یک مقام مسئول گفته است برای سن ازدواج دختران سقف تعیین شود.
باید برای سن ازدواج دختران سقف تعیین شود
ادامه مطلب / دانلود
یک مقام مسئول گفته است برای سن ازدواج دختران سقف تعیین شود.
باید برای سن ازدواج دختران سقف تعیین شود
ادامه مطلب / دانلود
در جوامع شهری که انتظارات متفاوتی از زن و مرد وجود دارد سن ازدواج بالاتر از جوامع قبیلهای و عشیرهای است.
دکتر بهروز جلیلی – روان پزشک و دانشیار دانشگاه در هفته نامه زندگی مثبت نوشت: ازدواج هم از نظر مذهبی و هم از دیدگاه عرف و ارزشهای جامعه امری مقدس است. برخلاف برخی جوامع غربی که ازدواج را امری جنسی میبینند در جامعه ما ازدواج شروع رابطهای مقدس بین مرد و زن است و دیدگاه علمی و اجتماعی ما با این طرز نگاه غربیها کاملا متفاوت است.
همخانه شدن قبل ازدواج معنا ندارد
هم از لحاظ دینی و هم عرف جامعه آشنایی یک خانم و آقا قبل از ازدواج هیچ منعی ندارد. البته به شرطی که با شرایط، رسوم و عرف جامعه همخوانی داشته باشد. ما همانند جوامع غربی نمیتوانیم بپذیریم مرد و زن بدون هیچ عقد قراردادی زیر یک سقف با یکدیگر زندگی کنند، اما نکته مهمی که در امر ازدواج باید به آن پرداخت این است که این آشنایی باید در چه سنی اتفاق بیفتد و آیا ۲ جوان در سنین ۱۸ یا ۱۹ سالگی میتوانند دو زوجی خوب برای یکدیگر باشند؟ این اتفاق در جوامعی که به صورت قبیلهای زندگی میکنند، میتواند بیفتد و مشکلی هم ایجاد نمیکند چون افرادی که در یک جامعه قبیلهای و عشیرهای زندگی میکنند بلوغ جسمی و جنسیشان به یکدیگر نزدیکتر میشود و انتظاراتی که از یک مرد در چنین محیطی ایجاد میشود بر همین اساس است و همینطور هم در مورد یک زن. برای مثال در چنین محیطهایی وقتی زن بتواند از عهده برخی وظایف زنانه مثل خانهداری، آشپزی و… برآید مناسب برای ازدواج است، اما سوال اینجاست چند درصد مردم جامعه ما به صورت عشیرهای و قبیلهای زندگی میکنند؟
از گذشتههای دور سن ازدواج از نظر جامعه شهری و عشیرهای همیشه با یکدیگر متفاوت بوده و در حال حاضر هم این تفاوت دیده میشود.
معمولا دخترها و پسرها از اوایل سن ۱۵ و ۱۷ سالگی به یک ثبات فکری نسبی میرسند که بر همین اساس میتوانند در مورد ازدواج فکر کنند. (البته تنها فکر کنند) اما انتظارات خانواده و جامعه متفاوت است. برای مثال در جامعه شهری در برخی خانوادهها اتمام دوره دبیرستان و گرفتن مدرک دیپلم را پایان تحصیلات فرزندشان در نظر میگیرند در حالی که در برخی خانوادههای دیگر مدرک کارشناسی یا کارشناسی ارشد حداقل تحصیلات برای فرزندشان است و بالطبع سن ازدواج در خانواده دوم بالاتر خواهد بود که نمیتوان این اتفاق را نامعقول در نظر گرفت.
اما آیا ازدواج در سنین پایینتر میتواند با شکست و طلاق بیشتری همراه باشد؟ متاسفانه جواب مثبت است و در ۶۰ و ۷۰ درصد موارد به دلیل ناپختگی هیجانی این اتفاق میافتد. زیرا برخی هوسها به پای عشق و علاقه گذاشته میشود و ازدواجی که بر این اساس شکل گرفته پایان خوشی در انتظارش نخواهد بود.
بیایید سادهتر صحبت کنیم. به نظر شما در اجتماعی مانند شهر تهران، سن ازدواج یک خانم و آقای تحصیلکرده چقدر میتواند باشد؟ یک مرد حوالی سن ۳۲ تا ۳۵ و یک خانم با سن ۲۵ تا ۲۶ در سن مناسب و طبیعی ازدواج قرار دارند، اما تنها از نظر مساله درک تفاهم بین زوج نباید به سن ازدواج دقت کنیم بلکه مسائل بیولوژیک و زیستشناسی هم در سن ازدواج اهمیت زیادی دارد. برای مثال از لحاظ علمی سنین باروری در یک خانم بین ۲۳ تا ۳۲ سال است که باروری را در این سنین بیخطر می کند. البته مواردی هم وجود دارد که زنی با ۴۲ یا ۵۰ سال بارداری موفقی داشته اما مقصود از ذکر کردن سن باروری میانگین سن باروری سالم در خانمهاست. البته این نکته را هم باید اضافه کرد که در این مورد سن مرد چندان دخالت ندارد و باعث خطر در باروری نمیشود چه بسا مردی در ۷۰ سالگی هم میتواند صاحب فرزندی سالم شود.
در مورد سن ازدواج قانونی به نام ۳۷ وجود دارد که بر این اساس یک مرد میتواند ۷ سال از یک زن بزرگتر باشد که اگر این تفاوت در مواردی ۳ سال کمتر از ۷ سال یا ۳ سال بیشتر از ۷ سال باشد هم ایرادی ندارد. البته باز هم تاکید میکنم مواردی هم وجود دارد که زن از مرد چند سال بزرگتر بوده و هیچ مشکلی در ازدواج ایجاد نشده است و حتی زن بهدلیل پختگیای که داشته، توانسته بهتر زندگی زناشوییاش را کنترل کند، بنابراین قوانین موجود به صورت مطلق نیست. سوال دیگری که مطرح میشود اینکه برای ازدواج تنها سن و توقعات تحصیلی اهمیت دارد یا عوامل دیگری در سن ازدواج دخالت دارند؟ مطمئنا عوامل دیگری در ازدواج تاثیرگذار هستند که یکی از آنها وجود نداشتن تفاوت مذهبی است. برای مثال ازدواجهایی که زن و مرد از یک مذهب نبودهاند باعث بروز اختلافاتی بین همسران شده است. تا حدی که تفاوت زبانی بین زوجین به اندازه تفاوت مذهبی در تفاهم و سازگاری زن و مرد تاثیرگذار نبوده است.
قبل ازدواج چشمتان را به عیوب یکدیگر باز کنید
این قانون روانشناختی و جامعهشناختی کاملا درست است که تا قبل از ازدواج چشم خود را تا میتوانید نسبت به عیوب یکدیگر باز کنید و بعد از ازدواج چشم خود را نسبت به عیوب یکدیگر ببندید، اما متاسفانه جوانها نسبت به این قانون چندان پایبند نیستند و تن درنمیدهند. ممکن است مردی از یک خانواده مذهبی با زنی از خانواده نهچندان مذهبی ازدواج کند و به امید تغییر زن چشم خود را نسبت به بیحجابی و بیبندوباریهای اخلاقی خانواده همسرش ببندد اما اصلاح رفتار زن و تغییر او ممکن است اصلا اتفاق نیفتد و عملی نباشد. برعکس این مورد هم ممکن است اتفاق بیفتد. در واقع، بیتوجهی نسبت به همین موضوعات است که باعث بالارفتن آمار طلاق میشود.
