نتايج جستجو مطالب برچسب : شعر

لغو دیدار سالانه شعرا با رهبر انقلاب/ برپایی شب شعر دیدار ماه

لغو دیدار سالانه شعرا با رهبر انقلاب/ برپایی شب شعر دیدار ماه

محمد حمزه زاده قائم مقام حوزه هنری از برگزاری شب شعر «دیدار ماه» به عنوان جایگزین دیدار سالانه شعرا با رهبر انقلاب در ماه مبارک رمضان سال جاری خبر داد.

به گزارش میهن فال به نقل از مهر، دیدار سالانه جمعی از شاعران کشور با رهبر معظم انقلاب اسلامی که هر ساله در شب نیمه ماه مبارک رمضان برگزار می‌شد، به دلیل شرایط خاص بهداشتی و شیوع بیماری کرونا در سال جاری برگزار نخواهد شد.

این خبر را محمد حمزه‌زاده قائم مقام حوزه هنری در صفحه اینستاگرام خود اعلام کرده است و به دنبال آن از ابتکار تازه حوزه هنری در زمینه گرامیداشت این مراسم سالانه خبر داده است.

بنابر اعلام حمزه زاده در شب نیمه ماه مبارک رمضان که مصادف با جمعه شب ۱۹ اردیبهشت‌ماه خواهد بود، جمعی کوچک از شاعران جوان کشور در حوزه هنری در برنامه‌ای با عنوان شب شعر «دیدار ماه» که به صورت مستقیم از رسانه ملی پخش خواهد شد به شعرخوانی خواهند پرداخت.

این محفل شعرخوانی جمعه شب از ساعت ۲۱:۱۵ دقیقه آغاز و از شبکه چهارم سیما به صورت مستقیم پخش خواهد شد.

دیدار سالانه شاعران با رهبر معظم انقلاب اسلامی که از آن با عنوان سال‌تحویل شعر فارسی نیز یاد شده است هر ساله در شب نیمه مبارک رمضان و در حسینیه امام خمینی (ره) برگزار می‌شد.

ادامه مطلب / دانلود

شعر کودکانه عید نوروز

شعر کودکانه عید نوروز

هفت سین

سنجد و سیب و سرکه

چند تخمِ مرغ رنگی

با سمنو و سرکه

چه سفره ی قشنگی

با یک قرآنِ زیبا

 کنارِِ تنگِ ماهی

همراهش سیر و سبزه

 چیده شده چه عالی

منتظرِ ِ مهمونیم

 به فکرِِ هم می مونیم

با خوشحالی، همیشه

 شعر هایِ شاد می خونیم

با صحت و سلامت

 هفت سین ما کامله

اگر که خوش نباشیبم

 تعطیلاتِ ما مشکله

شعر کودکانه عید نوروز

بهار و عید نوروز

کلاغه روی دیوار

صدا میکرد قار و قار

می گفت خبر خبردار

 اومده فصل بهار

هوا شده پاک پاک

سبزه در اومد ازخاک

برفها دیگه آب شدن

چشمه ها پر آب شدن

بهار و عید نوروز

آمده اند از امروز

با سبدای پرگل

با لاله و با سنبل

در این بهار زیبا

دنیا شده با صفا

شعر کودکانه عید نوروز

هوای بهاری

بازار گل و سبزه

ببین چقدر شلوغه

وقتی میگن عید اومده

یک حرف بی دروغه

رفتن به دشت وصحرا

چه کیفی داره هر سال

پرواز پروانه ها

قشنگ با دو تا بال

با صحت و سلامت

خدا را شکر گذاریم

با هوای بهاری

چیزی ما کم نداریم

ادامه مطلب / دانلود

در این مطلب از سایت میهن فال برای شما عزیزان علاقه مند به دنیای شعر و هنر شعر زیبای روزی شبیه فردا از قیصر امین پور را در نظر گرفته ایم که امیدواریم از خواندن آن لذت ببرید.

