نتايج جستجو مطالب برچسب : اس ام اس غمگین و پر معنی آبان ماه 92

اس ام اس های عاشقانه و احساسی آبان ماه 92 (2)

خدا تو را برای عاشقانه زیستن به من نداد

برای شاعرانه زیستن ز من گرفت

عشق یعنی وقتی هزار دلیل برای رفتـن هست

هنوز دنبال یه بهــــونه ای که بمـونـی !

عبور تو از حوالی چشم های من

تنها اتفاق غیر منتظره ی زندگیم بود

چرا که من  همیشه منتظر نیامدنت بودم

هم آشوبگری و هم خاموش

کولی وار می توان دوستت داشت

همین که باد را به آغوش می کشی

دگر حس شقایق را نداری

هوای قلب عاشق را نداری از آن

چشمان خون سرد تو پیداست

که قلب تنگ سابق را نداری

دلتنگى حس نبودن کسی است که

تمام وجودت یکباره تمنای بودنش را می کند

فاصله خط عابر پیاده ندارد

دست مرا بگیر و از آن رد کن

قرار دیدار ما هر نیمه شب

خیالت که نمی گذارد بخوابم

از ساعت متنفرم !

این اختراع غریب بشر که مدام

جای خالی حضورت را به رخ دلتنگی یادم می کشد!

در شب آسایش ماه

کنج پستوی خیس از عطر شب بوها

پشت نقاب غبار آلود خاطره ها

تصویری از درنگ را نقاشی می کنیم

تو را طلب نمی کنم

نه اینکه بی نیازم

صبورم…

 

ادامه مطلب / دانلود

اس ام اس های عاشقانه و احساسی آبان ماه 1392

تو تک ستاره منی منم اسیر بودنت

از ته دل داد میزنم می میرم از نبودنت

می نالم از جدایی، ای نازنین کجایی؟

سوزم ز درد هجرت، ای بهترین کجایی؟

در باغ آرزوها دیگر گلی نمانده

در حسرت گل هستم بهار من کجایی؟

چه کردی با دل من نازنینم

که هر شام و سحر اندوهگینم

مرا دعوت بکن در باغ چشمت

که از باغ دلت چند گل بچینیم

بهترینم

در دنیای کوچک اندیشه هایم کلامی را که شایسته ی توست نمی یابم

جز آنکه بگویم در قلب کوچکم به اندازه وسعت آسمان جای داری

توی برگ برگ وجودم  همش از تو مینویسم

تا جدا نشی ز قلبم من بدون تو میمیرم

تمام می شود زندگی ام

آن روز که قاب چشمانت بر دیوار دل دیگری باشد

بهانه های دنیا

تو را ازیادم نخواهد برد

من تورا درقلبم دارم.نه در دنیا

زندگى با تو برایم بوى ریحان میدهد

بى تو اما بوى ریحان بوى زندان میدهد

نم نم عشقت را

با دریای محبت دیگران عوض نمیکنم

حتی اگر در طوفان غمت بمیرم

در تقویم دوستی این را به ذهنت بسپار

روزی به نام فراموشی وجود ندارد

اگر دیدی دنیا برات مفهومی نداره

تحمل کن  شاید خودت دنیای کسی باشی

درخت هم که باشی

من دارکوبی می شوم که

هفتاد و سه بار در دقیقه تو را می بوسد

قلب کال من در فصل دست های تو می رسد

فصلی برای تمام رویاها ، دستی برای تمام فصل ها

قسم به تین و عنکبوت

به مرغ باغ ملکوت

از ته دل بهت میگم

دنیا فدای تار موت

شب را دوست دارم

چرا که در تاریکی چهره ها مشخص نیست

و هر لحظه این امید در درونم ریشه می زند

که آمده ای ولی من ندیده ام

هیچ بارانی جای پای دوست را

از کوچه خاطره ها نخواهد شست

دستم را بگیر و مرا به دور دست هایی ببر که

در دسترس هیچ دستی نباشم

بعد رفتنت ، من که هیچ

این همه دیواری که به عکست تکیه دادند ، ویرانه شدند

 

