نتايج جستجو مطالب برچسب : شناخت

دوران نامزدی در فرهنگ عامه به عنوان خوش ترین دوران زندگی جا افتاده است. دورانی که فلسفه به وجود آمدنش شناخت بیشتر است اما هیجان در آن غلبه دارد. بخشی از اشتباهاتی که در این دوران اتفاق می افتد و گاهی تا آخر عمر گریبانگیر دو طرف می شود، به خاطر همین هیجان زدگی هاست. بخش دیگر این اشتباه هات فرهنگی است.
جذابترین و حیاتی‌ترین دوران زندگیبلاتکلیف بودن یا اختلاف نظر فرهنگی دو خانواده در مورد دوران نامزدی بخشی از این عوامل فرهنگی را تشکیل می دهد. شاید شما در مقابل اشتباه بودن بعضی از این موارد جبهه داشته باشید، فقط با این پیش زمینه این مطلب را بخوانید که هر کدام از این اشتباه ها بعدها منجر به یک مشکل جدی در رابطه همسران شده که حالا در این لیست قرار گرفته است.

تند و کند پیش نروید

قبل از آنکه به نامزد شدن با خواستگارتان فکر کنید، یک بار دیگر تعریف این دوره را در ذهن خود مرور کنید. از یاد نبرید که دوران نامزدی، دوران شناخت است، پس این دوره را با شتاب سپری نکنید. بررسی ها نشان داده است که نحوه استفاده بهینه از این دوران می تواند تأثیر بسیار زیادی بر زندگی زناشویی داشته باشد و به همین دلیل است که گفته می شود مدت دوران نامزدی نباید خیلی کوتاه باشد. در این دوره قرار نیست تنها دلبستگی و وابستگی ای به فرد مقابل تان پیدا کنید، بلکه باید شما و نامزدتان به حد قابل قبولی از تعهد، مسئولیت پذیری، ثبات روانی و عاطفی و رضایت از ارتباط رسیده باشید تا بتوانید پرونده این دوره را ببندید و به خانه بخت بروید. در یک رابطه کوتاه، همه چیز زیباتر و منظم تر از آنچه واقعا هست دیده می شود و هیچ کدام از دو طرف، متوجه اختلافات دردسر ساز و عیب و نقص ها نمی شوند. در دوران نامزدی کوتاه مدت فاصله دار ، شما همیشه با هم نیستید و برای هر کسی خیلی آسان است که در آن چند ساعت چهره دیگری از خود نشان دهد و عیب و نقص های خود را مخفی کند.

اما در روابط پیوسته و منظم (مانند مسافرت به همراه خانواده های یکدیگر و با حفظ تمام موازین) دیگر این امکان وجود ندارد و شخصیت واقعی خود و نامزدتان جلوه گر می شود و تازه در آن زمان متوجه وجود تفاوت های شخصیتی می شوید. پس با هیچ بهانه ای این فرصت را از خود دریغ نکنید.

از خط قرمز رد نشوید

دوران نامزدی دوره آشنایی است و پس از این دوره، با 2گزینه منطقی روبه رو هستید؛ یکی تایید و دیگری رد انتخاب. قرار نیست که در این دوران تنها به دنبال تأیید انتخاب تان باشید و با قطعی دانستن تصمیم تان، بیشتر از آنچه که برای شناخت فرد مقابل تان لازم است به او نزدیک شوید. قرار نیست در این دوره کوتاه، همه آنچه افراد در زندگی مشترک تجربه می کنند را تجربه کنند. پس مراقب خط قرمزها باشید تا در صورت ختم نشدن این دوره به زندگی مشترک، بیش از اندازه آسیب نبینید. کم نیستند دختر و پسرهایی که به خاطر بیش از حد گسترده کردن ارتباط شان در دوران نامزدی، فشار و اجبار بسیار زیادی را برای ازدواج احساس می کنند و با این فشار و اجبار، نامزدی را از حالت طبیعی انتخاب خارج می کنند.

