قصه کودکانه اردک خوش شانس
پدر برای دختر و پسرش کتاب می خواند.اسم کتاب اردک خوش شانس، خوش شانس، خوش شانس بود. قصه اینطوری بود که…. روزی یک اردک خوشگل و دوست داشتنی برای گردش بیرون رفت و خیلی زود یک گودال آب تمیز و دوست داشتنی پیدا کرد.
اوه، چه اردک خوش شانسی! اردک خوش شانس گفت: “کواک” اردک کوچک و دوست داشتنی، توی گودال کوچک و
ادامه مطلب / دانلود