نتايج جستجو مطالب برچسب : خانواده

وقتی صحبت از خیانتهای زناشویی به میان می اید عمدتا تصور ضعف در اعتقادات مذهبی، فقدان توجه زوجین به هم، فقدان تعهدات زناشویی و .. به ذهن متبادر می شود. ولی همیشه این گونه نیست…

خیانت ناآگاهانه!

خیانت ناآگاهانه!

چندماه است که عقد کرده ام. همسرم را خیلی دوست دارم و البته او هم چنین ادعایی دارد. تفکراتم به سمت مذهب تمایل بیشتری دارد ولی زیاد غرق مذهب نیستم، درست زندگی کردن رو دوست دارم پاک بودن رو دوست دارم تمام محبتم رو خرج همسرم می کنم، تاجایی که بتونم چیزایی رو که میخواد تامین می کنم همسرم فوق العاده مهربون و با محبته، پدرش چندسالیه سکته مغزی کرده و زمین گیر شده ، از این بابت ضربه روحی خورده، سه تا خواهر داره یکی بزرگتر دو تا کوچکتر، برادر نداره ولی دامادشون مثل برادر بلکه بیشتر از یک برادر براشون برادری می کنه، روحیه نسبتا مذهبی داره ، اونم مثل من زیاد غرق مذهب نیست،

ادامه مطلب / دانلود

ازدواج گاهی وقت ها شما را بر سر یک دو راهی بزرگ قرار می دهد: به احساستان توجه کنید یا خواسته خانواده تان؟

خانواده مهم تر است یا عشق؟!

مخالفت خانواده در ازدواج

بسیار پیش می آید که دختر و پسری قصد ازدواج با یکدیگر را دارند اما یکی از خانواده ها یا هر دو آنها مخالفت می کنند. دلیل مخالفت گاهی نپسندیدن فرد و گاهی هم کفو نبودن خانواده ها است. به عبارت دیگر، خانواده ها فکر می کنند برای هم مناسب نیستند و قواعد و چهارچوب هایشان با هم جور در نمی آید. در چنین شرایطی شما هر انتخابی داشته باشید، تبعاتی دارد.

اگر با خانواده تان مخالفت کنید و به خواست خودتان عمل کنید، یک عمر تنش و نارضایتی خانواده ها را در پی خواهد داشت و اگر از عشقتان بگذرید ممکن است علاوه بر آن که شانس تجربه یک زندگی خوب را از دست داده اید، همیشه با خاطره این عشق و نارضایتی از خانواده تان سر کنید.

بعد از ازدواج تغییر می کنیم؟

شاید فکر کنید که از او می خواهید بعد از ازدواج تغییر کند و شبیه خانواده شما شود. اما واقعیت این است که بسیاری از اوقات ناکامی در ازدواج به علت وجود تفاوت ها یا تضادها و مقررات رفتاری کاملاً متفاوت افراد و خانواده ها اتفاق می افتد. یعنی قواعد خانوادگی شما و همسرتان به حدی با هم متفاوت است که تحمل آن برای طرف مقابل امکان پذیر نیست.

در هر ازدواجی هر یک از زوجین متعلق به خانواده ای هستند که فرهنگ، باور، نظام اخلاقی و تعاریف مخصوص به خود را دارد. بنابراین این تفاوت ها تا حد زیادی طبیعی است. در کنار این تضاد ها درجه انعطاف پذیری و سازگاری زوجین ممکن است بسیار متفاوت باشد. اگر به گونه ای باشد که در برابر تغییراتی که لازم است پس از ازدواج اعمال کنند بسیار خشک و مقاوم باشند، می توان انتظار داشت که زندگی مشترک شان بیشتر به سمت ناکامی پیش رود تا حل اختلافات و رسیدن به نقطه مشترک. بنابراین، می توان مشاهده کرد که به هم نزدیک بودن دو خانواده از نظر ویژگی های مختلف تا چه حد می تواند در موفقیت زندگی مشترک فرزندان تأثیر گذار باشد.

قطع رابطه جواب نمی دهد

خانواده یک سیستم عاطفی است و بخش مهمی از تعامل در آن متمرکز بر مسائل عاطفی است. اگر زوجین به این مسئله توجه لازم را نشان ندهند و زندگیشان را به واسطه روابط عاطفی بنا نکنند این امر موجب از خود بیگانگی آن ها و در نتیجه همدلی های غیر صادقانه در روابط بین آن ها می شود که در آخر یا به بروز طلاق عاطفی و یا از هم پاشیدگی بنیان خانواده تازه شکل گرفته شان منجر می شود.

بی خیال دوست داشتن شویم؟

از سوی دیگر مسئله دوست داشتن و عشق و علاقه میان همسران را نیز نباید کم اهمیت پنداشت، با توجه به این که اولین نشانه های این علاقه از همان جلسات ابتدایی خواستگاری دیده می شود.

بنابراین لازم است به هر دوی این نکات به دقت توجه کنید. لازم است فردی را که با او ازدواج می کنید یک بار از نظر منطقی و یک بار دیگر از لحاظ احساسی و عاطفی بررسی کنید. گاهی ممکن است آنچه احساستان به شما می گوید با آنچه عقلتان می گوید متفاوت باشد. ولی در نهایت اعتماد به هر دوی آنها لازم است.

احساستان را تا جایی دنبال کنید که عقل و منطقتان آن را تأیید می کند. فراموش نکنید که ازدواج، تنها پیوند 2 نفر نیست بلکه پیوند دو خانواده است و اگر خانواده شما همسر آینده تان را نپذیرند به طور قطع حتی در صورت ازدواج با آن فرد روابط شما با خانواده تان دچار مشکلات اساسی خواهد شد.

ادامه مطلب / دانلود

شکاک بودن به خیانت همسر

وقتی شوهر اعتقادی هذیانی دارد که همسرش به او خیانت می کند زندگی هر دوی آن ها جهنم می شود . متاسفانه این اختلال به تازگی در برخی خانواده ها دیده می شود .

مرد به شدت عصبانی است که « چگونه این ننگ و خفت را تحمل کند » . او به همان شدتی عصبانی می شود که مردی که واقعا همسرش به او خیانت می کند .

وقتی از او بخواهید که به خاطر بچه ها این زندگی مشترک را حفظ کند ، ممکن است جواب دهد :« اگر شما به جای من بودید این بی ناموسی را قبول می کردید ؟»

مرد به شدت احساس ناامنی و عذاب می کند و از این که کسی حرف های او را تأیید نمی کند « به خدا پناه می برد » . او سال های طولانی رنج « عدم صداقت » همسر خویش را تحمل می کند در حالی که همیشه به این اندیشه است که روزی او را طلاق بدهد .

زن افسرده می شود . از این که به ناحق مورد تهمت قرار می گیرد و هیچ راهی برای ثابت کردن بی گناهی خویش نزد همسر خود نمی یابد مستأصل می شود . او بی آن که جرمی و خیانتی مرتکب شده باشد رکیک ترین فحش ها را از شوهر خود می شنود .

بستگانش به او می گویند : شوهرت بیمار است و بدرفتاری های او از اختیار و آگاهی او خارج است و « دست خودش نیست » . زن هر بار قهر می کند ، مجددا به منزل خویش بر می گردد . احساس ناامنی و ترس و انتظار این که هر لحظه ممکن است به بهانه ای واهی مورد اهانت و ضرب و شتم شوهر خود قرار گیرد دل شوره ای مداوم را بر او تحمیل می کند .

