نتايج جستجو : هم+گناه

هرگز با این جملات موفق نمی شوید!

هرگز با این جملات موفق نمی شوید!

آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده‌اید که چرا بعضی از افراد در اکثر کارهای خود بسیار موفق عمل می‌کنند، اما در حالی که دیگران با شرایط مشابه به آنها با شکست مواجه می‌شوند.

برای دستیابی به موفقیت در هر کاری لازم است مجموعه‌ای از رفتارهای ضروری را برای خلق یک شخصیت موفق رعایت کنید.

در ادامه به جمله‌هایی که برای پیشرفت و موفقیت در کارتان باید آنها را از فهرست مربوط به شغلتان حذف کنید، اشاره شده است.

اگر در کارها و زندگی روزمره خود از این جملات استفاده می‌کنید، می‌توانم به جرأت بگویم که

به این پست امتیاز دهید
ادامه مطلب / دانلود

اس ام اس شب آرزوها ۹۴

اس ام اس شب آرزوها ۹۴

امشب می تونی هرآرزویی داری بگی

امشب یکی هست که صدات رو میشنوه

یکی که توی خلوت اشکات پا میذاره

شب آرزوهاست

منو از یاد نبر…

اس ام اس شب آرزوها ۹۴

اس ام اس شب آرزوها ۹۴

لیله الرغائب شده دل زار و مزاراست

اشک دل و نجوای شب بنده خوار است

ما هیچ نخواهیم به جز دو طلب نیک

یک: دیدن کربلا و دو: حضرت یار است..

اس ام اس شب آرزوها ۹۴

به این پست امتیاز دهید
ادامه مطلب / دانلود

خواننده موسیقی پاپ کشورمان با انتشار عکس در صفحه فیس بوک و اینستاگرام خود به فیلم منتشر شده از سگ کشی که در فضای مجازی انتشار یافته، واکنش نشان داد.

واکنش رضا صادقی به کشتن حیوانات در شیراز + عکس

صادقی با ادبیات خاص خود در این زمینه نوشت:

«سلام به جانان .. بابت این پست و تصویرش قبلا عذرخواهى میکنم .. اما نتونستم ببینم و بى تفاوت رد بشم …

سوره کهف : ایه ١٨

و آنها را بیدار می پنداشتی، در حالی که آنان خواب بودند و ما آنان را به راست و چپ می گرداندیم و

به این پست امتیاز دهید
ادامه مطلب / دانلود

بهنوش بختیاری با انتشار تصویر زیر در اینستاگرامش نوشت :

تهدید بهنوش بختیاری توسط هکر ها !+ عکس

تهدیدبه انتشار فیلمای غیراخلاقی..عکسای فتوشاپی..اخاذی..این چیزیه که شب عیدی من درگیرشم..و انقدر فشار روحی روم زیاده که اصلا نمیفهمم چطوری با این روحیه دارم کار وزندگی میکنم..جرم من و امثال من چیه؟؟؟ما که کمتر از گل به مردم واطرافیانمون نمیگیم؟گناه من چیه که هنرپیشه شدم؟به کی بدی کردم؟تهمت و توهین کم بود حالا تهدید؟؟طفلک خبر دارم که همکارم ارسلان قاسمی هم با سن کمش این داستانارو داره تحمل میکنه..این عکسم خونه دوست عزیز من آمنه بهرامیه که قربانی اسید پاشی شد..صورت زیبا و قسمتهایی از دستگاه گوارش و موهای خود ،بینایی وروح و دلشو امید به آیندشو از دست داد..برادرش افسردگی گرفت و بعد فوت کرد..مادر وپدرش همینطور..گناهش این بود که به یک پسر گفت نه..آیا انسان میتونه چنین کاری بکنه؟؟کجا هستیم؟؟تهدید و اذیت یک دختر مارو به کجا میرسونه؟؟البته به پلیس شکایت کردم..اما روحم آزردس..همیشه شب عیدا رو ابرا بودم..اما امسال حالم خیلی بده..از مصطفی عبدالهیان عزیزتشکر میکنم که راجع به این جریانات شوم فیلم مستندی ساخته که به زودی وارد بازار میشه..دیدن این فیلما واجبتر از فیلمای دیگس..کمی به بشر بودنمون فکر کنیم..چه لذتی داره اذیت و آزار دیگران با این تهدیدا و کلمات و..اونم وقتی که اون شخص آزارش به مورچه ای نرسیده..عید وقتیه که ما درست شده باشیم…یاعلی.

به این پست امتیاز دهید
ادامه مطلب / دانلود

یک پسر ۳ ساله بی گناه توسط خاله شیطان صفت خود، تا حد مرگ مورد ضرب و شتم و ضربات شدید شلاق قرار گرفت. خاله‌ای که مسئولیت مراقبت از خواهرزاده ۳ ساله اش را بر عهده داشت، تنها به دلیل درست هجی نکردن کلمات عصبانی شد و پسر بچه بی گناه را به کشتن داد.

اقدام وحشیانه خاله با خواهر زاده! + عکس

پسر ۳ ساله به نام “اتان آلی” تا حد مرگ توسط خاله ۲۱ ساله اش با نام ” کریستین دال” مورد

به این پست امتیاز دهید
ادامه مطلب / دانلود

فال روزانه چهارشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۳

فال روزانه چهارشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۳

فال روزانه متولدین فروردین

احتمالاً امروز از دنده چپ بلند شده‌اید، اما گذشته را فراموش کنید و به حال فکر کنید.دوستان و همکارانتان می‌خواهند شما را بی گناه بدانند اما شما باید

به این پست امتیاز دهید
ادامه مطلب / دانلود

این دمنوش ها را قبل از عادات ماهانه بنوشید

اگر خانمی متاهل باشد و همسر خانم دلیل اصلی این تغییر رفتارها را نداند یا درک نکند. تمامی این دردسرها به دلیل ابتلا به نشانگاه پیش از قاعدگی (PMS) است که مشکلات جسمی و روانی زیادی را برای خانم ها به وجود می آورد. «دکتر سعید صانعی» پزشک و مشاور درمان های گیاهی و طب سنتی با معرفی چند دم نوش به بهبود این وضعیت کمک می کند.


بررسی کوله بار مشکلات!

خانم ها در هر سنی که باشند می توانند به نشانگان پیش از قاعدگی یا سندروم پیش از قاعدگی (PMS) مبتلا شوند ولی این سندروم در سن ۳۰ تا ۴۰ سالگی بسیار شایع است. هنوز دلیل اصلی ابتلا به سندروم پیش از قاعدگی مشخص نیست ولی از دیدگاه طب سنتی افرادی که به سردی و خشکی مزاج مبتلا هستند بیش از سایرین استعداد ابتلا به سندروم پیش از قاعدگی را دارند و حالت سردی و خشکی در مغز و اندام های بدن در چنین شرایطی تشدید می شود. این سندروم با یکسری علائم جسمی و روحی همراه است.

تشدید آکنه، اختلال خواب، یبوست، نفخ شکم، سردرد میگرنی، متورم و حساس شدن پستان ها، درد در ناحیه قفسه سینه، ورم بدن، افزایش وزن و احساس درد و خستگی در عضلات و مفاصل برخی از علائم جسمی این سندروم هستند. افزایش اشتها و میل به خوردن غذاهای شور را هم می توان از علائم دیگر این سندروم دانست.

اضطراب، کاهش تمرکز، تحریک پذیری، افزایش گریه، احساس فراموشی، عدم اعتماد به نفس و حتی میل به خودکشی از علائم روانی ابتلا به سندروم پیش از قاعدگی است.

برخی از خانم های مبتلا به سندروم پیش از قاعدگی همه علائم این سندروم را تجربه می کنند در حالی که خانم های دیگر تنها برخی از علائم را می توانند داشته باشند و هر فرد با توجه به علائم خود باید از دم نوش یک گیاه برای بهبود و درمان مشکلات خود استفاده کند و در صورتی که تمام علائم را داشته باشد از چند گیاه به صورت ترکیبی استفاده کند. این خانم ها علاوه بر استفاده از دم نوش هایی که به بهبود کمک می کنند، باید یک رژیم غذایی سالم و ورزش به صورت مداوم را هم در برنامه زندگی خود داشته باشند در غیر این صورت استفاده از دم نوش به تنهایی نمی تواند به صورت قطعی کمکی به فرد کند و تاثیر دم نوش کم می شود.

 

یک برش از زنجبیل

برای کاهش مشکلات ناشی از سندروم پیش از قاعدگی باید دم نوش را متناسب با مشکل فرد انتخاب کرد. خانم هایی که همه مشکلات ناشی از سندروم قاعدگی را دارند باید همه گیاهانی را که برای این منظور معرفی می شود، به مقدار مساوی ترکیب کنند و به شکل یک دم نوش چندگانه از آن استفاده کنند. برای این منظور باید یک قاشق غذاخوری از تمام گیاهانی را که برای سندروم پیش از قاعدگی پیشنهاد می شود، با یک لیوان آب جوش ترکیب کرد و یک سوم لیوان را قبل از هر غذا نوشید. برخی خانم ها پیش از قاعدگی با مشکلاتی مثل سرگیجه، تهوع و استفراغ مواجه می شوند که برای رفع این مشکل می توان از زنجبیل کمک گرفت.
برای برطرف کردن حالت تهوع و استفراغ ناشی از سندروم پیش از قاعدگی باید ۳-۴ گرم (معادل یک قاشق مرباخوری) زنجبیل را در یک لیوان آب جوش دم و بعد از صاف کردن استفاده کرد. همچنین ترکیب زنجبیل با چای و دارچین هم مناسب است.

یک دم نوش مفید دیگر را هم می توان با زنجبیل درست کرد، برای این منظور کافی است یک برش زنجبیل تازه را به همراه لیموترش، نعنا (۷-۱۰ عدد برگ نعنای تازه) و یک قاشق مرباخوری عسل در یک قوری آب جوش به مدت ۲۰ دقیقه دم کرد. این دم نوش علاوه بر اینکه خوشمزه است خاصیت آرام بخش نیز دارد و می تواند حالت عصبی بودن، تحریک پذیری و حساس بودن را در خانم ها از بین ببرد. ضمن اینکه خستگی ناشی از کار را برطرف می کند و برای این خانم ها مناسب است.

 

گیاه پنج انگشت

بهترین گزینه برای درمان مشکلات سندروم پیش از قاعدگی گیاه پنج انگشت است. این گیاه نام های دیگری چون فلفل بیابانی و ویتاگنوس دارد و به دلیل تاثیرات شگفت انگیزی که در بدن خانم ها می گذارد به آن «گیاه زنان» می گویند. ویتاگنوس درواقع یک درخت است که برگ های آن شکل پنجه مانند دارد و گل های بنفش درخت بعد از گرده افشانی تبدیل به میوه هایی قهوه ای رنگ می شود. مصرف این گیاه علاوه بر تنظیم هورمون ها، باعث بالارفتن میزان پرولاکتین می شود و به همین دلیل در کاهش درد پستان ها می تواند مفید باشد.
پنج انگشت با ویتاگنوس به درمان سندروم پیش از قاعدگی کمک می کند ضمن اینکه می تواند به آن دسته از افرادی که با اختلال قاعدگی مواجه هستند کمک کند و باعث تنظیم قاعدگی شود. البته برای تنظیم قاعدگی باید به صورت طولانی مدت از این گیاه استفاده کرد، با این حال استفاده از این گیاه در بهبود وضعیت خانم هایی که به مشکل قاعدگی مبتلا هستند موثر است.

استفاده از ویتاگنوس می تواند به درمان ورم و عفونت رحم کمک کند ضمن اینکه در درمان ضخیم شدن دیواره رحم نیز موثر است. کاهش خونریزی و کاهش عوارض یائسگی از دیگر مزایای مصرف این گیاه است.

شرکت های داروسازی ویتاگنوس را به شکل قرص و قطره درآورده اند که قرص و قطره آن را می توان از داروخانه ها تهیه کرد. افرادی که از قطره گیاهی استفاده می کنند باید روزی ۴۰ قطره از آن را قبل از صبحانه استفاده کنند.

ویتاگنوس در قالب قرص هم به فروش می رسد که باید قرص را قبل از غذا مصرف کرد. آن دسته از افرادی که تمایل به استفاده از نوع کارخانه ای ندارند می توانند دم نوش گیاه پنج انگشت با ویتاگنوس را در منزل درست کنند؛ برای این منظور باید یک قاشق مرباخوری از گیاه خشک شده را با آب جوش ترکیب و پس از دم کشیدن به مدت ۱۰ دقیقه صاف کرد و نوشید. در صورت تمایل می تواند در زمان مصرف به دم نوش، عسل اضافه کرد.

