مطالب دسته بندی : روابط عاشقانه

چـرا خـانـم هـا تـصـور مـی کـنـند تـوانایی اش را ندارند؛ آیا میـدانید که تمام خانم ها قادر به رسیـدن به این مرحله می باشند؟ بله؛ حقیقت دارد! شاید در مورد انزال خانمـها چـیـزهایی شنیده باشید و یا مانند خیلی از افراد، اصلاً بـه هیچ وجه با آن آشنا نباشید.

این امر نه تنها درمورد خانمها صحت دارد، بلکه امری است که همه خانم ها می توانند به آن دست پیدا کنند. رسیدن بـه اوج لـذت در زنـان یـک واکنش طبیعی جنسی است که تا کنون به صورت معمایی سربسته باقی مانده است.

تمام خانم ها می توانند به آسانی بیاموزند که چگونه می توانند به اوج لذت برسند و انزال در آنها صورت پذیرد؛ البته پیرامون این مطلب تصورات اشتباه بسیار زیادی وجود دارد.

فرق انزال با ارگاسم در خانم ها

برخی معتقدند که به طور کلی مسئله انزال در خانم ها وجود ندارد، عده ای دیگر بر این باورند که تنها تعداد “خاصی” از خانم ها قادر به تجربه چنین موضوعی هستند، جمعی دیگر نیز همچنان به شایعه پراکنی در مورد این مطلب ادامه می دهند و هر روز تکنیک و استراتژی های جدیدی را ارائه می دهند. به عنوان مثال توصیه می کنند که خانم ها می بایست برای رسیدن به اوج لذت حتما دیواره های رحم خود را به یکدیگر بفشارند.

چنین اظهاراتی، اصولاً بی پایه و اساس هستند. هر چند تمام خانم ها در ساختار اندام های تناسلی با یکدیگر متفاوت هستند (درست مانند آقایون)، اما همه آنها با بکارگیری روش مناسب، قادر به چشیدن طعم چنین لذتی می باشند. درست مانند آقایون که بدون توجه به سایز، و یا حالت و شکل اندام تناسلی خود، قادر به انزال میباشند. دلیل اینکه بسیاری از افراد تصور می کنند که خانم ها نمی توانند به انزال دست پیدا کنند نشئت گرفته از اطلاعات ناکافی آنها در این زمینه می باشد.

پیش از هر چیز اجازه دهید تصورات غلط در این زمینه را مورد بررسی قرار دهیم و ببینیم چه چیزی به راستی صحت دارد و چه چیزهایی در این زمینه نادرست میباشند.

تصورات غلط و حقایق در مورد انزال خانم ها

تصورات غلط

1) انزال در خانم ها وجود ندارد.

2) تنها درصد کمی از خانم ها قادر به تجربه انزال می باشند.

3)تمرین های واژینال می تواند به خانم ها کمک کند تا بتوانند به انزال برسند.

4) فقط خانم هایی که دارای آلت تناسلی برجسته هستند، می توانند انزال داشته باشند

5)انزال در خانم ها تنها از طریق ارگاسم واژینال صورت می پذیرد.

6) پزشک زنان و زایمان در این مورد آگاهی دارد و می توانند خانم ها را با روش آگاهی دارد و می توانند خانم ها را با روش های صحیح انجام ان آشنا کنند.

7) خانم ها تنها 1 یا 2 قطره از ماده درون بدن خود را بیرون می دهند و اگر بیش از این حد باشد (به ویژه تا حدی که برخی خانم ها ادعا می کنند تا 1-2 فنجان نیز می شود) ممکن است با ادرارشان مخلوط گردیده باشد.

8) انزال خانم ها نوعی بی اختیاری در تخلیه ادرار است.

9) تنها خانم هایی که زایمان کرده اند قادر به تجربه انزال می باشند.

10) تنها یک راه برای رسیدن به انزال در خانم ها وجود دارد.

حقایق

1) انزال در خانم ها نشئت گرفته از ترشح غدد پارارترال می باشد

2) خانم ها متوجه نیستند که توانایی رسیدن به انزال را دارند، تنها به این دلیل که زمان انجام آنرا نمی دانند.

3) تکنیک های ویژه ای وجود دارد که به خانم ها آموزش می دهد تا هر زمان که اراده می کنند به انزال برسند و یا آنرا متوقف نمایند

4) خانم ها لازم نیست که فقط از طریق ارگاسم مهبلی به انزالبرسند و حتی لازم نیست اصلا ارگاسم شوند تا انزال رخ دهد.

5) خانم ها می توانند میزان انزال خود را با پشت سر گذاشتن مراحل خاصی، افزایش دهند.

6) خانم ها قادر هستند که در مدت زمان بسیارکوتاه چندین مرتبه، پشت سر هم، انزال را تجربه کنند.

7) ماده ای که از بدن خانم ها خارج می شود، ادرار نیست.معمولاً چیزی شبیه به آب است، که تقریبا بی رنگ بوده وبوی خاصی هم نمی دهد و یا اگر بو بدهد، کمی بوی شیرین است.

8) کسانی که ادعایی می کنند انزال نوعی بی اختیاری ادرار است چیزی در مورد انزال خانم نمی دانند و یا اینکه درک صحیحی از این مطلب ندارند.

شاید شما از خود بپرسید: “اگر تمام خانم ها توانایی انجام چنین کاری را دارند، پس چرا بسیاری از آنها هیچ گاه چنین امری را در زندگی زناشویی تجربه نکرده اند؟” این سؤال بسیار خوبی است و توضیح آن نیز بسیار ساده است. اجازه بدهید ابتدا مطالبی را در مورد آناتومی بدن خانم ها بدانیم و سپس به ادامه مسائل بپردازیم.

انزال خانم ها از چه نقطه ای سرچشمه می گیرد؟

انزال خانم ها شامل جریان روانی است که از مجاری ادراری خارج می شود (همان محلی که ادرار خارج می شود) با این تفاوت که از غدد پاراترال جریان می گیرد. این غدد تنها در زمان تحریک جنسی از خود ماده خاصی ترشح می کنند.

انزال خانم ها با ارگاسم معمولی چه تفاوتی دارد؟

ارضای جنسی در خانم ها به دو دوسته طبقه بندی می شود. از نظر بالینی یک نوع آن ارضای واژینال است، رواج بیشتری دارد و عبارت است از خروج مایع روانی از واژن. این مایع حالت شیر مانند دارد و شلی و سفتی و بوی آن وابسته به رژیم غذایی خانم و سلامت کلی بدن او و چرخه عادت ماهانه اش می باشد.

نوع دوم، انزال از طریق مجرای ادراری نام دارد و معمولا در خانم ها چندان رایج نیست. در زمان انزال معمولاً مایع با فشار و به حالت اسپری و یا فواره ای از داخل مجرای ادرار به بیرون می ریزد. دلیل عدم تجربه بسیاری از بانوان به این دلیل نیست که تنها تعداد کمی از بانوان توانایی تجربه چنین انزالی دارند، بلکه دلیل آن تنها این است که بسیاری از افراد در مورد ساختمان جنسی و یک رابطه جنسی سالم مطالب درستی نمی دانند.

مایع انزالی از چه چیز تشکیل شده است؟

اجازه دهید همین جا بزرگترین تصور غلط را از ذهنتان پاک کنم – این مایع، ادرار نیست. در آزمایش هایی که از این ماده به عمل آمد، دانشمندان به این نتیجه رسیدند که از مقداری گلوکز (شکر) و آنزیم دیگری به نام پروستات اسید فوسفات تشکیل شده است که تقریبا اجزای تشکیل دهنده منی را می سازند. نوع مواد تشکیل دهنده آن، تقریباً شبیه به ترشحات پروستات در مردان می باشند، با این تفاوت که فاقد اسپرم میباشد. همچنین دو ماده دیگری که معمولا در ادارا نیز هست، (اوره و کریتنین) نیز در آن یافت می شود. این ماده کاملا منحصر به فرد می باشد و تنها در هنگام انزال از خانم ها خارج می شود.

