نتايج جستجو مطالب برچسب : خیانت همسر

5 راهکار برای جلوگیری از خیانت همسر

5 راهکار برای جلوگیری از خیانت همسر

یکی از خوانندگان نوشته است: با اینکه همسرم مرد بسیار خوبی است، اما من همیشه نگران خیانت او هستم، دائماً تلفن همراه او را چک می‌کنم و با نگاه‌های بی‌هدف او به زنان شدیداً مقابله می‌نمایم، این وضعیت باعث آزار هر دوی‌مان شده است. برای پیشگیری از خیانت چه کنم؟

رابطه تان را پویا و زنده نگاه دارید:

یک بانو باید بداند رابطه‌اش مانند یک «گل» حساس و آسیب‌پذیر است، همان طور که یک «گل» نیازمند مراقبت همیشگی است و تغییر شرایط ممکن است باعث بهبود و تقویت رشد و یا خشک شدن و پلاسیدگی آن می‌شود، زندگی زناشویی نیز مانند یک گیاه نیازمند مراقبت و رسیدگی است. رابطه خود با همسرتان را مرتباً مورد بررسی و

ادامه مطلب / دانلود

عواقب خیانت به همسر

عواقب خیانت به همسر

در دنیایی که ما امروزه در آن زندگی میکنیم خیانت به شدت رواج یافته و افراد به هر دلیلی و به هر گونه ای این کار زشت را انجام میدهند. خیانت به همسر، خیانت به خانواده و … را احتمالاً شما هم شنیده اید.اینگونه که معلوم است در جامعه های غربی این مسئله عادی شده و تنها به جایگاه اجتماعی یا جنسیت ربطی ندارد.

کارمان هر چه که باشد (سیاستمدار، معلم، ورزشکار، هنرپیشه، موسیقیدان، تاجر و …) خیانت‌کارها بینمان هستند. دیگر سوال نیست که «چه کسی خیانت کرده است؟» این است که «چه کسی خیانت نکرده است؟»

تفکر «سریع و ساده» جامعه به مقدس‌ترین بنیان خود اثر منفی گذاشته است. خیلی از خیانت‌کارها سعی می‌کنند کار خودشان را توجیه کنند.دلایلشان برای خودشان منطقی است. اما برای آنهایی که هیچوقت خیانت نکرده‌اند، این دلایل هیچ معنا و مفهومی ندارد. مسئله خیانت تا جایی طبیعی و نرمال شده است که تقریباً هیچ فیلم و سریالی ماهواره ای نیست که حداقل یک اپیزود خیانت نداشته باشد.

خیانت به همسر روابط را نابود کرده و آرزوها را نقش بر آب می‌کند. اگر به فکر خیانت کردن به همسرتان هستید، قبل از اینکه وارد عمل شوید، این ۱۴ نکته را بخوانید.

به یک دروغگو تبدیل می‌شوید

به دوش کشیدن لقب «خیانتکار» به اندازه کافی سنگین است اما اگر خیانت کنید، برچسب دروغگویی هم به شما می‌زنند. خیانت به همسر بدون فریب دادن اتفاق نمی‌افتد و دروغ‌های مصلحتی که

ادامه مطلب / دانلود
در این مطلب از سایت میهن فال روش های ترمیم رابطه زناشویی بعد از خیانت را برای شما در نظر گرفته ایم که امیدواریم مطلب مفیدی برای باشد. در ادامه با ما همراه باشید.

روش های ترمیم رابطه زناشویی بعد از خیانت

گاهی حتی با وجود خیانت همسر باز هم ترک کردن زندگی و فراموش کردن همسرتان به دلیل علاقه  زیادتون دشوار و غیر ممکن به نظر برسد و شاید تمایل داشته باشید این رابطه را ترمیم کنید …در این بخش، آسمونی روش های ترمیم رابطه بعد از خیانت را بیان می کند تا بتونید رابطه ی خودتون را حفظ کنید.

۱- برگرداندن اعتماد

نخستین گام و آسان ترین راه برای ایجاد اعتماد، اظهار پشیمانی و بیان عذرخواهی از سوی همسر پیمان شکن است. عذرخواهی صادقانه معجزه می کند، مخصوصا اگر همسر پیمان شکن فردی مغرور باشد که به سختی اشتباهش را قبول می کند اما برای ایجاد اعتماد، قوت قلب دادن زبانی و عذرخواهی به تنهایی کافی نیست بلکه باید با رفتارهای مشخص آن را نشان داد.

بخش رفتاری برای برقراری مجدد اعتماد این است که شما، همسر زخم خورده، دست از سرزنش بردارید و خیلی روشن به همسرتان بگویید که چه می خواهید و توضیح دهید که باید چه کار کند تا شما دوباره به او اعتماد کنید. ارتباط تلفنی در طول روز با یکدیگر، تبادل احساسات، ابراز علاقه و توجه، دادن اطلاعات دقیق و صادقانه درباره برنامه های کاری و تماس های تلفنی، می تواند نمونه ای از این درخواست ها باشد.

اجرای این درخواست های ساده می تواند موتور خاموش و سرد رابطه تان را گرم کند؛ اما شاید کافی نباشد و همسر پیمان شکن باید خود را برای فداکاری های بزرگتری آماده کند تا بتواند لطمه ای را که خود باعث شده، جبران کند.

برای نمونه گاهی همسر زخم خورده از همسر پیمان شکن درخواست های پرهزینه دارد، مثل کنترل کردن حساب بانکی، تغییر شغل، تغییر محل زندگی، انتقال دارایی ها و قطع رابطه با برخی از افراد… که اجرای آن دشوار است.

اگر تصور می کنید که نمی توانید با این درخواست ها موافقت کنید، به این نکته بیندیشید که همسرتان با این درخواست ها می خواهد به خود بقبولاند که دوباره خیانت نمی کنید تا بتواند به شما اعتماد کند. سعی کنید جبهه گیری را کنار بگذارید و دریابید که این خواسته ها برای همسرتان چه مفهومی دارد تا راحت تر از این مرحله گذر کنید.

