نتايج جستجو مطالب برچسب : طنز

اعتراف های جالب و خنده دار

یه بار مجبور شدم برم یه مجلس ختمی که مسجدش صندلی نداشت
موقعی رسیدم که روضه خون داشت خودشو میکشت.
همون موقع یه نفر از کنار دیوار بلند شد و من جاشو گرفتم
و تکیه دادم یه لحظه دنیا دور سرم چرخید
و سقف مسجد اومد جلوی نظرم و صدای خنده رفت هوا!
دیوار نبود. برزنت بود تو زنونه فرود اومده بودم!

 •

تو دوران دانشگاه با بعضی از بچه ها بد جور تیریپ مرام و معرفت داشتیم
و هی تعارف به هم تیکه پاره میکردیم.مثلاً دوستم رد میشد میگفت غلامم……
منم میگفتم خاک پاتم و این حرفا.این قضیه هی بالا گرفت و تیکه ها دیگه از حد خارج شده بود
که من دیگه به انتها رسوندمش.از پنجره کلاس داشتم محوطه رو نگاه میکردم
که رفیقم حسن بین همه دخترا و پسرا داد زد:
داش ایمان…..نوکر خر پدرتم……
منم هول شدم گفتم پدرم خودش خرته…..

 •

دوستم اومده بود خونمون موقع رفتن بهم گفت زنگ بزنم
براش اژانس بیاد منم گفتم خودش زنگ بزنه و از من اصرار و از اون انکار
خلاصه زنگ زدم به اژانس کلی هم مواظب بودم که خراب کاری نکنم که
یه دفعه یه اقایی باصدای کلفت مردونه در حد تیم ملی گفت بله
منم که از شنیدن یه همچین صدای کلفتی شوکه شده بودم
یه دفعه برگشتم گفتم سلام خانوم ببخشید….
و یه دفعه فهمیدم چی گفتم و خودمو دوستمو اون اقا پشت تلفن از خنده ترکیدیم.
و من اصلا دیگه نمی تونستم ادرس خونه مون رو بدم از خجالت و خنده
کلی ضایع شدیم رفت دیگه



یه بار رفته بودم خیابون یه پیراهن مردونه تن یه مانکن دیدم خیلی
خوشگل بود دست زدم ببینم جنسش چیه یه دفعه مانکنه تکون خورد
منم حالا جیغ نزن کی جیغ بزن.مانکن نبود که یه پسره جلو مغازه وایساده بود!!!

 •

دشیب انقدر مقاله خوندم از میکروسافت و اپل، ساعت 2 خوابیدم… وقتی خوابیدم خوابم دیدم زنگ زدم به استیو جابز گفتم امروز بریم بستنی بخوریم گفت باشه میام. بعد زنگ زدم رئیس شرکت سونی با اونم هماهنگ کردم. بعدش یه زنگی هم با بیل گیس (بلقیس) زدم گفتم ساعت 4 بیا فلکه دوم.
بعدش 3 تایی بیل گیس رو پیچوندیم رفتیم تجریش. بیل گیس زنگ زده میگه دیگه ادم حسابت نمیکم. اگه اومدم باهات بیرون . منم تو خواب دارم میخندم
صبح پاشدم مامانم میگه با کی قرار میذاری تو خواب



یادش بخیر بچه بودم یه مورچه از کنارم رد شد… بعد با مشت کوبیدم روش. دیدم بعد چند ثانیه دوباره راه افتاد. از ذوقم یهو به مامانم گفتم: اِ مامان داره کار میکنه!!!!!



اعتراف میکنم همیشه جوجه هام رو میدادم به گربه خودم که بخوردشون سیر بشه…عجب بچه ای بودم

 •

اعتراف میکنم تو بچگی فکر میکردم خوابای من رو بقیه هم میبینن
مثلا به بابام میگفتم اون مرده که دیشب تو خواب بود رو یادته؟

 •

اعتراف میکنم یه روز که سوم راهنمایی بودم
دقیقا بعد از عید هم بود و همه مانتوهای معلم ها نــــــو و تازه !!
منم نه برداشتم نه گذاشتم پاشدم رفتم پشت سر معلمه (مانتوش هم سفید بود)
این هر جا میرفت من پشت سرش میرفتم و مانتوشو با خودکار آبی و قرمز خط خطی می کردم!!
درسته اولش من شروع کردم حالا بعدش بچه های کلاس با این ماژیک هایلایت ها خط خطیش کردن
یادمه تا آخر سال بامن حـــــــرف نزد ولی خدایی نمره مو کـــم نکرد!!!



یک روز استاد میخواست برنامه نویسی فلش درس بده… منم که حوصله این بچه بازیارو ندارم، رفتم یه فیلم باز کردم…
یهو دیدم موسم خودش تکون خورد و رفت فیلمو بست! فهمیدم که مهندسمون از یه اتاق دیگه داره کامپیوتر منو میبینه و کنترل میکنه…. دوباره فیلمو رو باز کردم… دیدم دوباره بست و رفت برنامه فلش رو باز کرد و قلموش رو انتخاب کرد و رو صفحه نوشت: فلش کار کن!
منم با یه رنگ دیگه زیرش نوشتم: دهنتو ببند!
بعدش سریع جامو با دوستم عوض کردم…
دوستمم که از همه جا بی خبر بود نشست جای من. بعدش یهو مهندس اومد تو کلاس و دوستمو برد بیرون…

 •

یه نفر زنگ زد رو گوشیم با یه لحن حق به جانبی گفت شما؟
منم هول شدم گفتم ببخشید اشتباه گرفتم

 •

بچـه که بـودم قـارچـخور بـازی میکردم ، بعدش فک میکردم قـارچ بخورم بـزرگ میشم !
واسه همین مدتـها راه میرفتم و سرم رو میزدم زیـره تاقـچه ی خونمون که ازش قارچ دربیاد بخـورم !!!
دیگـه داشتـم ضربه مغـزی میشدم که بـابام کارگـر گـرفت تـاقچـه رو خـراب کرد !!!



