نتايج جستجو مطالب برچسب : زناشویی

گاهی رابطه نیاز به اکسیژن رسانی و وقت گذاری دارد وگرنه خشک می شود و از بین می رود.

کسانی که وقت ندارند بگویند دوستت دارم بخوانند!!

13 سال از ازدواج زهره و منصور می‌گذرد، 3 فرزند دارند و هر دو شاغل هستند. از شغل و درآمد و فرزندانشان راضی هستند و به طور کلی زندگی‌شان برای کسانی که با آنها آمد و شد دارند مثال‌زدنی است. از نگاه دیگران همه چیز در زندگی آنها خوب و درست به نظر می‌رسد اما در پس این ظواهر فریبنده رابطه واقعی آنها طور دیگری است: مدتهاست رابطه زناشویی نداشته‌اند، با هم سر یک سفره غذا نخورده‌اند، با این توضیح که نمی‌خواهند جلوی بچه‌ها با هم بحث کنند روزهای زیادی را در سکوت به شب رسانده‌اند، مدتهاست منصور روی اضافه وزن زهره که بعد از تولد فرزند سوم همچنان باقی مانده است انگشت گذاشته و زهره هم روی سخت‌گیریهای متعصبانه منصور نسبت به بچه‌ها، خلاصه کلام اینکه مدتهاست شادی از زندگی آنها رخت بربسته است.

مشکل زهره و منصور مورد شایعی است که با گذر ایام عمر، همسران بسیاری -که روزی عاشق همدیگر بوده‌اند- را به سمت طلاق عاطفی سوق می‌دهد. چرا چنین مشکلی به وجود می‌آید؟ آیا غفلت از ارگانیسم ظریف رابطه زندگی آنها را به این وضع می‌کشاند؟

در مواردی مانند زندگی زهره و منصور، تغییر انتظارات همسران از یکدیگر و نامتناسب بودن انتظار یکی با انتظار دیگری عاملی است که نقش مهمی ایفا می‌کند. بخشی از این تغییر به سبک زندگی ما در دوران معاصر مربوط می‌شود. در گذشته انتظارات زوجین از یکدیگر با امروز متفاوت بود. انتظار اغلب افراد از ازدواج این بود که خورد و خوراک و پناه مناسبی فراهم شود و فرزندانی هم به وجود بیایند. اما امروزه انتظار از ازدواج و همسر فراتر از این است. کمک به

ادامه مطلب / دانلود

جملاتی که شوهرتان را ناراحت میکند

جملاتی که شوهرتان را ناراحت میکند

گاهی وقت‌ها، خانم با بکار بردن یک جمله ناخواسته تمام اعصاب و روان آقای خانه را بر هم می‌زند. صبح قبل از بیرون رفتن از منزل، اگر همسرتان بگوید پولم تمام شده یا نوشتن چک فراموشت نشود، چقدر آرامش شما برهم می‌خورد؟! اگر خانم‌ها بدانند چه کلامی را در چه زمانی و به چه شکلی بیان کنند، به‌طور حتم از حرف‌هایی که آقایان را از کوره به درمی‌برد، جلوگیری خواهند کرد. مگر آن‌که هدف بانویی، به هم ریختگی روحی و شخصیتی آقای خانه باشد! در هر صورت خانم‌ها باتوجه به محتوای این مطلب باید تلاش کنند از تکرار این حرف‌ها و موقعیت‌های تنش‌آفرین پرهیز کنند.

1. پولم تمام شده

اگر نمی‌توانید هزینه ماهانه خانواده و خرجی روزانه‌تان را محاسبه کنید، ریاضی خود شما اشکال دارد! برای دریافت هزینه منزل به زمان و نحوه دریافت وجه نقد مورد نظرتان توجه کنید.

زمان رفتن و خارج شدن از خانه برای مطرح کردن پول، زمان درستی نیست، شدید‌ترین درگیری‌های خانوادگی می‌تواند به دلیل درخواست مستمر و بی‌موقع پول باشد. ماهی یک‌بار کل هزینه‌های جاری را محاسبه و زمان دریافت خرجی خانه را مشخص کنید. اشتباه نکنید! اگر شما هم شاغل بودید خودتان به‌طورحتم مدیریت مالی را قبول داشتید.

موضوع دیوانه‌کننده برای همسرتان، بی‌موقع مطرح کردن دریافت پول و پی‌درپی بودن آن است. فراموش نشود اشکال شما در نداشتن یک منبع درآمد یا سرمایه‌گذاری و نیز شاغل نبودن‌تان نیست، بلکه مشکل در نبودن یک رویه مشخص جهت مدیریت مالی خانه و شیوه دریافت و هزینه اقتصادی بوده و مثلا برخی از ما فراموش می‌کنیم پاساژگردی یا خرید، تفریح نیست.

2. شوهر دوستم این کارو انجام نمی‌دهد؟

هیچ چیزی ناپسندتر از یک مقایسه نابجا نیست. حال چه با شوهر یکی از دوستان فعلی‌تان باشد و چه با خواستگار یا نامزد قبلی‌تان! چون شما هیچ وقت نمی‌توانید از مقابله‌به‌مثل همسرتان جلو‌گیری کنید، مقایسه بی‌دلیل و غیرعقلانی جز خراب کردن روان همسرتان نتیجه‌ای در برندارد.

پس لطفا توجه داشته باشید مقایسه همسرتان با هر مرد دیگری حتی پدر و برادرتان اثری جز تخریب شخصیت او ندارد! دوست شما، شرایط زندگی و خلق و خوی همسرش کاملا با شرایط واقعی زندگی شما متفاوت است. ضمن درک تفاوت‌ها سعی نکنید با سر کوفت زدن، کار خود را پیش ببرید چرا که این کار فرجام خوشی نخواهد داشت.

3. کی می‌خوای کارتو عوض کنی؟

هر مردی از کارش لذت می‌برد یا حداقل برخی از آقایان کارشان را دوست دارند. مثلا بعد از ۲۰سال کار حالا اگر خانواده او انتظار تغییر شغل را از ایشان داشته باشد، پس چه بر سر سلایق و علایقش خواهد آمده؟ شاید اگر هزینه نکند، متضرر نشده و شرایط مالی بهتری را سپری کند.

اما خانم‌ها معمولا به این نکته توجه نمی‌کنند که همسران‌شان به کار و شغل خویش دل می‌بندند و شخصیت و عزت‌نفس خود را در جایگاه اجتماعی و کار خویش جست‌وجوی می‌کنند. پس اگر هر روز درباره کار آقای خانه پشت‌سر هم غر بزنید نتیجه‌ای جز به‌هم ریختن روان همسرتان نخواهید داشت.

4. تو هم عین بابات یا خانواده‌ات هستی

اگر همسرتان نامرتب است یا مناسبت‌های مهم زندگی‌تان را فراموش می‌کند این مورد را با خود او حل کنید و از کشاندن پای پدر، مادر، خواهر یا برادر و بقیه افراد خانواده‌اش به این مشکل اجتناب کنید. وقتی چنین جمله‌ای را به کار می‌برید به همسرتان مستقیما این پیغام را می‌دهید که قصد تحقیر او را دارید.

بدیهی است که به کار بردن جملاتی از این دست به نقاط ضعفی که در خانواده همسرتان مشاهده کرده‌اید، اشاره می‌کند. اگر انصاف داشته باشید، با مقایسه خانواده خودتان با خانواده‌های برتر، متوجه خواهید شد که فامیل و اقوام شما نیز در بعضی از مباحث دارای مشکلاتی هستند.

5. خودم می‌توانم، کمک لازم ندارم

شاید باور نکنید اما این جمله برای اکثر مردان آثار مخربی دارد. همسر شما مانند هر انسان دیگری از این‌که وجود موثر و مفید داشته باشد به خودش افتخار می‌کند. گاه دلیل شما برای بیان این جمله این است که همسرتان کاری که قصد انجامش را دارد به خوبی انجام نمی‌دهد؛ مشاوران معتقدند حتی اگر عملکرد شوهرتان در انجام کاری با شما متفاوت است آن را به شکلی زننده مطرح نکنید. بعد‌ها از این‌که نقش حمایتی همسرتان را از او گرفته‌اید پشیمان خواهید شد، چرا که با این حرف او را دیوانه خواهید کرد.

6. مادرم گفت که این کار را انجام می‌دهی

وقتی این جمله را می‌گویید بی‌شک یک صحنه برای شوهرتان بازسازی می‌شود؛ این‌که شما در مقابل دیگران، زندگی شخصی‌تان و مشکلات آن را بر ملا کرده‌اید. بدیهی است از آن پس هر چه از دیگران بشنود را به شما نسبت خواهد داد و بعد‌ها به صفت ناخوشایند دهن‌بین هم ملقب خواهید شد. به جای همه اینها، حتی اگر از یکی از اطرافیان‌تان به شما هشدار داده شده که همسرتان رفتارهای به‌طور مثال کنترل‌کننده دارد، به جای بیان آن از قول سوم شخص این مساله را از طرف خودتان مطرح کنید.

7. مردباش

هیچ چیز به اندازه زیر سوال بردن مردانگی آقایان دردآور نیست. در این دوره و عصر هزاره سوم هیچ شیوه منطقی و ریاضی جهت سنجش اخلاق، دیانت و مردانگی همه اطرافیان‌مان و ازجمله همسر شما وجود ندارد. شاید شما ندانید اما همسر شما به اندازه کافی از به ظاهر رفیقان خویش نامردی و نارفیقی دیده است، پس اگر شما هم به کنایه یا نیش زبان یا حتی بدون هر قصد و غرضی این جمله را به او بگویید.

8. همیشه این کارو می‌کنی

“آن از وضع غذا خوردنت، این هم از کارهای خانه انجام دادنت و…” با این کار همسرتان را گیج می‌کنید که دقیقا کدام کارش شما را آزار داده است. یاد بگیرید دقیقا روی مشکلی که شما را ناراحت کرده تمرکز کنید. اگر از این‌که شوهرتان جوراب‌های کثیفش را در راهرو انداخته است دلخورید به او نگویید تو همیشه همین جوری هستی.

صریح باشید و از کلی‌گویی پرهیز کنید. این راه بهتری برای رسیدن به یک زندگی سالم و موفق است. برای تغییر یک رفتار به‌خصوص مثلا دیر به منزل آمدن، بی‌توجهی به تکالیف و امور مدرسه بچه‌ها و برنامه‌ریزی جهت تعطیلات آخر هفته سعی کنید، مورد به مورد و مرحله به مرحله با جزیی‌نگری پیش بروید تا حرف‌های کلی شما روان همسرتان را به‌هم نریزد.

9. از دستت خسته شدم

“دیگر از دست تو و فرزندانت عاصی شده‌ام. ‌ای‌کاش به تو و خانواده‌ات بله نمی‌گفتم. از دست کارهای تکراری و روزمرگی زندگی‌ام به ستوه آمده‌ام. این، آن زندگی‌ای که من می‌خواستم نبود.” این جمله‌ها فقط تیرگی روابط و سردی فضای بین شما را بیشتر خواهد کرد.

البته اگر می‌خواهید زندگی مشترک‌تان را به سکته عاطفی برسانید اشکالی ندارد اما برای سازندگی و اصلاح چنین گفتمانی فایده ندارد. برای تغییر شرایط زندگی لازم است ابتدا شرایط پذیرش حرف‌های خود را در همسرتان به وجود آورید نه این‌که با این‌طور حرف زدن او را تا مرز جنون پیش ببرید.

10. به چی فکر می‌کنی؟

خانم‌ها خیلی کنجکاو هستند آنها باید از تمام افکار و احساسات، علایق، عقاید، گمان‌ها و اشارات شما سر در بیاورند. از سوی دیگر آقایان اصلا دوست ندارند که در مورد همه چیز کاوش کنند و بحث راه بیندازند. سکوت، آنها را بیشتر راضی نگه می‌دارد.

پس زمانی که همسرتان در حال مطالعه، نوشتن، دیدن، شنیدن موسیقی یا هر کار دیگری است با طرح یک پرسش بی‌ربط، رشته افکارش را از هم پاره نکنید، چرا؟ چون این کار شما او را مرز جنون برده و شما نیز به پاسخ و خواسته خود نخواهید رسید.

