نتايج جستجو مطالب برچسب : عشق

عشق و عاشقی های دروغین

برای خیلی از ما، هدف وسیله را توجیه می‌کند. کم نیستند کسانی که به نام دوست داشتن و عشق، به هر وسیله ای رو می‌آورند و جز حفظ کسی که دوستش دارند، به چیز دیگری فکر نمی‌کنند اما ماندن یک فرد در رابطه، به معنای ماندگار شدن دوست داشتن نیست. برای آنکه این حس خوشایند را در همه لحظات با هم بودن‌تان تجربه کنید، باید آداب دوست داشتن را هم بدانید. آمدن دروغ به دنیای عاشقانه شما، حتی اگر با دلایل خوش آب و رنگی آن را توجیه کنید، می‌تواند شما را به بازی خطرناکی وارد کند؛ بازی‌ای که اغلب احساس خوشایند و آرامش بخش دوست داشتن، اولین قربانی آن می‌شود.

خودتان را دوست ندارید؟

اگر احساس خوبی نسبت به خودتان نداشته باشید و با خودتان آشتی نکنید، نمی‌توانید به دروغ گفتن پایان دهید. شاید از جایگاه خودتان در رابطه با اطرافیان، همکاران یا دوستان‌تان راضی نیستید و به‌دلیل نگرانی از قضاوت آنها به دروغ رو می‌آورید اما یادتان نرود که ساده‌ترین راه برای پنهان کردن این احساس ناخوشایند، پنهان کاری و دروغ است. قرار نیست دیگران- به ویژه در محیط‌های اجتماعی و شغلی- از همه رازها و رویدادهای زندگی شما باخبر باشند، اما وقتی پای ازدواج به میان می‌آید خیلی چیزها فرق می‌کند. شما می‌توانید به راحتی از پاسخ دادن به سؤال‌های خصوصی در محیط کار طفره بروید، اما پاسخ دروغ دادن به سؤال‌های همسر آینده نمی‌تواند به شما کمکی کند. حتی در محیط‌های اجتماعی هم گرچه حق دارید برخی واقعیات را پنهان کنید اما دلیلی برای دروغ گفتن وجود ندارد. دروغ نمایش واقعیت به شکل دیگری است و از یاد نبرید که چنین نمایشی فشار روانی زیادی را به شما تحمیل می‌کند و انرژی تان را می‌گیرد.

پنهان کرده‌اید یا دروغ گفته‌اید؟

شریک آینده زندگی شما حق دارد بداند با چه کسی عمرش را می‌گذراند. نمی‌گوییم هیچ رازی نداشته باشید. برخی از اتفاقاتی که در گذشته تجربه کرده‌اید و دانستن‌شان گرهی از مشکلات دیگران باز نمی‌کند، در گروه راز‌های شما قرار می‌گیرد. رازهایی که شاید صمیمی‌ترین دوستان و خانواده‌تان هم از آنها بی خبر باشند. اما اتفاقاتی که می‌توانند تاثیری در آینده شما بگذارند یا در گروه حساسیت‌های اصلی همسر آینده‌تان قرار می‌گیرد را نمی‌توانید پنهان کنید. درست است که گذشته هر فردی متعلق به خودش است اما تا زمانی می‌توانید دیگران را از این گذشته بی خبر بگذارید که رد پای آن به آینده رابطه شما وارد نشود. گذشته از این، باز هم تکرار می‌کنیم که نگفتن بخشی از واقعیت با دروغ گفتن در مورد آن تفاوت زیادی دارد و قطعا این دو موضوع تاثیر متفاوتی هم بر رابطه شما می‌گذارند.

انتظار نداشته باشید همه چیز رؤیایی بماند

اگر به این نتیجه رسیده‌اید که باید حقیقت را بگویید، درفرصتی مناسب که او و شما در زمان و شرایط مناسبی هستید، حقایق را یک به یک با او در میان بگذارید. بگویید برای شفاف سازی آماده هستید و از او بخواهید به شما برای جبران فرصت دهد. از طرف دیگر به او فرصت بدهید تا به آنچه که گذشته فکر کند. اگر شدت دروغ‌ها و پنهان‌کاری‌های‌تان زیاد بوده، به او حق دهید که مدتی برای کنار آمدن با خودش و رسیدن به نتیجه نهایی وقت بگذارد. بگویید به‌دلیل علاقه به او تصمیم گرفته‌اید صادق باشید اما پیشنهاد نمی‌کنم علاقه‌مند بودن به او را به عنوان دلیل دروغ گفتن‌های‌تان بیان کنید. نگویید دروغ گفتم چون می‌خواستم تو را حفظ کنم. این جمله به خصوص در آقایان احساس نامطلوبی ایجاد می‌کند.

می‌خواهید رؤیایی باشید؟

وضعیت دیگر هنگامی است که برای رهایی از اضطراب دیدن ضعف‌های شخصیتی یا موقعیتی خود به خیالات خود پناه می‌بریم و یک خود ایده‌آل می‌سازیم و تلاش می‌کنیم آن را به دیگران نشان دهیم. اگر شما هم به چنین پناهگاهی رفته‌اید، بهتر است به این موضوع هم توجه کنید که هر چقدر از خود اصلی‌تان بیشتر فاصله بگیرید وضعیت روحی روانی نامطلوب‌تر و بیمارگونه‌تری برای خود خواهید ساخت بنابراین بهتر است با کمک یک روان درمانگر مشکلات درونی خود را حل کنید تا فاصله خود ایده‌آل و خود واقعی‌تان کمتر شود و از آنچه که هستید راضی‌تر شوید. گذشته از این، از خود بپرسید که همسر آینده شما به حضور یک همراه صادق در زندگی‌اش نیاز دارد یا یک زن بی‌عیب و نقص و رؤیایی؟

تا کجا ادامه می‌دهید؟

چرا به نامزدتان دروغ گفته‌اید؟ احساس می‌کنید همان‌طور که هستید پذیرفتنی نیستید و کسی نمی‌تواند شما را با همه کاستی‌ها یا اشتباهاتی که انجام داده‌اید دوست داشته باشد؟ از خود بپرسید اگر او با شناختن خود واقعی شما میلی به بودن در کنارتان نداشته باشد، آیا بهتر نیست همین امروز از زندگی‌تان بیرون برود؟ گذشته از این آیا واقعیت‌هایی که از او پنهان کرده‌اید، به محدوده شخصی زندگی مشترک‌تان مربوط می‌شود؟ یعنی آشکار شدن‌شان بر زندگی شما تاثیری جدی می‌گذارد؟ اگر پاسخ‌تان مثبت باشد، باید به این فکر کنید که ماه تا چه زمانی پشت ابر پنهان می‌ماند و اگر بعد از گذشت چند سال این واقعیت‌ها آشکار شدند، چه بلایی سر رابطه‌ای که برایش انرژی گذاشته‌اید و عمرتان را صرف آن کرده‌اید می‌آید؟ معیار صداقت برای اغلب آدم‌ها، یکی از اصلی‌ترین معیارهای انتخاب همسر است. از خود بپرسید زمانی که این معیار مهم در ذهن شریک زندگی‌تان خدشه‌دار شود، چه اتفاقی برای رابطه شما می‌افتد؟

خودتان را کند و کاو کنید

اگر شما به فرد مورد علاقه‌تان دروغ‌هایی گفتید یا مواردی را از او پنهان کرده‌اید که باید به او می‌گفتید، باید از همین امروز برای تغییر این وضعیت تلاش کنید. اگر وجود یک بیماری جدی، نامزدی قبلی یا موضوعاتی از قبیل جدایی والدین‌تان را از او پنهان کرده‌اید، بهتر است ابتدا کمی برای خود وقت بگذارید و با کمک یک متخصص ترس‌هایی را که باعث این دروغ‌ها شده را ریشه‌یابی کنید. اگر شما ریشه نگرانی‌ها و ترس‌های‌تان را پیدا نکنید، احتمال اینکه دوباره پای دروغ به روابط‌تان باز شود کم نیست.

اگر بفهمد چه می‌شود؟

دروغ گفتن، انرژی زیادی را از شما می‌گیرد و باید تاکید کنیم، زمانی که دروغ به زندگی خصوصی شما پا می‌گذارد، فشاری که به روان شما وارد می‌کند، چند برابر می‌شود. ترس از فاش شدن حقیقت به یکی از دغدغه‌های اصلی شما تبدیل می‌شود و با هر اتفاق ساده‌ای از رو شدن واقعیت می‌ترسید. ترس از اینکه نامزد یا همسرتان با فهمیدن واقعیت اعتمادش را به شما از دست دهد و در احساسش تغییری ایجاد شود، تا زمانی که دروغ‌ها در جریانند، از زندگی شما بیرون نمی‌رود و حتی می‌تواند زمینه گفتن دروغ‌های بیشتری را فراهم کند.

کمک بگیرید

پیش از آنکه واقعیت را با او درمیان بگذارید، با یک روانشناس مشورت کنید. شاید بهتر باشد جزئیات ماجرا را با یک متخصص در میان بگذارید و با راهنمایی‌های او، قدم به قدم تا از بین بردن این فشار روانی تلاش کنید.

ادامه مطلب / دانلود

عشق باعث می‌شود همیشه احساس شادی و شوق و ذوق بکنید. این احساسات مثبت به شما کمک می‌کنند زندگی خود را با قدرت هرچه بیشتر به جلو پیش ببرید و در کارهای‌تان موفق شوید. اما فواید عشق فقط به اینها ختم نمی‌شود؛ تحقیقات نشان می‌دهند کسانی که عاشق هستند بدن سالم‌تری دارند و بیشتر عمر می‌کنند! چه مجرد باشید و چه متاهل با خواندن این مقاله متقاعد می‌شوید که باید عشق را در زندگی خود داشته باشید.

عاشق ها بخوانند!

عاشق‌ها کمتر سرما می‌خورند!

تحقیقات نشان می‌دهند عملکرد سیستم ایمنی بدن در زوج‌های موفق و عاشق، قوی‌تر است. در مقابل آن دعواهای زناشویی باعث اختلال در کارکرد سیستم ایمنی می‌شوند. اما زوج‌هایی که با منطق و آرامش اختلافات خود را حل می‌کنند در برابر عوامل بیماری‌زا نیز مقاوم‌تر هستند. جالب است بدانید زوج‌های عاشق کمتر به سرماخوردگی و آنفلوآنزا دچار می‌شوند!

واقعا عاشق‌ها بیشتر عمر می‌کنند؟

آمار مرگ و میر زودرس در میان زوج‌های عاشق بسیار کمتر از افراد مجرد یا مطلقه است. درواقع افراد وقتی در روابط سالم و متعهد هستند استرس کمتری را تجربه می‌کنند. استرس کمتر هم به معنی سلامتی بیشتر است. علاوه براین بیشتر آقایان وقتی ازدواج می‌کنند از برخی رفتارهای پرخطر از جمله مصرف سیگار و قلیان و مصرف مواد مخدر دست بر می‌دارند که خود باعث ارتقای سلامتی می‌شود.