چه میزان از این ماده بیرون می ریزد؟

بیشتر خانم ها در حدود 5 .1 تا 2 فنجان از آن را تخلیه می کنند. این موضوع به اموری دیگری از قبیل اینکه بدن خانم چه میزان آب دارد و اینکه شدت تحریک جنسی تا چه حد بوده نیز ارتباط دارد.

چرا اکثر خانم ها در این مورد بی اطلاع هستند و یا آنرا انجام نمی دهند؟

انزال در خانم ها آنقدرها هم که فکرش را می کنید دشوار نیست؛ فقط افراد زیادی با تکنیک های اجرای آن آشنا نیستند. دلایل کلیشه ای بسیار زیادی برای دوری خانم ها از این لذت مطبوع، وجود دارد. یکی از دلایل از این قرار است که چون آنها ارگاسم را تجربه می کنند، معمولاً به راحتی حاضر می شوند تا فرصت های خود برای انزال دست بدهند و نسبت به آن بی توجهی کرده و تمایل کمی نشان می دهند.

یکی از مهمترین دلایل این است که زمانیکه خانم ها به مرحله انزال می رسند، اغلب به این دلیل که تصور می کنند ممکن است ادرار نیز همراه با آن بیرون بریزد، از آزاد کردن خود خودداری می کنند؛ اما باید دقت داشته باشند که در این حالت به هیچ وجه ادرار از آنها خارج نخواهد شد. زمانیکه ماده انزال در داخل مجرای ادراری جمع می شود، احساس تخلیه ادرار به فرد دست می دهد که در واقع با وقوع انزال احساس ادرار نیز خود به خود از بین می رود. اگر خانم ها یاد بگیرند که به جای نگه داشتن، خود را آزاد کنند، آنگاه متوجه می شوند که پس از تخلیه مجرای ادرار، احساس ادرار داشتن نیز به صورت ناخودآگاه از بین می رود.

تکنیک های متفاوتی برای رسیدن به این مرحله و همچنین دوری ورزیدن از بازدارنده ها در طی مسیر، وجود دارد. اما نباید فراموش کرد که ترس از ادرار، باعث می شود بسیاری از خانم ها خود را همواره عقب نگه دارند. روش هایی که در این زمینه عرضه شده اند، دارای فواید کاربردی بسیار زیادی هستند و معمولاً نتایج چشمگیری را به همراه داشته اند و موجب شده اند تا زوج ها روابط جنسی فوق العاده لذت بخشی را تجربه نمایند.

آیا خانم هایی که انزال می شوند دارای بیماری خاصی هستند؟

نه؛ دلیل توضیحات من نیز دقیقاً به همین خاطر است: اکثر خانم ها و آقایون تصور میکنند کسانیکه قادر به انجام چنین کاری هستند باید دچار بیماری های خاصی باشند. اما حقیقت این نیست. آیا می دانید سالانه چه تعداد از خانم ها با این تصور اشتباه دست و پنجه نرم می کنند و به همین دلیل از رها سازی خود جلوگیری مینمایند؟ آنها احساس می کنند که اگر خود را آزاد بگذارند، ممکن است که نفس خود را از دست داده و به عبارتی تصور می نمایند که نباید در کنار همسر خود تخلیه ادرار نمایند!

به این دلیل که خانم ها در حدود یکی دو فنجان مایع جهنده در هنگام انزال از خود خارج می نمایند، اکثرا تصور می شود که این ماده چیزی نیست جز “ادرار”. اغلب آنها اصلاً متوجه نمی شوند که چه اتفاقی می افتد و پس از این عمل احساس آزردگی شدیدی پیدا می کنند. برخی از مشاوران نیز به شخصه از وجود چنین واکنشی با خبر نبوده و فکر می کنند که خانم مورد نظر باید مورد جراحی قرار گرفته و یا روان درمانی شود؛ آن هم فقط به خاطر یک عکس العمل کاملا طبیعی!

تنها نکته ای که در آخر می توانم به آن اشاره کنم، این است که انزال خانم ها نه تنها از نظر بصری تحریک کننده می باشد، بلکه انجام آن احساس فوق العاده ای به هر دو طرف القا می کند. تخلیه جنسی و حس رضایتی که از این طریق به بانوان دست میدهد، با هیچ چیز دیگری قابل مقایسه نیست .

ادامه مطلب / دانلود

چه اولین بوسه‌ از همسرتان  باشد چه صدمین آن، بوسیدن همیشه تاثیری به جا می‌گذارد–تاثیری که حتی بعد از جدا شدن لب‌هایتان باقی می‌ماند.

بوسیدن معمولاً نقش مهمی در روابط زناشویی دارد. بوسه سازگاری احساسی بین دو نفر را تقویت می‌کند. آدمها هرچه بیشتر همدیگر را می‌بوسند، بیشتر می‌توانند در سطح عاطفی با هم ارتباط برقرار کنند.

اسرار بوسیدن: چگونه بوسه‌هایی خاطره‌انگیز بسازید

اولین بوسه

آرش، مهندس نرم‌افزار کامپیوتر  اولین بوسه خود از همسرش را که به ده سال قبل برمی‌گشت، به یاد می‌آورد. آنها در اتاق نشیمن خانه روی کاناپه نشسته بودند که وقتی برای بوسیدن همسرش خود را جلو می‌برد، تعادلش را از دست داده و از مبل می‌افتد و همسرش را هم با خودش پایین می‌کشد.

او می‌گوید، «خیلی عصبی بودم چون فکر می کردم همسرم خیلی از من سَر تر است. اولین بوسه ما با خنده بود و بعد از ۱۰ سال و به دنیا آوردن سه بچه نازنین، هنوز هم هر فرصتی که به دست بیاوریم با خنده همدیگر را می‌بوسیم.»

اگر بوسه اول شما–یا هرکدام از بیشمار بوسه‌هایتان–آن چیزی نبوده که می‌خواستید، درموردش حرف بزنید. زوج‌های بسیاری از اینکه درمورد بوسه‌هایشان حرف بزنند احساس خجالت می‌کنند.

نباید از اینکه به همسرتان بگویید چه دوست دارید یا او چه دوست دارد، خجالت بکشید. اما دقت کنید که نباید این کار را همان موقع بوسیدن انجام دهید تا همسرتان تصور نکند به او کنایه می‌زنید.

اشتباهات بوسیدن زنان و مردان

وقتی حرف بوسیدن به میان می‌آید، همه ما اولویت‌های مشخصی داریم.

بزرگترین اشتباه مردان این است که در رابطه با زبان خیلی خشن و تهاجمی عمل می‌کنند. مردها نیز ادعا می‌کنند که زن‌ها به اندازه کافی دهانشان را باز نمی‌کنند.

درمورد هر دو جنسیت، اولین شکایتی که درمورد بوسیدن می‌شود نداشتن تنوع است. توصیه ما بوسیدن قسمت‌های مختلف صورت‌ همسرتان و توجه بیشتر به گوش‌ها و گردن است.

مسئله مهم دیگر عدم رعایت بهداشت دهان و دندان است. پیش از بوسیدن همسرتان، با جویدن آدامس یا خوش بو کننده، دهان خود را خوش بو کنید. مسواک زدن پیش از بوسیدن هم می تواند به این مشکل کمک زیادی نماید.

بوسه‌ای فراموش‌نشدنی بسازید

دو نکته برای خاطره‌انگیز کردن یک بوسه لذت دادن به همسرتان و لذت دادن به خودتان است.

کل بدنتان را وارد بوسیدن کنید. بدون هیچ کلامی، لب‌هایتان باید بگوید عزیزم راه‌هایی برای تازه و متنوع کردن بوسه‌هایمان وجود دارد.

می‌توانید با بوسه‌های نرم روی گردن شروع کنید، بعد بالاتر به سمت گوش‌ها و بعد به سراغ لب‌ها بروید. دوباره چند وقفه کوتاه انداخته و باز به سمت لب‌ها برگردید.