اگر کسی حوصله درست کردم دم نوش را در منزل نداشته باشد می تواند از چای کیسه ای گیاه ویتاگنوس که در بازار به صورت بسته بندی شده موجود است، استفاده کند. برای استفاده از این دم نوش باید یک عدد از آن را در یک فنجان آب جوش قرار داد تا به مدت ۱۰ دقیقه دم بکشد. یکی از مزیت های استفاده از دم نوش کیسه ای این است که دیگر نیازی به صاف کردن ندارد ضمن اینکه طعم آن را بهبود بخشیده اند و می توان بدون عسل هم آن را نوشید.

 

گل قاصدک

سندروم پیش از قاعدگی باعث جمع شدن آب در زیر پوست بدن و اندام ها می شود و همین مسئله تورم اندام ها و دردناک شدن آنها را به وجود می آورد. برای رفع ورم ناش از سندروم قاعدگی، در وهله اول باید خوردن نمک را کاهش داد. گل قاصدک به دفع نمک اضافی موجود در بدن و رفع تورم کمک می کند. برای این منظور باید یک قاشق مرباخوری یا یک قاشق غذاخوری از گل قاصدک را در یک استکان آب جوش بریزند تا به مدت ۱۰-۱۵ دقیقه دم بکشد و از این دم نوش به صورت ناشتا بنوشند.
بهار نارنج

یکی از مشکلاتی که خانم های مبتلا به سندروم پیش از قاعدگی به آن دچار می شوند، اضطراب، عصبی بودن و افسردگی است. برای رفع این مشکلات می توان از گیاه و عرق بهار نارنج کمک گرفت. استفاده از بهار نارنج باعث تقویت اعصاب می شود. این گیاه ضدتشنج عصبی است.

برخی از خانم هایی که به سندروم پیش از قاعدگی مبتلا هستند با اختلال خواب و به ویژه بی خوابی مواجه می شوند که مصرف این گیاه به درمان بی خوابی کمک می کند.

۲ گرم (معادل یک قاشق چای خوری) از گیاه بهارنارنج را باید در یک استکان آب جوش دم کرد. افزودن عسل و آویشن به این دم نوش تاثیر آن را بهبود می بخشد.
گل مغربی

بدن برای عملکرد بهتر به اسید چرب ضروری نیاز دارد و در صورتی که اسید چرب ضروری به مقدار مناسب در بدن وجود نداشته باشد فردا با مشکلات زیادی مواجه می شود. اگر اسید چرب ضروری به مقدار کافی در بدن وجود نداشته یا از بین رفته باشد، فرد با مشکلات سندروم پیش از قاعدگی مواجه شده یا اینکه مشکلات سندروم پیش از قاعدگی تشدید می شود برای رفع این مشکل و تامین اسید چرب ضروری می توان از گل مغربی و روغن آن استفاده کرده. علاوه بر این باید از خوردن غذاهای چرب پرهیز کرد.
  اسطوخودوس

مصرف اسطوخودوس برای خانم هایی که به مشکل بی خوابی و افسردگی پیش از قاعدگی مبتلا هستند پیشنهاد می شود. اسطوخودس همچنین می تواند مشکلات گوارشی را برطرف کند و نفخ شکم و گاز ناشی از آن را از بین ببرد. بسیاری از خانم های مبتلا به سندروم پیش از قاعدگی با مشکلات گوارشی مواجه هستند، در نتیجه استفاده از اسطوخودوس به آنها پیشنهاد می شود. اسطوخودوس مقوی معده هم است. ریختن گل تازه اسطوخودوس در بالش خاصیت آرام بخش دارد. ۲ گرم اسطوخودوس را باید به مدت ۱۰ دقیقه در یک استکان آب جوش دم کرد و قبل از خواب نوشید.
 هوفاریقون

خیلی از خانم هایی که به سندروم پیش از قاعدگی مبتلا هستند از بی حوصلگی و کسالت رنج می برند. بی انگیزه بودن، داشتن حالت تهاجمی، احساس خستگی دائمی و… از دیگر مشکلاتی است که برخی از خانم ها پیش از قاعدگی دچار آن می شوند.

گاهی احساس گناه و افکار منفی به صورت دائمی قبل از قاعدگی به سراغ این خانم ها می آید و این مشکل بسیار ناخوشایند است ومی توان برای برطرف کردن تمامی این مشکلات از یک دم نوش دیگر کمک گرفت. نوشیدن دم نوش هوفاریقون به این دسته از خانم ها کمک می کند تا روحیه بهتری داشته باشند و کمتر به مسائل منفی فکر کنند. برای درست کردن این دم نوش کافی است ۲ گرم از گیاه هوفاریقون را در یک استکان آب جوش دم کرده و نوشید.

 

ضد تورم

خانم هایی که از تورم و درد اندام ها رنج می برند باید برای کاهش درد از جوانه گندم استفاده کنند.

 

منبع :دکتر سلام

به این پست امتیاز دهید
ادامه مطلب / دانلود

صدقه دادن و احادیثی درباره ی آن

احادیثی گهربار درباره صدقه دادن
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم :
الصَّدَقَهُ تَدْفَعُ الْبَلَاءَ وَ هِیَ أَنْجَحُ دَوَاءً وَ تَدْفَعُ الْقَضَاءَ وَ قَدْ أُبْرِمَ إِبْرَاماً وَ لَا یَذْهَبُ بِالْأَدْوَاءِ إِلَّا الدُّعَاءُ وَ الصَّدَقَه
صدقه بلا را برطرف مى‏ کند و مؤثرترینِ داروست. همچنین، قضاى حتمى را برمى‏ گرداند و درد و بیمارى‏ ها را چیزى جز دعا و صدقه از بین نمى ‏برد.
بحارالأنوار(ط-بیروت) ج ۹۳، ص ۱۳۷، ح ۷۱

صدقه دادن و احادیثی درباره ی آن

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم :
اَلصَّدَقَهُ عَلى‏ وَجهِها و َاصطِناعُ المَعروفِ وَ بِرُّ الوالِدَینِ وَصِلَهُ الرَّحِمِ تُحَوِّلُ الشِّقاءَ سَعادَهً و َتَزیدُ فِى العُمرِ وَ تَقى مَصارِ عَ السُّوءِ؛

صدقه بجا، نیکوکارى، نیکى به پدر و مادر و صله رحم، بدبختى را به خوش‏بختى تبدیل و عمر را زیاد و از پیشامدهاى بد جلوگیرى مى‏کند.
نهج الفصاحه ص ۵۴۹ ، ح ۱۸۶۹

 صدقه دادن و احادیثی درباره ی آن

 پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم :
اَلصَّدَقَهُ بِعَشرَهٍ وَ القَرضُ بِثَمانِیَهَ عَشرَ وَ صِلَهُ الاِخوانِ بِعِشرینَ وَ صِلَهُ الرَّحِمِ بِاَربَعَهٍ وَ عِشرینَ؛
صدقه دادن، ده حسنه، قرض دادن، هجده حسنه، رابطه با برادران [دینى‏]، بیست حسنه و صله رحم، بیست و چهار حسنه دارد.
کافى(ط-الاسلامیه) ج۴، ص۱۰

 صدقه دادن و احادیثی درباره ی آن

امام على علیه السلام :
کَفِّروا ذُنوبَکُم وَ تَحَبَّبوا اِلى‏ رَبِّکُم بِالصَّدَقَهِ وَ صِلَهِ الرَّحِمِ؛
با صدقه و صله رحم، گناهان خود را پاک کنید و خود را محبوب پروردگارتان گردانید.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص ۳۹۵ ، ح ۹۱۵۲

 صدقه دادن و احادیثی درباره ی آن

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم :
اَلضّیافَهُ اَوَّلُ یَومٍ وَ الثانى وَ الثالثُ وَ ما بَعدَ ذلِکَ فَاِنَّها صَدَقَهٌ تُصَدّق بِها عَلَیهِ؛
میهمانى یک روز و دو روز و سه روز است، بعد از آن هر چه به او دهى صدقه محسوب مى ‏شود.
کافى(ط-الاسلامیه) ج ۶، ص ۲۸۳، ح ۲

 صدقه دادن و احادیثی درباره ی آن

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم :
 اَلا اُخبِرُکُم بِاَفضَلَ مِن دَرَجَهِ الصّیامِ وَ الصَّلاهِ وَ الصَّدَقَهِ؟ صَلاحُ ذاتِ البَینِ، فَاِنَّ فَسادَ ذاتِ البَینِ هِىَ الحالِقَهُ؛
آیا به چیزى با فضیلت ‏تر از نماز و روزه و صدقه (زکات) آگاهتان نکنم؟ و آن اصلاح میان مردم است، زیرا تیره شدن رابطه بین مردم ریشه ‏کن کننده دین است.
نهج الفصاحه ص ۲۴۰ ، ح ۴۵۸

 صدقه دادن و احادیثی درباره ی آن

امام باقر علیه السلام:
 اَلبِرُّ وَ الصَّدَقَهُ یَنفیانِ الفَقرَ وَ یَزیدانِ فِى العُمرِ وَ یَدفَعانِ عَن صاحِبِهِما سَبعینَ میتَهَ سوءٍ ؛
کار خیر و صدقه، فقر را مى‏ بَرند، بر عمر مى‏ افزایند و هفتاد مرگ بد را از صاحب خود دور مى‏ کنند.
من لا یحضره الفقیه ج ۲ ، ص ۶۶ ، ح ۱۷۲۹

 صدقه دادن و احادیثی درباره ی آن

 امام صادق علیه السلام :
صَدَقَهٌ یُحِبُّهَا اللّه‏ُ: إِصلاحٌ بَینَ النّاسِ إِذا تَفاسَدوا، وَتَقارُبٌ بَینَهُم إِذا تَباعَدوا؛
صدقه اى که خداوند آن را دوست دارد عبارت است از: اصلاح میان مردم هرگاه رابطه‏شان تیره شد و نزدیک کردن آنها به یکدیگر هرگاه از هم دور شدند.
کافى(ط-الاسلامیه) ج۲، ص۲۰۹، ح۱

 صدقه دادن و احادیثی درباره ی آن

امام صادق علیه السلام :
 ثَلاثَهٌ اُقسِمُ بِاللّه‏ِ أَنَّهَا الحَقُّ ما نَقَصَ مالٌ مِن صَدَقَهٍ و َلا زَکاهٍ وَ لا ظُلِمَ أَحَدٌ بِظَلامَهٍ فَقَدَرَ أَن یُکافِئَ بِها فَکَظَمَها إِلاّ أَبدَ لَهُ اللّه‏ُ مَکانَها عِزّا و َلا فَتَحَ عَبدٌ عَلى نَفسِهِ بابَ مَسأَلَهٍ إِلاّ فُتِحَ عَلَیهِ بابُ فَقرٍ؛  
به خدا قسم سه چیز حق است: هیچ ثروتى بر اثر پرداخت صدقه و زکات کم نشد، در حق هیچ کس ستمى نشد که بتواند تلافى کند، اما خویشتندارى نمود مگر این که خداوند بجاى آن به او عزت بخشید و هیچ بنده ‏اى درِ خواهشى را به روى خود نگشود مگر این که درى از فقر به رویش باز شد.
بحارالأنوار(ط-بیروت) ج ۷۵، ص۲۰۹، ح۷۹

 صدقه دادن و احادیثی درباره ی آن

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم :
 إنَّ الصَّدَقَه َلتُطفِئُ غَضَبَ الرَّبِّ؛
صدقه، خشم پروردگار را فرو می‌نشاند.
نهج الفصاحه ص ۲۸۳ ، ح ۶۴۶

صدقه دادن و احادیثی درباره ی آن

رسول اکرم صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله :
 دخلت الجنّه فرأیت على بابها: الصّدقه بعشره و القرض بثمانیه عشر فقلت یا جبریل کیف صارت الصّدقه بعشره و القرض بثمانیه عشر قال لأنّ الصّدقه تقع فی ید الغنیّ و الفقیر و القرض لا یقع إلّا فی ید من یحتاج إلیه.
وارد بهشت شدم، دیدم بر در آن نوشته است (ثواب) صدقه ده برابر است و قرض هجده برابر. گفتم: اى جبرئیل چرا صدقه ده برابر و قرض هجده برابر است؟ گفت: زیرا صدقه به دست نیازمند و بى ‏نیاز مى ‏رسد اما قرض جز به دست کسى که به آن نیاز دارد، نمى ‏رسد.
نهج الفصاحه ص ۴۸۰ ، ح ۱۵۵۷