عشق باعث کاهش وزن می‌شود؟

زوج‌هایی که با هم ورزش می‌کنند یا رژیم می‌گیرند در دست یافتن به اهداف‌شان موفق‌ترند. این درحالی است که تقریبا 50 درصد از کسانی که تنهایی ورزش می‌کنند و رژیم‌غذایی می‌گیرند بعد از یک سال ناامید می‌شوند و دست از تلاش بر می‌دارند. برای اینکه این موضوع به شما ثابت شود کافی است همراه همسر خود در پارک ورزش کنید و با یکدیگر غذاهای رژیمی بخورید تا ببینید چقدر وزن کم می‌کنید. علاوه براین جالب است بدانید که هر نیم ساعت رابطه زناشویی چیزی حدود 100 کالری می‌سوزاند!

کمتر درد می‌کشند

شاید شما هم تا به حال این موضوع را تجربه کرده باشید؛ هنگام بیماری و درد کشیدن وقتی دست همسرتان را می‌گیرید دردتان کاهش می‌یابد، به خصوص اگر در یک رابطه سالم و موفق باشید. البته این واقعیت در مورد دوستان و سایر اعضای خانواده نیز صدق می‌کند اما انرژی مثبتی که از تماس با عشق خود می‌گیرید تاثیرگذاری بسیار بیشتری دارد. عشق باعث افزایش ترشح اکسی‌توسین و اندورفین می‌شود که از مسکن‌ها و آرامبخش‌های طبیعی بدن هستند. علاوه براین، هورمون اکسی‌توسین باعث کاهش التهاب و مرگ سلولی می‌شود.

قلب سالم‌تری دارند

انسان‌ها موجوداتی اجتماعی هستند و نیازهای بیولوژیک آنها را به سمت دوست‌یابی می‌کشاند بنابراین وقتی نمی‌توانند برای خود یار و همراه پیدا کنند استرس‌شان بیشتر می‌شود. اما کسانی که روابط عاشقانه دارند استرس کمتری را تجربه می‌کنند؛ در نتیجه سلامت قلب و عروق‌شان نیز ارتقا می‌یابد. در مقابل آن افرادی که طلاق گرفته‌اند بیشتر دچار بیماری‌های قلبی – عروقی و سکته می‌شوند.

کاهش استرس در متاهل‌ها

استرس می‌تواند عملکرد سیستم ایمنی بدن را دچار اختلال کند و شما را مستعد ابتلا به انواع بیماری‌ها کند. زوج‌های موفق وقتی در موقعیت‌های استرس‌زا قرار می‌گیرند بدن‌شان کمتر از بقیه افراد هورمون کورتیزول ترشح می‌کند. این درحالی است که افزایش کورتیزول، سیستم ایمنی را سرکوب می‌کند و راه را برای انواع بیماری‌ها باز می‌کند. علاوه براین کورتیزول باعث تجمع چربی در اطراف احشاء شکم می‌شود که این چربی خود با بیماری‌های قلبی، دیابت، سرطان و … در ارتباط است. ازدواج با معشوق می‌تواند باعث کاهش خطر دیابت، بیماری‌های قلبی، آلزایمر و دیگر بیماری‌های مزمن شود.

مثبت‌اندیش‌ تر هستند

همه ما می‌دانیم که عشق روحیه را تقویت می‌کند اما این موضوع فقط به روان ختم نمی‌شود. پژوهش‌های علمی بسیاری وجود دارند که نشان می‌دهند که عشق واقعا روی مغز تاثیر می‌گذارد. در یکی از تحقیقات مشخص شد وقتی داوطلبان به عکس معشوق خود نگاه می‌کنند فعالیت هورمون دوپامین در مغزشان افزایش می‌یابد. این هورمون باعث مثبت اندیشی، افزایش انرژی و بهبود سلامت می‌شود.

کاهش فشار خون

محققان به این نتیجه دست یافته اند که توجه به همسر باعث کاهش فشارخون و افزایش ترشح هورمون آرامش‌بخش اکسی‌توسین می‌شود. پس هرچه بیشتر به همسر خود توجه داشته باشید بیشتر می‌توانید از این تاثیر بهره‌مند شوید.

بهتر می‌خوابند

خوابیدن در کنار کسی که عاشقش هستید باعث افزایش حس امنیت، آرامش و بهبود خواب می‌شود. خواب کافی نیز با سلامت بدن و قلب و ثابت ماندن وزن و فشار خون در ارتباط است. هورمون اکسی‌توسین به شما کمک می‌کند خیلی راحت به خواب عمیق فرو بروید.

بی‌اختیاری ادرار نمی‌گیرند!

روابط زناشویی عاشقانه باعث تقویت عضلات کف لگن می‌شوند. باید بدانید که ضعف این عضلات به خصوص در خانم‌ها باعث بی‌اختیاری ادرار در سنین میانسالی می‌شود. از طرفی تقویت این عضلات خود باعث بهبود عملکرد در روابط زناشویی می‌شود.

کمتر دکتر می‌روند!

آمار نشان می‌دهد افراد متاهل نسبت به افراد مجرد کمتر به مراجعه پزشکی احتیاج پیدا می‌کنند و کمتر در بیمارستان بستری می‌شوند. زوج‌های عاشق بیشتر به سلامت یکدیگر اهمیت می‌دهند و اگر معشوق‌شان مشکلی پیدا کند به او گوشزد کرده و از او مراقبت می‌کنند. به همین دلیل این افراد کمتر بیمار می‌شوند.

چند واقعیت جالب:

وقتی عاشق هستیم و استرس‌مان کمتر است، زخم‌های‌مان سریع تر ترمیم می‌شوند.

عشق اعتماد به نفس را بالا می‌برد و باعث می‌شود بیشتر به سلامت جسمی‌مان اهمیت دهیم.

آمار افسردگی شدید در مردان مجرد 9 برابر بیشتر از مردان متاهل است. از طرفی طلاق گرفتن، احتمال خودکشی را دوبرابر در مردان افزایش می‌دهد.

روابط زناشویی عاشقانه در سنین جوانی خطر سرطان پروستات را در سنین بالاتر کاهش می‌دهد.

زنانی که حداقل هفته‌ای یک بار رابطه زناشویی عاشقانه دارند، استروژن بیشتری تولید می‌کنند و عادت ماهانه‌شان منظم‌تر است.

ادامه مطلب / دانلود

قرار ملاقات با افراد جدید درست مثل رانندگی کردن در یک جاده ناشناخته است: شما می بایست به خوبی بدانید چه موقع باید پای خود را روی ترمز بگذارید، چه زمان با احتیاط برانید، و چه زمان هم می توانید به صندلی خود تکیه داده و پدال گاز را فشار دهید.

نشانه های عشق واقعی

حرکت با سرعت بالا

برای پیدا کردن عشق واقعی باید مراقب سرعت رابطه باشید. سعی کنید در چند قرار ملاقات اولیه، طرف خود را از طریق مطرح نمودن سۆالات متعدد بهتر بشناسید. می توانید پرسش هایی از این دست را مطرح کنید: کجا بزرگ شدی؟ پدر و مادرت چه کاره هستند؟ خواهر و برادر داری؟ آنها چطوری هستند؟

ما می توانیم با توجه به پاسخ هایی که طرف مقابل به سۆالاتمان می دهد او را بهتر بشناسیم و اطلاعات گسترده ای در موردش بدست آوریم. مردم دوست دارند در مورد خود با دیگران صحبت کنند. اگر در پاسخ دادن تعلل کرد، بهتر است جانب احتیاط را در مورد او بیشتر رعایت کنید.

قرار ملاقات در فضای اشتباه

زمانیکه با کسی قرار ملاقات فیکس می کنید، اگر از طریق یک واسطه با او آشنا شده اید یا او را تا کنون ندیده اید، باید در یک زمان مناسب در طول روز و در مکانی عمومی او را ملاقات کنید. به عنوان مثال رستوران، کافی شاپ، و یا یک محیط فرهنگی بزرگ گزینه های مناسبی به شمار می روند. همچنین برای اطمینان بیشتر، می توانید با یکی از دوستان خود سر قرار حاضر شوید.

عشق واقعی و پاسخ‌های نامفهوم و مبهم

نسبت به پاسخ ها و بهانه های مبهم مانند: “من سرم خیلی شلوغ است” ، یا “واقعا آخر هفته درگیر هستم” (به ویژه اگر تکرار آنها به صورت مکرر باشد) شک کنید. فرض کنید با آقایی در حال گفتگوی تلفنی هستید، ناگهان شماره دیگر او زنگ می زند و طوری با تلفن صحبت می کند که شما متوجه گفته هایش نشوید؛ این مثال یکی از رایج ترین موارد مشکل زاست و قطعاً مسئله حادی در ورای آن نهفته است. همچنین اگر آقا تنها شماره تلفن همراهش را به شما بدهد، باز هم باید به او مشکوک شوید. به طور حتم شخص دیگری در زندگی او وجود دارد که نمی تواند به راحتی با شما تماس داشته باشد. اگر به دنبال ازدواج هستید و می خواهید با طرف مقابل به نتیجه برسید، در وهله اول باید بتوانید به راحتی با هم گفتگو کرده و تماس حاصل نمایید. شاید در همان ابتدای رابطه به طور آنی نتوان به یک چنین نتیجه ای دست پیدا کرد، اما به هر حال با عمیق تر شدن این شناخت باید چنین پیوندی در وجود شما شکوفه کند.

بازگشت به ارتباط قبلی

اگر نمی دانید که با ارتباط یا نامزدی گذشته خود چه کنید، بهتر است زیاد عجله نکنید و کمی فرصت به خودتان بدهید. اگر بخواهید صرفاً برای فرار از تنهایی به ازدواج فکر کنید، کارتان به هیچ کجا نخواهد رسید. در ضمن پیدا کردن عشق واقعی آن هم با سرعت نور امری است که به ندرت جامه عمل به خود می گیرد.

آماده پذیرایی از عشق واقعی شوید

اگر نکات مثبت زیر از نقاط بارز فردی که با او ملاقات می کنید، باشد، او می تواند عشق واقعی شما و همسر مناسبی برای شما باشد.

توجه و علاقه عشق واقعی به شماست

کسی که توجه خالص خود را نثار ما می کند به طور قطع محافظ همیشگیمان خواهد بود. چیزی که واقعاً به صورت یک خصوصیت بارز نمود می کند، عمل به گفته هایش است. در صورتی که برنامه هایش تغییر کند، باید حتما شما را در جریان قرار دهد. اگر قرار باشد که ساعت 8 شما را برای صرف شام ملاقات کند، اما کارهای اداری باعث شود که 20 دقیقه تاخیر داشته باشد، باید به شما زنگ بزند و اطلاع دهد. او باید شما را در برنامه هایش دخیل کند و برای حضور شما در زندگی اش احترام قایل باشد.

عشق واقعی شما را عضو گروه می داند

یکی از نشانه های وجود سازش میان شما و همسر آینده تان این است که او شما را از هر نظر پذیرفته باشد و در تمام جمع های خود راه دهد. در زمانی که خانواده، دوستان و همکارانش را ملاقات می کنید، ببینید که چگونه می توانید خود را با آنها سازگار سازید؛ آیا احساس می کنید که می توانید جزئی از گروه او باشید؟ اگر این چنین نباشد ارتباط شما به بن بست خواهد رسید. او هر چقدر هم تلاش کند، باز هم فشاری که از خارج بر او وارد می شود، باعث ایجاد جدایی میان شما دو نفر خواهد شد.