هیچ چیز را بی‌اهمیت ندانید

داشتن روابط زناشویی رضایت بخش، یکی از موهبت های زندگی مشترک است. بررسی های مختلف نشان داده است که محرومیت از این رابطه عوارض روانی شدیدی به همراه خواهد داشت و در زندگی پس از ازدواج، روابط زناشویی مناسب یکی از مهم ترین عوامل ایجاد آرامش روانی است. با وجود این متأسفانه در بسیاری مواقع اگر از دختر و پسری که حتی تاریخ ازدواج شان را تعیین کرده اند، سۆال شود «آیا راجع به مسائل زناشویی با همدیگر صحبت کرده اید یا نه؟» اغلب می گویند: «نه، ما این جور صحبت ها را به بعد از ازدواج موکول کرده ایم، زیرا بعدا راحت تر می توانیم در مورد آن صحبت کنیم.» در صورتی که آنها نمی دانند اینگونه صحبت ها مربوط به قبل از تصمیم گیری نهایی برای ازدواج است، نه بعد از ازدواج.

پس اگر تصمیم تان را برای ازدواج با نامزد خود گرفته اید، تکلیف این بعد از رابطه را مشخص کنید. قبل از ازدواج، شما و نامزدتان می توانید از طریق مطالعه و گفت و گو با یک متخصص و افراد واجد صلاحیت، در مورد رابطه زناشویی آموزش های لازم را دریافت کنید و تا حدودی به ارزیابی تمایلات، نگرش ها و انتظارات خود نسبت به این رابطه بپردازید. از آنجا که گفت وگو درباره این موضوع آسان نیست ،بهتر است برای این کار از روانشناس کمک بگیرید. ضمن حفظ چارچوب های اخلاقی خجالت را کنار بگذارید و این موضوع را سربسته نگه ندارید.

رفت و آمد زیاد از حد نداشته باشید

یادتان باشد که رفت و آمدها در دوران نامزدی باید منظم و قانومند باشند. به هر حال شما می خواهید چیزی شبیه به زندگی واقعی تجربه کنید و در زندگی واقعی هم هر کسی بیش از حد برای طرف مقابلش وقت نمی گذارد! ضمن اینکه رفت و آمدها اگر خانواده ها را هم دربر گیرد موجب زحمت متقابل خانواده ها می شود. اگر هم خودتان به تنهایی به خانه پدری فرد مورد نظر می روید، زیاد رفتن به آنجا می تواند هم موجب ناراحتی آنها و خجالت کشیدن خودتان شود. بروید و بشناسید اما در حد معقول.

جذابترین و حیاتی‌ترین دوران زندگی

با تردیدها شوخی نکنید

گاهی هم دچار تردیدهایی در ازدواج می شوید اما به دلایلی، این تردیدها را نادیده گرفته و سریع تصمیم به ازدواج می گیرید. در چنین شرایطی تردیدها را بررسی و بر آنها غلبه کنید. با یک بررسی دقیق بفهمید که این تردیدها ناشی از حساسیت بی مورد و بیش از حد شماست یا از یک خطر جدی خبر می دهد؟

گاهی شما متوجه برخی مشکلات ارتباطی و رفتاری نامزدتان می شوید اما به دلیل این تصور غلط که دوران آشنایی پیش از ازدواج، باید بهترین دوران زندگی باشد و بدون کوچک ترین ناراحتی و جر و بحثی تمام شود، از این علائم نگران کننده به سادگی می گذرید یا به دلیل علاقه شدیدی که به نامزدتان دارید و دوست ندارید کوچک ترین ناراحتی را به او تحمیل کنید، اعتراضی نمی کنید.

گاهی هم چون هنوز با او کاملاً راحت نیستید، ابراز ناراحتی نمی کنید، اما اینگونه واکنش ها نه تنها موجب بهبود رابطه شما نمی شود بلکه به مرور این رابطه را از هم می پاشد. مثلا اگر به لحاظ فرهنگی و رفتاری تفاوت های قابل توجهی را در فرد مقابل مشاهده کنید که هیچ سنخیتی با فرهنگ شما ندارد و برای تان غیر قابل پذیرش است، از آنجایی که نامزدتان در مورد این مشکل چیزی نمی داند، به رفتار خود ادامه می دهد و این کار او ممکن است موجب ناراحتی و دلسردی بیشتر شما شود.

