مطالب دسته بندی : ادبیات و مذهب

کسی که شیفته واقعی امام زمان(ع) است در دعا برای ظهور مولایش اسیر الفاظ و گرفتار عبارت پردازی نیست، بلکه از عمق جان دعا می کند و با تمام وجود گمشده اش را می طلبد.

3 دعای مهم برای امام زمان(ع)

1ـ دعا برای شناخت امام زمان(ع)

معرفت و شناخت امام زمان، امری حتمی و ضروری است، چرا که طبق حدیث نبوی مرگ کسی که نسبت به امام زمانش آگاهی ندارد، مرگ جاهلیت است. بنابراین یکی از وظایف یک مسلمان این است که امام زمانش را بشناسد و در این راه از هیچ کوششی دریغ نورزد. از جمله کوشش‌ها دعا برای شناخت امام از حضرت حق تعالی است که از خدا استعانت بجوید و بخواهد که معرفت امام را برای او میسر و مقدور نماید.

2ـ دعا برای سلامتی امام زمان(ع)

یکی از وظایف دوستان امام این است که برای سلامت و صیانت حضرت از خطرات و بلایایی که جان امام را تهدید می کند، با هر زبانی که بدان مسلط‌اند، دعا کن‌اند و بهتر آن است که دعاهای مأثور را بخوان‌اند (مانند: دعای اللهم کن لولیک…) و ادعیه دیگر که در مفاتیح الجنان آمده است.

3ـ دعا برای تعجیل در ظهور امام زمان(ع)

یکی از وظایف مسلم شیعیان در زمان غیبت امام زمان، دعا برای قرب ظهور و درخواست تعجیل در قیام آن حضرت است. شیعه راستین و دلباخته امام زمان کسی است که در هر صبح و شام و با هر نماز و نیاز دست حاجت به پیشگاه خدای دراز کرده و از او ظهور مولایش را بطلبد.

عاشق دلباخته صبح و شام نمی‌شناسد و در تمام ساعات منتظر ظهور یار و مشتاق دیدار جمال محبوب است. امام صادق(ع) فرمودند:

فَتَوَقَّعُوا الْفَرَجَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً

باید در هر صبح و شام در انتظار ظهور صاحب خود باشی.

ادامه مطلب / دانلود

شعری زیبا از مریم حیدرزاده، حرفهای یک دل…

بیا در کوچه باغ شهر احساس

شکست لاله را جدی بگیریم

اگر نیلوفری دیدیم زخمی

برای قلب پر دردش بمیریم

بیا در کوچه های تنگ غربت

برای هر غریبی سایه باشیم

بیا هر شب کنار نور یک شمع

به فکر پیچک همسایه باشیم

بیا ما نیز مثل روح باران

به روی یک رز تنها بباریم

بیا در باغ بی روح دلی سرد

کمی رویا ی نیلوفر بککاریم

بیا در یک شب آرام و مهتاب

کمی هم صحبت یک یاس باشیم

اگر صد بار قلبی را

شکستیم

بیا یک بار با احساس باشیم

بیا به احترام قصه عشق

به قدر شبنمی مجنون بمانیم

بیا گه گاه از روی محبت

کمی از درد لیلی بخوانیم

بیا از جنگل سبز صداقت

زمانی یک گل لادن بچینیم

کنار پنجره تنها و بی تاب

طلوع آرزوها را ببینیم

بیا یک شب به این

اندیشه باشیم

چرا این آبی زیبا کبود است

شبی که بینوا می سوخت از تب

کنار او افق شاید نبوده ست

بیا یک شب برای قلبهامان

ز نور عاطفه قابی بسازیم

برای آسمان این دل پاک

بیا یک بار مهتابی بسازیم

بیا تا رنگ اقیانوس آبیست

برای موج ها دیوانه باشیم

کنار هر

دلی یک شمع سرخست

بیا به حرمتش پروانه باشیم

بیا با دستی از جنس سپیده

زلال اشک از چشمی بشوییم

بیا راز غم پروانه ها را

به موج آبی دریا بگوییم

بیا لای افق های طلایی

بدنبال دل ماهی بگردیم

بیا از قلبمان روزی بپرسیم

که تا حالا در این دنیا چه کردیم

بیا یک شب به این اندیشه باشیم

به فکر درد دلهای شکسته

به فکر سیل بی پیایان اشکی

که روی چشم یک کودک نشسته

به فکر سیل بی پایان اشکی

که ر.ی چشم یک کودک نشسته

به فکر اینکه باید تا سحرگاه

برای پیوند یک شب دعا کند

ز ژرفای نگاه یک گل سرخ

زمانی مرغ آمین را صدا

کرد

به او یک قلب صاف و بی ریا داد

که در آن موجی از آه و تمناست

پر از احساس سرخ لاله بودن

پر از اندوه دلهای شکیباست

بیا در خلوت افسانه هامان

برای یک کبوتر دانه باشیم

اگر روزی پرستو بی پناهست

برای بالهایش لانه باشیم

بیا با یک نگاه آسمانی

ز درد یک

ستاره کم نماییم

بیا روزی فضای شهرمان را

پر از آرامش شبنم نماییم

بیا با بر گ های گل سرخ

به درد زنبقی مرهم گذاریم

اگر دل را طلب کردند از تو

مبادا که بگویی ما نداریم

بیا در لحظه های بی قراری

به یاد غصه مجنون بخوابیم

بیا دلهای عاشق را بگردیم

که شاید ردی از قلبش بیا بیم

بیا در ساحل نمناک بودن

برای لحظه ای یکرنگ باشیم

بیا تا مثل شب بوهای عاشق

شبی هم ما کمی دلتنگ باشیم

کنار دفتر نقاشی دل

گلی از انتظار سرخ رویید

و باران قطره های آبیش را

به روی حجم احساس پاشید

اگر چه قصه دل ها درازست

بیا به آرزو عادت نماییم

بیا با آسمان پیمان ببندیم

که تا او هست ما هم با وفاییم

بیا در لحظه سرخ نیایش

چو روح اشک پاک و ساده باشیم

بیا هر وقت باران باز بارید

برای گل شدن آماده باشیم

ادامه مطلب / دانلود

شعری زیبا از مریم حیدرزاده، یک حقیقت تلخ…

یه نفر خوابش میاد و واسه ی خواب جا نداره

یه نفر یه لقمه نون برای فردا نداره

یه نفر می شینه و اسکناساشو می شمره

می خواد امتحان

کنه که تا داره یا نداره

یه نفر از بس بزرگه خونشون گم می شه توش

اون یکی اتاقشون واسه همه جا نداره

بابا می خواد واسه دخترش عروسک بخره

انتخابم می کنه، پولشو اما نداره

یکی دفترش پر از نقاشی و خط خطیه

اون یکی مداد برای آب و بابا نداره

یکی

ویلای کنار دریاشون قصره ولی

اون یکی حتی تو فکرش آب دریا نداره

یکی بعد مدرسه توپ چهل تیکه می خواد

مامانش میگه اینا گرونه اینجا نداره

یه نفر تولدش مهمونیه،‌ همه میان

یکی تقویم واسه خط زدن رو روزا نداره

یکی هر هفته یه روز پزشکشون میاد خونش

یکی داره می میره، خرج مداوا نداره

یکی انشاشو می ده توی خونه صحیح کنن

یکی از بر شده درد و، دیگه انشا نداره

یه نفر می ارزه امضاش به هزار تا عالمی

یکی بعد عمری رنج و زحمت امضا نداره

تو کلاس صحبت چیزی می شه که همه دارن

یکی می پرسه آخه چرا مال

ما نداره

یکی دوس داره که کارتون ببینه اما کجا

یکی انقد دیده که میل تماشا نداره

یکی از واحدای بالای برجشون می گه

یکی اما خونشون اتاق بالا نداره

یکی جای خاله بازی کلاس شنا می ره

یکی چیزی واسه نقاشی ابرا نداره

یکی پول نداره تا دو روز به

شهرشون بره

یکی طاقت واسه ی صدور ویزا نداره

یکی فکر آخرین رژیمای غذاییه

یکی از بس که نخورده شب و روز نا نداره

یکی از بس شومینه گرمه می افته از نفس

یکی هم برای گرمای دساش ها نداره

دخترک می گه خدا چرا ما….مادرش می گه

عوضش دخترکم، او خونه لیلا

نداره

یه نفر تمام روزاش پر رنج و سختیه

هیچ روزیش فرقی با روزای مبادا نداره

یکی آزمایش نوشتن واسش،‌ اما نمی ره

می گه نزدیکیای ما آزمایشگا نداره

بچه ای که تو چراغ قرمزا می فروشه گل و

مگه درس و مشق و شور و شوق و رؤیا نداره

یه نفر تمام روزا و

شباش طولانیه

پس دیگه نیازی به شبای یلدا نداره

یاد اون حقیقت کلاس اول افتادم

دارا خیلی چیزا داره ولی سارا نداره

راستی اسمو واسه لمس بهتر قصه می گم

ملیکا چه چیزایی داره که رعنا نداره؟

بعضی قلبا ولی دنیایی واسه خودش داره

یه چیزایی داره توش

که توی دنیا نداره

همیشه تو دنیا کلی فرق بین آدما

این یه قانون شده و دیروز و حالا نداره

خدا به هر کسی هر چیزی دلش می خواد بده

همه چی دست اونه،‌ ربطی به شعرا نداره

آدما از یه جا اومدن، همه می رن یه جا

اون جا فرقی میون فقیر و دارا نداره

کاش یه

روزی بشه که دیگه نشه جمله ای ساخت

با نمی شه، با نمی خوام،‌ با نشد، با نداره

ادامه مطلب / دانلود

“نمل ” به معنى مورچه است و نام بیست و هفتمین سوره قرآن مى باشد.نام این سوره از آیه 18 آن گرفته شده و پاره اى از موضوعات آن عبارتند از: معاد و حیات پس از مرگ، داستان پنج تن از پیامبران الهى، داستان حضرت سلیمان(ع) و ملکه سبأ، سخن گفتن پرنده اى چون هدهد با حضرت سلیمان(ع) و سخن گفتن حشراتى چون مورچه. این سوره 93 آیه داشته و د رمکه نازل شده و قبل از سوره شعراء قرار دارد.

فضیلت خواندن سوره نمل

فضیلت سوره

از رسول اکرم نقل شده است: هر کس سوره نمل را قرائت نماید، خداوند ده برابر تعداد کسانی که حضرت سلیمان علیه السلام را تصدیق یا تکذیب کرده اند و نیز تعداد کسانی که پیامبران الهی هود، شعیب، صالح و ابراهیم را تایید و یا تکذیب کرده اند حسنه به او داده می شود، او در حالی از قبرش خارج می شود که ذکر لا اله الا الله به لب دارد.2

امام صادق علیه السلام فرموده اند: اگر کسی سوره های طواسین(سوره هایی با طسم و طس آغاز شده) را در شب جمعه قرائت کند از جمله اولیای الهی است که در جوار الهی خواهد بود و در دنیا هیچ ناراحتی به او نخواهد رسید و خداوند در آخرت چندان از نعمت های بهشتی به او عطا می کند که راضی شود3

آثار و برکات سوره

1- مصون ماندن خانه از حیوانات موذی

از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده: اگر سوره نمل را بر پوست آهویی بنویسند و آن را در منزل خود قرار دهند، هیچ مار و عقرب و کرم و ملخ و سگ درنده و گرگ آزار دهنده ای به خانه اش نزدیک نمی شود.4

2- برآورده شدن حاجات بزرگ

جهت برآورده شدن حاجات 12 هزار مرتبه آیه 62 سوره نمل «امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء» را بخواند که در همان هفته اول مقصود حاصل می گردد.5

3- تسکین درد دندان

از امام باقر نقل شده: اگر به درد دندان مبتلا شدی دست خود را بر روی آن بگذار و به آن سوره حمد و اخلاص بخواند و بعد از آن آیه « وتری الجبال تحسبها…..) را بخوان که دیگر به آن درد مبتلا نمی شوی.6

4- علاقمند کردن شخصی به خود

هر کس بخواهد کسی را به دوستی خویش مایل سازد چنانکه یک ساعت بی او تحمل نداشته باشد این آیات را به طعامی خوانده و به او بخوراند.

