نتايج جستجو مطالب برچسب : دعوای کورش باقری و بهداد سلیمی

دعوای کورش باقری و بهداد سلیمی

بهداد سلیمی و کورش باقری در یک برنامه زنده تلویزیونی تا می توانستند از خجالت هم در آمدند تا وزنه برداری ایران از میان کورش باقری و بهداد سلیمی ناچار به انتخاب یک نفر باشد.

مهدیه جباری : افتاد آنچه نباید اتفاق می افتاد. نیت تلویزیون خیر بود اما رو در رو کردن مربی و ورزشکار طنابی که پوسیده بود را پاره کرد انداخت وزنه برداری را از چاله انداخت ته چاه!
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین ؛ برنامه وقت اضافه شبکه اول سیما دست به کاری ابتکاری زده بود. به کورش باقری و بهداد سلیمی گفته شده بود دعوتند تا روی آنتن برنامه درباره وزنه برداری حرف بزنند. به هیچ یک از این دو چیزی درباره مناظره گفته نشده بود و هر دو ندانسته از حضور دیگری به استودیو می روند. نیت برگزارکنندگان برنامه ، خیر بود. آنها می خواستند مربی و شاگرد را جلوی چشمان مردم آشتی دهند اما برنامه ریزی صحیحی نداشتند. برنامه آن طور که می خواستند پیش نرفت. خیلی زود فضای گفت و گو تند شد. شاگرد که بعد از المپیک حالا قوی ترین مرد دنیاست می گوید رفتار مربی را بر نمی تابد و مربی هم می گوید سخت می گیرد چون می خواهد این ورزشکاران باز هم در اوج باشند.
واژه ها هر لحظه تندتر می شد. هم کورش و هم بهداد. انگار میدان جنگ است. دعوایی خیابانی. انگار نه انگار که این دو 7 ماه قبل شیرین را به مردم هدیه دادند. این قدر شیرین که تمام بزرگان کشور برای این افتخارشان پیام تبریک دهند . ورزش اما چهارشنبه شب انگار دیگر روح پهلوانی نداشت. خبری از احترام متقابل نبود. می تاختند و می خواستند حال هم را بگیرند. قهرمان جوان دل پر دردی داشت:« من نمی توانم . دیگر به ستوه آمده ام. تا کی باید با این الفاظ در اردوها کنار بیایم. خیلی از حرف ها هست که الان نمی شود روبه دوربین به زبان شان آورد.» کورش هم در سوی مقابل باید خودش را آرامتر از شاگرد نشان می داد:«طوری می گویی بی احترامی الان مردم فکر می کنند من در اردوها به شما چه چیزی می گفتم. من اگر هر کاری کردم برای خودتان بوده. شما قبل از من هم در اردو بودید ، چرا مدال نمی گرفتید؟ اگر موفقیتی به دست آمده برای همین سخت گیری ها بوده …»
و دوباره بهداد:« ما خودمان تلاش کردیم. یعنی خودمان زحمتی نکشیدیم؟ نکند این وزنه ها را شما بالا بردید؟ » باقری اعتقاد داشت که حتما اتفاقی افتاده. چرا این حرفها هیچ وقت در 3 سال گذشته طرح نمی شده اما به یکباره آقایان موضعی می گیرند. من یکدفعه بد شدم؟ » البته بهداد برای این بخش هم حرف هایی داشت. او می گفت:« من و بچه های دیگر مدال المپیک را می خواستیم . باید زحمات مان به بار می نشست.»
روزها و شب ها را در اردو تحمل کرده بودند که مدال بگیرند و بعد این ها را رسانه ای کنند. این چیزی بود که بهداد می گفت. آنها بد از هم انتقاد کردند و فضای تلخی را ساختند. همه مردم پای برنامه شوکه شده بودند که آیا این ها قهرمانان شان اند؟ افسوس خوردند و افسوس. یکی می گفت من دیگر وزنه نمی زنم و ان یکی می گفت نمی زنی که نزن!
آنچه نباید می شد ، شد. قطع برنامه و خواهش از دو طرف برای آرامش هم به جایی نرسید و پایانش این اتفاق تلخ بود. یک قهرمان ملی دیگر ورزش مان سوخت. او بی شک دیگر جایی در برنامه های فدراسیون ندارد. یک علی حسینی دیگر روی دست وزنه برداری ایران می ماند. این بار با طلای المپیک. باز تراژدی حسین توکلی و کورش باقری تکرار شده و باز درد فوتبال مان را در ورزش های دیگر می بینیم. وزنه برداری مان هم دوباره شد مثل فوتبال ، مثل کشتی فرنگی بی محمد بنا ، مثل تکواندوی دور از مهماندوست.
حسین رضازاده و کورش باقری بعد از این برنامه تصمیم شان گذشتن از نام بهداد سلیمی است. گره ای که می شد با دست بازش کرد ، حالا دیگر با دندان هم قابل گشایش نیست. یک فرصت بزرگ باید بسوزد و افسوس تنها چاره مان باید باشد ، چاره همه مردمی که دلخوشی شان دیدن و افتخار این است که به ازای هزاران میلایردی که در دل همه مشکلات اقتصادی خرج ورزش می شود ، برآیندش بشود بالا رفتن پرچم مقدس کشورشان.

ادامه مطلب / دانلود
css.php