دروغ نگویید

دروغ گفتن و تظاهر کردن بی فایده است، چون طرف مقابل به راحتی احساس ما را می فهمد. بنابراین «صداقت» اولین و مهمترین نکته برای شروع یک زندگی مشترک و سالم و موفق است. حتی اگر صداقت ما باعث قطع پیوندمان در همان دوران نامزدی شود نباید بترسیم؛ چون مطمئنا رابطه معیوب بوده و دیر یا زود این رشته پاره می شده است. هر چه فضا بازتر باشد و ما بتوانیم خود واقعیمان را به نامزدمان نشان دهیم، در زندگی آینده راحت تر خواهیم بود. این خود واقعی هم نقاط منفی و هم مثبت شخصیت ما را دربر می گیرد.

رازهای شخصی‌تان را افشا نکنید

بسیاری از رازها هستند که فقط ما یک طرف آنها هستیم و آشکار کردنش برای همسرمان تبعاتی برای نفر سوم دارد، ضمن اینکه خیلی از رازها را آشکار کردن فقط باعث سوء تفاهم می شود و رابطه را بیشتر به هم می ریزد. سوالی که بسیاری از نامزدها از روانشناسان خانواده می پرسند این است که آیا ما باید در مورد روابط قبلی خودمان همه چیز را به نامزدمان بگوییم. جواب روانشناسان یک نه با شرط و شروط است. آنها می گویند که لازم نیست از تمام جزییات رابطه قبلی شما خبردار شود. اگر او سوالی پرسید می توانید بگویید که کسانی بوده اند اما مهم این است که الان تو در زندگی من هستی و من به تو متعهدم. در واقع ما در زندگی گذشته تعهدی به هم نداشته ایم که حالا بخواهیم رابطه هامان را برای هم رو کنیم.

مقایسه نکنید

خیلی از ما عادت کرده ایم زندگی و روابط شخصی مان را را رابطه و زندگی دیگران مقایسه کنیم و به دنبال این مقایسه هم یا از طرف مقابل توقع های خاصی داشته باشیم یا انتقام ناکامی های قبلیمان را از نامزدمان بگیریم! مقایسه کردن را فراموش کنیم و به خاطر بسپاریم که رابطه هر کدام از ما منحصر به فرد است و مثل خود ما و رفتارهای ویژه خود ما هستند. متاسفانه مقایسه کردن ها مخصوص در خانم ها می تواند از همان اول تخم کینه را در دل طرف مقابل بکارد.

ضمن اینکه مقایسه کردن های این شکلی باعث می شود که نامزد شما – که او هم در حال بررسی شماست – به این نتیجه برسد که با آدم بی انصافی نامزد کرده است و همین مقدمه جدایی را فراهم آورد. در نهایت اینکه این مقایسه ها ممکن است بتواند در دوران نامزدی رفتار نامزدتان را موقتا عوض کند و او به خاطر شما دست به کارهایی بزند اما ناخواسته بودن این کارها هم طعم تلخی را در ذهن او به جا خواهد گذاشت و هم کمکی به هدف نامزدی یعنی شناخت بیشتر نمی کند.

ادامه مطلب / دانلود

مردها را خوب بشناسید

مردان همیشه از انتظاراتی که از زنان دارند سخن می‌گویند و برخی از زنان هم می‌گویند توقع و انتظار دو طرفه است و نباید فقط زن از شوهر یا شوهر از زن توقع داشته باشد. برخی از انتظارات که مردان از زنان دارند بجا و برخی کمی غیر واقع بینانه است. همچنین برخی از این توقعات تا حدودی وابسته به جنسیت مردانه و بعضی هم وابسته به فرهنگ است. از بین همه‌ توقعاتی که تقریبا مردان همه‌ کشورها از زنان دارند برخی را که به نظر خودم و از دیدگاه دانش روانشناسی‌، موجه‌تر و منطقی‌ترند انتخاب کرده‌ام تا در این مطلب نظرتان را به آنها جلب کنم. به این انتظارات توجه کنید:

یادتان باشد، مردها هیچ‌وقت اشتباه نمی‌کنند!