زن جر و بحث می کند ، استدلال می کند ، « مهربانی می کند »، تسلیم می شود ، اما مشکل او حل نمی شود . سال های طولانی محیط زندگی هراسناک خانه را تحمل کرده است. بچه هایش بزرگ شده اند ، پدر و مادرش پیر شده اند و استقلال مالی هم ندارد . به تدریج خود او نیز در خانه ی شوهر پیر شده است و راه به جایی نمی برد .

شوهر از مصرف دارو برای کنترل هذیان هایش امتناع می ورزد . می گوید : « دارو بخورم که بخوابم تا زنم هر کار که خواست بکند » و ممکن است به درمانگر خود نیز اهانت بکند و به او هم تهمت بزند .

وقتی وابستگان او به خاطر مشکل همسرش او را به پزشک ارجاع می دهند از مصرف دارو اجتناب می کند و می گوید : « من داروی بی غیرتی نمی خورم » . او به پندارهای هذیانی خویش کم ترین تردیدی ندارد .

چگونه می توان انتظار داشت تا با درمانگر خود یا دیگران که « او را درک نمی کنند » همکاری کند ؟ لذا بحث کردن با او به امید آن که متقاعد شود و نظرش عوض شود بی فایده است .

استفاده از دارو نیز به این امید نیست که فکر هذیانی او عمیقا عوض شود بلکه به این امید است که بار عاطفی و هیجانی همراه با اعتقادات غلط او کاهش یابد .

به عبارت دیگر دارو به این امید مصرف می شود تا افکار داغ او که با هیجان شدیدی همراه است به افکاری خنثی و تحت کنترل تبدیل شوند .

اتفاقا شوهری که هذیان دارد که همسرش به او خیانت می کند از این که نمی تواند بر اعصاب خویش مسلط باشد ناراحت است ، ولی با او نمی توان در مورد صحت و سقم افکارش بحث و جدل کرد ، اما می توان در مورد این که بتواند بر اعصاب خویش مسلط باشد و با پرخاشگری ها بهانه به دست دیگران ندهد با او صحبت کرد . می توان از او خواست دارو مصرف کند تا بتواند با درایت و خونسردی در قبال مشکلی که دارد چاره جویی کند .
می توان از او خواست که حتی الامکان در مورد افکار خود با دیگرانی که او را باور ندارند صحبت نکند . می توان با او قرار گذاشت که دست از فحاشی و کتک کاری بردارد و دارو به او کمک خواهد کرد تا بر اعصاب خود مسلط شود و خود را در وضعیت های دشوار قرار ندهد . او به دلیل این که بر هیجانات خود مسلط شود حاضر می شود دارو مصرف کند . دارویی که مطمئنا هیجان مربوط به افکار هذیانی او را کنترل خواهد کرد .

احساس ناامنی بیمار و عدم اعتماد او به دیگران ، برقراری رابطه ی درمانی را که اهرم اصلی درمان است ، مشکل می کند . در عین خونسردی و حفظ آرامش و اجتناب از جر و بحث با بیمار باید با درایت و تدبیر درباره ی اثرات مضر افکار او در عین روراستی و بدون حقه و کلک گفت و گو کرد و از او خواست تا برای حفظ آرامش و برخورد عاقلانه با مشکل در مصرف دارو پیگیر باشد .

بیمار مبتلا به اختلال هذیانی از نوع هذیان بی وفایی همسر اعتماد به نفس خوبی ندارد .

در واقع این هذیان به نوعی به انتظاری که آدمی از رفتار دیگران با خود دارد مربوط می شود . به عبارت دیگر وقتی انسان خود را شایسته و لایق نداند ،در رفتار دیگران نسبت به خود مترصد است تا مورد بی احترامی یا تخطئه و اهانت قرار گیرد یا جدی گرفته نشود و احیانا به او خیانت شود . گاهی مشکلات فیزیکی مثل سنگینی گوش ، مشکلات اجتماعی مثل زندگی در محیط غریب و نامأنوس یا در اقلیت قرار گرفتن و گاهی انتظاری که آدمی از بدرفتاری های خویش دارد و در واقع قیاس به نفس کردن سبب می شود تا زمینه های پیدا شدن هذیان ها شکوفا شود .

در هنگام درمان نیز گفتن به بیمار که چرا فکر می کند که به او خیانت می شود ، مشکل آفرین است و غالبا سبب تخریب رابطه ها می شود . اما اگر با صداقت ، ظرافت ، هم دلی ، حوصله و درک عمیق بیمار همراه باشد می تواند بسیار مفید واقع شود و به ویژه کمک کند که رابطه ی خوبی فراهم شود تا بتواند با کمک آن از بیمار حمایت کرد و او را تشویق کرد تا داروهای خود را به درستی مصرف کند .

نکات زیر از جمله مواردی است که برای کسانیکه می خواهند به این افراد کمک کنند مفید خواهد بود :

**سعی کنید نگرانی های بیمار را ، اگر چه به نظر شما غریب می آید ، درک کنید . به نیازهای واقعی او توجه کنید و در رفتار خود به او نشان دهید که خیرخواه او هستید . آن گاه به رشد اعتماد بیمار نسبت به خودتان امیدوار باشید .

**علی رغم اعتقاد غلط بیمار صادقانه با او روبه رو شوید و او را بپذیرید ، صبور باشید و در جلب اعتماد بیمار نسبت به خود عجله نکنید .

**در ذهن خود به بیمار حق دهید ، با چنین اعتقادی که دارد باید وحشت زده باشد و ممکن است رفتار آزار دهنده از خود نشان دهد . لذا از سرزنش کردن ، مسخره کردن ، توهین و قضاوت عجولانه جدا بپرهیزید .

**از هرگونه بحث و گفت و گو به منظور تغییر اعتقاد بیمار پرهیز کنید ، زیرا او پذیرش لازم را جهت قبول دلایل شما ندارد .

**مواظب پیام های غیر کلامی خود مانند خندیدن ، نگاه کردن ، نحوه ی ایستادن ، نشستن ، میزان فاصله ی خود با او ، تماس فیزیکی با او ، حرکات چهره و بدن و امثال آن باشید ، زیرا بیمار به شدت مراقب همه ی حالات کسانی است که در مقابل او هستند .

**پچ پچ کردن و در گوشی صحبت کردن شک بیمار را تشدید می کند و باید از آن اجتناب کرد .

**وقتی بیمار از دوره ی حاد جنون نجات می یابد ممکن است احساس شرم و گناه ، افسردگی ، انزوا و تنهایی و احساس تحقیر کند . در این دوره ضروری است که از جانب درمانگر و همراهان به درستی حمایت شود .

**صبوری ، صداقت ، تحمل هیجانات شدید و منطق ویژه ی بیمار و انتظار بهره ی اندک در قبال تلاش بسیار، از ویژگی های کسی است که قصد کمک به بیمار مبتلا به اختلال هذیانی را دارد .

ادامه مطلب / دانلود

خبرگزاری فارس: ستاره فوتبال بارسلونا عکس یادگاری به همراه خانواده‌اش انداخته است و در شبکه‌های اجتماعی منتشر کرده است.

لیونل مسی ستاره آرژانتینی فوتبال بارسا در کنار خانواده‌اش عکس یادگاری انداخته و آن را در شبکه‌های اجتماعی منتشر کرده است.در این عکس مسی و فرزندش در کنار برادرانش ماتیاس، ماریسول و رودریگو به همراه برادرزاده‌های خود دیده می‌شود.