عشق واقعی و ارتباط متعارف خانوادگی

ارتباطی که میان هر یک از اعضای خانواده آقا وجود دارد، گویای مطالب بسیار زیادی در مورد اوست. رابطه او با مادرش چگونه است؟ با پدر؟ و با خواهرها و برادرهایش چطور؟ به طور کلی رفتار او با افراد دیگر به چه شکل است؟ اگر در همان ابتدای کار نمی توانید یک مرتبه مادرش را ملاقات کنید، فقط کافی است دقت کنید که او در مورد مادرش به شما چه می گوید. داشتن عشق حقیقی ،رابطه های عاطفی و مناسب با فامیل، همیشه به عنوان یک امتیاز مثبت محسوب می شود. این امر نشان می دهد که او برای اطرافیانش ارزش قائل است و با شما هم به خوبی رفتار خواهد کرد.

اشتیاق به آینده با عشق واقعی

مهم نیست الان کجا هستید، مهم این است که به کجا می روید. مثلا اگر همسر آینده تان در حال حاضر از نظر مالی وضعیت مناسبی نداشته باشد، (ممکن است دانشجو باشد و یا تازه شغلش را شروع کرده باشد) اما به آینده خود خیلی خوش بین بوده و با علاقه وافر به آن نگاه کند، نباید او را به خاطر مسئله بی پولی کنار بگذارید، چراکه آینده روشنی در انتظار اوست. برخورداری از چنین حس انگیزه و علاقه ای به اندازه طلا گرانبهاست. نکته مهم این است که او اشتیاق ساختن آینده را داشته باشد و در حال حاضر بتواند مقدمات اولیه زندگی مشترک را حتی در سطحی ابتدایی (مثل یک خانه کوچک اجاره ای و شغلی که درآمدش کفاف دو نفر را بدهد) فراهم کند.مطمئن باشید او عاشق واقعی شماست.

ادامه مطلب / دانلود

لطفا قبل از خواندن این مطلب این جمله را چندبار با خودتان تکرار کنید و به خاطر بسپارید: «هیچ قانون کلی‌ای که شامل همه انسان‌ها بشود، درمورد ارتباطات شخصی وجود ندارد.» درواقع این مطلب و تمام موارد مشابه براساس قوانین و یافته‌ها و اطلاعات درمورد اکثریت اقلیت نوشته می‌شوند.

زن مطلوب مردهای ایرانی

7 میلیارد نفر انسان روی این کره خاکی زندگی می‌کنند که هرکدام خصوصیات شخصی خود و تفاوت‌های ریز و درشتی با بقیه انسان‌ها دارند و برای همین هم نمی‌شود درمورد همه آنها نسخه‌های کلی داد و حرف از قوانینی زد که در مورد همه صادق باشد. مطلبی که می‌خوانید- از دید من- درمورد اکثریت مردان ایرانی، صادق است و قطعا درمورد «همه» صادق نیست. بهتر است استثناها را همیشه در نظر داشته باشید اما به کلیات بیشتر اهمیت بدهید.

همه مردها مهربانی را دوست دارند

مهربان باشید، شاید فکر کنید مردی با ظاهر خشن و زبانی تند و تیز که بلد نیست کلام محبت‌آمیزی بگوید دوست ندارد کلام مهربانانه بشنود و مهربانی ببیند اما اشتباه نکنید، تمام مردها نیازمند جنبه مهربانانه زنان زندگی خود هستند. شاید شما حتی بیشتر از او با مشکلات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی جامعه برخورد داشته باشید اما یادتان باشد که مردان معمولا بیشتر از شما در گذر زندگی و در برخورد با مشکلات فرسوده می‌شوند و برای همین حتی ذره‌ای کوچک از مهربانی می‌تواند حال‌شان را خوب کند. باور کنید که اگر در مهربانی کردن پیشقدم شوید شما هم سود خواهید کرد و زمان‌هایی که به مهربانی نیاز دارید مهربانی خواهید دید.

زنده باد حال خوب، زنده باد عشق

این روزها خیلی از جوان‌ها می‌گویند عشق‌های آتشین ابدی فقط در قصه‌ها و افسانه‌های قدیمی پیدا می‌شوند و امروز از عشق‌های زمینی، فقط شبحی رنگ‌پریده باقی مانده است. آنها می‌گویند عمر «دوستت دارم» و «عاشقتم» بسیار کوتاه است و همیشه باید به احتمال پایان هر شور و هیجان و التهاب و حتی دیوانگی فکر کرد. اما ما سعی می‌کنیم خوش‌بین بوده و به معجزه عشق باور داشته باشیم و در خلسه آن زندگی کنیم.

زندگی یعنی شادی‌های کوچک و اتفاقات کوچک و همین نکته‌های کوچک هستند که می‌توانند شادی‌ها و اتفاقات کوچکی را رقم بزنند که به زندگی ما معنایی متفاوت ببخشند و حال ما را خوب کنند و مگر چیزی مهم‌تر از حال خوب در یک ارتباط و اصلا در کل در زندگی وجود دارد؟اگر حال شما خوب باشد و حال کسی که دوستش دارید خوب باشد، عشق می‌تواند در ارتباط شما حکمفرما شود و لحظه‌های بی‌نظیر و نابی را در زندگی‌تان رقم بزند.

کمتر مرد ایرانی را پیدا خواهید کرد که روزانه، آن هم چندبار، عشقش و علاقه‌اش را به زبان بیاورد. قطعا شما دوست دارید که بارها و بارها بشنوید و دائم در مورد دوست داشتن حرف بزنید و حتی ناز کنید و ناز کشیدن را ببینید. اما در زندگی مشترک و در ارتباط طولانی‌مدت خیلی چیزها تغییر می‌کند

این یک مورد را نشکنید

«به غرورش اهمیت بدهید» شاید این جمله را بارها شنیده باشید اما آیا واقعا به آن عمل می‌کنید؟ شرایط زندگی جامعه مدرن به گونه‌ای است که در آن بسیاری از مواقع سطح تحصیلات، درآمد و جایگاه اجتماعی یک خانم از همسرش بالاتر است، این هیچ عیبی ندارد و برای بسیاری از مردان لذتبخش هم هست که همسرانی موفق داشته باشند، اما به شرطی که در ارتباط دونفره‌تان این مرد همچنان این حس را داشته باشد که نقطه اتکای شماست. به هزار و یک دلیل مردان دوست دارند «قوی» ارزیابی شوند و از همه مهم‌تر هم برای آنها این است که زنی که دوستش دارند آنها را قوی بداند. همیشه این حس را به مردتان بدهید که درنهایت به شانه‌های او تکیه خواهید کرد، تحت هیچ شرایطی هم چه درمورد مسائل مالی، چه درمورد مسائل احساسی و ارتباطی غرور او را نشکنید. اگر شکست خورده با او مهربان باشید، مطمئن باشید که همراه بودن و همدم بودن شما را در چنین شرایطی همیشه در خاطرش خواهد داشت همان‌طور که ممکن است یک زخم‌زبان یا متلک شما را همیشه در ذهنش نگه دارد.

ابراز عشق‌ مردها فرق می‌کند

توقعات خود را منطقی کنید، باور کنید و باور داشته باشید که مردها و زن‌ها با هم فرق دارند. کمتر مرد ایرانی را پیدا خواهید کرد که روزانه، آن هم چندبار، عشقش و علاقه‌اش را به زبان بیاورد. قطعا شما دوست دارید که بارها و بارها بشنوید و دائم در مورد دوست داشتن حرف بزنید و حتی ناز کنید و ناز کشیدن را ببینید. اما در زندگی مشترک و در ارتباط طولانی‌مدت خیلی چیزها تغییر می‌کند. باور کنید مردی که حواسش به شما و زندگی‌تان و نیازهای‌تان است، در هر روز زندگی مشترک با ده‌ها عمل و رفتار کوچک و بزرگ عشقش را به شما نشان می‌دهد، پس لطفا بهانه نگیرید و بحث نکنید و غر نزنید. اگر چشمان‌تان را به رفتار او باز کنید قطعا نشانه‌های عشق و علاقه او را پیدا خواهید کرد و آن‌وقت نیازی نیست که خودتان و او را وارد روند فرسایشی «چرا نمی‌گی؟»، «چی میشه یه دوست دارم بگی»، «همیشه باید یادت بیارم که بگی» و… بکنید که می‌توانند عشق را کمرنگ کنند.

آشپزی یعنی ابراز عشق

لطفا نخندید، مسئله اصلا شوخی نیست، مسئله فقط سیرشدن نیست. با یک نان و پنیر یا دو تخم‌مرغ هم می‌شود سیر شد اما مهم این است که برای گروهی از مردان ایرانی ( که شمارشان کم هم نیست) غذا پختن نوعی ابراز علاقه و عشق است. بسیاری از مردهای امروز دستی برآتش دارند و دستپخت‌های‌شان بد هم نیست. اما به‌هرحال شما زن خانه هستید و می‌توانید با پختن آنچه او دوست دارد دلش را به دست بیاورید.

باور کنید که ظرایف آشپزی و نزدیک کردن دستپخت‌تان به سلیقه و علایق او، یکی از آن ریزه‌کاری‌هایی است که حالش را خوب می‌کند. هرچقدر هم که اهل غذای بیرون و فست‌فود باشد بازهم قطعا چند تا غذای محبوب دارد که اگر آنها را آنجور که دوست دارد بپزید قطعا در دلش جای مهمی برای خودتان ذخیره کرده‌اید.

غرغروها به بهشت نمی‌روند

لطفا غر نزنید. براساس دیده‌ها و شنیده‌های شخصی‌ام می‌گویم که بسیاری از زندگی‌های مشترک از غرهای پنهان و آشکار خانم‌ها ویران می‌شود. این شکایت بسیاری از خانم‌هاست که «همیشه خسته است»، «هیچ‌وقت حوصله ندارد» و «به حرف‌های من گوش نمی‌دهد»، شاید حق با شما باشد اما باور کنید که غرزدن‌های پنهان و آشکار هیچ مشکلی را حل نمی‌کند و فقط مشکل‌ها را بیشتر می‌کند. باور کنید که با مهربانی و انعطاف می‌توانید تاثیراتی بر یک مرد بگذارید که با هزار سال غرزدن و نق زدن به آنها نخواهید رسید.

