مطالب دسته بندی : ادبیات و مذهب

تا حالا شده عاشق بشین؟!

تا حالا شده عاشق بشین؟؟؟

میدونین عشق چه رنگیه؟؟؟

میدونین عشقق چه مزه ای داره؟؟؟

میدونین عشق چه بویی داره؟؟؟

میدونین عاشق چه شکلیه؟؟؟

میدونین معشوق چه کار میکنه با قلب عاشق؟؟؟

مدونین قلب عاشق برای چی میزنه؟؟؟

میدونین قلب عاشق برای کی میزنه؟؟؟

میدونین …؟؟؟

اگه جواب این همه سئوال رو میخواین! مطلب زیر رو بخونین…خیلی جالب و آموزندس…

وقتی
یه روز دیدی خودت اینجایی و دلت یه جای دیگه … بدون که کار از کار گذشته و تو عاشق شدی

طوری میشه که قلبت فقط و فقط واسه عشق می تپه ، چقدر قشنگه عاشق بودن و مثل شمع سوختن

همه چی با یک نگاه شروع میشه

این نگاه مثل نگاهای دیگه نست ، یه چیزی داره که اونای دیگه ندارن …

محو زیبایی نگاهش میشی ، تا ابد تصویر نگاهش رو توی قلبت حبس می کنی ، نه اصلا می زاریش توی یه

صندوق ، درش رو هم قفل می کنی تا کسی بهش دست نزنه.

حتی وقتی با عشقت روی یه سکو می شینی و واسه ساعتهای متمادی باهاش حرفی نمی زنی ، وقتی

ازش دور میشی احساس می کنی قشنگترین گفتگوی عمرت رو با کسی داری از دست میدی.

می بینی کار دل رو؟

شب می آی که بخوابی مگه فکرش می زاره؟! خلاصه بعد یه جنگ و

جدال طولانی با خودت چشات رو رو هم می زاری ولی همش از خواب میپری …

از چیزی میترسی …

صبح که از خواب بیدار میشی نه می تونی چیزی بخوری نه می تونی کاری انجام بدی ، فقط و فقط اونه که

توی فکر و ذهنت قدم می زنه

به خودت می گی ای بابا از درس و زندگی افتادم ! آخه من چمه ؟

راه می افتی تو کوچه و خیابون هر جا که میری هرچی که می بینی فقط اونه ، گویا که همه چی از بین

رفته و فقط اون مونده

طوری بهش عادت می کنی که اگه فقط یه روز نبینیش دنیا به آخر میرسه

وقتی با اونی مثل اینکه تو آسمونا سیر می کنی وقتی بهت نگاه می کنه گویا همه دنیا رو بهت میدن

گرچه عشق نه حرفی می زنه و نه نگاهی می کنه !

آخه خاصیت عشق همینه آدم رو عاشق می کنه و بعد ولش می کنه به امون خدا

وقتی باهاته همش سرش پائینه

تو دلت می گی تورو خدا فقط یه بار نیگام کن آخه دلم واسه اون چشای قشنگت یه ذره شده

دیگه از آن خودت نیستی

بدجوری بهش عادت کردی ! مگه نه ؟ یه روزی بهت میگه که می خواد ببینتت

سراز پا نمی شناسی حتی نمیدونی چی کار کنی …

فقط دلت شور میزنه آخه شب قبل خواب اونو دیدی…

خواب دیدی که همش از دستت فرار میکنه …

هیچوقت براش گل رز قرمز نگرفتی …چون بهت گفته بود همش دروغه تو هم نخواستی فکر کنه تو دروغ

میگی آخه از دروغ متنفره …

وقتی اون رو می بینی با لبخند بهش میگی خیلی خوشحالی که امروز میبینیش …

ولی اون …

سرش رو بلند می کنه و تو چشات زل میزنه و بهت میگه

اومدم بهت بگم ، بهتره فراموشم کنی !

دنیا رو سرت خراب میشه

همه چی رو ازت می گیرن همه خوشبختیهای دنیا رو

بهش می گی من … من … من

از جاش بلند میشه و خیلی آروم دستت رو میبوسه میذاره رو قلبش و بهت میگه خیلی دوستت دارم وبرای

همیشه ترکت می کنه

دیگه قلبت نمی تپه دیگه خون تو رگات جاری نمیشه

یه هویی صدای شکستن چیزی می آد

دلت می شکنه و تکه های شکستش روی زمین میریزه

دلت میخواد گریه کنی ولی یادت می افته بهش قول داده بودی که هیچوقت به خاطر اون گریه نمیکنی چون

میگفت اگه یه قطره اشک از چشمای تو بیاد من خودم رو نمیبخشم …

دلت میخواد بهش بگی چقدر بی رحمی که گریه رو ازم گرفتی ولی اصلا هیچ صدایی از گلوت در نمیاد

بهت میگه فهمیدی چی گفتم ؟با سر بهش میگی آره!…

وقتی ازش میپرسی چرا؟؟؟میگه چون دوستت دارم!

انگشتری رو که تو دستته در میاری آخه خیلی اونو دوست داره بهش میگی مال تو …

ازت میگیره ولی دوباره تو انگشتت میکنه …میگه فقط تو دست تو قشنگه…

بعد دستت رو محکم فشار میده و تو چشمات نگاه میکنه و…

بعد اون روز دیگه دلت نمیخواد چشمات رو باز نمی کنی

آخه اگه بازشون کنی باید دنیای بدون اون رو ببینی

تو دنیای بدون اون رو می خوای چی کار ؟

و برای همیشه یه دل شکسته باقی می مونی

دل شکسته ای که تنها چاره دردش تویی…

ادامه مطلب / دانلود

بررسی آیات و روایاتی که به مسأله چشم زخم اشاره دارند

چنانکه می‌دانیم معروفترین آیه‌ای که در آن به چشم و آثار مخرب آن اشاره شده‌است آیه 51 سوره مبارکه قلم است که خداوند در این آیه خطاب به رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله چنین می‌فرماید: وَ إِنْ یَکادُ الَّذینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ‏ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَ یَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ؛

و آنان که کافر شدند، چون قرآن را شنیدند چیزى نمانده بود که تو را چشم بزنند، و مى‏گفتند: «او واقعاً دیوانه‏اى است.»

در تفسیر این آیه شریفه نظرات گوناگونی از سوی مفسران ارائه شده است؛

آیا چشم زخم حقیقت دارد یا خرافه است؟

چنانکه می‌دانیم معروفترین آیه‌ای که در آن به چشم و آثار مخرب آن اشاره شده‌است آیه 51 سوره مبارکه قلم است که خداوند در این آیه خطاب به رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله چنین می‌فرماید: وَ إِنْ یَکادُ الَّذینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ‏ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَ یَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ؛

و آنان که کافر شدند، چون قرآن را شنیدند چیزى نمانده بود که تو را چشم بزنند، و مى‏گفتند: «او واقعاً دیوانه‏اى است.»

در تفسیر این آیه شریفه نظرات گوناگونی از سوی مفسران ارائه شده است؛

از جمله صاحب تفسیر نمونه چنین می نویسد:

1 – بسیارى از مفسران گفته‌اند: منظور این است که دشمنان به هنگامى که آیات با عظمت قرآن را از تو مى‌شنوند، به قدرى خشمگین و ناراحت مى‌شوند، و با عداوت به تو نگاه مى‌کنند که گوئى مى‌خواهند تو را با چشمهاى خود بر زمین افکنند و نابود کنند! و در توضیح این معنى جمعى افزوده‌اند که آنها مى‌خواهند از طریق چشم زدن که بسیارى از مردم به آن عقیده دارند و مى‌گویند در بعضى از چشمها اثر مرموزى نهفته‌است که با یک نگاه مخصوص ممکن است طرف را بیمار یا هلاک کند، تو را از بین ببرند.

2- بـعـضـى دیـگـر گـفـتـه‌انـد کـه ایـن، کـنـایـه از نـگـاهـهـاى بـسـیـار غـضـب‌آلود اسـت مـثـل ایـنـکـه مـى‌گـوئیم فلانکس آن‌چنان بد به من نگاه کرد که گوئى مى‌خواست مرا با نگاهش بخورد یا بکشد!

3- تـفسیر دیگرى براى این آیه به نظر مى‌رسد که شاید از تفسیرهاى بالا نزدیکتر باشد و آن اینکه قرآن مى‌خواهد تضاد عجیبى را که در میان گفته‌هاى دشمنان اسلام وجود داشت با این بیان ظاهر سازد و آن اینکه : آنها وقتى آیات قرآن را مى‌شنوند آنقدر مجذوب مى‌شوند و در برابر آن اعجاب مى‌کنند که مى‌خواهند تو را چشم بزنند (زیرا چشم زدن مـعـمـولا در بـرابـر امـورى اسـت کـه بـسـیـار اعـجـاب انـگـیـز مـى‌بـاشـد) امـا در عـیـن حال مى‌گویند: تو دیوانه‌اى، و این راستى شگفت‌آور است ، دیوانه و مجنون کجا و این آیات اعجاب‌انگیز جذاب و پرنفوذ کجا؟. این سبک مغزان نمى‌دانند چه مى‌گویند و چه نسبتهاى ضد و نقیضى به تو مى‌دهند؟

علامه طباطبایی نیز در تفسیر شریف المیزان فی تقسیر القرآن در شرح این بخش از آیه می‌فرمایند:

کـلمـه (زلق ) بـه مـعـنـاى زلل و لغـزش اسـت ، و (ازلاق ) بـه (مـعـنـاى ازلال ، یعنى صرع است ، و کنایه است از کـشـتـن و هـلاک کـردن. و مـعناى آیه این است که : محققا آنها که کافر شدند وقتى قرآن را شنیدند نزدیک بود با چشم‌هاى خود تو را به زمین بیندازند، یعنى با چشم‌زخم خود تو را بکشند. و مـراد از ایـن (ازلاق بـه ابصار) – به طورى که همه مفسرین گفته‌اند – چشم زدن اسـت ، کـه خود نوعى از تاثیرات نفسانى است و دلیلى عقلى بر نفى آن نداریم ، بلکه حـوادثـى دیـده‌ شده که با چشم زدن منطبق هست، و روایاتى هم بر طبق آن وارد شده ، و با این حال علت ندارد که ما آن را انکار نموده بگوییم یک عقیده خرافى است . علامه در ادامه و در یک بحث روایی به دو حدیث از رسول خدا صلی الله علیه و آله در این‌باره استناد می‌کنند و می‌فرمایند:

در الدرالمـنـثـور اسـت کـه بـخـارى از ابـن عـبـاس روایـت کـرده کـه گـفـت: رسـول خـدا صـلى اللّه عـلیـه و آله وسـلم در تـفـسـیـر آیـه و ان یکاد الذین کفروا فرمود: مسأله چشم زخم حق است و در هـمـان کـتـاب اسـت کـه ابونعیم در کتاب الحلیه از جابر روایت کرده که گفت : رسـول خـدا صـلى اللّه عـلیه و آله وسلم فرمود چشم زخم ، مرد سالم را در قبر و شتر سالم را در دیگ قرار مى‌دهد.

اما در باب اینکه آیا چشم زخم حقیقت دارد یا نه برخی صاحب نظران و مفسران چنین گفته‌اند:

بـسیارى از مردم معتقدند در بعضى از چشمها اثر مخصوصى است که وقتى از روى اعجاب به چیزى بنگرند ممکن است آن را از بین ببرد، یا درهم بشکند، و اگر انسان است بیمار یا دیوانه کند.