شعر زیبای روزی شبیه فردا از قیصر امین پور
وقتی تو نیستی

نه هست های ما

چونان که بایدند

نه باید ها…

مثل همیشه آخر حرفم

و حرف آخرم را

با بغض می خورم

عمری است

لبخند های لاغر خود را

در دل ذخیره می کنم :

باشد برای روز مبادا !

اما
در صفحه های تقویم

روزی به نام روز مبادا نیست

آن روز هر چه باشد

روزی شبیه دیروز

روزی شبیه فردا

روزی درست مثل همین روزهای ماست

اما کسی چه می داند ؟

شاید

امروز نیز روز مبادا باشد !

* * *

وقتی تو نیستی

نه هست های ما

چونانکه بایدند

نه باید ها…

هر روز بی تو

روز مبادا است !

ادامه مطلب / دانلود

      تقدیم به همه ی دوستان گلم

شعری بسیار زیبا از مهدی اخوان ثالث

خانه ام آتش گرفته ست ، آتشی جانسوز
هر طرف می سوزد این آتش

پرده ها و فرشها را ، تارشان با پود
من به هر سو می دوم گریان

در لهیب آتش پر دود
وز میان خنده هایم تلخ

و خروش گریه ام ناشاد
از دورن خسته ی سوزان
می کنم فریاد ، ای فریاد ! ی فریاد

خانه ام آتش گرفته ست ، آتشی بی رحم
همچنان می سوزد این آتش

نقشهایی را که من بستم به خون دل
بر سر و چشم در و دیوار

در شب رسوای بی ساحل
وای بر من ، سوزد و سوزد

غنچه هایی را که پروردم به دشواری
در دهان گود گلدانها

روزهای سخت بیماری
از فراز بامهاشان ، شاد

دشمنانم موذیانه خنده های فتحشان بر لب
بر من آتش به جان ناظر

در پناه این مشبک شب
من به هر سو می دوم

گریان ازین بیداد
می کنم فریاد ، ای فریاد ! ای فریاد

وای بر من، همچنان می‌سوزد این آتش
آنچه دارم یادگار و دفتر و دیوان

و آنچه دارد منظر و ایوان
من به دستان پر از تاول

این طرف را می کنم خاموش
وز لهیب آن روم از هوش

ز آندگر سو شعله برخیزد، به گردش دود
تا سحرگاهان، که می داند که بود من شود نابود

خفته اند این مهربان همسایگانم شاد در بستر
صبح از من مانده بر جا مشت خاکستر

وای، آیا هیچ سر بر می‌کنند از خواب
مهربان همسایگانم از پی امداد ؟

سوزدم این آتش بیدادگر بنیاد
می‌کنم فریاد ، ای فریاد ! ای فریاد

ادامه مطلب / دانلود

غصه هم میگذرد،شعری زیبا از سهراب سپهری

 

نه تو می مانی و نه اندوه،و نه هیچیک از مردم این آبادی…

به حباب نگران لب یک رود قسم،و به کوتاهی آن

لحظه شادی که گذشت

غصه هم می گذرد؛

آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند…

لحظه ها عریانند.

به تن لحظه خود،جامه اندوه مپوشان هرگز.

سهراب سپهری

ادامه مطلب / دانلود

بنده خدا فقط سلام کرد (شعر طنز)

دختری از کوچه باغی میگذشت
یک پسر در راه ناگه سبز گشت

در پی اش افتاد و گفتا او سلام
بعد از ان دیگر نگفت او یک کلام

دختر اما ناگهان و بی درنگ
سوی او برگشت مانند پلنگ

گفت با او بچه پروی خفن
می دهی زحمت به بانویی چو من؟

من که نامم هست آزیتای صدر
من که زیبایم مثال ماه بدر

من که در نبش خیابان بهار
میکنم در شرکت رایانه کار

دختری چون من که خیلی خانمه
بیشت و شش ساله _مجرد_دیپلمه

دختری که خانه اش در شهرک است
کوی پنجم_نبش کوچه_نمره شصت

در چه مورد با تو گردد هم کلام
با تو من حرفی ندارم والسلام!!!

