مطالب دسته بندی : سینما

وقتی که علی ضیا مجبور به تغییر دکور برنامه اش میشود !

هنوز یکی دو روز از بحث کپی کاری علی ضیاء از روی دست احسان علیخانی در برنامه «امشب» نگذشته بود که برخی از سایت ها با انتشار عکس هایی از کنسرت «ادل» از کپی برداری آشکار و نعل به نعل دکور برنامه «امشب» از روی دکور این کنسرت پرده برداشتند.

وقتی که علی ضیا مجبور به تغییر دکور برنامه اش میشود !

پس از انتشار این کپی کاری در رسانه ها، مدیر گروه اجتماعی شبکه یک در گفتگویی با نسیم اعلام کرد برای از بین بردن سوءتفاهم ها تغییراتی در دکور ایجاد خواهد شد. در قسمت های جدید این برنامه که هفته گذشته روی آنتن رفت مثلا تغییراتی در دکور انجام شد. در تغییرات جدید دو ردیف از آباژورها را برعکس کردند و روی کله آباژور ردیف پایین گذاشتند، تا با برعکس کردن دو ردیف از آباژورها و تبدیل شان به گلدان جلوی سوءتفاهم ها را گرفته باشند.

ادامه مطلب / دانلود
جنجال زایمان مهناز افشار در کشور آمریکا هنوز ادامه دارد!

جنجال زایمان مهناز افشار در کشور آمریکا هنوز ادامه دارد!

دغدغه ی این نگاره، تعیین تکلیف برای بازیگران و یا هیچ یک از مشاهیر هیچ یک از صنوف نیست. مطابق با قوانین جمهوری اسلامی ایران، این که زن و شوهری تصمیم بگیرند فرزندشان را در کدام کشور به دنیا آورند، مساله ای شخصی و خصوصی است و قانونا و شرعا نمی توان آن ها را از این چنین اقداماتی منع کرد، اما دغدغه ی این یادداشت قطعا این هست که آیا عقلا و متناسب به مطلوبیات اخلاقی اسلامی-ایرانی، این عمل درست است یا غلط.
روزهای پایانی اردیبهشت امسال، خبری منتشر شد به شرح زیر:

«مهناز افشار مدتی است از کشور خارج شده تا ماه‌ های آخر بارداری‌ اش را در خارج از ایران بگذراند.»
در ابتدا شاید این نوع جملات به ذهن برسند که «خب به ما چه!» یا «رفته که رفته» یا «خوش به حالش که رفته» یا «کاش ما ام پول داشتیم و می رفتیم» و امثالهم.
به عنوان یک تصمیم شخصی دلیلی ندارد که ما به اصطلاح اسلامی، تجسس کنیم در امور زندگی دیگران، اما وقتی این خبر به صورت خودخواسته و سفارشی در رسانه های مختلف منتشر می شود و با در نظر گرفتن این نکته که اگر خانم مهناز افشار نمی خواست، طبیعتا کسی از رفتن وی یا لا اقل از نیتش باخبر نمی شد، این دغدغه پیش می آید که رسانه ای شدن این نوع تصمیمات شخصی و خصوصی، لا اقل از وجه فرهنگ سازی (نه حقوقی و قانونی) از بعد شخصی فراتر رفته و می تواند در نگاه جوانان و پدر و مادرهای آینده ی ایران، تاثیرات نامطلوب انکار ناپذیری بگذارد.
این اولین بار نیست که بازیگری تصمیم به سفر به کشورهای اروپایی و آمریکا پیش از زایمان می گیرد؛ خانم شیلا خداداد نیز پیش از این برای وضع حمل به خارج سفر کرده بود تا بتواند برای پسرش سامیار شناسنامه ی غیر ایرانی بگیرد.
بازیگران و سینماگران، امروزه در اقصی نقاط جهان و اتفاقا مخصوصا در همان آمریکا، نه تنها یک هنرمند هستند، بلکه سفرای فرهنگی و حتی سیاسی محسوب می شوند که دولت های متبوعه ی آنان، با بهره گیری از شهرت و محبوبیت سینماگران، از آن ها در راستای تبلیغ و تبیین فرهنگ، سیاست، سبک زندگی و نیز اهداف ملی گرایانه شان در افکار عمومی سراسر جهان، از هیچ حسن استفاده یا بعضا سوء استفاده ای دریغ نمی کنند.
در کشور ما نیز بسیاری از سینماگران و هنرمندان، پا را از فعالیت های اجتماعی و غیر سینمایی در داخل کشور فراتر نهاده و در سطح جهانی و بین الملل، با عناوین و در سطوح مختلف، اقدام به فعالیت های اجتماعی، فرهنگی و بشردوستانه می کنند. بسیاری از بازیگران مرد و زن ایران، برای مثال امروزه سفرای صلح سازمان ملل و نیز یونسکو هستند و در این فضا بسیاری از دغدغه هایشان را مرتفع می سازند. اگرچه این نوع فعالیت ها نیز می تواند در مواردی و در شرایطی بیشتر یک ژست و در باطن غلط ارزیابی شوند، ولی در مواردی قابل دفاع و قابل توجیه هستند و می توانند به جای خدمت ایرانی ها به خارجی ها، به عنوان خدمت ایرانی ها به ایرانی ها نیز مورد استفاده قرار گیرند.

