مطالب دسته بندی : ادبیات و مذهب

عشق پولی!

روزی مرد ثروتمندی همراه دخترش مقدار زیادی شیرینی و خوردنی به مدرسه شیوانا آورد و گفت اینها هدایای ازدواج تنها دختر او با پسر جوان و بیکاری از یک خانواده فقیر است.
شیوانا پرسید: چگونه این دو نفر با دو سطح زندگی متفاوت با همدیگر وصلت کرده اند؟

مرد ثروتمند پاسخ داد: این پسر شیفته‌ی دخترم است و برای ازدواج با او خودش را عاشق و دلداده نشان داده و به همین دلیل دل دخترم را ربوده است. درحالی که پسر یکی از دوستانم، هم نجیب است و هم عاقل، با اصرار می‌خواهد با دخترم ازدواج کند اما دخترم می‌گوید او بیش از حد جدی نیست و شور و جنون جوانی در حرکات و رفتارش وجود ندارد. اما این پسر بیکار هرچه ندارد دیوانگی و شور و عشق جوانی‌اش بی‌نظیر است. دخترم را نصیحت می‌کنم که فریب نخورد و کمی عاقلانه‌تر تصمیم بگیرد اما او اصلا به حرف من گوش نمی‌دهد. من هم به ناچار به ازدواج آن دو با هم رضایت دادم.

شیوانا از دختر پرسید: چقدر مطمئن هستی که او عاشق توست؟

دختر گفت: از همه بیشتر به عشق او ایمان دارم!

شیوانا به دختر گفت: بسیار خوب بیا امتحان کنیم. نزد این عاشق و دلداده برو و به او بگو که پدرت تهدید کرده اگر با او ازدواج کنی حتی یک سکه از ثروتش را به شما نمی‌دهد. بگو که پدرت تهدید کرده که اگر سرو کله‌اش اطراف منزل شما پیدا شود او را به شدت تنبیه خواهد کرد.
دختر با خنده گفت: من مطمئنم او به این سادگی میدان را خالی نمی‌کند. ولی قبول می‌کنم و به او چنین می‌گویم. چند هفته بعد مرد ثروتمند با دخترش دوباره نزد شیوانا آمدند. شیوانا متوجه شد که دختر غمگین و افسرده است. از او دلیل اندوهش را پرسید.

دختر گفت: به محض اینکه به او گفتم پدرم گفته یک سکه به من نمی‌دهد و هر وقت او را ببیند تنبیه‌اش می‌کند، فوراً از مقابل چشمانم دور شد . از این دهکده فرار کرد. حتی برای خداحافظی هم نیامد.

شیوانا با خنده گفت: اینکه ناراحتی ندارد. اگر او عاشق واقعی تو بود حتی اگر تو هم می‌گفتی که دیگر علاقه‌ای به او نداری و درخواست جدایی می‌کردی، او هرگز قبول نمی‌کرد. وقتی کسی چیزی را واقعا بخواهد با تمام جان و دل می‌خواهد و هرگز اجازه نمی‌دهد حتی برای یک لحظه آن چیز را از دست بدهد. اگر دیدی او به راحتی رهایت کرد و رفت مطمئن باش که او تو را از همان ابتدا نمی‌خواسته و نفع و صلاح خودش را به تو ترجیح داده است. دیگر برای کسی که از همان ابتدا به تو علاقه‌ای نداشته ناراحتی چه معنایی می تواند داشته باشد؟

ادامه مطلب / دانلود

این همه سفارشی که پیامبر (صلی الله علیه وآله) نسبت به اهل بیت و قرآن کرده اند را تا چه اندازه جامه عمل پوشاندیم؟

هنگام قرائت قرآن چگونه بنشینیم؟

مسلمانان به دو فرقه‌ی شیعه و سنی تقسیم شدند .

در اهل سنت از همان ابتدا عترت کنار گذاشته شد، به تعبیر خودشان «حسبنا کتاب الله» یعنی کتاب خدا ما را کفایت می‌کند و دیگر نیازی به اهلبیت نداریم هر چند به همان قرآن هم عمل نکردند زیرا ؛ لازمه عمل به قران تمسک به اهل بیت بود، که در اینجا بحث در آن نداریم.

اما شیعه: در نزد شیعیان اهلبیت از جایگاهی رفیع برخوردارند هر چند شاید به مرحله عمل که برسیم آنچنان که به زبان می‌آوریم نباشیم، اما در مورد قرآن نیز نسبت به اهلبیت محجورتر مانده است زیرا ابتدائی‌ترین مرحله که در آیه‌ی شریفه‌ «وَإِذَا قُرِىءَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ» و چون قرآن خوانده شود بدان گوش فرا دهید و خاموش باشید، باشد که مشمول رحمت شوید. (اعراف/ 204) می‌فرماید را هم رعایت نمی‌کنیم.

یکی از علمای اصفهان می‌گفت: با عدّه ای برای حج به مکه مشرف شدیم، در مدینه یک نفر از دوستان همراه ما در گذشت.

پس از دفن، مجلس ترحیمی تشکیل داده و یکی از قاریان را برای تلاوت قرآن به مجلس دعوت کردیم.

قاری آمد و نشست اما قرآن نمی‌خواند. به او گفتیم بخوان ایشان گفتند شما مشغول حرف زدن هستید و تا ساکت نشوید قرآن نمی‌خوانم همه ساکت شدیم ولی باز دیدیم نمی‌خواند.

گفت، طرز نشستن شما مناسب با مجلس قرآن نیست لذا همه دو زانو نشستیم دیدیم باز قرآن را شروع نمی‌کند گفتیم بخوان او گفت هنوز مجلس برای قرائت قرآن مهیا نشده است زیرا در دست بعضی چای و … مشاهده می شود چای را که کنار گذاشتیم قاری آیه‌ی «وَإِذَا قُرِىءَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ» را قرائت فرمود.(ماهنامه بشارت، ش 59 ص 39)

در حضور قران مۆدب بنشینیم

در برخی از محافل یا جلسات قرآنی دیده می‎شود که مۆدّب نشستن در حضور قرآن مراعات نمی شود.

مثلاً قرآن را روی زمین می‎گذارند و به آن نگاه می‎کنند. یا پای خود را در محضر قرآن دراز می‎کنند و یا با تسبیح و سر و صورت خود بازی می‎کنند و یا نحوه نشستن آنان به گونه‎ای است که موجب بی‎احترامی به ساحت مقدّس قرآن است.

سنت بسیار خوبی که از قدیم الایام رعایت می‎شده، گذاشتن رحل زیر قرآن‎هاست که عمل بسیار خوبی است. کسانی که با تلاوت قرآن کریم سروکار دارند پسندیده است که در منازل خود نیز،‌ «رحل» استفاده کنند و با این کار به فرزندان خویش احترام گذاردن به قرآن را تعلیم دهند.

قرائت قرآن را ترک نکنیم

یکی از چیزهایی که در خانه هر مسلمانی یافت می‎شود ، کتاب آسمانیِ قرآن است. این کتاب برنامه زندگی و هدایت انسانهاست.

هر خانواده مسلمان برای استمداد از آن و تیمّن و تبرّک، حداقل یک قرآن در منزل نگهداری می‎کند.

نگهداری قرآن در منازل فواید بسیاری دارد از جمله موجب دوری شیطان از خانه می‎گردد، ولی باید مراقب بود که از خواندن آن غفلت نشود ؛ زیرا معطل گذاردن و نخواندن آن یک نوع بی‎احترامی به ساحت مقدّس قرآن است.

امام ششم ـ علیه السّلام ـ از حضرت امام محمّد باقر ـ علیه السّلام ـ نقل می‎کند:

«اِنَّهُ لَیُعْجِبُنی اَنْ یَکُونَ فِی الْبَیْتِ مُصْحَفٌ یَطْرُدُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ الشَّیاطینَ».[ وسائل الشیعه، ج 4، ص 855.]
من خوش دارم در خانه قرآنی باشد که خدای عزّوجلّ به وسیله آن شیطان‎ها را دور کند.

در روایت دیگری امام صادق ـ علیه السّلام ـ می‎فرماید: سه چیز در دادگاه الهی از انسان شکایت می‎کند، یکی از آنها قرآن است:

«…وَ مُصْحَفٌ مُعَلَّقٌ قَدْ وَقَعَ عَلَیْهِ الْغُبارُ لا یُقْرَأُ فیهِ».[ اصول کافی، ج 2، ص 449.]

…و قرآنی که بدون استفاده مانده غبار گرفته باشد و خوانده نشود.

ادامه مطلب / دانلود

شعر زیبای رهگذر از فروغ فرخزاد

یکی مهمان ناخوانده
ز هر درگاه رانده، سخت وامانده

رسیده نیمه شب از راه، تن خسته، غبارآلود
نهاده سر بروی سینهء رنگین کوسن هائی

که من در سالهای پیش
همه شب تا سحر می دوختم با تارهای نرم ابریشم

هزاران نقش رویائی بر آنها در خیال خویش
و چون خاموش می افتاد بر هم پلک های داغ و سنگینم

گیاهی سبز می روئید در مرداب رویاهای شیرینم
ز دشت آسمان گوئی غبار نور برمی خاست

گل خورشید می آویخت بر گیسوی مشکینم
نسیم گرم دستی ، حلقه ای را نرم می لغزاند

در انگشت سیمینم

لبی سوزنده لبهای مرا با شوق می بوسید

و مردی مینهاد آرام، با من سر بروی سینهء خاموش
کوسن های رنگینم

کنون مهمان ناخوانده
ز هر درگاه رانده، سخت وامانده

بر آنها می فشارد دیدگان گرم خوابش را
آه، من باید بخود هموار سازم تلخی زهر عتابش را

و مست از جامهای باده می خواند: که آیا هیچ
باز در میخانه لبهای شیرینت شرابی هست

یا برای رهروی خسته
در دل این کلبهء خاموش عطرآگین زیبا
جای خوابی هست؟

ادامه مطلب / دانلود

جملات حکیمانه و ناب از قرآن کریم

کتابی فرخنده بر تو فرو فرستادیم، تا در آیات آن تدبیر کنند و خردمندان از آن پند گیرند. ص آیه 29

************************
بدانید که زندگی دنیا بازی و سرگرمى و آرایش و فخرفروشى شما به یکدیگر و رقابت در افزایش اموال و فرزندان است. همانند بارانی که محصولش کشاورزان را در شگفتی فرو می‏برد ، سپس خشک می‏شود به گونه ‏ای که آن را زرد رنگ می‏بینی،‌سپس خس و خاشاک گردد … زندگانى دنیا جز کالاى فریبنده نیست. حدید آیه ۲۰

************************
در روی زمین به تکبر راه مرو که نمی توانی زمین را بشکافی و هرگز قامتت به بلندای کوهها نمی رسد. اسراء آیه ۳۷