ازدواج به معنای یک عمر زندگی است نه اینکه بعد از چند سال به طلاق ختم شود. زن و مرد باید بر اساس اصولی با یکدیگر ازدواج کنند که اگر حتی بعد از گذشت ۳ یا ۵ سال صاحب فرزندی نشدند باز هم امید بارداری وجود داشته باشد زیرا ابتدا باید تفاهمهایی بین زن و مرد وجود داشته باشد و بعد نسبت به بارداری اقدام کرد. در جامعه ما عوامل تاثیرگذاری مانند مسکن و شغل وجود دارد که در امر ازدواج دخالت دارد و نمیتوان از آن چشمپوشی کرد. اگر تا ۳۰ یا ۴۰ سال پیش تهیه مسکن آسان بود، در حال حاضر سخت است. به همین دلیل خانوادههای طرفین خصوصا مرد باید به او در این امر کمک و او را حمایت کنند. البته ابتدا باید به این اطمینان رسید که دختر و پسر به بلوغ فکری رسیدهاند و قدرت مبارزه در زندگی را به دست آوردهاند.
ادامه مطلب / دانلودانتخاب همسر مهمترین و سرنوشتسازترین انتخاب فرد است. انتخابی که خیلی ها آن را به تعویق می اندازند تا درست تصمیم بگیرند. تا جایی که ممکن است تصمیم گیری دیر هنگام آنها را از عرف ازدواج عقب بیندازد.
ادامه مطلب / دانلودمسئولیت در زندگی مشترک از جمله وظایف بسیار سنگین و حساس میباشد که زیرمجموعه مسئولیتهای اجتماعی و تدبیر منزل است.
همانطور که در هستی هیچ ذرهای نیست که بیهوده آفریده شده و دارای وظیفهای نباشد، انسان نیز که گل سرسبد آفرینش است، در قبال خداوند، خود و دیگران مسئولیتهای عظیمی بر عهده دارد. تفاوت وظایف انسان با سایر موجودات مثل جماد، نبات و حیوان آن است که مسئولیتهای آنها غیراختیاری و جبری است. یعنی این موجودات و حتی موجودات مجرد مانند فرشتگان به گونهای از روی اجبار انجام وظیفه میکنند. اما مسئولیت آدمی به اختیار خود اوست. خداوند در سورهی انسان آیه 3 میفرماید: «انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا؛ ما راه حق و باطل را به او نشان دادیم. میخواهد هدایت پذیرد (مسئولیتهایش را انجام دهد) یا کفران (نعمت) کند.»
سه گونه مسئولیت انسان
1- مسئولیت عبودی که وظیفه بین او و خدایش میباشد. مثل: نماز، روزه، حج، زکات و…
2- مسئولیت فردی که دو قسمت است:
الف) وظیفهای که انسان نسبت به اعضا و جسم خویش دارد. یعنی وظیفه حفظ صحت جسم برای استفاده صحیح از آن جهت تعالی روح.
ب) وظیفه تکامل و حفظ روح از بیماریهای معنوی و رذیلتهای اخلاقی مثل بیایمانی، ستم، حسادت و…
3- مسئولیت اجتماعی که به دو شاخه تقسیم میشود:
الف) وظایف مربوط به امور خانواده و افراد آن (تدبیر منزل)
ب) وظایف مربوط به جامعه و افراد آن.
مسئولیت در زندگی مشترک از جمله وظایف بسیار سنگین و حساس میباشد که زیرمجموعه مسئولیتهای اجتماعی و تدبیر منزل است. همسرداری و تربیت فرزند دارای آداب و احکام ویژهای در اسلام است و افراد خانواده دراینباره وظایف و جایگاه مشخصی دارند که فقط با انجام درست آن مسئولیتها و عدمجابجایی نقشها در خانواده میتوان در خانه محیطی سالم و متعالی فراهم کرد. خداوند در سورهی زمر آیه 15 میفرماید: «همانا زیانکارترین افراد کسانی هستند که خود خانواده خود را بر اثر عدم تربیت صحیح یا کوتاهی در آن در روز قیامت به زیان انداختند. هان! این همان خسران و زیان آشکار است.»
حضرت علی(ع) میفرماید: «برای هریک از کارکنان منزل کاری معین کن و مسئولیت آنها رابر عهدهشان بگذار. وقتی وظیفه خود را فهمیدند به امید دیگران از زیر کار، شانه خالی نمیکنند.» (غررالحکم-ص145)
اثرات مسئولیتپذیری
مسئولیتپذیر بودن باعث انجام بهتر و صحیحتر کارها میشود. اشخاص وظیفهشناس بهعلت پاسخگو بودن در مقابل کارهایشان قابلاعتمادترند و این جلباعتماد از زمینههای پیشرفت آنها بهشمار میرود. این ویژگی مهم روند پیشرفتهای فردی و اجتماعی و تعاملات بین افراد را سرعت میبخشد و بر میزان اعتبار اجتماعی شخص میافزاید و به او احساس ارزشمند بودن و عزتنفس میدهد. زندگی با یک همسر وظیفهشناس و مسئولیتپذیر بسیار لذتبخشتر از زندگی با فردی بیمسئولیت و بیوجدان است.
متاسفانه به علت تغییر ساختار فرهنگی خانوادهها در جامعه ایرانی برخی از والدین، فرزندان خود را برای مسئولیتپذیری در زندگی تربیت نمیکنند و وقتی فرزندان آنها به سن ازدواج میرسند، به علت ترس از قبول وظایف راضی به ازدواج نمیشوند. یکی از دلایل بالا رفتن سن ازدواج، همین عدم مسئولیتپذیری جوانان میباشد.
جوانان باید بدانند که پس از ازدواج نوع مسئولیتهای آنها تغییر میکند و تفاوت ویژهای با دوران مجردی دارد. دیگر نباید تنها نظرات خود را مهم بدانند و اعمال کنند و باید به عقیده همسر آینده خود نیز توجه داشته باشند، حتی اگر نظراتی متفاوت با یکدیگر دارند در نهایت بهصورت مشترک تصمیمگیری کنند. از سوی دیگر آگاه باشند با ازدواج به تعهدات و قیدوبندهای آنان اضافه میشود برای همین لازم است زوجین هر دو حس مسئولیتپذیری داشته باشند.
فکر میکنید چرا برخی از ازدواجها محکوم به شکست است؟ حس وظیفهشناسی دیدگاه فرد را نسبت به مشکلات بازتر و شجاعت او را در برخورد با سختیها بیشتر میکند. پذیرفتن مسئولیت از کودکی و نوجوانی در بزرگسالی از انسان فرد شجاعتر و مدبرتری میسازد که میتواند با اندیشه و تفکر محیطی مثل خانواده را با برنامهریزی صحیح مدیریت کند.
البته وظیفهشناسی در ازدواج و تشکیل زندگی مشترک نیازمند بلوغ جسمانی، عاطفی، اجتماعی و تا حدودی اقتصادی نیز میباشد و در صورت عدموجود هر کدام از فاکتورهای بالا فرد نمیتواند نقش خود را به نحواحسن ایفا کند. ازدواج بدون توجه به ویژگی مسئولیتپذیری حاصلی جز افزایش اختلاف و بینظمی در زندگی مشترک نداشته و منجر به فروپاشی کانون گرم خانواده در آینده خواهد شد.
چند نکته مهم؛
اگر میخواهید در زندگی آینده خود فردی مسئولیت پذیر باشید بهتر است به این موارد توجه کنید؛
– سعی کنید همیشه در کارها اعتمادبه نفس داشته باشید.
– همیشه آنچه در توان دارید برای انجام وظایف خود به کار گیرید.
– با کمال شجاعت اشتباهات خود را بپذیرید.
– برای جبران شکستهایتان تلاش کنید.
– همیشه انتقادپذیر باشید و ظرفیت شنیدن انتقاد را نیز داشته باشید.
– برای رسیدن به اهداف خود برنامهریزی کنید.
– با وظیفهشناسی نشان دهید صلاحیت و شایستگی انجام کارهای محوله را دارید.
– قبل از انجام هرکار قدری تأمل داشته باشید و اندیشه کنید تا بتوانید بهترین نتیجه را در کوتاهترین زمان کسب کنید.