حال تصور کنید که یک بازیگر ایرانی، بشود سفیر مهاجرت! آن هم مهاجرت به آمریکا! قطع به یقین این عمل اگرچه خلاف قانون نیست ولی قطعا خلاف منافع ملی و در جهت خلاف امید به زندگی در ایران و اصلاح و ترویج سبک زندگی اسلامی-ایرانی به شمار می رود. حال سوالی که پیش می آید این است که آیا بازیگران قانونا یا شرعا یا عقلا یا عرفا موظفند که سبک زندگی اسلامی-ایرانی را ترویج دهند؟ به عقیده ی نگارنده قطعا پاسخ منفی است. خیر؛ کسی موظف نیست، ولی طبیعتا هنرمندان هر کشوری سعی در اصلاح اوضاع مردم خودشان و الگوسازی های زیستی قابل استفاده در داخل برای مردم کشورشان دارند.
با لحاظ کردن این نکته ی غیرقابل اغماض که پزشکی ایران در برخی رشته ها در دنیا زبانزد است، این نکته که شاید مثلا فلان بازیگر به خارج رفته تا در آن جا زایمان بدون درد کند هم تقریبا قوت خود را از دست می دهد؛ پس معقول است اگر حدس قوی را در سفر مهناز افشار، صرف گرفتن شناسنامه ی آمریکایی برای فرزندش در نظر بگیریم و این تهمت یا برچسب محسوب نمی شود، بلکه یک حدس قوی و معقول است.
سوال حیاتی که در این جا پیش می آید این است که، مسیر حرکت بازیگران ما متناسب با ارزش ها، آرمان ها، افکار و عقاید ایرانی ها، چه وضعیتی دارد و نیز آیا مسئولان موظفند در رابطه به چنین فعالیت هایی که قطعا فعالیت علیه نظام یا علیه منافع ملی محسوب نمی شود اما در راستای فعالیت تبلیغی به نفع دشمن درجه ی یک ما آمریکاست، سیاست گزاری هایی انجام بدهند یا خیر؟
به نظر می رسد اگر بناست بازیگری در چارچوب صدا و سیما و نیز سینمای جمهوری اسلامی ایران رشد کند و بعد به جای فرهنگ سازی و الگو سازی ضد ایرانی گام بردارد، باید مدیران فرهنگی و نیز سیاست گزاران و نمایندگان مجلس، بی تفاوت ننشینند، چون این به معنای هدر رفت بیت المال و استفاده از ظرفیت های عمومی و ملی، علیه فرهنگ سازی ملی محسوب می شود. البته این که به دلایل چنین رفتارهایی مثلا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تصمیم بگیرد تا فلان بازیگر را ممنوع الفعالیت کند، به نظر مدیریت هوشمندانه ای به حساب نمی آید.
ولی خطا به نظر نمی رسد که با در نظر گرفتن برخی استثنائات مانند آمریکا، وزارت امور خارجه ی جمهوری اسلامی ایران هم در نظر بگیرد که آیا عقلا موظف است که شخصی که به اختیار والدینش پیش از تولد ایران را به مقصد آمریکا ترک کرده و بر اساس قوانین آمریکا، اگر جنگی رخ دهد باید طرف آمریکا بایستد و یک آمریکایی اصالتا ایرانی به شمار می رود، به چه دلیل باید از امتیاز شناسنامه ی ایرانی برخوردار شود؟ اگر هم شناسنامه ی ایرانی برای وی صادر می شود، طبیعتا به دلیل تابعیت اولیه ی آمریکایی، باید از تصدی گری در مناصب حکومتی محروم شود و این تصمیم اصلا ظالمانه محسوب نمی شود.
فارغ از نکات فوق، آیا جز این است که این جنس رفتارها و سفر پیش از زایمان والدینی ایرانی به آمریکا برای این که فرزندشان از موهبت (!!!)‌ شناسنامه ی آمریکایی برخوردار شود، به معنای تحقیر شناسنامه و هویت ایرانی و یک عمل ضد ایرانی است؟ آیا این بدان معنا نیست که ایران حتی ارزش این را ندارد که در آن متولد شویم و اگر در دشمن ایران هم متولد شویم، بهتر از آن است که در این کشور دیده به جهان بگشاییم؟‌ آیا به این معنا نیست که اگر در ایران متولد شویم، آمریکا را از دست می دهیم ولی اگر در آمریکا متولد شویم، ایران مثل یک جنس بنجل و یک کشور به مثابه یک دهات، همواره سهل الوصول است؟
الغرض،پس منطقی است که چنین رفتاری که موجبات تحقیر عمومی و ملی را ایجاد می کند، با تبعاتی حقوقی برای آن فرزند همراه شود تا بدین وسیله والدین از چنین تصمیمی منصرف شوند و یا اگر منصرف نشدند، بدانند که با این تصمیم، فرزند آمریکایی شان که شناسنامه ی ایرانی هم دارد، حق اشتغال در مناصب حاکمیتی در جمهوری اسلامی ایران را ندارد.
این سیاست گزاری در راستای جریمه ی آن فرزند (که در تولدش در آمریکا تقصیری هم نداشته و والدینش تصمیم گیرنده بوده اند) و یا مجازات والدین او پیشنهاد نمی شود، بلکه در راستای افزایش حس عزت عمومی و هویت ملی توصیه می شود. حتی می شود شرطی را پیشنهاد کرد که برای جلوگیری از ظلم به فرزندی که خود تصمیم نگرفته که در آمریکا متولد شد، وی در صورت انصراف از تابعیت آمریکایی اش (به هر طریقی که قانونا متصور است)، بتواند از امتیازات شهروندان عادی و غیر آمریکایی نیز بهره مند شود.

ادامه مطلب / دانلود
متن خواندنی بهنوش بختیاری برای همسرش محمدرضای عزیزدل مهربانم!!

متن خواندنی بهنوش بختیاری برای همسرش محمدرضای عزیزدل مهربانم!!

برای من زیبا ترین حال دنیا زمانییه که از سرکار میام و برای همسرم چای درست میکنم وباهم میخوریم وازروزمان برای هم تعریف میکنیم..وهروقت خیلی از دست بعضی آدما ناراحتم میگه اندازه آزاری که انسانها بهم میرسونن به اندازه عقده هایی هست که از زندگی دارن..ومن میفهمم که واقعاً ایراد ازمن نیست که بعضیا شکل زندگیشون..فکرشون..بامن فرق داره..واینگونه من با حرفای منطقی ودرست همسرم آروم میشم..

و تواین دنیا از همه چیز وهمه کس بیشتر دوسش دارم..وهرچی ندارم درعوض زندگیم بوی عشق وسادگی میده..واین منو آروم میکنه که دیگه از حرفای بی حساب کتاب نرنجم..

همسرم وقتی تو پشتمی دیگه مهم نیست کیا جلوایستادن..همیشه نسبت به همه دلم زیادی روشن بود…سوخت.اما عشق تو پزشک سوانح سوختگی بود..

عشق تو جوری تسخیرم کرد که حس میکنم لانه جاسوسیم عزیزم..عاشقتم تا همیشه..هرچند که میدونم با این جور نوشته ها وپستا اصلا حال نمیکنی و اخماتو میکشی توهم..اما من میخوام همه بدونن که چطوری دوست دارم وبرات همه خوبیای دنیارو ازخدا میخوام محمدرضای عزیزدل مهربانم…

دست خدا به همرات رفیق روز وشبام..تنها توبودی که منو بخاطر خودم خواستی وبا هر شکل واخلاقی قبولم داری..مرسییییییییییی یارهمیشه زلال من…یاعلی

ادامه مطلب / دانلود
زندگی به سبک نیما فلاح و سحر ولدبیگی!

زندگی به سبک نیما فلاح و سحر ولدبیگی!

بعضی نام ها و واژه ها هستند که به دنبال خودشان نام و واژه ای را به دنبال می آورند و به نوع همیشه در کنار هم معنا و وزن مناسب را پیدا می کنند. اگر به این دست عناوین ترکیبی از منظر اشخاص نگاه کنیم بعضی اسامی هم همیشه در کنار هم معنای دقیق تر و ئکامل تری دارند. «سحر ولدبیگی و نیما فلاح» یکی از همین ترکیب های خاص هستند که همیشه به زبان آوردن نام یکی از آنها مترادف با به ذهن آوردن نام آن دیگری است.
زوجی که همین تیرماه زندگی مشترک شان وارد سال سیزدهم خود می شود. بی حاشیه بودن و شادابی بارزترین وجه زندگی آنهاست. دو عاملی که به زندگی آنها در این سال ها قوام لازم را داده و باعث شده آن باور همیشگی «زندگی زوج های هنری دوام ندارد»، شکست سختی بخورد. اما این تنها بخش رویی ماجراست.
وقتی پای صحبت آنها می نشینید متوجه می شوید که این زندگی موفق، لایه های درونی و عمقی بسیاری در خودش دارد که در این مصاحبه به بخش های نهمی از آنها پرداختیم. مسائلی که تبدیل به رازهای زندگی موفق آنها شده است. با آنها به گفتگو نشستیم، راستی، برنامه آشپزی آنان، دستپخت های خودمان را می بینید، برنامه ای که توانسته مخاطبان زیادی را جذب خود کند…

دوران نامزدی مهم است.

