نتايج جستجو مطالب برچسب : سینما

سوژه شدن عکس عاشورایی بهاره رهنما

سوژه شدن عکس عاشورایی بهاره رهنما

میهن فال به نقل از برترین ها: بهاره رهنما با اشتراک‌گذاری عکسی از عزاداری‌های محرم، سوژه شبکه‌های اجتماعی شده است.

بهاره رهنما بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون در روز عاشورا با منتشر کردن عکسی در فضای مجازی سوژه و مورد دید کاربران قرار گرفت.

ادامه مطلب / دانلود

فیلم های سینمایی روزانه تلویزیون

فیلم های سینمایی روزانه تلویزیون ( پنج شنبه 9 مرداد 99)

میهن فال: شما عزیزان می توانید زمان و ساعت پخش فیلم های سینمایی هرروز تلویزیون را در این سایت مشاهده کنید.

هرروز سَری به اینجا بزنید تا بتوانید از آخرین و پیشرفته ترین اخبار فیلم،

سینما، تلویزیون، تئاتر، سریال ها و مجموعه های ایرانی و خارجی آگاه بشوید.

ادامه مطلب / دانلود

درگذشت خسرو سینایی، کارگردان سینما

درگذشت خسرو سینایی، کارگردان سینما

میهن فال: خسرو سینایی، کارگردان سینما بر اثر ابتلا به کرونا درگذشت.

فرح اصولی، همسر این هنرمند با تایید این خبر گفت:
عصر امروز (شنبه، 11 مرداد ماه 99) کارگردان فیلم «عروس آتش» در بیمارستان از دنیا رفت.

ادامه مطلب / دانلود

درگذشت محمدعلی کشاورز (بازیگر فیلم پدرسالار)

درگذشت محمدعلی کشاورز (بازیگر فیلم پدرسالار)

میهن فال: محمدعلی کشاورز بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون کشور عزیزمان،
امروز 25 خردادماه 99 جان به جان آفرین تسلیم کرد و به دیار باقی شتافت.
این هنرمند پیشکسوت کشورمان در آخرین روزهای اردیبهشت ماه بر اثر بیماری کلیوی در بیمارستان بستری شد،
و بعد از چندین هفته تحمل رنج بیماری در بیماریتان آتیه تهران درگذشت.

ادامه مطلب / دانلود

احتمال بازگشایی سینماها از عید فطر (بحران کرونا)

احتمال بازگشایی سینماها از عید فطر (بحران کرونا)

میهن فال به نقل از فارس: همزمان با آغاز به کار مشاغل کم خطر از سی ام فروردین ماه 1399،
زمزمه هایی مبنی بر بازگشایی سینماها همزمان با عید سعید فطر (15 خرداد) شنیده می شود.

ادامه مطلب / دانلود

بهاره رهنما در واکنش به شایعه های اخیر درباره جدایی اش با انتشار عکس زیر در صفحه اینستاگرامش نوشت:

واکنش بهاره رهنما به شایعه جدایی از همسرش! + عکس

پشت می‌کنم به همه مزخرفات و قضاوت‌های این روزها، با آتش زندگی و مهر آدم‌هایی که دوستم دارند و دوستشان دارند گرم می‌شوم و همچنان به مسیرم ادامه می‌دهم. بعد از بیست و چهار سال تلاش در عرصه کار هنری و اخذ دو لیسانس و دو فوق لیسانس از دانشگاه‌های معتبر کشورم، بی شک عقل و درایت کافی برای تصمیمات مهم زندگی‌ام دارم، پیمان قاسم‌خانی هم همیشه بهترین دوست و آدم عزیز زندگی من هست و خواهد بود و بی اندازه بزرگ و محترم.