ادامه مطلب / دانلوددلشوره و استرس، یکی از دغدغههای بزرگ ذهنی است که شاید برای همهی ما بارها به دلایل مختلفی در زندگی اتفاق افتاده باشد. نگرانیهایی که فکر و ذهن هر فرد را درگیر کرده و بر فعالیت روزانهی او تاثیرگذار بوده است. اما یکی از پرفشارترین استرسهایی که هر شخصی در زندگی تجربه خواهد کرد، استرس برای انتخاب همسر است. بهخصوص که امروزه با زیاد شدن آسیبهای اجتماعی و موانع ازدواج، تصمیمگیری دربارهی این مسئله مشکلتر شده و همین امر فشارهای عصبی و استرس را در افراد به وجود آورده است.
چه عواملی در فرایند انتخاب همسر باعت ایجاد استرس می شوند؟
بالا رفتن سن ازدواج:
شاید بتوان گفت از مهمترین دلایل استرس در انتخاب همسر بالا رفتن سن ازدواج است. افرادی که در سنین بالاتری ازدواج میکنند از بلوغ فکری کاملتری بهرهمند میشوند و خواستهها و معیارهای خود را بهتر میشناسد، خوشبختی و بدبختی را در زندگی افراد زیادی میبینند و سعی میکنند کمبودهایی که در زندگی اطرافیان دیدهاند را در زندگی خود جبران کنند. بنابرین در چینش معیارهای انتخاب همسر آیندهشان دچار وسواس میشوند و همین امر باعث میشود که در حین تصمیمگیری دچار استرس شده و به راحتی نتوانند برای آیندهی خود تصمیمگیری کنند.
افزایش سن ازدواج، مشکلاتی از قبیل افسردگی و از بین رفتن نشاط در جوانان، مبتلا شدن به وسواس زیاد در انتخاب همسر و افزایش اضطراب و نگرانی خصوصاً در دختران را باعث میشود.
کمبود اعتماد به نفس:
کسانی که از اعتمادبهنفس کافی برخوردار نیستند نه تنها در انتخاب همسر بلکه در بسیاری از تعاملات اجتماعی دچار استرس و نگرانی میشوند. بسیاری از افراد به این دلیل که خود را پایینتر از دیگران میبینند و تصور میکنند نسبت به دیگران از نقاط مثبت کمتری برخوردار هستند، در انتخابهایشان دچار مشکل شده و نمیتوانند به درستی خواستههای خود را در زندگی بشناسند و همسر مورد علاقهی خود را برگزینند. این افراد از ترس اینکه فرد مقابل، او را نپذیرفته و به علتهایی مانند ضعف مالی، مشکلات خانوادگی و غیره به او جواب رد دهد، دچار استرس میشوند. بسیاری از این افراد حتی حاضر نیستند هیچ موردی را برای ازدواج بپذیرند و شانس خود را امتحان کنند.
توقعات بیش از حد خانواده:
بسیاری از ما از ترس اینکه نتوانیم توقعات و خواستههای طرف مقابلمان را برآورده سازیم، از انتخاب میترسیم. ندانستن رسمورسومات و یا نداشتن توان مالی، ما را نگران خواهد کرد. امروزه همین امر باعث شده است که بسیاری از ما اصلا به ازدواج فکر نکنیم.
درگیری عاطفی:
ممکن است با کسی رابطهی عاطفی برقرار کنید که هیچ خصوصیات مشابهی با او نداشته باشید. اما با اینکه میدانید ازدواج با فرد موردنظر شما را به خوشبختی نخواهد رساند، فراموش کردن او نیز برایتان مشکل بوده و نمیتوانید فرد دیگری را به عنوان همسر خود بپذیرید. حال دچار استرس عجیبی خواهید شد و تصمیمگیری برای شما بسیار مشکل میشود.
استرسهای موقت و ضروری:
با وجود این بسیاری از استرسهای دوران انتخاب همسر، موقت و حتی ضروری خواهند بود. گاهی استرس باعث میشود که جوانان در انتخاب شریک آیندهیشان دقت و احتیاط بیشتری به عمل آورند، زمان بیشتری را برای شناختن طرف مقابل خود اختصاص داده و با توجه بیشتری برای آیندهشان تصمیمگیری کنند.
وقتی دچار استرس میشوید:
دکتر اصغریپورگفته است؛ «جوانی که دارای هدف واقعبینانه است و اهداف بلندپروازانه برای خود در نظر نمیگیرد متفاوت از جوانی است که زیاده از حد گوشهگیر است و حاضر نیست اراده کافی به خرج دهد و در مسیر رشد هدفهای خود قرار گیرد. جوانی که خودآگاهی و خودشناسی داشته و تواناییهای خود را بشناسد و در مقابل نیز با ضعفهای خود آشنایی داشته باشد و دچار غرور و خودبینی نشود، فردی متعادل است که به اندازه خود پیشرفت میکند. از طرفی باید در زندگی یک نکته را مد نظر داشت و آن این است فردی که به خدا توکل دارد و او را یاور خود میداند و زندگیاش توأم با تلاش فردی است، کمتر به استرس دچار میشود و موفقتر است.»
بنابراین:
قبل از هر تصمیمی، امید به خداوند متعال را فراموش نکنید.
-تصمیمگیری عجولانه نداشته باشید. جلسات خواستگاری متعددی بگذارید و با طرف مقابل صحبت کنید و نقاط مشترک خود را بسنجید. گفتن و شنیدن خصوصیات اخلاقی، وجوه مشترک و خواستهها، از استرس و نگرانیهای شما کم خواهد کرد.
در انتخابتان دقت کنید و سعی کنید تصمیم نهایی را در وضعیتی بدون استرس و کاملاً منطقی، بگیرید.
-از کمبودهای خود نترسید و بدانید خداوند هیچ موجودی را کامل نیافریده است و زن و مرد در کنار یکدیگر کامل خواهند شد.
توقعات را کم کنید تا آرامش را هم به خود و هم به همسر آیندهتان هدیه کنید. همانگونه که پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «بهترین ازدواجها آن است که آسانتر انجام گیرد.» (نهج الفصاحه، ح248)
ادامه مطلب / دانلودمبهوت زیبایی خیره کننده نشوید
شما دختر زیبایی هستید و انتظار دارید همسری که انتخاب می کنید به اندازه خودتان زیبا باشد و یا شما پسر خوش تیپی هستید و دوست دارید همسری داشته باشید که از این لحاظ هم سطح خودتان باشد؛ همین جا بایستید: شما به شدت در معرض خطر انتخاب نادرست قرار دارید!
شکی نیست که همه ما زیبایی را دوست داریم و به سمت آن جذب می شویم، اما وقتی نقش زیبایی در انتخاب ما بیش از حد معقول باشد، دردسرهای مان هم شروع می شود. بهتر است قبل از این که کسی را برای ازدواج انتخاب کنید، اولویت هایتان را مشخص کنید: با این که زیبایی برایتان اهمیت زیادی دارد، اما چه چیزهایی وجود دارد که برای تان از زیبایی اهمیت بیشتری دارد؟ چه معیارهایی را حاضر هستید فدای زیبایی کنید و از چه معیارهایی به هیچ وجه حاضر نیستید بگذرید؟ آیا اگر این فرد این همه زیبا نبود، بازهم او را انسان خوبی می دانستید؟ پس در این زمینه بیشتر دقت کنید.
مجذوب پرستیژ و موقعیت اجتماعی ویژه نشوید
می گویند لازم نیست یک خانم نصف عمر را درس بخواند و زحمت بکشد تا بشود خانم دکتر، همین که همسر یک دکتر شود، همه او را «خانم دکتر» صدا می زنند! موقعیت اجتماعی یکی از مواردی است که احتمال خطای ما در انتخاب همسر را به شدت بالا می برد. عناوین و موقعیت های چشمگیر به راحتی می توانند دیگر خصوصیات فرد را تحت تاثیر قرار دهند و به عبارتی چشم ما را به روی خیلی از موارد ببندند. در این صورت ما با موقعیت طرف مقابل ازدواج می کنیم، اما با «خود» او زیر یک سقف می رویم.
