نتايج جستجو مطالب برچسب : خیانت

وقتی صحبت از خیانتهای زناشویی به میان می اید عمدتا تصور ضعف در اعتقادات مذهبی، فقدان توجه زوجین به هم، فقدان تعهدات زناشویی و .. به ذهن متبادر می شود. ولی همیشه این گونه نیست…

خیانت ناآگاهانه!

خیانت ناآگاهانه!

چندماه است که عقد کرده ام. همسرم را خیلی دوست دارم و البته او هم چنین ادعایی دارد. تفکراتم به سمت مذهب تمایل بیشتری دارد ولی زیاد غرق مذهب نیستم، درست زندگی کردن رو دوست دارم پاک بودن رو دوست دارم تمام محبتم رو خرج همسرم می کنم، تاجایی که بتونم چیزایی رو که میخواد تامین می کنم همسرم فوق العاده مهربون و با محبته، پدرش چندسالیه سکته مغزی کرده و زمین گیر شده ، از این بابت ضربه روحی خورده، سه تا خواهر داره یکی بزرگتر دو تا کوچکتر، برادر نداره ولی دامادشون مثل برادر بلکه بیشتر از یک برادر براشون برادری می کنه، روحیه نسبتا مذهبی داره ، اونم مثل من زیاد غرق مذهب نیست،

ادامه مطلب / دانلود

نشانه هایی وجود دارد که به شما می گوید احتمال خیانت نامزد یا همسر آینده تان چقدر است!

این مردها بیشتر خیانت می کنند؟

بیشتر عروس خانم ها در دوران نامزدی و پس از ازدواج این کابوس را دارند که همسرشان سراغ زنی دیگر برود، به خصوص اینکه هر روز در اطرافشان زندگی هایی را می بینند که به دلیل همین موضوع از هم پاشیده و تمام عشق و محبت روزهای اول ازدواج نابود شده است. در این مواقع مدام سؤال های متفاوت و تکراری در ذهن رژه می روند مثل اینکه «چرا اینگونه شده؟ مگر زن او چه چیزی کم داشت؟ او که از هر نظر زنی کامل و نمونه بود. چرا شوهرش قدر او را ندانست؟ اگر چنین بلایی بر سر زندگی من بیاید چه کنم؟» و انواع این پرسشها که احتمالا هم پاسخ صددرصدی برای آنها وجود ندارد. ما در این مطلب سعی کرده ایم به بعضی از این سؤالات پاسخ دهیم تا شاید بتوان از این واقعه تلخ پیشگیری کرد.

بی اعتماد به نفس ها

افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند و تصویر خوبی از خود در ذهن ندارند؛ برای آنکه عزت نفس شان را حفظ و تقویت کنند و به نوعی احساس منفی درونی شان را بهبود بخشند، می کوشند از طریق رفتارهایشان نشان دهند عزت نفسشان بالاست و در این زمینه مشکلی ندارند. این دسته از اشخاص به دنبال رابطه هایی خارج از سیستم خانواده می گردند تا خودشان را اثبات کنند. البته گاهی هم فرهنگ ها باعث ایجاد این تصورات می شوند. مرد می خواهد از طریق مردانگی و زن از طریق جذابیت،خود را نشان دهد.

آنهایی که به دنبال هیجان هستند

افرادی که دچار یکسری از اختلالات بالینی هستند بیشتر در معرض خیانت به همسرانشان قرار می گیرند.

گاهی یک زن نسبت به مرد از نظر موقعیت های اجتماعی و مالی برتری هایی دارد، این مسئله ممکن است در مرد احساس کمبودهایی را ایجاد و او را مستعد خیانت به همسر کند.

مثلا اشخاصی که کنترل های هیجانـــی ندارنــد یا اینکــه دچار ضعف شخصیت هستنــد.

بـه خصوص آنکه یکسری از افراد دوست دارند دست به کارهای پنهانی بزنند، زیرا برایشان تولید هیجان می کنند و این احساس را به دست می آورند که افرادی زرنگ هستند و دیگران نمی توانند این قضیه را بفهمند. اینکه فردی در جامعه همیشه کانون توجه باشد و همه را جذب خودش کند، می تواند بر شخصیت و رفتار او تاثیر منفی بگذارد. هرچند گاهی نوع تربیت، فرد را به سمتی سوق می دهد که عزت نفس پیدا کند و هرگز به فکر خیانت به همسر خود نیفتد.

مردان محو بقیه

در مواقعی که با نامزد موردنظر خود به یک رستوران یا کافی شاپ می روید بهتر است به این نکته هم توجه داشته باشید که آن مرد تا چه اندازه محو شماست و با شما ارتباط چشمی دارد. آیا مستقیم به چشمان شما نگاه می کند یا بالای سر و شانه هایتان را، یا مدام می چرخد و به پشت سرش نگاه می کند. آیا در هر جمعی تمامی حواس او متوجه شماست یا حضور شما برای او فرقی ندارد؟

مردانی با پدر خیانتکار

عوامل ژنتیک نیز در بحث خیانت موثر است، چراکه بسیاری از ویژگی های شخصیتی که برشمردیم همگی به ژنتیک مربوط است، اما احتمال دارد فاکتور ژنتیک تحت تاثیر محیط زندگی فرد تعدیل شود. برای مثال اگر در خانواده ای تربیت صحیح و اصول اخلاقی حرف نخست را بزند، به طور حتم فرد راه دیگری را برای زندگی مشترک خود در پیش خواهد گرفت و در مقابل اگر از کودکی شاهد خیانت های پدر به مادر باشد، این احتمال وجود دارد که راه پدر را ادامه دهد.

مردان «نه» نگو!

افرادی که عزت نفس ندارنـــد، محکــــم نیستنــد، نمی توانند «نه بگویند» و برای شخصیت خود احترامی قائل نیستند به همین نسبت مستعد خیانت کردن به همسر خود هستند.

یکسری از افراد دوست دارند دست به کارهای پنهانی بزنند، زیرا برایشان تولید هیجان می کند.

گاهی فرد حتی اگر در شرایط ویژه ای قرار گیرد که امکان خیانت کردن به همسرش برای او فراهم باشد، بازهم خیانت نمی کند، چراکه شخصیتش به او چنین اجازه ای را نمی دهد یا به بیان دیگر ارزش های انسانی و چارچوب و اصولی که برای خود تعریف کرده، هرگز به او اجازه نمی دهد که دست از پا خطا کند.

مردان پایین تر از همسر

گاهی یک زن نسبت به مرد از نظر موقعیت های اجتماعی و مالی برتری هایی دارد، این مسئله ممکن است در مرد احساس کمبودهایی را ایجاد و او را مستعد خیانت به همسر کند، چراکه در پی ثابت کردن خود و توانایی هایش هم به خود و هم به همسرش است.

ادامه مطلب / دانلود
مطلع شدن از خیانت همسر یک خبر تکان‌دهنده و از لحاظ هیجانی ویران‌کننده است. این واقعه می‌تواند دنیای زوج خیانت‌دیده را به هم بریزد. احساس خشم شدید، طرد شدن، ترک شدن، و بسیاری از احساسات منفی دیگر از جمله پیامدهایی هستند که در اکثر قریب به اتفاق موارد در طرفی که مورد خیانت واقع شده بروز می‌یابد.

خیانت در برابر خیانت!

در این میان ممکن است زوج خیانت‌دیده تصمیم بگیرد همسرش را با خیانت متقابل تنبیه کند به این امید که بتواند دوباره او را به دست بیاورد. اما باید این مهم را دانست که تلافی کردن آن هم به این شکل فقط می‌تواند میزان باقیمانده احتمالی شانس درمان رابطه را از بین برده و از این گذشته سلامت هیجانی فرد تلافی‌جو را با آسیبهای جدی مواجه کند. در این مقاله بر آنیم که مخاطرات تلافی‌جویی از طریق خیانت متقابل را بررسی نماییم.

هدف از تلافی به وسیله خیانت متقابل، تصفیه حساب کردن با همسر خائن است. در این مواقع انگیزه غالب زوج خیانت دیده این است که رفتاری کند که احساس تلخ قربانی شدن (یعنی همان احساسی که خیانت همسر در خودش ایجاد کرد) را در همسر به وجود بیاورد و همان صدمه‌ای را که خیانت همسر به زوجش وارد کرد بر او وارد کند و او را مجبور کند که احساس زوج دیگر را بفهمد و درسی فراموش نشدنی به او بیاموزد. همچنین بسیاری از افراد تلافی‌جو امیدوارند که بعد از آموختن این درس به همسرشان، بتوانند رابطه قبلی‌شان را از سر بگیرند. اما آنچه در اکثر قریب به اتفاق موارد بعد از انتقام اتفاق می‌افتد درست بر عکس انتظار است.

با خیانت در برابر خیانت، نمی‌توان به تصفیه حساب با همسر امیدوار بود. چرا که خیانتِ همسر قبلاً اعتماد و احترام بین زوجین را خدشه‌دار کرده و پیوند عاطفی بین آنها را کمرنگ کرده است. به عبارت دیگر چیزی را که قبلاً از بین رفته و از هم گسیخته شده نمی‌توان دوباره از بین برد و چیز زیاد دیگری هم بین آنها باقی نمانده که گرفتن آن از زوج خائن برای او گران تمام شود. بنابراین خیانتِ متقابل هرگز تأثیری را که زوج خیانت دیده انتظار دارد، در طرف مقابل ایجاد نخواهد کرد.

امید به به‌وجودآوردن احساسِ قربانی شدن در همسرِ خیانت‌کار نیز به جایی نمی‌رسد. در واقع خیانتِ متقابل نه تنها چنین احساسی در طرف خاطی ایجاد نمی‌کند بلکه بر عکس بهانه خوبی برای خیانت‌های بیشتر هم در حال حاضر و هم در آینده به دست او می‌دهد. خیانت متقابل می‌تواند به راحتی سبب شود که زوجِ خائن، خیانت را یک مسئله پذیرفته شده بداند چرا که زوجین هر دو همین کار را کرده‌اند.

خیانتِ متقابل هرگز احساسات تلخی را که در زوج خیانت دیده به وجود آمده در همسر او ایجاد نخواهد کرد، چه برسد به این که او را به درک کم و کیف واقعی این احساسات برساند. همچنین خیانت متقابل به جای ایجاد احساس گناه در همسر خیانت‌کار، بهانه خوبی به او می‌دهد تا احساسات طرف دیگر را کاملاً نادیده بگیرد و پیامدهای رفتارهای خودش را هم کوچک و ناچیز بنمایاند.

با این حساب، بعید است که با این شیوه بتوان درسی به همسر خیانت‌کننده داد. تنها چیزی که خیانت در برابر خیانت به او می‌آموزد نقاط ضعف و خصلت کینه‌جویی زوج آسیب‌دیده است.

