نتايج جستجو مطالب برچسب : شعر طنز

عنوان این مطلب از سایت میهن فال طنز انواع داداش برای دخترای امروزی می باشد که امیدواریم از خواندن این متن لذت ببرید. در ادامه با ما همراه باشید.

طنز انواع داداش برای دخترای امروزی

اصولا دخترهای این زمونه هفت – هشت نوع داداش دارند. هر کدوم از داداشاشونو هم واسه یه کاری میخوان.
داداش شماره یک: بچه پولدار
ماشین داره، رستوران خوب میرن باهم! اینترنت ۲۴ ساعته مجانی هم بعنوان اشانتیون بهشون میده.
داداش شماره دو: یه پسر رومانتیک
خوراک درددل بشینن نصفه شبها با هم درد دل کنن و گریه کنن با هم.
داداش شماره سه: بچه خلاف و شر چت روم
هر پسری بخواهد تو اینترنت اذیتشون کنه، خان داداش جون حالشو میگیره.
دادش شماره چهار: از نوع هنری
خوراک رفتن باهم به سینما، تئاتر و موزه و محافل نقد فیلم. بلیط جشنواره فجرشون تضمینیه. موهای این مدل داداش ترجیحا بلنده. به اضافه ریشهایی مدلدار!
داداش شماره پنج: خوش تیپ
خوراک اینه که ببره با خودش به دوستاش پز بده بگه: نگاه کنین، چه داداش جیگری دارم! داداش من خیلی خوش تیپه!
داداش شماره شش: بچه معروف
هر هفته پنجشنبه ها یه پارتی دعوتت می کنه. رقصشم خوبه. همه مدله بلده برقصه!
داداش شماره هفت: متخصص کامپیوتر
هر وقت کامپیوترت خراب شد و گند زدی به سر تا پای سخت افزار و نرم افزار و هرچی افزار داداش جونت میاد برات درست میکنه!
داداش شماره هشت: بچه مثبت
بچه مودبیه، وقتی میری باهاش بیرون لپهاش سرخ میشه.مامانت عاشق این جور پسراست

ادامه مطلب / دانلود

در این مطلب از سایت میهن فال عشق پولدار و فقیر / شعر طنز را برای شما در نظر گرفته ایم و از شما دعوت می کنیم تا با ما همراه باشید. امیدواریم از خواندن این شعر طنز لذت ببرید.

عشق پولدار و فقیر / شعر طنز

تو نگات شبیه شیشه
عشق من یه تیکه خورشید
عشق تو دویست و شیشه
من نگام دربدر تو
تو حواست پیش بنزه
کاش از اول میدونستم
توی چشمای تو لنزه
زن من نمیشی اما
میری دنبال یه حمال
اما چشم به رات میمونم
همه سالو با آبسال
تو شبای بی ستاره
مثل جنگلای دوری
تو موهات خیلی قشنگه
سرتو با چی میشوری؟
خوب میدونم اگه بازم
مانتوی گلی بپوشی
جلوپات نگه میداره
وانت میوه فروشی

ادامه مطلب / دانلود

در این مطلب از سایت میهن فال پشت کنکوری / شعر طنز را در نظر گرفته ایم که امیدواریم از خواندن این مطلب لذت ببرید با ما همراه باشید.
پشت کنکوری / شعر طنز
ای عزیزان پشت کنکوری
تا به کی داغ و درد و رنجوری ؟

تا به کی تست چند منظوره ؟
تا به کی التهاب و دلشوره ؟

شوخی و طعن این و آن تا چند ؟
ترس و کابوس امتحان تا چند ؟

غرق بحر تفکرید که چی ؟
بی خودی غصه میخورید که چی ؟

گیرم اصلاً شما به طور مثال
کشکی، از بخت خوش، به فرض محال

زد و شایسته دخول شدید
توی کنکور هم قبول شدید

یا گرفتید با درایت و شانس
مدرک فوق دیپلم، لیسانس

گیرم این نحسی است، سعدش چی؟
اصلاً این هم گذشت، بعدش چی؟

تازه از بعد آن گرفتاری
نوبت رخوت است و بیکاری

بعد مستی، خمار باید بود
هی به دنبال کار باید بود

آنچه داروی دردمندی هاست
صفحات نیازمندی هاست

گر رضایت دهی تو آخر سر
گه شوی منشی فلان دفتر

به تو گویند : بعله، دفتر ما
هست محتاج آدمی دانا

آشنا با اتوکد و اکسل
و فری هند و آوت لوک و کورل
***
باید البته لطف هم بکند
چای هم، بین تایپ، دم بکند

بکشد وانگهی به خوش رویی
هفته ایی یک دوبار جارویی

این که از این، حقوق هم فعلاً
ماهیانه چهل هزار تومن!

