نتايج جستجو مطالب برچسب : فِرِد شجاع آتش نشان

قصه کودکانه فِرِد شجاع آتش نشان

قصه کودکانه فِرِد شجاع آتش نشان

«فِرِد» داشت با عجله به ایستگاه آتش نشانی می رفت. آن روز نوبت او بود که در ایستگاه ناهار درست کند. برای همین، از قصابی کمی گوشت برای درست کردن کتلت خرید. وقتی وارد ایستگاه شد، «بِنی» تعمیرکار را دید. بنی آمده بود تا یک پنجره ی شکسته را تعمیر کند. فرد گفت: «سلام بنی!» و مستقیم به آشپزخانه رفت تا آشپزی اش را شروع کند.

بوی گوشت تازه در همه ی ایستگاه پیچید. «دن» و «مایک» که آن ها هم آتش نشان بودند، به ایستگاه رسیدند و

ادامه مطلب / دانلود
css.php