مطالب دسته بندی : بازیگر ایرانی

زندگینامه عباس غزالی بازیگر مشهور

بازیگر

تاریخ تولد: 1363تهران

 

ساکن: میدان فردوسی

تحصیلات: دیپلم ادبیات و علوم انسانی از دبیرستان پاسداران اسلام؛ 1379- 1378

، پیش دانشگاهی هنرستان مالک اشتر؛ 1380- 1379

نمایش‌ها:

بازی در مجموعه تلویزیونی”انتظار سرخ” به کارگردانی”محمد درمنش”؛

 

شبکه 1؛ 1376

بازی در مجموعه تلویزیونی”زمان شوریدگی” به کارگردانی”محمدعلی

 

نجفی”؛ شبکه 1؛ 1376
بازی در مجموعه تلویزیونی”یونس” به کارگردانی”محمدرضا خالقی”؛ شبکه 2

؛ 1377

 

بازی در نمایش”غریب کوفه” به کارگردانی”سیدجواد هاشمی”؛ تهران، تالار

 

فرهنگ؛ 1377

بازی در مجموعه تلویزیونی”داستان یک شهر” به کارگردانی”اصغر فرهادی”؛

 

شبکه 5؛ 1378

بازی در مجموعه تلویزیونی”ستارگان زمینی” به کارگردانی”عباس مرادیان”؛

 

شبکه 2؛ 1378

بازی در مجموعه تلویزیونی”قصه‌های پدر” به کارگردانی”؟ بهزادی”؛ شبکه 2

؛ 1378

بازی در نمایش”یتیمان کوفه” به کارگردانی”سیدجواد هاشمی”؛ تهران، تالار

 

فرهنگ؛ 1378

بازی در نمایش”زیر باران آهنی” به کارگردانی”محمدصادق ملکی”؛ تهران،

 

تئاترشهر، تالار قشقایی(جشنواره دفاع مقدس)؛ 1379

بازی در نمایش”مظلوم اول” به کارگردانی”سیدجواد هاشمی”؛ تهران، تالار

 

فرهنگ؛ 1379

بازی در مجموعه تلویزیونی”ماه محبوب خدا” به کارگردانی”داود

 

توحیدپرست”؛ شبکه 2؛ 1379

بازی در مجموعه تلویزیونی”مظلوم اول” به کارگردانی”سیدجواد هاشمی”؛

 

شبکه 5؛ 1379

بازی در مجموعه تلویزیونی”سه، پنج، دو” به کارگردانی”مهرداد غفارزاده”؛

 

شبکه 2؛ 1380

بازی در مجموعه تلویزیونی”هفت آسمان” به کارگردانی”(؟) حسینی‌خواه”؛

 

شبکه 4؛ 1380

بازی در نمایش”مسافر کوفه” به کارگردانی”سیدجواد هاشمی”؛ تهران،

 

حوزه هنری؛ 1380

بازی در نمایش”شانه‌های خسته” به کارگردانی”سیدجواد هاشمی”؛ تهران،

 

حوزه هنری؛ 1381

بازی در مجموعه تلویزیونی”آن‌ها که مانده‌اند” به کارگردانی”محمدمهدی

 

رسولی”؛ شبکه 2؛ 1381

بازی در مجموعه تلویزیونی”غنچه‌های سحر” به کارگردانی”محسن

 

محسنی‌نسب”؛ شبکه 2؛ 1382

بازی در نمایش”پدر خاک” به کارگردانی”سیدجواد هاشمی”؛ تهران، حوزه

 

هنری؛ 1382

بازی در نمایش”مسافر کوفه” به کارگردانی”سیدجواد هاشمی”؛ تهران،

 

حوزه هنری؛ 1383

بازی در فیلم سینمایی”دوشیزه” به کارگردانی”‌محمد درمنش‌”؛ شبکه 1؛ 1383

بازی در مجموعه تلویزیونی”خبرنگار” به کارگردانی”‌محمد حسن‌زاده‌”؛ شبکه 1

؛ 1383

بازی در مجموعه تلویزیونی”حضرت یوسف(ع)” به کارگردانی”فرج‌الله

 

سلحشور”؛ شبکه 1؛ 1384

بازی در فیلم تلویزیونی”آخرین نامه” به کارگردانی”مسعود اطیابی”؛ شبکه 1

؛ 1384

بازی در فیلم تلویزیونی”نسیم شمال، باد جنوب” به کارگردانی”مهدی

 

عسگرپور”؛ شبکه 5؛ 1384

بازی در فیلم تلویزیونی”تب عشق” به کارگردانی”علیرضا حاجی‌زده”؛ شبکه 3

؛ 1384

بازی در مجموعه تلویزیونی”یک خط سفید” به کارگردانی”محمد حیدری”؛

 

شبکه 1؛ 1384

بازی در نمایش”غریب کوفه(2)” به کارگردانی”سیدجواد هاشمی”؛ تهران،

 

حوزه هنری؛ 1384

بازی در نمایش”الرحیل” به کارگردانی”علیرضا طاهری”؛ تهران، تالار آسمان؛ 1384

بازی در نمایش”پس از غروب” به کارگردانی”حسین پرستار”؛ تهران، تالار

 

آسمان؛ 1384

بازی در نمایش”شهرآشوب” به کارگردانی”سیدجواد هاشمی”؛ تهران، حوزه

 

هنری؛ 1385

بازی در مجموعه تلویزیونی”عقیق” به کارگردانی”نوید محمودی”؛ شبکه 4؛ 1385

بازی در نمایش”دروازه ساعات” به کارگردانی”سیدجواد هاشمی”؛ تهران،

 

حوزه هنری، تالار مهر و همایش عاشوراییان؛ 1385

بازی در نمایش”مشق کاروان” به کارگردانی”علی سجادی”؛ تهران، دانشگاه

 

امیرکبیر؛ 1385

بازی در فیلم تلویزیونی”سفارت” به کارگردانی”محمد درمنش”؛ شبکه 1؛ 1385

بازی در فیلم تلویزیونی”خاطرات فردا” به کارگردانی”مهرداد غفارزاده”؛ شبکه 2

؛ 1385

مجری برنامه تلویزیونی”مثبت عشق” به کارگردانی”محمد حسن‌زاده”؛

 

شبکه 5؛ 1385

بازی در فیلم تلویزیونی”امانتداران ساجد” به کارگردانی”عباس مرادیان”؛

 

شبکه 2؛ 1385

بازی در فیلم تلویزیونی”نور پیامبران” به کارگردانی”عباس مرادیان”؛ شبکه 2؛

1385

بازی در فیلم تلویزیونی”وحدت” به کارگردانی”عباس مرادیان”؛ شبکه 2؛ 1386

دریافت جایزه بازیگری از جشنواره استانی تهران برای نمایش”مقصد آن

 

بی‌گناه”؛ 1374 – 1373

دریافت جایزه بازیگری اول از بخش نوجوانان جشنواره کانون‌های تهران برای

 

نمایش”خنجر”؛ 1378 – 1377

دریافت جایزه بازیگری اول از بخش نوجوانان جشنواره دفاع مقدس برای
نمایش”زیر باران آهنی”؛ 1379-1378

 

 

ادامه مطلب / دانلود

زندگینامه آرمیتا مرادی + عکس

 آرمیتا مرادی در ۱۷ مهر ماه ۱۳۷۹ در تهران به دنیا آمد، وی ابتدا در تیزرهای نلویزیونی در سال ۸۲ شروع به کار کرد، بعد از بازی در بیش از ۴۰ تیزر تلویزیونی توسط یکی از عوامل تیزر ساز به یک پروژه سینمایی در سال ۸۲ به نام زن زیادی معرفی شد، کارگردان این کار خانم تهمینه میلانی بود ، با آنکه ۳ سال بیشتر نداشت نقش یک بچه ۵
ساله را بازی کرد.بعد از آن کار در فیلم آکواریوم به کارگردانی ایرج قادری که فیلبرداری آن در ترکیه بود شروع به کار کرد، بعد ازاین دو پروژه سینمایی مجله های زیادی از عکس آرمیتا به عنوان عکس روی جلد استفاده کردند و فروش چشمگیری داشتند.
در سال ۸۳ در یک سریال به کارگردانی احمد زاکری به نام بوی زندگی ایفای نقش کرد. در تیر ماه ۸۴ (خانه دل) تله فیلم به کارگردانی جهانگیر جهانگیری بازی کرد. در شهریور ۸۴ در سریال عشق را خط نزن نقش دختری که ناراحتی قلبی داشت و قلب او با یک باتری کار می کرد را به کارگردانی عباس رنجبر بازی کرد.
مهر ۸۴ چند کلیپ برای تلویزیون بازی کرد و چند فیلم کوتاه به نام های عروسک و….
در دی ۸۵ در کتابخانه هد هد بازی کرد (به کارگردانی مرضیه برومند). در دی ۸۵ در سریال گل بارون زده به کارگردانی عباس رنجبر بازی کرد.
در بهمن ۸۵ در سریال مذهبی آئینه ، کاری از گروه معارف و قرآن بازی کرد. در تیر ماه ۸۶ در تله فیلم حضور نقش روح را بازی کرد که از مشکل ترین نقش های وی بود و این فیلم جایزه بهترین کارگردانی و بازیگر خردسال را گرفت. در تله فیلم رز سرخ که نقش دختر فاطمه گودرزی را داشت.
سریال سایه یکی دیگر از کارهای آرمیتا است که در ۲۵ قسمت ساخته شد و در تمامی قسمت ها آرمیتا حضور داشت. در تله فیلم زخم کهنه نقش یک دختر در مدرسه که توسط معلمش مورد اذیت و آزار قرار می گرفت را بازی کرد. در شهریور ۸۶ فیلم سینمائی مانا که نقش یک بچه ای که در مدرسه بود ایدز داشت و همه او را در مدرسه کم محلی می کردند و از او فرار می کردند، در این فیلم آرمیتا کاندیدای بهترین بازیگر کودک در بین کودکان ۹-۱۴
سال قرار گرفت و در جشنواره بین المللی فیلم های کودکان و نوجوانان همدان و یونیسف در صورتی که فقط ۶ سال داشت از او تشکر کردند و لوح تقدیر به وی اعطا کردند. آبان ۸۶ در یک فیلم سینمائی به نام یک وجب از آسمان نقش متفاوتی بازی کرد و نقش یک دختر فال فروش را بازی کرد.
آذر ۸۶ سیروس مقدم تله فیلمی ساخت که از آرمیتا دعوت به کار کرد به نام نبلوفر کبود.
آذر ۸۶ در تله فیلم رویا به کارگردانی صادق کرمیار بازی کرد.
آبان ۸۶ تله فیلم اکباتان به کارگردانی سعید اسدی که به علت بازی خوب او سکانسهای حضور آرمیتا را زیاد کردند.
بهمن ۸۶ دعوت به یک پروژه سینمائی تاکی نارنجی به کارگردانی ابراهیم وحید زاده که با آزیتا حاجیان و حسن پور شیرازی و سیروس ابراهیم زاده بودند هم بازی شد و فیلبرداری این پروژه ۲ ماه در کیش به طول انجامید.
تیر ماه ۸۷ در تله فیلم در تله فیلم شعری که زندگی است با حدیث فولادوند و امید زندگانی هم بازی شد و هم اکنون دعوت به کار در سریال خانم پوران درخشنده شده است.
الهام زمانی مادر آرمیتا مرادی برنامه ریز تمام کارهای اوست . وی کارشناس ارشد مهندسی منابع طبیعی – گرایش شیلات می باشد.
پدر آرمیتا مرادی کارشناس مدیریت است.
آرمیتا قصد دارد تا تحصیلات خود را در رشته دندانپزشکی ادامه دهد و تمام تلاش او در عرصه بازیگری گرفتن جایزه اسکار و بازی در فیلم های هالیوودی است
ادامه مطلب / دانلود

بیوگرافی اکبر عبدی + عکس


اکبرعبدی ۴ شهریور سال ۱۳۳۹ از پدر و مادری اردبیلی در تهران محله نازی آباد به دنیا آمد.
وی پس از دریافت مدرک دیپلم از سال ۱۳۵۸ با نمایش‌های آماتوری فعالیت هنری‌اش را آغاز کرد و سپس در سال ۱۳۶۲ به تلویزیون رفت و در مجموعه محله بروبیا (داریوش مؤدبیان، ۱۳۶۳) و بازم مدرسه‌ام دیر شد (۱۳۶۵) خود را به عنوان بازیگری مستعد خلاق شناساند.