چند سال از ازدواج تان می گذرد و چطور به این نتیجه رسیدید که زوج مناسبی برای یکدیگر هستید؟

سحر: اول تیر که بیاید، ازدواج ما ۱۳ سالش تمام می شود. البته اگر زمان آشنایی و دو سال و نیم نامزدی را در نظر بگیریم، از مرز ۱۵ سال می گذرد. درواقع سر سریال «پسرخاله ها» بود که با هم آشنا شدیم. بعد از آن باز هم در کارهای مختلفی کنار هم بازی کردیم و بیشتر با هم آشنا شدیم، به نقاط مشترک و سلیقه های هم پی بردیم و رفته رفته هفته ای یکبار دیدن مان تبدیل به دو بار و بیشتر شد و یکدفعه گفتیم چرا اصلا همیشه با هم نباشیم!؟ اولین کار مشترک مان بعد از نامزدی، سریال «دختران » بود.
نیما: دوران نامزدی بسیار مهم است. شما را آماده می کند تا به طرف مقابل خود نزدیک تر شوید، خلق و خوی همدیگر را بشناسید تا بعد از ازدواج وقتی قرار است در کنار هم زیر یک سقف پا بگذارید، با شناخت کامل تر و دقیق تری آماده پذیرش مسئولیت های جدید باشید.
سحر: من هم با نیما موافق هستم. دوران نامزدی زمانی است که نه تنها خودتان بلکه خانواده های هر دو طرف هم بیشتر با هم آشنا می شوند، هم عروس و داماد از خانواده طرف مقابل شناخت بهتری پیدا می کنند و این معاشرت ها و نشست های دورهمی باعث می شود، ذره ذره همدیگر را بشناسید. درواقع در همان دورهمی ها و معاشرت های کنار خانواده به طرز تفکر و نوع نگرش هم پی می برید و متوجه می شوید این آدم مناسب شما هست یا خیر؟ البته این را هم بگویم که همه چیز در مورد شناخت همدیگر به دوران نامزدی ختم نمی شود و شما بعد از رفتن زیر یک سقف و تشکیل زندگی مشترک هم با اتفاقات و شرایطی رو به رو می شوید که باعث شناخت بیشتر و بهتر می شود. اما آن شناخت اولیه به شما این امکان را می دهد که تحلیل های بهتر و درست تری از همسرتان در زمان های مختلف داشته باشید. مثلا اگر شما بدانید چه چیزهایی باعث دلخوری همسرتان می شود وقتی در طول ازدواج اتفاقی افتاد که همسرتان دلخور شد، ویژگی های او را می دانید و این به شما کمک می کند تا رنجش و دلخوری بیشتر نشود.

به شدت سنتی هستیم

شما یکی از موفق ترین زوج های هنری کشور هستید و این در حالیست که حواشی زیادی پیرامون هنرمندان وجود دارد… چه اصولی این موفق بودن را در زندگی شما ایجاد کرده است؟

سحر: به نظر من حاشیه داشتن باعث می شود که همیشه استرسی در زندگی شما حاکم باشد، خواه این حاشیه کاری، خواه مربوط به زندگی شخصی تان باشد. این انتخاب شخصی من و نیما بوده که هر دو دوست داشتیم زندگی آرامی داشته باشیم و از حاشیه ها دور بمانیم. به هر حال اختلاف سلیقه همیشه و بین همه وجود دارد اما من و نیما همیشه خواستیم و سعی کردیم مشکلات شخصی مان را بین خودمان حل کنیم و درباره مسائل خصوصی مان به غیر از خودمان با کسی صحبت نکرده ایم چون به هر حال وقتی با دیگران مطرح می کنید، ممکن است آن مسئله ساده به یک اتفاق بزرگ تبدیل شود و خودمان آن را تبدیل به یک حاشیه بزرگ کنیم.نظر من و نیما این بوده که مسائل خوب و بد زندگی ما فقط به خودمان مربوط است. حال اگر مسئله خوبی باشد سعی می کنیم دیگران را در آن شریک کنیم و اگر ناخواسته به مسئله بدی برسیم، آن را بین خودمان حل می کنیم.

نیما: بگذارید یک نکته ای را بگویم… معاشرت با دوستان، آشنایان و در و همسایه کار لذت بخشی است. برای من و سحر هم همینطور است. اما این شکل از معاشرت یعنی شما با افرادی روبرو هستید که یک عالمه ویژگی و خصوصیت دارند، خصوصیاتی که شما آنها را نمی شناسید. به هر حال وقتی آنها را دعوت می کنید یا از سوی آنها دعوت می شوید، رفته رفته با این ویژگی ها آشنا می شوید که برای درک کامل همه این ویژگی ها به سال ها زمان نیاز است!من و سحر برخلاف آنچه به نظر می آید، افرادی به شدت سنتی هستیم، به خصوص در سنت های خانوادگی جزو خانواده هایی هستیم که معاشرت مان تنها محدود به خانواده است. به هر حال خانواده هر چه که باشد از گوشت و خون شماست، از کودکی شما را با همه خصوصیات تان شناخته و شما هم همین حس را نسبت به آنها دراید، برای همین به نظر من بهترین حاشیه امن برای هرکسی خانواده است.

اگر به قدیم نگاه کنید همه اعضای خانواده دور یک سفره می نشستند، پدربزرگ ها، پدرها، بچه ها، و به همین ترتیب افرادی که اضافه می شدند این سفره را بزرگتر و کامل تر می کرد. در آن محیط مردم می دانستند همیشه کانونی به نام خانواده وجود دارد که همه اعضای آن در مواقعی دور هم جمع می شدند و می توانستند مشکلات شان را مطرح کنند. اما حالا شکل خانواده عوض شده و در ظاهر مدرن این خانواده ها معاشرت ها و دوستی ها هم تغییر کرده است.