«بسم الله الرحمن الرحیم، ان لا تعلوا علی و اتونی مسلمین» «لو لا ان ربطنا علی قبلها لتکون من المومنین» 7

پینوشت ها:

(1)درمان با قرآن، ص 68.
(2) مجمع البیان،ج7،ص361.
(3) ثواب الاعمال، ص 109.
(4) تفسیرالبرهان، ج4، ص199.
(5)زادالمعاد، ص500.
(6) طب الائمه، ص38.
(7)درمان با قرآن، ص68.

ادامه مطلب / دانلود

شعری زیبا از مریم حیدرزاده، این روزا…

این روزا عادت همه رفتن ودل شکستنه

درد تموم عاشقا پای کسی نشستنه

این روزا مشق بچه ها یه صفحه آشفتگیه

گردای رو آینه ها فقط غم زندگیه

این روزا درد عاشقا فقط غم ندیدنه

مشکل بی ستاره ها یه کم ستاره چیدنه

این روزا کار گلدونا از شبنمی تر شدنه

آرزوی شقایقا یه شب کبوتر شدنه

این روزا آسمونمون پر از شکسته بالیه

جای نگاه عاشقت باز توی خونه خالیه

این روزا کار آدما دلهای پاک رو بردنه

بعدش اونو گرفتن و به دیگری سپردنه

این روزا کار آدما تو انتظار گذاشتنه

ساده ترین بهانشون از هم خبر نداشتنه

این روزا سهم عاشقا غصه و بی وفاییه

جرم تمومشون فقط لذت آشناییه

این روزا توی هر قفس یکی دو تا قناریه

شبها غم قناریها تو خواب خونه جاریه

این روزا چشمای همه غرق نیاز شبنمه

رو گونه هر عاشقی چند قطره بارون غمه

این روزا ورد بچه ها بازی چرخ و فلکه

قلبای مثل دریامون پر از خراش و ترکه

این روزا عادت گلها مرگ و بهونه کردنه

کار چشمای آدما دل رو دیونه کردنه

این روزا کار رویامون از پونه خونه ساختنه

نشونه پروانگی زندگی ها رو باختنه

این روزا تنها چارمون شاید پرنده مردنه

رو بام پاک آسمون ستاره رو شمردنه

این روزا آدما دیگه تو قلب هم جا ندارن

مردم دیگه تو دلهاشون یه قطره دریا ندارن

این روزا فرش کوچه ها تو حسرت یه عابره

هر جا یکی منتظر ورود یه مسافره

این روزا هیچ مسافری بر نمی گرده به خونه

چشای خسته تا ابد به در بسته می مونه

این روزا قصه ها همش قصه دل سوزوندنه

خلاصه حرف همه پر زدن و نموندنه

این روزا درد آدما فقط غم بی کسیه

زندگیشون حاصلی از حسرت و دلواپسیه

این روزا خوشبختی ما پشت مه نبودنه

کار تموم شاعرا فقط غزل سرودنه

این روزا درد آدما داشتن چتر تو بارونه

چشمای خیس و ابریشون همپای رود کارونه

این روزا دوستا هم دیگه با هم صداقت ندارن

یه وقتا توی زندگی همدیگر و جا می ذارن

جنس دلای آدما این روزا سخت و سنگیه

فقط توی نقاشیا دنیا قشنگ و رنگیه

این روزا جرم عاشقی شهر دل و فروختنه

چاره فقط نشستن و به پای چشمی سوختنه

اسم گلا رو این روزا دیگه کسی نمی دونه

اما تو تا دلت بخواد اینجا غریب فراوونه

این روزا فرصت دلا برای عاشقی کمه

زخمای بی ستاره ها تشنه یاس مرهمه

این روزا اشک مون فقط چاره ی بی قراریه

تنها پناه آدما عکسای یادگاریه

این روزا فصل غربت عشق و یبدهای مجنونه

بغضای کال باغچه منتظر یه بارونه

این روزا دوستای خوبم همدیگر رو گم میکنن

دلای پاک و ساده رو فدای مردم میکنن

این روزا آدما کمن پشت نقاب پنجره

کمتر میبینی کسی رو که تا ابد منتظره

مردم ما به همدیگه فقط زود عادت می کنن

حقا که بی وفایی رو خوب هم رعایت میکنن

درسته که اینجا همه پاییزا رو دوست ندارن

پاییز که از راه میرسه پا روی برگاش می ذارن

اما شاید تو زندگی یه بغض خیس و کال دارن

چند تا غم و یه غصه و آرزوی محال دارن

این روزا باید هممون برای هم سایه باشیم

شبا یه کم دلواپس کودک همسایه باشیم

اون وقت دوباره آدما دستاشون رو پل میکنن

دردای ارغوانی رو با هم تحمل می کنن

اگه به هم کمک کنیم زندگی دیدنی میشه

بر سر پیمان می مونن دوستای خوب تا همیشه

اما نه فکر که میکنم این کار یه کار ساده نیست

انگار برای گل شدن هنوز هوا آماده نیست

ادامه مطلب / دانلود

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

دانش پاک در دلهای ناپاک قرار نمی گیرد.سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

اگر می خواهی هستی را بشناسی، خود را بشناس.سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

تنها خوبی موجود در جهان، شناخت و دانش؛ و تنها شر و زشتی، نادانی است. سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

تا زمانی که انسان زنده است، فهم این نکته برای او دشوار است که برای جاویدان شدن بایستی بمیرد؛ پس از آن مرگ نباشد. سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

من تا آنجا که می‌توان، حق‌شناسی می‌کنم، ولی چون پول ندارم، جز ستایش، کاری از دستم برنمی‌آید. سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

تنها یک خیر وجود دارد که نام آن، دانش است و تنها یک شر وجود دارد که نام آن، نادانی است.سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

از مرگ نترسید که تلخی آن، از ترس از آن است. سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

شیرین‌ترین مرگ‌ها از آنِ کسانی است که کارهای بزگ از آنها سرزده و آرزوهای بزرگ آنها برآورده شده است. سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

هیچ کس نمی‌داند، شاید مرگی که از او چون دشمنی سخت و زیانکار می‌گریزند، براستی، ره‌آوردی بزرگ است. سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

گریز از مرگ، دشوار نیست، گریز از بدی دشوار است، زیرا بدی تندتر از مرگ می رود. سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

مرد کامل آن است که دشمنان از او در امان باشند، نه آنکه دوستان از او بهراسند. سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

لازمه قضاوت، شکیبایی به هنگام شنیدن، اندیشیدن به هنگام گفتن، بینش به هنگام رسیدگی و بیطرفی به هنگام قضاوت است.سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

مردی نیک بخت است که از هر کار نادرستی که از او سر بزند، تجربه ای تازه به دست آورد. سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

در لذتی که آمیخته به فساد است، خوشحال نباشید و [ به این ] فکر کنید که لذت نمی ماند و فساد می ماند.سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

مرگ ترس ندارد، زیرا خوابی آرام است که خیالات آشفته در آن وجود ندارد. سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

فردی که در امری بزرگ جان می سپارد، مثل کسی است که تازه زخم برداشته و در گرمی گیر و دار، جراحت خویشتن را احساس نمی کند. پس کسانی که همت خود را وقف راه خیر می کنند از زحمت و آزار مرگ به دورند و شیرین ترین مرگها متعلق به کسانی است که کارهای بزرگ از آنان سر زده و آرزوهای بزرگ آنان بر آورده شده است. سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

با عاقل مشورت کن، چون فکر او به دور از هوای نفسانی است و با نادان مشورت مکن، زیرا که او تابع هوای نفس باشد. مشورت مکن با آن که محاط زمان است، بلکه مشورت کن با آن که محیط به زمان باشد.سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

جامعه زمانی حکمت و سعادت می یابد که مطالعه، کار روزانه اش باشد. سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

از مرگ نترسید، زیرا تلخی آن به دلیل ترس از آن است.سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

یک زندگی مطالعه نشده، ارزش زیستن ندارد.سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

زندگی کوتاه است و فانی، اما هنر طولانی و ماندگار. سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

با پدر و مادرت چنان رفتار کن که از فرزندان خود توقع داری.سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

ممکن است مقداری زهر در کوزه ای ریخت و آن کوزه را شست و اثرات زهر را از بین برد، ولی چیزی را که در ذهنتان جای دارد، خوب یا بد، بر شما فرمانروایی خواهد کرد و هرگز از آن رهایی نتوانید یافت.سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

خشم و دشمنی را به درگاه مردان با اراده راهی نیست. سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

اندیشیدن به سرانجام هر کار باعث رستگاری است. سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

داروی خشم، خاموشی است. سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

خدمت خود را بی آنکه برای پاداش باشد به مردم عرضه کنید و پاداش آن را در رضایت خاطر خویش بیابید. سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

هیچ گنجی به از هنر نیست و هیچ هنری بزرگوارتر از دانش نیست و هیچ پیرایه ای بهتر از شرم نیست و هیچ دشمنی بدتر از خوی بد نیست.سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

اثر حکمت آنگاه در شخص حکیم پدیدار شود که خویشتن را حقیر و ناچیز شمارد.سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

نخستین گام برای از میان برداشتن یک ملت، پاک کردن حافظه ی آن است.سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

آن قدر بر مال دنیا حریص مباش که برای از دست دادنش اندوهناک شوی.سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

انتقام، دلیل سبکی عقل و پستی روح است. سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

ازدواج کنید؛ به هر وسیله ای که می توانید؛ اگر زن خوب داشته باشید بسیار خوشبخت خواهید شد و اگر گرفتار زن بدی شوید؛ فیلسوف از آب در می آیید و این هر دو برای هر مردی خوب است.سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

ادب و حکمت را شعار خود ساز تا بهترین اهل زمان شوی و به نیکان بپیوندی.سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

آن انسانی عاقل تر است که می داند عقلش کمتر است.سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

باید بخوری تا زنده باشی، نه آنکه زنده باشی تا بخوری. سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

نمی توانم چیزی به دیگران بیاموزم؛ فقط می توانم وادارشان کنم که بیندیشند. سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

زندگی بدون تحقیق و جستار ارزش زیستن ندارد. سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

دانش حقیقی این است که همه بدانیم که نادانیم.سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

آنگونه باش که می خواهی به نظر برسی.سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

من داناترین انسان ها هستم، زیرا یک چیز می دانم که دیگران نمی دانند، و آن این که هیچ چیز نمی دانم.سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

در دوستی درنگ کن، اما وقتی دوست شدی ثابت قدم و پایدار باش.سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

تفاوت انسان با حیوان در کنترل هوای نفس و هوس ها است.سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

ازدواج کردن و ازدواج نکردن هر دو موجب پشیمانی است. سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

ای مردم آتن، چه مرا بی گناه شمارید و آزاد کنید و چه نکنید، من هرگز از راه خویش باز نمی گردم حتی اگر صدبار کشته شوم.سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

هرجا که بشر را دوست بدارند، فرهنگ را هم دوست خواهند داشت.سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

روح درونی خود را زیبا کنید تا شخصیت درونی و بیرونی شما یکی شود.سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

شیرینی یک بار پیروزی به تلخی صدبار شکست می ارزد.سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

هرکسی که بداند که نداند از همه داناتر است. یک چیز را خوب می دانم و آن این است که هیچ نمی دانم. هر که بداند درست چیست، دست به نادرست نمی زند. سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

فاش نکردن اسرار مردم دلیل کرامت و بلندی همت است. سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

مرد عاقل کسی است که کم گوید و زیاد شنود.سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

من حقیقت را نمی دانم و از راه مباحثه با اشخاص می خواهم آن را کشف کنم و کسب دانش نمایم.سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

هیچ کس حق ندارد راضی شود که در گمراهی و نادانی بماند و نیز کسی نباید حقیقت را پنهان کند.سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

