن پسر با من ازدواج کند اما هیچوقت انتظار نداشتم که حتی در دانشگاه هم از من دوری کند.»

باب بارلت که در مورد روابط‌جنسی انسانی در دانشگاه ریچفیلد در مینسوتا درس می‌دهد، داستان «سندی» را با ما در میان می‌گذارد:

«سندی دختری بسیار زیبا و باهوش بود که از من خواست موقع ناهار من را ببیند. برایم توضیح داد که هیچوقت تابحال دوست‌پسری نداشته است و وقتی یکنفر بزرگتر از خودش از او دعوت کرده قرار بگذارند بسیار هیجان‌زده شده است. بعد از اینکه هفته‌ها با هم رابطه داشتند، آن مرد از سندی خواسته که با هم رابطه‌جنسی داشته باشند. سندی بی‌تمایل بوده اما مرد مدام اصرار می‌کرده است. ترس سندی این بوده که خام و بی‌تجربه به نظر برسد و به همین دلیل آن مرد را از دست بدهد به همین دلیل با او موافقت کرده است.

من از او پرسیدم که موفق شده و توانسته آن مرد را نگه دارد؟

سندی جواب داد که یک هفته بعد، دوباره با هم رابطه‌جنسی داشته‌اند و بعد او را ترک کرده است. مرد به او گفته بوده که به اندازه کافی برای او خوب نیست و نتوانسته عاشق او شود. حالات احساس حماقت به او دست داده بود چون فهمیده بود که آن مرد به هیچ وجه علاقه‌ای به او نداشته است.»

رابطه‌جنسی بسیار خاص است. خانه‌ای خاص می‌خواهد. وقتی بخشی از چیزی بزرگتر — یک رابطه دائمی عاشقانه بین دو انسان — باشد، بسیار پرمفهوم‌تر و راضی‌کننده‌تر می‌شود. وقتی ازدواج می‌کنید، صمیمیت جنسی شما تعهدتان به همدیگر را نشان می‌دهد. شما با بدنتان به هم می‌گویید که «من همه خودم را به تو می‌دهم». از این دیدگاه، همانطور که وارد زندگی همدیگر شده‌اید، وارد جسم همدیگر هم می‌شوید. صمیمیت متکی به تعهد است.

حتی وقتی «قوانین تازه‌»‌ای درمورد رابطه‌جنسی وجود دارد — مثل قانون جدیدی که ابتدا در دانشگاه‌ها باب شد و الان به سنین پایین‌تر هم کشیده شده است و رابطه‌جنسی بدون هیچ احساس با کسی که اصلاً نمی‌شناسید را تایید می‌کند — دخترها در آخر آسیب‌پذیرتر بوده و بعد از اتمام رابطه هنوز به این امید می‌مانند که شاید آن پسر دوباره به آنها زنگ بزند. گاهی‌اوقات این پشیمانی جهتی مخالف پیدا می‌کند: وقتی رابطه جنسی تمام می‌شود، احساس می‌کنید به دام افتاده‌اید. کارن ۱۶ ساله می‌گوید:

«من واقعاً پشیمانم که اولین رابطه‌جنسی‌ام با پسری بود که چندان دوستش نداشتم. هنوز هم با او در ارتباط هستم که دیگر تبدیل به یک مشکل شده است. از همان اولین باری که با او بودم، دیگر در هر قرارملاقاتی که با او دارم انتظار رابطه‌جنسی از من دارد. حتی وقتی تمایلی به آن کار ندارم کارمان به بحث و جدل می‌کشد. دوست دارم این رابطه را تمام کنم و با افراد دیگری آشنا شوم اما بعد از اینکه اینهمه به هم وابسته شده‌ایم خیلی سخت است.»

پشیمانی جنسی ممکن است سال‌ها طول بکشد. چندی پیش نامه‌ای از یک زن ۳۳ ساله که الان روانشناس شده بود دریافت کردیم که گفته بود خیلی نگران فشارهای جنسی و وسوسه‌های جوانان امروزی است. می‌خواست درس‌هایی که خود آموخته بود را در میان بگذارد. گفته بود که بعد از اتمام دوران دبیرستان، یک سال را در خارج از کشور گذرانده بود:

«وقتی از کشور خارج شدم باکره بودم، اما تصور می‌کردم همین از من محافظت می‌کند. میخواستم تصمیمات جنسی‌ام را خودم به تنهایی بگیرم. نمی‌خواستم وارد هیچ تعهدی شوم. نمی‌خواستم ازدواج کنم یا بچه‌دار شوم. می‌خواستم ادامه تحصیل داده و شغل موفقی داشته باشم. طی آن یکسالی که خارج از کشور بودم، در مسائل جنسی بسیار بی‌قید و بی‌تعهد بودم.

اما واقعیت این است که به قیمت جدا شدن از خودم تمام شد. طولانی‌ترین زخمی که به خودم زدن با قلبم لمس شد. آن احساس بیمار دادن بخشی از خودم –روحم– به خیلی‌ها و برای هیچ، هنوز دردناک است. هیچوقت تصور نمی‌کردم اینقدر زیاد و اینقدر طولانی آسیب می‌بینم. این زن گفته بود که الان ازدواج کرده است و زندگی موفق و رابطه‌جنسی خوبی با همسر خود دارد. اما هنوز زخم‌های آن تجربیات اولیه خود در زمینه جنسی را حس می‌کند. دوست داشت جوانان بدانند که رابطه‌جنسی بدون تعهد بسیار برای قلب و روحشان خطرناک است.»

مردانی که درگیری جنسی و احساسی با دختری پیدا می‌کنند هم ممکن است ضربه بخورند. این از زبان یک مرد پشیمان نوشته شده است:

«یک سال پیش با دختری دو سال کوچکتر از خودم وارد رابطه شدم. شدیداً عاشق هم شده بودیم. والدین ما به ما آزادی کامل داده بودند. وقتی به خانه آنها می‌رفتم، پدر و مادرش زودتر برای خواب می‌رفتند که من و او بتوانیم تنها باشیم.

فوق‌العاده بود. با هم تنها بودیم، حتی گاهی شش شب در هفته. رابطه‌جنسی ما کم‌کم شروع شد. ابتدا او مقاومت کرد اما بخاطر ترس از دست دادن من تسلیم شد. قبل از اینکه بدانیم بیش از اندازه پیش رفته بودیم.

به خودمان می‌گفتیم که عاشق هم هستیم و به محض اینکه او درسش تمام شود با هم ازدواج می‌کنیم. واقعاً چه تفاوتی می‌کرد؟ بعد یک شب دعوای وحشتناکی داشتیم، و بااینکه هیچ ارتباطی با مسائل جنسی نداشت، می‌دانستم که اگر اینقدر در مسائل جنسی پیش نمی‌رفتیم این دعوا اتفاق نمی‌افتاد.

به هر حال، او من را زد و من هم در جواب او را زدم. هیچوقت نمی‌توانم خودم را بخاطر این کار ببخشم. او به سمت خانه‌شان فرار کرد و همه چیز را به مادرش گفت. احتمالاً می‌تونید تجسم کنید که بعد از آن چه اتفاقی افتاد.

من آن موقع دانشگاه می‌رفتم. اصلاً نمی‌توانستم روی درس‌هایم تمرکز کنم. فقط می‌خواستم دراز بکشم و بمیرم. همان موقع‌ها بودم که دانشگاه را ترک کردم و به نیروی دریایی پیوستم. قبل از اینکه برای آموزش‌های مقدماتی بروم، یکبار او را در خیابان دیدم. گریه کرد و گفت که هنوز همان احساس سابق را به من دارد و بخاطر کاری که کرده است پشیمان است اما آن موقع دیگر خیلی دیر شده بود.

واقعاً آرزو می‌کنم که او می‌توانست همانطور دربرابر من برای خواسته رابطه‌جنسی مقاومت کند و من هم اینقدر پافشاری نمی‌کردم. هر دختری که فکر می‌کند برای نگه داشتن یک پسر باید تسلیم خواسته‌های اینچنینی او شود احمق است. مطمئناً من با او می‌ماندم و با او ازدواج می‌کردم.»

۳. عذاب‌وجدان

عذاب‌وجدان شکلی از احساس پشیمانی است — حسی قوی از انجام کاری که از نظر اخلاقی نادرست است. عذاب‌وجدان اگر بعنوان نشانه‌ای برای زنده‌ بودن هوشیاری خود و دلیل خودداری از انجام دوباره ‌آن رفتار در آینده قلمداد کنید، می‌تواند یک تجربه سالم اخلاقی باشد.

احتمال عذاب‌وجدان گرفتن دخترها درمورد اولین تجربه جنسی بیشتر از پسرهاست و اگر این تجربه تحت‌تاثیر موادمخدر یا الکل صورت گرفته باشد، این عذاب‌وجدان شدیدتر خواهد شد. هم پسرها و هم دخترها اگر اولین رابطه‌جنسی‌شان با فردی عادی صورت گرفته باشد، می‌گویند که عذاب‌وجدان گرفته‌اند.

جورج ایگار در کتابی که برای نوجوانان نوشته است، به نام «عشق، رابطه و سکس» به خانم‌های جوان توصیه می‌کند، «وقتی رابطه‌تان بر هم می‌خورد، برای دخترها خیلی سخت‌تر از پسرها خواهد بود. این چیزی نیست که در خودآگاهتان می‌خواسته‌اید. اینکه دختری را دچار مشکل احساسی عمیق کنید.»

یک پسر 20 ساله می‌گوید وقتی متوجه دردی شده که در دخترها ایجاد می‌کند و عذاب‌وجدان گرفته است، دست از رابطه‌جنسی برداشته است، او می‌گوید: «می‌بینیم که گیج شده‌اند و مدام گریه می‌کنند. می‌گویند دوستت دارند اما تو آنها را دوست نداری.»

عذاب‌وجدان بعد از رابطه‌جنسی می‌تواند از اعتقادات مذهبی افراد نیز نشات بگیرد. مهمترین مذاهب دنیا، از جمله اسلام، مسیحیت و یهودیت، همه آنها رابطه‌جنسی را بعنوان هدیه‌ای از جانب خداوند معرفی می‌کنند که برای زوج‌ها بعد از ازدواج فرستاده شده است.

در مقاله‌ای درمورد داستان مرد جوانی خواندیم که از اینکه درمورد روابط‌جنسی مخالف با اعتقادات مذهبی خود رفتار کرده بود، احساس پشیمانی می‌کرد. او نوشته بود که والدین او اهمیت باکرگی و شروع رابطه‌جنسی فقط بعد از ازدواج را برایش توضیح داده بودند. اما یک شب گرم تابستانی، خود را با دختری بسیار مشتاق دید و همان موقع اولین رابطه‌جنسی خود را برقرار کرد. آن رابطه بسیار عجله‌ای بودن و هیچ حس صمیمیتی در آن وجود نداشته است. او می‌گوید:

«وقتی در فیلم‌ها رابطه‌جنسی را به تصویر می‌کشند، بسیار عاشقانه است. از نظر فیزیکی حس بسیار خوبی بود اما از نظر احساسی اصلاً اینطور نبود. من نگران بودم که رابطه‌مان از این به بعد خیلی جدی‌تر از گذشته شود و نمی‌دانستم چه انتظاراتی می‌خواست از من داشته باشد؟»

این پسر بخاطر کاری که انجام داده بود احساس عذاب‌وجدان می‌کرد. همچنین نگران بارداری و بیماری بود. به خودش قول داده بود که دیگر هیچوقت اینکار را تکرار نکند و از آن موقع تا حالا که دانشجو شده است، به قول خود وفادار بوده است. او می‌گوید، «من به دنبال صمیمیت به همسرم هستم. کسی که واقعاً دوستش داشته باشم و بخواهم که ادامه زندگی‌ام در کنار او باشم. شاید به نظر خیلی‌ها مسخره بیاید اما واقعیت دارد.»

سقط‌ جنین

بسیاری از نوجوانان در مواجهه با بارداری به سقط‌جنین روی می‌آورند. همانطور که هر دو طرف بحث سقط‌جنین الان تایید می‌کنند که سقط‌جنین به زندگی یک موجود زنده پایان می‌دهد (جنین بعد از ۱۸ روزگی قلبی تپنده و بعد از ۶ هفتگی مغز دارد). زنان بسیاری عواقب ناراحت‌کننده احساسی را بعد از سقط‌جنین گزارش کرده‌اند — مثل افسردگی، کابوس‌های شبانه، از دست دادن ارزش نفس و عذاب‌وجدان.

دیوید راردون در کتابش از نتایج تحقیقات خود گزارش می‌کند که بیش از ۷۰ درصد از زنانی که سقط‌جنین داشته‌اند می‌گویند احساس می‌کنند کار اشتباهی انجام داده‌اند –گرفتن جان یک موجود زنده — اما به این دلیل مخالف این حس عمل کرده‌اند که هیچ انتخاب دیگری پیش رویشان نبوده است. گاهی‌اوقات سوءتفاهمات اخلاقی درمورد تصمیمات سقط‌جنین تا چند سال بعد از آن اتفاق نمی‌افتد. بعنوان مثال در زیر داستان مادری جوان است که الان در دهه ۳۰ زندگی خود به سر می‌برد و درمورد سقط‌جنینی که داشته است صحبت می‌کند:

«سال دوم دانشگاه بودم. از تعطیلات تابستانی برگشته بودم و واقعاً مریض بودم. دکتر یک آزمایش ادرار از من گرفت و اعلام کرد که باردار هستم. بعد پرسید می‌خواهی چه بکنی؟

من گفتم می‌خواهم هر چه سریعتر از شر آن خلاص شوم.

او هم آدرس و شماره تلفن یک کلینیک زنان را برایم یادداشت کرد. عمل بسیار ساده بود، دل‌درد شدیدی داشتم اما می‌توانستم آن را تحمل کنم. اگر آن موقع کسی از من می‌پرسید که نسبت به کاری که کرده‌ام چه حسی دارم، می‌گفتم بهترین کار ممکن را انجام داده‌ام چون هم سلامتی و هم زندگی‌ام را پس گرفته‌ام.

اما الان هر وقت یاد آن زمان می‌افتم گریه‌ام می‌گیرد. به این فکر می‌کنم که چقدر بیرحم بودم، واقعاً بچه بودم، خودرای و سطحی‌نگر.

الان با به دنیا آوردن دو فرزند فوق‌العاده، خیلی تغییر کرده‌ام و بسیار افتاده‌تر شده‌ام.»

مردها هم خیلی وقت‌ها ممکن است تحت‌تاثیر عواقب احساسی سقط‌جنین قرار گیرند. یکبار یکی از سال‌اولی‌های دانشگاه داشت برای چند نفر درمورد احساس گناهی که از سقط‌جنینی که دوست‌دخترش را به آن وادار کرده بود، گرفته بود صحبت می‌کرد، که نه می‌توانسته بخوابد و نه درس بخواند.

خط آخر اینکه: هر حسی هم که به قوانین مربوط به سقط‌جنین داشته باشید، باید قبول کنید که سقط‌جنین یک راه‌حل سریع نیست. تاثیرات آن ممکن است سال‌ها با شما بماند. شبکه‌های ملی این روزها برای زنان و مردانی که اقدام به چنین کاری می‌کنند، جلسات مشاوره روانپرشکی ترتیب می‌دهد.

۴. از دست دادن اعتمادبه‌نفس و عزت‌نفس

خیلی افراد بعد از اینکه متوجه می‌شوند به یک بیماری مقاربتی مبتلا شده‌اند، اعتمادبه‌نفس خود را از دست می‌دهند. …سعید یکی از خوانندگان ما قبل از ارتباط‌جنسی با دوست‌دخترش، چیزی درمورد ویروس پاپیلومای انسانی (HPV) نشنیده بود. خیلی زود بعد از آن، متوجه غده‌های ریزی روی آلت تناسلی خود شده بود. دکتر به او گفته بود که دچار زخم‌های تناسلی شده است که با ویروس HPV ایجاد می‌شود. این زخم‌ها خوب به درمان اسیدی، تکنیک لیزر یا جراحی پاسخ ندادند و بعد از این درمان‌های مداوم بی‌نتیجه، سعید واقعاً نگران شده است که آیا با وجود این زخم‌ها می‌تواند ازدواج کند.

گاهی‌اوقات از دست دادن اعتماد‌به‌نفس بعد از رابطه‌جنسی بی‌تعهد فرد را به سمت روابط‌جنسی بی‌تعهد بیشتر می‌کشاند و همین مسئله منجر به از دست رفتن بیشتر اعتمادبه‌نفس می‌شود که جلوگیری از آن بسیار دشوار خواهد شد. همین مسئله را می‌توانید در داستان زندگی زن جوانی ببینید که در زیر برایتان عنوان می‌کنیم:

دخترهایی در خوابگاه ما بودند که بارها باردار شده و سقط‌جنین کرده بودند. مسئله جالب اینکه تقریباً همه این دخترها وقتی با من حرف می‌زدند می‌گفتند که از کل این داستان متنفرند: میهمانی‌ها، خیابان‌ها و انتظارات و رفتارهای جنسی مردان. اما چون اعتمادبه‌نفس خیلی پایینی دارند، هر نوع توجه از طرف مردان برای آنها کافی است و به همین دلیل باز به موقعیت‌هایی برمی‌گردند که قبلاً برای آنها ایجاد مشکل کرده است.