عکس مسی و خانواده‌اش
ادامه مطلب / دانلود

شوهر، جوانش بهتر است یا جا افتاده‌اش؟

اگر شما هم برای انتخاب مردی که از شما کوچک‌تر است، مردد مانده‌اید، این مطلب را بخوانید

در ازدواج مردی که از همسر آینده‌اش کوچک‌تر است، حرف و حدیث‌های بسیاری گفته می‌شود. بزرگ‌تر بودن زن در زندگی مشترک، نه تنها در فرهنگ ما یک تابو تلقی می‌شود، بلکه از نظر اغلب روانشناسان و مشاوران خانواده هم قابل پذیرش نیست. روانشناسان معتقدند، کوچک‌تر بودن مرد خانواده، در هر دوره‌ای از ازدواج، مشکلات مربوط به خودش را به همراه می‌آورد.

در دهه سوم و چهارم زندگی، مردانی که از همسرشان کوچک‌ترند، ناپخته به نظر می‌رسند و نمی‌توانند عنان زندگی‌شان را به دست گیرند و در دهه‌های بعدی زندگی، این مردان از همسرشان سبقت می‌گیرند و همسری که به‌خاطر تغییرات هورمونی و شرایط بدنی‌اش به سراشیبی نزدیک شده را جا می‌گذارند.

اگر شما هم برای انتخاب مردی که از شما کوچک‌تر است، مردد مانده‌اید، ادامه این مطلب را بخوانید. گرچه بقا یا شکست رابطه شما، به سن فعلی، میزان اختلاف سنی و شرایط خانوادگی و روانی هر دوی شما وابسته است اما تجربه زن و شوهرهای دیگر نشان داده است در اغلب این ازدواج‌ها، مشکلات گفته شده این همسران را آزار می‌دهند.

گاهی حوصله تان را سر می برد

تفاوت سنی زیاد آن هم در شرایطی که زن از مرد بزرگ‌تر باشد، آرام آرام فاصله میان شما را بیشتر می‌کند. ممکن است شمایی که چند سال از شوهرتان بزرگ‌تر هستید، گاهی تحمل خامی و بی‌تجربگی‌اش را نداشته باشید و از اینکه در مورد برخی از مسائل زندگی به اندازه شما نمی‌داند و به سرعت شما برخی چیزها را یاد نمی‌گیرد، آزرده شوید.

این مشکل به ویژه در سال‌هایی که همسر شما 02 تا 03 سالگی‌اش را می‌گذراند، آزاردهنده‌تر خواهد بود زیرا شما بسیاری از دغدغه‌ها و تفکراتی که او در این سال‌ها با آن سر و کله می‌زند را قبلا گذرانده‌اید و اینکه او با مسائلی دست به گریبان است که شما از آنها عبور کرده‌اید، گاهی ناامیدتان خواهد کرد. بعد از مدتی ممکن است شما حوصله نداشته باشید که شاهد بزرگ شدن او باشید یا آزمون و خطایش برای به دست آوردن شغل، جایگاه اجتماعی، حل مشکلات شخصی و ارتباطی‌اش را نتوانید تحمل کنید.

فراموش نکنید اعتماد به نفس و مهارت‌هایی که آنها را ساده و عادی تلقی می‌کنید، در طول سال‌ها تجربه، آزمون و خطا به دست آمده‌اند و شاید دیدن تقلاهای فرد دیگری برای رسیدن به جایگاه فعلی شما، بعد از مدتی خسته کننده و کسالت آور شود.

او را کنترل می کنید

اختلاف سنی برای شما قدرتی را به همراه می‌آورد که توازن رابطه شما را برهم می‌زند. بزرگ‌تر بودن اگر با نشانه‌هایی که به آن اشاره کردیم همراه شود، اقتداری به شما می‌دهد که خواسته یا ناخواسته از آن استفاده می‌کنید، با کمک آن به مرور به همسری کنترلگر تبدیل می‌شوید و مدام برای همسرتان تعیین و تکلیف می‌کنید. بخشی از این اقتدار از تصور ذهنی شما ناشی می‌شود و بخشی از آن را هم همسرتان به شما هدیه می‌کند. همسری که از شما کوچک‌تر است، گاهی اعتماد به نفسش را از دست می‌دهد و احساس می‌کند که برای انجام هر کاری باید از شما کسب تکلیف کند.

برایش مادری می کنید

زمانی که چند سال یا چند دهه با همسرتان اختلاف سنی دارید، همیشه به یاد نخواهید داشت که شما «یک همسر» هستید، نه بیشتر و نه کمتر. چه بخواهید و چه نخواهید این تفاوت شما را به سمت مادری، پند و اندرز دادن یا مراقبت‌های بی‌دلیلی که گاهی آزار دهنده می‌شوند سوق می‌دهد. دلیل این اتفاق هم ساده است. شما اشتباهاتی که او امروز مرتکب می‌شود را قبلا انجام داده‌اید و نمی‌توانید بپذیرید که یک نفر به‌خاطر بی‌خبری از راه‌حل‌های ساده، راه خود را طولانی کند یا راه اشتباهی را انتخاب کند. مادری شما نه تنها به مرور از او فردی ناتوان و نابالغ می‌سازد، بلکه زمینه شورشی علیه شما در آینده را فراهم می‌کند. درست مثل بچه‌ای که روزی از امر و نهی مادرش خسته می‌شود و به دنبال استقلال می‌گردد، همسر شما هم روزی از رفتارهای رئیس مآبانه یا حمایت بیش از حدتان خسته می‌شود و برای پاره کردن تمام این قید و بندها تلاش می‌کند.

چنین روابطی معمولا با احساس شکست و سرخوردگی برای فرد بزرگ‌تر و با احساس طرد شدگی برای فرد کوچک‌تر خاتمه می‌یابد.

او را بی عرضه می بینید

شما راه خود را رفته‌اید، فرصت شغلی دلخواه‌تان را پیدا کرده‌اید و می‌دانید که امروز باید با زندگی‌تان چه کنید اما او تازه اول راه است. احتمالا خواستگار کم سن و سال شما، هنوز در دنیای رؤیاهایش زندگی می‌کند و تا رسیدن به ثبات شما، به زمان زیاد و تجربه شکست‌های بسیار نیاز دارد. اغلب کسانی که از همسرشان بزرگ‌تر هستند، ثبات مالی بهتری دارند و به همین دلیل، در رابطه‌شان احساس قدرتمندتر بودن می‌کنند. همین موضوع کوچک و به‌ظاهر بی‌اهمیت، ممکن است در شما احساس انزجار ایجاد کند و باعث شود، همسرتان را به این دلیل که درآمد کمتر و شرایط اقتصادی پایین‌تری نسبت به شما دارد، بی‌عرضه بدانید. شاید هم نخواهید به این مشکل اجازه دهید که عشق شما را ویران کند و به همین دلیل، به‌خاطر اینکه احساسات او را جریحه دار نکنید، از توقعات خود صرف نظر کرده تا غرور او را حفظ کنید.

بعد از مدتی خواهید دید زندگی فعلی شما هیچ شباهتی به آنچه پیش از ازدواج تصور می‌کرده‌اید ندارد و از اینکه تمام بار این رابطه بر دوش شماست، خسته خواهید شد.

