مطالب دسته بندی : خانه و خانواده

خوش رویی صفت پسندیده ای است که همه از آن استقبال می کنند و شاید هیچ کس جرات نکند با صدای بلند به مخالفت با خوش رویی بپردازد. اما کمتر پیش می آید وقتی صبح از خواب ناز بیدار و راهی خارج از منزل می شویم لبخندی به لب داشته باشیم. اتوبوس ها پر از آدم های خسته و خواب آلود است که نشسته و ایستاده چرت می زنند، پشت چراغ قرمز راننده هایی را می بینی که اگر چه مرتب و منظم لباس پوشیده اند و سر و وضعشان مرتب است اما پر از خواب و کسلی اند.
دلایل لبخند به غریبه ها
اما یک سوال: تابه حال صبح که از خانه بیرون می زنید به چند غریبه لبخند زده اید؟
در راستای مزایای لبخند و شادی مقاله های زیادی نوشته شده است اما کمتر به این فکر کرده ایم که لبخند زدن به یک غریبه چه مزایایی می تواند داشته باشد. در این گزارش شما را با مزایای لبخند زدن به غریبه ها آشنا می کنیم.
۱ – غریبه ای که آشنا می شود
وقتی صبح از خانه بیرون میزنی مهم نیست که دانش آموز ، دانشجو، کارمند باشی و یا اینکه چرا از خانه خارج شده ای اما با غریبه هایی برخورد می کنی که شاید دیگر آنها را نبینی اما وقتی لبخند به لب داری غریبه های نا آشنا لبخند تو را پاسخ خواهند گفت آن وقت در یک جمع کاملا غریبه هم تنها نخواهی بود و احساس تنهایی نخواهی کرد.
۲ – انرژی ای که افزون می شود
وقتی که می خندی راننده اتوبوسی که از ۵ صبح بیدار شده و استرس کمبود پول خرد دارد، نانوایی که از صبح زود پای تنور داغ ایستاده و تا زمان صبحانه لحظه ای استراحت ندارد، ماموران خطوط بی آر تی که ساعت ها مجبورند بایستند و به جای شهردار به گلایه های مردم گوش بدهند! معلمت که قسط خانه اش عقب افتاده و نگران است، دوستت که شب پراسترسی داشته و نگران است که معلم ازش درس بپرسد و … برای چند ثانیه انرژی مثبت می گیرند، اگر چه مشکلات و خستگی ها شان کم نمی شود اما لا اقل ما با بد خلقی بر ناراحتی هاشان نمی افزاییم.
۳ – خنده ای که واگیر دارد
نتایج یک تحقیق نشان می دهد خنده به شدت واگیر دار است یعنی وقتی به کسی لبخند می زنید لبخندی ناخود آگاه بر لبانش می نشیند به این ترتیب خیلی مجانی می توانید هزاران چهره بشاش و خندان را در روز ببینید بدون اینکه هزینه زیادی کرده باشید. فقط اول باید یاد بگیرید خودتان لبخند بزنید.
۴ – احترام رایگان
خیلی از آدم ها در پی جلب احترام و اعتماد دیگران هستند و برای جلب این احساس ساعت ها انرژی می گذارند تا مشتری، همکار، همسایه و شریک خود را قانع کنند و احترامش را برانگیزند در حالی که اگر از ابتدای روز لبخندی برلب داشته باشید نا خودآگاه اعتماد و احترام دیگران را جلب می کنید و شاید به این ترتیب لازم نباشد بیش از اندازه انرژی صرف کنید.
۵ – سلامتی که افزون می شود
ازقدیم گفته اند خنده بر هر درد بی درمان دواست. اگر چه این مثل اندکی اغراق گونه است اما حقیقت این است که تحقیقات دانشمندان نشان داده لبخند خواص درمانی بسیاری دارد پس وقتی شما به غریبه ها لبخند می زنید در واقع به افزایش سلامت خودتان کمک می کنید.
۶ – خستگی را فراری می دهی
خواب صبح بسیار شیرین است و دل کندن از آن سخت، پس وقتی از خانه بیرون می زنی یکی از چندین هزار آدمی هستی که شاید دلشان می خواست به جای رفتن به مدرسه، دانشگاه  و یا محل کار هنوز خوابیده باشند . دقیقا همین احساس مشترک باعث می شود که خیلی ها ترجیح بدهند در مسیر راه چرت بزنند و با چشمان بسته به مسیرشان ادامه دهند غافل از اینکه این کار فقط خستگی و خواب آلودگیشان را افزون می کند در حالی که اگر لبخند بزنید انرژی هایتان بیشتر شده و کسالت صبحگاهی را فراری می دهید.
۷ – انصاف بیشتر می شود
همیشه از این شکایت می کنیم که چرا مغازه دار ها و کاسب کار ها بد خلق هستند و یا خدای ناکرده سرمان را کلاه می گذارند تا به حال شده به یک کاسب با روی خوش سلام کنید؟ اگر لبخند بزنید و با انرژی با آنها برخورد کنید خواهید دید که نا خود آگاه آنها هم شاداب شده و برخورد بهتری باشما می کنند خدا را چه دیدی شاید حتی با شما احساس نزدیکی بیشتری بکنند و اندکی با انصاف تر شوند.
۸ – پیشگیری از دعوا
تا به حال چند بار شاهد دعوا و کش مکش های بیهوده صبحگاهی در مکان های عمومی بوده اید. دعواهایی که اصلا لزومی نداشته و فقط روزمان را خراب می کنند. درحالی که یکی از دو طرف اگر لبخندی به لب داشت . شاید حتی لزومی به عذر خواهی نبود، با یک لبخند خشم طرف مقابل فرو می نشست و لبخندی در پاسخ نگاه مهربانت می داد. یک بار امتحان کنید
۹ – لبخند آغازگر یک مکالمه شیرین
وقتی لبخند به لب دارید به این مفهوم است که آمادگی یک مکالمه شیرین و کوتاه مدت را دارید به این ترتیب مسیر راهتان کوتاه تر می شود و شاید از هم صحبت چند دقیقه ای تان که به احتمال زیاد در آینده نخواهید دیدش چیزهای آموزنده زیادی یاد بگیرید.
۱۰ – محبوبیت
همه انسان ها به توجه و محبت نیاز دارند از این رو در پی کسب حداکثر محبوبیت اند اما خیلی ها راه های سخت را امتحان می کنند و از جان و مالشان هزینه می کنند و در آخر هم به محبوبیتی که می خواهند دست نخواهند یافت. اما یک لبخند ساده عاری از تمسخر چنان به قلب دیگران نفوذ می کند که یک راه طولانی مدت را در چند ثانیه طی خواهید کرد.
ادامه مطلب / دانلود
آیا چشم غره نشانه وجود مشکل در روابط زناشویی است؟ قطعا تاکنون چشم غره رفتن را دیده اید. این حرکت اغلب با نفسی عمیق همراه است. تقریبا بیشتر مردم با دیدن چشم غره خشمگین شده یا حالت تدافعی به خود می گیرند.
معنی چشم غره رفت همسرتان چیست؟
چشم غره نوعی گفتگوی بدون کلام از طریق چشم است که معمولا پاسخ منفی به مطلب گفته شده تلقی می شود.
چشم غره مکرر نشانه این است که در روابط زناشویی با همسرتان دچار مشکل شده اید. چشم غره همچون شوخی‌های آزاردهنده، کنایه، انکار، کارشکنی و ملامت، نوعی گفتگوی آزار دهنده است.
مفهوم چشم غره :
_ مخالفت با آنچه گفته شده
_ نفرت از نحوه بیان مطلب گفته شده
_ بیرون ریختن خشم و عصبانیت
چه چیزی از چشم غره استنباط می شود :
_ بی توجهی به عقاید شما
_ توهین
_ کنایه تحقیرآمیز
_ حقیر و کوچک شمردن
_ بی احترامی
چشم غره نشانه چیست :
_ بی توجهی
_ تکبر
_ بی احترامی
_ رفتار تحقیر آمیز
_ رفتار پرخاشگرانه
چشم غره چه تاثیری بر روابط زناشویی دارد :
_ تشدید خصومت در روابط
_ کاهش اعتماد طرفین
_ ایجاد کشمکش شدید
_ خدشه وارد نمودن به روابط
_ مسبب دوری از یکدیگر
_ ترغیب به واکنش دفاعی
_ ایجاد حس ترس
وظایف شما در قبال آن :
_  بیان این مطلب که درک شما از سکوت همسرتان این است که در خصوص آنچه گفته شده مشکلاتی وجود دارد. سپس از او توضیح بخواهید.

_ با آرامش کامل در خصوص موضوعی که منجر به چشم غره رفتن شده است با یکدیگر صحبت کنید.

ادامه مطلب / دانلود

مادر: پسر چهار ساله من مدام با یک نفر حرف می زند و می گوید دوستش است. به او غذا می دهد، بازی می کند و هر کار اشتباهی که انجام می دهد به گردن او می اندازد و هر چقدر سعی می کنم او را متقاعد کنم که چنین کسی وجود ندارد، متقاعد نمی شود.
کارشناس: بچه ها در سنین سه تا پنج سالگی خیلی وقت ها دوست خیالی دارند و جز روند طبیعی رشد آنهاست که نشان دهنده قدرت تخیل اوست.

