حکایت های گلستان سعدی: باب اول، حکایت 10 – نتیجه مهر و نامهری حاکم به ملت
در مسجد جمعه شهر دمشق، در کنار مرقد مطهر حضرت یحیى پیغمبر(ع) به عبادت و راز و نیاز مشغول بودم، ناگاه دیدم یکى از شاهان عرب که به ظلم و ستم شهرت داشت براى زیارت قبر یحیی (ع) به آنجا آمد و دست به دعا برداشت و حاجت خود را از خدا خواست.
درویش و غنى بنده این خاک و درند
آنان که غنى ترن محتاج ترند
پس از دعا به من رو کرد و گفت: از آنجا که فیض همت درویشان (مستمندان) عمومى است و آنها رفتار درست و نیک دارند، تقاضا دارم عنایت و
ادامه مطلب / دانلود