 صدقه دادن و احادیثی درباره ی آن

 امام صادق علیه السلام :
مَنْ تَصَدَّقَ فى یَوْمٍ اَو لَیْلَهٍ اِنْ کَانَ یَوْمٌ فَیَوْمٌ وَ اِنْ کانَ لَیْلَهٌ فَلَیْلٌ دَفَعَ اللّه‏ُ عَزَّوَجَلَّ عَنْهُ الْهَمَّ وَ السَّبُعَ وَ میتَهَ السُّوءِ؛
هر کس در روز و یا شب صدقه بدهد ـ اگر روز است روز و اگر شب است، شب ـ خداوند از او غم و اندوه، درنده و مرگ بد را دور مى‏ کند.
ثواب الأعمال ص ۱۴۰

 صدقه دادن و احادیثی درباره ی آن

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم :
أُمِرْتُ أَنْ آخُذَ الصَّدَقَهَ مِنْ أَغْنِیَائِکُمْ فَأَرُدَّهَا فِی فَقُرَائِکُم‏
من مأمورم که صدقه (و زکات) را از ثروتمندانتان بگیرم و به فقرایتان بدهم.
مستدرک الوسائل و مستنبط المسیل ج ۷، ص ۱۰۵ ، ح ۷۷۶۲

 صدقه دادن و احادیثی درباره ی آن

 پیامبر صلى‏لله‏ علیه ‏و ‏آله :
اَ لا اُخْبِرُکُمْ بِشَىْ‏ءٍ اِنْ اَنـْتُمْ فَعَلْتُموهُ تَباعَدَ الشَّیْطانُ مِنْـکُمْ کَما تَباعَدَ الْمَشْرِقُ مِنَ الْمَغْرِبِ؟ قالوا: بَلى، قالَ: اَلصَّوْمُ یُسَوِّدُ وَجْهَهُ وَ الصَّدَقَهُ تَـکْسِرُ ظَهْرَهُ وَ الْحُبُّ فِى اللّه‏ِ وَ الْمُوازَرَهُ عَلَى الْعَمَلِ الصّالِحِ یَقْطَعُ دابِرَهُ وَ الاِسْتِغْفارُ یَقْطَعُ وَ تینَهُ ؛
آیا شما را از چیزى خبر ندهم که اگر به آن عمل کنید، شیطان از شما دور شود، چندان که مشرق از مغرب دور است؟ عرض کردند: چرا. فرمودند: روزه روى شیطان را سیاه مى‏ کند، صدقه پشت او را مى ‏شکند، دوست داشتن براى خدا و همیارى در کار نیک، ریشه او را مى ‏کند و استغفار شاه رگش را مى ‏زند.
کافی(ط-الاسلامیه) ج ۴ ، ص ۶۲ ، ح ۲ {شبیه این حدیث در مکارم الاخلاق ص ۱۳۸}

صدقه دادن و احادیثی درباره ی آن

امام صادق علیه السلام :
صدقه درهم افضل من صیام یوم؛
یک درهم صدقه دادن از یک روز روزه مستحبى برتر و والاتر است.
من لا یحضره الفقیه ج ۲ ، ص ۸۴ ، ح ۱۷۹۴ – ثواب الاعمال ص ۸۲

صدقه دادن و احادیثی درباره ی آن

 امام علی علیه السلام :
 إستَنزلوا الرِّزقَ بِالصَّدَقَهِ
با صدقه دادن، روزی خود را فرود آورید
کافی(ط-الاسلامیه) ج ۴ ، ص ۳ ، ح ۵ – تحف العقول ص ۶۰ – من لا یحضره الفقیه ج ۲ ، ص ۶۶ ، ح۱۷۳۰

به این پست امتیاز دهید
ادامه مطلب / دانلود

نامه مادر ایرانی به مادر گروگان ژاپنی داعش + عکس

نامه مادر ایرانی به مادر گروگان ژاپنی داعش + عکس

مادر گروگان ژاپنی در بند گروه تروریستی داعش با بیان اینکه “پسرش هیچ خصومتی با اسلام ندارد.”خواستار نجات جان وی شد. در این رابطه یکی از مادران ایرانی نامه‌ای به این مادر ژاپنی نوشته و اعلام کرد که

به این پست امتیاز دهید
ادامه مطلب / دانلود

داستان زیبای بیژن و منیژه

شبی خسرو و بزرگان جشنی آراستند که ناگاه پرده دار آمد و گفت که عده ای از ارمانیان به درگاه آمده اند پس شاه بر تخت نشست و آنها را پیش خواند . آنها گریان نزد شاه رسیدند و گفتند ما از شهری که در مرز توران و ایران است به دادخواهی آمده ایم .

در شهر ایران بیشه ای بود که کشتزار ما در آن است و اکنون گرازهای درنده زیادی به آنسو آمد و این بیشه را اشغال کرده اند و تمام درختان را به دو نیم کردند و همه چیز را از بین می برند . شاه خوان زرینی پهن کرد و از هر گونه گوهر در آن ریخت و بعد ده اسب با لگامهای زرین و داغ کاووس و دیباهای رومی زیبا آوردند و خسرو گفت : هدیه کسی است که این بلا را از شهر دور کند . در آن انجمن کسی جز بیژن این کار را نپذیرفت .

گیو برایش نگران بود و به بیژن گفت : پسرم جوانی مکن و مغرور نیرویت مباش و آبرویت را نزد شاه مبر . بیژن از سخنان پدر ناراحت شد و گفت : ای پدر تو گمان می کنی من سست هستم و کاری از من ساخته نیست . درست است که جوانم اما عقل پیران را دارم . شاه شاد شد و به گرگین گفت : بیژن به راه ارمان آگاه نیست تو هم راهنمایش باش و یاریش بده.

بیژن و گرگین به راه افتادند و به آن بیشه رسیدند .

بیژن گفت : وقتی من گراز را دنبال کردم تو نزد آبگیر بایست و با گرز بر سرش بکوب و هر کدام از چنگم رها شد تو سر از تنش جدا کن.

گرگین گفت : شاه تمام سیم و زر را به تو داد پس نباید از من کمک بخواهی . بیژن متعجب شد و با ناراحتی به بیشه رفت و کمان را آماده نمود و تیراندازی کرد سپس با خنجر به دنبال خوکها رفت . گرازی جلو آمد و زره بیژن را درید که بیژن با خنجر او را دو نیم کرد . گرازها که تنشان پر از تیغ شده بود توان حرکت نداشتند پس بیژن سرشان را با خنجر می برید و به فتراک اسبش می بست تا دندانهایشان را نشان دهد .

گرگین که چنین دید رشکش آمد و ترسید وقتی نزد شاه رسیدند بدنام شود پس نیرنگی به کار بست و گفت : من مدتی در اینجا بوده ام . در اینجا دشتی است زیبا و مشکبوی که پریچهرگان در آن هستند و منیژه دختر افراسیاب با صدکنیزش در این دشت خیمه زده است . او دختری زیبا با چشمانی خمار و قدی چون سرو و مویی چون مشک و لبی پر است .

بهتر است به آن دشت برویم و تنی چند از این پریچهرگان را بگیریم و بعد نزد شاه برگردیم . بیژن از روی جوانی و خامی پذیرفت و هر دو به راه افتادند . گرگین گفت : من بروم از ترکان آگاهی یابم و به آنجا رفت .

بیژن کلاه پدر بر سر گذاشت و لباس پوشید و به بیشه قدم نهاد و به نزدیکی خیمه منیژه رفت و زیبارویان بسیاری را در آنجا یافت که منیژه در بین آنها چون خورشیدی می درخشید وقتی منیژه از دور او را دید از او خوشش آمد دایه را نزد او فرستاد و گفت : از او بپرس تو کیستی ؟ آیا سیاوش زنده شده است یا پریزاد هستی؟ نامت چیست و از کجا می آیی ؟ دایه پیام منیژه را به بیژن رساند .

بیژن خندید و گفت : به او بگو نه سیاوش هستم و نه پریزاد بلکه من از ایران می آیم و بیژن پسر گیو هستم و از جنگ گرازان آمده ام .

اینجا آمدم تا شاید چهره دختر افراسیاب را ببینم.

سپس گفت : ای زن تو کاری کن که من نزد دختر افراسیاب بروم و او با من به مهر و محبت رفتار کند . دایه با منیژه صحبت کرد و منیژه پیام فرستاد و او را نزد خود خواند و بیژن به خیمه او رفت. منیژه به پیشوازش آمد . شاد بودند و رود می نواختند و می مینوشیدند . سه روز گذشت و موقع رفتن شد .

منیژه ناراحت بود پس به کنیزانش دستور داد دوای بیهوشی به بیژن خوراندند و او را در عماری خود قرار داد . وقتی به شهر رسیدند چادری بر بیژن پوشاند و او را به کاخش برد . وقتی بیژن به هوش آمد و خود را در کاخ افراسیاب و در کنار منیژه دید به خود پیچید و به خدا پناه برد و بر گرگین نفرین کرد . منیژه گفت : دلت را شاد کن و آسوده باش . بیژن مدتی با منیژه گذراند ولی دربان بالاخره پی برد که مردی در حرمسرا است و فهمید او کیست پس نزد شاه رفت و به افراسیاب گفت : دخترت جفتی از ایران را برای خود یافته است . افراسیاب متعجب شد و قراخان سالار را پیش خواند و گفت : چه کنم ؟ قراخان گفت : شنیدن کی بود مانند دیدن .

افراسیاب گرسیوز را فرستاد تا کاخ را محاصره کند و اگر بیژن را دید نزد او بیاورد . وقتی گرسیوز به در کاخ رسید و صدای چنگ و رباب را شنید و در را بسته یافت در را از جا کند و بیژن را در میان زیبارویان دید . گفت: ای بخت برگشته به چنگ شیر افتادی و دیگر خلاصی نداری .

بیژن به خود پیچید که چگونه برهنه رزم کنم ؟ همیشه در کفش خنجری داشت پس خنجر کشید و در خانه را چون سپر به دست گرفت و گفت :من بیژن پسر گیو پهلوان هستم و اگر بخواهی بجنگی من هم می جنگم و فراوان از شما را می کشم . تو از شاه توران بخواه که از خونم بگذرد .

گرسیوز خنجر او را دید و با نرمی سوگند خورد که کمکش کند و خنجر را با چرب زبانی از چنگش درآورد و او را به بند کشید و به نزد افراسیاب برد . افراسیاب گفت : شایسته است راستش را بگویی که اینجا چه می کنی ؟ بیژن همه ماجرا را بازگفت اما افراسیاب باور نکرد . بیژن گفت : من دست بسته هستم اگر راست می گویید دستم را باز کنید تا ببینید چه بلایی بر سر همه سپاهت می آورم. افراسیاب عصبانی شد و به گرسیوز گفت :برو و او را به دار بزن . بیژن می رفت و افسوس می خورد که دریغا که دیگر گیو و شاه و رستم را نمی بینم . ای باد پیام مرا به شاه ببر و بگو که بیژن به سختی افتاده است و اسیر شده . به گودرز برسان که گرگین چه کرد و به گرگین بگو که آن دنیا جواب مرا چه می دهی ؟

خداوند بر جوانی بیژن رحم آورد و پیران که از آنجا میگذشت او را دید و پرسید : شاه قصد هلاک چه کسی را دارد ؟ گرسیوز ماجرا را بازگفت . پیران نزد بیژن رفت و بر او رحمش آمد پس نزد شاه رفت و به پایش افتاد . شاه خندید که چه می خواهی ؟ زر و گوهر یا لشکر ؟ هرچه بخواهی دریغ ندارم .

پیران گفت : برای خودم آرزویی ندارم به یاد داری بسیار پندت دادم که سیاوش را مکش که به تو بد می رسد و تو نپذیرفتی ؟ اگر خون بیژن را بریزی دوباره همان بدبختی گریبان ما را می گیرد .

افراسیاب گفت : نمی دانی بیژن چه کرده است و با دخترم چه رسوایی به بار آورده اگر او را رها کنم همه جا نام مرا بر زبانها می اندازد و آبرویم می رود . پیران گفت : او را به بند کن .