آن دسته بیمارین روحی که منتظر جنگ بین ما و آزار فرزندمان هستند هم بی شک در حسرت این آرزو خواهند ماند، به گمانم هر آدم معروفی مثل هر انسانی حق دارد بخش‌هایی از زندگیش را که دوست دارد در فضای مجازی به تماشای عموم بگذارد و

ادامه مطلب / دانلود

چرا ستاره‌های زن ایرانی تمایلی برای مادر شدن ندارند و از کنار این حس بزرگ به راحتی می‌گذرند. شاید تنها از میان ستاره‌های چند دهه اخیر «لیلا حاتمی» مادر شد آن هم برای دومین بار… و نشان داد که مادر شدن هیچ تعارضی با سوپراستار شدن ندارد.

اما در اکثر کشورهای دنیا ستاره‌های زن‌ در اوج شهرت و محبوبیت‌شان نیز مادر می‌شوند و حتی چندقلو به دنیا می‌آورند. زیرا معتقدند مادر شدن انگیزه آنها را برای موفقیت، دوچندان می‌کند حال این‌که در ذهن بازیگرهای زن ما چه می‌گذرد که ترجیح می‌دهند دنیای بدون بچه را برای خودشان انتخاب کنند، متن کامل این گزارش را که خلاصه‌ای از آن هم اکنون مقابل شماست.

بازیگران زن سینمای ایران که هنوز مادر نشدند + تصاویر

هدیه تهرانی، صورت سنگی

هدیه تهرانی، بدون تردید یکی از مشهورترین بازیگران زن سینمای ایران بعد از انقلاب محسوب می‌شود. ستاره صورت سنگی که در آستانه ۳۹ سالگی قرار دارد، تا به امروز طعم مادر شدن را نچشیده و

ادامه مطلب / دانلود

سپیده خداوردی متولد اردیبهشت ماه ۱۳۶۰ بوده و دارای تحصیلات ادبیات نمایشی از دانشگاه آزاد اراک می باشد.

سپیده خداوردی و همسرش /عکس

وی بازیگری را با مجموعه “بچه های خیابان” همایون اسعدیان آغاز کرد. وی در فیلم ها و سریال های متعددی مانند: “ایستگاه بهشت” به کارگردانی نادر مقدس، “قهوه اسپرسو” به کارگردانی رضا بهشتی، “یک گوشه پاک و پرنور” به کارگردانی علی موذنی، “گیلعاد” به کارگردانی حسین سهیلی زاده و … به ایفای نقش پرداخته است.

در ضمن خداوردی ۱۱ سال سابقه فعالیت در زمینه موسیقی دارد و نوازنده ارکستر ملی است.

ادامه مطلب / دانلود

به گزارش شبکه ایران سعید پیردوست در گفتگو با مجله «خانواده» به همراه همسر و فرزندان دختر و پسرش در برابر دوربین نشسته است. در این گفتگو شهرزاد دختر این بازیگر و نیما پسر این بازیگر درباره چگونگی زندگی با یک پدر هنرمند صحبت کرده اند.

عکس سعید پیردوست در کنار همسر و فرزندانش

عکس سعید پیردوست در کنار همسر و فرزندانش

ادامه مطلب / دانلود

اولین تصویر از فرزند جذاب ترین مرد دنیا

 

چانینگ تاتوم بازیگر معروف ۳۳ ساله  که چندی پیش به عنوان جذابترین مرد دنیا انتخاب شد در یکی از صفحات اجتماعی تصویری از دختر کوچکش که دو هفته پیش بدنیا آمده به نام ایورلی را منتشر کرد.

چانینگ در پیام عکس که همسرش نیز در آن حضور دارد نوشته :”این اولین تصویر از ایورلی از زمان تولدش در ۳۱ ماه می است. اولین روز پدر با همسرم و دخترم.”

وی اخیرا در یکی از مجلات درباره اینکه چه طور پدری خواهد بود گفته است:من فقط می خواهم دوست فرزندم باشم.و از همه برای پیام های دوست داشتنی که فرستادند تشکر کرد.