۲- بازنگری در ازدواج

اعتمادسازی دوباره برای رهایی از آسیب های ناشی از خیانت زناشویی کافی نیست. بازنگری در ازدواج، فرآیندی است که به هر دو همسر کمک می کند تا بتوانند مهارت های تازه ای به دست بیاورند و این بحران را پشت سر بگذارند.

نارضایتی زناشویی، ناتوانی در گشودن گره مشکلات، ناتوانی در برقراری ارتباط و بیان عواطف را می توان از دلایل ایجاد رابطه های فرازناشویی دانست. پس نقاط ضعف رابطه تان را در طول زندگی مشترک شناسایی کنید و در راه به دست آوردن مهارت های لازم برای برداشتن موانع تلاش کنید. می توانید از کتاب، کارگاه های آموزش خانواده و روانشناس نیزکمک بگیرید.

۳- بازنگری در «خود»

گاه علت نارضایتی زناشویی و در پی آن، خیانت زناشویی همسر پیمان شکن و واکنش همسر زخم خورده به رابطه کنونی مربوط نیست بلکه به تعارضات شخصی، آسیب ها و تجربه های تلخ دوران کودکی برمی گردد. همه ما به این گرایش داریم که به طور ناهوشیار، کودک درون آسیب دیده مان را به صمیمی ترین روابط خود بکشانیم و تلافی کشمکش های دوران کودکی خود را بر سر همسرمان خالی کنیم.

اینکه دریابید چه اندازه از نارضایتی شما تقصیر همسرتان است (او طوری رفتار می کند که تجربه های ناگوار دوران کودکی برایتان تکرار می شود) و شما چه اندازه مقصرید (طوری سر به سر همسرتان می گذارید که با شما طوری رفتار کند که خاطره های تلخ کودکی را یادآوری کند) کار چندان ساده ای نیست.

برای شروع خوب است شکل روابط پدر و مادر، طرز تفکر آنها نسبت به عشق، اشکالات رفتار والدین تان نسبت به خودتان، احساسات دوران کودکی، نوع روابط با خواهر و برادرتان و کمبودها و نیازهای ارضا نشده را مرور کنید.

۴- بازنگری در وقایع سرنوشت ساز زندگی

وقایع سرنوشت ساز زندگی، شامل بحران های شخصی یا شرایط تنش زایی است که مستقیم یا غیرمستقیم در وقوع خیانت دخالت داشته اند؛ بحران هایی مانند مرگ یک عزیز تا تغییرات شرایط مالی یا جایگاه اجتماعی، ناکامی های شخصی، از دست دادن شغل، ورشکستگی، نازایی، تولد فرزند، مصرف الکل و مواد مخدر.

معمولا رابطه فرازناشویی حاصل یک عامل به تنهایی نیست، بلکه گاهی چندین رخداد همزمان و چندین عامل پیش بینی نشده پیدا و ناپیدا، همسران را در چنین موقعیت بحرانی قرار می دهند. شناسایی و سپس گفتگو درباره این وقایع، آن هم بدون متهم کردن یکدیگر، می تواند در بازسازی رابطه و اعتمادسازی دوباره نقش مهمی داشته باشد. البته شناسایی این وقایع دلیل موجهی برای خیانت نیست اما می تواند به درک این نکته کمک کند که نقش های روزمره زندگی تا چه اندازه در روابط زناشویی اثرگذار است.

۵- گفتگو درباره اتفاق پیش آمده

بسیاری از همسران به اشتباه فکر می کنند که تنها با داشتن تجربه های مثبت و لذتبخش در کنار یکدیگر، می توانند رابطه از هم گسیخته بعد از افشای خیانت را از نو ترمیم کنند. با اینکه اوقات خوش برای رهایی از رنج های روحی امری ضروری است اما به هیچ وجه جای درد دل کردن و گوش دادن به احساسات را نمی گیرد.

پیش از گفتگو درباره رابطه فرازناشویی، همسر زخم خورده باید تصمیم بگیرد که چه چیزهایی را می خواهد بداند و همسر پیمان شکن باید خوب پاسخ های خود را سبک سنگین کند.

اگر همسر پیمان شکن در پاسخ به پرسش های همسر زخم خورده صادق نباشد و بخواهد حقایق را پنهان کند یا سرسری از آنها بگذرد، اوضاع بدتر شده و برقراری اعتماد غیرممکن خواهد شد.

گفتگو درباره اتفاق پیش آمده می تواند به برون ریزی اندوه و خشم کمک کند. برای اینکه گفتگو به پرخاش و تنش و جنجال نیانجامد، لازم است هر دو احساسات و باورهایتان را برای خودتان نگه دارید و به دنیای همسرتان قدم بگذارید. او را نه به عنوان دشمن، بلکه به عنوان کسی ببینید که مثل شما احساساتش جریحه دار شده و زجر کشیده است.

۶- شروع دوباره رابطه جنسی

همانگونه که ارتباط عاطفی و گفتگوی صریح برای بازسازی رابطه ضرورت دارد، رابطه جنسی نیز از اهمیت زیادی برخوردار است. بعد از افشای خیانت زناشویی، ترس از سرمایه گذاری دوباره و هراس از خودمانی شدن برای همسر زخم خورده وجود دارد.

این بدیهی است که همسر زخم خورده برای محافظت از خود از تماس فیزیکی و جنسی پرهیز کند و شاید گاهی در ذهن، خود را با معشوق مقایسه کند و احساس حقارت کند و همسر پیمان شکن نیز از نظر برانگیختگی جنسی در کنار همسر طردکننده، احساس فشار و عذاب می کند و دچار مشکل می شود.

اگر می خواهید رابطه تان را بازسازی کنید و بذر محبت در قلب یکدیگر بکارید، باید بتوانید نیازهای جنسی یکدیگر را به شیوه ای شایسته ارضا کنید.

۷- بخشیدن

مهمترین عامل برای بازسازی رابطه و شفای رنج های روحی، بخشیدن یکدیگر است. بسیاری بر این تصورند که بخشش به معنای چشمپوشی و فراموش کردن است و اینکه می تواند یکباره و به طور تمام و کمال اتفاق بیفتد و اگر همسر زخم خورده، همسر پیمان شکن را ببخشد، تمامی احساسات منفی ناپدید می شوند و احساسات مثبت جای آن را می گیرد.