خدا از سر تقصیراتم بگذره. وقتی 4 سالم بود، یه روز رو پشت بوم داشتم بازی میکردم. دیدم یه نفر تو کوچه داره راه میره و یه چک دستشه. خیلی ذوق داشت. فوری رفتم یه ظرف آب آوردم از اون بالا ریختم روش. گوشه های چکش تو دستش موند بقیش خمیر شد و رفت! دیدم نشسته لب جوب و داره گریه میکنه
امیدوارم بخشیده باشه منو

 •

یه بار رفته بودیم خونه مامان بزرگم مهمونی همه بودم از عمه کوچولو تا عمو بزرگه دختر عمو پسر عمو حدودا 20 نفری می شدیم خیلی خسته بودم نیاز فراوون به یه شیطنت داشتم تا خستگیم در بیاد کمی (3قاشق) تو قوری نمک ریختم اعتراف می کنم کلی حال کردم

ادامه مطلب / دانلود

لطفا لبخند بزنید!

عکس نوشته های طنز و خنده دار

ایده جالب و باحال!

پسورد وای فای ، جواب مسئله ریاضیه!
حل کن ، حالشو ببر

عکس نوشته های طنز و خنده دار

این واسه گوش منه

عکس نوشته های طنز و خنده دار

واسه بعضی از ادما شستشوی مغزی لازمه!

عکس نوشته های طنز و خنده دار

دوسم داره … دوسم نداره …!

عکس نوشته های طنز و خنده دار

بعد از تست ریاضی !

عکس نوشته های طنز و خنده دار

لطفا منو نخور !

عکس نوشته های طنز و خنده دار

زنم بهم گفت دو دقه صبر کن من برم خرید و بیام !

عکس نوشته های طنز و خنده دار

آخر عاقبت لایک !

عکس نوشته های طنز و خنده دار

ایده جالب برای اینکه چکش رو نکوبین رو شصتتون

عکس نوشته های طنز و خنده دار

شرح در عکس …

عکس نوشته های طنز و خنده دار

من هیچی نمیگم !

عکس نوشته های طنز و خنده دار

الفاتحه !

عکس نوشته های طنز و خنده دار

کاربرد بسته چیپس !

عکس نوشته های طنز و خنده دار

حالا قرش بده … بیا وسط … آها…

عکس نوشته های طنز و خنده دار

ادامه مطلب / دانلود
روز اولی که من دانشجو شدم و به دانشگاه رفتم شماره ی کلاس را از روی برد دیدم و به سمت کلاس رفتم، توی کلاس هیچ کس نبود، فقط یک پسر نشسته بود. وقتی پرسیدم «کلاس ادبیات اینجاست؟» خندید و گفت:بله، اما تشکیل نمی شه(!)و دوباره در مقابل تعجبم گفت که یکی دو هفته ی اول که کلاس ها تشکیل نمی شود و خندید.
افکار خنده دار دانشجوی ترم اولی /طنز

با اینکه از خندیدنش لجم گرفت، اما فکر کنم او از من خوشش آمده باشد؛ چون پرسید که ترم یکی هستید یا نه. گمانم می خواست سر صحبت را باز کند و بیاید خواستگاری؛ اما شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم زیاد نخندد!

***

دو هفته بعد، سه شنبه: امروز دوباره به دانشگاه رفتم. همان پسر را دیدم از دور به من سلام کرد، من هم جوابش را ندادم. شاید دوباره می خواست از من خواستگاری کند. وارد کلاس که شدم استاد گفت:”دو هفته از کلاس ها گذشته، شما تا حالا کجا بودید؟” یکی از پسرهای کلاس گفت:«لابد ایشان خواب بودن.» من هم اخم کردم. اگر از من خواستگاری کند، هیچ وقت جوابش را نمی دهم چون شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم زیاد طعنه نزند!

***

چهارشنبه: امروز صبح قبل از اینکه به دانشگاه بروم از اصغر آقا بقال سر کوچه کیک و ساندیس گرفتم او هم از من پرسید که دانشگاه چه طور است؟ اما من زیاد جوابش را ندادم. به نظرم می خواست از من خواستگاری کند، اما رویش نشد. اگر چه خواستگاری هم می کرد، من قبول نمی کردم؛ آخر شرط اول من برای ازدواج این است که تحصیلات شوهرم اندازه ی خودم باشد!

***

جمعه: امروز من خانه تنها بودم. تلفن چند بار زنگ زد. گوشی را که برداشتم، پسری گفت: خانم میشه مزاحمتون بشم؟ من هم که فهمیدم منظورش چیست اول از سن و درس و کارش پرسیدم و بعد گفتم که قصد ازدواج دارم، اما نمی دانم چی شد یخ کرد و گفت نه و تلفن را قطع کرد. گمانم باورش نمی شد که قصد ازدواج داشته باشم. شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم خجالتی نباشد!