ناراحت کردن و از کوره به در بردن آقای خانه شما، به هر دلیل نتیجه دلخواه‌تان را در پی نخواهد داشت. برای او و زمان استراحش احترام قایل شوید. اجازه دهید فقط به اندازه نیم ساعت اول ورودش به منزل را با آرامش سپری کند. این یک روش کاملا کلاسیک زنانه است تا ما مردان را وادار به اعتراف کنند که در آن لحظه خاص به آنها فکر نمی کردیم. این سوال دقیقا در زمانی که از کنار هم بودن لذت میبریم و درست لحظه ای که اصلا انتظارش را نداریم مطرح می شود.

این اتفاق آنقدر سریع می افتد که هیج زمانی برای فکر کردن نداریم و قبل از آنکه متوجه شویم متهم به فکر کردن به نامزد قبلیمان می شویم! این سوال روشی بسیار ظریف است تا به ما این پیام را برساند که ما حق داشتن افکار خصوصی را نداریم.

به موارد بالا می توان اینها را هم اضافه کرد:

سالگرد گرفتن برای هر چیز کوچکی
چرا خانم ها هر اتفاق کوچکی در زندگی را به بهانه ای برای گرفتن هدیه تبدیل می کنند. ما آقایان بعد از یک روز کاری عادی و کاملا خسته با تصور فقط یک شام ساده به منزل می آییم. اما صحنه ای را که با آن مواجه می شویم ما را شوکه میکند. چه کار غلطی انجام داده ایم؟ آیا تولدش است؟ آیا تولد خودم است؟ نخیر، امروز سالگرد روزی است که برای اولین بار به یکدیگر نگاه کردیم. خانم های عزیز لطفا دست بردارید. ما همینکه توانستیم روزهای قرارمان را به یاد داشته باشیم کلی هنر کرده ایم.

گفتن جمله “خوبم” وقتی که ناراحت هستید.
همسرم در حالیکه من در حال تماشای فوتبال بودم جلوی تلویزیون ایستاده بود و به همین دلیل کمی بحثمان شد. از آن پس هرگونه مشکلی را که فکرش را بکنید به یادش آمده است. پرسیدم: خوبی؟ اما او همان جمله منفعل-تهاجمی که معمولا با یک سکوت همراه می شود را گفت: خوبم! اگر از چیزی ناراحت هستید آن را مستقیم بیان کنید تا ما هم بتوانیم آن را حل کنیم. البته راه بهتری هم وجود دارد: لطفا مشکلات را یکی یکی بازگو نکرده و بگذارید ما فوتبالمان را تماشا کنیم!

بیش از حد بیمار بودن شما
در مراسم ختم، مراسم عروسی، به خاطر فیلم های شاد و غمگین گریه می کنید. ما مردها نمی دانیم در زمانیکه شما تمام پیراهن زیبا و اطو شده ما را با اشکهای خود خیس می کنید، چه کاری می توانیم انجام دهیم. اصلا این همه اشک را از کجا می آورید؟ به عقیده ما مردها، خانم ها می توانند در سال یک روز مخصوص گریه کردن داشته باشند. آنها میتوانند در این روز دور هم جمع شده و تمام ۲۴ ساعت را گریه کنند تا برای ۳۶۴ روز باقیمانده نرمال رفتار کنند.

مداوم صحبت کردن
ما مردها شنیده ایم که خانمها روزانه حدود ۲۰هزار کلمه صحبت می کنند. خوب برای ما قابل درک است که این وظیفه روزانه باید حتما انجام شود. اما چرا همیشه در بدترین زمان ممکن این کار را میکنید؟ مثلا همسر من، درتمام طول آن مهمانی خانوادگی که واقعا باید صحبت می کرد و آن سکوت اذیت کننده را می شکست ساکت بود و درست زمانیکه من و دوستانم در میانه یک بازی بسیار هیجان انگیز بودیم شروع به تعریف کردن از نحوه نشستن گربه همسایه کنار بوته گل رز کرد!

عذاب آورترین قسمت ماجرا اینجا بود که او داشت به طور مفصل راجع به صاحب گربه که در سوپرمارکت سر خیابان مشغول به کار بود صحبت می کرد. خانم های عزیز، لطفا زمان مناسب برای صحبت کردن را تشخیص دهید و لطفا فقط اصل کلام را بیان کنید.

ادامه مطلب / دانلود

در ابتدای زندگی مشترک و در دوران نامزدی ممکن است تنش های زیادی را تجربه کنید که بخشی از آنها به خاطر شناخت ناکافی از همدیگر است. این تنش ها در زوج هایی که روش های بالغانه ای برای حل مساله ندارند باعث بروز دلخوری، دعوا یا قهر می شود.

اگر زیاد قهر می کنید بخوانید!

اگر نامزدتان زیاد قهر می کند، باید در درجه اول از خودتان بپرسید چه رفتارهایی دارید که باعث قهر کردن همسرتان می شود؟ با برطرف کردن این رفتارها شاید بتوانید تنش را کمتر کنید اما در مرحله بعد یادگرفتن روش های جایگزین است تا به جای قهر کردن، به حل مساله بالغانه بپردازید.

چرا دعوا می کنید؟

دلیل اصلی اختلافات و جروبحث های زناشویی را باید اختلافات فرهنگی دانست و اینکه تعریف ارزش ها از دید هر کدام از شما متفاوت است. یکی دیگر از علل مشاجره و دعوا بین همسران، تلاش برای تغییر دادن رفتارهای یکدیگر است، وقتی یکی از شما درصدد تحمیل شرایط به دیگری یا تغییر رفتار شریک زندگی تان باشید، ناخودآگاه باعث می شوید که شریکتان از خود مقاومت نشان دهد که این مقاومت و سپر دفاعی در دست گرفتن باعث جرو بحث می شود.

رفتارهای ناراحت کننده تان را شناسایی کنید

قهر یعنی تصمیم به فاصله گرفتن از وضعیت نامطلوب موجود. وقتی فردی احساس می کند، نمی تواند رفتار طرف مقابلش را تغییر دهد سعی می کند از او فاصله بگیرد تا کمتر اذیت شود.

اگر فردی ناراحت نشود، بالطبع هیچ گاه قهر نخواهد کرد. بنابراین در زندگی مشترک، باید رفتارهای آزاردهنده تان را شناسایی و تلاش کنید چنین رفتارهایی را در زندگی به حداقل برسانید. درک متقابل بین زوج ها یعنی یکدیگر را بشناسند و بدانند که چه عواملی زمینه خشنودی یا نارضایتی و ناراحتی همسرشان را فراهم می کند. به طور طبیعی این وظیفه زن و شوهر است که مایه آرامش یکدیگر باشند و عوامل ناراحت کننده را از زندگی شان حذف کنند.

قهر باید کوتاه مدت باشد

قهر کردن از شیوه هایی است که زنان بعد از جر و بحث به کار می گیرند که در واقع سنگین ترین نوع خشم همین قهر کردن است، زیرا قهر رابطه را به سمت سردی و سنگینی می کشاند. قهر کردن هیچ مشکلی را حل نمی کند اما شاید بتواند تنبیهی کوتاه مدت باشد. قهر کردن باعث می شود رابطه بین شما کمرنگ و یا قطع شود که این برای موفقیت در یک زندگی مشترک اصلا خوب نیست. اگر تصمیم می گیرید تا آرام شدن اوضاع و فهماندن به طرف مقابل کمی از او فاصله بگیرید باید مراقب باشید که وارد فاز لجبازی و دور شدن نشوید.

هر دو مقصرید

برای پایان دادن به قهر و آشتی کردن، 2 راه حل پیشنهاد می شود. راه اول این است که یکدیگر را ببخشید البته این راه حل بیش تر جنبه درمان موقت دارد. یعنی به طور موقت باعث آشتی می شود ولی اصل مشکل را حل نمی کند. راه دوم هم این است که طرفین بپذیرند که هر 2 مقصر هستند و تلاش کنند رفتارهای آزاردهنده شان را کنار بگذارند.

پذیرفتن اشتباه برای حل چنین مشکلاتی در زندگی زناشویی بسیار مهم است. زوج ها نباید این قانون طلایی را فراموش کنند که در هر دعوایی 2 مقصر وجود دارد نه یک مقصر. بنابراین بهترین اقدام برای حل مشکل قهر کردن، ترک عادت و رفتارهای ناراحت کننده است.

ادامه مطلب / دانلود

از نظر تئوری، نظریه ی یادگیری اجتماعی در شکل گیری مهارت های زندگی نقش اساسی دارند. طبق این تئوری یادگیری فرایندی فعال و مبتنی بر تجربه فرض می شود. رفتارهای اجتماعی نیز از طریق مشاهده و تجربه آموخته می شوند و چنان چه پیامدهای مثبت داشته باشند، این رفتارهای آموخته شده، ‌تقویت و حفظ می شوند. بنابراین می توان چنین تصور کرد که این مهارت ها در طول زندگی و در کنار تجارب فرد شکل می گیرند. اما چنان چه نیاز به آموزش این مهارت باشد، استفاده از شیوه های مهارت آموزی و روش های کارگاهی و مشارکت فعال افراد ضروری است و در نهایت تمرین و استفاده از مهارت های آموخته شده در موقعیت های مختلف زندگی منجر به کسب مهارت های لازم در فرد می شود. بنابراین آموختن این مهارت ها تنها از طریق مطالعه ی کتاب یا شرکت در جلسات سخنرانی امکان پذیر نمی باشد.

آشنایی با مهارت های زندگی

چه عاملی باعث آموزش اختصاصی و توجه ویژه به این مهارت ها شده است؟

در جوامع امروزی تعاملات انسانی محدودتر و از سویی دیگر پیچیده تر شده است. سن مسئولیت پذیری کودکان بالا رفته و عملاً کودکان تا سنین بالا جز فعالیت های تحصیلی، مسئولیت جدی دیگری ندارند، ‌علاوه بر آن درگذشته ی نه چندان دور به علت خانواده های گسترده (خانواده ای که نسل های قبل(پدربزرگ و مادربزرگ) با عموها و عمه ها، خاله و دایی در کنار هم بودند)، ‌کودکان تعاملات بیش تری داشتند، الگوهای یادگیری بیش تری را در محیط اطراف خود می دیدند و با واکنش های متفاوت و برخوردهای مختلف رو به رو بودند، که این ها همه موجب رشد مهارت های اجتماعی کودکان بود. کمبود این تعاملات، فردگرایی رو به گسترش و از سویی دیگر افزایش نیاز به این مهارت ها به دلیل معادلات پیچیده در روابط کنونی و چالش های زندگی اجتماعی باعث نیاز به آموزش اختصاصی و ویژه ی مهارت هایی شده که درگذشته تدریجاً از دوران کودکی و در بستر جامعه شکل می گرفته است. علاوه بر این تفاوت های سرشتی و تفاوت در محیط آموزشی و پرورشی کودکان موجب نیاز متفاوت آن ها به آموزش این مهارت ها می شود. چنان چه برخی کودکان و نوجوانان در مقایسه با هم سالان شان ضعف بارزی در ارتباطات بین فردی و اجتماعی و به کارگیری مهارت های زندگی دارند.

چه زمان و چه روشی برای آموختن این مهارت ها مناسب است؟

بهترین زمان برای یادگیری و شکل گیری این مهارت ها دوران کودکی و نوجوانی است. هر چند در سنین بالاتر هم یادگیری مقدور است، ولی نیاز به صرف انرژی بیش تری خواهد بود، چرا که بسیاری از ویژگی های فردی و نحوه ی رویارویی با مسائل در فرد شکل گرفته و تغییر آن می تواند دشوار باشد. آموزش این مهارت ها به شیوه ی مهارت آموزی و کاربردی خواهد بود و معمولاً برنامه های آموزشی کودکان به صورت بازی هایی با پیام ها و تمرینات مرتبط در جهت کسب مهارت های فوق است. در بسیاری از کشورها از جمله کشور خودمان برنامه هایی برای آموزش این مهارت ها در مدارس وجود دارد. والدینی که با مهارت های زندگی و شیوه های آموزش آن آشنا می باشند، می توانند در تعاملات روزمره با کودک در قالب بازی، انجام تکالیف و مسئولیت ها و گفت وگو، وی را در کسب مهارت های فوق یاری دهند. از طرفی والدین توانمند در مهارت های زندگی، الگوی مناسبی برای کودکان شان خواهند بود و از این طریق نیز این مهارت ها در کودکان تقویت می شود.