شاه پذیرفت و به گرسیوز گفت :دو دستش را با غل و زنجیر ببند و سرنگون در چاهی رها کن تا دیگر خورشید و ماه را نبیند و سنگی که از آن اکوان دیو بود بر در چاه قرار بده و بعد نزد منیژه برو و او را از تاج و تخت دورکن و بگو تو مایه ننگ ما هستی و می توانی نزد محبوبت بر سر چاه بمانی . گرسیوز چنین کرد .

منیژه افتان و خیزان بر سر چاه گریه می کرد و از هر دری نانی می گرفت و از سوراخ چاه به بیژن میداد . گرگین یک هفته منتظر بیژن ماند ولی اثری از او نیافت. از کارش پشیمان شد و به دنبال بیژن رفت ولی در بیشه اثری از بیژن ندید . فقط اسب بیژن آنجا بود پس به ایران شتافت .وقتی شاه فهمید که بیژن با گرگین نیست نخواست به گیو اطلاع دهد ولی گیو هم از موضوع باخبر شد و گریان آمد تا ببیند چه بلایی به سر بیژن آمده است. گرگین به گیو گفت : او از اسب افتاد و در خاک سرش از تن جدا شد و مرد . گیو گریان شد و مویه سردادو شرح ماجرا را از گرگین پرسید .

گرگین گفت : همه گرازها را کشتیم و به سوی ایران آمدیم گوری از مرغزار آمد و گویی از نژاد رخش بود و همچون باد می تاخت .

بیژن کمند کشید که او را بگیرد ناگاه دیدم اثری از بیژن نیست و تنها اسبش را یافتم . مدتی منتظر ماندم اما چون می ترسیدم برگشتم چون گور همان دیو سپید بود.

وقتی گیو این سخن را شنید فهمید که دروغ می گوید و می خواست او را بکشد اما با خود گفت چه فایده بیژن که زنده نمی شود صبر می کنم تا این سخن را نزد شاه بگوید و کناهش آشکار شود . گیو گریان نزد شاه رفت و موضوع را گفت و داد خود را از گرگین طلبید .

شاه رنگش پرید و به خاطر بیژن دلتنگ شد و به گیو گفت نترس که موبد به من گفته که بزودی به توران لشکر می کشم و آنجاست که من بیژن را می یابم و او نیز به کینخواهی سیاوش می جنگد . وقتی گرگین به درگاه شاه رسید دندانهای گراز را در برابر شاه قرار داد .

شاه از بیژن پرسید و گرگین دوباره همان دروغها را گفت . خسرو دستور داد تا او را به بند کشند و سپس سوارانی فرستاد تا از بیژن آگاهی یابند . شاه به گیو گفت باید تا فروردین صبر کنیم تا من در جام نگاه کنم و جای بیژن را بیابم . سوارانی که به توران فرستادند نشانی از بیژن ندیدند .

وقتی نوروز شد شاه جام را آورد و در آن نگریست و همه هفت کشور را زیر نظر گرفت تا به گرگساران رسید و بیژن را در چاهی بسته یافت و دختری از نژاد کیان به او غذا میرساند و کمکش می کرد پس شاد شد که بیژن زنده است و به گیو گفت : نامه مرا نزد رستم ببر و بگو فورا بیاید . گیو به سیستان رفت .

وقتی زال گیو را پژمرده دید از حالش پرسید و از ایرانیان سؤال کرد و گیو ماجرا را بازگفت . زال گفت : دمی بیاسا تا رستم از شکار برگردد .

رستم آمد و گیو از او کمک خواست و نامه شاه را به او داد . رستم گریان شد چون همسرش خواهر گیو بود و فرامرز را از او داشت و از آنسو دخترش همسر گیو بود و بیژن نوه رستم بود.

گیو سه روز آنجا بود و روز چهارم با رستم و سپاهش به نزد خسرو رفتند . خسرو رستم را کنار خود نشاند و گفت : هرچه از سلاح و اسب و لشکر می خواهی در اختیار توست .

از آنسو گرگین پیامی نزد رستم فرستاد و گفت :بخشش مرا از شاه بخواه که پشیمانم .

رستم به فرستاده گفت : به او بگو تو مکر بکار بردی اما با اینحال من از خسرو می خواهم تو را ببخشد ولی اگر بیژن از بند رها شد و زنده ماند بدان تو هم رها شده ای وکرنه امیدی به زندگی خود نداشته باش . رستم درباره گرگین با شاه سخن راند . شاه گفت : سوگند خورده ام تا بیژن رها نشود او را از بند جدا نکنم .

رستم گفت : شاه او را به من ببخشد و شاه پذیرفت .

شاه به رستم گفت : چگونه می خواهی به توران بروی ؟ رستم پاسخ داد : باید خود را به شکل بازرگانان درآورم .

شاه در خزائن خود را گشود و رستم هرچه لازم بود برداشت سپس به سالار خود گفت : از لشکر هزار سوار برگزین . سوارانی چون گرگین و زنگه شاوران و گستهم و گرازه و رهام و فرهاد و اشکش باشند .

بدینسان رستم با لشکرش به راه افتاد و وقتی نزدیک توران شدند به لشکر گفت: همین جا بمانید و آماده جنگ باشید و خودش و آن هفت دلاور لباس بازرگانان پوشیدند و با ده شتر با بار گوهر و صدشتر که جامه لشکر داشت براه افتادند . در مرز توران شهری بود که پیران هم قسمتی از آن شهر را داشت و او آن روز به شکار رفته بود .

وقتی از شکار برگشت رستم او را دید و با دو اسب پر از گوهر به نزد او رفت . پیران گفت : کیستی و از کجا می آیی ؟ پاسخ داد : بازرگانی هستم از ایران که به تور آمدم تا خرید و فروش کنم و امید دارم شما مرا حمایت کنید .

پیران گفت : برو که در شهر در امان هستی و کسی با تو کاری ندارد .خبر رسید که کاروانی با بار گوهر از ایران آمده است و در سرای پیران خانه دارد و خریداران گروه گروه به آنجا میرفتند .

منیژه هم باخبر شد و نزد رستم رفت و با اشک چشم می گفت : چه آگاهی از سپاه شاه و گیو و گودرز داری ؟ آیا آنها نمیدانند چه بلایی سر بیژن آمده است و او زنجیر شده در چاه است و من از ناله های او چشمی گریان و دلی پر درد دارم ؟ رستم ترسید که کسی او را بشناسد پس بانگ زد که من کسی را نمی شناسم نه خسرو نه گیو نه گودرز .

راهت را بگیر و برو . منیژه به رستم نگاه کرد و زار گریست و گفت : اگر حرف نمی زنی مرا از پیش خود مران که دلی پر درد دارم .

آیا آئین ایرانیان این است که با درویش و دردمند اینگونه برخورد کنند ؟ رستم با نرمی با او سخن راند که من آنها را نمی شناسم و بعد پرسید : چه بلایی سر تو آمده است ؟ چرا از ایران و شاه آنجا می پرسی ؟

منیژه همه ماجرا را تعریف کرد و از بدبختی بیژن سخن راند و گفت : اگر به ایران رفتی به درگاه خسرو برو و به آنها بگو که بیژن اینجاست .

رستم به منیژه غذا داد و مرغی را در نان پیچید و بدون اینکه منیژه بفهمد انگشتر خود را در آن نهاد و گفت : این را برای آن بیچاره که در چاه است ببر .

منیژه غذاها را برای بیژن برد و به او داد. بیژن به غذا نگریست و به منیژه گفت : این غذاها را از کجا آوردی ؟ منیژه گفت : از بازرگانانی که از ایران آمده اند گرفته ام. بیژن انگشتر را دید و شناخت و خندید.

منیژه گفت : چه جای خندیدن است ؟ بیژن گفت : اگر وفادار باشی همه چیز را به تو می گویم . منیژه نالید : من به خاطر تو همه چیزم را از دست دادم و پدرم از من بیزار شد حالا تو هم به من بدبین هستی ؟

بیژن پوزش طلبید و گفت : آن مرد برای نجات من آمده است پس نزد او برو و نهانی به او بگو که اگر خدای رخشی خود را معرفی کن .

منیژه آمد و پیام بیژن را به رستم داد .

رستم فهمید که بیژن همه چیز را به منیژه گفته است پس گفت : آری تو رازدار باش و اکنون هیزم در آن بیشه جمع کن و شب که شد آتشی برافروز تا من راه را پیدا کنم . منیژه شاد شد و پیام را نزد بیژن برد .

بیژن شاد شد و خدا را شکر کرد و به منیژه گفت : ای یار وفادار که همچون پرستاری در کنارم بودی و از همه چیز خود گذشتی اکنون این رنج را هم به خاطر من قبول کن . منیژه شروع به کار کرد و هیزم تهیه نمود و شب که شد آتش افروخت .

تهمتن با هفت گرد دلیر به راه افتاد و به سر چاه رسید و به آنها گفت : سنگ را از چاه بردارید اما آنها هرچه کردند نتوانستند . پس رستم پیاده شد و سنگ را برداشت و به طرفی پرتاب کرد سپس بر سر چاه آمد و با بیژن صحبت کرد و حالش را پرسید سپس گفت : من فقط یک چیز از تو می خواهم و آن اینکه کینه گرگین را از جان به در کنی .

بیژن گفت : تو چه میدانی که او با من چه کرد ؟ رستم گفت : اگر قبول نکنی تو را از چاه بیرون نمی آورم .

بیژن پذیرفت و رستم او را از چاه بیرون کشید . بیژن با تن برهنه و موی و ناخن دراز و روی زرد بود . رستم زنجیرهایش را پاره کرد و به سوی خانه برد. به یک دستش بیژن بود و در دست دیگرش منیژه قرار داشت .

تهمتن گفت تا او را شستند و جامه پوشاندند. گرگین نزد او آمد و از بیژن پوزش خواست و بیژن از گناهش درکذشت . رستم سلیح نبرد پوشید و از بر رخش نشست و با دیگر سواران مهیا شد و به بیژن گفت : تو با اشکش و منیژه برو که بسیار رنج دیده ای و توان جنگ نداری . من امشب باید انتقام سختی از افراسیاب بگیرم .

بیژن قبول نکرد و گفت : من هم می توانم بجنگم پس رستم و یاران رفتند و بارو بنه را به اشکش سپردند پس به درگاه افراسیاب رسیدندو سر از تن همه سران جدا نمودند . رستم از دهلیز فریاد زد که خوابت بر تو ناخوش باد تو بخوابی و بیژن در رنج باشد ؟ پس بدان که رستم آمده و بیژن را نجات داده است و تو باید بدانی کسی به دامادش زیان نمی رساند .

افراسیاب بانگ زد و تورانیان را صدا کرد اما پهلوانان همه غنائم و پریچهرگان افراسیاب را برداشتند و به راه افتادند . سپس رستم به سپاهی که بیرون شهر بود پیام فرستاد که مهیای کارزار شوند . وقتی خورشید سر زد سپاهی بسیاری از تورانیان آماده شده بودند . به رستم خبر دادند که زودتر آماده شو که تعدادشان بیشتر می شود .

اما او گفت : باکی نیست پس باروبنه را با منیژه گسیل کرد و خود آماده جنگ شد . در راست سپاه اشکش و گستهم و در چپ رهام و زنگه بودند و خودش با بیژن و گیو در قلبگاه قرار گرفتند .

افراسیاب از دیدن رستم غمگین شد در چپ لشکر پیران را قرار داد و در راست هومان بود و قلب را به گرسیوز و شیده سپرد و خود نظاره می کرد .

رستم بانگ زد که چرا خودت دل جنگ نداری و کنار نشسته ای ؟ خجالت نمیکشی ؟ افراسیاب لرزید و به یاران گفت که بکوشید تا او را نابود کنید پس جنگ سختی درگرفت و رستم هرسو که میرفت سواران پراکنده می شدند.

پس اشکش از راست به گرسیوز حمله برد و گرگین و رهام و فرهاد چپ لشکر توران را نابود کردند و بیژن به قلب حمله برد . افراسیاب که چنین دید سوار اسب شد و گریخت . رستم تا دو فرسنگی او را تعقیب کرد .