پس بیایید و عز و جز نکنید
بی خودی هی جلز ولز نکنید

ادامه مطلب / دانلود

شعر طنز یک دختر خوب

روز و شب با خودت نرو هی ور
با تو هستم ، بله ، شما … دختر

قلب تو گرچه واقعا پاک است!
خواهرم خوشگلی خطرناک است

با چنان تیپ و این چنین ترکیب
صورتی مثل کاغذ تذهیب،

وقتی از خانه می زنی بیرون
مرد صدساله می شود دل خون!

متلک بشنوی تو از حالا
از جوان های بی سر و بی پا

آن یکی با دروغ و صد نیرنگ
می دهد وعده های خوب و قشنگ

دیگری گویدت که جانی تو
گز شیرین اصفهانی تو!

پیرمردی یواشکی از پشت
گوید این دخترک مراهم کشت!

نم نمک می رومی از راه به در
با همین گفته ها می شوی خر!

سادگی ها تو یک کمی کم کن
تو خیابون حواستو جمع کن!

گیرهای سه پیچ را ول کن
خوشگلم، فکر این ارازل کن

این جوان ها تمام ناجورند
آی ماهی، بپا همه تورند

پلویی می شوی به یک دوری
سی دی ات پخش می شود فوری

می شوی نقل محفل مردم
سبب عیش کامل مردم

آبرویت به باد خواهد رفت
یه یه خورده، زیاد خواهد رفت

کار من نیست تا کنم خواهر،
امر معروف، نهی از منکر

قصد من نیست تا کنم کیفی
منتها چون که دیدمت حیفی!

گفتم این را بپرسم ای زیبا
که اگر فکر شوهری حالا؟!

گر چه ناراحتی تو از دستم
من خودم کیس قابلی هستم!

شعر خوبی بود دخترا خوب معرفی شدید یا نه؟؟!!

ادامه مطلب / دانلود

بنده خدا فقط سلام کرد (شعر طنز)

دختری از کوچه باغی میگذشت
یک پسر در راه ناگه سبز گشت

در پی اش افتاد و گفتا او سلام
بعد از ان دیگر نگفت او یک کلام

دختر اما ناگهان و بی درنگ
سوی او برگشت مانند پلنگ

گفت با او بچه پروی خفن
می دهی زحمت به بانویی چو من؟

من که نامم هست آزیتای صدر
من که زیبایم مثال ماه بدر

من که در نبش خیابان بهار
میکنم در شرکت رایانه کار

دختری چون من که خیلی خانمه
بیشت و شش ساله _مجرد_دیپلمه

دختری که خانه اش در شهرک است
کوی پنجم_نبش کوچه_نمره شصت

در چه مورد با تو گردد هم کلام
با تو من حرفی ندارم والسلام!!!

ادامه مطلب / دانلود

معرفی یک دخترخوب (شعر طنز )

 روز و شب با خودت نرو هی ور
با تو هستم ، بله ، شما … دختر

قلب تو گرچه واقعا پاک است!
خواهرم خوشگلی خطرناک است

با چنان تیپ و این چنین ترکیب
صورتی مثل کاغذ تذهیب ،

وقتی از خانه می زنی بیرون
مرد صدساله می شود دل خون!

متلک بشنوی تو از حالا
از جوان های بی سر و بی پا

آن یکی با دروغ و صد نیرنگ
می دهد وعده های خوب و قشنگ

دیگری گویدت که جانی تو
گز شیرین اصفهانی تو !

پیرمردی یواشکی از پشت
گوید این دخترک مراهم کشت !

نم نمک می رومی از راه به در
با همین گفته ها می شوی خر !

سادگی ها تو یک کمی کم کن
تو خیابون حواستو جمع کن !