ادامه مطلب / دانلود

معرفی یک دخترخوب (شعر طنز )

 روز و شب با خودت نرو هی ور
با تو هستم ، بله ، شما … دختر

قلب تو گرچه واقعا پاک است!
خواهرم خوشگلی خطرناک است

با چنان تیپ و این چنین ترکیب
صورتی مثل کاغذ تذهیب ،

وقتی از خانه می زنی بیرون
مرد صدساله می شود دل خون!

متلک بشنوی تو از حالا
از جوان های بی سر و بی پا

آن یکی با دروغ و صد نیرنگ
می دهد وعده های خوب و قشنگ

دیگری گویدت که جانی تو
گز شیرین اصفهانی تو !

پیرمردی یواشکی از پشت
گوید این دخترک مراهم کشت !

نم نمک می رومی از راه به در
با همین گفته ها می شوی خر !

سادگی ها تو یک کمی کم کن
تو خیابون حواستو جمع کن !

گیرهای سه پیچ را ول کن
خوشگلم ، فکر این ارازل کن

این جوان ها تمام ناجورند
آی ماهی ، بپا همه تورند

پلویی می شوی به یک دوری
سی دی ات پخش می شود فوری

می شوی نقل محفل مردم
سبب عیش کامل مردم

آبرویت به باد خواهد رفت
یه یه خورده ، زیاد خواهد رفت

کار من نیست تا کنم خواهر ،
امر معروف ، نهی از منکر

قصد من نیست تا کنم کیفی
منتها چون که دیدمت حیفی !

گفتم این را بپرسم ای زیبا
که اگر فکر شوهری حالا؟!

گر چه ناراحتی تو از دستم
من خودم کیس قابلی هستم

ادامه مطلب / دانلود

شعر زیبای مریم حیدرزاده در وصف عسل بدیعی

بخواب آروم عسل بانو

که بی تو ساکته اینجا

ولی راحت شدی انگار

از این بی رحمی دنیا

بخواب آروم و بی غصه

کی این درد و یادش میره ؟

سکانس آخرت این نیست

کسی جات و نمیگیره

لالالالا بخواب اما

روزای بی عسل سخته

با پرواز پر از دردت

بهار از یادمون رفته

تو با “پروانه ای در مه”

تو با “دستای آلوده”

عسل بودی،عسل موندی

واسه رفتن ولی زوده

 

ادامه مطلب / دانلود

شعری زیبا در مورد گرانی مرغ(حتما بخونید)

  مرغ ،آهنگ جدایی ساز کرد
    ناگهان از سفره ام پرواز کرد

    از فراقش قلب بشقابم شکست
    قاشق و چنگال من در غم نشست

    دید او فیش حقوقم را مگر؟
    کاین چنین از پیش من بگرفت پر

    مرغکم رفتی تو از پیشم چرا
    کردی از پیش خودت کیشم چرا

    من به تو خیلی ارادت داشتم
    حشر و نشری با کبابت داشتم

    خاطراتت مانده در کنج اجاق
    سوخت قلب دیگ تفلون از فراق

    ران و بال و سینه ات یادش بخیر
    قلب چون آیینه ات یادش بخیر

    با سس قرمز چه زیبا می شدی
    خوب و دلچسب و دلارا می شدی

    ای فدای ژامبون رنگین تو
    سوپ های داغ و آن ته چین تو

    ناز کم کن پیش ماها هم بیا
    لطف کن ،یک شام، اینجا هم بیا

    دستمان از گوشت دور است ای نگار
    پس تو دیگر اشکمان را در نیار

    زندگی بی تو جهنم می شود
    سکته ،اسبابش فراهم می شود

    ای فدای قُد قُدایت باز گرد
    این دل و جانم فدایت باز گرد

    بی تو باور کن که مردن بهتر است
    از جهان تشریف بردن بهتر است

    از خر شیطان بیا پایین عزیز
    عشوه کم کن ،زهر در جامم مریز

    تازگی از دیگران دل می بری
    هرکه بامش بیش ،با او می پری

    در نبودِ هیکل زیبای تو
    دلخوشم با سنگدان و پای تو

    پس چه شد آن بال های خوشگلت
    لک زده است این دل برای شنسلت

    ذهن یخچالم پُر است از یاد تو
    بازگرد ای خوشگل تو دلبرو

    تخم خود را لا اقل از ما نگیر
    تا که با خاگینه اش گردیم سیر

ادامه مطلب / دانلود

 