با دوست خیالی کودکم چه کنم؟

آیا با بچه های دیگر هم بازی می می کند؟
مادر: بله . او کاملا اجتماعی است و به راحتی با همسالانش ارتباط برقرار می کند.
کارشناس: داشتن دوست خیالی خیلی هم خوب است. بچه ها این دوست را برای خود تصور می کنند چون به حرفش گوش می دهد، حمایتش می کند، گاهی اوقات با او بازی می کند و معمولا کارهایی انجام می دهد که ممکن است خودش نتواند و این دوست را متعلق به خود می داند. این دوست معمولا قضاوتش نمی کند و او را به خاطر کار اشتباهی که انجام می دهد تنبیه نمی کند. چنین دوستی به بچه کمک می کند که تعاملات اجتماعی را یاد بگیرد.
گاهی اوقات کمک می کند که بچه نحوه حل مساله را بیاموزد. در شرایطی که ممکن است مکان زندگی تغییر کند، نقش این دوست بسیار پر رنگ می شود چون از محیطی که با آن آشنا بوده است جدا شده و به محیطی جدید و غریب وارد شده است. اغلب بچه هایی که تک فرزند هستند نقش دوست خیالی را بسیار پر رنگ می بینند. سعی کنید اگر مکان زمدگی تان را عوض کرده اید و فرزندتان از دوستان قدیمی اش جدا شده است تا وقتی که دوستان جدیدی پیدا کند با انجام دادن بازی های مهیجی او را سرگرم کنید به طوریکه زمان کمتری را تنها باشد.

مادر: داشتن این دوست خیالی تا کی طول می کشد؟
کارشناس: معمولا چند ماه می ماند و به مرور کمتر می شود و از بین می رود یا اینکه حضور دائمی دارد و یا هر چند وقت یکبار می آید و می رود. والدین باید دقت داشته باشند که رابطه ی فرزندشان با این دوست خیالی چگونه است. چون احتمالا فرزند تجارب جدیدی را طی می کند یا اینکه یک سری هیجانات خاص را در آن شرایط تحمل می کند. این دوست می تواند از دنیای درونی فرزندتان شناخت خوبی به شما بدهد.

مادر: من در مورد دوستی فرزندم با این دوست خیالی چگونه باید برخورد کنم؟
کارشناس: بهترین راه پذیرش است. یعنی اینکه مدام حضور دوست خیالی را انکار نکنید و اگر خواست به عنوان مثال در اتاق یا روی تختش جایی را برای او درست کند لجبازی نکنید.
بهتر است که پبذیریدو از این شرایط به نفع فرزندتان استفاده کنید. برای مثال اگر می خواهد یکسری کارها را برای دوستش انجام دهید مثلا جای خوابش را آماده کنید، غذای خاصی را برایش تهیه کنید و یا به او هم غذا دهید، از فرزندتان بخواهید که خودش کارهای دوستش را انجام دهد و مسئولیت های دوستش را به عهده بگیرد و به عبارتی بگویید من رخت خواب تو را درست می کند و تو هم رخت خواب دوستش را آماده کن. اتفاقا این مساله به فرزند شما کمک می کند که در زمینه کسب مهارت های جدید ارتقا پیدا کند. اکثر بچه ها در مورد خیالی بودن دوستشان اطلاع دارند و می دانند که در واقعیت بسیاری از کارها را نمی تواند انجام دهد.
وقتی اشتباهی از او سر می زند و دوستش را مقصر جلوه می دهد به جای اینکه با خشونت برخورد کنید بهتر است به او بگوید مهم نیست که مقصر کیست. به هر حال این اتفاق رخ داده است و بیا با هم درستش کنیم.

مادر: آیا ضرورتی دارد که ما به پدر بزرگ و مادر بزرگ کودک یا اطرافیانی که خیلی با هم در ارتباط هستیم راجع به دوست خیالی او توضیحی بدهیم.
کارشناس: در صورتیکه که نقش این دوست خیالی بسیار پر رنگ شده باشد و اطرافیان هم از حضورش مطلع شده باشند می توانید توضیحات مختصری در مورد رفتار با او بدهید و واکنش های شدید، خندیدن، مسخره کردن را اصلا نشان ندهند.
وقتی که این دوست خیالی خیلی دوام پیدا کرد و مدت طولانی در زندگی فرزند شما حضور داشت به طوریکه تمام کارها و برنامه های زندگی او را کنترل کند و یا تمایلی به بازی کردن با همسالانش نداشته باشد و مشاهده کنید که تمام تعاملاتش با آن دوست خیالی است حتما باید با یک مشاور صحبت کنید.

ادامه مطلب / دانلود

شما پسر دوست هستید یا دختر دوست؟

از مهم‌ترین واکنش‌هایی که فرزند مورد تبعیض واقع‌ شده از خود نشان می‌دهد، حسادت او نسبت به دیگر فرزندان است. در این‌گونه مواقع حس انتقام‌جویی در فرزند شعله‌ور می‌شود و ممکن است خواهر و برادر رابطه خوبی حتی در دوران بزرگسالی نداشته باشند.

محبوبه هنوز نتوانسته پدرش را متقاعد کند که باید پول توجیبی یکسانی با برادر کوچک‌تر از خودش داشته باشد. هربار که درباره این موضوع با پدرش صحبت می‌کند تنها یک پاسخ می‌شنود؛ « اون پسره، فرق می‌کنه، خرجش بیشتره، تو چه خرجی داری! »
محبوبه با این همه تلاش هنوز بعد از 24 سال نتوانسته احترامی که باید به عنوان فرزند اول خانواده داشته باشد، کسب کند و حتی بر عکس، او باید به برادرش احترام بگذارد. تنها دلیلش هم این است که او دختر است و برادرش پسر!

شاید بسیاری از دختران سرزمین ما، بارها این جمله را از زبان اطرافیان شنیده‌اند که دختر مال مردم است، دختر امانت است و مال خانواده شوهر است، اما پسر عصای دست زمان پیری است، تکیه‌گاه والدین است و پای تابوت را می‌گیرد.

این صحبت‌ها اگر چه کمی قدیمی شده، اما از بین نرفته است. هنوز هم در برخی خانواده‌ها تفاوت زیادی میان فرزندان دختر و پسر می‌گذارند.

اگر از زوجی که در آستانه فرزنددار شدن باشند، بپرسید دختر یا پسر؟ با کمی تعارف می‌گویند فقط سالم باشد یا فرقی نمی‌کند، اما بسیاری هنوز پسر را به دختر ترجیح می‌دهند.
نه‌ تنها مادران بلکه بسیاری از پدران نیز خواهان فرزند پسر هستند. برتری پسر نسبت به دختر در بسیاری موارد ریشه در سنت‌های کهن و قدیمی خانواده‌ها دارد که ناخودآگاه تا امروز بر ذهنیت ما نسبت به دختران و طرز رفتارمان با آنها تاثیر می‌گذارد.

میان دختر و پسر از نظر خلقت تفاوت‌های بسیاری وجود دارد، اما این دلیل باعث نمی‌شود بین آنها تبعیض گذاشت.
در خانواده‌هایی که میان دختر و پسر فرق می‌گذارند، نسبت به توانایی‌های متفاوت این دو جنس آگاهی کمی وجود دارد. در حالی که در هر زمینه‌ای که پسر برتر باشد دختر نیز توانایی‌هایی دارد که این جای خالی را پر می‌کند.
همچنین اگر شناخت والدین نسبت به توانایی‌های دو جنس کامل باشد در هیچ خانواده‌ای دیگر شاهد تبعیض نخواهیم بود.

پسر، عصای دست دوران پیری
در برخی خانواده‌های سنتی یکی از مهم‌ترین علل پسردوستی حفظ نام خانوادگی است. به عقیده آنان فرزند پسر است که نام خانوادگی را زنده نگه می‌دارد و نسل‌شان را ادامه می‌دهد.

پسردوستی تنها در ایران قدیم رایج نبوده است. این تبعیض‌ها در بسیاری از قومیت‌ها و کشورها دیده می‌شود. براساس آمار موجود، در قاره آفریقا و آسیا دختران زودتر از پسران از شیر مادر گرفته می‌شوند. همچنین دختران نسبت به پسران در حالت وخیم‌تری به مراکز درمانی آورده می‌شوند.

اعتماد به نفس گم می‌شود
وقتی بین فرزندان یک خانواده تبعیض صورت می‌گیرد، مثل این است که پدر و مادر غیرمستقیم به فرزندشان می‌گویند قابلیت‌ها و توانایی‌هایی در برادرت وجود دارد که در تو نیست. در نتیجه فرزند مورد تبعیض از همان سال‌های ابتدایی زندگی می‌داند که کامل نیست و حتما نقص‌هایی در وجود اوست که شایسته فرق گذاشتن پدر و مادرش می‌شود. این کودکان دچار کمبود اعتماد به نفس، نگرانی و احساس شکست و ناامنی می‌شوند که‌ کینه و تنفر از برادران پیامد آن است.

گاهی اوقات، این تبعیض‌ها علاوه بر مشکلات روحی و روانی که برای فرد به وجود می‌آورد باعث حقارت نیز می‌شود. بسیاری از این دختران درونگرا می‌شوند، به طوری که حتی مشکل‌شان را با مادرشان هم در میان نمی‌گذارند.

حسادت، نتیجه تبعیض است
از مهم‌ترین واکنش‌هایی که فرزند مورد تبعیض واقع‌ شده از خود نشان می‌دهد، حسادت او نسبت به دیگر فرزندان است. در این‌گونه مواقع حس انتقام‌جویی در فرزند شعله‌ور می‌شود و ممکن است خواهر و برادر رابطه خوبی حتی در دوران بزرگسالی نداشته باشند.

از عکس‌العمل‌های اولیه این فرزندان پرخاشگری است. کودکی که مورد تبعیض قرار می‌گیرد از همان ماه‌های اولیه شرایط محیطش را می‌فهمد و از همان دوران کودکی شروع به پرخاشگری می‌کند. گاه پرخاشگری به صورت فعال دیده می‌شود، مانند دعوا کردن با دیگران، اما در برخی مواقع این پرخاشگری به صورت غیرفعال بروز می‌کند. به‌ عنوان مثال، فرد در ظاهر، انسان عصبی و بد‌اخلاقی نیست، اما ممکن است در رفتارش با دیگران تاثیر بگذارد و اطرافیانش را به شکل دیگری اذیت کند، مثلا فرد بدقولی شود.

مشکلات جنسیتی در ازدواج
یکی دیگر از تاثیرات مهم تبعیض میان فرزندان را مشکلات جنسیتی است. کودک به علت تبعیض از جنسیت خود متنفر می‌شود، این‌گونه افراد در دوره بزرگسالی دچار اختلالات جنسیتی می‌شوند.