دستتان را دور گردن همسرتان بیندازید. این کار عشق و شور بیشتری به بوسه شما می‌دهد، انگار که هیچوقت برایتان کافی نیست.

به این فکر نکنید که این بوسه قرار است به کجا برسد. فقط از خودِ آن لذت ببرید.

یک بوسه خوب، عمیق و پراحساس است و باید بتوانید عشق همدیگر را از طریق آن بوسه حس کنید. یک بوسه عالی خود یک اکتشاف است، نه قدمی برای رسیدن به چیزی دیگر.

از رمق افتادن بوسه

پیش‌نوازی‌های پراحساس معمولاً در ابتدای ازدواج یا ماه‌عسل اتفاق می‌افتد.

اما بعدترها وقتی افراد وارد روابط طولانی‌مدت‌تر می‌شوند، دست از بوسیدن برداشته و آن ارتباط صمیمانه احساسی را قطع می‌کنند. در یک آمارگیری مشخص شد که ۷۹ درصد از خانم‌ها می‌گویند به آن اندازه که دوست دارند شوهرشان را نمی‌بوسند.

اهمیت احساسی یک بوسه در شروع‌ آن است و نباید آن را فقط به این دلیل که خیلی وقت است همسرتان را می‌شناسید، نادیده بگیرید.

بوسه‌هایتان باید با گذشت رابطه عمیق‌تر و احساسی‌تر شوند و شما را به سطح عمیق‌تری از صمیمیت و عشق برسانند.

ادامه مطلب / دانلود

آدم‌های زیادی را هر روز می‌بینید که به شکل‌های مختلف می‌گویند نمی‌دانند چرا رابطه‌شان خوب پیش نمی‌رود.

وقتی ابتدای رابطه همه چیز عالی و ایدآل به نظر می‌رسد، درک این وضعیت سخت‌تر می‌شود. ممکن است شکست در رابطه را درونمان بریزیم و مشکل اصلی را فراموش کنیم و به همین علت آن اشتباهات را دوباره در روابط جدیدمان تکرار کنیم و بعد متعجب باشیم که چرا باز رابطه‌مان دچار مشکل شده است.

چرا روابط عاشقانه همیشه خوب پیش نمی‌رود؟

روابط چیزهای زیادی درمورد خودمان به ما یاد می‌دهند و ما یک درس را آنقدر تکرار میکنیم تا یاد بگیریم چه باید بکنیم. همیشه کسانی هستند که برای شما مناسب‌اند به همین دلیل نباید با شکست خوردن یک رابطه، خودتان یا زندگیتان را تمام‌شده بدانید.

اگر بتوانید بفهمید که چرا رابطه‌تان خوب پیش نرفته است، می‌توانید بعضی از علت‌های آن را در روابط آینده‌تان کمتر کنید.

روابط به این دلیل خوب پیش نمی‌روند که همیشه با بهترین شکلی که باید در رابطه رفتار نمی‌کنیم. می‌توانیم با کسانی آشنا شویم که می‌توانند برای ما «مناسب» باشند…و بعد خرابش کنیم. معمولاً عمدی نیست و در بعضی موارد می‌تواند واقعاً مخرب باشد. آن فرد می‌تواند فرد «مناسب» شما بوده باشد، اما رفتارتان «مناسب» نبوده است.

و بسیاری از رابطه‌ها به این دلیل موفق نمی‌شوند که شما فرد مناسبی برای آن نیستید. اینکه چقدر خودتان را به آب و آتش زده باشید، عالی رفتار کرده باشید، هرچه که می‌خواستند به آنها داده باشید، مهم نیست. آن فرد به درد شما نمی‌خورده است. می‌تواند رد شدن از مرزهای همدیگر، نادیده گرفتن پرچم‌های قرمز، ندیدن نیازهای همدیگر، نداشتن ارزش‌های مشترک و متعهد نبودن یا متعهد بودن به دلایل اشتباه، مشکل کار باشد. شما دو نفر اساساً ناسازگار بوده‌اید.

وقتی با کسی باشید که ممکن است برایتان مناسب باشد، دریچه‌هایی از فرصت‌ در رابطه باز می‌شود که اگر هر دوی شما بفهمید که در رابطه‌تان چه اتفاقاتی می‌افتد، می‌توانید بر مشکلات غلبه کرده و از آنها عبور کنید. با این دریچه‌های فرصت، از تغییر استقبال کرده و هر دوی شما برای گذر کردن از مشکلات آماده خواهید بود.

اگر دریچه‌های فرصت نادیده گرفته شوند، خستگی پیش آمده و یکی یا هر دوی شما باور نخواهید کرد که دیگری قدرت تغییر یا عمل کردن را دارد. ایمان به همدیگر از بین می‌رود و رفتارها همانطور می‌ماند و این یعنی مشکلات بدتر می‌شوند. در بسیاری از روابطی مثل این، یک طرف سعی می‌کند تاوان دهد و در آخر از نظر احساسی، فکری و گاهی اوقات جسمی هدر می‌رود.

وقتی با فرد نامناسبی در رابطه باشید و چون غرق در انکارها و رویاهای خود هستید، نفهمید چرا او برای شما نامناسب است، فقط آب در هاون می‌کوبید. درواقع، شما خود را به آب و آتش می‌زنید که کمی به رابطه‌تان زندگی ببخشید. اما صدای نفس‌های بریده‌بریده آن را می‌شنوید، نفس‌هایی که رو به قطع شدن است. تا جایی پیش می‌روید که می‌فهمید این بودن با فردی نامناسب در رابطه‌‌ای نامناسب با شما چه می‌کند.

یکی از متداول‌ترین مشکلاتی که معمولاً افراد با آن سروکار دارند این است عشقشان معکوس است، نه فقط برای رابطه بلکه برای خودشان. درواقع، این مشکلات برای خیلی‌ها پیش می‌آید.

ایده‌های اشتباه زیادی درمورد عشق بدون شرط وجود دارد. برای خیلی‌ها، عشق بدون شرط یعنی عشق ورزیدن بدون مرز، عشق ورزیدن صرفنظر از همه چیز، به امید متقابل شدن آن احساس. با نداشتن هیچ مرزی برای دوست داشتن، به اندازه کافی خودمان را دوست نداریم، به خودمان اعتماد نداریم و احترام نمی‌گذاریم.

کورکورانه عشق می‌ورزیم. در خیال‌هایمان غرق می‌شویم و متاسفانه هیچ وصلتی بین خیال و واقعیت نیست. شما با یک خیال از تصوری که در ابتدای رابطه داشته‌اید و باوجود اینکه ممکن است اطلاعات متناقضی دریافت کنید که می‌گویند باید تصمیمتان برای عاشق بودن را دوباره بررسی کنید، باز ادامه می‌دهید.

کورکورانه اعتماد می‌کنیم. درست مثل عشق ورزیدن کورکورانه، همیشه ساده‌دلی درمورد سطح اعتمادمان وجود دارد. موضوع اعتماد نداشتن نیست، موضوع داشتن پایه‌ و اساسی برای اعتماد است، یا اصلاح میزان اعتمادمان به کسی وقتی نشانه‌هایی دریافت می‌کنیم که نباید اعتماد کرد. تا آن زمان، شما به این دلیل به آنها اعتماد می‌کنید که به خودتان اعتماد ندارید. همچنین برای قبول خطرها احساس مسئولیت دارید و بر طبق آن رفتار می‌کنید.

درست ارتباط برقرار نمی‌کنیم. این باعث این باور می‌شود که ارتباط فقط کلامی است. یعنی بدون تمرکز بر روی اعمال و رفتارها و درک نکردن سبک ارتباطی همدیگر و گرفتن بهترین نتیجه از آنها، درمورد موضوعات مختلف رابطه بحث می‌کنید. انگار یکی از شما به زبان فرانسه و دیگری چینی صحبت می‌کند. هر طرف از آن یکی می‌خواهد که نه تنها به زبان او حرف بزند بلکه سبک ارتباطی او را هم داشته باشد.

