نتايج جستجو مطالب برچسب : اعتماد به نفس در کودکان

هشدار: هیچگاه کودکان را با هم مقایسه نکنید

 مقایسه کردن کودکان با سایر دوستان وی یا کودکان اقوام و حتی خواهر و برادرهای وی کمکی به فرزند شما نمی‌کند، بلکه بر عکس می‌تواند اثرات منفی ای بر رفتار وی داشته باشد.

مقایسه، اعتمادبه نفس آنها را به شدت خدشه‌دار کرده و باعث می‌شود احساس حقارت کنند. باوجود این، بسیاری از والدین وقتی می‌بینند فرزندشان به خوبی بچه‌های دیگر نیستند، دست از مقایسه‌ کردن نمی‌کشند و مدام کودک‌شان را با کودکان دیگر در کفه ترازوی سنجش و مقایسه قرار می‌دهند.  برای رهایی از این رفتار غلط کافی است، به خود بقبولانید که فرزند شما، موجودی مستقل و آزاد است که راه رشد و شیوه زندگی خودش را دارد و خواهد داشت.

بعضی‌ها،  این اصل را همان روزی که روی صفحه مانتیور سونوگرافی، جنسیت کودک‌شان معلوم می‌شود، می‌پذیرند. این کودک قرار نیست همه خواسته‌های شما را مو به‌ مو اجرا کند؛ همان‌طور که شما، خواسته‌های والدین‌تان را مو به‌ مو انجام ندادید.  بنابراین با این رفتار و حرکت با دست خود به فرزندتان آسیب نرسانید.

در زیر به دلایل مهمی اشاره می‌کنیم که به شما نشان می‌دهد مقایسه کردن کودکان با یکدیگر کار درستی نیست و چه عواقبی می‌تواند در پی داشته باشد.

مقایسه باعث خشم کودک می‌شود
مقایسه‌های مستقیم باعث عصبانی شدن بچه‌ها می‌شود. وقتی برایشان مشخص می‌شود که به اندازه کافی خوب نیستند، نه تنها حس تلخی و ناراحتی نسبت به شما پیدا می‌کنند بلکه نسبت به آن خواهر و برادر و یا دوست هم همین حس ناراحتی و عصبانیت در آنها ایجاد می‌شود.

  مقایسه‌کودکان با یکدیگر باعث عصبانی شدن آن ها می‌شود

 مقایسه باعث خودخواهی می‌شود
برعکس این مقایسه‌ها هم همین‌طور است. عاقلانه است که فرزندتان را به طریق مثبت هم با دیگران مقایسه نکنید.  دوست دارید فرزندتان طوری بزرگ شود که تصور کند از بقیه آدم‌ها برتر است؟ تحسین کردن بچه‌ها کار خوبی است اما باید مراقب باشید که به طور مداوم به آنها نگویید که از بقیه بچه‌ها بهتر و بالاتر هستند.

اگر بخواهید آنها را خودخواه و متکبر بار بیاورید هیچ لطفی در حق‌شان نکرده‌اید. مقایسه کردن فرزندتان با دیگران تصویری منفی از خودشان به آنها می‌دهد. پدر یا مادر بودن یک مسابقه نیست و لازم نیست به بقیه والدین نشان دهید که فرزندتان چقدر بهتر از بقیه است

مقایسه‌کردن، باعث دروغ‌گویی کودکان می شود
انتظار و توقع بیش از حد از کودکان و مقایسه آنها با دوستان و همسالان در زمینه‌های گوناگون، یکی از علت‌های دروغ‌گویی محسوب می‌شود. والدینی که انتظارات بیش از حد توان و استعداد کودکان داشته باشند و آنان را زیر فشار قرار دهند، کودکان را به دروغ‌گویی وامی‌دارند. والدین باید توجه داشته باشند که مقایسه کردن بچه‌ها، در هر سنی، کار غلطی است که سبب خودکم‌بینی کودک شده و سرخوردگی ایجاد می‌کند و این باعث می‌شود کودک، برای فرار از مقایسه شدن، در حقیقت، از والدینش فرار کند و این یعنی خطر! پس، باید به یاد داشته باشید که هرگز، بچه‌ها را با هم مقایسه نکنید.