اشکالی ندارد گاهی مادر یا خواهر باشید

بسیاری از خانم‌های ایرانی از این شکایت دارند که باید برای مرد محبوب خود نقشی متفاوت از آنچه هستند را هم ایفا کنند، خیلی از آنها حس می‌کنند که باید «مادر» معشوق‌شان باشند و برخی دیگر هم گله می‌کنند که باید جای «دوستان» او را هم پر کنند و گاه نقش‌هایی مثل «خواهر» و… هم به این حالت‌ها اضافه می‌شود. به جنبه بیمارگونه این حالت‌ها کاری نداریم اما در حد ملایم و لطیف شاید چنین نیازهایی دریچه‌هایی جدید به سوی عشق و مهربانی و شادکامی در زندگی شما باز کنند. بسیاری از خانم‌های ایرانی، آگاهانه یا ناآگاهانه، دوست دارند مرد زندگی‌شان در مواقع لزوم مثل یک پدر باتجربه، مثل یک برادر دلسوز، مثل یک دوست همراه و مثل یک عاشق نوجوان احساساتی باشد. پس بپذیرید که شما هم باید گاهی نقش‌های متفاوتی را برای مرد زندگی‌تان ایفا کنید. باور کنید که بودن در این قالب‌ها، اگر کوتاه‌مدت و از روی همدلی و احساس باشد، می‌تواند زندگی‌تان را پربارتر و مستحکم‌تر کند.

ادامه مطلب / دانلود

یک روز بعد از ظهر وقتی اسمیت داشت از کار برمی گشت خانه، سر راه زن مسنی را دید که ماشینش خراب شده و ترسان توی برف ایستاده بود. اون زن برای او دست تکان داد تا متوقف شود. اسمیت پیاده شد و خودشو معرفی کرد و گفت من اومدم کمکتون کنم. زن گفت صدها ماشین از جلوی من رد شدند ولی کسی نایستاد، این واقعا لطف شماست.

داستان کوتاه زنجیر عشق

وقتی که او لاستیک رو عوض کرد و درب صندوق عقب رو بست و آماده رفتن شد، زن پرسید: «من چقدر باید بپردازم؟»

و او به زن چنین گفت: «شما هیچ بدهی به من ندارید. من هم در این چنین شرایطی بوده ام. و روزی یکنفر هم به من کمک کرد، همونطور که من به شما کمک کردم. اگر تو واقعا می خواهی که بدهی ات رو به من بپردازی باید این کار رو بکنی. نگذار زنجیر عشق به تو ختم بشه!»

چند مایل جلوتر زن کافه کوچکی رو دید و رفت تو تا چیزی بخوره و بعد راهشو ادامه بده ولی نتونست بی توجه از لبخند شیرین زن پیشخدمتی بگذره که می بایست هشت ماهه باردار باشه و از خستگی روی پا بند نبود. او داستان زندگی پیشخدمت رو نمی دانست واحتمالا هیچ گاه هم نخواهد فهمید. وقتی که پیشخدمت رفت تا بقیه صد دلارش رو بیاره، زن از در بیرون رفته بود، در حالی که بر روی دستمال سفره یادداشتی رو باقی گذاشته بود. وقتی پیشخدمت نوشته زن رو می خوند اشک در چشمانش جمع شده بود. در یادداشت چنین نوشته بود: «شما هیچ بدهی به من ندارید. من هم در این چنین شرایطی بوده ام. و روزی یک نفر هم به من کمک کرد، همون طور که من به شما کمک کردم. اگر تو واقعا می خواهی که بدهیت رو به من بپردازی، باید این کار رو بکنی. نگذار زنجیر عشق به تو ختم بشه!».

همان شب وقتی زن پیشخدمت از سرکار به خونه رفت، در حالی که به اون پول و یادداشت زن فکر می کرد به شوهرش گفت :«دوستت دارم اسمیت، همه چیز داره درست می شه».

ادامه مطلب / دانلود
بیماری من...!

به کلینیک خدا رفتم تا چکاپ همیشگی ام را انجام دهم، فهمیدم که بیمارم

خدا فشار خونم را گرفت، معلوم شد که لطافتم پایین آمده.

زمانی که دمای بدنم را سنجید، دماسنج ۴۰ درجه اضطراب نشان داد.

آزمایش ضربان قلب نشان داد که به چندین گذرگاه عشق نیاز دارم، تنهایی سرخرگ هایم رامسدود کرده بود …و آنها دیگر نمی توانستند به قلب خالی ام خون برسانند.

به بخش ارتوپدی رفتم چون دیگر نمی توانستم با دوستانم باشم و آنها را در آغوش بگیرم.براثر حسادت زمین خورده بودم و چندین شکستگی پیدا کرده بودم …

فهمیدم که مشکل نزدیک بینی هم دارم، چون نمی توانستم دیدم را از اشتباهات اطرافیانم فراتر ببرم.

زمانی که از مشکل شنوایی ام شکایت کردم معلوم شد که مدتی است که صدای خدا را آنگاه که در طول روز با من سخن می گوید نمی شنوم !

خدای مهربان برای همه این مشکلات به من مشاوره رایگان داد و من به شکرانه اش تصمیم گرفتم از این پس تنها از داروهایی که در کلمات راستینش برایم تجویز کرده است استفاده کنم:

هر روز صبح یک لیوان قدردانی بنوشم.

قبل از رفتن به محل کار یک قاشق آرامش بخورم.

هر ساعت یک کپسول صبر، یک فنجان برادری و یک لیوان فروتنی بنوشم.

زمانی که به خانه برمیگردم به مقدار کافی عشق بنوشم.

و زمانی که به بستر می روم دو عدد قرص وجدان آسوده مصرف کنم…

ادامه مطلب / دانلود

وقتی آن روی عشق بالا می‌آید

عشق همیشه سرخوشی و شورانگیزی نیست. نیمه تاریکی هم دارد. رابطه گاهی مانند مرداب ما را در خودش فرو می‌کشاند…

شاید همان زخم‌هایی باشد که صادق هدایت از آنها گفته: «در زندگی زخم‌هایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا می‌خورد و می‌تراشد.» ماندگاری رابطه همیشه به معنی رضایت‌بخش بودنش نیست. اینجاست که باید بگوییم عشق گاهی خطرناک می‌شود. در عشق زمان‌هایی پیش می‌آید که انسان توانایی همیشگی خود را در تصمیم‌گیری از دست می‌دهد. معلوم نیست چه اتفاقی می‌افتد که دیگر خبری از آن غرور و صلابت همیشگی نیست و انسان را به ورطه واماندگی می‌کشاند.

طرفین خیلی وقت‌ها خودشان هم نمی‌دانند چرا رابطه را ادامه می‌دهند و بیشتر آنها از نوعی احساس اجبار ناخودآگاه برای ادامه رابطه صحبت می‌کنند. یکی از شایع‌ترین آنها وابستگی به‌ویژه در دختران است. یکی از مصائب عشق این است که دنیای انسان را کوچک می‌کند. عاشق به جز معشوق چیزی نمی‌بیند و گویی همه دنیا را در وجود معشوق خلاصه می‌کند. این ویژگی طبیعی عشق اگر با وابستگی همراه شود، دل کندن از معشوق سخت و گاهی ناممکن (البته ناممکن که نه، شما بخوانید بسیار سخت) می‌شود. داستان به اینجا ختم نمی‌شود.

گاهی طرف مقابل از این وضعیت وابستگی سوءاستفاده می‌کند. آزادی را از او می‌گیرد و اجازه تمام‌شدن رابطه را نمی‌دهد. شیوه‌هایش را هم بلد است. شناخته‌شده‌ترین شیوه، باج‌گیری عاطفی است. اینکه دیگری را درگیر وجدان کند و زمان و فرصت‌های از دست‌رفته‌اش را به رویش بیاورد. به او بگوید در اثر دوری تو بیمار می‌شوم یا می‌میرم یا خودکشی می‌کنم و تو مقصر همه اینها خواهی بود. یا اینکه از او دلیل منطقی برای تمام کردن رابطه می‌خواهد در حالی که هیچ‌کدام از آن دلیل‌ها برایش منطقی نیست. داستان به اینجا هم ختم نمی‌شود.

شیوه بعدی، مزاحمت است. تماس‌های پی‌درپی و شبانه‌روزی و گاهی هم تهدید و آبروریزی در محل کار و زندگی و گاهی هم تهدید‌ها و باج‌گیری‌هایی جدی‌تر. طبیعی است که همه انسان‌ها از تهدید می‌ترسند. من مراجعان زیادی دارم که دلیلشان برای ادامه رابطه ترس است. تراژدی متاسفانه به اینجا هم محدود نمی‌شود. تراژدی اصلی این است که این قربانیان عشق که بیشتر هم دختران نوجوان هستند از حمایت خانوادگی برخوردار نیستند. نه به این دلیل که خانواده‌ منسجمی ندارند بلکه بیشتر به این علت که خانواده‌ها از داستان عشق فرزندشان بی‌خبرند. اگر هم چیزهایی حدس زده باشند، جزییات را نمی‌دانند. اینکه فرزندشان از چه چیزهایی دقیقا در رنج است یا می‌ترسد؟ احساس‌های دوگانه و متضادش چیست؟ چگونه است که هم عمیقا کسی را دوست دارد و هم از او نفرت دارد یا می‌ترسد؟

اگر از من بپرسید مظلوم‌ترین و آسیب‌پذیرترین گروه در جامعه ما چه افرادی هستند، می‌گویم برخی دختران نوجوان. آنهایی که عشق را تجربه می‌کنند ولی در برابر مصائب آن بی‌دفاعند؛ بی‌دفاع و تنها. عشق آنها راز سر به مهری است که نزدیکانشان هم از آن بی‌خبرند. دختری که عقده دلش را نتواند برای پدرش بگشاید و از تجربه‌ها و حمایت‌های او بهره‌مند شود مانند این است که اصلا پدری ندارد. عشق پدرو مادر به فرزند به تامین معاش و تحصیل خلاصه نمی‌شود. فرزندان ما پدران و مادرانی حمایتگر می‌خواهند که آمادگی شنیدن و برخورد منطقی و خردمندانه در مورد هر مساله‌ای را داشته باشند نه اینکه خود را به کرگوشی و تجاهل بزنند. این گسستی که بین دو نسل در جامعه ما ایجاد شده، نگران‌کننده است و پیامد‌های خوبی نخواهد داشت.

ادامه مطلب / دانلود

سه موضوع است که گفتن آنها هنگام مشاجره، مرد را بشدت عصبانی می‌کند. این حرف‌ها باعث می‌شود همسرتان بکلی از نظر عاطفی از شما فاصله بگیرد و کناره‌گیری کند.

این 3 چیز را هرگز به مردتان نگویید

این موضوعات آتشین عبارتند از:

1- هر چیزی که حاکی از این باشد که او توانایی اداره کردن خانواده اش را ندارد:

«اگر پول بیشتری داشتی و درآمدت بیشتر بود لازم نبود این همه قسط روی قسط بگذاریم و همیشه بدهکار باشیم.»

2- هر چیزی که حکایت از این داشته باشد او به خانواده اش علاقه ندارد یا بی توجه است:

«تمام روز سرت به کار خودت است. من و بچه ها اصلا نمی بینیمت، بیشتر وقتت را صرف کارهات می کنی تا خانواده ات.»

3- هر چیزی که او را متهم به کم کاری در انجام کارهای خانه می کند:

«چرا در کارهای خانه کمک نمی کنی؟ همه انرژی ات را صرف کارهای خودت می کنی و…»

مردها با شنیدن این انتقادها بشدت از کوره در می روند، به این دلیل که این انتقادها نیاز ناخودآگاه و زیربنایی آنها به موفقیت در هر یک از این سه زمینه را هدف گیری می کند. بنابراین اگر همسرتان در خانه باعث رنجش شماست، از کارهای او انتقاد نکنید، بلکه اگر می خواهید قلب او را تصرف کنید به این نکات توجه کنید:

اگر توانایی او را به عنوان نان آور خانواده مورد انتقاد قرار دهید، احساس ضعیف بودن خواهد کرد.