عبدی با جنجال بزرگ خود را به عنوان بازیگر نقش‌های کمیک شناساند. جنجال بزرگ ۶ سال پس از تولید به نمایش عمومی درآمد و عبدی در آن فاصله در فیلم‌های مردی که موش شد، اجاره‌نشین‌ها، گراند سینما و ای ایران بازی کرد، که نقش او در همه این فیلم‌ها کمدی بود.

وی بیشتر در نقش‌های کمدی بازی می‌کند و فیزیک بدنی خاص و صورت وی امکان گریم و ساختن چهره‌‌های گوناگون مانند نوجوانان و زنان را به وی می‌دهد.

عبدی در اجاره‌نشین‌ها، ای ایران، مادر و دلشدگان (علی حاتمی) و هنرپیشه قابلیت‌های خود را در ایفای نقش‌های متنوع کمدی اثبات کرد. همین قابلیت موجب شد که عبدی در سفر جادویی هم نقش کودکی خود را ایفا کند و هم نقش میانسالی‌اش را، همینطور در آدم برفی در دو نقش مردانه و زنانه توانایی‌هایش را نشان داد.

اکبر عبدی در سال ۱۳۶۸ برای بازی در فیلم مادر ساخته علی حاتمی برنده سیمرغ بلورین نقش دوم مرد از هجدهمین جشنواره فیلم فجر شد.

برخی از آثار هنری اکبر عبدی:

* مردی که موش شد، ۱۳۶۴

# اجاره نشینها، ۱۳۶۵
# ماموریت، ۱۳۶۵
# گراند سینما، ۱۳۶۷
# ای ایران، ۱۳۶۸
# دزد عروسکها، ۱۳۶۸
# ریحانه ، ۱۳۶۸

# مادر، ۱۳۶۸
# در آرزوی ازدواج، ۱۳۶۹
# مدرسه پیرمردها، ۱۳۷۰
# دلشدگان، ۱۳۷۰
# ناصرالدین شاه اکتور سینما، ۱۳۷۰
# هنرپیشه، ۱۳۷۱
# آرزوی بزرگ، ۱۳۷۳
# آدم برفی، ۱۳۷۳
# پاکباخته، ۱۳۷۴
# مرد آفتابی، ۱۳۷۴
# شب روباه، ۱۳۷۵
# عشق گمشده، ۱۳۷۵
# افسانه پوپک طلایی، ۱۳۷۶
# جنگجوی پیروز، ۱۳۷۷
# تارزن و تارزان، ۱۳۷۹
# دارا و ندار، ۱۳۷۹
# نان و عشق و موتور هزار ، ۱۳۷۹
# کفشهای جیرجیرک دار من، ۱۳۸۱
# اخراجی‌ها، ۱۳۸۵
# قاعده بازی، ۱۳۸۵
# گوشواره، ۱۳۸۵
# هدف اصلی، ۱۳۸۵
# کلاغ پر ۱۳۸۶
# مظفرنامه، ۱۳۸۶
# اخراجیها۲، ۱۳۸۷
# چشمک، ۱۳۸۷
# دل شکسته،
ادامه مطلب / دانلود

بیوگرافی مرحومه پوپک گلدره + عکس

8 سال از درگذشت ناگهانی پوپک گلدره ـ بازیگر سینما و تلویزیون ـ گذشت، وی در سن ۳۴ سالگی پس از سانحه‌ی تصادف و ماه‌ها اغما، روز ۲۷ فروردین ماه سال ۸۵ در بیمارستان مهر تهران دار فانی را وداع گفت.
به گزارش خبرنگار سرویس تلویزیون خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) پوپک گلدره، با اخذ رتبه ۵۶ در کنکور دانشگاه سراسری، در رشته روان‌شناسی بالینی دانشگاه تهران پذیرفته شد و پایان‌نامه‌اش را در رشته تئاتر درمانی نوشت که سخت مورد توجه قرار گرفت. در همان زمان با اهالی تئاتر آشنا شد و رو به هنر آورد.
او همواره معتقد بود که در هنر بازیگری، روان‌شناسی نقش موثری دارد. حضور در نمایش‌های «پل» و «زمستان۶۶» (۱۳۷۴ ) از نخستین حضورهای گلدره در عرصه‌ی بازیگری محسوب می شود. پس از آن او در سکانس‌هایی از مجموعه تلویزیونی «سرزمین سبز» به کارگردانی بیژن بیرنگ و مسعود رسام بازی کرد که پس از سال‌ها هنوز از
تلویزیون پخش نشده است و به تازگی حرف‌هایی در خصوص پخش این سریال از شبکه‌ی دو سیما مطرح است.
پوپک گلدره پس از بازی در «سرزمین سبز» حضور در سریال «دنیای شیرین دریا» را تجربه کرد و پس از آن در فیلم‌های سینمایی «موج مرده»، «آخر بازی»، «سیندرلا» و مجموعه «مروارید سرخ» به ایفای نقش پرداخت. «موج مرده» به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا ، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را برای وی به ارمغان آورد و پس از این‌ جایزه بود که در سال ۸۰ برای ادامه تحصیل به آمریکا و نزد خواهرش رفت.
مادر گلدره در این باره گفته بود: در آن زمان بسیاری او را از رفتن به خارج منع کردند و از او خواستند به پیشنهادات خوبی که داشت فکر کند اما او عزمش را جزم کرده بود که پیش خواهرش برود.
پوپک گلدره پس از حضوری موقت در خارج از کشور به ایران بازگشت و اعلام کرد که می‌خواهد به بازیگری ادامه دهد.
بازی در سریال «نرگس» که تا پایان ساخت فرصت حضور در آن را نداشت، اتفاقی تازه را در کارنامه‌ی کاری پوپک گلدره رقم زد اتفاقی که پس از مرگ وی نیز ادامه داشت.
او تنها سه ماه در سریال ۹۰ قسمتی «نرگس» به کارگردانی سیروس مقدم بازی کرد. کارگردان و تهیه‌کننده به خاطر این که پوپک ده روز مقابل دوربین بود به او ۴۸ ساعت استراحت دادند و او هم در پاسخشان گفته بود: می‌روم یک سری به دریا می‌زنم و می‌آیم.
پوپک به آن جا رفت تا برای همیشه در دنیای شیرین دریا باقی بماند. اما ساخت سریال نرگس باید ادامه پیدا می‌کرد.
سازندگان این مجموعه‌ی تلویزیونی که ۴۷ قسمت از صحنه‌های داخلی را با حضور پوپک گلدره تصویربرداری کرده بودند، از قسمت ۳۶ به بعد بازیگر نقش «نرگس» را عوض کردند و ستاره اسکندری جایگزین پوپک گلدره شد.
«نرگس» بدون حضور پوپک گلدره ادامه پیدا کرد و به یکی از پرمخاطب‌ترین سریالهای تلویزیون مبدل شد اما هنوز هم برخی راز موفقیت این سریال در جذب مخاطب را حضور پوپک گلدره می‌دانند.
در روز تجلیل از عوامل سریال «نرگس» صندلی‌ای به یاد پوپک گلدره خالی گذاشته شده بود و بر روی آن عکسی از گلدره به همراه تاج گلی به چشم می‌خورد. این تاج گل و تاج گلهایی از این دست در تمام طول سال بر مزار این بازیگر جوان تازه دیده می‌شوند.
پدر زنده‌یاد پوپک گلدره در این باره گفته بود: غمگین هستیم، اما غم ما باشکوه است؛ چراکه فرزندی را از دست دادیم که میلیون‌ها تن به‌خاطر فوت او غمگین‌اند و ما به پشتوانه‌ی محبت مردم زنده هستیم، چراکه آنها، پوپک را بسیار دوست دارند.
ادامه مطلب / دانلود

زندگینامه سانگ ایل گوک یا جومونگ + عکس

نام : سانگ ایل گوک / Song Il Gook /Song Il Guk / Song Il Kook /Song Il Kukحرفه : بازیگر و مدل

تاریخ تولد : 1 اکتبر 1971

محل تولد : کره جنوبی

سن : 36 سال

قد : 185 سانتیمتر

وزن : 80 کیلو

محل تحصیل: دانشگاه Cheongju

علایق : گلف ، شنا ، اسکی ، دوچرخه سواری کوهستانی ، شمشیر بازی.


سریال های تلویزیونی سونگ ایل گوک :

The Kingdom of The Winds (KBS2, 2008)
Lobbyist (SBS, 2007)
Jumong (MBC, 2006)
Sea God (KBS, 2004)
Terms of Endearment (KBS, 2004)
People of the Water Flower Village (MBC 2004)
Desert Spring (MBC, 2003)
Bodyguard (KBS, 2003)
Royal Story (KBS2 2002)
Hard Love (KBS2 2002)
Album of Love (KBS1, 2001)
All About Eve (MBC, 2001, cameo)
Into the Sunlight (MBC, 1999)
Did We Really Love (MBC, 1999)

فیلم های سینمایی سونگ ایل گوک :

The Art of Seduction (2005)
Red Eye (2004)

جوایز برنده شده :

2006 MBC Drama Awards: Daesang Award
2006 MBC Drama Awards: Top Excellence Award
2005 KBS Acting Awards: Best Actor
2002 KBS Acting Awards: Best New Actor

ادامه مطلب / دانلود

زندگینامه نیما شاهرخ شاهی + عکس

نام : نیما
نام خانوادگی : شاهرخ شاهی
تاریخ تولد : ۱۷ مرداد ۱۳۶۰
با بازی در نقش امیرعلی در فیلم مکس به سینما آمد. اما سه سال طول کشید تا با بازی در نقش اول فیلم پارک وی بدرخشد و مهارت های بازیگری خود را ثابت کند.
در تهران به دنیا آمده و بزرگ شده ی ولنجک است الان هم در ولنجک زندگی می کند.یک خواهر بزرگتر ازخودش دارد به نام نیلوفر .
در رشته مهندسی عمران دردانشگاه تهران تحصیل می کند و امسال فارغ التحصیل می شود .
نیما شاهرخ شاهی از بازی امین حیایی خوشش می آید.