ادامه مطلب / دانلود

جلوگیری از دروغ کودک و راه بالا بردن اعتماد به نفس

جلوگیری از دروغ کودک و راه بالا بردن اعتماد به نفس

جلوگیری از دروغ کودک و راه بالا بردن اعتماد به نفس از روزی که کارتون پینوکیو رو دیده، تا دروغ می‌گه، خودش می‌ره جلوی آینه، به دماغ‌اش نگاه می‌کنه، اندازه‌اش رو می‌گیره و می‌پرسه: مامان، دماغ‌ام کوچیکه؟ من هم فقط بهش می‌خندم.گاهی بچه‌ها، در مورد مسواک زدن قبل از خواب، ننوشتن تکالیف، جمع و جور کردن اتاق و …،

دروغ می‌گویند و اولین واکنش پدر و مادرها هم سرزنش کردن آنها با گفتن جملاتی مثل «چرا دروغ می‌گی؟»، «دروغ‌گویی کار بدیه»، «اگه همه‌اش دروغ بگی»، «کسی حرف‌ات رو باور نمی‌کنه» و «صداقت داشته باش» است.اما شما مامان‌ها و بابا‌های مهربونی که هم‌دوره پینوکیو و پدرژپتو هستید، تا‌به‌حال فکر کردید که چرا کودک شما دروغ می‌گوید؟

کودکان وقتی دروغ می‌گویند که:

۱) پیش از این به خاطر راست گفتن در مورد یک مساله خاص‌، تنبیه شده باشند.
۲) قصد حفظ آبرو دارند یا می‌خواهند جلب توجه کنند.
۳) می‌خواهند راحت‌تر به مقصودشان برسند.
اما مهمتر از همه اینکه
بچه‌ها دروغ می‌گویند چون از والدین الگوبرداری می‌کنند.

چه کنیم که زندگی بر مدار دروغ نچرخد؟
۱) به بچه‌ها جرات بدهیم

بچه‌ها باید جرات راستگویی داشته باشند. اگر والدین، نسبت به آن‌چه کودک انجام داده، واکنش شدیدی نشان دهند، او، کم‌کم می‌آموزد که راست نگوید و این ذهنیت برایش بوجود می‌آید که «شاید اصلا مامان و بابا نفهمند و من هم مجازات نشوم.»

البته جرات دادن به کودک به معنای تنبیه نکردن او نیست اما مجازات، باید با عملی که کودک انجام داده، هم‌خوانی داشته باشد. اگر پدر و مادر، جزو آن دسته از والدینی باشند که در برابر کوچک‌ترین کار کودک، واکنش شدید نشان دهند، او، جرات راست گفتن را از دست می‌دهد.

۲) تشویق و تنبیه هم‌زمان

کودک باید بداند که در قبال کار بد یا اشتباهی که انجام داده، به‌طور قطع، مجازاتی وجود دارد، اما این مجازات، متناسب با عمل اوست، نه کم‌تر و نه بیش‌تر و مهم‌تر این‌که او باید بیاموزد که اگر دروغ بگوید، دو بار تنبیه می‌شود؛ چون به هر حال، پدر و مادر، هم متوجه کار بد و هم دروغگویی اش می شوند و او ر به خاطر هر دو مورد، تنبیه می کنند.مجازاتی که برای کار بد تعیین می‌کنید، باید

با مجازاتی که برای دروغ‌گویی تعیین می‌کنید، متفاوت باشد؛ چون دروغ‌گویی، اتفاقی جدید و رفتاری جداگانه است.البته نباید به خاطر راست‌گویی، کودک را از تنبیه در قبال کار بدش، معاف کنید. نگران نباشید؛ این سبب نمی‌شود که او به دروغ‌گویی روی بیاورد، بلکه می‌فهمد مجازات، با عمل، متناسب است و حالت جبران دارد و حتی والدین، از او به خاطر راست‌گویی، تشکر هم می‌کنند.