توجه داشته باشید منظور این نیست که برای رفتار یا واکنش های ضعیف و غیرمسئولانه همسرتان عذر تراشی و بهانه جویی کنیم و نمی خواهیم بگوییم در مقابل تمایلات غیرمنطقی او تسلیم شوید، بلکه کاملا برعکس.

شما این توانایی را دارید که در این زمینه ها تغییر اساسی در همسرتان ایجاد کنید. شما می توانید با تائید و حمایت از تلاش های سخت او، به وی کمک کنید تا موفق تر شود یا مدام از او انتقاد کنید و غر بزنید و باعث شوید در گوشه ای بنشیند و سر به گریبان ببرد.

پس به جای این حرف ها چه می توانید به او بگویید؟ شما این توانایی را دارید که به او کمک کنید تا خود را بازسازی کند و می توانید حرف هایی بزنید که شما را بهتر به نتیجه ای که می خواهید برساند.

3 چیز که می توانید به او بگویید تا موفق تر باشد

تلاش او را برای تامین مخارج خانواده تحسین کنید:

« از این که برای تامین مخارج زندگی تلاش می کنی متشکرم. دوست دارم فکر کنیم و راهی پیدا کنیم تا درآمد خانواده بیشتر شود، در عین حال می توانیم به دنبال راه هایی بگردیم که هزینه های زندگی کمتر شود.»

به جایگاه او به عنوان عضوی از خانواده احترام بگذارید. «می دانم که هر روز مدت زیادی باید سر کار باشی، من و بچه ها هم احتیاج داریم بیشتر تو را ببینیم، چون دلمان برایت تنگ می شود. چه کار می توانیم بکنیم تا شرایط بهتری ایجاد کنیم و همه ما به آنچه می خواهیم برسیم؟»

سهم او را در انجام کارهای خانه یادآوری کنید. «می دانم که در خارج از خانه سخت درگیری و از صبح تا شب کار می کنی، اما کار من هم زیاد است و بنابراین احتیاج دارم گاهی در کارهای خانه به من کمک کنی.»

وقتی حرف نمی زند چه کنم؟

چرا مردها وقتی ناراحتند حرف نمی زنند؟ برای بسیاری از زنان سکوت مرد تردید آمیز و ترسناک تر از داد و فریاد اوست. همین رفتار عجیب مرد است که باعث می شود از خودتان بپرسید: «آیا از دست من عصبانی است، آیا دیگر مرا دوست ندارد؟»تا پیش از این فکر می کردم زنان بیش از حد نسبت به سکوت مردها و بویژه شوهرانشان حساسیت به خرج می دهند. من می توانستم بفهمم سکوت دوستم چه معنی ای دارد و فکر می کردم علت سکوت مردها برای زنان هم روشن است. خوشبختانه بعد از ازدواج متوجه شدم ​ بیشتر زنان واقعا نمی دانند مرد وقتی سکوت می کند چه افکاری در سر دارد. در اینجا می خواهیم دو دلیل اصلی از سکوت مردها و کنار کشیدن عاطفی آنان را بازگو کنید:

1- او نمی داند چه چیز اشتباهی رخ داده است؛ گرچه ممکن است عجیب به نظر آید، اما در بیشتر موارد مردها واقعا نمی دانند چه چیزی اذیتشان می کند و باعث رنجش آنان شده است. این حالت بویژه وقتی پیش می آید که آنها تحت استرس فراوانی قرار دارند و مشکلات از هر طرف آنها را احاطه کرده است. فقط یک مورد خاص نیست که آنها را رنج می دهد بلکه مجموعه ای از مشکلات فکر آنها را به خود مشغول داشته و آزارشان می دهد: رئیس اداره بنای بدخلقی گذاشته است، حساب بانکی شان این ماه کمتر از مقداری است که انتظار داشتند و شما (زن تحسین برانگیز زندگی او) به او یادآوری می کنید که نسبت به شما بی توجه است. می بینید، ده ها دلیل مختلف برای گیج شدن مرد وجود دارد. من فقط به سه مورد از آنها اشاره کردم. اگر هر یک از اینها دلیل سکوت او باشد، به این معنی است که احساس می کند نیاز دارد روی مشکلاتش تمرکز کند تا اوضاع بهتر شود، اما نمی داند چگونه. ممکن است صحبت کردن درباره این مشکلات احساس بهتری به او بدهد، اما حال اغلب مردها بهتر نخواهد شد، مگر این که ببینند شرایط واقعا تغییر کرده است.

2- از دست شما عصبانی است و می خواهد تنبیه تان کند: اغلب مردان می دانند که طردکردن زن هنگام عصبانیت بسیار آسان تر از صحبت کردن با اوست. این کار کاملا بچگانه و ناجوانمردانه و پست است، اما بسیاری از مردها این کار را انجام می دهند.

چه کار باید بکنید؟

وقتی متوجه شدید همسرتان ساکت است، از او بپرسید چه اتفاقی افتاده است. اگر گفت: «هیچ»، یک بار دیگر از او سوال کنید، اگر باز هم ساکت ماند و تمایلی برای گفت وگو از خود نشان نداد، کاری که باید انجام دهید این است: نوشیدنی مورد علاقه او را برایش بیاورید و بگویید: «اگر با من کاری داشتی من در اتاق کناری یا در آشپزخانه هستم» و او را تنها بگذارید.

ادامه مطلب / دانلود
آیا عشق را با پول می توان خرید؟

پول می‌تواند عشق ایجاد کند اما نمی تواند آن را بخرد.

آیا پول می‌تواند برای ما عشق بخرد؟ به نظر می‌رسد که این سوال پاسخ مشخصی ندارد. اگر عشق مثل مذهب باشد، آنوقت نه می‌توان آن را خرید و نه در مورد آن بحث کرد. اگر رابطه عاشقانه مثل یک معامله تجاری باشد، آنوقت می‌توان آن را خرید و درمورد آن مزاکره کرد. به نظر می‌رسد عشق به هر دو اینها شبیه باشد اما دقیقاً با هیچکدام یکسان نیست.

آویشی مارگالیت (Avishi Margalit) دو تصویر از سیاست را توصیف می‌کند: سیاست بعنوان اقتصاد و سیاست بعنوان مذهب. اگر به سیاست مثل اقتصاد نگاه کنیم، کاملاً قابل مصالحه، مذاکره و تبادل است. اما اگر به آن مثل مذهب نگاه کنیم، جنبه‌هایی از آن وجود دارد که باید مقدس در نظر گرفته شود و هیچوقت به آن نگاه مالی نداشت. مارگالیت عنوان می‌کند که زندگی اقتصادی براساس جایگزینی است: یک چیز با چیزی دیگر قابل تعویض است. بر همین اساس، جای زیادی برای چانه زدن مالی در زندگی اقتصادی وجود دارد.

حالا عشق شبیه کدام است، مذهب یا اقتصاد؟ به نظر می‌رسد که عشق از جنبه‌های مختلف شبیه به هر دو آنهاست.

عشق از خیلی جهات نوعی مذهب است. از این نظر شبیه به هم هستند که باورهای اساسی را دیکته کرده، مستلزم استانداردهای اخلاقی پایه است، و ارزش شخصی بالایی را به مفعول و مقصود خود معطوف می‌کنند. تصورات کلی در ایدئولوژی عاشقانه را در بسیاری مذاهب یکتاپرستی می‌توان دید. ایدئولوژی عاشقانه نیز مثل خیلی از مذاهب با طبیعت جامع و غیرقابل انعطاف خود شناخته می‌شود. مثل مذهب، عشق برای معنی دادن به زندگی است، برای غلبه بر همه موانع و پیشنهاد جاودانگی. شباهت بین عشق و مذهب در شباهت خدا و معشوق نیز قابل مشاهده است. معشوق همیشه بعنوان «زیباترین فرشته روی زمین و آسمان» و «هدیه‌ای الهی» خوانده می‌شود. معشوق فردی کامل دیده می‌شود که وجود او قابل درک نیست.

رابطه بین خدا و بندگان او در کتب آسمانی با عباراتی عاشقانه توصیف شده است، مثل نامزدی و ازدواج. پاپ بندیکت شانزدهم می‌گوید، «یکتاپرستی درست مثل ازدواج یک ‌همسری است. ازدواجی که براساس عشقی جامع و قاطع باشد، نماد رابطه بین خدا و بندگان او و برعکس خواهد بود.» وفاداری به خداوند و ازدواج از بزرگترین دستاوردهای انسانی شمرده می‌شود.

عشق در توصیفات بالا بعنوان چیزی مقدس که پول قادر به خریدن آن نیست توصیف شد، درست مثل اینکه با پول نمی‌توان معنویات، رفتارها و اعمال نیکی که توسط مذهب دستور داده شده است را خرید.

اما بین رفتارهای عاشقانه و تجاری نیز شباهت‌هایی وجود دارد. بعنوان مثال این شباهت را در طریقه انتخاب همسر در دنیای کنونی می‌توان دید. تکنولوژی و بخصوص اینترنت، این امکان را فراهم می‌کند که افراد شریک عشق خود را درست مثل خرید یک کالا انتخاب کنند. به همین دلیل ممکن است افراد به خصوصیات خاصی اشاره کنند که لزوماً ارتباطی به عشق ندارد. وقتی کسی در سایت‌های همسریابی می‌نویسد که به دنبال یک زن ورزشکار گیاهخوار است که به حیات‌وحش علاقه داشته باشد، کار او بی‌شباهت به زمانی که می‌خواهد مشخصات ماشین موردعلاقه خود برای خرید را بنویسد نیست.

نقش پول در تولید و انتقال روابط عاشقانه نشان داده می‌شود، مثلاً در محتوای تبلیغات خصوصی برای پیدا کردن شریک عشقی. درنتیجه، الزام امنیت مالی شریک عشقی معمولاً توسط خانم‌ها در این آگهی‌ها قید می‌شود. درواقع وقتی هم خانم‌ها و هم آقایون فردی خوش‌ظاهر را ترجیح می‌دهند، زنان خصوصیاتی دیگر مثل موقعیت اجتماعی و پول را نیز در ذهن دارند که ظاهر مرد را جبران می‌کند. جالب است بدانید که بیشتر مردها دوست دارند همسرشان درآمد کمتر و موقعیت شغلی پایین‌تری نسبت به آنها داشته باشد. اما این بخاطر نگرانی مردها درمورد اعتمادبه‌نفس است نه موضوع عشق. همه اینها می‌تواند نشانه این باشد که چطور پول می‌تواند بر تولید و ایجاد عشق تاثیر داشته باشد.