***

سه هفته بعد شنبه: امروز سرم درد می کرد دانشگاه نرفتم. اصغر آقا بقال هم تمام مدت جلوی مغازه اش نشسته بود، گمانم منتظر من بود. از پنجره دیدمش. این دفعه که به مغازه اش بروم می گویم که قصد ازدواج ندارم تا جوان بیچاره از بلاتکلیفی دربیاید، چون شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم گیر نباشد!

***

سه شنبه: امروز دوباره همان پسره زنگ زد؛ گفت که حالا نباید به فکر ازدواج باشم. گفت که می خواهد با من دوست شود. من هم گفتم تا وقتی که او نخواهد ازدواج کند دیگر جواب تلفنش را نمی دهم، بعد هم گوشی را گذاشتم. فکر کنم داشت امتحانم می کرد، ولی شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم به من اعتماد داشته باشد!

***

چهارشنبه: امروز یکی از پسرهای سال بالایی که دیرش شده بود به من تنه زد؛ بعد هم عذرخواهی کرد، من هم بخشیدمش. به نظرم می خواست از من خواستگاری کند، چون فهمید من چه همسر مهربان و با گذشتی برایش می شوم؛ اما من قبول نمی کنم. شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم حواسش جمع باشد و به کسی تنه نزند!

***

جمعه: امروز تمام مدت خوابیده بودم؛ حتی به تلفن هم جواب ندادم، آخر باید سرحرفم بایستم. گفته بودم که تا قصد ازدواج نداشته باشد جواب تلفنش را نمی دهم. شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم مسئولیت پذیر باشد!

***

دوشنبه: امروز از اصغرآقا بقال 2 تا کیک و ساندیس گرفتم. وقتی گفتم دو تا، بلند پرسید چند تا؟ من هم گفتم دو تا. اخم هایش که تو هم رفت فهمیدم که غیرتی است. حالا مطمئنم که او نمی تواند شوهر من باشد. چون شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم غیرتی نباشد، چون این کارها قدیمی شده!

***

پنچ شنبه: امروز دوباره همان پسره تلفن زد و گفت قصد ازدواج ندارد، من هم تلفن را قطع کردم. با او هم ازدواج نمی کنم؛ چون شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم هی مرا امتحان نکند!

***

دوشنبه: امروز روز بدی بود. همان پسر سال بالایی شیرینی ازدواجش را پخش کرد. خیلی ناراحت شدم گریه هم کردم ولی حتی اگر به پایم هم بیفتد دیگر با او ازدواج نمی کنم. شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم وفادار باشد!

***

شنبه: امروز یک پسر بچه توی مغازه ی اصغرآقا بقال بود. اول خیال کردم خواهرزاده اش است، اما بچه هه هی بابا بابا می گفت. دوزاریم افتاد که اصغرآقا زن و بچه دارد. خوب شد با او ازدواج نکردم. آخر شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم زن دیگری نداشته باشد!

***

یکشنبه: امروز همان پسری که روز اول دیدمش اومد طرفم. می دانستم که دیر یا زود از من خواستگاری می کند. کمی که من و من کرد، خواست که از طرف او از دوستم “ساناز” خواستگاری کنم و اجازه بگیرم که کمی با او حرف بزند. من هم قبول نکردم. شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم چشم پاک باشد!

***

ترم آخر: امروز هیچ کس از من خواستگاری نکرد. من می دانم می ترشم و آخر سر هم مجبور می شم زن اکبرآقا مکانیک بشوم…

ادامه مطلب / دانلود

یکی‌ از فانتزیام اینه که...

یکی‌ از فانتزیام اینه که

بزنم یکی رو بکشم
(البته نه بی خودی طرف به دخدر همسادمون متلک گفته )
ما رو هم که همه میدونن عاشق دخدر همساده
بعد که خواستن اعدامم کنن بهم بگن اخرین جملت چیه
منم با افتخار بگم :من با این کارم دنیا رو از وجود دو… نجات دادم
(یکی خودم یکی هم مقتول)
شما هم دیگه از شر من خلاص می شید
اگه همه ما این کارو بکنیم بچه هایمان زندگی بهتری خواهند داشت
و بعد روحم تو افق محو بشه

یکی‌ از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیام اینه که‎…

تو تاکسی نشسته باشم ۴ تا دختر داف سانتی مانتال نامبر وان که همگی کتاب زبان دستشونه هم سوار تاکسیه شن
بعد یهو موبایل من زنگ میخوره گوشیم و راحت از جیبم در میارم بعد شروع کنم تند تند انگلیسی صحبت کردن با طرف
بعد که گوشیو قطع کردم و همه تو کف حرکته بودن دوباره گوشیه زنگ بخوره اینبار شروع کنم اسپانیایی خف در حد لا لیگا و مسی صحبت کنم
بعد که همه گرخیدن به راننده به کردی بگم پیاده میشم
وقتی پیاده شدم همه هم پشت سرم پیاده بشن
اونی که از همه خوشگل تر بود بیاد جلو بپرسه آقا ببخشید شما زبانو کجا یاد گرفتین میشه شمارتونو داشته باشم
منم یه لبخند بهش بزنم بعد یه نگاه عاقل اندر سفیه بهش بکنم و بگم:
شرمنده من بیژن نیستم من نیما هستم ولی‌ می‌تونم شمارمو بدم فقط بعد از ولنتاین زنگ بزن بعد اونم بگه :عزیزم من به جز تو تا حالا با هیشکی نبودم” بعد من ندونم باید احساسِ “خاص ” بودن بکنم، یا “خر” بودن !
افق مفق ام نمیرم همینه که هست !