صمیمیت را درک نمی‌کنیم. بعضی فکر می‌کنند که جنبه جنسی رابطه تعیین‌کننده صمیمیت آن است. بعضی هم نمی‌توانند با صمیمیت کنار بیایند و از آن دوری می‌کنند. بعضی هم باور دارند که صمیمیت یعنی وابسته شدن دو طرف.

ما تصور می‌کنیم که آنهایی که دوستمان دارند می‌فهمند که چه می‌خواهیم. این مثل آن می‌ماند که سواالات ناممکنی را در ذهن داشته باشیم و از دیگران توقع داشته باشیم که ذهنمان را بخوانند. البته وقتی نمی توانند حدس بزنند که چه می‌خواهیم، از آنها دلسرد شده و کمبودهایشان را سرزنش می‌کنیم. این از اعتقادات بنیادی ناشی می‌شود که رابطه «درست» یعنی طرف مقابل بفهمد که چه چیزی را کی و چطور می‌خواهیم.

«اگر دوستم داشته باشی، می‌فهمی کی ناراحتم.»

اما نه تنها ممکن است آنها مهارت کنار آمدن با ناراحتی شما را نداشته باشند، بلکه ممکن است واقعاً به آنها نشان نداده باشید که ناراحت هستید.

از رابطه‌مان غفلت می‌کنیم. این یعنی خودتان را یک فرد تنها می‌بینید نه یک فرد در یک گروه.

فقدان همدلی داریم. خیلی از شما با کسانی درگیر بوده‌اید که حس همدلی ندارند. آنها نمی‌توانند به چیزی به جز از دیدگاه خودشان نگاه کنند. هیچوقت نمی‌توانند خودشان را جای شما بگذارند، و اصلاً هم چنین چیزی را نمی‌خواهند. فقط خودشان مهم هستند و حتی وقت‌هایی که می‌گویند شما مهم هستید، باز هم خودشان برایشان مهم است. وقتی کسی نتواند همدلی کند، نمی‌تواند کسی را دوست داشته باشد، به کسی اعتماد کند، مراقب کسی باشد یا به کسی احترام بگذارد.

سازگاری را درک نمی‌کنیم. از عشق مشترک به طبیعت گرفته تا گوش دادن به موسیقی سنتی، همیشه به دنبال وجه اشتراک در علایقتان هستید اما نه در ارزش‌هایتان. بعد می‌فهمید که به دلایلی نادرست همدیگر را دوست داشته‌اید و نتوانستید هدف اصلی را ببینید.

غرق در خیال و رویا می‌شویم. این یعنی چون آنقدر متمرکز روی چیزی هستید که در فکرتان می‌گذرد، نمی‌توانید طرف واقعی را بشناسید و رابطه‌ای واقعی داشته باشید.

انتظار ایدآل را داریم. اگر تابحال با کسی ارتباط داشته‌اید که به محض بروز یک تضاد و کشمکش در رابطه، از شما قطع امید می‌کنند. زیرا به اشتباه باور دارند که روابطی که «مناسب» آنها باشد، نباید هیچ تضاد یا کشمکشی داشته باشد. ممکن است شما هم انتظارات غیرواقعی داشته باشید و تصور کنید که فرد مناسب برای شما کسی است که همیشه و در همه حال آنطور شما انتظار دارید حرف می‌زند، عمل می‌کند و فکر می‌کند.

تصور می‌کنیم عشق کافی است. این اشتباه است که فکر کنید اگر کسی را دوست داشته باشید، همه مشکلات رابطه حل خواهد شد. عشق به تنهایی کافی نیست. اگر دوست داشتن یک نفر به تنهایی کافی بود، خیلی‌ها مشکلات کنونی‌شان را نداشتند. عشق مشکلات را از بین نمی‌برد و اگر نتوانید رفتارهایی که لازم است کنار عشق وجود داشته باشد را بشناسید، انرژی‌تان را در محلی نادرست هدر خواهید داد.

از دیگران انتظار داریم کارهایی را برایمان انجام دهند که وظیفه خودمان است. این می‌تواند گشتن به دنیال کسانی که مکمل ما باشند، وابسته شدن، اینکه فکر کنید به تنهایی ارزشی ندارید، انتظار داشتن از دیگران برای اینکه کمک کنند احساسی را تجربه کنید که به تنهایی قادر به تجربه آن نیستید، متنفر بودن از خود یا دوست نداشتن خود و متعحب بودن از اینکه چرا تجربیات منفی‌تان تمام‌شدنی نیستند، قرار دادن طرف مقابل به عنوان مرکز جهان و کنار گذاشتن بقیه دوستان، خانواده و کار و خیلی چیزهای دیگر مثل این باشد. آنقدر ادامه خواهید داد که دیگر هیچ امنیت فردی و شخصی نداشته باشید.

اینکه بفهمید چرا روابط با شکست روبه‌رو می‌شوند به این معنی نیست که احساس بدبختی کنید؛ برای این است که چشم‌هایتان را باز کنید. یک رابطه به دو نفر متعهد نیاز دارد. یک نفر قادر به انجام همه کارها نیست.

وقتی بفهمید چرا روابط با شکست مواجه می‌شوند، خواهید فهمید چرا بعضی روابط موفق می‌شوند.

اگر فقط یکی از این مشکلات را از بین ببرید، متوجه ایجاد تغییر در رابطه‌تان خواهید شد، کم‌کم تمرکزتان به همه چیز بیشتر شده و زندگی خواهید داشت که همیشه دوست دارید داشته باشید، در اطرافتان کسانی را می‌بینید که دوست دارید با آنها باشید و احساس بسیار بهتری نسبت به خودتان پیدا خواهید کرد.

ادامه مطلب / دانلود

آیا شما یا همسرتان علاقه خود را به رابطه ی جنسی  از دست داده اید؟ فاکتورهای مختلف جسمانی و روانشناختی می تواند بر میل جنسی شما تاثیر بگذارد.شاید با بررسی نکات کلیدی زیر بتوانید مشکل خود را حل کنید:
استرس، مسائل حل نشده بین زن و مرد، مشروبات الکلی، خواب کم و برخی عوامل دیگر مانند برخی داروها، منجر به کاهش یا اختلال در میل جنسی می شود.

عوامل موثر بر کاهش میل جنسی

استرس:

شما ممکن است از آن دسته افرادی باشید که کارها را تحت شرایط استرس زا خوب انجام می دهند. اما احساسات جنسی مانند آن کارها نیستند. استرس شغلی، مشکلات مالی، مراقب یک خانواده ی بیمار بودن و دیگر استرس ها میل جنسی شما را کاهش می دهند. میزان استرس خود را با استفاده از تکنیک های ویژه ی مدیریتی کنترل کنید یا به پزشک یا مشاوری مراجعه کنید.

مسائل حل نشده:

مسائل حل نشده یکی از معمول ترین تباه کننده های روابط جنسی هستند. به ویژه برای زنان که رابطه ی نزدیک عاطفی یک مساله ی مهم در تمایلات جنسی او است. جروبحث زیاد، رابطه ی ضعیف، کم شدن اعتماد می تواند اختلالاتی در رابطه ی جنسی شما بوجود آورد.

الکل/مشروبات:

مشروبات الکلی ممکن است احساسات جنسی شما را کاهش دهد و منجر به بروز رفتارهای غیر مسئولانه از جانب شما شود.

خواب کم:

اگر احساسات جنسی شما کاهش یافته شاید شما خیلی زود بیدار می شوید یا خیلی دیر به رختخواب می روید. در هر صورت این مساله خواب شما را مختل می کند. علاوه بر خواب شما روابط جنسی شما را نیز مختل می کند. خواب خیلی کم منجر به خستگی و فرسودگی می شود.