همچنین انتقام‌جویی از طریق خیانتِ متقابل احتمال بهبود و از سرگیری مجدد رابطه را ضعیف می‌کند. این رفتار، طرف خیانت‌دیده را از مواجهه با مسائلی که به خیانتِ اولیه‌ی همسر منجر شده دور می‌کند، تعهد زوجین نسبت به یکدیگر را نابود می‌کند و در نتیجه فاصله روانی و عاطفی بین آنها را بیشتر می‌کند و حتی می‌تواند به دشمنی بین زوجین و اقدام به خشونت نیز بینجامد. از سوی دیگر خیانت در برابر خیانت، رابطه آسیب دیده‌ی بین زوجین را پیچیده‌تر و آسیب‌پذیرتر می‌کند طوری که ممکن است هر فرصتی برای بهبود یافتن رابطه را از بین ببرد. از این رو خیانتِ متقابل به هیچ وجه راه خوبی برای ایجاد زمینه مناسب برای بازسازی ارتباط و اعتماد به نظر نمی‌رسد.

مخاطره دیگر ِ خیانت در برابر خیانت، آسیبی است که این رفتار به سلامت فردیِ زوجِ خیانت دیده وارد می‌کند. در این رفتارِ تلافی‌جویانه، طرفِ آسیب‌دیده از خشم استفاده می‌کند تا از خود در برابر درد هیجانی ناشی از خیانت همسر محافظت نماید. نتیجه پیش گرفتن این شیوه، فقط و فقط ابتلا به بیماریهای جسمانی-روانی متعدد است. مواجه شدن با درد و احساسات تلخ و کنار آمدن با آنها (کنار آمدن به معنای تسلیم شدن و انفعال نیست)، راهی است که بهبود فردی را به همراه خواهد آورد و در نتیجه این بهبودی می‌توان به از سرگیری رابطه نیز امیدوار بود.

قبلاً گفتیم که یکی از انگیزه‌های خیانت در برابر خیانت چشاندن طعم تلخ احساسات ناشی از این رفتار در همسر خاطی است. حتی اگر فرض کنیم که این کار اثربخش بیفتد و احساس بد قربانی شدن را در همسر خائن ایجاد کند، اما به قطع و یقین این شرایط موجب نخواهد شد که احساس خوبی در طرفِ تلافی‌جو ایجاد شود. دلیل آن روشن است: واقعیتِ احساس مورد خیانت واقع شدن، آسیب دیدن و مورد بی حرمتی قرار گرفتن همچنان در فرد خیانت‌دیده وجود خواهد داشت و این قابل انکار نیست. بنابراین در پیش گرفتن این ساز و کار کودکانه، تکانشی، ناپخته و نابخردانه یعنی تلافی کردنِ خیانت همسر با عمل مشابه نه تنها از لحاظ روانشناختی فایده‌ای نخواهد داشت بلکه در آینده‌ای نه چندان دور احساس گناه، حسرت و افسوس زیادی را هم در فرد تلافی‌جو ایجاد خواهد کرد.

خیانت در برابر خیانت!

گذشته از این مضرات، خیانت در برابر خیانت خطر دیگری را نیز متوجه فرد تلافی‌جو خواهد کرد. این خطر از جانب فرد سومی خواهد بود که به هر ترتیب وارد چرخه معیوب انتقامگیری شده است.

در نظر داشته باشیم، فردی که از ارتباط با او برای تلافی‌جویی استفاده می‌شود یک انسان است با نیازها و احساسات انسانی و زمانی که به نیت فرد تلافی‌جو پی ببرد احساس قربانی‌شدن و مورد سوءاستفاده واقع شدن خواهد کرد و به این ترتیب شبکه روابط عاطفی زوج خیانت‌دیده پیچیده‌تر از قبل خواهد شد.

این در حالی است که بعد از مواجهه با خیانت همسر زمان مناسبی برای تجربه کردن روابط هیجانی دیگر که می‌تواند مخاطره‌آمیز نیز باشد نیست. بلکه فرصتی است برای کنارآمدن با خود.

(ممکن است در این زمینه ذهن فرد تلافی‌جو و همینطور خود ما دچار قضاوت درباره دیگران شود، برای مثال گفته شود که فرد سوم به خواست خودش وارد رابطه شده و حتماً او هم دلایلی داشته، کسی که مجبورش نکرده بوده و یا این که او خودش این کاره است و …  فرد سوم هر که باشد و مشکلات او هر چه باشد از بار گناه فرد تلافی‌جو در سوءاستفاده از انسانی دیگر کم نمی‌کند).

و آخرین زیان روانی خیانت در برابر خیانت برای زوج تلافی‌جو زیر پا گذاشتن معیارهایی است که تا به حال او را از این رفتار بازداشته است. شاید این معیار برای شخص اخلاقیات و وفاداری و تعهد و … بوده باشد شاید هم تقید به مذهب تا به حال او را  از انجام چنین رفتاری حفظ کرده، به مخاطره انداختن این معیارها- هر چه باشند- در آینده احساس شرمندگی و افسوسی را در فرد تلافی‌جو ایجاد می‌کند که به تصور از خود، رضایت از خود و سلامت او آسیب می‌زند.

همیشه راههای بهتری وجود دارد، این انتخاب ماست که حال و وضع ما را بهتر یا بدتر می‌کند!

ادامه مطلب / دانلود

این پسران هرگز با شما ازدواج نمی کنند !

عده زیادی از دختران برای همرنگی با دوستان و فاصله گرفتن از سنت ها، به درخواست های دوستی پاسخ مثبت می دهند و امیدوارند که این دوستی به ازدواج ختم شود.

ازدواج های امروزی، فرد محور تر است. یعنی دختر و پسر پیش از آنکه پای خانواده ها به میان بیاید، تصمیم به شناخت همدیگر می گیرند و وقتی مطمئن شدند این آشنایی عاقبت خوبی در پی خواهد داشت، ماجرا را رسمی و علنی می کنند. این آشنایی برای عده ای جدی است و برای عده ای بیشتر فرم دوستی های گذرا را دارد که شاید به ازدواج ختم شود و شاید هم نه!

تفاوتی که بیشتر در دختران و پسران در اوایل جوانی به جشم می خورد در مورد هدف از رابطه دوستی با جنس مخالف است. دختران معمولا تصور می کنند که برای یافتن همسر مناسب باید در یک رابطه احساسی با پسران دخیل شوند. اما واقعیت این است که در اکثر مواقع پسرانی طالب ارتباط دراز مدت، پنهانی، و احساسی و عاطفی با دختران هستند که شرایط ازدواج را ندارند و مایلند این خلاء را با یک رابطه دوستانه با یک یا چند دختر پر کنند و برای این کار از دادن قول ازدواج ابایی ندارند.

عده زیادی از دختران برای همرنگی با دوستان و فاصله گرفتن از سنت ها، به درخواست های دوستی پاسخ مثبت می دهند و امیدوارند که این دوستی به ازدواج ختم شود. در این شرایط، طولانی شدن دوستی، عمق گرفتن آن و نزدیک شدن بسیار زیاد دختر و پسر به هم، برای دختران معنای قطعی شدن ازدواج را دارد.

 

این پسران هرگز با شما ازدواج نمی کنند !

مثلا دختر خانمی فکر می کند حالا که ۶ سال با یک نفر دوست بوده، امکان ندارد بتواند بدون او زندگی کند و بی شک طرف مقابل هم او را برای ازدواج در نظر دارد. این در حالی است که از نگاه پسرها ( اگر نگوییم همه، باید بگوییم اکثریت قریب به اتفاق آنها ) طولانی شدن یک رابطه دوستی که خانواده ها از آن اطلاع ندارند، به معنی گذرا بودن آن رابطه است و به محض فراهم شدن شرایط ازدواجشان، یا به محض آنکه با فردی موجه تر و مناسب تر از شما رو به رو شوند، رابطه دوستی شان را خاتمه می دهند.

این پسران هرگز با شما ازدواج نمی کنند !

راه چاره چیست؟

۱ – بدون پنهان کاری و وعده و وعید باید موضوع را با خانواده ها در میان بگذارید.

۲ – بهتر است علنی شدن رابطه در روزهای اول آشنایی باشد در غیر این صورت حداقل یک ماه بعد از آشنایی و کسب شناخت مقدماتی از همدیگر موضوع را به خانواده ها اطلاع داده و بقیه شناخت تان را به دوران نامزدی رسمی یا غیر رسمی واگذار کنید.

۳ – اگر شرایط یکی از طرفین برای ازدواج یا رسمی شدن نامزدی آماده نیست، از همان ابتدا موعدی را برای علنی کردن رابطه مشخص کنید. مثلا دو ماه، سه ماه یا ۶ ماه بعد. متناسب با این موعدی که در نظر گرفته اید، شدت و عمق رابطه یا میزان دیدارها و صحبت ها را تنظیم کنید تا رابطه تان همیشه تحت کنترلتان باشد و زیادی عمیق نشود.

به این مردان اعتماد نکنید

کسانی که از دوران آشنایی چنین رفتارهایی دارند، نه تنها قابل اعتماد نیستند، بلکه شما را برای ازدواج هم در نظر ندارند:

۱ – به جای شناخت منطقی شما، سراغ جنبه های احساسی رابطه می رود.

۲ – از آشنایی با خانواده شما طفره می رود.

۳ – عفت را زیر پا می گذارد، درخواست های نامشروع دارد یا درباره مسائل جنسی، تحریک کننده و نا متعارف با شما صحبت می کند.

۴ – مایل است آشنایی تان طولانی شود و برای آن زمان مشخصی را اعلام نمی کند.

۵ – به شما می گوید که درگیر یک رابطه اجباری شده و خانواده اش دختر دیگری را برای او در نظر گرفته اند اما او مایل است از او فرار کند و شما را به همسری برگزیند.

۶ – هر روز یک بهانه برای علنی کردن رابطه دارد و امروز و فردا می کند: درسم تمام شود، سربازی بروم، کار پیدا کنم، پس انداز داشته باشم، موافقت خانواده را جلب کنم و…

ادامه مطلب / دانلود

شکاک بودن به خیانت همسر

وقتی شوهر اعتقادی هذیانی دارد که همسرش به او خیانت می کند زندگی هر دوی آن ها جهنم می شود . متاسفانه این اختلال به تازگی در برخی خانواده ها دیده می شود .

مرد به شدت عصبانی است که « چگونه این ننگ و خفت را تحمل کند » . او به همان شدتی عصبانی می شود که مردی که واقعا همسرش به او خیانت می کند .

وقتی از او بخواهید که به خاطر بچه ها این زندگی مشترک را حفظ کند ، ممکن است جواب دهد :« اگر شما به جای من بودید این بی ناموسی را قبول می کردید ؟»

مرد به شدت احساس ناامنی و عذاب می کند و از این که کسی حرف های او را تأیید نمی کند « به خدا پناه می برد » . او سال های طولانی رنج « عدم صداقت » همسر خویش را تحمل می کند در حالی که همیشه به این اندیشه است که روزی او را طلاق بدهد .

زن افسرده می شود . از این که به ناحق مورد تهمت قرار می گیرد و هیچ راهی برای ثابت کردن بی گناهی خویش نزد همسر خود نمی یابد مستأصل می شود . او بی آن که جرمی و خیانتی مرتکب شده باشد رکیک ترین فحش ها را از شوهر خود می شنود .