معتقد است حق پارک وی در جشنواره پایمال شد.
فیلم کافه ستاره را دوست دارد.
عاشق هیجان سینماست .
سربازی نرفته است .
عامل فروش پارک وی را فریدون جیرانی می داند.
در خانواده تحصیل حرف اول را می زده برای همین فکر نمی کرده بازیگر شود .
عاشق بازیگری است ولی منتظر نقش خوب می ماند .
آرزویش کاربا کارگردانان صاحب نام است.
عاشق فیلمهای ترسناک است.
فیلمنامه ی پارک وی را از۱۲ شب تا ۴ صبح یکسره خواند.
عاشق صدای دوربین ۳۵ میلیمتری است .
اغلب شبکه های ماهواره ای از او به عنوان خواننده یاد می کنند.
سریال راه بی پایان را دوست دارد و هر هفته دنبال می کند.
در ساختمان سازی فعال است و نیاز مالی به بازیگری ندارد.
در دسترس بودن را دوست ندارد.
هرچند وقت یک بار آرایش مو و صورتش را تغییر می دهد .
معمولا سعی می کند در هر شرایطی عاقلانه تصمیم بگیرد .
نقش کوهیار در پارک وی را خیلی حسی بازی کرده است .
متاهل است .
نیما شاهرخ‌شاهی در سینما یک بازیگر باتجربه است که در طول ۸ سال در این عرصه جایگاه خوبی هم پیدا کرده اما حضورش در تلویزیون هم می‌تواند سرآغازی برای طی کردن مسیر جدیدی در کارنامه حرفه‌ای‌اش باشد.
این شب‌ها او با سریال فاصله‌ها (حسین سهیلی‌زاده)‌ مهمان تلویزیون است و درست پس از پایان این سریال و شروع ماه رمضان با مجموعه ملکوت (محمدرضا آهنج)‌ مهمان خانه‌ها خواهد بود. به هر حال همه اینها بهانه‌ای شد برای یک گفتگو…
روزی که برای گفتگو با نیما شاهرخ‌شاهی قرار گذاشتیم، سر صحنه مجموعه ملکوت بود و فرصت کوتاهی که گروه برای استراحت داشت، مجالی شد برای پرسش‌های ما و جواب‌های او.
از حضور و نقشی که در مجموعه ملکوت داری برایمان بگو.
مجموعه هنوز پخش نشده و توضیح زیادی نمی‌توانم بدهم. نقش سامان، نوه حاج فتاح (با بازی محمدرضا شریفی‌نیا)‌ را بازی می‌کنم که طی داستان دچار یک ارتباط عاطفی می‌شود و اتفاقاتی در این میان رقم می‌خورد.
ملکوت اولین مجموعه مناسبتی است که در آن حضور داری؟
بله، ولی ۳-۲ مجموعه‌ای هم که در آن بازی داشته‌ام مجموعه‌های روتین و تقریبا هر شبی بودند؛ شمس‌العماره که به عنوان مهمان حدود یک هفته در آن حضور داشتم، فاصله‌ها که در حال حاضر پخش می‌شود و بعد هم مجموعه ملکوت.
تا آنجا که می‌دانم قصه ملکوت ماورایی است. طی سال‌های اخیر بخصوص در مجموعه‌های مناسبتی زیاد از این گونه سوژه‌ها برای ساخت سریال استفاده شده است. فکر می‌کنی ملکوت چه ویژگی متمایزی نسبت به آثار سال‌های اخیر قرار است داشته باشد؟
شاید بهتر باشد راجع به چیزهایی که وجود داشت و مرا برای حضور در این مجموعه به خود جذب کرد‌ صحبت کنیم؛ فیلمنامه خوب، گروه خوب و کارگردانی خوب.
تصویربرداری سریال فاصله‌ها ادامه دارد و شما همزمان در سریال ملکوت هم بازی دارید. این نوع کار کردن سخت نیست؟
ترجیح می‌دادم که این اتفاق نیفتد، چرا که گریم من در این دو مجموعه یکسان است. صبح یک نقش بازی می‌کنم و شب یک نقش، ولی الان خوشحالم و به نظرم اتفاق بسیار خوبی بود.
دوست داشتم در یک مجموعه مناسبتی کار کنم. از الان هم می‌توانم به جرات این قول را بدهم که این مجموعه بهترین سریال ماه رمضان خواهد بود. ‌‌ تداخلی که در ضبط دو مجموعه وجود داشت، سختی‌هایی را نیز به همراه داشت ولی خوشحالم که بازی در ملکوت را قبول کردم. حرف شما را قبول دارم. مجموعه‌های ماورایی این سال‌ها زیاد ساخته و پخش شدند، ولی نوع خاص استفاده از پرده کروماکی و جلوه‌های ویژه‌ای که در این کار استفاده شده، سریال ملکوت را خاص و متمایز می‌کند.
بازی در سینما را با فیلم مکس (سامان مقدم)‌ آغاز کردی. بعد از آن تقریبا همیشه نقش‌های منفی را به عهده گرفتی. چه دلیلی باعث شد به سمت این نقش‌ها گرایش پیدا کنی؟
اکنون داریم قسمت ۸ مجموعه ملکوت را تصویربرداری می‌کنیم. تا حدودی می‌دانم که قرار است ادامه نقش سامان چگونه باشد، با توجه به این که هنوز فیلمنامه کامل نشده است ولی تا به اینجا سامان را خیلی منفی نمی‌بینم.
سعی من همیشه این بوده که هر نقشی را متفاوت از دیگری بازی کنم، مخصوصا اگر نقش منفی باشد. بعد از این که فیلمنامه را می‌خوانم، اگر حس کنم که نقش، نقش منفی است، در ذهن خود آن را درجه‌بندی می‌کنم. هر
نقش منفی برای من ۱۰ درجه دارد که بر حسب نقش میزان منفی بودن را در آن کاراکتر لحاظ می‌کنم. سعی و تلاشم این است که نقش‌های منفی‌ام هیچ کدام شبیه به هم نباشد. این طبیعی است که هیچ کس دوست
ندارد ‌ نقش اش صد در صد منفی باشد. من هم معمولا با کارگردان صحبت می‌کنم و نقش را تا جایی پیش می‌برم و منفی‌سازی می‌کنم که به من جای دفاع هم بدهد. در نوع بازی‌ام به این مساله معتقدم که نقش حتی اگر منفی است، باید جوری ساخته و پرداخته شود که تماشاگر مواقعی هم به او حق بدهد و پیش خودش بگوید شاید شرایط جوری بوده که فلان شخصیت مجبور شده این کار را بکند. من جای دفاع برای نقشم می‌گذارم، چون از نقش‌های کاملا منفی با نمادهای خاص خیلی خوشم نمی‌آید.
به همین دلیل است که مخاطب امروزی نقش یکدست سیاه با تمام عناصر منفی را دیگر نمی‌پذیرد، چون یک نقش زمانی قابل باور است که مخاطب بتواند نمودی بیرونی و عینی برای آن پیدا کند.
این نکته هم مهم است، وقتی یک شخصیت قرار است مثلا در یک مجموعه ۳۰ قسمتی معرفی شود، فرصت برای ارائه زیر و بم شخصیتی او وجود دارد ولی این اتفاق در یک فیلم سینمایی ۹۰ دقیقه‌ای خیلی سخت‌تر می‌شود چرا که دیگر فرصتی نداریم که بخواهیم وارد جزئیات قبل و بعد آن شخصیت شویم و شاید به قول شما اینجا‌غلو شخصیتی بیشتر اتفاق می‌افتد.
سامان در سریال ملکوت چقدر با شخصیت ساسان در سریال فاصله‌ها متفاوت است؟
ساسان شخصیتی خاکستری است ولی سامان به سمت مثبت بودن گرایش بیشتری دارد. با صحبتی که با محمدرضا آهنج، کارگردان سریال «ملکوت» داشتم، به این نتیجه رسیدیم که سامان باید برای سیر به سمت منفی بودن یا منفی شدن روال منطقی و باورپذیری داشته باشد تا بیننده هم بتواند با او ارتباط برقرار کند ولی ساسان فاصله‌ها به لحاظ سیر اتفاقاتی که بر او حادث شده، از همان ابتدا به بیننده خاکستری معرفی می‌شود.
با توجه به تجربه‌ای که هم در تلویزیون و هم در سینما دارید، چقدر حضورت را در این دو متفاوت و شاید بهتر و برتر از دیگری می‌بینید؟
نمی‌خواهم راجع به آسان‌تر بودن بازی در سینما یا تلویزیون بگویم، چون راحت نمی‌شود به این سوال جواب داد. اصولا من آدم بی‌حوصله‌ای هستم. یکی از دلایلی هم که در سینما فعالیت داشتم، این بود که یک کار در ۳۵ ـ۳۰ روز تمام می‌شود؛ ولی در سریال حدود ۶ ـ ۵ ماه درگیر هستی، پس برای من مهم است که در چه گروهی دارم
کار می‌کنم. در چند ماه گذشته اتفاقات جالبی برایم افتاد، مثلا طی یک شبانه‌روز حدود ۱۲ سکانس گرفته شد و من ۱۰ بار تعویض لباس داشتم. این اتفاق سخت مخصوصا در مورد سریال‌های روتین بیشتر به چشم می‌آید. اتفاقی که در سینما می‌افتد، این است که اگر کاری پیش‌تولید قوی داشته باشد، طی یکی‌ دو ماه فرصت داری دیالوگ‌هایت را حفظ ‌ و بازی کنی. حتی دیالوگ‌ها هم در سینما مال خودت است، ولی در سریال می‌بینی که چند
برگه دیالوگ به تو داده می‌شود و تو فقط زمان محدودی داری، باید آنها را حفظ کنی و جلوی دوربین بروی. تجربه بازی در سریال برای من سخت‌تر بود، اما خب وسوسه عجیبی در من انداخت. من حدود یک هفته در مجموعه شمس‌العماره حضور داشتم، ولی دقیقا ۲ روز بعد آن ۲ تا سینمایی پیشنهاد داشتم و ۲ تا سریال. «فاصله‌ها» با چند قسمت پخش بازخورد خوبی داشته و جدای از همه نقش‌هایی که در سینما بازی کردم و عقیده دارم بعضی از آنها نقش‌های خوبی هم بوده، برایم جالب است که بعد از ۵ الی ۶ قسمت پخش مجموعه فاصله‌ها، همه در خیابان، مرا‌ به اسم ساسان صدا می‌زنند.
مدتی از سینما و تلویزیون فاصله گرفتید و بازگشتتان به دنیای بازیگری توام شد با همزمانی سریال‌های فاصله‌ها و ملکوت و در سینما هم لج و لجبازی و دموکراسی تو روز روشن. این پرکاری چگونه شکل گرفت؟
اول بهتر است راجع به این صحبت کنیم که چرا نبودم و چرا الان هستم. خیلی وقت بود از این صحبت‌ها نکرده بودم و الان که فرصت خوبی است، می‌توانم مفصل حرف بزنم.
فیلم‌های اول و دومی که بازی کردم هم فیلم‌های خوبی بود و هم کارگردان‌های خوبی داشت. طی این سال‌ها، مشاورینی داشتم که به من یادآور می‌شدند‌ چون ورودم با کارگردان‌های معروف و خوبی بوده، پس باید دقت بیشتری در انتخاب نقش‌هایم داشته باشم. بعد از فیلم دایره زنگی خیلی نقش‌ها را رد کردم. آن موقع دلایل خاص
خودم را داشتم، اما بعد متوجه شدم دیگر تهیه‌کننده‌ها به این فکر نمی‌کنند که کدام بازیگر کم‌کارتر یا پرکارتر یا گزیده‌کار‌تر بوده است. الان ملاک حضور و انتخاب بازیگران برای فیلم‌ها و مجموعه‌ها این است که کدام بازیگر روی جلد مطبوعات است. بعد فکر کردم که با کناره‌گیری من، خیلی آدم‌های دیگری وارد می‌شوند، بنابراین تصمیم گرفتم فعالیت خودم را دوباره آغاز کنم. شاید قبل از شمس‌العماره حدود ۷ تا کار انجام داده بودم، ولی بعد از
شمس‌العماره تا الان شاید ۲۰ روز تعطیلی هم نداشتم. ۷ تا کار سینمایی انجام دادم و ۲ تا سریال. مقداری حساسیتم را پایین آوردم. این به این معنا نیست که هر کاری را قبول کنم، اما سعی‌ام بر این است که با حضور بجاتر و معقول‌تر هم تجربه کاری‌ام را بالاتر ببرم و هم میزان پیشنهاداتم بیشتر شود. حضور همزمان یک بازیگر در چند فیلم و سریال می‌تواند خطرناک هم باشد. همزمانی چند کار باعث می‌شود بازیگر زیاد دیده شود، اما اگر کارهایش پشت سر هم پخش شود، حضور مستمر او را ثابت می‌کند.
انگار تصمیم دارید در تلویزیون بیشتر فعالیت داشته باشید.
بله. برای ۲ سریال دیگر هم قرارداد بسته‌ام که ان‌شاءالله در آنها بازی خواهم کرد.
بنابراین می‌توان گفت یک‌سری از ملاک‌هایت برای انتخاب نقش تغییر کرده است.
بله. الان اولین چیزی که برای من مهم است، فیلمنامه خوب است؛ چه در سینما و چه در تلویزیون، چراکه به عقیده من سینما و تلویزیون دارند در یک راستا حرکت می‌کنند و یک سطح می‌شوند. الان واقعا سینما دارد در مسیری حرکت می‌کند که اگر در سال ۷۰ فیلم سینمایی تولید می‌شود، ۵۰ تای آن در حدی است که من آنها را واقعا
نمی‌پسندم. وقتی در فیلم‌هایی مانند مکس و دایره زنگی بازی می‌کنم، نشان‌دهنده این است که تعریف ویژه‌ای از فیلم کمدی دارم. البته این را هم بگویم پیش‌تولید طولانی فیلم «۷ دقیقه تا پاییز» شانس حضور در فیلم «درباره الی» را از من گرفت. اگر در این فیلم بازی می‌کردم حتما مسیر حضورم در سینما تغییر می‌کرد.
البته شما با بازی در فیلم «پارک‌وی» نشان دادید که به بازی در نقش‌هایی که روی روان‌شناختی آنها کار شده باشد، علاقه‌مند هستید.
از پارک‌وی به بعد، همه نقش‌هایی که قرار بود فیلم‌هایش در زمینه وحشت ساخته شود، به من پیشنهاد شد، اما من نخواستم در یک نقش کلیشه شوم. بعد از پارک‌وی دوست داشتم نقشی به من پیشنهاد شود که خاص باشد و تلفیقی باشد از وحشت و روان‌شناسی. این اتفاق افتاد و تله‌فیلمی به من پیشنهاد شد به نام «یکی از ما» که
بشدت نقشم را دوست داشتم و امیدوارم خوب درآمده باشد؛ نقش پسر معتادی که وابستگی به یک‌سری مواد دارد که وقتی استفاده می‌کند یک شخصیتی دارد و وقتی استفاده نمی‌کند شخصیتش دوگانه می‌شود.
راجع به فاصله‌ها صحبت کنیم و پیامی که همیشه حسین سهیلی‌زاده خیلی خوب و غیرمستقیم با مجموعه‌هایش به مخاطب می‌رساند.
به نظر من یک‌سری کارگردان‌ها هستند که مدیوم تلویزیون را خوب می‌شناسند. معمولا راجع به سریال‌های روتین می‌گویند که از قسمت ۱۰ به بعد به قول معروف جا می‌افتد، ولی فاصله‌ها از همان قسمت اول بیننده خودش را پیدا کرد. سال گذشته این اتفاق راجع به دلنوازان هم افتاد و امیدوارم این اتفاق برای فاصله‌ها هم بیفتد. حسین سهیلی‌زاده نکات ظریفی را می‌بیند و می‌شناسد. تجربه چند ماه کار مستمر در تلویزیون به من ثابت کرد که کارگردانان خوبی در تلویزیون فعال هستند که کارهای ارزشمندی می‌سازند و من دوست دارم با آنها همکاری داشته باشم
ادامه مطلب / دانلود