به همین دلیل تنها و گوشه‌گیر می‌شوند. همین مساله باعث می‌شود در آینده مشکل برقراری ارتباط با فرزند و همسرشان داشته باشند. دخترانی که به دلیل جنسیت‌شان شرایط سختی دارند، وقتی ازدواج می‌کنند از زن بودن خود راضی نیستند و در روابط زناشویی خود به مشکل برمی‌خورند.
این افراد دلشان می‌خواهد مردانه برخورد کنند، زیرا شناخت درستی از جایگاه خود ندارند. این زنان دائم اعتراض می‌کنند.
همچنین تجربه نشان داده است توجه بیش از حد به یک جنس موجب وابستگی شدید به والدین می‌شود. به گونه‌ای که استعدادهای فرد شکوفا نمی‌شود و توانایی اداره زندگی در آینده را ندارد.

دختران هم می‌توانند عصای زمان پیری باشند
به هر حال، علاقه به یک جنسیت خاص در همه وجود دارد؛ برخی پسردوست هستند و عده‌ای هم خواستار دختر. هیچ‌کدام از جنسیت‌ها بر دیگری برتری ندارد.
در بسیاری از خانواده‌هایی که پسر ندارند، می‌بینیم با توجه به پیشرفت دختران در جامعه آنها هم توانسته‌اند کمک حال پدر و مادر باشند و عصای دستشان در زمان پیری شوند.
هرچه خانواده‌ها به سمت مدرن شدن پیش می‌روند، توجه بیش از حد به یک جنس کاهش می‌یابد. همین مساله، پسردوستی و پسرسالاری را به فرزندسالاری تبدیل می‌کند.

ادامه مطلب / دانلود

تمیز کردن شیشه های کثیف، گردگیری لوازم منزل و شست وشوی بهتر لباس ها روش های خاصی دارد که همه خانم های خانه دار به دنبال یادگیری و استفاده از آن هستند.

۶ ریزه کاری های مهم در تمیز کردن خانه

۱- برای تمیز شدن بهتر شیشه های پنجره، ۲ لیوان آب، یک چهارم لیوان سرکه سفید و یک قاشق مرباخوری مایع ظرفشویی را در بطری اسپری بریزید و از آن استفاده کنید.

۲ – برای گرفتن خاک از لوازم ظریف و در هم بافته مانند مبل های حصیری، گل های مصنوعی، از سشوار که روی درجه پایین تنظیم شده است، استفاده کنید.

۳ – برای تمیز کردن قابلمه ای که در آن باقی مانده غذا چسبیده است، کمی آب و ۲ تا ۳ قاشق غذاخوری جوش شیرین در آن بریزید و بگذارید روی حرارت کم به مدت ۱۵دقیقه بجوشد.

۴ – برای شست وشوی بهتر ظرف، در مخزن ظرفشویی مقدار مساوی پودر ظرفشویی و جوش شیرین بریزید و از آن استفاده کنید.

۵ – تشک ها را با جاروبرقی تمیز کنید، به ویژه اطراف نوارها و درزهای آن را که سلول های پوست مرده جمع می شود.

۶ – برای تمیز کردن قسمت داخل مایکروفر، چند برش لیموترش را در یک ظرف آب قرار دهید و در داخل مایکروفر بگذارید و به مدت ۵ دقیقه روی درجه بالا تنظیم کنید. سپس با یک پارچه داخل آن را بکشید.

ادامه مطلب / دانلود

ازدواج به عنوان یک پیوند مشترک بین دو نفر، در همه جوامع دارای ارزش و احترام زیادی است. درست به همین دلیل است که برای رفع تنش بین زوج ها این همه تلاش می شود. تمامی زوج ها در مقطعی از زندگی مشترکشان با مشکلات جدی روبه رو می شوند که برای رفع آن به کمک نیاز دارند.

اشتباهات همسرانه

شاید مطالعه این مطلب به بسیاری از زوج ها کمک کند تا سوءتفاهم های احتمالی و دیدگاه های نادرست خود را از ازدواج رفع و اصلاح کنند.

رضایت در توافق است
این دیدگاه اشتباهی است که بسیاری از همسران در شروع زندگی مشترک برای تحقق آن تلاش می کنند. باید دانست همیشه توافق، رضایت بخش نیست و گاهی ممکن است هر یک نظر خودش را داشته باشد بدون این که حق دیگری را زیر پا بگذارد.
گاهی رسیدن به توافق ضروری است مانند انتخاب محل سکونت که در این صورت باید دو طرف به تصمیم گیری برد برد برسند؛ یعنی شیوه ای که طی آن هر دو احساس ارزشمندی و شایستگی کنند. کافی است احساسات و خواسته ها، صادقانه گفته و بیان شود و واقع بینی و منطق بر گفت وگوی همسران حاکم باشد.
درباره مسائل جزئی که رسیدن به توافق ضرورتی ندارد، هر یک می توانند همچنان نظر خود را داشته باشند و به نظر دیگری هم احترام بگذارند.
همسران نباید عصبانیت خود را بروز دهند
این اشتباه رایجی است که بسیاری از زوج ها مرتکب می شوند. اگر عصبانی هستید حتماً باید با همسرتان گفت و گو کنید. یادتان باشد که گفت و گو، کلید حل مسئله است. عصبانیت یک علامت توقف است. وقتی عصبانی هستید یا می بینید که همسرتان عصبانی است، باید به شیوه مسالمت آمیز با یکدیگر گفت وگو کنید. به مدت کوتاهی استراحت کنید و سپس بحث را عوض و سعی کنید در فضایی آرام تر با نوشیدن یک نوشیدنی خنک، آرامش را دوباره برقرار کنید.
یادتان باشد عصبانیت همزمان دو طرف بسیار آسیب رسان و مخرب است. در هنگام گفت و
گو باید عصبانیت را کنار بگذارید تا به نتیجه برسید.
صمیمیت یعنی برقراری ارتباط با همسر
درست است که یکی از راه های ایجاد صمیمیت، گفت و گوست، اما رعایت نکردن مرزها، ابراز احساسات منفی و … باعث ایجاد فاصله می شود. بیشتر زوج ها با گفت و گوی انتقادی یا کنترلی با هم ارتباط برقرار می کنند. به این مثال ها توجه کنید: « چقدر هوای اتاق گرم است، کلافه شده ام » ( انتقادی )، « ازت می خواهم در را باز کنی، اتاق خیلی گرم است » ( کنترلی )، « می خواهم راهی پیدا کنم که اتاق خنک تر شود. چه طور است پنجره ها را باز کنیم؟ » ( موثر ). تفاوت بین این ۳ جمله کاملاً واضح است. یادتان باشد افعال منفی انتقادی است. البته لحن و تن صدا هم بسیار مهم است. از طرفی وقتی می گوییم «دلم می خواهد»، «دوست دارم» و «ازت می خواهم» در واقع در حال کنترل طرف مقابل هستیم.
در گفت وگوی سازنده فرد به شیوه مستقیم خواسته اش را بیان می کند و بدون اجبار یا تحمیل خواسته اش، صرفاً دیدگاه خود را مطرح می کند.
سوالاتی که با چگونه و چه شروع می شود، نشان دهنده عزم فرد برای گفت وگوی سازنده است تا با طرف مقابل به حل مسئله بپردازد.
حق به جانب نباشید
وقتی از موضع « من حق دارم، تو حق نداری » وارد گفت و گو می شوید، در واقع اجازه اظهار نظر را از طرف مقابل می گیرید و حکم بی نتیجه بودن را از قبل صادر می کنید. اصرار و پافشاری زیاد بر عقیده فردی راه مستقیم به طلاق است. نتایج تحقیقات نشان می دهد در نظر گرفتن عقیده همسر یکی از شاخص های قابل پیش بینی برای طلاق است.
اگر در زمان گفت وگو بر درستی گفته خود اصرار نورزید قطعا می توانید امیدوار باشید که گفت وگوی سازنده و خوبی پیش رو خواهید داشت.

ادامه مطلب / دانلود

فواید بوسه در روابط زناشویی

اگر چشم مدخل روح باشد، آنوقت میتوان گفت که لب هم راهرو ذهن اسـت. مــا افکار خود را با یک لبخند انتقال می دهیم، عشق را در کلمـات می گنجانیم و علایق خود را با بوسه ابراز می نماییم. در یک بوسه مطالب عمیقی وجود دارد که بیان آن ها فرای لغات و کلمات است.

نـویسنده کتاب “عشق و رابـطه جنسی”، دکتــر جان فری مـعتقد است: “بوسیدن هنر است و نشان دهنده یک نوع بیان فردی و کاملاً شخصی از عشق و محبت می باشد.”

بوسه زمانی ایجاد می شود که زوجین برای اولین بار به هم نزدیک می شوند، پس کاملاً طبیعی است که دو طرف کمی مضطرب شده و عصبی شوند.

از یک منبع با نویسنده بی نام”کتاب بوسه ها” اینطور برداشت می شود که: “بوسه یک عمل کاملاً دو طرفه بوده؛ تا ندهید نمی توانید بگیرید و بالعکس.”

در یک کتاب دیگر هم اینطور نوشته شده که زمانیکه احساس میکنید تمایل دارید تا همسرتان را ببوسید این کار را انجام دهید، لازم نیست حتماً صبر کنید تا او را بهتر بشناسید، او را ببوسید و به مرور زمان می توانید او را بهتر بشناسید. یکی از مواردی که زیبایی بوسه را چند برابر می کند این است که در همه ی زبان ها و مذاهب قابل درک می باشد.

پروفسور وان بیرنت رئیس بخش مردم شناسی دانشگاه تکزاز اظهار می دارد که: “اولین بوسه عاشقانه برمی گردد به 1500 سال قبل از میلاد مسیح در هند. پیش از این زمان هیچ مدرک دیگری دال بر وجود بوسه های عاشقانه وجود نداشت. کلیه این نتایج از روی لوح های گلی، نقاشی روی دیواره های غارها و یا نوشته های روی پوست حیوانات بدست آمده است.