ایـن مسأله از نظر عقلى امر محالى نیست ، چه اینکه بسیارى از دانشمندان امروز معتقدند در بـعـضـى از چشم‌ها نـیروى مغناطیسى خاصى نهفته شده که کارائى زیادى دارد، حتى با تـمـریـن و مـمـارسـت مـى‌تـوان آن را پـرورش داد، خـواب مـغـنـاطـیسى از طریق همین نیروى مغناطیسى چشم‌ها است .

در دنـیـائى کـه اشعه لیزر که شعاعى است نامرئى مى‌تواند کارى کند که ازبسیاری سلاح ها ساخته نیست پذیرش وجود نیروئى در بعضى از چشم‌ها که از طریق امواج مخصوص در طرف مقابل اثر بگذارد چیز عجیبى نخواهد بود.

بـسـیـارى نقل مى‌کنند که با چشم خود افرادى را دیده‌اند که داراى این نیروى مرموز چشم بوده‌اند، و افراد یا حیوانات یا اشیائى را از طریق چشم‌زدن از کار انداخته‌اند.

لذا نـه تـنـهـا نـبـایـد اصـرارى در انـکـار ایـن امـور داشـت بلکه بـایـد امکان وجود آن را از نظر عقل و علم پذیرفت.

در روایـات اسلامى نیز تعبیرات مختلفى دیده مى‌شود که وجود چنین امرى را اجمالاً تایید مى‌کند.

در حدیثی آمده است که امیر‌مۆمنان علیه السلام فرمود: پیامبر براى امام حسن و امـام حـسـیـن علیهم السلام رقـیـه گـرفت، و این دعا را خواند: اعیذکما بکلمات التامه و اسماء الله الحـسـنـى کـلهـا عـامـه ، مـن شـر السـامـه و الهـامـه، و مـن شـر کـل عـیـن لامـه ، و مـن شر حاسد اذا حسد: شما را به تمام کلمات و اسماء حسناى خداوند از شـر مـرگ و حـیـوانـات مـوذى، و هر چشم بد، و حسود، آنگاه که حسد ورزد مى‌سپارم ، سپس پـیـامـبـر صـلى الله عـلیـه و آله و سـلم نگاهى به ما کرد و فرمود: این‌چنین حضرت ابراهیم براى اسماعیل و اسحاق تعویذ نمود.

در نـهـج‌البـلاغـه نـیـز آمـده اسـت: العـیـن حـق و الرقـى حـق : چـشـم زخـم حـق اسـت و توسل به دعا براى دفع آن نیز حق است.

ایـن نـیـز لازم بـه یـادآورى اسـت کـه قـبـول تـأثـیـر چـشـم‌زخـم بـه طـور اجـمـال بـه ایـن مـعـنـى نـیـسـت کـه بـه کـارهـاى خـرافـى و اعـمـال عوامانه در اینگونه موارد پناه برده شود که هم بر خلاف دستورات شرع است ، و هـم سـبـب شـک و تـردیـد افـراد نـاآگـاه در اصـل مـوضوع است، همانگونه که آلوده شدن بسیارى از حقایق با خرافات این تأثیر نامطلوب را در اذهان گذارده‌است.

و در انتها تذکر نکته‌ای که شهید مرتضی مطهری در این‌باره بیان کرده‌اند خالی از لطف نیست. ایشان در کتاب آشنایی با قرآن چنین می‌نویسند:

چشم‌زخم، اگر هم حقیقت باشد، به این معنای رایج امروز در میان ما ـ بالاخص در میان طبقه نسوان که فکر می‌کنند همه مردم، چشمشان شور است ـ‌قطعاً نیست، همان کفار جاهلیت هم به چنین چیزی قایل نبودند، بلکه معتقد بوند که یک نفر وجود دارد و احیاناً در یک شهر، ممکن است یک نفر یا دو نفر وجود داشته باشند که چنین خاصیتی در نگاه و نظر آن‌ها باشد، پس قطعاً به این شکل که همه مردم دارای چشم شور هستند و همه مردم به اصطلاح، نظر می‌کنند، نیست.

منابع:

تفسیر المیزان، ذیل آیه 51 قلم

تفسیر نمونه، ذیل آیه 51 قلم

ادامه مطلب / دانلود

جملات آموزنده و ناب از بتهوون

همواره تقوی را به کودکان خود توصیه کنید تنها تقوی عامل خوشبختی است نه پول. بتهوون

جملات آموزنده و ناب از بتهوون

ای انسان! خود به یاری خود برخیز! بتهوون

جملات آموزنده و ناب از بتهوون

بیشتر از هنرم به دانش خود مدیونم که نگذاشت با خودکشی به زندگی ام خاتمه دهم. بتهوون

جملات آموزنده و ناب از بتهوون

بهترین لحظات زندگی من لحظاتی بود که در خواب گذراندم. بتهوون

جملات آموزنده و ناب از بتهوون

من برای شادمانی به دنیا نیامده ام، آمده ام تا کارهای بزرگ انجام بدهم. بتهوون

جملات آموزنده و ناب از بتهوون

موسیقی مانند کشوری است که روح من در آن حرکت می کند. در آنجا هر چیز، گلهای زیبا می دهد و هیچ علف هرزه ای در آن نمی روید. اما تعداد کمی از افراد می فهمند که در هر قطعه از موسیقی چه شوری نهفته است. بتهوون

جملات آموزنده و ناب از بتهوون

هرگاه آسایش، درازمدت و بی دلیل باشد، به تنبلی می گراید.بتهوون

جملات آموزنده و ناب از بتهوون

موسیقی از فکر تراوش می کند و در قلب می نشیند. بتهوون

جملات آموزنده و ناب از بتهوون

من می خواهم گریبان سرنوشت را بگیرم، او نمی تواند سر مرا در برابر زندگی خم کند. بتهوون

جملات آموزنده و ناب از بتهوون

هنر من باید برای سعادت بیچارگان اختصاص یابد. بتهوون

جملات آموزنده و ناب از بتهوون

من جز خوبی نشان دیگری که نمودار برتری باشد، نمی شناسم. بتهوون

جملات آموزنده و ناب از بتهوون

تکامل باید هدف ابتدایی همه ی هنرمندان حقیقی باشد. بتهوون

جملات آموزنده و ناب از بتهوون

نمی دانم چه رازی بین هنرمندان حقیقی وجود دارد که هیچ کدام به دنیا روی خوش نشان نمی دهند. بتهوون

جملات آموزنده و ناب از بتهوون

هنر و دانش، برگزیده ترین و بزرگوارترین انسانها را به هم می پیوندد. بتهوون

جملات آموزنده و ناب از بتهوون

هنر هم مانند زندگی فقط آزادی و پیشرفت است. بتهوون

جملات آموزنده و ناب از بتهوون

برای درمان بدبختی و دردهای بشر، دوایی بهتر از موسیقی وجود ندارد. بتهوون

جملات آموزنده و ناب از بتهوون

در جهان، چیزی برتر از محبت نمی بینم. بتهوون

جملات آموزنده و ناب از بتهوون

اگر می خواهی خوشبخت باشی برای خوشبختی دیگران بکوش؛ زیرا آن شادی که ما به دیگران می دهیم به خود ما بر می گردد. بتهوون

جملات آموزنده و ناب از بتهوون

زیانی که از بیان حقی متوجه من گردد به مراتب مرا گوارا و دلپذیرتر است تا آنکه پنهان کردن مطلبی، ضرری به حقی برساند. بتهوون

ادامه مطلب / دانلود

اگر دیدیم در وقت دعا، در وقت تضرع و و در وقت توجه و تقرب، هیچ نشاط و حوصله دعا نداریم، علامت خوبی نیست. البته درستش هم می شود کرد.

چگونه حال و هوای دعا پیدا کنیم؟

توفیق هم کلام شدن با پروردگار، مناجات و صحبت خودمانی با حضرت حق، خیلی با ارزش تر از پاداش های دنیوی و حتی اخروی است. از این رو در باب اهمیت دعا گفتاری از رهبر انقلاب برگرفته از کتاب ” دعا” از منظر حضرت آیت الله سید علی خامنه ای در ذیل مرور می شود:

دعا یعنی خواستن و خدا را خواندن. خواستن، یعنی امیدواری. تا امید نداشته باشید، از خدا چیزی را درخواست نمی کنید. انسان ناامید که چیزی طلب نمی کند. پس دعا یعنی امید، که ملازم با امید به اجابت است. این امید به اجابت، دل ها را مشعل می کند و منور نگه می دارد.

التماس و درخواست حال دعا

اگر دیدیم در وقت دعا، در وقت تضرع و و در وقت توجه و تقرب، هیچ نشاط و حوصله دعا نداریم، علامت خوبی نیست. البته درستش هم می شود کرد. انسان می تواند با توجه، با التماس و با خواستن، حال دعا را به طور جدی از خدا بگیرد.

شکر

اولا وقتی شکر کردید، این شکر موجب ذکر می شود؛ متوجه خدا می شوید، خود شکر انسان را ذاکر می کند.

قطعیت اجابت

دعا مستجاب خواهد شد؛ یا زود و یا دیر

آنجا که توجه لازم را در حال دعا داشته باشیم، دعا مستجاب خواهد شد، یا زود و یا دیر.

اگر خدا در دعا را باز کند، در اجابت را نمی بندد.

امکان ندارد خدا به بندگان خود دستور بدهد دعا کنند، اما بنا بر اجابت آن نداشته باشد.

فرمود:” وسئَلُوا اللهَ مِن فَضلِهِ”(1) از خدای متعال بخواهید و نیازهای خودتان را از او بطلبید. در دعای ابی حمزه ثمالی از قول امام سجاد (ع) این طور عرض می شود:” وَ لَیْسَ مِنْ صِفَاتک یَا سَیِّدِی أَنْ تَأْمُرَ بِالسُّؤَالِ وَ تَمْنَعَ الْعَطِیَّه وَ أَنْتَ الْمَنَّانُ بِالْعَطِیَّاتِ عَلَى أَهْلِ مَمْلَکَتِک”(2) تو به بندگان خودت دستور بدهی که از تو بخواهند اما بنا داشته باشی که خواسته ی آنها را عمل نکنی، این امکان ندارد. وقتی خدای متعال به من و شما امر می کند که از او بخواهیم و طلب کنیم، معنایش این است که خدای متعال تصمیم دارد که آنچه را می خواهیم، به ما بدهد لذا در روایت است که :” مَا کَانَ اللهُ لِیَفْتَحَ عَلی عَبْدٍ بَابَ الْشُّکْرِ وَ یُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الزِّیَادَۀِ وَلا لِیَفْتَحَ عَلی عَبْدٍ بَابَ الدُّعاءِ و یُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الاِجَابَۀِ” (3) و الله اکرم من ذلک؛ خدای متعال کریم تر از آن است که باب دعا را باز کند اما باب اجابت را ببندد.

اگر دل توانست با یاد خدا خود را معطر و مزین کند، بدون تردید اجابت الهی برای او میسر خواهد شد.