پدر یا مادر بودن

صرف پدر یا مادر بودن منجر به تباهی رابطه ی جنسی نمی شود. اما زمانی که شما فرزند دارید،یافتن زمان مناسب می تواند برای این کار دشوار می باشد. گاهی پرستار بچه استخدام کنید تا روابطتان بهبود یابد. فرزند جدیدی در خانه دارید؟ سعی کنید روابط جنسی تان را با خواب نوزاد تنظیم کنید.

داروها معمولا با ازدست دادن/کاهش میل مرتبط هستند:

داروهای ضد افسردگی،داروهای کنترل فشار خون ، داروهای ضد بارداری(البته برخی معتقدند این بین این داروها و میزان میل جنسی ارتباط وجود دارد و برخی نیز به این ارتباط معتقد نیستند) ، داروهای مربوط به بیماری ایدز ،داروهای پروستستورن(هورمونی. ) ترکیبی ،مسکن ها
تعویض دارو یا مصرف آن با دوز پایین ممکن است مشکل را حل کند.
اگر با مصرف این داروها میل جنسی شما کم شده است حتما با پزشک خود مشورت کنید. هرگز سرخود و بدون مشورت با پزشک دارو را قطع نکنید.

تصویر جسمی ضعیف

اگر تصویر ذهنی شما از جسم خودتان خوب نیست، به عنوان مثال احساس می کنید خیلی چاق هستید(حتی اگر در واقع این چنین نباشد)، بر میزان عشق شما تاثیر می گذارد. اگر شریک شما این احساسات را داشته باشد این خیلی به رابطه ی شما کمک می کند که شما به او بگویید که هم چنان او را جذاب می دانید. کار کردن نه تنها تصویر ذهنی شما را از خودتان افزایش می دهد، هم چنین ممکن است تمایلات جنسی شما را نیز افزایش دهد.

چاقی مفرط

چاقی بیش از حد با کمتر لذت بردن از رابطه ی جنسی، تمایل به رابطه ی جنسی و دشواری های عملکرد جنسی مرتبط است. دلیلش مشخص نیست اما ممکن است با تصویر ذهنی از خود، روابط ناخوشایند، مسائل اجتماعی/ اینکه اجتماع چاقی را بد می داند و دیگر مسائل روانشناختی مرتبط باشد.

کمبود تستسترون

تستسترون تمایل جنسی را افزایش می دهد. هر چه که مردان سنشان بالا میرود ، میزان تستسترون آن ها به آرامی کاهش می یابد. اینگونه نیست که تمام مردانی که میزان تستسترون آن ها کاهش می یابد، تمایلات جنسیشان کم شود، اما در مورد بسیاری از آن ها این اتفاق می افتد.
تستسترون با تمایلات جنسی در زنان نیز مرتبط است.

افسردگی

اگر تمایلات جنسی شما کم شده است ممکن است نشانه ای از افسردگی در شما باشد. افسردگی می تواند میزان تمایلات جنسی شما را کاهش دهد. در مورد افسردگیتان با پزشک خود مشورت کنید. داروهای ضد افسردگی نیز ممکن است تمایلات شما را کاهش دهد. بنابراین پزشک شما برنامه ی درمانی مناسبی برای شما انتخاب خواهد کرد.

یائسگی

بسیاری زنان کم شدن تمایلات جنسی شان به دلیل یائسگی را گزارش می کنند. اگر چه آن ها بر این اعتقادند که حفظ میزان خوبی از تمایلات ضروری است، اما این اتفاق می افتد. علائم یائسگی مانند خشکی واژن/ مهبل و درد در طول رابطه ی جنسی راحتی رابطه ی جنسی را کاهش می دهد. اما تغییرات هورمونی یائسگی تنها بخشی از تصویر است. اما نگرانی زنان در مورد رابطه شان در دوران یائسگی نیز بر کیفیت رابطه تاثیر می گذارد.

صمیمیت کم

رابطه ی جنسی بدون صمیمیت برای بسیاری از مردم تباه کننده است. اگر رابطه ی جنسی شما پیش به سوی روابط خنثی و با احساسات کم می رود. سعی کنید میزان صمیمیت تان را زمانیکه رابطه ی جنسی هم ندارید افزایش دهید. با هم بسیار صحبت کنید. یاد بگیرید بدون داشتن رابطه ی جنسی احساسات خود را بیان کنید. اگر صمیمیت زیاد باشد، ممکن است تمایلات جنسی افزایش یابد.

نعوظ غیرمعمول نیز نوع متفاوت اختلالات جنسی می باشد. اما مردان که مبتلا به این عارضه هستند نگران این هستند که چگونه این عمل را انجام دهند. و این نگرانی می تواند تمایل جنسی آن ها را کم کند.

ادامه مطلب / دانلود

در زندگی هر کسی ممکن است یک بار شکست عشقی رخ دهد یا شخصی عشقش را به کسی نگفته باشد و شاهد از دست دادن آن باشد یا بعد از مدتی ناچار به جدایی از عشق خود شود. اگر شما هم درگیر چنین مسئله‌ای هستید ما به کمک‌تان آمده‌ایم.

چگونه غم و اندوه ضربه عشقی را فراموش کنیم ؟

 

عشق زیباست اما زندگی زیباتراست حتی بدون عشق…

ایجاد ارتباط عاطفی خیلی آسان است، اما بیرون آمدن از آن رابطه و التیام یافتن در آن خیلی سخت است. به نظر می‌رسد به هر جا که نگاه می‌کنید، ازدواج‌های بسیار بـادوامــی را می‌بینید که در حال فروپاشی است. در واقع می‌توان گفت قطع رابطه کردن به راستی یکی از کارهای دشوار و دردناک است. هر اندازه هم که به عقیده شما صـحـیح و روا باشد، باز سخت است به خصوص اگر به او دلبستگی عاطفی پیدا کرده‌اید، شاید حتی بتوان گفت چنین کاری یعنی دل‌کندن از کسی که دوستش دارید سخت‌ترین کار دنیاست، اما کار نشد ندارد، اگر در چنین مرحله‌ای هستید شاید توصیه‌های ما به کارتان بیاید.

 

۱-  همه چیز را به خاطر بیاورید

به همه چیز کامل فکر کنید البته نه خیلی با وسواس. اولین روزهای آشنایی و ازدواج‌تان را به یاد بیاورید و تمام ناآرامی‌ها و تنش‌هایی که برایتان به وجود می‌آورد را به خاطر بیاورید. سعی کنید بفهمید چرا شما ۲ نفر مجبور شدید که ازدواج‌تان را قطع کنید، علت‌ها را پیدا کرده، با خود فکر کنید درست است که با هم خاطرات خوش فراوانی داشتید اما در نهایت دیر یا زود این جدایی اتفاق می‌افتاد. وقتی روی دلایل جدایی تمرکز کنید می‌توانید اشتباه‌های خود و همسرتان را متوجه شوید تا در آینده و در رابطه‌های دیگر، چنین مشکلاتی پیش نیاید.

۲-وقتی تمام شد تمام شده

دائم به تصمیمی که گرفته‌اید فکر نکنید، اگر تصمیم به قطع این ازدواج یا نامزدی گرفته‌اید به یاد داشته ‌باشید که فکر کردن به خاطرات خوب می‌تواند تمام دلایل منطقی را از ذهن شما پاک کند و در نتیجه دوباره به همان رابطه مسموم بازگردید. خیلی طبیعی است که مغزتان شروع به خیالبافی کند و شما را قانع کند که این رابطه آنقدرها هم که فکر می‌کردید بد نبوده ‌است یا حتی خیالاتی به ذهن‌تان بیاید که زندگی بدون نامزد قبلی‌تان ممکن نخواهد بود اما باید به مغزتان فرمان توقف بدهید، حتی هستند کسانی که درصدد برمی‌آیند احساسات خود را با نامزدشان در میان بگذارند تا شاید او را تحت تاثیر قرار داده و مجبور به بازگشت کنند، اما این راهش نیست، موقعیت را بپذیرید و سعی کنید  به سمت آینده حرکت کنید نه گذشته.