پول و موقعیت مطمئناً با تولید میل و ارضای جنسی نیز در ارتباط است. تحقیقی که روی صدها زن ایتالیایی انجام گرفت نشان می‌دهد که دو-سوم آنها با مردانی که از نظر اجتماعی بالاتر بوده‌اند و افراد ثروتمند ارضای جنسی بالاتری را تجربه کرده‌اند. (بااینکه عشق تجاری کاملاً موفق است اما محدودیت‌های احساسی خود را دارد؛ حتی روسپی ها هم ضمانت برگشت پول نمی‌دهند.) طبیعت قابل تعویض رابطه‌جنسی در سهولت تحریک جنسی با استفاده از خیال‌پردازی قابل مشاهده است، چه فرد خود را با کسی تجسم کند که الان در رابطه نیست و چه با تجسم شریک‌جنسی کنونی خود به شکل فردی بسیار جذاب‌تر.

پول شاید برای خود عشق مهم نباشد اما به سختی می‌توان آن را از واقعیت دور کرد. عشق در یک چارچوب واقعی زندگی قرار گرفته است که درخشش بیشتر این قاب به داشتن پول بیشتر بستگی دارد. به همین دلیل است که بیشتر افراد با کسی ازدواج می‌کنند که بیشتر معیارهای ظاهری و مادی آنها را دارا باشد اما عاشق او نیستند.

در یک چارچوب خوشبخت زندگی، احتمال ایجاد احساسات مثبت مثل عشق بیشتر است. موقعیت‌های شدیداً منفی مثل تنهایی هم می‌توانند تولیدکننده عشق باشند اما این می‌تواند یک عشق سطحی و ظاهری باشد که بیشتر متکی به موقعیت کنونی است نه خصوصیات عمیق و ثابت عاشق.

همه با جملاتی مثل «تو من را دوست نداری، بدن من را (یا پول، یا مهربانی، یا هوش من را) دوست داری» آشنا هستند. این جملات نه فقط در مواجهه با خصوصیاتی که ظاهری و سطحی هستند مثل زیبایی و ثروت درگیر گفته می‌شود بلکه با توجه به خصوصیت عمیق‌تری مثل مهربانی و هوش نیز به زبان می‌آید. زیبایی و ثروت دلایل منطقی برای عشق به شمار نمی‌روند درحالیکه مهربانی و هوش و عقل تقریباً اینچنین هستند زیرا خصوصیاتی بنیادی‌تر از انسان را نشان می‌دهند. با این وجود هیچیک از این دلایل به تنهایی برای یک عشق کافی به نظر نمی‌رسند. چنین عشقی نیاز به وجود جنبه‌های مختلفی دارد که هم به تحسین‌برانگیزی و هم جذب طرف‌مقابل مربوط است.

درمورد خوشبختی نیز به همین شکل است — پول نمی‌تواند خوشبختی طولانی‌مدت بخرد اما می‌تواند برای ساخت موقعیت‌هایی که بتواند چنین خوشبختی ایجاد کند مفید باشد. تحقیقات مختلفی رابطه مثبتی بین درآمد و خوشبختی طولانی‌مدت پیدا کرده‌اند. اما درست مثل عشق، تاثیر پول بر خوشبختی خیلی قوی نیست و عوامل و فاکتورهای دیگری نیز مهمتر از آن وجود دارد. عوامل اجتماعی، مثل ازدواج، خانواده، دوستان و فرزندان در تعیین دوام یک خوشبختی بسیار بااهمیت‌تر از عناصر مالی و اقتصادی مثل شغل، درآمد و استاندارد زندگی هستند. اما پول می‌تواند موقعیت ما را به طریقی بهتر کند که فرصت خوشبختی بیشتری در اختیار ما قرار دهد.

پول نمی‌تواند عشق بخرد و عشق نمی‌تواند پول بیاورد. اما پول فرصت عشق را بیشتر کرده و عشق نیاز به پول را کمتر می‌کند. وقتی فردی عاشق می‌شود، پول برای او اهمیت کمتری پیدا می‌کند وقتی فردی پول لازم برای برآوردن نیازهای پایه‌ای زندگی را ندارد، عشق بیشتر به خطر می‌افتد.

برای خلاصه باید بگوییم که در عشق بخشی مقدس و بخشی دارای عناصر تجاری دیده می‌شود. پول می‌تواند به شکل‌گیری عشق کمک کند اما نمی‌تواند آن را بخرد — درنهایت تنها کاری که شاید بتواند بکند خریدن رابطه‌جنسی است نه عشق. عاشق یک فرد پولدار شدن خیلی راحت‌تر است زیرا پول موقعیت‌های مطلوب‌تر برای عشق و زندگی را بیشتر فراهم می‌کند. به همین دلیل زنان زیبای جوان عاشق مردان ثروتمند می‌شوند و در خیلی از آن موارد هم عشق واقعی به وجود می‌آید.

به نظر شما عشق را با پول می توان خرید ؟

ادامه مطلب / دانلود

راز عشق چیست؟

1- راز عشق در تواضع است.
این صفت به هیچ وجه نشانه تظاهر نیست.
بلکه نشان دهنده احساس و تفکری قوی است.
میان دو نفری که یکدیگر را دوست دارند،
تواضع مانند جویبار آرامی است که چشمه محبت
آنها را تازه و با طراوت نگه میدارد.

2- راز عشق در احترام متقابل است.
احساسات متغیر اند، اما احترام دو طرف ثابت می ماند.
اگر عقاید شریک زندگی ات با عقاید تو متفاوت است،
با احترام به نظریاتش گوش کن.
احترام باعث می شود که او بتواند خودش باشد.

3- راز عشق در این است که
به یکدیگر سخت نگیرید.
عشقی که آزادانه هدیه نشود اسارت است.

4- راز عشق در این است که
هر روز کاری کنی که شریک زندگی ات را
خوشحال کند،
کاری مثل دادن هدیه ای کوچک، تحسین،
لبخندی از روی محبت.
نگذار که جویبار محبت از کمی باران، بخشکد.

5- راز عشق در این است که
رابطه تان را مانند یک باغ، با محبت تزئین کنید.
بذر علاقه ها و عقیده های تازه را
بکار که زیبایی بروید.
ضمنا فراموش نکن که باغ را باید هرس کرد، مبادا
غنچه های گل پوشیده از علف های هرز عادت شود.
برای اینکه عشق همواره با طراوت بماند فباید به آن
مثل هنر خلاقانه نگاه کرد.

6- راز عشق در خوش مشربی است.
شوخی با دیگران را فراموش نکن، در ضمن
مراقب شوخی هایت هم باش.
شوخی نا پسند نکن. شوخی باید از روی حسن
نیت باشد، نه نیشدار.

7- راز عشق در این است که
حقیقت اصلی عشق، یعنی تفکر را از یاد نبری.
آیا یک رابطه دراز مدت، مهم تر از اختلافات
کوچک و زود گذر نیست؟

8- راز عشق در این است که
مانع بروز هیجانات منفی در وجودت شوی،
و صبر کنی تا خون سردی را دوباره به دست آوری.
با این که احساس جلوه الهام است ، اما شخص
عصبانی نمی تواند چیز ها را با وضوح درک کند.
قلبت را آرام کن.
تنها به این وسیله است که می توانی چیز ها
را آنگونه که هستند ، در یابی.

9- راز عشق در این است که
طرف مقابلت را تحسین کنی.
هر گز با فرض این که خودش این چیز ها را
می داند، از تحسین غافل نشو.
مشکلی پیش نخواهد آمد اگر بار ها با خلوص نیت
بگویی: دوستت دارم.
گر چه احساسات بشری به قدمت نسل بشر
است ، اما کلمات همواره تازه و جوان خواهند ماند.

10- راز عشق در این است که
در سکوت دست یکدیگر را بگیرید.
کم کم یاد می گیرید که بدون کلام رابطه برقرار کنید.

11- راز عشق در توجه کردن به لحن صدا است
برای تقویت گیرایی صدا ، باید آنرا از قلب برآورید،
سپس رهایش کنید تا بلند بشود وبه سمت پیشانی برود
تار های صوتی را آرام و رها نگه دار.
اگر احساسات قلبی ات را به وسیله صدا بیان کنی، آن
صدا باعث ایجاد شادی در دیگری خواهد شد.

12- راز عشق در این است که بیشتر با نگاه حرف بزنی،
زیرا چشم ها پنجره های روح هستند.
اگر هنگام صحبت کردن از نگاه استفاده کنی،
مثل آن است که
پنجره ها را با پرده های زیبایی بیارایی
و به خانه گرما و جذابیت ببخشی.

13- راز عشق دراین است که
از یکدیگر انتظارات بیجا نداشته باشید،
زیرانقص همواره جزء لا ینفک انسان است
ذهنت را بر ارزشهایی متمرکز کن
که شما را به یکدیگر نزدیک تر میکند
نه بر مسائلی که بین شما فاصله می اندازد.

14- راز عشق در این است که
حس تملک را از خود دور کنی.
در حقیقت هیچ کس نمی تواند مال کسی شود.
شریک زندگی ات را با طناب نیاز مبند.
گیاه هنگامی رشد میکند که آزادانه از هوا و نور آفتاب
استفاده کند.

ادامه مطلب / دانلود

پس از کلی دردسر با پسر مورد علاقه ام ازدواج کردم… ما همدیگرو به حد مرگ دوست داشتیم. سالای اول زندگیمون خیلی خوب بود… اما چند سال که گذشت کمبود بچه رو به وضوح حس می کردیم.

داستان غم انگیز عشق

می دونستیم بچه دار نمی شیم. ولی نمی دونستیم که مشکل از کدوم یکی از ماست، اولاش نمی خواستیم بدونیم. با خودمون می گفتیم، عشقمون واسه یه زندگی رویایی کافیه. بچه می خوایم چی کار؟ اما در واقع خودمونو گول می زدیم. هم من هم اون، چون هر دومون عاشق بچه بودیم.

تا اینکه یه روز؛ علی نشست رو به رومو گفت: اگه مشکل از من باشه، تو چی کار می کنی؟

فکر نکردم تا شک کنه که دوسش ندارم. خیلی سریع بهش گفتم: من حاضرم به خاطر تو روی همه چی خط سیاه بکشم.

علی که انگار خیالش راحت شده بود یه نفس راحت کشید و از سر میز بلند شد و راه افتاد.

گفتم: تو چی؟ گفت: من؟

گفتم: آره… اگه مشکل از من باشه… تو چی کار می کنی؟

برگشت و زل زد به چشامو گفت: تو به عشق من شک داری؟ فرصت جواب ندادو گفت: من وجود تو رو با هیچی عوض نمی کنم.

با لبخندی که رو صورتم نمایان شد خیالش راحت شد که من مطمئن شدم اون هنوزم منو دوس داره.

گفتم: پس فردا می ریم آزمایشگاه.

گفت: موافقم، فردا می ریم.

و رفتیم … نمی دونم چرا اما دلم مث سیر و سرکه می جوشید. اگه واقعا عیب از من بود چی؟!

سر خودمو با کار گرم کردم تا دیگه فرصت فکر کردن به این حرفارو به خودم ندم…

طبق قرارمون صبح رفتیم آزمایشگاه. هم من هم اون. هر دو آزمایش دادیم تا اینکه بهمون گفتن جواب تا یک هفته دیگه حاضره…

یه هفته واسمون قد صد سال طول کشید… اضطرابو می شد خیلیآسون تو چهره هردومون دید.

