خواستگاری با 99999 فلفل! +عکس
در استان هبی چین کارمند جوانی با 99999 فلفل قلبی ساخت و داخل این قلبها در کارخانه فلفل سازی از دختر مورد علاقه اش
ادامه مطلب / دانلوددر استان هبی چین کارمند جوانی با 99999 فلفل قلبی ساخت و داخل این قلبها در کارخانه فلفل سازی از دختر مورد علاقه اش
ادامه مطلب / دانلودیک آسیب شناس اجتماعی از افزایش میزان آسیب های روحی و اجتماعی در بین دختران جامعه ابراز نگرانی کرد و گفت: متاسفانه مشکل ازدواج و اشتغال در بین جوانان بخصوص دختران، آنها را به آسیب های جدی روانی و اجتماعی نظیر افسردگی، گرایش به اعتیاد، روابط آزاد جنسی، انتخاب خانه های مجردی و غیره در جامعه مبتلا کرده است، لازم است مسوولان با ریشه یابی اساسی مشکلات دختران در جهت رفع آن برنامه ریزی کرده و اجازه ندهند برخی رفتارهای شایع هنجارشکنانه در بین آنها به فرهنگ تبدیل شود.
ازدواج و اشتغال؛ دو منشا آسیب های روانی و اجتماعی دختران
دکتر قادری ازدواج و اشتغال را دو منشا آسیب های روانی و اجنماعی دختران در جامعه ایران دانست و افزود: متاسفانه امروزه زنان و دختران جوان در جامعه ایران به دلیل موانع ازدواج، بیکاری و نابرابری در توزیع شغل دچار آسیب های جدی روحی، روانی، عاطفی و اجتماعی شده اند. بطوریکه عوارض این آسیب ها نظیر گرایش به اعتیاد، خشونت، بی اخلاقی، افسردگی، خودکشی، پرخاشگری و غیره در بین آنها روند صعودی را به خود گرفته و سازمان های مسوول و رسمی هر روز آمارهای جدیدی در این زمینه اعلام می کنند.
افزایش هراس از ازدواج در بین دختران ایرانی
وی در ادامه با تاکید بر اینکه هراس و ناامیدی از ازدواج در بین دختران جامعه بسیار افزایش یافته است تصریح کرد: با توجه به افزایش آمارهای مربوط به طلاق و اینکه اکثر ازدواج ها در سه سال اول زندگی مشترک زوجین به شکست منجر می شود، باعث شده است نوعی ترس و هراس از این پدیده در بین جوانان بخصوص دختران بوجود آید و آ نها هیچ انگیزه ای برای ازدواج نداشته باشند و مجردی را به زندگی مشترک ترجیح بدهند.
دلایل اقتصادی و اجتماعی تاثیرگذار بر بالا رفتن سن ازدواج دختران
دکتر قادری همچنین به دلایل دیگر افزایش سن ازدواج در بین دختران اشاره کرد و گفت: افزایش زندگی های مجردی در شهرهای بزرگ، کاهش تقاضای ازدواج از سوی پسرها به دلیل وجود مشکلات اقتصادی و اجتماعی جامعه نظیر بیکاری، بالا بودن مهاجرت از روستاها و شهرهای کوچک به کلان شهرها، فقر، افزایش تورم و غیره باعث شده است دختران نتوانند در سن مناسب ازدواج کنند. بنابراین آنها مجبور هستند خودشان به نوعی نیازهای اقتصادی، امنیتی، جنسی، روحی و عاطفی خود را تامین کنند و با توجه به اینکه ملزومات تامین این نیازها در جامعه برای دختران هنوز فراهم نشده است یا سخت است، آنها را دچار انواع آسیب های اجتماعی و روانی می کند.
زنگ خطر افزایش خانه های مجردی در کلان شهرها
این عضو هیات علمی دانشگاه بهزیستی و توانبخشی، روند افزایش خانه های مجردی در بین جوانان بخصوص دختران را زنگ خطری برای جامعه دانست و اظهار کرد: متاسفانه بالا رفتن سن ازدواج، تحصیل در شهرهای دور از محل زندگی و اشتغال باعث شده است بسیاری از جوانان بخصوص دختران به زندگی های مجردی روی آورند. با توجه به اینکه در زندگی های مجردی آزادی های فردی افراد به دلیل عدم کنترل اجتماعی و خانوادگی نسبت به قبل افزایش می یابد در نتیجه بسیاری از مفاهیم که در گذشته برای آنها تابو و خط قرمز محسوب می شد به دلیل ارتباطات با گروههای دوستان و تاثیرگذاری عوامل محیطی کم رنگ و حتی از بین می رود. در نتیجه آنها را به سنت شنکی یا نادیده گرفتن عرف های جامعه سوق می دهد. به همین دلیل بسیاری از جوانان نیازهای جنسی خود را خارج از چارچوب های شرعی، اخلاقی و قانونی خود تجربه می کنند و تن به ازدواج و زندگی مشترک نمی دهند.
دکتر قادری در ادامه با تاکید بر اینکه افرادی که نیازهای جنسی خود را خارچ از چارچوب عرفی، شرعی و اخلاقی تامین می کنند بیشتر از دیگر به آسیب های عافطی و اجتماعی مواجه می شوند افزود: مسلما هر جامعه ای عرف، آداب و رسوم، هنجارها و قوانین مربوط به خود را دارد اگر چه برخی از این ملزومات در گذر زمان به دلیل برخی تحولات و تبلیغات کم رنگ شوند اما همواره این هنجارها ملاک و معیار بسیاری از قضاوت ها قرار می گیرد، در جامعه ما با وجود انواع مشکلات و موانعی که بر سر راه ازدواج جوانان وجود دارد اما همچنان یکی از بهترین و پذیرفته ترین ابزار تامین نیازهای جنسی است، کسانی که خارج از این چارچوب رفتار می کند مطمئنا بیشتر از دیگران با آسیب های روحی، روانی، عاطفی و اجتماعی مواجه هستند و حتی آمارها نشان می دهد زوجینی که قبل از ازدواج شرعی، تجربه روابط آزاد جنسی را داشته اند سردرگم و نسبت به زندگی مشترک وفاداری کمتری دارند و این خود به منشا اصلی طلاق در بین آنها تبدیل می شود.
لزوم تحصیل دختران در دانشگاه های نزدیک به محل زندگی
وی در ادامه خاطر نشان کرد: لازم است مسوولان و همچنین خانواده ها الزاماتی را فراهم کنند که فرزندان خود را در دانشگاههای نزدیک به محل ها یا شهرهای خود برای تحصیل وادار کنند تا از بین رفتن کنترل های اجتماعی، محیطی و همچنین خانوادگی آنها را دچار انواع آسیب های ذکر شده نکنند. چرا که بسیاری از دخترانی که در کلان شهرها زندگی های تن به زندگی های مجردی می دهند کسانی هستند که ابتدا به دلیل تحصیل از خانواده ها و محل زندگی خود دور شده اند.
سردرگمی جوانان در انتخاب معیارهای ازدواج
این مددکار اجتماعی همچنین ازدواج را امری تخصصی، نیازمند ارائه مشاوره های قوی و آموزشی دانست و گفت: متاسفانه بحث ازدواج در جامعه ما بسیار راحت و ساده تلقی می شود و هنوز دختران و پسران ما نمی دانند چه معیارها و ملاک هایی را باید برای ازدواج موفق مورد توجه قرار دهند و در این زمینه تک بعدی نگاه می کنند. مثلا در تصمیم گیری های خود تنها به یک معیار و ملاک که شاید زیاد هم مهم نباشد توجه دارند نظیر( تحصیلات یا ثروت)، در حالی که ازدواج امری کاملا تخصصی، علمی و نیازمند مشاورهای آموزشی بسیار قوی دارد، بطوریکه جوانان ما بتوانند با مهارت های زندگی مشترک و حتی فردی کاملا آشنا شوند. تا زمانی که آموزش این مهارت ها در بین جوانان در دوران قبل از ازدواج جدی گرفته نشود نمی توان انتظار داشت آنها ازدواج موفقی داشته باشند و آمار طلاق نیز کاهش یابد.
توزیع ناعادلانه شغل بین زنان و مردان جامعه
این آسیب شناس اجتماعی در ادامه زیر ساخت های توزیع اشتغال بین زن و مرد در جامعه را بسیار ناعادلانه و نابرابر ارزیابی کرد و افزود: متاسفانه با توجه به بالا رفتن سطح تحصیلات زنان در جامعه و همچینن افزایش ورودی های دانشگاهی خانم در کشور، هنوز ملزومات و زیرساخت های اشتغال بین زن و مرد بطور برابر توزیع نشده است بطوریکه بسیاری از مشاغل صنعتی، کشاورزی و خدماتی در جامعه تک جنسیتی و مخصوص آقایان است، این نوع تبعیض هازنان و دختران جامعه ما را دچار نوعی بی انگیزگی، ناامیدی و دلسردی کرده و در نهایت آسیب روانی و روانی بخصوص افسردگی در بین آنها بسیار افزایش می یابد.بنابراین با توجه به شرایط تبعیض آمیز بین دختران و پسران، بهتر است دانشگاهها متناسب جذب نیروی تحصیل کرده داشته باشند.دکتر قادری در پایان خاطر نشان کرد: لازم است مسوولان و برنامه ریزان اجتماعی دلایل افزایش انواع آسیب های اجتماعی دختران نظیر گرایش به مصرف مواد مخدر، سیگار و غیره را بطور دقیق موشکافی کنند و با اتخاذ راهکارهای اصلاحی و برنامه ریزی صحیح، اجازه ندهند بسیاری از این آسیب ها تبدیل به نوعی فرهنگ بین زنان و دختران جامعه شود.