با آن که زنان گمان می‌کنند درگوش کردن به حرفها و احساس دیگران مهارت دارند اما یکی از بزرگترین شکایت‌های مردها این است که زنان شنونده خوبی برایشان نیستند. احتمالا زنان به دلیل شناخت بیشتری که روی همجنسان خود دارند گوش شنواتری نسبت به شکایات یا درد دل‌های زن‌ها دارند ولی در مورد مردان‌، هنوز لازم است نکاتی را در نظر بگیرند‌. باید به گوش‌هایشان بگویند مانند یک طلبکار که به در خانه‌ کسی می‌رود تا پولش را بگیرد ، با مردان در ارتباط باشند. بنابراین در زمان گوش دادن به حرف‌های همسرتان به این نکات دقت کنید :

_ هنگامیکه مرد مشغول ابراز افکار و احساسات خود است صحبت‌هایش را قطع نکنید

البته نشستن و حرف نزدن برای زن‌ها در این مورد سخت است چون آن‌ها هم دوست دارند احساسات خود را نشان دهند ولی اینکار به دلایل زیر مردها را ناراحت می‌کند:

_ مردها باید هنگام صحبت تمرکز کنند

خصوصا زمانی که دارند از احساسشان حرف می‌زنند. چون اینکار برایشان خیلی هم سخت است. قطع کردن صحبت مرد باعث می‌شود تمرکزش از بین برود. مردها حین صحبت سکوت می‌کنند تا احساسشان را نظم دهند.

اگر در این میان زن صحبت طولانی کند، مرد تمرکزش را از دست می‌دهد. مردها هدف مدار هستند و در آن واحد می‌توانند به یک موضوع توجه کرده و در مورد آن حرف بزنند. اما زنها دایره وار فکر می‌کنند و در آن واحد می‌توانند در مورد چند مساله حرف بزنند. اما اینکار مردها را گیج می‌کند. مردها نیاز دارند که احساس کنند، کارها را درست انجام می‌دهند بنابراین وقتی شما صحبت‌شان را قطع می‌کنید گویی به آن‌ها گفته اید : باز هم داری اشتباه می‌کنی! پس من تو را متوقف می‌کنم.

راه حل این است که بدون آنکه صحبت مرد را قطع کنید، فقط گوش دهید و مطمئن باشید که حرف‌هایش را تمام کرده. مثلا می‌شود پرسید: آیا مورد دیگری هم هست که بخواهی بگویی؟ بدین ترتیب تا آخر مطلب گوش شما همچنان طلبکار باقی می‌ماند.

_ گوشتان را طلبکار کنید!

هر زنی لازم است هنگامی که همسرش می‌خواهد با احساسات خود ارتباط برقرار کند‌، صبور باشد، عجله نکند و به او زمان لازم را برای این کار بدهد. توجه داشته باشید که معمولا وقتی مساله‌ ناخوشایندی پیش می‌آید، احساسات انسان شش مرحله زیر را (به ترتیب) در مقابل این مساله طی می‌کند :

۱ – خشم

۲ – سرزنش و انزجار

۳ – رنجش، غم و یاس

۴ – ترس، نگرانی و ناامنی

۵ – تاسف، درک و پذیرش مسئولیت

۶ – هدف، راه حل

۷ – عشق، تحسین و بخشش

وقتی انسان از چیزی ناراحت می‌شود

با اولین سطح یعنی خشم و رنجش روبرو می‌شود ولی به‌ تدریج این مراحل را طی می‌کند تا به پایین‌ترین نقطه برسد. درست مانند این که سوار آسانسور شده است. نکته مهم در این جا این است که زنان باید حواسشان باشد که آسانسور مردان در این مورد از زنها کندتر حرکت می‌کند. مردان اغلب مدت زیادی در هر کدام از این لایه‌ها می‌مانند و ابتدایی‌ترین لایه هم برایشان، خشمگین و معذب بودن است. این توقف طولانی در هر کدام از این سطوح زن‌ها را ناراحت می‌کند.