************************
بندگان خاص خداوند رحمان‏،کسانى هستند که با آرامش و بى‏ تکبّر بر زمین راه مى‏ روند؛وهنگامى که جاهلان آنها را مخاطب سازند [و سخنان نابخردانه گویند]، به ملایمت پاسخ مى‏ دهند. فرقان آیه ۶۳

************************
در آنچه خداوند بر تو بخشیده است، سراى آخرت را بجوى و سهم خود را از دنیا فراموش مکن و همانگونه که خدا به تو نیکی کرده است نیکی کن و هرگز فساد در زمین منما که خدا مفسدان را دوست ندارد. قصص آیه ۷۷

************************
و هرگاه نعمت و رحمتى به انسان بچشانیم و سپس آن را از او برگیریم او مأیوس و نومید مى‏ شود و به کفران و ناسپاسى بر مى‏ خیزد. هود آیه ۹

************************
آیا کسى که در دل شب به طاعت خدا و سجده و قیام بسر برد و از آخرت ، هراسناک ، و به رحمت حق امیدوار باشد، با کسى که در کفر و گناه است یکسان است ؟ زمر آیه ۹

************************
آیا وقت آن نرسیده است که دلهای مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل شده است خاشع گردد؟ و مانند کسانی نباشند که قبلا به آنها کتاب آسمانی داده شد، سپس زمانی طولانی بر آنها گذشت آنگاه دلهایشان سخت شد و بسیارى از آنان نافرمان بودند. حدید آیه ۱۶

************************
بگو ای بندگان من که بر خود زیاده روی روا داشتید از رحمت خدا نا امید نشوید در حقیقت خداوند تمام گناهان را می امرزد که او خود امرزنده و مهربان است . زمر آیه ۵۳

************************
از رحمت خدا نا امید مباشید که جز کافر هیچ کس از رحمت خدا نا امید نیست. یوسف آیه ۸۷

************************
پس به یاد من باشید تا به یاد شما باشم. بقره آیه ۱۵۲

************************
کسانى که ایمان آورده ‏اند و ایمانشان را به شرک نیالوده ‏اند،امنیت مال آنها است، و آنها هدایت یافتگانند. انعام آیه ۸۲

************************
کسی که دیدار پروردگارش را تمنامی کند ،‌عمل صالح بجای بیاورد و در عبادت پروردگارش هیچ کس را شریک قرار ندهد .کهف آیه ١١٠

************************
زندگانی دنیا چیزی جز متاع فریبنده نیست . آل عمران آیه ۱۸۵

************************
از آنچه به شما روزی داده ایم پیش از آنکه روزی فرا رسد که نه معامله ای وجود دارد و نه دوستی و شفاعت ، انفاق کنید. بقره آیه ٢۴۵

************************
بگو مرگی که از آن فرار می کنید ؛حتما شما را در خواهد یافت .سپس به سوی کسی که از پنهان و آشکار با خبر است برده می‏شوید و شما را از آنچه انجام می‏دادید خبر می‏دهد. جمعه آیه ٨

ادامه مطلب / دانلود

در روایات آمده که پیامبر(صلی الله علیه وآله) برای رفع چشم زخم برای امام حسن و امام حسین دعایی نوشته است و پیامبر می‌فرماید که حضرت ابراهیم برای حضرت اسماعیل نیز همین تعویذ برای دفع شر چشم را نوشته است. در نهج‌البلاغه آمده است که العین حق والرقی حق چشم زخم حق است و توسل به دعا برای دفع آن نیز حق است.

رفع چشم زخم

چشم زخم در قرآن

سحر چشم

سحر و جادو از توانمندی‌های ذاتی بشر است و انسان‌ها می‌توانند به اعتدال ذاتی و غیر اکتسابی به این توانایی به صورت فعلی دست یابند و یا با آموزش و پرورش، استعداد و توانمندی ذاتی خویش را در این زمینه آشکار سازند.

در داستانی که قرآن درباره مردم بابل گزارش می‌کند به مسأله وجود سحر و تعلیم آن به کمک دو فرشته الهی به نام هاروت و ماروت اشاره می‌نماید. در این داستان که در سوره بقره آمده به خوبی تبیین و تحلیل می‌گردد که سحر و جادو قابل تعلیم و آموزش است و کارکردهای بسیاری دارد و می‌تواند امری مثبت و سازنده و یا منفی و زیان‌بار باشد.

انسان این استعداد و توانمندی را به طور ذاتی دارا می‌باشد که از عناصر فرامادی استفاده کند و یا ابزارهای مادی را در امور فرامادی به کار گیرد در مورد اخیر مراد آن است که شخص می‌تواند از امور مادی چون چشم برای امری معنوی مانند محبت و دشمنی بهره ببرد.

در داستان سحر جادوگران مصری و مبارزه ایشان با حضرت موسی(علیه السلام) این نکته مورد تاکید قرار می‌گیرد که سحر می‌تواند در چشم و تصرف در آن باشد. از این رو نفوذ جادوی ساحران فرعونی در چشم بنی اسرائیل بوده که موجب وحشت ایشان می‌شود. به این معنا که شخص می‌تواند با اعمالی، در چشم شخص تصرف کند و تأثیرات آن را در جان و روحش ببیند. بنابراین با حرکت طناب‌ها و ریسمان‌ها در چشمان مردمان تصرف شده و در جان ایشان وحشت و ترس افکنده می‌شود. (اعراف آیه 116)

کافران مکه نیز در برابر معجزات پیامبر(صلی الله علیه وآله) مدعی بودند که چشمانش در برابر مشاهده گشایش درهای آسمان مسحور شدند و در حقیقت پیامبر در چشمان ایشان تصرف کرده تا نتوانند حقیقت و واقعیت را از خیال جدا کنند. (حجر آیه 14و 15)

به هر حال شکی نیست که انسان از توانایی خاص و خارق‌العاده ای برخوردار است که موجبات تصرفات فرامادی و فرا طبیعی را فراهم می‌آورد.

چشم زخم

یکی از اقسام سحر و جادو، تصرفات چشم است که اگر به گونه آسیب زا و زیان‌بار باشد از آن به چشم زخم یاد می‌شود. چشم زخم به معنای آسیبی است که چشم بد به کسی بزند. (فرهنگ فارسی ج1ص1290)

برخی مفسران به برخی از آیات در قرآن به این منظور تمسک کرده‌اند که یکی از این موارد آیات 51 و 52 سوره قلم ( و ان یکاد) است که نظرات مفسران را به خود جلب کرده است. خداوند در این دو آیه می‌فرماید: و آنان که کافر شدند چون قرآن را شنیدند چیزی نمانده بود که تو را چشم بزنند و می‌گفتند او واقعاً دیوانه‌ای است. حال آنکه [قرآن] جز تذکری برای جهانیان نیست.

از این آیه برخی معنای چشم زخم را برداشتند. اما عده‌ای دیگر آن را معنایی کنایی و شدت خشم تعبیر کرده‌اند. حتی برخی گفته‌اند که این آیه دلالت بر تضاد رفتاری کفار دارد، یعنی از طرفی با چشم‌های خود به اعجاز نگاه می‌کنند وقتی که قرآن برای آن‌ها خوانده می‌شود مجذوب می‌شوند و پشت سر پیامبر می‌گویند که پیامبر مجنون است.

قرآن در آیه 67 سوره یوسف به امکان و حقانیت چشم زخم اشاره می‌کند. در این آیه حضرت یعقوب(علیه السلام) به فرزندان خویش فرمان می‌دهد که هنگام ورود به مصر از یک دروازه شهر وارد آن نشوند و از آن جایی که فرزندان ده‌گانه ایشان افرادی زیبا و تنومند و جوان بودند از ایشان می‌خواهد برای در امان ماندن از چشم زخم مردم مصر از دروازه‌های متعدد وارد شوند تا به چشم نیایند. (المیزان ج11 ص218) بنابراین می‌توان گفت که چشم زخم امری پذیرفته شده در بینش و نگرش قرآنی است.(مجمع‌البیان ج5 و 6 ص380)

در حقیقت یعقوب(علیه السلام) از چشم زخم مصریان نسبت به فرزندانش دل نگران بود. هر چند که آن حضرت(علیه السلام) بر این نکته تأکید می‌ورزد که قدرت انسان‌های دارای چشم زخم به گونه‌ای است که او نمی‌تواند جلوی آن‌ها را بگیرد مگر آن که اراده الهی به این تعلق گیرد که چشم زخم مردم در ایشان اثر نگذارد.(یوسف/67)

مهم‌ترین آیه که درباره چشم زخم بدان اشاره می‌شود آیه 51 سوره قلم است که درباره پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله) آمده است.

در این آیه آمده که کافران در تلاش بودند چشم زخمی به پیامبر(صلی الله علیه وآله) برسانند. آنان که از هر راهی تلاش می‌کردند تا آن حضرت را بکشند و یا دعوتش را به تعطیلی بکشانند از ساحران و جادوگران بهره گرفتند تا این کار را انجام دهند. از این رو خداوند می‌فرماید: و ان یکاد الذین کفروا لیزلقونک بابصارهم لما سمعواالذکر و یقولون انه لمجنون.

در این آیه دلیل آنان برای به کارگیری سحر و جادو و چشم زخم آن است که پیامبر را مجنون و جن زده می‌دانستند و این زمانی بود که ذکر یعنی قرآن را شنیده بودند و آن را شگفت انگیز می‌یافتند. گمان بردن به این که کلام آدمی نیست و می‌بایست کلام جنیان باشد و آنان هستند که وی را به بند کشیده و از زبان محمد(صلی الله علیه و آله) سخن می‌گویند. باعث شد تا با به کارگیری سحر و چشم زخم، تلاش کنند وی را بکشند و یا آسیبی به او وارد سازند تا جن تسخیرکننده نیز بمیرد و یا برود.

واژه زلق در لسان العرب به معنای لغزیدن است و زلق بابصار و لغزیدن به چشم یعنی این که تو را با چشمانشان آزار رسانند و تو را از مقامی که داری بلغزانند.(لسان العرب ج6ص70) این مقام همان مسئله ذکر حکیم و قرآن عظیمی بود که آنان را شگفت زده کرده بود و بهترین سخنوران و شاعران کافران در برابرش زانو به زمین زده بودند.

آیا قطعاً قرآن به مسئله چشم زخم اشاره کرده است؟

برای پاسخ به این سؤال نمی‌توانیم جواب دقیقی بدهیم. برخی مفسران از برخی آیات اجمالاً به این نتیجه رسیده‌اند که به مسئله چشم زخم اشاره شده است.