من دانش و هنری ندارم، تنها هنر من این است که مانند مادرم فن قابلگی می دانم، با این تفاوت که مادرم زنها را در وضع حمل مدد می کرد و من، عقلها و ذهنها را مدد می کنم که زاینده شوند؛ یعنی علمی که در نهاد ایشان هست پیدا شود و به آن آگاه گردند.سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

هیچ کس از قلب شما به شما نزدیکتر و راستگوتر نیست. بنابراین از کسانی که قلب پاک شما ایشان را به خود نمی پذیرد، دوری کنید.سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

مردم هر کدام آرزویی دارند؛ یکی مال می خواهد، یکی جمال و دیگری افتخار. ولی به نظر من دوست خوب از تمام اینها بهتر است.سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

پیش تمام دشمنان به نزدیکترین دشمن خود که زبان است توجه داشته باش.سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

ابله ترین دوستان ما خطرناکترین دشمنان هستند. سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

اگر خاموش باشی تا دیگران به سخنت آرند، بهتر که سخن گویی تا دیگران خاموشت کنند. سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

هیچ کس از قلب شما به شما نزدیکتر و راستگو تر نیست. بنابراین از کسانی که قلب پاک شما آنان را به خود نمی پذیرد، دوری کنید.سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

من جز یک چیز، چیز دیگری نمی دانم و آن این است که هیچ نمی دانم.سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

خشم و غضب را به درگاه مردان با اراده راهی نیست. سقراط

جملات فوق العداه زیبا و خواندنی از سقراط

هرگاه تمام بلاها و سختی های بشر را در یک جا جمع کنند و در میان مردم تقسیم نمایند، بدبخت ترین مردم چون سهم خود را ببینند، از سهم نخستین خویش راضی شده، لب از شکایت می بندند.سقراط

ادامه مطلب / دانلود

هر مسلمان معتقدی می داند که در آینده ی دور یا نزدیک با چنین شبی روبرو خواهد بود . ما در روایات داریم که کلمه ی قبر همان عالم برزخ است . این قبری که حفره ای است در قبرستان و بدن مادی را در داخل آن قرار می دهند . دیگر با این بدن دنیایی کاری ندارند و نظام دنیا برچیده می شود .

چرا همه ی انسان ها از شب اول قبر وحشت دارند؟

یک نظام کامل تری بعنوان عالم برزخ افتتاح می شود. و با این بدن تا قیامت کاری نیست.

بنابراین اگر گفته می شود فشار قبر ، سوال اول قبر، وحشت قبر و تعبیراتی از این قبیل ، مراد برزخ است . از همان زمان مرگ که فرد از عالم دنیا مفارقت می کند و روح از بدن جدا می شود شخص وارد برزخ می شود .

از امام صادق(ع) سوال کردند که برزخ چیست فرمود: برزخ همان قبر است ، از هنگام مرگ تا قیامت . این فاصله ی زمانی از زمان مرگ تا قیامت ، زندگی برزخی است . آن ساعات اولیه ای که روح از بدن مفارقت کرده و جدا می شود ، ساعات عجیبی است . و حتی روزهای اولیه که روح انسان از بدن جدا شده و فرد می میرد روزهای عجیبی است . از این جهت که در عین حالی که شخص از دنیا رفته هنوز به این خاطر که انس با آن عالم و موجودات برزخی نگرفته و سالها با این بدن و نظام دنیوی انس گرفته ، آنچنان تحیر و سردرگمی و ابهامی دارد که درست نمی تواند دریابد که کیست . یعنی هنوز فکر می کند همان بدن خاکی است که در داخل حفره می گذارند . با اینکه از آن بدن جدا شده اما به این خاطر که درست خود را نیافته گمان می کند که همان بدن است . باید زمان بگذرد تا کم کم با عالم برزخ انس پیدا کرده و از این عالم دنیا دور شده و بداند که دیگر جدا شده است . در دین و توصیه های دینی ما اکیداً گفته شده که مراعات حالات اولیه ی میت را بکنید . که او خود را بیابد و در درک آن حالات و رفع سردرگمی و گیجی او را کمک بدهید .

توصیه های دینی چقدر زیبا شما را پیش برده تا آن میت بتواند خود را بیابد و درک کند که کجا است . در قدم اول گفته شده که هنگام غسل آب داغ بر روی فرد نریخته و ادب بدن را حفظ کنید. در روایت داریم که با او مدارا کرده و مهربان باشید. چون شخص میت در آن جا حضور داشته و گمان می کند که همان بدن است . چه بسا زمانی که می خواهند او را چپ و راست کنند اذیت می شود . او مانند تنه ی درخت نیست که هرکاری خواستند بکنند و آب داغ بر روی او بریزند .

در روایتی از پیامبر اکرم(ص) است که خدا غضب می کند بر کسی که با مومن ضعیفی مدارا نمی کند . این میت الان مومن ضعیف است و دست او از همه جا کوتاه بوده و کاری از او بر نمی آید بنابراین باید مراعات او را کرد .

درقدم بعدی گفته شده وقتی او را تشییع می کنید و به سمت قبر می برید، آهسته آهسته ببرید . با شتاب نبرده و ناگهان او را وارد قبر نکنید . چون او هنوز خود را نیافته و خیلی سخت است که بدن او وارد حفره شود .

امام صادق(ع) در روایتی فرمود که میت را در چند قدمی قبر بر روی زمین بگذارید ، چند لحظه صبر کنید . بعد بلند کنید و یک مقدار جلوتر ببرید ، برای بار دوم بر روی زمین بگذارید . باز یک مقدار جلوتر ببرید و برای بار سوم همین کاررا تکرار کنید . در آخر در کنار قبر بر روی زمین بگذارید ، چون قبر وحشت های زیادی دارد . بگذارید آمادگی پیدا کند . برای بار چهارم او را بلند کنید و بدن را وارد قبر کنید . چقدر خوب است افرادی که این آداب را می دانند و می خواهند این کارها را بکنند در موقع دفن زیارت عاشورا بخوانند . یا صدای قرآن و ذکر و صلوات بلند شود . ما نمی دانیم ارتباط آن چیست ولی فقط می دانیم که ذکر به میت کمک می کند که زودتر خود را بیابد.

در قدم سوم گفته شده که وقتی اورا داخل قبر می گذارید تلقین همراه با تکان دادن بکنید.

یعنی شخصی که وارد قبر می شود میت را تکان داده و به او تفهیم کند که کجا است . به او بگوید توجه داشته باش ، حواس خود را جمع کن و نترس . وقتی که دو ملک می آیند و از تو سوال می کنند به آنها این جواب ها را بده . چون میت گیج است فوق العاده این مسائل به درد او می خورد .

در قدم چهارم گفته شده که وقتی روی قبر را پوشاندند ، نزدیکان میت که او در زمان حیات با آنها انس داشته و صدای آنها برای او آشنا است در کنار او بمانند . یک بار دیگر از روی قبر و در قسمت بالای سر او را تلقین کنند . حضرت زهرا(س) در وصیت خود به امیرالمومنین(ع) فرمودند که بعد از مرگ من بالای سر من بنشین . بدرستی که این ساعتی است که میت نیاز دارد که افراد زنده یک انسی با او داشته باشند . یک دفعه نرفته و او را تنها نگذارند . متأسفانه گاهی اوقات در این زمان برخی از افراد به زور بستگان میت را از سر قبر دور می کنند . درست است که امکان دارد برخی از بستگان خیلی بی تابی کنند ولی این بی تابی کردن ها در آن زمان باید به گونه ای باشد که بیشتر به درد فرد متوفی بخورد . یعنی انسان فقط نخواهد که غم خود را تخلیه کند . چند نفر از آشنایان او بمانند و این تلقینات را انجام دهند . این کارها قدم به قدم باعث می شود که فرد متوفی انس بگیرد .

او فریادهایی دارد که ما نمی شنویم . مرحوم آیت الله انصاری همدانی که استاد شهید دستغیب بودند می گفتند یک بار در همدان در حال تشییع شخصی بودند که من او را با بدن برزخی بالای جنازه دیدم . البته کسی او را نمی دید . می دیدم که او را به سمت تاریکی عمیق و مبهمی می برند . می خواست فریاد بزند که خدایا من را نجات بده اما زبان او به سمت کلمه ی خدا نمی چرخید . من او را می شناختم که فرد بسیار ستمگر و از حکام آن زمان بود . زبان او به خدا و کمک از خدا خواستن نمی چرخید . او به مردم التماس می کرد که من را نبرید . واقعاً یک حالاتی است که ما نمی شنویم . بنابراین حالات اولیه ، حالات تحیر و ترس است .

شب اول قبر همان شبی است که فرد را دفن کرده اند . عالم برزخ بر خلاف قیامت شب و روز دارد . در قیامت خورشید و ماه و شب و روز برچیده می شود . اما در برزخ هنوز شب و روز وجود دارد . در قرآن در رابطه با فرعونیان داریم که آنها صبح و شام بر آتش عرضه می شوند . امام صادق(ع) فرمود: این آیه مربوط به برزخ است که صبح و شام گفته است ، چون قیامت روز و شب ندارد . در برزخ چون اولین شبی است که فرد با یک عالم ناشناخته و موجودات ناشناخته برخورد می کند و شب بودن نیز مزید بر علت است . آیا کسی می تواند به سادگی یک شب را در قبرستان بخوابد ؟ معمولاً افراد از این کار وحشت دارند . حالا این فرد از یک طرف در عالم نامأنوس و ناشناخته و با دیدن چهره های عجیب و غریب از طرف دیگر که برخی از چهره های برزخی بسیار وحشتناک هستند وتنهایی و دلتنگی از کسانی که با آنها مأنوس بوده از طرف سوم، در یک تحیر و ترس و اضطراب شدیدی فرو می رود.

پیامبراکرم(ص) فرمود: شدیدترین ساعات بر میت شب اول قبر است . این همان شب اولی است که او را دفن می کنند. اما چون تحیری دارد که هنوز خود را نیافته و نمی خواهد در آن قبر زندگی کند ترس دارد . البته تعلق روح به بدن تعلق تدبیری نیست به آن معنا که بدن را مدیریت کرده و بتواند حرکت کند . اما انسی که از قبل بوده برقرار است . لذا کسانی که به زیارت قبر متوفی می آیند، میت متوجه می شود و با آنها انس دارد .

ادامه مطلب / دانلود

شعری زیبا از مریم حیدرزاده، لالایی بی لالایی...