سپس به لشکرگاه برگشت و غنائم را جمع کرد و نزد شاه رفتند وقتی شاه از ماجرا اطلاع یافت شاد شد و به استقبالشان رفت و رستم را در بر گرفت و برآنها آفرین گفت. خسرو جشنی بیاراست و همه را بار داد و سپس مال و خواسته و خلعت فراوان به رستم و سپاهیان بخشید و رستم به زابل برگشت. شاه به دیگر بزرگان هم هدیه های فراوان بخشید و سپس بیژن را فراخواند و از رنج و تیمارش پرسید  و بیژن همه را باز گفت و از ناراحتیهای منیژه و وفاداری او یاد کرد .
پس شاه مال و خواسته فراوانی به بیژن دادو گفت که نزد منیژه ببر و با او به مهر رفتار کن و با هم به شادی و خرمی زندگی کنید .

داستان های شاهنامه / 2018

به این پست امتیاز دهید
ادامه مطلب / دانلود

جاری شدن اشک های پاپ بعد از شنیدن سوال یک دختر بچه!!

پاپ فرانسیس، رهبر مسیحیان کاتولیک در جریان سفر خود به فیلیپین، وقتی ‌قصد سخنرانی در دانشگاه مانیل را داشت، در برابر سؤال سخت یک دختربچه قرار گرفت؛ پرسشی که باعث شد پاپ به جای قرائت متن سخنرانی از پیش آماده شده خود، به زبان اسپانیولی از بی‌جواب بودن سؤال گلیزل پالومار دوازده ساله ‌بگوید.

رویترز گزارش داد؛ پس از آنکه یک دختربچه گریان از پاپ ‌پرسید: ‌«چرا دختران کوچک به فحشا کشیده می شوند؟»، آن دختر بچه را که پدر و مادرش او را‌‌ رها کرده‌اند، در آغوش گرفت.

گلیزل پالومار دوازده ساله با چشمانی اشکبار از پاپ پرسید: «کودکان زیادی به مواد مخدر و فحشا مبتلا می‌شوند. چرا این اتفاقات برای ما بیفتد؟ بچه‌ها که گناهی ندارند‌».

پاپ که در بین کاتولیک‌ها به پاپ فقرا مشهور است، دختر بچه را در آغوش گرفت، ولی نتوانست به سخنرانی از قبل آماده شده خود به زبان انگلیسی بپردازد و در عوض به زبان اسپانیولی به پاسخ دادن به آن کودک ‌پرداخت.

پاپ که آشکارا تحت تأثیر قرار گرفته بود، گفت: این دختر سؤالی را مطرح کرده ‌که هیچ پاسخی برای آن نیست و او حتی قادر نبود ‌این سؤال را به خوبی مطرح کند و به گریه افتاد. این سئوال بزرگی برای همه ماست: برای چه کودکان باید رنج ببرند؟ چرا؟».

او در بخش دیگری از سخنانش گفت: «تنها زمانی که بتوانیم برای این وضعیت ضجه بزنیم است که به پاسخ مورد نظر نزدیک شده ایم.»

پاپ برای نشان دادن توجه خود به افرادی که در حاشیه جامعه قرار گرفته‌اند، اظهار داشت: «شما را دعوت می‌کنم ‌هر کسی این سؤال را از خود بپرسد، ‌«وقتی کودکی گرسنه می‌بینم، در خیابان کودکی را می‌بینم که مواد مخدر مصرف می‌کند، کودکی بدون خانمان می‌بینم، کودکی‌‌ رها شده و کودکی که از او سوء‌استفاده شده می‌بینم، کودکی که جامعه از او به عنوان برده استفاده می‌کند، آیا من یاد گرفته‌ام گریه کنم و چگونه گریه کنم؟»‌!

این کودک پیش از اینکه در یک مرکز مورد حمایت کلیسا اسکان داده شود، بدون سرپرست بود و برای استقبال از پاپ به دانشگاه آورده شده بود، ولی به هنگام طرح سؤالش به گریه افتاد.

پاپ قصد سخنرانی در دانشگاه کاتولیکی در پایتخت فیلیپین را داشت که سی هزار نفر در آن برای دیدن وی جمع شده بودند.

بعد از ‌این مراسم ‌پاپ در پایان سفر هفت روزه خود به فیلیپین در مراسم عشای ربانی در پارک ریزال شرکت کرد که گفته می‌شود، جمعیت میلیونی حاضر در آن در تاریخ مسیحیت بی‌سابقه بوده است.

برآورد‌ها حاکی از آن است که در کشور صد میلیونی فیلیپین، حدود ۱.‌۲ میلیون کودک خیابانی وجود دارد. سرشماری سال ۲۰۰۹ از زندگی ۳۵ درصد کودکان این کشور زیر خط فقر حکایت دارد. موضوع همدردی با فقرا در کانون سفر پاپ به این کشور قرار داشت و وی به فساد و نابرابری مفتضحانه در این کشور تاخت.

به این پست امتیاز دهید
ادامه مطلب / دانلود

تمام مراحل ازدواج و نامزدی

تمام مراحل ازدواج و نامزدی

تمام مراحل ازدواج و نامزدی راهی که باید برای رسمیت بخشیدن به ازدواج یک زوج طی کرد چندان دراز و پرپیچ و خم نیست. با این حال به کمی زمان نیاز دارد. یک هفته شاید کمترین زمانی باشد که می‌توان برای آن درنظر گرفت. البته در مواقعی خاص ظرف 2‌روز هم می‌توان همه مراحل این کار را طی کرد. با این مراحل بیشتر آشنا شوید.

گام شماره صفر: مشورت
قبل از این که به توافق های اولیه برسید، در همان جلسات اول و حتی در طول دورانی که نامزدی و عقدتان را طی می کنید، باید با یک مشاور مجرب در ارتباط باشید. فکر نکنید که رفتن پیش مشاور ازدواج یک کار نمایشی و فرمالیته است. این توجیه که مگر قدیمی ها چطور ازدواج می کردند، حداقل در زمان فعلی جواب نمی دهد. ازدواج های امروزی بسیار پیچیده تر از ازدواج های قدیمی هستند. اولا چون آدم های امروز پیچیده تر شده اند و ثانیا چون الگوهای زندگی مشترک تغییر کرده، افراد سازشکاری کمتری دارند و دیگر مثل سابق تحمل شرایط دشوار را ندارند. از این مهم تر، با بزرگتر شدن جوامع آدم ها از هم فاصله بیشتری گرفته اند و شناخت پیدا کردن نسبت به یکدیگر به اندازه سابق آسان نیست. در دنیای پیچیده امروز که نرخ بیماری ها و اختلالات روانی هم بالاتر رفته، کمک گرفتن از یک متخصص دلسوز، دیندار و مجرب شرط عقل است. بنابراین از هزینه کردن در این باره نترسید و در تمام مراحل ازدواج تان با یک مشاور ارتباط داشته باشید.

گام اول: دریافت نامه از محضر
اولین گام برای ثبت ازدواج انتخاب محضر است و مراجعه به این محضر ثبت ازدواج. در این مراجعه به همراه داشتن مدارک شناسایی زوجین و شناسنامه پدر زوجه الزامی است. مدارک را به همراه یک قطعه عکس 4* 3 به دفتردار تحویل دهید تا نامه‌ای دریافت کنید که در آن زوجین به آزمایشگاه مورد نظر برای انجام آزمایش‌های قبل از ازدواج معرفی می‌شوند. این نامه مهر و امضای محضر را دارد و یک قطعه عکس از زوجین بالای آن منگنه شده است. در این نامه جایی برای مهر و امضای آزمایشگاه گنجانده شده است. بدون داشتن این معرفی‌نامه، آزمایشگاه زوجین را نمی‌پذیرد. معمولا هر دفتر ثبت ازدواج بسته به موقعیت مکانی‌ای که دارد زوجین را به نزدیک‌ترین آزمایشگاه معرفی می‌کند.

گام دوم: مراجعه به آزمایشگاه
معرفی‌نامه محضر را به قسمت پذیرش تحول دهید و منتظر باشید تا نامتان اعلام شود. ناشتا بودن، شرط اولیه برای انجام آزمایش اعتیاد است که با نمونه‌گیری از ادرار انجام می‌شود. هنگام این آزمایش، شما با دوربین مدار بسته تحت نظارت هستید تا تقلبی انجام ندهید. برای انجام آزمایش اعتیاد لازم است مواردی را رعایت کنید. ازجمله اینکه یک هفته قبل از انجام آزمایش از مصرف برخی از دارو‌ها خودداری کنید، مثل داروهای کدئین‌دار و مسکن‌های مخدر. ظاهرا مصرف داروی ویتامین ب کمپلکس هم در چند روز قبل از انجام آزمایش نتیجه آزمایش را با اختلال روبه‌رو می‌کند. اگر داروی خاصی هم مصرف می‌کنید حتما از قبل با پزشک خود مشورت کنید تا درصورت امکان، قبل از انجام این آزمایش، آن را استفاده نکنید.

گام سوم: واکسن کزاز
سومین مرحله مخصوص خانم‌هاست؛ باید با راهنمایی مسئولان آزمایشگاه به اتاق واکسن مراجعه و به نوبت، واکسن کزاز را دریافت کنند. کسانی که بیش از 10سال از تزریق این واکسن به بدنشان می‌گذرد باید این واکسن را دریافت کنند؛ هرچند به تمام افرادی که برای انجام آزمایش‌های پیش از ازدواج به آزمایشگاه مراجعه می‌کنند تزریق این واکسن توصیه می‌شود.

گام چهارم: آزمایش خون
چهارمین خان مربوط به آقایان است؛ از آنها نمونه خون دریافت می‌شود تا 2بیماری خونی در آنها بررسی شود؛ هپاتیت و تالاسمی. تالاسمی خود 2نوع ماژور و مینور دارد و نوع آن در تعیین نتیجه آزمایش ازدواج تأثیر زیادی دارد. تالاسمی مینور نوعی کم خونی قابل درمان است و تالاسمی ماژور کم خونی بسیار شدید است که قابل درمان نیست. نتیجه این آزمایش خیلی زود و در‌‌ همان روز مراجعه به آزمایشگاه آماده می‌شود و زوجین قبل از دریافت نامه به محضر، از آن مطلع می‌شوند. به زوجینی که در خانواده و یا اطرافیانشان مواردی شامل بیماری‌ها و اختلال‌های ژنتیک دیده می‌شود توصیه می‌شود که علاوه بر انجام آزمایش‌های معمول پیش از ازدواج، برای انجام آزمایش ژنتیک در کلینیک‌های مربوطه اقدام کنند.بد نیست بدانید که ازدواج‌های خویشاوندی در ایران منجر به افزایش بیماری‌های کمیاب و نادر ژنتیکی شده که این بیماری‌های نادر در بسیاری از مناطق دنیا شیوع ندارند زیرا در کشورهای اروپایی حدود چند صد سال است که ازدواج‌های فامیلی صورت نمی‌گیرد. بنابراین مشاوره ژنتیک پیش از ازدواج بسیار اقدام مهمی است.

گام پنجم: جلسه آموزشی
زوجین برای اینکه با زندگی مشترکی که پیش رو دارند بهتر آشنا شوند باید در جلسه آموزشی‌ای که در آزمایشگاه برگزار می‌شود شرکت کنند. این جلسه یک ساعته برای آقایان و خانم‌ها جداگانه برگزار می‌شود و در پایان این کلاس آموزشی، در مقابل نام شرکت‌کنندگان در کلاس امضای تأیید جا می‌گیرد. افرادی که ازدواج مجدد را تجربه می‌کنند از شرکت در این کلاس‌ها معاف هستند. در پایان کلاس کتابچه یا جزوه‌ای مربوط به آموزش‌های قبل از ازدواج به زوجین داده می‌شود.

گام ششم: نامه از آزمایشگاه
قبل از ظهر نتیجه نهایی آزمایش‌ها مشخص می‌شود و در برگه ازدواج امضاهایی مربوط به انجام آزمایش اعتیاد، دریافت واکسن کزاز برای زوجه و نتیجه آزمایش خون زوج و تأییدیه شرکت در جلسه آموزشی دیده می‌شود و مطلوب بودن همه این موارد را به محضرخانه اطلاع می‌دهد. نتیجه این آزمایش تنها برای مدت یک‌ماه اعتبار دارد و اگر در این مدت عقدتان را ثبت نکردید باید آزمایش تجدید شود.

