نتايج جستجو مطالب برچسب : قصه برای کودک

قصه کودکانه: مرد ماهیگیر و همسرش

قصه کودکانه: مرد ماهیگیر و همسرش

روزی روزگاری مرد ماهیگیری و همسرش در کلبه ای نزدیک دریا زندگی می کردند. مرد ماهیگیر هر روز صبح زود برای گرفتن ماهی به دریا می رفت.

روزی از روزها که با قلابش مشغول ماهیگیری بود. قلابش به درون آب کشیده شد.

ماهیگیر به سختی قلابش را بالا کشید و یکدفعه ماهی عجیبی را در انتهای قلاب دید.

ماهی به ماهیگیر گفت: لطفا اجازه بده من بروم زیرا که من یک ماهی واقعی نیستم و یک پرنس سحرآمیز هستم.

ماهیگیر به ماهی گفت: نیاز نیست که

ادامه مطلب / دانلود

قصه کودکانه: اتحاد کبوتران

قصه کودکانه: اتحاد کبوتران

روزی روزگاری در یک جنگل بزرگ، تعدادی کبوتر زندگی می‌کردند. در آن نزدیکی یک شکارچی هم بود که هر روز به سراغ این پرندگان می‌رفت و تورش را روی زمین پهن می‌کرد و وقتی پرنده‌ای روی تور می‌نشست آن را شکار می‌کرد.

کبوترها از این موضوع خیلی ناراحت بودند،چون کم‌کم تعدادشان کم می‌شد و غم و غصه در جمع آنها نفوذ کرده بود.یک روز کبوتر پیر، همه کبوترها را جمع کرد تا با آنها صحبت کند و بعد همگی با هم تصمیم بگیرند که چه کاری باید انجام دهند تا از دست این شکارچی بدجنس راحت شوند.

هر کدام از کبوترها یک نظر می‌دادند و کبوترهای دیگر موافقتشان را اعلام می‌کردند. در بین آنها یک کبوتر دانا بود که

ادامه مطلب / دانلود
صفحه 3 از 3 قبلی 123
css.php