نتايج جستجو مطالب برچسب : چرا همسرتان دیگه عاشقتان نیست؟

متاهل‌ها می‌گویند قدر یک سال اول زندگی را بدانید. بسیاری از آنها معتقدند عشق همسرتان به شما، بعد از گذشت یک سال ناپدید می‌شود و عادت جای آن را می‌گیرد. بعضی ها هم از این فراتر می‌روند و می‌گویند عشقی در کار نیست و این هیجان با هم بودن و یک اتفاق تازه است که بعد از گذشت چند سال فروکش می‌کند. اگر از ازدواج شما هم بیشتر از 365 روز گذشته و گمان می‌کنید همسرتان دیگر عاشق‌تان نیست، این مطلب را با دقت بخوانید.

چرا همسرتان دیگه عاشقتان نیست؟

دوست داشتن آرام اما عمیق

سال‌های اول آشنایی پر است از هیجان و دلتنگی‌های مداوم اما فراموش نکنید تا ابد عاشق یکدیگر بودن با زندگی مثل تازه‌عروس و داماد‌ها خیلی فرق می‌کند. شاید در ماه‌ها و حتی سال اول، همسرتان دوست داشته باشد لحظه‌لحظه‌اش را در کنار شما بگذراند و به محض فاصله گرفتن از شما، تلفن همراه‌تان را پیامک باران کند، اما زندگی همیشه به این شکل نمی‌گذرد. واقعیت این است که یک عشق بالغ، به معنای چسبیدن به یکدیگر نیست. هیجان عشق آرام‌آرام از زندگی شما فاصله می‌گیرد و جایش را به یک دوست داشتن عمیق اما آرام می‌دهد. بعد از گذشت مدتی از همخانه شدن شما و همسرتان، هر دوی شما زمانی را برای تنها بودن، پیشرفت کردن در کار، وقت گذراندن با گروهی از دوستان و خانواده و حتی مطالعه در اتاقی جداگانه نیاز خواهید داشت. قرار نیست گذشت سال‌ها شما را از هم جدا کند، اما باور کنید که عشق شما با جدا شدن دست‌های‌تان از یکدیگر تمام نمی‌شود.

هر روز گل نخرید

حتی اگر ده‌ها سال هم از زندگی مشترک شما بگذرد، غافلگیر کردن، حرف‌های عاشقانه و نگاه‌های معنادار، باید جزئی جدانشدنی از رابطه شما بماند. اما باز هم یادآوری می‌کنیم که نشان دادن احساسات با این روش‌ها، تنها جزئی از زندگی عاطفی شماست و نه همه آن! پس سعی نکنید مثل روزهای اول آشنایی، مدام در فکر غافلگیر کردن همسرتان باشید یا بخواهید با قهر و آشتی‌های‌تان احساسش را محک بزنید. بعد از مدتی زندگی زیر یک سقف، دیگر قرار نیست او هر روز با یک دسته گل و کادوی هیجان‌انگیز به خانه برگردد.

از همسرتان سوپرمن نسازید

گمان نکنید بله شما به خواستگاری همسرتان یک لطف بزرگ بوده و او باید همیشه مدیون شما باشد. چنین انتظاراتی، خیلی زود زندگی شما را ویران می‌کند. پس واقعیت را بپذیرید و قبول کنید که شما به یک ارتباط مشترک وارد شده‌اید و باید در جزء جزء مسئولیت‌های آن سهمی را به‌عهده بگیرید. سهمی که در بخشی از آن مسئولیت‌ها می‌تواند کمتر باشد و در بخشی هم به‌دلیل توانایی‌های شما، بیشتر. اما آنچه مهم است، مشارکت هم اندازه- و نه هم شکل- شما در مسئولیت‌های زندگی است.

حق دارد خودش باشد

درست است که زندگی زیر یک سقف، آدم‌ها را تا اندازه‌ای به هم شبیه می‌کند، اما قرار نیست بعد از ازدواج، شما و همسرتان کپی یکدیگر شوید. عادت‌های اصلی و تفکرات ریشه‌دار آدم‌ها، حتی بعد از ازدواج هم تغییری نمی‌کند. در یک ازدواج موفق، برخی عادت‌ها، باور‌ها و توانایی‌های جدید به مهارت‌های شما اضافه می‌شوند و همسرتان هم به همین شکل توانایی‌هایش را بالا می‌برد، به همین دلیل است که به مرور شما شبیه یکدیگر جلوه می‌کنید. پس اگر همسرتان فکر و عملی متفاوت دارد، او را سرزنش نکنید. همسر شما حق دارد خودش باشد.

رازهایتان را فاش نکنید

حتی در صمیمی‌ترین رابطه‌ها هم همه واقعیت فاش نمی‌شود، پس اگر همسرتان همه زندگی‌اش را برای‌تان فاش نکرده، او را آب زیرکاه ندانید. او حق دارد رازهای خودش را داشته باشد. البته از آن جنس راز‌هایی که نگفتن‌شان به زندگی شما آسیبی نمی‌زند. او می‌تواند بخشی از احساس و حتی قسمتی از گذشته‌اش را برای خودش نگه دارد. البته شما هم حق دارید، در دل‌تان چیزهایی داشته باشید که تنها خودتان از آنها باخبرید.

ادامه مطلب / دانلود
css.php