گام هفتم: ثبت ازدواج
حالا باید دوباره به محضر مراجعه کنید؛ این بار برای ثبت رسمی ازدواج. البته این کار با تعیین وقت قبلی از محضر انجام می‌شود. اطلاعاتی مانند نوع عقد و مدت آن، میزان مهریه و شیربها، شروط عقد و… در زمان تعیین وقت از محضر باید به محضردار ارائه شود. روزی که برای ثبت رسمی ازدواج به دفا‌تر ثبت مراجعه می‌کنید بعد از جاری شدن خطبه عقد و اعلام شرط و شروط ازدواج، باید دفتر بزرگ محضر را به همراه دفترچه‌ای که در اختیار شما قرار می‌دهند امضا کنید. تعداد این امضا‌ها کم نیست و هر کدام درباره موضوع خاصی است که باید قبل از امضا با دقت بخوانید. اگر بین خانواده‌های دوطرف در زمان خواستگاری توافقی کتبی انجام شده باشد لازم است این اسناد هم قبل از جاری شدن عقد به محضر ارائه شود.

گام هشتم: دریافت عقدنامه
بسته به شلوغی و یا خلوتی محضردار مورد نظر، از 3 تا 10 روز طول می‌کشد تا عقدنامه رسمی زوجین آماده شود و اطلاعات درج‌شده در آن در اسناد رسمی به ثبت برسد و عقد، جنبه رسمی پیدا کند. ثبت عقد در شناسنامه هم توسط‌ همان محضر انجام می‌شود و برای این کار هم مدت زمانی را باید درنظر گرفت. حالا دیگر عقدنامه هم به دست‌تان رسیده و ازدواج، رسمیت پیدا کرده است. نخستین کاربرد این عقدنامه این است که به وسیله آن می‌توانید برای دریافت وام ازدواج اقدام کنید. این وام کم بهره‌ترین وامی است که بانک‌ها پرداخت می‌کنند. برای همین هم متقاضیان زیادی دارد. این نکته را به‌خاطر داشته باشید که تنها تا 6‌ماه پس از تاریخ تنظیم و صدور عقدنامه امکان دریافت وام ازدواج را دارید.

امروزه بیش از هر زمان دیگری تعاریف متفاوت از دوران نامزدی در بین خانواده‌های ایرانی رواج دارد. عده‌ای نامزدی را به معنای آمادگی دختر و پسر برای تشکیل زندگی مشترک می‌دانند که بعد از مراسم خواستگاری با رد و بدل کردن حلقه ازدواج آغاز می‌شودو با عقد رسمی پایان می‌گیرد و تنها اقوام درجه اول دختر و پسر از آن آگاه هستند. در مقابل نیز برخی از خانواده‌ها پس‌از خواستگاری و توافق در امر ازدواج، دختر و پسر را به عقد موقت در می‌آورند تا در این مدت نسبت به یکدیگر آشنایی بیشتری پیدا کرده و این امکان را داشته باشند

در صورت عدم رضایت از یکدیگر پس از انقضای مدت عقد‌موقت از هم جدا شوند و بعضی نیز نامزدی را دوران عقد دایم و قبل از مراسم عروسی می‌دانند. با توجه به تعاریف ارایه شده، نامزدی معنای قطعی خود را در هیچ‌کدام از موارد فوق پیدا نکرده است.در دوران نامزدی با توجه به اینکه شالوده و آینده یک زندگی دایم بنا نهاده می‌شود اهمیت بسیاری دارد تا آنجا که ضرب‌المثل «مشت نمونه خروار است» را در این زمان به کار می‌برند چراکه دوران نامزدی تا حدودی نمونه دوران بلندمدت زندگی مشترک است.

در این دوران، دختر و پسر در عین آنکه نسبت به هم شناخت پیدا می‌کنند خود را آماده ورود به زندگی جدید و مستقل می‌کنند. مشاوران ازدواج بر این اعتقادند که در این مرحله، سه کارکرد وجود دارد که شامل عمیق‌تر شدن آشنایی، آمادگی برای ورود به زندگی مشترک و پذیرفتن نامزد به عنوان همسر قطعیت در تصمیم‌گیری است.در رابطه با تعریف نامزدی، شناخت در این مرحله، مدت زمان و نوع روابط دختر و پسر در این دوران با شمس‌الدین حسینی، مشاوره ازدواج گفت‌وگو کرده‌ایم که در زیر می‌خوانید.

‌منظور از آمادگی دختر و پسر برای وارد شدن به مرحله نامزدی از دید شما چیست؟اولین گام در یک ازدواج عاقلانه، شناخت خود و خودشناسی است. یعنی اینکه فرد با خواسته‌ها، نیازها و سطح هوش هیجانی‌اش آشنا باشد و بداند برای چه می‌خواهد ازدواج کند، هدفش چیست و در این مسیر باید با یک روان‌شناس که در زمینه ازدواج تخصص دارد، همگام شود و پس از این مرحله فرد آماده است که وارد مرحله نامزدی شود.متاسفانه خیلی از مراجعان دلیل نرفتن‌شان قبل از ازدواج به مشاوره را این‌گونه توجیه می‌کنند که هزینه مشاوره ازدواج گران است؛ اما من هم در پاسخ‌شان می‌گویم هزینه طلاق به تبع سنگین‌تر و گران‌تر است.

‌همان‌طور که می‌دانید در جامعه ما با توجه به فرهنگ‌ها و آداب و رسوم گوناگون، تعاریف متفاوتی از دوران نامزدی ارایه داده‌اند، تعریف شما از نامزدی به عنوان یک روان‌شناس متخصص در این زمینه چیست؟من یک رابطه هدفمند را نامزدی می‌دانم و تاکیدم بر این است فردی که با عزت نفس بالا و اعتماد به نفس است یعنی به مرحله خودشناسی رسیده هرگز خودش را در یک مسیر ارتباطی که می‌داند منجر به شکست و آسیب‌روحی و روانی می‌شود، قرار نمی‌دهد.

منظور از ارتباط هدفمند چیست؟یعنی رابطه براساس یک چارچوب بین زوج‌ها جلو برود که با توجه به شناختی که از طرف مقابل‌مان به‌دست می‌آوریم به تعهد ختم شود.‌تعریفی که شما ارایه دادید، مقوله نامزدی را از مرحله عقد کاملا جدا می‌کند اما خانواده‌ها دوران عقد کردگی تا شب عروسی را غالبا دوران نامزدی می‌نامند؟عقد یعنی ازدواج و ما تا زمانی که همسر آینده‌مان را در دوران قبل از عقدکردگی نشناسیم نباید وارد مرحله عقد شویم، وقتی صیغه عقد جاری شد؛ یعنی ازدواج کرده‌ایم. در صورتی که نامزدی یعنی مرحله‌ای که ما به شناخت دست پیدا می‌کنیم.

آیا واقعا احتمال اینکه ما در این مرحله به شناخت کامل از همسر آینده‌مان برسیم، امکان دارد؟فرد با توجه به آنچه که ما از آن به عنوان خودشناسی نام بردیم و با آشنایی با مهارت‌هایش، می‌تواند در چند جلسه اول آشنایی ارزیابی‌های مهم را انجام دهد و ببیند که آیا شخص موردنظر ارزش زمان و انرژی گذاشتن را دارد وجود یک روان‌شناس برای شناخت کامل و بهتر در این مرحله بسیار کمک کننده است، آنچه که مهم تلقی می‌شود آن است که شناخت حتما باید قبل از مرحله شیفتگی صورت گیرد.

مقصود شما از مرحله شیفتگی چیست؟شیفتگی یعنی احساس جذب شدید نسبت به جنس مقابل که باعث افزایش ترشح آمفیتامین‌ها در هورمون‌های عصبی می‌شود. این تغییرات شیمیایی سبب می‌شد که فرد دارای تفکر خوشبینانه‌ و غیرواقع‌گرایانه‌ای شود و به همین دلیل فردی که شیفته و عاشق می‌شود،نسبت به نقاط ضعف زوج آینده‌اش بی‌توجه می‌‌شود. در این دوره فرد دست به رویاپردازی می‌زند و به شدت هیجان‌زده می‌شود و اگر از او جدا شود احساس اضطراب، نگرانی و بی‌قراری زیادی می‌کند.

فرد شیفته نمی‌تواند نسبت به همسر آتی خود شناختی پیدا کند، به عنوان مثال اگر به فرد عاشق بگویید که آیا می‌دانی نامزدت معتاد است، شغل ندارد و از ازدواج قبلی‌اش بچه هم دارد، او در جواب خواهد گفت: اشکالی ندارد ما با هم از پس مشکلات برمی‌آییم.نکته مهم این است که رضایت و شادمانی‌ ناشی از شیفتگی تنها شش ماه تا یک سال طول می‌کشد و سپس فروکش می‌کند. هرکسی که در این مرحله تصمیم به ازدواج بگیرد در زندگی حتما با چالش‌های زیادی روبه‌رو می‌شود چراکه شیفتگی در دوران آشنایی و نامزدی اجازه شناخت واقع‌بینانه را به او نمی‌دهد.

‌بهترین مدت زمان دوره نامزدی با توجه به شناخت از یکدیگر چقدر است؟حداقل یک سال و حداکثر یک سال و نیم.‌اما مشاهده شده که خیلی از خانواده‌ها اجازه نامزدی یک سال و یک‌سال و نیم را نمی‌دهند.بله. متاسفانه، خانواده‌ها معتقدند که ممکن است به دلیل طولانی‌ شدن این مرحله، زوج‌ها از یکدیگر خسته شوند و نامزدی را به هم بزنند و از دید خودشان موجب آبروریزی شود،

اما باید به خانواده‌ها هشدار داد که گر زوج‌ها با مشکلات عدیده و بدون گذراندن مرحله نامزدی به سرخانه خود بروند و طلاق بگیرند آبروریزی نمی‌شود؟ ما باید این فرصت را برای دختران و پسران جوان فراهم کنیم که در کنار یک روان‌شناس مجرب مراحل نامزدی را سپری کنند.‌آیا در دوران نامزدی زوج‌ها می‌توانند به تغییر و اصلاح رفتار یکدیگر بپردازند؟شما نمی‌توانید رفتار طرف مقابل‌تان را تغییر دهید، مگر در سه شرایط: 1-خود فرد بخواهد تغییر کند. 2-شرایطی که فرد شدیدا تحت فشار قرار دارد (شرایط پادگانی). 3-خود فرد با یک تحول معنوی عمیق روبه‌رو شود. این شرایط احتمال تغییر را فراهم خواهد کرد.

اینکه ما معتقد باشیم بعد از ازدواج رفتار همسرمان بهتر می‌شود، غلط و اشتباه است، جوانان باید بدانند که بعد از ازدواج هیچ معجزه‌ای رخ نمی‌دهد. آنچه که در نامزدی مهم است این است که آیا ما این فرد را می‌توانیم با همان ویژگی‌هایی که دارد، بپذیریم یا نه.‌چارچوب روابط دختر و پسر در دوران نامزدی برای آنکه به شناخت قطعی‌تری برسند، چگونه باید باشد؟بهتر است که هر کدام از نامزدها با توجه به شناختی که از خود دارند چهار، پنج تا از نیازهای مهم خود را

از قبیل؛ نیاز به محبت، نیاز به گفت‌وگو، نیاز به صداقت، نیاز به حمایت مالی، نیاز به تعهدات خانوادگی و… مشخص کنند و در طی سپری کردن این دوران ببینند که طرف مقابل تا چه حد می‌تواند نیازهای نامزدش را برطرف کند.‌چه نشانه‌هایی در دوران نامزدی وجود دارد که بهتر است، دختر و پسر نامزدی و رابطه را ادامه ندهند؟نشانه‌هایی که در این دوران مهم است و باید در نظر گرفته شود ـ اگر طرف مقابل در این نشانه‌ها ضعف داشت،

بهتر است که فرد وارد مرحله نامزدی نشود و اگر شد و این نشانه را دید باید که ادامه ندهد ـ این نشانه‌ها شامل؛ عزت نفس پایین، عدم کنترل خشم، پیشینه منفی خانوادگی، اعتیادها، اختلالات رفتاری و جنسی، نابالغ بودن از نظر احساسی سرد وغیرقابل دسترس، از آسیب‌های ارتباطی گذشته خود التیام نیافته و…یکی از مشکلاتی که بر سر دوران نامزدی قرار می‌گیرد، عدم تعادل رابطه فرد بین خانواده و همسر آینده‌اش است، شما در این زمینه چه راه حلی را توصیه می‌کنید؟
تا زمانی که دختر و پسر در خانه پدری خود زندگی می‌کنند، باید طبق اصول خانواده رفتار کنند و بتوانند با کمک خانواده بین این دو وضعیت تعادل برقرار کنند،

اما بعد از ازدواج اولویت با همسر است. باید خانواده‌ها تا حد امکان از بیان نظر و تحمیل عقیده دست بردارند و مسوولیت این امر را برعهده روان‌شناس ازدواج بگذرانند.با توجه به همه آنچه که گفتید، آیا واقعا دوران نامزدی، دوران شیرینی است؟به نظر من بستگی به دید دختر و پسر برای ازدواج دارد. اگر شخص بخواهد به‌دلیل فشار خانوادگی، تنهایی، میل جنسی، احساس گناه و پرکردن خلأهای احساسی وارد مقوله ازدواج و نامزدی بشودبا توجه به اینکه این معیارها، معیارهای درست و اصولی نیست و فقط به صرف اینکه ازدواج کند به طبع دوران نامزدی‌اش به‌دلیل فشارهایی که روی آن است دوران شیرین تلقی نمی‌شود.انسان‌ها باید ابتدا سطح شادی و آرامش درونی خود را به حد فوران برسانند و به این احساس دست یابند که با ازدواج بتوانند شادی و آرامش خود را با دیگری تقسیم کنند.