آیا همه به آموزش های اختصاصی مهارت های زندگی نیاز دارند؟

چنان چه ذکر شد، ‌به طور معمول و در شرایط ایده آل افراد این مهارت ها را از دوران کودکی در محیط خانواده و اجتماع می آموزند، اما به دلیل برخی تفاوت های فردی و شرایط خاص محیطی و اجتماعی، امروزه کودکان بیش تری در معرض عدم کسب مهارت های مناسب هستند که از پیامدهای آن در آینده، می توان به شیوع رو به افزایش آسیب های اجتماعی مانند اعتیاد و خشونت اشاره کرد. آموزش مهارت های زندگی در ابتدا به صورت یک برنامه ی پیشگیری از مصرف مواد مخدر و سیگار برای نوجوانان طراحی شد که علاوه بر کاهش مصرف مواد، ‌نتایج مثبت دیگری نیز در پی داشت، از جمله بهبود روابط بین فردی وعملکرد تحصیلی در کودکان، کاهش مشکلات رفتاری، مقابله ی مناسب تر با اضطراب ها و استرس های روزمره و موفقیت بیش تر در حل مشکلات بین فردی. چنان چه پیش تر ذکر شد، والدین علاوه بر بهره گیری از این مهارتها در زندگی روزمره، می توانند با برخوردها و مداخلات مناسب در جهت رشد مهارت های زندگی در کودکان شان موثر باشند. قدم اول آشنایی با این مهارت ها و قدم بعدی تلاش در جهت کسب آن بر اساس برنامه های آموزشی مرتبط است و کتاب حاضر در جهت گام اول است.

ادامه مطلب / دانلود

مجتبی و ندا تنها سه سال در کنار یگدیگر زندگی کرده‌اند و هردو برای جدایی از یکدیگر یا به قول ندا، خلاص شدن از شر همدیگر درصدد طلاق هستند. ندا می‌گوید: دیگر تحمل این زندگی را ندارم، وقتی مجتبی را دوست داشتم در مورد مشکلاتم با خانواده‌اش و دخالت‌های آن‌ها با او حرف می‌زدم اما حالا نه تنها حرف مشترکی با همدیگر نداریم، بلکه سایه یکدیگر را هم با تیر می‌زنیم.

طلاقی از نوع ثبت نشده!

مجتبی هم دیگر تنها با دوستانش خوش است، شب‌ها دیر به منزل می‌آید، تنها می‌خوابد و شام را هم بیرون با دوستانش می‌خورد، تحمل این زندگی برای هردوی ما سخت شده است، مهرم حلال، جانم آزاد…

این تنها گوشه‌ای از درد دل‌های ندا بود، مجتبی هم با شنیدن این حرف‌ها سکوت کرد و تلخ، خندید…

جدایی تنها به معنای حک شدن مهر طلاق در شناسنامه زن و شوهر نیست.گاهی دو نفر سال‌ها زیر یک سقف زندگی می‌کنند اما در حقیقت از یکدیگر جدا هستند؛ هیچ احساس، محبت و عاطفه‌ای بین آنها حکمفرما نیست، و به دلایل مختلف ترجیح می‌دهند به صورت قانونی از یکدیگر طلاق نگیرند.

این دلایل هم می تواند نوع های مختلفی داشته باشد. دل نکندن از فرزند، ترس از آبرو، وابستگی مالی به همسر یا واهمه از واکنش های خانواده و اجتماع از دلایلی است که برخی زوج ها ترجیح می دهند از همدیگر طلاق قانونی نگیرند و به اجبار با یکدیگر زیر یک سقف زندگی کنند. طلاق عاطفی حادثه ای فوری و آنی نیست که در یک روز یا چند هفته اتفاق بیفتد، بلکه معمولا طلاق های عاطفی محصول فرآیندهای طولانی مدت هستند؛ فرآیندی که در آن زوج ها بتدریج زمان از یکدیگر فاصله می گیرند، حرف های یکدیگر را نمی فهمند و مهر و اعتماد بین آنها رفته رفته کمرنگ می شود.

مدیریت نکردن مشکلات مالی

مشکلات مالی شوخی بردار نیست و هر خانواده ای ممکن است روزگاری در تنگنای مالی قرار بگیرد، اما برخی زوج ها هستند که در مواجهه با فشارهای مالی سخت، مشکلات را سر یکدیگر خالی می کنند و با بداخلاقی و جهنم کردن زندگی مشترک، مشکلات مالی زندگی زناشویی را فرافکنی می کنند.

این اتفاق را باید محصول مدیریت نکردن مشکلات مالی دانست، زیرا بسیاری از زوج ها را می توان یافت که باوجود مشکلات مالی زیاد، تلاش می کنند با همکاری یکدیگر، این مشکلات را حل کنند و پای دغدغه بی پولی را به زندگی مشترکشان نکشانند.

بی اعتمادی، بی مهری می آورد

هیجان، صمیمیت و تعهد را سه ضلع دوست داشتن صادقانه می دانند که این مولفه ها باید در زندگی مشترک جاری باشد. زمانی که تعهد به همسر رنگ ببازد و دروغ و خیانت به زندگی مشترک سرک بکشد، بدیهی است صمیمیت هم از آن زندگی رخت برمی بندد.

هیجان، شور و اشتیاق برای زندگی مشترک هم بدون تعهد و صمیمیت امکان پذیر نیست و می بینیم وقتی بی اعتمادی مثل موریانه به جان زندگی مشترک افتاد، راه برای طلاق عاطفی هموارتر می شود.

طلاقی از نوع ثبت نشده!

وقتی زندگی مشترک، در رتبه دوم قرار می گیرد

کم نیستند زنان و مردان شاغلی که از صبح تا شب کار می کنند تا درآمد بیشتری داشته باشند و کمترین زمان ممکن را با همسرشان می گذرانند.

حتی در مواردی می بینیم توجه به فرزندان برای والدین در درجه اهمیت بالاتری از زندگی زناشویی قرار می گیرد یا خانواده پدری مهم تر از زندگی مشترک می شود.

برای این گونه زنان و مردان که شغل، فرزند یا خانواده پدری در اولویت است و زندگی مشترک در رتبه دوم قرار می گیرد، احتمال طلاق عاطفی بیشتر است. البته اهمیت شغل، فرزند و خانواده پدری بر کسی پوشیده نیست، ولی وقتی اهمیت زندگی مشترک در رتبه های دوم و سوم قرار بگیرد، نباید توقع داشت که آن زندگی زناشویی از گرمای دوست داشتن لبریز باشد.

همچنین مشکلات جنسی، مراجعه نکردن به مشاوره های خانواده، دخالت مکرر خانواده ها در زندگی مشترک زوج ها و یاد نگرفتن مهارت های زندگی مشترک از عوامل دیگری است که در صورت تکرار طولانی مدت، می تواند طلاق عاطفی و حتی گاه طلاق رسمی را به زندگی مشترک تحمیل کند.

زندگی زناشویی

زن و مردی که باهم پیمان زناشویی می‌بندند، قرار است تمام نیازهای یکدیگر را به بهترین شکل برطرف کنند. شما قرار است تنها شریک جنسی همسرتان باشید و او هم همین طور. اگر برای این رابطه برنامه مشخصی نداشته باشید، تکراری و از روی اجبار عمل کنید، خیلی زود از کیفیت و کمیت آن کم خواهد شد و این موضوع خود علتی برای دور شدن شما از هم می‌شود.

حرف‌هایی مثل نمی‌خواهم همسرم مرا برای این رابطه بخواهد ”‹یا دوست داشتن ما والاتر از این رابطه است، تنها خودتان را گول می‌زند. در دنیای پرجاذبه امروز، زن و مردی می‌توانند همسر خوبی باشند که بهترین شریک جنسی ممکن برای همسرشان شوند.

دنیای کلمات و خط قرمزهایش

تو آنقدر بی‌مسئولیتی که نمی‌دانم چرا با تو ازدواج کردم؟ در آینه به خودت نگاه کرده‌ای؟ چرا مثل زن‌های امروزی نیستی؟ همان بهتر که صبح زود از خانه بروی و دیر وقت برگردی، حضور تو فقط کار مرا زیادتر می‌کند……

نه اشتباه نکنید اینها جملات یک نمایشنامه کمدی نیست بلکه مکالماتی است که در خیلی از خانواده‌ها، عادی شده است.

برخی همسران وقتی مدتی از ازدواجشان می‌گذرد و با هم خودمانی می‌شوند، فکر می‌کنند هرچیزی که به ذهنشان رسید را به هر نحوی که بخواهند باید ابراز کنند. اما از این موضوع غافلند که حرف‌های خیلی ساده که گاهی در وسط دعوا و بدون منظور بیان می‌شود، می‌تواند قلب طرف مقابل را جریحه‌دار کند و اثر آن برای همیشه بماند.

بسیاری از سرد شدن‌ها و دور شدن‌های زناشویی به این علت است که دو نفر نمی‌دانند هر حرف آنها می‌تواند چه تاثیری بر زندگی‌شان داشته باشد. کلماتی چون دوستت دارم، عزیزم، تو زیباترینی مرد رویاهای منی مثل شارژر زندگی عمل می‌کنند اما توهین، ناسزا و کلمات نامناسب مانند بمبی تمام داشته‌های عاطفی زن و شوهر را دود کرده و بین‌شان فاصله می‌اندازد.

طلاقی از نوع ثبت نشده!

روابط خارج از خانه، یک تهدید جدی

یک جمله معروف است که می‌گوید: هرچه روابط خارج از خانه با جنس مخالف گرم‌تر شود، روابط داخل خانه سردتر می‌شود.

روابط خارج از خانه با جنس مخالف یعنی چه؟ یعنی همان ارتباط ساده با همکارتان که ممکن است به نظر شما خیلی عادی بیاید و مدعی باشید بسیار پاک و دوستانه است اما به مرور صمیمیت ایجاد شده، ناخودآگاه در صمیمیت شما با همسرتان تاثیر خواهد گذاشت.

برخی به بهانه روشنفکری و به روز بودن، می‌گویند روابط زن و مرد می‌تواند در اوج صمیمیت و نزدیکی، پاک بماند. به بهانه‌های مختلف ساعت‌ها با هم به صورت حضوری، تلفنی و اینترنتی در ارتباط هستند و فراموش می‌کنند قصه زن و مرد، داستان آتش و پنبه است.

آمار و ارقام می‌گویند، بیشتر آنها که در دریا غرق می‌شوند، شناگران ماهر هستند. کسانی که بیش از حد به خودشان و تواناییشان اعتماد دارند، وقتی تن به آب می‌زنند، فکر غرق شدن هم نمی‌کنند به همین دلیل بی‌محابا جلو می‌روند و هر چه به آنها بگویی: بیشتر این جلو نرو، می‌گویند: حواسم هست! اما غافل از این که دریا هزاران بازی پنهان دارد. این موضوع شبیه روابط با جنس مخالف خارج از خانه است.

ارتباط صمیمانه خارج از چارچوب یکی از بزرگ‌ترین آفت‌هایش این است که رنگ و جلای رابطه با همسرت را کم می‌کند. علتش هم معلوم است. وقتی در خانه با همسر خود رابطه دارید، به علت صمیمیت و زندگی روزمره و مشکلات آن، طبیعی است که دلخوری، اختلاف یا بی‌توجهی پیش می‌آید. رابطه‌های خارج از خانه همیشه به نوعی ساختگی و همراه با بار هیجانی حباب‌وار خواهد بود به همین علت وقتی در کنار هم قرار می‌گیرید، ناخود آگاه احساس می‌کنید، شریک خانگی مشکلی دارد که رابطه با او همیشه با خنده و حرف‌های قشنگ همراه نیست. روزبه روز از او فاصله می‌گیرید و دورتر می‌شوید.