اگر در چنین شرایطی قرار گرفتید، فرد را بدون شغل و موقعیت خاصش تصور کنید: آیا اگر چنین موقعیتی نداشت بازهم برایتان انسان قابل قبولی بود؟ غیر از این موقعیت خاص، چه ویژگی های دیگری دارد که شما را به خود جذب می کند؟
شیفتگی و عشق بی اندازه شما را به دردسر می اندازد
مسلما عشق یکی از لازمه های ازدواج است، اما قطعا برای ازدواج کافی نیست. اگر فقط از روی عشق ازدواج می کنید، منتظر باشید که روزی فقط به خاطر نفرت از هم جدا شوید!
یکی از خطرناک ترین شرایط انتخاب همسر زمانی برای شما پیش می آید که خیلی زود «عاشق» می شوید. در این حالت شما آن قدر تحت تاثیر هیجانات و احساسات هستید که نمی توانید درست ببینید و درست تصمیم بگیرید. قبول این مسئله برای کسانی که در اوج عشق هستند بسیار سخت است. مغز در حالت هیجان زدگی نمی تواند به طور طبیعی فعالیت کند. بنابراین ما به جز خوبی طرف مقابل چیزی نمی بینیم. اگر نخواهیم از اصطلاح «عشق کور» در این مورد استفاده کنیم، می توانیم بگوییم مغز عاشق، همه چیز را از پشت عینک عشق می بیند و از پشت این عینک همه چیز بهتر از آنچه که هست دیده می شود. پس اگر عاشق هستید، بهتر است مدتی صبر کنید و از رابطه فاصله بگیرید تا این تب در شما فروکش کند و بتوانید با دخالت بیشتر عقل، درباره زندگی آینده تان تصمیم گیری کنید.
احساس تنهایی شدید، دلیل کافی برای ازدواج نیست
تنهایی های دوران مجردی گاهی برایمان تحمل ناپذیر می شود. وقتی دوستان متاهل دور هم جمع می شوند اما ما به دلیل مجرد بودن نمی توانیم در جمع شان باشیم، یا وقتی با جمعی از بچه های فامیل به مسافرت می رویم و همه با همسرشان هستند به جز ما و…، ته دلمان به این فکر می کنیم که چرا من باید این قدر تنها باشم؟ و درست همین جاست که زنگ خطر به صدا درمی آید.
عجله نکنید
«برای من دیگر دارد خیلی دیر می شود»، آیا چنین ندایی را از درونتان می شنوید؟
شما آخرین فرزند خانه هستید که مجرد مانده، تنها پسر مجرد فامیل در طیف سنی خودتان هستید، همه دوستانتان ازدواج کرده اند. چشم مادربزرگ و پدربزرگتان به شماست که نوه شان را ببینند. شما خواهر بزرگ تر هستید و ازدواج خواهر کوچکترتان در گروی ازدواج شماست و آخرین آرزوی مادر و پدرتان برای خوشبختی شما این است که شما را در لباس دامادی یا عروسی ببینند. یا اصلا سن شما بالا رفته است و احساس می کنید برای ازدواج دیر شده است. هیچ کدام از این موارد مشکل خاصی به شمار نمی رود؛ به شرطی که شما را وادار به انتخاب عجولانه و نسنجیده نکند.در هر انتخابی، وقتی ما در شرایط اضطرار و عجله قرار می گیریم، امکان اشتباه کردن چندین برابر می شود و زمانی که این انتخاب به بزرگی انتخاب شریک زندگی باشد، حساسیت آن هم چندین برابر می شود. پس ارزشش را دارد که با این فکر مبارزه کنید.
به سن ازدواج برسید
اگر فکر می کنید هنوز به سن مناسب ازدواج نرسیده اید، هرگز تن به ازدواج ندهید. این را که دقیقا چه سنی برای ازدواج مناسب است نمی شود تعیین کرد، این مسئله در فرهنگ ها و برای افراد مختلف تفاوت زیادی دارد. اما اکثر روان شناسان امروزی معتقدند به طور کلی ازدواج سالم به بلوغ های چندگانه نیاز دارد که بسیاری از آن در سنین خیلی پایین حاصل نمی شود. بسیاری از افراد در سنین آغاز جوانی هنوز نمی دانند که از زندگی چه می خواهند و در سال های بعد اولویت های شان تغییرات زیادی می کند. ضمن اینکه در این سنین معمولا احساسات ما بر عقل چیره است.
درصورتی که سن زیادی ندارید اما در موقعیت ازدواج قرار گرفته اید، مشخص کردن برنامه و خواسته های آینده زندگیتان می تواند کمکتان کند: آیا این ازدواج چیزی است که شما را مطابق اهدافتان پیش ببرد؟ آیا اصلا به جایی رسیده اید که بتوانید هدفی کلی برای خود برگزینید و تصویری از آینده تان ترسیم کنید؟
تا جایی که می توانید طرف مقابل را بیشتر بشناسید
وقتی با یک نفر ازدواج می کنیم، درواقع با کل وجود او ،با همه ابعاد زندگی اش، خانواده اش، گذشته اش، آینده اش، افکار و اخلاقش ازدواج کرده ایم؛ احتمال شکست در ازدواجی که براساس شناخت کافی انجام نگیرد بسیار بالاست. ما زمانی می توانیم به شناخت کامل تر برسیم که با همه ابعاد وجودی فرد در شرایط و موقعیت های مختلف رو به رو شده باشیم.
اول درمان روح، بعد ازدواج
بحران روحی به هر علتی ممکن است ایجاد شود؛ ممکن است به تازگی عزیزی را از دست داده باشید، از کار اخراج شده باشید، بیمار باشید، پدر و مادرتان از هم جدا شده باشند یا هر مسئله دیگری که باعث ناراحتی شما شده باشد. در حالت بحران، ذهن ما فعالیت طبیعی ندارد و امکان اشتباه در این وضعیت بالاست. ممکن است کسی که الان به نظرمان همسر مناسبی می آید، بعد از عبور از بحران، دیگر چندان مناسب به نظر نرسد و خودمان هم ندانیم چه شد که حاضر شدیم با چنین فردی ازدواج کنیم. این نوع ازدواج ها دقیقا مصداق «از چاله به چاه افتادن» است.
جوگیر نشوید
با کسی آشنا شده اید که انگار دقیقا همان کسی است که همیشه در رویاهای تان به دنبالش بودید. احساس بسیار خوبی نسبت به او دارید و وقتی به او فکر می کنید شادی وصف ناپذیری را در خود احساس می کنید. احساس خوبی است! اما دست نگه دارید. چون دقیقا در لبه پرتگاه انتخاب نادرست قرار گرفته اید!
هیجانات مثبت، درست مثل هیجانات منفی، ما را در معرض انتخاب نادرست قرار می دهد. در بعضی شرایط ما کاملا «جو زده» می شویم و کارهایی می کنیم که شاید در حالت عادی به آن فکر هم نکنیم. وقتی در میهمانی به ما خوش می گذرد، عملکرد مغز ما با حالت عادی تفاوت می کند و در واقع فیلترهایی که ما برای انتخاب شخص مناسب برای خود داریم تا حد زیادی از کار می افتد. اشتباه بزرگی است که بخواهیم به انتخاب ذهنمان در چنین حالتی اعتماد کنیم.
در این وضعیت بهتر است مدتی صبر کنیم تا مغز به حالت عادی برگردد و دوباره درباره این شخص فکر کنیم. در اغلب موارد انتخاب های هیجانی بعد از مدتی از چشم مان می افتند.
چشم و هم چشمی ممنوع!