بیوگرافی جالب از آزاده صمدی + عکس

می گن متولد لاهیجان و  هنوز تو لاهیجان زندگی می کنن. کمی با نظرات این لاهیجانی که یک بار دیگر باعث افتخار لاهیجانیان شده آشنا شیم .آزاده صمدی بازیگری است که کار خود را از تئاتر آغاز کرده و فارغ‌التحصیل رشته نمایش از دانشگاه سوره و آموزشگاه کارنامه است.

آزاده صمدی

بینندگان ایرانی، بازی او را در حال حاضر از شبکه سه سیما و در مجموعه « راه بی‌پایان» می‌بینند. با او به گفت‌وگو نشستیم برای آن که بدانیم به عنوان بازیگری که هنوز در ابتدای راه است، چه نگاهی به «حرفه‌ای بودن» دارد:

«یک آدم حرفه‌ای در هر زمینه‌ای یعنی یک شغلی داره که اون رو به عنوان حرفه انتخاب کرده و از این راه امرار معاش می‌کنه.»

پس هر کسی که شغلی دارد، حرفه‌ای است؟

هر کسی که هر شغلی داره حرفه‌ای نیست ولی حرفه‌ا‌ش اینه.

پس من سؤالم را یک جور دیگر می‌پرسم. این اصطلاح «حرفه‌ای بودن» یعنی چی؟

یعنی این آدم مؤلفه. یعنی یک سبکی داره که متمایزش می‌کنه از بقیه آدم‌هایی که حرفه‌شون اینه. حرکت رو به جلویی داره و یک ذره شاخص‌تر از آدم‌های دیگه هست.

یعنی این آدم، چه پارامترها یا نشانه‌هایی دارد که به نظرت حرفه‌ای یا مؤلف می‌رسد؟

این پارامترها رو می‌تونم دو بخش تقسیم کنم. مثلاً یک کارگردانی که دکوپاژش آماده‌ست، وقتی میاد سر صحنه، می‌دونه چی می‌خواد. این بخش کاریشه که به تجربه برمی‌گرده و حتی به شعور، به میزان مطالعه و به درکش. بخش دیگه هم مقوله رفتاریه. مثلاً کارگردانی که زودتر از همه سر صحنه حاضر می‌شه، یعنی این کارگردان کارش براش مهم هست، عواملش براش مهم هستن و اگه چیزی براش مهیا نیست می‌تونه با رفتارش همه عوامل رو به خدمت بگیره. تقابل دو تا بازیگر یا یک کارگردان با بازیگر و نوع برخوردشون و حتی استفاده از واژگان مناسب، نشان‌دهنده حرفه‌ای بودن اونهاست. به نظر من این رفتار کاری و اخلاقی در کنار هم می‌تونه بگه یک آدم چقدر حرفه‌ایه.

با این تعریف‌هایی که کردی، چه کسی توی سینمای ایران حرفه‌ای هست؟

اگه بخواهیم سینمای ایران رو با سینمای اروپا یا آمریکا مقایسه کنیم، شاید بگیم که سینمای ما سینمای حرفه‌ای نیست. نه به دلیل اون که توش پول تولید نمی‌شه، به دلیل این که همه چیز مهیا نیست که مثلاً تولید یک کار در درست‌ترین حالت انجام بشه. ما همیشه از یک سری خواسته‌هامون می‌گذریم. در نهایت محصولی ساخته می‌شه که اون رو خیلی بهتر می‌شد ساخت. شاید به خاطر این که در سینمای اروپا و آمریکا آدم‌هایی هستند که کارهای خیلی تخصصی انجام می‌دن. کسی مثل مدیر تولید اینجا چند تا کار دیگه هم انجام می‌ده. با این حال ما داریم کسانی رو که توی همین سینما داریم که واقعاً حرفه‌ای باشن.

فکر نمی‌کنی که اگر ما عوامل فیلم را تا این حد زیاد کنیم، هزینه‌ها بالا می‌رود؟

دقیقاً به خاطر کاهش هزینه هست که ما این کار رو نمی‌کنیم. باز تو سینما خیلی کارها تفکیک‌شده‌تر هست. مثلاً گروه کارگردانی تو کار گروه فیلم‌برداری دخالت چندانی نمی‌کنه اما در تئاترمون طرف بازیگره اما کار دیگه‌ای هم انجام می‌ده. کار هیأتیه، رفاقتیه یا هر چیزی که می‌شه اسمش رو گذاشت هر کسی مسؤول دقیق کاری که باید انجام بده نیست. در نهایت تمرکز درست سر کارمون نداریم.

چرا وقتی یک فیلم خارجی را حتی با یک مضمون معمولی و دم‌دستی نگاه می‌کنیم، می‌گوییم که کاری حرفه ای داریم می بینیم. آن چیست، که آنجا هست و اینجا نیست؟

بذار مقایسه کنم این دو تا رو چون گاهی پشت صحنه فیلم‌های اون ور رو می‌بینم. توی پشت‌صحنه‌هاشون، همیشه آدم‌های متخصص حتی برای یک کار کوچک وجود دارن. فرضاً اونجا یکی از دستیارهای فیلم‌بردار کارش به طور خاص جمع کردن سیم‌ها هست. کسی هم حق نداره توی کارش دخالت کنه. چون مسؤول سیم‌ها اونه و اگر آسیبی وارد بشه یا اتفاقی بیفته، مسؤولش مشخصه.

برای همینه که اونها تولیداتشون خیلی عظیمه. هر چه نیرو بیشتر، تقسیم کارها راحت‌تر. هر کسی درست سر جای خودش قرار می‌گیره و مهارت خاص خودش رو به دست میاره. چون از مدت‌ها قبل قرارداد بسته،

می‌تونه روی وظیفه‌ش تمرکز کنه. ما تا لحظات آخر پیش‌تولیدمون هم نمی‌دونیم دقیقاً کدوم بازیگر نقشی رو قبول کرده. همه می‌تونن همزمان سر دو تا پروژه هم باشن. اینه که سینمای ما رو غیرحرفه‌ای کرده. شاید این از توانایی بازیگرهای ما باشه. صبح سر یک پروژه سینمایی هستن، عصر اجرای تئاتر دارن و البته وقتی می‌رسن خونه، صبحش دوباره آفیش هستن. این به نظر من خیلی قشنگ نیست.

همه عوامل فیلم که مثلاً ساکن منطقه غرب تهران هستن صبح با یک سرویس میان لوکیشن و چون قرار نیست سرویس دو بار این مسیر رو طی کنه، بازیگر از ۶ صبح آفیشه اما ۱۰ صبح کار داره. با این وضع، بازیگر نمی‌تونه تمرکز کافی داشته باشه. اینها نیروهایی هستند که هدر می‌رن و من فکر نمی‌کنم که اون ور دنیا یک همچین اتفاقاتی بیفته.

پس ما دو نوع مشکل داریم. نرم‌افزاری و سخت‌افزاری. به عبارت دیگه برنامه‌ریزی و مدیریت تولید از یک طرف و تجهیزات و وسایل فنی از طرف دیگر. چه عوامل دیگری اضافه می‌کنی؟

دقیقاً همینه. دوربین‌هایی که الان استفاده می‌شه، خیلی نو نیستن یا با سیستم پیشرفته و روز دنیا کار نمی‌کنیم. برای همین اونها می‌تونن پلان‌هایی توی فیلم‌هاشون بگیرن که برای ما عجیب و غریبه و ما نمی‌تونیم، مثلاً نماهای هلی‌شات دارن و ما نداریم یا کم داریم به خاطر هزینه‌ها و بودجه. کارگردان ممکنه همچین دکوپاژی تو ذهنش داشته باشه، اما مستلزم اینه که بخوان سه روز هلی‌کوپتر کرایه کنن و چون بودجه‌ش تأمین نمی‌شه، مجبوره ازش بگذره.

خب برنامه‌ریزی را که می‌توانیم حلش کنیم، آن بخش سخت‌افزار مستقیماً به بودجه ربط دارد.

ببین انگار ما به این سینما عادت کردیم. چیزی که خیلی توی صحنه مهم نیست، بازیگره. مهم اینه که نور نره [و فرصت فیلمبرداری تمام نشود]. چرا باید این طور باشه؟ مگه چیزی که در نهایت قراره دیده بشه، بازیگر نیست؟ مگه نتایج زحمت همه این آدم‌ها توی بازی اون بازیگر متبلور نمی‌شه؟ ممکنه دو سه ساعت وقت صرف بشه و نور بچینن یا لباس و گریم و صحنه آماده بشه اما همیشه استرس وجود داره بین گروه‌های کاری، که نکنه نور بره یا بازیگر گریم نشده باشه. حالا بازیگر اگه بگه که پنج دقیقه فرصت بدین، نمی‌شه. چون همیشه باید آماده باشه.

فکر نمی‌کنی که یک بازیگر باید این توانایی را داشته باشد که همیشه آماده باشد؟

باید این توانایی رو داشته باشه. اصلاً برای همینه که بازیگره. اما این طور به ما یاد دادن که پشت‌صحنه یک کار مهم‌تر از خود کاره. پشت دوربین مهم‌تر از جلوشه. چون تو پشت دوربینه که باید متمرکز باشی و حواست رو جمع کنی برای پلانت. این که چه کنی کسی تو پلانت معطل نشه. باید یاد بگیری که تأثیر منفی نگیری و روی کارت متمرکز باشی در هر حالتی.