اما اگر زنی شناخت کافی روی مرد‌ها داشته باشد این احساس ناراحتی را با صبوری تحمل می‌کند تا همسرش هم بتواند عبور موفقی از بحران یا ناراحتی پیش آمده، داشته باشد. بنابراین اگر همسرتان به سختی در مورد احساسش صحبت می‌کند به او بیشتر زمان بدهید. چون اینکار برای او مثل صحبت کردن به زبان دوم است! اما بالاخره موفق خواهد شد. همچنین الگوی پیمودن طبقاتی احساسات را برای همسرتان توضیح دهید. زن می‌تواند با سوال‌هایی مثل: چه چیزی تو را ناراحت کرده؟ یا از چه نگران هستی؟ و… او را به لایه‌های بعدی احساس راهنمایی کند. اما این کار طبیعتا باید با صبر و استقامت کافی انجام شود.

مردها انتظار دارند زن‌ها بدانند که هر مردی از اشتباه کردن متنفر است! و بعید است اشتباه کند!

«از کسی آدرس را سوال کن» مرد اینطور برداشت می‌کند که زن به او گفته «تو نادانی و نمی‌توانم به تو اعتماد کنم» یا مثلا اگر زن بگوید «عزیزم کمی آرامتر عمل کن» مرد اینطور می‌شنود که «تو بلد نیستی چکار کنی» !

این برداشت‌ها باعث می‌شود که زنها از مردها بترسند و سعی کنند دائم مراقب گفتارشان باشند تا سوء‌تعبیر نشود.

روانشناسان می‌گویند در مورد اینکه چرا مردها فکر می‌کنند که باید همیشه حق با آنها باشد باید به کودکی آنها رجوع شود. اکثر مردها آموزش دیده‌اند که دنیای بیرون خود را کنترل کنند، چون متاسفانه از کودکی به آنها گفته شده ارزش آنها معادل موفقیت‌هایی است که به دست می‌آورند. مثلا اغلب به پسر بچه‌ها گفته شده «چون باغچه را خوب بیل زدی و آشغال‌ها را جمع کرده‌ای این پول مال تو».

به همین دلیل، بسیاری از مردها اعتماد به نفس و موفقیت‌هایشان را با هم یکسان می‌گیرند. آنها فکر می‌کنند خودشان باید بدانند که کار درست کدام است بنابراین در اغلب موارد ، نصیحت‌های یک زن را به عنوان نشانه‌ای از بی اعتمادی او نسبت به خود می‌بینند. برای حل این موضوع به این توصیه‌ها توجه کنید:

از به کار بردن الفاظ و عباراتی که باعث احساس بی‌کفایتی در مرد می‌شود خودداری کنید. مثلا اگر راه را گم کرد نگویید تو همیشه حواس‌پرتی و… بلکه مثلاً بگوییم این خیابان‌ها گیج کننده هستند و اگه از کسی بپرسیم بهتر راه را پیدا می‌کنیم. در واقع در مورد شخصیت و توانایی‌های یک مرد نظر ندهیم و تنها احساس خود را بیان کنیم. مثلا نگوییم تو به خاطر این کار مرد بدی هستی فقط بگوییم که این کار تو مرا ناراحت می‌کند یا می‌رنجم یا… ضمنا باید حتما به او بگویید که به او اعتماد دارید.

البته منظور این نیست که هرگز به او بازخورد منفی ندهید. اگر او با شما بدرفتاری کرده و شما را رنجانده، نباید نگران این باشید که بازخورد شما را چگونه معنا می‌کند بلکه باید بطور سالمی ابراز وجود کنید و شرایط و وضعیت خود را برایش توضیح دهید.

اگر رفتاری حاکی از بی اعتمادی به او نشان دادید که باعث ناراحتی همسرتان شد، حتما با او صحبت کنید و نظرش را بخواهید. برایش توضیح دهید که نمی‌خواهید تقصیرها را به گردنش بیاندازید بلکه می‌خواهید با او همکاری کنید. هر وقت امکانش را دارید همسرتان را تایید کنید و از قابلیت‌هایش تعریف کنید. حتی اگر برای کارهای ساده روزمره مثل خرید کردن یا رفتن سر کار باشد. اما دروغ نگویید و او را به خاطر قابلیت‌هایی که واقعا حائز آنهاست تایید کنید. برای موفقیت بیشتر در روابط همسرانه لازم است هر دو طرف همدیگر را بهتر و بیشتر بشناسند و تفاوت‌ها و شباهت‌هایی را که با همدیگر دارند کشف کنند. وگرنه زندگی برایشان شیرین نخواهد بود.