من و سحر به اندازه کافی در محل کارمان معاشرت کاری داریم، برای همین تمام آنچه مربوط به خانواده می شود و حیطه شخصی ماست، برای خانواده است. گاهی بیرون بردن یک صحبت خانوادگی به جای آرام کردن مسئله، تبدیل به یک جنجال می شود! ما سعی کرده ایم به حرمت خانواده دو نفره مان احترام بگذاریم.
سحر: شاید اول زندگی خودمان هم این نکته ها را نمی دانستیم. آنچه می گوییم براساس یک تجربه ۱۲ ساله است. به نظر من در مورد معاشرت، خیلی خوب است که زوج ها در کنار مثلا سفر با خانواده یا دوستان و موازی با این معاشرت ها، جمع دونفره خودشان را هم داشته باشند. دو نفری به سفر روند، خرید کنند یا تفریحی داشته باشند. درواقع یک زمان هایی فقط خودشان باشند و خودشان… البته این که می گویم دو نفره چون خانواده ما دونفره است، وگرنه منظورم جمع کوچک و اصلی همان خانواده است.
مسائل مالی، جای خود…

در کنار مسائل مالی، چه چیزهایی برای شروع یک زندگی مشترک لازم است؟

سحر: به هر حال در یک زندگی مشترک چه زن و چه مرد حق هایی دارند که نمی توان آنها را نادیده گرفت، اما وقتی به زندگی پدربزرگ ها و مادربزرگ ها یا حتی پدرها و مادرهای مان نگاه می کنیم، می بینیم به رغم همه فراز و نشیب ها و گاه مشکلات مالی، همیشه یک نفر کوتاه می آمد. اتفاقی که این روزها دیگر به آن راحتی نمی افتد. الان در زندگی طوری شده که از یک جایی به بعد هر یک از طرفین حق را کاملا به خودشان می دهند تا جایی که هیچ حقی برای طرف مقابل قائل نیستند. به نظر من در کنار دوست داشتن و شناخت لازم از یکدیگر، مهم این است که به طرف مقابل حق بدهیم چون قطعا گاهی اوست که حرف درست می زند.
نیما: از نظر من مسئله مالی بسیار مهم است. عموما همه ازدواج ها با یک شکل و نگاهی از بلندپروازی شروع می شود، دو طرف نقشه هایی می کشند و می خواهند به اهدافی برسند، ولی جلوتر که می روند به علت مشکلات مالی با عملی نشدن نقشه ها کم کم ازدواج شان دچار تزلزل می شود، در این حالت هرکدام از آنها حس می کنند در کنار همسرشان به خیلی از چیزهایی که در ذهن شان بوده، نرسیده اند و به مرور این مسئله فاصله بین آنها را زیاد می کند.

من معتقدم در ابتدای امر هر زوجی باید بداند چقدر بودجه دارد و قرار است با چه بودجه ای زندگی شان را شروع کنند. قطعا مسائل مالی وزنه مهم و سنگینی است کما اینکه حتی سلامتی شما بر پایه درآمدتان است. فکرش را بکنید که مثلا برخورداری از امکانات دندان پزشکی، چکاپ ماهیانه و… همگی نیازمند تامین مالی هستند، از قدیم هم گفته اند که عقل سالم در بدن سالم است.

خب؟ اینها نبود، فرد و به تبع آن زندگی او دچار مشکل می شود. همچنین برعکس خیلی ها معتقد هستم که داماد قبل از شروع زندگی مشترک باید به اصطلاح چپ خودش را پُر کند چون حالا دیگر آن طور نیست که بگوییم همه چیز را بعد از رفتن زیر یک سقف می توان درست کرد! به هر حال وجود یک بستر امن اولیه مثل خانه لازم است.
سحر: یا اگر از همان اول این چیزها را ندارند بهتر است پله پله برای داشتن و جمع کردن شان تصمیم بگیرند و برنامه ریزی کنند. مثلا برنامه بریزند تا ۵ سال یا ۱۰ سال آینده به چیزهایی که می خواهند دست پیدا کنند نه این که از همان اول تا خرخره توی قرض فرو بروند! خیلی چیزها را می شود ساده تر گرفت، مثلا در مورد خودمان، چه پدر من و چه پدر نیما دوست داشتند عروسی آنچنانی بگیریم، ما هم بدمان نمی آمد، اما دیدیم این کار پرهزینه باعث می شود، تا چند سال پس از ازدواج، تلاش کنیم تا خرج آن عروسی و هزینه هایش جبران شود! درحالی که با ساده تر برگزارکردن عروسی می توانستیم به مسائل مهم تری بپردازیم.
نیما: من و سحر از همان ابتدا این شیوه را در پیش گرفتیم که هزینه های اضافه زندگی مان را هرس کنیم.
سحر: خیلی چیزها را ما طی زندگی با هم ساختیم. مثلا پول جمع کردیم، لوازم زندگی مان را بهتر کردیم. این که از همان روز اول بخواهیم ایده آل های زندگی را داشته باشیم و به خاطر آنها زیر بار قرض و استرس برویم، باعث می شود از روز بعد از ازدواج حال مان همیشه بد باشد! چون همیشه نگران مسائل مالی و جبران آن هزینه ها هستید.
گذشت در زندگی مشترک

نقش گذشت را در زندگی مشترک چقدر مهم می دانید؟

سحر: عقیده من این است که در زندگی مشترک از یک جایی به بعد هر دو آدم مدل همدیگر می شوند، افکار و احساسات شان مثل هم می شود و این مسئله خواسته های آنها را هم مشترک می کند یعنی می خواهند به یک چیز برسند، البته همیشه در کنار این خواسته مشترک، خواسته های انفرادی هم هست اما باید دید آن خواسته انفرادی اهمیتی دارد یا نه؟

برای مثال شاید نیما بخواهد هواپیمای کنترلی بخرد! که قطعا این خواسته، خواسته مشترکی نیست یا من بخواهم کاری را انجام بدهم که فقط برای خودم مهم است، نمی گویم از خواسته شخصی تان دست بکشید، اتفاقا به نظر من خوب است که در این مورد وارد بده بستان بشوید و به تناوب به خواسته های شخصی همسرتان توجه کنید. چون اگر قرار باشد همسرتان مدام از خواسته هایش بزند و فقط به خواسته های شما یا خواسته های مشترک تان بپردازد یک جایی کم می آورد و ممکن است بگوید که «همیشه دارم برای تو کاری انجام می دهم…»

نیما: من از حرف های سحر این نتیجه را گرفتم که خواسته های زندگی مشترک را می توان به دو شکل مادی و معنوی تقسیم کرد. خواسته های مادی عموما خواسته هایی کودکانه و بعضا خودخواهانه می شوند، به همین علت جای گذشت در آنها کمتر است. اما وقتی به خواسته های معنوی نگاه می کنیم متوجه می شویم نه تنها به نفع طرف مقابل است بلکه همین نفع را برای شخص خود من هم دارد. می توان اینطور تحلیل کرد که رسیدن به آن خواسته برای هر دو نفرمان مفید و خوب است. این که حالا مثلا الزاما من باید مسواک آبی رنگ برقی داشته باشم خواسته کودکانه ای است! به هر حال معتقدم آدم ها از یک جایی به بعد باید بزرگ شوند و این بزرگ شدن یک معنایش توجه به خواسته های طرف مقابل است.
تقسیم کار و شناخت خلقیات همدیگر