از علایقتان دست می کشید

اگر همسرتان از شما کوچک‌تر باشد، ممکن است به‌خاطر اینکه تفاوت‌های میان شما کمتر به نظر برسد، از بخش‌هایی از زندگی‌تان دست بکشید. شاید گمان کنید برخی علایق شما برای او جالب نیستند و به همین دلیل آنها را کنار بگذارید و به کارهایی رو بیاورید که او به انجام‌شان عادت دارد. شما ممکن است از علایق گروه سنی خود فاصله بگیرید و به جای معاشرت با دوستان هم سن و سال‌تان، با گروه دوستی او رابطه بیشتری برقرار کنید و مثل آنها رفتار کنید تا جوان‌تر به نظر برسید. این موضوع کم کم به ظاهر شما هم سرایت پیدا می‌کند و از سبک پوشش گرفته تا جنس تفریحات‌تان را متحول می‌کند؛ تحولی که شاید در آغاز عادی به نظر برسد اما بعد از مدتی شما را از خود واقعی‌تان دور می‌کند و آزار دهنده به نظر می‌رسد.

بودن در کنار کسانی که از شما جوان‌تر و پرانرژی‌تر هستند، در آغاز ممکن است هیجان انگیز باشد اما یادتان نرود آدم‌ها بعد از مدتی زندگی هیجان‌انگیز، باز هم می‌خواهند به روزهای قبلی‌شان برگردند و با عادت‌هایشان زندگی کنند.

به خودتان شک می‌کنید

بودن در کنار مردی که سال‌ها از شما جوان‌تر است و در اوج آمادگی جسمانی به سر می‌برد، شما را نسبت به خودتان دچار تردید خواهد کرد. چیزی نخواهد گذشت شما خودتان را با زنان هم سن و کوچک‌تر از او مقایسه کرده و با دیدن هر چروک یا افتادگی کوچک در صورت‌تان، از دست دادن تناسب اندام یا پیدا شدن گاه و بی‌گاه یک تار موی سفید در سرتان، نسبت به تناسب میان خود و او تردید کنید. شک شما نسبت به خودتان و تناسب این رابطه، به مرور شما را نسبت به او بی‌اعتماد خواهد کرد و حضور او در اجتماع و در کنار زنان جوان‌تر، از نظر شما یک تهدید تلقی خواهد شد. شاید در زمانی که به او «بله» می‌گویید، نسبت به فردی که قرار است زیر یک سقف با شما زندگی کند اعتماد کامل داشته باشید، اما اگر اعتماد به خود را از دست دهید، آرام آرام به کوچک‌ترین رفتاری که همسرتان انجام می‌دهد حساس می‌شوید و با بی‌اعتمادی زندگی را برای خودتان و او سخت می‌کنید.

چون دختر‌ها از لحاظ جسمی و عقلی زود‌تر بالغ می‌شوند، از معکوس بودن اختلاف سنی ازدواج لطمه زیادی می‌بینند. زمانی که خانم‌ها به سن یائسگی نزدیک می‌شوند، این تفاوت سنی خودش را بیشتر نشان می‌دهد و به چشم هر دو طرف دردسرساز می‌شود.

تصمیم‌تان را بگیرید

اگر با وجود خواندن این متن، هنوز هم گمان می‌کنید برای ازدواج با خواستگاری که از شما کوچک‌تر است مصمم هستید، به این سؤالات جواب دهید. در صورتی که پاسخ شما به 4 سؤال از این 7 سؤال منفی باشد، نباید انتظار موفقیت از این رابطه را داشته باشید. اما قبل از خواندن سؤالات صادق باشید و فراموش نکنید این، یکی از مهم‌ترین تصمیمات زندگی شماست.

برای او احترام قائل هستید؟

به او افتخار می‌کنید؟

به او اعتماد دارید؟

از او می‌آموزید؟

خانواده و اطرافیان‌تان به این ارتباط احترام می‌گذارند؟

از تفریحات و معاشرت‌هایش لذت می‌برید؟

تصمیمات و روش زندگی‌اش را عاقلانه می‌پندارید؟

ادامه مطلب / دانلود

روز مادر ، چگونه مادرتان را خوشحال می کنید ؟

 ، چگونه به مادرتان می گویید
روز مادر را با دادن هدیه ای خاص به مادرتان که توسط خودتان تهیه شده است و یا با خاطره کردن لحظاتی دوست داشتنی برای مادرتان و خودتان به یاد ماندنی تر کنید .

روز مادر برای مادران خیلی مهم است و همه دوست دارند که این روز را برای مادران و مادربزرگان بدل به روزی به یاد ماندنی بکنند.

در اینجا ده راه خوب برای خوشحال کردن مادران در روز مادر را ارائه می کنیم. ده روش که می تواند روز مادر را تبدیل به یک حادثه ویژه بکند.

بهمراه مادرتان به خرید بروید  
می توانید در این روز با او برای خرید یک هدیه برای خودش همراه شوید چون  هر زنی پس ازخود زندگی، به خرید علاقه دارد. برای خرید کردن عجله نکنید تمام یک بعداظهر را با او صرف خرید کنید و بعد باهم به یک رستوران یا کافی شاپ بروید و به این ترتیب این روز به او خوش خواهد گذشت.

پختن کیک یا غذا
برای او آشپزی کنید مثلا شیرینی یا غذایی را که خیلی دوست دارد. حتی اگر این کار را بلد نیستید، به عشقی که به مادرتان دارید اطمینان کنید ، قرار است همین عشق این کیک را بپزد نه مهارت شما .

آلبوم عکس به یاد ماندنی
پر احساس ترین و زیبا ترین لحظات زندگی همه ما ، لحظاتی است که در کنار مادرمان بودیم .حتما شما از این لحظات عکسهای بی شماری دارید آلبوم عکسی از لحظه های به یادماندنی  خود با مادر درست کنید و به او بدهید. این یقینا او را شاد خواهد کرد.

فیلم خانوادگی
این کار آنقدری که به نظر می آید سخت نیست، کافی است تصاویر مربوط به روزهای شاد و خوب  خانواده را در کنار هم قرار بدهبد، تماشای این فیلم در کنار همه افراد خانواده، به مادرتان حس خیلی خوبی می دهد.

شعر و موسیقی
اگر انسان خلاقی هستید و  توانایی نوشتن دارید، می توانید شعری برای مادرتان بگویید ،بله شما شاعر نیستید ، کافیست چشمانتان را ببندید ، به قلبتان رجوع کنید و صورت زیبا و مهربان او را به یاد آورید ، می بینید که هزاران کلمه و جمله زیبا بر زبانتا جاری می شود، آنها را به او تقدیم کنید .  اگر این شعر را به صورت آواز همراه با موسیقی برایش بخوانید ، شاید کمی خنده دار شود ولی مادرتان لذت سرشاری را همراه با خنده تجربه خواهد کرد و بسیار عالی خواهد شد.

یک روز را بیرون از خانه بگذرانید
می توانید در روز مادر، همراه با مادرتان به مکان مورد علاقه او بروید و روز را در آنجا به سر ببرید.مهم نیست که او را کجا می برید همین که او متوجه شود شما به خاطر او تمام کارها و قرارهای ملاقاتتان را کنسل کرده اید بسیار خوشحال می شود .

تقدیم کردن کارت تبریک
می توانید این کارت را خودتان بسازید که در این صورت مسلما خوشحالتر خواهد شد. می توانید یک کارت تبریک بزرگ تهیه کنید و روی آن را پر کنید از عکسهای بچگی خودتان و جوان مادرتان و در روی کارت فقط کافیست بنویسید دوستت دارم .