بستگانش به او می گویند : شوهرت بیمار است و بدرفتاری های او از اختیار و آگاهی او خارج است و « دست خودش نیست » . زن هر بار قهر می کند ، مجددا به منزل خویش بر می گردد . احساس ناامنی و ترس و انتظار این که هر لحظه ممکن است به بهانه ای واهی مورد اهانت و ضرب و شتم شوهر خود قرار گیرد دل شوره ای مداوم را بر او تحمیل می کند .

زن جر و بحث می کند ، استدلال می کند ، « مهربانی می کند »، تسلیم می شود ، اما مشکل او حل نمی شود . سال های طولانی محیط زندگی هراسناک خانه را تحمل کرده است. بچه هایش بزرگ شده اند ، پدر و مادرش پیر شده اند و استقلال مالی هم ندارد . به تدریج خود او نیز در خانه ی شوهر پیر شده است و راه به جایی نمی برد .

شوهر از مصرف دارو برای کنترل هذیان هایش امتناع می ورزد . می گوید : « دارو بخورم که بخوابم تا زنم هر کار که خواست بکند » و ممکن است به درمانگر خود نیز اهانت بکند و به او هم تهمت بزند .

وقتی وابستگان او به خاطر مشکل همسرش او را به پزشک ارجاع می دهند از مصرف دارو اجتناب می کند و می گوید : « من داروی بی غیرتی نمی خورم » . او به پندارهای هذیانی خویش کم ترین تردیدی ندارد .

چگونه می توان انتظار داشت تا با درمانگر خود یا دیگران که « او را درک نمی کنند » همکاری کند ؟ لذا بحث کردن با او به امید آن که متقاعد شود و نظرش عوض شود بی فایده است .

استفاده از دارو نیز به این امید نیست که فکر هذیانی او عمیقا عوض شود بلکه به این امید است که بار عاطفی و هیجانی همراه با اعتقادات غلط او کاهش یابد .

به عبارت دیگر دارو به این امید مصرف می شود تا افکار داغ او که با هیجان شدیدی همراه است به افکاری خنثی و تحت کنترل تبدیل شوند .

اتفاقا شوهری که هذیان دارد که همسرش به او خیانت می کند از این که نمی تواند بر اعصاب خویش مسلط باشد ناراحت است ، ولی با او نمی توان در مورد صحت و سقم افکارش بحث و جدل کرد ، اما می توان در مورد این که بتواند بر اعصاب خویش مسلط باشد و با پرخاشگری ها بهانه به دست دیگران ندهد با او صحبت کرد . می توان از او خواست دارو مصرف کند تا بتواند با درایت و خونسردی در قبال مشکلی که دارد چاره جویی کند .
می توان از او خواست که حتی الامکان در مورد افکار خود با دیگرانی که او را باور ندارند صحبت نکند . می توان با او قرار گذاشت که دست از فحاشی و کتک کاری بردارد و دارو به او کمک خواهد کرد تا بر اعصاب خود مسلط شود و خود را در وضعیت های دشوار قرار ندهد . او به دلیل این که بر هیجانات خود مسلط شود حاضر می شود دارو مصرف کند . دارویی که مطمئنا هیجان مربوط به افکار هذیانی او را کنترل خواهد کرد .

احساس ناامنی بیمار و عدم اعتماد او به دیگران ، برقراری رابطه ی درمانی را که اهرم اصلی درمان است ، مشکل می کند . در عین خونسردی و حفظ آرامش و اجتناب از جر و بحث با بیمار باید با درایت و تدبیر درباره ی اثرات مضر افکار او در عین روراستی و بدون حقه و کلک گفت و گو کرد و از او خواست تا برای حفظ آرامش و برخورد عاقلانه با مشکل در مصرف دارو پیگیر باشد .

بیمار مبتلا به اختلال هذیانی از نوع هذیان بی وفایی همسر اعتماد به نفس خوبی ندارد .

در واقع این هذیان به نوعی به انتظاری که آدمی از رفتار دیگران با خود دارد مربوط می شود . به عبارت دیگر وقتی انسان خود را شایسته و لایق نداند ،در رفتار دیگران نسبت به خود مترصد است تا مورد بی احترامی یا تخطئه و اهانت قرار گیرد یا جدی گرفته نشود و احیانا به او خیانت شود . گاهی مشکلات فیزیکی مثل سنگینی گوش ، مشکلات اجتماعی مثل زندگی در محیط غریب و نامأنوس یا در اقلیت قرار گرفتن و گاهی انتظاری که آدمی از بدرفتاری های خویش دارد و در واقع قیاس به نفس کردن سبب می شود تا زمینه های پیدا شدن هذیان ها شکوفا شود .

در هنگام درمان نیز گفتن به بیمار که چرا فکر می کند که به او خیانت می شود ، مشکل آفرین است و غالبا سبب تخریب رابطه ها می شود . اما اگر با صداقت ، ظرافت ، هم دلی ، حوصله و درک عمیق بیمار همراه باشد می تواند بسیار مفید واقع شود و به ویژه کمک کند که رابطه ی خوبی فراهم شود تا بتواند با کمک آن از بیمار حمایت کرد و او را تشویق کرد تا داروهای خود را به درستی مصرف کند .

نکات زیر از جمله مواردی است که برای کسانیکه می خواهند به این افراد کمک کنند مفید خواهد بود :

**سعی کنید نگرانی های بیمار را ، اگر چه به نظر شما غریب می آید ، درک کنید . به نیازهای واقعی او توجه کنید و در رفتار خود به او نشان دهید که خیرخواه او هستید . آن گاه به رشد اعتماد بیمار نسبت به خودتان امیدوار باشید .

**علی رغم اعتقاد غلط بیمار صادقانه با او روبه رو شوید و او را بپذیرید ، صبور باشید و در جلب اعتماد بیمار نسبت به خود عجله نکنید .

**در ذهن خود به بیمار حق دهید ، با چنین اعتقادی که دارد باید وحشت زده باشد و ممکن است رفتار آزار دهنده از خود نشان دهد . لذا از سرزنش کردن ، مسخره کردن ، توهین و قضاوت عجولانه جدا بپرهیزید .

**از هرگونه بحث و گفت و گو به منظور تغییر اعتقاد بیمار پرهیز کنید ، زیرا او پذیرش لازم را جهت قبول دلایل شما ندارد .

**مواظب پیام های غیر کلامی خود مانند خندیدن ، نگاه کردن ، نحوه ی ایستادن ، نشستن ، میزان فاصله ی خود با او ، تماس فیزیکی با او ، حرکات چهره و بدن و امثال آن باشید ، زیرا بیمار به شدت مراقب همه ی حالات کسانی است که در مقابل او هستند .

**پچ پچ کردن و در گوشی صحبت کردن شک بیمار را تشدید می کند و باید از آن اجتناب کرد .

**وقتی بیمار از دوره ی حاد جنون نجات می یابد ممکن است احساس شرم و گناه ، افسردگی ، انزوا و تنهایی و احساس تحقیر کند . در این دوره ضروری است که از جانب درمانگر و همراهان به درستی حمایت شود .

**صبوری ، صداقت ، تحمل هیجانات شدید و منطق ویژه ی بیمار و انتظار بهره ی اندک در قبال تلاش بسیار، از ویژگی های کسی است که قصد کمک به بیمار مبتلا به اختلال هذیانی را دارد .

ادامه مطلب / دانلود

 

انواع خیانت در ایران!

 

خوب یا بد، درست یا غلط، این روزها صادرات سریال برای کشور ترکیه تجارت سودآوری شده است که در کنار صنعت توریسم درآمد هنگفتی برای‌شان دارد. تا آنجا که وقتی تحریف تاریخ در یک سریال به ظاهر تاریخی، دیگ تعصب سیاستمداران ترک را به جوش می‌آورد و به ادامه ساخت و پخش آن اعتراض می‌کنند، حساب و کتاب سودآوری فروش سریال باعث می‌شود کوتاه بیایند و همه‌چیز به قوت خودش باقی بماند. این وسط احتمالا دوبله‌ سریال‌ها هم برای عده دیگری نان و آب شده است و خلاصه اگر پر شدن اوقات فراغت مردم را هم اضافه کنیم باید بگوییم همه‌اش سود است، اما تماشای این سریال‌ها با سوژه‌های مشابه و یکی پس از دیگری قرار است چه تاثیری بر فرهنگ جامعه ما داشته باشد؟ آیا این سناریو همین‌قدر ساده است که به نظر می‌رسد؟

جداسازی درون خانوادگی

این مدل سریال‌ها از اول با شبکه فارسی‌وان شروع شد که اتفاقا من درباره آن شبکه تحقیق زیادی داشتم و بعد از آن شبکه‌هایی که سریال‌های ترک را پخش می‌کنند اضافه شدند. اگر بخواهم کل این سریال‌ها را جمع‌بندی کنم باید بگویم همه آنها هوشمندانه تهیه می‌شوند. در واقع سازندگان این سریال‌ها از یکسری نقطه ضعف‌ها سوءاستفاده می‌کنند و برنامه‌هایی می‌سازند که طرفدار داشته باشد. نمی‌توانیم انکار کنیم که در هر جامعه‌ای محدودیت‌هایی وجود دارد که زمینه تقاضا را فراهم می‌کند. خیلی از ما دوست داریم هر کاری که دل‌مان می‌خواهد بکنیم و این سریال‌ها هم موضوعاتی را مطرح می‌کنند که جامعه به دلیل قانون، شرع، عرف و اخلاق محدود می‌کند. ما فکر می‌کنیم چیزهایی را کم داریم و آنها با ما همذات‌پنداری می‌کنند. معمولا هم زنان و جوانان بیننده‌های اصلی هستند. از طرف دیگر تشنه بودن مخاطب به این سریال‌ها باعث می‌شود پخش آن را در چندین نوبت در شبانه‌روز تکرار ‌کنند تا همه بتوانند ببینند. حتی در خیلی از خانه‌ها علاقه بعضی اعضای خانواده به سریال‌های ماهواره‌ای و اصرار به تماشای آنها باعث شده تلویزیون‌های مجزا در اتاقی جداگانه بگذارند و همین موضوع به جدایی افراد خانواده دامن می‌زند. یک بار آپارتمان‌ها بین ما فاصله انداختند، یک بار اتومبیل و حالا نوبت تلویزیون است که قاچ دیگری بر این هندوانه روابط بزند و شکاف تازه‌ای ایجاد کند.

چرا زن‌ها ماهواره می​بینند؟

همه این سریال‌ها به صورت مخملی فرهنگ‌سازی می‌کنند. مسلما نشان دادن شخصیت‌های فیلم‌ها می‌تواند ته‌مانده اعتقادات دینی بیننده‌ را که در بعضی مردم رسوب کرده از بین ببرد. خیانت آقایان از قدیم وجود داشته و در واقع منکری بوده که مباح شده ولی برای خانم‌ها هیچ راه فراری وجود ندارد. تا زمانی که زنی در عقد مردی باشد به هیچ شکل نمی‌تواند با مرد دیگری رابطه برقرار کند. متاسفانه باید بگویم بین مراجعانم با مواردی برخورد می‌کنم که فرد به دلیل مثلا رفاه مالی که در زندگی مشترکش دارد به طلاق فکر نمی‌کند اما دلش نمی‌خواهد به تعهداتش پایبند بماند. به هرحال همه خوبی‌ها در یک نفر جمع نمی‌شود ولی راهش این نیست که برای نیازهای مختلف سراغ آدم‌های جداگانه برویم.