هنوز نگفتی که کدام بازیگر به نظرت حرفه‌ای است.

من خیلی آدم الگوپذیری نیستم. اصولاً کسی برام خیلی بت نمی‌شه. همون طور که خوبی‌های کسی رو می‌بینم، بدی‌هاش رو هم می‌بینم. منتها مثلاً چون توی «کارنامه» درس خوندم و کارها و رفتارهای آقای پرستویی رو دیدم، می‌تونم بگم آقای پرستویی، به لحاظ کار با توجه به رزومه‌ش و به لحاظ اخلاقی به شدت حرفه‌ای هست. مثلاً زودتر از همه سر کار حاضره و به خاطر کارش، چه کارهای زیادی می‌کنه. این نمونه یک آدم حرفه‌ایه. به نظرم آتیلا پسیانی هم یک بازیگر حرفه‌ای هست به خاطر نوع نگاهش به بازیگری. یک بازیگر کاملاً تکنیکاله. رفتارش سر کار طوریه که اصلاً حس نمی‌کنی یک بازیگر آماتور هستی و کنارش قرار گرفتی. این انرژی که بهت می‌ده، خیلی خوبه.

خودت رو حرفه‌ای می‌دونی؟

من حرفه‌ام اینه. انتخابش کردم. تو کارهای بعدی سعی می‌کنم بهتر از کار آخرم باشم. یک سری بی‌تجربگی‌ها و خامی‌ها وجود داره که آدم به تدریج از بقیه یاد می‌گیره. بعضی وقت‌ها رفتاری می‌بینی که می‌گی چقدر درست و حرفه‌ای بود. به خودت می‌گی چه خوبه که من هم یاد بگیرم.

ولی گفتی که الگوپذیر نیستی.

الگوپذیر نیستم. ولی همیشه دلم می‌خواد شاگرد خوبی باشم. یعنی تیکه‌هایی از آدم‌ها رو که به نظرم جذاب میاد و درست، انتخاب می‌کنم. به خودم می‌گم چقدر خوبه که من این شکلی رفتار کنم. یک همچون تصویری داشته باشم از خودم. آره من تیکه‌های کوچولویی رو که دوست دارم از آدم‌ها جمع می‌کنم.

چه برنامه‌ای برای حرفه‌ای شدن داری؟

سعی می‌کنم برای کارم کتاب بخونم، فیلم ببینم، تئاتر برم، نقد بخونم. وقتی کتاب می‌خونی یا فیلم می‌بینی، تخیل تصویری رو وسیع می‌کنی و اینها خودشون رو یک جایی نشون می‌دن. شاید توی اون فیلمی که بازی می‌کنی و حتی نوع نگاهت به دنیا و زندگی. باید شروع کنم به فیلم‌سازی. چون فکر می‌کنم فیلم ساختن خیلی می‌تونه به بازیگری کمک کنه.

به چه کسی تندیس حرفه‌ای‌ترین بازیگر را می‌دهی و به خاطر بازی در کدام فیلم؟

من نمی‌تونم بهترین فیلم رو از بین فیلم‌هایی که دیدم، انتخاب کنم. چون فیلم خوب این قدر داریم که حتی اگه بگی ده تا فیلم بهتر رو انتخاب کنم، سختمه. تازه بعد از ده تا انتخاب، به خودم می‌گم که این یکی هم خوب بود.
پس بذار این طور بپرسم. دوست داری توی بازیگرها جای کی باشی؟
واقعاً دوست نداشتم جای کسی باشم.

بازی کی رو تو کدوم فیلم دوست داشتی؟ می‌خواهم یک جواب از تو بگیرم.
خیلی سخته. من برای خیلی از نقش‌ها گفتم wow [مبهوت شدم و تحت تاثیر قرار گرفتم]. مثلاً وقتی چارلیز ترون تو مانستر بازی کرد، واقعاً مبهوتم کرد. یا وقتی فیلم ساعت‌ها رو دیدم، واقعاً به یک سکانس جولین مور حسرت خوردم. حتی دوست داشتم جای خیلی از مردها بازی کنم.

سؤال بعدیم دقیقاً همین بود. جای کدام مرد دوست داشت بازی کنی؟

نفرین گل طلایی رو که دیدم دوست داشتم جای پادشاه بازی کنم. نقش غریبی بود. یا مثلاً توی فیلم ترس اولیه واقعاً بازی اد نورتن غبطه‌برانگیز بود. خیلی از این بازی‌ها هست که آدم حسرتش رو بخوره. من مدت‌هاست اصلاً توی سینمای آمریکا و اروپا بازی بد ندیدم و اصلاًً معتقدم بازیگر بد دیگه اونجا وجود نداره. بازی‌های جانی دپ رو خیلی دوست دارم. ادوارد دست‌قیچی رو بازی می‌کنه، بعدش چارلی و کارخانه شکلات‌سازی رو. واقعاً این همه کاراکتر رو از کجای مغزش می‌کشه بیرون؟ یک نقشی که خیلی زیاد دوستش دارم، نقش راسل کرو تو فیلم محرمانه لس‌آنجلس هست.

اگه قرار باشه به بهترین دوستت یک فیلم هدیه بدهی، کدام فیلم خواهد بود؟

باز که سؤال سخت کردی! می‌بینم دوستم به کدوم ژانر سینما علاقه داره. اما بر اساس سلیقه خودم، شاید نفرین گل طلایی یا پیر پسر رو که این اواخر دیدم و خیلی روم تأثیر گذاشته، یا شاید هم پک کامل [مجموعه] آثار اسکورسیزی رو هدیه بدم. از کارهای اسکورسیزی رفتگان رو خیلی دوست دارم.

ادامه مطلب / دانلود

بیوگرافی جذاب از بیتا سحرخیز

در سال 1361 متولد شده، در عالم بازیگری گرچه پرونده کاری‌اش تنها به چند کار محدود می‌شود اما همان چند کار کافی است تابیتا سحرخیز را به چهره شناخته شده‌ای تبدیل کند؛ مینای راه بی‌پایان، مهسای هم‌خانه و البته بیش از همه نغمه ادیب. او چنان در سریال ترانه مادری در نقش نغمه ادیب فرو رفته که حتی اختلاف سنی‌اش با
محسن افشانی چندان به چشم نمی‌آید. روزی را که به محل فیلمبرداری این سریال رفته بودیم با بیتا سحرخیز نیز
که با خواهرش آمده بود گفتگویی انجام دادیم که به دلیل معدود بودن صفحات در شماره پیش، طبق قولی که داده بودیم در این شماره به چاپ می‌رسانیم. چطور به پروژه ترانـه مادری معرفی شدید؟ سحرخیز: از طریق سریال راه
بی‌پایان. آقای سهیلی‌زاده (کارگردان) گویا بازی من در سریال راه بی‌پایان را دیده بودند و از همانجا مرا برای نقش «نغمه ادیب» انتخاب کردند. از سریال راه بی‌پایان تا سریال ترانه مادری یک سری هم به سینما زدید. سحرخیز: بله، در این مدت دو فیلم سینمایی انعکاس و هم‌خانه را بازی کردم. با وجود این‌که سابقه کاری شما به چند کار محدود
می‌شود اما در همین مدت تجربه‌های متفاوتی داشتید، این انتخاب شما بود یا… سحرخیز: به هر حال هر بازیگری دوست دارد نقش‌های متفاوتی را تجربه کند، کارهای دیگری هم به من پیشنهاد شده بود که خودم از بین آنها، این چند نقش را انتخاب کردم، یعنی در بین انتخاب دیگران،نهایتاً خودم انتخاب کردم. نغمه ادیب را چگونه برای خودتان
تعریف کردید؟ سحرخیز: هر وقت فیلمنامه‌ای به دستم می‌رسد، برای نقش پیشنهادی شناسنامه درست می‌کنم و سپس هر سوالی که بدون جواب بماند با کارگردان مطرح می‌کنم، ضمن این‌که در اجتماع هم کنجکاوهستم و به دنبال این‌گونه شخصیت‌ها می‌گردم تا بیشتر به نقش نزدیک شوم. تا حالا به این فکر نکردید که سینما را انتخاب
کنید و به پیشنهادات تلویزیونی پاسخ منفی بدهید؟ سحرخیز: فعلا سعی می‌کنم درست انتخاب کنم در هیچ زمینه‌ای گارد نمی‌گیرم. برای انتخاب کسب تجربه لازم است. شخصا به کدام یک علاقه داری؟ حضور در سینما یا تلویزیون… سحرخیز: طبعا مثل هر بازیگری سینما را بیشتر می‌پسندم. فکر نمی‌کنید ماندگاری در سیما بیشتر اتفاق می‌افتد؟
سحرخیز: ماندگاری به اثر بستگی دارد. تا پیش از ترانه مادری، همه مرا با مینای راه بی‌پایان می‌شناختند و پس از پخش ترانه مادری با نغمه ادیب… اما فراموش نکنید نقش‌های سینمایی ماندگار هم کم
نداشتیم. شاید نقش‌هایی که من در سینما بازی کردم مانند نقش‌های تلویزیونی اثر نداشته. بازیگری را از کجا آغاز کردید؟ سحرخیز: از کلاس‌های امین تارخ. و اولین تجربه… سحرخیز: فیلم سینمایی «فقط چشماتو ببند» به کارگردانی علیرضا امینی. فکر می‌کنم تجربه خوبی هم بوده… سحرخیز: خیلی خوب بود آن هم به دلیل
بداهه‌گویی‌هایش، شب قبل از فیلمبرداری دیالوگ‌هایم را آماده می‌کردم. چند سال است که بازی می‌کنید؟ سحرخیز: از سال 1384. پس خیلی زود به جایگاه امروز رسیدی؟ سحرخیز: بزنید به تخته، خیلی دویدم. برای انتخاب نقش چه ویژگی‌‌هایی را ملاک قرار می‌دهید؟ سحرخیز: بدون شک فیلمنامه و در کنار آن کارگردان و گروه همکار.
ادامه مطلب / دانلود

تصاویر جالب از الهام کرد + بیوگرافی

الهام کردا (زاده ۱۳۵۷) بازیگر و کارگردان تئاتر است.

الهام کردا کارشناسی خود را در رشته نمایش دریافت کرده است و بیش از ۱۲ سال است که به فعالیت در زمینهٔ نمایش و بازیگری مشغول است.

 

تئاتر

کارگردانی

  • ۱۳۹۰ – پرشین کت

بازیگری تاتر

  • خنکای ختم خاطره
  • تماشاچی محکوم به اعدام
  • آنفلوانزای خوکی
  • زنی از گذشته
  • خاموشی دریا (به کارگردانی نیما دهقان و بازنویسی رضا گوران)
  • ۱۷ دی کجا بودی؟
  • پالتوی پشمی قرمز (به کارگردانی افسانه ماهیان)
  • دو لیتر در دو لیتر صلح (به کارگردانی حمیدرضا آذرنگ)

تصاویر جالب از الهام کرد + بیوگرافی

بازیگری فیلم سینمایی

  • ۱۳۹۲ – ملبورن
  • ۱۳۹۱ – حوض نقاشی
  • ۱۳۹۰ – برف روی کاج‌ها

بازیگری مجموعه تلویزیونی

  • ۱۳۹۲ – مهرآباد
  • ۱۳۹۱ – حیرانی

بازیگری (شبکه نمایش خانگی)

  • ۱۳۹۲ – شاهگوش

بازیگری فیلم کوتاه

  • هنوز
  • هفتم

 

 

ادامه مطلب / دانلود

بیوگرافی جدید از زهره فکور صبور + عکس

بازیگر زن سینما و تلویزیون که همه او را با بوی عطرش می شناسند! این بازیگر سینما شاید بیشتر فقط از یک نوع عطر خاص استفاده می کند …زهره فکور صبور بازیگر موفق سینما و تلویزیون ایران از جمله بازیگرانی می باشد که علاقه بسیار زیادی برای خرید عطر دارد.

بازیگزی که همه او را با بوی عطرش می شناسند!