گاهی دلتان میخواهد تمام کلیشههای را کنار بگذارید و خودتان گل و شیرینی به دست به خانهشان وارد شوید اما خواستگاری دختر از پسر چیزی نیست که همیشه جواب بدهد. بنابراین، باید دنبال روش هایی باشید که مرد مورد نظرتان را به ازدواج با خود ترغیب کنید.
تکلیفتان را روشن کنید
اگر میخواهید فرد مورد نظرتان را به ازدواج ترغیب کنید، قبل از هرچیز باید بدانید که چه نسبتی با او دارید. آیا او به شما توجه دارد؟ آیا روابط تان از فاز رسمیت همکاری و آشنایی و همکلاسی بودن فراتر رفته اما هنوز به مرحله ای که پیشنهاد بدهد نرسیده؟ آیا حرفی از ازدواج میان شما رد و بدل شده یا برنامهای در این مورد ریختهاید؟باید از خود بپرسید که آیا او آمادگی شروع زندگی مشترک را دارد؟ برای دانستن اینکه آیا او هم علاقهای به ازدواج با شما دارد یا خیر، میتوانید از کسی که به او نزدیک است کمک بگیرید. دوست صمیمی او یا دوست مشترکتان میتواند نقش واسطه را ایفا کند. اما یادتان نرود که این واسطه باید بیطرف باشد و نسبت به ازدواج شما هم نظری مثبت داشته باشد. پرسش و صحبت در مورد ازدواج یا سۆال کردن در این مورد که آیا برای آینده تصمیمی داری یا نه، از مسئولیتهای این واسطه است. برایش توضیح دهید که در این گفتوگو، نباید اشاره مستقیمی به شما داشته باشد.
نیمه رسمی باشید
اگر سراغتان آمد و خواست بیشتر با شما آشنا شود، باید از همان آغاز هدف رابطه را مشخص کنید و برای مطلع کردن خانواده ها برنامه و نقشه داشته باشید. روشن بودن تکلیف هر دوی شما، بسیاری از مشاجراتی که ممکن است در این دوران میان شما فاصله بیندازد را از میان میبرد و از آنجا که هر دوی شما برای هدفی مشترک انرژی صرف کرده و تلاش میکنید، مانع از دلسردی و تردیدتان میشود.از یاد نبرید فشار آوردن و انتظار عجله از طرف مقابل، داشتن جایگاه شما را در چشم او پایین میآورد. اگر مردی که به او علاقهمند شدهاید، سعی کرد به شما نزدیک شود و در عین حال از شما مهلتی برای رسیدن به اهدافش خواست و قرار بر این شد که بعد از تحقق برنامههایش به خواستگاریتان بیاید، چارهای جز انتظار ندارید. اما این انتظار را در چهارچوبی خانوادگی تا حدودی رسمیت بدهید. در این حد که خانواده ها از حضور فردی به عنوان خواستگار آینده شما مطلع باشند و دورا دور او را بشناسند.در این مدت بهتر است میزان تلاش او برای تحقق وعدههایش را زیر ذرهبین بگذارید. اگر بعد از این مدت هم بهانهتراشی و دلایلی را مطرح کرد که از نظر شما و اطرافیانتان قابلقبول و منطقی نبودند، بدانید که شما در حال ازدست دادن فرصت خود برای ازدواج هستید و بیهوده به این ارتباط دل بستهاید. اما اگر توضیحات او قانعکننده به نظر رسید و موضوعات مهمی مانند به اتمام نرسیدن تحصیل یا رفتن به خدمت سربازی یا عدم آمادگی اولیه مالی را مطرح کرد، باتوجه به شرایط سنی شما و مقدار زمانی که لازم دارد، تصمیم بگیرید.
شما خواستگاری نکنید
بهتر است به صورت نا محسوس خواستهتان را بیان کنید. پیشنهاد مستقیم ازدواج از طرف یک خانم در کشور ما چندان مرسوم نیست و آغازگر مشکلات دیگری در رابطه می شود، اما یک پیشنهاد غیرمستقیم، میتواند شما را چند قدمی جلوتر ببرد و تکلیفتان را تا اندازهای روشنتر کند. اگر شما به یک مرد به صورت مستقیم پیشنهاد ازدواج دهید، معمولا حالات دفاعی به خود میگیرد و عقبنشینی میکند، بنابراین بهتر است زمینه را مهیا کنید و کمی به انتظار بنشینید. برای شروع میتوانید به ایدههایی که در زمینه ازدواج دارید اشاره کنید یا از اینکه ارتباط هدفدار را میپسندید صحبت کرده و به عکسالعملهای او خوب توجه کنید. اگر مردی که حرفهای شما را میشنود، صحبت را عوض کرد یا نشان داد که کاملا عکس شما فکر میکند، بهتر است وقت خود را تلف نکنید!
رابطه را بیدلیل کش ندهید
زمان ازدواج دختر و پسر متفاوت است و بسیاری از دختران با عبور از یک محدوده سنی شانس کمتری برای ازدواج با کسی که سن و شرایط مناسب را داشته باشد پیدا میکنند. گذشت زمان طولانی و بیشتر از 1تا 2سال به انتظار خواستگاری رسمی او نشستن، مشکلات بسیاری را در یک رابطه ایجاد میکند. بعد از چنین زمانی، احتمال اینکه طرف مقابل شما پشیمان شود یا انتظار خانواده ها سر بیاید و رابطه به تنش کشیده شود زیاد است. اگر با هم قرار ازدواج گذاشتهاید، میتوانید بعد از گذشتن مدتی از او بخواهید در جلسات مشاوره پیش از ازدواج شرکت کند.
این مرد فریبتان می دهد!
واژههایی را که به زبان میآورد زیر ذرهبین بگذارید. کسی که میگوید «من اهل ازدواج نیستم اما چون تو را دوست دارم حاضرم برای همیشه با تو بمانم!» فرد مسئولیتپذیری نیست و هدفی جز وقت گذرانی از رابطه با شما ندارد. خیلی سریع و مقتدرانه این رابطه را قطع کنید و به زندگی خود برگردید. موردهای ازدواج را به خاطر چنین مردی از دست ندهید.کسی که توان پذیرفتن مسئولیت را ندارد، حتی اگر با اصرار شما به خانه مشترک وارد شود، نمیتواند زمینه یک زندگی موفق و آرام را فراهم کند. پس گمان نکنید که همه ماجرا به نشستن پای سفره عقد ختم می شود. زندگی با یک فرد بیمسئولیت، از انتظار برای بهدست آوردن او هم زجرآورتر است.به جای نادیده گرفتن نشانهها و امید بستن بیدلیل سنگهایتان را با او وا بکنید. اگر او از دادن جواب صریح به شما طفره میرود، بیشتر مراقب باشید! شاید پای یک بازی در میان است و این فرد تنها میخواهد زمان بیشتری را در کنار شما صرف کند. برخی از آقایان نه حاضر به پذیرفتن مسئولیت ازدواج هستند و نه حاضرند از طرف مقابل جدا شوند.
در گوشی با دخترخانم ها
وقتی می خواهید مردی را به سمت خود جذب کنید چند نکنه مهم را باید به یاد داشته باشید:تمایل نشان دادن به کسی با آویزان او شدن فرق دارد. در عشقتان درماندگی نشان ندهید. مردان از زنان وابسته و شخصیت های آویزان به شدت می ترسند و احساس خفگی می کنند و خیلی زود از رابطه استعفا می دهند.طوری رفتار کنید که همه زیر و بم زندگی تان، شخصیتتان و درونیات شما کف دست او نباشد. او باید بداند شما قله های فتح نشده زیادی در شخصیتتان دارید و بهتر است همه صمیمت ها را با او تجربه نکنید تا بداند نیاز دارد شما را بیشتر بشناسد و برای این کار، باید بیشتر و جدی تر به شما نزدیک شود و این تنها از راه ازدواج ممکن است. انگیزه کشف و تصاحب همیشه یک مرد را در مدار یک زن قرار می دهد.
همان قدر که ازدواج با مردان کوچکتر رواج یافته، ازدواج با مردانی که خیلی بزرگتر هستند هم شایع است. اگر سن و سال خواستگارتان خیلی بزرگتر از شماست، در چنین شرایطی به عنوان کسی که مورد خواستگاری قرار گرفته، باید سه سوال اساسی را از خودتان بپرسید و پس از بررسی منطقی و جواب عاقلانه و آیندهنگرانه به آن، بله یا نه بگویید.