وقتی می بخشید، خاطرات دردناک و ضربه روحی ناشی از خیانت را فراموش نمی کنید، بلکه اظهار ندامت همسرتان را می پذیرید، در واقع پشیمانی او را پذیرفته اید.

از سویی دیگر، بخشش یک فرآیند است که یکباره اتفاق نمی افتد، بلکه با سیری بسیار آهسته و پیوسته در طول رابطه زناشویی شکل می گیرد. هیچ نقطه پایان یا زمان خاصی ندارد. شاید در لحظات اولیه برگشت به زندگی مشترک، ۱۰ درصد او را ببخشید و در طول مدتی که سرگرم بازسازی رابطه هستید و شاید سال های بعد، هفتاد درصد او را ببخشید و شاید هیچ گاه از این نسبت فراتر نروید.

شما صرفا در حد توان و لیاقت همسرتان می توانید او را ببخشید. بخشش یا گذشتی که از روی پختگی و کمال صورت می گیرد، باعث از بین رفتن احساسات منفی نمی شود، بلکه پیدا کردن دیدگاهی واقع بینانه و متعادل نسبت به خود و دیگری است؛ اینکه «نه او آنقدر بی عیب و نقص است و نه خودم».

بخشش به شما و همسرتان کمک می کند بیاموزید که انسان ها جایزالخطا هستند و گاهی آنقدر سردرگم و آشفته می شوند که کنترل زندگی را از دست می دهند. خیانت و بی وفایی زناشویی تجربه بسیار دردناک و آسیب زایی است اما اگر این تجربه به شما کمک کند تا از معایب رابطه زناشویی خود مطلع شوید و به عنوان یک فرد و همسر رشد پیدا کنید، شاید ظاهرا ارزش تحمل این همه سختی را داشته باشد.

ازدواج به ندرت بدون دردسر و پشت سر گذاشتن بحران به شکل یک رابطه مستقل پا می گیرد. گاهی لازم است چیزی که پیش تر ساخته بودید، ویران کنید تا آن را به شکل محکمتر و زیباتری بسازید.

البته برگشت به یک رابطه از هم پاشیده شده و متلاشی کار آسانی نیست اما پیشینه مشترک شما و تلاشی که برای کنار آمدن با این فشار و مصیبت می کنید می تواند اکنون شما را به هم نزدیکتر کند. پس اگر بعد از افشای خیانت، تصمیم به حفظ زندگی مشترک گرفته اید، وقت آن است که انرژی خود را به سوی آفرینش چیزی نو – چیزی که بهتر از آنچه پیش تر داشته اید – هدایت کنید و درباره زندگی مشترک تان امیدوار و خوشبین باشید.

 

ادامه مطلب / دانلود

اگر همسر شما هم خیانت می کند...

وقتی کسی به شما خیانت می‌کند، روش درست یا روش غلط برای واکنش دادن به آن وجود ندارد. این یک تجربه شخصی بسیار عمیق و دردناک است و فقط خودتان می‌دانید چه رفتاری درمقابل آن باید نشان دهید.
با اینحال، استفاده از توصیه‌های کسانیکه تجربه مشابهی داشته‌اند می‌تواند کمکتان کند. در زیر بهترین توصیه‌های خوانندگان را برایتان جمع‌آوری کرده‌ایم تا بتوانید راحت‌تر با این مشکل کنار بیایید.

1 – «مدتی طول کشید تا من بتوانم این موضوع را فراموش کنم اما چیزی که خیلی به من کمک کرد این بود که به خودم یادآور می‌شدم، رفتار او، انتخاب خودش بوده است و من هیچ کنترلی روی آن نداشته‌ام. این امکان وجود دارد که چنین افرادی هیچوقت واقعاً خوشحال نباشند چون همیشه دنبال چیز دیگری هستند درحالیکه مشکل اصلی خودشانند. اما این طرف قضیه خود شما هستید که فوق‌العاده‌اید و می‌توانید با این مشکل هم مثل مشکلات دیگر زندگی کنار بیایید.»

2 – «عصبانیتتان را بیرون بریزید. وقتی من توانستم بالاخره این موضوع را پشت سر بگذارم، از شوهر سابقم و شریک خیانت او بخاطر درهایی که به روی من باز کردند، متشکر بودم. من آدم خوبی هستم (مطمئناً شما هم همینطور) و لایق بهترین‌ها. وقتی شوهرم با زنی دیگر به من خیانت کرد، این آزادی را به من داد تا بتوانم بهترین را برای خودم پیدا کنم.»

3 – «فریاد بکشید، گریه کنید و غصه بخورید. مطمئناً چنین اتفاقی باعث عصبانیتتان می‌شود، پس بگذارید که عصبانی شوید. هیچ چیز بدتر از این نیست که دیگران به شما بگویند که آرام باشید و خودتان را جمع و جور کنید.»

4 – «کمی صبر کرده و به موقعیتی که در آن هستید فکر کنید. بلافاصله به این اتفاق واکنش ندهید تا از تصمیمی که می‌گیرید، پشیمان نشوید. لازم نیست فوراً تصمیم بگیرید. و وقتی به اینکه چه می‌خواهید بکنید فکر کردید، برنامه‌ریزی کنید. این همان کاری بود که من انجام دادم. دفعه اولی که بخشیدم، نقشه‌ای داشتم که اگر چنین اتفاقی دوباره برایم افتاد، چه بکنم. وقتی به طور غیرقابل اجتنابی این اتفاق برایم تکرار شد، دیگر می‌دانستم که دقیقاً می‌خواهم چکار کنم، کجا می‌خواهم زندگی کنم، بچه‌هایم را به کدام مدرسه بفرستم، کارم را چه بکنم و …»

5 – «یادتان باشد که این انتخاب آنها بوده است، باوجود همه اتفاق‌هایی که در گذشته و حال این رابطه برایتان افتاده است. این انتخاب آزادانه آنها بوده است که موجب این وضعیت شده است. شما هم آزادید، پس گناهی که او به گردنتان انداخته است را با خودتان حمل نکنید. اما نباید فراموش کنید که باید ببخشید. نمی‌گویم این کار آسان است، اما در آینده از خودتان متشکر خواهید بود. تنها چیزی که باید جلو دیدتان قرار دهید این است که این اشتباه و ضعف او بوده است نه شما. این ناتوانی او برای حفظ قداست رابطه زناشوییتان بوده است که موج این اتفاق شده است.»