کدام مهارت ها را برای داشتن آرامش در زندگی تان تقویت کرده اید؟

سحر: دو نفر را در نظر بگیرید که هم دانشکده ای بوده و در یک خوابگاه هم اتاق هستند، هر یک از آنها باید چیزهایی را رعایت کند تا بتوانند کنار هم مدتی را زندگی کرده و مدرک شان را بگیرند. حالا زندگی مشترک را در نظر بگیرید که بسیار فراتر از مسئله ای چون خوابگاه دانشجویی است. شما قرار است برای همیشه در همه چیز با یک نفر شریک باشید، در این حالت شما باید خودتان را با زندگی مشترک و طرف مقابل تان وفق بدهید.
مثلا من شخصا اوایل ترجیح می دادم شب ها دیرتر خوابیده و روزها دیرتر بیدار شوم در حالی که نیما برعکس من بود، همین مسئله که خیلی ساده است در طولانی مدت می تواند مشکل ساز شود. از یک جایی به بعد دیدم آن شکلی که نیما می خوابد و بیدار می شود شکل سالم تر و بهتری است، برای همین سعی کردم این مهارت را یاد بگیرم. بعد از مدتی دیدم وقتی صبح ها زودتر بیدار می شوم، چقدر حالم بهتر است، انرژی بیشتری دارم و از روزم بیشتر استفاده می کنم. این ساده ترین شکل مثال است. در تمام این سال ها هرجایی که دیدم نیما کار بهتری انجام می دهد، سعی کردم من هم آن را یاد بگیرم و همان کار را انجام دهم.
نیما: یکی از ویژگی های زندگی ما این است که تقسم وظایف نکرده ایم. مثلا نگفته ایم چون مهارت من در خرید و نظافت بیشتر است، این کارها را من انجام بدهم یا سحر در فلان کار مهارت بیشتری دارد پس آن کار را او انجام دهد! ما سعی کردیم هر نوع توانایی را که داریم به یکدیگر منتقل کنیم و البته ویژگی جالب زندگی ما این است که در همه کارها با هم شریک هستیم، مثلا اگر قرار است خانه را جارو کنیم، مشترکا این کار را انجام می دهیم یا اگر قرار است ظرف بشوییم یکی ظرف ها را شسته و دیگری آن را آبکشی کرده و دیگری جابجا می کند! اتفاقا این کار نه تنها جالب است، بلکه باعث می شود همین کارهای روتین خانگی هم خسته کننده نباشد، حوصله مان را سر نبرد و در کنارش با هم صحبت هم بکنیم.
اگر بخواهید همسرتان را تعریف کنید، چه می گویید؟

سحر: همسرم گنج زندگی من است.

نیما: همسرم سحر را هیچ وقت با کلام نتوانستم توصیف کنم.
وقتی عصبانی می شوم

شما عصبانی هم می شوید؟

سحر: البته خیلی خیلی خیلی کم پیش می آید که نیما عصبانی شود!

نیما: راستش گاهی آدم سعی می کند مسائل را درون خودش بریزد و عنوان نکند و به خودش می گوید چه لزومی دارد این را به همسرم بگویم!؟ اما واقعیت امر این است که وقتی شما ماجرا را با همسرتان در میان می گذارید، دونفری به آن فکر می کنید و به جای درون خودتان ریختن، از همفکری همسرتان برای پیداکردن راه حل استفاده می کنید.
سحر: من معتقدم باید به همسرتان به چشم یک دوست نگاه کنید و در کنار همسر بودن، بهترین دوست هم نیز باشید. گاهی شاید همسرتان شما را قضاوت کند اما شما به دوستی نیاز دارید که بدون قضاوت، پای حرف های شما بنشیند. در این حالت شما مطمئن هستید که او گوشی شنواست که در آن لحظه یا حتی بعدها نمی خواهد شما را سرزنش کند.
نیما: من قبلا همه چیز را در خودم نگه می داشتم و برای خودم تحلیل می کردم، اما به مرور از سحر، حاضرجوابی را یاد گرفتم. اوایل می گفتم این که سحر در همان لحظه چیزی را که به ذهنش می رسید را عنوان می کند، می تواند باعث ایجاد مشکل شود اما بعد دیدم این حس همان لحظه است که عنوان می شود. اگرچه حالا هم آدم حاضرجوابی نیستم اما چیزی را در خودم نگه نمی دارم!
سحر: به نظرم اینجوری خیلی بهتر است که آنچه اذیت تان می کند را یکبار می گویید و خلاص…
فاصله ما یک وجب است!!

معمولا سر چه مسائلی با یکدیگر جروبحث می کنید؟

سحر: راستش ما جروبحث نمی کنیم. فقط ممکن است در مواردی از هم دلخور شویم!

نیما: جروبحث که نه، اما بحث می کنیم، آن هم با این توضیح که صدای مان از یک تن خاص بالاتر نمی رود!

سحر: نیما همیشه می گوید، فاصله من و تو یک وجب است، صدایت را به اندازه همین یک وجب بالا ببر…! یادم هست سال ها پیش زمانی که ازدواج نکرده بودم و نیما را نمی شناختم، با دیدن سریال «خانه سبز» و مرحوم شکیبایی در آن کار، همیشه این بخش از دیالوگ ها برایم جالب بود که ایشان می گفت «در خانه ما قهر وجود ندارد». من و نیما هم، همیشه در هر موردی که لازم باشد حرف می زنیم و اگر چیزی دلخور و اذیت مان کرده، به آرامی درباره آن بحث می کنیم، ممکن است به نتیجه برسد و ممکن است نظرات مان آنقدر متفاوت باشد که در آن روز به نتیجه نرسیم که در این حالت می گذاریم دو روز بگذرد و بعد از این که ماجرا را برای خودمان تحلیل کردیم، می بینیم که نظرمان عوض شده و طرف مقابل مان درست می گفته است.
نیما: من هم به همین نتیجه رسیده ام. البته نه این که بعد از آن مدت احساس کنم الزاما آنچه را ابتدا گفته بودم، اشتباه است، بلکه متوجه می شوم در آن لحظه طرف مقابلم را با سلایق و نظراتش نادیده می گرفتم.

ضمن این که عموم بحث های ما، یا مسائلی که باعث بشود به خاطرشان بحث کنیم، یا درباره شخصی ثالث است یا درباره کارمان. به ندرت پیش می آید درباره چیزی از خودمان بحث کنیم.
سحر: آنقدر همدیگر را شناخته ایم که به راحتی متوجه می شویم چه چیزی باعث ناراحتی طرف مقابل مان شده است. آن شکل بحث ها برای ۵ سال اول زندگی مان بود و به مرور آن را به جایی رساندیم که دیگر چیزی از «خودمان» باعث ناراحتی مان نمی شود. مثلا وقتی من متوجه شدم که چه چیزها و کارهایی باعث ناراحتی نیما می شود، تمام آنها را از لیست رفتاری خودم حذف کردم، چون قرار نیست که او را اذیت کنم.
سرگرمی مشترک