عواقب بی چون و چرای طلاق عاطفی

بدیهی ترین نتیجه ای که می توان از طلاق عاطفی گرفت، طلاق رسمی است؛ یعنی یک زوج پس از چند سال تحمل همدیگر به پایان خط می رسند و دیگر به طور رسمی و قانونی از هم جدا می شوند اما این فقط بخشی از عوارض طلاق عاطفی است. سه نوع مشکل اصلی در کمین مردان و زنانی است که به اجبار با یکدیگر زندگی مشترک دارند و به اکراه زیر یک سقف زندگی می کنند.

مشکلات پزشکی، مشکلات روانشناختی روابط خارج از چارچوب خانواده، اصلی ترین مشکلاتی است که به گفته این روان شناس می تواند از عواقب طلاق ذهنی ناشی شود.

اعتیاد، خودکشی و وسواس هم از دیگر عوارضی است که غفاری آن را از عواقب طلاق ذهنی در بین برخی زوج ها می داند که البته این عوارض فقط احتمالی است و به این معنی نیست که همه زوج ها کارشان به این اوضاع کشیده می شود.

ادامه مطلب / دانلود

سه موضوع است که گفتن آنها هنگام مشاجره، مرد را بشدت عصبانی می‌کند. این حرف‌ها باعث می‌شود همسرتان بکلی از نظر عاطفی از شما فاصله بگیرد و کناره‌گیری کند.

این 3 چیز را هرگز به مردتان نگویید

این موضوعات آتشین عبارتند از:

1- هر چیزی که حاکی از این باشد که او توانایی اداره کردن خانواده اش را ندارد:

«اگر پول بیشتری داشتی و درآمدت بیشتر بود لازم نبود این همه قسط روی قسط بگذاریم و همیشه بدهکار باشیم.»

2- هر چیزی که حکایت از این داشته باشد او به خانواده اش علاقه ندارد یا بی توجه است:

«تمام روز سرت به کار خودت است. من و بچه ها اصلا نمی بینیمت، بیشتر وقتت را صرف کارهات می کنی تا خانواده ات.»

3- هر چیزی که او را متهم به کم کاری در انجام کارهای خانه می کند:

«چرا در کارهای خانه کمک نمی کنی؟ همه انرژی ات را صرف کارهای خودت می کنی و…»

مردها با شنیدن این انتقادها بشدت از کوره در می روند، به این دلیل که این انتقادها نیاز ناخودآگاه و زیربنایی آنها به موفقیت در هر یک از این سه زمینه را هدف گیری می کند. بنابراین اگر همسرتان در خانه باعث رنجش شماست، از کارهای او انتقاد نکنید، بلکه اگر می خواهید قلب او را تصرف کنید به این نکات توجه کنید:

اگر توانایی او را به عنوان نان آور خانواده مورد انتقاد قرار دهید، احساس ضعیف بودن خواهد کرد.

توجه داشته باشید منظور این نیست که برای رفتار یا واکنش های ضعیف و غیرمسئولانه همسرتان عذر تراشی و بهانه جویی کنیم و نمی خواهیم بگوییم در مقابل تمایلات غیرمنطقی او تسلیم شوید، بلکه کاملا برعکس.

شما این توانایی را دارید که در این زمینه ها تغییر اساسی در همسرتان ایجاد کنید. شما می توانید با تائید و حمایت از تلاش های سخت او، به وی کمک کنید تا موفق تر شود یا مدام از او انتقاد کنید و غر بزنید و باعث شوید در گوشه ای بنشیند و سر به گریبان ببرد.

پس به جای این حرف ها چه می توانید به او بگویید؟ شما این توانایی را دارید که به او کمک کنید تا خود را بازسازی کند و می توانید حرف هایی بزنید که شما را بهتر به نتیجه ای که می خواهید برساند.

3 چیز که می توانید به او بگویید تا موفق تر باشد

تلاش او را برای تامین مخارج خانواده تحسین کنید:

« از این که برای تامین مخارج زندگی تلاش می کنی متشکرم. دوست دارم فکر کنیم و راهی پیدا کنیم تا درآمد خانواده بیشتر شود، در عین حال می توانیم به دنبال راه هایی بگردیم که هزینه های زندگی کمتر شود.»

به جایگاه او به عنوان عضوی از خانواده احترام بگذارید. «می دانم که هر روز مدت زیادی باید سر کار باشی، من و بچه ها هم احتیاج داریم بیشتر تو را ببینیم، چون دلمان برایت تنگ می شود. چه کار می توانیم بکنیم تا شرایط بهتری ایجاد کنیم و همه ما به آنچه می خواهیم برسیم؟»

سهم او را در انجام کارهای خانه یادآوری کنید. «می دانم که در خارج از خانه سخت درگیری و از صبح تا شب کار می کنی، اما کار من هم زیاد است و بنابراین احتیاج دارم گاهی در کارهای خانه به من کمک کنی.»

وقتی حرف نمی زند چه کنم؟

چرا مردها وقتی ناراحتند حرف نمی زنند؟ برای بسیاری از زنان سکوت مرد تردید آمیز و ترسناک تر از داد و فریاد اوست. همین رفتار عجیب مرد است که باعث می شود از خودتان بپرسید: «آیا از دست من عصبانی است، آیا دیگر مرا دوست ندارد؟»تا پیش از این فکر می کردم زنان بیش از حد نسبت به سکوت مردها و بویژه شوهرانشان حساسیت به خرج می دهند. من می توانستم بفهمم سکوت دوستم چه معنی ای دارد و فکر می کردم علت سکوت مردها برای زنان هم روشن است. خوشبختانه بعد از ازدواج متوجه شدم ​ بیشتر زنان واقعا نمی دانند مرد وقتی سکوت می کند چه افکاری در سر دارد. در اینجا می خواهیم دو دلیل اصلی از سکوت مردها و کنار کشیدن عاطفی آنان را بازگو کنید:

1- او نمی داند چه چیز اشتباهی رخ داده است؛ گرچه ممکن است عجیب به نظر آید، اما در بیشتر موارد مردها واقعا نمی دانند چه چیزی اذیتشان می کند و باعث رنجش آنان شده است. این حالت بویژه وقتی پیش می آید که آنها تحت استرس فراوانی قرار دارند و مشکلات از هر طرف آنها را احاطه کرده است. فقط یک مورد خاص نیست که آنها را رنج می دهد بلکه مجموعه ای از مشکلات فکر آنها را به خود مشغول داشته و آزارشان می دهد: رئیس اداره بنای بدخلقی گذاشته است، حساب بانکی شان این ماه کمتر از مقداری است که انتظار داشتند و شما (زن تحسین برانگیز زندگی او) به او یادآوری می کنید که نسبت به شما بی توجه است. می بینید، ده ها دلیل مختلف برای گیج شدن مرد وجود دارد. من فقط به سه مورد از آنها اشاره کردم. اگر هر یک از اینها دلیل سکوت او باشد، به این معنی است که احساس می کند نیاز دارد روی مشکلاتش تمرکز کند تا اوضاع بهتر شود، اما نمی داند چگونه. ممکن است صحبت کردن درباره این مشکلات احساس بهتری به او بدهد، اما حال اغلب مردها بهتر نخواهد شد، مگر این که ببینند شرایط واقعا تغییر کرده است.

2- از دست شما عصبانی است و می خواهد تنبیه تان کند: اغلب مردان می دانند که طردکردن زن هنگام عصبانیت بسیار آسان تر از صحبت کردن با اوست. این کار کاملا بچگانه و ناجوانمردانه و پست است، اما بسیاری از مردها این کار را انجام می دهند.

چه کار باید بکنید؟

وقتی متوجه شدید همسرتان ساکت است، از او بپرسید چه اتفاقی افتاده است. اگر گفت: «هیچ»، یک بار دیگر از او سوال کنید، اگر باز هم ساکت ماند و تمایلی برای گفت وگو از خود نشان نداد، کاری که باید انجام دهید این است: نوشیدنی مورد علاقه او را برایش بیاورید و بگویید: «اگر با من کاری داشتی من در اتاق کناری یا در آشپزخانه هستم» و او را تنها بگذارید.

ادامه مطلب / دانلود
انتظارات و توقعات زندگی زناشویی که نیمه پنهان بوده و به زبان نمی‌آیند، زن و شوهرها را در مرحله ادراک به آزمایش می‌کشد.

نکاتی چند در مورد اساس یک عشق ماندگار

این تخیلات بعد از ازدواج بیرون می‌آیند. اما متخصصین عقیده دارند که تخیلات مربوط به کارهایی که همسرتان باید و نباید انجام دهد، خطرناک هستند. اگر همسرتان را با یک استاندارد غیرممکن مقایسه ‌کنید، اگر نتواند ذهن شما را خوانده و آسیب‌های کودکی شما را التیام بخشیده و به طرز جادویی زندگی رویایی برای شما بسازد، ناامید و دلسرد خواهید شد.

وقتی زوجی هنوز دلباخته هم هستند، نیاز به چیز زیادی ندارند چون هنوز از آن عشق و دلباختگی اولیه لذت می‌برند. توقعتان خیلی کم است، احساسی عالی دارید و زمان زیادی را برای خشنود کردن همدیگر صرف می‌کنید. اما هرچه رابطه عمیق‌تر می‌شود، توقعات و انتظارات تغییر می‌کنند. و زمانی که آن نیازها برآورده نشوند، دیگر کاری از دست همسرتان برای خشنود کردن شما برنخواهد آمد و همه چیز آزاردهنده به نظر خواهد رسید. هر خستگی و دل زدگی ثابت می‌‌کند که رابطه‌تان درست نبوده و برای هم ساخته نشده‌اید. دعواها و مشاجره‌ها شروع می‌شوند و این مشاجرات بر سر موضوعات اصلی که اذیتتان می‌کند نیست.

دلیل آن معمولاً این است که خودتان هم نمی‌فهمید که موضوعات و مشکلات اصلی چه هستند، یا از به زبان آوردن آنها واهمه دارید. اولین قدمتان؟ باید انتظارات و توقعات خودتان درمورد ازدواج را آشکار کنید مجموعه‌ای از اعتقادات شوکه‌کننده، گاهی مسخره و خنده‌دار و معمولاً آسیب‌پذیر. از اینکه آماده کردن صبحانه صبح با کدامتان باشد گرفته تا زمانی که می‌خواهید بچه‌دار شوید، از اینکه در چه چیزهایی سرمایه‌گذاری کنید تا اینکه چند وقت یکبار رابطه‌جنسی داشته باشید، از اینکه همسرتان درمورد مدل موی جدیدتان چه باید بگوید تا اینکه صبحها چطور به هم صبح‌ بخیر بگویید.

در ذیل به سخنان مقام معظم رهبری در مورد سازش در زندگی اشاره شده:

“سعی شما این باشد که در تمام دوران زندگی، به خصوص سالهای اول، این چهار پنج سال اوّل، با هم سازگاری داشته باشید. این طور نباشد که  یکی اندکی ناسازگاری نشان داد، آن دیگری هم حتماً در مقابل او ناسازگاری نشان بدهد. نه! هر دو با هم سازگاری نشان بدهید و اگر دیدید همسرتان ناسازگاری کرد، شما سازگاری نشان دهید.این جا از آن جاهایی است که سازش و کوتاه آمدن خوب است.

معنای سازگاری چیست؟ معنایش این است که زن ببیند این مرد، درست ایده آل اوست تا با او سازگار باشد؟ یا مرد ببیند که این زن، کاملاً ایده آل اوست و همان فرد مطلوب عالی است، تا با او سازگاری داشته باشد؟ اگریک ذره این گوشه یا آن گوشه اش کج بود، قبول نیست. معنای سازگاری این است ؟ نه! اگر سازگاری این باشد که این خودش به طور طبیعی انجام می گیرد و اراده ی شما را نمی خواهد.

اینکه می گویند شما سازگار باشید، یعنی شما با هر وضعیتی که هست و پیش آمده بسازید. معنای سازگاری این است: یعنی چیزهایی در زندگی پیش می آید. خب دو نفرند با هم تا حالا آشنایی نداشتند، زندگی نکردند، ممکن است فرهنگشان دو تا باشد. ممکن است عاداتشان دو تا باشد. اول ممکن است یک ناسازگاری هایی ببینند، حالا اول ازدواج که نه آدم هیچ متوجّه نیست. بعد از یک خرده که گذشت، ممکن است یک ناسازگاری هایی حس کند، آیا باید این جا از هم سرد شوند و بگویند: این مرد یا این زن دیگر به درد من نمی خورد؟! نه! شما باید خودتان را با این مسأله تطبیق دهید. اگر چنانچه قابل اصلاح است، اصلاحش کنید و اگر دیدید نه، کاری اش نمی شود کرد، خب با او بسازید.