در هر دو سوی روابط‌جنسی بی عشق، از دست رفتن ارزش نفس را می‌بینیم. یک پسر دانشجو می‌گوید، «خیلی بد است وقتی بخاطر مقدار بالای الکلی که خورده‌ای آن شب با دختری می‌خوابی و فردای آن حتی آن دختر را به خاطر نمی‌آوری.»

حقیقت رابطه‌جنسی دهانی

– هیچ پسری که واقعاً دختری را دوست داشته باشد یا برای او ارزش قائل باشد از او نمی‌خواهد که اینکار را برایش انجام دهد.

– این کار خیلی وقت‌ها توسط دخترها شروع می‌شود زیرا تصور می‌کنند می‌توانند با جلوگیری از باردار شدن چیزی که پسر می‌خواهد را برای او انجام دهند اما بعدها می‌فهمند که رابطه‌جنسی دهانی صمیمیت بین دو طرف را کاهش می‌دهد.

– بسیاری بیماری‌های مقاربتی، ازجمله تبخال تناسلی، کلامیدیا ، ویروس پاپیلومای انسانی، از طریق رابطه‌جنسی دهانی نیز منتقل می‌شوند.

– اگر دختری هستید که رابطه‌جنسی دهانی دارید، ممکن است باز همان آسیب‌های احساسی — مثل احساس مورد سوءاستفاده قرار گرفتن و بی‌ارزش شدن — که به دنبال روابط‌جنسی بی‌تعهد می‌آید را تجربه کنید.

– اگر پسر هستید و از دوست‌دخترتان می‌خواهید که اینکار را برایتان انجام دهد، با این کار به آن دختر بی‌احترامی می‌کنید. آیا دوست دارید کسی با خواهر شما این کار را بکند؟

یک دانشجوی دیگر از دست رفتن ارزش فردی که بعد از اولین تجربه جنسی او ایجاد شده بود عنوان می‌کند:

«بالاخره موفق شدم دختری را به تختخواب بکشانم –البته در ماشین بود. من 21 سالم بود. فکر می‌کردم این تحریک‌کننده‌ترین اتفاقی است که می‌توانست بیفتد اما بعد آن دختر شروع به ابراز علاقه کرد و اصرار کرد که با من بماند. بعد از چهار هفته رابطه‌جنسی آن هم فقط زمان‌هایی که من می‌خواستم، از او خسته شدم. بالاخره شر او را کندم که اینکار باعث شد حس حتی بدتری هم پیدا کنم چون می‌دیدم که ضربه بدی به او زده‌ام.»

رابطه‌جنسی دهانی و شرافت نفس

تحقیقات نشان می‌دهد که جوانان بسیاری امروز رابطه‌جنسی دهانی دارند و آن را اصلاً مسئله بزرگی نمی‌بینند. بعضی پسرها درمورد دخترهایی صحبت می‌کرد که بخاطر رابطه‌جنسی دهانی شدیداً آسیب احساسی دیده و به روانشناس مراجعه می‌کنند.

در پاسخ به این نگرانی‌ها، می‌بینیم که در برنامه اپرا (Oprah Winfrey) و دکتر فیل (Dr. Phil) هرکدام یک برنامه کامل را به موضوع رابطه‌جنسی دهانی اختصاص می‌دهند. در برنامه دکتر فیل، یک دختر ۱۳ ساله با چشمانی اشکبار به دوربین نگاه می‌کند و رو به سایر نوجوانانی که ممکن است آن برنامه را نگاه کنند می‌گوید:

«اینکار را نکنید…خواهش می‌کنم این کار را نکنید. همه عزت نفس و ارزشی که برای خودتان قائل هستید را از دست خواهید داد. همه چیز برایتان بدتر خواهد شد.»

در زیر به شش نکته‌ای که لازم است جوانان درمورد رابطه‌جنسی دهانی بدانند اشاره می‌کنیم:

۱) این کار مطمئناً یک عمل جنسی است. همانطور که یک پسر ۱۵ ساله می‌گوید، «فکر می‌کنی چرا به آن سکس دهانی می‌گویند؟»

۲) اینکار چیزی است که معمولاً پسرها از دخترها می‌خواهند که برایشان انجام دهند. دخترهایی هم هستند که تصور می‌کنند برای جلوگیری از بارداری بهتر است این کار را انجام دهند اما بعدها می‌فهمند که رابطه‌جنسی دهانی صمیمیت بین دو طرف را کاهش می‌دهد.

۳) هیچ پسری که واقعاً دختری را دوست داشته باشد یا برای او ارزش قائل باشد از او نمی‌خواهد که اینکار را برایش انجام دهد.

۴) بسیاری بیماری‌های مقاربتی — مثل تبخال تناسلی، کلامیدیا و ویروس پاپیلومای انسانی — از طریق رابطه‌جنسی دهانی نیز منتقل می‌شوند.

۵) اگر دختری هستید که رابطه‌جنسی دهانی دارید، ممکن است باز همان آسیب‌های احساسی — مثل احساس مورد سوءاستفاده قرار گرفتن و بی‌ارزش شدن — که به دنبال روابط‌جنسی بی‌تعهد می‌آید را تجربه کنید.

۶) اگر پسر هستید و از دوست‌دخترتان می‌خواهید که اینکار را برایتان انجام دهد، با این کار به آن دختر بی‌احترامی می‌کنید. آیا دوست دارید کسی با خواهر شما این کار را بکند؟

۵. فساد شخصیت

وقتی با دیگران مثل ابزارهای جنسی برای لذت خودخواهانه خود رفتار می‌کنیم، نه تنها احترام خود را از دست می‌دهیم، بلکه شخصیتمان را عوض می‌کنیم. هر انتخابی که در زندگی داریم بر شخصیت ما اثر می‌گذارد و آن را بدتر یا بهتر می‌کند. انتخاب‌های خوب شخصیتمان را قوی‌تر می‌کند و انتخاب‌های بد شخصیت‌مان را بدشکل می‌کند.

وجدان ما بخشی از شخصیت ماست که درست را از غلط تشخیص داده و به ما کمک می‌کند انتخاب‌های بهتری داشته باشیم. در محیط جنسی آسان‌گیر کنونی، افراد جوان بسیاری رفتارهایی را «بی‌اشکال» می‌بینند که شدیداً نادرست است. بعنوان مثال، در یک تحقیق از ۱۷۰۰ دانش‌آموز و دانشجو درمورد «رابطه‌جنسی اجباری» سوال شد: «آیا برای مرد قابل‌قبول است که زنی را که بیشتر از شش ماه است با او ارتباط دارد، مجبور به رابطه‌جنسی کند؟» تقریباً دو سوم پسرها پاسخ مثبت دادند. عجیب‌تر اینکه پاسخ ۴۹٪ از دخترها هم مثبت بود.

رابطه‌جنسی همچنین با وادار کردن افراد به دروغ‌گویی برای به دست آوردن آن می‌تواند موجب فساد شخصیت شود. دروغ‌های متداول عبارتند از: «دوستت دارم»، «قبلاً هیچوقت هیچ بیماری‌جنسی نداشته‌ام» و از این قبیل.

مرد جوانی درمورد فعالیت جنسی خود مثل اعتیاد یاد می‌کند و کنترل نفس خود را زیر سوال می‌برد:

«برای من رابطه‌جنسی مثل یک ماده‌مخدر شده بود. هرچه بیشتر انجام می‌دادم، بیشتر می‌خواستم. اصلاً نمی‌توانستم خودم را کنترل کنم و هیچوقت هم راضی نمی‌شدم.»

پورنوگرافی. با به وجود آمدن اینترنت، پورنوگرافی بیشتر از گذشته قابل‌دسترس شد و درنتیجه به یکی از متدول‌ترین اعتیادهای جنسی تبدیل گشت.

دکتر ویکتور کلین، روانشناسی که بیش از ۲۵ سال صدها مرد را بخاطر پورنوگرافی و اعتیادهای جنسی درمان نموده، می‌نویسد:

«من متوجه شده‌ام که مشکلات همه این معتادین به رابطه‌جنسی، با قرارگیری در معرض عمل جنسی در کودکی یا نوجوانی آغاز شده است.»

۶. از دست رفتن اعتماد

افراد جوانی که احساس می‌کنند بعد از بر هم خوردن رابطه‌شان، مورد سوءاستفاده قرار گرفته‌اند یا به آنها خیانت شده، در روابط بعدی خود دچار مشکل در اعتماد کردن می‌شوند. نمی‌خواهند دوباره ضربه بخورند. برایان درمورد تجربه خود می‌گوید:

«من اولین بار وقتی 19 سالم بود با دوست‌دخترم رابطه‌جنسی داشتم. تقریباً یک سال بود که با او در ارتباط بودم و واقعاً دوستش داشتم. آن دختر بسیار صمیمی، شاد و مهربان بود. تا قبل از آن همه کاری با هم کرده بودیم به جز رابطه‌جنسی و آخر یک شب او از من خواست که با هم رابطه‌جنسی داشته باشیم.
چند روز بعد، رابطه ما بر هم خورد. این دردناک‌ترین زمان زندگی من بود. من از هر کسی بیشتر به او نزدیک بودم، حتی از والدینم هم به من نزدیک‌تر بود. بسیار افسرده و عصبی شده بودم. ورزش را ترک کردم و احساس ناامیدی و شکستگی داشتم. بعدها که وارد دانشگاه شدم، روابط جنسی‌ام بیشتر از یک شب طول نمی‌کشید. دیگر نمی‌توانستم برای یک رابطه طولانی‌مدت و عاشقانه به کسی اعتماد کنم.»

۷. افسردگی و خودکشی

این روزها نوجوانان بیشتری دچار افسردگی می‌شوند اما تحقیقات جدید نشان می‌دهد که این واکنش اتوماتیک نوجوانی نیست. نوجوانانی که از رفتارهای خطرناک –مثل رابطه‌جنسی، موارمخدر و نوشیدن الکل– خودداری می‌کنند کمتر دچار افسردگی می‌شوند. هم دخترها و هم پسرها که این رفتارهای خطرساز را تجربه می‌کنند، بیشتر دچار افسردگی می‌شوند. و احتمال ابتلا به افسردگی در دخترها بسیار بالاتر است.

«خیلی از دوستانم را دیده‌ام که بعد از اینکه رابطه‌هایشان حالت فیزیکی پیدا می‌کند، بر هم می‌خورد. وقتی خیلی زود از رابطه‌جنسی استفاده کنید، راه های ارتباطی دیگر بین دو طرف بسته خواهد شد و رشد متوازن رابطه بر هم می‌خورد.»

در برخی موارد، افسردگی به تراژدی خودکشی منجر می‌شود. خودکشی سومین دلیل شایع مرگ بین ۱۵ تا ۲۴ سال است. تقریباً یکی از هر ۵ نفر نوجوان در زمان گذشته به خودکشی فکر کرده‌اند.

کران سایر در کتاب خود می‌نویسد:

«هرچه رابطه‌ای بیشتر شبیه به عشق واقعی باشد، فرد نوجوان بیشتر در آن عشق سرمایه‌گذاری کرده و اگر آن رابطه بر هم بخورد، دچار درد و آسیب شدیدتری خواهد شد.»

باتوجه به آنچه درمورد عواقب احساسی به هم خوردن روابط جنسی می‌دانیم، منطقی است که تصور کنیم درد ناشی از چنین قطع رابطه‌هایی می‌تواند دلیل افسردگی و مرگ ناشی از خودکشی در برخی جوانان باشد.

تحقیقات این مسئله را تایید می‌کنند. در تحقیقی مشخص شد که نرخ اقدام به خودکشی برای دختران بین ۱۲ تا ۱۶ ساله‌ای که تجربه جنسی داشته‌اند نسبت به آنها که باکره بوده‌اند شش مرتبه بیشتر است.

۸. خراب شدن روابط

رابطه‌جنسی می‌تواند یک رابطه خوب را به یک رابطه بد تبدیل کند. ابعاد دیگر رابطه دیگر رشد نمی‌یابند. احساسات منفی وارد داستان می‌شوند. در آخر رابطه را مسموم می‌کند. اینها را مرد جوانی که خود را در ۲۲ سالگی باکره معرفی می‌کند عنوان می‌کند:

«خیلی از دوستانم را دیده‌ام که بعد از اینکه رابطه‌هایشان حالت فیزیکی پیدا می‌کند، بر هم می‌خورد. وقتی خیلی زود از رابطه‌جنسی استفاده کنید، راه های ارتباطی دیگر بین دو طرف بسته خواهد شد و رشد متوازن رابطه بر هم می‌خورد.»

جنیفر، ۲۴ ساله داستان خود را مطرح می‌کند:

«درخواست رابطه‌جنسی دوست‌پسر من بعد از هر قرار ملاقات توجیه‌پذیرتر می‌آمد و بعد از دو ماه تسلیم شدم. رابطه‌جنسی به نقطه مرکزی ارتباط ما تبدیل شد و مثل سرطان کل رابطه ما را گرفت. چیزهای جدیدی وارد رابطه‌مان شد مثل عصبانیت، حسادت و خودخواهی. دیگر حتی نمی‌توانستیم با هم حرف بزنیم. از هم خسته شدیم و ناامیدانه یک تغییر می‌خواستم.»

ارتباط با والدین

رابطه‌جنسی می‌تواند تاثیرات منفی بر ارتباط فرد با افراد دیگری به جز کسی که با او رابطه دارد هم داشته باشد. اکثر والدین می‌گویند دوست ندارند فرزندانشان درگیر روابط‌جنسی شوند. با بیرون رفتن از آن استاندارد موجود، بین آنها و نوجوانانشان درگیری ایجاد خواهد شد. نوجوانان بسیاری که رابطه‌جنسی دارند هر کاری می‌کنند که والدینشان از آن بی‌خبر بمانند زیرا می‌دانند که چقدر ناراحتشان خواهد کرد. در زیر به داستان یک دختر جوان اشاره می‌کنیم:

«وقتی 19 سالم بود برای اولین بار با یک پسر 22 ساله رابطه‌جنسی برقرار کردم. می‌دانستم که اگر والدینم از موضوع باخبر شوند بی اندازه ناراحت خواهند شد. وقتی عادت‌ماهیانه‌ نشدم، دچار وحشت شده بودم. حتی به فکر خودکشی هم افتاده بودم. وقتی تست بارداری نشان داد که باردار نیستم واقعاً آسوده شد. همان جا تصمیم گرفتن دیگر خودم را درگیر چنین دردی نکنم و با دوست‌پسرم به هم زدم.»

۹. توقف رشد فردی

فعالیت جنسی پیش از ازدواج نه تنها رشد رابطه را متوقف می‌کند، بلکه رشد فردی شخص را نیز کند می‌کند.

نوجوانانی که درگیر و جذب یک رابطه شدید می‌شوند، در زمانی از زندگی خود که باید برون‌گرا باشند — روابط جدید ایجاد کنند، وارد تیم‌ها و گروه‌های مفید شوند، علایق و مهارت‌های خود را شکل دهند و مسئولیت‌های سنگین‌تر اجتماعی قبول کنند– درون‌گرا می‌شوند. دوران نوجوانی زمانی بسیار مهم و بحرانی برای یادگیری و رشد است که پایه و اساس آینده را می‌سازد. فرصت‌هایی که در این دوران از دست می‌رود، بعدها به هیچ عنوان به دست نمی‌آید. اگر جوانان نتوانند از این فرصت‌ها استفاده کنند، هیچوقت نمی‌توانند به رشد کامل و کافی برسند.

خطر برای دخترانی که درگیر فعالیت جنسی می‌شوند بیشتر است زیرا با این کار در علایق و روابط دیگر را به روی خود می‌بندند. روانشناس دکتر ساموئل کاف‌من از نیویورک می‌گوید:

«دختری که خیلی زود وارد یک رابطه جدی می‌شود، بعدها متوجه می‌شود که فردیت خود را از دست داده است. او به بخشی از آن پسر تبدیل می‌شود و دیگر قادر نخواهد بود علایق خود را بسازد و حس استقلال داشته باشد.»

۱۰. تاثیرات منفی بر ازدواج

بیشتر نوجوانان می‌گویند که آرزو دارند یک روز ازدواج کرده و خوشبخت و موفق باشند. ما باید آنها را ترغیب کنیم از خود سوال کنند «چه تصمیمات جنسی در این نقطه از زندگی می‌تواند بر آرزوی من برای داشتن ازدواجی موفق تاثیر داشته باشد؟ با زود وارد روابط‌جنسی شدن چه مشکلاتی را برای خودم یا همسر آینده‌ام ایجاد خواهم کرد؟» در زیر به برخی از این مشکلات اشاره می‌کنیم:

مقایسات و یادآوری گذشته. اگر با کسی به جز همسر خود رابطه‌جنسی داشته‌اید، این میل خارج از کنترل شما وجود خواهد داشت که همسرتان را با شرکای جنسی سابق خود مقایسه کنید. یک شوهر جوان می‌گوید: «وقتی با همسرم رابطه‌جنسی دارم، با خودم فکر می‌کنم که دوست‌دختر قبلیم خیلی بهتر من را می‌بوسید یا این دختر فلان کار را بهتر انجام می‌دهد. اصلاً نمی‌توانم از شر این مقایسه کردن‌های مداوم خلاص شوم.» هم خانم‌ها و هم آقایان دچار این یادآوری‌های جنسی می‌شوند که می‌تواند بر صمیمیت جنسی زندگی مشترکشان تاثیری به شدت منفی داشته باشد.