پیشنهاد می کنیم احساسات را موقتاً کنار بگذارید و تنها در صورتی که جواب این سوالها مثبت است به بقیه موارد فکر کنید:
1-نظرش درمورد بچه دار شدن با شما یکی است؟
اگر خواستگارتان در اواخر دهه سوم یا چهارم زندگیاش به سر میبرد احتمالا تا الان به دیدگاههای ثابتی درباره داشتن بچه رسیده است. ممکن است قبلا ازدواج کرده باشد و حتی بچه یا بچههایی هم داشته باشد. در این شرایط داشتن یک بچه دیگر احتمالا گزینه ایده آلی برای او نخواهد بود. این در حالی است که شما سنی ندارید و دلتان میخواهد خیلی زود مادر شوید. اصلا ممکن است ماجرا کاملا برعکس باشد. او باز هم بچه بخواهد و شما آمادگی بچه دار شدن را نداشته باشید.چه در آرزوی مادر شدن هستید و چه از بچه داری خوشتان نمیآید باید نظر او را درباره موضوع «بچه» جویا شوید.بهتر است یک سوال کلی مطرح کنید و بگذارید خودش به تنهایی جواب بدهد.نگذارید پیش دستی کند و نظر شما را جویا شود چون در این صورت ممکن است جوابهایش را طبق خواست شما تنظیم کند و بعد از گرفتن جواب مثبت به خواست خودش برگردد.موضوع بچه بهتر است در جلسه سوم یا چهارم خواستگاری مطرح شود. دو جلسه اول خیلی زود هستند! بعد از جلسه سوم و چهارم هم ممکن است به طرف مقابل علاقهمند شده باشید و شرایط او را بپذیرید. بنابراین همان جلسه سوم و چهارم را بچسبید!
2-با علائم سالخوردگیاش کنار میآیید؟
مورد توجه قرار گرفتن از جانب مردی که از شما بزرگتر است خوبیهایی دارد: رفتار او پختهتر است، بچه بازیهای کمتری دارد، میداند با شما چطور رفتار کند و به عنوان یک مرد جا افتاده وضعیت اقتصادیاش هم ثبات پیدا کرده است.در شرایطی که شما یک کارمند ساده هستید و هنوز به پیشرفتی که میخواهید نرسیدهاید او میتواند الگوی تمام و کمالتان شود اما در کنار تمام نکات مثبت خواستگارتان به زودی علائم سالخوردگی را نشان خواهد داد. کم کم موهایش خاکستری و بعد سفید میشوند. دوست دارد شبها زودتر بخوابد. به آرامش بیشتری نیاز دارد و شاید دیگر حوصله هیجانهای سن شما را نداشته باشد.قبل از اینکه جواب مثبت بدهید از خودتان بپرسید آیا میتوانید با چنین وضعیتی کنار بیایید؟ آیا اگر لازم شد میتوانید از او مراقبت کنید؟ اگر جوابتان به این سوالها قاطع و مثبت است میتوانید روی او جدیتر فکر کنید. در غیر اینصورت نه خودتان را بازی بدهید و نه او را.
3-آیا فهرست چیزهایی که از آنها لذت میبرید یا برعکس به هم شبیه است؟
اختلاف سنی زیاد به معنی این است که شما دو نفر در دو دوره مختلف رشد کردهاید. خوانندههای محبوبتان با هم فرق دارند، فیلمهای مورد علاقهتان سبکهای مختلفی دارند و در نهایت از نظر وضعیت کاری هم در دوموقعیت کاملا متفاوت هستید. دوستانتان هم که دیگر جای خود را دارند: یک عده اهل دسته جمعی سینما رفتن و عده دیگر عاشق پیکنیکهای خانوادگی.در این شرایط از خودتان بپرسید آیا میتوانید در جمع همسالان او حاضر شوید؟ آیا میتوانید او را در جمع دوستان خودتان بیاورید؟ چقدر وجه مشترک دارید؟ ممکن است از کودکیتان جلوتر از سن خودتان بوده باشید و فکرتان بزرگتر از سنتان باشد. در این شرایط میتوانید خودتان را به دنیای او نزدیک کنید و از او هم بخواهید به دنیای شما نزدیک شود.فقط باید مراقب باشید که مرزهای شخصیتیتان به هم نریزند. از خودتان بپرسید از تفریحات او لذت میبرید؟ در شرایط غیرایده آل ممکن است برایتان غیرقابل تحمل باشد که رابطهتان با همسالانتان کمتر شود. در این صورت بهتر است روی این رابطه بیشتر فکر کنید و تمام جوانب را به خوبی بسنجید.
ادامه مطلب / دانلودآسیب شناسان اجتماعی در بررسیهایی که در این مورد صورت دادهاند به این نتیجه رسیدهاند که ازدواج در شرایط آشنایی در سایتهای همسریابی اینترنتی حتی اگر با نظارت نهادهای واقعی هم صورت بگیرد چون براساس آگاهی نیست موفق نخواهد بود. از سوی دیگر این مسأله میتواند به سوءاستفادههای عاطفی از یک قشر خاص منجر شود.هیچ وقت فراموش نمیکنم دختر و پسری را که به دلیل تمایل و کششی که نسبت به هم داشتند، فکر و ذهنشان در دانشگاه نزد هم بود. آنها هیچ چیز به هم نگفته بودند اما پیوسته درصدد بودند تا راهی به دل و مسیری برای خواستگاری باز کنند تا اینکه دختر پا پیش گذاشت و به دفتر مشاوره دانشگاه مراجعه کرد و خواست تا واسطه صحبت آنان در مورد ازدواج شوند. کمی پس از او پسر هم به همین منظور به همان دفتر مراجعه کرده بود و مشاور که خیلی خوشحال شده بود که این همه همدلی و هم داستانی ناگفته را مشاهده میکرد ناگهان گفت: اتفاقاً همان دختر هم از ما خواسته بود زمینه گفتوگویش با شما را فراهم کنیم و به شما علاقه نشان داده بود. اما همین حرف همه چیز را به هم ریخته بود.پسر که تاکنون مانند مجنون سایه به سایه دختر میرفت اکنون ناگهان دختر به نظرش موجودی بیحیا میرسید که قصد داشت خلاف رسم و رسوم و هول زده او را بقاپد!!!به همین دلیل تمام عشق و علاقهای که نسبت به همکلاسیاش در خود احساس کرده بود ناگهان سرد شد و مانند کوه یخ به مشاور نگاه کرد و گفت: من چنین دختری را دیگر نمیخواهم!این ماجرا همیشه این فکر را به ذهن متبادر می سازد که البته مداخله غیرسنتی برای ازدواج جوانان امروز چنان که دکتر گلزاری هم اخیراً تأکید کرده است از ضروریات است اما اجرا، چگونگی و شیوههای آن بسیار مهم هستند و با توجه به ویژگیهای فرهنگی جامعه ما مداقه فراوانی میطلبد.
گفتوگوی مجازی خوشبختی خیالی
نسترن و حمید در یک سایت همسریابی با هم آشنا شدند. آنها مدتی را در شبکه اجتماعی و چت روم با هم گفتوگو و تبادل عکس کردند و کم کم قرار و مدارهای واقعی شکل گرفت.نسترن در یک شهر بود و حمید در شهر دیگر و سایت همسریابی هم ادعا میکرد کاملاً قانونی است.وقتی نسترن با حمید قرار میگذاشت حمید رنج سفر را بر خود میخرید تا به نسترن برسد و نسترن همیشه این حرکت او را حرکتی مردانه و عاشقانه تلقی میکرد تا اینکه این ارتباطات نزدیک و تماسهای تلفنی که به وجود آمد و سرو صداهای آن طرف خط رفته رفته شک و شبهه را به زندگی نسترن وارد کرد.هروقت نسترن به حمید زنگ میزد سرو صدای بچه در خانهاش میآمد و یک بار میگفت بچههای خواهرم هستند و یک بار بچههای برادرش را مقصر این صداها میدانست.بیدلیل وسط مکالمه قطع میکرد و وقتهایی بود که گوشیاش را خاموش میگذاشت.در مورد بحث ازدواج چندان جدی نبود و هر بار خواستگاری را به دلیلی عقب میانداخت تا بالاخره اعتراف کرد که همسری دارد که به مالزی رفته و آخرین مراحل طلاق را میگذرانند. از او فرزندی دارد که پیش مادرش است.اما همینها هم واقعیت نداشت زیرا بعدها با مراجعه نسترن و دوستش به شهر او و مراجعه به منزلش و تحقیق از همسایهها مشخص شد که او با همسر و دو فرزندش دارد زندگی میکند و دلیل اینکه با دختری از شهر دیگر قول و قرار گذاشته به اعتراف خودش این بود که ازدواجشان بدون عشق بوده است و میخواسته عشقش را در شهری دیگر بیابد و به نسترن پیشنهاد زن دوم بودن داد که نسترن البته نپذیرفت زیرا میدانست طلاقی وجود نداشته و بارها به خاطر این موضوع همسرش با او دعوا کرده است.صغری جلالی مشاور خانواده به کسانی که واقعاً میخواهند مشکل همسریابی جوانان را حل کنند توصیه میکند برای اینکه یک سایت همسریابی موفق داشته باشید و از خطرات احتمالی که به واسطه آن برای دختران و پسران جوان میتواند پیش بیاید جلوگیری کنید باید مدارک کاملی از دو طرف دریافت کنید و گزینهای در سایت پیشبینی شود که با پرداخت مبلغی کارشناسان سایت درمورد طرف مقابل تحقیق مناسبی از محل کار، محل زندگی ودوستان و آشنایان شخص و حتی محل تحصیلش انجام دهند و مانند یک خانواده واقعی به جوان کمک کنند که راه درست را انتخاب کند.این سایتها باید مشاوره حضوری و آنلاین و تستهای شخصیتی مناسب هر دو نفر را انجام دهند و به آنان بهترین توصیهها را بکنند. اگر چنین تحولی در سایتهای همسریابی ایجاد شود و نقش آنها صرفاً زمینه آشنایی کسانی که به دلایلی قصد مخفی نگه داشتن حقایق را دارند نباشد، میتواند در ازدواج جوانان گام مؤثری بردارد.