شعر پسر ترشیده (طنز)

 

پسری با پدرش در رختخواب
    درد ودل می کرد با چشمی پر آب

    گفت :بابا حالم اصلا ً خوب نیست
    زندگی از بهر من مطلوب نیست

     گو چه خاکی را بریزم توی سر
    روی دستت باد کردم ای پدر

     سن من از 26 افزون شده
    دل میان سینه غرق خون شده

    هیچکس لیلای این مجنون نشد
    همسری از بهر من مفتون نشد

    غم میان سینه شد انباشته
    بوی ترشی خانه را برداشته

    پدرش چون حرف هایش را شنفت
    خنده بر لب آمدش آهسته گفت

    پسرم بخت تو هم وا می شود
    غنچه ی عشقت شکوفا می شود

    غصه ها را از وجودت دور کن
    این همه دختر یکی را تور کن

    گفت آن دم :پدر محبوب من
    ای رفیق مهربان و خوب من

    گفته ام با دوستانم بارها
    من بدم می آید از این کارها

    در خیابان یا میان کوچه ها
    سر به زیر و چشم پاکم هر کجا

    کی نگاهی می کنم بر دختران
    مغز خر خوردم مگر چون دیگران؟

    غیر از آن روزی که گشتم همسفر
    با شهین و مهرخ و ایضاً سحر

    با سه تا شان رفته بودیم سینما
    بگذریم از ما بقیه ماجرا

    یک سری ، بر گل پری عاشق شدم
    او خرم کرد، وانگهی فارغ شدم

    یک دو ماهی یار من بود و پرید
    قلب من از عشق او خیری ندید

    آزیتای حاج قلی اصغر شله
    یک زمانی عاشقش گشتم بله

    بعد اوهم یار من آن یاس بود
    دختری زیبا و پر احساس بود

    بعد از این احساسی پر ادعا
    شد رفیق من کمی هم المیرا

    بعد او هم عاشق مینا شدم
    بعد مینا عاشق تینا شدم

    بعد تینا عاشق سارا شدم
    بعد سارا عاشق لعیا شدم

    پدرش آمد میان حرف او
    گفت ساکت شو دیگر فتنه جو

    گرچه من هم در زمان بی زنی
    روز و شب بودم به فکر یک زنی

    لیک جز آنکه بداری مادری
    دل نمی دادم به هر جور دختری

    خاک عالم بر سرت، خیلی بدی
    واقعا ً که پوز بابا را زدی

ادامه مطلب / دانلود

شعر طنز دانشگاه آزاد

همان روزی که فرزندم بشد وارد به دانشگاه

برآمد از درون سینه ام از غصّه وغم آه

بشد دانشجوی آزاد ومن دربند وبیچاره

چرا که نیک می دانم هزینه ساز و سرباره

از این پس الوداعی بایدم با خنده و شادی

و با هر چه پس انداز و حقوق و پول و آزادی

شروع گردید دوران ریاضت ، سختی و حرمان

هرآن چیزی بنا کردم بشد درلحظه ای ویران

زدم چوب حراج بر فرش و تخت و تی وی رنگی

همه چیزم بشد قربانی این کار فرهنگی

به خون دل نمودم جور، پول ثبت نام او

حدیث و داستان و قصّه بود، موضوع وام او

از آن ترسم که تا پایان تحصیلات فرزندم

وتاگیرد لیسانس خویش این دردانه دلبندم

نه سقفی روی سر باشد نه فرشی زیر پای من

به جای خانه گردد محبس و زندان سرای من

شود او فارغ التحصیل و ساقط گردد از من حال

شود« جاوید» دراو حسرت شغل و زمن هم مال

ادامه مطلب / دانلود

شعر خنده دار پسر ترشیده

شعر پسر ترشیده

پسری با پدرش در رختخواب
    درد ودل می کرد با چشمی پر آب

    گفت :بابا حالم اصلا ً خوب نیست
