در قسمت های آخر این سریال سلیمان می میرد. ابراهیم به دست سلطان سرش بریده میشود. الکساندرا (خرم سلطان) یک دختر دیگر هم بدنیا می آورد. پسرش نیز بزرگ می شود و آماده پادشاهی می شود. همچنین ابراهیم صاحب دو فرزند نیز می شود. بعد از سالها هم والد سلطان به بیچارگی می افتد.
بر اساس تاریخ آمده است که:
سلطان سلیمان ماه دوران و مصطفی را به قصر یکی از شهرهای مجاور میفرستد چون طبق سنتهای عثمانی یک شاهزاده پیش از امپراطوری باید در یک شهر کوچک سلطنت کند البته قصد اصلی سلطان تبعید کردن ماه دورانه اما نمیگوید. خرم هم یک پسر که هیچ شش تا به دنیا میاورد! و اولین زنی میشود که در تاریخ عثمانی رسما با یک پادشاه عثمانی ازدواج میکند!سلطان هم محمت رو بیشتر از مصطفی دوست داشته که باعث رقابت بین دو برادر میشود. طبق سنتهای عثمانی پسر اول باید سلطنت رو به ارث ببرد که همین مسئله خرم رو خیلی نگران میکند. به هر حال پسر اولش محمت بعد از ده پانزده سالی میمیرد . خرم هم مصطفی را تنها مانع سر راه به سلطنت رسیدن پسر خودش میداند به کمک وزیر دربار که ظاهرا فامیلش بوده دسیسه میکند و وقتی سلیمان برای یک جنگ رفته از طرفی وزیر به مصطفی میگوید برای کمک به پدرت با سپاهت برو از اون طرف به گوش شاه میرساند که پسرت با لشکرش داره میاد که تو رو بکشد. شاه احمق هم باور میکند و به محض رسیدن مصطفی آن را میکشد!! و اینگونه سلیم پسر خرم سلطان به سلطنت میرسد. ماه دوران هم در شهری که مزار پسرش بوده در فقر شدید زندگی میکند تا وقتی سلیم به حکومت میرسد و براش حقوق معین میکند. خرم هم یک سری کارهای خیریه انجام میدهد و بالاخره وقتی میمیرد در جوار مقبره سلطان سلیمان دفن میشود. از آنجایی هم که اهل اوکراین بوده توی اوکراین مجسمه اش رو میسازند که هنوز هم هست و یک مسجد هم به نام اصلی و روسی او بنا میکنند!!و اینگونه ظالم به هر آنچه میخواد میرسه!
ادامه مطلب / دانلود