ادامه مطلب / دانلود

اس ام اس های غمگین و پرمعنی آبان ماه 1392

غربت آن نیست که تنها باشی

فارغ از فتنه فردا باشی

غربت آن است که چون قطره ی آب در پی دریا باشی

غربت آن است که مثل من و دل در میان همه کس یکه و تنها باشی

گر بدانم نیستی غمی نیست ز تنهایی

اینکه هستی و تنهایم غم دارم

باتو بودن همیشه پرمعناست

بی تو روحم گرفته و تنهاست

باتو یک کاسه آب یک دریاست

بی تو دردم به وسعت صحراست

دلی بستم به آن عهدی که بستی

تو آخر هردو را باهم شکستی

اگه یه وقت توپت افتاد خونه همسایه اونم پارش کرد

اصلا ناراحت نباش چون هنوز یه رفیق داری

که حاضره دلشو بندازه زیرپات تا باهاش بازی کنی

دلم تنگه برای گریه کردن، کجاست مادر کجاست گهواره من؟

نگو بزرگ شدم نگو گریه به من نمیاد!

بیا نوازشم کن دلم آغوش بی دغدغه می خواد

کجاست مریم ناجی اون مریم پاک؟

چرا به یاد این شکسته دل نیست؟

به حق اون خداوندی که یکتاست

وجودش باعث گرمی دل هاست

دلم در عاشقی به قد دریاست

ولیکن مثل دریا تک و تنهاست

نگران نبودنت نباش نفرینت نمی کنم!

همین که دیگر جایت در دعاهایم خالیست برایم کافیست!

ای که از اول جاده به سکوت شدی گرفتار

منو از خاطره کم کن خدانگهدار

می روم شاید کمی حال شما بهتر شود

می گذارم با خیالت روزگارم سر شود

گاهی با دویدن برای رسیدن به کسی

دیگر نفسی برای ماندن درکنار او باقی نخوهد ماند

وقتی کسی دیربه دیر ازم یاد می کنه

نگرانش نمی شم حتما شاد بوده از یادش رفتم!

چوپان قصه ی ما دروغگو نبود

او تنها بود و از فرط تنهایی فریاد گرگ سر می داد

افسوس که کسی تنهایی اش را درک نکرد

و در پی گرگ بودند و در این میان فقط گرگ فهمید که چوپان تنهاست

پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می‎کند

بلبل شوقم هوای نغمه‎خوانی می‎کند

همتم تا می‎رود ساز غزل گیرد به دست

طاقتم اظهار عجز و ناتوانی می‎کند

شمع، این مساله را بر همه کَس روشن کرد

که توان تا به سحر، گریه ی بی شیون کرد

من همان برگم که بر روی درخت

لرزم از برد چنین پاییز سخت

در نهایت باید افتاد و گریست

به درخت گفت خداحافظ و رفت

من از اعدام نمی ترسم

نه از چوبش نه از دارش

من از پایان بی دیدار می ترسم

۴تا دوست صمیمی دارم

حسرت، غم، ماتم، تنهایی

بهشون سفارش کردم تحویلت نگیرند

هیچوقت نفهمیدم که چرا درست همان کسی که فکر می کنی

باهمه فرق داره یک روز مثل همه تنهات می زاره!

نیمکت باهم بودن من تنهاست

من دل نشستن ندارم تو دلیل نشستن باش

چه عاشقانه نوشت دکترشریعتی

که من تو را دوست دارم

تودیگری را،دیگری دیگری را و دراین میان همه تنهاییم

فراموش نکنیم که اگر دلی را بردیم شکستیم، گذشتیم و رفتیم …

روزگار حافظه خوبی دارد، هرگز فراموش نمی کند!

ﮔﺎﻫﯽ ﻟﺐ ﻫﺎﯼ ﺧﻨﺪﺍﻥ

ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯼ ﮔﺮﯾﺎﻥ ﺩﺭﺩ ﻣﯽ ﮐﺸﻨﺪ!