    زندگی از بهر من مطلوب نیست

     گو چه خاکی را بریزم توی سر
    روی دستت باد کردم ای پدر

     سن من از 26 افزون شده
    دل میان سینه غرق خون شده

    هیچکس لیلای این مجنون نشد
    همسری از بهر من مفتون نشد

    غم میان سینه شد انباشته
    بوی ترشی خانه را برداشته

    پدرش چون حرف هایش را شنفت
    خنده بر لب آمدش آهسته گفت

    پسرم بخت تو هم وا می شود
    غنچه ی عشقت شکوفا می شود

    غصه ها را از وجودت دور کن
    این همه دختر یکی را تور کن

    گفت آن دم :پدر محبوب من
    ای رفیق مهربان و خوب من

    گفته ام با دوستانم بارها
    من بدم می آید از این کارها

    در خیابان یا میان کوچه ها
    سر به زیر و چشم پاکم هر کجا

    کی نگاهی می کنم بر دختران
    مغز خر خوردم مگر چون دیگران؟

    غیر از آن روزی که گشتم همسفر
    با شهین و مهرخ و ایضاً سحر

    با سه تا شان رفته بودیم سینما
    بگذریم از ما بقیه ماجرا

    یک سری ، بر گل پری عاشق شدم
    او خرم کرد، وانگهی فارغ شدم

    یک دو ماهی یار من بود و پرید
    قلب من از عشق او خیری ندید

    آزیتای حاج قلی اصغر شله
    یک زمانی عاشقش گشتم بله

    بعد اوهم یار من آن یاس بود
    دختری زیبا و پر احساس بود

    بعد از این احساسی پر ادعا
    شد رفیق من کمی هم المیرا

    بعد او هم عاشق مینا شدم
    بعد مینا عاشق تینا شدم

    بعد تینا عاشق سارا شدم
    بعد سارا عاشق لعیا شدم

    پدرش آمد میان حرف او
    گفت ساکت شو دیگر فتنه جو

    گرچه من هم در زمان بی زنی
    روز و شب بودم به فکر یک زنی

    لیک جز آنکه بداری مادری
    دل نمی دادم به هر جور دختری

    خاک عالم بر سرت، خیلی بدی
    واقعا ً که پوز بابا را زدی

ادامه مطلب / دانلود

شعر محرم – السلام علیک یا ابا عبدلله

من همان روز ولادت که ز مادر زادم
بود زخمت به جگر نعمت مادر زادم

بوده ام هیچ و همه بودم و نبودم از توست
آن زمانی که نبودم ، به غمت دل دادم

به سر کوی تو ای کعبه آمال دلم
باد می آوردم گر چه دهی بر بادم

قصه عشق تو درسی نه که در سینه بود
این حدیثی است که دادند از اول یادم

سالها بود که در بند تعلق بودم
از زمانی که اسیر تو شدم آزادم

خواستم تا که برآرم سر از این هفت سپهر
صورت خویش به خاک قدمت بنهادم

نافه آوی صحرای غمت کاری کرد
کز خطا رستم در ملک ختا افتادم

هر چه دارم همه از پاکی مادر دارم
رحمت حق به روانش که حسینی زادم

پیش از آنی که پدر جانب مکتب بردم
الف قامت عباس تو شد استادم

عید نوروز من دلشده آن روزی بود
کآتش عشق تو آمد به مبارکبادم

ادامه مطلب / دانلود

شعرهای عاشقانه ♥

در عشق عذرخواهی کردن نشانه ی منت کشی یا کم اوردن نیست
نشانه ی علاقه است پس به خاطر عشق گذشت کن . گذشت.

بزرگترین هدیه ایی
که میتوان به کسی داد ،
زمان است !
هنگامیکه برای یکنفر وقت میذاری ،
قسمتی از زندگیت را به او دادی ….
که باز پس نمیگیری … !!!

ادامه مطلب / دانلود

css.php