متاسفانه چشم و هم چشمی نیز چشم ما را به روی بسیاری از واقعیت ها می بندد و امکان درست دیدن را از ما می گیرد. اگر احساس می کنید در شرایطی هستید که میل دارید از طریق ازدواج روی اطرافیانتان را کم کنید، بهتر است دست از هر اقدامی در زمینه ازدواج بردارید.از کجا بفهمیم که تصمیم گیری ما از روی چشم و هم چشمی است؟ از این جا که مدام در حال مقایسه کردن هستید و این خیال شما را رها نمی کند که ازدواج شما با این شخص چطور می تواند حال کسی را که حسادت شما را بر انگیخته است، بگیرد و دل شما را خنک کند!چشم و هم چشمی به طور خاص درباره افرادی دیده می شود که از همسر خود جدا شده اند و همسر آن ها دوباره ازدواج کرده است. در چنین شرایطی میل شدید به جبران کردن و کم نیاوردن، در ما پدید می آید که ضریب خطا در انتخاب را تا حد زیادی بالا می برد.
ادامه مطلب / دانلودسن ازدواج به عوامل مختلفی ارتباط دارد که می توان به بلوغ جسمی و فکری، توانایی کسب درآمد، پیشرفت تحصیلی و…. اشاره کرد و در کل مرد و زن باید از نظر عقلی و ذهنی به چنان رشدی برسند که بتوانند به راحتی از والدین خود جدا شوند، به خودکفایی دوران بزرگسالی برسند.
سن ازدواج و اختلاف سنی زوجین چقدر باشد بهتر است؟
روان شناسان اختلاف سنی ۴ تا ۷ سال را برای ازدواج پیشنهاد می کنند، ولی به صورت استثنا تفاوت های سنی هم گزارش شده که از معیارهای روان شناختی خارج بوده است ولی موفقیت آمیز بوده اند.
اما سن ازدواج به عوامل مختلفی ارتباط دارد که می توان به بلوغ جسمی و فکری، توانایی کسب درآمد، پیشرفت تحصیلی و…. اشاره کرد و در کل مرد و زن باید از نظر عقلی و ذهنی به چنان رشدی برسند که بتوانند به راحتی از والدین خود جدا شوند، به خودکفایی دوران بزرگسالی برسند. جایگاهی رضایت بخش در بازار کار بیابند. صمیمیت عاطفی و جنسی را در یک رابطه مبتنی بر تعهد تجربه کنند. با افراد در سنین مختلف رابطه دوستانه برقرار کنند. قدرت پذیرش نقش همسر و به تبع آن پدر یا مادر بودن را از ابعاد مختلف روان شناختی و زیستی دارا باشند.
اعتقاد عمومی بر این است که بهترین زمان برای ازدواج بعد از بیست سالگی است، زیرا در این سن زندگی افراد از ثبات بیشتری برخوردار خواهد بود. کسانی که در سنین ۲۴ -۳۰ سالگی ازدواج می کنند آمادگی پذیرش مسئولیت های بیشتری را دارند. درصد طلاق این افراد به کمترین حد خود می رسد.
ازدواج که رابطه ای پایدار ومتعهدانه ایجاد می کند یکی از هیجان انگیزترین و مقدس ترین پدیده های موجود در زندگی فرد می باشد، پس چنین تعهد طولانی مستلزم آماده سازی خویش و رسیدن به سنی خاص برای تعامل روحی، روانی و جسمی است. فرد باید قبل ازدواج در خود تعهدی صادقانه احساس کند و برای شناخت خود و طرف مقابل صمیمانه بکوشد.
دوره آمادگی برای ازدواج دوره ای است که در آن زوجین باید به منظور درک اهداف و نگرش ها و نیز بررسی مسائل خانوادگی، اقتصادی و امیال و آرزوهای طرفین همدیگر را صادقانه و دقیق بررسی کنند. همچنین بحث و مذاکره در این دوره درباره جنبه های زندگی مشترک امری ضروری است. بنابراین، افراد باید از بلوغ فکری و سن مناسب برخوردار باشند و به مسائل مربوط به آن با جدیت نگاه کنند.
وجود بلوغ جسمی و جنسی و بلوغ عقلی و فکری از ابتدایی ترین عوامل شروع هر زندگی مشترک است. تفاوت سنی بین دختر و پسر از مسائلی است که همیشه مطرح بوده است. در حال حاضر می توان گفت میانگین سن ازدواج در سراسر جهان،برای دختران از ۲۲ تا ۲۷ سالگی و برای پسران از ۲۶ سالگی به بعد می باشد. روان شناسان اختلاف سنی ۴ تا ۷ سال را پیشنهاد می کنند، ولی به صورت استثنا تفاوت های سنی هم گزارش شده که از معیارهای روان شناختی خارج بوده است ولی موفقیت آمیز بوده اند.
زن زودتر به سن بلوغ عقلی و فکری می رسد، بنابراین پختگی روانی لازم را زودتر پیدا می کند و زودتر به نیاز های جنسی او باید پاسخ داده شود. همچنین زن زودتر وارد مرحله اجتماعی شده و آماده برای ازدواج می شود. این دلایل نشان می دهد که فاصله سنی بین ۴ تا ۷ سال بهترین مدتی است که می توان پیشنهاد کرد. این فاصله موجب می شود که زن و شوهر از نظر عقلی، تجربی و فیزیکی، و حتی هیجانات جوانی و جنسی و بالاخره در پیشرفت رفتار های اجتماعی و اخلاقی نزدیک و هماهنگ باشند. این عوامل باعث می شوند تا سایر اختلافات فکری، کمتر امکان بروز پیدا کنند. چنین زن و شوهری قادر خواهند بود که مسائل را خود بهتر حل کنند و در حقیقت، زندگی خود را از این نظر بیمه کنند.
همچنین تحت شرایط مناسبی، مرد که باید افتصاد خانواده را اداره نماید باید به قابلیتهای لازم رسیده باشد و دیگر مجبور نباشد که از خانواده کمک مالی بگیرد، زیرا کمک مستقیم خانواده پسر به اداره زندگی، به نوعی به دخالت ناخواسته می انجامد که معمولا برای خانمها خوشایند نیست و از آن دوری می کنند. علاوه بر همه، حالا دیگر دخترها نیز آن رشد فکری و به اصطلاح “پختگی” لازم را برای اداره یک زندگی زناشویی موفق در چنین سن و سالی را پیدا کرده اند.
تفاوت سنی نباید زیاد باشد. طبیعی است که زن و مرد نباید نسبت به هم فاصله سنی زیادی داشته باشند وجود فاصله سنی فاحش سنی در ازدواجها، آسیب پذیری بیشتری نسبت به سایر عوامل دارند. معمولا این گونه ازدواج ها یا محکوم به شکست هستند، یا یک عمر سوختن و ساختن همراه خواهند بود و مخصوصا در بافتهای فرهنگی جامعه ما اکثرا با ناخوشبختی زن همراه می باشند.
ادامه مطلب / دانلوداگر به انتخاب همسر به عنوان ثمره ای از گزینش خویش بنگریم، زمینه ی روابطی تفاهیم آمیز و مثبت را ایجاد کرده ایم. اما پیش از این مرحله می بایست تصویر درستی از شریک زندگی را در ذهن داشته باشیم . بعد از ازدواج هم مهم است تا به کیفیت ذهنیت و احساس خود نسبت به همسر توجه داشته باشیم.
باید ببینیم که یادآوری همسر در ذهن موجب ایجاد حسی خوشایند می شود یا احساسی نامطلوب ایجاد می کند.
خداوند متعال در آیه ی 21 سوره روم، نگرش ارزشمندی را نسبت به همسر بیان می دارد و از او به عنوان تسکین دهنده قلب یاد می کند:
” انسان باید به رفتار خویش بنگرد که آیا مجموعه شخصیت او،موجب آرامش همسرش می باشد یا مخل آرامش وی؟ به میزانی که وجود انسان، آرامش روحی همسرش را فراهم کند از دیدگاه قرآن موفق تر خواهد بود.
در آیه ی 187 سوره بقره، همسر به عنوان لباس برای انسان و انسان نیز به عنوان لباس برای همسرش توصیف شده است.
این تعبیر بدان معناست که لباس به عنوان زینتی است که به انسان وقار و آراستگی می بخشد و همسر خوب و شایسته نیز به انسان وقار می بخشد. داشتن یک همسر شایسته موجب عزت و افتخار است.