«گاهی اوقات طی سال‌های دانشجویی دچار عفونتی می‌شدم که داخل لوله‌های فالوپ‌م را تخریب می‌کرد و این مسئله باعث نابارور شدن من شد. الان با مرد فوق‌العاده‌ای ازدواج کرده‌ام که خیلی دوست دارد بچه‌دار شود و احساس گناهی که دارم غیرقابل‌تصور است. تصمیم گرفته‌ایم یک بچه به فرزند‌خواندگی بگیریم اما واقعاً شرایط دشواری است.»

بی‌وفایی. خیانت می‌تواند منجر به ختم یک ازدواج شود. آمار درمورد درصد کسانی که به همسر خود خیانت می‌کنند متفاوت است اما متخصصین بسیار عقیده دارند که این بی‌وفایی‌ها در سال‌های اخیر بیشتر شده است. یک دلیل احتمالی آن: بالا رفتن فعالیت جنسی قبل از ازدواج. توانایی مقابله با وسوسه‌ها بخشی از شخصیت ماست — چیزی که به مرور زمان در ما ایجاد می‌شود. اگر «نه» گفتن به وسوسه‌های جنسی را قبل از ازدواج شروع نکنیم، انجام آن بعد از ازدواج بسیار دشوارتر خواهد شد.

ناباروری. اخیراً آمار بچه‌دار نشدن در زوج‌هایی که به تازگی ازدواج کرده‌اند بیشتر شده است. ناباروری می‌تواند استرس و فشاری زیاد بر زندگی زناشویی ایجاد کند. اگر دلیل آن یک بیماری مقاربتی مثل کلامیدیا باشد، این استرس حتی بیشتر هم خواهد شد. یک زن ۳۳ ساله می‌گوید:

«گاهی اوقات طی سال‌های دانشجویی دچار عفونتی می‌شدم که داخل لوله‌های فالوپ‌م را تخریب می‌کرد و این مسئله باعث نابارور شدن من شد. الان با مرد فوق‌العاده‌ای ازدواج کرده‌ام که خیلی دوست دارد بچه‌دار شود و احساس گناهی که دارم غیرقابل‌تصور است. تصمیم گرفته‌ایم یک بچه به فرزند‌خواندگی بگیریم اما واقعاً شرایط دشواری است.»

بالا رفتن احتمال طلاق. محققان دریافته‌اند که با هم زندگی کردن قبل از ازدواج با بالا رفتن احتمال طلاق همراه است. در یک تحقیق که در سال ۲۰۰۳ روی زنان انجام گرفت، مشخص شد که احتمال طلاق برای زنانی که قبل از ازدواج با همسرانشان یا مردان دیگر زندگی مشترک داشته‌اند بسیار بالاتر است.

این تحقیقات نمی‌گوید چرا با هم زندگی کردن یا داشتن رابطه‌جنسی قبل از ازدواج می‌تواند باعث بالا رفتن احتمال طلاق شود. یک دلیل احتمالی آن این است که رابطه‌جنسی باعث می‌شود نتوانید شناخت عمیقی از فرد مقابل به دست آورید و ببینید آیا اعتقادات، اهداف و ارزش‌های یکسان دارید یا خیر. جان و کتی کولیگان که سال‌ها برای زوج‌های بسیاری مشاوره پیش از ازدواج داشته‌اند، مشاهدات خود را با ما در میان می‌گذارند:

«این روزها زوج‌های زیادی را می‌بینیم که بدون اینکه ازدواج کرده باشند با هم زندگی می‌کنند. با حرف زدن با آنها دریافته‌ایم که نقاط اشتراک بسیار کمی دارند. آنها اصلاً درمورد اعتقادات و اهدافشان با هم حرف نزده‌اند. اما جذابیت جنسی بین آنها بسیار زیاد بوده است. پیشنهاد ما به آنها این بوده که با هم زندگی نکرده یا رابطه‌جنسی نداشته باشند، به دوستانی تبدیل شوند و سعی کنند همدیگر را بیشتر بشناسند تا بفهمند با هم سازگاری دارند یا خیر.»

منبع : پورتال مردمان

ادامه مطلب / دانلود

لازم است زن و شوهر در آغاز زندگى یکدیگر را بشناسند، با طرز تفکر، اخلاق، خواسته ها، تمایلات و توان جسمى هم آشنا شوند، از نقاط ضعف و قوت یک دیگر آگاهى یابند و این شناخت هم به منظور تحکیم بنیاد زناشویى و دست یابى به راه هاى تنظیم زندگى، تعدیل خواسته ها و حداکثر استفاده کردن از امکانات موجود باشد، نه به قصد عیب جویى و کشف نقاط ضعف شخص مقابل.

نخستین وظیفه بعد از ازدواج چیست؟

اگر با بینش مناسب در صدد شناخت یک دیگر برآمدند و در هم دیگر نقطه ضعفى یافتند، هرگز سر و صدا راه نمى اندازند، بلکه سعى مى کنند وضع موجود را اصلاح نمایند. نقطه ضعف، از دو حال خارج نیست: یا نقص جسمانى است و یا اخلاقى و روانى.

 اگر نقص جسمانیِ قابل اصلاح است، که در این صورت باید در صدد چاره برآیند و از طریق معمول، آن را اصلاح نمایند. چنان چه نقص جسمانیِ غیر قابل اصلاح باشد، در این صورت باید زندگى خود را با وضع موجود، تطبیق دهند و تا پایان عمر با هم زندگى کنند. و اما اگر نقص اخلاقى و روانى است، در این صورت با خیرخواهى و تفاهم، در صدد اصلاح آن برآیند، و اگر با بردبارى و مهربانى عمل نمایند غالباً اصلاح و حداقل تعدیل خواهد شد و اگر در اصلاح عیب اخلاقى توفیق نیافتند، باز هم به صلاح آن هاست که با گذشت و اغماض، آن را نادیده بگیرند و خود را با وضع موجود تطبیق دهند. مرد اگر نقصى در همسرش مى بیند و احساس مى کند که قابل اصلاح نیست، همسرش را با همان نقص بپذیرد و تصمیم بگیرد هر طور شده با او زندگى کند. مثلاً، اگر همسرش عصبانى است اسباب عصبانیت او را فراهم نسازد و اگر عصبانى شد بردبارى و گذشت نشان بدهد.

 اگر زود رنج است سعى کند وسیله رنجش او را فراهم نسازد و اگر رنجیده شد از او دل جویى کند. اگر در زندگى نامنظم است و تأکیدات و توصیه ها هم در او کارسازنیست، با گذشت و فداکارى، خود را با وضع موجود تطبیق دهد و مقدارى را نادیده بگیرد و بعضى ها را هم خودش منظم سازد.

به هر حال زن و شوهر باید توجه داشته باشند که جز معصوم (ع)، هیچ کسى بى عیب و نقص نیست، نهایت این که هر انسانى عیب یا عیوب خاصى دارد و دیگرى عیب هایى دیگر. انسان باید فکر کند مگر خودش بى عیب است که از همسرش انتظار دارد کاملاً بى عیب باشد. البته بیش ترِ عیب ها قابل اغماضند و مى شود با تحمل آن ها، خوش و خرم زندگى نمود. حیف نیست انسان با مشاهده یک عیب کوچک، زندگى را بر خود و همسرش تلخ و ناگوار سازد؟!

به هر حال مهم ترین وظیفه زن و شوهر در آغاز زندگى، شناخت یک دیگر و در مرحله بعدى، فراگرفتن آیین همسردارى است. فکر نکنید که همسردارى کار ساده اى است، بلکه فن بسیار ظریف و حساسى است که نیاز به علم و آگاهى دارد.

نخستین وظیفه بعد از ازدواج چیست؟

زن و شوهر باید در آغاز زندگى، فن همسردارى را بیاموزند و به مرحله عمل در آورند و اگر در این باره کوتاهى کنند، عواقب سوء آن را در آینده اى نزدیک مشاهده خواهند کرد. در آن زمان دیگر اصلاح، دشوار و چه بسا غیر ممکن خواهد بود.

لازم است یادآور شوم که دوران اول ازدواج، یعنى دو سه سال اول زندگى زناشویى، دوران بسیار حساس و مهم و در واقع خطرناک است; زیرا دختر و پسرى که زندگى جدید را آغاز مى کنند قبلاً براى همسردارى آماده نشده بودند. به این دلیل، برخورد آن ها غالباً حساب شده نیست، ناچارند آیین همسردارى را به وسیله تجربه و در طول سال هاى متمادى فراگیرند، و به تدریج خودشان را تعدیل کنند و با شرایط جدید تطبیق دهند. چون خام و بى تجربه اند ممکن است دست به اقدام خطرناکى بزنند و بنیاد خانواده را در معرض انحلال قرار دهند. چه بسیارند افرادى که در اثر عجله و لج بازیِ بى دلیل در سال هاى اول زندگى، بنیاد ازدواج خود را متلاشى نموده اند، در صورتى که اگر مقدارى صبر و بردبارى به خرج مى دادند، مى توانستند با تحمل هم زندگى را ادامه دهند.

بنابراین، به عروس و دامادهاى جوان توصیه مى کنم که دردوران اول ازدواج، صبر و عاقبت اندیشى بیش ترى از خود نشان دهند و تعادل اعصاب خویش را حفظ کنند و از هر گونه اقدام تندى جداً اجتناب نمایند و سعى کنند مشکلاتشان را با تفاهم و انصاف حل و فصل نمایند.

ادامه مطلب / دانلود

در این مقاله عناوینی از مهم ترین سوالات خواستگاری را برایتان بیان می کنیم که بخشی از آن گفته ی خودتان است. البته نوشتن لیستی که شامل تمام سوالات لازم برای شناسایی شریک آینده تان باشد غیر ممکن است زیرا تفاوت های فردی، شغلی، فرهنگی، اعتقادی و غیره در انسان ها باعث می شود یک نسخه ی واحد کارساز نباشد. می توان اصولی را بیان کرد که در فرهنگ ما برای داشتن زندگی موفق زناشویی لازم است اما شاید کافی نباشد.

مهم ترین سوالات روز خواستگاری

ابتدا زمانی که تصمیم می گیرید که خواستگاری را به خانه بپذیرید یا همراه خانواده به خواستگاری بروید، بهتر است کمی با خود خلوت کنید. واقع بینانه به خود و شرایط موجودتان نگاه کنید. خود را از نظر زیبایی،تحصیلات،شرایط مالی ، فرهنگ خانواده بسنجید. این کار برای سنجیدن توقعات خوداز زندگی و همسر آینده ،کمک خواهد بود.

بهتر است علاوه بر شناخت بیشتر از شرایط فعلی تان، آرزوها و انتظاراتتان راجع به زندگی زناشویی را مشخص کنید. در خلوت خود شعار ندهید. اینکه معیار های صحیح چیست با این که معیار های شما چیست متفاوت است .ممکن است شما بر اساس معیار هایی صحیح انتخاب کنید اما در زندگی آینده چون این معیار ها برایتان درونی نشده و فقط جنبه ی شعار داشته، دچار مشکل شوید.

پس نگاهی واقع بینانه به شرایط موجود و خواسته های آینده بسیار مهم است. وقتی به یک ارزیابی صحیح رسیدید، دست به کار شوید. لیستی برای خود تعیین کنید و البته باید یاد آور شوم سوالات استاندارد، با جواب های مشخص وجود ندارد و جوابی متفاوت از آنچه شما فکر می کردید به یک سوال نباید باعث شود نظر شما منفی گردد. خیلی از پاسخ ها خود باعث سوال دیگری می شوند و مهم این است که شما در آن زمان بتوانید به خوبی و البته صادقانه گفتگو کنید.

سوالات کلی برای شروع خوب است اما خیلی تعیین کننده نیست زیرا سوال کلی جواب کلی هم دارد و به شناخت بیشتر کمک نمی کند.

بعضی از سوالاتی که در زیر آمده در صورت آشنایی قبلی با فرد برای مثال فامیل بودن نیازی به پرسیده شدن ندارد و برخی برای شما حائز اهمیت نیست. پس سوالات زیر را به عنوان چند پیشنهاد مطالعه بفرمائید.

بیوگرافی خوتان را بگوئید: (سن، تحصیلات، شغل، تعداد فرزندان خانواده، وضعیت پدر و مادر، خواهر و برادر ها، این که چندمین فرزند خانواده است)

علت اینکه تصمیم به ازدواج گرفتید چیست؟ (خواست خانواده ، فشار فرهنگی یا نیاز شخصی)

در زندگی چه هدفی را دنبال می کنید؟ چند تا از سر فصل های مهم در آینده تان چیست؟(برای مثال گرفتن بورسیه، موفقیت در زمینه ی ورزش و..)

چه ملاک هایی برای خوشبختی دارید؟

مسائل اقتصادی همسر و خانواده ی او چقدر برایتان مهم است؟

بعد از ازدواج چقدر مایل به ارتباط با خانواده ی همسرتان هستید؟

دوست دارید همسرتان با خانواده ی شما تا چه حد صمیمی باشد؟

در تصمیم گیری ها اهل مشورت هستید؟

آیا خانواده و دوستانتان در تصمیماتتان دخیل هستد؟ در آینده همسرتان چطور؟

اگر اختلاف نظری بین همسر و خانواده تان ایجاد شد ،چگونه آنرا رفع می کنید؟

خانواده ی خود را سنتی می دانید یا مدرن؟ می خواهید چطور خانواده ای تشکیل دهید؟

نظرتان راجع به مرد سالاری و زن سالاری چیست؟

تکلیف مدیریت خانه چه می شود؟

درزمان وقوع اختلاف نظر، اگر با گفتگو به نتیجه نرسیدیم ، چه کسی نظر آخر را بدهد؟

چه عقیده ای در باره ی مدیریت اقتصادی خانه دارید؟

تعریف تان از صرفه جویی چیست؟

چقدر اهل پس انداز هستید؟

چقدر دوست دارید صاحب فرزند شوید؟

در تربیت فرزندان، چقدر اختیارات را به همسرتان واگذار می کنید؟

همسر

تا چه حد به اعتقادات مذهبی پایبند هستید؟

از نظر دیگران فرد مذهبی هستید؟

تعریفتان از حجاب چیست؟ (چادر، مانتوی پوشیده ،چادر ملی ،بلوز و شلوار و روسری و ..)

در رفتار با نامحرم چه روشی دارید؟

خودتان در محل کار وخانواده، با نامحرم چگونه رفتار می کنید؟

از همسرتان تو قع دارید چگونه رفتار کند؟

با کار کردن خانم ها موافقید؟ چه نوع کاری؟ (مخصوص خانم ها)

دوست دارید در آینده شاغل باشید؟ (مخصوص آقایان)

آیا همسرتان باید برای هر کاری از شما اجازه بگیرد؟

اهل مطالعه هستید یا نه ؟ اگر بله در چه موضوعاتی؟

آیا فیلم دیدن را دوست دارید؟ زیباترین فیلم هایی که تا کنون دیده اید، کدامند؟

رابطه تان با دنیای مجازی و اینترنت چگونه است؟

اگر اهل استفاده از اینترنت هستید، بیشتر به سراغ چه موضوعات و سایت هایی می روید؟

با چت کردن چه میانه ای دارید؟

تا به حال به چه کارهایی اشتغال داشتید؟

از کاری که می کنید ،راضی هستید؟

رابطه تان با همکارانتان چطور است؟

حتما راجع به خط مشی سیاسی و اعتقادات خود صراحتا صحبت کنید و از او سوالات کاملی بپرسید چون ممکن است در آینده به مناسبت های مختلف، اختلاف عقیده ی سیاسی دیگر شرایط زندگی تان را تحت تاثیر قرار دهد.

با جشن عروسی موافقید؟ تا چه حد موافق خرج کردن برای مراسم هستید؟

آیا در باره ی مهریه نظر خاصی دارید؟

رسم و رسوم خاصی هست که خانواده تان برایشان خیلی مهم باشد؟

چه نوع تفریحاتی را دوست دارید؟

بعد از ازدواج با دوستانتان تا چه حد رفت و آمد می کنید؟

دوست دارید همسرتان اهل معاشرت با دوستان باشد یا نه؟

این ها بخشی از اطلاعاتی است که ما از همسر آینده مان نیاز داریم اما همه ی آن نیست. تحقیق، مشاوره می تواند بسیار موثر باشد. به خدا توکل کرده و سعی کنید بهترین انتخاب را داشته باشید زیرا هرچند دین ما در صورت اختلاف امکان جدایی را قرار داده است اما مشکلات پس از آن به قدری زیاد است که بهرین راه پیشگیری از طلاق با انتخاب صحیح است.