۳) مچ گیری نکنید

گاهی پدر و مادر مطمئن هستند که فرزندشان، کار اشتباهی انجام داده است، اما باز هم درباره‌اش از او سوال می‌کنند. مثلا می‌دانند که او شکلات خورده، دور دهان‌اش هم هنوز شکلاتی است، باز هم از او می‌پرسند «تو شکلاتا رو خوردی؟» و او می‌گوید: «نه».وقتی والدین درباره مساله‌ای اطلاع دارند، نباید طوری سوال کنند که بچه‌ها وادار به دروغ گفتن شوند. در چنین موقعیتی می توانید از یک جمله خبری کوتاه استفاده کنید:

«بدون اجازه شکلات خوردی.»این، یعنی شما می‌دانید که او، این کار را انجام داده است. به عبارت دیگر، رفتار والدین باید طوری باشد که نشان دهند متوجه دروغگویی کودک شده اند، اما مچ‌گیری نکنند.هرگز کودک را تحقیر نکنید و به او برچسب نزنید که «تو دروغ‌گو هستی»؛ این کار سبب می‌شود او، هویت خود را به‌عنوان یک آدم دروغ‌گو بپذیرد، به‌خصوص این‌که این مساله در جمع مطرح نشود، چون ممکن است جمع، او را سرزنش کرده و او، احساس خجالت و حقارت کند.

با کودکان، در مسیر راست‌گویی

برای از بین بردن عادت بچه‌هایی که به دروغ گفتن روی آورده‌اند، باید روش تشویق کردن را در پیش گرفت.در مورد آن کارهایی که مطمئن هستید انجام داده، از کودک سوال کنید و وقتی جواب راست شنیدید، هم در قبال راست‌گویی و هم برای کاری که انجام داده ، از او تشکر کنید.از نمایش و داستان کمک بگیرید و به روش غیرمستقیم راست‌گویی را به او آموزش دهید. برایش داستان‌هایی تعریف کنید که شخصیت اصلی ،

در قبال راست‌گویی یا دروغ‌گویی، به سرنوشت‌های متفاوتی دچار شده و با او درباره داستان و راست و دروغ‌هایی که در آن اتفاق افتاده است، صحبت کنید.زندگی بدون داشتن اعتمادبه‌نفس تقریبا غیرممکن است. اگر تمام توانایی‌های لازم برای شروع کاری را در اختیار داشته باشید اما نتوانید به خودتان اعتماد کنید، بازده کمی خواهید داشت. برای اینکه فرزندانتان به بزرگسالانی با اعتمادبه‌نفس پایین تبدیل نشوند و ترسو بار نیایند، از همین حالا باید به فکر باشید.

کنترل نامحسوس

جرات به خرج دهید و فرزندتان را درگیر تجربه?های و ریسک‌های جدید کنید. بگذارید فرزندتان از همان سن پایین بعضی از کارهای به‌ظاهر دشوار را خودش انجام دهد و اگر اشتباهی نیز مرتکب شد راهنمایی‌اش کنید. برای مثال اگر فرزند کوچکتان خواست یک بطری شیشه‌ای را خودش به تنهایی جابجا کند

و با این کار می‌خواهد به شما کمک کند اصلا مانع او نشوید. فرض را بر این می‌گیریم که محتویات داخل بطری به زمین ریخت. به جای سرزنش کردن، همراه با فرزندتان آثار لکه و کثیفی را پاک کنید و باز هم به او فرصت امتحان کردن مجدد را بدهید. با این کار فرزندتان را از سنین پایین در مقابل اشتباه و شکست قوی بار آورده‌اید.

انتخاب

به فرزندتان اجازه دهید قدرت انتخاب داشته باشد و تبعات انتخاب خود را از نزدیک حس کند. در یک روز برفی اجازه بدهید از بین شال، کلاه و پوشیدن کت یا تمام این موارد خودش گزینه‌ای را انتخاب کند. اگر تنها کلاه را برداشت و با وجود توضیحاتتان همچنان روی انتخابش اصرار داشت، مانعش نشوید

اما شال و کتش را با خود همراه داشته باشید. در این شرایط کمی احساس سردی باعث مرگ فرزندتان نمی‌شود بلکه به او درسی بزرگ خواهد داد؛ درسی که در بزرگسالی‌اش آن را خوب در خاطر خواهد سپرد. بگذارید فرزندتان با تمام وجودش از تاثیر انتخاب در زندگی شخصی‌اش آگاه شود و محتاطانه‌تر و با دقت بیشتری گزینه‌های مختلف را انتخاب کند و به کار بگیرد.