 

این بازیگر سینما شاید بیشتر فقط از یک نوع عطر خاص استفاده می کند ولی در منزل چندین نوع عطر دارد و شاید یک کلکسیون جالب از انواع عطر ها را داشته باشد.

زهره فکور صبور در این رابطه می گوید:من همیشه وقتی سرکار فیلمبرداری می روم از یک نوع عطر استفاده می کنم و وقتی کسی بوی آن را احساس کند متوجه می شود که من آمده ام.این عطر قیمت زیادی ندارد و فقط 40 هزار تومان می باشد ولی من خیلی از بوی آن خوشم می آید و بیشتر از آن استفاده می کنم,در منزل چند نوع

دیگر از عطر های مختلف با مارک های مختلف را دارم ولی در مواقع غیر ضروری از آن ها استفاده می کنم.

منبع: فارس سینما

 

 

ادامه مطلب / دانلود

بیوگرافی جالب از نفیسه روشن + عکس

متولد اردیبهشت 1361 در محله باغ صبا تهران
فعالیت هنری اش را از سال دوم دبیرستان با ایفای نقش در تئاتر ” بسوی سعادت ” آغاز نمود که در این اولین تجربه ، موفق به دریافت لوح تقدیر از آموزش و پرورش منطقه گردید.
همراه با ادامه تحصیل به فعالیت هنری اش ادامه داد و پس از ورود به دانشگاه در مقطع کارشناسی و طی یک دوره کلاس بازیگری ، بصورت جدی پا به عرصه تصویر گذاشت . شروع فعالیت تلویزیونی او را می توان بازی در سریال ” روزهای بیادماندنی ” به کارگردانی همایون شهنواز در تابستان 1382 دانست .
اشتغال به تحصیل در مقطع لیسانس علتاصلی کم کاری وی در این سالها بود ، اما پس از پایان تحصیلات دانشگاهی خود ، دامنه فعالیتش را گسترش داد . در پائیز سال 1382 در سریال “بچه های خیابان ” به کارگردانی همایون اسعدیان ایفای نقش کرد که این تجربه را یکی از بیادماندنی ترین کارهایش می داند .
پس از آن در پائیز 1383 ، پیشنهاد کیانوش عیاری برای حضور در سریال ” روزگار غریب ” را پذیرفت و به گروه عیاری پیوست تا برگ زرین دیگری بر افتخارات خود بیافزاید ، وی همکاری با عیاری را یکی از ایده آل های خود می داند .
بازی خوب و تجربه و آموخته هایش سبب شد تا پیشنهادات مختلفی از کارگردانان بنام تلویزیون و سینما دریافت کند ،
از جمله کارهای او :
– سریال ” خوش رکاب ” به کارگردانی علی شاه حاتمی در نوروز 1384
– تله فیلم ” مسافر ” به کارگردانی محمد دستگردی در اردیبهشت 1384
– تله فیلم ” آوای زمین ” به کارگردانی مهرداد خوشبخت در تیر 1384
– سریال ” کلانتر ” به کارگردانی محسن شامحمدی در آذر 1384
– سریال ” سالهای برف و بنفشه ” به کارگردانی سعید سلطانی در پائیز 1385

توانائیهای حیرت آور او سبب شد تا در ماه مبارک رمضان سال 1386 ، ایفای نقش “پری” در سریال “اغماء” به وی سپرده شود . “اغماء” از دیدگاه وی یک معجزه کاری است که علاوه بر امکان حضور در کنار اساتیدی همچون امین تارخ ، لعیا زنگنه ، ناصر ممدوح ، عبدالرضا اکبری و … ، برگ زرین دیگری بر افتخارات خود بیافزاید . به گفته وی : ” کارکردن با سیروس مقدم یکی از آرزوهای او بوده که موفقیت خود را در اغماء را نیز مدیون او می داند .”
درخشش وی در بازی منحصر بفرد و تاثیرگذار در نقش “پری” تحسین منتقدان و مردم را برانگیخت و سبب تقدیر و تمجید از وی در مجامع مختلف هنری و دانشگاهی گردید . پس از اغماء پیشنهادات متعددی به وی گردید که از
جمله کارها :
– تله فیلم ” این پرونده مختومه نیست ” به کارگردانی مهرداد خوشبخت در اردیبهشت 1386
– تله فیلم ” ماموریت بهار ” به کارگردانی حسن لفافیان در بهمن 1386
– تله فیلم ” سرگرد ” به کارگردانی کاظم معصومی در فروردین 1387
– تله فیلم ” پیوند ” به کارگردانی سعید عالم زاده در اردیبهشت 1387
– سریال ” مثل هیچکس ” به کارگردانی عبدالحسن برزیده در رمضان
ادامه مطلب / دانلود

زندگینامه یوسف تیموری + عکس

نام اصلی : یوسف تیموری واقف
تاریخ تولد: ۶ دی ماه ۱۳۵۸ – در غرب تهران به دنیا آمده .
تحصیلات : فوق دیپلم هنر و دانش آموخته هنرستان صدا و سیما می باشد و یکی از هنرجویان ممتاز کلاسهای استاد سمندریان بوده است.
وی فرزند دوم خانواده است و دو خواهر و یک برادر دارد .
نه آبی و نه قرمز فقط تیم ملی.
اگر بازیگر نمیشد دروازه بان می شد.
موسیقی را دوست دارد و خودش هم گیتار می نوازد و به طراحی صحنه هم علاقه دارد و به آن نیز می پردازد.
به شعر نو علاقه دارد.
در دوران دانشکده او را بابک صدا میزدند.

===============================

یوسف تیموری متولد ۶ دی ماه ۱۳۵۸غرب تهران می باشد. وی فرزند دوم خانواده است و دو خواهر و یک برادر دارد. تحصیلات او فوق دیپلم هنر و دانش آموخته هنرستان صدا و سیما می باشد و یکی از هنرجویان ممتاز کلاسهای استاد سمندریان بوده است.برای اولین سوال از شروع کار بازیگری خود بگوئید.
سال ۱۳۷۳ برای اولین بار روی صحنه تئاتر رفتم و اولین کار تصویری ام را با هوای تازه به کارگردانی محمد رحمانیان آغاز کردم. برای بازی در این کار نصرا… رادش مرا به رحمانیان معرفی کرد و کم کم توانستم در نقشها و کارهای دیگری ظاهر شوم.

اگر بازیگر نمی شدید؟
دروازه بان می شدم.

حالا که به فوتبال اشاره کردید قرمز یا آبی؟
هیچکدام فقط تیم ملی

غیر از بازیگری به چه هنری مشغول هستید؟
موسیقی را دوست دارم و خودم هم گیتار می نوازم و به طراحی صحنه هم علاقه دارم و به آن نیز می پردازم.

بهترین کارگردان از دید یوسف تیموری کیست؟
هر کارگردانی در دوره خودش نمود خوبی دارد و می توان گفت هر زمانی بر اساس نوع کار، کارگردانان متفاوتی مطرح می شوند.

اگر بخواهید از کارگردانان پیش کسوت نام ببرید چه؟
حاتمی کیا، کیارستمی، مهرجویی و کیمیایی و از جوانترها هم می توانم به شاهد احمد لو ، اصغر فرهادی و مازیار نیلی اشاره کنم.

کدام کارهایتان را بیشتر دوست دارید؟
در تلویزیون “مجید دلبندم” به لحاظ سادگی و روان بودن کار و همچنین اولین تجربه ام با رضا عطاران و در سینما “بوتیک” را بیشتر دوست دارم.

در قبول یک کار بیشتر چه چیزی برایتان مهم است؟
اول از همه بازیگر نقش مقابلم و در درجه های بعدی فیلم نامه، کارگردان و نقشم برایم مهم است.

در حرفه تان بیشتر از چه کسی الگو پذیری داشتید؟
نمی توان گفت الگو ولی در کارها و فیلمها سعی می کنم روی کارهای بهروز وثوقی و پرویز فنی زاده در قبل از انقلاب و خسرو شکیبایی، پرویز پرستویی و امین حیایی بعد از انقلاب بیشتردقیق شوم.

به شعر هم علاقه دارید؟
شعر نو را دوست دارم مخصوصا سهراب سپهری.

بزرگترین آرزویی که دارید؟
اجازه می خواهم این سوال شما را بایک بیت شعر جواب دهم. پرم از راه، از پل، از رود، از موج. پرم از سایه برگی در آب چه درونم تنهاست.

بهترین دوست شما؟
خودم

آیا کار جدیدی در دست اجرا دارید؟
یک فیلم سینمایی به کارگردانی جهانگیر جهانگیری که سوژه کمدی دارد و اولین فیلم کمدی این کارگردان بنام “گل یا پوچ” است که هنوز مراحل پیش تولید خود را می گذراند.

غیر از شما از افراد خانواده چه کسی به کارهای هنری مشغول است؟
برادرم طراحی صحنه و اجرای گریم کار می کند و پدرم در اجرای دکور.

به کجای دنیا دوست دارید سفر کنید؟
مصر، یونان، ایتالیا. چون احساس می کنم فرهنگ این کشورها به ایران نزدیکتر است و همچنین دوست دارم عجایب هفتگانه را از نزدیک ببینم.

تکیه گاه شما؟
تیموری با شیطنت جواب می دهد: صندلی

قصد ازدواج ندارید؟
فعلا مجردم چون دوست ندارم کسی به خاطر مشغولیات کاریم اذیت شود.

در جایی خواندم نام اصلی شما بابک واقف است این صحت دارد؟
خیر، پسوند فامیلی من دارای واقف است یعنی یوسف تیموری واقف و در دوران دانشگاه بچه ها من را بابک صدا می زدند و من هم از روی همین برای خودم آی دی ::ID:: به نام درست کردم که در اثر سوء برداشتهای انجام گرفته برخی فکر کردند نام من بابک واقف است.

مشکلات سینمای ایران از دیدگاه شما چیست؟
من تازه کار هستم و از نظر خودم بیشترین مشکلات را در اختصاص بودجه می دانم

ادامه مطلب / دانلود

زندگینامه ژیلا صادقی بازیگر و مجری معروف

بیوگرافی ژیلا صادقی
ژیلا صادقی: مجری باید عاشق باشد
(ژیلا صادقی) مجری خوش بیانی است که در سال‌های اخیر از او در برنامه‌های مختلف تلویزیون به ویژه شبکه سه اجراهای خوبی دیده‌ایم. وی مدتی است که برنامه پر بیننده (خانه مهر) را راس ساعت ده صبح
از شبکه سه اجرا می‌‌کند. خیلی‌ها دوست دارند بدانند ژیلا صادقی که کلامی بسیار شیوا دارد کیست؟
ژیلا صادقی در شهریورماه سال 1352 به دنیا‌ آمد. گرچه اصلیت خانواده‌اش، نیارکی هستند (منطقه‌ای بین رودبار و منجیل در استان گیلان) و لیسانس گرافیک از دانشگاه آزاد اسلامی دارد… وی کار خود را با گویندگی در واحد
دوبلاژ آغاز کرد. در سال 69 -70 در تلویزیون تست داد و قبول شد، اما از سال 78 به عنوان مجری، مقابل دوربین رفت… گرچه او طی این مدت بازی در فیلم، چند مجموعه را هم تجربه کرد… در سریال‌های هزاران چشم، آینه عشق که به عنوان بهترین بازیگر خانواده انتخاب شد، بادهای موسمی که بهترین بازیگر جشنواره استانی شد و دردسرهای طلایی که از جمله کارهای او در تلویزیون است، اما فیلم‌های خیلی دور خیلی نزدیک، بی‌‌همتا و به خاطر سوگند از جمله کارهای سینمایی او بود…
ژیلا صادقی می‌‌گوید: بازیگری خیلی سخت است و برای همین ترجیح می‌‌دهم پا توی کفش بزرگ‌ترها نکنم و کمی عقب‌تر بیایم و سعی کنم در اجرا، کارم را قوی‌تر کنم.
ژیلا صادقی به ورزش علاقه وافری دارد. او می‌‌گوید: به ورزش سوارکاری علاقه‌مندم، دوره کامل تیر و کمان را گذرانده‌ام. همچنین کلاس غواصی را هم پشت سر گذاشته‌ا‌م و در مرحله دوم غواصی می‌باشم…
وی می‌‌گوید: اگه کار اجرا را کنار بگذارم، خیلی کارها می‌‌توانم انجام دهم، مثل سوارکاری‌، خطاطی و… به هر حال از وقتم استفاده می‌‌کنم.وی از دوران کودکی‌اش این‌گونه تعریف می‌‌کند: بچه آرامی بودم، وقتی حرفی برای گفتن داشتم می‌‌زدم تا جایی که مادرم می‌‌گفت قانع‌ترین بچه‌اش بودم. الان هم هنوز همان ژیلای کودکی هستم، یادم می‌‌آید به زور، خواهر و برادرم را می‌‌نشاندم و برایشان صحبت می‌‌کردم، احساس درونی خود را با صحبت می‌‌گفتم،
این حس را همیشه داشتم، اما دیر به استعداد خود پی بردم. وی درباره ویژگی‌های یک گوینده می‌‌گوید: در حرفه گویندگی ابتدا باید عشق و علاقه خود را نشان داد. یعنی باید عاشق کاری باشی که انجام می‌‌دهی، باید با
مخاطب ارتباط تنگاتنگ برقرار کنی. گوینده نباید رفع تکلیف کند، به نظر من گوینده خوب گوینده‌ای است که هم شنوایی خوبی داشته و هم دارای اعتماد به نفس فراوان و تمرکز زیاد باشد…ن و تمرکز زیاد باشد…
ادامه مطلب / دانلود