خوش بخت و موفق باشید.

ادامه مطلب / دانلود
آمارهای ازدواج طی چند سال اخیر حاکی از آن است که بخشی از فرهنگ ازدواج در ایران دست‌خوش تغییر شده و برای بخشی از پسران جامعه ایرانی این مسئله که همسرشان حتماً از خودشان چند سالی کوچک‌تر باشد، حائز اهمیت نیست.
چه پسرانی با دختر بزرگتر از خود ازدواج می‌کنند؟
انگیزه‌های ذهنی- روانی پسران برای ازدواج با دختران بزرگ‌تر

در جامعه امروز ازدواج‌هایی با فاصله سنی معکوس، یعنی بزرگ‌تر بودن زن از مرد بسیار زیاد شده است. معمولاً مردها از اقدام به چنین

ازدواج‌هایی انگیزه‌هایی دارند از قبیل؛ داشتن پشتوانه‌ای قوی در همه مسائل تا بتوانند روی نظر و فکرش حساب کنند و خود را به دست تجربه او بسپارند. گاه انگیزه دریافت محبت مادرانه هم این مردان را جذب زنانی می‌کند که فاصله سنی‌های چشم‌گیری با خودشان دارند.

به‌طور کلی افرادی که به ازدواج با زنی بزرگ‌تر از خود اقدام می‌کنند را می‌توان در چند گروه دسته‌بندی کرد:

** یک دسته مردانی هستند که اعتماد به نفس پایینی دارند و در زندگی نیازمند حمایت‌های اطرافیان به خصوص خانواده مثل پدر و مادر و در نهایت همسر هستند؛ اگر چه غرور مردانه آنها اجازه نمی‌دهد تا به صورت مستقیم این نیاز خود را اظهار و آشکارا بیان نمایند و از اطرافیان کمک بخواهند، اما آنها به صورت غیرمستقیم و از طرق مختلف حمایت فرد مقابل را جلب نموده و با چنین ازدواج‌هایی سعی می‌کنند همسرشان را با روش‌های غیرملموس برای ارائه کمک و پشتیبانی خود تشویق نمایند و نکته شایان توجه در باره گروه‌هایی این چنینی از مردان این است که معمولاً پس از ارائه خدمات همسر، دلخوری خود را به عناوین مختلف مبنی بر گرفتن استقلال و آزادی، ایجاد محدودیت و… به همسرشان ابراز می‌دارند.

** گروه دیگر، مردانی هستند که نتوانسته‌اند بخش والد و بالغ خود را رشد دهند و به‌خوبی از عهده مسئولیت‌های زندگی‌شان برنمی‌آیند. این مردان برای اداره امور شخصی خود نیازمند کمک هستند؛ چراکه بدون کمک نمی‌توانند کارها را به ثمر برسانند و از مهارت‌های یک زندگی معمولی محروم خواهند ماند. آنان اغلب از کودک بی‌تدبیر و احساساتی و بی‌تأمل وجودشان استفاده می‌کنند و با شکست‌های پی‌درپی روبه‌رو می‌شوند. به همین دلیل عادت کرده‌اند تا برای مواجه نشدن بیشتر با نتایج نامطلوب، همواره از شخصی کمک بگیرند و حمایتش را بطلبند که می‌توان گفت این شخص در دوران مجردی، مادر و در دوران تأهل، همسر آنهاست.

** گروه سوم، را مردانی تشکیل می‌دهند که مادرانی قدرت‌طلب دارند و همواره در زندگی آموخته‌اند که برای کلیه امور با نظر و تصمیم‌های او هماهنگ باشند و طبق میل و اراده مادرشان رفتار کنند. در نظر این مردان، زنان مدیریت اصلی خانه را بر عهده دارند و تصمیم‌گیرنده نهایی آنها هستند. بنابراین در گستره زیادی از زندگی خود اختیارات فراوانی را به همسرشان می‌سپارند. در زندگی این مردان زن‌سالاری عمیقی حاکم است. افرادی که در این دسته قرار می‌گیرند با چنین ازدواج‌هایی سعی می‌کنند همسرشان را با روش‌های غیرملموس برای ارائه کمک و پشتیبانی خود تشویق نمایند.

انگیزه‌های مالی، اجتماعی و جمعیت‌شناختی روی آوردن جوانان به این نوع ازدواج

اما در کنار دلایل روان‌شناختی ازدواج پسران با دختران بزرگ‌تر از خود، باید به یاد داشت که انگیزه‌های دیگری نیز به تشویق پسران به این امر دامن می‌زند.

ازدواج‌هایی که امروزه میان پسران کوچک‌تر با دختران بزرگ‌تر صورت می‌گیرد، مانند ازدواج زنان جوانی است که با مردان مسن‌تر با اختلاف سنی زیاد انجام می‌گرفته و می‌گیرد. معمولاً دلیل این ازدواج‌ها وضعیت خوب اقتصادی مردان است که زنانی حاضر می‌شوند با تفاوت سنی زیاد با آنها ازدواج کنند. گرچه این قضیه همیشه استثنائاتی نیز داشته و گاهی ناشی از جهل خانواده‌ها بوده است.

همچنین پدیده‌ای که امروزه در مورد ازدواج دختران بزرگ‌تر با پسران کوچک‌تر شاهد آن هستیم، ناشی از بهم ریختگی بازار کار و درآمد برای زنان و مردان است. بیکاری مردان مسئله‌ای است که منجر به این مبادله اقتصادی و اجتماعی شده است؛ یعنی این مردان ترجیح می‌دهند با دخترانی که مسن‌تر هستند، اما شاغلند و یا به طور کلی دارای وضعیت اقتصادی خوبی هستند، ازدواج کنند. این همان مبادله میان سن و وضعیت شغلی و درآمد و مانند ازدواج مردان با دختران بسیار کوچک‌تر از خودشان است.

این نوع ازدواج‌ها در درازمدت به نفع زنان نیست؛ چراکه با توجه به از دست رفتن سرمایه فیزیکی زن نسبت به مرد، مرد این خانواده‌ها ممکن است مورد توجه قرار گرفته و زندگی بیشتر در معرض خطر است.

در میان این نوع از ازدواج‌ها شاهد تعداد زیادی از ازدواج‌هایی با فاصله سنی بسیار کم (مردانی که فقط 1 یا دو سال از همسر خود کوچک‌تر هستند) هستیم، که این دسته معمولاً بیشتر به دلایل جمعیتی به این نوع از ازدواج‌ها روی می‌آورند. در واقع انفجار جمعیتی دهه 60 و برهم خوردن نسبت‌های جنسی، باعث شده که دختران و پسران در این گروه‌های سنی، بعضاً به همسن‌همسری روی بیاورند و لزوماً نتوانند همسر مورد نظر خود را از بین دختران کوچک‌تر یا پسران بزرگ‌تر پیدا کنند. به همین دلیل در این میان برخی نیز دارای اختلاف سن یکی دو سال هستند و دختر از پسر بزرگ‌تر است. همچنین این دختران نیز بر همین اساس نسبت به این ازدواج‌ها تمایل نشان می‌دهند.

در واقع این ازدواج‌ها ناشی از بر هم خوردن نسبت‌های سنی، تحصیلی و شغلی جوانان دهه 60 است که امروزه در امر ازدواج خود را نشان داده است. اما وقتی این فاصله سنی از 3 و 4 سال می‌گذرد و بیشتر می‌شود و بعضاً به 10 و 20 سال هم می‌رسد، ناشی از همان مسائل اقتصادی و وضعیت برتر مالی دختر است که در واقع با فیزیک خوب پسر و سن کمتر وی مبادله شده است.

در این مبادله اقتصاد با سن و ظاهر، شاهد بازتولید همان وضعیتی هستیم که قبلاً در مورد دختران صدق می‌کرد و هنوز هم وجود دارد؛ یعنی دخترانی که به دلیل وضع مالی خوب یک مرد حاضر به ازدواج با وی با تفاوت سنی 20 و 30 سال می‌شدند و حتی حاضر بودند زن دوم شوند؛ مسئله‌ای که امروزه به پسران نیز تسری پیدا کرده است.

راهکارهای تداوم و پیشگیری از بروز اختلاف در این ازدواج‌ها چیست؟

در این‌گونه ازدواج‌ها باید به نکات زیر توجه کرد تا از بروز اختلاف و جدایی جلوگیری شود:

1- قدرت مدیریت را به مرد بدهید.

2- مردان خودساخته، می‌توانند مرکز ثقل خانواده باشند؛ اگر پسری در شرایط خاصی رشد کرده باشد، به طوری که متکی به خود و خودساخته باشد، به خانواده سرسپردگی و وابستگی مالی و فکری نداشته باشد، خوب فکر کند و عاقلانه تصمیم بگیرد. چنین فردی حتی اگر از همسرش کوچک‌تر باشد، باز می‌تواند زندگی را کنترل کند و مرکز ثقل یک خانواده شود.

3- رضایت خانواده‌ها مهم است.

4- زن باید دغدغه حفظ شادابی و جوانی خود را داشته باشد.

5- سن مناسب برای این نوع ازدواج برای پسران در بالای 25 سالگی است.

قطعا اگر پسر هستید و در سن 21-22 سالگی به سر می‌برید و تصمیم دارید با دختری در سن 24-25 سال ازدواج کنید؛ در حال اقدامی ‌پر چالش و خطرناک هستید. دختر و پسر در این مقطع سنی بسیار لجوج و منفعت‌گرا هستند. پسران در این سنین هنوز در حال و هوای نوجوانی به‌سر می‌برند، اما دختران در سن 24-25 سالگی وارد سن بزرگسالی شده و بلوغ فکری و عقلی‌شان تکمیل شده است، اما اگر همین تفاوت سنی 3 تا 4 سال در سال‌های بعد اتفاق بیفتد، مثلاً دختر 29 ساله باشد و پسر 26 ساله این تناسب و هماهنگی بهتر انجام می‌شود و اختلافات زن و شوهر در شروع زندگی کمتر خواهد بود.

6- زن باید ادبیات آمرانه خود را تصحیح کند.

7- توجه و محبت مرد به زن ضروری است.

8- حفظ حریم مبتنی بر احترام.

9- مادر همسرتان نباشید.

10- صحبت همسرتان را قطع نکنید.

ادامه مطلب / دانلود
اگر یکی از مردهای فامیل تان شکست خورده از خواستگاری برگشته، خواندن این صفحه را به او پیشنهاد کنید. محققان می گویند نه شنیدن از یک زن، همیشگی نیست. از نظر آنها کافی است کمی شانس با مرد خواستگار همراه باشد و زن رویاهایش، تا 10 سال دیگر ازدواج نکند.
معیارهای زنان برای ازدواج در سنین متفاوت

چرا که به گفته پژوهشگران، نظر زن ها در مورد ازدواج هر ده سال یک بار زیر و رو می شود و ممکن است زنی که در دهه سوم زندگی اش به یک خواستگار نه گفته، ده سال بعد پشیمان شود و تصمیم بگیرد با همان مرد ازواج کند. دیلی میل می نویسد مردها در دنیای زنان به 5 دسته تقسیم می شوند و خانم ها هر 10 سال یک بار، آرزوی ازدواج با یک گروه از این افراد را در سرشان می پرورانند. اگر هنوز هم نمی توانید چنین ادعایی را باور کنید، این مطلب را تا انتها بخوانید.

18تا 24 سالگی: مرد باید خوش تیپ باشد

خانم ها در این سنین احساساتی ترند و بیشتر به دنبال یک همدم و همفکر می گردند اما هرگز از اصل خوش تیپ بودن کوتاه نمی آیند. از نظر زنی که 18 تا 24 سال دارد، همسر ایده آل باید:

– موسیقی را که او می پسند دوست داشته باشد.

– عاشق کتاب ها و فیلم هایی باشد که او دوست دارد.

– ظاهری امروزی داشته باشد و یک سر و گردن از آنها شیک تر باشد.

اولین دلیلی که یک زن 18 تا 24 ساله را به بله گفتن ترغیب می کند، تصور مثبت دیگران نسبت به خواستگارش است. برای دخترها در این گروه سنی، قضاوت دوستان از هر چیزی مهمتر است. آنها دوست دارند وقتی با مردی ازدواج می کنند، حیرت و حتی حسادت را در چشم دوستانشان ببینند و به آنها فخر بفروشند. بررسی ها ثابت کرده است که 47 درصد زنان 18 تا 24 ساله، دوست دارند با کسانی ازدواج کنند که دوستانشان آنها را تایید می کنند.

25 تا 34 سالگی: مرد باید همه فن حریف باشد

خانم ها در این سنین به موقعیت اجتماعی شان اهمیت می دهند و در آرزوی ازدواج با مردهای موفق و تاثیرگذار هستند. از نظر زنی که 25 تا 34 سال دارد، همسر ایده آل باید:

– ظاهری جذاب و اندامی متناسب داشته باشد.

– جاه طلب و بلندپرواز باشد.

– در محیط کاریش مهره ای تاثیرگذار باشد.

زنان در این سنین به کارشان به عنوان یکی از مهمترین داریی های زندگی شان نگاه می کنند. به همین دلیل دوست دارند با مردهایی ازدواج کنند که به پیشرفت شغلی شان کمک می کنند. گرچه زنان 25 تا 34 ساله هم دوست دارند با مردی ازدواج کنند که به خاطر ظاهر خوبش حرفی برای گفتن دارد اما در کنار مهم دانستن تیپ و قیافه، به جایگاه اجتماعی هم اهمیت زیادی می دهند.

35 تا 44 سالگی: مرد باید خوش اخلاق باشد

محققان می گویند خانم ها در این سنین به خلق و خو اهمیت زیادی می دهند و کمتر از یک درصد خانم ها در این سنین حاضرند با مردهای بد اخلاق ازدواج کنند. از نظر زنی که 35 تا 44 سال دارد، همسر ایده آل باید:

– رفتار و ویژگی های شخصیتی شایسته ای داشته باشد.

– از او بزرگتر باشد.

– کوله باری از تجربه داشته باشد.

73 درصد خانم ها در این دوره سنی دوست دارند با مردی که حداقل 5 سال از آنها بزرگتر است ازدواج کنند. مردهایی که در شغل شان به جایگاه مناسبی رسیده اند، تعادل روانی دارند، موفق هستند و تجربه های زیادی دارند، جذابترین مردها از نظر این گروه از زنان به شمار می آیند.

45 تا 54 سالگی: مرد باید جوان باشد

خانم ها در این سنین به منطق و خرد خود می بالند و دوست دارند شریکی برای سال های میانسالی شان پیدا کنند. به همین دلیل از اینکه در جستجوی همسر باشند هراسی ندارند. از نظر زنی که 45 تا 54 سال دارد، همسر ایده آل باید:

– درآمد بالا و وضعیت اقتصادی ایده آلی داشته باشد.

– به او احساس امنیت بدهد.

– کوچکتر از او باشد.

امنیت برای این خانم ها در این دوره مهمترین اصل است. 95 درصد آنها می گویند به دنبال همسری می گردند که این احساس را در آنها ایجاد کند. مردی که از نظر مالی قوی باشد، می تواند تا اندازه ای به همسرش احساس امنیت بدهد اما گذشته از این موارد، بررسی ها نشان داده که اغلب خانم ها در این محدوده سنی، دوست دارند با مردانی که تا 5 سال از آنها کوچکترند ازدواج کنند.

بالای 55 سال: مرد باید جوک بگوید

خانم ها در این محدوده سنی به دنبال دلخوشی می گردند و دوست دارند با کسی زیر یک سقف زندگی کنند که خستگی شان را بگیرد و حالشان را خوب کند.  از نظر زنی که بیشتر از 55 سال دارد، همسر ایده آل باید:

– باهوش باشد.

– ارزش هایش مشابه ارزش های او باشد.

– شوخ طبع و سرگرم کننده باشد.

حال خوب برای این گروه از خانم ها حرف اول را می زند. به همین دلیل ازدواج با مردی که احساس مشابهی با آنها دارد و با شوخ طبیعی هایش خانه را شاد و سرشار از هیجان می کند، می تواند امیدی دوباره را به زنگی شان بیاورد.

گذشته از تمام این موارد، خانم ها در این محدوده سنی هنوز هم به رابطه زناشویی اهمیت می دهند و 45 درصد آنها معتقدند چنین رابطه ای، یکی از موضوعات مهم بعد از ازدواج است.

ادامه مطلب / دانلود
چه بپذیرید و چه نه، هر اتفاقی بهاری دارد و بهار ازدواج هم گل سال های جوانی، یعنی دهه سوم یا اوایل چهارمین دهه زندگی است.

دخترانی که از ازدواج می‌ ترسند بخوانند!