وظایف کوچک اما حیاتی

این شانس را به فرزندتان بدهید تا در کارهای خانه یا بیرون از منزل به شما کمک کند. با درونی کردن این حس در همین سنین پایین روحیه همکاری را در فرزندتان می‌پرورانید و این موضوع باعث استقلال شخصیتی فرزندتان خواهد شد و از او یک شخص با اعتمادبه‌نفس قوی خواهد ساخت. بخش کوچکی از کارهای منزل را به عهده‌اش بگذارید اما یادتان باشد

خیلی در این کار زیاده‌روی نکنید و متناسب با توانایی‌های فرزندتان وظیفه‌ای مشخص به او بسپارید. این کار می‌تواند کمک گرفتن از او در چیدن میز شام یا آب دادن به گلدان داخل خانه‌تان یا برداشت نامه‌ها و بسته‌های داخل صندوق پستی‌تان باشد. این وظایف کوچک اما مهم باعث می‌شود فرزندتان احساس قدرت کند و همین موضوع اعتمادبه‌نفس او را تقویت خواهد کرد.

اتمام کارها

مطمئنا فرزند شما به تفریحاتی خاص علاقه دارد، مثل شنا، بازی با رایانه، نقاشی و… در همه این فعالیت‌ها به او بیاموزید کار را به اتمام برساند. اگر او در این سنین پایین یاد بگیرد نسبت به چیزهایی که دوست دارد تعهد داشته باشد

و آنها را به صورت کامل انجام دهد، به همین ترتیب در آینده به خوبی از عهده انجام تصمیم‌ها و به سرانجام رساندن آنها برخواهد آمد و حس کامل کردن یک فعالیت باعث افزایش روحیه اعتمادبه‌نفس در او خواهد شد. پس بگذارید کارهای مورد علاقه فرزندتان به خوبی به پایان برسد و در این کار تشویقش کنید.

نظرخواهی را فراموش نکنید

منظور از این کار این نیست که در همه کارها با فرزندتان مشورت کنید بلکه دخالت دادن نظر فرزندتان در بعضی از اموری که مربوط به او می‌شود روحیه اعتمادبه‌نفس فرزندتان را تقویت می‌کند و باعث تاثیرات خیلی خوبی در زندگی شخصی و شغلی آینده‌اش می‌شود. برای مثال اگر قرار است به منزل یکی از اقوامتان بروید قبل از این کار این تصمیم را با فرزندتان در میان بگذارید و از او بخواهید

خودش را برای مهمانی آماده کند. اگر می‌خواهید دکوراسیون اتاق فرزندتان را تغییر دهید، این موضوع را با او در میان بگذارید. شاید نظر او را به عنوان نظر نهایی برای این کار انتخاب نکنید اما نتیجه این کار بسیار مثبت است و تاثیرات بلندمدتی بر روحیه فرزندتان خواهد گذاشت.

هوش احساسی را دست کم نگیرید

حتما شما هم با کودکانی برخورد کرده‌اید که قادر به ارتباط با همسن و سال‌های خودشان نیستند و از جمع فاصله می‌گیرند. این گروه از کودکان در سنین بالا نیز این مشکل را با خود یدک خواهند کشید چون در کودکی نتوانسته‌اند در این زمینه شخصیت خود را به درستی کامل کنند. برای اینکه فرزندان امروز شما بزرگسالان کم‌رو و فاقد مهارت‌های اجتماعی بار نیایند، سعی کنید تا می‌توانید روحیه گروهی فرزندتان را تقویت کنید و به او اجازه دهید با دوستان و همسن و سال‌های خود ارتباط داشته باشد.

از اینکه فرزندتان ممکن است تحت‌تاثیر الگوهای بد قرار بگیرد، نترسید چون اگر کنترل زیادی هم بر روابط او داشته باشید باز هم ممکن است فرزندتان تحت‌تاثیر حرف‌ها و رفتارهایی قرار بگیرد که خوشایند شما نباشد. برای بالا بردن روحیه اعتمادبه‌نفس فرزندتان، سعی کنید او را در گروه‌های دوستان وارد کنید و خودتان بر روابط نظارت داشته باشید. در مورد بایدها و نبایدها با او صحبت کنید و الگوی خوبی برایش باشید.

ادامه مطلب / دانلود

اشتباهاتی که والدین در رفتار با کودکان انجام می دهند

اشتباهاتی که والدین در رفتار با کودکان انجام می دهند

اشتباهاتی که والدین در رفتار با کودکان انجام می دهند  امروزه دیگر والدین برای تنبیه کودکان کمتر متوسل به تنبیه بدنی می شوند و در واقع به جای بلند کردن دست، صدای خود را بالا می برند. غافل از این که بعضی از کلمات به کار رفته در فریاد ها از صدمات بدنی هم بدترند.