اولین تصویر از فرزند جذاب ترین مرد دنیا

اولین تصویر از فرزند جذاب ترین مرد دنیا

 

ادامه مطلب / دانلود

آنا نعمتی: کلاه پهلوی به شدت من را اذیت کرد

آنا نعمتی در سال‌های اخیر رشد قابل توجهی در بازیگری داشته. تنوع نقش‌ها و کیفیت بازیگری‌اش نشان می‌دهد که در مسیر تازه‌ای پا گذاشته است. با او درباره همکاری در پروژه «کلاه پهلوی» و بازی به یادماندنی اش در فیلم خوب «یکی می‌خواد باهات حرف بزنه» صحبت کردیم.

بعد از «یکی می خواد باهات حرف بزنه»، دیگر دیده نشدید. سخت گیر شده‌اید؟
آنا نعمتی: این طبیعی است که یک بازیگر بعد از سال‌ها کار کردن سختگیرتر بشود، اما سوای این واقعیت من بیشتر روی تجربه های مختلف تاکید دارم. دوست ندارم در یک نقش خاص به طور مکرر دیده شوم.

دیگر اینکه کاراکتری که در «یکی می‌خواد باهات حرف بزنه» بازی کردم، فشار زیادی به من آورد و پس از آن تا پنج-شش ماه نتوانستم کار کنم و شش ماه هم به آمریکا رفتم تا یک دوره بازیگری را بگذرانم. وقتی برگشتم دو تجربه تئاتر داشتم. «مرغ سحر» و «۱۳» که به جشنواره فجر مربوط می‌شد و ان شائ الله امسال به اجرای عموم می رسد. الان هم در حال خواندن دو فیلمنامه هستم.

درباره فشارهایی که فیلم به شما وارد کرده بود، بیشتر توضیح دهید. ایفای نقش یک زن که داغ فرزند دیده برای بازیگری که مادر است، سخت است؟
قطعا مادر بودن نقش زیادی در تاثیرگذاری کار من داشت و به درک بالاتر من از کاراکتر بسیار کمک کرد. اینکه تو مادر باشی و ایفاگر چنین نقشی مقابل دوربین باشی، پنجره‌ای جدید را برای دیدگاه تو به نقش باز می کند و برای من هم همینطور بود. شاید کلیشه باشد، اما من واقعا این نقش را زندگی کردم، نه بازی.

در نقشم غرق شده بودم و سعی کردم خودم را به جای شخصیتی قرار دهم که ما به ازای بیرونی فراوانی داشت و ما مادران داغدیده زیادی داریم. اینطور طراحی شده بود که این کاراکتر یک زن قوی باشد که روی پای خودش بایستد و من باید در کنار نشان دادن همه اینها، یک عذاب وجدان را هم به نمایش می گذاشتم.

احساس تلخی که می‌گفت این زن باعث جدایی یک دختر از پدرش بوده است. من بیشتر از دو ماه درگیر چنین احساسات و نقشی بودم و می‌توانم بگویم برای مدتی به لحاظ روحی نابود شدم.

یکی از تفاوت های نقش با شما سن این شخصیت است.
سن کاراکتر از من بیشتر بود، با این حال تردیدی برای بازی کردن نداشتم و حتی حاضر شدم برای پذیرش آن ۱۰ کیلو هم اضافه وزن داشته باشم تا گریم روی صورتم جواب بدهد. من یک دختربچه دارم و در این فیلم باید نقش مادر یک دختر نوجوان را بازی می‌کردم، باید به لحاظ ظاهری شباهت های مادر و دختری را پیدا می‌کردیم.

از روز اول جلوی دوربین بودم و به همین دلیل جدا شدن از نقش برایم سنگین بود و به همین دلیل اوایل فیلمبرداری، قید چند پیشنهاد خوب را هم زدم. تا این حد که فکر می کردم اگر با چنین شرایطی یک نقش جدید را بپذیرم در حق آن پروژه اجحاف می‌شود و حق مطلب کاراکتر ادا نمی‌شود.