این چنار بی‌شعور

در بیشتر این سریال‌ها شخصیت‌های اصلی دائم در ازدواج و طلاقند و درگیر رابطه‌های عاشقانه. یکی با یکی ازدواج می‌کند بعد عاشق یک نفر دیگر می‌شود. بعد دوباره طلاق و باز ازدواج. شخصیت‌های داستان انگار هیچ کار و زندگی خاصی ندارند و فقط درگیر رابطه‌های‌شان هستند. بیننده هم از خودش نمی‌پرسد این آدمی که از صبح تا شب درگیر ماجراهای عاشقانه است شغل و کارش چیست؟ اصلا کی وقت می‌کند به بقیه مسائل زندگی‌اش برسد؟ از طرف دیگر این سریال‌ها درگیری‌های عصبی هم ایجاد می‌کند. بیننده با یکی از شخصیت‌ها همذات‌پنداری می‌کند و برایش حرص می‌خورد. من گاهی در خانه می‌شنوم که همسایه داد می‌زند: باز این چنار بی‌شعور پیدایش شد. خانم‌های خانه‌دار با دیدن این سریال‌ها از شرایط خودشان عصبی می‌شوند. حتی گاهی اعضای خانواده حرص‌های‌شان از همدیگر را با تماشای فیلم‌ها خالی می‌کنند. مثلا طرف دوست دارد به دامادش فحش بدهد ولی نمی‌تواند، به بازیگر سریال فحش می‌دهد.

وقاحت به جای قباحت

2قطب دافعه و جاذبه مقابل هم قرار گرفته‌اند. گاهی ما در جامعه دافعه ایجاد می‌کنیم و آنها هم از طرف مقابل جاذبه ایجاد می‌کنند. اگر از یک جوان درباره هدف آینده‌اش‌ بپرسید، می‌گوید: می‌خواهم بروم خارج. اگر این سریال‌ها را ببینید فکر می‌کنید خارج یعنی بهشت. در حالی که در خیلی از کشورهای خارجی 99 درصد آدم‌ها این مدلی نیستند. پایبند بودن به تعهد برای‌شان مهم است. فرقی نمی‌کند که ازدواج رسمی باشد و در کلیسا اتفاق بیفتد یا تعهد دوستانه باشد به هر حال به تعهد خود پایبند می‌مانند ولی گاهی وقاحت جای قباحت را می‌گیرد و این اتفاق خیلی بدی است در یک جامعه. کاش مردم بتوانند مطالعه کنند و تمام نکات موجود در جامعه‌ای دیگر را ببینند، نه فقط چیزهایی را که سریال‌ها می‌خواهند، نشان بدهند.

خوابی که برای‌مان دیدند

بیشتر این شبکه‌ها آگهی تبلیغاتی ندارند. در حالی که این مرسوم نیست. شبکه‌های خوب کنار برنامه‌های‌شان تبلیغات هم دارند. یک شبکه خبری خوب خوراک خبری به مخاطب می‌دهد ولی آگهی بازرگانی هم دارد. این شبکه‌ها درآمدی از تبلیغات ندارند پس باید حمایت شوند. 24 ساعت پخش برنامه هزینه دارد. هنرپیشه‌های متعدد، فیلمبرداری از زاویه‌های مختلف یا دوبله به فارسی همه‌اش هزینه دارد. چرا اسم شبکه می‌شود فارسی‌وان؟ چون برای ما برنامه‌ریزی شده است. فارسی اشاره به کشورهای فارسی‌زبان دارد و فارسی‌وان یعنی ایران که اولین کشور فارسی‌زبان محسوب می‌شود. پس این شبکه‌ها و سریال‌های‌شان با برنامه‌ریزی فرهنگسازی در جامعه ما راه‌اندازی می‌شوند. اینطور که من می‌دانم مرداک که یک صهیونیست جهانی است یکی از این شبکه‌ها را حمایت می‌کند. چنین شبکه‌هایی نقاط ضعف و نیازهای یک جامعه را نشانه می‌گیرند و برنامه‌سازی می‌کنند. عده‌ای هم با توهم خدمت به مردم برای دوبلاژ کمک می‌کنند. آموزش مخملی حتی از حمله اتمی هم بدتر است چون نمی‌توانیم مردم را از آن منع کنیم. اگر بگوییم نبینید معترض می‌شوند که چرا نبینیم؟ یا اگر اینها را نبینیم پس چی ببینیم؟

طلاق به خاطر سریال

من بین مراجعانم با موارد بسیاری برخورد کرده‌ام که خودشان اعتراف می‌کنند تماشای سریال‌های ماهواره‌ای باعث اختلاف‌شان شده است. آقایی بود که صریحا می‌گفت همسرم بعد از تماشای یک سریال ترکیه‌ای در خواست طلاق کرده است. خانم هم می‌گفت من 17 سال پیش که ازدواج کردم بچه بودم و نمی‌فهمیدم. حالا می‌فهمم تمام این سال‌ها اسیر بوده‌ام و حالا می‌خواهم بقیه زندگی را برای خودم باشم. دقیقا سریال‌ها این تفکر را ترویج می‌کنند که مگر چند بار زندگی می‌کنیم؟ پس باید از زندگی لذت ببریم.

هیچ دری روی پاشنه خودش نیست

در بیشتر این سریال‌ها همه نوع شخصیت وجود دارد؛ دختر جوان، مرد مسن، زن پیر، مرد جوان و این تنوع شخصیت‌ها باعث می‌شود بیننده بیشتر همذات‌پنداری کند. اصولا انسان‌ها به منع حریص هستند. به چیزی که از آن منع شده‌اند گرایش دارند. زن با خودش فکر می‌کند چرا مردها آزادند ولی زن‌ها آزاد نیستند. وقتی یک موضوع تکرار شود کراهتش می‌ریزد. تلویزیون هم مقصر است. باید در این شرایط به مسائل واقعی مردم بپردازد نه سوژه‌هایی که برای مخاطب غیرواقعی به نظر می‌رسد.

برای چه کسانی تولید می کنند؟

از یک جایی این شبکه‌ها به سمت سریال‌های ترکیه‌ای رفتند. قبل از آن سریال‌هایی که پخش می‌شد مثلا مکزیکی و کلمبیایی بود و اگر فرهنگسازی هم در آنها وجود داشت ممکن بود بیننده بگوید اینها دین ندارند و شبیه ما نیستند یا فرهنگ‌شان با ما خیلی فرق می‌کند ولی ترکیه به ما نزدیک است. به ما شبیه‌ هستند و حتی مسائل دینی هم برای‌شان مطرح است. در این فیلم‌ها حتی زن‌هایی را می‌بینیم که وقتی از خانه بیرون می‌روند چیزی شبیه روسری و شال سر می‌کنند. یعنی این بار صاحبان شبکه‌ها دقیقا به هدف زده‌اند. الگویی ارائه می‌دهند که هم مدرن است و هم در عین حال از سنت دور نیست. برای تاثیر بیشتر تیپ زن و مرد و دختر و پسر شرقی را می‌سازند و حتی در دوبله از اصطلاحات رایج ما مثل ان شاءالله و ماشاءالله استفاده می‌کنند تا بیننده بیشتر همذات‌پنداری کند. به هر حال ترکیه از نظر سیاسی هم دوست دارد ابرقدرت خاورمیانه باشد، همانطور که ما دوست داریم بهترین در منطقه باشیم.

نقش تلویزیون

در این میان صدا‌و‌سیما هنوز برنامه مشخصی ندارد که مردم به تلویزیون ملی جذب شوند. خیلی از مخاطبان متوجه هستند که چه اتفاقی با این سریال‌ها می‌افتد و نقاط منفی آن را می‌دانند ولی باز هم تماشای آن را ترک نمی‌کنند چون جایگزینی ندارند. سریال‌های تلویزیون روابط واقعی را نشان نمی‌دهند. بیننده با شخصیت‌های داستان احساس شباهت نمی‌کند. درست است که محدودیت‌هایی وجود دارد ولی هنر این است که حقایق را نزدیک وقایع بگویی. حتی وقتی در این شرایط سریال خوبی ساخته می‌شود که مردم دوست دارند ببینند فروشی است و مخاطب باید پول بدهد آن را بخرد، در حالی که سریال‌های ماهواره‌ای عملا رایگان و در دسترس هستند.

ادامه مطلب / دانلود

 وقتی مردی شما را بخواهد…

 .

این توصیه ها را یک مشاور روانشناس برایم گفته است؛

آنقدر جالب بودند که بد ندیدم به شما هم منتقلشان کنم…

وقتی مردی شما را بخواهد، هیچ چیز نمی تواند جلوی او را بگیرد.

اگر شما را نخواهد، هیچ چیز نمی تواند نگهش دارد.

دست از بهانه گیری برای یک مرد و رفتار او بردارید.

هیچوقت خودتان را برای رابطه ای که ارزشش را ندارد تغییر ندهید.

رفتار آرامتر همیشه بهتر است.

قبل از اینکه بفهمید واقعاً چه چیز خوشحالتان می کند، با کسی ارتباط برقرار نکنید.

اگر رابطه تان به این خاطر که مردتان آنطور که لیاقتش را دارید، با شما رفتار نمی کند، به اتمام رسید، هیچوقت سعی نکنید که با هم دو دوست معمولی باشید.

یک دوست با دوست خود بدرفتاری نمی کند.

پاگیر نشوید. اگر فکر می کنید که شما را در حالت تعلیق نگه داشته است، مطمئن باشید که حتماً اینکار را کرده است.

هیچوقت به خاطر اینکه فکر می کنید گذر زمان ممکن است اوضاع را بهتر کند، در یک رابطه نمانید. ممکن است یکسال بعد به خاطر اینکار از خودتان عصبانی شوید، چون اوضاع هیچ تغییری نکرده است.

تنها کسی که در رابطه می توانید کنترلش کنید، خودتان هستید.

از مردانی که پیش از ازدواج تقاضای رابطه جنسی میکنند دوری گزینید.

برای رفتاری که با شما دارد، حد و مرز بگذارید.

اگر چیزی ناراحتتان می کند، حتماً با او درمیان بگذارید.

هیچوقت اجازه ندهید، طرفتان همه چیزتان را بداند. ممکن است بعدها بر ضد شما از آن استفاده کند.

شما نمی توانید رفتار هیچ مردی را تغییر دهید. تغییر از درون ناشی می شود.

هیچوقت نگذارید احساس کند او از شما مهمتر است…حتی اگر تحصیلات یا شغل بهتری نسبت به شما داشته باشد. او را به یک بت تبدیل نکنید.

او یک مرد است، نه چیزی بیشتر، و نه کمتر.

اجازه ندهید مردی هویت و وجود شما را توصیف کند.