بیرنت معتقد است که تماس نزدیک و فشار بینی ها به یکدیگر از همان 1500 سال قبل از میلاد مسیح مرسوم بوده است.

اما بوسه ای که امروزه به این شکل رواج پیدا کرده، برای اولین بار در میان رومی ها شهرت پیدا کرد. رومی ها در هنگام سلام کردن یکدیگر را می بوسیدند، انگشتر و حلقه ای که بر دست رهبران قومشان بوده را می بوسیدند و مجسمه های خدایان خود را نیز می بوسیدند و با این کار مطیع بودن و حس احترام خود را به طرف مقابل انتقال می دادند.

رومی ها به سرعت متوجه شدند که بوسه در شرایط مختلف می تواند معانی متفاوتی را در بر داشته باشد، به همین دلیل برای انواع بوسه ها، نام های مختلفی انتخاب کردند. به عنوان مثال اسکیولیم: بوسه از روی دوستی، باسیولیم: بوسه از روی احساس عشق و محبت، و سویولیم: بوسه عمیق که این روزها به French Kiss مشهور شده است.

از آن به بعد بود که ادیان مختلف شروع به تحریم بوسه نموده و آنرا به عنوان یک گناه نابخشودنی اعلام کردند، اما به هر حال قدرت بوسه بیشتر بود و همچنان به قوت خود باقی مانده است.

اگر بخواهیم این پدیده را از نظر علمی ریشه یابی کنیم، می توانیم بگوییم که بوسیدن به طور طبیعی باعث می شود تا ذهن آکسی توسین بیشتری ترشح کند، این هورمون سبب می شود در هنگام بوسیدن احساس خوبی به ما دست بدهد و دانشمندان معتقدند که ماهیت وجودی انسان به گونه ای است که در صورت تجربه یک بوسه منتظر بوسه ی بعدی خواهد بود. زمانیکه در وضعیت بوسیدن قرار می گیرد، غدد موجود در داخل دهان و جداره لب ها ماده شیمیایی را ترشح می کنند که همین ماده سبب ایجاد تمایل فرد به ادامه بوسیدن می شود.

در تحقیقی که در سال 1997 در دانشگاه پرینستون انجام شد، محققان به این نتیجه دست پیدا کردند که مغز انسان دارای سلول های عصبی است که فرد را قادر می سازد تا در تاریکی لب های معشوقه اش را پیدا کند. تعجبی وجود ندارد که چرا بسیاری از زوج ها از بوسیدن یکدیگر در مکان های تاریک و کم نور لذب بیشتری می برند.

پزشکان و روانپزشکان آلمانی در پی پژوهش های گسترده خود در این باره به این نتیجه رسیده اند که افرادی که هر روز صبح قبل از ترک کردن خانه، همسر خود را میبوسند کمتر دچار بیماری می شوند.

همچنین افرادی که پس از بوسیدن خانه را ترک می کنند، کمتر احتمال وقوع تصادف دارند، 20 تا 30 درصد درآمد بیشتری نسبت به سایرین دارند و به طور متوسط 5 سال بیش از هم سن و سال های خود عمر می کنند. دکتر آرتور سازبو یکی از افرادی که در در این تحقیقات نقش فعالی داشته معتقد است یکی از دلایل اصلی موفقیت تعداد بسیار زیادی از افراد این است که روز خود را با یک نگرش مثبت و دلچسب شروع میکنند و چه چیز می تواند مانند یک بوسه در انسان یک نگرش مثبت ایجاد کند.

بنابراین اگر شما می خواهید خوشحال، سلامت، و موفق، بوده و عمر طولانی داشته باشید، باید کسی را که دوستش می دارید هر روز صبح، پیش از اینکه خانه را به قصد محل کار خود ترک کنید، ببوسید.

سایر مزایا

محافظت از دندان ها و جلوگیری از پوسیدگی
دکتر پیتر گوردن رئیس اتحادیه دندانپزشکان انگستان اظهار می دارد: “پس از غذا خوردن، دهان پر از مواد شیرین شده و بزاق دهان حالت اسیدی پیدا می کند، این امر باعث بوجود آمدن پلاک بر روی دندان ها می شود. بوسیدن یک فرایند پاک کننده طبیعی است که به حفظ سلامت دندان ها کمک می کند، جریان بزاق دهان را افزایش بخشیده، و درصد ایجاد پلاک بر روی دندان ها را تا حد بسیار زیادی کاهش می دهد.” من خودم این سوال ر از دندانپزشکم پرسیدم، او در ابتدا قدری خجالت کشید، اما نهایتاً صحت گفته های مرا تایید کرد.

از بین بردن استرس

یک بوسه عاشقانه، بهترین روش برای ریلکس شدن و از بین بردن استرس محسوب می شود. مایکل کی مکناب، مشاور روانی معتقد است: “زمانیکه لب ها در حالت بوسیدن قرار می گیرند، تقریباً دهان حالت لبخند زدن را به خود می گیرد، و از آنجایی که احساسات و حرکات بدنی انسان با هم ارتباط نزدیکی دارند، تقریباً غیر ممکن است که یک نفر هم لبخند بزند و هم استرس داشته باشد. در عین حال باید به این نکته هم توجه داشت که تنفس در زمان بوسیدن عمیق تر می شود، عضلات چشم شل شده و در راحت ترین حالت خود قرار می گیرند. این امر بهترین تکنیک برای قطع ارتباط با دنیای پر هیاهوی بیرونی و ریلکس شدن است.

کاهش وزن

چه مدت می توانید این کار را انجام دهید؟ برای اینکه تنها نیم کیلو وزن کم کنید باید 3000 کالری بسوزانید، یعنی چیزی در حدود 30000دقیقه یا همان 500 ساعت. یک بوسه عمیق و طولانی به شدت متابولیسم بدن را افزایش می دهد و سبب می شود تا مواد قندی با سرعت بیشتری در بدن سوزانده شوند. میزان کالری مصرفی، به شدت بوسه بستگی دارد، اما به طور متوسط می توان گفت که در هر 10 دقیقه 10 کالری مصرف می شود.

تاخیر در فرایند پیری

این مورد یکی از مهم ترین مزایای بوسیدن به شمار می رود. بوسیدن به شما کمک میکند تا قدرت ماهیچه های فک و چانه همچنان حفظ شود، به همین دلیل میزان ایجاد چین و چروک در آنها پایین کاهش پیدا می کند.

ایجاد و افزایش تناسب اندام

خوب بهانه ای خوبی برای ورزش نکردن دستتان دادیم! در حین بوسیدن، قلب تند تر می تپد و ضربان آن افزایش پیدا می کند، در این زمان آدرنالین بیشتری آزاد شده و خون با سرعت بیشتری به تمام نقاط بدن پمپاژ می شود. می توان اظهار داشت که بوسیدن از جمله بهترین تمرین های قلبی – عروقی است.

تکلیفتان را با طرف مقابل روشن می کند

در حین بوسیدن می توانید نیازهای جنسی همسرتان را ارزیابی کنید و ببینید تمایلی به ادامه ارتباط دارد یا خیر. روانشناسان معتقدند که اولین بوسه این امکان را برای شما فراهم می آورد که ببینید آیا با طرف مقابل همخوانی دارید یا نه. به نظر می رسد که “بو” تاثیر به یاد ماندنی در ضمیرناخودآگاه انسان ها بر جای می گذارد، بنابراین با تجربه اولین بوسه می توانید تشخیص دهید که فریون شما با شخص مقابل هماهنگی دارد یا خیر و اگر اینچنین نبود در همان آغاز می توانید ارتباط خود را با او خاتمه بخشید.

افزایش اعتماد به نفس

البته اول مطمئن شوید که دندان هایتان ارتودنسی ندارند چون امکان آسیب رسیدن به دندان های خودتان و دهان طرف مقابل وجود دارد. به هر حال یک بوسه عاشقانه می تواند حس خوبی را در شما ایجاد کند. به صورت تئوری می توان این موضوع را اینچنین توضیح داد که در زمان بوسیدن، خوشحال هستید، و وقتی هم که خوشحال باشید احساس خوبی نسبت به خودتان پیدا خواهید کرد و این امر سبب افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس شما می شود.

ادامه مطلب / دانلود

آدم‌های زیادی را هر روز می‌بینید که به شکل‌های مختلف می‌گویند نمی‌دانند چرا رابطه‌شان خوب پیش نمی‌رود.

وقتی ابتدای رابطه همه چیز عالی و ایدآل به نظر می‌رسد، درک این وضعیت سخت‌تر می‌شود. ممکن است شکست در رابطه را درونمان بریزیم و مشکل اصلی را فراموش کنیم و به همین علت آن اشتباهات را دوباره در روابط جدیدمان تکرار کنیم و بعد متعجب باشیم که چرا باز رابطه‌مان دچار مشکل شده است.

چرا روابط عاشقانه همیشه خوب پیش نمی‌رود؟

روابط چیزهای زیادی درمورد خودمان به ما یاد می‌دهند و ما یک درس را آنقدر تکرار میکنیم تا یاد بگیریم چه باید بکنیم. همیشه کسانی هستند که برای شما مناسب‌اند به همین دلیل نباید با شکست خوردن یک رابطه، خودتان یا زندگیتان را تمام‌شده بدانید.

اگر بتوانید بفهمید که چرا رابطه‌تان خوب پیش نرفته است، می‌توانید بعضی از علت‌های آن را در روابط آینده‌تان کمتر کنید.

روابط به این دلیل خوب پیش نمی‌روند که همیشه با بهترین شکلی که باید در رابطه رفتار نمی‌کنیم. می‌توانیم با کسانی آشنا شویم که می‌توانند برای ما «مناسب» باشند…و بعد خرابش کنیم. معمولاً عمدی نیست و در بعضی موارد می‌تواند واقعاً مخرب باشد. آن فرد می‌تواند فرد «مناسب» شما بوده باشد، اما رفتارتان «مناسب» نبوده است.