بنابراین لازم است که هر فردی در خلوت خویش به این موضوع فکر کند که آیا موجب افزایش کمالات همسرخویش است یا اینکه او را دچار تنزل شخصیتی کرده است؟
شرایط زندگی در عصر امروز به گونه ای است که انسانها بیش از هر زمان دیگر به کسب آرامش در کنار همسر نیاز دارند. شرایطی که مشکلات اقتصادی و معیشتی موجب بروز سختی هایی در زندگی خانواده ها شده است. تبلیغات وسیعی از جریانات فکری و فرهنگی غربی به داخل جامعه راه یافته که اغلب آنها با هدف گیری نظام خانواده وارد این عرصه شده اند و می خواهند کانون خانواده را به چالش بکشند. در این شرایط متاسفانه گرایش به ازدواج و تشکیل خانواده کاهش یافته است و میزان وفاداری همسران و تحکیم روابط محبت آمیز میان آنها، تا حدودی کمرنگ شده است.
با وجود افزایش امکانات رفاهی و تعدد تفریحات، بشر امروز دچار احساس یاس است و می توان بخشی از این احساس را به این موضوع نسبت داد که افراد از ازدواج دوری می کنند. تبلیغات بسیاری در این سالها از طریق برنامه های ماهواره ای صورت گرفته است که مبنای بسیاری از آنها، دوری از ازدواج، داشتن روابط آزاد و بدون مسئولیت بوده است و ازدواج را تعهدی دست و پاگیر نشان داده اند که مشکلات زیادی به دنبال دارد. در حالیکه به نظر می رسد منشا تمامی مشکلات از همین نقطه شروع می شود که جوانان جامعه ما برخلاف تعالیم دینی و آئین سنتی عمل می کنند.
وقتی ازدواج به عنوان امری مقدس، سرلوحه زندگی هر جوانی باشد، خود را برای این امر مقدس آماده می کند و این باور را در خویش پرورش می دهد که باید نجابت درونی خویش را حفظ کند و برای خود حد و مرزی قائل باشد. برای خود ارزشهای درونی داشته باشد. به حفظ حرمت ها بیندیشد و خود را در چارچوبی از تفکرات و عقاید قرار دهد.
اگر افراد پیش از ازدواج به اصلاح نگرش خود نسبت به همسر و ازدواج بپردازند، احتمال برخورداری از یک زندگی مشترک آرام و شایسته را برای خود افزایش می دهند.
فراموش نکنید که رفتار هر کس با همسرش از نگرش او نشات می گیرد.
اگر به همسر خود به چشم انسانی ارزشمند نگاه کنید، رفتاری محترمانه با او خواهید داشت.
بهترین تلقی از همسر این است که او را امانت الهی بدانیم که برای آرامش روحی به ما پیوسته است. (1)
در این صورت است که همه رفتارها بر این مبنا شکل می گیرد و ازدواجی که با این اولویت ها صورت گیرد، می تواند آینده خوبی را به دنبال داشته باشد.
پی نوشت:
کتاب “زن اگر اینگونه می بود” نوشته راضیه محمد زاده
ادامه مطلب / دانلودامام رضا علیه السلام می فرمایند: «جبرئیل به محضر مبارک رسول خدا (ص) شرفیاب شد و عرض کرد: ای محمد (ص) پروردگارت سلام می رساند و می فرماید: دختران شما همانند میوه های درخت می باشند. هرگاه میوه درخت رسید چاره ای جز چیدن آن نیست و اگر چیده نشود تابش خورشید آن را فاسد و باد مزه آن را از بین می برد. و همانا وقتی دختران به آن حدی رسیدند که زنان دیگر پیشترآن موقعیت را دریافته اند چاره ای جز اختیارکردن شوهر ندارند و اگر شوهری برای آن ها در نظر گرفته نشود، از فساد و تباهی در امان نیستند. رسول خدا (ص) به منبر تشریف بردند. در ضمن خطبه ای، پیام خداوند عزوجل را به حاضران ابلاغ فرمودند.»
در رابطه با فرمایش امام رضا(ع) باید گفت: منشاء تغییر اخلاق اجتماعی و خیلی از ناهنجاری ها را باید در رابطه با تاخیر ازدواج در جامعه مطرح کرد. ولی یکی از عوامل در تاخیر ازدواج دختران، پدران و مادران هستند و آن ها در این باره مقصرند چون غرایز جوانان سالم است و زود می تواند تحت قید و بند درآید ولی پدران محتاط و مادران سخت گیر نخست از درآمد خواستگار می پرسند.
خرسندی برخی پدران در پول دار بودن خواستگار است، این درحالی است که این پدران فراموش می کنند و نمی دانند که جوانان ممکن است دلایلی داشته باشند که پیران از درک آن ناتوان باشند. این دسته از بزرگسالان اند که خیر نوع و اجتماع را در نظر نمی گیرند و به اوامر طبیعت بی اعتنا می مانند و در حقیقت خود مشوق سال های هرزه گردی و عیاشی جوانان می شوند.
یکی از حقوق فرزندان بر عهده والدین، ساماندهی امر ازدواج آن ها است. پدر و مادری که در تمام دوران کودکی و نوجوانی فرزندشان دلسوزانه در رشد و بالندگی او تلاش کرده و از جان و دل بزرگش کرده اند، اکنون هم که یک جوان برومند شده و به سن ازدواج رسیده، باز هم از هیچ تلاشی برای فراهم شدن اسباب خوشبختی او فرو گذار نمی کنند.
آثار ترس والدین در تأخیر ازدواج دختران
این که تأخیر ازدواج دختران را مطرح می کنیم به این معنا نیست که پسران از این بابت هیچ مشکلی ندارند و ترس والدین برای ازدواج آنها هیچ نقشی برایشان ندارد! اما چون فرهنگ جامعه ما به گونه ای است که دختران باید عزت نفس خویش را حفظ کنند تا فرد مورد نظر از راه برسد؛ تأخیر زمان و ترس از تنها ماندن را بر خانواده و دختر تحمیل می کند و باعث معضلات متعددی می گردد.
دردناک ترین احساسی را که برای یک دختر و والدین او می توان تصور نمود ؛ احساس خواستگار کم داشتن است که وحشت و اضطراب را در وجود آنها شعله ور می کند و می تواند پیامدهای ناگواری داشته باشدکه چند مورد از آنها عبارت اند از:
1_ ازدواج به خاطر احساس تنهایی
2_ فرار از خانه که بازتاب آن را در این مقاله بررسی می کنیم.
وقتی که شما از اینکه دخترتان در خانه بماند و خواستگاری پیدا نکند؛ وحشت زده می شوید و ترس بر دل شما غالب می شود. بازتاب این ترس در رفتار شما به شکل های مختلفی مثل بهانه تراشی، غرغر کردن و… ظاهر می شود و ناخودآگاه به دخترتان انتقال می یابد و هر دو پس از چندی احساس بدی نسبت به هم پیدا می کنید.
این عمل باعث فرار دختران از خانه می گردد که به 3 صورت است
1_ دختر به اولین خواستگار با هر شرایطی جواب مثبت می دهد که به احتمال قوی انتخاب مناسبی نیست.
2_ دختر در خانه کمتر حضور پیدا می کند و با حرف هایی مثل: دانشگاه، کار، کلاس های هنری و… عدم حضور خود را موجه جلوه می هد.
دخترانی که احساس اضافه بودن و حقارت حضورشان را در خانواده کمرنگ می کند، گاهی در بیرون از خانه به اولین پیشنهاد از طرف یک مرد جواب مثبت می دهند که عاقبت آن بسیار روشن است.
چند توصیه برای والدین
بدانید هر چه زودتر تلاش کنید تا پس از بلوغ (جسمی، عاطفی، اجتماعی و…) فرزندانتان از نعمت داشتن همسر بهره مند شوند این کار به نفع آن ها است؛ چرا که آن ها را از خیلی از خطرات و مفاسد محفوظ داشته و سلامتی جسمی و روحی آن ها را تأمین می کنید. هر اندازه در فراهم شدن زمینه های ازدواج دختر و پسرتان گام های مثبت بردارید، به همان اندازه سعادت و خوشبختی آن ها را فراهم کرده اید.