دیگه براش نمی خونم،

لالایی بی لالایی

انگار راحت تر می خوابه با نغمه ی جدایی

آی پونه ها، اقاقیا، شقایقای خسته

کبوترا،

قناریا، جغدای دل شکسته

قصه ی کهنه ی شما آخر اونو نخوابوند

ترس از لولو مرده دیگه پشت درای بسته

دیگه براش نمی خونم، لالایی بی لالایی

انگار راحت تر می خوابه با نغمه ی جدایی

بارونای ریز و درشت و عاشق بهاری

ماه لطیف و نقره ای، عکسای یادگاری

آسمون خم

شده از غصه ی دور دریا

شبای یلدای پر از هق هق و بی قراری

دیگه براش نمی خونم، لالایی بی لالایی

انگار راحت تر می خوابه با نغمه ی جدایی

روز و شبای رد شده، چه قدر ازش شنیدید

چه لحظه هایی که اونو تو پیچ کوچه دیدید

وقتی که چشماشو می بست ترانه ته می کشید

چه قدر برای

خواب اون بی موقع ته کشیدید

دیگه براش نمی خونم، لالایی بی لالایی

انگار راحت تر می خوابه با نغمه ی جدایی

آدمکای آرزو، ماهیای خاطره

دیگه صدایی نمی یاد از شیشه ی پنجره

دیگه کسی نیس که باش هزار و یک شب بگم

رفت اونی که از اولم همش قرار بود بره

دیگه براش

نمی خونم، لالایی بی لالایی

انگار راحت تر می خوابه با نغمه ی جدایی

برف سفید پشت بوم بی چراغ خونه

دو بیتیای بی پناه خیلی عاشقونه

دیدید با چه یقینی دائم زیر لب می گفتم

محاله اون تا آخرش کنار من بمونه

دیگه براش نمی خونم، لالایی بی لالایی

انگار راحت تر می

خوابه با نغمه ی جدایی

پروانه ها بسوزید و دور چراغ بگردید

شما دیگه رو حرفتون باشید و برنگردید

یه کار کنید تو قصه های بچه های فردا

نگن شما با آبروی شمعا بازی کردید

دیگه براش نمی خونم، لالایی بی لالایی

انگار راحت تر می خوابه با نغمه ی جدایی

تمام شبها

شاهدم، چیزی براش کم نبود

قصه های تکراری تو هیچ جای حرفم نبود

ستاره ها خوب می دونستن که براش می میرم

اندازه ی من کسی عاشقش تو عالم نبود

دیگه براش نمی خونم، لالایی بی لالایی

انگار راحت تر می خوابه با نغمه ی جدایی

از بس نوشتم آخرش آروم و بی خبر، رفت

نمی دونم همین جاهاس یا عاقبت سفر رفت

یه چیزی رو خوب می دونم اینکه تمام شعرام

پای چشای روشنش بی بدرقه، هدر رفت

دیگه براش نمی خونم، لالایی بی لالایی

انگار راحت تر می خوابه با نغمه ی جدایی

لالاییا مال اوناس که عاشقن، دل دارن

شب و می خوان، با روزو با

شلوغی مشکل دارن

کسایی که هر چی که قلبشون بگه گوش می دن

واسه شراب خاطره، کوزه ای از گل دارن

دیگه براش نمی خونم، لالایی بی لالایی

انگار راحت تر می خوابه با نغمه ی جدایی

دیگه شبای بارونی، چشم من ابری تیره

با عکس اون شاید یه ساعتی خوابم می بره

منتظرهیچ کس نیستم تا یه روزی بیاد

با دستاش آروم بزنه به شیشه ی پنجره

دیگه براش نمی خونم، لالایی بی لالایی

انگار راحت تر می خوابه با نغمه ی جدایی

ته دلم همش می گم اگه بیاد محشره

دلم با عشقش همه ی ناز اونو می خره

من نگران چشمای روشنشم یه عالم

یعنی شبا بی

لالایی راحت خوابش می بره؟

من حرفمو پس می گیرم باز می خونم لالایی

اگه بیاد و نزنه، باز ساز بی وفایی

انقدر می خونم تا واسه همیشه یادش بره

رها شدن، کنار من نبودن و جدایی

لالالالایی شبای ساکت و پر ستاره

کاش کسی پیدا شه ازش برام خبر بیاره

آرزومه یه شب بیاد و

با نگاهش بگه

کسی رو جز من توی این دنیای بد نداره

ادامه مطلب / دانلود

شعری زیبا از مریم حیدرزاده، اونی که می خواستم...

اونی که می خواستم عهدشو شکست و

به پای عشق جدید نشست و

چش روی آرزوم همیشه بست و

پشت مه پنجرمون رها شد

اونی که

می خواستم مث اشک چکید و

تو طول راه یهو یکی رو دید و

صدای از ما بهتر و شنید و

به خاطر هیچی ازم جدا شد

اونی که می خواستم دل ما رو بردو

تو راه که می رفت به یکی سپرد و

تو خاطرش ، خاطره ی ما مرد و

یکی دیگه تو رویاهاش خدا شد

اونی که می

خواستم دل ازم برید و

بین گلا یه گل تازه چید و

به اونی که دلش می خواس رسید و

مثل تموم مردا بی وفا شد

اونی که می خواستم زود ازم گذشت و

یه روزی رفت و دیگه بر نگشت و

منکر مجنون شد و کوه و دشت و

منکر عشق و بودن با ما شد

اونی که می خواستم زیر قولش

زد و

با یکی دیگه پیش من اومد و

به خاطر اون به ما گفتش بد و

عزیز تر از دیروز و از حالا شد

اونی که می خواستم شدش از ما سرد و

پیغام دادش که دیگه برنگرد و

بد بودن ما رو بهونه کرد و

غیبش زد و یک دفعه کیمیا شد

اونی که می خواستم ما رو بد شناخت و

هستی شو پیش یکی دیگه باخت و

قصر من و با یکی دیگه ساخت و

شکر خدا باز ولی پادشا شد

اونی که می خواستم من و داد به باد و

رفت پیش اون کس که دلش می خواد و

زد زیر عشقش تا یادش نیاد و

اسم منم جز آدم بدا شد

اونی که می خواستم من و زد کنار و

خزونشو

یه جوری کرد بهار و

قایم شدش تو یه عالم غبار و

تقدیر ما مثل موهاش سیا شد

اونی که می خواستم آخرش گم شد و

بازیچه ی چشمای مردم شد و

وارد عشق صد و چندم شد و

توی خیال کس دیگه جا شد

اونی که می خواستم ، ولی انگار مده

مال همه یه جورایی گم شده

کاش از میون غبارا بیاد و

بهم بگه هر چی می گی بیخوده

ادامه مطلب / دانلود

عاقبت کسی که نماز را سبک شمارد

شیخ صدوق «رحمه الله» در کتاب «ثواب الاعمال» از ابوبصیر نقل کرده است که گفت: بعد از شهادت امام صادق «علیه السّلام» خدمت امّ حمیده مشرّف شدم تا او را تسلیت بگویم، پس از آنکه مدتی گریه کرد و من به خاطر گریه او گریستم فرمود:

ای ابومحمّد! اگر امام صادق «علیه السّلام» را در هنگام شهادت می دیدی امر عجیبی از آن حضرت مشاهده می کردی، او چشمان مبارک خود را گشود و فرمود:همه خویشاوندان مرا نزد من جمع کنید. بعد از آنکه تمام آنها نزد آن حضرت گرد آمدند، به ایشان نگاهی کرد و فرمود: «إنّ شفاعتنا لا تنال مستخفاً باالصلاه»؛ کسی که نماز را سبک شمارد به شفاعت ما نمی رسد و از آن بهره مند نمی گردد.[۱]

و شاعر فارسی زبان مضمون این روایت را به شعر درآورده و گفته:

گویم ز امام صادق این طرفه حدیث            تا شیعه او به لوح دل بنگارد

فرمود که بر شفاعت ما نرسد             هر کس که نماز را سبک بشمارد


[۱]. قطره ای از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام، ج۱، ص۵۴۶ به نقل از ثواب الأعمال، ص۲۲۸ ، بحارالأنوار، ج۸۳، ص۱۹، ح۳۱ و ج۸۴، ص۸۴، ح

ادامه مطلب / دانلود

شعری زیبا از مریم حیدرزاده، یادته…

روزای خیلی طلایی یادته؟ روز ترس از جدایی یادته؟

روز تمرین اشاره یادته؟ شب چیدن ستاره یادته؟

شعر های کتاب درسی یادته؟ یادته گفتی میترسی،یادته؟

عکسمون تو قاب عکسو یادته؟ بله بدون مکسو یادته؟

دستمون تو دست هم بود یادته؟ غصه هامون کم کم بود یادته؟

چشم نازت ماله من بود یادته؟ دیدن من قدغن بود یادته؟

روزگار قهر و آشتی یادته؟ هیچ کسیو جز من نداشتی یادته؟

رویاهای آسمونی یادته؟ قول دادی پیشم بمونی یادته؟

روزای بی غم و غصه یادته؟ ببینم اول قصه یادته؟

عصر ابراز علاقه یادته؟ خبر خوش کلاغه یادته؟

دست گرمت تو زمستون یادته؟ شونیه من توی بارون یادته؟

واسه یه خنده اجازه یادته؟ اونا که میگفتی رازه یادته؟

یادته فال های حافظ تو حیاط، یادته قسم جون شاخه نبات؟

گل سرخ ها رو نچیدیم یادته؟ یه روزی همو ندیدیم یادته؟

شرط هامون سر صداقت یادته؟ تو،تو مجازات خیانت یادته؟

پنهونی سر قرار ها یادته؟ تاخیر هات تو بهار یادته؟

گوش ندادی به نصیحت یادته؟ گشتنت دنبال فرصت یادته؟

دستتو میخوام بگیرم یادته؟ راستی تو ، بی تو میمیرم یادته؟

دونه دادن به کبوتر یادته؟ خاطرات توی دفتر یادته؟

فال با نیت رسیدن یادته؟ طعم قهوه رو چشیدن یادته؟

واسه فال قهوه رو خوردن یادته؟ روزی صد بار بی تو مردن یادته؟

یادته دعا، یادته دعای زیر طاقیا ، کنار بوته های اقاقیا؟

زیر اون درخت گیلاس ، یادته؟ با دو تا شاخه گل یاس یادته؟

یادته گفتن راز با قاصدک؟ یادته چقدر به هم گفتیم ، کمک؟

فکر بودن توی قایق یادته؟ تو به من گفتی شقایق یادته؟

پیش هم بودیم نذاشتن یادته؟ اونا مارو دوس نداشتن یادته؟

نامه بدون امضا یادته؟ اسم مستعار رویا یادته؟

طرح اون انگشتر من یادته؟ پاسخ مختصر من یادته؟

فال حافظ ، شب یلدا یادته؟ اسممو گذاشتی شیدا یادته؟

چیزی خواستیم از خدامون یادته؟ مستجاب نشد دعامون یادته؟

چشمون زدن حسودا یادته؟ چشامون شد مثل رودها یادته؟

گفتی ما باید جدا شیم یادته؟ گفتی باید بی وفا شیم یادته؟

یه دفه از من بریدی یادته؟ خط رو اسم من کشیدی یادته؟

گفتی عشق تو هوس بود یادته؟

گفتی خوب بود ولی بس بود یادته؟

حلقه من تو دست تو دیدم یادته؟ کلی سرزنش شنیدم یادته؟

چشم من به چشمت افتاد یادته؟ کاری که دست دلم داد یادته؟

حالا امدم همون جا وایستادم که تقاضای تو رو جواب دادم. در

اوردم از دستم انگشترو، جا گذاشتم همون جا دفترو، اما قول

دادم به قلبم و خدا دیگه دل ندم به عشق آدما.

هیف شعری که نوشتم یادته؟ شعر من بدم باشه، زیادته.

ادامه مطلب / دانلود

وصیت جالب مرد خسیس به همسرش!

روزی مرد خسیسی که تمام عمرش را صرف مال اندوزی کرده بود و پول و داریی زیادی جمع کرده بود، قبل از مرگ به زنش گفت: من می خواهم تمامی اموالم را به آن دنیا ببرم. او از زنش قول گرفت که تمامی پول هایش را به همراهش در تابوت دفن کند.زن نیز قول داد که چنین کند.چند روز بعد مرد خسیس دار فانی را واداع کرد.

زن نیز قول داد که چنین کند. وقتی ماموران کفن و دفن مراسم مخصوص را بجا آوردند و می خواستند تابوت مرد را ببندند و ان را در قبر بگذارند،ناگهان همسرش گفت: صبر کنید. من باید به وصیت شوهر مرحومم عمل کنم.بگذارید من این صندوق را هم در تابوتش بگذارم.دوستان آن مرحوم که از کار همسرش متعجب شده بودند به او گفتند آیا واقعا حماقت کردی و به وصیت آن مرحوم عمل کردی؟زن گفت: من نمی توانستم بر خلاف قولم عمل کنم. همسرم از من خواسته بود که تمامی دارایی اش را در تابوتش بگذارم و من نیز چنین کردم.البته من تمامی دارایی هایش را جمع کردم و وجه آن را در حساب بانکی خودم ذخیره کردم.در مقابل چکی به همان مبلغ در وجه شوهرم نوشتم و آن را در تابوتش گذاشتم، تا اگر توانست آن را وصول کرده و تمامی مبلغ آن را خرج کند!!