سازش کاری در محیط خانواده جزء واجبات است. نبایستی زن و شوهر تصمیم بگیرند که خودشان هرچه گفتند همان شود. آنچه خودشان می پسندند و آنچه راحتی آنها را تأمین می کند همان بشود.نه، این طور نباید باشد. باید بنا داشته باشند که باهم سازگاری کننند. این سازگاری لازم است. اگر دیدید مقصود شما تأمین نمی شود مگر با کوتاه آمدن، کوتاه بیایید.

سازگاری در زندگی، اساس بقای زندگی است و همین است که محبت می آفریند. همین است که موجب برکات الهی می شود. همین است که دلها را به هم نزدیک کرده و پیوندها را مستحکم می کند. “

در هر مرحله از زندگی زناشویی ممکن است انتظارات جدیدی به وجود آید، مثل اینکه کی خانه بخرید، کی به اتفاق هم در باغچه گل کاری کنید، کی بچه‌دار شوید، چطور با یک بیماری حاد کنار بیایید، در زمان سختی‌های اقتصادی چه برخوردی داشته باشید و یا حتی رفتارتان در زمان میانسالی. اگر الان مهارت لازم برای کشف انتظاراتتان را به دست آورید، به شما کمک می‌کند کشف کنید در هر مرحله از زندگی واقعاً چه در ذهنتان می‌گذرد.

نکاتی چند در مورد اساس یک عشق ماندگار

اشتباه متوجه منظورمان نشوید. همه توقعات و انتظارات غیرواقع بینانه نیستند. نیازی هم نیست که انتظاراتتان را نادیده بگیرید. وقتی کنترل توقعاتتان را به دست گرفتید و همسرتان هم همین کار را کرد، می توانید لیست انتظاراتتان را با هم مقایسه کنید. برای شناختن بهتر همدیگر، درمورد هر کدام با هم صحبت کنید.

تصمیم بگیرید که کدام یک از انتظارات همدیگر را می‌توانید برآورده کنید. خیلی مهم است که برای خوشنودی همسرتان تلاش کنید، حتی اگر دیدگاه خودتان درمورد یک ازدواج موفق آنگونه نباشد. و از سایر انتظارات بعنوان یک نقطه شروع برای کشف و رشد فردی استفاده کنید: شاید از همسرتان انتظار داشته‌اید که یک هیجان جدید وارد زندگیتان کند اما توقعاتتان برآورده نشده است. خودتان فعالیت‌هایی که دوست دارید را دنبال کنید: صخره‌نوردی؟ اسکیت؟

نکاتی مثبت

انتظارات خود و همسرتان را بپذیرید. این امیدها و آرزوها و حتی بایدها، نشانه نیازهای عمیق شماست. ازدواج شما قادر به برآورده کردن همه آنها نیست اما نادیده گرفتن آنها هم باعث می‌شود هر دوی شما احساس ناامیدی، تنهایی و خشم کنید.

چیزهایی از همسرتان بخواهید که واقع بینانه باشند. احتمالاً همسرتان نمی‌تواند هر روز صبح صبحانه را آماده کرده و در تختتان بیاورد، روزی سه بار از ظاهر شما تعریف و تمجید کند یا هیچوقت دعوایی شروع نکند. اما می‌تواند زمان بیشتری برای درست کردن غذا و گذراندن وقت با شما صرف کند. توافق درمورد برخی توقعات واقع بینانه احساس موفقیت و رضایت را در هر دوی شما ایجاد خواهد کرد.

ببینید چه کاری از دست خودتان برمی‌آید

برای چیزی که نمی‌توانید داشته باشید افسوس نخورید. یکی از سخت‌ترین کارها در ازدواج قبول کردن این است که بعضی از موارد لیست بایدهایتان هیچوقت توسط همسرتان اجرا نخواهد شد. بخاطر اینکه او کامل نیست و دلیلی هم ندارد که شاهزاده قصه‌ شما باشد. وقتی چیزی را واقعاً می‌خواهید که می‌دانید قرار نیست به دست بیاورید، می‌توانید ناراحت یا عصبانی شوید و یا کاری را بکنید که همه زن و شوهرها بعد از گذشت چند سال از ازدواجشان می‌کنند: افسوس چیزهایی را بخورید که به خاطر تعهد ازدواج نتوانستید به دست آورید. قبول کردن ازدواج و همسرتان باوجود ناکاملی آنها، تمرینی درازمدت است که برای یک رابطه سالم و خوشبخت ضروری است.

از ناامیدی بعنوان نشانه‌ای از انتظارات ناخودآگاه استفاده کنید. وقتی در زندگی زناشویی خود و از دست همسرتان ناامید و دلسرد شدید، کمی مکث کرده و به آن توقعتان فکر کنید. این کار باعث می‌شود درمورد انتظاراتتان هوشیاری و آگاهی به دست آورید که اعمال و رفتارهایتان را هدایت می‌کند. آیا توقعتان منطقی بوده است؟ آیا بهتر نیست خودتان آن را برآورده کنید؟

مراقب توقعاتی که از خودتان دارید باشید. بااینکه بسیاری از زوج‌های تازه ازدواج‌کرده ناخودآگاه از خود انتظار دارند که زندگیشان به اندازه زندگی والدینشان خوب و کامل باشد. درمورد کلیشه‌های فرهنگی جامعه از همسر ایده آل نیر همینطور است.

ادامه مطلب / دانلود

“داغ زنده سخت تر از داغ مرده است”

این اصطلاح در روان شناسی امروز با عنوان رها شدگی عاطفی اطلاق می شود. رهاشدگی عاطفی یعنی ایجاد خلا  یا حتی گسست جدی در ارتباط عاطفی فرد………….


سوء تفاهم های عاطفی در یک رابطه

نمی دانم تا به حال این اصطلاح را شنیده اید که:

“داغ زنده سخت تر از داغ مرده است”

این اصطلاح در روان شناسی امروز با عنوان رها شدگی عاطفی اطلاق می شود. رهاشدگی عاطفی یعنی ایجاد خلا  یا حتی گسست جدی در ارتباط عاطفی فرد با افراد مهم زندگی وی.

همانطور که انسانها در برابر داغدیدگی یا همان از دست دادن عزیزان خود واکنشهای عاطفی جدی از خود نشان داده و حتی تا مرز افسردگی هم پیش رفته و گاه تا مدتهای طولانی با آن درگیر می شوند، از دست دادن زندگان یعنی قطع ارتباط عاطفی با اطرافیان نزدیک نیز چیزی کم از داغدیدگی ندارد.

مثل والدینی که مورد بی توجهی فرزندان قرار می گیرند، کودکانی که در خانه دیده نمی شوند، نوجوانانی که محبت دریافت نمی کنند، زن یا مردی که با بی توجهی یا حتی خیانت همسرش مواجه می شود و ….

البته خیلی از مردم نمی دانند که آنها از نظر عاطفی دچار مشکل شده و در حال تجربه رهاشدگی عاطفی هستند. آنها ممکن است احساس ناشادی و حتی افسردگی کنند بدون آنکه بتوانند انگشت روی علت این احساس بگذارند. البته اکثر مردم رها شدگی عاطفی را مقوله ای ظاهری در نظر می گیرند و تصور می کنند که حتما باید یک دوستی کلا از بین برود، رابطه والدین و فرزندان کلا قطع شود و یا زن و شوهر از هم جدا شوند و یا اینکه مرگی اتفاق بیفتد تا رها شدگی عاطفی معنا یابد. شاید خیلی از افراد نتوانند تشخیص دهند که از دست دادن نزدیکی فیزیکی (جسمانی) به علت مرگ، طلاق و بیماری گاهی اوقات نوعی رها شدن یا ترک شدن احساسی تلقی می شود. اما در اصل ترک شدن احساسی هیچ ربطی به قرابت و نزدیکی ندارد. ممکن است این موضوع درست موقعی که کسی کنار شما و در حال زندگی با  شما است، اتفاق بیفتد (زمانی که نمی توانید ارتباط برقرار کنید و خواسته های احساسی شما در ارتباطات و رابطه شما برآورده نمی شود).

خواسته‌های احساسی (عاطفی)

اغلب، مردم از خواسته ها و نیازهای عاطفی (احساسی) خود آگاهی ندارند و تنها احساس می کنند که چیزی را گم کرده اند یا چیزی را از دست داده اند.

بقه طور طبیعی افراد در روابط نزدیک خود نیازهای عاطفی بسیاری دارند این نیازها عبارتند از: شنیده شدن و درک شدن، پرورش و تربیت شدن، قدر دانی شدن، باارزش بودن، پذیرفته شدن، نیاز به مهر و عاطفه و محبت، نیاز به عشق و دوست داشته شدن، نیاز یه همراهی و یاری و مصاحبت. لذا چنانچه کشمکش و تعارض شدید، سوء استفاده و یا خیانت زناشویی وجود داشته باشد این خواسته ها و نیازها برآورده نشده و نارضایتی ایجاد می شود. گاهی اوقات خیانت های زناشویی نشات گرفته  از رها شدن عاطفی در رابطه زوجین با یکدیگر است. به علاوه چنانچه یکی از زوجین معتاد، خسیس، وابسته به والدین، افراط گر در کار و … باشد دیگری ممکن است احساس نادیده گرفته شدن بکند زیرا مواد مخدر، پول، والدین، کار و … اولویت اول همسر می شود و توجه طرف مقابل را صرف خود کرده و از توجه و حضور او می کاهد.

دلایل یا عوامل رها شدن عاطفی

دوران کودکی اول: رهاشدگی عاطفی در دوران کودکی می تواند به این علت باشد که مادر نتوانسته است از لحاظ عاطفی خودش را به فرزندش نزدیک کند. این رفتار مادرها گاهی اوقات ناشی از استرس و گاهی نیز به دلیل این است که او در حال تکرار تجربیات کودکی خودش است. برای رشد عاطفی کودک مهم است که مادرش خودش را با خواسته ها و احساسات کودکش هماهنگ و منطبق کند و آنها را منعکس کند. ممکن است او (مادر) پرمشغله و سرد باشد و یا قادر به همراهی با موفقیت ها و نگرانی های عاطفی فرزندش نباشد. در این صورت کار او ختم به تنهایی، پس زدگی و در نهایت رهاشدگی عاطفی گردد. در نقطه مقابل آن، پدر و مادرانی هستند که توجه افراطی به یک کودک بکنند ولی به نیازها و خواسته های واقعی کودک توجه نکنند و خود را با آنها منطبق نسازند. در این صورت خواسته های کودک برآورده و ارضا نمی شوند که این خود شکلی از انواع رهاشدگی است.

دوران کودکی دوم: همچنین احساس رهاشدگی عاطفی، در سال های بعد نیز ممکن است اتفاق بیفتد؛ درست زمانی که کودک زیاد نکوهش می شود، دایما کنترل می شود، نامهربانانه با او رفتار می شود و یا مکررا این پیغام  به او داده می شود که او یا تجربیاتش قابل اهمیت نبوده و یا حتی غلط هستند، زمینه برای رشد رهاشدگی عاطفی مهیا می شود. بچه ها بسیارآسیب پذیرند و زیاد طول نمی کشد که یک کودک احساس صدمه و آزردگی و یا رها شدگی کند.

همچنین این احساس می تواند زمانی که یک پدر و مادر به فرزند شان اعتماد و اطمینان ندارند و یا زمانی که توقعات نامتناسب با سن کودک از او دارند اتفاق بیفتد. در اینگونه موارد کودک باید احساسات و خواسته های خودش را نادیده بگیرد تا خواسته های بزرگسالان را برآورده کند.