غیر از قرآن ما منبع دیگری به عنوان روایات و احادیث هم داریم که برخی روایات مسئله چشم زخم را مورد اشاره قرار داده‌اند و بسیاری از دانشمندان امروزی هم معتقدند که برخی چشم‌ها از یک نیروی مغناطیسی خاصی برخوردارند که می‌تواند مثل اشعه لیزر عمل کند. این مسئله هم از نظر علم و هم نظر عقل قابل قبول است که نیروهای فوق‌العاده ای در برخی اعضای بدن هست که تأثیراتی اعمال می‌کند.

چشم زخم در روایات

از نگاه روایی نیز نه تنها منعی در این رابطه وجود ندارد، بلکه روایاتی وجود دارد که بر اساس آن می‌توان گفت مسئله چشم زخم تا حدی قابل قبول است، برای مثال واژه‌هایی مثل رقی به معنای تعویذ و نوشتن دعاهایی برای چشم زخم وجود دارد. واژه حرز که هر معصومی برای خود حرز دارد.

در روایات آمده که پیامبر(صلی الله علیه وآله) برای رفع چشم زخم برای امام حسن و امام حسین دعایی نوشته است و پیامبر می‌فرماید که حضرت ابراهیم برای حضرت اسماعیل نیز همین تعویذ برای دفع شر چشم را نوشته است. در نهج‌البلاغه آمده است که العین حق والرقی حق چشم زخم حق است و توسل به دعا برای دفع آن نیز حق است.

دستوراتی برای رفع چشم زخم

ساده‌ترین دستور برای رفع چشم زخم خواندن سوره ناس و فلق است. در روایات آمده است که پیغمبر(صلی الله علیه وآله) این سوره‌ها را برای امام حسن و امام حسین به عنوان تعویذ قرائت می‌کرد.

از امام صادق(علیه السلام) روایت شده که فرمود است: اگر کسی از شما چیزی از برادرش او را متعجب ساخت سه بار بگویید: ماشاء‌الله لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم. در برخی روایات گفته می‌شود که تکبیر بگویید تا تأثیر چشم زخم از بین برود.

البته نباید از این امر غافل شد که زیاده‌گویی ها در این مسئله بسیار است. در بین توده مردم برخی از این مباحث با خرافات عجین و موجب شده برخی اصل آن را هم انکار کنند.

اسفند دود کردن و استفاده از مهره‌های آبی برای دور کردن چشم زخم مبنای روایی ندارد، موضوعاتی است که توسط مردم به بحث اضافه شده است. همان‌طور که در احادیث و روایات آمده اصل تأثیر دعا برای دفع چشم زخم قابل انکار نیست، اما باز کردن دکانی برای نوشتن دعا و ادعای دعانویسی به هیچ وجه قابل قبول نیست، میدان دادن به این افراد نیز گناه محسوب می‌شود.

از دیگر روش‌هایی که قرآن در همین آیه بدان اشاره می‌کند پرهیز از کسانی است که دارای این قدرت هستند و نیز استفاده از شیوه‌هایی است که زمینه‌های چشم زخم را فراهم نمی‌آورد. ظاهر نشدن در برابر شور چشمان یکی از این راه‌هاست.خواندن سوره معوذتین به ویژه سوره فلق یکی دیگر از شیوه‌های پیشگیری و درمان است.

برخی گفته‌اند که آیه من شر حاسد اذا حسد، شامل عائن یعنی کسی که با چشم آسیب می‌رساند نیز می‌شود؛ زیرا چشم زخم گاه از حسادت نفسانی برمی خیزد. به این معنا که شخص هرگاه در دیگری نعمتی یافت و یا فراوانی نعمتی را مشاهده کرد از روی حسادت می‌کوشد تا آن نعمت از او سلب شود و با شور چشمی می‌کوشد تا آن را از میان بردارد.

علامه طباطبایی در المیزان می‌نویسد: چشم زخم نوعی از حسد نفسانی است که هنگام مشاهده چیزی که در نظر شور چشم، زیاد و تعجب انگیز است محقق می‌شود. (المیزان ج20 ، ص393)

ادامه مطلب / دانلود

جملات آموزنده و زیبای مادر ترزا

اگنس گونکسا بوجاکسیو(مادر ترزا)بنیانگذار امور خیریه در هند و برنده جایزه صلح نوبل

محبت، توری است که روانها را صید می کند.مادر ترزا

جملات آموزنده و زیبای مادر ترزا

اگر ما نتوانیم کسى که مى‌بینیمش را دوست داشته باشیم ،چگونه مى‌توانیم خدا را که نمى‌توانیم ببینیمش دوست داشته باشیم؟ مادر ترزا

جملات آموزنده و زیبای مادر ترزا

محبت‌آمیزترین واژه در دنیا، واژه‌ی نامهربانانه‌ای است که هرگز بازگو نشود. مادر ترزا

جملات آموزنده و زیبای مادر ترزا

اجازه نده کسی نزد تو بیاید، مگر اینکه هنگام بازگشت، شادتر و خوشحال تر باشد.مادر ترزا

جملات آموزنده و زیبای مادر ترزا

انسان‌ها را از دور دوست داشتن، کار دشواری نیست. دوست داشتن آنهایی که به ما نزدیک هستند، کار دشواری است. بخشیدن یک کاسه برنج برای سیر کردن یک گرسنه، بسی آسان‌تر از کاهش تنهایی و درد و رنج انسانی رانده شده در خانه‌ی خودمان است. عشق را به خانه‌ی خود بیاورید؛ چرا که عشق ورزیدن به یکدیگر را باید از خانه آغاز کنیم.مادر ترزا

جملات آموزنده و زیبای مادر ترزا

اگر می‌خواهیم پیام عاشقانه‌مان دریافت شود، باید آن را بفرستیم. اگر می‌خواهیم چراغی را روشن نگه داریم، باید مُدام در آن نفت بریزیم. مادر ترزا

جملات آموزنده و زیبای مادر ترزا

اگر می‌خواهید برای ایجاد آشتی در جهان، کاری انجام دهید، به خانه‌تان بروید و خانواده‌تان را دوست بدارید. مادر ترزا

جملات آموزنده و زیبای مادر ترزا

موضوع این نیست که چه کاری می‌کنیم، مهم، میزان عشقی است که به کارمان داریم. مادر ترزا

جملات آموزنده و زیبای مادر ترزا

به همسرتان لبخند بزنید، به شوهرتان لبخند بزنید، به فرزندانتان لبخند بزنید و به یکدیگر لبخند بزنید. مهم نیست که به چه کسی لبخند می‌زنید، مهم این است که این لبخندها به شما کمک خواهد کرد تا میزان عشق‌تان را نسبت به یکدیگر افزایش دهید.مادر ترزا

جملات آموزنده و زیبای مادر ترزا

کارهای ما چندان نیز بزرگ نیستند، تنها کاری که از ما ساخته است، این است که کارهای کوچک را با عشقی بزرگ انجام دهیم. مادر ترزا

جملات آموزنده و زیبای مادر ترزا

اگر آرامش نداریم، به این دلیل است که فراموش کرده‌ایم به یکدیگر وابسته‌ایم. مادر ترزا

جملات آموزنده و زیبای مادر ترزا

تنهایی و احساس ناخواسته بودن، ترسناک ترین فقر ممکن است.مادر ترزا

جملات آموزنده و زیبای مادر ترزا

کار بزرگ عبارت است از انجام کار کوچک با عشق زیاد. مادر ترزا

جملات آموزنده و زیبای مادر ترزا

اگر صادق و روراست باشید ممکن است مردم فریبتان بدهند، با وجود این صادق و روراست باشید. مادر ترزا

جملات آموزنده و زیبای مادر ترزا

چیزی را که طی سالها می سازید ممکن است کسی یک شبه خراب کند، با وجود این بسازید.مادر ترزا

جملات آموزنده و زیبای مادر ترزا

مردم غالبا نامعقول، خودخواه و غیر منطقی هستند، با وجود این آنها را ببخشید.مادر ترزا

جملات آموزنده و زیبای مادر ترزا

اگر مهربان باشید ممکن است مردم شما را متهم به چاپلوسی کنند، با وجود این مهربان باشید.مادر ترزا

جملات آموزنده و زیبای مادر ترزا

سکوت، بینشی نوین از زندگی به ما می دهد. در این بینش، وجود ما سرشار از لطف او خواهد شد؛ بارقه ای که امکان می دهد تمام کارها را با خوشی به پیش ببریم.مادر ترزا

جملات آموزنده و زیبای مادر ترزا

سکوت پیش از آغاز آفرینش به وجود آمده است و آسمانها در فضا پراکنده شدند، بی هیچ حرفی و سخنی.مادر ترزا

جملات آموزنده و زیبای مادر ترزا

سکوت ژرف را به مثابه لحظاتی مقدس و گران بها پاس بدار؛ لحظاتی برای پناه جستن در سکوت زنده خانه آفریدگار. مادر ترزا

جملات آموزنده و زیبای مادر ترزا

اگر شروع به قضاوت کردن در مورد مردم بکنی، وقت پیدا نمی کنی که آنها را دوست داشته باشی.مادر ترزا

جملات آموزنده و زیبای مادر ترزا

در سکوت گوش فرا ده، چون اگر دلت پر از چیزهای دیگر باشد نمی توانی صدای آفریدگار را بشنوی.مادر ترزا

جملات آموزنده و زیبای مادر ترزا

نمی توانیم بدون واسطه در حضور خداوند قرار بگیریم، مگر آنکه سکوت درون و بیرون، هر دو را بر خود تحمیل کنیم. مادر ترزا

جملات آموزنده و زیبای مادر ترزا

اندازه کردارهای ما مهم نیست، بلکه میزان عشق و دقتی که در آن وجود دارد مهم است. مادر ترزا

جملات آموزنده و زیبای مادر ترزا

شناخت خود به معنای ناخدای خود بودن است.مادر ترزا

ادامه مطلب / دانلود

پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در حدیثی زیبا پنج کار را موجب دور شدن شیطان از انسان بیان فرموده اند.

پنج چیزی که شیطان را دور می کند

پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله فرمود:

اَلا اُخْبِرُکُمْ بِشَىْ‏ءٍ اِنْ اَنـْتُمْ فَعَلْتُموهُ تَباعَدَ الشَّیْطانُ مِنْـکُمْ کَما تَباعَدَ الْمَشْرِقُ مِنَ الْمَغْرِبِ؟ قالوا: بَلى، قالَ: اَلصَّوْمُ یُسَوِّدُ وَجْهَهُ وَ الصَّدَقَهُ تَـکْسِرُ ظَهْرَهُ وَ الْحُبُّ فِى اللّه‏ِ وَ الْمُوازَرَهُ عَلَى الْعَمَلِ الصّالِحِ یَقْطَعانِ دابِرَهُ وَ الاِْسْتِغْفارُ یَقْطَعُ وَ تینَهُ؛‌

آیا شما را از چیزى خبر ندهم که اگر به آن عمل کنید، شیطان از شما دور شود، چندان که مشرق از مغرب دور است؟ عرض کردند: بله. فرمودند: روزه روى شیطان را سیاه مى کند، صدقه پشت او را مى‏ شکند، دوست داشتن براى خدا و همیارى در کار نیک، ریشه او را می کند و استغفار شاهرگش را مى ‏زند. (میراث حدیث شیعه ، ج 2، ص 20، ح 18)

هیچ چیز مانند روزه گرفتن در هوای گرم روی شیطان را سیاه نمی کند . روزه گرفتن در هوای گرم ، روزه گرفتن در سختی ها و …

آن هم روزی حقیقی، نه تنها از خوردن چشم پوشی کنیم بلکه همانطور که امام صادق (علیه السلام) فرمود تمام بدنت را روزه کن، چشمت ، گوشت، دستت و … همه را روزه کن .