به دختر و پسرتان هم در انتخاب همسر شایسته کمک کنید و هم در تأمین اقتصادی تشکیل زندگی مشترکشان یاری رسانید. تا کار از کار نگذشته، زودتر به فکر ازدواج فرزندتان باشید. خود را از قبل برای ازدواج آبرومندانه او آماده کنید؛ به خصوص اگر فرزندتان دختر باشد که باید زرنگی به خرج دهید و مثل آن هایی نباشید که دخترشان را کنج خانه پشت پرده می نهند و دست روی دست می گذارند تا شاید یک خواستگاری پیدا شود. کمک از واسطه راز دار، آموزش مهارت های هنری زنانه، فراگیری مهارت های ارتباطی و حضور فعال در جمع زنان، با سر و وضع مناسب زمنیه ساز خوبی اند.
به خاطر خوشبختی فرزندتان در انتخاب همسر شایسته، نهایت دقت خود را به کار گیرید و ببینید که فرد مورد نظر دارای ملاک ها، معیارها و شرایط مناسب برای ازدواج را دارا می باشد. با عقل و درایت و تجربیات خود، خوب تحقیق کنید و نتایج و نظرات خود را در اختیار فرزندتان قرار دهید. ایشان را کمک کنید تا با مشاور ازدواج در این باره گفتگو کند.
برگرفته از خراسان، هرگز ازدواج نکنید! (نوشته محمد اثنی عشری)، اندیشه قم
ادامه مطلب / دانلود
خصوصیتهای رفتاری و شخصیتی میتواند تضمینکننده یک ازدواج موفق باشد
شاخص ارزشمندی که میتوان بر اساس آن آینده یک ازدواج را پیشبینی کرد، کیفیت ارتباط پیش از ازدواج است. مشاهده رفتار دو نفر پیش از ازدواج، شاخص خوبی است که براساس آن پیشبینی کنیم بعد از ازدواج چگونه با هم برخورد خواهند کرد. سوال اساسیای که این دو نفر میتوانند از خود بپرسند این است: «در این مدت که همدیگر را میشناسیم، چه نسبتی از زمان با هم بودن را صرف رابطه مثبت و آرامشبخش و چه مدت را صرف رابطه منفی و تنشزا کردهایم؟»
البته مدت زمان آشنایی و نوع رابطه تا حدودی تعیینکننده میزان درستی اطلاعات است؛ مثلا دختر و پسری که مدت کمی از زمان شروع آشنایی آنها میگذرد، فرصت زیادی برای شناخت همدیگر ندارند. علاوه بر این، آنهایی هم که در فضای عاشقانه و رومانتیک با هم ارتباط برقرار کردهاند، بهتر است زیاد به اطلاعاتی که در مورد همدیگر دارند، اعتماد نکنند.
پژوهش گاتمن
یکی از تاثیرگذارترین پژوهشها در این زمینه، پژوهشهای انجام گرفته بهوسیله گاتمن است. گاتمن پس از انجام پژوهشهای آزمایشگاهی، از طریق مشاهده رفتار 130 زوج که پذیرفته بودند زندگی زناشویی خود را زیر ذرهبین بگذارند، به این نتیجه رسید که برخی از رفتارها و خصوصیات شخصیت زوج، بهخصوص در ابعاد کلامی، عاطفی و جنسی، تا حد زیادی با رضایت زناشویی آنها مرتبط است و میتواند تضمینکننده زندگی مشترک طولانیمدت باشد.
گاتمن میگوید: «با مشاهده شکل گفتوگو و مشاجره زن و شوهر، میتوان احتمال زندگی موفق یا طلاق گرفتن آنها را پیشبینی کرد.» وی به 4 خصیصه رفتاری، تحت عنوان «چهار اسب سوار که زندگی مشترک را به سرعت به سمت نابودی و طلاق پیش میبرند» اشاره میکند:
انتقاد، سرزنش، جبههگیری و سکوت. به عقیده او، در تمام ازدواجها به نوعی شاهد 4 ویژگی فوق هستیم اما زمانی که این 4 سوار دائم در زندگی زناشویی حضور داشته باشند، رابطه زوج با مشکل جدی روبرو میشود. در نهایت، زن و شوهر بعد از تلاشهای زیاد برای حل این مشکلات، امید خود را از دست میدهند، از همدیگر فاصله میگیرند، دچار احساس تنهایی میشوند و اگر به آنها کمک نشود، زندگی مشترکشان به پایان میرسد. وجود این 4 اسب سوار در زندگی، وقوع طلاق را پیشبینی میکند و در صورتی که اقدامها و تلاشهای زن و شوهر به نتیجه نرسد، درصد درستی این پیشبینی، از 90 درصد هم بالاتر میرود.
خصوصیات زوجهای خوشبخت
محققان دیگری هم از طریق پژوهشهای خود به این نتیجه رسیدهاند که زوجهای خوشبخت کسانی هستند که
1- انتظارهای واقعبینانهای از یکدیگر دارند و متوجه هستند که «ارتباط» همیشه بیدردسر نخواهد بود.
2- آنها در برقراری ارتباط کلامی، عاطفی و زناشویی مهارت خوبی دارند.
3- در حل مشکلات و تعارضها مهارت خوبی دارند. البته همسران باید این مهارتها را بیاموزند و در بهبود مشکلات تلاش کنند.
4- همسرشان را صادقانه و صمیمانه دوست دارند و روابط آنها مانند دو دوست است. درخصوص مسایل و ارزشهای اخلاقی، مذهبی و اجتماعی با یکدیگر توافق دارند.
در مجموع، در پاسخ به این سوال که کدامیک از خصایص فردی، خانوادگی و محیطی افراد، تضمینکننده ازدواج موفق است، باید گفت ترکیبی از خصوصیتهای رفتاری و شخصیتی میتواند به احتمال زیاد تضمینکننده ازدواج موفق باشد. از جمله این خصوصیات، بهطور خلاصه میتوان به شباهتها (در ابعاد فرهنگی، خانوادگی، سنی، تحصیلی، جسمانی و…)، ویژگیهای شخصیتی، سلامت روان، علاقه و مهارت در برقراری روابط عاطفی و زناشویی، جذابیت جسمانی، میل و مهارت در رابطه زناشویی، مهارتهای حل مساله و تعارض و حمایت خانواده دو طرف اشاره کرد.
ادامه مطلب / دانلودروانشناسان مختلف دیدگاه های متفاوتی برای تعیین سن ازدواج دارند و بهترین سن برای ازدواج دخترها 23 تا 26 و برای پسرها 27 تا 29 سال است، در این بین برخی از روانشناسان بیشترین سن را برای ازدواج و برخی کمترین سن را در نظر گرفته اند.همه روانشناسان تاکید کرده اند؛ این سن زمانی درست است که فرد در شرایط ایده آل تربیتی رشد کرده باشد و به نبوغ کافی برای پذیرش مسئولیت رسیده باشد.برای اطمینان از این پختگی نیز بهترین راه کمک گرفتن از یک روانشناس است.
البته اگر بخواهیم درباره سن دخترخانم ها بیشتر بررسی کنیم، به این نتیجه می رسیم که میانگین سنی که روانشناسان بدان اشاره کرده اند، برای مادرشدن هم مناسب است.
همچنین؛ متخصصان و روانشناسان سن 25 سالگی را سن طلایی برای مادرشدن دانسته اند و معتقدند، پسرها در سن 27 سالگی در اوج پذیرش مسئولیت برای پدرشدن هستند.
زمان اقدام به ازدواج یکی از شاخصهای مهم در افزایش جمعیت و تداوم نسل محسوب میشود. سن ازدواج دختران و پسران یکی از نکات بسیار مهم برای برخورداری از جامعه و نسلی سالم به حساب میآید.