سوء تفاهم های عاطفی در یک رابطه

زندگی مشترک: حتی در پیوندهای سالم دوره هایی (چند روز و یا حتی چند ماه) از رها شدن عاطفی امکان دارد ایجاد شود که البته ممکن است عمدا و یا ناآگاهانه باشد. علت این امر می تواند موضوعاتی باشد مانند: بیماری، برنامه کاری فشرده و دارای تداخل با جنبه های دیگر، فقدان علاقمندی های مشترک و گذراندن وقت با هم، فقدان تعامل و ارتباط سالم با هم، رنجش ها و ناراحتی های برطرف نشده، ترس و پرهیز از ابراز تمایل و ………

وقتی که زوجین فاقد برنامه خواب، کار یا فعالیت و علاقمندی مشترک باشند یک یا هر دوی آنها ممکن است احساس رهاشدگی کنند.

لذا برای حفظ طراوت و حیات رابطه تان لازم است که تلاش کنید زمانی را صرف صحبت کردن با هم درباره تجربیات و احساسات و تمایلات تان نسبت به هم کنید. مضرتر از این مسئله، الگوی تعامل ناسالمی است که در آن یکی یا هر دو زوجین آزادانه حرفهایشان را با هم در میان نمی گذارند، با احترام بهم گوش نمی دهند و با علاقمندی به هم جواب نمی دهند. اگر حس می کنید که نادیده گرفته شده اید و یا همسرتان درک درستی از آنچه که به او می گویید ندارد این احتمال هست که ناگهان دست از حرف زدن با هم بکشید و در ادامه دیوارهای مابین شما شروع به پیدایش کنند و خود را به لحاظ احساسی مجرد و تنها تصور کنید. از جمله علایم این امر می تواند این باشد که بیشتر از آنچه که با همسرتان خوش باشید و لذت ببرید، با دوستانتان حرف می زنید، تمام وقت تان را به فرزندان یا کار اختصاص می دهید و یا به رابطه جنسی و گذراندن اوقات مشترک بی میل شوید.

وقتی که احساس ها و به ویژه خشم و صدمات خود را نتوانید بیان کنید، رنجش و ناراحتی به راحتی میان زوجین به وجود می آید. وقتی که این مشکلات عمیق تر شوند ممکن است به لحاظ عاطفی خود را عقب بکشید و یا با سرزنش و تذکرات رمق گیر به همسر تان هجوم بیاورید. اگر احساساتی دارید که نتوانسته اید آنها را منتقل کنید و در عوض معتقدید که همسرتان باید آنها را حدس بزند و یا آنها را برآورده سازد در واقع در حال سوق دادن خود  سوی ناامیدی و رنجش هستید. زمانی که شما یا همسرتان از ابراز علاقه و تمایل بترسید ممکن است عقب نشینی کنید، دیوار و حایل میانتان ایجاد کنید و یا دایما با یکدیگر دچار تعارضات جدی شوید.

البته در این دست شرایط مشاوره زناشویی بسیار می تواند موثر باشد. در مشاوره زوجین قادر خواهند بود  درباره آرزوها و خواسته هایشان حرف بزنند که این امر آنها را بهم نزدیک تر می کند.

ادامه مطلب / دانلود

ام گری نیومن به عنوان یک روان درمانگر که برای نوشتن کتابش در مورد عشق با بیش از ۵۰۰ نفر افراد با وفا و خیانتکار مصاحبه کرده است، جوابش به این پرسش مثبت است. افرادی که کمترین میزان انحراف را داشتند این چهار اصل را رعایت می کردند:

 خداحافظی با خیانت در روابط زناشویی

روزانه حداقل نیم ساعت را با همسر خود می گذراندند. نیومن میگوید: ممکن است که این کار فقط کنار هم نشستن روی مبل و تماشای تلویزیون باشد. این حداقل زمانی است که شادترین زوج ها با هم می گذرانند.

نقش مشوق را ایفا می کنند. مردان خیانتکار مکررا گفته بودند که فکر می کردند که هرگز نمی توانند موفق شوند. بنابراین وقتی شریک شما کار اشتباهی می کند داد و بیداد راه نیندازید. به خاطر چیزهای کوچک از او تشکر کنید درنتیجه او حس خواهد کرد که قهرمان زندگی شماست.

خود را مجبور به شنیدن کنید. شکایت اصلی زنان بی وفا این بود که شوهرانشان به آنها گوش نمی دهند. مردان مهارت کمی در گوش دادن دارند . بنابراین این به شوهر خود بگویید: من فقط به پنج دقیقه زمان برای حرف زدن نیاز دارم و نه به نصیحت شنیدن. بنابراین او فقط روی شنیدن تمرکز می کند و نه حل مشکل.

واقعا به عصبانیت تان توجه کنید. نا موفق ترین زوج ها اغلب آنقدر بحث می کنند تا انرژی شان تمام می شود و سپس همان موضوعات بعد از گذشت دو هفته دوباره باعث جنجال می شود. البته موفق ترین زوج ها هم بحث می کنند اما سعی میکنند روش درستی پیدا کنند که در آینده از بحث در مورد آن موضوع دوری کنند.

ادامه مطلب / دانلود
امروزه خیلی از جوانان می‌گویند نمی‌خواهند چشم بسته ازدواج کنند و معمولا یکی از دغدغه‌های آنها، پیدا کردن مشخصه‌هایی است که آنها را در پیش‌بینی ازدواجی موفق یاری ‌کند. خوشبختانه بیشتر صاحبنظران معتقدند با این همه دستاورد علمی که در زمینه فرایندهای ارتباطی زوج و عوامل موثر بر سلامت یا عدم سلامت رابطه زوج وجود دارد، تا حد زیادی می‌توان یک ازدواج موفق یا ناموفق را پیش‌بینی کرد…

ازدواج هندوانه سربسته نیست!

خصوصیت‌های رفتاری و شخصیتی می‌تواند تضمین‌کننده یک ازدواج موفق باشد

شاخص ارزشمندی که می‌توان بر اساس آن آینده یک ازدواج را پیش‌بینی کرد، کیفیت ارتباط پیش از ازدواج است. مشاهده رفتار دو نفر پیش از ازدواج، شاخص خوبی است که براساس آن پیش‌بینی کنیم بعد از ازدواج چگونه با هم برخورد خواهند کرد. سوال اساسی‌ای که این دو نفر می‌توانند از خود بپرسند این است: «در این مدت که همدیگر را می‌شناسیم، چه نسبتی از زمان با هم بودن را صرف رابطه مثبت و آرامش‌بخش و چه مدت را صرف رابطه منفی و تنش‌زا کرده‌ایم؟»

البته مدت زمان آشنایی و نوع رابطه تا حدودی تعیین‌کننده میزان درستی اطلاعات است؛ مثلا دختر و پسری که مدت کمی از زمان شروع آشنایی آنها می‌گذرد، فرصت زیادی برای شناخت همدیگر ندارند. علاوه بر این، آنهایی هم که در فضای عاشقانه و رومانتیک با هم ارتباط برقرار کرده‌اند، بهتر است زیاد به اطلاعاتی که در مورد همدیگر دارند، اعتماد نکنند.

پژوهش گاتمن

یکی از تاثیرگذارترین پژوهش‌ها در این زمینه، پژوهش‌های انجام گرفته به‌وسیله گاتمن است. گاتمن پس از انجام پژوهش‌های آزمایشگاهی، از طریق مشاهده رفتار 130 زوج که پذیرفته بودند زندگی زناشویی خود را زیر ذره‌بین بگذارند، به این نتیجه رسید که برخی از رفتارها و خصوصیات شخصیت زوج، به‌خصوص در ابعاد کلامی، عاطفی و جنسی، تا حد زیادی با رضایت زناشویی آنها مرتبط است و می‌تواند تضمین‌کننده زندگی مشترک طولانی‌مدت باشد.

گاتمن می‌گوید: «با مشاهده شکل گفت‌وگو و مشاجره زن و شوهر، می‌توان احتمال زندگی موفق یا طلاق گرفتن آنها را پیش‌بینی کرد.» وی به 4 خصیصه رفتاری، تحت عنوان «چهار اسب سوار که زندگی مشترک را به سرعت به سمت نابودی و طلاق پیش می‌برند» اشاره می‌کند:

انتقاد، سرزنش، جبهه‌گیری و سکوت. به عقیده او، در تمام ازدواج‌ها به نوعی شاهد 4 ویژگی فوق هستیم اما زمانی که این 4 سوار دائم در زندگی زناشویی حضور داشته باشند، رابطه زوج با مشکل جدی روبرو می‌شود. در نهایت، زن و شوهر بعد از تلاش‌های زیاد برای حل این مشکلات، امید خود را از دست می‌دهند، از همدیگر فاصله می‌گیرند، دچار احساس تنهایی می‌شوند و اگر به آنها کمک نشود، زندگی مشترکشان به پایان می‌رسد. وجود این 4 اسب سوار در زندگی، وقوع طلاق را پیش‌بینی می‌کند و در صورتی که اقدام‌ها و تلاش‌های زن و شوهر به نتیجه نرسد، درصد درستی این پیش‌بینی، از 90 درصد هم بالاتر می‌رود.

خصوصیات زوج‌های خوشبخت

ازدواج هندوانه سربسته نیست!

محققان دیگری هم از طریق پژوهش‌های خود به این نتیجه رسیده‌اند که زوج‌های خوشبخت کسانی هستند که

1- انتظارهای واقع‌بینانه‌ای از یکدیگر دارند و متوجه هستند که «ارتباط» همیشه بی‌دردسر نخواهد بود.

2- آنها در برقراری ارتباط کلامی، عاطفی و زناشویی مهارت خوبی دارند.

3- در حل مشکلات و تعارض‌ها مهارت خوبی دارند. البته همسران باید این مهارت‌ها را بیاموزند و در بهبود مشکلات تلاش کنند.

4- همسرشان را صادقانه و صمیمانه دوست ‌دارند و روابط آنها مانند دو دوست است. درخصوص مسایل و ارزش‌های اخلاقی، مذهبی و اجتماعی با یکدیگر توافق دارند.

در مجموع، در پاسخ به این سوال که کدام‌یک از خصایص فردی، خانوادگی و محیطی افراد، تضمین‌کننده ازدواج موفق است، باید گفت ترکیبی از خصوصیت‌های رفتاری و شخصیتی می‌تواند به احتمال زیاد تضمین‌کننده ازدواج موفق باشد. از جمله این خصوصیات، به‌طور خلاصه می‌توان به شباهت‌ها (در ابعاد فرهنگی، خانوادگی، سنی، تحصیلی، جسمانی و…)، ویژگی‌های شخصیتی، سلامت روان، علاقه و مهارت در برقراری روابط عاطفی و زناشویی، جذابیت جسمانی، میل و مهارت در رابطه زناشویی، مهارت‌های حل مساله و تعارض و حمایت خانواده دو طرف اشاره کرد.

ادامه مطلب / دانلود

روش های آماده سازی زن برای رابطه زناشویی +۱۸

دوست دارم همین ابتدا این توضیح را بدهم که مردان همیشه در روابطشان با جنس مخالف دنبال ارضاء حس قدرت جویی خودشان هستند و این به لحاظ تاریخی و اجتماعی اثبات شده است که مردان بنا به ساختار فیزیولوژیکیشان موجوداتی خشن هستند، اما زنان برعکس بنا به ساختار روانی، فیزیولوژیک و فکریشان موجوداتی هستند که نیاز به تامین امنیت و احساس آرامش هستند، لذا 20 تحریک کننده جنسی زیر عمدتاً در همین راستا عمل می‌کنند و با دادن احساس امنیتی پایدار موجب این می‌شوند که زن از حالت تدافعی در رابطه جنسی بیرون بی آید و به نقطه ای برسد که مطلوب اکثر مردان تلقی می‌شود و این همان جایی است که هم مرد با احساس فرمان فرمایی رابطه جنسی به لذت جنسی می‌رسد و هم زن با احساس امنیت در رابطه جنسی به اوج نقطه لذت جنسی‌اش نزدیک می‌شود.