آیا سرگرمی مشترکی دارید که در اوقات فراغت به آن بپردازید؟

سحر: سریال می بینیم، سفر می رویم، عاشق پیک نیک هستیم، به گل و گیاه های مان می رسیم، گیم بازی می کنیم، آشپزی مشترک انجام می دهیم و اصلا همه کارهای مان از آنجا که با هم مشترک است، شکل سرگرمی به خودش می گیرد. مثلا وقتی با هم به فروشگاه شهروند می رویم، فقط به عنوان وظیفه خرید خانه به آن نگاه نمی کنیم، از همان جلوی درب، دو تا آبمیوه می گیریم و شروع به خوردن می کنیم و راه می افتیم، جلوی هر بخشی می ایستیم، نگاه می کنیم و بررسی می کنیم که به آن نیاز داریم یا نه؟ یعنی آن ساعت از زندگی مان را هم ضمن خرید، تفریح می کنیم.
راز خوشبختی ما…

کدام ویژگی همسرتان باعث شده تا در زندگی احساس خوشبختی کنید و راز این خوشبختی چیست؟

نیما: به عقیده من باید تمام صفات خوب انسانی را در خودمان پیدا کرده و از صفات منفی فرار کنیم. ما هر دو سعی کرده ایم صفات خوب مشترکی داشته باشیم، مثلا من سعی نکرده ام طنازتر و شیرین تر بشوم. اگر چیزی خوب است سعی می کنیم با هم به آن برسیم و آن را انجام بدهیم، به همین علت صفات خوب سحر آنقدر زیاد است که از دست من خارج شده است.

سحر: رابطه من و نیما به این شکل شده که اگر جایی برویم که در آن لحظه من یا او کم انرژی باشیم، دیگری جای خالی اش را پر می کند. من خودم سعی کرده ام که چیزهای خوب زیادی از نیما یاد بگیرم، نیما مرد مهربان و صادقی است، گرچه معتقدم همه آدم ها همه این خصوصیات خوب را در خودشان دارند، که حالا براساس شرایطی کم یا زیاد می شود. ما سعی کرده ایم خصوصیات خوب همدیگر را یاد بگیریم و نمی توانم بگویم کدام ویژگی نیما الزاما باعث شده نسبت به او نگاه بهتری داشته باشم. کما این که اگر بخواهم یک ویژگی مهم نیما را نام ببرم به نظرم «نیما بودن» است چون این تعریف همه آن ویژگی های خوب را در خودش دارد.

نیما: یکی از صفات بسیار خوب سحر شوخ طبع بودن اوست. او همیشه به هر ماجرایی از یک زاویه دیگر هم نگاه می کند، البته گاهی می گویم در این لحظه آنقدر مسئله منطقی و جدی است که چطور می شود به آن نگاه شوخ طبعانه داشت، اما جالب است، سحر طوری به آن نگاه می کند که اگر قرار است چیزی به هم بریزد، دیگر این اتفاق نمی افتد! این چیزی است که از سحر یاد گرفته ام که شما در لحظه عصبانیت برای چند لحظه منطق را فراموش کنید و با نگاه شوخ، آن را تصور کنید. مثلا سحر موقع عصبانیت من، با همین روش سعی می کند من را آرام کند.
حریم شخصی ما دو نفر

چقدر به حریم شخصی همسرتان اهمیت می دهید؟

سحر: ما از یک جایی به بعد در زندگی مشترک تصمیم گرفتیم که دوستان مشترکی داشته باشیم، یعنی اینطور نیست که یک دوست فقط دوست من یا فقط دوست نیما باشد. این مسئله باعث شده تا همه چیزمان رو باشد. البته این مدلی است که برای ما جواب داده و نمی گویم قانونی صددرصد برای تمام زوج هاست.
نیما: به نوعی با این شکل، حریم خصوصی ما، با هم یکی شده است. نمی دانم چنین کاری درست است یا نه!؟ شاید یک آدم باتجربه تر و متخصص باید در این باره نظر بدهد اما ما حریم شخصی یک نفره نداریم!
سحر: مثلا شاید افرادی باشند که دوست نداشته باشند همسرشان به گوشی موبایل آنها جواب بدهد اما من و نیما چنین قانونی برای خودمان نداریم!
نیما: این بر می گردد به همان حریم مشترکی که گفتم مثلا جالب است بدانید اطلاعات گوشی هر دو نفرمان یکی است تا جایی که اگر اطلاعات گوشی یکی از ما پاک شود، اصلا نگران نمی شویم چون عین همین اطلاعات در گوشی آن یکی هم هست. اصلا ما الکی دو تا گوشی داریم (با خنده).
برنامه «دستپخت های خودمانی» کاری از گروه خانواده شبکه دو است، این مسابقه تلویزیونی، بهانه ای است که به واسطه آن به سنت های خوب ایرانی، غذاهای اصیل و مزه های از یاد رفته کشور عزیزمان ایران پرداخته شود. مجری های این برنامه دیدنی که مهمانان آن بازیگران کشورمان هستند، در استودیوی برگزاری مراسم حاضر می شوند و غذا درست می کنند و داوران هم امتیاز می دهند… البته از اجرای خوب این زن و شوهر نباید به سادگی گذشت…

ادامه مطلب / دانلود

«عشق تعطیل نیست» تازه ترین تجربه سریال‌سازی بیژن بیرنگ در همان ابتدای راه به حاشیه تعطیل شد و کارگردان این محصول از عدم وجود عشق و اعتقاد در نزد بازیگرانش سخن فصل اولش در ۱۲ قسمت تولید شود تا پنج قسمت بیشتر دوام پیدا نکند اما آیا این بازیگران سریال بودند که نقش اصلی را در شکست این مجموعه داشته‌اند یا این پروژه از ابتدا پایه‌های سستی داشت؟

تعطیلی یک سریال به خاطر محمدرضا گلزار؟! + عکس

به گزارش میهن فال به نقل از تابناک، بیژن بیرنگ در چند سال اخیر در مسیری قرار گرفته که نافرجام بودنش کاملاً مشخص بود. این کارگردان پرسابقه از بهمن ۱۳۹۰ در شبکه خانگی مجموعه‌ای تحت عنوان «شام ایرانی» را ارائه کرد که چهار چهره اعم از سینماگر یا ورزشکار به خانه یکدیگر می‌رفتند، از دستپخت همدیگر می‌خوردند، امتیاز می‌دادند و در نهایت، دارنده بیشترین امتیاز برنده مسابقه می‌شد؛ مجموعه‌ای که یادآور «بفرمایید شام» و پدرِ «بفرمایید شام» یا همان برنامه «Come Dine with Me» بود و حداقل به لحاظ فرمی، یک کپی از چنین برنامه‌های محسوب می‌شد.

این چهره پرسابقه، پس از این مجموعه، سراغ «عشق تعطیل نیست» رفت و برای جذاب نمودن این سریال برای مشتری‌های شبکه خانگی دست بر روی

ادامه مطلب / دانلود

تصویربرداری جدیدترین سریال مهران مدیری با عنوان «اتاق عمل» بعد از وقفه‌ای طولانی، با انجام تغییرات در متن با گروه بازیگران قبلی از سر گرفته می­شود.