ادامه مطلب / دانلود

واجبات و ارکان نماز

واجبات نماز یازده چیز است:

اول: نیت، دوم: قیام یعنی ایستادن، سوم: تکبیره الاحرام یعنی گفتن الله اکبر در اول نماز، چهارم: رکوع، پنجم: سجود، ششم: قرائت، هفتم: ذکر، هشتم: تشهد، نهم: سلام، دهم: ترتیب، یازدهم: موالات یعنی پی در پی بودن اجزاء نماز.

بعضی از واجبات نماز رکن است، یعنی اگر انسان آنها را به جا نیاورد، (یا در نماز اضافه کند) عمدا باشد یا اشتباها، نماز باطل می‌شود.

و بعضی دیگر رکن نیست، یعنی اگر عمدا کم یا زیاد شود، نماز باطل می‌شود و چنانچه اشتباها کم یا زیاد گردد نماز باطل نمی‌شود.

رکن نماز پنج چیز است: اول: نیت، دوم: تکبیره الاحرام، سوم: قیام در موقع گفتن تکبیره الاحرام و قیام متصل به رکوع، یعنی ایستادن پیش از رکوع، چهارم: رکوع، پنجم: دو سجده.

منبع: توضیح المسائل مراجع،ج۱،ص۵۳۱.

ادامه مطلب / دانلود

زندگی آلبرت اینشتین

اغلب شما آلبرت اینشتین را می شناسید. او کسی بود که تئوری نسبیت را به ما ارائه داد. عده زیادی از بزرگان علم او را به عنوان نابغه ای بی همتا و بزرگترین دانشمند جهان می خوانند. بسیاری از نظریات و تحقیقات اینشتین باعث ایجاد تغییرات اساسی در روند پیشرفت علم  در جهان شده و تاثیرات  پایداری به ارمغان داشت. خدمات او در راستای علم قابل ستایش است.

اما بر خلاف همیشه  اینبار قصد داریم از جنبه ای دیگر به اینشتین بنگریم. زندگی او! حقایق مخفی درباره زندگی باهوش ترین نابغه دنیا . او چگونه بود؟ در زندگی و برخورد بادیگران چطور بود؟ آیا می دانید که اینشتین با یک سر بزرگ به دنیا آمده! طوری که مادرش تصور می کرد وی ناقص است؟! و یا اینکه قبل از ازدواج فرزندی داشته؟

1- اینشتین بدنی چاق و سری بزرگ داشت:

زمانی که مادر آلبرت، پائولین اینشتین (Pauline Einstein)، او را به دنیا آورد متوجه شد سر اینشتین بسیار بزر گ است و تصور می کرد که او ناقص به دنیا آمده. قسمت عقب سر بسیار بزرگ به نظر می رسید و خانواده وی بلافاصله متوجه این چیز عجیب و غیر طبیعی شدند. در هر صورت پزشک آنها را آرام نمود.

هنگامی که مادر بزرگ آلبرت برای اولین بار او را دید مرتباً زیر لب تکرار می کرد: “خیلی چاق است، خیلی چاق است”.

زندگینامه آلبرت اینشتین +تصاویر

تصویر: اولین تصویر شناخته شده از آلبرت اینشتین. اعتبار تصویر: آرشیو آلبرت اینشتین، دانشگاه یهودی Jerusalem، اسرائیل.

2- اینشتین در دوران کودکی در تکلم خود دچار مشکل بود:

اینشتین در دوران کودکی به ندرت سخن می گفت و زمانی هم که  حرف می زد بسیار با آهستگی صحبت می کرد. در عوض تمام جملات را در سرش بیان می نمود و یا قبل از اینکه بلند بیان کند از صحیح بودن آنها اطینان حاصل می کرد و یا چند بار به صورت زیر زبانی آنرا تکرار می کرد.

زندگینامه آلبرت اینشتین +تصاویر

تصویر: عکس مشهور آلبرت اینشتین در 1951، توسط آرتور ساس

بر طبق گزارشات اینشتین تا 9 سالگی به همین منوال رفتار می کرد. والدینش از اینکه فرزندشان عقب افتاده باشد نگران بودند که البته این نگرانی کاملا بی اساس بود.

یک تاریخ نویس علوم به نام Otto Neugebauer چنین بیان می کند:  ” در آن زمان که بسیار دیر زبان به سخن باز کرده بود و به ندرت حرف می زد یک شب موقع شام سکوت را شکست و گفت: “این سوپ خیلی داغ است”.

والدینش خیالشان راحت شد و  از او پرسیدند چرا تاکنون حتی یک کلمه سخن نمی گفت؟ وی پاسخ داد: ” برای اینکه تا کنون همه چیز بر طبق روال خود بوده”.

Thomas Sowell در کتابش به این نکته اشاره کرده که علاوه بر اینشتین بسیاری از نوابغ دیگر نیز در زمان کودکی سخن گفتن را نستاً دیر آغاز نموده اند. او این وضعیت را «سندرم اینشتین» (Einstein Syndrome) نامید.

3- اینشتین از یک قطب نما الهام گرفت:

اینشتین در سن 5 سالگی در بستری مریضی خوابیده بود، پدرش چیزی به او داد که باعث شد در ذهنش اولین جرقه علاقمندی به علوم به وجود آید: یک قطب نمای ساده جیبی.

آنچه باعث جلب توجه اینشتین گردید این بود که آنرا به هر طرف که می چرخاند سوزن قطب نما همواره یک جهت را نشان می داد. با خودش فکر کرد باید نیروهایی بر قطب نما اعمال شده باشد که چنین عمل می کند. این اتفاق بارها در گزارشات و شرح حال زندگی وی ذکر شده است.

4- اینشتین در امتحان ورودی دانشگاه رد شد:

اینشتین در سال 1895 و در سن 17 سالگی برای ورود به مدرسه پلی تکنیک فدرال سوئیس ETH یا (Eidgenössische Technische Hochschule) اقدام کرد. سوالات مربوط به ریاضی و علوم آزمون ورودی را با موفقیت پشت سر گذاشت اما در مابقی دروس (تاریخ، زبان، جغرافی و غیره) موفق نشد و مجبور شد قبل از برگزاری مجدد آزمون به یک مدرسه حرفه ای (Trade School) برود و سرانجام یک سال بعد در ETH  پذیرفته شد.

5- اینشتین یک فرزند نامشروع داشت:

در دهه 1980 نامه های خصوصی اینشتین چیزهای جدیدی را درباره این نابغه آشکار ساخت: او یک دختر نامشروع از میلوا ماریک (Mileva Marić) داشت. (کسی که بعدها با وی ازدواج کرد.) در 1902 و یک سال قبل از ازدواج آنها، میلوا دختری به نام لیزرل به دنیا آورد که اینشتین هرگز او را ندید و سرنوشت او نامعلوم باقی ماند.

تولد لیزرل درست دورانی اتفاق افتاد که اینشتین در Beme حضور داشت. از محتوای نامه ها چنین استنباط می شود که زایمان سختی بوده.

مابقی زندگی لیزرل هنوز به طور کامل مشخص نیست. Michele Zackheim در کتاب خود به نام “دختر اینشتین” نوشته است که او در اثر ابتلا به تب مخملک در سپتامبر 1903 درگذشت.

زندگینامه آلبرت اینشتین +تصاویر

نام لیزرل برای آخرین بار در نامه ای که در 19 سپتامبر 1903 از اینشتین به میلوا نوشته شده بود ذکر گردید.

6- اینشتین از همسر اول خود دلسرد شد و با وی یک قرارداد عجیب منعقد کرد:

پس از ازدواج اینشتین و میلوا آنها صاحب دو پسر به نام های “هنس آلبرت” و “ادوارد”  شدند. با گذشت زمان، موقعیت های آکادمیک و مسافرت های جهانی اینشتین باعث شد تا اینشتین از همسر خود فاصله گرفته و دلسرد شود. هر دو زوج در صدد حل مشکلشان برآمدند. حتی اینشتین یک قرارداد عجیب تهیه نمود: در این قرارداد آنها تحت شرایط ویژه ای باهم زندگی می کردند. سر فصل آن چنین بود: “شرایط”

الف: مسئولیت تو این است که:

1. لباسهای من همیشه مرتب باشند.

2. سه وعده غذایی خود را به طور مرتب و در اتاقم صرف کنم.

3. اتاق خواب و اتاق مطالعه من همیشه مرتب و تمیز باشد و میز کارم فقط مخصوص استفاده خودم باشد.

ب: باید تمام روابط مرا نادیده بگیری؛ لزوماً همه روابط من بنابر دلایل اجتماعی نیست…

شرایط دیگری نیز بود از جمله “زمانی که از تو خواستم دیگر نباید با من صحبت کنی” . میلوا شرایط را پذیرفت. اینشتین برای اینکه اطمینان حاصل کند میلوا تمام شرایط را فهمیده چنین نوشت: “جنبه های شخصی باید کاملا کاهش پیدا کند” و خود نیز عهد کرد که “در مقابل تمام زنها مثل غریبه رفتار کنم”.

7- اینشتین رابطه خوبی با پسر بزرگش نداشت:

پس از طلاق رابطه اینشتین با پسر بزرگش هنس آلبرت، تیره و تار گشت. هنس آلبرت پدرش را مسئول ترک کردن و تنهایی ملیوا می دانست. رابطه بین پدر و پسر زمانی سخت تر شد که اینشتین شدیداً با ازداوج هنس آلبرت و Frieda Knecht مخالفت نمود.

در 1927 هنس در سن 23 سالگی عاشق یک زن بزرگتر از خود شد که به نظر اینشتین اصلا جذاب نبود. اینشتین به این وصلت راضی نبود و معتقد بود عروس هنس برای به دست آوردن پسر او نقشه کشیده است. وقتی تمام حرفها و تلاش های او بی اثر ماند از پسرش خواست تا بچه دار نشود چرا که تنها باعث می شود طلاق و جدایی آنهارا سخت تر کند.

زندگینامه آلبرت اینشتین +تصاویر

پس از آن هنس آلبرت به ایالات متحده مهاجرت کرد و در آنجا پروفسور مهندسی هیدرولیک در UC Berkley شد. حتی در این کشور جدید هم پدر و پسر از یکدیگر دلگیر بودند. وقتی اینشتین مرد میراث اندکی برای هنس آلبرت به جا گذاشت.

8- اینشتین یک مرد خوش گذران بود:

زندگینامه آلبرت اینشتین +تصاویر

تصویر: اینشتین به همراه همسر دومش، دختر عمویش، Elsa.

اینشتین پس از جدایی از میلوا (خیانت اینشتین یکی از دلایل طلاق آنها بود) خیلی زود با دخترعمویش  السا لوونتال ((Elsa Lowenthal ازدواج کرد. البته قبل از ازدواج با السا از دختر او Ilse که 18 سال جوانتر بود خواستگاری کرد.

برخلاف میلوا بیشترین توجه  السا به مراقبت از همسر مشهورش معطوف بود. بدون شک او درباره خیانت ها و عشق بازی های اینشتین می دانست.

9- اینشتین FDR را برای ساخت بمب اتم متقاعد کرد:

زندگینامه آلبرت اینشتین +تصاویر

تصویر: بازسازی  امضای نامه مشهور اینشتین و زیلارد (Szilárd) به FDR (رئیس جمهور فرانکلین روزولت) در 1939.

در 1939 پس از به وجود آمدن آلمان نازی لئو زیلارد (Leó Szilárd)  ،فیزیکدان، اینشتین را برای نوشتن نامه ای به FDR (رئیس جمهور فرانکلین روزولت) (Franklin Delano Roosevelt)متقاعد کرد. مضمون نامه در برگیرنده این بود که احتمالاً آلمان نازی درصدد پیشبرد تحقیقات خود به سوی ساخت بمب اتم  است و ایالات متحده را نیز به همکاری در این کار ترغیب می کند.

ذکر شده که نامه اینشتین و زیلارد یکی از دلایلی بود که باعث شد زیلارد پروژه مخفی منهتن (Manhattan Project) را برای ساخت بمب اتم شروع کند.