هیچوقت مرد کس دیگری را هم قرض نگیرید.

اگر به کس دیگری خیانت کرد، مطمئن باشید که به شما هم خیانت خواهد کرد.

مردها طوری با شما رفتار می کنند که خودتان اجازه می دهید رفتار کنند.

همه مردها بد نیستند.

نباید فقط شما همیشه انعطاف از خودتان نشان دهید…هر مصالحه ای دو جانبه است.

بین از دست رفتن یک رابطه و شروع یک رابطه جدید، به زمانی برای ترمیم و التیام نیاز دارید….قبل از شروع کردن یک رابطه تازه، مسائل قبلیتان را باید به کل فراموش کنید.

هیچوقت نباید دنبال کسی باشید که مکمل شما باشد. یک رابطه از دو فرد کامل تشکیل می شود. دنبال کسی باشید که مشابهتان باشد نه مکملتان.

شروع رابطه و قرار ملاقات با اشخاص مختلف جهت یافتن بهترین فرد خوب است. نیازی نیست که با هر کس که دوست می شوید همان فرد موردنظر شما برای ازدواج باشد.

کاری کنید که بعضی وقت ها دلش برایتان تنگ شود. وقتی مردی همیشه بداند که کجا هستید و همیشه در دسترسش باشید، کم کم نادیده تان می گیرد.

هیچوقت به مردی که همه آن چیزهایی که از رابطه می خواهید را به شما نمی دهد، به طور کامل متعهد نشوید.

این مطالب را برای بقیه خانم ها هم مطرح کنید.

بااینکار لبخند به لبان بعضی ها می آورید، بعضی ها را درمورد انتخابشان به فکر می اندازید و خیلی های دیگر را هم آماده می کنید.

می گویند یک دقیقه طول می کشد که یک فرد خاص را پیدا کنید، یک ساعت طول می کشد که او را تحسین کنید، یک روز تا دوستش بدارید و یک عمر تا فراموشش کنید.

ادامه مطلب / دانلود

دلایل خیانت زن و شوهر های ایرانی

روانشناسان و متخصصان، از بین رفتن عشق و علاقه، عدم جذابیت همسر، سهل انگاری همسر، هوسرانی، عقده های جنسی، اخلاق و رفتار غیرقابل تحمل همسر، بی خطر شمردن خیانت، زیاده خواهی و تنوع طلبی را از دلایل اصلی خیانت و بی وفایی همسران به یکدیگر می دانند.

اکنون با بحرانی شدن این مسئله به طرح و ریشه یابی و عللی که در این امر دخیل هستند، پرداخته ایم. در زمینه دلایل، نقش جامعه، انواع خیانت و عکس العمل همسران نسبت به این ناهنجاری اخلاقی با دکتر محمد کاظم عاطف وحید، روانشناس و عضو هیئت علمی انستیتو روانپزشکی تهران گفتگو کرده ایم.

خیانت بین همسران در حال حاضر به چند شکل دیده می شود؟

– خیانت در رابطه خانوادگی دارای انواع و اقسام مختلفی است که عبارتند از:

1- خیانت رفتاری: منظور از خیانت رفتاری این است که یکی از همسران به صورت رفتاری و با ارتباط برقرار کردن با شخصی خارج از سیستم خانواده به همسرش خیانت کند که بخش اعظم آن را ارتباط های جنسی تشکیل می دهد و در جامعه ما نیز رایج است.

2- خیانت ذهنی: افرادی که در فکر و تخیلاتشان مدام به شخصی دیگر می اندیشند و از آنجا که زاده ذهنشان است، آن فرد شخصی ایده آل به شمار می آید و در این موقع است که برای زندگی مشترک خطر می آفریند چرا که آن شخص دایما شریک زندگی اش را با فرد ایده آل ساخته ذهنش مقایسه می کند و چون در حال قیاس است، در ارتباط با همسرش به مشکل برمی خورد و رابطه سرد می شود.

3- خیانت کلامی: در این نوع خیانت، زن یا مرد به صورت تلفنی یا اینترنتی یا اینکه در هر موقعیتی که فراهم شود با یکدیگر صحبت کرده و گرم می گیرند. متاسفانه امروزه به دلیل وجود اینترنت، ارتباط جنسی کلامی و حتی ویدئویی وجود دارد که این هم به نوعی، خیانت محسوب می شود. ناگفته نماند این نوع خیانت نوعی انحراف جنسی به حساب می آید.

چه دلایلی منجر می شود زن یا مرد به همسرش خیانت کند؟

– دلایل زیادی وجوددارد که آنها را به طور خلاصه ذکر می کنم اما نمی توان برای آنها اولویت و مرتبه ای در نظر گرفت.

1- سردی روابط: وقتی بین زوج ها روابط محبت آمیز، عاطفی و هیجانی کم می شود و دیگر خبری از احساس شور و عشق اولیه نیست، در این زمان ممکن است یکی از زوج ها وارد رابطه خیانت آمیز شود.

2- سرد شدن نسبت به ظاهر یکدیگر: در زندگی زناشویی افرد به تدریج ممکن است نسبت به ظاهر همسرشان دلسرد شوند یا اینکه جذابیت های فرد مقابل برایشان یکنواخت و تکراری شده باشد.

3- اعتماد به نفس پایین و خودانگاره منفی نسبت به خود: افراد برای آنکه عزت نفس و خودانگاره شان را حفظ و تقویت کنند، می کوشندت از طریق رفتارهایشان نشان دهند عزت نفس شان بالاست و در این زمینه مشکلی ندارند. این دسته از اشخاص به دنبال رابطه هایی خارج از سیستم خانواده می گردند تا خودشان را اثبات کنند. البته گاهی هم فرهنگ ها باعث ایجاد این تصورات می شوند. مرد می خواهد از طریق مردانگی و زن از طریق جذابیت، خود را نشان دهد.

4- داشتن اختلالت و مشکلات روانشناختی: افرادی که دچار یکسری از اختلالات بالینی هستند بیشتر در معرض خیانت به همسرانشان قرار می گیرند. مثلا اشخاصی که کنترل های هیجانی ندارند یا اینکه دچار ضعف شخصیت اند.

5- ازدواج های اجباری: زن یا مردی که برخلاف میل شان و به دلیل اصرار خانواده تن به ازدواج می دهند، احتمال آن که به همسرشان خیانت کنند بیشتر از سایرین است.

6-انتقام گرفتن: زن و شوهر ممکن است به خاطر رنجشی که از یکدیگر دارند دست به انتقام بزنند و راه خیانت را انتخاب می کنند. مثلا مردی که به همسرش بدبین است و او را تحت فشار قرار می دهد، همسرش برای انتقام گرفتن از او بی وفایی می کند. این مورد در زنان شایع است چرا که دائما زنان به این فکرند کارهای بدی را که همسرشان در حق شان کرده تلافی کنند.

7- برآورده نشدن نیازهای جنسی: افرادی که در روابط جنسی به مشکل برمی خورند به جای آن که از طریق مشاوره و مراجعه به متخصصان مشکلاتشان را حل کنند، سعی می کنند به همسرشان خیانت کنند.

8- هیجان خواهی: یکسری از افراد دوست دارند دست به کارهای پنهانی بزنند چرا که برایشان تولید هیجان می کندن و این احساس را به دست می آورندت که افرادی زرنگ اند و دیگران نمی توانند این قضیه را بفهمند اما این را باید دانست بالاخره روزی این روابط آشکار می شود.

9- علل اقتصادی: وقتی یکی از همسرها در زندگی مشترک، خواسته های مادی اش برطرف نمی شود وارد رابطه ای قرار می گیرد که مرکز توجه اند و نیازهای اقتصادی شان فراهم می شود می شود که بیشتر در مورد زنان مصداق دارد.

10- کنجکاوی: گاهی افراد به دلیل صحبت سایرین درباره روابط خارج از سیستم خانواده، به دنبال بی وفایی می روند و به اصطلاح می خواهند ببینند چه خبر است.

با توجه به عللی که برشمردید در جامعه امروز ما، کدام یک از دلایل در زمینه خیانت همسران پر رنگ تر است؟

– نمی توان جواب قطعی به این سوال داد، چرا که ما در زمینه آمار مشکل داریم. در مورد خیلی از پدیده ها، تحقیقات محکم، علمی و دقیق انجام نمی شود، لذا با نداشتن آمار نمی توان پاسخ دقیقی داد اما اگر بر مبنای تجربیات و مشاوره های بالینی بگوییم، دلایلی چون هیجان خواهی، سرد شدن روابط از جمله توجه نکردن زنان به ظاهر خود و مشکلات جنسی نقش های پررنگ تری دارند. در مورد مسائل جنسی باید اشاره کرد به دلیل نگاه متفاوت زنان و مردان نسبت به این قضیه، ممکن است دچار مشکلات جنسی شوند. از نگاه مردان ارتباط جنسی، نشان دهنده مردانگی است و برای زنان، بعد عاطفی و هیجانی دارد، حال هر کدام از آنان با توجه به این نگاهی که دارند اگر در روابط زناشویی شان آن ابعاد مورد توجه قرار نگیرد در جایی خارج از روابط خانواده، به دنبالش می گردند. باید این نکته را یادآوری کرد در جامعه کنونی که افراد تحت فشارهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی هستند، امید خود را به آینده از دست می دهند و به رفتارهایی چون اعتیاد یا خیانت گرایش پیدا می کنند.

جامعه و فرهنگ حاکم بر آن، تا چه حد در افزایش خیانت زن و شوهر نسبت به به هم دخیل هستند؟

– نقش شان، به خصوص در آموزه ها و تربیت های گذشته، بسیار زیاد است. به عنوان مثال این فرهنگ در جامعه ما جا افتاده که خیانت مردان قابل قبول تر از خیانت زنان است. اگر مردی خیانت کند، گفته می شود شیطنت کرده است اما در مورد زن می گویند مشکل اخلاقی دارد. در جامعه ای که به طور ضمنی تعدد زوجات را تایید می کند آن هم بدون مسئولیت و تعهد، مسلم است به رواج خیانت کمک می شود. فشارهای اجتماعی در جامعه نیز سبب استرس می شود و این استرس بر روی زندگی تاثیر می گذارد و منجر به اختلالات زناشویی و تعارضات می شود. برخی از افراد برای رها شدن از این استرس ها می خواهند آرامش را در رابطه دیگر جستجو کنند. وقتی جامعه آستانهتحملش را نسبت به این دسته از رفتارهای غیرمعقول بالا می بردو هیچ راهکاری برای جلوگیری از آن ارائه نمی دهد، زشتی این مسئله از بین می رود و ما خیانت را چه در دوران پیش از ازدواج یا بعد از ازدواج می بینیم.