نمی گوییم تمام زوج هایی که قبل یا بعد از این سن به خانه بخت رفته اند، شکست خورده برگشته اند اما این واقعیت را هم انکار نمی کنیم که آنها لذت چند سال بیشتر خوشبخت بودن در کنار یک شریک واقعی را از دست داده اند. نگاهی به شناسنامه تان بیندازید. اگر بیش از تعداد انگشتان یک دست از این دهه بهاری گذشته است باید به شما هشدار دهیم.

زمان شما برای تجربه یک آرامش متفاوت هر روز کمتر می شود. پس تا دیر نشده، یک بار این مطلب را مرور کنید و ببینید که در گروه کدام یک از زنان ازدواج گریز جا می گیرید.

قصه‌های شکست، دیده و شنیده‌اید

هم دیده‌اید و هم شنیده‌اید که زندگی بعضی از زوج‌ها یا به طلاق رسمی رسیده است یا طلاق عاطفی! می‌ترسید به روز دیگران بیفتید و مبتلا به دردشان شوید! پس دور ازدواج را خط قرمز می‌کشید. این ساده‌ترین راه نیست؟

راه‌ حل

چشم‌هایتان را بشوئید و جور دیگر نگاه کنید. فقط کافی است مدبرانه و عاقلانه انتخاب کنید و تجربه زندگی خود را بالا ببرید. بهتر است دست به کار شوید، مهارت‌های همسرداری را بیاموزید و فنون حل مسئله و مدیریت بحران را فرا‌گیرید.

از زمین خوردن می‌ترسید

همه زن ها به یک شکل به شکست عاطفی پاسخ نمی دهند. برخی زود فراموش می کنند و سرگرم کار و زندگی می شوند اما برای بعضی ها فراموشی کار سختی است. آنها روی نام عشق برچسبی منفی می چسبانند و تصمیم می گیرند دیگر سراغش نروند. شما هم یکی از این دو دسته اید؟

راه‌ حل

اگر بیش از شش ماه است که جدایی را پشت سر گذاشته اید و هیجان های منفی تان تا حدودی فروکش کرده است، می توانید با مشاوره و واکاوی ارتباط قبلی، نقش خودتان را در بحران هایی که پشت سر گذاشته اید پیدا کنید. شاید شما به انتخابی نامناسب دست زده بودید و شاید هم در زمان نامناسب و در مکان نادرست در یک رابطه قرار گرفته بودید. از قانون همه یا هیچ استفاده نکنید و با تعمیم دادن تجربه هایتان به موقعیت های دیگر، خود را از لذت عاشق شدن و زندگی در کنار فردی که می تواند به شما آرامش دهد محروم نکنید.

وقتی حس تعهد کم‌رنگ است

گاهی گمان می‌کنید شما حتی نمی‌توانید با خودتان کنار بیائید و وظایف مربوط به خودتان را انجام دهید، چه برسد که بخواهید یکی دیگر را رتق‌و‌فتق کنید، در مقابلش از خودگذشتگی نشان دهید، آرزوهایش را برآورده کنید، خلاصه آن‌که همسرداری کنید! بی‌رودربایستی شما از متعهد شدن می‌ترسید.

راه‌ حل

منتظر معجزه و یا زمان مناسب و یا خاص نباشید. سعی کنید نسبت به خودتان متعهد شوید! آستین بالا بزنید و برای پذیرش مسئولیت، کاری کنید. در اولین گام توانایی‌هایی خود را بشناسید و نقاط ضعف‌تان را کشف کنید. با اطلاع از ویژگی‌های مثبت و منفی خود خواهید توانست مهارت‌های جدیدی یاد بگیرید. در دومین گام، با زنانی که ازدواج موفق داشته‌اند، هم‌کلام شوید و از آنان راجع به مسئولیت‌های یک زن متعهد و وظیفه‌شناس پرس‌و‌جو کنید

منتظر گزینه‌های بهترید

اگر با وجود روبرو شدن با مردانی که گمان می کردید توان خوشبخت کردنتان را داشته اند، باز هم به خاطر از دست ندادن گزینه های بهتری که احتمالا در آینده سراغتان می آیند، پاسخ منفی داده اید، به شما مشاوره با یک روانشناس را توصیه می کنیم. چرا که این مدل تفکر می تواند زمینه بروز وسواس فکری در شما باشد.یادتان نرود که در هر زمینه ای ممکن است انتخاب بهتری وجود داشته باشد.

راه‌ حل

به جای چنین فکر و خیال های بی نتیجه ای، بهتر است نیازهایتان را خوب بشناسید و نسبت به جنسیت روانی خود و جنسیت روانی جنس مخالف، اطلاعات مفیدی به دست بیاورید. هنگامی که بعد از ایجاد شناخت مناسب دست به انتخاب بزنید و گزینه پیش رو ا برای ازدواج با خود مناسب ببینید، دیگر جای نگرانی باقی نخواهد ماند. پس عجله نکنید و با شناخت و گام به گام جلو بروید. از همه مهمتر این است که مسئولیت این تصمیم را به عهده بگیرید و با یک بام و دو هوا بودن،خود را در شک و شبهه نگه ندارید.

زیاد از حد عشق کارید

شاید شما آنقدر غرق مناسبات شغلیتان شده اید که نمیتوانید فکری اساسی برای زندگی عاطفیتان کنید. ممکن است فکر کنید هیچ چیز در دنیا شما را به اندازه پیشرفت کاری راضی نمیکند و البته احتمالا آنقدر غرق این تفکر شدهاید، که حتی فکر تغییر هم در سرتان چرخ نمیزند. نگاهی به محیط کارتان بیندازید. افرادی که مثل شما عشق کارند کم نیستند.

کسانی که حتی در چهارمین و پنجمین دهه زندگیشان، تنها با پروندههای روی میزشان زندگی میکنند. حالا کمی دقیقتر به آنها نگاه کنید. آیا واقعا این افراد خوشبخت و راضی هستند؟

راه حل

شمایی که کارتان همه زندگیتان بوده، قرار نیست یک شبه خانهنشین شوید. پس باید مردی را انتخاب کنید که توان پذیرش محدودیتهای شما را داشته باشد. او باید با نوع کار شما و شرایطی که دارید آشنایی داشته باشد تا بتواند تصویر دقیقی نسبت به مشکلات احتمالی که در این مسیر پیش میآید را در ذهنش شکل دهد.

اگر نمیخواهید که در میانه راه هم خودتان و هم او را ناامید کنید پس سعی کنید تصویری دقیق از اهداف و شرایطتان را برای خواستگارتان شکل دهید و قبل از هر تصمیمی، ببینید که چقدر اهدافتان در یک راستا هستند و تا چه حد میتوانید با محدودیتهای یکدیگر کنار بیایید. البته این تمام ماجرا نیست.

شما نمیتوانید بدون هیچ تغییری پیش بروید و تنها انتظار داشتهباشید که همسر آیندهتان شما را درک کند. شما باید بپذیرید که بعد از ازدواج، شرایط کاریتان هم شکل دیگری بهخود میگیرد و شما دیگر نمیتوانید تمام لحظههای زندگیتان را با پروندههای کاریتان بگذرانید.

دخترانی که از ازدواج می‌ ترسند بخوانند!

لذت مجردی، شیرینی دیگری دارد

آسایش و آرامش خانه پدری با هیچ‌چیز قابل مقایسه نیست. می‌خواهید تا آن‌جایی که ممکن است از آن لذت ببرید و استفاده کنید. نمی‌خواهید خیلی زود خود را اسیر مسئولیت ازدواج کنید و با نگرانی‌های ممکن‌الوجود آن خود را بیازارید؛ به دیگر سخن، از مصائب تاهل می‌ترسید.

راه‌ حل

بپذیرید لذت بردن از مجردی طرز‌ فکر امروز شماست‌، ممکن است چند سال بعد آرزوی تاهل داشته باشید، اما بسیار دیر شده باشد. بدانید بسیاری مثل شما اندیشیده‌اند ولی اکنون پشیمانند. سبک زندگی آزادانه و غیر‌معقول خود را سر و ‌سامان دهید و اندکی خود را محدود کنید، چرا که محدودیت منطقی، شرط اول در ازدواج است. وظیفه‌شناسی و متعهد بودن را تمرین کنید. این تغییر را هر چه سریع‌تر تا دیر نشده، شروع کنید.

با خانواده‌تان کنار نمی‌آئید

خانواده‌تان پرتوقع هستند و مدام شما را وارد رقابت با دیگر دختران دم‌بخت فامیل می‌کنند؟ ممکن است در مورد ازدواج و معیارهای انتخاب همسر دیدگاهی متفاوت از خانواده داشته باشید! و به هزاران دلیل دیگر می‌ترسید و نمی‌توانید به خواستگاران‌تان جواب «بله» بدهید.

راه‌ حل

اگر چه ممکن است مرد رویاهای شما با مرد رویایی که خانواده‌تان ترجیح می‌دهند توفیر بسیاری داشته باشد، اما هرگز به انتخاب فردی که تنها مورد تائید خانواده‌تان است بله نگوئید، این شمائید که قرار است با خواستگارتان زیر یک سقف بروید نه خانواده‌تان. برای مقابله با این مشکل، سعی کنید آگاهانه انتخاب کنید و جایی برای شک و شبهه خانواده باقی نگذارید. در صورت مخالفت منطقی و با دلیل و برهان، آن را پذیرا باشید و دوباره با نگاهی عمیق‌تر خواستگارتان را بکاوید. اما در صورت سخت‌گیری و بهانه‌گیری، پای انتخاب‌تان بایستید. اما بدون تنش و با جملات منطقی و یا حتی متوسل شدن به فردی عاقل و بالغ از انتخاب‌تان دفاع کنید.

فیلترهای‌ محدود‌کننده دارید

معیارهای سفت و سختی دارید چون نمی‌خواهید بی‌گدار به آب بزنید. می‌ترسید با انتخاب‌تان مورد تمسخر دیگران قرار گیرید. به دنبال کسی هستید که گل بی‌خار باشد و دیگران او را برترین ببینند و بدانند. این مسئله انتخاب‌تان را سخت‌تر کرده و دل‌تان را ناراضی به هر کس!

راه‌ حل

این درست است که نباید به هر کسی بله بگوئید. اما باید بدانید همسر آینده شما، انسانی است با ویژگی‌های مثبت و منفی همچون خود شما. خود و معیارهای‌تان را بشناسید. در گام بعدی معیارهایی که شما را تا همین امروز تنها نگه داشته است، از نظر بگذرانید. سپس فهرست معیار انتخاب‌تان را از ویژگی‌هایی که می‌توانید از آنها چشم‌پوشی کنید، پاک‌سازی کنید. حالا وقت آن است که خواستگارتان را با معیارهای جدید بررسی کنید اگر 50 درصد شرایط را دارد، بهتر است کمی بیشتر در مورد این انتخاب فکر کنید.

ادامه مطلب / دانلود
باورهای نادرست درباره ازدواج، یکی دوتا نیستند و معدودی که به آن اشاره شد، تنها مشتی نمونه خروار است. در «ازدواج و سلامت جنسی» این هفته، نگاهی می‌اندازیم به برخی از رایج‌ترین باورهای نادرست درباره ازدواج.

رایج‌ترین باورهای نادرست درباره ازدواج

ازدواج کند، خوب می‌شود!

یکی از باورهای نادرست درباره ازدواج این است که ازدواج می‌تواند به بهبود بیماران روان‌پزشکی کمک کند. منشاء شکل‌گیری این باور، این تصور نادرست است که مشکلات جنسی، علت بروز بیماری‌های روان‌پزشکی هستند بنابراین اگر فرد از نظر جنسی ارضا و خلاء ناشی از نیاز جنسی او پر شود، شفا خواهد یافت!

معمولا خانواده‌هایی که چنین باور نادرستی دارند، فرزندان بیمار خود را به ازدواج تشویق می‌کنند و اگر در این کار موفق نشوند، به زور و اجبار متوسل خواهند شد درحالی که بروز بیماری‌های روان‌پزشکی علل متعددی دارند؛ عوامل ژنتیکی، تجربه‌های زندگی، یادگیری و عوامل اجتماعی می‌توانند دست به دست هم دهند و باعث بروز بیماری شوند. دارودرمانی و روان‌درمانی بهترین گزینه‌های درمانی هستند، نه ازدواج.

ازدواج نوعی تغییر است و هر تغییری چه مثبت و چه منفی، استرس‌زاست. ازدواج به‌عنوان تغییری مثبت و مهم، فشار روانی زیادی به بار می‌آورد. اگر والدین با این دید به ازدواج نگاه کنند، متوجه خواهند شد ازدواج نه‌تنها به درمان بیماری‌های روانی کمکی نمی‌کند بلکه به عنوان یک عامل استرس‌زا می‌تواند این بیماری‌ها را تشدید کند بنابراین اگر قرار است ازدواجی انجام شود، بهتر است زمانی باشد که بیماری روانی فرد درمان شده باشد. در این‌گونه موارد برای ازدواج فرد بهتر است نظر نهایی درمورد بهبود بیمار را پزشک اعلام کند، نه خانواده‌.

قیافه عادی می‌شود!

خیلی‌ها به دختر و پسری که در شرف ازدواج هستند، می‌‌گویند: «قیافه را جدی نگیر»، «قیافه اصلا مهم نیست چون پس از گذشت زمان برایت عادی می‌شود». البته این درست است که معیارهای زیبایی نسبی هستند و هرکس بنا به سلیقه شخصی خود معیارهای متفاوتی دارد. این هم درست است که اگر زیبایی و جذابیت جسمانی به عنوان مهم‌ترین ملاک یا تنها ملاک مدنظر قرار گیرد، انتخاب همسر مشکل خواهد بود. اما نباید منکر این حقیقت شد که زوج‌ها باید تا اندازه‌ای برای هم جذابیت داشته باشند و به اصطلاح ظاهر همدیگر را بپسندند تا به ازدواج با هم رغبت پیدا کنند. گرچه این باور که با گذشت زمان، قیافه و زیبایی طرف مقابل عادی می‌شود، تا اندازه‌ای درست است؛ اما نکته‌ای که باید به آن توجه داشت، این است که چهره زیبا و جذاب به مرور عادی می‌شود درحالی که چنین چیزی در مورد قیافه زشت صدق نمی‌کند.

با چادر سفید برو با کفن بیا

بسیاری از والدین در شهرها و روستاهای کشورمان هنوز هم به این باور پایبندند که اگر دختری را با چادر سفید به خانه بخت فرستادند، باید به هر روشی با هر موقعیت دشواری کنار آید و فقط مرگ باید او و همسرش را جدا کند. این اعتقاد نادرست در بسیاری از مواقع باعث می‌شود عروس در یک وضعیت نابسامان و آزاردهنده، تنها راه نجات خود را خودکشی، خودسوزی، ‌فرار از خانه یا تسلیم و پذیرفتن این نوع زندگی بداند.

تا عاشق نشدی، ازدواج نکن!

ابتدا لازم است بین عشق و علاقه تفاوت قائل شد. عشق، به معنای علاقه شدید و خواستن بی‌اندازه‌، توام با شیفتگی نسبت به طرف مقابل است. چنین چیزی می‌تواند به احساسات خوشایندی مانند تعلق، لذت، شعف و سرخوشی منتهی شود. توجه بیش‌ازحد به عشق، مانع دیدن واقعیت‌ها می ‌شود. افراد عاشق اغلب تحت‌تاثیر عواطف مثبت و شدید و خطاهای شناختی، دچار تحریف اطلاعات می‌شوند.

رایج‌ترین باورهای نادرست درباره ازدواج

در چنین وضعیتی برخی اطلاعات مربوط به معشوق رنگ می‌بازند، برخی پررنگ‌تر و برخی کمرنگ می‌شوند. درنتیجه می‌توان گفت عشق قبل از ازدواج می‌تواند تا اندازه‌ زیادی مشکل‌آفرین باشد درحالی که علاقه‌مندی قبل از ازدواج مانعی ایجاد نمی‌کند. چه بسا افرادی که به دیگری علاقه‌مند هستند اما با وجود علاقه از توانایی قضاوت درست برخوردارند یعنی طرف مقابل را با امتیازها و ضعف‌هایش در نظر می‌گیرند. این گروه می‌توانند انتخاب مناسبی داشته باشند.

شانس فقط یک بار در خانه را می‌زند!

اعتقاد به این باور نادرست باعث می‌شود فرد در فرایند تصمیم‌گیری، تحت فشار الزام درونی «شانس» قرار گیرد زیرا داشتن چنین باوری همواره این احساس را در فرد ایجاد می‌کند که مبادا با رد کردن پیشنهاد ازدواج فرد موردنظر، شانس ازدواج را برای همیشه از دست بدهد…

ترس و اجتناب حاصل از اعتقاد به این باور، باعث می‌شود فرد عجولانه به کسی که شناخت کافی از وی ندارد، پاسخ مثبت بدهد زیرا نگران است این موقعیت را از دست بدهد و مورد مناسبی هم سر راهش قرار نگیرد.

ادامه مطلب / دانلود

یک جامعه شناس معتقد است: سخت گیری‌های غیرمسئولانه جوانان سبب شکل‌گیری نگرش منفی در ازدواج می شود.

