کد خبر : 205773 تاریخ انتشار : یکشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۶ - ۱۶:۰۴

قصه کودکانه سه ماهی کوچولو

قصه کودکانه سه ماهی کوچولو سه ماهی در آبگیر کوچکی زندگی می کردند. ماهی سبز، زرنگ و باهوش بود، ماهی نارنجی، هوش کمتری داشت و ماهی قرمز، کودن و کم عقل بود. یک روز دو ماهیگیر از کنار آبگیر عبور کردند و قرار گذاشتند که تور خود را بیاورند تا …

قصه کودکانه سه ماهی کوچولو

قصه کودکانه سه ماهی کوچولو

سه ماهی در آبگیر کوچکی زندگی می کردند. ماهی سبز، زرنگ و باهوش بود، ماهی نارنجی، هوش کمتری داشت و ماهی قرمز، کودن و کم عقل بود.

یک روز دو ماهیگیر از کنار آبگیر عبور کردند و قرار گذاشتند که تور خود را بیاورند تا ماهی ها را بگیرند.

سه ماهی حرفهای ماهیگیران را شنیدند.

ماهی سبز، که زرنگ و باهوش بود بدون اینکه وقت را از دست بدهد از راه باریکی که آبگیر را به جوی آبی وصل می کرد، فرار کرد.

فردا ماهیگیران رسیدند و راه آبگیر را بستند.

ماهی نارنجی که تازه متوجه خطر شد، پیش خودش گفت، اگر زودتر فکر عاقلانه ای نکنم بدست ماهیگیران اسیر می شوم. پس خودش را به مردن زد و روی سطح آب آمد.

یکی از ماهیگیران که فکر کرد این ماهی مرده است، او را از داخل آبگیر گرفت و به طرف جوی آب پرت کرد، و ماهی از این فرصت استفاده کرد و فرار کرد.

ماهی قرمز که از عقل و فکر خود به موقع استفاده نکرد، آنقدر به این طرف و آنطرف رفت تا در دام ماهیگیران افتاد.

4.3/5 - (6 امتیاز)
دسته بندی : ادبیات و مذهب ، داستان کوتاه و بلند بازدید 2,581 بار
دیدگاهتان را بنویسید

css.php