راه حل کوتاه مدت و مشکلات دراز مدت
برخی از والدین همیشه در حال فریاد زدن هستند .گویی کودکان صدای آنها را نمی شنوند. وقتی کودکان با هم جنگ و دعوا می کنند، تکالیف شان را انجام نداده اند و والدین مجبور شوند مسآله ای را برای چندمین بار تذکر دهند چنان فریاد می زنند که گویی در اپرا هستند.گاهی والدین تصور می کنند فرزندشان آنقدر به فریاد آنها عادت کرده است که در صورتی که فریادی را نشنود هیچ عملی را انجام نخواهد داد.

چرا نباید سر بچه داد زد؟
البته والدین در سکوت بعد از فریاد احساس خیلی بدی پیدا می کنند و در واقع این احساس با احساس والدینی که در برخورد با کودک از کمربند استفاده کرده اند تفاوتی ندارد. آنها هم بعد از استفاده از کمربند پشیمان می شوند و به همین شدت ناراحت خواهند شد.فریاد جای کمربند را می گیرد و هر چه تعداد و نوع کلمات به کار برده شده در هنگام عصبانیت بیشتر باشد، شدت صدمات روحی ایجاد شده در کودک بیشتر و متأسفانه عوارض این صدمات طولانی مدت خواهد بود. می توان با اطمینان گفت بالا رفتن صدا در بیشتر خانواده های امروزی امری طبیعی است. شاید فریاد زدن بر سر نوپایی که در خطر است شروع این رفتار غلط باشد.

وقتی والدین رو درروی کودک با عصبانیت بر سرش فریاد می زنند، کاملاً کنترل خود را از دست داده اند و کلمات را به سمت او پرتاب می کنند، و با توهین و تهدید روح کودک را نشانه می گیرند. البته خیلی سخت است برای بیستمین بار به کودک بگویید وسایل نقاشی ات را از وسط اتاق جمع کن. اما لطفاً به سوال ما پاسخ دهید.

آیا چنانچه در هنگام خرید از فروشگاه متوجه شوید لوازم خریداری شده خوب بسته بندی نشده بر سر فروشنده فریاد می زنید که «چقدر بی عرضه ای؟!» یا وقتی متوجه می شوید که معلم فرزند شما در آموزش ریاضی ضعیف عمل کرده بر سر او فریاد می زنید که «حواست کجاست؟!»پس چطور به خودتان اجازه می دهید بر سر کودک خود فریاد بزنید؟ این فریاد هم به اندازه ی فریاد زدن در محل کار و محیط اجتماع زشت است. پس چرا تصور می کنیم فریاد زدن در خانه کاری قابل قبول است؟برخی از والدین این مسئله را خوب درک کرده اند و مراقب رفتار خود هستند آنها به خاطر می سپارند که حتی اگر فرزندشان (بخصوص در سن نوجوانی) به شدت عصبانی شده و فریا د می زند، والدین نباید با فریاد پاسخ او را بدهند. بلکه رفتار آنها باید الگویی برای فرزندان باشد تا توانایی تسلط بر خود را کسب کنند.

اشتباهاتی که والدین در رفتار با کودکان انجام می دهند

باید به خاطر سپرد فریاد زدن برای تصحیح رفتار کودک روش مناسبی نیست. بلکه برای این منظور باید برنامه ریزی بلند مدتی را اجرا کرد. اگر چه فریاد می تواند در کوتاه مدت خطری را از کودکان دور کند ولی اثرات منفی بلند مدت آن قابل جبران نخواهد بود.

اگر می خواهید به کودک آموزش دهید چگونه لباسش را بپوشد لازم نیست بگویید «چقدر بی دست و پایی» وقتی با این کلمات به شخصیت کودک حمله کنید، اعتماد به نفس او را از بین می برید و اینجاست که تخریب آغاز می شود. وقتی کودک یک ساله اشیا را در دهان خود می گذارد نباید بر سرش فریاد زد. او در حال شناخت محیط است. اگر فرزند نوجوان شما تمایل ندارد تعطیلات آخر هفته را با شما باشد او را درک کنید او به دنبال رسیدن به استقلال است. به جای داد و فریاد مراحل رشد فرزندان خود را درک کنید و شیوه صحیح زندگی را به آنها بیاموزید. آموزشی همراه با احترام و تکریم و نه توهین و تضعیف.