روزه گرفتن اعلام جنگ با شیطان است هیچ چیز مانند روزه گرفتن در هوای گرم روی شیطان را سیاه نمی کند .

اگر می خواهید کمر شیطان را خورد کنید

با صدقه دادن در راه خدا کمر شیطان را خورد کنید. شیطان از انسانیت شما بدش می آید، شیطان می خواهد شما را حیوان صفت بکند. در راه خدا انفاق کنید ولو با یک دانه رطب.

ریشه ی شیطان را بکنیم

آن چیزی که ضربه به پای شیطان می زند و شیطان را به زمین می اندازد آن است که زندگی را رنگ خدا بدهید. به خاطر خدا دوست هم باشید و کمک کنید هم نوعتان را در عمل صالح . زیرا این کار شیطان را به زمین می اندازد و پایش را قطع می کند .

در دعایی از امام سجاد داریم که حضرت در فرازی می فرمایند: «وَ انْتَهِ بِنِیَّتِی إِلَى أَحْسَنِ النِّیَّاتِ».

می گویند: کیمیا را بزنید به مس طلا می‌شود. این کیمیا چیست؟ جواب: نیت کیمیا است. چون به بدترین کارها نیت خوب بزنی می‌شود عبادت، و به بهترین عبادتها و کارها نیت بد بزنی خراب می‌شود.

جراح و چاقوکش هر دو شکم پاره می‌کنند. به جراح پول می‌دهند و از چاقوکش پول می‌گیرند. و لذا در قرآن زیاد فرموده: «فی سَبیلِ اللَّهِ» یعنی کاری که می‌کنید در راه خدا باشد. و جمله «ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ» بقره/207 کاری که می‌کنید برای رضای خداوند باشد. و یا جمله «لِوَجْهِ اللَّهِ» دهر/9 کاری که می‌کنید برای رضای خداوند باشد. و یا جمله «لله » کاری که می‌کنید برای رضای خدا باشد. تعبیرات مختلف و زیادی است از این قبیل.

در انتخاب همسر، شغل، حرف، مکان، زمان، افطاری دادن، سلام کردن، برای خدا باشد. چرا سلام کردی؟ اگر چون پول دارد سلام کردی، جهنمی شدی. امام رضا علیه السلام: «اگر کسی به خاطر پول سلام کند یک سوم دینش از بین رفته است.» اگر روز جمعه نیت غسل جمعه و یا هر غسل دیگری کنی، ثواب می‌بری. ولی اگر نیت نکنی در تمام اقیانوسها هم هم بروی، ثوابی به تو نمی‌دهند.

صبّاغ «صِبْغَه»: یعنی رنگ و رنگرز، «صِبْغَهَ اللَّهِ» بقره/138 یعنی کارها را رنگ خدایی بدهید. گوشواره برای دختر می‌خری شبی باشد که نماز می‌خواند تا رنگ عبادت پیدا کند، بنایی می‌کنی برای خدا خانه را رو به قبله بساز. «وَ اجْعَلُوا بُیُوتَکُمْ قِبْلَهً» یونس/87 خانه‌ها را رو به قبله بسازید(و به تفسیر دیگر مقابل هم برای امنیت).

شکستنی می‌خواهی بخری، زمانی که افطاری می‌دهی تهیه کن بعد هم بگذار برای استفاده‌های بعدی. بگذار خریدتان رنگ افطاری داشته باشد. آب صورتتان میریزید رنگ وضو داشته باشد؛ شیرجه می‌روی رنگ غسل داشته باشد. «وَ انْتَهِ بِنِیَّتِی إِلَى أَحْسَنِ النِّیَّاتِ».

نیت، مثل نخی است که داخل اسکناس است و این به اسکناس ارزش می‌دهد، همان طور نیت و قصد قربت به کارها ارزش می‌دهد.

اگر زندگی ها یمان را این گونه رنگ کنیم ، خواهیم دید که شیطان در زندگی هایمان به امید خدا ریشه کن می شود.

شاهرگ شیطان را قطع کنیم

عرب به شاهرگ قلب می گوید “وتین” . با استغفار شاهرگ قلب شیطان را بزنید تا نابودش کنید.

استغفار در لغت از ماده غفر(به معنای پوشاندن و مستور کردن. قرشى سید على اکبر ؛ قاموس قرآن‏، تهران‏، دار الکتب الإسلامیه،1371 ش‏، ششم‏،، ج‏5، ص 108) مصدر باب استفعال به معنى پوشانیدن و محو آثار خطاء است (مصطفوى، حسن‏؛تفسیر روشن‏، تهران‏، مرکز نشر کتاب‏،1380 ش‏، اول‏، ج‏6، ص 54 ) و در اصطلاح طلب غفران نمودن با زبان و عمل(راغب اصفهانی،حسین بن محمد؛ ترجمه وتحقیق مفردات الفاظ قرآن‏، خسروى حسینى سید غلامرضا، تهران‏، انتشارات مرتضوى‏،1375 ش‏، دوم، ج2ص703) است و طلب مغفرت در صورتى محقّق مى‏شود که ندامت قلبى و پشیمانى از خطایى که واقع شده است حاصل گردد.(تفسیر روشن، ج‏6، ص 54)

نخستین مرتبه تقوى، بیزارى از زشتی ها و انگیزه‏هاى نفسانی مى‏باشد که با خرد، منافات دارد. این مرتبه، همان مقام استغفار است.(گنابادی،سلطان محمد؛ترجمه بیان السعاده فى مقامات العباده، خانى رضا / حشمت الله ریاضى، تهران‏، مرکز چاپ و انتشارات دانشگاه پیام‏نور،1372 ش‏، اول‏ ، ج‏1، ص 424) استغفار درجه بلند مرتبگان و صدای استغفار خوش ترین صدا در نزد پروردگار است.

پنج چیزی که شیطان را دور می کند

استغفار یعنی چه؟

استغفار طلب آمرزش است و او مقرون به توبه است.(أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج‏13، ص 209) حال فرق میان توبه و استغفار این است که:

1- استغفار، طلب آمرزش است بوسیله دعا، توبه یا … ولى توبه پشیمانى از معصیت و تصمیم بر عدم تکرار آن است.( طبرسی،فضل بن حسن؛ ترجمه مجمع البیان فى تفسیر القرآن‏، مترجمان‏، تهران‏، انتشارات فراهانى‏،1360 ش،‏ اول‏ ، ج‏7، ص 133)

2- استغفار، طلب مغفرت مى‏باشد براى گناهان گذشته، نه گناهان آینده ولى توبه، طلب مغفرت از گناهان گذشته و تعهد بر ترک گناهان آینده است.( نجفى خمینى محمد جواد ؛تفسیر آسان‏، تهران‏، انتشارات اسلامیه،1398 ق‏، اول‏، ج‏7، ص 220)

3- در توبه درخواست لقاء خدا و درک وصل او است، ولى در استغفار درخواست آمرزش خود و رفع موانع و حجاب ها است.( تفسیر روشن، ج‏6، ص 185)

4- توبه مختص به گنه کار است که حقیقتاً از عمل خود پشیمان است و لکن استغفار دعاء است بمعنى طلب مغفرت.( أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج‏7، ص 276)

شرایط استغفار

حضرت على(علیه السلام) فرمودند: مى‏دانى معناى استغفار چیست؟ استغفار درجه والا مقامان است و داراى شش معنا است:

اوّل- پشیمانى از آن چه گذشت، دوّم- تصمیم به عدم بازگشت، سوم- پرداختن حقوق مردم‏ چنانکه خدا را پاک دیدار کنى که چیزى بر عهده تو نباشد، چهارم- تمام واجب‏هاى ضایع ساخته را به جا آورى پنجم- گوشتى که از حرام بر اندامت روییده با اندوه فراوان آب کنى چنان که پوست به استخوان چسبیده، گوشت تازه بروید. ششم- رنج طاعت را به تن بچشانى چنان که شیرینى گناه را به او چشانده بودى. پس آنگاه بگویى استغفر اللَّه! (سید رضی؛ نهج البلاغه، محمد دشتى‏، قم‏، مشهور،1379 ش‏، اول‏، ح417)

علامه طباطبایی(ره) استغفار را مشروط به توبه و عمل صالح دانسته است (طباطبایی،محمد حسین؛ ترجمه تفسیر المیزان‏، موسوى همدانى سید محمد باقر، قم‏، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسین حوزه علمیه قم‏،1374 ش‏، پنجم‏،ج‏4، ص 36) و می فرمایند: استغفار کسى مۆثر است که نخواهد آن عمل زشت را هم چنان مرتکب شود.( ترجمه تفسیر المیزان، ج‏4، ص 30)

پس استغفار به درگاه خداوند، زمینه نزول برکاتی را فراهم می کند اما این حکم شامل مشرکین(سوره توبه،آیه113ما کانَ لِلنَّبِیِّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَنْ یَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِکِینَ وَ لَوْ کانُوا أُولِی قُرْبى‏ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحابُ الْجَحِیمِ ) نمی شود. استغفار کردن برای منافقان به دلیل کفر و فسق آن ها بی اثر می باشد.

آیه ای (سوره توبه،آیه 80اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِینَ مَرَّهً فَلَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقِینَ‏) خطاب به رسول گرامى(صلی الله علیه وآله) می فرماید: چنانچه در باره منافقان طلب عفو و آمرزش نمائى و یا از این درخواست صرف نظر کنى یکسان است و چنان چه هفتاد بار براى آنان طلب عفو و مغفرت نمائى پروردگار آن ها را نخواهد آمرزید؛ زیرا مغفرت و آمرزش عبارت از محو گناه است و تیره‏گى آن از صحیفه روان گناهکار زایل شود و صفاء یابد.

نگذارید ذره ای از بار گناهان گذشته روی دوشتان سنگینی کند چون تا انسان احساس گناه می کند شیطان امید دارد.