و بسیاری از رابطه‌ها به این دلیل موفق نمی‌شوند که شما فرد مناسبی برای آن نیستید. اینکه چقدر خودتان را به آب و آتش زده باشید، عالی رفتار کرده باشید، هرچه که می‌خواستند به آنها داده باشید، مهم نیست. آن فرد به درد شما نمی‌خورده است. می‌تواند رد شدن از مرزهای همدیگر، نادیده گرفتن پرچم‌های قرمز، ندیدن نیازهای همدیگر، نداشتن ارزش‌های مشترک و متعهد نبودن یا متعهد بودن به دلایل اشتباه، مشکل کار باشد. شما دو نفر اساساً ناسازگار بوده‌اید.

وقتی با کسی باشید که ممکن است برایتان مناسب باشد، دریچه‌هایی از فرصت‌ در رابطه باز می‌شود که اگر هر دوی شما بفهمید که در رابطه‌تان چه اتفاقاتی می‌افتد، می‌توانید بر مشکلات غلبه کرده و از آنها عبور کنید. با این دریچه‌های فرصت، از تغییر استقبال کرده و هر دوی شما برای گذر کردن از مشکلات آماده خواهید بود.

اگر دریچه‌های فرصت نادیده گرفته شوند، خستگی پیش آمده و یکی یا هر دوی شما باور نخواهید کرد که دیگری قدرت تغییر یا عمل کردن را دارد. ایمان به همدیگر از بین می‌رود و رفتارها همانطور می‌ماند و این یعنی مشکلات بدتر می‌شوند. در بسیاری از روابطی مثل این، یک طرف سعی می‌کند تاوان دهد و در آخر از نظر احساسی، فکری و گاهی اوقات جسمی هدر می‌رود.

وقتی با فرد نامناسبی در رابطه باشید و چون غرق در انکارها و رویاهای خود هستید، نفهمید چرا او برای شما نامناسب است، فقط آب در هاون می‌کوبید. درواقع، شما خود را به آب و آتش می‌زنید که کمی به رابطه‌تان زندگی ببخشید. اما صدای نفس‌های بریده‌بریده آن را می‌شنوید، نفس‌هایی که رو به قطع شدن است. تا جایی پیش می‌روید که می‌فهمید این بودن با فردی نامناسب در رابطه‌‌ای نامناسب با شما چه می‌کند.

یکی از متداول‌ترین مشکلاتی که معمولاً افراد با آن سروکار دارند این است عشقشان معکوس است، نه فقط برای رابطه بلکه برای خودشان. درواقع، این مشکلات برای خیلی‌ها پیش می‌آید.

ایده‌های اشتباه زیادی درمورد عشق بدون شرط وجود دارد. برای خیلی‌ها، عشق بدون شرط یعنی عشق ورزیدن بدون مرز، عشق ورزیدن صرفنظر از همه چیز، به امید متقابل شدن آن احساس. با نداشتن هیچ مرزی برای دوست داشتن، به اندازه کافی خودمان را دوست نداریم، به خودمان اعتماد نداریم و احترام نمی‌گذاریم.

کورکورانه عشق می‌ورزیم. در خیال‌هایمان غرق می‌شویم و متاسفانه هیچ وصلتی بین خیال و واقعیت نیست. شما با یک خیال از تصوری که در ابتدای رابطه داشته‌اید و باوجود اینکه ممکن است اطلاعات متناقضی دریافت کنید که می‌گویند باید تصمیمتان برای عاشق بودن را دوباره بررسی کنید، باز ادامه می‌دهید.

کورکورانه اعتماد می‌کنیم. درست مثل عشق ورزیدن کورکورانه، همیشه ساده‌دلی درمورد سطح اعتمادمان وجود دارد. موضوع اعتماد نداشتن نیست، موضوع داشتن پایه‌ و اساسی برای اعتماد است، یا اصلاح میزان اعتمادمان به کسی وقتی نشانه‌هایی دریافت می‌کنیم که نباید اعتماد کرد. تا آن زمان، شما به این دلیل به آنها اعتماد می‌کنید که به خودتان اعتماد ندارید. همچنین برای قبول خطرها احساس مسئولیت دارید و بر طبق آن رفتار می‌کنید.

درست ارتباط برقرار نمی‌کنیم. این باعث این باور می‌شود که ارتباط فقط کلامی است. یعنی بدون تمرکز بر روی اعمال و رفتارها و درک نکردن سبک ارتباطی همدیگر و گرفتن بهترین نتیجه از آنها، درمورد موضوعات مختلف رابطه بحث می‌کنید. انگار یکی از شما به زبان فرانسه و دیگری چینی صحبت می‌کند. هر طرف از آن یکی می‌خواهد که نه تنها به زبان او حرف بزند بلکه سبک ارتباطی او را هم داشته باشد.

صمیمیت را درک نمی‌کنیم. بعضی فکر می‌کنند که جنبه جنسی رابطه تعیین‌کننده صمیمیت آن است. بعضی هم نمی‌توانند با صمیمیت کنار بیایند و از آن دوری می‌کنند. بعضی هم باور دارند که صمیمیت یعنی وابسته شدن دو طرف.

ما تصور می‌کنیم که آنهایی که دوستمان دارند می‌فهمند که چه می‌خواهیم. این مثل آن می‌ماند که سواالات ناممکنی را در ذهن داشته باشیم و از دیگران توقع داشته باشیم که ذهنمان را بخوانند. البته وقتی نمی توانند حدس بزنند که چه می‌خواهیم، از آنها دلسرد شده و کمبودهایشان را سرزنش می‌کنیم. این از اعتقادات بنیادی ناشی می‌شود که رابطه «درست» یعنی طرف مقابل بفهمد که چه چیزی را کی و چطور می‌خواهیم.

«اگر دوستم داشته باشی، می‌فهمی کی ناراحتم.»

اما نه تنها ممکن است آنها مهارت کنار آمدن با ناراحتی شما را نداشته باشند، بلکه ممکن است واقعاً به آنها نشان نداده باشید که ناراحت هستید.

از رابطه‌مان غفلت می‌کنیم. این یعنی خودتان را یک فرد تنها می‌بینید نه یک فرد در یک گروه.

فقدان همدلی داریم. خیلی از شما با کسانی درگیر بوده‌اید که حس همدلی ندارند. آنها نمی‌توانند به چیزی به جز از دیدگاه خودشان نگاه کنند. هیچوقت نمی‌توانند خودشان را جای شما بگذارند، و اصلاً هم چنین چیزی را نمی‌خواهند. فقط خودشان مهم هستند و حتی وقت‌هایی که می‌گویند شما مهم هستید، باز هم خودشان برایشان مهم است. وقتی کسی نتواند همدلی کند، نمی‌تواند کسی را دوست داشته باشد، به کسی اعتماد کند، مراقب کسی باشد یا به کسی احترام بگذارد.

سازگاری را درک نمی‌کنیم. از عشق مشترک به طبیعت گرفته تا گوش دادن به موسیقی سنتی، همیشه به دنبال وجه اشتراک در علایقتان هستید اما نه در ارزش‌هایتان. بعد می‌فهمید که به دلایلی نادرست همدیگر را دوست داشته‌اید و نتوانستید هدف اصلی را ببینید.

غرق در خیال و رویا می‌شویم. این یعنی چون آنقدر متمرکز روی چیزی هستید که در فکرتان می‌گذرد، نمی‌توانید طرف واقعی را بشناسید و رابطه‌ای واقعی داشته باشید.

انتظار ایدآل را داریم. اگر تابحال با کسی ارتباط داشته‌اید که به محض بروز یک تضاد و کشمکش در رابطه، از شما قطع امید می‌کنند. زیرا به اشتباه باور دارند که روابطی که «مناسب» آنها باشد، نباید هیچ تضاد یا کشمکشی داشته باشد. ممکن است شما هم انتظارات غیرواقعی داشته باشید و تصور کنید که فرد مناسب برای شما کسی است که همیشه و در همه حال آنطور شما انتظار دارید حرف می‌زند، عمل می‌کند و فکر می‌کند.

تصور می‌کنیم عشق کافی است. این اشتباه است که فکر کنید اگر کسی را دوست داشته باشید، همه مشکلات رابطه حل خواهد شد. عشق به تنهایی کافی نیست. اگر دوست داشتن یک نفر به تنهایی کافی بود، خیلی‌ها مشکلات کنونی‌شان را نداشتند. عشق مشکلات را از بین نمی‌برد و اگر نتوانید رفتارهایی که لازم است کنار عشق وجود داشته باشد را بشناسید، انرژی‌تان را در محلی نادرست هدر خواهید داد.

از دیگران انتظار داریم کارهایی را برایمان انجام دهند که وظیفه خودمان است. این می‌تواند گشتن به دنیال کسانی که مکمل ما باشند، وابسته شدن، اینکه فکر کنید به تنهایی ارزشی ندارید، انتظار داشتن از دیگران برای اینکه کمک کنند احساسی را تجربه کنید که به تنهایی قادر به تجربه آن نیستید، متنفر بودن از خود یا دوست نداشتن خود و متعحب بودن از اینکه چرا تجربیات منفی‌تان تمام‌شدنی نیستند، قرار دادن طرف مقابل به عنوان مرکز جهان و کنار گذاشتن بقیه دوستان، خانواده و کار و خیلی چیزهای دیگر مثل این باشد. آنقدر ادامه خواهید داد که دیگر هیچ امنیت فردی و شخصی نداشته باشید.

اینکه بفهمید چرا روابط با شکست روبه‌رو می‌شوند به این معنی نیست که احساس بدبختی کنید؛ برای این است که چشم‌هایتان را باز کنید. یک رابطه به دو نفر متعهد نیاز دارد. یک نفر قادر به انجام همه کارها نیست.

وقتی بفهمید چرا روابط با شکست مواجه می‌شوند، خواهید فهمید چرا بعضی روابط موفق می‌شوند.