هرچند اینشتین یک فیزیکدان با استعداد بود ولی ارتش با درنظر گرفتن خطرات امنیتی برای اینشتین از او برای شرکت در پروژه دعوت نکرد.

زندگینامه آلبرت اینشتین +تصاویر

10- سرگذشت مغز اینشتین: 43 سال دردون یک شیشه و مسافرت در طول کشور با یک بیوک:

پس از مرگ اینشتین در 1955 مغز او برداشته شد – و البته بدون اجازه از خانواده اش- این کار توسط توماس استولز هاروی ( Thomas Stolz Harvey ) پاتولوژیست بیمارستان پرینستون انجام گرفت. هاروی جمجمه را برداشت و در یک ظرف شیشه ای قرار داد. به علت سهل انگاری در مراقبت از این عضو مهم از کار اخراج شد. سالها بعد با کسب اجازه از هنس آلبرت به مطالعه مغز اینشتین پرداخت و اسلایدهایی از آن تهیه نمود و برای دانشمندان در سراسر دنیا فرستاد.

یکی از این دانشمندان ماریان دایموند از UC Berkeley بود که کشف کرد در مقایسه با یک فرد عادی به طور قابل توجه ای در نواحی از مغز که مسئول تولید اطلاعات است دارای تعداد سلول های گلیال (Glial Cells) بیشتری می باشد.

در مطالعه دیگری که توسط سندرا ویتلسون (Sandra Witelson) از دانشگاه MC Master انجام گرفت مشخص شد که مغز اینشتین فاقد یک چروک خاص به نام شیار سیلویان (Sylvian Fissure) است. به نظر ویلتسون این آناتومی خاص باعث شده تا نرون های مغز اینشتین اتصال بهتری با یکدیگر برقرار کنند. در مطالعه دیگری بیان شده که در مقایسه با مغز انسان های معمولی مغز اینشتین متراکم تر بوده و لوب آهیانه پایینی که مرتبط با توانایی عملیات ریاضی است بزرگتر می باشد.

سرگذشت مغز اینشتین جالب است:

در اوایل دهه 1990 هاروی به همراه یک نویسنده بیطرف و جدا از هرگروه و حزب خاص به نام میشل پترنیتی (Michael Paterniti) به کالیفرنیا رفت تا نوه اینشتین را ملاقات کند. آنها همراه با مغز اینشتین در حالی که دورن یک ظرف شیشه ای تکان می خورد از نیوجرسی خارج شدند. مسافرت آنها با هاروی انجام گرفت.

زندگینامه آلبرت اینشتین +تصاویر

بعداً پترنیتی در کتابی بنام «سواری آقای البرت: مسافرت در طول آمریکا همراه با مغز اینشتین» این تجربه خود را نوشت.

در 1998 هاروی 85 ساله مغز اینشتین را به دکتر الیوت کراس (Dr.Elliot Krauss) استاد پاتولوژی دانشگاه پرینستون سپرد.

هاروی پس از چندیدن دهه حفاظت کامل از مغز اینشتین، درست مثل یک جسم مقدس آن را به سلامت و با آرامش به بخش پاتولوژی دانشگاه  پزشکی پرینستون داد. دانشگاه شهری که اینشتین دو دهه آخر عمرش را در آن گذراند.

ادامه مطلب / دانلود

در وصیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) به حضرت علی (علیه السلام) آمده است :‌ سه چیز باعث پوشاندن گناهان است: آشکارا سلام کردن، طعام دادن، خواندن نماز شب در حالی که مردم خوابند.

کلمه ای که خاصیت نماز شب را دارد!

«سلام کردن» یکی از سنت های اسلامی است که بسیار مورد تأکید قرار گرفته است. لازم است یک مسلمان این سنت حسنه اسلامی و دینی را زنده نگه دارد. اما سلام کردن هم مثل هر کار دیگری آداب و اصول خودش را دارد! این کار که سبب می شود میان برادران و خواهران دینی الفت و دوستی شکل بگیرد روش و آدابی دارد که بزرگان دینی آن را به روشنی طرح نموده اند تا هم از مزایای دنیوی و هم اجر اخروی آن برخوردار شویم و چیزی را از دست ندهیم ولو به قدر یک سر سوزن!

«سلام» اسم خداست

خداوند متعال اسامی و نام هایی دارد که هر یک از آنها حاکی از یک صفت و حقیقتی در ذات حق تعالی است. «سلام» هم یکی از این اسامی و صفات است که به معنای سلامتی و سلم و دوستی است. خداوند متعال در سوره مبارکه حشر خود را به این نام خوانده است؛ آنجا که می فرماید: «هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ » ؛ اوست خداوند یگانه ای که جز او معبودی نیست، مالک و حاکم است و از هر عیبی منزّه می باشد، به کسی ستم نمی کند. (حشر/۲۳)

اجازه مخصوص سلام!

خداوند متعال به بندگان خود اجازه داده است که در هنگام ملاقات با یکدیگر نام او را به هم هدیه دهند که با این کار همه ی خوبی ها و خیرات را نصیب هم می گردانند. از این رو سلام کردن بسیار مورد توصیه است به طوری که بر آغاز گر سلام و کسی که در احیاء این سنّت الهی پیشی بگیرد، برکات و نصیب برتر و بهتری وجود دارد. امام صادق (علیه السلام) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل فرمودند که حضرت فرمودند: شایسته ترین مردم نزد خدا و رسولش کسی است که سلام را آغاز کند. همچنین امام صادق (علیه السلام) فرمودند: آغاز کننده ی به سلام به خدا و رسولش نزدیکتر است.

سلام را فراموش نکنید!

در این سنت حسنه نه تنها آغاز کننده بودن یک توصیه ی خوب است بلکه بلند سلام کردن هم یکی دیگر از ادبهای این رسم نیکوست. امام محمدباقر (علیه السلام) فرمودند: خدای عزّو جل بلند سلام کردن را دوست دارد. همچنین امام صادق (علیه السلام) از پدران بزرگوارشان نقل فرمودند که در وصیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) به حضرت علی (علیه السلام) آمده است: سه چیز باعث پوشاندن گناهان است: آشکارا سلام کردن، طعام دادن، خواندن نماز شب در حالی که مردم خوابند.

امام صادق (علیه السلام) در حدیث شریف دیگری فرمودند: هر کس چهار چیز برای من تعهد کند من چهار خانه در بهشت برای او تضمین می کنم (که یکی از آنها) آشکارا سلام کردن در همه جاست.

سلام نکنی بخیلی!

اهمیت احیاء این سنت نیکو و این پدیده ی اجتماعی تا بدانجاست که خودداری از سلام کردن از نشان های بخل شمرده شده است. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: خدای عز و جل فرمود: بخیل کسی است که از سلام کردن بخل ورزد.

این موضوع تا جایی اهمیت دارد که سلام کردن بر همه حتی بر کودکان توصیه شده است. امام رضا (علیه السلام) از پدران بزرگوارش نقل کرده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: پنج چیز را تا آخر عمر رها نخواهم کرد. (که یکی از آنها) سلام کردن بر کودکان است تا بعد از من سنّت (رسم) باشد.

پس نباید بخل ورزید حتی در مقابل کودکان و این از آموزه های گرانقدر اسلامی است.

همچنین نباید در سلام کردن میان افراد تفاوت قائل بود. امام رضا (علیه السلام) فرمودند: هر کس فقیر مسلمانی را ملاقات کند و به گونه ای بر او سلام نماید که با سلام بر ثروتمند فرق داشته باشد در روز قیامت خداوند را در حالی ملاقات می کند که خداوند بر او خشمگین است.

اگر سلام نکرد، جوابشو نده!

امام صادق (علیه السلام) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل فرمودند که کسی که قبل از سلام سخن آغاز کند به او پاسخ ندهید! و نیز فرمودند: قبل از سخن گفتن سلام کنید اگر کسی قبل از سلام گفتن سخن گوید به او پاسخ ندهید. پس اصلاً زشت و دور از آداب مسلمانی نیست که بخواهیم همیشه اول کلام و گفتگوی مان را با سلام کردن آغاز کنیم و نه مثل برخی دیگر از فرهنگها بدون هیچ مقدمه و مدخلی! یادمان نرود که حتی تأکید شده است به کسی که بدون رعایت این فرهنگ شروع به سخن می کند نباید پاسخ بدهیم و باید خودمان را ملزم نماییم با سلام گفتگو و محاوراتمان را شروع نماییم تا جایی که در سلام از هم پیشی بگیریم نه آن که سلام کردن برایمان سخت باشد. بگذارید مثالی بزنیم:

فرض کنید می خواهید در خیابان آدرسی و یا ساعت را بپرسید. مسلمانانه اش! این است که اول بگویید سلام و بعد باقی سؤالات! اما متأسفانه در برخی موارد و یا شاید باید گفت در بسیاری از موارد شاید هم به نحو غیرمحسوس با فرهنگ سازی بیگانه! بدون “سلام” می پرسیم آقا شما این آدرس را بلدید؟! و یا ساعت چنده؟ و خیلی می خواهیم مؤدب باشیم اولش می گوییم: ببخشید! ساعت چنده؟! تا حالا شما برای ساعت پرسیدن اول سلام کرده باشید؟! مثلاً سلام خوبید؟! ساعت چنده؟! نمی دانم شاید باید فرهنگ سازی کرد. به نظر شما ببخشید اول سؤالاتمان ترجمه “excuse me” اونور آبی ها نیست؟!!

جواب سلام هم که واجبه!

و البته و صد البته همه می دانیم که جواب سلام هم واجب است و این جواب شامل همه نوع آغاز سخن و سلامی هست. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: جواب دادن به نامه مانند پاسخ سلام واجب است و آغاز کننده ی به سلام نزد خدا و رسولش شایسته تر است. همچنین آن حضرت از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل فرمودند که سلام کردن مستحب و پاسخ آن واجب است. و شاید بشود مثال این روزگار ما را ایمیل و تلفن و چت و غیره هم دانست (البته با رعایت موازین شرعی!!)

پایان سخن:

سلام کردن یکی از آداب اسلامی است که شاید به علت وفور و تکرار آن برایمان امری عادی و پیش پا افتاده شده باشد اما باید توجه نمود که این سنت حسنه اسلامی در صورتی که با همه آداب و شرایطش اجرا و عمل شود ثمرات مادی و معنوی بسیاری را برای فرد و جامعه بدنبال دارد که شایسته نیست نسبت به آن بی توجهی گردد.

ادامه مطلب / دانلود

اگر چه تمامی آیات الهی برای زندگی انسان نازل شده‌اند، اما در این میان برخی از آیات با آثار و خواص حیرت انگیز خود می‌توانند در مواقع مختلف زندگی اعم از سختی‌ها و آسانی‌ها به ما کمک کنند و به بهترین شکل ممکن ما را از دریای مشکلات بیرون بکشند و راه موفقیت را به ما معرفی کنند.

مواقع گناه با این شماره ها تماس بگیرید

در کنار کد شهرها و کشورها آنچه از اهمیت بیشتری برخوردار است، شماره‌هایی است که هر فردی باید آن‌ها را به خاطر بسپارد تا بتواند در مواقع ضروری از آن‌ها به خوبی استفاده کند، که در این میان، شماره‌هایی مانند (۱۱۸،۱۱۵،۱۱۰،۱۲۵) از اهمیت بسزایی برخوردار هستند و روزانه افراد زیادی با آن‌ها سر و کار دارند که همین جا برای همه شما یک آرزو می‌کنم و آن اینکه از میان این شماره های چهارگانه تنها با شماره ۱۱۸ کار داشته باشید و هیچ گاه در طول زندگی نیازی به تماس با بقیه شماره‌هایی که ذکر شد پیدا نکنید.

این مطالب مقدمه ای کوتاه بود تا به معرفی برخی از شماره های ضروری در آیات الهی و نسخه موفقیتی که خداوند متعال برای ما فرستاده است بپردازیم، شماره‌هایی که لازم است هر مسلمان آن‌ها را به خاطر داشته باشد و در تمامی لحظات از آن‌ها به بهترین شکل استفاده کند.