این دو ماه طی شده از سال ، به لحاظ حرفه‌ای بر وفق مرادتان بوده؟
امسال به طور کلی شروع خوبی داشتم و امیدوارم ادامه پیدا کند. یک فیلمنامه فوق‌العاده در اوایل سال جدید به من رسید. «سایه‌های سپید مهر» به کارگردانی مجید مصطفوی که چند روز قبل فیلمبرداری آن به پایان رسید. این تجربه برای خودم خیلی جالب بود چون نقش یک زن خدمتکار را داشتم.
مخاطب قطعا برای دیدن آنا نعمتی در نقش یک زن خدمتکار کنجکاو می‌شود.

بله. چیزی بود که شاید در طی این سال‌ها هیچ کارگردانی جرئت نکرده بود بازی آن را به من پیشنهاد بدهد. انتخاب آقای مصطفوی برای من جالب بود و امیدوارم که توانسته باشم از پس آن نقش بر بیایم. دوستان پشت صحنه البته تعریف می‌کردند. نام کاراکترم انسی است و یک گریم خاص ندارد و نه سنگین ، به گونه‌ای که چهره‌ام زیر و رو شده باشد.

از تلویزیون چه خبر؟
«کلاه پهلوی» من را به شدت اذیت کرد و این موضوعی است که تا به حال در مورد آن صحبت نکرده‌ام. عوامل «کلاه پهلوی» با شخصیت زرین تاج و کارکتری که همسر من بود و صالح میرزا آقایی آن را بازی می‌کرد، به خوبی تا نکردند.در واقع این نقش ها حذف شدند و خستگی به تن ما ماند.

این سریال الف ویژه بود و ما هم در زمره بازیگران حرفه ای آن قرار می گرفتیم. تلویزیون رسانه ملی ماست و من چندین سال برای این کار انرژی گذاشتم. به خاطر «کلاه پهلوی» چند پیشنهاد را رد کردم، از جمله فیلم خسرو معصومی، کسی که ورودم به دنیای حرفه‌ای سینمارا مدیون او هستم. نقش سنگین من در «دلباخته» با کارگردانی ایشان شکل گرفت و بسیار دوست داشتم دوباره با او همکاری داشته باشیم که به خاطر این سریال میسر نشد.

این نامهربانی ها درست نیست و امروز نقش زرین تاج، چراها و سوال هایی برای مخاطب باقی می‌گذارد که من به عنوان بازیگر پاسخی برای آن ندارم. بازی های ما در فرانسه به کل حذف شد و خیلی بی معرفتی‌های دیگر که گفتن آن دردی را دوا نمی‌کند.

با این حساب دیگر شما را در این رسانه نمی‌بینیم؟
وقتی از یک سریال مطرح تلویزیون و رسانه ملی، چنین برخوردهایی ببینی طبیعی است که دیگر نمی‌خواهی به این فضا برگردی. اگر قرار است بدون پول تلاش کنم، این کار را برای تئاتر انجام می‌دهم. دو تئاتری که پارسال کار کردم یک تجدید قوا به حساب می‌آید و بسیار مشتاقم دوباره در این عرصه را نفس بکشم.

هیچ وقت به تجربه شاخه دیگری از سینما فکر کرده‌اید؟
نه. هنوز تشنه بازیگری هستم و به نظرم این هنر دریایی است که من هنوز به قدر کافی از آن سیراب نشده‌ام. گذشته از این، هر کاری علم خودش را می‌طلبد. از این شاخه و آن شاخه پریدن خوشم نمی‌آید.

به سقف آرزوی تان در بازیگری دست یافته‌اید؟
من برای رسیدن به آرزو وارد سینما نشدم. چیزی که برای من اهمیت دارد دستیابی به فضاهای سخت و ناشناخته است که می‌تواند برای من جذابیت و هیجان و لذت کشف به همراه داشته باشد. شاید خیلی ها برای پیدا کردن اسم و رسم قدم به عرصه بگذارند، اما خلق کردن و کیف کردن از این احساس، چیزی نیست که بتوان اسم آن را آرزو گذاشت. این خود زندگی است. در سال‌های اخیر نه تنها به هنر بها داده نشده، بلکه به آن لطمه هم وارد شده است.