آیا ازدواج کردن ریسک است؟

ابراهیم اندرخورا اظهار کرد: خانواده و نگرش‌های غالب و حاکم بر آن، باورهای شخصیتی و تجربیات ادراکی و باورهای اجتماعی از عوامل تاثیرگذار بر بالا رفتن سن ازدواج جوانان محسوب می‌شود.

وی ادامه داد: با توجه به جایگاه انسانی، اخلاقی و از همه بالاتر جایگاه دینی ازدواج این سوال به ذهن خطور می کند که چرا ازدواج باید در نزد برخی به عنوان یک اقدام ریسک دار پرخطر و یک تصمیم پراضطراب و نگران کننده تلقی می‌شود و یا به زبانی دیگر چرا سن ازدواج افزایش یافته است.

این کارشناس مسایل اجتماعی تصریح کرد: خانواده به عنوان مهمترین رکن شکل گیری باورهای تربیتی و نگرش های انسانی بیشترین تاثیر را در شکل گیری این بحران اجتماعی دارد. شیوه و سبک برقراری ارتباط بین پدر و مادر، میزان آرامش، سلامت و عشق حاکم بر خانواده، شیوه گفتمان و انتقال اطلاعات در محیط خانواده، سبک تربیت فرزندان و بلوغ خانواده از عوامل تاثیرگذار در این امر است. جوان امروز اثرات و نتایج گذشته را به صورت ناخواسته در زندگی خود تجربه می‌کند.

اندرخورا خاطرنشان کرد: سخت گیری‌های غیرمسئولانه، شاخص‌های انتخاب احساسی و هیجانی، ایجاد موانع و مشکلات جدی برای جوانان از جمله وضع مهریه سنگین، برپایی مراسم‌های پرهزینه و تشریفات غیرضروری، همه و همه مسایل شکل گیری نگرش منفی جوان نسبت به ازدواج را رقم می‌زنند.

این جامعه شناس ادامه داد: تجربیات ارتباطی ناموفق، حضور در دنیای ارتباط مجازی، بحران‌های روحی جوانان، ترس و نگرانی از پذیرش مسئولیت‌ها، وجود روابط پوچ همراه با تزویر به جای روابط تمام عیار، رمانتیک و مشفقانه، افزایش تصورات عاقلانه و ارتقای تحصیلات، شغل و درآمد، دشواری انتخاب همسر با توجه به ملاک‌ها و شاخص‌های فردی از جمله عوامل تاثیرگذار بر افزایش سن ازدواج در جوانان به شمار می‌رود.

وی، افزایش آمار طلاق عاطفی و رسمی، اعتیاد به مشروبات الکلی و مواد مخدر، افزایش اختلالات و ناهنجاری های رفتاری و فیزیکی، بیکاری و نبود درآمد کافی و تمایل به زندگی مجردی را از دیگر عوامل تاثیرگذار بر بالا رفتن سن ازدواج جوانان دانست.

این استاد دانشگاه، بهترین سن برای ازدواج دختران را 19 تا 23 سالگی و پسران را 23 تا 25 سالگی عنوان کرد و افزود: این سن شناسنامه‌ای نیاز به بلوغ اجتماعی دارد که خانواده، جامعه و فرد در قالب یک مثلث ارتباطی تاثیرگذار در آن سهیم هستند.

وی با بیان اینکه ازدواج یک ضرورت و نیاز است که باید به آن توجه جدی شود، افزود: افزایش سن ازدواج به هر دلیل رابطه مستقیمی با افزایش اختلالات و مشکلات اجتماعی دارد که مستلزم توجه ویژه‌ای است.

ادامه مطلب / دانلود

همه دوست دارند ازدواج موفقیت آمیزی داشته باشند اما آمارهای بالای طلاق نشان می دهد که خیلی ها به این آرزویشان نمی رسند.

رازهای ازدواج پایدار

بنا نهادن خانواده شاد، سالم و موفق سه شرط دارد:

1- انتخاب مناسب همسر

2- آموزش مداوم

3- مشورت گرفتن هنگام ضرورت.

از میان این سه، انتخاب مناسب از همه مهمتر است. برای همسرگزینی درست و خردمندانه باید دو دسته معیار را در نظر گرفت و با دقت آنها را سنجید.

دسته اول «معیارهای هماهنگی» نام دارند که شامل ظاهر جسمانی، سن، سطح تحصیلات، وضعیت مالی و اقتصادی دسته دوم درونی تر و پنهان ترند، ملاک های سلامت نامیده می شوند و عبارتند از: سلامت جسم و روح، شغل سالم و ثابت، خانواده سالم و… رابطه معیارهای دسته اول و دوم مانند حیاط و منزل بیرونی و منزل درونی در ساختمان های مسکونی قدیم است. باید به طور دقیق همه ملاک ها و راه های تشخیص آنها را بشناسید و بعد از بررسی معیارهای دسته اول حرکت خود را از حیاط بیرونی به درونی و از لایه سطحی به لایه جهت دار ادامه دهید.

بسیاری از جوانان نخست با برخوردهای سطحی و احساسی تحت تأثیر جاذبه های ظاهری فرد مقابل قرار گرفته و بدون اندیشیدن به سایر ملاک های هماهنگی و فکر نکردن درباره ملاک های عمقی و درونی، برای ازدواج با او برنامه ریزی می کنند. اما بعد از شروع آشنایی ها، تازه به یاد می آورند که هماهنگی مالی و اقتصادی و تناسب فرهنگی و خانوادگی و… ندارند.

در واقع ممکن است مثال شما شبیه کسی باشد که در مرکز خرید کالایی مرغوب و گرانقیمت را دیده و بدون وارسی موجودی جیب خود، تقاضای خرید کرده و پس از آنکه فروشنده موافقت کرده است، یادش آمده که پول آن کالای ارزنده را ندارد! بنابراین می بینید که انتخاب صرفا به خوش آمدن بستگی ندارد و باید قبل از آن که وارد فاز عاشقی شوید به اندازه کافی طرف مقابل تان را از هر نظر بررسی کنید. «اول اندیشه وانگهی گفتار».

مرحله بعدی که می تواند مشخص کننده موفقیت شما در ازدواج باشد، آموزش مداوم است. یعنی شما و همسر آینده تان مرتبا در حال وارسی رابطه خود باشید و سعی کنید خودتان، شخصیت و مهارت های فردی و اهداف و برنامه های مشترک زندگی تان را به روز کنید و مهم تر از آن هر دو در یک مسیر قدم بردارید. حدس زدن این که در آینده شما و همسرتان در یک فاز خواهید بود یا نه کار سختی نیست. باید بسنجید که علایق شما، اهداف زندگی تان، روحیات تان و چشم اندازی که در زندگی دارید تا چه اندازه به یکدیگر نزدیک است. هر قدر این نزدیکی بیشتر باشد شانس موفقیت ازدواج تان بیشتر خواهد شد.

در سومین قدم هم شما باید قبل از ازدواج و در طول زندگی مشترک ضرورت مشاوره را درک کرده و هر جا لازم شد و دیدید گرهی که در زندگی تان افتاده با دست باز نمی شود، از مشاوره افراد با تجربه و خوش قلب و آگاه یا مشاوران دلسوز بهره بگیرید. با رعایت این سه شرط می توانید امیدوار باشید خوشبختی شما حتمی است.

ادامه مطلب / دانلود

تناسب خانوادگی در ازدواج

ازدواج در ایران به معنی پیوند دو فرد نیست؛ پیوند دو خانواده است. به همین دلیل باید قبل از ازدواج درخصوص خانواده شریک انتخابی تان حساسیت به خرج دهید. در این زمینه دو تناسب مهم و مقدماتی را با شما در میان می گذاریم و در مطالب بعدی به سایر تناسب ها می پردازیم.

تناسب خانوادگی در ازدواج

کفویت یا تناسب به معنای اشتراک هایی است که می توانند بین همسران در زمینه های خانوادگی، فرهنگی، اجتماعی، تحصیلات، ویژگی های فردی (سن و …). ویژگی هایی مثل ویژگی های عاطفی، اجتماعی، شناختی، اخلاقی، دینی،… باشد. هرچه اندازه این اشتراک ها بیشتر باشد و به یکدیگر نزدیک تر و کفویت بیشتر صورت می گیرد. تناسب است که در واقع همسری را با خود به همراه دارد یعنی دو نفر که دارای سرهای مثل هم باشند. (سرهای روانی، اجتماعی، خانوادگی، فرهنگی، اخلاقی، دینی).

زن و شوهر زمانی که شباهت های بیشتری داشته باشند و تفاوت ها کمتر شود به درک بیشتری از هم می رسند. هرچه قدر آنها شبیه به هم باشند اختلاف ها کمتر، تفاوت سلایق کم رنگ تر و نزدیکی بیشتر که این به فهم بیشتر و تفاهم منجر می شود.

اگر وجوه مشترکی بین خانواده ها نباشد در اولین قدم این خود همسران هستند که آسیب می بینند مخصوصاً اگر وجوه متفاوت یکدیگر را درک نکنند و نخواهند که درک بکنند و یا نتوانند درک بکنند. در اینجاست که زن و شوهر به جای اینکه به همدیگر در زندگی کمک کنند گاهی همدیگر را تحقیر و سرزنش می کنند یا به بهانه گیری می پردازند. پس در اولین قدم آنها آسیب می بینند و در پرتو این آسیب قطعاً فرزندان و دیگران مرتبط با آنها آسیب خواهند دید. همچنین بسیاری وقتها پدیده طلاق ناشی از همین عنصر یا عامل مهم است.

تناسب اجتماعی

در این تناسب باید ارتباطات و رفت‌ و آمدهای خانوادگی، شهرت اجتماعی، رفتارهای اجتماعی و… خانواده مد‌نظر قرار گیرد. همچنین باید طبقه اجتماعی فرد مورد نظر را با طبقه اجتماعی خانواده خود مقایسه کنیم. اگر در این زمینه میان دو خانواده تفاوت زیادی وجود داشته باشد، احتمال بروز اختلاف و ناپایداری در ازدواج قابل پیش‌بینی است. اختلاف طبقاتی خانواده، بسیاری از مسائل و مشکلات را برای زوجین فراهم می‌کند. پس منطقی است که افراد با کسی ازدواج کنند که از نظر طبقه و پایگاه اجتماعی در یک سطح قرار دارند.

مثلاً فرض کنید کسی که در طبقه اجتماعی پایین زندگی کرده است با فردی از طبقه بالا یا اشرافی ازدواج کند. در این صورت فرد پس از مدتی به‌علت تناسب نداشتن طبقاتی، معاشرتی، رفتاری و… با همسر و خانواده‌اش، در مقابل آنها احساس حقارت کرده و این مطالب کم‌کم وارد زندگی افراد شده و زندگی را پر از مخاطره و درگیری می‌کند و پس از مدتی باعث دوری قلب‌های افراد خانواده از هم می‌شود، که در نهایت یا از هم جدا می‌شوند و یا به ادامه یک زندگی مکانیکی بدون روح در کنار یکدیگر ادامه می‌دهند.

در بسیاری از موارد مشاهده شده، به‌رغم اینکه خانواده‌ای از پایگاه اجتماعی خوبی در جامعه برخور بوده، ولی از لحاظ اقتصادی دارای وضعیت مناسبی نبوده‌اند. به ‌همین‌ دلیل، توصیه می‌شود که وضعیت مالی خانواده همسر به‌صورت جداگانه مورد بررسی قرار بگیرد.

تناسب مالی و اقتصادی

طرفین ازدواج نباید از دو طبقه مختلف اقتصادی باشند وضعیت مالی و مادی خانواده‌ها باید برابر بوده و تفاوت زیادی نداشته باشد. رعایت این موارد هم درباره زن و هم درباره مرد صدق می‌کند.

بدون شک تفاوت در اقتصاد خانواده‌ها در نوع نگرش، رفتار و چگونگی عملکرد افراد تأثیر بسزایی می‌گذارد. هرچند که در بسیاری از موارد بین وضعیت اقتصادی و پایگاه اجتماعی افراد رابطه مثبتی وجود دارد و اگر پایگاه اجتماعی خانواده همسر آینده‌تان را بررسی کنید به وضعیت اقتصادی آنها هم پی می‌برید، اما در بسیاری از موارد مشاهده شده، به‌رغم اینکه خانواده‌ای از پایگاه اجتماعی خوبی در جامعه برخور بوده، ولی از لحاظ اقتصادی دارای وضعیت مناسبی نبوده‌اند. به ‌همین‌ دلیل، توصیه می‌شود که وضعیت مالی خانواده همسر به‌صورت جداگانه مورد بررسی قرار بگیرد.

بعضاً مشاهده شده که علت جدایی‌ها و طلاق‌ها و برخی اختلافات، تناسب مالی نداشتن دو خانواده است. برای درک بهتر موضوع فرض کنید که یک دختر جوان در خانواده‌ای با درآمد بالا زندگی می‌کند و بدون هیچ محدودیتی پول خرج می‌کند و هر آنچه را که می‌بیند می‌خرد و به انواع مسافرت‌های پرهزینه می‌رود و… با پسری ساده و قناعت‌ پیشه از یک خانواده کاملاً متوسط ازدواج کند، اگر آنها بدون شناخت نسبت به شرایط مالی طرف مقابل اقدام به چنین کاری کرده باشند و خود را برای زندگی کاملاً متفاوت با گذشته آماده نکرده باشند، دچار برخی اختلافات و ناراحتی‌ها و گاه جدایی‌ها می‌شوند. مثلاً زن، مرد را به خسیس‌ بودن و مرد، زن را به ولخرج‌ بودن متهم می‌کند و هر یک ادعا می‌کنند که طرف مقابل قادر به درک یا تأمین نیازهای او نیست.

البته توجه به این نکته بسیار حائز اهمیت است که افراد نباید صرفاً به‌خاطر شرایط اقتصادی ضعیف و نامناسب شخصی او را رد و یا به ‌لحاظ وضعیت اقتصادی خوبش با او ازدواج کنند. بلکه توجه به عامل‌های دیگر نیز لازم است. در ازدواج باید شایستگی‌های فرد مقابل بیش از همه ‌چیز مدنظر قرار گیرد. چه بسیار انسان‌هایی که با فاصله طبقاتی و اقتصادی زیاد با یکدیگر ازدواج کرده و سعادتمند شده‌اند، که البته نحوه برخورد دو طرف در زندگی، گذشتشان در مسائل و بینش آنها نسبت به شرایط خاصشان باعث شکل‌گیری این سعادت شده است.

به ‌لحاظ اهمیت تناسب در مسائل خانوادگی در ابعاد اقتصادی اجتماعی، به‌طور کلی همخوانی زوجین در امور زیر کاملاً مفید بوده و توجه به این موارد را می‌توان شرط خردورزی دانست:

– عادات و آداب گروهی؛

– شأن و موفقیت خانوادگی؛

– نوع تربیت خانوادگی؛

– دغدغه‌ها، توقعات و انتظارات اجتماعی؛

– ارزش‌ها و گرایش‌های عقیدتی، فرهنگی و سیاسی؛

– سطح ارتباطات و برخورد‌های اجتماعی؛

– سطح تحصیلات و منزلت خانوادگی؛

– سطح ثروت، درآمد، مسکن و وسایل مختلف زندگی.

ادامه مطلب / دانلود

دلشوره و استرس‌، یکی از دغدغه‌های بزرگ ذهنی است که شاید برای همه‌ی ما بارها به دلایل مختلفی در زندگی اتفاق افتاده باشد. نگرانی‌هایی که فکر و ذهن هر فرد را درگیر کرده و بر فعالیت روزانه‌ی او تاثیر‌گذار بوده است. اما یکی از پرفشارترین استرس‌هایی که هر شخصی در زندگی تجربه خواهد کرد، استرس برای انتخاب همسر است. به‌خصوص که امروزه با زیاد شدن آسیب‌های اجتماعی و موانع ازدواج، تصمیم‌گیری درباره‌ی این مسئله مشکل‌تر شده و همین امر فشار‌های عصبی و استرس را در افراد به وجود آورده است.

ترس از ازدواج

چه عواملی در فرایند انتخاب همسر باعت ایجاد استرس می شوند؟

بالا رفتن سن ازدواج:

شاید بتوان گفت از مهم‌ترین دلایل استرس در انتخاب همسر بالا رفتن سن ازدواج است. افرادی که در سنین بالاتری ازدواج می‌کنند از بلوغ فکری کامل‌تری بهره‌مند می‌شوند و خواسته‌ها و معیارهای خود را بهتر می‌شناسد، خوش‌بختی و بدبختی را در زندگی افراد زیادی می‌بینند و سعی می‌کنند کمبود‌هایی که در زندگی اطرافیان دیده‌اند را در زندگی خود جبران کنند. بنابرین در چینش معیارهای انتخاب همسر آینده‌شان دچار وسواس می‌شوند و همین امر باعث می‌شود که در حین تصمیم‌گیری دچار استرس شده و به راحتی نتوانند برای آینده‌ی خود تصمیم‌گیری کنند.