با این حال به همدیگه اطمینان می دادیم که جواب ازمایش واسه هیچ کدوممون مهم نیس.

بالاخره اون روز رسید. علی مث همیشه رفت سر کار و من خودم باید جواب آزمایشو می گرفتم… دستام مث بید می لرزید.

داخل آزمایشگاه شدم …

علی که اومد خسته بود. اما کنجکاو … ازم پرسید جوابو گرفتی؟

که منم زدم زیر گریه. فهمید که مشکل از منه. اما نمی دونم که تغییر چهره اش از ناراحتی بود یا از خوشحالی…

روزا می گذشتن و علی روز به روز نسبت به من سردتر و سردتر می شد.

تا اینکه یه روز که دیگه صبرم از این رفتاراش طاق شده بود، بهش گفتم: علی، تو چته؟ چرا این جوری می کنی؟

اونم عقده شو خالی کرد و گفت: من بچه دوس دارم مهناز.

مگه گناهم چیه؟! من نمی تونم یه عمر بی بچه تو یه خونه سر کنم.

دهنم خشک شده بود و چشام پراشک. گفتم اما تو خودت گفتی همه جوره منو دوس داری…

گفتی حاضری بخاطرم قید بچه رو بزنی. پس چی شد؟

گفت: آره گفتم. اما اشتباه کردم. الان می بینم نمی تونم. نمی کشم…

نخواستم بحثو ادامه بدم… دنبال یه جای خلوت می گشتم تا یه دل سیر گریه کنم و اتاقو انتخاب کردم…

من و علی دیگه با هم حرفی نزدیم تا اینکه علی احضاریه آورد برام و گفت می خوام طلاقت بدم یا زن بگیرم!

نمی تونم خرج دو نفرو با هم بدم، بنابراین از فردا تو واسه خودت؛ منم واسه خودم…

دلم شکست. نمی تونستم باور کنم کسی که یه عمر به حرفای قشنگش دل خوش کرده بودم، حالا به همه چی پا زده.

دیگه طاقت نیاوردم لباسامو پوشیدمو ساکمم بستم.

برگه جواب آزمایش هنوز توی جیب مانتوام بود.

درش آوردم یه نامه نوشتم و گذاشتم روش و هر دو رو کنار گلدون گذاشتم.

احضاریه رو برداشتم و از خونه زدم بیرون…

توی نامه نوشته بودم:

علی جان، سلام

امیدوارم پای حرفت واساده باشی و منو طلاق بدی. چون اگه این کارو نکنی خودم ازت جدا می شم.

می دونی که می تونم. دادگاه این حقو به من می ده که از مردی که بچه دار نمی شه جدا شم. وقتی جواب آزمایشارو گرفتم و دیدم که عیب از توئه

باور کن اون قدر برام بی اهمیت بود که حاضر بودم برگه رو همون جاپاره کنم…

اما نمی دونم چرا خواستم یه بار دیگه عشقت به من ثابت شه…

توی دادگاه منتظرتم… امضا: مهناز

ادامه مطلب / دانلود

چطور در شوهر خود کشش و تمایل بیشتری ایجاد کنیم

یکی از دشوارترین مسایل در خصوص یک رابطه عاشقانه در زندگی مشترک این است که ما باید این تخیل و پندار نادرست را که همسر مناسب و شایسته ما به کنارمان می آید، با ما احساس همدلی می کند و به طرز معجزه آسایی همه چیز درست و عالی می شود، از ذهن مان پاک کنیم.

همه در مورد تغییر دادن بشریت فکر می کنند، اما هیچ کس به تغییر دادن خود نمی اندیشد. (لئو تولستوی)

عشق در نگاه دوم!

وقتی که یک ارتباط از مراحل اولیه خود عبور کرد و هیجانات و خوشی های تماس های اولیه کاهش یافت حفظ تمایل و رغبت نسبت به شوهرتان تبدیل به یک چالش خواهد شد به ویژه اگر او جزء آن دسته از مردانی باشد که ترجیح می دهند احساسات شان را ابراز نکنند. ازدواج بر پایه اعتماد و ارتباط است و این شانس وجود دارد که اگر شما برای شوهرتان یک فضای آرام و مطمئن مهیا کنید تمایل به ابراز احساساتش نسبت به شما پیدا کند.

البته یکی از دشوارترین مسایل در خصوص یک رابطه عاشقانه در زندگی مشترک این است که ما باید این تخیل و پندار نادرست را که همسر مناسب و شایسته ما به کنارمان می آید، با ما احساس همدلی می کند و به طرز معجزه آسایی همه چیز درست و عالی می شود، از ذهن مان پاک کنیم. هنگامی که ما واقعیت مربوط به همسر آرمانی خود را بپذیریم، باید تصورات ذهنی و خیال پردازی های بعدی را نیز از وجودمان دور بریزیم؛ این تصور و خیال باطل که اگر همسرمان فقط آنچه را که نادرست و غلط است، تغییر دهد.، دیگر همه چیز خوب و عالی پیش می رود.

ما باید علی رغم میل باطنی خود واقعیت بسیار دشواری را بپذیریم و آن این است که برای داشتن رابطه ای دلخواه و مورد نظر، باید ابتدا و قبل از هر چیز خودمان را تغییر دهیم لذا:

** به جای اینکه منتظر باشید شوهرتان سر حرف را باز کند خودتان آغازگر گفتگو و تعامل باشید. به او بگویید که دوست دارید کارهای ساده و سرگرم کننده ای انجام دهید تا به هم نزدیک تر شوید. باید تمایل و کشش عاطفی را در زندگی خود ایجاد کنید بدون آنکه به نظر برسد که ازدواج ناشادی دارید.

** با همسرتان درباره ویژگی های مطلوب و محبوبی که در او می بینید صحبت کنید. سپس درباره موارد یا کارهایی که انجام می دهد و شما از آنها متنفرید یا دوست شان ندارید با او حرف بزنید. تا جایی که ممکن است درباره موضوعات مورد بحث خونسرد باشید و لحن تان را حمایت کننده و حیات بخش نشان دهید. نیازی نیست که خیلی مشکلات را بغرنج جلوه دهید، کافی است مثلا خیلی ساده بگویید که: مایلم هر از گاهی در کارهای خانه به من کمک کنی، بچه ها همه انرژی مرا گرفته اند. این عبارت یک ایده خوب برای شروع یک گفتگوی صادقانه و راحت است.

** در ارتباط زناشویی تان تغییرات جدید ایجاد کنید. ارضای خواسته های یکدیگر میتواند مانند پلی بین تمایلات هیجانی (عاطفی) و جسمانی باشد.

** اگر شوهرتان چیزی را که دوست ندارید انجام دهد، پیشنهاد میشود که  بگذارید بفهمد که شما با این ایده احساس راحتی نمی کنید اما یادتان باشد که نباید کاری کنید که او در بیان ایده های دیگرش دچار تردید شود.

** سه تغییری را که می توانید در خود ایجاد کنید تا باعث بهبود رابطه عاشقانه تان شود، یادداشت کنید؛ برای مثال کارهایی همچون دست کشیدن از عیب جویی و انتقاد، خوش قول تر و وقت شناس تر بودن، و ابراز قدردانی و تشکر از همسرتان.

** با هم برای آینده نقشه بکشید. یک لیست از کارهایی که می خواهید انجام دهید، جاهایی که دوست دارید با هم بروید، تغییراتی که دوست دارید ایجاد کنید و یا چالش هایی که دوست دارید در زندگی تان رفع شود، تهیه کنید. یادداشت کردن مواردی که به عنوان یک زوج برای آنها نقشه کشیده اید باعث ماندگاری آنها در ذهن تان می شود و تصور اینکه بتوانید در آینده با هم به این اهداف برسید کشش و رغبت تان را نسبت به هم بیشتر می کند.

عشق در نگاه دوم!

اخطارها

** اگر شوهرتان فکر می کند که این اقدامات وقت تلف کردن است به او یادآور شوید که شما مهره های  اصلی زندگی همدیگر هستید و اختصاص کمی از وقت روزانه تان باعث توفیق ارتباط تان می شود.

** مواظب باشید که قضاوت نکنید، غر نزنید و یا شوهرتان را تحقیر نکنید.

** انتظار نداشته باشید که شوهرتان آنطور که شما راحت هستید او نیز باشد.  مثلا  اگر گریه می کنید نباید به این معنی باشد که او هم باید خیلی تحت تاثیر گریه شما قرار گیرد.

در هر حال زنان در ابراز هیجانات خود بسیار قوی تر و موفق تر از مردان هستند. مطمئن باشید که او هم احساسی شده است حتی اگر آن را بروز ندهد در عوض به او فضای کافی بدهید تا بتواند خودش را ابراز کند.

ادامه مطلب / دانلود

امام صادق (ع): خوشخویی عامل جلب دوستی است. مفاتیح الحیاه

برای رشد شخصیت انسان ها هیچ محدودیتی وجود ندارد. همه می توانیم تا جایی که دوست داریم خوب باشیم. برای خوب بودن، مثل رسیدن به سایر اهداف باید گام های آهسته و پیوسته برداشت. حتی گاهی اوقات لازم است که خطر کنیم ولی در عوض به چیزی بالاتر دست یابیم. برای آنکه تغییرات مثبت در شخصیت خود ایجاد کنید لازم است که:

رازهای جذب کردن دیگران

قبل از صحبت کردن کمی مکث کنید

گاه حرف های نیشدار و گزنده برخی افراد بسیار آزاردهنده تر از خشونت ها و آزارهای فیزیکی است چرا که تاثیر آنها تا سال ها و حتی تا آخر عمر در روح و قلب تان می ماند مثل زخمی التیام نیافته که گاه سر باز می کند و چرک می کند. ممکن است برخی حرف هایتان از روی صداقت باشد ولی تند و گزنده بوده و طرف مقابل تان را به شدت بیازارد پس لازم است قبل از حرف زدن کمی مکث کنید و به تاثیر حرف هایی که می خواهید بگویید فکر کنید. اگر خودتان این حرف هار بشنوید چه احساسی خواهید داشت؟

برخی افزاد به طور ذاتی محبوب و جذاب به دنیا می آیند. آنها به صورت طبیعی روش های جذب کردن اطرافیان خود را می دانند و این موفقیتی بزرگ است. شما نیز می توانید با برخی روش ها به این محبوبیت برسید مثلاض از دیگران در مورد خودشان سوال کنید. معمولاً مردم عاشق حرف زدن درباره خودشان هستند. شنیدن حرف های دیگران و گوش دادن به آنها، هنر بزرگ است. از آنها سوالات اصلی را بپرسدی و بعد بگذارید تا راجع به آن سوال ها برای شما حرف بزنند. خواهید دید که چه علاقه ای در درون شان برای ادامه مکالمه و صحبت با شما ایجاد می شود. این روش مخصوصاً برای افراد سرشناس و مهمتر، بسیار مناسب است چرا که از این راه می توانید بیشتر در مورد آنها اطلاعات کسب کنید و بدانید که چگونه به موفقیت رسیده اند و چه تجربیاتی را پشت سر گذاشته اند.