۳- به این مکان‌ها نروید

از تمام محیط‌هایی که ممکن است شما را به یاد نامزدتان بیندازند پرهیز کنید. حتی اگر دوستان مشترکی داشتید برای مدتی از آنها دوری کنید، به هیچ وجه به اعضای خانواده او نزدیک نشوید حتی سعی کنید با ای‌میل یا تلفن هم با او تماس نگیرید و برایش پیامک نفرستید، به هیچ وجه به محیط‌هایی که احتمال حضور او وجود دارد، نروید. اگر او تلاش می‌کند که با شما صحبت کند قبل از صحبت با او به نتیجه این صحبت خوب فکر کنید. اگر برای برگرداندن کادوها یا امانت‌ها مجبورید همدیگر را ببینید در فضای کاملا رسمی و کوتاه همه چیز را تمام کنید. در این روزها باید بیش از هر زمان روی خودتان کار کنید.

۴- مسئولیت تصمیم خود را بپذیرید

سعی کنید با درد ناشی از جدایی کنار بیایید، طبیعی است که بعد از جدایی احساس خلأ و گیجی کنید اما باید مسئولیت تصمیم و اشتباه‌ خود را بپذیرید و امید داشته ‌باشید که تندرستی به زودی به شما بازخواهد گشت. از طرف دیگر فراموش نکنید که شما در این  ازدواج نهایت تلاش خود را کردید و تنها کسی نبوده‌اید که در این ازدواج مرتکب اشتباه شده‌است. البته حواستان باشد که مرحله انکار بعد از همه قطع رابطه‌ها حتما پیش می‌آید و تنها راه پذیرش موقعیت فعلی و استقامت روی تصمیمی است که گرفته‌اید.

۵- نگذارید نفرت جای عشق بنشیند

بعد از مدت کوتاهی وارد مرحله نفرت می‌شوید و فقط دوست دارید فریاد بزنید تا احساسات خود را خالی کنید، به شدت از همه چیز خشمگین هستید و هرقدر فرایند جدایی بیشتر طول بکشد این خشم بیشتر خواهد شد. هم از خودتان عصبانی هستید هم از نامزد قبلی‌تان اما بعد از مدتی به این نتیجه خواهید رسید که این جدایی اجتناب‌ناپذیر بوده ‌است. در واقع این خشم و غلیان احساسات خیلی طولانی نخواهد بود، سعی کنید کارهای مثبت انجام دهیدتا از آنها انرژی بگیرید، سعی نکنید نفرت را جایگزین عشق به نامزد قبلی‌تان کنید، چون خود همین نفرت در شما احساسات متناقضی را به وجود می‌آورد که می‌تواند برایتان دردسر ساز شود.

۶- یک شبکه بسازید

بعد از یک جدایی سخت شما به کسانی نیاز دارید که دوست‌تان داشته‌ باشند و شما را درک کنند، چنین افرادی می‌توانند به شما احساسات خوبی تزریق کنند. سعی کنید بیشتر در جمع دوستان و اقوام دلسوزتان باشید، آنها به شما کمک می‌کنند خود را یک فرد ارزشمند بدانید و بتوانید زودتر خودتان را پیدا کنید و روی پای خود بایستید، یک شبکه آرام‌بخش از دوستان بیش از هر چیز می‌تواند از دردها و آلام شما کم کند.

۷- شما می‌توانید نویسنده شوید

سعی کنید آنچه درون‌تان وجود دارد را روی کاغذ پیاده کنید، البته حواستان باشد که باید کاملا با خود صادق باشید و خودتان را سانسور نکنید. یکی از مهم‌ترین فواید نوشتن این است که شما وقتی قلم به دست بگیرید ناگهان احساساتی روی کاغذ می‌آید که خودتان از دیدن آنها شگفت‌زده شده و در نتیجه به یک بینش و شناخت عمیق‌تر از خود می‌رسید و همین شناخت عمیق باعث می‌شود که رابطه‌های بعدی خود را بهتر مدیریت کنید تا دیگر مجبور به جدایی نشوید. علاوه بر همه اینها نوشتن از بار غم‌ها کم می‌کند و دیگر احساس خفگی نخواهید کرد چون احساس می‌کنید مغزتان خالی شده‌است.

۸- تابلوهای یادآور نصب کنید

یکی از بهترین راه‌ها برای فراموش کردن نامزد قبلی‌تان این است که فهرستی از تمام دلایلی تهیه کنید که می‌گویند چرا او برای شما فرد مناسبی نبوده ‌است. ظالم و صریح تمام دلایل را بنویسید، اینجا جایی نیست که بخواهید چیزی را ببخشید. از تمام وقایعی بدی که بین شما اتفاق افتاده احتمالا نشانه‌ای دارید، آن نشانه را به همراه احساسی که در آن لحظه داشتید کنار هم بگذارید و زیر آن یادداشت کنید که دیگر نمی‌خواهید آن احساسات را تجربه کنید، حالا این تصاویر و یادداشت‌ها را در جایی بچسبانید که هر روز بتوانید ببینید. به خصوص اگر زمانی دلتان هوای نامزد قبلی را کرد سراغ این یادآوری‌کننده‌ها بروید و با خود بگویید حقیقت ماجرای ما چنین بود، چرا من می‌خواهم به عقب برگردم و دوباره خود را شکنجه کنم؟! اگر هم جزو کسانی هستید که اعتمادبه‌نفس کمی دارید و گمان می‌کنید همه چیز تقصیر خودتان است، خودتان را جای یکی از دوستانتان بگذارید و به خود بگویید: از این رابطه دور باش، زیرا نمی‌تواند برای تو خوب باشد.

۹- چیزهای جدید پیدا کنید

یک جدایی می‌تواند شروع یک زندگی دوباره باشد، به همین دلیل پیشنهاد می‌کنیم دکور اتاقتان را تغییر دهید، وسایل شخصی‌تان را دوباره سامان دهید و کمی جا برای چیزهای نو باز کنید؛ حتی سعی کنید احساسات‌تان را هم تازه کنید. آشفتگی و کهنگی می‌تواند شما را افسرده کند و فقط استرس‌ها و اضطراب‌های شما را افزایش دهد. وقتی سعی کنید همه چیز را دوباره سامان دهید و مرتب کنید، مغزتان  این آمادگی را پیدا می‌کند که خود را از درد جدا کند، کارهایی انجام دهید که ذهنتان را مشغول می‌کنند و به شما انرژی می‌دهند. اتاقتان را تمیز کنید، چند تا پوستر جدید به دیوارها بزنید، فایل‌های اضافه کامپیوترتان را پاک کنید، حتی موسیقی‌های آرامش‌بخش را هم جایگزین آهنگ‌های غمگین قبلی کنید.

۱۰- چیزهایی که باید دور بریزید

تمام چیزهایی که ممکن است شما را به یاد نامزد یا همسر قبلی‌تان بیندازد را دور بریزید، مثل‌ آهنگ‌ها، بوها، صداها، وسیله‌ها و… در این زمان که درگیر قطع رابطه عاطفی هستید باید از هر چیزی که برایتان یادآور خاطره‌ای است دوری کنید، حتی چیزهایی وجود دارند که به طور ناخودآگاه وقایع گذشته را به شما یادآوری می‌کنند، باید حواستان به آنها هم باشد. یک جعبه دستتان بگیرید و در اتاق بچرخید و هر چه را احتمال می‌دهید شما را به یاد او بیندازد در آن بگذارید حتی اگر خیلی کوچک باشد. بعد این جعبه را تا جایی که می‌توانید از خود دور کنید، بهترین راه این است که آن را دور بیندازید اما اگر چیزهایی دارید که نمی‌خواهید بیرون ریخته شوند، پیشنهاد می‌کنیم در انباری خانه یا در جایی قرار دهید که به راحتی در دسترس نباشد.