بر خلاف سایر شماره های ضروری که ممکن است برای مدتی پاسخ گوی شما نباشد و شما را در انتظار قرار دهند، شماره های که در صدد معرفی آن‌ها هستیم ۲۴ ساعته هستند و شما در اولین ثانیه از تماس، وصل خواهید شد و پاسخگوی سۆالات شما خواهند بود.

پیشنهاد می‌کنیم که با سرمایه گذاری اندکی وقت، این شماره‌ها و همچنین آیاتی که ذکر می‌شود را به حافظه خود بسپارید تا بتوانید در مواقع نیاز به راحتی با آن‌ها ارتباط برقرار کنید.

۱- اگر با مشکلات فراوانی مواجه هستید با شماره ۲ و داخلی ۱۵۳ تماس بگیرید

با تماس با این شماره مهم و ضروری راهی مطمئن و شایسته برای مبارزه و در نتیجه پیروزی بر مشکلات به شما معرفی می‌شود و در طول تاریخ انسان‌های زیادی با این شماره تماس گرفته و توانسته‌اند بر مشکلات غلبه کنند، برای شما به محض تماس با این شماره آیه نورانی زیر تلاوت خواهد شد:

(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَهِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ: ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از شکیبایی و نماز یاری جویید؛ زیرا خدا با شکیبایان است) (البقره: ۱۵۳)

امیر مۆمنان علی علیه‌السلام از مصادیق بارز افرادی بود که در طول زندگی با این شماره بارها و بارها تماس گرفتند، چنانچه در روایتی می‌خوانیم که هر گاه کار سختی برای حضرت پیش می آمد حضرت دو رکعت نماز می‌خواندند (تفسیر صافی ذیل آیه شریفه)

همچنین در حالات صدرالدین شیرازی (معروف به ملاصدرا) و همچنین ابن سینا نیز نقل کرده‌اند که این دو مرد بزرگ در لحظات سختی و مشکلات با این شماره‌ها تماس گرفته و مشکلات علمی خود را این‌گونه حل می‌کردند. (فوائد الرضویه، ص ۳۸۰.)

۲- اگر ثروت می‌خواهید با این شماره‌ها تماس بگیرید (شماره ۵ و داخلی ۶۶) (شماره ۵۳ و داخلی ۳۹)

با تماس با این شماره به شما گفته خواهد شد که یکی از مهم‌ترین اسرار برای ثروتمند شدن یک جامعه، عمل کردن به دستورات و توصیه های کتاب‌های آسمانی و در حال حاضر قرآن مجید است که طبق وعده خداوند متعال در این صورت انسان‌ها از برکات آسمانی و زمینی برخوردار می‌شوند.

( وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاهَ وَالإِنجِیلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَیهِم مِّن رَّبِّهِمْ لأکَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم مِّنْهُمْ أُمَّهٌ مُّقْتَصِدَهٌ وَکَثِیرٌ مِّنْهُمْ سَاء مَا یَعْمَلُونَ: و اگر آنان به تورات و انجیل و آنچه از جانب پروردگارشان به سویشان نازل شده است، عمل می‌کردند، قطعاً از بالای سرشان [برکات آسمانی] و از زیر پاهایشان [برکات زمینی] برخوردار می‌شدند. از میان آنان گروهی میانه‌رو هستند، و بسیاری از ایشان بد رفتار می‌کنند) (المائده: ۶۶)

همچنین با تماس با شماره (شماره ۵۳ و داخلی ۳۹) به شما گفته خواهد شد که علاوه بر شرط ذکر شده تلاش و کوشش نیز نقش بسزایی در بدست آوردن ثروت دارد:

(وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى: و اینکه برای انسان جز حاصل تلاش او نیست) (النجم: ۳۹) و هیچ فردی در طول تاریخ با تنبلی و تن پروری به ثروت نرسیده است.

۳- اگر به دنبال خوشبختی و سعادت هستید این شماره را فراموش نکنید (شماره ۲۲ و داخلی ۷۷)

عده زیادی در جستجوی خوشبختی و سعادت با شماره های مختلفی تماس می‌گیرند، اما یا پاسخی دریافت نمی‌کنند و یا اگر پاسخی بگیرند راه اصلی و حقیقی خوشبختی به آن‌ها داده نمی‌شود و در نتیجه به بیراهه می‌روند، اما شما به راحتی می‌توانید با تماس با این شماره از راه اصلی و واقعی خوشبختی و سعادت مطلع شوید، راهی که به شما برای رسیدن به ایستگاه خوشبختی توصیه های زیبایی می‌کند:

(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ارْکَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّکُمْ وَافْعَلُوا الْخَیْرَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ: ای کسانی که ایمان آورده‌اید، رکوع و سجود کنید و پروردگارتان را بپرستید و کار خوب انجام دهید، باشد که رستگار شوید) (الحج: ۷۷)

۴- در مواقع گناه با این شماره تماس بگیرید (شماره ۴۱ و داخلی ۳۶)

بی شک شیطان در زندگی، همه افراد را وسوسه و به گناه تشویق می‌کند، که یکی از بهترین راه‌ها برای جلوگیری از گناه و معصیت تماس با شماره ذکر شده است، بدین صورت که در لحظه گرفتار شدن در دام گناه به خداوند پناه ببریم و خود را از آلوده شدن به پلیدی‌ها دور کنیم:

( وَإِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ: و اگر دمدمه‌ای از شیطان تو را از جای درآورد، پس به خدا پناه ببر که او خود شنوای داناست) (فصلت: ۳۶)

در ارتباط با این شماره مهم و حیاتی که استفاده از ان برای هر فردی ضروری و مهم است به این روایت زیبا و خواندنی از امیر مۆمنان علی علیه‌السلام اشاره می‌کنم که:

(إِذا وَسْوَسَ الشَّیْطانُ إِلی أَحَدِکُمْ فَلْیَسْتَعِذْ بِاللّهِ وَلْیَقُلْ آمَنْتُ بِاللّهِ مُخْلِصاً لَهُ الدِّیْنَ: هر گاه شیطان یکی از شما را وسوسه کند باید به خدا پناه برد، و بگوید: به خداوند ایمان آوردم، و دین خود را برای او خالص می‌کنم)(نور الثقلین، جلد ۴، صفحه ۵۵۱.)

ادامه مطلب / دانلود

خرید کفن کار مستحب[1] و پسندیده‌ای است و نگاه به آن نیز دارای ثواب و پاداش است.

خریدن کفن از نظر شرعی چه حکمی دارد؟

برخی مباردرت به خریدن کفن می کنند از نظر شرعی این کار چه حکمی دارد؟

با توجه به روایاتی که در این باره نقل شده، خرید کفن کار مستحب[1] و پسندیده‌ای است و نگاه به آن نیز دارای ثواب و پاداش است:

1. امام صادق(ع) می‌فرماید: «هر کس کفنش را در خانه‌اش داشته باشد، نام او جزو غافلان نوشته نمی‌شود؛ و هرگاه که بدان نگاه کند ثواب و پاداش خواهد داشت».[2]

2. امام موسى بن جعفر(ع) پیش از وفاتش فرمود: «ما اهل بیتى هستیم که مهریّه‌هاى زنان، و هزینه حجّ کسى که از ما حجّ بجا نیاورده، و کفن‌هاى مردگانمان از اموال پاکیزه و بی‌شبهه می‌باشد، و کفن من نیز نزد خودم موجود است».[3]

سید ابن طاووس درباره آماده کردن کفن و نگاه کردن به آن‏ می‌گوید: «گفته نشود که آماده کردن کفن پیش از مرگ، از ائمّه – علیهم أفضل السلام ‏- روایت نشده است؛ زیرا این مطلب در روایات موجود است، چنان‌که مستحب است انسان علاوه بر آماده کردن کفن، در حال حیات گاه گاهى به آن نگاه کند. من نیز گاه گاهى کفن خویش را بیرون می‌آورم و نیک بدان می‌نگرم، به گونه‌اى که گویى می‌بینم: مرا در آن پیچیده‌اند و من در پیشگاه حضرت حقّ قرار دارم و بر خداوند – جلّ جلاله- عرضه نموده‌اند».[4]

پی نوشت ها:

[1]. ر.ک: طباطبایی یزدی، سید محمد کاظم، العروه الوثقی (المحشّٰی)، گردآورنده: محسنی سبزواری‌، احمد، ج 2، ص 141 – 142، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1419ق.

[2]. «أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ مَنْ کَانَ کَفَنُهُ مَعَهُ فِی بَیْتِهِ لَمْ یُکْتَبْ مِنَ الْغَافِلِینَ وَ کَانَ مَأْجُوراً کُلَّمَا نَظَرَ إِلَیْه»؛ ابن طاووس، علی بن موسی، فلاح السائل و نجاح المسائل، ص 72، بوستان کتاب، قم، چاپ اول، 1406ق؛‏ شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج 3، ص 50، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1409ق.

[3]. «أَنَّ مَوْلَانَا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ(ع) قَالَ قَبْلَ وَفَاتِهِ مَا هَذَا لَفْظُهُ إِنَّا أَهْلُ بَیْتٍ مُهُورُ نِسَائِنَا وَ حَجُّ صَرُورَتِنَا وَ أَکْفَانُ مَوْتَانَا مِنْ أَطْهَرِ أَمْوَالِنَا وَ عِنْدِی کَفَنِی»؛ فلاح السائل و نجاح المسائل، ص 72. ‏

[4]. فلاح السائل و نجاح المسائل، ص 71.

ادامه مطلب / دانلود

یکی از زیباترین جلوه های ارتباط عاشقانه با خدا و اساسی ترین راه های سیر و سلوک ، ذکر است؛ یعنی مترنّم بودن زبان و قلب انسان به اسماء حُسنای الهی و شاداب نگه داشتن گل روح در زیرباران یاد حق.

ثواب گفتن ذکر سبحان الله

ذکر خدا، از یاد بردن هستی محدود خویش در رهگذر یاد اسمای الهی است و تداوم و استمرار آن زنگار گناهان را از روی دل می زداید؛ زیرا غفلت و فراموشی حق تعالی ، ساحت دل را مکدّر می کند.ذکر خداوند آثار و ثمرات اعجاب آور و باشکوهی دارد.

یکی از بهترین اذکار ذکر تسبیح (سبحان الله) است که احادیث مختلفی وجود دارند که برای گفتن ذکر «سبحان الله» به تنهایی ثواب‌هایی قرار داده شده است:

۱. پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) فرمود: «هر که صد مرتبه سُبحانَ‏ اللَّه‏ بگوید، بهتر است از راندن صد شتر [که با خود به حج برد تا آنها را از براى خدا قربانی کند]».[۱]

۲. مردی از امام علی(علیه السلام) پرسید، اى ابو الحسن! تفسیر «سُبْحانَ‏ اللَّهِ‏» چیست؟ آن حضرت فرمود: «بزرگ‌داشتن عزّت و شکوه خداوند، بزرگ و پاک دانستن او از هر آلایشى که مشرکین به ساحت مقدّسش نسبت دهند، لذا هر وقت بنده‏اى این کلمه را بگوید همه فرشتگان‏ براى او طلب رحمت نمایند».[۲]

۳. امام باقر(علیه السلام) فرمود: «هر کس در مسجد خیف در منا صد مرتبه سبحان‏ اللَّه‏ بگوید خداوند تعالى ثواب آزاد کردن یک بنده، در نامه عمل او بنویسد».[۳]

۴. امام باقر(علیه السلام) به نقل از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: «هر کس که سبحان‏ اللَّه‏ بگوید، خداوند درختى در بهشت برایش مى‏کارد».[۴]

۵. یونس بن یعقوب نقل مى‏کند که به امام صادق(علیه السلام) عرض کردم: آیا کسى که صد بار ذکر «سبحان اللَّه» را بگوید در زُمره کسانى است که، «ذکر و یاد خدا را بسیار کنند؟!»[۵] فرمود: «بلى».[۶]

عایشه گفت: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پیش از رحلت این ذکر را بسیار مى فرمود: (خدایا) تو را تسبیح مى کنم و به ستایش و حمد تو مشغولم، از تو آمرزش ‍مى طلبم و توبه مى کنم.