ادامه مطلب / دانلود

شناخت افراد در 3 سوت!

اگر انسانها بتوانند از اطرافیان خود و دیگرانی که با آنها در روابط اجتماعی شان در تماس هستند ، شناختی کامل تر داشته باشند، بی تردید خواهند توانست با آنان رابطه ای سالم تر، سنجیده تر ، ماندگارتر و رابطه ای بدون برد و باخت، بدون آزردن و آزرده شدن، بدون آسیب دیدن و آسیب زدن داشته باشند.

چه بسا انسان هایی که اگر آنان را در دیدارهای نخست بشناسیم هرگز آنها را به عنوان دوست یا همکار انتخاب نمی کنیم و اگر بتوانیم هزاران سال نوری از آنان فاصله می گیریم تا به لحاظ اجتماعی و از همه مهمتر عاطفی لطمه ای نخوریم. چه بسا انسان هایی که ناگزیر از تداوم ارتباطمان با آنان هستیم و اگر آنها را بهتر بشناسیم می توانیم در ساعت های حضور در کنارشان رابطه بهتری با آنان برقرار کنیم مانند نزدیکان، خویشاوندان یا همکاران در یک محیط کاری.

مسئله شناخت ، زمانی نگران کننده می شود که به فکر بزرگترین سرمایه گذاری عاطفی زندگیمان می افتیم. اندیشه یافتن همدم و همراهی همیشگی.

برای شناخت هر انسان از چند طریق می توان اقدام کرد. اگرچه شناخت کامل از مجموع این راهها به دست می آید ، اما معمولا نمی توان به تمامی آنها اقدام کرد.

راههای اصلی برای شناخت انسان عبارتند از:

1 – شناسایی بر مبنای خصوصیات ظاهری جسم (مورفولوژی) که مشتمل بر شناسایی چهره و اندام است
2 – شناسایی از طریق فیزیولوژی و شاخه های علم زیست شناسی مانند گروه های خونی
3 – شناسایی بر مبنای روان شناسی، ویژگی های رفتاری و خلق و خو، شخصیت و ویژگی های کلامی
4 – شناسایی بر مبنای آثار انسانی از قبیل خط شناسی، امضاء شناسی و بررسی نقاشی و طراحی.

بسیار مهم است که تشخیص دهیم فردی که با او صحبت می کنیم آیا از نظر روانی سالم است یا بیمار. این کار با بررسی جنبه هایی از تکلم و رفتارهای طرف مقابل انجام می گیرد. اگر شخص احساس کند که مصاحبه کننده از ویژگی هایی چون خلوص و قدرت حل مشکلات او برخوردار است و حالتی دوستانه و غیرسلطه جویانه دارد، رابطه اطمینان بخش ایجاد می شود.
توانایی ایجاد رابطه خوب با فرد دیگر چیزی است که به دست آوردن آن به زمان زیادی نیاز دارد اما این کار با افزایش تجربه و اعتماد آسان تر می گردد.

برخورد افراد با “وقت” ، بخش مهمی از شخصیت آنان را نشان می دهد. اگر با کسی قرار ملاقات دارید و او چند دقیقه زودتر از موعد در محل حضور یابد طبیعی است. اما فردی که مضطرب باشد، ممکن است حتی نیم ساعت زودتر در محل حاضر شود ولی معمولا افراد وسواسی دقیقا راس دقیقه و ثانیه خود را به محل ملاقات می رسانند و فردی که در حضور به موقع خیلی تاخیر می کند نیز می تواند دارای اشکال باشد.

انسان سالم در برخورد با دیگران می داند و باید بداند که هر فرد برحسب موقعیت و جایگاهی که دارد به میزانی مشخص و محدود می تواند مورد اعتماد واقع شود و همان گونه که اعتماد بیش از حد و غیرضروری به افراد ، می تواند مشکل آفرین باشد . بدبینی و بی اعتمادی به دیگران نیز می تواند زندگی را فلج کند و آدمی را تحت فشارهای روانی قرار دهد.