جایگزینهای خانواده
چه کسی، چگونه و با چه کیفیتی جای خانواده را میگیرد؟ وقتی معاون ساماندهی امور جوانان به این موضوع تأکید کرد که عملکرد خانواده باید توسط نهادهای دیگری در امر ازدواج تقویت شود و مراکز مشاوره و انواع دیگر مراکز تأثیرگذار در امر ازدواج فعال شوند بیشک نظرش تنها یک افزایش آماری با وسعت بسیار و عمق کم نبود.امروز مراکز بسیاری در امر ازدواج جوانان دخیل هستند اما هرگز کارکرد قوی خانواده را نداشتهاندآنها بحث ازدواج را بسیار سطحی محدود به ایجاد زمینه مشاوره و آشنایی کردهاند و تا حد زیادی شناخت و بررسی خواستگار را بر عهده طرفین گذاشتهاند.منصور- ح جوانی 30 ساله است که با واسطه یک مرکز همسریابی به دختر 27 سالهای معرفی شد. او میگوید: هیچ کس نمیدانست که این دختر یک کلاهبردار حرفهای است و کارش گرفتن هدیه و نفقه و نصف مهریه به خاطر عقد و بر هم زدن آن است.منصور ادامه داد: سمیرا دختری که به من معرفی شد بسیار زیبا، باهوش، دلفریب و تحصیلکرده بود اما اصلاً قصد ازدواج نداشت و قصدش کلاهبرداری بود. او بعد از آشنایی از من هدایای زیادی گرفت و میگفت در خانواده ما رسم است که طلا هدیه ببرند. من تنها مشکلم این بود که خانوادهای نداشتم تا برایم دست بالا کنند و با معرفی یکی از دوستان که ازدواج موفقی داشت به این شیوه روی آوردم اما با دامی که سمیرا برایم پهن کرده بود و نقشهای که با دوستش برایم کشیده بود فقط جیبم را خالی کرد.او گفت: من که با او عقد بودم به منزل او رفته بودم و دوستش در خانه بود میخواستم بروم اما بسیار اصرار کرد و گفت سریع برمیگردد. در این اثنا دوستش خودش را به من تحمیل کرد و ناگهان دستش را به گردن من انداخت و این دقیقاً زمانی بود که سمیرا ناگهان به خانه برگشت و حتی عکس مرا هم با گوشی موبایلش گرفت و به من گفت این سند خیانتکاری توست که حتی لحظهای نمیشود تو را تنها گذاشت و من از تو طلاق میخواهم و باید مهریهام را هم بدهی.بعد از یکی دو سال اتفاقی به یکی از دوستان برخوردم که او هم دقیقاً با این شیوه توسط همین دختر اغفال شده بود. اما دیگر کار از کار گذشته بود و اثری از او نبود.وی به جوانان توصیه میکند: اگر میخواهید از وساطت یک سایت، یک مرکز همسریابی یا حتی یک دوست در عوض خانواده استفاده کنید حتماً تحقیق و بررسی زیادی در مورد فردی که معرفی میشود انجام دهید و فکر نکنید چون یک مرکز معتبر شخصی را معرفی کرده است دیگر همه چیز او تضمین شده است.
کارکردهای فراموش شده خانواده
وقتی مادران و پدران ما به سن ازدواج میرسیدند این تأهل آنها بود که به ایشان تشخص میداد و داشتن فرزند بود که زن را به یک زن کامل و مرد را به یک مرد کامل عیالوار تبدیل میکرد.
صغری جلالی مشاور و روانشناس در این زمینه میگوید: وقتی مادران و پدران ما به سن ازدواج میرسیدند، شغل پدری و حمایت خانوادگی و مهارتهای خانهداری و فرزندداری شان توسط خانواده فراهم بود.مردها کار را از پدر یا دوستان پدران خود آموخته بودند و اگر کشاورز بودند ارمغان ازدواجشان قطعه زمینی بود که میتوانستند برای خانواده خود کشت کنند و از همکاری با پدر هم سهم ببرند.اگر شهر نشین بودند و کار دولتی داشتند تشخص و درآمد آن کار چندان بالا بود که تمام خانواده به او احترام میگذاشتند نه مانند مشاغل دولتی امروز که بعضاً حقوقی کمتر از یک ساعت حقالزحمه کارگری ساده با تخصصی اندک و سوادی زیر دیپلم دریافت میکنند.بنابراین این تشخص به جوانان نسلهای قبل انگیزه هم میداد آنان وضع معیشتی مناسب، تشخص اجتماعی مناسب و جایگاه خانوادگی مناسب را از رهگذر ازدواج به دست میآوردند به علاوه این تنها راه ارضای نیازهای روحی و جنسیشان بود.این مشاور ادامه میدهد: امروز خانواده بعد حمایتی اندکی دارد، امکان اشتغال برای فرزندان را ندارد یا این امکان بسیار کمرنگ شده است، نمیتواند به فرزندان انگیزه ازدواج دهد زیرا در اثر مسائل اقتصادی جوانان راحتتر هستند که پول توجیبی بگیر والدین بمانند و از طرفی دیگر نمیشود مثل قدیم دختری از دختران فامیل یا همسایه را برای ازدواج به پسر پیشنهاد کرد، پسران امروز اغلب دنیا دیدهتر از والدین هستند و دختران نیز زیر بار اینکه پدر حرف اول و آخر را میزند نمیروند بنا براین برای اینکه جلوی افزایش مشکلات خانواده گرفته شود باید نگاهی همه جانبه به مقوله ازدواج جوانان داشت و تنها با گسترش مراکز همسریابی مشکل را پیچیدهتر نکرد بلکه این مراکز باید ملزم به ارائه خدمات مورد نیاز و عمیقتر شوند و دولت نیاز اشتغال و معیشتی جوانان را رفع کند.
ازدواج اینترنتی خوب یا بد
هنوز زمان زیادی از قتل دختر جوانی که به سودای ادامه تحصیل در امریکا فریب پسری از آن سوی آبها را خورده بود نمیگذرد. این دختر بر سر اشتباه خود و خانواده که به اندک اطلاعاتی که از جوان خواستگار داشتند اکتفا کرده بودند، جان خود را گذاشت اما ازدواجهای موفق زیادی هم شکل گرفته است که مبنای رابطه آن دنیای مجازی بوده است.آسیب شناسان اجتماعی در بررسیهایی که در این مورد صورت دادهاند به این نتیجه رسیدهاند که ازدواج در شرایط آشنایی در سایتهای همسریابی اینترنتی حتی اگر با نظارت نهادهای واقعی هم صورت بگیرد چون براساس آگاهی نیست موفق نخواهد بود. از سوی دیگر این مسأله میتواند به سوءاستفادههای عاطفی از یک قشر خاص منجر شود.تحقیقات نشان میدهد 80 درصد پسرها حاضر نیستند با دخترانی که قبلاً با آنها رابطه صمیمی داشتهاند ازدواج کنند و برای استفاده یا سوءاستفاده جنسی به سایتهای دوست و همسریابی مراجعه میکنند. چون واقعاً قصد ازدواج ندارند و هدفشان فریب دختران است.بررسی درخواستهای سایتهای همسریابی نیز نشان میدهد اغلب دختران قصد خود را ازدواج و اغلب پسران دوستی مطرح میکنند.با این همه فعالیت سایتهای همسریابی در حال حاضر با امکانات منحصر بفردی چون آلبوم تصاویر، تالارهای گفتوگو و چت رومها ادامه دارد و این اتفاقی است که در کشورهای اروپایی نیز شاهد شکلگیری و رواج آن هستیم اما مبنا در این ارتباطات در اروپا بیشتر صداقت است و این ناشی از فرهنگ درست سایتهای همسریابی در آن کشورها است.اما در کشور ما هنوز فرهنگ استفاده مناسب از چنین فضایی وجود ندارد و به نظر میرسد اینگونه آشنایی در موارد بسیاری با دروغ و فریب همراه میشود و محل سوءاستفاده برخی از افراد است که چیزی برای مخفی کردن دارند.