خیانت به همسر تا چند سال گذشته بیشتر از طرف مردان بود اما امروزه شاهد هستیم زنان نیز به این ناهنجاری اخلاقی روی آورده اند، از نظر شما دلیل این موضوع چیست؟

– زمانی که مردان در گذشته خیانت می کردند، زنانشان برای مقابله با نارضایتی شوهر، خود را وقف امور خانوادهمی کردندو از این طریق تحملشان را بالا می آوردند و پیش خود می گفتند واقعیت زندگی همین است، مردان همه اینگونه اند اما امروزه با توجه به اطلاعاتی که از رسانه های مختلف کسب کرده اند و اینکه در جامعه حضوری پررنگ دارند، درصدد تغییر تابوهای گذشته برآمده اند. برنامه های تلویزیونی ماهواره نیز به این وضعیت دامن زده است. این برنامه ها که معمولا با توجه به فرهنگ های کشور دیگر است، برای بالا بردن جذابیت و هیجان، به پخش فیلم و سریال هایی می پردازند که تمرکز اصلی بر روی خیانت است، همه به هم خیانت می کنند و هیچ اتفاقی نمی افتد و تبعاتی نیز ندارد و نشان دادن اینگونه از برنامه ها سبب می شود خیانت، زشتی خود را در خانواده از دست بدهد.

آینده خیانت در جامعه را چگونه می بینید؟

– با توجه به شرایط خاص جامعه مان، آینده درخشانی را در زمینه ازدواج نخواهیم داشت چرا که سیاستمداران و سیاستگذاران و متخصصان به این مسئله از دیدگاه علمی نگاه نمی کنند و آسیب شناسی دقیقی انجام نمی دهند که برمبنای آن راهکار ارائه دهند. فقط روش های ضربتی مقطعی است که نمی تواند عملکرد موفقی داشته باشد. چیزی که روی زمین است به زیر زمین خواهد رفت و از بین نمی رود و پنهانی تر خواهد شد.

زمانی که همسر با خیانت زن یا شوهرش روبرو شد، از منظر شما مناسبترین عکس العملی که باید نشان داد، چیست؟

– در ابتدا آرامش خود را حفظ کنند و سریع واکنش نشان ندهند. باید این اجازه را به خود بدهند چند روزی از این مسئله بگذرد و در فرصتی مناسب با همسرشان این موضوع را مطرح کنند، دلایل این اتفاقات را بررسی کنند، علت این رفتار را بیابندت و نگاهی به رفتار و عملکردهای خودشان در زندگی مشترک داشته باشند. از تصمیم گیری های عجولان بپرهیزند. بیشتر افراد وقتی با این وضع روبرو می شوند فورا از طلاق حرف می زنند. بهترین کار این است بعد از ماجرا، سراغ مشاور بروند و مسائل را حل کنند و یک بازنگری در رابطه شان داشته باشند. با همه این موارد اگر دیدید شرایط زندگی فعلی تان سخت است، در نظر بگیرید اگر جدا شوید آیا شرایط بهتر می شود یا بدتر.

آیا ازدواج هایی را که بر اثر خیانت زن یا مرد تخریب شده است، می توان دوباره ترمیم کرد؟

– بله. البته به دلایل خیانت کردن بستگی دارد. مثلا اگر دلیل خیانت سرد شدن روابط نسبت به هم باشند می توانند با کمک مشاور، رابطه را بهتر کنند. به هر حال خشم و عصبانیتی که در افراد قربانی خیانت ایجاد می شود با تامل حل و فصل خواهد شد.

بهترین کمکی که به فرد آسیب دیده از بی وفایی همسر می توان کرد چیست؟

– باید به آنها گفت بلافاصله خودشان را محاکمه نکنند، مقصر نشمارند و قبول کنند این رفتاری است که رخ داده و حقشان است که دچار خشم و عصبانیت شوند. باید حتما آنها را به روانشناس ارجاع داد، چرا که مشاور به فرد آسیب دیده کمک می کند به این مسئله از نگاه واقع بینانه تر بنگرد. گاهی ممکن است این دسته از افراد دچار اختلالات افسردگی و اضطرابی شوند که نیاز به دارودرمانی دارند. باید به این اشخاص امیدواری داده شود احتمال ترمیم وجود دارد، هر چند که زمانبر است.

همسران چگوه هباید زندگی شان را از خطر خیانت و بی وفایی همسران حفظ کنند؟

– اول اینکه زن و مرد باید در انتخاب همسر دقت کنند و فقط بر اساس یک بعد مانند زیبایی یا پول ازدواج نکنند چرا که در طول زمان این ابعاد در نظر زن و شوهر عادی می شود. پس باید حتما یکسری اصول در انتخاب شریک زندگی شان در نظر بگیرند. دوم اینکه زمانی که زن و شوهر ازدواج کردند نباید فکر کنند حالا همه چیز درست است. زندگی مشترک نیاز به توجه و تقویت دارد. ازدواج مانند گیاهی است که باید به آن رسید تا رشد پیدا کند. وقتی دختر و پسر با یکدیگر ازدواج کردند مثل آن است نهالی را کاشته باشند و اگر آبیاری نشود، خشک می شود. توصیه ام این است که افراد پس از ازدواج خاطرات خوب خود را با یکدیگر مرور کنند و اینکه ازدواجشان براساس عشق و علاقه بوده است همیشه زنده نگهدارند.

 

ادامه مطلب / دانلود

مردان خیانت کار را بشناسید!

 امروزه یکی از بزرگترین دغدغه‌های فکری بشر در تمامی جوامع بی‌وفایی در ارتباطات زناشویی است. مسئله‌ای که بازهم باوجود پنهان‌گری هریک از زوج‌ها مثل سوهانی روح آنها را می‌خراشد و گاهی حتی پس از سال‌ها زندگی مشترک و مونس یکدیگر بودن به نابودی آن زندگی منجر می‌‌‌شود.

 بی‌وفایی در رابطه زناشویی ابعاد و بحث‌های مختلفی را شامل می‌شود که برای آگاهی از آنها در این شماره «نسل‌امروز» پای صحبت‌های «سارا منصفی»، روانشناس، نشستیم. در این مطلب قصد داریم ویژگی‌های شخصیتی و اجتماعی را معرفی کنیم و اگر قصد آشنایی و شناخت مردی را برای ازدواج دارید، باتوجه به آنها می‌توانید تصمیم بهتر و صحیح‌تری را بگیرید. هرچند امروزه مشکل وفادار نبودن همسر هم از سوی زنان و هم از سوی مردان دیده می‌شود. همچنین یک‌سری از این ویژگی‌های شخصیتی کلی است و به‌‌طور متقابل وجود آنها در زنان نیز، آنان را مستعد خیانت نسبت به طرف مقابل می‌کند.

عوامل زمینه‌ساز بی‌وفایی

به‌طور کلی برای بی‌وفایی در زندگی مشترک نمی‌توان یک عامل را برشمرد، بلکه فردی که نسبت به زندگی مشترک خود وفادار نیست و به عبارتی خیانت می‌کند، ترکیبی از ویژگی‌های فردی و اجتماعی را داراست. هرچند گاهی تنها یک اتفاق باعث این موضوع می‌شود و فرد را در شرایطی قرار می‌دهد که ناگزیر دست به خیانت بزند، اما اگر ریشه‌یابی‌های لازم در این زمینه صورت بگیرد به مجموعه‌ای از عوامل چون کمبودهای شخصیتی، محیط خانواده، جامعه و آموزش‌هایی که فرد از جامعه دریافت کرده، تجربه‌های فردی و ویژگی‌های شخصیتی می‌رسیم. همچنین نباید فراموش کرد که همیشه چند عامل فرد را مستعد خیانت کردن می‌کند و نمی‌توان تنها به یک عامل یا ویژگی استناد کرد؛ بنابراین اگر فردی که قصد ازدواج با او را دارید، یکی از این ویژگی‌‌ها را دارا بود، نمی‌توانید به‌راحتی این احتمال را بدهید که او حتما به شما خیانت خواهد کرد.

1. مردان بی‌صبر

این مسئله که آیا ویژگی صبوری و خویشتن‌داری در فردی شکل گرفته است یا نه، از دیگر نکته‌های مهم در مسئله سنجش احتمال بی‌وفا بودن یک فرد است. البته در این مسئله تاحدودی عوامل تربیتی و جامعه نیز تاثیرگذار هستند. برای مثال باید دید آیا فرد تحمل شرایط نامطلوبش را دارد و اگر در جمعی خیلی به او خوش نمی‌گذرد، بازهم حاضر است آن جمع را تحمل کند یا نه.

2. مردان آزادی‌طلب

به‌طور کلی هر فردی یک‌سری نیازهای طبیعی مانند نیاز به تفریح، آزادی و رعایت حریم شخصی‌اش از سوی دیگران را دارد، اما اگر لذت‌جویی و آزادی‌ فردی بیش از اندازه بالا باشد و نخواهد هیچ‌ چیز او را محدود کند و حتی به همسرش هم نسبت به مسائلی مانند اینکه کجا می‌رود، چه می‌‌کند یا چرا کاری را انجام می‌دهد، توضیحی ارائه کند، بازهم چنین افرادی مستعد خیانت کردن هستند.

3. مردان غیرمطمئن

شک داشتن به رابطه از همان ابتدا، مطمئن نبودن فرد نسبت به انتخاب همسر یا اصولی که برای ازدواج در نظر گرفته هم می‌تواند نشان‌دهنده آن باشد که فردی مستعد خیانت کردن به همسر خود است.

4. مردان ریسک‌پذیر

این مسئله که فرد در زندگی ریسک‌پذیر باشد یا نه، او را مستعد خیانت و بی‌وفایی می‌کند. در حقیقت افرادی هستند که ریسک‌پذیرترند و حتی به این موضوع هم می‌اندیشند که اگر قضیه بی‌وفایی آنها برای همسرشان فاش شود، چه چیزهایی را از دست می‌دهند.

به بیان دیگر این زندگی تا چه اندازه برایم ارزشمند است و با بی‌وفایی نسبت به همسرم چه چیزهایی را از دست می‌دهم یا اصلا نسبت به زندگی‌ام بی‌تفاوت هستم. به‌طور کلی می‌توان گفت وابستگی زوج‌ها نسبت به یکدیگر، رابطه آنها را حفظ می‌کند و منظور از این وابستگی‌ها، وابستگی‌های مثبت است. گاهی هم افراد خیانت می‌کنند، چراکه فکر می‌کنند، چیزی را در این زندگی از دست نمی‌دهند یا اصلا چیزی ندارند که بخواهند آن‌ را از دست بدهند.

نیازهای بنیادی

در زندگی زناشویی بسیاری از مشکلات بر سر نیازهای اصلی انسان است. نیازهایی که اگر با ازدواج و در زندگی زناشویی ارضاء نشوند و انسان برای آنها پاسخی دریافت نکند، می‌توانند احتمال خیانت کردن به همسر را افزایش دهند. یکی از این نیازها، نیاز جنسی است، اما نباید دیگر نیازهای بنیادی افراد را نادیده گرفت. اگر نیاز فرد برطرف نشود، شاید یک سال با فکر و منطق و یک سال با اصول اخلاقی بتوان مقابل آن مقاومت کرد، اما به هر روی نیازهایش او را از پای درمی‌آورد و به سوی بی‌وفایی سوق می‌دهد.

5. مردان بی‌تربیت!