یکی‌ از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیام اینکه:

در نظر دارم یه قوطی نارنجی بخرم و توش اسمارتیز بریزم…
هروقت سردرد داشتمو یکی ازم پرسید چی شده؟
بگم: “چیزی نیست، همون سردردهای همیشگی…”
بعدم چندتاشو بخورم بگم آآآآه mellowsmiley
لامصب عنده کلاسه!

یکی‌ از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیام اینه که یکی بخواد به یکی دیگه شلیک کنه بعد من داد بزنم نننننههههههههه و خودمو بندازم جلوی گلوله ، بعد خون بپاشه از قلبم بیرون و مردم دورم جمع بشن با گریه بهم افتخار کنن ؛ از اون طرف کارگردان داد بزنه کات اقا کات بازم خراب کردین اهههههه …

یکی‌ از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیام اینه یه روز یه دختر داشته باشم …
به دخترم پول تو جیبی نمیدم، تا یواش از پشت سرم بیاد
دستاشو حلقه کنه دور گردنم، موهاشم بخوره تو صورتم
در ِ گوشم پچ پچ کنه
بگه بابایی بهم پول میدی ؟
داریم با بچه ها میریم بیرون …
موهاشو بزنم کنار .
ماچش کنم ،
بگم برو از جیبم وردار بابایی
به خاطر دخترم هم که شده ، یه روزی بابا میشم و بعدشم تو افق محو!

یکی‌ از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیام اینه که یه روز ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﭘﻠﻴﺲ ﺑﺸﻢ؛
ﺑﻠﻨﺪﮔﻮ ﺑﮕﻴﺮﻡ ﺩﺳﺘﻢ ﺑﮕﻢ:
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﭘﮋﻭ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﻦ!
ﻣﮕﺎﻥ!!
ﺳﺮﺕ ﺭﻭ ﺑﻨﺪﺍﺯ ﭘﺎﻳﻴﻦ!ﻣﮕﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﻣﺎﺩﺭ ﻧﺪﺍﺭﻱ!؟
ﻣﺎﮐﺴﻴﻤﺎﻱ ﻣﺸﮑﻲ ﺷﻴﻄﻮﻥ داری چبکار میکنی اون گوشه واستادی؟!
؟۲۰۶ﺻﻨﺪﻭﻕ ﺩﺍﺭ
ﺁﻫﻨﮕﺖ ﺧﻴﻠﻲ ﻗﺪﻳﻤﻴﻪ…ﻋﻮﺿﺶ ﮐﻦ…
ﺑﻨﺰ ﻣﺸﮑﻲ
ﺑﻨﻨﻨﻨﻨﻨﻨﺰ…
پسته میخوریو ﻓﺨﺮ ﻣﻲ ﻓﺮﻭﺷﻲ!!?
ﺑﺰﻥ بغل کصافت

یکی‌ از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیام اینه که‎…

با دوست پسرم برم بیرون بعد بابام مارو بیرون ببینه
بعد من و دوست پسرم سریع بدوییم تو افق محو شیم
بعد بابام بیخیال نشه اونم بیاد تو افق دوست پسرمو زیر مشت و لقط(لگد) بزنه بترکونه
بعد دوست پسرم عمر با عزتشو بده به شما.
بعد چون شگون نداره مرده رو زمین بمونه همون تو افق با سوز و گداز فراوان خاکش کنم
و دیگه آخر هر هفته بدون فانتزی برم تو افق سر خاکش

یکی‌ از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیام اینه که‎…

درگیر یه بازی کثیف بشم (مواد مخدر) بعد دوستم بهم بگه نیما بکش بیرون از این جریان لعنتی بعد من رو به پنجره به افق خیره بشم و در حالی که دارم سیگار میکشم بهش بگم میخوام از این بازی کثیف بکشم بیرون اما یه کاره ناتموم دارم! این لعنتیا دختر همسایمونو واسه تضمین خیانت نکردن من به گروه گروگان گرفتن !
بعد دوستم با یه لبخند ملیح دستشو بزاره رو شونم و بگه برو تا اخرش رفیق
بعد من برم سر قرار تو یه سوله خارج از شهر داد بزنم کجایید من اینجام !
بعد یه دفعه چراغ‌ها روشن بشن من نتونم جایی ببینم دستمو بگیرم جلوی صورتم
بعد ریس باند بگه نیما من رو تو یه حساب دیگه ای باز کرده بودم هنوزم وقت هست برگرد به گروه ! علاوه به حقوق بیشتر یه پراید هم بهت پاداش میدیم بعد من با عصبانیت بگم زِر نزن نفله اون دخترو آزاد کنید جاش منو بگیرید !
بعد طرف دست به جیب بشه تنفگو در بیاره ۳ تا گلوله شلیک کنه به سمت من
بعد منم همونجوری که دستم جلوی صورتم بود تیرهارو رو هوا نگه دارم بعد بگم دشواری نداره
که فقط پرایدو به من نشان بدید بعد پراید و بگیرمو برم سمت افق محو بشم

یکی‌ از فانتزیام اینه که...