ادامه مطلب / دانلودانتخاب همسر مهمترین و سرنوشتسازترین انتخاب فرد است. انتخابی که خیلی ها آن را به تعویق می اندازند تا درست تصمیم بگیرند. تا جایی که ممکن است تصمیم گیری دیر هنگام آنها را از عرف ازدواج عقب بیندازد.سن عددی است که شما خود را با آن معرفی می کنید اما آیا واقعا سن شما همان عددی است که از شناسنامه تان استخراج شده؟سن حقیقی برآیندی است از سن زیستی و اطلس ژنتیکی و کروموزومی، سن روانی و عقلانی و سن تقویمی و شناسنامهای. بنابراین، در ازدواج شاید بیشتر از سن تقویمی، سن حقیقی ملاک باشد. جوانی که ظاهرا بالغ است ممکن است به دلیل ناپختگی سن حقیقی کمتری داشته باشد و جوانی با تجربه، شاید سن حقیقی اش از سن تقویمی اش فراتر رود. با این وجود هنوز سن از نظر برخی، یک مساله جدی و یک مانع فرهنگی در ازدواج به حساب می آید. پسران پا به سن گذاشته زیادی هستند که هنوز اصرار دارند با دختران زیر 30سال ازدواج کنند و دختران زیادی هستند که به صرف یکی دو سال بزرگتر بودن از پسر به او جواب رد می دهند.
بنابراین لازم است به چند نکته مهم درباره سن ازدواج در زنان و مردان اشاره کنیم:
* همانطور که گفتیم، سن حقیقی انسان آمیزهای است از برآیند سه مولفه اساسی. سال تولد و سن شناسنامهای، ساختار ژنتیکی، سن زیستی و بیولوژیکی و سن روانی و عقلانی و نشاط و سرزندگی حیاتی.سن روانی افراد همیشه با سن شناسنامهای آنها همخوانی ندارد. معنا و مفهوم سن حقیقی این است که زنان و مردان که در یک روز و سال معین متولد شدهاند و اینک حدود 20، 30، 40، و 50 سال از تقویم زمان تولد آنها گذشته است، لزوماً از شرایط زیستی و روانی همانند برخوردار نیستند، چون رگهها و ساختار ژنتیکی، اطلس کروموزمی، شرایط زیست بیولوژیکی و وضعیت روانی، زمان و شرایط انعقاد نطفه، حیات جنینی(قبل از تولد)، شرایط حاکم بر زمان تولد، وضعیت زیستی و عاطفی مصوینتهای بدنی و استانداردهای بهداشتی در دوران رشد و تحول بعد از تولد، سرزندگی و نشاط حیاتی، آرامش روانی، بهرهمندی از نگرش مثبت و انگیزه تلاش، دلبستگی امن به والدین محبوب، احساس غنی وهمدلی و همانندی با وی، اکتساب آمادگیهای عاطفی و روانی و کفایتهای عقلانی در ایفای نقش خطیر همسری و آرامش آفرینی قبل از ازدواج، عموما در بین مردان یا زنانی که کاملا همسن هستند، به طور فوق العاده و قابل ملاحظهای متفاوت است.
* نمیتوان سن مشخصی را به عنوان سن مطلوب ازدواج برای مناطق مختلف ایران و جهان در نظرگرفت. به طور کلی هر جوانی که بلوغ جنسی را تجربه کرده و با گذار از آن در صورت بهره مندی از رشد مطلوب جسمانی، برخورداری از هوشمندی، کفایتهای عقلانی، سلامت روانی، تعهد و توان مسئولیتپذیری خانوادگی و اجتماعی، درک و احراز صلاحیتهای بایسته و شایسته همسری و مهارتهای بالفعل یا بالقوه آرامشگری و آرامش آفرینی ماندگار میتواند به انتخاب فردی که او را همسری مطلوب میانگارد، بیاندیشد.برخی این شرایط را در حدود 18 تا 20 سالگی مییابند، بعضی کمی زودتر و بعضی تا حدود 25 سالگی و حتی بیشتر از آن نمیتوانند شایستگیهای لازم را به دست آورند.بنابراین با توجه به متغیرها و مولفههای گوناگون در بحث سن حقیقی نمیتوان برای مناطق مختلف شهری و روستایی ایران و جهان سن مشخصی را به عنوان سن پایه یا مطلوب ازدواج تعیین کرد.
* در نیم قرن گذشته که امید به زندگی در جمعیت زنان و مردان به طور قابل ملاحظهای افزایش یافته، تعریف سن حقیقی هم تفاوت پیدا کرده. شاید بتوان گفت که دختران 40 ساله امروزی مانند دختران 20 ساله چندین دهه گذشته هستند. علاوه بر آن استانداردهای بهداشتی نسبت به گذشته فوق العاده فراگیر شده زنان از بیشترین سلامت زیستی و مراقبتهای بهداشتی برخوردار بوده و به دور از بسیاری از آسیبهای گذشته میتوانند در هر سنی ازدواج کرده و توفیق فرزندآوری را در بعد از سنین 40 و 45 سالگی داشته باشند.پژوهشهای انجام شده در چندین کشور مختلف در چند سال اخیر بیانگر این حقیقت است که ازدواج زنان بعد از 35 و 40 سالگی به یک پدیده کاملا طبیعی تبدیل شده و فرزندآوری بعد از 45 سالگی با بیشترین دقت و مراقبتهای ویژه صورت پذیرفته عموماً این گروه از مادران فرزندانی سالم و هوشمند به دنیا میآورند و میانگین آسیبهای احتمالی نوزادان آنها کمتر از میانگین همه موالید جامعه است.
بنابراین تصور نادرست کلیشهای در نزد برخی از عوام که همه زنان در سنین بالای چهل سالگی فوق العاده شکسته میشوند کاملا ناصحیح و ناروا و به دور از مروت و انصاف علمی است.در واقع سلامت زیستی و پویایی حیاتی دختران 40 ساله امروز همانند دختران 20 ساله چهل تا پنجاه سال گذشته است و همان طوری که پیشتر اشاره شد مطلقا روا نیست که در مخاطب قرار دادن دختران مجرد 40 سال به بالا که عموماً از نظر زیستی و روانی آمادگی کامل برای ازدواج موفق و فرزندآوری مطلوب دارند اصطلاحات قدیمی که نشان از واماندگی فرهنگی و دور بودن از یافتههای پژوهشهای نوین است، مثل پیردختر را به زبان آورد.
ادامه مطلب / دانلودهمیشه توصیه می شود درونگراها و برونگراها با هم ازدواج نکنند. چرا؟ چون رمق یکدیگر را می گیرند! درونگراها نیاز دارند هر روز ساعت هایی برای تنهایی شان داشته باشند، کم حرف بزنند و کم خود افشایی کنند و درست در نقطه مقابل آنها برون گراها هستند که تمام انرژی شان را از روابط اجتماعی می گیرند.
اگر به هر دلیلی بعد از نامزدی یا عقد متوجه شدید فازتان با همسرتان متفاوت است باید بدانید راه تان کمی پیچیده تر از دیگران است. نا امید نشوید. بلکه سعی کنید با خواندن این راه حل ها مشکل را تا حد زیادی کنترل کنید و بخش کنترل نشونده آن را هم با عشق و احترام و پذیرش، حل و فصل کنید.
وقتی دو انسان درونگرا و برونگرا رابطه زناشویی خود را شروع می کنند، باید بدانند ممکن است هرگز به توافق نرسند مگر اینکه بتوانند به نکته های مهم و حساسیت برانگیز زندگی شان واقف شوند و در مواردی به تعامل برسند:
در پردازش احساسی برونگراها و درونگراها تفاوت های اساسی وجود دارد بنابراین باید به شرایط واقف باشند و در بروز هیجان ها و احساسات از فشار اوردن بیش از حد بر یکدیگر پرهیز کنند.
برنامه ریزی های زندگی چنین زوج هایی باید با توافق دو طرفه باشد و مثلا در آن مشخص شود چند بار در ماه قرار است به پیک نیک یا خانه فرد خاصی بروند و هر دو طرف نیز باید ملزم به رعایت قوانین باشند. قابل پیش بینی بودن برنامه ها به هیچ کدام فشاری وارد نمی کند.
در زندگی مدرن یا نیمه مدرن امروزی، عملا زندگی مشترک مدت کوتاه تری پیدا کرده و به 8 تا 12 شب و آخر هفته ها محدود شده است. پس این ساعت های کوتاه با هم بودنتان باید با کیفیت باشد. مثلا طرف برونگرا بدون این که احساس طرد شدن به او دست دهد، باید شرایط درونی همسرش را درک و برایش فضای آرام و خصوصی مهیا کند و بعد از مدتی کنارش برود و با او صحبت کند. البته گاه همسر درونگرا همچنان می خواهد تنها باش. در این صورت همسر برونگرا باز هم باید فرصت دیگری به او بدهد اما به تلاشش برای برقراری ارتباط با همسرش ادامه دهد.
در نحوه حل مشکلات، تفاوت های عمده ای بین برونگراها و درونگراها دیده می شود. انسان های برونگرا باید در مقابل اصرار شدید ذهنی شان برای حل موضوع در همان لحظه مقاومت کنند چون اقدام های سریع برای حل مشکل با بی اعتنایی و حتی خشم طرف درونگرا همراه خواهد بود. برونگراها حتما باید در این مواقع شرایط را درک و کمی تامل کنند. بحث را به تعویق بیاندازید و آن را به زمان دیگری موکول کنند. درونگراها هم باید بدانند که همسر برونگرا تحمل اینکه مدت ها در انتظار بماند تا مساله حل شود، ندارد.