منابع:

کتب تفسیری و روایی

سایت حوزه

سایت انتظار

ادامه مطلب / دانلود

اگر همه مردم رو به خورشید یا پشت به آن خانه بسازند چیزی به خورشید اضافه نمی شود و چیزی از آن کم نمی شود. خورشید نیازی به مردم ندارد که رو به او کنند، این مردم هستند که برای دریافت نور و گرما باید خانه های خود را رو به خورشید بسازند. خداوند به عباداتِ مردم نیازی ندارد که فرمان داده نماز بخوانند. این مردم هستند که با رو کردن به او از الطاف خاص الهی برخوردار می شوند و رشد می کنند.

آیا خداوند به عبادت ما نیاز دارد؟

قرآن می فرماید: اگر همه مردم کافر شوند، ذره ای در خداوند اثر ندارد ، زیرا او از همه انسان ها بی نیاز است. ( وَ قالَ مُوسى‏ إِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمیعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمیدٌ، سوره ابراهیم، آیه 8 )

ادامه مطلب / دانلود

مسخره کردن دیگران پیامدهای متفاوتی را به دنبال دارد که در زیر برخی از این پیامدها از زبان معصومان آورده شده است.

مسخره کردن دیگران و پیامدهای آن

نزول عذاب

امام سجاد علیه‏السلام:

وَ الذُّنُوبُ الّتى تُنزِلُ النِّقَمَ عِصیانُ العارِفِ بِالبَغىِ وَ التَطاوُلُ عَلَى النّاسِ وَ الاِستِهزاءُ بِهِم وَ السُّخریَّهُ مِنهُم؛

گناهانى که باعث نزول عذاب مى‏ شوند، عبارت‏ اند از: ستم کردن شخص از روى آگاهى، تجاوز به حقوق مردم، و دست انداختن و مسخره کردن آنان.

جنگ با خدا

در حدیث قدسى آمده است: خداوند به کسانى که مؤمنان را بیازارند اعلان جنگ مى‏ دهد:

عن أبی عبد اللّه ـ علیه السلام ـ قال: قال اللّه عزّ و جلّ: لِیَأذَنْ بِحَرْبٍ مِنّى، مَنْ اذَلَّ عَبْدِىَ الْمُؤمِنَ وَ لِیَأمَنْ مِنْ غَضَبى مَنْ اکْرَمَ عَبْدِىَ الْمُؤمِنَ. از امام صادق -علیه السلام- آمده است که خداوند عزّ و جلّ فرمود: کسى که بنده مؤمن مرا خوار شمارد باید بداند که خداوند با او در جنگ است و کسى که بنده مؤمن مرا تعظیم و تکریم کند بى شک از غضب من در امان است.

ذلیل می شوید

رسول خدا -صلّى اللّه علیه و آله- فرمود:

و من اذلّ مؤمنا اذلّه اللّه…. کسى که مؤمنى را خوار شمارد خدا او را ذلیل خواهد کرد.

برخورد خداوند با مسخره کننده

پیامبر صلى‏ الله‏ علیه‏ و ‏آله: اِنَّ المُسْتَهْزِئینَ یُفْتَحُ لاَِحَدِهِمْ بابُ الجَنَّهِ، فَیُقالُ: هَلُمَّ! فَیَجى‏ءُ بِکَرْبِهِ وَ غَمِّهِ فَاِذا جاءَ اُغْلِقَ دونَهُ، ثُمَّ یُفْتَحُ لَهُ بابٌ آخَرُ… فَما یَزالُ کذلِکَ حَتّى اِنَّ الرَّجُلَ لَیُفْتَحُ لَهُ البابُ فَیُقالُ لَهُ: هَلُمَّ هَلُمَّ فَما یَأْتیهِ؛ حدیث

درِ بهشت، به روى یکى از مسخره ‏کنندگان باز مى‏شود و به او گفته مى‏ شود: «بیا!». او با وجود سختى و اندوهى که دارد، جلو مى ‏رود و چون آمد، در به رویش بسته مى‏ شود. سپس در دیگرى به رویش باز مى‏ شود… و این کار، مرتّبا تکرار مى‏ شود تا جایى که در به رویش باز مى‏ گردد و گفته مى‏ شود: «بیا، بیا!»؛ امّا او دیگر جلو نمى‏ رود.

ادامه مطلب / دانلود
درس هایی از امیرالمومنین علی (ع)

همه انسان ها در زندگی روزمره خود نیاز به ارتباط با دیگران دارند اما هر انسانی باید بداند که چگونه می‌تواند با دیگران ارتباط برقرار نماید. به یاد داشته باشید که عدم مهارت‌های رفتار با دیگران، سبب دلسردی و ناامیدی می‌شود. یک انسان موفق می‌داند که کار کردن با دیگران به خصوص در دنیای کنونی، ارتباطی توام با مهارت را می‌طلبد..» در این نوشتار سعی شده است تا 4 اصل از قوانین اصلی ارتباطات انسانی با تکیه بر نهج البلاغه و کلام مولای مان امیر المۆمنین در فضای زندگی  به شما معرفی شود. پس با ما همراه باشید.

 تواضع و فروتنی

تواضع و فروتنی یکی از ارزش های پسندیده اخلاقی است که با آن می توان بر دل های دوست و دشمن راه یافت. آنانی را که با قهر و ناسازگاری با ما رفتار می کنند، با تواضع و خوشرویی، می شود به دوستی و مهربانی واداشت و رضایت و شادمانی را بر دل ها نشاند. امام علی علیه السلام می فرماید: «وَ بالتَّواضُع تَتِمُّ النِّعْمَهُ؛ با فروتنی و خوشرویی، نعمت ها کامل می شود».

همچنین، فرموده است: «کسی که متواضع باشد، دوستانش فراوان خواهند بود».

در کنار این سفارش، حضرت مردم را به خطر تکبر و خودبزرگ بینی هشدار می دهد:

«خدا را خدا را؛ یعنی از خدا بترسید و از آینده زشت و شوم تکبر و خودبزرگ بینی بپرهیزید».

 یکی از روش هایی که پیامبران به کمک آن جامعه را اصلاح کردند، به کارگیری تواضع در امر رسالت شان بود. خدای مهربان کسانی را که در برابرش خودخواهی کردند، از اوج عظمت به خاک ذلت نشانید. به ابلیس دستور داد که به آدم سجده کند، ولی او به سبب خودخواهی، از این کار سر باز زد و در نتیجه از بهشت رانده شد و تا روز قیامت به او لعن می شود.

نمرود علیه ابراهیم و دستور خدا قیام کرد و طومار حکومت او به اذن خداوند با یک پشه در هم پیچید. فرعون، با آن همه عظمت وقتی به مرض خودخواهی آلوده شد، با یارانش در میان آب غرق گردید.

 عفو و گذشت

آیا انتظار نداریم که دیگران اشتباه های ما را نادیده بگیرند و ما را ببخشند؟ یا به ما مهلت و فرصت برای بازسازی و جبران خطاهایمان بدهند؟ به طور مسلم، این خواسته همه ماست. بنابراین، نباید در برابر اشتباه ها و لغزش های دیگران، انتقام جویی و مقابله به مثل کرد. در واقع، در زندگی اجتماعی، عفو و گذشت لازم است و با عمل به آن دل ها به هم نزدیک تر می شود و پاداش معنوی آن را نیز خداوند بزرگ عطا خواهد کرد. امام علی علیه السلام می فرماید: «فَاعْفوُا ألا تُحِبوُّنَ أَنْ یَغْفَرِ اللّهُ لَکُمْ؛ دیگران را عفو کنید، آیا دوست ندارید خدا شما را عفو کند».

خدای مهربان در قرآن مجید برای تقویت این اخلاق انسانی در جامعه چنین می فرماید:

بشتابید به سوی آمرزش خدا و بهشتی که عرض آن به اندازه آسمان ها و زمین است و آماده شده برای پرهیزکاران؛ همان هایی که ثروت خویش را درهنگام آسایش و ناراحتی، در راه خدا انفاق می کنند و غضب خویش را فرو می نشانند و از [خطاهای] مردم صرف نظر می کنند. خدا نیکوکاران را دوست می دارد.

آدمی برای اینکه زندگی اش را با آرامش روحی بگذراند، ناگزیر است از بسیاری ناراحتی های پیش آمده چشم بپوشد و از بازخواست دیگران صرف نظر کند. حضرت علی علیه السلام در توصیه ای می فرماید:

أَغْضِ عَلَی الْقَذَیَ وَ اِلا لَمْ تَرْض اَبَدا.

با خار و خاشاکی که درچشم است، چشم را فرو بند؛ وگرنه هیچ گاه در زندگی خوشحال نخواهی بود.

راستگویی و پرهیز از دروغ

همه انسان ها دوست دارند که مردم به آنان سخنان راست بگویند و خود نیز از دروغ و دروغگویی بیزارند. اگر دوست داریم که دیگران به حقیقت و راستی با ما سخن بگویند، ما هم باید تلاش کنیم تا به کسی دروغ نگوییم و همواره از روی صدق و درستی رفتار کنیم و با راستگویان هم کلام شویم. امام علی علیه السلام در سفارشی به مالک اشتر می فرماید: «وَ اَلْصِقْ بِأَهْلِ الْوَرَعِ وَ الصِّدْقِ؛ با پاکان و راستگویان هم نشین باش و با آنها معاشرت و دوستی کن».

در بخشی دیگر از نهج البلاغه، به زشتی و ضد ارزش بودن دروغ و دروغ پردازی اشاره کرده و فرموده است: «جانِبَا الْکِذْبَ فَاِّنَه مُجانِبٌ لِلایمان؛ از دروغ بپرهیزید، زیرا دروغ و دروغ گویی، با ایمان بیگانه است».

خداوند به انسان سخن گفتن آموخت و به او قدرت بیان داد و پس از یادآوری خلقت انسان، نعمت بیان و آموختن آن را یادآور شده است. این نعمت تا زمانی با ارزش است که صاحب آن با درایت و دقت آن را به کار گیرد و نیز به سود جامعه و آخرت انسان باشد. در غیر این صورت، آثار ناخوشایند آن متوجه انسان ها می شود.

با گزیدن مار و عقرب، انسانی از بین می رود، ولی چه بسا دروغ هایی که اجتماعی را از بیخ و بن نابود می سازد. با اشاره به این مضمون، حضرت علی علیه السلام می فرماید: «اَللِّسانُ سَبُعٌ إنْ خُلِّی عَنْهُ عَقَرَ؛ زبان درنده است. اگر او را رها کنی، می گزد».

درس هایی از امیرالمومنین علی (ع)

اعتدال و میانه روی

اعتدال و میانه روی، یعنی واقعیت ها را همان گونه که هستند بپذیریم و به دیگران بگوییم و نیز در بیان سخنان، در قضاوت ها، در اخبار و گزارش های خود اشتباه نکنیم و به حقیقت آنها بپردازیم. آنان که از این ارزش اخلاقی بی بهره اند، در رفتار و کردارشان، نظم وبرنامه ای ندارند. به سرعت به چیزی دل می بندند و ناگهان بی دلیل از همان چیز متنفر می شوند. همچنین، در بیان دیده‌های خود زیاده روی می کنند. بنابراین، کندرو یا تندرو بودن در کارها، می‌تواند بزرگ ترین ضربه روحی را از نظر فردی و اجتماعی بر ما وارد سازد.