جامعه‌ای که فرد در آن پرورش پیدا می‌کند، ارزش‌های جامعه، جایگاه فرد در خانواده، نوع تربیت خانوادگی، نوع تعامل‌های اجتماعی و ارتباطات فرد از عواملی هستند که در این حوزه مطرح می‌شوند. مردانی که در تربیت خانوادگی آنها کم گذاشته شده، مستعد خیانت هستند.

6.مردان جست‌وجوگر

مهمترین مسئله‌ای که باید بررسی شود این است که طرف مقابل تا چه اندازه دارای حس جست‌وجوگری است، چراکه گاهی افراد به‌دلیل کنجکاوی و تازه‌جویی دست به خیانت می‌زنند. چنین افرادی مدام در حال جست‌وجو کردن و جذب چیزهای نو و جدید شدن هستند و مسائل تکراری یا قدیمی به سرعت جذابیت خودش را در برابر آنها از دست می‌دهد. این موضوع در زبان عامیانه به همان تنوع‌طلبی معروف است و سبب می‌شود فردی با روحیه‌ای هیجان‌خواه، جست‌وجوگر و تنوع‌طلبش نسبت به موضوع بی‌وفایی به همسرش آسیب‌پذیرتر باشد. این افراد ثبات ندارند و دائما با تغییر روبه‌رو هستند. برای مثال تغییر گوشی تلفن‌همراه یا تغییر شغل و اتومبیل از سوی این افراد بیشتر است. نکته دیگری که باید بررسی کرد، عمر رابطه‌های قبلی طرف مقابل است. آیا این رابطه‌ها عمیق بوده و تنها تجربه رابطه دوستی با چند نفر و هریک برای مدت طولانی را داشته یا پس از یک یا دو هفته رابطه‌های او به پایان رسیده و دوستان متعدد بسیاری داشته است. به‌عبارت دیگر ثبات و پایداری شخصیتی فرد و اینکه تا چه حد روی رابطه‌اش باقی می‌ماند، بسیار مهم است.

7. مردان در کانون توجه

اینکه فردی در جامعه همیشه کانون توجه باشد و همه را جذب خودش کند، می‌تواند بر شخصیت و رفتار او تاثیر منفی بگذارد. هرچند گاهی نوع تربیت، فرد را به سمتی سوق می‌دهد که عزت‌نفس پیدا کند و هرگز به فکر خیانت به همسر خود نیفتد.

8. مردانی با سبک زندگی غیرثابت

یکی از فاکتورهای موثر در بحث خیانت سبک زندگی افراد است، البته باید توجه داشت که این مسئله در بستر زمان بررسی شود. به عبارت دیگر گاهی افراد در زندگی تغییر می‌کنند و سبک زندگی خود را تغییر می‌دهند. اما به‌طور کلی باید ببینید خواستگار شما چه شیوه‌ای از زیستن را در پیش گرفته است. چگونه زندگی کردن یا چه نوع زندگی را دوست داشتن، همگی از بحث‌هایی است که در سبک زندگی افراد مطرح می‌شود یا مسائل دیگری مانند اینکه فرد تا چه اندازه‌ای به تفریح اهمیت می‌دهد، اهل کار است، خانواده برای او چه جایگاهی دارد و آیا‌ از رفتن به مسافرت استقبال می‌کند، همگی از فاکتورهای مهم سبک زندگی افراد هستند. گاهی یک‌سری از ویژگی‌های شخصیتی به سبک زندگی فرد تبدیل می‌شوند، مانند اینکه فرد تا چه اندازه به دنبال تلفن‌همراه جدید، ماشین، تکنولوژی یا شغل جدید است یا اهل دوستی‌های متعدد و مهمانی‌های شبانه پیاپی است.

9. مردان محو بقیه

در مواقعی که با مرد موردنظر خود به یک رستوران یا کافی‌شاپ می‌روید بهتر است به این نکته هم توجه داشته باشید که آن مرد تا چه اندازه محو شماست و با شما ارتباط چشمی دارد. آیا مستقیم به چشمان شما نگاه می‌کند یا بالای سر و شانه‌هایتان را، یا مدام می‌چرخد و به پشت سرش نگاه می‌کند. در هر جمعی تمامی حواس او متوجه شماست یا حضور شما برای او فرقی ندارد.

10. مردانی با پدر خیانتکار

عوامل ژنتیکی نیز در بحث خیانت موثرند، چراکه بسیاری از ویژگی‌های شخصیتی که برشمردیم همگی ژنتیکی هستند، اما احتمال دارد فاکتور ژنتیک تحت‌تاثیر محیط زندگی فرد تعدیل شود. برای مثال اگر در خانواده‌ای تربیت صحیح و اصول اخلاقی حرف نخست را بزند، به‌طور حتم فرد راه دیگری را برای زندگی مشترک خود در پیش خواهد گرفت و در مقابل اگر از کودکی شاهد خیانت‌های پدر به مادر باشد، این احتمال وجود دارد که راه پدر را ادامه دهد.

11. مردان «نه» نگو!

افرادی که عزت‌نفس ندارند، محکم نیستند، نمی‌توانند نه بگویند و برای شخصیت خود احترامی قائل نیستند به همین نسبت مستعد خیانت کردن به همسر خود هستند. گاهی فرد حتی اگر در شرایط ویژه‌ای قرار بگیرد که امکان خیانت کردن به همسرش برای او فراهم باشد، بازهم هرگز خیانت نمی‌کند، چراکه شخصیتش به او چنین اجازه‌ای را نمی‌دهد یا به بیان دیگر ارزش‌های انسانی و چارچوب و اصولی که برای خود تعریف کرده، هرگز به او اجازه نمی‌دهد که دست از پا خطا کند.

 

12. مردان خوش‌تیپ و برنزه!

این‌ موضوع که یک آقا تا چه اندازه دنبال جلب توجه دیگران است، یک زنگ خطر به‌حساب می‌آید. البته این ویژگی شخصیتی در زنان هم دیده می‌شود و چنین افرادی مدام به‌دنبال باشگاه‌های بدنسازی و پرورش اندام، برنزه کردن و نوع لباس و پوشش خود هستند. به بیان دیگر افرادی که بیش از حد معمول مطابق مد روز ظاهر می‌شوند و توجه دیگران برای آنها مهم است یا حتی اگر خودش هم به نظر دیگران اهمیت ندهد بازهم دیگران به سرعت جذب او می‌شوند و همیشه به وی توجه نشان می‌دهند، مستعد خیانت کردن به همسر خود هستند.

13. مردان کمتر از همسر

گاهی یک زن نسبت به مرد از نظر موقعیت‌های اجتماعی و مالی برتری‌هایی دارد، این مسئله ممکن است در مرد احساس کمبودهایی را ایجاد و او را مستعد خیانت به همسر کند، چراکه در پی ثابت کردن خود و توانایی‌هایش هم به خود و هم به همسرش است.

14. مردان بی‌اعتقاد

آیا خواستگار شما به حرف‌هایی که می‌زند اعتقاد دارد یا اگر پای منافعش در میان باشد، آنها را فراموش می‌کند؟

اگر فرد در جامعه برای خود یک‌سری اصول اخلاقی، باورها، ارزش‌ها و ضدارزش‌ها را تعریف کند، به آنچه او را شکل داده‌اند اهمیت دهد، خط‌قرمزها را بشناسد و برای خودش خط‌قرمزهایی را تعریف و حریم‌هایی را که نباید هرگز وارد آنها شود مشخص کند، پس از ازدواج نیز به خوبی می‌داند مسئولیت هرکاری که انجام دهد با خودش است و این ارزش‌های اخلاقی به‌عنوان یک عامل بازدارنده در مقابل بحث خیانت در این فرد عمل می‌کنند. گاهی افراد حریم‌های زندگی را برای خودشان هم تعریف و تعیین نکرده‌اند و این قضیه آنها را آسیب‌پذیر می‌کند. این در حالی است که افراد در حرف همیشه از اعتقادات خود سخن می‌گویند، اما دخترخانم‌ها باید ببینند خواستگار آنها در عمل تا چه اندازه به اعتقاداتش عمل می‌کند.

15. مردهای شوخ و شنگ

برخی از مردها در قالب شوخی و با حرف‌های طنزآمیز از خیانت و بی‌وفایی سخن می‌گویند و به‌نوعی این کار را عادی جلوه می‌دهند. اغلب چنین مردانی با این کار دو هدف را دنبال می‌کنند، یکی آنکه حساسیت‌زدایی کرده باشند و به طرف مقابل خود بگویند خیلی مسئله مهمی نیست و اگر من چنین کاری انجام دادم تو هم به روی خودت نیاور، یا اینکه می‌خواهند حرف جدی خود را در قالب شوخی و طنز بیان کرده باشند.

16. مردان آسیب‌پذیر

ویژگی شخصیتی اجتناب از آسیب که البته یک ویژگی ژنتیکی هم به‌حساب می‌آید، در برخی از افراد بالا و در برخی دیگر پایین است. افرادی که اجتناب از آسیب آنها پایین است، رفتارهای پرخطر بیشتری را تجربه می‌کنند و یکی از این رفتارها می‌تواند بی‌وفایی نسبت به همسر و زندگی مشترک باشد. از سوی دیگر اگر این اجتناب از آسیب پایین در فردی با حس تازه‌جویی بالای او همراه ‌شود، احتمال اینکه چنین فردی نسبت به همسر خود بی‌وفا باشد، بیشتر است.

17. مردان با بینی عمل کرده

مردهایی که یک دفعه رمانتیک می‌شوند یا نسبت به ظاهر خود حساسیت‌هایی را نشان می‌دهند، برای مثال ناگهان تصمیم می‌گیرند عمل زیبایی بینی انجام دهند، به تعهدات خود در دروه نامزدی عمل نمی‌کنند، حرف و حدیث مردم برایشان مهم نیست و در حقیقت به بازخوردهایی که از اجتماع دریافت می‌کنند اهمیتی نمی‌دهند، در ارتباط با مسئله خیانت آسیب‌پذیرتر هستند، چراکه اگر جامعه و بازخوردی که از آن دریافت می‌کردند برایشان مهم بود، هرگز به همسر خود خیانت نمی‌کردند.

18. مردان بی‌حرمت

برخی از آقایان هم حتی در سخن گفتن خود حرمت‌ها را می‌شکنند و تمامی اصول اخلاقی و مذهبی را زیرپا می‌گذارند. بالاخره باید انسان به چیزی اعتقاد داشته باشد و به آن منبع متصل باشد، حال این منبع می‌تواند اخلاق باشد یا مذهب یا هر دو. برای مثال گاهی غریزه انسان را به سوی خیانت سوق می‌دهد، اما پایبندی به اصول اخلاقی یا مذهبی می‌تواند یک عامل بازدارنده باشد که خطا نکند یا به گناه آلوده نشود.

19. مردانی با گوشی رمزدار

اگر مردی همیشه برای صفحه کلید گوشی‌اش رمزی درنظر بگیرد، یا آن ‌را از خودش حتی برای یک لحظه هم جدا نکند، اغلب اوقات در دسترس نیست و گوشی‌اش خاموش است، یا مردهایی که همیشه در سفرهای کاری هستند، تمامی این علائم را باید به‌عنوان یک هشدار در نظر داشت. البته اغلب چنین افرادی با بهانه‌های مختلف این کارهای خود را توجیه می‌کنند، اما همگی این موارد یک زنگ خطر هستند.