افراد درونگرا و برونگرا هر کدام با برخی ویژگی هایشان باعث آزار دادن یکدیگر می شوند. فرد برونگرا با صحبت کردن و جلب توجه زیاد و اجازه ندادن به دیگران برای مطرح کردن خود در جمع افراد درونگرا را کلافه می کنند و درونگراها، با سکوت و نیاز زیادشان به تنهایی، ناتوانی در ابراز عقاید، شرکت نکردن در بحث ها یا واکنش نشان ندادن نسبت به حرف های دیگران آزار دهنده خواهند بود. سعی کنید ویژگی های طرف مقابل را بشناسید و هر دو به سمت تعادل حرکت کنید و در مواقعی که ویژگی های طبیعی شخصیت همسرتان را می بینید، واکنش دلخورانه نشان ندهید. بپذیرید که شخصیت و ذاتش این است و الزاما هم بد نیست.
در سال 1384 نتایج یک تحقیق که در دانشگاه شهید بهشتی انجام شده بود منتشر شد که تاثیر همانندی یا تضاد را در ویژگی های شخصیتی درونگرایی- برونگرایی بر رضایت زناشویی می سنجید. نتایج این تحقیق نشان داد:
بالاترین سطح رضایت زناشویی در ازدواج میانگرا با درونگرای عادی تحقق می یابد.
– سطح رضایت زناشویی در ازدواج دو برونگرای عادی در مرتبه دوم قرار دارد.
– در ازدواج دو درونگرای مفرط و همچنین در ازدواج میانگرا با درونگرای مفرط سطح رضایت زناشویی درمرتبه سوم است.
– سطح رضایت زناشویی در ازدواج زن درونگرا با مرد برونگرا در مرتبه چهارم است.
– سطح رضایت زناشویی در ازدواج زن درونگرا با مرد برونگرای مفرط در مرتبه پنجم قرار دارد.
– بدترین ازدواج، ازدواج زن برونگرا با مرد درونگرا است که در این پژوهش، این تضاد که با کم ترین سطح رضایت زناشویی همراه بود.
برگرفته از سلامت، روان، جهاد دانشگاهی
ادامه مطلب / دانلوددختر و پسری که می خواهند باهم ازدواج کنند، باید به طور شفاف و بدون هیچ تعارف و رودربایستی، حرف های طرف مقابل را بررسی نمایند. به عنوان مثال
ادامه مطلب / دانلوددر اینجا چند ویژگی از مردان غیرقابل اتکا را برایتان بازگو می کنیم. مردانی که حتی اگر ویژگی های خوب زیادی داشته باشند، باز با همی
ادامه مطلب / دانلوداز قدیم گفتند «دیر و زود داره اما سوخت و سوز نداره»؛ این ضربالمثل هم مثل هر نکته نغزی،
ادامه مطلب / دانلودانتخاب همسر مهمترین و سرنوشتسازترین انتخاب فرد است. انتخابی که خیلی ها آن را به تعویق می اندازند تا درست تصمیم بگیرند. تا جایی که ممکن است تصمیم گیری دیر هنگام آنها را از عرف ازدواج عقب بیندازد.
ادامه مطلب / دانلودرسم و رسوم ازدواج در هند گاهی آنقدر دست و پاگیر میشود که نهتنها عواقب وخیمی به بار خواهد آورد بلکه
ادامه مطلب / دانلوددر یک اتفاق جالب و نادر در یکی از روستاهای آفریقای جنوبی یک پسر 9 ساله با یک پیرزن 62 ساله
ادامه مطلب / دانلودازدواج فقط حلقه به دست کردن و تعیین مراسم روز ازدواج نیست. درست زمانی که حتی فکرش را هم نمی کنید، بروز بعضی مشکلات ممکن است عرصه زندگی را حتی در دوران عقدو زمانی که کارت های عروسی تان را بین اقوام پخش کرده اید، چنان به شما تنگ کند که عطای بودن با همسرتان را به لقایش ببخشید. به همین علت روانشناسان به دخترها و پسرها توصیه می کنند که با شناخت کامل همسر خود را انتخاب کنند تا دوران امزدی و عقد را به سلامت طی کنندو به خانه بخت بروند.
با این حال جلوی ضرر را هر وقت بگیریم منفعت است و حتی در دوران نامزدی و عقد هم اگر با بعضی نقایص جدی شخصیتی و رفتاری در طرف مقابلتان روبرو شدید، باید برای ازدواج و ادامه رابطه با چنین فردی، تردید کنید.
با این حال این نسخه ای برای همگان نیست و شاید زوج هایی هم باشند که با وجود چنین مسائلی ازدواج می کنندو یک عمر هم با تمام مشکلات ناشی از چنین نقایصی می سازند. پس تصمیم با خودتان است.
اگر در دوران عقد متوجه شدید که همسرتان درگیر یکی از بیماری های جسمی یا روانی است، قبل از جدا شدن یا ادامه زندگی با همسرتان، حتما با پزشک یا یک مشاور و روانشناس در مورد نوع بیماری و علائم آن، نحوه زندگی با او، اقداماتی که می توان برای بهبودش رایط انجام داد و عوارضی که در آینده با آن روبرو خواهید شد و … صحبت کنید.
1- ابه بیماری های سختبتلا : بعضی از بیماری ها بسیار هشدار دهنده اند و برای زندگی با مبتلایان به این بیماری ها باید همه چیز را در نظر بگیرید. برخی از ابین بیماری ها عبارتند از: ایدز، هپاتیت C، تومور و سرطان های کشنده پیشرونده. کسی که قرار است با یک فرد مبتلا به بیماری های سخت ازدواج کند، باید بداند که زندگی زناشویی اش ممکن است چندان طولانی نباشد و همسرش بعد از مدتی فوت کند. وقتی طرف مقابل قرار نیست مدت زیادی زنده بماند، همسرش قبل از اینکه وارد فاز سوگواری شود، باید مرحله پیش سوگواری را بگذراند که اصلا کار ساده ای نیست. ضمن اینکه بیماری هایی مانند ایدز و هپاتیت C به شدت مسری اند و فرد باید احتمال آلوده شدن خودش را به این بیماری ها بدهد.
2- تشخیص اسکیزوفرنی: اسکیزوفرنی از جمله بیماری های عصبی روانی مزمن و جدی است که روی کل شخصیت فرد تاثیر می گذارد و شایع ترین سن ابتلا بین 15 تا 30 سالگی است. ساختمان مغز این بیماران طبیعی است ولی بعضی از مواد شیمیایی آن عملکرد طبیعی ندارند، به طوری که افزایش و یا کاهش ترشح این مواد اختلالاتی در رفتار، تفکر و هیجان های بیمار ایجاد می کند و در مرحله حاد فعالیت های هیجانی، رفتاری، فکری و به طور کلی عملکرد طبیعی خود را از دست می دهد.
نشانه های بیماری در افراد مختلف متفاوت است ولی اغلب شامل افسردگی، رفتار عجیب و غریب، تحریک پذیری، خواب زیاد یا عدم توانایی در خوابیدن، گوشه گیری، خصومت بی دلیل، فراموشی نشان دادن واکنش شدید در بحران ها، عدم توانایی در گریه کردن یا گریه های شدید، استفاده از الکل و مواد مخدر، تراشیدن موهای سر و بدن و خودکشی می شود. آنها معمولا چیزهایی را می بینند و می شنوند که برای بقیه قابل رۆیت و شنیدن نیست.
برخی از مبتلایان به اسکیزوفرنی برای کنترل علائم بیماری خود باید همیشه دارو مصرف کنند، برخی دیگر مدت زمان مصرف دارویشان کوتاه است و بالاخره عده ای که بیماری آنها در پی استرس حاد نظیر بیماری جسمی با زایمان شروع شده ممکن است طی مدت زمان کوتاهی بهبود پیدا کنند.
3- اطمینان از اعتیاد به مواد مخدر: معتادان به مواد مخدر و محرک، حتی اگر سم زدایی کنند، بدنشان هرگز مثل سابق و قبل از مصرف مواد مخدر نمی شود. اینها تا زمانی که یک مقدار مشخص مواد مخدر به بدنشان نرسد، نمی توانند عملکرد طبیعی داشته باشند اما باید به این نکته توجه داشته باشیم؛ چون زوج ها در دوران عقد ارتباط مستمری با هم ندارند، اگر یکی از دو طرف اعتیاد داشت، دیگری به راحتی متوجه آن نمی شود؛ مگر اینکه با هم به سفر بروند یا ارتباطشان نزدیکتر شود اما در هر صورت و در شرایط عادی که دو طرف با هم معاشرت عادی دارند، نمی توان به راحتی تشخیص داد که فرد مصرف کننده مواد مخدر است یا نه.
4- فاش شدن بزهکاری: انجام رفتارهای خلاف شأن مثل اینکه خانم بفهمد درآمد شوهرش از راه کسب حرام است یا در کار قاچاق است هم از جمله مسائلی است که خانم می تواند در همان دوران عقد رابطه را تمام کند.
افراد مبتلا به برخی بیماری های جسمی مانند تالاسمی ماژور. هموفیلی، صرع و ام.اس: این دسته از بیماری ها به سختی خوب می شوند و همین مسئله باعث می شود تا زندگی برای کسی که با فرد مبتلا به یکی از این بیماری ها زندگی می کند، خسته کننده شود. اینها با یکسری محدودیت ها در زندگی مواجه هستند و اگر قرار است وارد زندگی مشترک با فردی شوند، شخص مقابلشان باید به این نکته آگاه باشد که عملکرد افراد مبتلا به صرع یا ام. اس ممکن است در طول زندگی و مراودات اجتماعی کاهش پیدا کند. این کاهش عملکرد مشکلاتی را برای دو طرف این زندگی در پی دارد.