یکی از فانتزیام اینه که:
تو کوچه دارم رو پایی میزنم سیگارم هم دستمه.از دور میبینم مسی و رونالدو دارن میان سمتم…منم بدوم برم سمتشون با یه حرکت به جفتشون لایی بزنم بعد کف کنن بگن تو چجوری این کارو کردی
بگم من شاگرد استاد تهامی هستم بعدشم این که چیزی نیست توپو بندازم بالا که بخوام مثله سوباسا برگردون بزنم
اما اون بالا همینجوری وایسم یهو یه صدایی بیاد بگه ادامه داستان هفته آینده..
بعدش تا هفته آینده همینجوری تو هوا باشم تا اینکه توپو شوت کنم…
همینجوری که توپ داره میره تو افق محو بشه منم یه کام سنگین از سیگارم بگیرم بعدش یه دفعه پووووووووف تو دود سیگارم محو بشم!!!

ادامه مطلب / دانلود

یه زن نداریم که... /طنز

1- یه زن نداریم که هر روز پامیشه میز صبحانه اماده باشه

2- یه زن نداریم لباسامون رو اتو بزنه

3- یه زن نداریم غصه ی چک فردامون رو بخوره

4- یه زن نداریم واسه وام خونه طلاهاش رو بفروشه

5- یه زن نداریم وقتی میریم خونه ی مامانش برامون سفره بندازه بیا و ببین

6- یه زن نداریم وقتی میاد خونه ی مامانینا همش سر پا باشه

7- یه زن نداریم واسمون هفت رنگ ارایش کنه

8- یه زن نداریم تا ما نیایم شام نمی خوره

9- یه زن نداریم وقتی مریضیم پاشویمون کنه تا صبح هم بالا سرمون دعا کنه

10- یه زن نداریم تا چهلش نشده بریم یه زنه دیگه بگیریم

11- .یه زن نداریم درد زایمان بکشه بد ما بگیم دختره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

12- .یه زن نداریم ندونیم چه طور بچه بزرگ شد و بی خوابی بکشه

13- .یه زن نداریم غر بزنیم این چیه ناهار درست کردی؟

14- یه زن نداریم هم بیرون کار کنه هم تو خونه اخرشم بگیم اقساط این ماه و تو بده

15- .یه زن نداریم با ما تیتیشی حرف بزنه نکنه تومونمون دوتا بشه

16- .یه زن نداریم تکه کلامش باشه خدا ساییه تورو از سرم کم نکنه

17- یه زن نداریم خونرو بکنه دسته گل

18- یه زن نداریم ارث باباش بهمون برسه

19- یه زن نداریم تا از سر کار میاییم کتمونو از رو شونهامون برداره

20- یه زن نداریم تو تابستو شربت زعفران و هندوونه دستش باشه تو زمستون اناره دون کرده و چایی داغش

21-  یه زن نداریم وقتی بچه شلوغی می کنه بهش بگیم این چیه تربیت کردی!

ادامه مطلب / دانلود

طنزهای خنده دار فک و فامیله ما داریم!

داشتم تلویزیون می دیدم یهو داداشم داد زد کمک کمک …
پریدم تو آشپزخونه دیدم از ماکروویو آتیش میزنه بیرون
نگو این شاهکاره خلقت داشته تو ماکروویو جورابشو خشک میکرده؟
فک و فامیله داریم؟

*****************************************

مادر بزرگ مادرم 120 سالشه
دیدمش لبــاس ورزشی پوشیده داره نرمــش می کنه بهش می گم
ننجون شما هم ورزش می کنی؟
گفت : چرا که نه….
گفتم فیس بوک هم میرید؟
گفــت پ ن پ از فیس بوک بر می گردم
فکـــر کردی دوست دخــــتری که الان تـــو فیس بوک داری کیه ؟
2 دستی زدم تو سر خودم
این فک و فامیل ما داریم

*****************************************

مامانم اومده میگه سرویس بهداشتی رو الان جرم گیری کردم و برقش انداختم
ببینم یه نفر رفته دسشویی قلم پاشو می شکنم
فک و فامیله داریم

*****************************************

نوه عموم ۱سالشه دو هفته پیش برای اولین بار ۸قدم متوالی بدون اینکه بخوره زمین راه رفته
مامان و باباش احساساتی شدن از خوشحالی چنان جیغ و دادی زدن که طفلکی شوکه شده دیگه سینه خیز هم نمیره
اونوقت من به مامانم میگم من راه رفتم تو چیکار کردی؟
میگه هیچی اولین کاری که کردم در کابینتارو با کش بستم!
تفاوت فک و فامیلارو می بینید؟

*****************************************

ﺑﺎﺑﺎﻡ زنگ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﺯﺩه ﻣﻴگم ﺑﻠﻪ؟
میگه بیا ﺩم ﺩﺭ!
ﺭﻓﺘﻢ ﺩم ﺩﺭ میگه ﺑﺮﻭ ﺍﺯ ﺑﺎﻻ سوییچ ﻣﺎشینو وردار ﺑﻴﺎﺭ!
این فک و فامیل ما داریم

*****************************************

بعد عمری یه خبرنگار اونم خانوم داشت باهام مصاحبه میکرد تو محلمون
منم بادی به غبغب انداخته بودم و خیلی شیک داشتم جوابشو میدادم
یهو یکی از اون طرف خیابون داد زد با این مصاحبه نکنید بابا این اسگله !
نیگا کردم دیدم داداشمه !
این فک و فامیل ما داریم

*****************************************

دیشب داداشم تو خواب هذیان می گفت و جیغ می کشید …
رفتم اتاق می بینم بابام بالا سرشه !
میگم خوب بیدارش کن !
میگه بذار کابوسشو ببینه
اینهمه پول دی وی دی میده فیلم ترسناک می گیره
بزار سه بعدیشم ببینه
این فک و فامیل ما داریم