۱۱- خوشبختی را در جاهای دیگر پیدا کنید

شاد و خوشبخت بودن را تجربه کنید یعنی سعی کنید همراه با دوستان و اقوام‌تان زمان بیشتری به تفریح بپردازید، حتما در کلاس‌های آموزشی که همیشه آرزوی رفتن به آنها را داشتید ثبت‌نام کنید یا اینکه یک کتاب داستان خیلی خوب بگیرید. با خود فکر کنید که رابطه تنها یک بخش از زندگی شما بوده‌است و اگر تنها باشید زندگی باز هم جنبه‌های زیادی برای لذت بردن دارد  و شما می‌توانید به تنهایی برای خود تفریحات لذتبخش پیدا کنید. تا جایی که می‌توانید در شاد بودن افراط کنید. یادتان باشد بهترین انتقامی که می‌توانید از نامزد قبلی خود بگیرید این است که خوب زندگی کنید.

۱۲- تا می‌توانید ورزش کنید

تا جایی که می‌توانید سراغ ورزش و فعالیت‌های بدنی بروید چرا که حال شما را عوض می‌کند و افسردگی را از بین می‌برد. علاوه بر اینها ورزش ذهن شما را از موقعیت فعلی‌تان دور می‌کند، صبح‌ها پیاده‌‌روی کنید، به باشگاه ورزشی بروید یا حتی با دوست خود پیاده‌روی کنید. با خود قرار بگذارید که با هر قدم احساسات بد را دور بریزید. ورزش کردن را واقعا جدی بگیرید چون در این حالت جسمتان نیز به کمک ذهنتان می‌آید تا بتوانید بر درد‌های خود غلبه کنید و دوباره به زندگی سالم بازگردید.

۱۳- این بار حق دارید به منفی‌ها فکر کنید

به هر صورت فردی که شما از او بریده‌‌اید خصوصیات منفی‌ هم داشته  که ازدواج یا نامزدی شما را خراب کرده‌است؛ وقتی به یاد او افتادید ویژگی‌های منفی‌اش را نیز به یاد بیاورید مثلا اینکه دلنشینی کافی نداشته‌است یا اخلاقش تند بوده‌است یا غرور زیادی داشته‌است. وقتی او به یادتان می‌آید به جای اینکه سعی کنید از او احساس نفرت کنید ویژگی‌های بدش را به یاد بیاورید.

۱۴- این منفی‌ها را دور بریزید

باید بدانید که احساسات بد و افسوس هیچ دردی را دوا نمی‌کند، اینکه در وجودتان احساس حسرت و نفرت کنید هیچ سودی ندارد. به یاد داشته ‌باشید که این روزها طی می‌شوند، اگر رابطه شما با نامزد قبلی‌تان خیلی ویژه بوده‌است ولی باید قبول کنید که همه چیز تمام شده‌است. شما باید به خود تبریک بگویید که این شجاعت را داشتید که رابطه را قطع و بر احساسات خود غلبه کنید، به قلب خود گوشزد کنید که هرچند ممکن است هنوز عشقی وجود داشته‌ باشد اما در این زمان دیگر عشق نمی‌تواند مشکلات را حل کند  و آینده را تغییر دهد.

 

نظر شما چیست ؟

ادامه مطلب / دانلود

« او نمی‌گوید دوستت دارم! اصلا شاید دوستم ندارد. شاید تنها به زندگی با من عادت کرده و اگر هر زن دیگری هم جای من بود، با او همین رفتار را می‌داشت. شاید در جوانی‌اش یک شکست عشقی عمیق خورده و دیگر نمی‌تواند مرا دوست داشته باشد. شاید به اصرار خانواده‌اش به این ازدواج تن داده و دلش می‌خواهد دوباره به روزهای مجردی‌اش برگردد. شاید … »

  ۱۰ نشانه مردانه برای ابراز عشق

اینها حرف‌هایی است که بسیاری از زن‌های ایرانی در دل دارند. زن‌هایی که همسران‌شان میان سنت و مدرنیته گیر افتاده‌اند و با وجود تمام عشق و احترامی که برای آنها قائل هستند، از عهده گفتن یک جمله ساده برنمی‌آیند: « دوستت دارم! » این مردها میانه‌ای با گل و هدیه ندارند، جمله عاشقانه بلد نیستند و بعد از بحث به‌جای عذرخواهی می‌خواهند با عادی رفتار کردن، موضوع را به فراموشی بسپارند. اگر شما هم یکی از زن‌هایی هستید که زیر یک سقف با چنین مردی زندگی می‌کند،‌ بهتر است قبل از قضاوت کردن با این ۱۰ نشانه‌ مردانه ابراز عشق آشنا شوید.
۱ – مرد عمل است
همسر شما یک مرد سنتی است که فکر می‌کند ابراز احساسات یک کار زنانه است؟ اگر این‌طور است شما حداقل تا‌مدتی باید به دنبال نشانه دیگری بگردید و عشقش را از روی آن حدس بزنید. چنین مردهایی دوست دارند به زبان بی‌زبانی حرف بزنند و شما می‌توانید از هزار و یک موقعیت این زبان را رمزگشایی کنید. همسر شما ممکن است « دوستت دارم » را با درست کردن وسایل خانه و کارهای تعمیراتی نشان دهد یا اینکه به‌ جایش حمام را بشوید یا آشغال‌ها را بیرون ببرد.
این دسته از مرد‌ها دوست ندارند برای ابراز عشقشان کار هیجان انگیز و بزرگی انجام دهند. آنها بیشتر از آنکه بخواهند شما را متوجه حس خودشان کنند،‌ دوست دارند برایتان یک زندگی آرام بسازند.
در اوج ترافیک دنبال‌تان بیایند تا راحت به خانه برگردید، بیشتر کار کنند تا در رفاه باشید یا وقتی یک فرد فضول فتنه‌ای علیه شما به‌ پا می‌کند، بی‌تفاوت از کنارش بگذرد و نشان دهد به شما اطمینان دارد. این دسته از مرد‌ها تمام تلاششان را می‌کنند تا دنیا جای بهتری برای شما باشد و البته تمام تلاششان را هم می‌کنند که شما از این موضوع بویی نبرید.
۲ – شما را اول صف می‌گذارد
یک مرد سنتی، اگر عاشق همسرش باشد، بیشتر از آنچه فکرش را کنید، برای زندگی‌اش وقت و انرژی می‌گذارد. تقویم او از روی برنامه‌های همسرش ورق می‌خورد و تمام تلاشش را می‌کند که کوچک‌ترین زمان خالی‌اش را، برای زندگی مشترکش صرف کند. او با یک دسته‌گل به خانه نمی‌آید اما تمام سعی‌اش را می‌کند که در سریع‌ترین زمان ممکن به خانه برگردد. وقتی که از محل کارش برمی‌گردد نمی‌گوید: « دلم برایت خیلی تنگ شده بود » اما با روی باز به‌ خانه می‌آید و اگر شما تمام روز را تنها در خانه گذرانده باشید،‌ با تمام خستگی‌اش سعی می‌کند برنامه‌ای برای بعدازظهر شما بریزد. او دوست دارد یک‌ تنه تنهایی شما را پر کند و اگر هم به خاطر مشغله‌هایش از پس این‌کار برنیاید، با استقبال از برنامه‌های دیگری که در سر‌دارید، شما را در رسیدن به آرامش بیشتر همراهی می‌کند. او را بشناسید!
۳ – از شما کمک می‌گیرد
مهم نیست شما مهارت و توانایی انجام آن کار را دارید و مهم هم نیست که او به تنهایی از پس آن کار برمی‌آید یا نه؛ اگر همسرتان از شما برای انجام کاری کمک می‌خواهد، با دل و جان همراهی‌اش کنید. برای مردهایی که اهل گفتن دوستت دارم نیستند، چنین مشارکت‌هایی نماد دوست داشتن هستند. آنها می‌خواهند ساده‌ترین کارها را هم با کمک شما انجام دهند و به شما نشان دهند که در تمام ابعاد این زندگی، نقش موثری دارید. برای مرد‌هایی که اهل ابراز علاقه به شیوه مدرن نیستند، کمک خواستن یعنی نشان دادن تمامی احساس. آنها با این خواسته می‌گویند:
« دوست دارم حتی در ساده‌ ترین بخش‌های این زندگی هم همراهم باشی »، پس این همراهی را از او نگیرید و ساده از کنارش نگذرید.
۴ – باورهایش را بازنگری می‌کند
مردهای ایرانی، با یکسری اصول به‌دنیا می‌آیند و رشد می‌کنند اما اگر همسرتان واقعا عاشق‌تان باشد، به خاطر شما از اصول قدیمی‌اش دست برمی‌دارد. برای هر فردی قضاوت دیگران و اصولی که با آنها بزرگ شده اهمیت دارد، اما یک مرد عاشق،‌ کمی انعطاف‌پذیرتر است و می‌تواند خط و مرزهایش را برای شما جا‌به‌جا کند. او شما را همین‌طور که هستید می‌پذیرد و به خاطر راضی نگه‌داشتن دیگران، برای شما شرط تغییر کردن را تعیین نمی‌کند. اولویت او نظر و خواسته شماست و به همین دلیل، سعی می‌کند دیگران را مجاب به تغییر و پذیرفتن شما کند.
۵ – خودش را تغییر می‌دهد
برای همه ما تغییر کردن کار ساده‌ای نیست؛ حتی اگر همسرتان عاشق‌ترین همسر روی زمین باشد، نباید انتظار داشته باشید سریع و آسان ویژگی‌هایی که دوست ندارید را کنار بگذارد. اما اگر دوست‌تان داشته باشد، تمام تلاشش را برای تغییر می‌کند. به‌خاطر شما صبورتر می‌شود و روی موضوعاتی که هیچ وقت برایش اهمیتی نداشته تمرکز می‌کند. اگر از ظاهرش انتقاد کرده‌اید، سعی می‌کند به دلخواه شما لباس بپوشد. اگر برخی حرف‌ها یا برخورد‌هایش را دوست ندارید، آنها را به خاطر شما تغییر می‌دهد. اما گمان نکنید این تغییرات یک‌‌شبه اتفاق می‌افتد. شاید او هیچ وقت موفق به تغییر‌دادن خودش نشود اما همین که برای تغییر کردن تلاش می‌کند، معنای جمله « دوستت دارم» را می‌دهد.
۶ – رویاهایش را بدون شما نمی‌سازد
یک همسر عاشق، گوشه گوشه زندگی‌اش را در کنار شما می‌بیند. برای او هیچ رؤیایی بدون شما امکان‌پذیر نیست. اگر نامزد‌تان باشد، تمام تلاشش را می‌کند که هرچه زودتر با هم ازدواج کنید و اگر همسرتان باشد، برای رسیدن به یک ثبات مالی بیشتر از همیشه قدم برمی‌دارد. او دوست دارد در کنار شما یک خانواده کامل داشته باشد. از شنیدن خبر حضور یک بچه در زندگی‌تان، هیجان‌زده می‌شود. او هر بعد این زندگی که حضور شما در آن باشد را عاشقانه دوست دارد و از هر اتفاق تازه‌ای در زندگی‌تان را استقبال می‌کند. برای او حضور شما در زندگی کافی است و دیگران تنها زمانی اهمیت دارند که بتوانند به بهتر شدن احساس و زندگی شما کمک کنند.