پاداش گوینده سبحان الله

امام صادق (علیه السلام) از پدر و جد بزرگوارش حضرت امام (علیه السلام) روایت مى کند: نبى اکرم (صلی الله علیه و آله) در پاسخ مسائلى که مردى یهودى از آن حضرت پرسیده بود، ضمن حدیث طویلى فرمود: آن گاه که بنده سبحان الله بگوید، آنچه پایین تر از عرش خداست با او سبحان الله مى گویند و به گوینده ده برابر پاداش آنها داده مى شود و چون الحمدلله گوید، خداوند نعمت دنیا را به او کرامت کند تا نعمتهاى آخرت را ببیند، و آن سخنى است که بهشتیان هنگام ورود به بهشت مى گویند و همه سخنها در دنیا قطع مى شود به جز الحمدلله که قطع نمى گردد و آیه کریمه (احزاب ، ۴۴): درود بهشتیان در روزى که به دریافت و دیدار پاداش خدا نایل مى شوند، سلام است به همین حقیقت اشارت دارد.(۷)

پاداش در بهشت

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: هر کس که سبحان الله العظیم و بحمده بگوید درخت خرمایى براى وى در بهشت کاشته مى شود.(۸)

مردی از امام علی(علیه السلام) پرسید، اى ابو الحسن! تفسیر «سُبْحانَ‏ اللَّهِ‏» چیست؟ آن حضرت فرمود: «بزرگ‌داشتن عزّت و شکوه خداوند، بزرگ و پاک دانستن او از هر آلایشى که مشرکین به ساحت مقدّسش نسبت دهند، لذا هر وقت بنده‏اى این کلمه را بگوید همه فرشتگان‏ براى او طلب رحمت نمایند»

ترازوى اعمال

امیرالمۆمنین على(علیه‌السلام) مى‌فرماید: تسبیح و سبحان الله گفتن یک نیمه از ترازوى اعمال را پر کرده و الحمدلله گفتن ترازوى اعمال را سرشار مى‌سازد و الله اکبر گفتن فاصله میان آسمان و زمین را پر مى‌کند.(۹)

ذکر پیامبر (صلی الله علیه و آله) قبل از رحلت

عایشه گفت: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پیش از رحلت این ذکر را بسیار مى فرمود: (خدایا) تو را تسبیح مى کنم و به ستایش و حمد تو مشغولم ، از تو آمرزش‍ مى طلبم و توبه مى کنم .(۱۰)

پی نوشت ها:

[۱]. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج ۲، ص ۵۰۵، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.

[۲]. شیخ صدوق، معانی الأخبار، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، ص ۹ – ۱۰، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.

[۳]. شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۲۶۹ – ۲۷۰، مۆسسه آل البیت(علیه السلام)، قم، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.

[۴]. شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص ۱۱، دار الشریف الرضی للنشر، قم، چاپ دوم، ۱۴۰۶ق.

[۵]. «ذَکرَ اللَّهَ کثِیراً»؛ احزاب، ۲۱.

[۶]. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص ۱۲.

[۷]تفسیر المیزان ، ج ۱۰، ص ۱۷.

[۸]- کنز العمال ، ج ۱، ص ۴۵۹.

[۹]- مکارم الاخلاق ، ص ۳۰۹.

[۱۰]- صحیح مسلم ، ج ۱، ص ۳۵۱.

ادامه مطلب / دانلود

با پایان یافتن ماه مبارک رمضان هنوز هم مهمانی‌های دیگری نیز در راه است که هر دو گروه چه آن کسانی که توفیق حضور در این مهمانی آسمانی را داشتند و چه آن عده که خود را محروم کردند، می‌توانند در آن حضور یابند.

خداوند باز هم مهمانی دارد!؟

تحقیق غمی در دل های این افراد وجود دارد که از به زبان آوردن آن عاجز و ناتوان هستند.اما با این حال چه می توان در این بارگاه با عظمت به زبان آورد که سراسر رحمت و بخشش و غفران و مهربانی است.

چرا که این اولین و آخرین ضیافت الهی نبوده است و با پایان یافتن ماه مبارک رمضان هنوز هم مهمانی های دیگری نیز در راه است که هر دو گروه چه آن کسانی که توفیق حضور در این مهمانی آسمانی را داشتند و چه آن عده که خود را محروم کردند،می توانند در آن حضور یابند و از امواج خروشان دریای رحمت خداوند بهره مند گردند،چنانچه خداوند متعال در حدیثی قدسی می فرماید:

« أهلُ طاعَتی فی ضِیافَتی، و أهلُ شُکری فی زِیادَتی، و أهلُ ذِکرِی فی نِعمَتی، و أهلُ مَعصِیَتی لا اُویِسُهُم مِن رَحمَتی؛ إن تابُوا فأنا حَبیبُهُم، و إن دَعَوا فَأنا مُجِیبُهُم»: خداوند متعال فرمود: فرمانبردارانِ از من در میهمانى من هستند، و سپاسگزارانِ از من در فزایندگى من، و یاد کنندگانِ من در نعمت من، و نافرمانانِ خود را از رحمتم نومید نمى گردانم. اگر توبه کردند، من دوست آنها هستم و اگر (مرا) خواندند، جواب گویشان هستم.»(بحار الأنوار:ج ۷۷،ص۴۲)

* مهمانی خداوند هنوز تمام نشده است:«أهلُ طاعَتی فی ضِیافَتی»

در اولین فراز از این حدیث زیبا و خواندنی خداوند متعال می فرماید که درست است که من در طول سال یک مهمانی ویژه برای آسمانی شدن زمینیان برگزار می کنم،اما این مهمانی اولین و آخرین نیست و در ماه های دیگر نیز ضیافت های بسیاری برای بندگان خود برگزار می کنم تا همه توفیق حضور در ضیافت من را بدست آورند.

* در مهمانی خداوند چه شروط و معیارهایی لازم است؟

اولین شرط حضور در مهمانی خداوند و بهره مندی از نعمت های ویژه خداوند اطاعت است،چرا که خداوند در این حدیث قدسی می فرماید: افرادی که زندگی آنها در مدار آیات و دستورات و توصیه های طلایی خداوند است در مهمانی او هستند وگرنه افرادی که سبک زندگی خود را بر مدار شیطان تنظیم کرده اند نمی توانند بر سر این سفره حضور پیدا کنند.

و طبق آیات الهی در قرآن مجید اولین گام برای اطاعت الهی،توبه و استغفار است،و برکات این سفره آن قدر گسترده است که با همین اولین گام می توانید از نعمت های بی حد و حصر این ضیافت بهره مند شوید چنانچه در سوره هود می خوانیم:

«وَ أَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُمَتِّعْکمْ مَتاعاً حَسَناً إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى وَ یُۆْتِ کلَّ ذی فَضْلٍ فَضْلَهُ وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنِّی أَخافُ عَلَیْکمْ عَذابَ یَوْمٍ کبیرٍ: و اینکه از پروردگارتان آمرزش بخواهید، سپس به درگاه او توبه کنید، (تا اینکه‏) شما را با بهره‏مندى نیکویى تا زمانى معیّن بهره‏مند سازد، و به هر شایسته نعمتى از کرَم خود عطا کند، و اگر رویگردان شوید من از عذاب روزى بزرگ بر شما بیمناکم»(هود:۳)

طبق این فراز حدیث قدسی مهمانی خداوند دائمی بوده است و هر فردی در هر برهه ای از زمان می تواند در این ضیافت حضور یابد،منتهی با کسب معیارها و شرائطی که اولین و آخرین آن همان اطاعت از خدا و رسول خداست که رمزی برای بهره مند شدن از رحمت بی کران الهی است:

«وَ أَطیعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ لَعَلَّکمْ تُرْحَمُون: خدا و رسول را فرمان برید، باشد که مشمول رحمت قرار گیرید.» (آل‏عمران:۱۳۲)

* مهارتی برای موفقیت در زندگی:«و أهلُ شُکری فی زِیادَتی»

در این قسمت با یکی دیگر از وعده های حتمی خداوند آشنا می شویم،وعده ای که با معیار سپاسگذاری بیان شده است و به انسان هایی که روحیه شکرگزاری را در شخصیت خود قرار داده اند،نوید موفقیت در ابعاد مختلف زندگی را می دهد،نوید و وعده ای که می تواند هم موقعیت اقتصادی ما را متحول کند و هم موقعیت معنوی را با صعود مواجه کند و این همان وعده حتمی خداوند متعال در آیات الهی است که فرمود:

«وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکمْ لَئِنْ شَکرْتُمْ لَأَزیدَنَّکمْ وَ لَئِنْ کفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی‏ لَشَدید: و آنگاه که پروردگارتان اعلام کرد که اگر واقعاً سپاسگزارى کنید، (نعمت‏) شما را افزون خواهم کرد، و اگر ناسپاسى نمایید، قطعاً عذاب من سخت خواهد بود.»(إبراهیم:۷)

* بهره مندی از نعمت های ویژه خداوند« و أهلُ ذِکرِی فی نِعمَتی»

مسلما همه موجودات در این دنیا از نعمت های خداوند بهره مند می شوند و این همان رحمت عامی است که برای بهره مندی از آن نه انسان بودن شرط است و نه اعتقاد به خداوند و دین و عقیده خاصی،بلکه هر موجودی می تواند از این رحمت گسترده بهره مند شود،اما خداوند متعال نعمت های ویژه ای دارد که آنها را تنها در اختیار افرادی قرار می دهد که همواره به یاد او باشند و هیچ گاه او را در مراحل مختلف زندگی فراموش نکنندو این ویژگی یکی از مهمترین اسرار خوشبختی و موفقیت در دنیا و آخرت است که در آیات متعددی به آن اشاره شده است:

«فَإِذا قُضِیَتِ الصَّلاهُ فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ اذْکرُوا اللَّهَ کثیراً لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ: و چون نماز گزارده شد، در (روى‏) زمین پراکنده گردید و فضل خدا را جویا شوید و خدا را بسیار یاد کنید، باشد که شما رستگار گردید.»(الجمعه:۱۰)

وقتی خداوند علاقه و عشق خود را ابراز می کند« إن تابُوا فأنا حَبیبُهُم، و إن دَعَوا فَأنا مُجِیبُهُم »

به راستی چقدر شنیدن صدای عشق آن هم از زبان خداوند لذت بخش و آرامش دهنده جسم و جان است وقتی حتی اینچنین با گناهکاران درگاهش سخن می گوید و آنان را از اقیانوس بی کران عشق خود آگاه می سازد که اگر توبه کنند من دوست آن ها هستم و اگر مرا بخوانند یقینا پاسخگوی آنان خواهم بود و آدمی تا چه مقدار می تواند گرفتار مادیات باشد که این صدای عشق و علاقه آفریدگار خود را با گوش جان نشوند و هنوز در بارگاه شیطان حضور دارند.

این حدیث قدسی وسیله ای برای ابراز عشق و علاقه خداوند به تمامی بندگان خود چه گناهکار و چه متقی است و آدمی تا زمانی که این صدای عشق را با گوش جان بشنود می تواند در خان گسترده رحمت الهی حضور پیدا کند اما آن هنگام که به تعبیر قرآن مجید کر و لال و کور شود«صُمٌّ بُکمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَرْجِعُون: کرند، لالند، کورند؛ بنابراین به راه نمى‏آیند.»(البقره:۱۸) دیگر امیدی برای بازگشت او وجود نخواهد داشت.

نگران نباشید خداوند باز هم مهمانی دارد!

ادامه مطلب / دانلود
صفحه 122 از 130«...100110120 قبلی 121122123 بعدی ...»
css.php