 پدر یا مادر بودن یکی از سخت ترین کارهای دنیا است. این شغل، 24 ساعته است و می تواند بسیار خسته کننده باشد. اما مهم است، با همه خستگی نیز مسایلی را رعایت کنید تا به روح، جسم و اعتمادبه‌نفس فرزندتان لطمه ای وارد نشود. باید طوری او را تربیت و با او رفتار کنید تا در بزرگسالی علاوه بر اینکه مایه افتخار شما شود، خودش نیز در سلامت روحی کامل زندگی کند.یکی از روش های ارتباطی با کودکان حرف زدن است. اگر بتوانید روش های صحیح حرف زدن خود با کودکان را یاد بگیرید، به طور غیرمستقیم درست حرف زدن را به او نیز می آموزید.

غر زدن
بسیاری از والدین برای اینکه فرزندشان تکالیفش را درست انجام دهد یا غذایش را کامل بخورد، مدام سر او غر می زنند و اعتراض می کنند. این رفتار به هیچ عنوان مناسب و پاسخ‌گو نیست. بر اساس مجله تایم، این کار باعث می شود تا کودک لج کند و درست برعکس آن را انجام دهد. این مساله همچنین باعث می شود تا فرزند از زمان هایی همچون غذاخوردن فرار و سعی کند خودش را به کاری دیگر مشغول کند.

کوتاه پاسخ دادن
والدینی که با پاسخ کوتاه فرزند را مجبور می کنند از آنها اطاعت کند، به هیچ عنوان روش درستی برای تربیت کودک خود انتخاب نکرده اند. با گفتن عبارت: «برای اینکه من می گم!» باعث می شوید تا کودک هرگز به چرایی مسایل فکر نکند. قدرت تحلیل و پرسش‌گرایی را از او می گیرید. یا گفتن عبارتی همچون: «هر چه من می گویم را باید انجام دهی» به این مفهوم است که هیچ احترامی برای فرزند خود قایل نیستید و او نیز در مقابل به شما احترام نخواهد گذاشت. برای تربیت صحیح فرزندان، برای پاسخ به سوالات او زمان بگذارید و با صبر کامل و مرتبط به او پاسخ بدهید.

اشتباهاتی که والدین در رفتار با کودکان انجام می دهند

کودکانه رفتار کردن
کودکان بسیار باهوش تر از آن هستند که تصور می کنید. لازم نیست صدای خود را کودکانه کنید یا با کلمات خیلی بچه‌گانه با او حرف بزنید تا به حرف هایتان گوش کنند. کودکان مکالمات مردم با یکدیگر را می شنوند و کودکانه حرف زدن را نوعی اهانت به خود می دانند.

مشغول بودن
کودکان دوست دارند برای آنها ارزش قایل شوید. به همین دلیل بسیار مهم است واقعا برای آنها ارزش قایل شوید. هنگام صحبت با فرزند خود، گوشی موبایل را کنار بگذارید و با همه حواس به حرف های او گوش فرا دهید. این باعث می شود تا اعتمادبه نفس پیدا کنند و آن حس ارزشمندی که دنبالش هستند را از شما بگیرند.

 زیاد حرف زدن
تحقیقات کارشناسان ثابت کرده است، مغز هر انسانی می تواند در هر مرتبه، به طور متوسط 5 تا 9 موضوع را به خاطر بسپارد. به همین دلیل است که کودکان وقتی بیشتر از ظرفیت خود می شنوند، دیگر تمایلی به گوش کردن ادامه حرف ها ندارند. اگر می خواهید مسایل زیادی به فرزند خود بیاموزید، آن را به چندین بخش کوتاه تقسیم کنید تا نتیجه بهتری داشته باشد.

 استفاده از واژه های محکوم یا سرزنش کننده
هرگز از واژه هایی که باعث ایجاد حس گناه در کودک می شود، استفاده نکنید. کودکان از همان ابتدا حس همدردی ندارند و بسیاری از چیزها را نمی توانند درک کنند. نباید برای اشتباهای که انجام می دهند خیلی آنها را مواخذه و سرزنش کنید.هدف از بزرگ کردن کودک این نیست که او را مطیع و فرمانبردار خود تربیت کنیم. باید به کودکان فرصت فکر و خطا کردن بدهد. تهدید کردن کودک باعث می شود تا اعتمادبه‌نفس او از بین برود و در بزرگسالی دچار مشکل بشود.

ادامه مطلب / دانلود
css.php