به این پست امتیاز دهید
ادامه مطلب / دانلود

خراب شدن دوران نامزدی با این اشتباهات اساسی

خراب شدن دوران نامزدی با این اشتباهات اساسی

خراب شدن دوران نامزدی با این اشتباهات اساسی فراموش نکنید که این شرایط بسیار سخت است اما کشنده نیست بنابراین بهتر است که در روزهای نخستین این اتفاق ناگوار به اندازه کافی به خودتان فرصت و استراحت دهید

سوال :

در دوران نامزدی بنا به دلایلی رابطه مان بهم خورد و من خیلی نامزدم را دوست داشتم و الان خیلی داغونم و افسرده شدم و حوصله هیچ کاری را ندارم چگونه می توانم به خود مسلط تر شوم و آن دوران را هر روز مرور نکنم؟ پاسخ از اتفاقی که برای شما افتاده بسیار متاسفم در هر حال بر هم خوردن رابطه ای که به آن دل خوش کرده بودید بسیار سخت است.

پاسخ :

شرایط روحی شما برای من کاملا قابل درک است اما در هر حال اتفاقی است که رخ داده و این واکنش های شما کاملا طبیعی است. بنابراین شما باید این شرایط را بپذیرید و طبیعی بودن آن را قبول کنید و سپس برای رفع این دوره بحرانی تلاش کنید.

لذا این اقدامات را هم حتما انجام دهید :

گام اول

فراموش نکنید که این شرایط بسیار سخت است اما کشنده نیست بنابراین بهتر است که در روزهای نخستین این اتفاق ناگوار به اندازه کافی به خودتان فرصت و استراحت دهید. همچنین به خودتان اجازه دهید که در برابر این اتفاق به سوگواری پرداخته و حتی تا جایی که دوست دارید گریه کنید. حتی مرخصی تحصیلی بگیرید . تمام روز را بخوابید و سعی کنید از خوراکی های شیرین مانند بستنی و … استفاده کنید.

گام دوم

فقط نیمه خالی لیوان را نبینید بلکه به جنبه های مثبت این رویداد نیز توجه داشته باشید.وقتی ما با مشکلات عاطفی شدید مواجه می شویم و قلبمان می شکند، یعنی یک انسان عاطفی هستیم و این امتیاز کمی نیست؛ سعی کنید برای کنار آمدن با این مساله دایما از خودگویی های مثبت استفاده کنید مانند “این اتفاق هم می گذرد” و یا ” من تحمل این فشار شدید را دارم” و … برخی دیگر از افراد نیز سعی می کنند از اذکار مذهبی و یا دعا و نیایش (برای کسب آرامش) بهره گیرند.

گام سوم

ارتباط نزدیک تری با دوستان و اقوام خود بر قرار کنید. این اقدام به شما کمک می کند تا غم و اندوه خود را با آنها تقسیم کنید. از دیدن فیلمهای پریشان کننده و یا موسیقی غمگین خودداری کنید و در ازای آن سعی کنید موسیقی شاد و یا حتی فیلم های کمدی و یا تصاویری که تضمین کننده احساس خوب در شما هستند، استفاده کنید.

گام چهارم

سعی کنید خودتان را وادار کنید که از خانه خارج شده و روابط اجتماعی برقرار کنید حتی اگر این کار برایتان مشکل است به یک پیاده روی طولانی بروید. در طی مسیر سعی کنید به طور طبیعی هیجانات خود را ابراز کنید. حتی می توانید در اوقاتی که در منزل هستید، بنویسید، نقاشی کنید، موسیقی گوش دهید و یا ورزش نمایید. ترشح آندروفین ناشی از ورزش کردن به شما کمک می کند که زودتر روحیه از دست رفته تان را بازیابید. یک کاغذ بردارید و تمام احساسات و ناراحتی های خود را بر روی آن یادداشت کنید. آخر هفته را به خارج از شهر رفته و نفسی تازه کنید. حتی برخی از مشاوران توصیه می کنند که هر خاطره ناراحت کننده و رنج آوری را که از این اتفاق اخیر دارید بر روی کاغذ نوشته و داخل یک جعبه بگذارید و بعد جعبه را به داخل آب بیندازید.

گام پنجم

تمام اوقات خود را با دوستانتان پر کنید. این اقدام به شما کمک می کند تا در زمانهایی که در کنار دوستان خود هستید کمتر احساس رنجش و ناراحتی بکنید.

گام ششم

فعالیتهایی را انتخاب کنید که همه وقت شما را پر کند، ذهن شما را به خود مشغول کند و حتی حواستان را پرت کند تا اعتماد از دست رفته تان را به دست آورید. هر روز به مدت مشخصی شروع به دویدن کنید. به کلاسهای یوگا بروید و یا حتی سعی کنید یک زبان جدید بیاموزید. فراموش نکنید که نباید غم و اندوه را در درون خود حبس کنید بلکه آن را تخلیه کرده و با دیگران در میان بگذارید.

گام هفتم

به طور پیوستهفعالیتهای اجتماعی خود را حفظ کنید و به ورزش ادامه دهید هر گاه احساس رنجش شدید کردید حتما با یکی از نزدیکان خود صحبت کنید بنابراین به حفظ رابطه دوستانه بسیار توجه کنید و به خاطر داشته باشید که هیجاناتی مانند غم، خشم، ترس، گناه و … از ویژگی های طبیعی شرایط شماست. تمرکز بیش از حد و یا نادیده گرفتن این هیجانات فرآیند سلامتی شما را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد بنابراین بنویسید، گریه کنید، درددل کنید و … اما احساساتتان را محبوس نکنید.مراجعه به یک روان شناس هم اکیدا توصیه می شود.

بخشی از اشتباهاتی  که در این دوران اتفاق می افتد و گاهی تا آخر عمر گریبانگیر دو طرف می شود، به خاطر همین هیجان زدگی هاست. بخش دیگر این اشتباهات فرهنگی است.بلاتکلیف بودن یا اختلاف نظر فرهنگی دو خانواده در مورد دوران نامزدی بخشی از این عوامل فرهنگی را تشکیل می دهد. شاید شما در مقابل اشتباه بودن بعضی از این موارد جبهه داشته باشید، فقط با این پیش زمینه این مطلب را بخوانید که هر کدام از این اشتباه ها بعدها منجر به یک مشکل جدی در رابطه همسران شده که حالا در این لیست قرار گرفته است.

– خانواده ها محدودیت نگذارید!

حالا درست است که این مجله مال جوان هاست اما این قسمت را می توانید راست بگذارید جلوی پدر و مادرهایی که نامزدها را بیش از حد محدود می کنند؛ جوری که دو طرف حتی برای یک حرف زدن ساده خصوصی هم فرصت نداشته باشند.محدودیت بیش از حد ایجاد کردن خانواده ها در دوران نامزدی باعث می شود که دو طرف نتوانند نسبت به یکدیگر شناخت کافی پیدا کنند.ضمن اینکه احترام به بلوغ فکری جوان ها ایجاب می کند خانواده ها در این مورد کمی بازتر عمل کنند. البته دخالت خانواده ها در این مرحله اشتباه ترین اتفاقی است که می تواند بیفتد.

– رابطه جنسی نداشته باشید

مهمترین حریم و مرز دوران نامزدی رابطه جنسی است. تجربه نکردن رابطه جنسی به این دلیل توصیه می شود که در صورتی که افراد احساس کردند مناسب یکدیگر نیستند و لازم شد از هم جدا شوند، این جدایی به راحتی انجام شود.در صورت برقراری رابطه جنسی هم پسر بیشتر احساس تعهد می کند و هم دختر ناتوانی بیشتری برای جدایی احساس می کند. این در فرهنگ کشور ما بسیار مهم است. ضمن اینکه تفاوت های جنسیتی هم در این مورد مهم هستند.معمولا پسرها دوست دارند که هر چه سریعتر رابطه جنسی با نامزدشان را تجربه کنند. برای آنها رابطه جنسی بیشتر فیزیولوژیک است تا عاطفی اما دخترها به محض اینکه با کسی رابطه جنسی برقرار کردند، به او از لحاظ عاطفی هم وابسته می شوند. در واقع در رابطه جنسی دخترها رگه های عاطفی بسیار پررنگ هستند. همین تفاوت هم باعث می شود که جدایی بعد از رابطه جنسی برای دخترها بسیار سخت تر باشد.

– رابطه نامزدی را جار نزنید

یادتان باشد که هر چه رابطه نامزدی پنهان تر باشد و افراد کمتری از اقوام و آشنایان شما یا همسرتان از آن خبر داشته باشند، راحت تر می توان از یکدیگر جدا شد. هر چه این رابطه بیشتر در چشم باشد، شما تعهد ناخواسته بیشتری به ادامه دادن آن دارید؛ مخصوصا در فرهنگ ما «من اجتماعی» پررنگ تر از «من فردی» است.این تعهد ناخواسته و پیچیده را همه شما احتمالا در موارد دیگری مثل انتخاب شغل، انتخاب رشته دانشگاهی یا هر تصمیم مهم دیگر زندگی که دیگران زود از آن خبر شده اند احساس کرده اید. در مهمترین تصمیم زندگی یعنی ازدواج، شما هر چه بیشتر رابطه را داد بزنید، بیشتر در آن گیر می کنید.

– رفت و آمد زیاد از حد نداشته باشید

یادتان باشد که رفت و آمدها در دوران نامزدی باید منظم و قانومند باشند. به هر حال شما می خواهید چیزی شبیه به زندگی واقعی تجربه کنید و در زندگی واقعی هم هر کسی بیش از حد برای طرف مقابلش وقت نمی گذارد! ضمن اینکهرفت و آمدها اگر خانواده ها را هم دربر گیرد موجب زحمت متقابل خانواده ها می شود. اگر هم خودتان به تنهایی به خانه پدری فرد مورد نظر می روید، زیاد رفتن به آنجا می تواند هم موجب ناراحتی آنها و خجالت کشیدن خودتان شود. بروید و بشناسید اما در حد معقول.

– از طرف مقابلتان بت نسازید

وقتی از طرف مقابل بت می سازیم و او را موجودی بی عیب و نقص و مقدس تصور می کنیم، خودمان را فراموش می کنیم و فکر می کنیم در مقابل این انسان برتر هیچ هستیم! ولی او هم مثل ما آدم است؛ با همه خصوصیت های خوب و بد یک آدم؛ مثل خودما. بنابراین طرف مقابل را باید آنطور که هست و با همه خوبی ها و بدی هایش ببینیم و بعد، هر تصمیمی که خواستیم بگیریم. البته اینکه طرف مقابلمان را بی نقص تصور کنیم، می تواند دلایل روانکاوانه عجیب و غریبی داشته باشد و بی نقص بودن طرف مقابل یکجورهایی به رخ کشیدن سلیقه خودمان به خودمان است؛ یعنی این معنا را می دهد که من آنقدر آدم والایی هستم که به کمتر از موجود بی نقص راضی نمی شوم. حواستان به این مکانیسم های دفاعی گول زننده باشد.