افزایش سن ازدواج، مشکلاتی از قبیل افسردگی و از بین رفتن نشاط در جوانان، مبتلا شدن به وسواس زیاد در انتخاب همسر و افزایش اضطراب و نگرانی خصوصاً در دختران را باعث می‌شود.

کمبود اعتماد‌ به نفس:

کسانی که از اعتماد‌به‌نفس کافی برخوردار نیستند نه تنها در انتخاب همسر بلکه در بسیاری از تعاملات اجتماعی دچار استرس و نگرانی می‌شوند. بسیاری از افراد به این دلیل ‌که خود را پایین‌تر از دیگران می‌بینند و تصور می‌کنند نسبت به دیگران از نقاط مثبت کم‌تری برخوردار هستند، در انتخاب‌هایشان دچار مشکل شده و نمی‌توانند به درستی خواسته‌های خود را در زندگی بشناسند و همسر مورد علاقه‌ی خود را برگزینند. این افراد از ترس این‌که فرد مقابل، او را نپذیرفته و به علت‌هایی مانند ضعف مالی‌، مشکلات خانوادگی و غیره به او جواب رد دهد‌، دچار استرس می‌شوند. بسیاری از این افراد حتی حاضر نیستند هیچ موردی را برای ازدواج بپذیرند و شانس خود را امتحان کنند.

توقعات بیش از حد خانواده:

بسیاری از ما از ترس این‌که نتوانیم توقعات و خواسته‌های طرف مقابل‌مان را برآورده سازیم‌، از انتخاب می‌ترسیم. ندانستن رسم‌و‌رسومات و یا نداشتن توان مالی، ما را نگران خواهد کرد. امروزه همین امر باعث شده است که بسیاری از ما اصلا به ازدواج فکر نکنیم.

درگیری عاطفی:

ممکن است با کسی رابطه‌ی عاطفی برقرار کنید که هیچ خصوصیات مشابهی با او نداشته باشید. اما با این‌که می‌دانید ازدواج با فرد مورد‌نظر شما را به خوشبختی نخواهد رساند، فراموش کردن او نیز برای‌تان مشکل بوده و نمی‌توانید فرد دیگری را به عنوان همسر خود بپذیرید. حال دچار استرس عجیبی خواهید شد و تصمیم‌گیری برای شما بسیار مشکل می‌شود.

استرس‌های موقت و ضروری:

با وجود این بسیاری از استرس‌های دوران انتخاب همسر، موقت و حتی ضروری خواهند بود‌. گاهی استرس باعث می‌شود که جوانان در انتخاب شریک آینده‌ی‌شان دقت و احتیاط بیش‌تری به عمل آورند، زمان بیش‌تری را برای شناختن طرف مقابل خود اختصاص داده و با توجه بیش‌تری برای آینده‌شان تصمیم‌گیری کنند.

وقتی دچار استرس می‌شوید:

دکتر اصغری‌پورگفته است؛ «جوانی که دارای هدف واقع‌بینانه است و اهداف بلندپروازانه برای خود در نظر نمی‌گیرد متفاوت از جوانی است که زیاده از حد گوشه‌گیر است و حاضر نیست اراده کافی به خرج دهد و در مسیر رشد هدف‌های خود قرار گیرد. جوانی که خودآگاهی و خودشناسی داشته و توانایی‌های خود را بشناسد و در مقابل نیز با ضعف‌های خود آشنایی داشته باشد و دچار غرور و خودبینی نشود، فردی متعادل است که به اندازه خود پیشرفت می‌کند. از طرفی باید در زندگی یک نکته را مد نظر داشت و آن این است فردی که به خدا توکل دارد و او را یاور خود می‌داند و زندگی‌اش توأم با تلاش فردی است، کمتر به استرس دچار می‌شود و موفق‌تر است.»

بنابراین:

قبل از هر تصمیمی، امید به خداوند متعال را فراموش نکنید.

-تصمیم‌گیری عجولانه نداشته باشید. جلسات خواستگاری متعددی بگذارید و با طرف مقابل صحبت کنید و نقاط مشترک خود را بسنجید. گفتن و شنیدن خصوصیات اخلاقی، وجوه مشترک و خواسته‌ها، از استرس و نگرانی‌های شما کم خواهد کرد.

در انتخاب‌تان دقت کنید و سعی کنید تصمیم نهایی‌ را در وضعیتی بدون استرس و کاملاً منطقی، بگیرید.

-از کمبودهای خود نترسید و بدانید خداوند هیچ موجودی را کامل نیافریده است و زن و مرد در کنار یکدیگر کامل خواهند شد.

توقعات را کم کنید تا آرامش را هم به خود و هم به همسر آینده‌تان هدیه کنید. همان‌گونه که پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «بهترین ازدواج‌ها آن است که آسان‌تر انجام گیرد‌.» (نهج الفصاحه، ح248)

ادامه مطلب / دانلود

ازدواج هایی که به شکست منجر می شوند معمولا دلایل متفاوتی دارند اما وجه اشتراک بیشتر آنها انتخاب نادرست بوده است. اگر می خواهید در انتخابتان موفق تر باشید، این اشتباهات رایج را بخوانید:

5 دلیل درست و غلط برای ازدواج

دلیل غلط 1: جذابیت جنسی

افراد بسیاری جذابیت جنسی را با عشق اشتباه می‌گیرند و این می‌تواند منجر به ازدواج‌های کوتاه‌مدت شود. بودن با یک فرد جدید برای همه جذاب است. اما وقتی این جذابیت جنسی محو می‌شود، اگر اعتماد متقابل و برنامه‌های مشترک برای آینده وجود نداشته باشد، ازدواج نیز برهم خواهد خورد. جذابیت جنسی بین دو فرد بسیار خوب است و به ازدواج انرژی می‌دهد اما اگر پایه ازدواجی بر مبنای ارتباط قوی دو طرف و ارزش‌های مشترک نباشد، احتمال موفقیت آن ازدواج بسیار کم خواهد بود.

دلیل درست 1: خیلی خوب می‌توانید با تفاوت‌های هم کنار بیایید

تحقیقات نشان می‌دهد که یک وجه اشتراک مهم در ازدواج‌های موفق، توانایی حل اختلافات بوده است. در همه روابط مشکل و اختلاف وجود دارد. اما زوج‌هایی که می‌توانند درمورد تفاوت‌های خود حرف بزنند، مشکلشان را ریشه‌یابی کرده و با هم به مصالحه برسند، موفق خواهند بود. زوج‌هایی که فقط دچار خشم و ناراحتی می‌شوند و نمی‌توانند درمورد این اختلافات با هم حرف بزنند، ازدواج بادوامی نخواهند داشت.

دلیل غلط 2: فرار از خانواده

برای خیلی از افراد مجرد زندگی در کنار خانواده طاقت فرسا می‌شود. وقتی فردی برای ازدواج پیش می‌آید، برای فرار از پدر و مادر و رسیدن به آزادی بیشتر با او ازدواج می‌کنند. در این مواقع معمولاً این مسئله که طرف‌مقابل می‌تواند همسر خوبی برای آنها باشد یا نه مطرح نیست زیرا فقط نیاز دارند که از والدینشان جدا شوند. باید بدانید که راه‌های زیادی برای جدا شدن از والدین وجود دارد و نیازی نیست که برای آن وارد تعهدی شوید که اصلاً برای ازدواج با شما مناسب نیست.

دلیل درست 2: شریک شدن در علایق مشترک

اگر زوج‌ها علایق مشترکی داشته باشند، موجب نزدیکی بیشتر و تجربیات مشترک بین آنها خواهد شد. متخصصین می‌گویند زوج‌هایی که علایق مشترک ندارند، اما با این وجود می‌توانند در کنار هم وقت بگذرانند، باز می‌توانند در ازدواج خود موفق باشند. علایق مشترک می‌تواند چیزهای مختلفی مثل وقت گذراندن با بچه‌ها، علاقه به سفر، ورزش و امثال‌ آن باشد.

دلیل غلط 3: سندرم شیفتگی

خیلی‌ها شیفتگی را با عشق اشتباه می‌گیرند. شیفتگی احساسی زودگذر نسبت به یک فرد است درحالیکه عشق طولانی مدت و بادوام است و براساس اعتماد و تعهد شکل می‌گیرد. شیفتگی ناگهانی است و خیلی از متخصصین عقیده دارند که می‌تواند هورمونی باشد. عشق همراه با صبر و تحمل است درحالیکه در شیفتگی حس اضطرار وجود دارد. وقتی ازدواجی براساس شیفتگی اتفاق بیفتد، به محض از بین رفتن این شیفتگی و شور اولیه، فرد تصور خواهد کرد که با فرد مناسبی ازدواج نکرده است و به دنبال افراد دیگری خواهد رفت.

دلیل درست 3: طرفتان نیازهایتان را پر می‌کند نه خواسته‌هایتان را

خیلی از افراد برای چیزهایی که می‌خواهند ازدواج می‌کنند نه چیزهایی که نیاز دارند. بعنوان مثال، زنی کتاب‌های داستان زیادی می‌خواند و خیلی دوست دارد که درمورد آنها با شوهرش حرف بزند اما این ژانر مورد علاقه شوهرش نیست. بااینحال ازدواجی محکم خواهند داشت زیرا آن زن به کسی نیاز دارد که قابل اعتماد و سختکوش باشد. ازدواج با کسی که با نیازهایش همخوانی دارد باعث دوام ازدواجشان شده است.

دلیل غلط 4: تصور می‌کنید ازدواج کردن مشکلاتتان را حل خواهد کرد

اگر شوهرتان خیلی زود از دست شما عصبانی می‌شود و کنترل خود را از دست می‌دهد، می‌تواند نشان دهنده این باشد که مشکلاتی در ازدواجتان وجود دارد خیلی از افراد این علائم را نادیده می‌گیرند. آنها نشانه‌های رفتارهای مشکل‌دار را می‌بینند اما تصور می‌کنند که اگر ازدواج کنند درست می‌شود. اگر این رفتارهای مشکل‌دار در طول دوران نامزدی اتفاق بیفتد، بعد از ازدواج مطمئناً بدتر خواهد شد مگراینکه به دنبال مشاوره و درمان بروید. بعضی‌ها تصور می‌کنند بعد از ازدواج همه چیز را درست خواهند کرد. باید بدانید که هر چیز کو چکی که کمی اذیتتان می‌کند، بعد از «بله» گفتن بسیار زیاد آزاردهنده خواهد شد.

دلیل درست 4: اهداف و برنامه‌های آینده‌تان هماهنگی دارند

صحبت کردن درمورد انتظارات یک زوج از آینده یکی از راه‌های مطمئنی است که کمکتان می‌کند بفهمید مسیرتان یکی هست یا خیر. خیلی از زوج‌ها درمورد اینکه می‌خواهند بچه‌دار شوند، کجا دوست دارند زندگی کنند و امثال آن صحبت نمی‌کنند. خیلی‌ها فکر می‌کنند بعد از ازدواج همه چیز به طور جادویی حل خواهد شد اما این اتفاق نمی‌افتد. هرقدر بیشتر درمورد ایده‌هایتان درمورد آینده بیشتر با هم حرف بزنید، احتمال موفق بودن ازدواجتان بیشتر خواهد بود.

دلیل غلط 5: از سر تا پا عاشق شده‌اید

بعضی افراد وقتی عاشق می‌شوند کور می‌شوند و واقعاً تلاشی برای شناختن طرف‌مقابل خود نمی‌کنند. آنچه که افراد را واقعاً کنار همدیگر نگه می‌دارد، دوستی، صمیمیت و حمایت آنهاست. اگر از خودتان بپرسید که «اگر کارم را از دست بدهم یا دچار یک بیماری شوم، برای حمایت و پشتیبانی پیش چه کسی می‌روم.» پاسخ به این سوال عشق واقعی‌ زندگی‌تان را مشخص خواهد کرد.

دلیل درست 5: هر دو شما به همدیگر حس خاص بودن می‌دهید

یکی از عوامل ازدواج‌های موفق این است که به طرفتان حس خاص و مهم بودن بدهید، مخصوصاً برای مردها. ازآنجا که دوستی که مردها ایجاد می‌کنند معمولاً به اندازه عمق روابط خانم‌ها نیست، مردها برای دریافت حس خاص بودن، معمولاً به همسرانشان نیاز دارند. وقتی زنی می‌گوید «دوستت دارم، تو زندگی من رو هیجان‌انگیز کرده‌ای» یا برای طرف‌مقابل خود دسر محبوبش را درست می‌کند، بهترین حس دنیا را به طرف خود منتقل خواهد کرد و همین مسئله موجب دوام ازدواجشان خواهد شد.

ادامه مطلب / دانلود
تحقیق سنتی پیش از ازدواج به شکل یک رسم درآمده؛ رسمی که دیگر نه درست انجام می‌شود نه روش جایگزین برای آن پیدا شده؛ بستگان دختر با قرار قبلی به محل کار یا زندگی داماد سر می‌زنند و می‌پرسند او چطور آدمی است و طبیعی است که جوابی نمی‌شنود جز آنکه «خوب است». امروزه با پیچیده شدن روابط، تغییر الگوهای آشنایی و ازدواج، زیاد شدن مهاجرت و حتی بالا رفتن مشکلات زمینه‌ای مثل اعتیاد یا بیماری‌های عصبی، باید در امر ازدواج تحقیق بیشتری کرد.
عروس و داماد زیر ذره بین

در واقع همان قدر که احتمال ازدواج ناموفق بالا رفته، ضرورت تحقیق و دقت و شناخت هم بیشتر شده است. با تغییر شکل آشنایی دختر و پسر در جامعه امروز، شکل این تحقیقات هم باید عوض شود. تحقیقی که نه فقط خانواده دختر از پسر، بلکه خانواده پسر هم از دختر باید انجام دهند. سۆالات مقدماتی مثل سن و شغل و فرهنگ خانواده در جلسات اول آشنایی پرسیده می‌شود اما تحقیق اصلی که بعد از آن آغاز می‌شود، سرنوشت یک عمر زندگی را رقم می‌زند و باید جامع و کامل باشد و بیشترین شناخت را از همسر آینده به دست بدهد. هرچند که همیشه وجهه ناشناخته‌ای باقی می‌ماند که فقط با زندگی زیر یک سقف معلوم می‌شود.

حرف‌های اول آشنایی

همه در شروع ارتباط، ناخودآگاه خود را طوری نشان می‌دهند که برای طرف مقابل جذاب‌تر به نظر برسند اما در عمل چیز دیگری هستند. شناخت افراد از هم در دوره آشنایی خیلی گنگ است چون معمولا روابط منقطع است. یعنی طرفین هفته‌ای یک یا دو بار همدیگر را می‌بینند و در این زمان کوتاه طبیعی است که فقط حرف‌های شیرین به هم می‌زنند اما در رابطه تنگاتنگ در زندگی زناشویی همه چیز فرق می‌کند. ما در زندگی از هم طلبکاریم و برای اینکه احساس آرامش و امنیت کنیم از یکدیگر سهم می‌خواهیم. اگر قرار باشد همسرمان ساعت 6 از سر کار برگردد ما وقت عصر او را برای خودمان می‌خواهیم اما حالا اگر او عصرها را برای دوستان یا خانواده خودش اختصاص دهد، بحران تازه شروع می‌شود.

حرف‌های دختر و پسر قابل استناد است؟

بیشتر سۆال‌هایی که دختر و پسر در دوره آشنایی از هم می‌پرسند حول برنامه‌های‌شان برای آینده می‌چرخد که معمولا به جواب‌های قابل استنادی نمی‌رسد. در واقع آنها فقط درباره آرزوهای‌شان حرف می‌زنند، مخصوصا اگر جوان باشند. این محاورات بین دختر و پسر فقط می‌تواند برای این باشد که آنها کمی به هم نزدیک شوند و توافقات نمی‌تواند قطعیت داشته باشد اما وقتی دو نفر در سن بالا به هم تعهد می‌دهند وضعیت فرق می‌کند. جایگاه اجتماعی آنها در آن وضعیت تثبیت شده‌است. آنها برای خود کار و موقعیت، قواعد و هنجارهایی دارند که به آن باور دارند و براساس آن حرف می‌زنند.

از کی بپرسیم؟!

برای اثبات و صحت حرف های دختر و پسر تحقیق لازم است، لذا منابع زیر بهترین منبع تحقیق هستند:

آشنایان

دوستان

محل کار یا تحصیل

همسایه‌ها

معرف

چی بپرسیم؟!