هیچ دعایی بی استجابت نیست. استجابت به معنای این نیست که خواسته ی انسان حتما برآورده خواهد شد ممکن است برآورده بشود، ممکن است به علل و موجباتی برآورده هم نشود اما استجابت الهی هست. استجابت الهی پاسخ و توجه و التفات خداست و لو آن خواسته ای که من و شما داریم که ای بسا خیال می کنیم این خواسته به نفع ماست، اما به زیان ماست تحقق هم پیدا نکند؛ اما “یا الله” شما بی گمان لبیکی به دنبال خود دارد.

پی نوشت ها:

1- سوره نساء، آیه 32

2- بحارالانوار، ج 95، ص 82، السجاد(ع)

3- نهج البلاغه، قصار435

ادامه مطلب / دانلود

پولی که به عنوان شاباش دریافت می‌شود، دو صورت دارد:

1- اگر در ازای رقص باشد دریافت آن حرام است و در صورتی‌که صاحبان آن را می‌شناسند باید به آنها برگردانند. اما اگر از پیدا کردن صاحبان آنها مأیوس هستند از طرف صاحبش به فقیر صدقه بدهند و برای این کار از حاکم شرع (مرجع تقلید) اجازه بگیرند.

2- اگر به عنوان هدیه به عروس و داماد یا دیگر افراد باشد، در این صورت دریافت آن حرام نیست.

این مقاله برخی مسائل مربوط به احکام رقص را مورد بررسی قرار میدهد:

دادن شاباش به عروس و داماد از نظر شرعی

سوال: آیا پولی که در عروسی به عنوان شادباش می‌گیرند حرام است؟ در صورت حرمت با آن چه باید کرد؟

شرح سوال:

موقع رقصیدن عروس و داماد، مهمانان به عنوان شادباش به آنها پول می‌دهند و عروس و داماد نمی‌دانستند که این پول حرام است پس از عروسی متوجه شدند، حال این پول حرام را چه کار باید کرد؟ (نمی‌خواهند پول حرام وارد زندگیشان شود) ‌آیا می‌توان به عنوان صدقه رد کرد؟ آیا به این پول خمس تعلق میگیرد؟

پولی که به عنوان شاباش دریافت می‌شود، دو صورت دارد:

1- اگر در ازای رقص باشد دریافت آن حرام است و در صورتی‌که صاحبان آن را می‌شناسند باید به آنها برگردانند. اما اگر از پیدا کردن صاحبان آنها مأیوس هستند از طرف صاحبش به فقیر صدقه بدهند و برای این کار از حاکم شرع (مرجع تقلید) اجازه بگیرند.

2- اگر به عنوان هدیه به عروس و داماد یا دیگر افراد باشد، در این صورت دریافت آن حرام نیست.

پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سۆال، چنین است:

حضرت آیه الله العظمی خامنه‌ای(مد ظله العالی):

ج 1- شاباش اگر در مقابل رقص حرام باشد، جایز نیست و در هر صورت اگر صاحبان آنها را مى‌شناسند باید به صاحبان آنها برگردانند و اگر از پیدا کردن صاحبان آنها مأیوس هستند از طرف صاحبش به فقیر صدقه بدهید و برای این کار بنا بر احتیاط واجب از حاکم شرع اذن بگیرند.

ج 2- خمس ندارد.

حضرت آیه الله العظمی سیستانی(مد ظله العالی):

گرفتن پول حرام نیست هر چند رقص آنها جلو دیگران حرام است و این پول خمس دارد.

حضرت آیه الله العظمی مکارم شیرازی(مد ظله العالی):

اگر شاباش را در برابر رقص بدهند اشکال دارد و چنانچه مقدار آن را می‌دانید و صاحبان آن را می‌شناسید آن را برگردانید.

حضرت آیه الله العظمی نوری همدانی(مد ظله العالی):

در صورتیکه پول در ازای رقص باشد دریافت آن حرام است و در صورتی‌که صاحبان آن را می‌شناسند باید به آنها برگردانند.

برخی احکام رقص از دیدگاه آیه الله خامنه ای دام ظله:

سوال: آیا رقص محلى در عروسى‏ها جایز است؟ شرکت در این مجالس چه حکمى دارد؟

ج- رقص مرد بنا بر احتیاط واجب حرام است و رقص زن براى زنان اگر عنوان لهو بر آن صدق کند مثل این‌‌که جلسه زنانه تبدیل به مجلس رقص شود، محل اشکال است و احتیاط واجب در ترک آن است؛ در غیر این‌صورت هم اگر به‌‌گونه‏اى باشد که باعث تحریک شهوت شده و یا مفسده‏اى بر آن مترتب شود و یا همراه با فعل حرام (مانند موسیقى و آواز حرام) باشد یا مرد نامحرمى حضور داشته باشد، حرام است؛ و در حکم فوق تفاوتى بین مجلس عروسى و غیر آن نیست و شرکت در مجالس رقص هم اگر به عنوان تأیید کار حرام دیگران محسوب شود و یا مستلزم کار حرامى‏باشد جایز نیست و در غیر این صورت اشکال ندارد.

سوال: رقص در مجالس زنانه بدون موسیقى حرام است یا حلال؟ و در صورتى که حرام باشد، آیا ترک مجلس بر شرکت کنندگان واجب است؟

ج- رقص زن براى زنان اگر عنوان لهو بر آن صدق کند مثل این‌‌که جلسه زنانه تبدیل به مجلس رقص شود، محل اشکال است و احتیاط واجب در ترک آن است؛ در غیر این‌صورت هم اگر به‌‌گونه‏اى باشد که شهوت را تحریک کند و یا مستلزم کار حرام و یاترتّب مفسده‏اى باشد، حرام است و تَرک آن مجلس به عنوان اعتراض بر کار حرام، چنانچه مصداق نهى از منکر محسوب شود، واجب است.

سوال: مشاهده رقص دسته ‏جمعى مردان و رقص دختران خردسال از تلویزیون و غیر آن چه حکمى دارد؟

ج- نگاه‌کردن به آن اگر موجب تحریک شهوت شود و یا باعث تأییدِ فرد گناه‌کار و تجّرى او و یا ترتّب فساد گردد، جایز نیست.

سوال: اگر رفتن به عروسى به‌خاطر احترام به عادت‌هاى اجتماعى باشد آیا به علت احتمال وجود رقص اشکال شرعى دارد؟

ج- اصل شرکت در عروسى‏هایى که احتمال رقص در آن‌ها وجود دارد تا زمانى که به عنوان تأییدِ مرتکب کار حرام محسوب نشود و موجب ابتلا به حرام هم نشود، اشکال ندارد.

سوال: آیا رقص زن براى شوهرش یا مرد براى همسرش حرام است؟

ج- اگر رقص زن براى شوهرش یا برعکس، همراه ارتکاب حرامى نباشد، اشکال ندارد.

ادامه مطلب / دانلود

ترک حج و به تأخیر انداختنش براى کسى که مستطیع باشد، بدون عذر شرعى، از گناهان کبیره است. به طورى که پیامبراکرم(ص) در مورد چنین کسى می‌فرماید: به دین یهود یا نصارى خواهد مرد. گر چه ظاهراً با مرده او برخورد اسلامى مى‌شود.

حج بر چه کسانی واجب است؟

وجوب حج از ضروریات دین اسلام می‌باشد. ضروریات، احکامی هستند که انکار آنها با التفات به ضرورى بودنشان، بدون این‌که شبهه‌اى برای شخص پیش آمده باشد، کافر است و ترک حج یا سبک شمردن آن به منزله کفر است.

ترک حج و به تأخیر انداختنش براى کسى که مستطیع باشد، بدون عذر شرعى، از گناهان کبیره است. به طورى که پیامبر اکرم(ص) در مورد چنین کسى می‌فرماید به دین یهود یا نصارى خواهد مرد؛ گر چه ظاهراً با مرده او برخورد اسلامى مى‌شود!

حج در تمام عمر یک بار بر فرد مستطیع واجب مى‌شود که(حَجه الاسلام( نام دارد. گر چه ممکن است به جهاتى مانند نذر، عهد، قسم، بطلان حج انجام شده و مانند این‌ها چندین بار واجب گردد و غیر از آن حج واجب، حج، عملی مستحب مى‌باشد.

وجوب حج با پیدا شدن شرایطش فورى است؛ یعنى باید در سال اوّل استطاعت انجام شود و اگر در سال اوّل عمداً و یا به جهت عذرى ترک شد، باید در سال دوّم و در صورت ترک در سال‌هاى بعد انجام گردد.

* شرایط وجب حج

اول: بالغ باشد.

دوم: عاقل و آزاد باشد.

سوم: به واسطه رفتن به حجّ مجبور نشود کار حرامی را که اهمیتش در شرع از حجّ بیشتر است، انجام دهد.

چهارم: عمل واجبی را که از حجّ مهم‎تر است، ترک ننماید.

پنجم: مستطیع باشد.

ششم: توشه راه و چیزهایی را که بر حسب حالش در سفر به آن محتاج است، دارا باشد.

هفتم: مرکب سواری یا مالی که بتواند آن را تهیّه کند، داشته باشد.

هشتم: سلامت مزاج و توانایی آن را داشته باشد که بتواند به مکه رود و حجّ به جا آورد.

نهم: در راه مانعی از رفتن نباشد و اگر راه بسته باشد، یا انسان بترسد که در راه، جان یا عرض او از بین برود، یا مال او را ببرند، حجّ بر او واجب نیست؛ ولی اگر از راه دیگری بتواند برود، اگر چه دورتر باشد، در صورتی که مشقت زیاد نداشته باشد، باید از آن راه برود.

دهم: به قدر به جا آوردن اعمال حجّ وقت داشته باشد.

یازدهم: مخارج کسانی را که خرجی آنان بر او واجب است، مثل زن و بچه و مخارج کسانی را که مردم خرجی دادن به آنها را لازم می‌دانند، داشته باشد.

دوازدهم: بعد از برگشتن، کسب یا زراعت یا عایدی ملک یا راه دیگری برای معاش خود داشته باشد که مجبور نشود به زحمت زندگی کند.