این مثال را هم قبل از خواندن مقاله بشنوید که استاد بزرگ روانشناسی می‌گفته‌اند که : « در خانه باید مرد پادشاه و زن نخست وزیر باشد » البته از نوع انگلیسی ( یه وقت فکر نکنید من انگلیسیم، منظورم اینه که مرد باید حس فرمان فرمایی اش تأمین شود )، اگر رابطه این گونه باشد و بر اساس درک و تأمین نیازهای متقابل باشد می‌شود به پایداری و محکم بودن آن مطمئن بود. ( برای درک درست این جمله، مقاله سرد کننده های جنسی مردان را بخوانید تا خدای ناکرده تلقی استبدادی از این جمله نداشته باشید . )

برای رسیدن به درکی متقابل از نیازهای جنس مخالفتان می‌توانید ادامه مقاله را مطالعه فرمایید.

 ۲۰ تحریک کننده جنسی زنان :

این مردان تحریک کننده، زنان را از موجوداتی ترسو و متنفر از رابطه جنسی به قهرمانان داستان‌های عشقی تبدیل می‌کنند، آیا دوست دارید همسرتان را به یکی از این قهرمانان تبدیل کنید ؟ اگه دوست دارید سعی کنید جزء این 20 مرد باشید تا ببینید که هیچ زنی توان رد کردن و پس زدن جنسی شما را ندارد !!!

۱- مردهایی که به آرامی و با ملایمت عشق ورزی می‌کنند ( آقایونی که به سرعت می‌روند سراغ شورت خانمشان و عمل دخول را شروع می‌کنند و فوری و باعجله می‌خواهند کار را تمام کنند به این نکته دقت کنند که اگر شعله های جنسی خانمشان را به آرامی روشن کنند این شعله‌ها تا مدت بیشتری روشن خواهند ماند. )

۲- مردهایی که در بستر نیز با همسرشان صحبت می‌کنند ( آقایونی که نمی‌خواهند احساساتشان را با کلمات عاشقانه در حین رابطه جنسی بیان کنند، به این نکته دقت کنند که بیان احساسات عاشقانه در قبل، هنگام و بعد از رابطه جنسی به زن احساس محبوبیت و امنیت می‌دهد، احساسی که همسرتان را به وزیری محبوب در دربار شما تبدیل خواهد کرد. )

۳- مردهایی که در بوسیدن مهارت دارند ( هر بوسه عاشقانه که بر لبان همسرتان می‌زنید می‌تواند به مانند پیامی پرقدرت بر قلب همسرتان فرود می‌آید و او را شعله‌ور سازد، این جمله را هرگز فراموش نکنید! )

۴- مردهایی که با چشمان خود به همسرشان نشان می‌دهند اورا دوست دارند و به او عشق می‌ورزند ( این را بدانید که ارتباط چشمی بین دو نفر نیرومندترین و موثرترین ارتباطات است که پیامدش فعال شدن چرخه های دیگر بدن هر دو طرف است، پس با نگاهی عاشقانه به همسرتان احساس محبوبیت بدهید و از مزایای این ارتباط لذت ببرید. )

۵- مردهایی که لباس‌های همسرشان را به آرامی در می‌آوردند ( قابل توجه آقایونی که تا شهوتی می‌شوند فوری و با عجله شروع می‌کنند به کندن لباس‌های خانمشون و حتی گاهی تمایل دارن که معشوقه لخت کرده روی تخت آماده و منتظر خوابیده باشه ! رفقا این را برای بار آخر میگوم، زنان در پروسه جنسی شان نیاز به آمادگی دارند و این کار می‌تواند یکی از آمادگی‌های لازم را به آن‌ها بدهد . )

۶- مردهایی که در تحریک کردن همسرشان به وسیله لمس کردن مهارت دارند ( زن‌ها در پروسه آمادگی برای رابطه جنسی نیاز دارند که با نوازش و لمس آرام، آماده دخول و عملیات جنسی شوند، این نکته را هم به داشته‌هایتان اضافه کنید. )

۷- مردهایی که با موهای همسرشان بازی می‌کنند ( فکر نمی‌کنم هیچ زنی در دنیا وجود داشته باشد که در هنگام معاشقه از چنگ زدن دست‌های معشوقش در موهای سرش لذت نبرد ! )

۸- مردهایی که از معاشقه رابطه جنسی با همسرشان لذت می‌برند ( خیلی ساده است هنگامی که معاشقه بکنید و احساساتتان را به بیرون تراوش کنید این خود مهم‌ترین جذب کننده برای همسرتان است. )

۹- مردهایی که عشق خود را در بیرون از اتاق خواب نیز به همسرشان نشان می‌دهند و او را به احساس و باور محبوبیت وادار می‌کنند ( یک «دوستت دارم» ، یک شاخه گل ، یک اس ام اس عاشقانه و یک تک زنگ نیم روزی که به همسرتان احساس محبوبیت بدهد ، می‌تواند در شب هنگام به طوفانی عشقی تبدیل شود، باور نمی‌کنید، فردا صبح امتحان کنید ! )

۱۰- مردانی که می‌دانند چگونه بدن زنانه و موئث همسرشان را ارضاء کنند.

۱۱- مردهایی که میدانند چگونه همسرشان را به لحاظ جنسی فریبا و دلنشین کنند.

۱۲- مردهایی که پیش از عشق ورزی خود را به لحاظ فیزیکی و جسمانی آماده می‌کنند. ( کارهایی مانند خوشبو کردن دهان، ازاله موهای زائد، عطر زدن و دوش گرفتن و … می‌توانند برای آماده کردن جسمی شما موثر باشند. )

۱۳- مردهایی که به همسرشان احساس زیبا بودن می‌دهند. (اینجا یک راز را بهتون میگم ، هنگامی که یک زن احساس بکند که برای شما زیبا است ، مثله توپ میترکه ! ازمن گفتن )

۱۴- مردهایی که از ماساژ دادن به همسر خود لذت می‌برند. ( زبان عشق لمس کردن است، دست‌های شما زایده‌هایی فیزیکی نیستند بلکه فرستنده های قوی‌اند که نیروی جنسی شما را منتقل می‌کنند، با نوازشی عاشقانه معنای واقعی این جمله را درک کنید. )

۱۵- مردهایی که عاشق در آغوش گرفتن همسرشان هستند.

۱۶- مردهایی که دست‌های همسر خود را در دست می‌گیرند و آن را نوازش می‌کنند.

۱۷- مردهایی که پس از گذشت سالیان همچنان مانند روزهای اول آشنایی‌شان با همسر خود رفتار می‌کنند. ( آهان این نکته ماله کهنه کاراست، رفقا با تجربه دقت کنند که اگه اجازه ندهید همسرتان برایتان عادی شود و نگاهتان همان نگاه اول باشد، این طوفان عشقی تبدیل به امواجی پایدار خواهد شد که ضامن پایداری رابطه‌تان در تمام زندگی باقی مانده خواهد شد. )

۱۸- مردهایی که به همسرشان نشان می‌دهند که او تنها زن زندگی آن‌هاست و به او احساس و باور «خاص بودن» می‌دهند.

۱۹- مردهایی که همسرشان را دوست دارند و به او عشق می‌ورزند.

۲۰- مردهایی که چنین باور دارند عشق همسرشان تحمل تمامی سختی‌های زندگی را برای آن‌ها سهل و آسان و حتی از بین می‌برند

ادامه مطلب / دانلود

آزادی فردی شما بعد از ازدواج ؟!

یکی از مشکلاتی که بعد از ازدواج در زندگی زناشویی مطرح است، «محدودکردن آزادی‎های فردی» طرفین است. در این موارد افراد، اولین واکنشی که نسبت به این محدودیت از خود نشان می‌دهند «مقاومت» است.

برای مثال فردی قبل از ازدواج، هر روز جمعه‌ها عادت داشته با دوستان خود به کوه و یا تفریح برود و زمانی که ازدواج می‌کند، همسرش با این موضوع مخالف است و در برابر او مقاومت می‌کند. مثلا زمانیکه فرد لباس‌هایش را می‌پوشد و آماده برای رفتن به بیرون از خانه می‌شود، همسرش سریع واکنش نشان می‌دهد و می‌گوید: «کجا، تو دیگر همسرداری و اگر جایی بخواهی بروی، باید با هم برویم».

در ابتدا زوجین این نوع رفتار را می‌پذیرند و برای هم دیگر گذشت می‌کنند؛ اما با مرور زمان مقاومت خود را آغاز کرده و می‌گویند:”«ماهم می خواهیم زندگی شخصی خود و آزادی فردی داشته باشیم».

زمانیکه زوجین در زندگی مشترک خود مقاومت می‌کنند، باعث می‌شود به تدریج در دید زن و شوهر یک مسابقه‌ای ایجاد شود که در کجا همدیگر را آزاد و در کجا با هم به تفریح بپردازند. در نتیجه این رفتار باعث کلنجار و یا کل کل بین زوجین می‌شود.

مسئله اصلی این است که طرفین باید به همدیگر «اعتماد» داشته و همدیگر را در اینکه «رشد شخصی» داشته باشند، یاری کنند.

ازدواج پیوند بین دو نفر است؛ اما دو نفر مستقل. قرار نیست همه چیزها به همدیگر وابسته و محدود باشد.

در اینگونه مسائل، خیلی خوب است که همسران در زمینه تفریح، با هم «علایق مشترک» داشته باشند. مثلاً زن و شوهر دوست دارند با همدیگر برای تفریح به کوه بروند. این «علاقه مشترک» سبب می‌شود که با همدیگر به کوه بروند.

و اما اگر علایقشان با هم نخواند و مشترک نباشد؛ مثلاً اگر یکی از زوجین، دوست نداشت به کوه برود، خواه ناخواه زندگی خوبی نخواهند داشت. در این مواقع یک نفر باید ایثار کرده و قربانی علایق شخص مقابل شده و از خواسته و امیال خود بگذرد تا طرف مقابل خود را راضی نگه دارد.

این گونه رفتار کردن در دراز مدت مشکل ساز شده و فرد احساس می‌کند که در زندگی مشترک به رشد شخصی خود نرسیده و به خود نپرداخته است. در بسیاری از زوج‌های جوان دیده می‌شود که این افراد بعد از سال‌ها که زندگی مشترک داشته‌اند، خسته می‌شوند و می‌گویند «ما دوست داشتیم سرکار رفته و یا کارهای هنری و نقاشی و یا کلاس های موسیقی برویم. حتی می‌خواستیم ادامه تحصیل داشته باشیم؛ اما فقط به صرف ازدواج نتوانستیم به هدفمان برسیم و کارهایمان بی‌نتیجه مانده است».

در نتیجه در زندگی مشترک این مشکلات باعث می شوند که زندگی خوبی نخواهند داشت و می توان گفت: «اگر در زندگی شخصی راضی نباشد مسلما از زندگی زناشویی هم لذتی نمی‌برد».

محترم شمردن قانون آزادی فردی در زندگی زناشویی

قانون آزادی های شخصی در قانون اساسی هر کشوری درج گردیده است و ما این قانون را برای خود محترم می شماریم و در ارتباط با دوستان و آشنایان تا حدودی رعایت می کنیم. اما متأسفانه در زندگی زناشویی خود را ملزم به رعایت این قانون نمی دانیم و زیر پا گذاشتن این قانون را با خواندن نامه ها و گوش دادن به تلفن های یکدیگر آغاز می کنیم؛ حتی در بسیاری موارد دیده شده که کیف های دستی و کمدهای شخصی دیگران را به صورت عادت می گردیم! و در پاره ای اوقات انجام این کارها را دلیل بر صمیمت در خانواده می دانیم. این گونه کارها نه تنها دلیل بر صمیمیت نیست بلکه موجب پایمال کردن آزادی های شخصی و در نظر نگرفتن فردیت افراد خانواده است. رعایت این قانون در مورد اوقات اشخاص هم صدق می کند. خارج از محیط خانه اگر بخواهیم با شخصی قرار بگذاریم، سعی می کنیم از او بپرسیم چه ساعتی مناسب است تا حتی الامکان از برهم خوردن برنامه او جلوگیری کنیم. رعایت چنین مسائلی در زندگی خانوادگی به خصوص در زندگی زناشویی هم لازم و ضروری است. اما رعایت اوقات فراغت زن و شوهر شاید از نظر ظاهر کمی غیر عادی باشد، زیرا طرز فکر حاکم بر اجتماع می گوید که آنها در هر صورت و در همه وقت باید از وظایف مادری و همسری خود پیروی کنند؛ ولی زنان می توانند علی رغم انجام وظایف مادری و همسری، اوقاتی را برای برنامه های شخصی اختصاص دهند؛ و رعایت چنین مسأله ای از طرف شوهران ضروری است.

