نتايج جستجو مطالب برچسب : باب دوم، حکایت 38

حکایت های گلستان سعدی: باب دوم، حکایت 38 – زن زشت رو و همسر نابینا

دانشمندى دخترى داشت که بسیار بد قیافه بود، به سن ازدواج رسیده بود، با اینکه جهیزیه فراوان داشت، کسى مایل نبود با او ازدواج کند.

زشت باشد دیبقى و دیبا (1)

که بود بر عروس نازیبا

ناچار او را به عقد ازدواج نا بینایى در آورند، در آن عصر حکیمى از سر اندیب (جزیره سیلان ) هند آمده بود و

ادامه مطلب / دانلود
css.php