مجموعه موسیقی
هدیه دادن مجموعه ای از موسیقی های مورد علاقه مادرتان به او ، یک ایده خیلی خوب است.

گل هایی که او دوست دارد
اهدای گلهایی که مورد علاقه مادرتان است مثل گل سوسن،  رز و دیگر گلهای زیبا می تواند سبب خوشحالی مادرتان بشود. می توانید تمام خانه را پر از گل کنید ویا با ارسال یک سبد گل زیبا به محل کارش او را غافلگیر کنید.

هدیه کردن یک بوسه به او
در روز مادر حتما به دیدار مادرتان بروید وبه یک تبریک تلفنی اکتفا نکنید، چون باید او را ببوسید و صورتتان را کنار صورتش بگذارید و او را احساس کنید. نگاهش کنید خوب و عمیق ،بگذارید زیباترین تبریک را از کارت پستال چشمان شما بگیرد .
در این روز زیبا ، روز مادر حتما به دیدار مادر بزرگها بروید و از وجودشان لذت کافی را ببرید که همین دم را با آنها بودن غنیمت است ، شما برای بودن با آنها خیلی وقت ندارید .

ادامه مطلب / دانلود

آقایون مراقب این 5 نکته باشند!

کمی احساساتی‌تر باشید! لازم نیست عصاقورت‌ داده باشید. درست است که دلتان نمیخواهد طرف مقابل فکر کند خیلی ذوقزده هستید.
در خواستگاری، اولین حرکت دشوار است؛ و از آنجا که خواستگاری از طرف مردها انجام می گیرد، آنها باید نکات مهمی را درباره چگونگی انجام آن بیاموزند؛ نکاتی که میتواند احتمال موفقیت را برای آنها بیشتر کند.

چطور به نظر میرسید؟

نحوه ابراز تمایل شما برای ازدواج با یک خانم، خیلی چیزها را روشن میکند. این که چطور درخواستتان را مطرح میکنید، به او نزدیک می شوید یا در چه موقعیتی از او خواستگاری خواهید کرد. خانمها با بررسی این وضعیت می توانند متوجه شوند که آیا اعتماد به نفس دارید یا دارای شخصیت متزلزلی هستید؟ دست‌ودلبازید یا خسیس؟ میشود به شما تکیه کرد یا باید پابه‌پای شما جنگید و زندگی پرتنشی داشت؟
خانمها دوست دارند مردها را در چالش قرار دهند و ببینند طرف مقابل برای رسیدن به آنها چگونه تلاش میکند، پرحرفید یا کم‌حرف؟ حرف حرف خودتان است یا به نظر او هم توجه میکنید؟ چشم‌پاکید یا در مکانهای عمومی مرتب نگاهتان دنبال دیگران است؟

مردهای قابل تحسین

کمی احساساتی‌تر باشید! لازم نیست عصاقورت‌ داده باشید. درست است که دلتان نمیخواهد طرف مقابل فکر کند خیلی ذوقزده هستید اما باید بدانید که وقتی از کسی تقاضای ازدواج میکنید باید تمایل خود را به این ازدواج نشان دهید و احساسات خود، دلایل این انتخاب و تلاش برای سر گرفتن این ازدواج را برای طرف مقابل خود بازگو کنید. البته زنان بخوبی میدانند که اگر کسی از همان ابتدای کار احساسات خود را بیش از اندازه بروز دهد و علاقه افراطی به نمایش گذارد فرد آسیب‌پذیری است و شریک خوبی برای زندگی نخواهد بود.

خانواده‌ دوست باشید

زنها به مردی که به خانواده آنها بی‌اعتنا باشد، علاقه‌ای ندارند. در برخورد با همسر آینده‌تان به او نشان دهید که جلب رضایت خانواده‌اش برای شما اهمیت دارد. به او نشان دهید که نمی خواهید این خواستگاری باعث شود خانم در مقابل خانواده‌اش قرار گیرد، چیزی را به آنها تحمیل یا از آنها پنهان کند و در مقابل او مجبور نخواهد بود برای ازدواج با شما قید خانواده‌اش را بزند. به همین نسبت، خانمها دقت می کنند که شما تا چه حد برای خانواده خود ارزش و احترام قائلید و این را نشانه‌ای از میزان احترامی می دانند که بعدها به آنها خواهید گذاشت. حق هم دارند. رفتار شما با خانواده‌تان نشاندهنده رفتار آینده‌تان با خانواده جدید دو نفره‌تان خواهد بود.

دست‌ و دلبازی را نشان دهید

شاید مجبور باشید ۲۰ بار به خواستگاری ۲۰ آدم متفاوت بروید. با یک حساب سرانگشتی میبینید که ۲۰ بار گل و شیرینی خریدن، کار پرهزینه‌ای است. حق دارید اما شترسواری دولا دولا نمیشود! گل و شیرینی خریدن در خواستگاری نشانه توجهی است که شما برای طرف مقابل صرف کرده‌اید و احترامی که به او می گذارید. بنابراین خساست را کنار بگذارید. قرار نیست در جلسه خواستگاری، خودتان باشید و لباسهایتان. گل و شیرینی‌ای که می برید نمایانگر میزان دست‌ودلبازی شما هم هست. البته لازم نیست اسراف کنید و گرانترینهای بازار را بخرید. از این طرف بام افتادن هم قضاوتهای نامناسبی را به همراه خواهد داشت. متناسب باشید و در حد شأن خود و عروس خانم خرج کنید.

مراقب باشید

در جلسات خواستگاری اگر احیانا برای صحبتهای بیشتر بیرون رفتید، رفتار حمایتگرانه‌تان را به خانم نشان دهید. خیلی ساده است. نشان دهید که برایتان مهم است در رستوران غذای کافی بخورد و سیر از پای میز بلند شود. نشان دهید که هنگام رد شدن از خیابان مراقبش هستید و برایتان مهم است که بموقع و راحت به خانه برسد. این حس حمایت و مراقبت میتواند نشاندهنده توجه شما به خانم باشد و این که آدم قابل اعتمادی هستید. البته باز هم باید بگوییم از آن طرف بام نیفتید که آن وقت به کنترلگری و سختگیری متهم خواهید شد.

 

ادامه مطلب / دانلود

چگونه با همسر خود رفتار کنیم؟

در زندگی مشترک خود اگر بتوانید همسرتان را درک کنید و رفتار محترمانه ای را با او داشته باشید این قول را به شما می دهم که خوشبختی از آن شماست – گوارای وجود – در ضمن زندگیتان خیلی زیبا و شیرین میشود.