سیاست گذاری های موجود مردم را از سینما دور کرده و من در این فضا چطور می‌توانم آرزویی داشته باشم؟ وقتی فیلمی با زحمت و سرمایه های شخصی ساخته می شود و سرمایه گذاری همه چیز را ساپورت می کند تا حرف یک گروه هنری به مخاطب منتقل شود، اما برای اکران به هزار و یک مشکل بر می‌خوریم، چه انگیزه‌ای باقی می ماند؟ دیگر اینکه این روزها هر کسی فکر می‌کند می تواند به راحتی فیلمساز شود و من به آن جشنواره ای که در آن مردم با موبایل فیلم می ساختند، انتقاد دارم.

اما تجربه جالبی بود و شاید با نیت آشتی مردم با سینما، هدف گذاری شده بود.
ببینید، قطعا جوان ها باید بیایند و من هم وقتی وارد شدم فقط ۱۸ ساله بودم. اما سینما الان کجاست؟ امیدوارم همین آب باریکه موجود انگیزه افراد باقی مانده فعلی را نگیرد. اگر قرار باشد هر کسی فیلمساز شود هرج و مرجی پیش می‌آید که نمی‌توان آن را جمع کرد. وظیفه سینما تاثیرگذاری و ارائه راهکار درست برای زندگی است و اصلا نمی توان اینطور سرسری با آن برخورد کرد.
فلسفه سینما سرگرمی و خنداندن نیست. البته این را هم تاکید می کنم که در قالب فیلم کمدی می‌توان درد را به نمایش گذاشت. الان من یک فیلم در ابتدای سال بازی کرده ام و این دلهره را دارم که آیا تا پایان سال باز هم در چنین موقعیت خوبی قرار خواهم گرفت؟

تجربه حضور در کلاس بازیگری در آمریکا چطور بود؟
سینمای ما غیرقابل مقایسه با جهان غرب است. البته اساتید حاضر در ایران هم افراد برجسته ای هستند، اما در آنجا همه چیز و از جمله آموزش با ما متفاوت است. در یک جمله می‌توان گفت آنان صنعت دارند و سینمای ما هنوز صنعتی نیست. ما در ایران در بحث یادگیری بازیگری به شیوه استانیسلاوسکی جلو رفتیم که متد آن به طور کل با آنچه من در آمریکا فرا گرفتم، متفاوت است و مقایسه آن از حوصله این مصاحبه خارج است.

به شکل خلاصه باید بگویم باید بستر پیاده سازی آن آموزه ها در نوع فیلمسازی ایران فراهم شود تا من بتوانم متفاوت از روال موجود ظاهر شوم و از آنچه آموزش دیده‌ام به طور کاربردی استفاده کنم.

ادامه مطلب / دانلود

 

کارت عروسی ستاره های مشهور سینمای ایران

 

کارت عروسی یکی از یادگارهای شیرین هر مراسم عروسی است. عروس‌خانم‌ها و آقادامادها هم سعی می‌کنند سنگ‌تمام بگذارند و هرکدام با ایده و ابتکاری جدید در این میدان رقابت، برنده شوند.

در این مطلب سراغ تعدادی از ستارگان متاهل سینما و تلویزیون رفتیم و از آنها پرسیدیم چه چیزی روی کارت عروسی‌شان نوشته‌اند. در این میان بعضی‌ها هم بودند که اصلا عروسی نگرفته بودند، بعضی‌ها هم ترجیح داده بودند مهمانانشان را شفاهی دعوت کنند و از کارت استفاده نکرده بودند. ما صحبت‌های این دوستان را که خالی از لطف هم نبود در بخشی از همین مطلب آوردیم. با ما و این چهره‌های خوشبخت همراه باشید.

امیر جعفری
من و همسرم ریما رامین فر ۸سال نامزد بودیم. بنابراین دلیلی نداشت بعد از این همه وقت عروسی بگیریم. در نتیجه کارت عروسی هم نداشتیم. نه من کت و شلوار دامادی پوشیدم و نه ریما لباس عروسی.