گیرهای سه پیچ را ول کن
خوشگلم ، فکر این ارازل کن

این جوان ها تمام ناجورند
آی ماهی ، بپا همه تورند

پلویی می شوی به یک دوری
سی دی ات پخش می شود فوری

می شوی نقل محفل مردم
سبب عیش کامل مردم

آبرویت به باد خواهد رفت
یه یه خورده ، زیاد خواهد رفت

کار من نیست تا کنم خواهر ،
امر معروف ، نهی از منکر

قصد من نیست تا کنم کیفی
منتها چون که دیدمت حیفی !

گفتم این را بپرسم ای زیبا
که اگر فکر شوهری حالا؟!

گر چه ناراحتی تو از دستم
من خودم کیس قابلی هستم

ادامه مطلب / دانلود

 

شعر پسر ترشیده (طنز)

 

پسری با پدرش در رختخواب
    درد ودل می کرد با چشمی پر آب

    گفت :بابا حالم اصلا ً خوب نیست
    زندگی از بهر من مطلوب نیست

     گو چه خاکی را بریزم توی سر
    روی دستت باد کردم ای پدر

     سن من از 26 افزون شده
    دل میان سینه غرق خون شده

    هیچکس لیلای این مجنون نشد
    همسری از بهر من مفتون نشد

    غم میان سینه شد انباشته
    بوی ترشی خانه را برداشته

    پدرش چون حرف هایش را شنفت
    خنده بر لب آمدش آهسته گفت

    پسرم بخت تو هم وا می شود
    غنچه ی عشقت شکوفا می شود

    غصه ها را از وجودت دور کن
    این همه دختر یکی را تور کن

    گفت آن دم :پدر محبوب من
    ای رفیق مهربان و خوب من

    گفته ام با دوستانم بارها
    من بدم می آید از این کارها

    در خیابان یا میان کوچه ها
    سر به زیر و چشم پاکم هر کجا

    کی نگاهی می کنم بر دختران
    مغز خر خوردم مگر چون دیگران؟

    غیر از آن روزی که گشتم همسفر
    با شهین و مهرخ و ایضاً سحر

    با سه تا شان رفته بودیم سینما
    بگذریم از ما بقیه ماجرا

    یک سری ، بر گل پری عاشق شدم
    او خرم کرد، وانگهی فارغ شدم

    یک دو ماهی یار من بود و پرید
    قلب من از عشق او خیری ندید

    آزیتای حاج قلی اصغر شله
    یک زمانی عاشقش گشتم بله

    بعد اوهم یار من آن یاس بود
    دختری زیبا و پر احساس بود

    بعد از این احساسی پر ادعا
    شد رفیق من کمی هم المیرا

    بعد او هم عاشق مینا شدم
    بعد مینا عاشق تینا شدم

    بعد تینا عاشق سارا شدم
    بعد سارا عاشق لعیا شدم

    پدرش آمد میان حرف او
    گفت ساکت شو دیگر فتنه جو

    گرچه من هم در زمان بی زنی
    روز و شب بودم به فکر یک زنی

    لیک جز آنکه بداری مادری
    دل نمی دادم به هر جور دختری

    خاک عالم بر سرت، خیلی بدی
    واقعا ً که پوز بابا را زدی

ادامه مطلب / دانلود

شعر طنز دانشگاه آزاد

همان روزی که فرزندم بشد وارد به دانشگاه

برآمد از درون سینه ام از غصّه وغم آه

بشد دانشجوی آزاد ومن دربند وبیچاره

چرا که نیک می دانم هزینه ساز و سرباره

از این پس الوداعی بایدم با خنده و شادی

و با هر چه پس انداز و حقوق و پول و آزادی

شروع گردید دوران ریاضت ، سختی و حرمان

هرآن چیزی بنا کردم بشد درلحظه ای ویران

زدم چوب حراج بر فرش و تخت و تی وی رنگی

همه چیزم بشد قربانی این کار فرهنگی

به خون دل نمودم جور، پول ثبت نام او

حدیث و داستان و قصّه بود، موضوع وام او

از آن ترسم که تا پایان تحصیلات فرزندم

وتاگیرد لیسانس خویش این دردانه دلبندم

نه سقفی روی سر باشد نه فرشی زیر پای من

به جای خانه گردد محبس و زندان سرای من

شود او فارغ التحصیل و ساقط گردد از من حال

شود« جاوید» دراو حسرت شغل و زمن هم مال

ادامه مطلب / دانلود
css.php