همچنین زنان باید در مورد شوهران خود این مسأله را رعایت کنند زیرا کار و مسؤولیت پی در پی روح و جسم آدمی را خسته می کند و داشتن سرگرمی و تفریح، لازم و ضروری است. گاهی بعضی از سرگرمی ها خانوادگی است و همه اعضا در آن شرکت می کنند، و گاهی خصوصی و فردی است. گاهی اوقات شوهر شما مشغول مطالعه است و یا تلویزیون تماشا می کند. زمانی هم ممکن است گلدان ها را جابجا کند.

نباید اخم کنید و بگویید: «لعنت به این زندگی! از صبح تا شب سر کار هستی حالا هم که آمدی خانه، این طور وقت می گذرانی». نباید فراموش کنید که شوهر شما یک ماشین سخنگو نیست که بتواند دائماً در حال گفتگو باشد.

متأسفانه اکثر آدم ها از یک حقیقت کلی در مورد خود و دیگران غافل هستند، و آن این است که بنا به گفته خیلی از روان شناسان ، خداوند از هر کدام از انسان ها فقط یک نمونه خلق کرده است. شاید کسانی باشند که از نظر ظاهر و یا طرز فکر با ما شباهت های بسیار داشته باشند، اما هرگز هیچ انسانی نیست که از نظر اعتقادات، روش زندگی، طرز فکر و دیگر موارد زندگی به ما شباهت کامل داشته باشد. این گفته بدان معنا است که نباید انتظار داشته باشیم همیشه و در هر زمان اطرافیان ما کاملاً ما را درک کنند، زیرا انجام چنین کاری برای خود ما هم غیر ممکن است. شاید شما مدت زیادی را با دوستی که از خیلی جهات با شما هم عقیده است زندگی کنید، ولی روزی متوجه شوید که او قادر نیست کاملاً شما را درک کند؛ نباید فراموش کنید که او کپی شخصیت شما نیست: گاهی شما از درک او عاجز هستید و زمانی او از درک شما. اگر سعی کنید در رابطه با دوستان و آشنایان به خصوص در زندگی زناشویی این مسأله را در نظر بگیرید، هر روز زندگی شما بهتر و شیرینتر می شود.

روان شناسان و مشاوران خانواده معتقدند: برای اجتناب از این اتفاقات ناخوشایند، بهتر است زن و شوهر با همدیگر «مذاکره» کرده و به «توافق» رسیده و همدیگر را بپذیرند. مثلا بگویند:«درست است که در زیر یک سقف زندگی می‌کنیم و زندگی مشترک خوبی هم داریم؛ ولی زندگی خوب این است که سعی کنیم، همدیگر را تشویق کرده و کمک کنیم که به علایق شخصی و آزادی‌های فردی خود بپردازیم».

ادامه مطلب / دانلود

بهترین حالت رابطه‌ جنسی برای باردار شدن

وضعیت سنتی یکی از بهترین وضعیت‌های رابطه‌ جنسی برای باردار شدن سریع‌تر است.

این وضعیت برای بارداری مطلوب‌ترین حالت است—گرچه تقریباً در هر حالت از…رابطه ‌جنسی می‌توان باردار شد.

در این وضعیت که جزء قدیمی‌ترین حالت‌ها برای رابطه‌ جنسی است، زن با پاهایی باز شده به پشت می‌خوابد و هر دو زانوی خود را خم می‌کند و کف پاها را محکم روی زمین قرار می‌دهد. سپس مرد روی او می‌خوابد. البته این حالت پایه مدل‌های دیگری هم دارد: مثلاً زن یک یا هر دو پای خود را بلند می‌کند و مرد یا آنها را در دست می‌گیرد و یا آنها را روی شانه‌های خود قرار می‌دهد؛ یااینکه یکی یا هر دو زانوی خود را باز می‌کند.

وضعیت سنتی بهترین حالت برای باردار شدن است زیرا بسیار راحت بوده و تماس دو بدن در آن بهتر است. دو طرف رودرروی هم هستند و تمام مدت می‌توانند همدیگر را بوسیده یا در آغوش گیرند. در این حالت زن می‌تواند آزادانه حرکت کند و مرد می‌تواند با بلند کردن خود با دست‌هایش یا بالا کشیدن بدنش بااستفاده از زانوهایش، بخشی از وزن خود را از روی زن بردارد.

برای لقاح نیز این حالت بهترین حالت برای باردار شدن است زیرا وقتی زن به پشت می‌خوابد، واژن رو به پایین است و رفتن اسپرم به داخل آن و گذشتن از گردنه رحم و وارد شدن به رحم راحت‌تر صورت می‌گیرد. یکی دیگر از فواید این حالت این است که این امکان را فراهم می‌کند که آلت مرد عمیق‌تر وارد واژن زن شود تا اسپرم بعد از انزال مستقیم‌تر وارد گردنه رحم شود.

وقتی می‌خواهید در بهترین حالت رابطه ‌جنسی باردار شوید، و احتمال باردار شدن خود را پس از انزال افزایش دهید، این نکات را رعایت کنید:

  • مرد باید آلت تناسلی خود را تا حد امکان بیشتر به عمق واژن فرو برده تا کمترین میزان از مایع انزال شده بیرون از واژن بریزد.
  • پس از بیرون کشیدن آلت، مرد می‌تواند به آرامی دو لب دستگاه تناسلی زن را به سمت هم فشار دهد تا مایع انزال شده از آن بیرون نریزد.
  • زن باید برای ۲۰ تا ۳۰ دقیقه بعدی همانطور به پشت دراز بکشد. بهتر است که زیر کمر او بالشی قرار گیرد تا لگن او کمی از روی زمین بلند شود.

طبیعی است که وقتی زن از جای خود بلند می‌شود کمی از مایع انزال شده از واژن بیرون بریزد اما این احتمال بارور شدن او را کاهش نمی‌دهد زیرا در این نقطه بیشتر اسپرم‌هایی که در واژن مانده‌اند زنده نیستند. به همان دلیل، به پشت خوابیدن زن بیشتر از ۳۰ دقیقه احتمال بارور شدن زن را بیشتر نمی‌کند.

اگر دوست دارید تنوع بیشتری در رابطه‌جنسیتان باشد، می‌توانید از مدل‌های زیر برای باردار شدن استفاده کنید:

  • خوابیدن دو طرف به پهلو کنار یکدیگر نیز یکی از راه‌های خوب برای آندسته از زوج‌هایی است که یکی از طرفین اضافه‌وزن یا کمردرد دارد. اینکار را می توانید هم به صورت رو در رو و هم طوری که مرد از پشت زن را در آغوش گرفته و آلت خود را از پشت وارد واژن زن کند، انجام دهید.
  • سکس از پشت طوری است که مرد از پشت آلت جنسی خود را وارد واژن زن می‌کند. زن می‌تواند هم روی شکم دراز بکشد و هم روی زمین زانو بزند و یا به پهلو دراز بکشد. مرد پشت او می‌ایستد یا او نیز زانو می‌زند. این روش باعث می‌شود که اسپرم در گردنه رخم نیز ذخیره شود.
  • در استفاده از هرکدام از وضعیت‌ها، پس از انزال، زن می‌تواند هم روی شکم ۲۰ تا ۳۰ دقیقه بخوابد یا به پشت برگشته و با بالا نگه داشتن لگن خود همانطور که در بالا اشاره شد، دراز بکشد.

نیازی به گفتن نیست که وضعیت رابطه جنسی که برای باردار شدن انتخاب می‌کنید هرچه که باشد، باید از کاری که می‌کنید نهایت لذت را ببرید و این برایتان نباید به یک عادت یا امر عادی تبدیل شود.

ادامه مطلب / دانلود

 وقتی مردی شما را بخواهد…

 .

این توصیه ها را یک مشاور روانشناس برایم گفته است؛

آنقدر جالب بودند که بد ندیدم به شما هم منتقلشان کنم…

وقتی مردی شما را بخواهد، هیچ چیز نمی تواند جلوی او را بگیرد.

اگر شما را نخواهد، هیچ چیز نمی تواند نگهش دارد.

دست از بهانه گیری برای یک مرد و رفتار او بردارید.

هیچوقت خودتان را برای رابطه ای که ارزشش را ندارد تغییر ندهید.

رفتار آرامتر همیشه بهتر است.

قبل از اینکه بفهمید واقعاً چه چیز خوشحالتان می کند، با کسی ارتباط برقرار نکنید.

اگر رابطه تان به این خاطر که مردتان آنطور که لیاقتش را دارید، با شما رفتار نمی کند، به اتمام رسید، هیچوقت سعی نکنید که با هم دو دوست معمولی باشید.

یک دوست با دوست خود بدرفتاری نمی کند.

پاگیر نشوید. اگر فکر می کنید که شما را در حالت تعلیق نگه داشته است، مطمئن باشید که حتماً اینکار را کرده است.

هیچوقت به خاطر اینکه فکر می کنید گذر زمان ممکن است اوضاع را بهتر کند، در یک رابطه نمانید. ممکن است یکسال بعد به خاطر اینکار از خودتان عصبانی شوید، چون اوضاع هیچ تغییری نکرده است.

تنها کسی که در رابطه می توانید کنترلش کنید، خودتان هستید.

از مردانی که پیش از ازدواج تقاضای رابطه جنسی میکنند دوری گزینید.

برای رفتاری که با شما دارد، حد و مرز بگذارید.

اگر چیزی ناراحتتان می کند، حتماً با او درمیان بگذارید.

هیچوقت اجازه ندهید، طرفتان همه چیزتان را بداند. ممکن است بعدها بر ضد شما از آن استفاده کند.

شما نمی توانید رفتار هیچ مردی را تغییر دهید. تغییر از درون ناشی می شود.

هیچوقت نگذارید احساس کند او از شما مهمتر است…حتی اگر تحصیلات یا شغل بهتری نسبت به شما داشته باشد. او را به یک بت تبدیل نکنید.

او یک مرد است، نه چیزی بیشتر، و نه کمتر.

اجازه ندهید مردی هویت و وجود شما را توصیف کند.

هیچوقت مرد کس دیگری را هم قرض نگیرید.

اگر به کس دیگری خیانت کرد، مطمئن باشید که به شما هم خیانت خواهد کرد.

مردها طوری با شما رفتار می کنند که خودتان اجازه می دهید رفتار کنند.

همه مردها بد نیستند.

نباید فقط شما همیشه انعطاف از خودتان نشان دهید…هر مصالحه ای دو جانبه است.

بین از دست رفتن یک رابطه و شروع یک رابطه جدید، به زمانی برای ترمیم و التیام نیاز دارید….قبل از شروع کردن یک رابطه تازه، مسائل قبلیتان را باید به کل فراموش کنید.

هیچوقت نباید دنبال کسی باشید که مکمل شما باشد. یک رابطه از دو فرد کامل تشکیل می شود. دنبال کسی باشید که مشابهتان باشد نه مکملتان.

شروع رابطه و قرار ملاقات با اشخاص مختلف جهت یافتن بهترین فرد خوب است. نیازی نیست که با هر کس که دوست می شوید همان فرد موردنظر شما برای ازدواج باشد.

کاری کنید که بعضی وقت ها دلش برایتان تنگ شود. وقتی مردی همیشه بداند که کجا هستید و همیشه در دسترسش باشید، کم کم نادیده تان می گیرد.

هیچوقت به مردی که همه آن چیزهایی که از رابطه می خواهید را به شما نمی دهد، به طور کامل متعهد نشوید.

این مطالب را برای بقیه خانم ها هم مطرح کنید.

بااینکار لبخند به لبان بعضی ها می آورید، بعضی ها را درمورد انتخابشان به فکر می اندازید و خیلی های دیگر را هم آماده می کنید.

می گویند یک دقیقه طول می کشد که یک فرد خاص را پیدا کنید، یک ساعت طول می کشد که او را تحسین کنید، یک روز تا دوستش بدارید و یک عمر تا فراموشش کنید.

ادامه مطلب / دانلود
صفحه 17 از 17«...10 قبلی 151617
css.php