زندگینامه آزاده ریاضی + عکس

آزاده ریاضی فعالیت هنری خود را از دوران دبیرستان با تئاتر (شاید نجات یابیم) آغاز کرد
تحصیلات دبیرستان را با اخذ دیپلم ریاضی به پایان رساند
دارای لیسانس کامپیوتر(ترم افزار) می باشد
هزمان با تحصیل دو رشته، فعالیت های خود را در زمینه تئاتر نیز در دانشگاه سوره اصفهان با گروه تئاتر کاوش(بهترین گروه تئاتر سال ۸۷) ادامه داد
پس از اولین کار تصویریش به ادامه تحصیل پرداخت و وقفه ای در فعالیت های هنریش اقتاد
در کنار بازیگری به عکاسی و شنکاری می پردازد
به سافت بال شنا بسکتبال و کاراته و کوهنوردی علاقه مند است
از نشریه های سینمایی، روزنامه بانی فیلم، مجله فیلم، هفته نامه سینما، ماه نامه سینمای امروز، زندگی ایرانی، زندگی ایده آل و چلچراغ را مطالعه می کند
مدیر بازرگانی شرکت تبلیغاتی چشمک می باشداوقات فراقت را با خواندن کتاب، دیدن کارتون، طبیعت، تاریخ، موسیقی و شعر میگذراند
از اهدافش ایجاد نهادیست برای حمایت از کودکان بی سرپرست و همچنین به وجود آوردن فضایست در راستای شناخت افراد نسبت به خود(آناتولوژی، انسان شناسی) در راستای به تححق رسیدن نیروی کارآمد افراد که از آنها غاقل هستند
ادامه مطلب / دانلود

تصاویر زیبا از فرزاد حسنی + بیوگرافی

فرزاد حسنی متولد: 21 شهریور 1356
محل تولد: بیمارستان عیوض زاده تهران
محل زندگی: خانی آباد
نام مادر: شکوه السادات، نام پدر: مرتضی
فرزند بزرگ خانواده، برادران : فرهاد و فرشاد
تحصیلات: لیسانس مکانیک از دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی
دوره بازیگری مدرسه امین تارخ و استاد سمندریان
شغل: مجری و بازیگر و ترانه سرا
نکاتی از زندگی او:
.نام فرزاد را دخترخاله مادرش برای او انتخاب نموده است .
.میگوید بهترین فیلمی که تا بحال دیده کازابلانکاست.
.از درس ریاضی خوشش نمی‌آمده و کمترین نمره‌ای که از ریاضی گرفته است 14 می‌باشد.
.اولین سریال او “عید آن سالـها ” است.
.با فوتبـال میانه‌ای ندارد.
.بسیار ولخرج است و جسارت و حاضر جوابی خاصی دارد.
.فعالیت در تلویزیون را از سال 75 در شبکه جام جم آغاز کرد.
.اواعتقاد دارد اجرای رادیو سخت‌تر از تلویزیون است.
.همیشه بدنبال اجرای برنامه‌هایی است که در آن آزادی عمل داشته باشد و آن را طبق خواسته و روش خود پیش ببرد.
.یک خاطره برای تست بازیگری: خودش میگوید من خیلی دیر رسیدم جمعیت زیادی برای تست آمده بودند که در میان آنها گروهی از بازیگران جوان و حتی قدیمی هم به چشم می‌خوردند متنی که داده بودند خیلی سخت بود شامل متون قدیمی واخباری. من حافظه خوبی دارم یک بار که نگاه کنم حفظ می‌شوم. چون بقیه حاضر نبودند به عنوان اولین نفر تست دادم و قبول شدم.”
.ترانه ” آدم فروش” شادمهر عقیلی را وی سروده است.
.عاشق کشور عزیزمان ایران بوده و به ورزشهای شنا، یوگا و ژیمناستیک علاقه دارد.
. به رنگ آبی علاقه خاصی دارد.
.نمازخوان و مقید است و اصولا آدم بدقولی نیست. عاشق رمان الیور تویست است.
. ترانه تیتراژ مجموعه ” کمکم کن ” و ” کوله پشتی ” را او سروده بود، همچنین تیتراژ سریال ” روز رفتن ” را.
.اما جدی‌ترین فعالیت او به عنوان مجری به برنامه نیمرخ بر میگردد. برنامه‌ای که پیش از آن با حضور کامیار اسماعیلی امیر حسین مدرس و… به کار موفقی بدل شده بود وشاید اجرای فرزاد حسنی در این برنامه یکی از مهمترین دلایل انتخاب او برای برنامه کوله پشتی بود.
.موسیقی بدون کلام را دوست ندارد. موسیقی خارجی هم گوش نمی‌دهد.
.در زندگی، خود را مدیون پدر و مادر و معلم‌های دوره دبیرستانش می‌داند.
.رابطه‌اش با دوستانش بسیار صمیمی است ” اما اصلا اهل رفیق بازی نیست”.
.می‌گوید در بسیاری از مسائل و برنامه‌ها اگر کمک مادرم نباشد کارم پیش نمی‌رود. مادرم در ارتباط با کارهایم یک منتقد بی‌رحم است.
.معلم فن بیان او مرحوم مهدی فتحی بود.
.در یک خانواده کاملا مذهبی بزرگ شده و مادرش همیشه با وضو به او شیر داده است .
.امین زندگانی او را برای حضور در رادیو معرفی کرد.
.از پوشیدن لباس‌های رنگ روشن خصوصا سفید خوشش می اید.
.برای شهدا احترام فوق العاده‌ای قائل است. زود عصبانی می‌شود. اطلاعات عمومی خوبی دارد.
.وی مـوفق‌ترین گوینده رادیو را مرحوم منوچهر نوذری می‌داند.
.نمره هر دو چشمش بالای دو است و عینکش طبی است.
. سعی می کند هیچ گاه نمازش قضا نشود مخصوصا نماز صبح .
.برای بازی در یک کار به هر کارگردانی راحت اعتماد نمی کند. به بازی بازیگرانی چون علی نصیریان،  عزت ا… انتظامی،  رضا کیانیان، پرویز پرستویی، خسرو شکیبایی و… علاقه دارد. هر وقت دلش بخواهد می‌تواند شعر بگوید.
.محمد رضا شجریان نخستین انتخاب او در موسیقی است و  محمد علیزاده  بیش از سایر خوانندگان ترانه‌های وی را اجرا نموده است.
—————————————————————————-
شعری احساسی و عاشقانه از
«فرزاد حسنی»
شب رفتنت آرزو می‌کنم…!
نشد تا تو هستی من عاشق بشم . نشد قلب ما عشقو باور کنه …
,
به امشب به تقدیر من عشق تو
,
به حالی که بی من، تو داری قسم
,
به عنوان روزی که بردی منو
,
به حسی که گفتی میایی قسم
,
به دل خواهی اولین دلهره
,
به گاهی که با من نبودی قسم
,
جدا می‌شی و می‌رود خاطره
,
ولی شک نکن من به تو می‌رسم
,
نشد تا تو هستی من عاشق بشم
,
نشد قلب ما عشقو باور کنه
,
شب رفتنت آرزو می‌کنم
,
خدا وقت دوریتو کمتر کنه
,
به چشمای تو قبل هر گریه‌ای
,
قسم می‌خورم یاد تو با منه
,
قسم می‌خورم بغض این انتظار
یه روزی تو آغوشمون بشکنه
ادامه مطلب / دانلود

زندگینامه شهنام شهابی بازیگر جوان ایرانی

شهنام شهابی در سال ۱۳۶۱ در تهران متولد شد. وی فارغ التحصیل بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه آزاد بوشهر می باشد. او کارگردان فیلم های کوتاه بوده و بازی در سینما را از سال ۱۳۷۳ با فیلم «شاخ گاو» به کارگردانی «کیانوش عیاری» آغاز کرده است.

بازیگر :
۱- سریال تاوان از شبکه سه ( ۱۳۸۹ )

۲ – جنایت و جنحه (۱۳۸۴)

۳- بی تو تنهایم (۱۳۸۰)
۴ – از کنار هم می گذریم (۱۳۷۹)
۵ – ابراهیم (۱۳۷۵)
۶ – تعطیلات تابستانی (۱۳۷۴)
۷ – شاخ گاو (۱۳۷۴)
ادامه مطلب / دانلود

تصاویر جذاب از مرجان شیر محمدی + بیوگرافی

مرجان شیرمحمدی، بازیگر و نویسندهٔ ایرانی است. او هم چنین همسر کارگردان ایرانی بهروز افخمی است.

زندگی

۴ فروردین ۱۳۵۲ به دنیا آمد. ازدواج او با بهروز افخمی دومین ازدواج وی می باشد و از ازدواج اول خود پسری به نام “ماکان” دارد. از 1365تا ۱۳۷۱ زیر نظر آیدین آغداشلو نقاشی را فراگرفت. در ۱۳۷۴ وارد کارگاه آزاد بازیگری شد و سپس به مدرسهٔ تئاتر سمندریان رفت. در۱۳۷۵ وارد عرصهٔ بازیگری شد.

آثار

سینمایی

  • ۱۳۹۲ – آذر، شهدخت، پرویز و دیگران (بهروز افخمی)
  • ۱۳۸۸ – سن پترزبورگ (طراح صحنه و لباس)
  • ۱۳۸۴ – صحنه جرم، ورود ممنوع (ابراهیم شیبانی)
  • ۱۳۸۲ – ملاقات با طوطی (علیرضا داودنژاد)
  • ۱۳۷۹ – پر پرواز (خسرو معصومی)
  • ۱۳۷۹ – مریم مقدس (شهریار بحرانی)
  • ۱۳۷۶ – مرسدس (مسعود کیمیایی)
  • ۱۳۷۵ – خانه‌به‌خانه (کیانوش عیاری)

مجموعهٔ داستان

  • ۱۳۸۰ – بعد از آن شب.
  • ۱۳۸۴ – یک جای امن.

جوایز

  • برای مجموعه داستان بعد از آن شب به همراه خانم میترا الیاتی (برای مادمازل کتی) برندهٔ جایزه بهترین مجموعه داستان اول را در دوره دوم جایزهٔ هوشنگ گلشیری به‌دست آورد.