فرناز رهنما
کارت عروسی ما یک کارت ساده به شکل قاب بود که من سادگی آن را خیلی دوست داشتم. روی آن هم فقط ساده و صمیمانه نوشته بودیم: «حضور شما موجب خوشحالی ماست.»

رضا داوودنژاد

کارت عروسی ما خیلی متفاوت و خاص بود. روی کارت ما هیچ چیز نوشته نشده بود جز اسم‌هایمان، رضا داوودنژاد و غزل بدیعی به‌اضافه تاریخ عروسی؛ همین و تمام. کارتمان هم شکل یک پازل بود. روز عروسی تیمی بسیج شدند و با همه مهمان‌ها تماس گرفتند و آدرس محل عروسی را به آنها گفتند.

حمیرا ریاضی

کارت عروسی من بسیار ساده بود و روی آن نوشته بودیم: «کاروانی آمد… بارش لبخند…» شعری از سهراب سپهری است.

نیوشا ضیغمی

ما کارت عروسی نداشتیم، به‌خاطر اینکه مراسم عروسی‌مان بسیار کوچک و خانوادگی بود، بنابراین ترجیح دادیم مهمانان عروسی کوچک‌مان را تلفنی و شفاهی دعوت کنیم و کار به کارت و این چیزها نکشید.

پژمان بازغی

ما کارت عروسی نداشتیم. فکر کردیم ممکن است در چاپخانه آدرس محل عروسی لو برود و به این ترتیب آسایش و امنیت مهمانانمان خدشه دار شود. به همین دلیل بی‌خیال کارت عروسی شدیم.

مریم امیرجلالی
من ۲۹ بهمن سال ۴۹ روز عیدغدیر ازدواج کردم. آن زمان عروسی‌ها خیلی ساده بود. مثل الان نبود که هزارتا چشم و هم چشمی و تجملات باشد. من سفره عقدم را خودم چیدم. سفره عقد خودم که سهل است حتی سفره عقد دخترم را هم که سال‌ها بعد بود (سال ۷۳) خودم چیدم. کارت عروسی هم نداشتم. همه مهمان‌ها را حضوری یا تلفنی دعوت کردیم. عروسی ساده و کوچکی بود. اصلا کارت عروسی هم مثل الان از واجبات عروسی نبود.

حدیث فولادوند

چون مهمانان عروسی ما بسیار محدود بودند تصمیم گرفتیم کارت عروسی نداشته باشیم. ما مهمانان‌مان را حضوری یا تلفنی دعوت کردیم.

کمند امیرسلیمانی

عروسی ما کارت نداشت. کلا چندتا از رسومات مرسوم عروسی بود که من به آنها اعتقاد و علاقه‌ای نداشتم. یکی هم همین کارت عروسی بود. یکی دیگر هم تزئین و گل زدن ماشین عروس بود که از هر دو پرهیز کردم. من به اینها و چندتا چیز دیگر اعتقادی نداشتم و استفاده هم نکردم. ما مهمانان عروسی‌مان را تلفنی یا حضوری دعوت کردیم.

ویشکا آسایش

من عروسی نگرفتم که کارت عروسی داشته باشم. آن زمان با مراسم عروسی و همه این تجملات بی‌مورد آن مثل کارت و … مخالف بودم. البته الان هم هنوز با بریز و بپاش بی‌مورد و تجملات مخالف هستم. من فقط عروسی‌های ساده و صمیمانه را دوست دارم.