همچنین پس از مذاکرات انجام شده بین مهران مدیری و مدیران تلویزیون و انجام تغییراتی که موجب نگرانی جامعه پزشکی شده بود، شرایط لازم برای ادامه تصویربرداری این سریال فراهم شد و این هفته گروه تولید با مجموعه بازیگران قبلی در لوکیشن اصلی «اتاق عمل» واقع در بلوار ارتش برای ادامه تصویربرداری حضور خواهند داشت.

 قبل از توقف تصویربرداری مهران مدیری، مهران غفوریان، سیامک انصاری، جواد رضویان، علی اوجی، نصراله رادش، سحر ذکریا، شبنم فرشادجو و محمدرضا هدایتی، جلوی دوربین رفته‌ بودند.

سریال اتاق عمل کار جدید مهران مدیری

سریال اتاق عمل

 سپند امیرسلیمانی‌، لیلا ایرانی‌، پوریا ایرایی‌، شراره ارمغانی‌، تینا اسدی‌، بهناز توسلی‌، فرزانه تفرشی‌، فلامک جنیدی‌، جوانه دلشاد‌، آذین رئوف، ‌نادر سلیمانی‌، ماندانا سوری‌، شادان شهیدی‌، یوسف صیادی‌، الکیا عبدالرزاقی‌، گل‌ناز عباسی‌، رضا فیض‌نوروزی‌، نیما فلاح‌، عارف لرستانی‌، علی لک‌پوریان‌، دریا مرادی‌دشت‌، رضا نیک‌خواه‌، رامین ناصرنصیر‌، سام نوروزی‌، سحر ولدبیگی‌، فاطمه هاشمی‌، ساعد هدایتی از بازیگران این مجموعه هستند.

 الهه زارع‌نژاد، امیر وفایی، امیر برادران و امیرعباس پیام، گروه نویسندگان «اتاق عمل» هستند که زیر نظر خشایار الوند و امیرمهدی ژوله کار نگارش فیلمنامه را به‌عهده دارند.

 براساس فیلمنامه قبلی مهران مدیری در این سریال نقش دکتر کاشف و مهران غفوریان نقش دکتر بهروز عشقی را بازی می‌کردند. لوکیشن بیمارستان این سریال در یک سوله طراحی و تمام بخش‌های بیمارستان در ساخت آن در نظر گرفته شده است. طبق برنامه­ ریزی­های انجام شده حدود ۷۰درصد سریال در این بیمارستان، تصویربرداری می‌شد و بخش کمی از آن در فضای آپارتمانی و لوکیشن‌های خارجی خواهد بود.

ادامه مطلب / دانلود

پیام الهام چرخنده به بانوان در جشنواره فیلم فجر + عکس

ابن متن را لطفا با دقت بخوانید و نظر خود را در قالب کامنت بنویسید ..خواندن تفکر شما برای من ارزشمنده …سپاس … سلام .. چادر مشکی آمد تا در شبهای روشن،” کاخ ” برج میلاد …میلاد انقلاب را جشن بگیرد …. چادر مشکی آمد تا از

ادامه مطلب / دانلود

پسر کامران نجف زاده بازیگر شد + تصاویر

امیرکیان نجف‌زاده، فرزند کامران نجف‌زاده خبرنگار و گزارشگر واحد مرکزی خبر در فیلم سینمایی «شکاف» ایفای نقش کرده است. کامران نجف‌زاده در نشست خبری این فیلم که پسر کوچکش نیز حضور داشت حاضر شد و چون قد امیرکیان به میز روی سن نمی‌رسید او را بلند کرد و به روی میز گذاشت.

پسر کامران نجف زاده بازیگر شد + تصاویر

پسر کامران نجف زاده بازیگر شد + تصاویر

ادامه مطلب / دانلود

سرنوشت متفاوت هدیه تهرانی و آنجلینا جولی + عکس

سرنوشت متفاوت هدیه تهرانی و آنجلینا جولی + عکس

آنجلینا جولی ستاره 39 ساله سینمای آمریکا با دنیای بازیگری وداع کرد و به صف کارگردان‌های هالیوودی پیوست تا همچنان به عنوان یک سرمایه انسانی در صنعت سینمای آمریکا مورد بهره‌برداری قرار گیرد؛ اما چرا وضعیت مشابهی در سینمای ایران حاکم نیست و بسیاری از چهره‌ها

ادامه مطلب / دانلود

مصاحبه جدید با فرزاد حسنی

مصاحبه جدید با فرزاد حسنی

او که در دنیای ترانه سرایی نیز دستی بر آتش دارد، سینما را با فیلمهای «آمین خواهیم گفت»، «آنچه مردان در مورد زنان نمی دانند»، «عملیات مهدکودک» و … تجربه کرده است.

بازیگر سریالهای «مسافری از هند»، «مسیر انحرافی» و … تله فیلم «روز هشتم» و …

مهمان یک فنجان چای شد تا از سریال در حال پخش «سالهای ابری» به کارگردانی مهدی کرمپور بگوید. بخش اول گفت و گوی مفصل با فرزاد حسنی را

ادامه مطلب / دانلود

«بازی تاج و تخت» پربیننده‌ ترین سریال سال ۲۰۱۴ معرفی شد. Game of Thrones رکوددار تعداد بیننده در شبکه اچ‌بی‌او ست و در کشورهای بسیاری به نمایش درآمده است. تا به امروز ۴ فصل این سریال پخش شده و قرار است فصل پنجم آن در سال ۲۰۱۵ به نمایش درآید.

دیوید بنیوف و دی. بی. وایس این داستان خیالی- حماسی را برای شبکه اچ‌بی‌او آمریکا ساخته‌‎اند؛ سریالی برگرفته از پرفروش‌ترین اثر مجموعه داستان‌های فانتزی جورج آر.آر مارتین با نام «ترانه یخ و آتش». قرار بود هر فصل این سریال یک کتاب این مجموعه را به تصویر بکشد اما پس از ساخت دو فصل ابتدایی، نویسندگان گفتند که بهتر است به جای برداشت جلد به جلد، برداشتی کلی از رمان «ترانه یخ و آتش» داشته باشند تا راحت‌تر داستان‌ها را در کنار هم بگذارند. جالب این است که هنوز کتاب ششم و هفتم این مجموعه نوشته نشده و طرفداران این داستان هم نمی‌دانند که قرار است روند این سریال اقتباسی و سرنوشت کارکترهایش چه شود.

زمانی که اعلام شد اچ‌بی‌او قصد دارد تا سریال «بازی تاج و تخت» را بسازد عده‌ای بنا بر روال کارهای پیشین اقتباسی پیش‌بینی کردند که قرار است کاری تکه تکه شده را ببینند. فیلمی که تنها مضمونی از داستان جذاب مارتین را به تصویر می‌کشد. اما با پخش اولین قسمت در ۱۷ آوریل ۲۰۱۱ (۲۸ فروردین ۱۳۹۰)، موج استقبال از تازه‌ترین سریال پر هزیه اچ‌بی‌او به راه افتاد. «بازی تاج و تخت» تنها دو روز بعد از انتشار برای فصل دوم تمدید شد. به گفته طرفداران نه به متن اضافه شده و نه حتی از آن کاسته شده بود. یک برابری کامل و بی نقص از کتاب نوشته شده مارتین. این ویژگی باعث شد که روز به روز به تعداد بینندگان این سریال در سراسر دنیا اضافه شود.