با میانه روی در هر کاری، زندگی مان به نظم خواهد شد و یقینا در رفتار و کردار خود بیشترین دقت را خواهیم کرد. امام علی علیه السلام هشدار می دهد: «لاتَری الْجاهِلَ اِلاّ مُفْرِطا أَوْ مُفَرِّطا؛ همیشه جاهل و نادان، یا افراط گراست، یا تفریط کننده».

در جای دیگر نیز در تبیین بیشتر این مسئله می فرماید:

ثَمَرهُ التَّفریطِ النَّدامَهُ وَ ثَمَرَهُ الْحَزْمِ السَّلامَهُ.

ره آورد تفریط، پشیمانی و ثمره دوراندیشی، سلامت و رستگاری است.

زیاده روی در هر کاری، خسته کننده است و انسان را به تدریج دلسرد و از آن کار باز می دارد؛ همان گونه که تفریط و سستی، ناپسند است و سود و دوامی ندارد.

از این نکات به این نتیجه می رسیم که افراد به طریقی می توانند به فضیلت انسانی دست یابند، که تشخیص دهند که دوست دارند چطور با آنها رفتار شود. از این طریق است که ابهام در مفهوم واژه ی “خوب بودن” نیز از میان می رود. حال می‌فهمیم که خوب بودن به معنای ساکت و غیر فعال در گوشه ای کز کردن نیست، بلکه می تواند نشانه ی فعالیت بسیار شدید باشد.

حال با خود فکر کنید اگر کسی سعی کند تا با اطرافیانش با انصاف، وفاداری، مردانگی، صداقت، مهربانی، دلسوزی، شکیبایی، بخشندگی، خیرخواهی، اعتماد، ادب و احترام، تحسین، رفاقت، عشق، و درستی رفتار کند، چه اتفاقی می‌افتد؟

ممکن است کار سختی باشد، اما به این فکر کنید که چندین انسان دیگر نیز به شما همینطور پاسخ خواهند داد.

به این روش، در صورت بروز هرگونه اشتباه و خطا، دیگران او را راحت تر خواهند بخشید و خطاهایش را نادیده می انگارند. و انسان زندگی خوشایندتر و زیباتر خواهد داشت.

انسان می تواند بر رفتار اطرافیانش نیز تاثیر بگذارد. با اتخاذ یکی از این فضیلت های اخلاقی در روز، و اعمال آن بر  اطرافیانتان، یک قدم به خوشبختی نزدیک تر شوید. با این اقدام شما، کم کم همه ی اطرافیانتان نیز همینگونه خواهند شد. و علاوه بر منفعت های شخصی، با این اقدامتان می توانید دریچه ای به سوی روابط انسانی باز کنید.

منابع:

ارزش ها و ضد ارزش ها در نهج البلاغه پدید آورنده : محمدهادی سجادی

سایت تخصصی حوزه

ادامه مطلب / دانلود

قطعا ویتامین دی برای بدن لازم است ولی اینکه راه رسیدن ویتامین دی به بدن ،فقط از راه خورشید است را باید از متخصصین طب پرسید.

اخیرا گزارشی در یکی از شبکه ای ماهواره ای بیان می کرد که ویتامین دی از طریق خورشید به پوست بدن می رسد و نتیجه ی این گزارش این بود که حجاب برای پوست خانم ها مضر است و باعث ضربه زدن به سلامتی آنها می شود. این گزارش دلسوزانه از زنان و دختران می خواست در صورتی که نگران کمبود ویتامین دی بدن شان هستند حجاب را کنار بگذارند؟

حجت الاسلام ماندگاری در برنامه سمت خدا با بیان این موضوع و پاسخ به این سوال می فرمایند: معلوم نیست که چرا آنها نگران سلامت خانم های با حجاب هستند؟ آنها که دلسوز بانوان کشورهای اسلامی هستند چرا نگران جوانان مسلمان فلسطینی، لبنانی عراقی و افغانستان نیستند؟ آیا آنها حیات لازم ندارند؟ چرا آنها نسبت به مسلمانانی که بخاطر تحریم های دارویی ظالمانه ی این کشورها دارند جان شان را از دست می دهند، دلسوزی نمی کنند؟

آیا حجاب مانع رسیدن ویتامین به بدن خانم ها می شود؟

شما باید بدانید که دلسوزهای شما چه کسانی هستند

قطعا ویتامین دی برای بدن لازم است ولی اینکه راه رسیدن ویتامین دی به بدن ،فقط از راه خورشید است را باید از متخصصین طب پرسید. باید اشاره کرد که دین اسلام برای سلامت روح و جسم انسان دستورات کاملی دارد. ادیان غیر توحیدی به ظاهر و جسم انسان ها توجه دارد. خالق ما عالم را بصورت باطن و ظاهر، جسم و روح ،مادیات و معنویات ،دنیا و آخرت آفریده است. دنیا نسبت به آخرت قابل مقایسه نیست. وسعت روح ما نسبت به جسم ما، قابل مقایسه نیست. خالق ما دستوراتی در قالب دین به ما داده است که این دستورات در قالب روحی و جسمی یا مادی و معنوی است ولی آنقدر جسم من برای خدا مهم بوده است که این دستورات روحی که برای ما قرار داده است تحت الشعاع سلامت ما قرار گرفته است.

مثلا روزه واجب است ،علاوه بر اینکه روزه مایه ی سلامتی جسم است ،غذای روح ماست. اولویت اول روزه برای بعد معنوی و آخرت ماست. همین غذای روح و باطن، اگر به جسم ضربه بزند واجب نیست و حتی حرام است. نماز که ستون دین است و قضای روح ماست و نخ بندگی اعمال است، در این مورد هم خدا آنرا تغییر داده است که مثلا اگر نمی توانیم ایستاده نماز بخوانیم ،می توانیم نشسته بخوانیم یا اگر نمی توانیم نشسته نماز بخوانیم خوابیده بخوانیم یا اگر آب برای ما ضرر دارد تیمم کنیم. حتی بیمار می تواند با اشاره نماز بخواند یعنی خدا برای سلامتی جسم ما اینها را در نظر گرفته است.

با توجه به این نکات ،آیا خداوند می تواند نسبت به سلامتی بانوان بی توجه بوده باشد؟ خدایی که دستور حجاب را به خانم ها داده است،دستور حجاب را به کل جامعه هم داده است. مثلا برای محل خرید بانوان محل هایی را اختصاص بدهید که آنها راحت باشند. محل تفریح اختصاصی درست کنید تا خانم ها راحت باشند و ویتامین دی هم به آنها برسید. برای آموزش هم مرکزاختصاصی درست کنید. اگر همه ی مراکز اختصاصی برای خانم ها آماده باشد، داشتن چند ساعت حجاب در راه رفت و آمد، چندان ضرری به آنها نخواهد زد. خالقی که دستور حجاب را داده است از همه دلسوزتر است.

گاهی برای نیازهای انسان سفره ی آماده پهن نیست. و انسان باید تحمل داشته باشد. مثلا ما گرسنه هستیم. و نیاز به غذا داریم .آیا منطق اجازه می دهد که انسان گرسنه دست به هر غذایی ببرد و نیازش را برطرف کند؟ خیر. این کار انسانی نیست.

به فرض، حجاب برای ویتامین دی مانع است. آیا خانم اجازه دارد برای بدست آوردن نیاز خودش، جامعه را آلوده کند؟

حضرت موسی از خدا درخواست کردند که حضرت آدم را ببینند. خدا حضرت آدم را به حضرت موسی نشان داد. حضرت موسی با لحن تندی به حضرت آدم گفتند که چرا از آن درخت خوردی ؟حضرت آدم فرمود: شیطان با سه حربه سر من را کلاه گذاشت، شیطان فوق تخصص نیازشناسی است. پس شیطان به نیاز ویتامین دی خانم ها توجه دارد و این می شود بزرگترین دغدغه ی آنها ولی کشتار انسان ها دغدغه ی آنها نیست. شیطان نیاز آدم را درست تشخیص داد که نیاز به جاودانگی دارد ولی آدرس را اشتباه داد.

دیگر اینکه شیطان فوق تخصص ظاهرسازی است .مثلا آنها دلسوزانه ما را نصیحت می کنند و طرفدار حقوق زنان هستند .دیگر اینکه شیطان فوق تخصص استفاده از واسطه های ارزشی است و قسم خورده است. این سه حربه استراتژی شیطان است. پس بدانید که خدا دلسوزتر از آنهاست و حتما در مورد ویتامین دی خانم ها هم فکر کرده است. معمولا خانمها بدنبال نسخه های لاغری هستند. خالق مهربان فرموده: روزه بگیرید که روح تان را تعالی بدهد و سلامتی تان را هم تضمین کند. ما به دستورات مشاور عمل می کنیم در حالیکه دستورات خداوند که به عالم هستی اشراف دارد ،را در نظر می گیرد.

یکی از مُبلغین را دعوت کردند که بین جمعی از پزشکان یک بحث علمی مطرح کند. ایشان درجمع پزشکان حاضر شد و گفت: سیستم های پزشکی اشکالی دارد، دارویی که برای معده می دهید به کلیه توجهی نمی کند و دارویی که برای اعصاب می دهید به بخش های دیگر توجهی نمی کند. شما یک بُعد را می بینید و به بعدهای دیگر توجهی نمی کنید ولی خالق هستی وقتی حکمی می دهد به تمام بُعدهای آن در عالم هستی توجه دارد. ساده ترین کار، قضای حاجت است. خداوند فرموده است که این کار در آب روان نباشد،روبه ماه نباشد، روبه باد نباشد، روبه قبله و پشت به قبله نباشد ،در معرض نگاه کردن دیگران نباشد و … خداوندی که برای چنین مسئله ای همه ی بُعدها را در نظر گرفته است ،آیا می شود که در مورد حجاب خانم ها ،ویتامین دی خانم را در نظر نگرفته است ؟

تا ما اعتماد به خدا و دین خدا پیدا نکنیم ( که اسمش ایمان است)عبد خدا نمی شویم. و برای هر دستور خدا یک بهانه می آوریم. اگر باور کنیم که خداوند برای ساده ترین مسائل، همه ی عالم هستی را در نظر گرفته است، دیگر دنبال بهانه نمی رویم. سعی کنید که با حرف های دیگران به دستورات خدا بدبین نشوید.