1- پارانویا: ویژگی اصلی مبتلایان به این اختلال روانی، عدم اعتماد آنها به دیگران، بدگمانی و بدبینی است. این اختلال بین آقایان شایع تر است و فرد مبتلا، سوءظن بیمارگونه دارد و مدام به همسر خود شک می کند. زندگی با چنین فردی هم سخت است. چرا؟ چون فرد مقابل مدام به این فکر می کند که تا کی باید او را توجیه کنم؟ اینها اهل جر و بحث هستند و خشک و عصبی اند. ضمن اینکه بدبینی بیش از حد ممکن است منجر به خشونت یا اختلالات رفتاری دیگر هم شود.
2- اختلال شخصیت مرزی: این دسته از افراد به قدری بی ثبات هستند که اگر اتفاقی بیفتد دنیا را یا سیاه می بینند یا سفید و نگاهشان خاکستری نیست. نشانه هایی همچون روابط بین فردی بسیار بی ثبات، خشم شدید و نزاع های مکرر بدنی، بی ثباتی عاطفی، خرج کردن افراطی، سوء مصرف مواد، رابطه جنسی نابهنجار، رانندنگی بی مهابا، زیاد خوردن و اقدام مکرر به خودکشی کردن که شکل فریبکارانه دارد، از ویژگی های مهم این اختلال است.
اگر پنج علامت از علائم گفته شده را فردی داشته باشد او یک بیمار مرزی یا بوردرلاین است. این دسته از افراد به محض اینکه بحث کوچکی بین آنها و همسرشان در می گیرد یا اتفاق جزیی می افتد؛ بلافاصله دست به خودکشی می زنند تا دیده شوند.
3- اختلال شخصیت هیستیریونیک (نمایشی): اینها هم جزو تهدیدکننده ها محسوب می شوند. رفتار آنها نمایشی است. شخصیت های نمایشی هم در مردان و هم زنان دیده می شود ولی در خانم ها به مراتب بیشتر است. پوشش ظاهری و حتی آرایششان با بقیه زنان فرق دارد و با این کار دوست دارند خودشان را بیش از پیش مطرح کنند. در مرحله بعدی بیمار از واقعیت های ذهنی و بیرونی دور می شود و اصلا هویت خود را فراموش می کند یا موقتا برای آرامش خود موضوعی را که بار سنگین عاطفی داشته باشد از یاد برده و دست به دامن انکار می شودو با این کار در قالب شخصیت دیگری قرار می گیرد و خود را چیز دیگری نشان می دهد.
4- دست بزن: هر چند تنش ها و بحران های موجود در دوران عقد به ندرت به برخوردهای فیزیکی و کتک منتهی می شود، با اینحال اگر جر و بحث در مورد مسائل جزیی و کوچک منجر به کتک زدن شود و یا موضوع کتک زدن چندین بار تکرار شود، حتما باید به این رابطه خاتمه داد، چون چنین شخصی نمی تواند خشمش را کنترل کند. چه بسا این کتک زدن در آینده به قتل هم منجر شود.
5- اختلاف دو قطبی: پر بودن خانه از انبوه کارهای نیمه تمام یکی از ویژگی های اختلال دو قطبی است. این افراد معمولا قادر به تمرکز روی یک کار نیستند و میلیون ها کار را شروع می کنند بدون اینکه بتوانند آنها را تمام کنند. آنها یا در فاز افسردگی هستند و یا در فاز هیجان که در هر دو فاز رفتارهای غیرعادیدارند. اینها معمولا مشکل خواب دارند. در فاز افسردگی زیاد می خوابند و همیشه احساس خستگی می کنند اما در فاز جنون و هیجان به اندازه کافی نمی خوابند اما هیچ وقت احساس خستگی نمی کنند.
6- وسواس: وسواس یک فکر، تصور، احساس یا حرکت مکرر مضر و اعصاب خردکنی است که با نوعی احساس اجبار و علاقه به مقاومت در برابر آن همراه اوست. وسواس، تعادل روانی و رفتاری را از بیمار گرفته و باعث می شود تا او در سازگاری با محیط دچار مشکل شود. در بیمار مبتلا به وسواس نشانه هایی همچون شک و تردید، ترس، دقت و نظم افراطی، اجبار، احساس بن بست، لجبازی دیده می شود و در مواردی این علائم خود را به شکل دله دزدی، آتش زدن جایی، درآوردن لباس، بیقراری، بهانه گیری، بی خوابی، بدخوابی، بی اشتهایی، و … نشان می دهد. مشاهده این علائم در فرد وسواسی به قدری عجیب است که این احساس به اطرافیانش داده می شود که نکند او دیوانه شده باشد.
منبع: تندرستی
سام درخشانی، بازیگر سینما و تلویزیون با انتشار عکسی در شبکه اینستاگرام شایعه ازدواجش را تکذیب کرد.
او در این مطلب نوشت:
«انگار این شایعه ول کن نیست…ازدواج نکردم اینم دست چپم».
چند روز پیش خبری درخصوص اعلام رسمی ازدواج دو بازیگر سینما و تلویزیون در فضای مجازی منتشر که یکی از خبرنگاران حاضر در اینستاگرام آن را منتشر کرده بود. فاطمه گودرزی یکی از هنرمندان حاضر در برزیل در گفتوگو با خبرنگار نامه نیوز خبر اعلام رسمی ازدواج سام درخشانی و نرگس محمدی در برزیل را تکذیب کرد.
ادامه مطلب / دانلودسام درخشانی و نرگس محمدی (بازیگر نقش ستایش) دو بازیگر سینما و تلویزیون ایران به طور رسمی خبر ازدواج خود را اعلام کردند.
به گزارش میهن فال به نقل از جام جم ، این دو بازیگر که برای تشویق و حمایت از تیم ملی کشورمان در بازی های جام جهانی در قالب تیم هنرمندان به برزیل سفر کرده بودند به طور رسمی خبر ازدواج خود را اعلام کردند.
ادامه مطلب / دانلودنمی خواهیم دراین نوشتار کام تان را تلخ کنیم ،اما گاهی تلخی یک دارو، شفابخش است و شیرینی خیلی از خوراکی ها، زهر.
هرچند هدف اصلی این نوشتار، توضیح درباره نکاتی است که شما برای سنجیدن شریک آینده زندگی تان باید آنها را در نظر داشته باشید، اما یادتان باشد هدف ما از اطلاع رسانی، ازدواج به هر قیمتی نیست بلکه می خواهیم شما، ازدواجی موفق و پایدار داشته باشید و هرگز رنگ دادگاه خانواده را نبینید. به همین خاطر ناچاریم پیش از آغاز آموزش مسایل اصلی، درباره ازدواجهایی که بر اساس دلایل اشتباه رخ میدهد، توضیحاتی بدهیم.
بر اساس آخرین آمارها در ایران به طور متوسط از هر پنج ازدواج، یکی به طلاق قانونی میانجامد و البته تخمین زده می شود شمار طلاق های عاطفی، یعنی زندگی زوج ها بدون عشق و ارتباط زیر یک سقف، بیشتر از این باشد و با این حال آمار دقیقی در این باره در دست نیست. خیلی وقت ها علت واقعی طلاق زوج ها این است که دلایل درستی برای ازدواج نداشتهاند و پس از ازدواج که اهمیت آن دلایل در نظرشان کمرنگ شده است، از ادامه زندگی مشترک منصرف شدهاند!
به همین علت اصرار داریم پیش از ازدواج، صادقانه با خودتان حساب و کتاب کنید و بپرسید هدف واقعی تان از ازدواج چیست؟ اگر مقصد نهایی شما فقط یکی از عللی است که ما در این یادداشت به آن اشاره می کنیم فعلا دست نگه دارید تا دلایل قوی تر و منطقی تری برای دو تا شدن پیدا کنید:
پیر شدم، رفت که رفت
اگر تنها بهانه تان برای آغاز زندگی مشترک این است که سن تان از حد متوسط ازدواج گذشته است، دست نگه دارید. طبیعتاً وقتی ما سن متوسط ازدواج را بدون شریک زندگی رد می کنیم، حق داریم نگران باشیم که مبادا جزو همان آمار پنج تا هفت درصدی مجردهای قطعی جامعه شویم اما این دلیل خوبی نیست که شتابزده عمل کنیم و چشم مان را رو به اشکالات طرف مقابل ببندیم فقط به این خاطر که می ترسیم مجرد بمانیم.
لعنت به تو تنهایی
می خواهید ازدواج کنید فقط به این خاطر که وقتی هوا دو نفره می شود شما یک نفرید؟ این دلیل هم کافی نیست. اگر طرف مقابل برای تان مناسب نباشد و ازدواج کنید به هر حال تنها خواهید شد منتها فرقش این است که آن زمان، قلبی شکسته هم در سینه دارید! بهتر است تنهایی تان را با فعالیت های دیگر پر کنید و پی علت های خوب و عمیق برای ازدواج بگردید.تا ازدواجی موفق داشته باشید.