* آیاتی درباره حج

آیات متعددی در قرآن راجع به ابعاد گوناگون حج آمده که از باب تیمن به دو آیه از آنها اشاره می‌کنیم:

وَأَذِّن فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجَالًا وَعَلَى کُلِّ ضَامِرٍ یَأْتِینَ مِن کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ؛ و در میان مردم براى [اداى‏] حج بانگ برآور تا [زائران‏] پیاده و [سوار] بر هر شتر لاغرى -که از هر راه دورى مى‏آیند- به سوى تو روى آورند./حج27

ان اول بیت وُضِعَ للناس للذی ببکه مبارکاً و هدی للعالمین فیه آیات بینات مقام ابراهیم و من دخله کان امنا و لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلاً و من کفر فان الله غنی عن العالمین؛ در حقیقت، نخستین خانه‌ای که برای [عبادت ] مردم، نهاده شده، همان است که در مکه است و مبارک، و برای جهانیان [مایه] هدایت است. در آن، نشانه‌هایی روشن است [از جمله ] مقام ابراهیم و هرکه در آن درآید در امان است و برای خدا، حج آن خانه، بر عهده مردم است؛ [البته بر] کسی که بتواند به سوی آن راه یابد و هر که کفر ورزد، یقیناً خداوند از جهانیان بی‌نیاز است./آل عمران 96و97

* روایاتی درباره حج

قال رسول الله(ص): «أفضَلُ الأعمال ایمانٌ لا شَکَّ فیه وَ غَزوٌ لا غُلُولَ فیه و حَجُّ مبرورٌ؛ برترین اعمال، ایمانی است که تردیدی در آن نباشد، جهادی است که فریبی در آن نباشد و حجّی است که مقبول واقع شود»./ بحار الانوار ج66ص 383

قال رسول الله(ص): «الحج المَبرُور لَیسَ لَهُ جَزاءٌ إلا الجَنَّهِ؛ پاداش حجّ مقبول چیزی جز بهشت نیست»./مستدرک ج8

روایت مفصل دیگری نیز از امام صادق(ع) نقل شده که در باب معنوی حج بوده و به موارد مبتلابهی اشاره دارد. تفصیل روایت که برای سهولت بهره‌گیری به صورت قطعه قطعه تقدیم می‌گردد به این شرح است:

قال علیه السلام: «اذا اردت الحج فجرد قلبک لله من کل شغل شاغل و کل حجال حاجب؛ چون قصد حج کردى، قلبت را براى خدا خالى کن از هر شغلى که آن را فراگیرنده است و از هر پرده‌اى که آن را پوشانده است

و فوض امورک کلها الى خالقک و توکل علیه فى جمیع ما یظهر من حرکاتک و سکناتک؛ و امورت را تماما بخالقت واگذار و در تمام آن‌چه از حرکت‌ها و سکون‌هایت رخ مى‌دهد بر او توکل و اعتماد کنو سلم لقضائه و حکمه و قدره و ودع الدنیا و الراحله و الخلق و اخرج من حقوق یلزمک من جهه المخلوقین؛ و براى قضا و حکم و قدرش، تسلیم باش و از دنیا و مردمان آن وداع کن و از حقوقى که بر گردنت از مدرمان است، با ادا کردن، بیرون آى

و لاتعتمد على زادک و راحلتک و اصحابک و قوتک و شبابک و مالک مخافه ان یصیر ذلک عدوا و وبالا فان من ادعى رضا الله و اعتمد على ماسواه صیره علیه و بالا و عدوا لیعلم ان لیس له قوه و حیله ولا لاحد الا بعصمه الله و توفیقه؛ و بر زاد و وسیله سوارى و یاران و قدرت و جوانى و مالت، اعتماد مکن؛ زیرا ممکن است این‌ها دشمن و وبال بر گردن تو گردند، نه یاور تو! چه، هر کس مدعى خواستارى خشنودى خدا باشد و بر غیر او اعتماد کند، خدا آن غیر را وبال گردنش و دشمنش مى‌گرداند تا از این فکر شرک آمیز متنبه شود و بداند که نه براى او و نه براى کسى و چیز دیگر توانائى و وسیله‌اى جز به حفظ خدا و توفیق او، وجود ندارد.

فاستعد استعداد من لایرجو الرجوع و احسن الصحبه و راع اوقات فرایض الله و سنن نبیه و ما یجب علیک من الادب و الاحتمال و الصبر و الشفقه و السخاء؛ پس براى سفر، مهیا شو، همانند مهیا شدن کسى که امید بازگشت را ندارد و در مسافرت با یاران، نیکو رفتار کن و کاملا مراعات کن وقت‌هاى نمازهاى یومیه و سنت‌هاى نبى اکرم(ص) و آن‌چه را که بر تو واجب است، از مودب بودن و تحمل نمودن سختى‌ها و شکیبا و مهربان و سخاوتمند بودن.

ثم اغسل بماء التوبه الخالعه ذنوبک و البس کسوه الصدق و الصفاء و الخضوع و الخشوع و احرم من کل شىء یمنعک عن ذکر الله و یحجبک عن طاعته؛ سپس غسل کن با آب توبه‌اى که گناهانت را بریزد و بپوش لباس راستى و صفا و فروتنى و پروا داشتن را و احرام به بند از هر چیزى که تو را از یاد خدا باز مى‌دارد و از پیرویش مانع مى‌شود

و لب بمعنا اجابه صادقه صافیه زاکیه لله تعالى فى دعوتک متمسکا بالعروه الوثقى و طف بقلبک مع الملائکه حول العرش ‍ کطوافک مع المسلمین بنفسک حول البیت و هرول هروله من هواک و تبرء من حولک و قوتک و اخرج من غفلتک و زلاتک بخروجک الى منى؛ و تلبیه بگو، ولى لبیک تو اجابت صادقانه و صافى و خالص و پاکیزه‌اى براى خدا در دعوتش(براى حج) باشد؛ در حالى که چنگ افکننده‌اى به ریسمان محکم خدا و طواف بده به قلب و باطنت همراه با ملائک به دور عرش خدا، همان‌طور که طواف مى‌دهى به نفس و ظاهرت با مسلمانان، به دور خانه کعبه و خارج شو از حول و قوت خود و درآى از فراموشى و لغزش‌هایت با در آمدنت به منى

و لایتمن ما لایحل لک و لا تستحقه و اعترف بالخطایا بعرفات وجدد عهدک عندالله بوحدانیته و تقرب الیه و اتقه بمزدلفه و اصعد بروحک الى الملاء الاعلى بصعودک على الجبل و اذبح حنجره الهوى و الطمع عند الذبیشه و ارم الشهوات و الخساسه و الدنائه و الذمیمه عند رمى الجمرات و احلق العیوب الظاهره و الباطنه بحلق شعرک و ادخل فى امان الله و کنفه و سره و کلائته من متابعه مرادک بدخول الحرم و دخول البیت متحققاء لتعظیم صاحبه و معرفه جلاله و سلطانه و استلم الحجر رضائا بقسمته و خضوعا لعزته و دع ماسواه بطواف الوداع و اصف روحک و سرک للقائه یوم تلقاه بوقوفک على الصفا و کن بمرائى من الله تقیا نقیا اوصافک عند المروه؛ و هیچ‌گاه آرزوى آن‌چه براى تو حلال نیست و استحقاق آن‌را ندارى مکن و به اشتباهاتت اعتراف کن در عرفات و با خدایت در اقرار به وحدانیتش تجدید پیمان کن و به او تقرب جوى و برایش‍ تقوا پیشه نما در مشعر الحرام و روحت را به سوى عرش نشینان حق(انبیاء و اولیاء و ملائکه مقرب) پروازده با بالا رفتنت به کوه و گلوى هواى نفس و آز را هنگام ذبح، قطع نما! شهوت‍ها را خست و پستى و بدى را از خود هنگام افکندن سنگ ریزه در منى، به دور افکن و عیب‍هاى ظاهرى و باطنى را با تراشیدن مویت از خود بزداى با ورود در حرم و خانه خدا، در امان، حفظ، حمایت، پوشش و یارى خدا درآى و از پیروى خاسته‌هاى نفسانیت در حالى که به تمام جود عظمت صاحب خانه و جلالت و تسلط او را باور دارى، بیرون آى و آزاد شو و براى ابراز خوشنودى از قسمت خدا و اعلان کرنش و فروتنى در برابر بزرگواریش، دستت را به روى حجر الاسود بکش و ماسواى خدا را با انجام طواف وداع، ترک کن و با وقوف و ایستادن بر صفا، روحت و باطنت را براى ملاقات با خدا در روزى که او را ملاقات مى‍کنى، از کدورت‌ها و چرکینی‌ها، جلا ده و با رسیدن به مروه خود را در دیدگاه خدا تقوا پیشه و پاکیزه از گناهان و عیب‌ها گردان!

و استقم على شرط حجک هذه وفاء عهدک الذى عاهدت به مع ربک و اوجبته له الى یوم القیامه و اعلم بان الله تعالى لم یفرض الحج و لم یخصه من جمیع الطاعون بالاضافه الى نفسه لقوله تعاى و لله على الناس حج البیت من استطاع اله سبیلا و لاشرع نبیه سنه فى خلال المناسک على ترتیب ماشرعه الا للاستعداد و الاشاره الى الموت و القبر و البعث و القیامه و فصل بیان السابقه من الدخول فى الجنه اهلها و دخول النار اهلها بمشاهده مناسک الحج من اولها الى آخرها لاولى الالباب و اولى النهى؛ و به عهدى که با پروردگارت نمودى و براى او بر خود لازم نمودى تا روز قیامت، پایدار باش و بدان که خداى تعالى واجب نکرده حج را و مخصوص ننموده آن را از میان همه طاعت‌ها و عبادت‌هایش به اضافه دادن به خود، در این آیه کریمه “براى خداست بر عهده مردمانى که توانائى مالى و جسمى دارند، حج بیت الله نمایند” و تشریع نکرده پیامبرش، سنتى را در لابه‌لاى مناسک و اعمال حج با ترتیب خاصى که قرار داده، مگر براى مهیا نمودن و اشاره کردن به احوال مردن، قبر، برانگیخته شدن و هنگامه قیامت و تشریح و توضیح دادن ورود اهل بهشت را در بهشت و دخول اهل آتش را در آتش. با ملاحظه مناسک و اعمال حج از ابتداء تا آخرش براى صاحبان مغزها و دارندگان عقل‌ها.» مصباح الشریعه ص16

* حج در کلام بزرگان

امام خمینی(ره): مراتب معنوی حج که سرمایه حیات جاودانه است و انسان را به افق توحید و تنزیه نزدیک می نماید حاصل نخواهد شد مگر آنکه دستورات عبادی حج به طور صحیح و شایسته و مو به مو عمل شود و حجاج محترم و روحانیون معظم کاروان ها تمام هم خود را صرف در تعلیم و تعلم مناسک حج کنند و برمساله دانان است که از همراهان خود مواظبت کنند که خدای نخواسته تخلف از دستورات نشود. و بعد سیاسی و اجتماعی آن حاصل نمی گردد مگر آنکه بعد معنوی و الهی آن جامه عمل پوشد و لبیک های شما جواب دعوت حق تعالی باشد و خود را محرم برای وصول به آستانه محضر حق تعالی نمایید و لبیک گویان برای حق نفی شریک به همه مراتب کنید و از خود که منشا بزرگ شرک است به سوی او جل و علی هجرت نمایید.

ملا مهدی نراقی معتقد است هر کس که آهنگ حج کند، باید امور ذیل را رعایت کند:

نیّتش را در این سفر برای خدا خالص گرداند و هیچ غرض دنیوی را در آن وارد نسازد. فقط برای امتثال امر الهی عازم حج شود.

به درگاه الهی توبه کند؛ توبه ای خالص و حقیقی و خود را برای سفر آخرت مهیّا سازد.

عظمت بیت و صاحب بیت را در نفس خود به یاد آورد و بداند که ترک خانواده و وطن و مفارقت از دوستان و شهر و دیار برای امر مهمی است، سفری که با همه سفرهای دنیا تفاوت دارد. توجه کند که به زیارت چه خانه ای می رود و صاحب این خانه کیست؟!

قلب خود را از هر آن چه آن را مشغول می سازد، خالی کند و خود را متوجه خدا و سفر آخرت نماید.

سعی کند که توشه سفرش از مال حلال باشد، در این سفر انفاق زیادی کند.

خُلق خود را نیکو گرداند و به نیکی سخن بگوید و بر تواضعش بیفزاید. همسفر خوبی برای زائران دیگر باشد.