6 – «حتی اگر نتوانید شکسته‌های رابطه را دوباره به هم وصل کنید، قبل از اینکه همه چیز باعث ویرانی خودتان شود، او را ببخشید.»

7 – «به نظر من همه چیز به این بستگی دارد که از این به بعد طرف‌ مقابل چطور می‌خواهد رفتار کند. هر تصمیمی که بگیرید، توصیه می‌کنم که این را به خاطر داشته باشید: گذشته، گذشته است. فقط امروز را دارید.»

8 – «من بعنوان روانشناسی که تخصصم کار کردن روی افرادی است که خیانت برایشان اتفاق افتاده است، توصیه می‌کنم که صبر کنید. لازم نیست همان لحظه تصمیمی بگیرید.»

9 – «یادتان باشد: خیانت او تاثیری روی شما نداشته و به خودشان برخواهد گشت. رفتار و اعمال او به دیگران نشان می‌دهد که واقعاً چطور انسانی هستند. شما هم می‌توانید سرتان را بالا نگه دارید.»

ادامه مطلب / دانلود

روبرو شدن با همسرتان در محل کار

فرض کنید با خواندن پیام های شخصی همسرتان ، یا از طریق یکی از دوستان مشترکتان متوجه شده اید که همسرتان با یکی از همکارهایش رابطه دارد. سوال های بسیاری ذهنتان را به خود مشغول کرده اند- چرا به من خیانت کرده است؟ آیا قبلا هم این کار را کرده است؟ آیا او را به من ترجیح می دهد؟ آیا رابطه ما به پایان رسیده است؟

قرار گرفتن در چنین موقعیتی تجربه بسیار سختی است. ولی خوب حتی اگر دانستن این مسئله کمک زیادی به شما نکند، باید بگوییم که افراد زیادی با این مشکل روبرو هستند. تحقیقات نشان داده اند که در ایالات متحده 44% از مردان و 37% از زنان با همکاران خود، حتی برای مدتی اندک هم که شده، رابطه داشته اند. با این مشکل چطور باید مواجه شویم؟

روبرو شدن با همسرتان
مواجه شدن با همسرتان بدون تبدیل کردن موضوع به یک جنگ تمام عیار نیاز به تمرین و مهارت بسیار دارد. قبل از اینکه درباره رابطه اش حرفی با او بزنید چیزهایی که می خواهید به او بگویید را بنویسید تا خطوط اصلی بحثتان مشخص باشد. اگر حین صحبت کردن احساس کردید که دارید زیادی عصبانی می شوی، بحث را متوقف کرده و محیط را ترک کنید تا هم هوایی بخورید و به اعصابتان مسلط شوید و هم فکرتان را یک جا جمع کنید.

درک مشکلات مخفی
همسرتان لزوما بخاطر مسائل جنسی به شما خیانت نمی کند. دلایل بسیاری وجود دارند که ممکن است باعث شوند که به آغوش دیگری پناه ببرد. احساس دوست داشته نشدن، احساس درک نشدن، عدم گذراندن وقت کافی با یکدیگر، و بسیاری مسائل دیگر می توانند این مشکل را به وجود بیاورند. هر کدام ازاین مشکلات در صورتی که درک و برطرف نشود می تواند به مرور زمان به خیانت طرفین منجر شود. با صحبت و زمان گذاشتن این مشکلات را یافته و به کمک یکدیگر راه حلی برای آنها بیابید.

چگونه این مرحله را پشت سر بگذاریم؟

حرف زدن با دیگران
حرف زدن در مورد این مسئله و احساساتتان طی دوران پشت سر گذاشتن این بحران می تواند به شما کمک کند. اگردر دوستان نزدیک یا اعضای خانواده کسی هست که به او اعتماد دارید، می توانید با آنها حرف بزنید و یا اگر دوست ندارید با آشنایان راجع به این مسئله حرف بزنید می توانید به مشاور مراجعه کنید. مراجعه به مشاور این مزیت را دارد که می توانید راهکارهایی نیز دریافت کنید. در هر صورت مهم این است که راجع به مشکلتان حرف بزنید.

کنار یکدیگر باقی ماندن
کنار یکدیگر باقی ماندن پس از خیانت یکی از طرفین انتخاب سختی می تواند باشد. اما این را هم  در نظر بگیرید که گاهی اوقات رابطه پس از برطرف شدن این مشکلات قوی تر از دوران پیش از خیانت می شود. این موقعیت باعث می شود که طرفین رابطه خود را مورد سوال قرار دهند، مشکلات موجود در رابطه شان را یافته و برطرف کنند.

جدا شدن؟
برای برخی یک چنین رابطه ای هیچ توجیهی ندارد و بلافاصله زندگی مشترکشان را به پایان می رسانند. برخی دیگر نیز تصمیم می گیرند فرصت دیگری به طرف مقابلشان بدهند، ولی با گذشت زمان می بینند که سایه تاریک این مسئله رابطه شان را تیره و تار کرده است و نمی توانند بحران پس از آن را پشت سر بگذارند. چنانچه با راهنمایی گرفتن از مشاور نیز به نتیجه مطلوب نرسیدید جدایی گزینه صحیحی برای شما خواهد بود.

ادامه مطلب / دانلود

عکس العملهای افراد نسبت به خیانت همسر خود متفاوت است که بهتر است از زبان یک روانشناس واکنش مناسب را نسبت به این مسئله بخوانید.

واکنش مناسب نسبت به خیانت همسرواکنش مناسب نسبت به خیانت همسر

خیانت به همسر می تواند از سمت زن یا مرد و یاهر دو طرف اتفاق بیفتد. عکس العمل زوجین در برابر این اتفاق مختلف است حال از زبان یک روانشناس واکنش مناسب زوجین را نسبت به این مسئله بخوانید.

ادامه مطلب / دانلود

وقتی صحبت از خیانتهای زناشویی به میان می اید عمدتا تصور ضعف در اعتقادات مذهبی، فقدان توجه زوجین به هم، فقدان تعهدات زناشویی و .. به ذهن متبادر می شود. ولی همیشه این گونه نیست…

خیانت ناآگاهانه!