فصل اول نامزد جوایز بسیاری از جمله، جایزه امی برای برجسته‌ترین سریال دراما و گلدن گلوب برای بهترین سریال تلویزیونی دراما شد. پیتر دینکلیج، بازیگر آمریکایی با بازی جذاب خود نه تنها توانست جایزه امی و گلدن گلوب را از آن خود کند، بلکه تا جایی پیش رفت که منتقدان در لس آنجلس تایمز نوشتند که «بازی تخت و تاج تا حد زیادی مدیون اوست».

پربیننده‌ ترین سریال سال ۲۰۱۴

«بازی تخت و تاج» نام اولین سری کتاب‌های مارتین است. این مجموعه چندین خط داستان را روایت می‌کند. داستانی در قلمرو خیالی هفت پادشاهی وستروس. این سریال به گونه‌ای راوی تاریخچه نبرد خشونت بار بین دودمان‌های اشرافی برای به دست آوردن تخت آهنین پادشاهی است.

مجموع نظرات منتقدان این چهار فصل نشان می‌دهد که سازندگان این سریال تا به امروز خوب عمل کرده‌اند. این سریال در سایت معتیر IMDb رتبه ۹.۵ را از کاربران گرفته و فصل دوم تا چهارمش هم در وب‌سایت متاکریتیک امتیازاتی بالای ۸۰ کسب کرده است. هر چهار فصل در تعدادی از بهترین رسانه‌های آمریکایی مانند واشنگتن پست (در سال ۲۰۱۱)، مجله تایم (در سال ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲) و هالی‌وود ریپورتر (در سال ۲۰۱۲) مورد تجلیل قرار گرفتند. در سال ۲۰۱۳ هم انجمن نویسندگان آمریکا رتبه ۴۰ام فهرست ۱۰۱ مجموعه تلویزیونی برتر نوشته شده تاریخ را به نام «بازی تاج و تخت» زد.در این میان برخلاف محبوبیت این مجموعه انتقادهای شدیدی هم به آن وارد شد. استفاده فراوان از برهنگی، خشونت و انواع شکنجه بارها مورد انتقاد رسانه‌ها قرار گرفت. آن‌ها بر این باور بودند که در بسیاری از موارد (مخصوصا دو فصل اول) بیش اندازه و بدون وابستگی به روند داستان از برهنگی زنان و ارتباط جنسی استفاده شده است. حتی نیویورک تایمز نوشت که «بازی تاج و تخت» تنها برای پسران جوان به نمایش درآمده است.

اما این انتقادها در دو فصل سوم و چهارم جای خود را به خشونت‌های افراطی، تجاوز و شکنجه‌های دلخراش داد. مجله تایم در این باره نوشت که منتقدین از این می‌ترسند که «صحنه‌های تجاوز به‌قدری در سریال فراگیر شوند که دیگر مانند صدای پیش‌زمینه باشند؛ یک اتفاق عادی و بدون شوک.

پربیننده‌ ترین سریال سال ۲۰۱۴

اما جرج آر. آر. مارتین در پاسخ به این انتقادات گفت که تجاوز و خشونت جنسی در جنگ‌ها بسیار فراوان هستند و حذف این صحنه‌ها از مجموعه تلویزیونی یکی از مهم‌ترین موضوع‌های کتاب او را کمرنگ خواهد کرد؛ اینکه «ترس اصلی در تاریخ انسان‌ها از اُرک‌ها و لردهای سیاه نیست، بلکه از خود انسان‌هاست.»

جرج آر.آر مارتین گفته از منتقدانی که بیشتر به برهنگی و رابطه جنسی در تلویزیون توجه دارند تا خشنوت بی رحمانه شگفت زده است. او گفته مردم بیشتر نگران صحنه‌های روابط جنسی بودند اما صحنه ورود یک تبر به جمجمه انسان برایشان مهم نبود.

به گفته او به نظر می‌رسد مردم خیلی راحت‌تر از رابطه جنسی، خشونت را می‌پذیرند. او حتی در جلسه کتابخوانی بین المللی در ادینبرگ اعلام کرد که مخاطبان انگلیسی به مراتب عاقل‌تر از آمریکایی‌ها هستند.

علاوه بر آن شخصیت‌های فراوان داستان نیز یکی دیگر از نقدهای وارده به این سریال بود. گاهی آنچنان روابط پیچیده و نامفهوم می‌شوند که برای درک آن نیاز به کشیدن چارت و جدول است. در زمان تولید فصل سوم ۲۵۷ نام در فهرست بازیگران این اثر ثبت شد.

پربیننده‌ ترین سریال سال ۲۰۱۴

با اینحال «بازی تاج و تخت» رکورد بیننده‌های شبکه اچ بی او را زده است. به‌طور متوسط ۲٫۵ میلیون بیننده برای فصل اول و برای فصل دوم ۱۱٫۶ میلیون نفر به ثبت رسیده است. فصل سوم با افزایش مجدد بینندگان به عدد ۱۴٫۲ میلیون نفر رسید و رکورد دومین مجموعه پربیننده اچ‌بی‌او بعد از سوپرانوز را از آن خود کرد.

با شروع فصل سوم اما آمارها از این هم فراتر رفت و به ۱۸٫۴ میلیون نفر رسید. به این ترتیب «بازی تاج و تخت» پربیننده‌ترین مجموعه تلویزیونی شبکه اچ‌بی‌او در طول تاریخ این شبکه و همچنین محبوب‌ترین سریال در سال ۲۰۱۴ شد.

پربیننده‌ ترین سریال سال ۲۰۱۴

درست است که همچون گفته منتقدان صحنه‌هایی خشن و دلهره آور در این سریال وجود دارد اما اگر به آن دست از سریال‌هایی که نفس را در سینه حبس می‌کنند علاقه دارید این سریال را از دست ندهید. به طور معمول شوک‌زد‌گی مهم‌ترین تجربه‌یی است که بینند‌گان در مواجهه با سریال «بازی تاج و تخت» آن را احساس می‌کنند.

ادامه مطلب / دانلود

فیلمبرداری فیلم سینمایی «گینس» به کارگردانی محسن تنابنده از نیمه گذشت.

فیلم جدید محسن تنابنده + عکس

به گزارش میهن فال به نقل از ایسنا، فیلمبرداری سکانس‌های مزرعه شترمرغ مدتی است به پایان رسیده و گروه در لوکیشن دیگری مشغول کار هستند.

تاکنون بیش از پنجاه درصد از صحنه‌های «گینس» فیلمبرداری شده و

ادامه مطلب / دانلود
صفحه 5 از 27«... قبلی 456 بعدی 1020...»
css.php