آیا بی‌وفایی قابل پیشگیری است؟

آموزش مهارت‌های زندگی مشترک به زوج‌ها پیش از ازدواج یکی از نکته‌های کلیدی در این زمینه است. البته هر فردی پیش از هر چیز باید خود و نیازهایش را بشناسد.

این‌ موضوع که از زندگی چه می‌خواهد و مطابق اصول دیگران ازدواج نکند، اهمیت بسزایی دارد. پس از آنکه خود را شناخت در صورت بروز هر مشکلی، می‌تواند با طرف مقابلش صحبت کند تا به یکدیگر در حل آن مسئله کمک کنند و اگر مشکل قابل حل شدن نبود پیش از آنکه کار به خیانت بکشد از یکدیگر جدا شوند. به‌عبارت دیگر بی‌وفایی زوج‌ها نسبت به یکدیگر هم مسئله‌ای قابل پیشگیری است، بنابراین مشاوره و آموزش مهارت‌های زندگی مانند مهارت ابراز علاقه کردن و شناخت ویژگی‌های جنس مخالف امری ضروری است. گاهی حتی با آموزش مهارت‌ها دو نفر حتی باوجود تفاوت‌های زیاد می‌توانند برای همیشه در کنار هم باشند و به خوبی زندگی کنند.

ادامه مطلب / دانلود
چرا در زندگی مشترک مردان خیانت می کنند؟
مردان بیش از زنان در زندگی مشترک دچار خیانت می‌شوند و از سن ۲۸ تا ۵۰ سالگی بیشترین خیانت‌ها از سوی مردان صورت می‌گیرد.
۷۰ درصد از خیانت زوجین به دلیل ضعف جنسی است
عدم توانایی در مدیریت غزیزه جنسی و ضعف جنسی مرد یا زن از علل اصلی ایجاد روابط فرا زناشویی است که ۷۰ درصد از این روابط ریشه در این امر دارد.
کمرنگ شدن ارزش‌های اخلاقی و باروهای دینی در خانواده، عدم علاقه زن و شوهر به یکدیگر، وجود ضوابط عاطفی قبل از ازدواج و تداوم آن به بعد از ازدواج، انتقام‌جویی از شوهر توسط زن به دلایل مختلف و اعتیاد مرد، از دیگر علل ایجاد روابط فرا زناشویی عنوان کرد.
در مردان به دلیل تنوع‌طلبی و کمرنگ شدن صداقت و ارزش‌های دینی و بی‌توجهی همسر پس از تولد اولین فرزند و حتی جداسازی بستر از سوی زن موجب می‌شود تا مردان به دنبال تامین نیازهای جنسی خارج از محیط خانواده باشند.
سن خیانت مردان از ۲۸ تا ۵۰ سالگی / سن خیانت زنان از ۲۰ تا ۴۰ سالگی
 اصولا سن خیانت در مردان به همسران از ۲۸ تا ۵۰ سالگی است، تعداد اندکی از مردان بعد از سن ۵۰ سالگی به همسران خود خیانت می‌کنند و به دنبال برقراری ارتباطات فرازناشویی هستند. این مساله در زنان در سنین ۲۰ تا ۴۰ سالگی دیده می‌شود.
مردان بیش از زنان خیانت می‌کنند
  اصولا زنان کمتر از مردان به روابط فرا زناشویی تمایل دارند، خوشبختانه هنوز زنان جامعه دارای عفت و وفاداری بیشتری هستند و هنوز شرایط اخلاقی حاکم بر جامعه صدق می‌کند.
مراحل خیانت در زندگی زناشویی در سه مرحله تقسیم بندی می شود ‌:

خیانت در دهه اول به دلیل عدم علاقه به همسر
در سال‌های اولیه ازدواج که مرد نسبت به همسر خود علاقه‌ای ندارد واز روی اجبار تن به ازدواج داده است یا اینکه متوجه می‌شود همسرش توانایی لازم جنسی ندارد.

خیانت مردان در دهه دوم و سوم زندگی به دلیل تنوع‌طلبگی
بعد از تولد اولین فرزند و بی‌توجهی همسر، دوره دوم برقراری ارتباط فرا زناشویی است. در دهه دوم و سوم زندگی به لحاظ تنوع‌طبلی و عدم تمکین زن به ایفای نقش زناشویی نوع دیگری از خیانت در زندگی مطرح می‌شود.
متاسفانه در دهه‌های دوم و سوم به دلیل ناجوانمردی برخی از مردان نسبت به همسرانشان خیانت رخ می‌دهد.
ادامه مطلب / دانلود

دختر و پسری که برای رفتن زیر یک سقف روزشماری می کنند آمال و آرزوهای مختلفی دارند. عروسی بگیرند، بچه‌دار شوند، خانه‌شان را بزرگ‌تر کنند، ماشین دلخواهشان را بخرند، به سفرهای مختلف بروند و … خب در بهترین حالت، این شادیها با خاطراتی خوش می آیند و برای زوجین به‌یادماندنی می شوند.
اغلب همسرانی که با این خاطرات زندگی می کنند همیشه شریک غم و شادی هم بوده و در تمام دوران زندگی متعهد و وفادار به یکدیگرند، اما در مقابل زوج‌هایی هم هستند که با وجود خاطراتی شاد و ماندگار، به دلیل برخی فشارها، مشکلات و کمبودهای زندگی یا به دلیل عقاید سست و متزلزل در برهه‌ای از زندگی مشترک راه خود را گم کرده و دچار خیانت به همسر می شوند.

چرا همسرم به من خیانت می کند؟

پای نفر سومی در میان است …

خیانت منفورترین واژه‌ای است که حتی شنیدن نام آن هم دلهره‌آور است. خیانت زمانی رخ می دهد که هیچ‌گونه پیوند عاطفی بین زوجین نباشد. خیانت اعتماد و اطمینان بین همسران را از بین برده و ادامه زندگی را برای یکی از طرفین دشوار می کند.
در بیشتر مواقع همسری که مورد بی وفایی یا خیانت قرار گرفته بشدت سرخورده می شود و حتی با تصمیمی عجولانه ممکن است میدان را برای نفر سوم خالی کند.
بنا به گفته آسیب‌شناسان شایع‌ترین خیانت‌هایی که در جامعه کنونی ما رواج دارد. خیانت عاطفی، خیانت جنسی و خیانت اینترنتی است.
در خیانت عاطفی، یکی از زوجین از نظر احساسی به شخص دیگری غیر از همسر خود علاقه‌مند می شود. فرد از صحبت‌کردن با شخص دوم لذت می برد و تمایل دارد که اوقات فراغت خود را هم با او بگذراند. اغلب این افراد فرار از خانه و خانواده را به علت کمبود محبت‌های عاطفی، نق‌زدن‌های دائمی یا نزاع و مجادله‌های همسر خود می دانند.
اما در خیانت جنسی، هیچ‌گونه احساس و عاطفه‌ای میان فرد با طرف مقابلش وجود ندارد و تنها روابط جنسی و هیجانی موجب برقراری این رفتار ناپسند می شود. در واقع اغلب این افراد توانایی نه گفتن در روابط جنسی را ندارند و حتی ممکن است شرایطی برای آنها پیش آید که نتوانند در مقابلش بایستند. از سوی دیگر بیشتر این افراد مایلند بدانند که از نظر دیگران تا چه میزان جالب و جذابند. همین حس برتریجویی باعث گرایش آنها به روابط نامشروع می شود.
در خیانت اینترنتی هم فرد متاهل با فردی که همسر قانونی او نیست گفت‌ و‌ گو کرده و تصاویر، مشخصات یا مسائل خصوصی دو طرف رد و بدل می شود.
اما چرا برخی از همسران خیانت میکنند؟
علل و عوامل گرایش به خیانت
۱ – به گفته روان‌شناسان و محققان صاحب‌نظر، یکی از عوامل خیانت فرد متاهل، گذشته اوست. فردی که در یک خانواده بی بند و بار پرورش‌ یافته و بزرگ‌ شده به نوعی با تربیت سالم بیگانه است. یعنی نمی داند که روابط سالم حاکم بر خانواده چیست و چگونه است. این‌گونه افراد ارتباط بی قید و شرط، برقراری روابط نامشروع و ابراز تمایلات احساسی نابجا به جنس مخالف را جزئی از زندگی خود می دانند و حتی پس از ازدواج نیز این روابط را حفظ کرده و به آن ادامه م یدهند.
۲ – تنهایی و بیکاری نیز یکی دیگر از عوامل گرایش به خیانت است. این‌گونه افراد در زمان‌های فراغت با جنس مخالف ارتباط برقرار کرده و به نوعی وقت خود را پر می کنند.
۳ – از سوی دیگر وقتی در جامعه‌ای روابط ناشایست رواج یابد و علنی شود، روابط برخی از زنان و مردان آزادانه شده و قبح و زشتی آن کمرنگ و در نهایت عادی می شود. در این زمان احتمال دارد برخی از همسران جذب وسوسه دنیای پرزرق و برق شده و بخواهند این‌گونه روابط را تجربه کنند.
۴ – برخی افراد نیز به علت آن‌ که دوران مجردی محدودی داشته‌اند، این‌گونه می پندارند که ازدواج باعث محدودیت و مانع خوشگذرانی آنها شده است. بنابراین شرکت در پارتیها، ارتباط زیاد با جنس مخالف و… در آنها انگیزه‌ای برای خیانت به شریک زندگی می شود.
۵ – مشکلات مالی و اقتصادی را هم نباید نادیده گرفت. تمایل به داشتن زندگیهای پرزرق‌ و‌ برق، مجلل و مدگرایی از دیگر عوامل بروز خیانت محسوب میشود.
۶ – در ضمن دستیابی به موقعیت‌های اجتماعی بالاتر، تنوع در به دست آوردن جذابیت‌های جنسی، شناخت نداشتن کامل زوجین از نیازهای یکدیگر، نبود ارتباط عاطفی و صمیمانه، ضعف مبانی اخلاقی، ازدواج‌های ناهمگون و اجباری، ازدواج‌هایی که بر اساس احساسات و بدون آگاهی سر گرفته‌اند، ارضانشدن سالم نیازهای جنسی در نهاد خانواده، نبود جذابیت در همسران، انتقام از رفتار خیانتکارانه همسر، مشکلات شخصیتی یا روانی یکی از زوجین و انتقام تلافیجویانه در برابر شک و گمان‌های افراطی و نابجای همسران از دیگر عوامل خیانت زوجین محسوب می شود.
خوب است بدانیم برقراری روابط نامشروع، ریسک ابتلا به بیماریهای خطرناک، رسوایی، متارکه، طلاق، رفتارهای باجگیرانه یا رشوه‌خواهی، تهدید، تولد فرزندانی بیهویت و… را افزایش خواهد داد.

ادامه مطلب / دانلود
صفحه 2 از 2 قبلی 12
css.php