در این سفر سادگی را پیشه سازد، از زینت دنیا بپرهیزد و از فخر فروشی و خودنمایی دوری کند.

عالم ربّانی مولی احمد نراقی رحمه الله نیز درباره زیارت روزه مطهر نبوی می‌گوید:

«بدان که نفوس قدسیه، خصوصاً نفوس مقدّسه انبیا و ائمه علیهم السلام هرگاه از ابدان شریفه خود رحلت نمودند و دست از بدن برداشتند و صعود به عالم بالا نمودند، نهایت احاطه و غایت استیلا، بر این عالم از برای ایشان حاصل می‌شود و تمامی امور این عالم در نزد ایشان منکشف و ظاهر می‌گردد و تمکّن از تصرّف و تأثیر در این عالم، از برای ایشان حاصل می‌شود. پس هر که به قبور مطهره ایشان حاضر شد به جهت زیارت ایشان، بر او مطّلع می‌گردند و از احوال زوّار مرقد مطهّرشان، استحضار تمام دارند و سؤالات و تضرّعات و توسّلات ایشان را می‌شنوند و نظر به رأفت و مهربانی ایشان نسبت به مخلصان، نسیم الطاف ایشان بر آنان می‌وزد. پس دامن شفاعت به میان می‌زنند و از خدا طلب حوائج ایشان را می‌کنند و از درگاه الهی مسألت برآمدن مطالب و آمرزش گناهان ایشان را می‌نمایند و همین سرّ است در ترغیب به زیارت پیامبر صلّی الله علیه وآله و ائمه علیهم السلام؛ علاوه بر این‌که در زیارت ایشان، اظهار اخلاص و تجدید عهد ولایت است و باعث سرور ایشان و رواج امرشان و غمناکی دشمنان ایشان است…» معراج السعاده ص703

* زیارت مدینه

از آن‌جایی که اماکن شریفه‌ای چون روضه نبوی، قبرستان بقیع و… در مدینه منوره واقع شده‌اند، حضور در این شهر و زیارت این اماکن مقدسه نیز از اجر و ثواب زایدالوصفی برخوردار است. برای آگاهی از این پاداش معنوی روایتی را از خود نبی مکرم اسام(ص) در ثواب زیارت مرقدمنورش ذکر می‌نماییم:

عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیٍّ علیهم السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلّی الله علیه و آله: «مَنْ زَارَ قَبْرِی بَعْدَ مَوْتِی کَانَ کَمَنْ هَاجَرَ إِلَیَّ فِی حَیَاتِی، فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِیعُوا فَابْعَثُوا إِلَیَّ السَّلَامَ، فَإِنَّهُ یَبْلُغُنِی؛ حضرت صادق علیه السلام از پدران گرامی خویش علیهم السلام از امیرالمؤمنین علیه السلام از رسول خدا صلّی الله علیه وآله نقل می‌کند که فرمود: هرکس قبر مرا بعد از وفات من زیارت نماید، مانند آن است که در زمان حیاتم به سوی من مهاجرت کرده باشد. پس اگر به این کار قادر نیستید،(از راه دور) بر من سلام فرستید که آن سلام به من می‌رسد»./مستدرک ج 10 ص 189

ادامه مطلب / دانلود

احادیثی زیبا از رسول اکرم (ص) در مورد آرزو

1- أخسر النّاس صفقه رجل أخلق یدیه فی آماله و لم یساعده الأیّام على أمنیّته فخرج من الدّنیا بغیر زاد و قدم على اللَّه تعالى بغیر حجّه.

زیانکارترین مردم آن کس است که که عمرى بآرزو گذارند و روزگار وى را بمنظور نرساند و از دنیا بى‏توشه برون رود و در پیشگاه خداوند دلیلى نداشته باشد.

2- أخوف ما أخاف على أمّتی الهوى و طول الأمل.

بر امت خویش بیش از هر چیز از هوس و آرزوى دراز بیم دارم.

3- أربع خصال من الشّقاء: جمود العین و قساوه القلب و بعد الأمل و حبّ البقاء.

چهار چیز نشان بدبختى است خشکى چشم و سختى دل و آرزوى دراز و حب بقا (بیش از حد لزوم)

4- إنّ آدم قبل أن یصیب الذّنب کان أجله بین عینیه و أمله خلفه فلمّا أصاب الذّنب جعل اللَّه تعالى أمله بین عینیه و أجله خلفه فلا یزال یؤمّل حتّى یموت.

آدم پیش از آنکه مرتکب گناه شود مرگش جلو چشمش و آرزویش پشت سرش بود و همین که مرتکب گناه شد خداوند آرزوى او را جلو چشمش و مرگش را پشت سرش قرار داد بدین جهت پیوسته آرزو میکند تا بمیرد.

5- إیّاکم و التّسویف و طول الأمل فإنّه کان سببا لهلاک الامم.

از اهمال و طول امل بپرهیزید که موجب هلاکت اقوام است.

6- ستّه أشیاء تحبط الأعمال:
الإشتغال بعیوب الخلق، و قسوه القلب، و حبّ الدّنیا، و قلّه الحیاء، و طول الأمل، و ظالم لا ینتهی.

شش چیز است که اعمال خوب را نابود میکند، اشتغال به عیب خلایق، سنگدلى و دنیاپرستى و بى‏شرمى و درازى آرزو و ستم‏گرى که بس نکند.

7- الکیّس من دان نفسه و عمل لما بعد الموت و العاجز من اتّبع نفسه هواها و تمنّى على اللَّه الأمانی.

هوشیار آن است که بر خویش مسلط است و براى پس از مرگ عمل کند و ناتوان آنست که هوسهاى خویش را تبعیت کند و از خدا آرزوهاى بسیار دارد.

8- من تأنّى أدرک ما تمنّى.

هر که صبورى کند به آرزوى خویش برسد.

9- من أراد السّلامه فلیحفظ ما جرى به لسانه و لیخرس ما انطوى علیه جنانه و لیحسن عمله و لیقصّر أمله.

هر که سلامت خواهد مراقب گفتار خویش باشد و از آنچه در دل دارد چیزى بزبان نیارد عمل نیک کند و آرزو کوتاه دارد.

10- نجاء أوّل هذه الامّه بالیقین و الزّهد و یهلک آخرها بالبخل و الأمل.

متقدمان این امت بیقین و زهد نجات یابند و متأخرانش به بخل و آرزو هلاک شوند.

11- یهرم ابن آدم و یبقى معه اثنتان الحرص و الأمل.

فرزند آدم پیر مى‏شود و دو چیز با وى میماند حرص و آرزو.

منبع: نهج الفصاحه

ادامه مطلب / دانلود

عنای لفظی توکل که از ماده”وکالت”گرفته شده همان وکیل گرفتن و کا را بر عهده کسی گذاشتن است و معنای اصطلاحی آن این است که انسان در همه کارها خداوند را سبب ساز اصلی بداند و اینکه هیچ امری بدون اذن او واقع نمی شود و خلاصه اینکه مصلحت خود را به حضرت حق واگذار و تفویض نماید ولی در تطبیق معنای توکل بر مصادیق آن افراط و تفریطهای زیادی صورت گرفته است.

توکل چیست؟

گاهی بعضی از افراد سستی، سهل انگاری و عدم جهد و تلاش را به حساب توکل کردن به خدا می گذارند، در حالی که چنانکه گفته شد نظام عالم نظام سبب و مسببی است و خداوند برای رسیدن به هر هدفی راهی مشخص کرده سعی و تلاش او را ستوده است. یکی از سبب های مهم معنوی توکل بر خداوند عزوجل است. اگر این روحیه و خصلت یعنی توکل در دل انسان جا باز کند اراده انسان آهنین و قوی خواهد شد، به نحوی که هیچ گونه سستی و ترس و نومیدی به او دست نمی دهد، زیرا خودش را به قدرتی ما فوق همه قدرتها وصل نموده است.

توکل به عنوان یک صفت برجسته نفسانی آثار و برکاتی دارد که در آیات و روایات به آن اشاره شده است:

1-خداوند توکل کنندگان را دوست دارد.

2- یکی از مهمترین دستاوردهای توکل این است که انسان متوکل محبوب خدا می شود و کسی که محبوب خداوند شود همه عالم او را دوست خواهند داشت، زیرا همه عالم کارگزار خداوند است.

3-“چیزی نیست مگر اینکه خداوند را با حمد تسبیح می کند”. این گزاره می رساند که همه عالم در تسخیر اراده الهی هستند و عالم جنود حق می باشند. کسی که رابطه اش با حق تعالی صمیمی و دوستانه شد قهرا جنود و اطاعت کنندگان او هم رابطه دوستانه با آن شخص خواهند داشت. از طرفی کسی که خداوند او را دوست بدارد آثار بسیار عالی دنیوی و اخروی برای او خواهد داشت.

4-“انسان متوکل از تسلط شیطان مصون است”.از این آیه استفاده می شود اگر انسان به معنای واقعی بر خداوند توکل کند از وسوسه شیطان مصنونیت پیدا می کند و خداوند او را در تشخیص و تمییز حق از باطل کمک می کند. همچنین خداوند او را در پیمودن راه حقی که درست تشخیص داده کمک می کند و موانع را بر طرف می سازد و هر گونه سختی و مشکل را به آسانی تبدیل می نماید و گاهی حق تعالی او را به وسیله دشمنش به مقصد می رساند، چرا که همه چیز در دست اوست و همه آسمانها و زمین لشکریان اویند. در مجموع کسانی که دو صفت ایمان و توکل بر پروردگار را دارند شیطان تسلطی بر آنها ندارد.

برآورده شدن حاجات متوکلین

هر کس به خداوند توکل نماید خداوند او را کافی است، یعنی او را به مقصد و آرزویش می رساند و چون خداوند اراده کرده بنده اش را به مطلوب برساند هیچ مانعی در برابر خداوند سبحان نمی تواند ایستادگی و خودنمایی کند. خداوند به هر چه بخواهد می رسد و البته خداوند متعال برای هر چیزی اندازه ای قرار داده است.

یکی از دلایل عدم استجابت دعاها و برآورده نشدن حاجات این است که گاهی لطف خدا به کسی در عدم استجابت دعای اوست، زیرا مصلحت او نیست و این مصلحت را خداوند بهتر می داند. چه بسا بنده ای ظرفیت ندارد و اگر آن دعا و حاجت او برآورده شود طغیان می کند و ایمان،عبودیت و انسانیت را که گوهرهای گرانبهای اوست از دست می دهد. لذا خداوند رئوف ودود که از مادر به طفل مهربانتر و بلکه از انسان به خودش مهربانتر است بعضی دعاها و خواسته های او را مستجاب نمی فرماید.

چیزی که مسلم است این است که هر ظرفی به اندازه ظرفیت خودش بهره مند می شود. مثلا با آن رحمت الهی که از آسمان نازل می شود. اگر شما یک استکان را برای ذخیره باران در نظر گرفته باشید به همان اندازه استکان از این رحمت الهی بهره مند می شوید و اگر ظرف بزرگتری داشته باشید به همان اندازه از رحمت الهی استفاده می کنید. بنابراین باران رحمت الهی بر همه موجودات می بارد اما هرموجودی به اندازه ظرفیت خودش از آن بهره برداری می کند و امدادهای غیبی و عنایات الهی به مخلوقات هم شبیه همین باران است.