ادامه مطلب / دانلود

احادیثی در مورد غیبت

حضرت محمد (ص): هرکه مرد یا زن مسلمانی را غیبت کند ، خداوند تعالی چهل روز و شب نماز و روزه او را قبول نکند ، مگر اینکه کسی که غیبتش را نموده از وی در گذرد. جامع الاخبار صفحه ۱۰۹

—————————————-
امام صادق (ع): غیبت ،حسنات ( خوبی ها و نیکی ها ) را از بین می برد همانطور که آتش هیزم را از بین می برد. خداوند بزرگ به موسی وحی می فرمود : غیبت کننده اگر توبه کند آخرین کسی است که وارد بهشت میشود و اگر توبه نکند نخستین کسی است که وارد آتش می گردد. بحارالانوار جلد ۷۵ صفحه ۲۵۷ حدیث ۴۸

—————————————-
امام صادق (ع): غیبت نکن که غیبتت می کنند ( غیبت کسی را نکن که غیبتت می کنند ) برای برادرت چاه مکن که در آن می افتی چون همانطور که برخورد می کنی با تو برخورد میشود. ( هر جوری رفتار کنی همانطور باخودت رفتار می کنند ) بحارالانوار جلد ۷۵ صفحه ۲۴۸ حدیث ۱۶
—————————————-
ابوذر می گوید به رسول خدا گفتم: غیبت چیست ؟ فرمود : برادرت را به آنچه دوست ندارد یاد کنی.گفتم ای رسول خدا اگر آنچه ( خصلتی ) که می گوییم در او باشد چه ؟ فرمود : بدان ، اگر آنچه را که در او هست یاد کنی ( بگویی ) غیبت او را کردی ، و اگر آنچه را که در او نباشد ( بگویی ) یاد کنی پس به او بهتان ( تهمت ) زدی. وسائل الشیعه جلد ۸ صفحه ۵۹۹ حدیث ۹

—————————————-
حضرت محمد (ص): هرکه در ماه رمضان مسلمانی را غیبت کند به روزه اش پاداش داده نمیشود.جامع الاخبار صفحه ۱۰۹

—————————————-
حضرت محمد (ص): روزه دار اگرچه در رختخوابش خوابیده باشد در حال عبادت است مادامی که مسلمانی را غیبت نکند. سفینه البحار جلد ۲ صفحه ۳۳۷

—————————————-
حضرت محمد (ص): هرکه برادر مومن خود را در حضورش مدح گوید و در پشت سرش غیبت کند عصمت میان آن دو قطع میشود. امالی صدوق مجلس ۸۵ حدیث ۲۱

—————————————-
حضرت محمد (ص): از غیبت و سخن چینی بر حذر باش زیرا غیبت روزه را میشکند و سخن چینی موجب عذاب قبر است.تحف العقول مواعظ النبی (ص)

—————————————-
حضرت محمد (ص): از غیبت دوری کنید که غیبت سخت تر از زنا است زیرا مرد زنا میکند و توبه می نماید و خداوند توبه او را می پذیرد ولی غیبت کننده آمرزیده نشود مگر آنکسی که غیبت او را نموده وی را ببخشد.مجموعه ورام جلد ۱ صفحه ۱۱۵

—————————————-
حضرت محمد (ص): هرکه از آبروی برادر ( دینی ) خود در موقع غیبت دیگران دفاع نماید بر خداوند حق است که او را از آتش دوزخ آزادش کند.مجموعه ورام جلد ۱ صفحه ۱۱۹

—————————————-
حضرت محمد (ص): حد غیبت آنست که بگوئی درباره برادرت آن صفتی را که او دارد ( و او از شنیدنش بدش آید ) پس اگر آنچه را که او ندارد بگوئی بهتان و تهمت است.ارشاد القلوب دیلمی صفحه ۱۹۰

—————————————-
حضرت محمد (ص): کفاره غیبت این است که برای کسی که غیبت او را نموده ای ( از خدا ) طلب آمرزش کنی. طرائف الحکم جلد ۲ صفحه ۳۵۵ نقل از امالی طوسی

—————————————-
حضرت محمد (ص): زبانت را نگهدار زیرا نگهداری زبان صدقه ایست که به خودت می دهی سپس فرمود: هیچ بنده ای حقیقت ایمان را نشناسد تا مقداری از زبانش را نگهدارد ( هرچه خواست نگوید ) اصول کافی جلد ۳ باب الصمت و حفظ اللسان حدیث ۷

—————————————-
حضرت محمد (ص): هرکه سخنش را از عملش نشمارد خطاهایش زیاد شود و عذابش فرا رسد. اصول کافی جلد ۳ باب الصمت و حفظ اللسان حدیث ۱۵

—————————————-
حضرت محمد (ص): کسی که مردم از زبان او بترسند پس او از اهل دوزخ است.بحارالانوار جلد ۷۷ صفحه ۴۶
—————————————-
حضرت محمد (ص): از فحش و بدگویی دوری گزینید زیرا که خداوند عزوجل بدگوی بد زبان را دوست ندارد. خصال صدوق باب الثلاثه حدیث ۲۰۳

—————————————-
حضرت علی (ع): دردناکترین مردم ( در قیامت ) غیبت کننده است. غررالحکم جلد ۲ صفحه ۳۸۱ حدیث ۲۹۱۱
—————————————-
امام صادق (ع): کسی که آنچه را از مومنی دیده یا شنیده بگوید ، او از کسانی است که خدا درباره آنان فرمود : کسانی که دوست دارند گناه و فساد در بین مومنان پخش شود عذاب دردناکی برای آنان خواهد بود. وسائل الشیعه جلد ۸ صفحه ۵۹۸ حدیث ۶

—————————————-
حضرت محمد (ص):از بدترین بندگان خدا کسی است که مجالست او برای بدگوئیش ناخوشایند باشد ( مردم از همنشینی او بیزار باشند ). طرائف الحکم جلد ۲ صفحه ۱۵۷

—————————————-
حضرت محمد (ص): خداوند زبان را طوری عذاب فرماید که هیچ یک از اعضاء را آنچنان عذاب نکند ، زبان گوید پروردگارا مرا عذابی نمودی که چیز دیگر را عذاب نکردی ، پس به آن گفته میشود از تو کلمه ای خارج شد که به مشارق و مغارب زمین رسید و به وسیله آن سخن ، خون محترم ریخته شد و مال محترم غارت گردید و ناموس محترم دریده شد،به عزت و جلالم سوگند تو را عذابی کنم که هیچ یک از اعضاء دیگرت را آنچنان عذاب نکرده باشم.اصول کافی جلد ۳ باب الصمت و حفظ اللسان حدیث ۱۶ و ۱۷

—————————————-
حضرت محمد (ص) فرمود: وقتی در انجمنی که تو هستی درباره مردی بد می گویند آن مرد را یاری کن و آن گروه را از بد گویی باز دار و از آنجا برخیز. نهج الفصاحه حدیث ۲۴۷

—————————————-
حضرت محمد (ص) فرمود: زبان خود را از بدگویی مسلمانان باز دارید ، اگر کسی مُرد درباره او به نیکی سخن گویید. نهج الفصاحه حدیث ۲۶۴

—————————————-
حضرت محمد (ص) فرمود: از غیبت بپرهیزید که غیبت از زنا سخت تر است ، کسی که زنا میکند و توبه میکند خدا توبه او را می پذیرد ، ولی آنکه غیبت میکند گناهش آمرزیده نمیشود تا آنکه غیبت او را کرده است از گناهش بگذرد. نهج الفصاحه حدیث ۹۹۶

—————————————-
حضرت محمد (ص) فرمود: روزه دار از آن هنگام که صبح میکند تا به شب در رود مادام که غیبت نکند در عبادت است و همین که غیبت کرد روزه او پاره شود. نهج الفصاحه حدیث ۱۸۵۵

—————————————-

حضرت محمد (ص) فرمود: غیبت آن است که برادر خود را به چیزی که دوست نداری یاد کنی. نهج الفصاحه حدیث ۲۰۴۴

—————————————-
حضرت محمد (ص) فرمود: کفاره کسی که عیب وی کرده ای این است که برای او آمرزش بخواهی. نهج الفصاحه حدیث ۲۱۴۳

—————————————-
حضرت محمد (ص) فرمود: هر چیزی که دوست نداری رو بروی برادر خویش کنی غیبت است. نهج الفصاحه حدیث ۲۶۵۵
—————————————-
حضرت حضرت محمد (ص) فرمود: هرکه برادر مسلمانش را در حضور او غیبت کنند و تواند یاریش کند یاری وی نکند خدا او را در دنیا و آخرت خوار کند. نهج الفصاحه حدیث ۲۹۴۹

ادامه مطلب / دانلود
افراد متاهل یا کسانی که در آستانه سن ازدواج هستند، بهتر است این پرسش را در ذهن داشته باشند که چه تصویری از شریک زندگی خود دارند. اینکه به واقع همسرشان چه جایگاه و منزلتی نزد آنها دارد؟

همسر یعنی...

 اگر به انتخاب همسر به عنوان ثمره ای از گزینش خویش بنگریم، زمینه ی روابطی تفاهیم آمیز و مثبت را ایجاد کرده ایم. اما پیش از این مرحله می بایست تصویر درستی از شریک زندگی را در ذهن داشته باشیم . بعد از ازدواج هم مهم است تا به کیفیت ذهنیت و احساس خود نسبت به همسر توجه داشته باشیم.

باید ببینیم که یادآوری همسر در ذهن موجب ایجاد حسی خوشایند می شود یا احساسی نامطلوب ایجاد می کند.

 خداوند متعال در آیه ی 21 سوره روم، نگرش ارزشمندی را نسبت به همسر بیان می دارد و از او به عنوان تسکین دهنده قلب یاد می کند:

” انسان باید به رفتار خویش بنگرد که آیا مجموعه شخصیت او،موجب آرامش همسرش می باشد یا مخل آرامش وی؟ به میزانی که وجود انسان، آرامش روحی همسرش را فراهم کند از دیدگاه قرآن موفق تر خواهد بود.

در آیه ی 187 سوره بقره، همسر به عنوان لباس برای انسان و انسان نیز به عنوان لباس برای همسرش توصیف شده است.

این تعبیر بدان معناست که لباس به عنوان زینتی است که به انسان وقار و آراستگی می بخشد و همسر خوب و شایسته نیز به انسان وقار می بخشد. داشتن یک همسر شایسته موجب عزت و افتخار است.

بنابراین لازم است که هر فردی در خلوت خویش به این موضوع فکر کند که آیا موجب افزایش کمالات همسرخویش است یا اینکه او را دچار تنزل شخصیتی کرده است؟

شرایط زندگی در عصر امروز به گونه ای است که انسانها بیش از هر زمان دیگر به کسب آرامش در کنار همسر نیاز دارند. شرایطی که مشکلات اقتصادی و معیشتی موجب بروز سختی هایی در زندگی خانواده ها شده است. تبلیغات وسیعی از جریانات فکری و فرهنگی غربی به داخل جامعه راه یافته که اغلب آنها با هدف گیری نظام خانواده وارد این عرصه شده اند و می خواهند کانون خانواده را به چالش بکشند. در این شرایط متاسفانه گرایش به ازدواج و تشکیل خانواده کاهش یافته است و میزان وفاداری همسران و تحکیم روابط محبت آمیز میان آنها، تا حدودی کمرنگ شده است.