اگر فقط یکی از این مشکلات را از بین ببرید، متوجه ایجاد تغییر در رابطه‌تان خواهید شد، کم‌کم تمرکزتان به همه چیز بیشتر شده و زندگی خواهید داشت که همیشه دوست دارید داشته باشید، در اطرافتان کسانی را می‌بینید که دوست دارید با آنها باشید و احساس بسیار بهتری نسبت به خودتان پیدا خواهید کرد.

ادامه مطلب / دانلود

آیا شما یا همسرتان علاقه خود را به رابطه ی جنسی  از دست داده اید؟ فاکتورهای مختلف جسمانی و روانشناختی می تواند بر میل جنسی شما تاثیر بگذارد.شاید با بررسی نکات کلیدی زیر بتوانید مشکل خود را حل کنید:
استرس، مسائل حل نشده بین زن و مرد، مشروبات الکلی، خواب کم و برخی عوامل دیگر مانند برخی داروها، منجر به کاهش یا اختلال در میل جنسی می شود.

عوامل موثر بر کاهش میل جنسی

استرس:

شما ممکن است از آن دسته افرادی باشید که کارها را تحت شرایط استرس زا خوب انجام می دهند. اما احساسات جنسی مانند آن کارها نیستند. استرس شغلی، مشکلات مالی، مراقب یک خانواده ی بیمار بودن و دیگر استرس ها میل جنسی شما را کاهش می دهند. میزان استرس خود را با استفاده از تکنیک های ویژه ی مدیریتی کنترل کنید یا به پزشک یا مشاوری مراجعه کنید.

مسائل حل نشده:

مسائل حل نشده یکی از معمول ترین تباه کننده های روابط جنسی هستند. به ویژه برای زنان که رابطه ی نزدیک عاطفی یک مساله ی مهم در تمایلات جنسی او است. جروبحث زیاد، رابطه ی ضعیف، کم شدن اعتماد می تواند اختلالاتی در رابطه ی جنسی شما بوجود آورد.

الکل/مشروبات:

مشروبات الکلی ممکن است احساسات جنسی شما را کاهش دهد و منجر به بروز رفتارهای غیر مسئولانه از جانب شما شود.

خواب کم:

اگر احساسات جنسی شما کاهش یافته شاید شما خیلی زود بیدار می شوید یا خیلی دیر به رختخواب می روید. در هر صورت این مساله خواب شما را مختل می کند. علاوه بر خواب شما روابط جنسی شما را نیز مختل می کند. خواب خیلی کم منجر به خستگی و فرسودگی می شود.

پدر یا مادر بودن

صرف پدر یا مادر بودن منجر به تباهی رابطه ی جنسی نمی شود. اما زمانی که شما فرزند دارید،یافتن زمان مناسب می تواند برای این کار دشوار می باشد. گاهی پرستار بچه استخدام کنید تا روابطتان بهبود یابد. فرزند جدیدی در خانه دارید؟ سعی کنید روابط جنسی تان را با خواب نوزاد تنظیم کنید.

داروها معمولا با ازدست دادن/کاهش میل مرتبط هستند:

داروهای ضد افسردگی،داروهای کنترل فشار خون ، داروهای ضد بارداری(البته برخی معتقدند این بین این داروها و میزان میل جنسی ارتباط وجود دارد و برخی نیز به این ارتباط معتقد نیستند) ، داروهای مربوط به بیماری ایدز ،داروهای پروستستورن(هورمونی. ) ترکیبی ،مسکن ها
تعویض دارو یا مصرف آن با دوز پایین ممکن است مشکل را حل کند.
اگر با مصرف این داروها میل جنسی شما کم شده است حتما با پزشک خود مشورت کنید. هرگز سرخود و بدون مشورت با پزشک دارو را قطع نکنید.

تصویر جسمی ضعیف

اگر تصویر ذهنی شما از جسم خودتان خوب نیست، به عنوان مثال احساس می کنید خیلی چاق هستید(حتی اگر در واقع این چنین نباشد)، بر میزان عشق شما تاثیر می گذارد. اگر شریک شما این احساسات را داشته باشد این خیلی به رابطه ی شما کمک می کند که شما به او بگویید که هم چنان او را جذاب می دانید. کار کردن نه تنها تصویر ذهنی شما را از خودتان افزایش می دهد، هم چنین ممکن است تمایلات جنسی شما را نیز افزایش دهد.

چاقی مفرط

چاقی بیش از حد با کمتر لذت بردن از رابطه ی جنسی، تمایل به رابطه ی جنسی و دشواری های عملکرد جنسی مرتبط است. دلیلش مشخص نیست اما ممکن است با تصویر ذهنی از خود، روابط ناخوشایند، مسائل اجتماعی/ اینکه اجتماع چاقی را بد می داند و دیگر مسائل روانشناختی مرتبط باشد.

کمبود تستسترون

تستسترون تمایل جنسی را افزایش می دهد. هر چه که مردان سنشان بالا میرود ، میزان تستسترون آن ها به آرامی کاهش می یابد. اینگونه نیست که تمام مردانی که میزان تستسترون آن ها کاهش می یابد، تمایلات جنسیشان کم شود، اما در مورد بسیاری از آن ها این اتفاق می افتد.
تستسترون با تمایلات جنسی در زنان نیز مرتبط است.

افسردگی

اگر تمایلات جنسی شما کم شده است ممکن است نشانه ای از افسردگی در شما باشد. افسردگی می تواند میزان تمایلات جنسی شما را کاهش دهد. در مورد افسردگیتان با پزشک خود مشورت کنید. داروهای ضد افسردگی نیز ممکن است تمایلات شما را کاهش دهد. بنابراین پزشک شما برنامه ی درمانی مناسبی برای شما انتخاب خواهد کرد.

یائسگی

بسیاری زنان کم شدن تمایلات جنسی شان به دلیل یائسگی را گزارش می کنند. اگر چه آن ها بر این اعتقادند که حفظ میزان خوبی از تمایلات ضروری است، اما این اتفاق می افتد. علائم یائسگی مانند خشکی واژن/ مهبل و درد در طول رابطه ی جنسی راحتی رابطه ی جنسی را کاهش می دهد. اما تغییرات هورمونی یائسگی تنها بخشی از تصویر است. اما نگرانی زنان در مورد رابطه شان در دوران یائسگی نیز بر کیفیت رابطه تاثیر می گذارد.

صمیمیت کم

رابطه ی جنسی بدون صمیمیت برای بسیاری از مردم تباه کننده است. اگر رابطه ی جنسی شما پیش به سوی روابط خنثی و با احساسات کم می رود. سعی کنید میزان صمیمیت تان را زمانیکه رابطه ی جنسی هم ندارید افزایش دهید. با هم بسیار صحبت کنید. یاد بگیرید بدون داشتن رابطه ی جنسی احساسات خود را بیان کنید. اگر صمیمیت زیاد باشد، ممکن است تمایلات جنسی افزایش یابد.

نعوظ غیرمعمول نیز نوع متفاوت اختلالات جنسی می باشد. اما مردان که مبتلا به این عارضه هستند نگران این هستند که چگونه این عمل را انجام دهند. و این نگرانی می تواند تمایل جنسی آن ها را کم کند.

ادامه مطلب / دانلود

گاهی از این طرف بام می‌افتید و گاهی از آن طرف. گاهی می‌گذارید که همسرتان شما را در بند خود بکند و گاهی هم از ترس زندانی شدن، کیلومتر‌ها از او فاصله می‌گیرید. گاهی عشق و دلبستگی را با وابستگی اشتباه می‌گیرید و گاهی هم جای استقلال را با فاصله گرفتن و دور شدن عوض می‌کنید. به شما حق می‌دهیم که در آغاز راه یکسری اصول را ندانید اما اگر بخواهید خوشبخت ادامه دهید و خوشبخت بمانید، باید خیلی زود نقطه تعادل زندگی‌تان را پیدا کنید. شما باید بدانید که کجای این رابطه قرار دارید و همسرتان هم کجا نشسته است. زندگی مشترک، نه میدان جنگ است و نه جای مسابقه.  پس نه سعی کنید که خودتان را مثل یک قربانی شکست‌خورده ببینید و نه اینکه از او در ذهنتان چنین حریفی بسازید.

همسر عزیزم به من نچسـب!

 

 

می‌ترسید بگذارد  و برود؟

دوست دارید او را به خودتان زنجیر کنید. فکر می‌کنید اگر مدام مراقبش باشید تا ابد با شما می‌ماند. بزرگ‌ترین ترس زندگی‌تان این است که روزی چشمش جای دیگری بیفتد و دیگر شما را نبیند و نخواهد. ترس از اینکه از دستش بدهید. ترس از اینکه تنها شوید و دیگر هیچ‌کس شما را نخواهد. همین ترس‌ها باعث می‌شود تا بخواهید او را از ساده‌ترین آزادی‌هایش محروم کنید. دوست دارید در مهمانی‌ها به او بچسبید و از اینکه بدون شما بخواهد پایش را بیرون از خانه بگذارد کلافه می‌شوید. آنقدر دوست دارید که او فقط و فقط برای شما باشد که دلتان می‌خواهد در خانه حبسش کنید و نگذارید آفتاب و مهتاب ببیند.

این نشانه‌ها را دارید؟

اگر شما به بهانه عشق یا ترس از تنهایی، محدودیت‌های عجیب و غریبی برای شریک زندگی‌تان وضع می‌کنید و همیشه از اینکه او را از دست بدهید می‌ترسید، باید بگوییم که به جای عاشق بودن، شما درگیر وابستگی شده‌اید؛ وابستگی‌ای که می‌تواند زندگی‌تان را از هم بپاشد.

بگذارید زندگی‌اش را بکند

از کنار او بودن لذت ببرید اما بدانید مثل هر آدمی، به لحظاتی احتیاج دارد که در آنها بدون حضور شما وقت بگذراند. لحظات بودن با دوستان، فوتبال دیدن، گپ زدن در مهمانی و زمان های دیگری که مثل روزهای قبل از ازدواج، بدون شما آنها را تجربه می‌کند.  حتی گاهی نیاز دارد تنها در خیابان قدم بزند و حتی بدون مزاحمت، چرت بزند!