حالا این چند توصیه را بخوان و در زندگی مشترکت به کار ببر:

۱) به همسر خود احترام بگذارید و با وی محترمانه صحبت کنید و در ارتباط با او از عواطف سرشار و محبت بسیار دریغ نورزید.
۲) همسر خود را فردی مستعد کمال، با ارزش و برخوردار از کرامت انسانی، پیشرفت و تحول بپندارید.
۳) به پیشرفت و ترقی و رشد شخصیت همسر خود علاقه مند باشید و زمینه را برای تحقق این امر فراهم نمایید و از این طریق کانون خانواده را از زوال و فرسایش تدریجی مصون سازید و عرصه زندگی را برای نوآوری‌ها بگشایید.
۴) زمینه را برای پرورش احساسات مثبت و عواطف سازنده نسبت به همسر خود فراهم سازید و از داد و ستد عاطفی به سه شیوه قلبی، کلامی و عملی استفاده کنید. به شریک زندگی خود ابراز محبت کنید، اورا قلباً دوست بدارید و با زبان عمل هم این امر را ثابت نمایید.
۵) محبت خود را به همسرتان به صورت عملی نیز نشان دهید. سعی کنید در روز تولد او، یاسالگرد ازدواج و یا مناسبت‌های دیگر به او هدیه دهید و از این طریق محبت خود را ابراز نمایید.
۶) سعی کنید با همسرتان تفاهم و رابطه حسنه داشته باشید. این تفاهم می‌تواند در حضور دیگران و یا در فضای خلوت زندگی صورت پذیرد . این امر مستلزم بهره‌گیری از “هنر خوب شنیدن و خوب گوش دادن” است. پس سعی کنید در هنگام گفتگو با همسرتان، به دقت به گفتار او توجه کنید و اجازه دهید که مطالب خود رابه طور کامل بیان کند.
۷) باور کنید که همسرتان انسانی است منحصر به فرد و واجد ویژگی‌های شخصیتی مثبت و منفی. لذا از مقایسه او با دیگران به شدت بپرهیزید. سعی کنید او را با گذشته‌اش مقایسه کنید و تغییرات رفتاری و پیشرفت فکری و اخلاقی وی را تحسین نمایید.
۸) سعی کنید حالات و روحیات همسر خود را بشناسید و فهرستی از آرزوها و علائق وی تهیه کنید و از انتظارات او آگاه شوید. سپس خود را به تأمین خواسته‌ها و علائق منطقی و اصولی وی ملزم نمایید.
۹) باور کنید که هر کلمه و گفتار شما، در بر دارنده بار عاطفی و روانی است که بر وجود شنونده تأثیر مثبت و منفی دارد لذا سعی کنید از زبان گرم، نرم، ملایم، و توأم با احترام و محبت استفاده کنید. هرگز از کلمات موهن،‌ ملالت‌آور و تحریک‌آمیز استفاده نکنید.
۱۰) سعی کنید برای نیل به تفاهم و مناسباتِ بیشتر با همسرتان، از صداقت و راستی استفاده کنید. باور کنید که رمز خوشبختی و توفیق بسیاری از خانواده‌ها، صادق بودن آنها و بهره‌گیری از این صفت برجسته انسانی بوده است.
۱۱) از لجاجت و رقابت ناسالم با همسرتان جداً پرهیز کنید و جای آن را به یکدلی، یکرنگی، صمیمیت و رفاقت بدهید. باور کنید یکی از مهمترین عوامل تزلزل در بنای خانواده و آغاز نابسامانی و مشکلات خانوادگی، لجبازی دو همسر با هم و عدم پذیرش یکدیگراست. سعی کنید همسرتان را آنگونه که هست بپذیرید و روابط خود را بر پایه دوستی و محبت تنظیم کنید.
۱۲) به اصل تفاوت های فردی معتقد باشید و باور کنید که زن و شوهر دو موجودند که از نظر هوش و استعداد و علایق و خصایص جسمانی و اخلاقی تفاوت‌هایی دارند. سعی کنید حداکثر توافق بین خصایص شما و همسرتان به تدریج برقرار گردد. وجود یکدیگر را مکمل و متمم هم بدانید و به تکامل هم کمک کنید.
۱۳) سعی کنید خود را برتر و بالاتر از همسرتان نبینید. و او را شریک زندگی بدانید و به این نکته توجه کنید که درجات تحصیلی، موقعیت اجتماعی، وضعیت سنی و امکانات مالی شما، باید بر میزان فروتنی و خضوعتان بیفزاید. بخصوص زمانی که در پیشرفت های تحصیلی و موفقیت های مادی شما، همسرتان نقش اساسی داشته است.

 

ادامه مطلب / دانلود

چگونه در زندگی به بن بست می رسیم؟

زندگی مدام در حال تغییر و تحول است. گیر کردن در زندگی یک انتخاب است. خودت ناآگاه این گزینه را در زندگی دنبال می کنی. انتخاب توست که سرنوشتت را تعیین می کندو ربطی به بخت و اقبال ندارد.

جاده زندگی طویل است حتی سفر هزار کیلومتری هم با یک گام شروع می شود. اگر در همین لحظه هم مسیر زندگی ات را دوست نداری، این شانس را داری که تغییر مسیر بدهی. تو مسوول هستی که مسیر زندگی ات را متحول کنی ولی باید این تغییر و تحول گام به گام باشد.

به عبارتی دیگر، برای عبور از دشوارترین ایام زندگی، لازم است گام های کوتاه و کودک وار برداری و به راهت ادامه دهی.

اگر همین حالا احساس می کنی دست به هر کاری می زنی، موفق نمی شوی و به مانع برمی خوری که تو را به شدت سرخورده می کند، به این مفهوم است که در زندگی جا زده ای و اصلا گام برنمی داری و شاید به خاطر دلایل زیر باشد که باید در آنها تجدید نظر کنی.

در برابر شرایط موجود در زندگی ات، آنطور که لازم است، احساس مسوولیت نمی کنی

شاید تو هم مثل بیشتر مردم عادت کرده ای مرتب شرایط موجود در زندگی ات را ملامت کنی و اشتباهات خودت را ناشی از بدشانسی بدانی ولی باید توجه کنی که شرایط زندگی تو حاصل گزینش های خودت است. لازم است بیشتر روی این امر مهم تمرکز کنی و برای رشد و پیشرفت، اصلاحات ضروری را انجام دهی. تو باید وضعیت فعلی ات را بپذیری و در قبال آن، احساس مسوولیت کنی. از آن درس عبرت بگیری تا بتوانی تحول و دگرگونی را که موجب موفقیت و پیشرفت توست، ایجاد کنی.

در زندگی دچار ترس و وحشت شده ای

اگر دست به اقدامی بزرگ زده ای و به شدت تلاش می کنی که رویاهایت به حقیقت بپیوندد، خواه ناخواه با شرایطی روبرو می شوی که باعث ترس و اضطراب تو می شود. چه باید بکنی؟ دل به دریا بزن و با شجاعت پیش برو، یادت باشد به هیچ وجه نباید اجازه دهی که دودلی و ترس بر تو غلبه کند چون این واهمه ناشی از قوه تجسم خودت است و واقعیت ندارد.

به ندای درونت بی توجه هستی

توجه کن که شم و شهود، زبان خاص روح و روانت است. تو با حس قوی آگاهی درونی به دنیا آماده ای، که موهبتی الهی است و تو را به خود برتر و روح الهی متصل می کند. تو به نحوی شم و شهودت را تجربه کرده ای یعنی همان تلنگرهای آرامی که اغلب آنها را نادیده می گیری و صرفا خیال می کنی به نظرت آمده است. علایمی شهودی هستند. از حالا به بعد سعی کن با راهنمای درونی ات ارتباط برقرار کنی تا موهبت الهی را به زندگی ات بیاوری.

به منفی گری عادت کرده ای

مشکل کار در اینجاست که تو می بینی ولی دیدن تو جنبه بصیرتی و بینشی ندارد بلکه سرسری است. بزرگترین دیواری که باید از آن بالا بروی، دیواری است که در ذهن خودت ساخته ای. اگر تو نتوانی نگرش و ذهنیت خودرا کنترل کنی، در این صورت آنها تو را کنترل می کنند. احساسات منفی دقیقا مثل علف های هرز هستند که اگر آنها را از ریشه درنیاوری باز هم رشد می کنند. پس کنترل سرنوشتت را در دست بگیر. خودت را باور داشته باش، به افرادی که می خواهند تو را دلسرد کنند، محل نگذار. از افراد، اماکن و عادت های منفی دوری کن، هرگز مایوس نشو و در برابر زباله های منفی ذهنی که تلاش می کنند خودشان را به خورد تو بدهند، تسلیم نشو.