*****************************************

با داداشم رفتیم بوتیک اون جنسی که می خواستم نبود
به فروشنده میگم ببخشید ما یه دور بزنیم برمیگردیم
دادشم برگشته به فروشنده میگه :
دروغ میگه از صب به ده نفر دیگه هم همینو گفته شما منتظر ما نباشین
این فک و فامیل ما داریم

*****************************************

به بچه پسرخالم میگم اسم بابات چیه؟ میگه : گاو!
میگم: عیبه، مگه آدم به باباش میگه گاو؟
میگه خودش همیشه بهم میگه گوساله پس حتما خودش گاوه دیگه!
فک و فامیل منطقی داریم ما؟
قدرت استدلالش منو کشته!

*****************************************

جلو تلویزیون نشسته بودم داشتم تلویزیون میدیدم
گوشیمم دستم بود داشتم با صدای بلند “انگری بیرد” بازی میکردم
یهو مامانم برگشت بی مقدمه گفت:
نگاه کن توروخدا 25 سال بچه بزرگ کردیم که یا تو اتاقش بشینه
مانیتورو نگاه کنه لبخند بزنه واسه خودش یا گوشیشو دستش بگیره با گوشیش کفتر بازی کنه!

ادامه مطلب / دانلود

تا حالا دقت کردین؟ (3)

تا حالا دقت کردین وقتی تو ی مخمسه ای هستین قضیه خیلی پیچیده ب نظر میرسه و خیلی سخت

اما وقتی ازش خلاص میشین می بینی همچین مالی هم نبوده

تا حالا دقت کردین؟ (3)

تا حالا دقت کردین هر چی رو ممنوع می کنند مردم بیشتر استقبال می کنند تا امتحانش کنند؟

تا حالا دقت کردین؟ (3)

تا حالا دقت کردین وقتی دنباله یه سی دی میگردین اون سی دی آخر همیشه سی دی مورد نظر شماست؟

تا حالا دقت کردین؟ (3)

تا حالا دقت کردین کار های بد و اشتباه ادم 10 برابر کار های خوب و درست ادم به چشم میاد؟

تا حالا دقت کردین؟ (3)

تا حالا دقت کردین توی کتاب داستانا اصلا دست شویى نمیرن ؟ ( چه وضعشه آخه!)

تا حالا دقت کردین؟ (3)

تا حالا دقت کردین مردم میرن گوشی 1 میلیونی میگیرن
بعد فقط باش اس ام اس میدن و زنگ میزنن
کلی هم پز میدن که گوشیمون فلانه ؟

تا حالا دقت کردین؟ (3)

تاحالا دقت کردین وقتی 1تصمیم خوب می گیریم همش می خوایم از شنبه شروع کنیم؟

تا حالا دقت کردین؟ (3)

تا حالا دقت کردین موقع رفتن به مدرسه هر چقدرم زود پاشین بازم آخر هول هولی میشه
و دیرتون میشه و اگه سرویسی باشید سرویستون بوق میزنه؟

تا حالا دقت کردین؟ (3)

تاحالا دقت کردید باز کردن ساندیس اونجایش که نوشته نی رو اینجا بزنید و باز کنید سخت تره باز کردن از تهشه؟

تا حالا دقت کردین؟ (3)

تا حالا دقت کردین چقدر حال میده بعد از این که از 1 سفر برمی گردیم بریم دست شویی خونه خودمون؟

تا حالا دقت کردین؟ (3)

تا حالا دقت کردید میخواید یه فیلم ببینید یهو باباتون میان میگه بزن میخوایم اخبار رو گوش بدیم

تا حالا دقت کردین؟ (3)

تا حالا دقت کردین فیلمای عاشقونه ایرانی معمولا این جوریه که
دونفر که یه نفرشون پولداره اون یکی فقیره با هم تصادف میکنن و آخرش با هم ازدواج میکنن

تا حالا دقت کردین؟ (3)

تا حالا دقت کردین هر سری صبح کار دارین باید بیدار شین ( به هر دلیلی ) عمرا شب خوابتون نمیره
ولی وقتی صبح عملا بیکارین و قراره حوصله تون سر بره از 7 صبح بیدارین و به هیچ وجه خوابتون نمی بره

تا حالا دقت کردین؟ (3)

تا حالا دقت کردین هر سری می خوای تلویزیون نیگا کنی
تا ریموت رو ور می داری همه یادشون میوفته می خوان تلویزیون نیگا کنن.

تا حالا دقت کردین؟ (3)

تا حالا دقت کردین وقتی یه کلمه رو تو حرفامون زیاد استفاده می کنیم
کم کم برامون بی معنی میشه؟

تا حالا دقت کردین؟ (3)

تا حالا دقت کردین تابستونا آدما احساس زیادی به سرما می کنن و می گن کی زمستون میشه
اما وقتی زمستون میشه از بس بعضی وقتا سرد میشه می گن کی تابستون میشه

تا حالا دقت کردین؟ (3)

تا حالا دقت کردیم وقتی گیر میدید یه چیز خاصی رو بخرید همه جا رو زیر پاتون میذارید پیدا نمی شه
بعد وقتی با مصیبت گیرش میاریدو می خرید از فرداش همه جا پر میشه و کیفیتشم از ماله شما خیلی بهتره؟

تا حالا دقت کردین؟ (3)

تا حالا دقت کردین ماه به ماه برای ادم مهمون نمیاد
درست وقتی که ادم می خواد تنها باشه تمام فامیل یادشون از ما میاد ومیان خونمون؟

تا حالا دقت کردین؟ (3)

تا حالا دقت کردین که به خیلی چیزای اطراف اصلا دقت نکردین؟

ادامه مطلب / دانلود

تا حالا دقت کردین؟!