آنان که در زندگی و دادوستدهای عاطفی شان تنها به دنبال منافع خویش اند و همواره ترازویی در پیش رویشان قرار داده اند که مبادا بیش از آنچه از دیگران دریافت می دارند به آنها ببخشایند، غافلند که اگر پروردگار عالمیان می خواست با میزان اعمال و گفتار و نیات انسانها به آنان لطف کند و آنان را مورد عنایت خود قرار دهد شاید هیچ یک از ما بندگان سزاوار موهبت ها و نعمت ها و گره گشایی های آن بی همتای مهربان نبودیم.

بعضی از افراد دارای شخصیت درونگرا هستند. ظاهری خونسرد و آرام دارند و نوعی عدم تعلق خاطر در آنان به چشم می خورد. این اشخاص عموما خود را کنترل می کنند و افکار و احساسات خود را ابراز نمی دارند و اگر قرار باشند این تیپ شخصیتی با تیپ برونگرا و گرم و اجتماعی رابطه دوستی و همکاری برقرار کند دچار مشکلات فراوانی می شود و آن دو از این همراهی با هم رنج می بینند.

دمدمی مزاج بودن در دوست داشتن دیگران یک نوع بازی است که منبع عدم ایمنی در فرد است. افرادی که به این بازی تن در می دهند هرگز برای یک احساس عمیق و پابرجا تربیت نشده اند. ایجاد روابط عمیق در انسانها می تواند امنیت خاطر به همراه بیاورد و با شناسایی بیشتر از خویش و اطمینان فراوان تر به خود ، می توان این حس امنیت را در درون خود وسعت بخشید.

در مورد پرش افکار می توانیم بگوئیم : هرچه به میدان دید فرد وارد شود توجهش را جلب نموده و فکرش را اشغال می کند و مسیر اندیشه اش را عوض می کند. پرش فکر از موضوعی به موضوع دیگر چنان سریع است که درک هرگونه معنا و مفهوم کلی از صحبت های او بسیار مشکل است.

به دلیل آن که در ملاقات اول یک سری اطلاعات لازم برای ما فراهم می شود بهتر است بین دیدار اول و دوم چند روزی فاصله باشد. مهمترین تکنیک در گفتگو برای شناسایی افراد آن است که بگذارید او هرطور که مایل است و به هر ترتیب که خود مهم تلقی می کند داستان زندگیش را شرح دهد.

گاهی افراد هنگام بیان مطالبشان مقاومت می کنند. مقاومت ، به هرگونه رفتار طرف مقابل که گفتگو را محدود کند گفته می شود. الگوی مقاومت می تواند به صورت سکوت، پرحرفی، توجیه عقلانی یا انتقال ذهنی با یکی از مراحل زندگی باشد.

یک روش مفید دیگر برای آشنا سازی طرف مقابل با هیجان های خود این است که وقتی اظهارات کلی در مورد زندگی اش بیان می کند ، از او بخواهید نمونه هایی در این زمینه بیان کند. با این کار او ناگزیر است روی آن خاطره تمرکز یا مجددا در ذهن خویش زنده کند و او هنگام زنده شدن خاطرات ناراحتی برانگیز خود عواطف همراه با آنها را نیز نشان دهد یا بخواهد هیجان های خودش را کنترل کند.

اشخاص لوده کسانی هستند که فکر می کنند با دلقک بازی می توانند توجه دیگران را به خود جلب کنند. اینها نقشی را برگزیده اند تا در پناه آن در اجتماع مشکلات خود را با فرار از واقعیت ها فراموش کنند و توجهی را که همواره می طلبیده اند و شاید از کودکی تشنه آن بوده اند و به دست نیاورده اند این گونه به دست آورند. اصولا برای بعضی ها مسخرگی ، نوعی راه فرار در مواجه با مسائل جدی روزگار است.

حال ویژگی هایی چند از افراد پرخاشگر:
در حالت استراحت، ابروهای گره کرده، شصت های درهم فرورفته و آرواره های فشرده ؛ در حال کار و فعالیت، فریادکشان و متظاهرند، همه افراد را مسخره می کنند و دست می اندازند و همیشه جواب آماده در آستین دارند. همیشه اوقات چهره ای گرفته و پر از باد نخوت دارند و در برابر هر موقعیت تازه ای لحظه ای دست از تهاجم می کشند و به بررسی اوضاع پیرامونی می پردازند.

 

ادامه مطلب / دانلود
css.php