کسانی که از خود می رنجانیم

مثل ساعت هایی می مانند که صبح دلسوزانه زنگ می زنند

و در میان خواب و بیداری بر سرشان می کوبیم بعد می فهمیم که خیلی دیر شده

هیچوقت حال اونی که هست

رو به خاطرِ اونی که نیست نگیرید…

پدر پشت در نقاب خنده هایش را می زند

و غم هایش را در جیبش می ریزد و وارد خانه می شود

پدر ناراحتی هایش را پشت روزنامه پنهان می کند

پدر در تمام آینه ها فریاد می زند: حال من خوب است

پدر دوستت دارم ها را با چشمانش می گوید چون عشق پدر همیشگی است

پدر، سایبان لحظه های بارانی

چشمان پدر، شعری است مردانه

پدر سرباز کهنه کار جبهه های روزگار

پدر برای من همیشه پدر خواهد ماند

آنقدر مشغول بزرگ شدن هستیم که گاهی

فراموش می کنیم پدر و مادرمان در حال پیر شدن هستند!

مادربزرگ می گفت: دل هر آدمی دری دارد

می گفت: باید باز کنی در دلت را روی لبخند آدم ها

می گفت: هر کدام از این درها یک کلید بیشتر ندارند

می گفت: کلید دل آدم دست خود آدم نیست

می گفت: انگاری کلیدها را دم خلقت پخش کرده اند

بین آدم ها و هر کسی یکی برداشته برای خودش

می گفت بلند شو برو بگرد

بگرد ببین کلید قلب کیست توی دست هایت؟

ببین کلید قلبت کجاست؟

همیشه میشه تموم کرد

فقط بعضی اوقات دیگه نمیشه دوباره شروع کرد…

مواظب همدیگه باشیم !

اکبر عبدی می گوید: یک روز سر سریال بودیم

و هوا هم خیلی سرد بود، حسین از ماشین پیاده شد بدون کاپشن!

گفتم: حسین این جوری اومدی از خونه بیرون؟

نگفتی سرما می خوری؟ کاپشن خوشگلت کو؟

گفت : کاپشن قشنگی بود ، نه ؟

گفتم: آره!

گفت: من هم خیلی دوسش داشتم

ولی سر راه یکی رو دیدم که اون هم دوسش داشت

و هم احتیاجش داشت ولی من فقط دوسش داشتم!

گفت: اگه این یکی هم دختر بشه دستاشو قطع می کنم

خدا بهشان پسری داد که دست نداشت…

سه زﻥ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮﯾﻨﻨﺪ:

ﻣﺎﺩﺭﻡ، ﺍﻧﻌﮑﺎﺱ ﺗﺼﻮﯾﺮﺵ ﺩﺭ ﺁﯾﻨﻪ ﻭ ﺳﺎﯾﻪ ﺍﺵ!

به بابام میگم پدر موجودیست که جونشو واسه بچش میده اما ماشینشو نه؛

امیدوارم بودم تحت تاثیر قرار بگیره

که گفت: آخه ماشینش جون بچشو می گیره!

حواستون به بعضی حرف ها و بعضی کارا باشه

چون خیلی وقتا ببخشید کار چسب زخمو نمی کنه!

یادش بخیر یه کوچه ۸متری

۴تا آجر، یه توپ پلاستیکی ۲ لایه…

دلخوشیامون خیلی ساده بود!

و انسان موجودیست که زیاد موجود نیست!

کبریت های سوخته هم روزی درخت های شادابی بوده اند

مثل ما که روزگاری می خندیدیم قبل از اینکه عشق روشنمان کند!

پای معرفت میاد وسط

دست خیلیا کوتاه میشه…

دل یک زن تمای دنیای اوست…

شاه دنیایش باش ای مرد نه سردار سپاهی

که احساسش را در هم می شکند!

دلم را به روی عالم و آدم بسته ام…

مگر دلبستگی همین نیست؟

آنانی که تو را به خاطرِ هیچ خواسته ای دوست دارند به خاطر بسپار …

ادامه مطلب / دانلود

css.php