خیانت ناآگاهانه!

چندماه است که عقد کرده ام. همسرم را خیلی دوست دارم و البته او هم چنین ادعایی دارد. تفکراتم به سمت مذهب تمایل بیشتری دارد ولی زیاد غرق مذهب نیستم، درست زندگی کردن رو دوست دارم پاک بودن رو دوست دارم تمام محبتم رو خرج همسرم می کنم، تاجایی که بتونم چیزایی رو که میخواد تامین می کنم همسرم فوق العاده مهربون و با محبته، پدرش چندسالیه سکته مغزی کرده و زمین گیر شده ، از این بابت ضربه روحی خورده، سه تا خواهر داره یکی بزرگتر دو تا کوچکتر، برادر نداره ولی دامادشون مثل برادر بلکه بیشتر از یک برادر براشون برادری می کنه، روحیه نسبتا مذهبی داره ، اونم مثل من زیاد غرق مذهب نیست،

ادامه مطلب / دانلود

نشانه هایی وجود دارد که به شما می گوید احتمال خیانت نامزد یا همسر آینده تان چقدر است!

این مردها بیشتر خیانت می کنند؟

بیشتر عروس خانم ها در دوران نامزدی و پس از ازدواج این کابوس را دارند که همسرشان سراغ زنی دیگر برود، به خصوص اینکه هر روز در اطرافشان زندگی هایی را می بینند که به دلیل همین موضوع از هم پاشیده و تمام عشق و محبت روزهای اول ازدواج نابود شده است. در این مواقع مدام سؤال های متفاوت و تکراری در ذهن رژه می روند مثل اینکه «چرا اینگونه شده؟ مگر زن او چه چیزی کم داشت؟ او که از هر نظر زنی کامل و نمونه بود. چرا شوهرش قدر او را ندانست؟ اگر چنین بلایی بر سر زندگی من بیاید چه کنم؟» و انواع این پرسشها که احتمالا هم پاسخ صددرصدی برای آنها وجود ندارد. ما در این مطلب سعی کرده ایم به بعضی از این سؤالات پاسخ دهیم تا شاید بتوان از این واقعه تلخ پیشگیری کرد.

بی اعتماد به نفس ها

افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند و تصویر خوبی از خود در ذهن ندارند؛ برای آنکه عزت نفس شان را حفظ و تقویت کنند و به نوعی احساس منفی درونی شان را بهبود بخشند، می کوشند از طریق رفتارهایشان نشان دهند عزت نفسشان بالاست و در این زمینه مشکلی ندارند. این دسته از اشخاص به دنبال رابطه هایی خارج از سیستم خانواده می گردند تا خودشان را اثبات کنند. البته گاهی هم فرهنگ ها باعث ایجاد این تصورات می شوند. مرد می خواهد از طریق مردانگی و زن از طریق جذابیت،خود را نشان دهد.

آنهایی که به دنبال هیجان هستند

افرادی که دچار یکسری از اختلالات بالینی هستند بیشتر در معرض خیانت به همسرانشان قرار می گیرند.

گاهی یک زن نسبت به مرد از نظر موقعیت های اجتماعی و مالی برتری هایی دارد، این مسئله ممکن است در مرد احساس کمبودهایی را ایجاد و او را مستعد خیانت به همسر کند.

مثلا اشخاصی که کنترل های هیجانـــی ندارنــد یا اینکــه دچار ضعف شخصیت هستنــد.

بـه خصوص آنکه یکسری از افراد دوست دارند دست به کارهای پنهانی بزنند، زیرا برایشان تولید هیجان می کنند و این احساس را به دست می آورند که افرادی زرنگ هستند و دیگران نمی توانند این قضیه را بفهمند. اینکه فردی در جامعه همیشه کانون توجه باشد و همه را جذب خودش کند، می تواند بر شخصیت و رفتار او تاثیر منفی بگذارد. هرچند گاهی نوع تربیت، فرد را به سمتی سوق می دهد که عزت نفس پیدا کند و هرگز به فکر خیانت به همسر خود نیفتد.

مردان محو بقیه

در مواقعی که با نامزد موردنظر خود به یک رستوران یا کافی شاپ می روید بهتر است به این نکته هم توجه داشته باشید که آن مرد تا چه اندازه محو شماست و با شما ارتباط چشمی دارد. آیا مستقیم به چشمان شما نگاه می کند یا بالای سر و شانه هایتان را، یا مدام می چرخد و به پشت سرش نگاه می کند. آیا در هر جمعی تمامی حواس او متوجه شماست یا حضور شما برای او فرقی ندارد؟

مردانی با پدر خیانتکار

عوامل ژنتیک نیز در بحث خیانت موثر است، چراکه بسیاری از ویژگی های شخصیتی که برشمردیم همگی به ژنتیک مربوط است، اما احتمال دارد فاکتور ژنتیک تحت تاثیر محیط زندگی فرد تعدیل شود. برای مثال اگر در خانواده ای تربیت صحیح و اصول اخلاقی حرف نخست را بزند، به طور حتم فرد راه دیگری را برای زندگی مشترک خود در پیش خواهد گرفت و در مقابل اگر از کودکی شاهد خیانت های پدر به مادر باشد، این احتمال وجود دارد که راه پدر را ادامه دهد.

مردان «نه» نگو!

افرادی که عزت نفس ندارنـــد، محکــــم نیستنــد، نمی توانند «نه بگویند» و برای شخصیت خود احترامی قائل نیستند به همین نسبت مستعد خیانت کردن به همسر خود هستند.

یکسری از افراد دوست دارند دست به کارهای پنهانی بزنند، زیرا برایشان تولید هیجان می کند.

گاهی فرد حتی اگر در شرایط ویژه ای قرار گیرد که امکان خیانت کردن به همسرش برای او فراهم باشد، بازهم خیانت نمی کند، چراکه شخصیتش به او چنین اجازه ای را نمی دهد یا به بیان دیگر ارزش های انسانی و چارچوب و اصولی که برای خود تعریف کرده، هرگز به او اجازه نمی دهد که دست از پا خطا کند.