قدر نعمات الهی را که داری نمی دانی

یک لحظه صبر کن. نفسی عمیق و آهسته بکش. اعجاز تنفسی ات را احساس کن و با هر عمل دم و بازدم خدا را شکر کن. شاید امروز با کمی درد و رنج از خواب بیدار شدی، ولی به هر حال بیدار شدی. تو در زندگی ایام خوش و ناخوش را فراوان دیده ای. شاید هم اکنون هر آنچه را که دلت می خواهد نداری، ولی با همان چیزهایی که فعلا داری می توانی به جلو حرکت کنی. زندگی بی عیب و نقص نیست ولی مواهب الهی فراوانی دارد که باید به تک تک آنها توجه کنی.

ذهنت را درگیر نگرانی هایی که فعلا وجود ندارد کرده ای

تو نمی توانی «امروز» بهتری داشته باشی، اگر فکرت متوجه «دیروزت» باشد، هر چه بود گذشته است. زمان حال را دریاب و در آن زندگی کن. به سیر و سفرت ادامه بده، حواست را روی زمان حال متمرکز کن. نهایت تلاشت را بکن و به روند الهی توکل داشته باش. امدادهای غیبی در راه است.

در بیرون خودت دنبال شادی می گردی

بینش و بصیرت، به مفهوم مجموعه آگاهی ها نیست، بلکه پی بردن کامل و درک هویت خودت است. ثروت واقعی تو ربطی به مادیات، خانه، ماشین، ملک و تجملات ندارد.

ثروت اصلی، درون خودت نهفته است. درون تو اقیانوسی وسیع نهفته است، چرا آب را از دیگران گدایی می کنی؟ هر چقدر بیشتر به دنبال خوشی، خارج از وجود خودت باشی، همان خوشی بیشتر از نظر تو پنهان می شود. پس یادت باشد که منشأ عمیق ترین دلخوشی هایت در وجود خودت است. بگذار با شکوفایی آن به سر حد کمال برسی.

هنوز به دنبال راه بی دردسر می گردی

روزی به عقب برمی گردی و می فهمی که برای هر آنچه تلاش کردی و به موانع برخوردی، همان ها تو را متحول کرده و از تو آدمی دیگر ساخته است. تلاش و تقلاهای شدید، موجب موقعیت های فوق العاده ات می شود. هر کوشش و تقلایی که می کنی باعث کسب تجربه ات می شود یا اگر شکست خوردی، از آن درس عبرت می گیری.

سیر و سفر عظیم زندگی آنقدرها هم آسان نیست، خیال نکن مشکلات سر راه، باعث اتلاف وقت تو شده است، بلکه همین درد و رنج های زندگی است که موجب رشد معنوی و کمال تو می شود. پس با توجه به موارد بالا بر زندگی غلبه کن و با شهامت رو به جلو حرکت کن.

این را بدان که تو هرگز نمی توانی به طور کامل و صددرصد بر مشکلات زندگی غلبه کنی، بهترین کار این است که بن بست ها و موانع زندگی را تشخیص دهی و آهسته آهسته مسیرهای الهی و پربار را جایگزین آنها کنی و با مدیریت خردمندانه و دیدن زیبایی طی مسیر، به راهت ادامه دهی.

ادامه مطلب / دانلود

چرا آقایون از ازدواج فراری اند؟!

 

چندان نیازی به آمار و ارقام نیست. همین که به اطراف‌تان نگاه کنید، می‌بینید که تعداد پسران مجرد نسبت به نسل قبل چند برابر شده است. این موضوع را سازمان جوانان هم تایید می‌کند و به گزارش روزنامه هفت‌صبح، با توجه به نتایج یک نظرسنجی در شهر تهران می‌گوید، پسرها اشتیاق چندانی برای ازدواج ندارند. این نظرسنجی که با هدف بررسی عوامل موثر بر تاخیر ازدواج از منظر جوانان انجام شد، نشان داد که 49/5 درصد پسران 15 تا 29 ساله مجرد اصلا شرایط خود را برای ازدواج مناسب نمی‌بینند اما از میان دختران همین سال، تنها 22/3 درصد برای ازدواج آمادگی ندارند. به بهانه این آمارها   با دکتر افسر افشار نادری گفت‌وگو کردیم تا از تحلیل این جامعه شناس با خبر شویم.

52/6 درصد از دختران به خاطر ادامه تحصیل ازدواج نمی‌کنند

دلایلی که جوانان را در بستن پیمان مشترک منصرف می‌کند کم نیستند، اما این نظرسنجی نشان می‌دهد قصد ادامه تحصیل، یکی از اصلی‌ترین این دلایل است. یافته‌ها نشان می‌دهد 52/6 درصد از دختران و 44/8 درصد از پسران ترجیح می‌دهند به جای ازدواج، درس‌شان را ادامه دهند. افزایش سطح تحصیلی دختران نسبت به پسران هم به نظر 74/4 درصد دختران و 40درصد پسران در کاهش آمار ازدواج تاثیرگذار است.

نمی‌توان عوامل دیگر را فراموش کرد و تنها تمایل به ادامه تحصیل را در این زمینه موثر دانست. در بسیاری موارد، تمایل افراد، به ویژه دختران به ادامه تحصیل ناشی از بیکاری است و بسیاری از پسر‌ها هم برای به‌دست آوردن شأن اجتماعی بالاتر به تحصیلات رو می‌آورند. خیلی از دخترها تحصیل را به عنوان یک سرگرمی و راهی برای ورود به جامعه می‌بینند و پسرها هم گمان می‌کنند که با بالاتر بردن پایگاه اجتماعی‌شان، برای داشتن یک ازدواج موفق امکان بیشتری را پیدا می‌کنند.

91/8 درصد پسران به خاطر نداشتن شغل مناسب ازدواج نمی‌کنند

بر کسی پنهان نیست که نگرانی‌های اقتصادی بیشتر از هر دلیل دیگری جوانان را به مجرد ماندن ترغیب می‌کند. از هزینه‌های سرسام آور اجاره‌خانه گرفته تا فراهم کردن مقدمات یک جشن عروسی و به‌جا آوردن رسوم، همه و همه در منصرف کردن جوانان از ازدواج نقش دارند. طبق این نظرسنجی، یافتن شغل مناسب به نظر 89/9 درصد دختران و 91/8 درصد پسران، انتظار جهت دستیابی به امکانات رفاهی برای شروع زندگی مشترک از نظر 81/5 درصد دختران و 83/6 درصد پسران، اشتغال زنان نیز از نظر 78/4 درصد دختران و 41/6 درصد پسران تاثیر زیادی دارد. همچنین به نظر 52/2 درصد دختران و 44/9درصد پسران کسب درآمد توسط زنان و بی‌نیازی آنها از مردان در افزایش سن ازدواج جوانان تاثیر بسیار زیادی در تاخیر سن ازدواج دارد.