۲ دقیقه یک‌بار با او تماس می‌گیرید؟

دوست دارید در هر دقیقه هزار بار بگویید که دوستش دارید. اصلا این حس دوست داشتن آنقدر در وجودتان شعله‌ور است که نمی‌توانید حتی برای یک روز هم که شده، آن را تنها در عملتان بروز دهید و به زبان نیاورید. برای نشان دادن این حس، هر نیم‌ساعت یک‌بار برایش چند پیام می‌فرستید و ۶-۵ باری هم در ساعات کاری، تلفنی حالش را می‌پرسید تا او را مطمئن کنید که عاشقش هستید. محال است که هر هفته یک کادو از شما دریافت نکند یا دسته‌دسته گل از شما تحویل نگیرد. روز تولدش را به یک روز خارق‌العاده بدل می‌کنید و سرتاپای خانه را گل می‌ریزید تا بداند که برای شما یک آدم خاص است.

این نشانه‌ها را دارید؟

اگر نمی‌توانید هیجان عشق‌تان را مهار کنید و در عین عاشق بودن و رمانتیک بودن، مثل یک آدم عادی زندگی کنید، پس وابستگی را با عشق اشتباه گرفته‌اید. در به کار بردن این ترفند‌ها اغراق نکنید و آنها را هم به نوعی روزمرگی که دیر یا زود کسالت‌آور می‌شود تبدیل نکنید.

به اندازه لازم و کافی عاشق باشید

همه می‌دانند که عاشقش هستید. برای تولدش از مدت‌ها قبل برنامه‌ریزی می‌کنید و گاهی بی‌بهانه با یک هدیه کوچک وارد خانه می‌شوید.

او شریک واقعی زندگی شماست؛ در شادی و غم، در آرامش و سختی، در سلامت و بیماری. گاهی با کمی هیجان به وجدش می‌آورید اما در کنارش، آرامش یک زندگی کاملا عادی را هم دارید.

دنیای او دنیای شماست؟

حریم خصوصی در زندگی مشترک برایتان معنایی ندارد. از همان لحظه‌ای که پیمان مشترک‌تان را بستید،‌ گمان می‌کنید که باید همه چیز مثل بلور شفاف باشد و او حتی در افکارش هم شما را راه دهد. رمز‌های کاربری‌اش را گاهی با مهربانی و اگر لازم شود با قهر، بحث و خشونت می‌گیرید و هر‌از‌گاهی به حساب‌های کاربری‌اش سرک می‌کشید تا مطمئن شوید که شهر در امن و امان است. با آمدن هر پیامک به سمت تلفن همراهش می‌دوید و اگر کوچک‌ترین مقاومتی کند، بدترین فکرها به ذهن‌تان راه پیدا می‌کند. گاهی سر زده به محیط کارش می‌روید و گاهی سری به کیف و وسایل شخصی‌اش می‌زنید.

این نشانه‌ها را دارید؟

اگر فکر می‌کنید تنها با نظارت شماست که این زندگی دوام پیدا می‌کند، باید در مورد تفکرات‌تان‌ جدی تجدید نظر کنید. شما می‌گویید که باید نگرانی‌هایتان را درک کند اما او حس می‌کند که در این زندگی، حریم خصوصی‌اش و هویتش را از دست داده ‌است.

عشق، فاصله و زندگی

برای اینکه یک عاشق واقعی باشید، نیازی به چنین توهماتی ندارید. در زندگی مشترک شما، اصل بر صداقت است و این پیش‌فرض را دارید که اگر روزی این اصل خدشه‌دار شد، واکنش مناسب را نشان خواهم داد. خوب می‌دانید که حق ندارید قبل از آنکه چیزی ببینید، با گرفتن حریم خصوصی همسرتان، او را نسبت به خود بدبین و پرکینه کنید.

می‌ترسید پررو شود؟

وقتی که خسته از کار برمی‌گردد، به پیشوازش نمی‌روید. فکر می‌کنید آدم‌ها به همین سادگی پررو می‌شوند و البته گمان می‌کنید که آنقدر جای پای عشق‌تان محکم است ‌که دیگر نیازی به این تشریفات ندارید. به خودتان می‌گویید مگر من کارگر اختصاصی او هستم که غذای امشب را بار بگذارم و دلیلی ندارد که از خواب نیم‌روزی‌ام صرف‌نظر کنم و قبل از آمدنش چای درست کنم. تنها چیزی که به آن فکر می‌کنید، روشن کردن چنین تکلیف‌هایی است و گمان می‌کنید که او نه‌تنها باید کارهای مربوط به خودش را انجام دهد، بلکه باید جور شما را هم بکشد و فقط از این راه است که نمی‌گذارید «دور بردارد!»

این نشانه‌ها را دارید؟

در یک زندگی متعادل، آدم‌ها پابه‌پای هم پیش می‌روند و اگر قدمی برمی‌دارند، آن را با لذت به زندگی مشترک‌شان تقدیم می‌کنند. در چنین زندگی‌ای افراد گمان نمی‌کنند که همیشه در معرض سوء‌استفاده هستند و با جان و دل به عشق‌شان و زندگی‌شان رسیدگی می‌کنند.

حسابرس خوبی باشید

می‌دانید زندگی حساب و کتاب دارد و تمام بار آن را روی دوش خودتان نمی‌اندازید اما در عین حال، سهم او را هم از این زندگی نادیده نمی‌گیرید. می‌دانید که او هم مثل شما می‌تواند گاهی خسته، بی‌حوصله یا بیمار باشد. انتظاراتی از او دارید که خودتان هم از عهده برآورده کردنشان برمی‌آیید و هیچ‌وقت برای کوبیدن میختان باری بیشتر از توانش روی دوشش نمی‌گذارید.

فکر می‌کنید کیف پول شماست؟

به ازدواج به عنوان ابزاری برای ارتقای سطح زندگی‌تان نگاه می‌کنید. گمان می‌کنید هرکه طاووس می‌خواهد باید جور هندوستان را هم بکشد و فکر می‌کنید حالا که لطف کرده‌اید و بله را گفته‌اید، نباید حسرت چیز دیگری به دلتان بماند. وقتی به شکست مالی می‌رسد،  ناامید می‌شوید و در ذهن‌تان فکر می‌کنید که چرا با چنین انتخابی، خودتان را به دردسر انداخته‌اید. گمان می‌کنید هیچ مسئولیتی در قبال حساب و کتاب زندگی ندارید و اگر هم چند ریالی پول به دست‌تان برسد،  به عنوان دارایی شخصی‌تان روی آن حساب می‌کنید. از نظر شما آنچه او دارد متعلق به شماست و آنچه شما دارید هم متعلق به خودتان است.

این نشانه‌ها را دارید؟

اگر بخواهید در زندگی مشترک‌تان مدام حق و وظیفه تعریف کنید و تنها از طرف مقابل‌تان انتظار داشته باشید به جایی نمی‌رسید. اگر یکسری مسئولیت‌ها را تنها به او واگذار می‌کنید، باید این واقعیت را بپذیرید که برخی مسئولیت‌ها هم تنها برعهده شماست.

جیب و مسئولیت‌های مشترک

محدوده خودتان را می‌دانید و او هم می‌داند که تا کجا باید از شما و خودش انتظار داشته باشد. بدون آنکه او را در عمل انجام شده قراردهید، قبل از ازدواج تعیین کرده‌اید که مسئولیت‌های مالی و سایر مسئولیت‌ها بر عهده کدام‌تان است، اما در عین این مرزبندی‌ها، هدف اصلی شما منافع مشترک‌تان است و همانطور که به فکر منافع او هستید، به فکر خودتان هستید.

 

اجازه می‌دهید به جای شما  فکر‌کند؟

فکر می‌کنید حالا که وارد یک وادی مشترک شده‌اید، باید خودتان را فراموش کنید و عنان زندگی را به دست کسی بسپارید که از شما قدرتمندتر یا باهوش‌تر است. گمان می‌کنید که او مرد خانه است و می‌تواند شما را مدیریت کند. او برایتان تصمیم می‌گیرد که کار کنید یا درس بخوانید. او تصمیم می‌گیرد که موهایتان را چه مدلی بزنید یا لباس چه رنگی بخرید. او بر تمام زندگی شما تسلط دارد و شما از بیشتر کردن قدرتش لذت می‌برید و آرامش می‌گیرید. از نظر شما اقتدار او باعث آرامش بیشترتان می‌شود و از اینکه مسئولیتی در قبال او و زندگی‌تان نداشته باشید، لذت می‌برید.

این نشانه‌ها را دارید؟

شاید با هیجانی که در آغاز زندگی دارید، بتوانید این وضعیت را تحمل کنید اما به مرور دلتان برای خودتان و استقلال‌تان تنگ می‌شود. اگر می‌خواهید خوشبختی‌تان ادامه پیدا کند،‌ خودتان و استقلال‌تان را فراموش نکنید و جایگاه‌تان را به عنوان یک فرد مستقل نادیده نگیرید.

خودتان هستید؟

خودرای  نیستید و نظر او را در همه ابعاد مورد توجه قرار می‌دهید اما  عقاید‌تان هم برایتان با ارزش است و به‌خاطر دیگران اصولتان را کنار نمی‌گذارید. می‌دانید که باید استقلال مالی، عقیدتی و شخصیتی داشته باشید. شما این استقلال را با زور به دست نمی‌آورید بلکه در جریان زندگی آن را به یک اصل تبدیل می‌کنید.