مردان پایین تر از همسر

گاهی یک زن نسبت به مرد از نظر موقعیت های اجتماعی و مالی برتری هایی دارد، این مسئله ممکن است در مرد احساس کمبودهایی را ایجاد و او را مستعد خیانت به همسر کند، چراکه در پی ثابت کردن خود و توانایی هایش هم به خود و هم به همسرش است.

ادامه مطلب / دانلود
مطلع شدن از خیانت همسر یک خبر تکان‌دهنده و از لحاظ هیجانی ویران‌کننده است. این واقعه می‌تواند دنیای زوج خیانت‌دیده را به هم بریزد. احساس خشم شدید، طرد شدن، ترک شدن، و بسیاری از احساسات منفی دیگر از جمله پیامدهایی هستند که در اکثر قریب به اتفاق موارد در طرفی که مورد خیانت واقع شده بروز می‌یابد.

خیانت در برابر خیانت!

در این میان ممکن است زوج خیانت‌دیده تصمیم بگیرد همسرش را با خیانت متقابل تنبیه کند به این امید که بتواند دوباره او را به دست بیاورد. اما باید این مهم را دانست که تلافی کردن آن هم به این شکل فقط می‌تواند میزان باقیمانده احتمالی شانس درمان رابطه را از بین برده و از این گذشته سلامت هیجانی فرد تلافی‌جو را با آسیبهای جدی مواجه کند. در این مقاله بر آنیم که مخاطرات تلافی‌جویی از طریق خیانت متقابل را بررسی نماییم.

هدف از تلافی به وسیله خیانت متقابل، تصفیه حساب کردن با همسر خائن است. در این مواقع انگیزه غالب زوج خیانت دیده این است که رفتاری کند که احساس تلخ قربانی شدن (یعنی همان احساسی که خیانت همسر در خودش ایجاد کرد) را در همسر به وجود بیاورد و همان صدمه‌ای را که خیانت همسر به زوجش وارد کرد بر او وارد کند و او را مجبور کند که احساس زوج دیگر را بفهمد و درسی فراموش نشدنی به او بیاموزد. همچنین بسیاری از افراد تلافی‌جو امیدوارند که بعد از آموختن این درس به همسرشان، بتوانند رابطه قبلی‌شان را از سر بگیرند. اما آنچه در اکثر قریب به اتفاق موارد بعد از انتقام اتفاق می‌افتد درست بر عکس انتظار است.

با خیانت در برابر خیانت، نمی‌توان به تصفیه حساب با همسر امیدوار بود. چرا که خیانتِ همسر قبلاً اعتماد و احترام بین زوجین را خدشه‌دار کرده و پیوند عاطفی بین آنها را کمرنگ کرده است. به عبارت دیگر چیزی را که قبلاً از بین رفته و از هم گسیخته شده نمی‌توان دوباره از بین برد و چیز زیاد دیگری هم بین آنها باقی نمانده که گرفتن آن از زوج خائن برای او گران تمام شود. بنابراین خیانتِ متقابل هرگز تأثیری را که زوج خیانت دیده انتظار دارد، در طرف مقابل ایجاد نخواهد کرد.

امید به به‌وجودآوردن احساسِ قربانی شدن در همسرِ خیانت‌کار نیز به جایی نمی‌رسد. در واقع خیانتِ متقابل نه تنها چنین احساسی در طرف خاطی ایجاد نمی‌کند بلکه بر عکس بهانه خوبی برای خیانت‌های بیشتر هم در حال حاضر و هم در آینده به دست او می‌دهد. خیانت متقابل می‌تواند به راحتی سبب شود که زوجِ خائن، خیانت را یک مسئله پذیرفته شده بداند چرا که زوجین هر دو همین کار را کرده‌اند.

خیانتِ متقابل هرگز احساسات تلخی را که در زوج خیانت دیده به وجود آمده در همسر او ایجاد نخواهد کرد، چه برسد به این که او را به درک کم و کیف واقعی این احساسات برساند. همچنین خیانت متقابل به جای ایجاد احساس گناه در همسر خیانت‌کار، بهانه خوبی به او می‌دهد تا احساسات طرف دیگر را کاملاً نادیده بگیرد و پیامدهای رفتارهای خودش را هم کوچک و ناچیز بنمایاند.

با این حساب، بعید است که با این شیوه بتوان درسی به همسر خیانت‌کننده داد. تنها چیزی که خیانت در برابر خیانت به او می‌آموزد نقاط ضعف و خصلت کینه‌جویی زوج آسیب‌دیده است.

همچنین انتقام‌جویی از طریق خیانتِ متقابل احتمال بهبود و از سرگیری مجدد رابطه را ضعیف می‌کند. این رفتار، طرف خیانت‌دیده را از مواجهه با مسائلی که به خیانتِ اولیه‌ی همسر منجر شده دور می‌کند، تعهد زوجین نسبت به یکدیگر را نابود می‌کند و در نتیجه فاصله روانی و عاطفی بین آنها را بیشتر می‌کند و حتی می‌تواند به دشمنی بین زوجین و اقدام به خشونت نیز بینجامد. از سوی دیگر خیانت در برابر خیانت، رابطه آسیب دیده‌ی بین زوجین را پیچیده‌تر و آسیب‌پذیرتر می‌کند طوری که ممکن است هر فرصتی برای بهبود یافتن رابطه را از بین ببرد. از این رو خیانتِ متقابل به هیچ وجه راه خوبی برای ایجاد زمینه مناسب برای بازسازی ارتباط و اعتماد به نظر نمی‌رسد.

مخاطره دیگر ِ خیانت در برابر خیانت، آسیبی است که این رفتار به سلامت فردیِ زوجِ خیانت دیده وارد می‌کند. در این رفتارِ تلافی‌جویانه، طرفِ آسیب‌دیده از خشم استفاده می‌کند تا از خود در برابر درد هیجانی ناشی از خیانت همسر محافظت نماید. نتیجه پیش گرفتن این شیوه، فقط و فقط ابتلا به بیماریهای جسمانی-روانی متعدد است. مواجه شدن با درد و احساسات تلخ و کنار آمدن با آنها (کنار آمدن به معنای تسلیم شدن و انفعال نیست)، راهی است که بهبود فردی را به همراه خواهد آورد و در نتیجه این بهبودی می‌توان به از سرگیری رابطه نیز امیدوار بود.