می‌توان مشکلات اقتصادی و معیشتی را به عنوان عامل اصلی دوری جوانان از ازدواج در نظر گرفت. در کشور ما با وجود سنت‌های بسیاری که بار مالی زیادی را بر دوش خانواده‌ها می‌گذارند، اقدام برای ازدواج نیازمند پشتوانه مالی بزرگی است و این موضوع باعث طفره رفتن جوانان از این تصمیم می‌شود. سنت‌هایی مثل جهیزیه کامل، هدیه‌های سنگین برای مناسبت‌های مختلف و بسیاری موارد دیگر، به 2 جوان که پشتوانه مالی قوی ندارند اجازه تصمیم‌گیری در این مورد را نمی‌دهد. در بسیاری از موارد، خانواده‌ها هم امکان تحمل چنین بار مالی سنگینی را ندارند و برای ازدواج فرزندانشان پیش‌قدم نمی‌شوند.

 45درصد دخترها برای شرایط  ازدواج‌سختگیری می‌‌کنند 

میزان سختگیری پاسخگویان برای انتخاب همسر در پسرها از دختران بیشتر است. نتایج ارزیابی‌ها نشان می‌دهد درحالی که تنها 45درصد دخترها سختگیری بسیار زیادی برای شرایط ازدواج دارند اما حساسیت پسرها هم کم نیست و 53/1 درصد آنها دنبال شرایط ایده‌آلی برای ازدواج هستند.

یکی از علت‌های کم شدن آمار ازدواج در جامعه ما، روابط آزاد خارج از محدوده ازدواج است. دکتر افشار نادری با بیان این مطلب می‌گوید:« زمانی که پسرها به سادگی به چنین روابطی دسترسی دارند، انگیزه چندانی برای تشکیل خانواده برایشان باقی نمی‌ماند. پسرهایی که از این طریق خود را از نظر عاطفی ارضا می‌کنند، دیگر دلیلی نمی‌بینند که برای ساختن یک زندگی خود را به دردسر بیندازند و از زیر بار مسئولیت‌هایی که فرهنگ بر دوش‌شان می‌گذارد، فرار می‌کنند.»

فقط 6/5 درصد پسرها شرایطشان را برای ازدواج مناسب می‌دانند

27/5 درصد دختران و 49/5 درصد پسران اصلا شرایط خود را برای ازدواج مناسب نمی‌بینند و فقط 22/3 درصد دختران و 6/5 درصد از پسران شرایط خود را به میزان زیاد و بسیار زیاد برای ازدواج مناسب دانسته‌اند.

در شرایط فعلی تنها در موارد اندکی می‌بینیم که هر دو طرف شاغل هستند و در اغلب موارد تنها یکی از 2نفر، شغلی با درآمد قابل قبول دارد. از آنجا که در فرهنگ ما برعهده گرفتن مسئولیت‌های مالی توسط زنان چندان شایسته تلقی نمی‌شود، پسرانی که درآمدی ندارند، نمی‌توانند تصمیمی برای تشکیل خانواده بگیرند. درست است که پسران شاغل در شرایط فعلی کم نیستند. اما با وجود هزینه‌های بالای زندگی، یک کار ساده با درآمد ناچیز نمی‌تواند هزینه‌های سنگین زندگی را پاسخگو باشد و از عهده مخارج سنگین یک زندگی بربیاید.

20/8 درصد دختران، عروسی رؤیایی می‌خواهند

نحوه برگزاری مراسم ازدواج هم از مواردی است که نمی‌گذارد این پیمان به راحتی بسته شود. این بار دختران هستند که مانع می‌تراشند و از آرزوهای کودکی‌شان نمی‌گذرند. بر اساس آمار‌ها تنها 40/3 درصد از دختران حاضرند با یک عروسی ساده به خانه بخت بروند، درحالی‌که 43/2 درصد از پسران اهمیتی به یک عروسی مجلل نمی‌دهند. میزان تمایل به انجام مراسم عروسی در یک سالن مجلل یا در یک هتل یا باشگاه درجه یک هم در دختران 20/8 درصد است و در پسران 15/2 درصد است.

بعضی از تجملات نادرستی که در فرهنگ ما نهادینه شده‌اند، مانع از تشکیل یک زندگی آرام می‌شوند. شاید اگر خود خانواده‌ها در این زمینه آگاهی پیدا کنند آمار ازدواج روزبه‌روز بالاتر برود.

مسئولان باید با ایجاد کار برای جوانان، یکی از اصلی‌ترین دغدغه‌ها را حل کنند. از طرف دیگر اگر دولت بتواند مسکن‌هایی را با شرایط ویژه به جوانان واگذار کند، مطمئنا شاهد آمار بسیار بالاتری در زمینه ازدواج خواهیم بود. گام بعدی فرهنگ‌سازی است؛ با از بین بردن تجملات و فرهنگ سازی درست در میان جوانان، می‌توانیم مشکل را حل کنیم.

معیارهای ازدواج موفق چیست؟

به گفته رئیس مرکز مطالعات و پژوهش‌های راهبردی وزارت ورزش و جوانان، نتایج مربوط به معیارهای پاسخگویان از ازدواج موفق نشان می‌دهد تفاهم و درک متقابل، شرایط مالی مناسب و صداقت به ترتیب از مهم‌ترین معیارهای موردنظر پاسخگویان محسوب می‌شود و از بین معیارهای عنوان شده برای ازدواج در این طرح در بین دختران و پسران به ترتیب 3مورد اخلاق و رفتار، همفکر و هم عقیده بودن و هم ترازی فرهنگی خانواده‌ها از مهم‌ترین عوامل بوده‌اند.

همه این عوامل را می‌توان به عنوان فاکتور‌های دخالت کننده در ازدواج و موفقیت آن بررسی کرد اما همانطور که گفته شد، در شرایط فعلی، عامل اقتصاد از مهم‌ترین دلایلی است که تشکیل یک زندگی و دوامش را تحت تاثیر قرار می‌دهد. با فرهنگ سازی و تغییر نگاه جوانان نسبت به شرایط تشکیل خانواده هم می‌توان قدم بسیار موثری در این زمینه برداشت.

جوانان تا 27 سالگی مجرد می‌مانند

به گفته دکتر مطلق، رئیس دفتر سلامت جمعیت، خانواده و مدارس وزارت بهداشت، در گذشته میانگین سن ازدواج 21 سال بوده، اما امروزه به‌طورمیانگین جوانان تا 27 سالگی مجرد می‌مانند.

دکترمطلق پیش از این با بیان اینکه سن بارداری در کشور حدود 8 تا 10 سال افزایش پیدا کرده است، گفته بود: «بهترین شرایط برای بارداری زنان در 20 تا 30 سالگی است و کشورهای غربی بهترین سن باروری را 25سال اعلام کرده‌اند.» او در شرایطی این موضوع را بیان کرده بود که به دلیل بالا رفتن آمار ازدواج فاصله فرزندآوری پس از ازدواج هم بسیار طولانی شده است.

زوجی که در سن بالاتری ازدواج می‌کنند، فرزندان کمتری خواهند داشت و انعطاف خود را برای کنارآمدن با سختی‌های زندگی از دست می‌دهند. شاید در برخی موارد با بالا رفتن سن، نگرش زوج‌ها منطقی‌تر شود، اما گذشته از رشد این منطق، سختگیری‌های بی‌مورد هم از مواردی هستند که با بالا رفتن سن ازدواج به این مسیر راه پیدا می‌کنند. خانواده ها باید اندکی سنت‌های پرهزینه را کنار بگذارند و به جوانانشان آگاهی لازم را داده و  آنها را در این مسیر حمایت کنند.

ادامه مطلب / دانلود
css.php