در دستگاه نظام عالم ظلم، تبعیض و پارتی بازی وجود ندارد و خداوند سفره لطف خودش را مثل ریزش باران در مقابل همه بندگان گسترده است، ولی هر کس به اندازه ظرفیت وجودی خودش بهره مند است و مثالهایی که زده شد هر یک از اینها اندازه و ظرفیت طبیعی و جبری خودش را دارد و قابل انقباض و انبساط نیست، ولی ابعاد نفسانی و معنوی انسان این طور نیست چرا که مقدار ظرفیت وجودی انسان و میزان بهره مندی او از امدادهای الهی، مستقیما به اراده و اختیار خودش بستگی دارد.

منابع:

1- آیه ۳ سوره طلاق
2- آیه ۳۹ سوره نجم
3- آیه ۱۵۹ سوره آل عمران
4- آیه ۹۴ سوره مریم
5- آیه ۴۴ سوره اسرا
6- بحار الانوار، ج ۱۰۳
7- آیه ۹۹ سوره نحل.
8- آیه ۲۹ سوره انفال
9- آیه ۴ سوره طلاق
10- آیه ۴ سوره فتح

ادامه مطلب / دانلود

به خدا سوگند!زمین طوس، باغی از باغهای بهشت است.

پاداش زیارت حرم امام رضا(ع)

جناب شیخ طوسی از حضرت رضا(ع) نقل کرده است که آن حضرت فرمود:«در خراسان بقعه‏ای است و زمانی خواهد آمد که آن بقعه همواره محل رفت و آمد و مطاف فرشتگان می‏شود تا روز قیامت که در صور دمیده می‏شود و قیامت فرا می‏رسد.»

پرسیدند: ای پسر رسول خدا! این بقعه کدام بقعه است؟ فرمود:«این بقعه در سرزمین طوس است، به خدا سوگند! آن زمین، باغی از باغهای بهشت است. هر که مرا دراین بقعه زیارت کند مانند کسی است که رسول خدا را زیارت کرده است و برای او پاداش هزار حج مقبول و هزار عمره مقبول نوشته خواهد شد و من و پدرانم روز قیامت شفاعت کننده او خواهیم بود.»

دل که شد از آن من صاعقه اش می کنم ***** شعله جانسوز بی سابقه اش می کنم

هرکــه شود زائـــرم؛وقـت خداحـافـظی ***** تـــا در باغ بهشت بدرقه اش می کنم

ادامه مطلب / دانلود

شعری زیبا از مریم حیدرزاده، یه دل دارم...

یه دل دارم خدا داره

زمین داره، هوا داره

میون دریای غمش

کشتی و نا خدا داره

یه دل دارم ترزک داره

ترس و یقین و شکداره

رو بام برفیش، همیشه

یه دنیا بادبادک داره

یه دل دارم وفا داره

یه طاقی از طلا داره

تو بهترین جاش یه دونه

قصرو یه پادشا داره

یه دل دارم نگین داره

هوا داره، زمین داره

تو دریای پر از غمش

قایق و سرنشین داره

یه دل دارم غصه داره

قفلای سربسته داره

از اونا که میان می رن

یه عالمه قصه داره

یه دل دارم، خیال داره

عین پرنده، بال داره

زخمیه اما زخماشم

تماشا داره، فال داره

یه دل دارم درد داره

زمستون سرد داره

رنگ بهار و ندیده

خزونای زرد داره

یه دل دارم شیشه داره

تبر داره، تیشه داره

آرزوهایی که شاید

یه روزی وا می شه داره

یه دل دارم دعا داره

خوبی داره، خطا داره

خودش می گه تو این زمون

این دل کجا بها داره

یه دل دارم صدا داره

شادی ه نه، بلا داره

یه جاش کویری یه جاش ابر

هر کدومو جدا داره

یه دل دارم جنن داره

سرخی رنگ خون داره

عاشقه و خودش می گه

هر چی داره از اون داره

یه دل دارم دونه داره

لاله داره پونه داره

طفلکی فهمدیه که یه

صاحب دیوونه داره

یه دل دارم دیدن داره

دیوونگیش چیدن داره

جوریه حالش که فقط

یه دنیا پرسیدن داره

یه دل دارم دریا داره

کویر داره، صحرا داره

دنیای ما، هیچه پیشش

واسه خودش دنیا داره

یه دل دارم، بارون داره

لیلی اره، مجنون داره

ناخونده توش زیاد میاد

اون همیشه مهمون داره

یه دل دارم سفر داره

خنده براش ضرر داره

گوش ندادن به تپشش

خیلی جاها خطر داره

یه دل دارم، اگر داره

رو همه چی اثر داره

خودم تعجب می کنم

از همه چی خبر داره

یه دل دارم حباب داره

تشنه که می شم، آب داره

گاهی یه چیزایی می گه

می گه بکن، ثواب داره

یه دل دارم پری داره

ونوس و مشتری داره

زیر پاهای اسم اون

فراشای مرمری داره

یه دل دارم اسیر داره

کارش یه جایی گیر داره

برای خاطرات من

صندوقی از حریر داره

یه دل دارم ماه داره

بیراهه و راه داره

اندازه ی ابرای سرد

دردسر و آه داره

یه دل دارم آتیش داره

تو ابرا قوم و خویش داره

نه راه پس مونده براش

نه طفلی راه پیش داره

یه دل دارم رقیب داره

فراز داره، نشیب داره

با اینکه آدم نشده

کلی درخت سیب داره

یه دل دارم که غم داره

یه عمره اونو کمداره

وقتی که رفته، وقتی نیست

بی خود چرا بگم داره

یه دل دارم فقط دله

قایق عشقش تو گله

غروبا بیشتر می گیره

اما همیشه غافله

یه دل دارم اما می گه

غلط نوشتی، ننویس

تو خیلی وقته که دادیش

اونن که حالا پیش تو نیس

راس می گه، عاشقم دیگه

عاشق و کلی بی حواس

اصن یادم نبود که دل

پیش خودم نیست و کجاس

خلاصه که اون لغتی

که یکیه با دو تا حرف

چیزیه که نداشتنش

بیشتر واست می کنه صرف

از ته دل، نه، نمی گم

ولی اگر که دل نبود

دروغ چرا، تو دنیامون

انقدر غم و مشکل نبود

پیش روی دلم می گم

توهین نباشه به دلا

خوش به حال بی خیالا

خوشا به حال عاقلا

ادامه مطلب / دانلود

قصص و نام دیگرش «موسی و فرعون»1 بیست و هشتمین سوره قرآن است که مکی و 88 آیه دارد.

فضیلت اعجاب انگیز سوره قصص

از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله روایت شده است: اگر کسی سوره قصص را قرائت کند ده برابر تعداد کسانی که حضرت موسی علیه السلام را تصدیق یا تکذیب کرده اند به او حسنه داده می شود و تمامی فرشتگان آسمان و زمین در روز قیامت، به سود او شهادت می دهند که او راستگو و درستکار بوده است. 2

آثار و برکات سوره

1) شفای همه دردها

در آثار و خواص سوره از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده: اگر سوره قصص را بنویسند و آنگاه با آب آنرا بشویند، همه دردها و ناراحتی ها از آنها برطرف می شود. 3

2) درمان درد شکم و کبد و طحال

از امام صادق علیه السلام نقل شده: اگر نوشته سوره قصص را بر کسی که درد شکم یا بیماری طحال یا درد کبد یا هر گونه درد دیگری در درون بدن دارد بیاویزند، بهبود می یابد. 4

3) برای ترس از حاکم و شخص قدرتمند

از امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل شده: برای ترس از سلطان و حاکم 7 بار بگویید: (آیه 35) « بسم الله و بالله قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخِیکَ وَنَجْعَلُ لَکُمَا سُلْطَانًا فَلَا یَصِلُونَ إِلَیْکُمَا بِآیَاتِنَا أَنتُمَا وَمَنِ اتَّبَعَکُمَا الْغَالِبُونَ » ؛ گفت: تو را به برادرت قویدست خواهیم کرد و برایتان حجتی قرار می دهیم به سبب نشانه هایی که شما را داده ایم، به شما دست نخواهند یافت شما و پیروانتان پیروز خواهید بود

و این دستور را در کنار نهر آبی جاری بگو و هر گاه از نماز شب فارغ شدی پیش از آن که نماز صبح را بخوانی 7 بار این دستور را انجام بده. إن شاءالله هیچ چیزی به تو زیان نخواهد رساند. 5

4) رویارویی با ظالم

در رویارویی با ظالمان گفته شده که آیات 70-68 سوره قصص را هنگامی که بر حاکم ستمگری وارد می شود 7 بار بخواند و آنگاه 3 بار بگوید:« اللهُ غالبُ أمْرِهِ» از شر ستمهای او در امان می ماند. 6

منابع:

(1)درمان با قرآن، ص68
(2) مجمع البیان،ج7، ص412
(3)تفسیرالبرهان، ج4،ص199
(4)المصباح کفعمی، ص456
(5) طب الائمه، ص35
(6) خواص القرآن و فوائده، ص72

ادامه مطلب / دانلود

شعری زیبا از مریم حیدرزاده، وقتی رفتم...هیچکی از رفتن من غصه نخورد

هیچکی با موندن من شاد نشد

وقتیرفتم کسی قلبش نگرفت

بغض هیچ آدمی فریاد نشد

وقتی رفتم کسی گریش نگرفت

اشکشو کسی نریخت پشت سرم

راستی که بی کسی درد بدیه

منم انگار همیشه تو سفرم

وقتی رفتم کسی غصش نگرفت

وقتی رفتم کسی بدرقم نکرد

دل من می خواس تلافی بکنه

پس چش هیچ کسی عاشقم نکرد

وقتی رفتم، نه که بارون نگرفت

هوا صاف و خیلیم آفتابی بود

اگه شب می رفتم و

خورشید نبود

آسمون خوب می دونم، مهتابی بود

چشمی با رفتن من خیره نموند

به در و به آسمونو پنجره

می دونم، خیلیا گفتن چیزی نیس

ماتم نداره، بذار بره

وقتی رفتم کسی اشکش نیومد

نیمود هیچ جا صدای گریه ای

توی این دنیای بد، هیچکی نداشت

از سفر

رفتن من، گلایه ای

هیچ کسی نگاش برام ابری نشد

زلزله، هیچ دلی رو تکون نداد

راس راسی، واسه کسی مهم نبود

نه که فک کنی بود و نشون نداد

چهره ی هیچ کسی پژمرده نبود

گلا اما همه پژمرده بودن

کسایی که واسشون مهم بودم

همه شاید یه جوری مرده

بودن

کی می رم کجا می رم، میام یا نه

کسی لااقل اینو سوال نکرد

انگاری می خوام برم خرید کنم

هیچ کسی چیزی نگفت، حلال نکرد

دم رفتن کسی حرفی نمی زد

همه ساکت بودن و بی سر و صدا

یه نگهبان که ما رو نگا می کرد

زیر لب گفت، به سلامتی کجا؟

اشک و

خندم دو تایی کنار هم

با یه لحن مهربون جواب دادن

انگاری یه عالمه کوهای سخت

از رو شهر شونه ی من، افتادن

این سوال مهربونو، بی ریا

پرسش ساده ی یه غریبه بود

کسی که اسم منم نمی دونست

زیر چشماش غمی بود، داغ و کبود

شعرمو باید یه جور عوض کنم

یا

بذارمش همینجور بمونه

ته قلبم می خوام این حقیقتو

هر کسی دوس داره شعرو، بخونه

دم رفتن کسی گفت سفر به خیر

که واسم غریب و ناشناخته بود

اما اون وقتی رسید که قلب من

همه ی آرزوهاشو باخته بود

بهتره اهالی رویامونو

بدون توقعی، جواب کنیم

نباید حتی رو بهترین

کسا

توی بدترین جاها، حساب کنیم

ادامه مطلب / دانلود

شعری زیبا از مریم حیدرزاده، حکایت کف بین پیر...