قبلاً گفتیم که یکی از انگیزه‌های خیانت در برابر خیانت چشاندن طعم تلخ احساسات ناشی از این رفتار در همسر خاطی است. حتی اگر فرض کنیم که این کار اثربخش بیفتد و احساس بد قربانی شدن را در همسر خائن ایجاد کند، اما به قطع و یقین این شرایط موجب نخواهد شد که احساس خوبی در طرفِ تلافی‌جو ایجاد شود. دلیل آن روشن است: واقعیتِ احساس مورد خیانت واقع شدن، آسیب دیدن و مورد بی حرمتی قرار گرفتن همچنان در فرد خیانت‌دیده وجود خواهد داشت و این قابل انکار نیست. بنابراین در پیش گرفتن این ساز و کار کودکانه، تکانشی، ناپخته و نابخردانه یعنی تلافی کردنِ خیانت همسر با عمل مشابه نه تنها از لحاظ روانشناختی فایده‌ای نخواهد داشت بلکه در آینده‌ای نه چندان دور احساس گناه، حسرت و افسوس زیادی را هم در فرد تلافی‌جو ایجاد خواهد کرد.

خیانت در برابر خیانت!

گذشته از این مضرات، خیانت در برابر خیانت خطر دیگری را نیز متوجه فرد تلافی‌جو خواهد کرد. این خطر از جانب فرد سومی خواهد بود که به هر ترتیب وارد چرخه معیوب انتقامگیری شده است.

در نظر داشته باشیم، فردی که از ارتباط با او برای تلافی‌جویی استفاده می‌شود یک انسان است با نیازها و احساسات انسانی و زمانی که به نیت فرد تلافی‌جو پی ببرد احساس قربانی‌شدن و مورد سوءاستفاده واقع شدن خواهد کرد و به این ترتیب شبکه روابط عاطفی زوج خیانت‌دیده پیچیده‌تر از قبل خواهد شد.

این در حالی است که بعد از مواجهه با خیانت همسر زمان مناسبی برای تجربه کردن روابط هیجانی دیگر که می‌تواند مخاطره‌آمیز نیز باشد نیست. بلکه فرصتی است برای کنارآمدن با خود.

(ممکن است در این زمینه ذهن فرد تلافی‌جو و همینطور خود ما دچار قضاوت درباره دیگران شود، برای مثال گفته شود که فرد سوم به خواست خودش وارد رابطه شده و حتماً او هم دلایلی داشته، کسی که مجبورش نکرده بوده و یا این که او خودش این کاره است و …  فرد سوم هر که باشد و مشکلات او هر چه باشد از بار گناه فرد تلافی‌جو در سوءاستفاده از انسانی دیگر کم نمی‌کند).

و آخرین زیان روانی خیانت در برابر خیانت برای زوج تلافی‌جو زیر پا گذاشتن معیارهایی است که تا به حال او را از این رفتار بازداشته است. شاید این معیار برای شخص اخلاقیات و وفاداری و تعهد و … بوده باشد شاید هم تقید به مذهب تا به حال او را  از انجام چنین رفتاری حفظ کرده، به مخاطره انداختن این معیارها- هر چه باشند- در آینده احساس شرمندگی و افسوسی را در فرد تلافی‌جو ایجاد می‌کند که به تصور از خود، رضایت از خود و سلامت او آسیب می‌زند.

همیشه راههای بهتری وجود دارد، این انتخاب ماست که حال و وضع ما را بهتر یا بدتر می‌کند!

ادامه مطلب / دانلود

شکاک بودن به خیانت همسر

وقتی شوهر اعتقادی هذیانی دارد که همسرش به او خیانت می کند زندگی هر دوی آن ها جهنم می شود . متاسفانه این اختلال به تازگی در برخی خانواده ها دیده می شود .

مرد به شدت عصبانی است که « چگونه این ننگ و خفت را تحمل کند » . او به همان شدتی عصبانی می شود که مردی که واقعا همسرش به او خیانت می کند .

وقتی از او بخواهید که به خاطر بچه ها این زندگی مشترک را حفظ کند ، ممکن است جواب دهد :« اگر شما به جای من بودید این بی ناموسی را قبول می کردید ؟»

مرد به شدت احساس ناامنی و عذاب می کند و از این که کسی حرف های او را تأیید نمی کند « به خدا پناه می برد » . او سال های طولانی رنج « عدم صداقت » همسر خویش را تحمل می کند در حالی که همیشه به این اندیشه است که روزی او را طلاق بدهد .

زن افسرده می شود . از این که به ناحق مورد تهمت قرار می گیرد و هیچ راهی برای ثابت کردن بی گناهی خویش نزد همسر خود نمی یابد مستأصل می شود . او بی آن که جرمی و خیانتی مرتکب شده باشد رکیک ترین فحش ها را از شوهر خود می شنود .

بستگانش به او می گویند : شوهرت بیمار است و بدرفتاری های او از اختیار و آگاهی او خارج است و « دست خودش نیست » . زن هر بار قهر می کند ، مجددا به منزل خویش بر می گردد . احساس ناامنی و ترس و انتظار این که هر لحظه ممکن است به بهانه ای واهی مورد اهانت و ضرب و شتم شوهر خود قرار گیرد دل شوره ای مداوم را بر او تحمیل می کند .

زن جر و بحث می کند ، استدلال می کند ، « مهربانی می کند »، تسلیم می شود ، اما مشکل او حل نمی شود . سال های طولانی محیط زندگی هراسناک خانه را تحمل کرده است. بچه هایش بزرگ شده اند ، پدر و مادرش پیر شده اند و استقلال مالی هم ندارد . به تدریج خود او نیز در خانه ی شوهر پیر شده است و راه به جایی نمی برد .

شوهر از مصرف دارو برای کنترل هذیان هایش امتناع می ورزد . می گوید : « دارو بخورم که بخوابم تا زنم هر کار که خواست بکند » و ممکن است به درمانگر خود نیز اهانت بکند و به او هم تهمت بزند .