۷ – راز‌ هایش را برای شما فاش می‌کند
بعضی مردها دوست دارند دنیایشان را در بسته برای خودشان نگه دارند. برای یک مرد، گفتن رازهایی که سال‌هاست از همه پنهان‌شان کرده آسان نیست. در دنیای آنها این اتفاق تنها بعد از یک عشق و اعتماد جدی می‌افتد و اگر این اعتماد ذره‌ای خدشه‌دار شود، بازهم در دنیای راز‌هایشان بسته می‌شود و تا ابد پنهان می‌ماند. پس گمان نکنید حرف‌هایی که گفتن آنها برای شما آسان است برای همسرتان هم به راحتی قابل بیان است. وقتی زبان باز می‌کند برایش شنونده خوبی باشید و به او اطمینان دهید هرگز شخص دیگری از حرف‌هایی که میان شما رد و بدل شده، باخبر نمی‌شود. برای یک مرد، گفتن حرف‌های نگفته، نیازمند رسیدن به یک عشق بی‌اندازه است و اگر همسرتان شما را برای درد دل‌هایش انتخاب کرده‌است، بدانید که بیش از هر کسی عاشق شماست. در این مواقع نه راهکاری به او ارائه دهید و نه با بی‌توجهی‌تان دلسردش کنید. تنها گوش کنید و نشان دهید با تمام وجود حرف‌هایش را می‌فهمید.
۸ – پا به‌ پای‌تان پیش می‌رود
اگر شما را دوست داشته باشد، با تمام وجود دلش می‌خواهد راضی و خوشحال نگه‌تان دارد. شاید او برای یک آخر هفته رمانتیک و پر از گل و هدیه برنامه ریزی نکند، اما با دل و جان حرف‌های شما را می‌شنود و تا حل شدن نگرانی‌هایتان، شما را همراهی می‌کند. برای او فرقی نمی‌کند که شما به خاطر یک مسئله کاری، خانوادگی یا شخصی نگران هستید. او فقط شادی شما را می‌خواهد و همیشه به دنبال راه‌حلی برای از میان‌بردن دغدغه‌هایتان است. او با هموار کردن راه شما در رسیدن به آروزهایتان عشقش را نشان می‌دهد. اگر قصد ادامه تحصیل دارید، اگر به دنبال هنر هستید و اگر دوست دارید برای بزرگ‌کردن بچه‌ها وقت بگذارید، همسر عاشق‌تان شما را همراهی می‌کند تا با سختی کمتری از این مسیرها بگذرید.
۹ – شما را همانطور که هستید، می‌پذیرد
نمی‌توانید بگویید هیچ ایرادی ندارید. از ظاهر‌تان گرفته تا سبک لباس پوشیدن، حرف‌زدن، وضعیت خانوادگی یا حتی خصوصیت‌های اخلاقی، قطعا مواردی وجود دارد که همسرتان در دلش با آنها میانه‌ای نداشته باشد. پس گمان نکنید که « دوستت دارم » نگفتن او، غیرقابل بخشش است. زیرا او با گذشتن از ایراد‌های شما یا بخشیدن اشتباهات‌تان به شما عشقش را ابراز می‌کند. برای او شما همین‌طور که هستید قابل ستایشید و نمی‌گذارد که به خاطر ایرادهای احتمالی، دیگران به شما خرده‌ای بگیرند. یک همسر عاشق، همیشه پشتیبان شما می‌ماند و در شادی و غم، بیماری و سلامت و … برخوردی یکسان با شما دارد.
۱۰ – شما را سیبل نمی‌ کند
از همان روز خواستگاری تا زمانی که بچه‌ها بزرگ می‌شوند و سر زندگی‌شان می‌روند، زندگی مشترک شما با مشکلات ریز و درشتی روبه‌رو خواهد بود. اما همسری که عاشقانه شما را دوست دارد، هرگز از شما به‌عنوان حلال مشکلات استفاده نمی‌کند. اگر سوءتفاهم یا تفاوت عقیده‌ای میان اطرافیانش و شما فاصله انداخته باشد، شما را به میانه بحران هل نمی‌دهد و با درایت خودش مشکلات را حل می‌کند. اگر دوست‌تان داشته باشد،‌ تلاش می‌کند رابطه گرم و مثبتی میان شما و اطرافیانش حاکم باشد و البته مسئولیت ساختن چنین ارتباطی را تنها به دوش شما نمی‌اندازد.
ادامه مطلب / دانلود
صفحه 21 از 21«...10 قبلی 192021
css.php