یه روزی یه کف بین پیر نشست و فالمو گرفت

ت و هر چی گفته بود، فک و خیالمو گرفت

بود و یه کم سیاه، مهربونو، خمیده پشت

چه بوی

اسپندی می داد، چشاش نجیب بود و درشت

بهم نگاهی کرد و گفت، فالتو می خوای بگیرم؟

گفتم بگیر، بعدم بگو، بگو چه وقتی می میرم؟

گقت دخترم کف می بینم، قهوه و فنجون ندارم

نه بلدم، نه دوس دارم اداشونو در بیارم

گفتم بگو، اینم دسام، از روی چپ می گی یا راس

خندید و گفت فرق نداره، هر دستی که میل شماس

تو زندگیت سختی دیدی، فالت چرا پر از غمه؟

م توی اسمت می بینم، درس می گم نه، مریمه؟

یکی رو دوس داشتی که رفت، مردا همه عین همن

خوبم توشون پیدا می شه، اما خوبا خیلی کمن

بچه بودی چند تا خطر گذشته از بیخ سرت

خیال

داری سفر بری، خیره الهی سفرت

یکی دیگه تازگیا تو زندگیت پیدا شده

زیاد بهش تکیه نکن، دوست داره ولی بده

دشمن چه قدر زیاد داری، راستی مگه چه کاره ای؟

فک نکنم دارا باشی، نمی بینم ستاره ای

دو سه تا لکه می بینم، دلت شکسته از کسی

یکی ته قلبته که،

می خوای بهش زود برسی

خدا رو از یاد نبری، آیندتم پاکه و نیم

دو سه تا سد تو راهته، دو تا بزرگ، یکی کوچیک

یکی تو قوم وخویشتون یه کم مریضه، مگه نه؟

همون که اسیرشی؟ واست عزیزه مگه نه؟

نگامو چیدم از نگاش، با کلی غصه خندیدم

اصلن چی گفت و از کی گفت، فالم چی

بود، نفهمیدم

آدمای فالای من، مثل خودش غریب بودن

یعنی که خطای دسم، انقد کج و عجیب بودن؟

خیلی خجالت کشیدم، غم از نگاش چکه می کرد

گفتم چرا فال می گیری تو این هوای خیلی سرد

چیه، فالت درس نبود می خوای که مزدمو ندی

نه هر چی گفتی راس بودش، تو راه

حلم بلدی؟

بغض گلوشو آخر سر تو شهر چشماش ترکید

گفت دخترم باور نکن، هیچکسی فردارو ندید

من یه غریبم و اسیر، تو شهرتون در بهدرم

دروغ می گم تا شبمو یه جور به فردا ببرم

منم یه بندم مث تو، تقدیرامون دست خداس

من کی باشم که بتونم، بگم تو طالعت کجاس

گذشتم و نذاشتم اون بیشتر از این بهم بگه

اون ولی گفتش واسه فال نرو پیش کس دیگه

دیدم اونو که دوباره به یه کسی دیگه رسید

بازم همون کف بینیا، دوباره بغضش ترکید

دنیای بی وفای ما از این کسا زیاد داره

از زمین و از آسمون، غریب و کولی می باره

از همه چی که

بگذریم، تمامشم دروغ نبود

شاید به خاطر همین، سرش زیاد شلوغ نبود

سر اونا که راس می گن، همیشه خیلی خلوته

چه توی فال، چه زندگی، دنیا پر از خیانته

کف بین پیر هر چی که گفت دلم یه گوشه ای نوشت

تا ببینه حق با اونه یا بازیای سرنوشت

همه شبیه همشدیم، فالامونم عین همه

اما فقط اون از کجا دونست که اسمم مریمه؟

این که تموم شد و گذشت اما عجب کف بیمی بود

ته دلش زلالتر از پیش گوییای چینی بود

دسام براش فرقی نداشت، اون با دلش فالمو گفت

از بعضی حرفا بگذریم، دروغ چرا، راستشو گفت

دل و ببین که همه جا یه جور به دردت می خوره

یکی باهاش فال می گیره، یکی پولاشو می شمره

خلاصه که دلای پاک، قسمت هر کس نمی شه

دلای روشن و زلال مال غریباس همیشه

اینم یه قصه ی عجیب، فالی که چیزی نمی خواست

کف بینی با یه قلب صاف، نه دست چپ نه دست راست

ادامه مطلب / دانلود

در محضر بزرگان فرصتی است برای آموختن نکاتی که در هیچ کتابی یافت نمی‌شود و در حقیقت راه میان‌بری است به سوی خوبی‌ها و درستی‌ها که تقدیم به همه کاربران عزیز می‌گردد.

ذکری برای رهایی از بن بست‌های زندگی

علامه لاهیجانی انصاری روزی از آیت الله قاضی (ره) پرسیدند که در مواقع اضطرار و گرفتاری چه در امور دنیوی و یا در امور اخروی و بن بست کار‌ها به چه ذکری مشغول شویم تا گشایش یابد؟ ایشان در جواب فرمودند: «پس از 5 بار صلوات و قرائت آیه الکرسی در دل خود بدون آوردن به زبان بسیار بگو:

«اللهم اجعلنی فی درعک الحصینه التی تجعل فیها من تشاء: بار پروردگارا! مرا در حصن و پناهگاه خود و در جوشن و زره محکمت قرار بده که در آن هر کس را که بخواهی قرار می‌دهی تا گشایش یابد.»