 

تصاویر جذاب از مرجان شیر محمدی + بیوگرافی

تصاویر جذاب از مرجان شیر محمدی + بیوگرافی

تصاویر جذاب از مرجان شیر محمدی + بیوگرافی

تصاویر جذاب از مرجان شیر محمدی + بیوگرافی

 

 

 

ادامه مطلب / دانلود

زندگینامه هومن سیدی + عکس

متولد :1359 ، رشت
همسر : آزاده صمدی
پس از پایان دوره متوسطه و دریافت دیپلم گرافیک کارخود را با حضور در کلاسهای انجمن سینمای جوان رشت و ساخت چند فیلم کوتاه آغاز کرد . سپس به تهران آمد و در کلاسهای بازیگری پرویز پرستویی شرکت کرد.

نخستین فعالیت

حرفه اش را باحضوردر یک تکه نان (کمال تبریزی)تجربه کرد و سپس نقش کوتاهی را در چهارشنبه سوری (اصغر فرهادی) ایفا کرد .


اولین تجربه تلویزیونی

او بازی در سریال جاده متروک (علی شاه حاتمی)بود تا این که برای بازی در نقش اصلی پابرهنه در

بهشت (بهرام توکلی)انتخاب شد و آرش معیریان نیز از او در فیلم آن که دریا میرود بهره برد. فیلمشناسی:

یک تکه نان (1384) چهارشنبه سوری(1384) پابرهنه در بهشت(1385) آنکه دریا میرود(1385) سریالها: جاده متروک (1384) راه بی پایان (1386) منبع : اینترنت

ادامه مطلب / دانلود

زندگینامه جذاب از ترانه علیدوستی + عکس

نام : ترانه علیدوستی* تاریخ تولد و محل تولد :  22 دی 1362 – تهران

* مدرک تحصیلی : دیپلم کامپیوتر (یک دوره کلاسهای فیلمنامه نویسی را در حوزه هنری گذرانده است)

* مجموع آثار وی :

سینما :

-من، ترانه 15سال دارم (رسول صدرعاملی، 1380)
– شهر زیبا (اصغر فرهادی، 1382)
– چهارشنبه سوری (اصغر فرهادی، 1384)
– کنعان (مانی حقیقی، 1386)
– تردید (واروژ کریم مسیحی، 1386)
– درباره الی (اصغر فرهادی، 1387)تئاتر:
– فنز (محمد رحمانیان، 1385)

درحال ساخت :

– پنجاه کیلو آلبالو (مانی حقیقی- سینمایی)
– زندگی با چشمان بسته (رسول صدر عاملی – سینمایی)* جوایز :
– برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن از بیستمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم “من ترانه پانزده سال دارم” – 1380

– برنده جایزه بهترین بازیگر زن از پنجاه و پنجمین جشنواره ی فیلم لوکارنو (سوئیس) برای بازی در فیلم “من ترانه پانزده سال دارم” – 1381

– برگزیده منتقدان به عنوان بهترین بازیگر نقش اول زن برای بازی در فیلم “من ترانه پانزده سال دارم” – 1380

– برنده تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل زن از دهمین جشن خانه سینما بطور مشترک با پانته آ بهرام برای بازی در فیلم “چهارشنبه سوری” – 1385

– تقدیر شده در بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم “چهارشنبه سوری”- 1384

– کاندید تندیس زرین بهترین بازیگر نقش اول زن از هشتمین جشن خانه سینما برای بازی در فیلم “شهر زیبا” – 1383

– کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن از بیست و دومین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم “شهر زیبا” – 1382

– برگزیده جشنواره فیلم آبادان

* شرح : ترانه علیدوستی فرزند حمید علیدوستی، فوتبالیست قدیمی و مربی تیم ملی فوتبال جوانان (در سال 1387) است. مادر وی یعنی خانم نادره حکیم الهی نیز به کار مجسمه سازی مشغول است که نمایشگاه هایی هم در تهران برپا کرده است.

وی در دوره ی راهنمایی ،‌ دو سال در هنرستان موسیقی تحصیل کرد که کلارینت و پیانو می زد. در دوره ی دبیرستان مشغول تحصیل در رشته ی علوم تجربی بود که در کلاس های بازیگری آقای امین تارخ ثبت نام کرد. سال 1379 از طریق همین کلاس ها برای بازی نقش «ترانه پرنیان» در فیلم ” من ترانه 15 سال دارم ” انتخاب شد و با بازی در این فیلم وقفه ای در تحصیلاتش افتاد که سرانجام در رشته ی کامپیوتر دیپلم گرفت.
سال 1380-1379  یک دوره ی فیلمنامه نویسی در کلاس های حوزه هنری گذراند. او تا سال 1382 در فیلمی حضور نداشته و بیشتر به علایق دیگرش مثل نوشتن و موسیقی می پردازد و سعی دارد وارد دانشگاه بشود.
در فیلم “من، ترانه 15 سال دارم ” موفق شد با اولین فیلم دوران زندگی‌اش خوش بدرخشد تا جایی که کمتر از یک ماه چند جایزه مطرح سینمایی را به خود اختصاص داد.
روند موفقیت‌های او با فیلم دومش؛” شهر زیبا” ادامه یافت و ثابت کرد که در این رشته موفق است.
خانم علیدوستی یک رکورد نیز از خودش به جا گذاشته است. او برای فیلم اول تا سومش، «من ترانه…»، «شهر زیبا» و «چهارشنبه سوری»، سه بار نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر زن از جشنواره فیلم فجر شده است.
ایشان پس از تجربه‌های موفق سینمایی‌اش ، بازی در عرصه تئاتر را نیز با نمایش فنز تجربه کرد. این نمایش که با استقبال بسیاری رو به رو شد ، توانایی او در صحنه تئاتر را نیز اثبات کرد. وی در این باره می گوید : « خیلی انتظار کشیدم برای بازیگری تئاتر و همیشه می ترسیدم مبادا زمان سپری شود و من نتوانم به این خواسته ام برسم.
می ترسیدم مبادا دیر شود و دیگر به عنوان بازیگر تئاتر پذیرفته نشوم! من خیلی عطش داشتم برای بازی در تئاتر، باید بگویم خیلی شانس آوردم که اولین تجربه تئاتری من با چنین گروهی بود و با یک چنین استقبالی روبه رو شد. »
از میان صدها نفری که برای نقش من ترانه … تست دادند ، فردی انتخاب شد که نام خودش هم ترانه بود . او تنها برادرش را نیز در روز چهارشنبه سوری از دست داد ، آن هم درست در زمانی که مشغول بازی در فیلمی به همین نام بود.
در خراسان چند دیالوگ از فیلم اول خانم علیدوستی را در ردیف دیالوگ های ماندگار تاریخ سینما گنجاندند. یکی آن جایی است که ترانه می گوید: «خدایا وقتی خودت همه چیز رو می دونی که من نباید بترسم» ایشان خود درباره ی این دیالوگ می گوید: ” این دیالوگ را من خودم نوشته ام. اگر باور ندارید، می توانید از آقای «رسول صدرعاملی» (کارگردان فیلم) بپرسید. ایشان از من پرسیدند: «تو شب ها دعا می کنی؟» گفتم: «بله». گفت: «فرض کن دختری است که مشکلاتی دارد و می خواهد دعا کند. برای من بنویس که چه چیزهایی می گوید.» من هم آن
جملات را نوشتم که به عنوان دیالوگ اصلی فیلم انتخاب شد. از فیلم «من ترانه…» یک دیالوگ دیگر را هم خیلی دوست دارم. آن جا که پدر «ترانه» به او می گوید: «دخترم هر اشتباهی یک تاوانی دارد. تاوانش را باید بپردازی تا جبران شود.» “
ایشان زمانی که فیلمی در دست ساخت ندارند به مطالعه ی کتاب و رمان می پردازند و به گفته ی خود ایشان ، خواندن رمان قدرت درک شخصیت نقش را در بازیگر تقویت می کند.
در حال حاضر فیلم ” زندگی با چشمان بسته ” را که با حامد بهداد همبازی هستند را به پایان رسانده اند و  مشغول بازی در فیلم کمدی ” پنجاه کیلو آلبالو ” ی مانی حقیقی هستند.
ادامه مطلب / دانلود

زندگینامه لعیا زنگنه + عکس

نخستین کار حرفه ای اش در تئاتر، بازی در نمایش یادگار سال های شن (علی رفیعی، 1371) بود.
بازی زیبای او در مجموعه تلویزیونی در پناه تو (حمید لبخنده، 1373) هنوز در یادها مانده است.
بازی کوتاه او در فیلم مزاحم (سیروس الوند) شاید بهترین نقش آفرینی او در سینما تا به امروز باشد.

نام اصلی: لعیا

نام خانوادگی اصلی: زنگنه

سمت (در بخش های):  بازیگران،

………………………………..

تاریخ تولد: 1344

محل تولد: تهران

ملیت: ایران

……………………………….

مدرک تحصیلی: لیسانس  تاتر

بیوگرافی

فارغ التحصیل تاتر از دانشگاه هنر.

یک دوره کلاس نقاشی را گذرانده است.

شروع فعالیت در تاتر در سال 1370.

شروع فعالیت سینمایی با بازی در فیلم راز مینا (عباس رافعی) در سال 1375.

در دوران دانشجویی در چند نمایش از جمله پارانویا، یادگار، خال خالی (عروسکی) و نیز در فیلم کوتاه دانشجویی در کنج تنهایی بازی کرد.

نخستین کار حرفه ای اش در تئاتر، بازی در نمایش یادگار سال های شن (علی رفیعی، 1371) بود.

بازی زیبای او در مجموعه تلویزیونی در پناه تو (حمید لبخنده، 1373) هنوز در یادها مانده است.

بازی کوتاه او در فیلم مزاحم (سیروس الوند) شاید بهترین نقش آفرینی او در سینما تا به امروز باشد.

بخشی از فیلم شناسی: 

1385  رئیس ( مسعود کیمیایی )  [بازیگر]

1381  تب ( رضا کریمی )  [بازیگر]

1380  مزاحم ( سیروس الوند )  [بازیگر]

1379  رنگ شب ( محمدعلی سجادی )  [بازیگر]

1379  شیفته ( محمدعلی سجادی )  [بازیگر]

1378  تکیه بر باد ( داریوش فرهنگ )  [بازیگر]

1375  راز مینا ( عباس رافعی )  [بازیگر]

بیشترین همکاری های لعیا زنگنه با:

>>  امین حیایی (بازیگران،موسیقی،) (در 3 فیلم ) ==>

>>  عباس شوقی (بازیگران،جلوه های ویژه،موسیقی،) (در 3 فیلم ) ==>

>>  حسین ملکی (بازیگران،عکس،فیلمبرداری،) (در 2 فیلم ) ==>

>>  جهانگیر میرشکاری (بازیگران،صدا،) (در 2 فیلم ) ==>

>>  علی اصغر طبسی (بازیگران،تهیه و تولید،) (در 2 فیلم ) ==>

>>  کارن همایونفر (بازیگران،موسیقی،) (در 2 فیلم ) ==>

>>  داریوش باباییان (بازیگران،تهیه و تولید،صحنه و لباس،) (در 2 فیلم ) ==>

>>  داریوش ارجمند (بازیگران،صحنه و لباس،) (در 2 فیلم ) ==>

>>  فرهاد ارجمندی (صدا،) (در 2 فیلم ) ==>

>>  عبدالله اسکندری (تهیه و تولید،فیلمنامه،چهره پردازی،) (در 2 فیلم ) ==>

>>  داود رسولیان (بازیگران،تهیه و تولید،جلوه های ویژه، (در 2 فیلم ) ==>

>>  عاطفه رضوی (بازیگران،چهره پردازی،) (در 2 فیلم ) ==>

>>  محمدعلی سجادی (تدوین،تهیه و تولید،صحنه و لباس،عنوان بندی،فیلمنامه،کارگردانی،) (در 2 فیلم ) ==>

>>  شاهرخ سخایی (بازیگران،عکس،) (در 2 فیلم ) ==>

>>  خسرو شکیبایی (بازیگران،فیلمنامه،موسیقی،) (در 2 فیلم ) ==>

>>  فریبرز عرب نیا (بازیگران،فیلمنامه،) (در 2 فیلم )

 

 

 

ادامه مطلب / دانلود
صفحه 10 از 22«... قبلی 91011 بعدی 20...»
css.php