به دیگران کمک کنید

وقتی که به کمک دیگران می رویم، نه تنها تصویر ذهنی آنها را نسبت به خودمان بهتر می کنیم بلکه از نظر درونی نیز احساس خوبی به خودمان دست می دهد. در واقع ماهیت درونی شما وقتی که به دیگران کمک می کنید، بیشتر شناخته می شود نه با مدرک تحصیلی و پول و ثروت تان در این کار احساس رضایت و لذتی است که با هیچ چیز دیگری به دست نمی آید.

دانش و مهارت های خود را با دیگران تقسیم کنید

اگر در کار یا رشته ای ماهر و با تجربه هستید، فکر نکنید که نباید دیگران را از آن ناآگاه نگه دارید تا همواره خودتان در آن زمینه مطرح باشید. ارزش استعداد و مهارتی که دارید در استفاده از آن برای سود رسانی به دیگران است.

از دیگران تشکر و قدردانی کنید

تعدادی از ما عادت نداریم دیگران را تحسین کنیم و کارهای خوب آنها را مورد تقدیر قرار دهیم. در حالی که می توانید با ساده ترین کلمات از آنها تشکر و قدردانی کنید و به آنها نشان دهید که برایشان ارزش قائل هستید. اگر کسی برای شما کاری انجام داده است از روی عشق و علاقه بوده و کمترین کاری که از دست شما بر می آید، تقدیر و تشکر است. یک لبخند مهربان، یک حرف یا جمله خوب یا یک کارت پستال می تواند نشان دهد که شما برای خدمات و زحمات دیگران ارزش قائل هستید و همواره آنها را در نظر می گیرید.

ضعف و کاستی های خود را بشناسید

همان طور که مهارت ها، استعدادها و دانسته هایتان به شما اعتماد به نفس بیشتری می دهند و از آنها کاملاً مطلع و آگاه هستید، باید کاستی ها و ضعف هایتان را نیز بشناسید و آنها را بپذیرید. در واقع نخستین گام برای برطرف کردن ضعف ها شناخت آنهاست. گاه شناخت آنها برای خودمان دشوار می شود پس بهتر است که از اطرافیان خود کمک بگیریم؛ از کسانی که به ما نزدیکند و ما را می شناسند در چنین مواقعی جبهه گیری کردن را کنار بگذارید چرا که هدف اصلی تان رشد شخصیتی و مقبول تر شدن است.

روشنفکر باشید

رابطه دوستی خوب و مناسب باید با درک متقابل ساخته شود. گاه تفاوت در ارزش های شخصی و فردی باعث می شود تا در درک دیگران کوتاهی کنید و به خاطر این تفاوت ها از آنها دور شوید. این موضوع وقتی که در میان افراد یک خانواده رخ می دهد، بسیار دردناک تر می شود. اگر به این نتیجه رسیده اید که ارزش های شما با ارزش های دیگران و نزدیکان تان فرق دارد، سعی کنید از راه دیگری وارد شوید و همدم آنها باشید. در ضمن روی حرف ها و عقاید خود اصرار نورزید و کمی روشنفکرانه تر عمل کنید. مردم را با تمام ویژگی هایشان قبول کنید و در مواقع نیاز از آنها حمایت کنید، بدون آنکه تفاوت ها را در نظر بگیرید.

از تشابهات استفاده کنید

همه ما آنهایی را که ما را دوست دارند دوست داریم. اغلب ما کسانی را دوست داریم که بیشتر شبیه ما هستند و با آنها احساس نزدیکی می کنیم. این شباهت ها باعث نزدیکی های بیشتر می شود و ارتباط ها محکم تر و ادامه دارتر می شوند. وقتی با دیگران رابطه برقرار می کنید به دنبال یافتن این شباهت ها باشید. شباهت هایی در حد سرگرمی علایق، عادت ها، شغل ها، حتی شهری که در آن زندگی می کنید و…

هنگام صحبت کردن به آنها نگاه کنید

شاید به نظرتان برسد که همیشه این مسئله را رعایت می کنید و به هنگام صحبت کردن به صورت طرف مقابل تان نگاه می کنید اما برخی افراد نمی توانند این کار را انجام دهند و شاید حتی خودشان هم ذره ای متوجه آن نباشند. در واقع نگاه کردن به در و دیوار به هنگام صحبت کردن، طرف مقابل را آزار خواهد داد و نوعی بی احترامی تلقی می شود. شاید فرد مقابل تان احساس کند که شما علاقه ای به ادامه مکالمه یا بحث ندارید ولی این مسئله در مورد شما حقیقت نداشته باشد.

حرف های صحیح و معتبر بگویید

همواره سعی کنید که خودتان باشید و بیش از اندازه نیز روی این مسئله تمرکز کنید چرا که در این حالت فقط جذب خودتان می شوید. برخی از حرف ها و رفتارهای ما می توانند دیگران را از ما بسیار دور سازند پس سعی کنید از جملات بجا و درست استفاده کنید. حرف های دیگران را با بی ادبی قطع نکنید و تا آخر آنها را بشنوید.

علاقمند باشید

هر فردی در شخصیت و رفتارهایش لااقل یک نقطه مثبت و خوب دارد. اگر با این ویژگی های خوب آشنا باشید می توانید از آنها در مکالمات خود استفاده کنید. در واقع می توانید حرف های خود را از جای خوبی شروع کنید تا دوست داشتنی تر به نظر برسید. مکالمات خود را به سمت موضوعاتی سوق بدهید که به آنها علاقمندید.

ادامه مطلب / دانلود

شما همان طور که بعد از ازدواج یک خانه مستقل دارید، باید مرزهای مستقل و چارچوبهای مشخص هم داشته باشید و درست مثل یک مرزبان، از حریم خانواده‌تان دفاع کنید. به قول معروف، حرمت امامزاده را متولی‌اش نگه می‌دارد و حرمت خانواده شما را شما.

یک توصیه عشقی مهم!

اگر فکر می کنید دیگران در زندگی تان دخالت می کنند، اگر همسرتان از این شکایت دارد که چرا اسرار خانه تان را جایی بازگو کرده اید و اگر فکر می‌کنید دیگران گاهی از درددل‌های شما سوءاستفاده می‌کنند، وقتش رسیده در مرزبندی‌های خود تجدیدنظر کنید. شما با اینکه هنوز فرزند پدر و مادرتان هستید اما نمی توانید سیر تا پیاز زندگی‌تان را برای آنها تعریف کنید. نمی‌توانید به اسم درددل هم که شده، مشکلات زندگی، ایرادهای همسرتان و ناکامی‌هایتان را به دوست و خواهر و فامیل بگویید. دخالت دیگران در زندگی شما درست به دلیل همین مرزهای متزلزل است. شل شدن مرزهای خانوادگی یک تاثیر دیگر هم دارد و آن این که شما پای صحبت دیگران می نشینید، از تجربه های آنها می شنوید و زندگی تان را با زندگی آنها مقایسه می‌کنید و سرخورده می‌شوید. شما بدون آنکه بدانید فردی را به زندگی خود راه داده‌اید تا با تعاریف مبالغه‌آمیز درباره زندگیش شما را به مقایسه واداشته و از زندگی دلسردتان کند.

ادامه مطلب / دانلود
هنوز مهر عقدنامه خشک نشده که مهر طلاق روی آن می نشیند. این سرنوشت دختران و پسران زیادی است که این روزها دور و بر خودمان می بینیم. خیلی از آنها ازدواج های عاشقانه ای داشته اند که هیچ وقت فکر نمی کردند به طلاق برسد.

عاشقی با چشمان بسته!

روانشناسان می گویند احتمال طلاق در رابطه هایی که با دوستی شروع می شود بیشتر است. نه صرفا به خاطر این که دوستی و شناخت قبل از ازدواج چیزی خلاف عرف و شرع است. بلکه به جز این، یک عامل دیگر هم در جدایی این زوج ها تاثیر دارد. هیجانات غلیظ و عاشقانه دوران آشنایی و واقعیت هایی که بعدها در زندگی به چشم می آیند.

واقعیت این است که در دوره دوستی و آشنایی پیش از ازدواج، احساس بر عقل غلبه دارد و اکثر جوانان درگیر رابطه عاطفی خود می‌شوند که این موضوع سدی در برابر شناخت دختر و پسر از یکدیگر خواهد بود و به جای شناخت درست از هم فقط به وصال و با هم بودن فکر می‌کنند بنابراین بعد از ازدواج و زمانی که افراد به زندگی وارد می‌شوند به تدریج نواقص یکدیگر را بزرگ می‌بینند و این موضوع در نهایت منجر به سردی عاطفی و طلاق خواهد شد.

اما این تنها مشکل و ضرر دوستی های قبل از ازدواج نیست. ترس از افشای ارتباط‌های گذشته در رأس این ترس‌ها قرار دارد، این موضوع یکی از مهم‌ترین مشکلاتی است که در دوستی‌های خیابانی که به ازدواج نمی انجامد وجود دارد. بدگمانی نسبت به همسر نیز در مرحله بعدی قرار دارد.

اعتمادی که می میرد

در دوستی‌های خیابانی سوءظن نسبت به همسر به وفور دیده شده است، زیرا کسانی که با افراد متعددی ارتباط دارند هنگام ازدواج نسبت به همه دخترها بدگمان هستند که اضطراب و ناآرامی بر زندگی آنان حاکم می‌شود. تنوع طلبی نیز آسیب بعدی است و می‌توان آن را از دیگر ضررهای این‌گونه دوستی‌ها دانست، به طوری که مردانی که با زنان متعددی ارتباط دوستی دارند تنوع طلب می‌شوند بنابراین به یک نفر در زندگی خود قانع نمی شوند. بدگمانی از یک طرف و تنوع طلبی از طرف دیگر باعث بروز جر و بحث بین زوج‌ها می‌شود.

دوستی قبل از ازدواج با هجوم احساسات عاشقانه، چشم شما را به واقعیت می بندد. به طوری که شما احساس‌های خوب را برای زندگی کافی می بینید و دیگر به پیش شرط‌هایی مانند هم‌کفو بودن، سنخیت خانواده‌ها و تناسب فرهنگی هیچ توجهی ندارید.

گذشته مهم است

بیشتر کسانی که درگیر رابطه دوستی می‌شوند در ابتدا معتقدند گذشته طرف مقابل مهم نیست؛ افراد به مرور زمان تغییر می‌کنند و امکان رشد برای همه وجود دارد. اما نباید بگوییم گذشته افراد نقش مهمی در زندگی آینده آنان ندارد. زیرا گاهی رفتارهای اشتباه به گذشته ختم نمی‌شود و نتایج آن تا سال‌ها باقی می‌ماند. تفکر اشتباه بعد، این است که طرف مقابلم را تغییر می‌دهم؛ جوانان این را باید در نظر داشته باشند که هیچ کس نمی‌تواند دیگری را تغییر دهد مگر آنکه خود فرد، خواستار تغییر باشد. همچنین اکثر جوانان معتقدند که رابطه آنان با دیگران متفاوت است، در حالی که چنین نیست.

ادامه مطلب / دانلود
صفحه 4 از 7«... قبلی 345 بعدی ...»
css.php