– عشقتان را تحمیل نکنید

اگر احساس کنیم کسی می خواهد خودش را به ما تحمیل کند، چه می کنیم؟ اولین واکنش ما «فرار کردن» از دست اوست؛ بنابراین به جای «تحمیل کردن» خودمان به طرف مقابل، خیلی عادی رفتارت کنیم؛ نه آنقدر بی اعتنا و نه آنقدر احساساتی که او را پشیمان کنیم و فراری بدهیم؛ خودمان باشیم و بگذاریم گذر زمان و رفتار منطقی هر دوی ما عشق و علاقه پایدار و محکمی را بینمان ایجاد کند؛ عشق هر دوی ما، عشق و علاقه پایدار و محکمی را بینمان ایجاد کند؛ عشق ناشی از یک حس خوب معمولا کسانی که شخصیت نمایشی دارند اینگونه رفتار می کنند؛ یعنی می خواهند همیشه احساساتشان در چشم طرف مقابل باشد و با او اغواگرانه حرف می زنند. اگر واقعا یکی از نامزدها همیشه و در مورد همه آدم ها اینگونه رفتار می کند مراجعه به روانشناس الزامی است. البته این قضیه می تواند فرهنگی هم باشد؛ یعنی چون در فرهنگ ما دوره نامزدی دوره شیرین و شیرین ترین دوره ها تعریف شده است، پس ما حتما باید احساساتمان را به یکدیگر به شدت نشان دهیم.

– خودبزرگ بین نباشید

نقطه مقابل بزرگ بینی طرف مقابل، خود بزرگ بینی است. اطمینان و اعتماد بیش از حد به خود، بین نامزدها فاصله می اندازد و نمی گذارد احساسات یکدیگر را درک کنیم. از طرفی گاهی وقتی دچار خودبزرگ بینی می شویم، نمی توانیم یا بهتر بگوییم، عمدا نمی خواهیم احساساتمان را به طرف مقابل نشان بدهیم و همین «فاصله» به تدریج باعث دوری و سپس جدایی می شود. این قضیه هم می تواند به دلیل همان باورهای غلط فرهنگی باشد «ناز کردن باعث عزیز شدن می شود». در واقع اینگونه نیست. لااقل در قرن بیست و یکم دیگر اینگونه نیست! خودبزرگبین حتی اگر به قصد ناز کردن باشد، باعث می شود که فضایی فراهم شود که همه چیز حول خودمحوری شما می چرخد. اینگونه دیگر نه فرصت شناخت عمیق پیش می آیدو نه رابطه عاطفی سالم شکل می گیرد.

– دروغ نگویید

دروغ گفتن و تظاهر کردن بی فایده است، چون طرف مقابل به راحتی احساس ما را می فهمد. بنابراین «صداقت» اولین و مهمترین نکته برای شروع یک زندگی مشترک و سالم و موفق است. حتی اگر صداقت ما باعث قطع پیوندمان در همان دوران نامزدی شود نباید بترسیم؛ چون مطمئنا رابطه معیوب بوده و دیر یا زود این رشته پاره می شده است. هر چه فضا بازتر باشد و ما بتوانیم خود واقعیمان را به نامزدمان نشان دهیم، در زندگی آینده راحت تر خواهیم بود. این خود واقعی هم نقاط منفی و هم مثبت شخصیت ما را دربر می گیرد.

– رازهای شخصی تان را افشا نکنید

البته دروغ نگفتن به این معنی نیست که لازم است ما ریز و درشت زندگی مان را برای نامزدمان بگوییم. بسیاری از رازها هستند که فقط ما یک طرف آنها هستیم و آشکار کردنش برای همسرمان تبعاتی برای نفر سوم دارد، ضمن اینکه خیلی از رازها را آشکار کردن فقط باعث سوء تفاهم می شود و رابطه را بیشتر به هم می ریزد. سوالی که بسیاری از نامزدها از روانشناسان خانواده می پرسند این است که آیا ما باید در مورد روابط قبلی خودمان همه چیز را به نامزدمان بگوییم. جواب روانشناسان یک نه با شرط و شروط است. آنها می گویند که لازم نیست از تمام جزییات رابطه قبلی شما خبردار شود. اگر او سوالی پرسید می توانید بگویید که کسانی بوده اند اما مهم این است که الان تو در زندگی من هستی و من به تو متعهدم. در واقع ما در زندگی گذشته تعهدی به هم نداشته ایم که حالا بخواهیم رابطه هامان را برای هم رو کنیم.

– مقایسه نکنید

خیلی از ما عادت کرده ایم زندگی و روابط شخصی مان را را رابطه و زندگی دیگران مقایسه کنیم و به دنبال این مقایسه هم یا از طرف مقابل توقع های خاصی داشته باشیم یا انتقام ناکامی های قبلیمان را از نامزدمان بگیریم! مقایسه کردن را فراموش کنیم و به خاطر بسپاریم که رابطه هر کدام از ما منحصر به فرد است و مثل خود ما و رفتارهای ویژه خود ما هستند. متاسفانه مقایسه کردن ها مخصوص در خانم ها می تواند از همان اول تخم کینه را در دل طرف مقابل بکارد.به عنوان مثال کسی که از نامزد شاغلش می خواهد که وقت بیشتری برایش بگذارد به این دلیل که فلان کس وقت بیشتری برای نامزدش می گذارد. این مقایسه ها معمولا بدون در نظر گرفتن سن، وضعیت شغلی، وضعیت مالی، وضعیت تحصیلی و وضعیت فرهنگی طرف مقابل صورت می گیرد.

ضمن اینکه مقایسه کردن های این شکلی باعث می شود که نامزد شما – که او هم در حال بررسی شماست – به این نتیجه برسد که با آدم بی انصافی نامزد کرده است و همین مقدمه جدایی را فراهم آورد. در نهایت اینکه این مقایسه ها ممکن است بتواند در دوران نامزدی رفتار نامزدتان را موقتا عوض کند و او به خاطر شما دست به کارهایی بزند اما ناخواسته بودن این کارها هم طعم تلخی را در ذهن او به جا خواهد گذاشت و هم کمکی به هدف نامزدی یعنی شناخت بیشتر نمی کند.

به این پست امتیاز دهید
ادامه مطلب / دانلود

داستان آموزنده امروز سه شنبه ۴ آذر ۱۳۹۳

داستان آموزنده امروز سه شنبه ۴ آذر ۱۳۹۳

با سلام به همه دوستداران میهن فال . از امروز قصد داریم روزانه یک داستان عاشقانه، آموزنده و یا یک خاطره زیبا براتون قرار بدیم البته در این امر از شما کاربران عزیز تقاضا داریم به ما کمک کنید و داستان یا خاطرات خود را برای ما از طریق ایمیل ارسال کنید تا با نام خود شما در سایت قرار بدیم .

ایمیل قسمت داستان و خاطرات :story@mihanfal.com

 

مرغابی یا عقاب! کدام می خواهید باشید؟

وقتی شما به شهر نیویورک سفر کنید، جالب ترین بخش سفر شما هنگامی است که پس از خروج از هواپیما و فرودگاه، قصد گرفتن یک تاکسی را داشته باشید. اگر یک تاکسی برای ورود به شهر و رسیدن به مقصد بیابید شانس به شما روی آورده است. اگر راننده ی تاکسی شهر را بشناسد و از نشانی شما سر در آورد با اقبال دیگری روبرو شده اید.

اگر زبان راننده را بدانید و بتوانید با او سخن بگویید بخت یارتان است و اگر راننده عصبانی نباشد، با حسن اتفاق دیگری مواجه هستید. خلاصه برای رسیدن به مقصد باید از موانع متعددی بگذرید.
هاروی مک کی می گوید: روزی پس از خروج از هواپیما، در محوطه ای به انتظار تاکسی ایستاده بودم که ناگهان راننده ای با پیراهن سفید و تمیز و پاپیون سیاه از اتومبیلش بیرون پرید، خود را به من رساند و پس از سلام و معرفی خود گفت: لطفا چمدان خود را در صندوق عقب بگذارید.
سپس کارت کوچکی را به من داد و گفت: لطفا به عبارتی که رسالت مرا تعریف می کند توجه کنید.

بر روی کارت نوشته شده بود: در کوتاه ترین مدت، با کمترین هزینه، مطمئن ترین راه ممکن و در محیطی دوستانه شما را به مقصد می رسانم.
من چنان شگفت زده شدم که گفتم نکند هواپیما به جای نیویورک در کره ای دیگر فرود آمده است. راننده در را گشود و من سوار اتومبیل بسیار آراسته ای شدم. پس از آنکه راننده پشت فرمان قرار گرفت، رو به من کرد و گفت: پیش از حرکت، قهوه میل دارید؟ در اینجا یک فلاسک قهوه معمولی و فلاسک دیگری از قهوه مخصوص برای کسانیکه رژیم تغذیه دارند، هست.
گفتم: خیر، قهوه میل ندارم، اما با نوشابه موافقم.

راننده پرسید: در یخدان هم نوشابه دارم و هم آب میوه.
سپس با دادن یک بطری نوشابه، حرکت کرد و گفت: اگر میل به مطالعه دارید مجلات تایم، ورزش و تصویر و آمریکای امروز در اختیار شما است.
آنگاه، بار دیگر کارت کوچک دیگری در اختیارم گذاشت و گفت: این فهرست ایستگاههای رادیویی است که می توانید از آنها استفاده کنید. ضمنا من می توانم درباره بناهای دیدنی و تاریخی و اخبار محلی شهر نیویورک اطلاعاتی به شما بدهم و اگر تمایلی نداشته باشید می توانم سکوت کنم. در هر صورت من در خدمت شما هستم.

از او پرسیدم: چند سال است که به این شیوه کار می کنید؟
پاسخ داد: دو سال.

پرسیدم: چند سال است که به این کار مشغولید؟
جواب داد: هفت سال.

داستان آموزنده امروز سه شنبه ۴ آذر ۱۳۹۳

پرسیدم: پنج سال اول را چگونه کار می کردی؟
گفت: از همه چیز و همه کس،از اتوبوسها و تاکسی های زیادی که همیشه راه را بند می آورند، و از دستمزدی که نوید زندگی بهتری را به همراه نداشت می نالیدم. روزی در اتومبیلم نشسته بودم و به رادیو گوش می دادم که وین دایر شروع به سخنرانی کرد. مضمون حرفش این بود که مانند مرغابیها که مدام واک واک می کنند، غرغر نکنید، به خود آیید و چون عقابها اوج گیرید. پس از شنیدن آن گفتار رادیویی، به پیرامون خود نگریستم و صحنه هایی را دیدم که تا آن زمان گویی چشمانم را بر آنها بسته بودم. تاکسیهای کثیفی که رانندگانش مدام غرولند می کردند، هیچگاه شاد و سرخوش نبودند و با مسافرانشان برخورد مناسبی نداشتند. سخنان وین دایر، بر من چنان تاثیری گذاشت که تصمیم گرفتم تجدید نظری کلی در دیدگاهها و باورهایم به وجود آورم.

پرسیدم: چه تفاوتی در زندگی تو حاصل شد؟
گفت: سال اول، درآمدم دوبرابر شد و سال گذشته به چهار برابر رسید. نکته ای که مرا به تعجب واداشت این بود که در یکی دو سال گذشته، این داستان را حداقل با سی راننده تاکسی در میان گذاشتم اما فقط دو نفر از آنها به شنیدن آن رغبت نشان دادند و از آن استقبال کردند. بقیه چون مرغابیها، به انواع و اقسام عذر و بهانه ها متوسل شدند و به نحوی خود را متقاعد کردند که چنین شیوه ای را نمی توانند برگزینند.
شما، در زندگی خود از اختیار کامل برخوردارید و به همین دلیل نمی توانید گناه نابسامانیهای خود را به گردن این و آن بیندازید. پس بهتر است برخیزید، به عرصه پر تلاش زندگی وارد شوید و مرزهای موفقیت را یکی پس از دیگری بگشایید.

دنیا مانند پژواک اعمال و خواستهای ماست.
اگر به جهان بگویی: سهم منو بده…
دنیا مانند پژواکی که از کوه برمی گردد، به تو خواهد گفت: سهم منو بده… و تو در کشمکش با دنیا دچار جنگ اعصاب می شوی.
اما اگر به دنیا بگویی: چه خدمتی برایتان انجام دهم؟، دنیا هم به تو خواهد گفت: چه خدمتی برایتان انجام دهم؟

به این پست امتیاز دهید
ادامه مطلب / دانلود
صفحه 30 از 48«...1020 قبلی 293031 بعدی 40...»
css.php