نتايج جستجو مطالب برچسب : باب سوم، حکایت 13

حکایت های گلستان سعدی: باب سوم، حکایت 13 – مور همان به که نباشد پرش

حضرت موسى علیه السلام فقیری را دید که از شدت تهیدستى، برهنه روى ریگ بیابان خوابیده است، چون نزدیک آمد، او عرض کرد: اى موسى! دعا کن تا خداوند متعال معاش اندکى به من بدهد که از بى تابى، جانم به لب رسیده است.

موسى براى او دعا کرد و از آنجا براى مناجات به طرف کوه طور رفت. پس از چند روز، موسى علیه السلام از همان مسیر باز مى گشت که

ادامه مطلب / دانلود
css.php