مسلم است؛ از خواستگار! اما این که چه چیزهایی را درباره خواستگار باید بدانید، نکته مهمی است که خیلی‌ها ساده از کنار آن می‌گذرند. با این توجیه که: شناخت کامل زیر یک سقف به دست می‌آید. اما واقعیت این است که بخش مهمی از شناخت با همین پرس و جوها حاصل می شود. شما درباره این ویژگی‌ها باید از اطرافیان عروس خانم یا آقای داماد پرس و جو کنید:

الف) خانواده

ب) رفتار فردی و اجتماعی

ج) دوستان

د) مسئولیت‌پذیری

ه) رعایت حقوق دیگران

و) اعتقادات مذهبی

ز) توانایی‌های او

سوالاتتان هم باید حول و حوش این موضوعات باشد:

صفت بارز اخلاقی او چیست؟ تا به حال عصبانی شدنش را دیده‌اید؟در چه مواردی عصبانی می شود و این جور وقت‌ها چطور رفتار می‌کند؟ رفتار اجتماعی او را چطور می‌بینید؟ روابطش با دوستان و خانواده چطور است؟ کدام صفات اخلاقی را در او بیشتر می‌بینید؟ با چه افرادی (چه تیپ شخصیتی) رفت‌وآمد می‌کند؟ اجتماعی است یا منزوی؟ تا چه حد به خانواده و دوستان خود وفادار است؟ چقدر به قولی که می‌دهد پایبند است؟ تلاش او برای کسب روزی حلال چگونه است؟ و…

بعضی از اطلاعات کلی که در چارچوب و نگاه خانواده مشخص می‌شود می‌تواند دلگرم کننده باشد. اینکه خواستگار معتاد نیست، در کار فعال هست یا نه، اگر 10 سال کار کرده چه پس‌اندازی دارد، مدبر است یا نه، ماشینش را خودش خریده یا از حمایت خانواده استفاده کرده، جایگاه کاری و خانوادگی‌اش چگونه است و چیزهایی از این دست می‌توانند باعث شناخت شوند. جایگاه فرد در خانواده یکی از مهم‌ترین نکاتی است که خانواده می‌تواند رویش دست بگذارد. هرقدر فرد قابلیت‌های تعهدی‌اش رادر خانواده بیشتر نشان دهد در زندگی آینده هم متعهدتر خواهد بود. در مقابل رفتارهای لاابالی‌گری منیت و خودخواهی‌ در زندگی مشترک مشهود و غیر قابل انکار است و جز در دراز مدت نمی‌توان چیزی را تغییر داد.

عروس و داماد زیر ذره بین

حرفه‌ای عمل کنید

کاری که در مراکز مشاوره پیش از ازدواج درباره کسانی که می‌خواهند با هم ازدواج کنند انجام می‌شود با چیزی که در تحقیقات میدانی و محیطی درباره فرد انجام می‌شود متفاوت است. در این مشاوره‌ها یکسری فاکتورهای معمول روانشناسان بررسی می‌شود که بررسی آنها از سوی خانواده‌ها ممکن نیست. بسیار اتفاق می‌افتد که دختر یا پسر چیزی نباشند که در ابتدای آشنایی نشان داده‌اند. دو آدم با دو نگاه، طبقه اجتماعی، ایدئولوژی و تربیت متفاوت قرار است در زندگی همسو با هم قرار بگیرند.

در مراکز مشاوره برای اینکه این چالش‌ها را حل کنند سعی می‌کنند در ابتدا اطلاعات مقدماتی را از دختر و پسر بگیرند. اطلاعاتی مثل اینکه طرفین چند خواهر و برادر دارند، فرزند چندم خانواده هستند، شغل پدر و مادرشان چیست، چند وقت است که کار می‌کنند، کجا آشنا شده‌اند، آشنایی‌شان چقدر طول کشیده، چه انتظاراتی از هم دارند و چرا. اما در مراحل بعدی مشاور باید چالش‌هایی ایجاد کند که دو نفر به عنوان زوج مجبور شوند درگیر معضلات و تفاوت‌های‌شان شوند و با این روش اختلافاتی که درباره خواسته‌های‌شان از هم دارند مشخص شود.

معمولا زوج‌ها در ابتدا فکر می‌کنند تمام خواسته‌های‌شان مشترک است و توقعی خاص از هم و اختلاف‌نظری با هم ندارند. اما در حقیقت این طور نیست. وقتی فرد با رابطه طرف مقابلش با خانواده و توقعات و وظایف متقابل روبه‌رو می‌شود، مشکلات تازه‌ای مشخص می‌شود. چیزهایی مثل اینکه چقدر از طرف مقابل توقع سهم دارد. اینکه آیا سهمی از او را برای خانواده خودش قبول دارد یا نه. اگر به مشکل بخورد دوست دارد مشکل با کدام خانواده مطرح شود یا چیزهایی مثل این.

در مجموع این جزئیات هستند که می‌توانند باعث شناخت دو فرد به طور کامل برای یکدیگر شوند. بعد از آن به جای اینکه درباره موفقیت یا موفق نبودن ازدواج نظر داده شود دو طرف در جریان مشکلات و بحران‌هایی که ممکن است در زندگی با آنها روبه‌رو شوند قرار می‌گیرند و مهارت‌های ارتباط با همسر، تشخیص بحران‌ها و کنترل زندگی را یاد می‌گیرند.

برای تحقیق چقدر زمان بگذاریم؟

ملاک مشخصی برای زمان تحقیق وجود ندارد اما مشخص است که نمی‌توان به زمان رابطه دختر و پسر تکیه کرد. رابطه‌های معمولی که بین همشاگردی‌ها و همکاران به وجود می‌آید شناخت چندانی به دست نمی‌دهد چون منقطع است اما وقتی مراودات خانواده شروع می‌شود اگر 6 ماه تا یک سال زمان بگذاریم معقول‌تر است. البته فراموش نکنید این به معنای افزایش دوره عقد نیست. زمانی که ذکر شد برای دوره قبل از عقد است. در دوره نامزدی دختر و پسر تعهد اخلاقی به هم دارند اما تعهد قانونی ندارند و اگر در دوره نامزدی به توافق نرسیم و جداشویم ضرر کمتری متحمل می‌شویم اما آ‌نها وقتی عقد می‌کنند زندگی زناشویی را با شکلی غیر از زناشویی شروع می‌کنند. دختر وقتی عقد می‌شود حمایت مکرر شوهر را لازم دارد. درحالی‌که وقتی قبل از ازدواج عقد می‌کند نیازهای عاطفی را هفته‌ای یکی دو بار می‌تواند از همسر بگیرد و برای او مشکل ایجاد می‌شود.

ادامه مطلب / دانلود
٢ سال ابتدایی ازدواج، سال هایی پرتنش است. مطالعات نشان داده است درصد زیادی از طلاق ها در این سال ها اتفاق می افتد. در این زمان زوج در حال شناخت ویژگی ها و عادات یکدیگرند، از آن جا که شیوه حل مسئله افراد با هم تفاوت دارد، به احتمال زیاد حتی اگر 2 نفر بر سر وجود مشکل با هم توافق داشته باشند بر سر راه حل به توافق نمی رسند.

روزهای پرتنش زوج‌های صفرکیلومتر

برخی از مشکلات رایج در سال های اولیه ازدواج عبارت است از: ارزش ها، مشکلات مادی، ارتباط با خانواده ها و خویشاوندان و برخی روابط زناشویی. بسیاری از زوج ها قبل از ازدواج چشم خود را روی اختلافات و تفاوت هایی که با هم دارند می بندند ولی پس از ازدواج متوجه تفاوت در ارزش ها و عقاید خود می شوند و دیگر نمی توانند آن را نادیده بگیرند. تفاوت عقیده در مسائلی ازجمله مذهب، سیاست، شغل و نحوه پوشش می تواند مشکلات زیادی را باعث شود. اختلاف بر سر خرج کردن پول از مهم ترین مشکلات زوج های تازه ازدواج کرده است. انتظارات متفاوت در این باره و ناتوانی در مدیریت مالی باعث بروز دلخوری می شود.

نقش خانواده ها

ازدواج باعث گسترش خانواده و اقوام می شود که سیستم حمایتی بسیار وسیعی را برای ما به ارمغان می آورد اما از طرف دیگر همین گسترش می تواند عامل بسیاری از اضطراب ها شود به خصوص اگر عروس یا داماد جدید از جانب یکی از اقوام نزدیک (به ویژه یکی از والدین) پذیرفته نشود و نتواند رابطه ای خوب با وی برقرار کند.

برخی از والدین به سختی می توانند ازدواج فرزندشان را قبول کنند و همین نپذیرفتن کامل می تواند در نخستین سال های ازدواج عامل اختلافات و درگیری های بسیاری شود. روابط زناشویی نیز از مشکل سازترین مسائلی است که زوجین ممکن است با آن مواجه شوند.

برای بسیاری از زن و شوهرهای جوان، اولین ارتباط زناشویی بسیار پراسترس و تنش زا خواهد بود. ازجمله عوامل به وجود آورنده این مسئله گاه وجود اطلاعات ناکافی و حتی نادرستی است که ازگوشه و کنار در اختیار افراد قرار می گیرد لذا باورها و انتظارات نادرستی در این زمینه در ذهن آن ها شکل گرفته است که باعث بروز استرس در آن ها می شود.

چه باید کرد؟

اگر مسائلی مشابه موارد ذکر شده، برای شما دردسرساز شده است، نگران نباشید راهکارهایی برای برطرف کردن این مشکلات وجود دارد ولی قبل از هر چیز پیدا کردن مشکل اصلی مهم ترین مسئله است:

با همسر خود صحبت و سعی کنید علت اصلی بی علاقه شدن اش به زندگی مشترکتان را بیابید، شنونده فعال بودن و قضاوت نکردن درباره احساسات همسرتان از اهمیت بسزایی برخوردار است.

اگر وی احساس کند که شما به او و دلمشغولی هایش اهمیت می دهید و درصدد رفع مشکل هستید، با شما همکاری خواهد کرد.

در صورتی که مشکل در تغییر اهداف و آرزوها باشد، بررسی اهداف جدید و پیدا کردن نقاط مشترک و برنامه ریزی برای دستیابی به آن ها می تواند به هر دو نفر انگیزه و امید بدهد. در نظر داشته باشید که هیچ کسی دقیقا مطابق انتظارات و خواسته های شما نیست، بنابراین پذیرش تفاوت های شخصی و اعتقادی کمک می کند که آرامش بیشتری را تجربه و ارتباط بهتری با همسرتان برقرار کنید.

روزهای پرتنش زوج‌های صفرکیلومتر

گفت وگو کنید

گفت وگو کردن درباره اولویت های مالی و ایجاد یک برنامه کلی درباره نحوه و میزان خرج کردن پول می تواند از بروز اختلافات در این زمینه بکاهد. هرچه قدر دقیق تر این کار را انجام دهید به همان میزان از بروز مشکلات پیش گیری کرده اید. تنظیم ارتباطات با خانواده ها امری مهم به شمار می آید. به یاد داشته باشید شما خانواده جدیدی تشکیل داده اید. با خانواده خود و همسرتان با احترام رفتار کنید ولی در عین حال مرزی برای خود و آنها در نظر بگیرید.

درد دل کردن نزد خانواده ها و بدتر از آن بدگویی از همسرتان، باری از دوش شما برنمی دارد و تنها روابط را تخریب می کند. درباره مسائل زناشویی با یکدیگر باز و روشن باشید.

از خواسته ها و نگرانی های تان در این باره به صورت شفاف با هم صحبت کنید و در صورتی که اطلاعات شما ناکافی است به کتاب های معتبر و یا مشاوران دارای تجربه در این زمینه مراجعه کنید. فراموش نکنید هر شخصی خصوصیات خاص خود را دارد، پس تلاش کنید با برقراری ارتباط مناسب و موثر با همسرتان او را بیشتر بشناسید و علت دلسردی وی را از بین ببرید. مراجعه به یک مشاور خانواده بسیاری از ابهامات را برطرف می کند و به شما در حل مشکلتان یاری می رساند. نادیده گرفتن مشکل و به تعویق انداختن حل مسائل باعث جدی تر شدن آن ها می شود.

ادامه مطلب / دانلود
می‌گویند ازدواج هندوانه در بسته است. راست می‌گویند اما حتی در دنیای عجیب و ناشناخته‌ای مثل دنیای زناشویی هم، شما می‌توانید با احتیاط و شناخت بیشتری وارد شوید. کافی است سرنخ‌ها را جدی بگیرید و با خوش‌باوری عاشقانه روزهای اول آشنایی، خودتان را فریب ندهید. یادتان نرود دوست داشتن تنها بهانه‌ای برای شروع است، نه دلیلی برای تحمل کردن و نادیده گرفتن مشکلات یک فرد یا یک رابطه. پس دربرابر هیجان این آشنایی تسلیم نشوید و اگر این نشانه‌ها را دیدید، قبل از نشستن پای سفره عقد، یک بار دیگر دلایل انتخاب‌تان را بررسی کنید.

با احتیاط به این مردها نزدیک شوید

می‌گوید آماده ازدواج کردن نیست؟

شاید شما هم این جمله را شنیده باشید «دوستت دارم اما آمادگی ازدواج کردن را ندارم!» نمی‌گوییم که مرد مقابل شما این ادعا را به دروغ مطرح کرده اما این جمله به شما می‌گوید که این مرد جز دوستی یا حتی یک رابطه رمانتیک، به دنبال چیز دیگری نیست. چنین مردی یا قصد ازدواج ندارد یا قصد ازدواج با شما را ندارد. پس بیهوده منتظر ننشینید. بسیاری از دخترها تصور می‌کنند اگر دشواری‌های یک رابطه را تحمل کنند و به قول خودشان این مرد ازدواج گریز را عاشق و وابسته کنند، به مقصودشان می‌رسند. اما باور کنید حتی اگر نقشه شما عملی شود، این مرد گزینه مناسبی برای ازدواج نخواهد بود.

اگر قلب‌تان را به تپش نمی‌اندازد

شاید او شخصیت جذاب و کم‌ عیب و نقصی داشته باشد، با محبت و باهوش باشد و قلبی صاف و صمیمی داشته باشد، اما با وجود تمام این ویژگی‌ها، ممکن است این مرد، مرد زندگی شما نباشد. کافی است با دیدنش قلب‌تان به تپش نیفتد یا هر لحظه چشم انتظار رسیدن پیامکی از طرفش نباشید. درست است که هیجان روزهای اول عاشقی دیر یا زود تمام می‌شود، اما اگر در اولین لحظات و روزهای آشنایی هم چنین احساس عجیب و خوشایندی را تجربه نکردید، بهتر است به انتخاب‌تان شک کنید.

رمز تلفنش را نمی‌دانید؟

حتی بعد از ازدواج هم قرار نیست شما به حریم خصوصی همسرتان سرک بکشید، نام کاربری شبکه‌های اجتماعی و پست‌الکترونیکش را بدانید یا در گذشته او کند و کاو کنید. با وجود این، مقاومت بیش از حد شریک زندگی شما برای بسته نگه داشتن درها به نام حریم خصوصی، می‌تواند فاصله میان شما را آشکار کند یا شک را در شما برانگیزد. شما نمی‌توانید بدون اجازه او به تلفن همراهش سرک بکشید، اما اگر وقتی از او می‌خواهید تلفنش را برای بازی به شما قرض دهد و جواب نه می‌شنوید، عجیب نیست اگر به آینده این رابطه شک کنید. مردی که روی گوشی‌اش انواع رمزهای عبور را می‌گذارد تا راه شما را ببندد، شریک زندگی شما نیست. البته تصور نکنید از همان روزهای اول آشنایی باید تلفن همراهش را تصاحب کنید.

قطعا او هم برای اعتماد کردن به شما به زمان نیاز دارد. اما اگر بعد از خواستگاری و مطرح کردن درخواست ازدواج هم شما را به نام حریم خصوصی پشت درهای زندگی‌اش قرار داد، عجیب نیست اگر نسبت به صمیمیتی که او ادعا می‌کند تردید داشته باشید.

برای عروسی عجله دارد؟

همان‌قدر که تاخیر یک مرد برای پیشنهاد دادن می‌تواند شک‌برانگیز و گیج‌کننده باشد، تعجیل او در این موضوع هم چندان طبیعی به نظر نمی‌رسد. اگر به فاصله کمی بعد از اولین ملاقات دونفره خواست به خواستگاری‌تان بیاید، مراقب باشید. شاید او برای فرار از چیزی در زندگی خودش تصمیم به این کار گرفته یا شاید هم موقعیت خاص شما باعث شده که بدون شکل گرفتن شناخت و عشق واقعی چنین پیشنهادی را مطرح کند اما دلیل او هر چه که باشد، نباید مبنای انتخاب شما شود. ازدواج اتفاق پیچیده‌ای است و درست است که به هیجان و عشق برای وارد شدن به آن نیاز دارید، اما گذشته از این احساسات، نیازمند شناخت یکدیگر هم هستید.

مرزهای اخلاق را می‌شکند؟

نه تنها مشاوران و متخصصان مذهبی که مشاوران خانواده هم به شما توصیه می‌کنند از مردی که خواهان تماس جسمی قبل از ازدواج است فاصله بگیرید. چنین خواسته‌هایی اگر در روزهای اول آشنایی مطرح شوند، معنی‌دار‌تر و خطرسازتراست. مردی که قبل از شناخت روان شما به فکر آشنایی با جسم‌تان است، به شما به عنوان همسر آینده‌اش نگاه نمی‌کند.

ادامه مطلب / دانلود
صفحه 10 از 16«... قبلی 91011 بعدی ...»
css.php