ادامه مطلب / دانلود

دختر و پسری که برای رفتن زیر یک سقف روزشماری می کنند آمال و آرزوهای مختلفی دارند. عروسی بگیرند، بچه‌دار شوند، خانه‌شان را بزرگ‌تر کنند، ماشین دلخواهشان را بخرند، به سفرهای مختلف بروند و … خب در بهترین حالت، این شادیها با خاطراتی خوش می آیند و برای زوجین به‌یادماندنی می شوند.
اغلب همسرانی که با این خاطرات زندگی می کنند همیشه شریک غم و شادی هم بوده و در تمام دوران زندگی متعهد و وفادار به یکدیگرند، اما در مقابل زوج‌هایی هم هستند که با وجود خاطراتی شاد و ماندگار، به دلیل برخی فشارها، مشکلات و کمبودهای زندگی یا به دلیل عقاید سست و متزلزل در برهه‌ای از زندگی مشترک راه خود را گم کرده و دچار خیانت به همسر می شوند.

چرا همسرم به من خیانت می کند؟

پای نفر سومی در میان است …

خیانت منفورترین واژه‌ای است که حتی شنیدن نام آن هم دلهره‌آور است. خیانت زمانی رخ می دهد که هیچ‌گونه پیوند عاطفی بین زوجین نباشد. خیانت اعتماد و اطمینان بین همسران را از بین برده و ادامه زندگی را برای یکی از طرفین دشوار می کند.
در بیشتر مواقع همسری که مورد بی وفایی یا خیانت قرار گرفته بشدت سرخورده می شود و حتی با تصمیمی عجولانه ممکن است میدان را برای نفر سوم خالی کند.
بنا به گفته آسیب‌شناسان شایع‌ترین خیانت‌هایی که در جامعه کنونی ما رواج دارد. خیانت عاطفی، خیانت جنسی و خیانت اینترنتی است.
در خیانت عاطفی، یکی از زوجین از نظر احساسی به شخص دیگری غیر از همسر خود علاقه‌مند می شود. فرد از صحبت‌کردن با شخص دوم لذت می برد و تمایل دارد که اوقات فراغت خود را هم با او بگذراند. اغلب این افراد فرار از خانه و خانواده را به علت کمبود محبت‌های عاطفی، نق‌زدن‌های دائمی یا نزاع و مجادله‌های همسر خود می دانند.
اما در خیانت جنسی، هیچ‌گونه احساس و عاطفه‌ای میان فرد با طرف مقابلش وجود ندارد و تنها روابط جنسی و هیجانی موجب برقراری این رفتار ناپسند می شود. در واقع اغلب این افراد توانایی نه گفتن در روابط جنسی را ندارند و حتی ممکن است شرایطی برای آنها پیش آید که نتوانند در مقابلش بایستند. از سوی دیگر بیشتر این افراد مایلند بدانند که از نظر دیگران تا چه میزان جالب و جذابند. همین حس برتریجویی باعث گرایش آنها به روابط نامشروع می شود.
در خیانت اینترنتی هم فرد متاهل با فردی که همسر قانونی او نیست گفت‌ و‌ گو کرده و تصاویر، مشخصات یا مسائل خصوصی دو طرف رد و بدل می شود.
اما چرا برخی از همسران خیانت میکنند؟
علل و عوامل گرایش به خیانت
۱ – به گفته روان‌شناسان و محققان صاحب‌نظر، یکی از عوامل خیانت فرد متاهل، گذشته اوست. فردی که در یک خانواده بی بند و بار پرورش‌ یافته و بزرگ‌ شده به نوعی با تربیت سالم بیگانه است. یعنی نمی داند که روابط سالم حاکم بر خانواده چیست و چگونه است. این‌گونه افراد ارتباط بی قید و شرط، برقراری روابط نامشروع و ابراز تمایلات احساسی نابجا به جنس مخالف را جزئی از زندگی خود می دانند و حتی پس از ازدواج نیز این روابط را حفظ کرده و به آن ادامه م یدهند.
۲ – تنهایی و بیکاری نیز یکی دیگر از عوامل گرایش به خیانت است. این‌گونه افراد در زمان‌های فراغت با جنس مخالف ارتباط برقرار کرده و به نوعی وقت خود را پر می کنند.
۳ – از سوی دیگر وقتی در جامعه‌ای روابط ناشایست رواج یابد و علنی شود، روابط برخی از زنان و مردان آزادانه شده و قبح و زشتی آن کمرنگ و در نهایت عادی می شود. در این زمان احتمال دارد برخی از همسران جذب وسوسه دنیای پرزرق و برق شده و بخواهند این‌گونه روابط را تجربه کنند.
۴ – برخی افراد نیز به علت آن‌ که دوران مجردی محدودی داشته‌اند، این‌گونه می پندارند که ازدواج باعث محدودیت و مانع خوشگذرانی آنها شده است. بنابراین شرکت در پارتیها، ارتباط زیاد با جنس مخالف و… در آنها انگیزه‌ای برای خیانت به شریک زندگی می شود.
۵ – مشکلات مالی و اقتصادی را هم نباید نادیده گرفت. تمایل به داشتن زندگیهای پرزرق‌ و‌ برق، مجلل و مدگرایی از دیگر عوامل بروز خیانت محسوب میشود.
۶ – در ضمن دستیابی به موقعیت‌های اجتماعی بالاتر، تنوع در به دست آوردن جذابیت‌های جنسی، شناخت نداشتن کامل زوجین از نیازهای یکدیگر، نبود ارتباط عاطفی و صمیمانه، ضعف مبانی اخلاقی، ازدواج‌های ناهمگون و اجباری، ازدواج‌هایی که بر اساس احساسات و بدون آگاهی سر گرفته‌اند، ارضانشدن سالم نیازهای جنسی در نهاد خانواده، نبود جذابیت در همسران، انتقام از رفتار خیانتکارانه همسر، مشکلات شخصیتی یا روانی یکی از زوجین و انتقام تلافیجویانه در برابر شک و گمان‌های افراطی و نابجای همسران از دیگر عوامل خیانت زوجین محسوب می شود.
خوب است بدانیم برقراری روابط نامشروع، ریسک ابتلا به بیماریهای خطرناک، رسوایی، متارکه، طلاق، رفتارهای باجگیرانه یا رشوه‌خواهی، تهدید، تولد فرزندانی بیهویت و… را افزایش خواهد داد.

ادامه مطلب / دانلود

پدیده سیگار کشیدن در بین نوجوانان و جوانان یکی از مشکلات بزرگ در بسیاری از جوامع امروز است. بسیاری از کار‌شناسان سیگار کشیدن را آغاز راهی می‌دانند که در انتها باعث اعتیاد جوانان به مواد مخدر می‌شود. در این مطلب قصد داریم تا شما را با تعدادی از دلایل جوانان برای گرایش به سیگار آشنا کنیم.

۶ دلیل که نوجوان شما سیگاری می شود

دوستان ناباب
این واژه برای بسیاری از ما آشنا است. و در حقیقت باید اعتراف کرد که این یک حقیقت است و دوستان افراد نوجوان در شکل گیری شخصیت و رفتار و آن‌ها بسیار مهم هستند. نکته مهم در اینجا این است که زمانی که فرد نوجوان در یک گروه همسال قرار می‌گیرد سعی در تقلید از رفتار سایرین می‌کند و در صورتی که یک یا چند فرد سیگاری در این گروه حضور داشته باشند احتمال آلوده شدن فرد بالا است.
والدین سیگاری
در جهان غرب ضرب المثلی وجود دارد که می‌گوید: والدین سیگاری هرگز نمی‌توانند فرزندان خود را از سیگار کشیدن منع کنند. این یکی دیگر از مسائل مهم در زمینه سیگاری شدن نوجوانان است. بر اساس حجم زیادی از تحقیقاتی که صورت گرفته است مشخص شده است که حجم زیادی از سیگاری‌های دنیا فرزندان افراد سیگاری هستند. کودکان قبل از هر شخص دیگر با والدین خود آشنا می‌شوند و مسلما از آنان الگوبرداری می‌کنند. در صورتی که پدر و مادری سیگاری باشند نمی‌توانند فرزندانشان را از دخانیات دور کنند.
تجربه یک حس خوب
متاسفانه بسیاری از نوجوانان و جوانان از مضرات واقعی سیگار آگاه نیستند و از چند دوست ناباب می‌شوند که سیگار می‌تواند به آن‌ها احساس خوبی بدهد. یک نخ سیگار بکش و درد‌هایت را فراموش کن. این گونه جملات بسیاری از جوانان را که به خاطر شرایط خاص دوران بلوغ تحت فشار هستند جذب می‌کند و آنان را به طرف سیگار جلب می‌کند.
اعتیاد آوری سیگار
شاید برای عده‌ای این تصور که سیگار اعتیاد آور باشد خنده آور بیاید. اما حقیقت این است که ماده نیکوتین موجود در سیگار بسیار اعتیاد آور بوده و در صورتی که پس از مدتی مصرف منظم دسترسی شخص به سیگار قطع شود مشکلاتی بروز می‌کند. بر خلاف مواد مخدر، اعتیاد به سیگار بیشتر دارای علائم روانی است. شخص سیگاری که به سیگار دسترسی ندارد به نوعی بی‌قرار بوده و احساس می‌کند چیزی را کم دارد.
فرهنگ عمومی جامعه
نوع فرهنگ حاکم بر یک خانواده، شهر و جامعه در این مسئله بسیار مهم است. برای نمونه در جامعی که ورزش کردن و تحرک داشتن به عنوان یک ارزش کلی مطرح باشد شما شاهد تعداد کمتری از افراد سیگاری هستید. اما در صورتی که در خانواده و یا محل زندگی شخص فرهنگ غالب بر استفاده از مواد دخانی باشد مطمئناء احتمال سیگاری شدن افراد بسیار بالا‌تر است.
الگوگیری از شخصیت‌های مشهور

تاثیر رسانه‌های جمعی بر تربیت و رفتار افراد مختلف در جامعه غیر قابل انکار است. امروزه بسیاری از ستاره‌های دنیا هنر و موسیقی و یا حتی تعدادی از ورزشکاران را نیز دخانیات مصرف می‌کنند. این مسئله می‌تواند در جذب بسیاری از نوجوانان و جوانان به سمت سیگار موثر باشد.

ادامه مطلب / دانلود
صفحه 21 از 21«...10 قبلی 192021
css.php