مائده طهماسبی

ما جزو آن افرادی هستیم که نه عروسی گرفتیم و نه کارت عروسی داشتیم. آن زمان که ما ازدواج کردیم جوان‌ها خیلی آرمان‌گرا بودند، ما هم جزو آن نسل آرمان‌گرایی بودیم که سعی می‌کردیم همه چیز زندگی‌مان در نهایت سادگی باشد و اصلا چیزهایی مثل عروسی را تجملات می‌دانستیم که باید از آنها پرهیز کرد، اما جالب است نسل بعد از ما هر روز بیشتر از روز قبل درگیر همین تجملات شدند. شبنم قلی‌خانی من از بچگی مثل خیلی از دختربچه‌ها عاشق مراسم عروسی بودم. البته عروسی خودم خیلی ساده و به دور از تجملات بود. کارت عروسی‌مان را همسرم طراحی کرد و روی آن شعری از فریدون مشیری را نوشتیم:
« تنها نگاه بود و تبسم میان ما تنها نگاه بود و تبسم. گاهی که سینه‌های‌مان چون کوره می‌گداخت دست تو بود و دست من – این دوستان پاک- که از شوق سر به دامن هم می‌گذاشتند وزین پل بزرگ – پیوند دست‌ها- دل‌های ما هم به خلوت هم راه داشتند.» و البته در پایان نوشتیم: «خواهشمندیم از آوردن هرگونه دوربین خودداری کنید.»

شیلا خداداد

ما روی کارت عروسی مان جمله خیلی ساده‌ای نوشته بودیم. کارت با «در پرتو مهر یزدان پاک» شروع می‌شد و در ادامه بود: «در انتظاریم/ با گل وجود خود، محفل آرای سرور ما باشید… شیلا و فرزین». من این متن را از بین چند متنی که دیده بودم انتخاب کردم.

رزیتا غفاری

ما روی کارتمان نوشته بودیم: «دست‌های منتظرمان سرانجام با عشقی به پاکی آب و با ایمانی به تزاید خاک خوشبختی را می‌سازد، عزم آن داریم که در خانه کوچک‌مان نگهش داریم.»

زیبا بروفه

کارت ما یک نقاشی کارتونی بود که خودمان کشیده بودیم. متاسفانه جمله روی آن را یادم نیست. به‌هرحال نزدیک ۱۷ سال از ازدواج ما گذشته است، اما خودمان خیلی کارت‌مان را دوست داشتیم؛ فکر می‌کنم مهمانان هم خوششان آمد.

شقایق دهقان

ما کارت عروسی داشتیم اما هیچ چیز خاص و ویژه‌ای روی آن ننوشتیم. همان جملات مرسوم و عادی که تشریف بیاورید و ما را خوشحال کنید و… . شاید باورتان نشود اما نه تنها یادم نمی‌آید روی کارتمان چه نوشته بودیم، حتی یادم نمی‌آید عروسی‌مان چه روزی بود! می‌دانم شهریور بود اما یادم نیست چندم شهریور بود. برای اینکه این چیزها از همان اول اصلا برای من و محراب اهمیت نداشت.

سپند امیرسلیمانی

کارت عروسی ما آن چیزی که به معنای متعارفش در ذهنتان می‌آید، نبود. ما یک کارت ویژه و متفاوت طراحی کردیم. کارت ما یک تخته شاستی مستطیلی شکل بود که دوتا عکس روی آن چسبانده بودیم. عکس‌های دو نفره‌ای از من و همسرم. هر دو عکس هم فانتزی و شیطنت‌آمیز بودند. عکس بالایی که تاریخ قبل از ازدواجمان را داشت همسرم آرام نشسته بود و من شاد و خندان، شیطنت می‌کردم. عکس پایینی که تاریخ بعد از ازدواجمان خورده بود من آرام و مظلوم نشسته بودم و همسرم خندان و شاد، شیطنت می‌کرد. در کنار این عکس‌ها ۵ بیت شعر هم بود که مضمون آن این بود که در مراسم ما شرکت کنید اما برای هر نفر از مهمانان یک بیت شعر ویژه آن مهمان هم گفته بودیم. یعنی همه ابیات جز بیت چهارم که برای هر نفر متفاوت و مناسب با آن آدم بود، مثل هم بودند. من یک شب تا صبح بیدار نشستم و این شعرها را مخصوص هر نفر نوشتم. برای پیرها مناسب سن و احترام‌شان و برای جوان‌ها هم مناسب حال و هوای جوانی شعر گفتیم.

ادامه مطلب / دانلود

صفحه 1 از 2 12 بعدی
css.php