تا چشم شان در بیاید
دخترخاله نوه عموی تان از شما 10 سال کوچکتر است اما ازدواج کرده؟ دختر دایی ها هم از شما کوچکترند اما رفتند خانه بخت؟ از حرف مردم دلخورید؟ از این که میپرسند چرا شوهر نمی کنید عصبانی شدهاید و می خواهید زودتر رخت عروسی تن کنید که نشان بدهید چیزی از آن ها که ازدواج کرده اند کم ندارید؟ کدام کاری از سر چشم و همچشمی به نتیجه رسیده است که این یکی برسد؟
مسئولیتم زیاد است، بخشی را روی دوش شریکم می اندازم
این دلیل هم بویژه از زبان برخی پسرها زیاد شنیده می شود. آنها معتقدند همسرشان می تواند تعداد زیادی از مسئولیتهای شان را در خانه کم کند و این موضوع را به عنوان دلیل اصلی ازدواج مطرح می کنند حال آنکه شریک کردن دیگری در زندگی تان، مسئولیت های مهم تازهای را برای شما به دنبال دارد پس اگر هدف تان از ازدواج به جای تعالی و خوشبخت شدن در کنار انسانی دیگر، صرفاً انداختن بخشی از وظایف تان روی دوش اوست در اشتباهید.
برگرفته از جام جم
ادامه مطلب / دانلود
در زمینه دوست داشتن و علاقه قبلی قبل از ازدواج توجه به نکات زیر می تواند بسیار راهگشا باشد.
در انتخاب همسر و تصمیم برای ازدواج نباید تسلیم احساسات شد، بلکه باید با تفکر و دور اندیشی از یک طرف و با مشورت و همفکری خانواده ها از طرف دیگر ، اقدام کرد.
در تشکیل زندگی و ازدواج هر اظهار عشقی حتی اگر هم واقعی و از ته قلب باشد، به معنای حرف آخر نیست و بلکه اظهار عشق حرف اول است و حرف ها و مسائل دیگری هم وجود دارد که باید آنها هم بیان و حل شوند.
عشق و علاقه شدید به طور طبیعی مانع از آن می شود که انسان حقایق و واقعیتها را ببیند و بتوان تصمیم صحیحی برای زندگی خود بگیرد. در انتخاب همسر اگر هر یک از طرفین بخواهد احساساتی شود ، نمی تواند انتخاب درستی داشته باشد، و چه بسا به کسی دل می بندد که با او تفاهم و تناسبی ندارد. بنابراین عشق باید پس از انتخاب همسر باشد و قبل از آن مانع انتخاب صحیح می شود.
شخصیت انسان چنان پیچیده است که هرگز نمی توان از ظاهر افراد به عمق آن رسید بنابراین در انتخاب همسر باید کمال دقت را کرد و علاوه بر در نظر گرفتن ملاک هایی چون ایمان، اخلاق، معرفت ، و غیره درباره وجود آنها در افراد نیز تحقیق و بررسی دقیق شود . به صرف این که پسری صوت قرآن خوبی دارد، دلیل بر وجود ایمان و اخلاق انسانی او نمی شود. چنانچه به صرف ایئکه دختری با حجاب و متین است دلیل بر ایده آل بودن او نیست، چه بسا افرادی بخواهند خود را مذهبی و مومن نشان دهند یا اینکه رفتارهای مذهبی آنها از روی احساسات سطحی صورت بگیرد نه معرفت درونی.
بنابراین اگر آدمی بدون دوراندیشی و تفکر و به صرف احساسات ، برای خود تصمیم اشتباهی بگیرد و دچار ناراحتی و شکست شود، بداند که خود مقصر است نه دیگران، پس سعی کند ریشه مشکل را شناسایی کند و با از بین بردن آن در صدد اصلاح و جبران اشتباهاتش برآید.
نیازهاى عاطفى و غرایز دیگر در ایام جوانى، آدمى را به سوى «دوست داشتن و عشق ورزیدن» سوق مىدهد که البته این یک امر طبیعى و غریزى است و کمتر مىتوان راهى براى گریز از آن پیدا کرد.
آنچه در این مقوله اهمیت دارد، کنترل عقلایى بر احساسات و پرهیز از مخاطراتى است که ممکن است بر تصمیم گیریهای انسان اثرگذار باشد و پرهیز از تصمیم گیریهای احساسی به جای تصمیم گیریهای عاقلانه است البته تمام این صحبت ها به این معنی نیست که علاقه قلبی و محبت و دوست داشتن هیچ نقش و جایگاهی ندارد چرا که اگر شخص مورد نظر تمام معیارهای یک همسر مناسب را داشته باشد ولی نسیت به او محبت نباشد ، زندگی یا این شخص نمی تواند یک زندگی سعادتمندانه و لذت بخش باشد بلکه صحبت این است که ملاک تصمیم گیری نباید دوست داشتن باشد و در واقع جدای از دوست داشتن باید فرد مورد نظر را ارزیابی کرد و درباره او تحقیق کرد و از دخالت دادن احساسات و علاقه در این مراحل جلوگیری کرد.
ادامه مطلب / دانلود
ازدواج گاهی وقت ها شما را بر سر یک دو راهی بزرگ قرار می دهد: به احساستان توجه کنید یا خواسته خانواده تان؟
بسیار پیش می آید که دختر و پسری قصد ازدواج با یکدیگر را دارند اما یکی از خانواده ها یا هر دو آنها مخالفت می کنند. دلیل مخالفت گاهی نپسندیدن فرد و گاهی هم کفو نبودن خانواده ها است. به عبارت دیگر، خانواده ها فکر می کنند برای هم مناسب نیستند و قواعد و چهارچوب هایشان با هم جور در نمی آید. در چنین شرایطی شما هر انتخابی داشته باشید، تبعاتی دارد.
اگر با خانواده تان مخالفت کنید و به خواست خودتان عمل کنید، یک عمر تنش و نارضایتی خانواده ها را در پی خواهد داشت و اگر از عشقتان بگذرید ممکن است علاوه بر آن که شانس تجربه یک زندگی خوب را از دست داده اید، همیشه با خاطره این عشق و نارضایتی از خانواده تان سر کنید.
بعد از ازدواج تغییر می کنیم؟
شاید فکر کنید که از او می خواهید بعد از ازدواج تغییر کند و شبیه خانواده شما شود. اما واقعیت این است که بسیاری از اوقات ناکامی در ازدواج به علت وجود تفاوت ها یا تضادها و مقررات رفتاری کاملاً متفاوت افراد و خانواده ها اتفاق می افتد. یعنی قواعد خانوادگی شما و همسرتان به حدی با هم متفاوت است که تحمل آن برای طرف مقابل امکان پذیر نیست.
در هر ازدواجی هر یک از زوجین متعلق به خانواده ای هستند که فرهنگ، باور، نظام اخلاقی و تعاریف مخصوص به خود را دارد. بنابراین این تفاوت ها تا حد زیادی طبیعی است. در کنار این تضاد ها درجه انعطاف پذیری و سازگاری زوجین ممکن است بسیار متفاوت باشد. اگر به گونه ای باشد که در برابر تغییراتی که لازم است پس از ازدواج اعمال کنند بسیار خشک و مقاوم باشند، می توان انتظار داشت که زندگی مشترک شان بیشتر به سمت ناکامی پیش رود تا حل اختلافات و رسیدن به نقطه مشترک. بنابراین، می توان مشاهده کرد که به هم نزدیک بودن دو خانواده از نظر ویژگی های مختلف تا چه حد می تواند در موفقیت زندگی مشترک فرزندان تأثیر گذار باشد.
قطع رابطه جواب نمی دهد
خانواده یک سیستم عاطفی است و بخش مهمی از تعامل در آن متمرکز بر مسائل عاطفی است. اگر زوجین به این مسئله توجه لازم را نشان ندهند و زندگیشان را به واسطه روابط عاطفی بنا نکنند این امر موجب از خود بیگانگی آن ها و در نتیجه همدلی های غیر صادقانه در روابط بین آن ها می شود که در آخر یا به بروز طلاق عاطفی و یا از هم پاشیدگی بنیان خانواده تازه شکل گرفته شان منجر می شود.
بی خیال دوست داشتن شویم؟
از سوی دیگر مسئله دوست داشتن و عشق و علاقه میان همسران را نیز نباید کم اهمیت پنداشت، با توجه به این که اولین نشانه های این علاقه از همان جلسات ابتدایی خواستگاری دیده می شود.
بنابراین لازم است به هر دوی این نکات به دقت توجه کنید. لازم است فردی را که با او ازدواج می کنید یک بار از نظر منطقی و یک بار دیگر از لحاظ احساسی و عاطفی بررسی کنید. گاهی ممکن است آنچه احساستان به شما می گوید با آنچه عقلتان می گوید متفاوت باشد. ولی در نهایت اعتماد به هر دوی آنها لازم است.
احساستان را تا جایی دنبال کنید که عقل و منطقتان آن را تأیید می کند. فراموش نکنید که ازدواج، تنها پیوند 2 نفر نیست بلکه پیوند دو خانواده است و اگر خانواده شما همسر آینده تان را نپذیرند به طور قطع حتی در صورت ازدواج با آن فرد روابط شما با خانواده تان دچار مشکلات اساسی خواهد شد.
*برگرفته از خراسان*
ادامه مطلب / دانلود