وقتی وابستگان او به خاطر مشکل همسرش او را به پزشک ارجاع می دهند از مصرف دارو اجتناب می کند و می گوید : « من داروی بی غیرتی نمی خورم » . او به پندارهای هذیانی خویش کم ترین تردیدی ندارد .

چگونه می توان انتظار داشت تا با درمانگر خود یا دیگران که « او را درک نمی کنند » همکاری کند ؟ لذا بحث کردن با او به امید آن که متقاعد شود و نظرش عوض شود بی فایده است .

استفاده از دارو نیز به این امید نیست که فکر هذیانی او عمیقا عوض شود بلکه به این امید است که بار عاطفی و هیجانی همراه با اعتقادات غلط او کاهش یابد .

به عبارت دیگر دارو به این امید مصرف می شود تا افکار داغ او که با هیجان شدیدی همراه است به افکاری خنثی و تحت کنترل تبدیل شوند .

اتفاقا شوهری که هذیان دارد که همسرش به او خیانت می کند از این که نمی تواند بر اعصاب خویش مسلط باشد ناراحت است ، ولی با او نمی توان در مورد صحت و سقم افکارش بحث و جدل کرد ، اما می توان در مورد این که بتواند بر اعصاب خویش مسلط باشد و با پرخاشگری ها بهانه به دست دیگران ندهد با او صحبت کرد . می توان از او خواست دارو مصرف کند تا بتواند با درایت و خونسردی در قبال مشکلی که دارد چاره جویی کند .
می توان از او خواست که حتی الامکان در مورد افکار خود با دیگرانی که او را باور ندارند صحبت نکند . می توان با او قرار گذاشت که دست از فحاشی و کتک کاری بردارد و دارو به او کمک خواهد کرد تا بر اعصاب خود مسلط شود و خود را در وضعیت های دشوار قرار ندهد . او به دلیل این که بر هیجانات خود مسلط شود حاضر می شود دارو مصرف کند . دارویی که مطمئنا هیجان مربوط به افکار هذیانی او را کنترل خواهد کرد .

احساس ناامنی بیمار و عدم اعتماد او به دیگران ، برقراری رابطه ی درمانی را که اهرم اصلی درمان است ، مشکل می کند . در عین خونسردی و حفظ آرامش و اجتناب از جر و بحث با بیمار باید با درایت و تدبیر درباره ی اثرات مضر افکار او در عین روراستی و بدون حقه و کلک گفت و گو کرد و از او خواست تا برای حفظ آرامش و برخورد عاقلانه با مشکل در مصرف دارو پیگیر باشد .

بیمار مبتلا به اختلال هذیانی از نوع هذیان بی وفایی همسر اعتماد به نفس خوبی ندارد .

در واقع این هذیان به نوعی به انتظاری که آدمی از رفتار دیگران با خود دارد مربوط می شود . به عبارت دیگر وقتی انسان خود را شایسته و لایق نداند ،در رفتار دیگران نسبت به خود مترصد است تا مورد بی احترامی یا تخطئه و اهانت قرار گیرد یا جدی گرفته نشود و احیانا به او خیانت شود . گاهی مشکلات فیزیکی مثل سنگینی گوش ، مشکلات اجتماعی مثل زندگی در محیط غریب و نامأنوس یا در اقلیت قرار گرفتن و گاهی انتظاری که آدمی از بدرفتاری های خویش دارد و در واقع قیاس به نفس کردن سبب می شود تا زمینه های پیدا شدن هذیان ها شکوفا شود .

در هنگام درمان نیز گفتن به بیمار که چرا فکر می کند که به او خیانت می شود ، مشکل آفرین است و غالبا سبب تخریب رابطه ها می شود . اما اگر با صداقت ، ظرافت ، هم دلی ، حوصله و درک عمیق بیمار همراه باشد می تواند بسیار مفید واقع شود و به ویژه کمک کند که رابطه ی خوبی فراهم شود تا بتواند با کمک آن از بیمار حمایت کرد و او را تشویق کرد تا داروهای خود را به درستی مصرف کند .

نکات زیر از جمله مواردی است که برای کسانیکه می خواهند به این افراد کمک کنند مفید خواهد بود :

**سعی کنید نگرانی های بیمار را ، اگر چه به نظر شما غریب می آید ، درک کنید . به نیازهای واقعی او توجه کنید و در رفتار خود به او نشان دهید که خیرخواه او هستید . آن گاه به رشد اعتماد بیمار نسبت به خودتان امیدوار باشید .

**علی رغم اعتقاد غلط بیمار صادقانه با او روبه رو شوید و او را بپذیرید ، صبور باشید و در جلب اعتماد بیمار نسبت به خود عجله نکنید .

**در ذهن خود به بیمار حق دهید ، با چنین اعتقادی که دارد باید وحشت زده باشد و ممکن است رفتار آزار دهنده از خود نشان دهد . لذا از سرزنش کردن ، مسخره کردن ، توهین و قضاوت عجولانه جدا بپرهیزید .

**از هرگونه بحث و گفت و گو به منظور تغییر اعتقاد بیمار پرهیز کنید ، زیرا او پذیرش لازم را جهت قبول دلایل شما ندارد .

**مواظب پیام های غیر کلامی خود مانند خندیدن ، نگاه کردن ، نحوه ی ایستادن ، نشستن ، میزان فاصله ی خود با او ، تماس فیزیکی با او ، حرکات چهره و بدن و امثال آن باشید ، زیرا بیمار به شدت مراقب همه ی حالات کسانی است که در مقابل او هستند .

**پچ پچ کردن و در گوشی صحبت کردن شک بیمار را تشدید می کند و باید از آن اجتناب کرد .

**وقتی بیمار از دوره ی حاد جنون نجات می یابد ممکن است احساس شرم و گناه ، افسردگی ، انزوا و تنهایی و احساس تحقیر کند . در این دوره ضروری است که از جانب درمانگر و همراهان به درستی حمایت شود .

**صبوری ، صداقت ، تحمل هیجانات شدید و منطق ویژه ی بیمار و انتظار بهره ی اندک در قبال تلاش بسیار، از ویژگی های کسی است که قصد کمک به بیمار مبتلا به اختلال هذیانی را دارد .

ادامه مطلب / دانلود

css.php