ادامه مطلب / دانلود

شعری زیبا از مریم حیدرزاده، نه...دل به دل را نداره

سوختم و آب شدم به پات

امروز و فردا نداره

خوشت میاد ببینی، نه؟

کشتن تماشا نداره

قهر می کنی، ناز می کنی

ناز می کشم

آشتی کنی

قصه که نیس، حقیقته

دروغ و دعوا نداره

ضرب المثل دروغ می گه

نه … دل به دل را نداره

عاشق و طردش می کنن

تو هیچ دلی جا نداره

دوره زمونه دوره ی حرفای عاشقانه نیست

صحبت پول و شهرته، صحبتی از ترانه نیست

یه روز منو خواسته بودی، یه روز خیلی

خوب دور

امروز چه راحت نمی خوای، من بد شدم بهانه نیست

ضرب المثل دروغ می گه

نه…دل به دل را نداره

عاشق و طردش می کنن

تو هیچ دلی جا نداره

اگه بفهمن عاشقی، همه بهت بد می کنن

نسبت دیوونه می دن دست تو رو رد می کنن

اگه بخوای بجنگی با دستای شوم سرنوشت

با

هر چی آدمک دارن، راه تو رو سد می کنن

ضرب المثل دروغ می گه

نه … دل به دل را نداره

عاشق و طردش می کنن

تو هیچ دلی جا نداره

بفهمه عاشقش شدی هی با تو بازی می کنه

دیوونه ، آزار اونم با تو رو راضی می کنه؟

رفتی کجا در می زنی، اون خودیه رات نمی ده

غریبه جای اون

باشه مهمون نوازی می کنه

ضرب المثل دروغ می گه

نه … دل به دل را نداره

عاشق و طردش می کنن

تو هیچ دلی جا نداره

کافیه چیزی بدونه، کار تو دیگه مردنه

دیگه وظیفت اسمشو، با صدتا جون آوردنه

یه بازی یک طرفس، که آخرش مشخصه

همیشه بازنده تویی، سهم اونم که

بردنه

ضرب المثل دروغ می گه

نه … دل به دل را نداره

عاشق و طردش می کنن

تو هیچ دلی جا نداره

اگه بگی دوسش داری، اون تو رو یادش نمی یاد

فرقی نداره که چه قدر چه کم بدونه، چه زیاد

باید هنرپیشه باشی تا نقشو خوب بازی کنی

یعنی که وانمود کنی یه جور ازش بدت بیاد

ضرب المثل دروغ می گه

نه … دل به دل را نداره

عاشق و طردش می کنن

تو هیچ دلی جا نداره

عاشق دیگه تو عصر ما هیچ جایی حرمت نداره

انگار کسی نمره ی خوب واسه شجاعت نداره

شاید یه جوری شده که هیچ آدمی تو عصر ما

برای انتخاب شدن، اصلا لیاقت نداره

ضرب المثل

دروغ می گه

نه … دل به دل را نداره

عاشق و طردش می کنن

تو هیچ دلی جا نداره

رنگ گل دسته گلا، فقط رز زرده همین

عاشق هر کس که بشی عاقبتش درده همین

هر کی یه گمشده داره، تمام دلخوشیش اینه

اگر یه روز معجزه شه، اگر که برگرده همین

ضرب المثل دروغ می گه

نه … دل به دل را نداره

عاشق و طردش می کنن

تو هیچ دلی جا نداره

زمونمون عوض شده، دوره نفرینه و جنگ

زیاد شدیم، زیاد شده آدم بدرنگ و دو رنگ

قلب کوچیک عاشقو با یه اشاره می شکنه

اون کسی که دوسش داره، با تیر کمون با چوب و سنگ

ضرب المثل دروغ می گه

نه …

دل به دل را نداره

عاشق و طردش می کنن

تو هیچ دلی جا نداره

تا بدونه عاشقشی می ره و پیدا نمی شه

می گی می خوام ببینمت می گه نه حالا نمی شه

با هدیه ی تولدش می خوای یه جوری ببینیش

می خوای یه جوری بفرست ببخشید اما نمی شه

ضرب المثل دروغ می گه

نه … دل به دل را

نداره

عاشق و طردش می کنن

تو هیچ دلی جا نداره

اگر که حدسم بزنه نمی دونی چیکار کنی

عاشقی خب، مگه می شه از عاشقی فرار کنی؟

فکر می کنی اون بدونه خیلی کارت راحت تره

حتی تو رویاهات می خوای که اونو بی قرار کنی

ضرب المثل دروغ می گه

نه … دل به دل را نداره

عاشق و طردش می کنن

تو هیچ دلی جا نداره

هر جوری که بود چه خوب چه بد، آروم شدی

یه کم گذشت و دیدی که مردی دیگه، حروم شدی

یه روزی چش وا می کنی که خودتم نمی شناسی

فقط تو آینه می بینی آخرشه، تموم شدی

ضرب المثل دروغ می گه

نه … دل به دل را نداره

عاشق و

طردش می کنن

تو هیچ دلی جا نداره

تو عاشق کسی می شی که عاشق غریبه هاس

گریه و زاری می کنی می گی امیدت به خداس

درسته اما اون که تو شبا براش زار می زنی

راهش و کارش و دلش، حسابی از شما جداس

ضرب المثل دروغ می گه

نه … دل به دل را نداره

عاشق و طردش می کنن

تو

هیچ دلی جا نداره

خوش به حال معشوقایی که بویی از قدیم دارن

تو اعتقادشون شگون، برای یا کریم دارن

معشوقای زمون ما چون عاشقو بسوزونن

واسه دل اون طفلکی یه عالمه گریم دارن

ضرب المثل دروغ می گه

نه … دل به دل را نداره

عاشق و طردش می کنن

تو هیچ دلی جا نداره

ضرب المثل کاش راس بود و دلا به هم یه راهی داشت

اون که واسه تو ماه شده، ای کاش که روی ماهی داشت

کاش عاشق بیچاره ای که بی دلیل اسیر می شه

یه روز یه کاری کرده بود، یه جرمی یه گناهی داشت

ضرب المثل دروغ می گه

نه … دل به دل را نداره

عاشق و طردش می کنن

تو هیچ

دلی جا نداره

کاش واسه بیراهه ی دل، یه جا یه راه چاره بود

کاش که علاجش عین قبل، دعا و استخاره بود

کاش واسه هر عاشقی که شبا پی ستارشه

تو دنیا محض دلخوشی، یک شب پر ستاره بود

ضرب المثل دروغ می گه

نه … دل به دل را نداره

عاشق و طردش می کنن

تو هیچ دلی جا

نداره

آی عاشقای بی گناه، ما همه زرد و بی کسیم

تنهاییم عین آسمون، آواره ایم عین نسیم

همه باید یاد بگیریم که مثل مجنون بزرگ

عاشق هر کسی بشیم، آخر بهش نمی رسیم

ضرب المثل دروغ می گه

نه … دل به دل را نداره

عاشق و طردش می کنن

تو هیچ دلی جا نداره

ادامه مطلب / دانلود

چرا نماز را به زبان عربی می خوانیم؟

پرسشی است که حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی به آن در پایگاه خود پاسخ داده اند. متن پاسخ ایشان به این شرح است:

زبان عربی کامل ترین و پرمحتواترین زبانی است که بندگان خدا با آن صحبت می نمایند و کلمات آن، دارای معانی لطیف و دقیقی است که معمولاً به هنگام ترجمه نمودن به زبانی دیگر نمی توان آن معانی را منتقل نمود، خدا در قرآن این زبان را به عربی مبین نام برده و قرآن را که بزرگترین کتاب آسمانی است به این زبان فرستاده و بر بندگان خود واجب نموده است که نماز خود را به این زبان بخوانند و کیفیت خواندن نماز، توسط پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ائمه علیهم السلام بیان شده است.

ادامه مطلب / دانلود

شعری زیبا از مریم حیدرزاده، طعم تلخ واقعیت...

بذار یواش شروع کنم، سلام گلم، هم نفسم

آرزوهام راضی شدن، دیگه بهت نمی رسم

گفتم چیا گفتی بهم، گفتی که آینده داری

دنیا همش

عاشقی نیست، گریه داری، خنده داری

گفتم که گفتی من باشم به لحظه هات نمی رسی

به قول دل شاید دلت گرو باشه پیش کسی

خلاصه گفتم که چشات قصد رسیدن نداره

رؤیاها کاله و دسات خیال چیدن نداره

گفتم که گفتی زندگی ت غصه داره، سفر داره

هم واسه من هم واسه تو با هم

بودن خطر داره

گفتم تو گفتی رؤیاها مال شبای شاعراس

شهامتو کسی داره که شاعر مسافراس

مسافرا اون آدمان که با حقیقت می مونن

تلخیاشو خوب می چشن، غصه هاشو خوب می دونن

گفتم فقط می خوای واست یه حس محترم باشم

عاشقیمو قایم کنم، تو طالع تو کم باشم

گفتم

که گفتی ما دو تا به درد هم نمی خوریم

ولی یه جا مثل همیم، هر دومون از قصه پریم

گفتیم تو گفتی می تونیم یادی کنیم از همدیگه

اما کسی به اون یکی لیلی و مجنون نمی گه

گفتم تو گفتی سهممون از زندگی جدا جداس

حرف تو رو چشم منه، اما اینام دست خداس

هر چی که تو گفته

بودی، گفتم به دل بی کم و بیش

حال خودم؟ نه راه پس مونده برام نه راه پیش

این حرفای خودت بوده، از من دیوونه تر دیدی؟

اصلا نگفتم اینا رو خودت دیدی یا شنیدی

دلم که حرفاتو شنید، اول که باورش نشد

ولی نه، بهتره بگم، نفهمیدش، سرش نشد

یه جوری مات و غمزده، فقط به

دورا خیره شد

زنگ ازرخش نه، نپرید، شکست و مرد و تیره شد

بلور رویا هام ولی چکید، مث خواب تگرگ

آرزوهام از هم پاشید، رسید ته کوچه ی مرگ

راستش ازم چیزی نموند، به جز همین جسم ظریف

خوب می دونی چی می کشه غریب تو خونه ی حریف

نگی چرا نوشته هام لطیف و عاشقونه نیست

رؤیا و آرزوم که هیچ، حتی دل دیوونه نیست

زیبا باید تنهایی من این نامه روسیا کنم

رسم گذشته ها می گه باید به تو نگا کنم

حرفاتو گفتم به خودت، ببینی راستی تو زدی

اصلا توی ذات تو هست، یه همچی چیزی بلدی؟

اگر تو بیداری بودی، بشین میادش خبرم

اگر نگفتی بنویس

من می خوام از خواب بپرم

دوست دارم چه توی خواب، چه توی مرگ و بیداری

فدای یک تار موهات، که تو من و دوس نداری

مواظب آدما باش، زندگی گرگه زیبا جون

خدای رویای منم، هنوز بزرگه زیبا جون

دوشنبه ی پر از غم یه ظهر گرم مردادی

با اون چشای روشنت چه کاری دست من دادی

ادامه مطلب / دانلود

شعری زیبا از مریم حیدرزاده، بی وفا انصافت کجاس؟

تازگیا سفر می ری

جاهای پر خطر می ری

بی سر صدا بدون من

تا ساحل خزر می ری

بی وفا انصافت کجاس

رفتن و نازت مال

ماس

تازگیا امون می دی

گل شدی ، دس تکون می دی

یه جوری به غریبه ها

اداهاتو نشون می دی

بی وفا انصافت کجاس

رفتن و نازت مال ماس

تازگیا ، دوری چقدر

ساکت و مغروری چقد

چه کم باهام حرف می زنی

راس راسی مجبوری چقدر

بی وفا انصافت کجاس

رفتن

و نازت مال ماس

تازگیا طلا شدی

کم شدی ، کیمیا شدی

دیگه صدام نمی کنی

عین غریبه ها شدی

بی وفا انصافت کجاس

رفتن و نازت مال ماس

تازگیا باهان بدی

گفتی میام ، نیومدی

نگفته بودی انقدر

بازی با قلب و بلدی

بی وفا انصافت کجاس

رفتن و نازت مال ماس

تازگیا سرده نگات

دیگه نمی لرزه صدات

برقی که دنبالش بودم

رفته دیگه از تو چشات

بی وفا انصافت کجاس

رفتن و نازت مال ماس

تازگیا را نمی یای

سر قرارا نمی یای

زمستونا نیومدی

حالا بهارا نمی یای

بی وفا انصافت کجاس

رفتن و نازت مال ماس

تازگیا کم

شدی ، کم

یه عالمه دوری ازم

نمی شه پیدات بکنم

حتی واسه دوست دارم

بی وفا انصافت کجاس

رفتن و نازت مال ماس

تازگیا خیال کنم

باید ازت سوال کنم

خیال داشتن تو رو

تو رویاهام محال کنم

بی وفا انصافت کجاس

رفتن و نازت مال ماس

تازگیا ، کم می یارم

به جای بارون ، می بارم

یه جوری فرصت بده که

بگم چه قدر دوست دارم

بی وفا انصافت کجاس

رفتن و نازت مال ماس

تازگیا چه ناز شدی

عجیبی ، عین راز شدی

شعر و ترانتم خوبه

کلی ترانه ساز شدی

بی وفا انصافت کجاس

رفتن و نازت مال ماس

تازگیا چه بی حواس

عاشق داری از چپ و راس

بی وفا انصافت کجاس

رفتن و نازت مال ماس

تازگیا خیلی زیاد

همش تو رو یادم می یاد

می ترسم از فکرای تو

بلاهایی سرم بیاد

بی وفا انصافت کجاس

رفتن و نازت مال ماس

تازگیا عجیب شدی

تنها که نه ، غریب شدی

به ما که می رسی یه کم

نجیب بودی ، نجیب شدی

بی وفا انصافت کجاس

رفتن و نازت مال ماس

تازگیا حرف شماس

همش می گی دست خداس

اما بذار بهت بگم

حسابت از همه جداس

بی وفا انصافت کجاس

رفتن و نازت مال ماس

تازگیا تو سال نو

بدجور می میرم واسه تو

چون می دونی دوست دارم

ناز نکن از

پیشم نرو

بی وفا انصافت کجاس

رفتن و نازت مال ماس

نامه رسید به آخرا

باید سپردت به خدا

فقط یه قولی بده که

دلت بمونه پیش ما

بی وفا انصافت کجاس

رفتن و نازت مال ماس

امضای نامه اولی

سرخه و خیلی مخملی

با عطر کلی گل سرخ

با چشم یه کم عسلی

بی

وفا انصافت کجاس

رفتن و نازت مال ماس

بمون که ثابت بکنی

حسابت از همه جداس

ادامه مطلب / دانلود
شعر «ای زبان فارسی ای در دریای دری» دکتر غلامعلی حداد عادل از کتاب زبان فارسی ششم ابتدایی حذف شد.
حذف‌ شعر‌ جنجالی‌ از کتاب ابتدایی

به گزارش میهن فال به نقل از نامه  نیوز؛ شعری از دکتر غلامعلی حداد عادل در کتاب فارسی ششم ابتدایی درج شده بود و در آن تبریز جزو قلمرو زبان فارسی محسوب شده بود که این شعر امسال حذف شد.

سال گذشته این شعر با انتقادهای فراوانی مواجه شد.  امسال این شعر از متن کتاب فارسی ششم حذف شده و به پشت جلد کتاب انتقال یافته است. در شعر چاپ شده‌ی پشت کتاب نیز بیتی که کلمه “تبریز” در آن آمده بود حذف شده است.

ادامه مطلب / دانلود

خداوند در آیه ۱۱۹ سوره مبارکه نساء شیوه رفتار با همسر را به وضوح بیان می کند.

با زنانتان اینگونه رفتار کنید

به گزارش میهن فال: خداوند تبارک و تعالی در سوره نساء آیه ۱۱۹ می فرماید: «وَ عاشروهُنَّ بالمعروف» (ای کسانیکه ایمان آوردید) با زنانتان بطور شایسته رفتار کنید.

تفسیر اطیب البیان: این آیه امر به حسن معاشرت با زنان دارد ولو اینکه قلبا از آنها رنجیده باشند. مراد از معروف در این آیه آنست که نباید در حقوق آنها کوتاهی کنند؛ بسیاری از شوهران هستند که بواسطه امور جزئی خانه داری، بهانه گیری می کنند و سپس در حق همسر خود کوتاهی می کنند

ادامه مطلب / دانلود
صفحه 121 از 130«...90100110 قبلی 120121122 بعدی ...»
css.php