تا حالا دقت کردین
یه وقت‌هایی که خیلی عجله داری
اگه لاستیک هواپیما هم زیر ماشین انداخته باشی میای می‌بینی 2 تاش پنچره

======تا حالا دقت کردین=======

تا حالا دقت کردین
دقیقا همون روزی که 5 دقیقه دیرتر بیدار شدی
تمام وسایلت مفقود می‌شن

======تا حالا دقت کردین=======

تا حالا دقت کردین
دقیقا وقتی جفت دست‌ هات تا آرنج گریسی یا گِلی هستش
چشمت خارش می‌گیره

======تا حالا دقت کردین=======

 تا حالا دقت کردین
اگر یک تاریخ برای شما خیلی مهمه
10 روز قبل از اون یادتونه و دقیقا همون روز یادتون میره

======تا حالا دقت کردین=======

تا حالا دقت کردین
اگر شما از یک صف به صف دیگری رفتید
سرعت صف قبلی بیشتر از صف فعلی خواهد شد؟

======تا حالا دقت کردین=======

تا حالا دقت کردین
هرچی بیشتر تو مهمونیا ظرف بشوری از نظر بزرگترا خانوم تری

======تا حالا دقت کردین=======

تا حالا دقت کردین
هنوز بعد از 20 سال آرم NEW از رو پفک نمکی حذف نشده

======تا حالا دقت کردین=======

تا حالا دقت کردین
هر چی خوارکی خوشمزه است برای بدن مضره

 ======تا حالا دقت کردین=======

تا حالا دقت کردین
ساقدوش حداقل 17 برابر داماد به خودش می رسه

 ======تا حالا دقت کردین=======

تا حالا دقت کردین
انتظار آماده شدن شام از هر انتظاری سخت تره

 ======تا حالا دقت کردین=======

 تا حالا دقت کردین
وقتی دارین یه کاسه آجیل می خورین وقتی همش تخمه می مونه
لابه لای تخمه ژاپنی ها یه پسته پیدا می کنی چه حالی میده

 ======تا حالا دقت کردین=======

 تا حالا دقت کردین
مردم یه عمر زور می زنن معروف شن
بعد عینک دودی میزنن که شناخته نشن

 ======تا حالا دقت کردین=======

 تا حالا دقت کردین
ایران که هستیم توی سوپرمارکت دنبال جنس خارجی میگردیم
بعد خارج که میریم، میافتیم دنبال جنس ایرانی

 ======تا حالا دقت کردین=======

 تا حالا دقت کردین
وقتی 5 ثانیه قبل از آلارم موبایل بیدار می شیم و اونو خاموش می کنیم
احساس می کنیم بمب خنثی کردیم

ادامه مطلب / دانلود

اعترافهای تکان دهنده طنز

اعتراف می کنم دوم دبیرستان که بودم بعد از پیدا کردن کارت واکسیناسیون پسر همسایمون که برای روز قبل بود زنگ زدم خونشون گفتم آقای احسان…؟17 ساله؟نام پدر….؟هستید؟
دیروز واکسن سرخک،سرخجه زدید؟
با تعجب گفت : بله!
آقا منم گفتم : “اشتباه شده واکسنی که دیروز زدید تا 48 ساعت دیگه باعث بروز علائمی می شه که باید تحت مراقبت باشید مثل حمله های قلبی یا تنفسی”!
طرف از ترس از حال رفت و نیم ساعت بعدش با آمبولانس بردنش بیمارستان…
هنوزم عذاب وجدان دارم!!!

:::::::::::اعتراف های خنده دار:::::::::::::

اون زمونا که از این نوشابه شیشه ای ها بود یه روز خواستم یه شیشه که اضافه اومده بود رو بذارم تو در یخچال دیدم بلنده و جا نمیشه.
درش آوردم یکمش رو خوردم دوباره گذاشتم، در کمال تعجب دیدم نه، بازم جا نمیشه!:|

:::::::::::اعتراف های خنده دار:::::::::::::

اعتراف میکنم موقعی که بچه بودم ، کارتون فوتبالیستها رو نشون میداد،منم که بدون استثنا عاشق تک تک پسرای تو کارتون بودم ، میرفتم لباسمو عوض میکردم ،یه لباس خوشگل و شیک میپوشیدم، که وقتی تو دوربین نگاه میکنن،منو ببینن عاشقم بشن!

:::::::::::اعتراف های خنده دار:::::::::::::

اعتراف می کنم دفعه اول که یه بز رو از نزدیک دیدم ، از ترس بهش سلام کردم و بعد فرار کردم!!!

:::::::::::اعتراف های خنده دار:::::::::::::

اعتراف می کنم یه بار اتو کشیدن موهام یک ساعت طول کشید ، چون موهام بلند بودش ، بعد از کلی کیف کردن و احساس رضایت، نگاه کردم دیدم اتوی مو اصلاً توی برق نیست 🙁

:::::::::::اعتراف های خنده دار:::::::::::::

اعتراف می کنم معلم دوم دبستانمون می گفت: املاها رو خودتون بنویسید چون من با دوربین مخفی می بینم کی به حرفام گوش می ده…
از اون روز کار من شده بود گشتن سوراخ سمبه های خونه و سوال های مشکوک از مامان بابام که امروز کی اومد؟ کی رفت؟ به کدوم وسیله ها دست زد؟ بیشتر هم به دریچه کولر شک داشتم!