این روزها بالا رفتن سن ازدواج به ویژه افزایش سن پسران در جامعه ایرانی به دغدغه ای برای برخی مسئولان و کارشناسان اجتماعی بدل شده است.بر اساس گزارشی که معاونت مطالعات و تحقیقات سازمان ملی جوانان منتشر کرده است، کل جمعیت هرگز ازدواج نکرده 10 سال به بالا در ایران 23 میلیون نفر است که از این تعداد حدود 13 میلیون نفر را مردان و 10 میلیون را زنان تشکیل میدهند. جمعیت مجردان قطعی نیز که بین 30 تا 65 سال را شامل میشود بر اساس سرشماری سال 85، یک میلیون و 220 هزار نفر است. در این تحقیق، 60 درصد از پاسخگویان بهترین سن ازدواج برای پسران را بین 25 تا 29 سال دانسته اند و 23 درصد از آنها گفته اند که سن مناسب برای ازدواج پسران 30 تا 35 است.
در کشور ما هر چند روند حرکت به سمت مدرنیسم با شتاب زیادی رو به گسترش است، اما همچنان بسیاری از پدیدههای اجتماعی به شکل سنتی پیگیری میشوند. ازدواج جزو مسایلی است که با وجود آمیختگیهای بسیار با جلوههای مدرن و غربی، همچنان از پایههای سنتی برخوردار است. یکی از ویژگیهای سنتی ازدواج ایرانی، اقدام پسران یا خانواده آنها برای انتخاب زوج است. بنابراین بالا رفتن سن ازدواج پسران ارتباط مستقیمی با کاهش میزان ازدواجها در جامعه و در نتیجه بالا رفتن سن ازدواج دختران دارد.
کارشناسان نظرات مختلفی را درباره علت افزایش سن ازدواج پسران مطرح میکنند. توقع نابجای خانوادهها و توجه به معیارهای مادی و باورهای اشتباه و افراطی نسبت به نظر اطرافیان به عنوان مهمترین دلایل ازدواج نکردن پسران مطرح میشود و سپس از نارضایتی پسران نسبت به نحوه پوشش دختران در جامعه، افزایش سطح توقع دختران، رقابتهای نابه جای برخی خانوادهها در انتخاب همسر آینده پسران شان، توجه افراطی به ویژگیهای ظاهری، برخوردار نبودن از مهارتهای اجتماعی برای انجام مناسب مراحل مختلف ازدواج و هماهنگ نبودن معیارهای پسران با خانواده به عنوان دلایل مهم دیگر بیان میشود.
مسایل و مشکلات مالی، مشکل بیکاری یا برخوردار نبودن از امنیت شغلی، شرایط نامناسب مسکن و ترس از هماهنگ نشدن با شرایط مالی همسر آینده به عنوان آخرین و کم اهمیت ترین دلایل بالا رفتن سن ازدواج پسران مطرح میشود. در این شرایط باید ببینیم اگر پسری از خانواده ای متوسط بخواهد ازدواج کند و بتواند از پس تمامی مسایل و مشکلات فرهنگی بربیاید، تا چه اندازه از توان مالی لازم برای تامین هزینههای یک ازدواج و زندگی متوسط برخوردار است.
در حال حاضر به جز هزینههای مربوط به خواستگاری، بله برون و جشن نامزدی، بیشترین هزینه ازدواج مربوط به مراسم عروسی است. اکنون برگزاری یک عروسی که میتواند شامل لباس عروس و داماد، آرایشگاه، یک جفت ساعت، آینه و شمعدان، محضر، سفره عقد، خرید عروس و داماد، آتلیه عکس و فیلمبرداری، کارت عروسی، گل زدن ماشین و دسته گل عروس، اجاره تالار یا باغ – تالار، شام عروسی و موسیقی باشد در خوشبینانه ترین شکل به طور متوسط بیش از 11 میلیون تومان هزینه دارد.
خرید حلقههای ازدواج و سرویس طلا در خوشبینانه ترین شرایط حدود 4 میلیون تومان هزینه بر میدارد.
رفتن به ماه عسل (برای نمونه سفر به مشهد مقدس) با هواپیما و اقامت 4 روزه در یک هتل چهار ستاره حدود یک میلیون و صد هزار تومان هزینه در پی دارد. اجاره یک واحد آپارتمان 45 متری در مناطق متوسط شهر بیش از 25 میلیون تومان و خرید چنین خانه ای حدود 130 میلیون تومان برای تازه داماد هزینه دارد. خرید ارزان ترین ماشین تولید داخل کشور بسته به شیوه خرید آن (لیزینگی یا نقدی) از حدود 5 میلیون تا 18 میلیون تومان هزینه دارد.در جامعه ایرانی حدود 50 درصد افراد در طبقه متوسط قرار دارند و بین 20 تا 25 درصد جزو افراد فرودست جامعه محسوب میشوند که در تامین هزینههای زندگی خود دچار مشکلاتی هستند. یک جوان متعلق به طبقه متوسط چه اینکه کارمند رسمی دولت باشد یا در بخش خصوصی کار کند با مدرک لیسانس یا فوق لیسانس بین 500 تا 800 هزار تومان در ماه حقوق میگیرد.
اگر یک جوان بدون وقفه تا مقطع لیسانس تحصیل کند و بدون تلف کردن وقت دو سال خدمت سربازی را بگذراند، در 24 سالگی به نقطه ای میرسد که بتواند شغلی داشته باشد. این جوان اگر فقط یک سال برای یافتن شغل مناسب تلاش کند در سن 25 سالگی صاحب درآمد میشود. حال اگر در نظر بگیریم متوسط درآمد یک جوان در ماه 600 هزار تومان است. یعنی در سال 7 میلیون و 200 هزار تومان درآمد خواهد داشت و با در نظر گرفتن شرایط تورم به صورت خوشبینانه و اینکه یک جوان مجرد تمامی درآمد خود را طی 5 سال پس انداز کند در 30 سالگی حدود 36 میلیون تومان پول نقد خواهد داشت که در شرایط امروز با این پول حتی نمیتواند از پس تمامی هزینههای مربوط به عروسی، ماه عسل و تهیه مسکن و خودرو بر بیاید.
در حالی که پیش و پس از برگزاری مراسم عروسی، هزینههای بسیار زیادی وجود دارد که بسیاری از آنها باید از طرف داماد پرداخت شود و هیچ کدام از آنها در فهرست هزینههای بالا مطرح نشده است.شاید همین دلایل باعث شده است که 60 درصد از پسران بهترین سن ازدواج را بین 25 تا 29 سال دانسته اند و 23 درصد از آنها گفته اند که سن مناسب برای ازدواج پسران 30 تا 35 سال است.
ادامه مطلب / دانلودچه چیز انسان را بیدین میکند؟ فاصله از اسلامشناس، زیرا با یک شبهه خیلی از افراد بیدین میشوند، دوسوم دین مربوط به ازدواج است، البته در سن پایین یعنی ۱۸ سالگی ازدواج کند، آنها بچه نیستند، ما بچهایم که میگوییم آنها بچهاند.
یک بچه کوچک بود که با قرآن آشنا بود به او گفتم کی داماد میشوی؟ فردی گفت او بچه است، کودک برای او آیه سلیمان را خواند و گفت: من بچهام، اما میفهمم.
بچههای امروزی خوب میفهمند، آنچه فرزندان را از ازدواج دور میکند دوری از اسلامشناسی است، زیرا شبههای برای او به وجود میآورند و او را از دین دور میکنند، اگر میخواهید بچهها بیمه شوند باید با مسجد دوست شوند، پیشنماز باید پرمطالعه باشد و مردم همیشه چیز نویی از او یاد گیرند، ارتباط با دین انسان را بیمه میکند، پدران ما کلاس ایدئولوژی و جهانبینی نداشتند، در روستاها زمانی ۹۰ درصد بیسواد بودند.
اتصال به اولیای خدا انسان را حفظ میکند، ازدواج سریع انسان را حفظ میکن
ادامه مطلب / دانلود