:::::::::::اعتراف های خنده دار:::::::::::::

اعتراف می کنم موقعی که بچه بودم می خواستم برم دستشویی تلویزیون رو خاموش میکردم تا کارتون تموم نشه و بعدش که میومدم گریه میکردم به مامانم میگفتم کاره تو بود روشن کردی کارتون تموم شد!

:::::::::::اعتراف های خنده دار:::::::::::::

یه بار از محل کارم اومدم بیرون داشتم با رفیقم اس ام اس بازی می کردم ، این رفیقم تکه کلامش کچل بود برام یه شماره فرستاد اومدم جوابشو بدم براش زدم کچل این شماره است تو داری ؟ ولی اشتباهی برای مدیرعامل یکی از شرکت ها که باهاشون کار میکنم فرستادم که اتفاقا کچلم بود!!!

:::::::::::اعتراف های خنده دار:::::::::::::

چند وقت پیش تو حیاط خونه سیگار میکشیدم که صدای باز شدن در حیاط اومد منم حول شدم سیگارو روی گوشیم خاموش کردم (!!) و بدترش اینکه بلافاصله گوشیو پرت کردم تو باقچه و سیگار خاموش موند تو دستم

:::::::::::اعتراف های خنده دار:::::::::::::

اعتراف می کنم یه با زنگ زدم 700 اپراتور ایرانسل کلی پشت خط منتظر موندم تا بعد یه ربع یه پسره جواب داد منم حواسم دیگه به گوشی نبود هل شدم گفتم: سلام منزل آقای ایرانسل؟

:::::::::::اعتراف های خنده دار:::::::::::::

اعتراف می کنم یکی از معضلات دوران بچگیم این بود که چرا من نمی تونم مثل شخصیت های کارتونی که اشکاشون به دو طرف پرت می شد گریه کنم!کلی تلاش می کردم مثل اونا باشم موقع گریه کردن مثلا سرمو بالا بگیرم دهنمو باز کنم یا چشامو تنگ کنم که بازم جواب نمی داد

:::::::::::اعتراف های خنده دار:::::::::::::

وقتی بچه بودم رفتم به اطلاعات مجتمع خریده الکی اسم خودمو گفتم پیج کنه بعد با صدای دلنشینش اسمم تو مجتع پخش شد از خوشحالی قند تو دلم آب شده بود انگار بهم تی تاب داده بودن

:::::::::::اعتراف های خنده دار:::::::::::::

اعتراف می کنم کوچیک که بودم تو سالن خونمون وقتی کسی نبود عینهو دیوونه ها شروع می کردم به رقصیدن… بعد یهویی یادم میو مد که خدا داره نگاه می کنه! خجالت می کشیدم می رفتم یه گوشه می نشستم!

:::::::::::اعتراف های خنده دار:::::::::::::

اعتراف میکنم که بچه بودم دوست داشتم دندون پزشک بشم، یه بار تو بازی بزور خواهرمو خوابوندم و دندون لقشو با نخ کندم

ادامه مطلب / دانلود

چهل کاری که خانوما نمی تونن انجامش بدن !

– چیزی در مورد ماشین فهمیدن ، البته به جز رنگش
۲- درک مضمون اصلی یک فیلم هنری
۳- ۲۴ ساعت رو بدون فرستادن sms زندگی کردن
۴- بلند کردن چیزی
۵- پرتاب کردن
۶- پارک کردن
۷- خواندن نقشه
۸- دزدی کردن از بانک
۹- آرام و ساکت جایی نشستن
۱۰- بیلیارد بازی کردن
۱۱- پول شام رو حساب کردن
۱۲- مشاجره کردن بدون داد کشیدن
۱۳- مواخذه شدن بدون اینکه گریه کنن
۱۴- رد شدن از جلوی مغازه کفش فروشی
۱۵- نظر ندادن در مورد لباس یک غریبه
۱۶- کمتر از بیست دقیقه داخل یک دستشویی بودن
۱۷- دنده ماشین را با انگشت عوض کردن
۱۸- راه انداختن درست یک ویدئو

۱۹- تماشای یک فیلم جنگی

20- انتخاب سریع یک فیلم

21- ندیدن فیلم هندی

22- غیبت نکردن

23- نرقصیدن موقع شنیدن یک آهنگ شاد

24- آرایش نکردن

25- لاک نزدن

26- صحبت نکردن وقتی که باید ساکت باشن

27- سیگار برگ و یا چپق کشیدن

28- درک کردن شوهر وقتی اعصابش خورده

29- گریه کردن بدون آبریزش بینی

‌30- غذا پختن بدون تماشای تلویزیون

31- تماشای اخبار و خوندن روزنامه

32- نق نزدن

33- لگد زدن

34- از سن بیست و پنج سالگی رد شدن

35- اخ تف کردن

36- خواستگاری رفتن

37- موارد بالا رو قبول کردن …

شما هم اگه چیزی به نظرتون میرسه خجالت نکشید، اضافه کنید !

ادامه مطلب / دانلود
صفحه 3 از 5«... قبلی 234 بعدی ...»
css.php