با وجود افزایش امکانات رفاهی و تعدد تفریحات، بشر امروز دچار احساس یاس است و می توان بخشی از این احساس را به این موضوع نسبت داد که افراد از ازدواج دوری می کنند. تبلیغات بسیاری در این سالها از طریق برنامه های ماهواره ای صورت گرفته است که مبنای بسیاری از آنها، دوری از ازدواج، داشتن روابط آزاد و بدون مسئولیت بوده است و ازدواج را تعهدی دست و پاگیر نشان داده اند که مشکلات زیادی به دنبال دارد. در حالیکه به نظر می رسد منشا تمامی مشکلات از همین نقطه شروع می شود که جوانان جامعه ما برخلاف تعالیم دینی و آئین سنتی عمل می کنند.

وقتی ازدواج به عنوان امری مقدس، سرلوحه زندگی هر جوانی باشد، خود را برای این امر مقدس آماده می کند و این باور را در خویش پرورش می دهد که باید نجابت درونی خویش را حفظ کند و برای خود حد و مرزی قائل باشد. برای خود ارزشهای درونی داشته باشد. به حفظ حرمت ها بیندیشد و خود را در چارچوبی از تفکرات و عقاید قرار دهد.

اگر افراد پیش از ازدواج به اصلاح نگرش خود نسبت به همسر و ازدواج بپردازند، احتمال برخورداری از یک زندگی مشترک آرام و شایسته را برای خود افزایش می دهند.

فراموش نکنید که رفتار هر کس با همسرش از نگرش او نشات می گیرد.

اگر به همسر خود به چشم انسانی ارزشمند نگاه کنید، رفتاری محترمانه با او خواهید داشت.

بهترین تلقی از همسر این است که او را امانت الهی بدانیم که برای آرامش روحی به ما پیوسته است. (1)

در این صورت است که همه رفتارها بر این مبنا شکل می گیرد و ازدواجی که با این اولویت ها صورت گیرد، می تواند آینده خوبی را به دنبال داشته باشد.

 پی نوشت:

کتاب “زن اگر اینگونه می بود” نوشته راضیه محمد زاده

ادامه مطلب / دانلود
آورده‌اند که...

اعتقاد به معجزه و امور خارق العاده و غیرطبیعى براى مردم مسلمان و معتقد به کتاب مقدس آسمانى قرآن یک اصل مسلم و قطعى است زیرا قرآن کریم معجزات فراوانى را براى انبیاء عظام و پیامبران عالیقدر صریحا اثبات مى نماید و همچنین به جانشینان و اوصیاء و مقربان درگاه حق. چنانچه در قرآن مى فرماید: «وابتغوا إلیه الوسیله» یعنى بوسیله محمد و آل محمد علیهم السلام به خدا تقرب و آن بزرگواران را در خانه حق شفیع کنید تا مهمات دین و دنیا و آخرت را کفایت فرماید.

 رازدانِ دلتنگان

مرحوم حاج شیخ محمدجواد بیدآبادى به قصد زیارت حضرت رضا علیه السلام و توقف چهل روز در مشهد مقدس ‍ به اتفاق خواهرش از اصفهان حرکت نمود و به مشهد مشرف شدند. چون هیجده روز از مدت توقف، در آن مکان شریف گذشت، شب آن حضرت در عالم مکاشفه به ایشان امر فرمودند: فردا باید به اصفهان برگردى. عرض مى کند: مولاى من ! قصد توقف چهل روزه در جوار شما کرده ام و هنوز هجده روز بیشتر نشده است .

امام علیه السلام فرمود: چون خواهرت از دورى مادرش دلتنگ است و از ما مراجعتش را به اصفهان خواسته براى خاطر او باید برگردى . آیا نمى دانى که من زوار را دوست مى دارم؟

چون مرحوم حاجى بیدار مى شود، از خواهرش مى پرسد که از امام رضا علیه السلام روز گذشته چه خواستى؟ گفت : چون از مفارقت مادرم سخت ناراحت بودم، به آن حضرت شکایت کرده، درخواست مراجعت نمودم .

گفت: خواهرم! غمگین مباش؛ حضرت رضا علیه السلام به من دستور دادند که فردا به اصفهان برگردیم.

طبیب حقیقی

مرحوم شیخ موسى نجل شیخ على نجفى نقل فرمود: به زیارت حضرت ثامن الائمه علیه السلام مشرف شدم، دچار بیمارى سختى شدم و در اثر آن ناخوشى هر دو چشمم آب سیاه آورد، بطوری که جائى را نمى دیدم.

مبلغى هم پول داشتم، صاحب خانه بعنوان قرض از من گرفت و مرکبى هم داشتم که صاحب خانه از من خریده بود نه پولى را که طلب داشتم مى داد، نه وجه مرکب را و چند کتاب هم داشتم، مفقود شد و از این جهات بسیار دلتنگ بودم .

آنگاه با دلتنگى تمام نزد طبیب رفتم. چون چشمانم را دید دوائى را تجویز نمود و گفت تا سه روز آن را استفاده نما اگر بهبودى یافتى فبها، اگر بهبودى نیافتى علاجى ندارد، چون آب سیاه آورده. من به گفته او عمل کردم بهبودى حاصل نشد. لذا مایوس از همه جا شده رو به دارالشفاى حقیقى که حرم حضرت رضا علیه السلام باشد شدم.

وقتى مشرف شدم به آن حضرت عرض کردم:

اى سید من! مى دانى که من براى تحصیل علوم دینیه آمده ام و اکنون چشمم چنین شده و حال شفاى چشمم و وصول طلبم و وجه مرکب و کتابهاى خود را از حضرتت مى خواهم .

 از صبح که به حرم مشرف شدم تا ظهر مشغول گریه و زارى بودم. آنگاه براى ظهر به منزل رفتم و بعد از نماز و صرف نهار خواب مرا ربود. وقتى از خواب بیدار شدم، چشمانم را روشن و بینا دیدم. با خود گفتم: خوابم یا بیدار؟ فوراً برخاستم و به راه افتادم . اهل خانه چون مرا بینا دیدند تعجب کرده و از مرحمت حضرت رضا علیه السلام اظهار خوشحالى نمودند.

بعد از این قضیه آن طلبى را که داشتم با وجه مرکب به من رسید و کتابهاى مفقود شده نیز پیدا شد.

آورده‌اند که...

مهماندار مهربان

علامه حاج شیخ علی اصغر کرباسی در منزل آقای فلسفی بالای منبر فرمودند: من در تهران روزهای یازدهم ماه در منزلی جهت منبر رفتن دعوت شده بودم، ماه ذیقعده پیش آمد من هم مطابق معمول رفتم جهت انجام وظیفه «روز تولد حضرت رضا علیه ‌السلام» دیدم درب منزل بسته است و کسی در خانه نیست. در این اثناء یک بانویی آمد و گفت: آقا، اینها مشهد مقدس مشرف هستند، شما تشریف ببرید داخل و روضه را بخوانید.

کلید انداخت و درب را گشود من همه به همان اطاق همیشگی رفتم و روضه را خواندم و بازگشتم.

ماه بعد که جهت منبر مشرف شدم، اهل آن خانه از من پوزش طلبیدند که ماه گذشته برای اولین بار روز تولد حضرت رضا علیه ‌السلام مشهد مشرف شدیم و شما پشت درب آمدید.

من گفتم: خواهری درب را باز کرد و گفت: شما روضه را بخوانید اینها مشهد هستند.

اهل خانه گفتند: ما به کسی کلید نداده بودیم و از جریان گشودن درب بی ‌خبر هستیم.

سپس گفتند: ما در همان نزدیکی حرم شریف یک اطاق در طبقه پنجم کرایه کرده بودیم هنوز مشغول اثاث کشی بودیم که طفلی از ما از بالای بام به زیر افتاد.

من (خانم آن خانه) حضرت رضا علیه ‌السلام را صدا زدم که: آقا ما هنوز به حرم مشرف نشده‌ ایم به داد برس. آمدم پایین و صدا زدم من مادر این بچه هستم. بچه رااز مردم گرفتم داخل ماشین شده به طرف بیمارستان امام رضا علیه ‌السلام رفتیم در بین راه بچه چشمهایش را باز کرد و گفت: مادر: من باکم نیست. گفتم: مگر از بام نیفتادی؟! گفت: نه، بین راه آقایی مرا گرفت و روی زمین گذارد.

نیتِ پاک یک عاشق

شخص بازرگانى به قصد زیارت حضرت رضا صلوات الله علیه از محل خود حرکت نموده رو به راه گذاشت .در بین راه در یکى از منازل که منزل کرده بود، یک مرد کور و نابینا که مادرزادى بود مطلع شد و فهمید که آن مرد رو به زیارت حضرت رضا علیه‌ السلام مى رود. از او خواهش و استدعا کرد که چون مشرف شدى و زیارت کردى چون خواستى برگردى قدرى از خاک روضه منوره آن بزرگوار براى من بیاور، شاید خداى متعال ببرکت آن تربت مطهره شریفه چشمان مرا شفا مرحمت فرماید. آن شخص هم خواهش او را قبول کرد.

وقتى مشرف شد و زیارت کرد هنگامى که از مشهد حرکت کرد یادش رفت از خاک بردارد تا به همان منزل رسید که کور خواهش خاک کرده بود و اتفاقاً بسیار بى خرجى شده بود و آن کور هم مطلع شد که آن زائر از زیارت برگشته لذا به نزد او آمد و مطالبه خاک کرد. آن زائر تاجر چون فراموش کرده بود و نمى خواست جواب ناامیدى به آن کور بدهد. فوراً از جا برخاست و رفت و قدرى خاک از همان مکان برداشت و براى او آورد. آن مرد کور هم با خوشحالى تمام گرفت و با خلوص نیت که این خاک، خاک قبر امام رضا علیه‌ السلام است، بر چشمان خود کشید.

 همان شب از نظر عنایت حضرت رضا علیه‌ السلام چشمهاى او بینا شد. پس هدیه بسیارى به آن زائر داد و آن زائر به برکت وجود مقدس امام هشتم علیه‌ السلام مخارج راهش فراهم آمد و روانه شد.

چیز نادیده چه لذت دارد                                        آنکه دیدست و چشیدست بصیرت دارد
هر که نشناخت رضا را و اطاعت ننمود                    از کجا، کی خبر از فیض و سعادت دارد؟
تا نیایی و نبینی تو جلال و کرمش                          تو چه دانی که به زائر چه محبت دارد
رافتش را بنما درک تو از نام رئوف                        چون ز لطفش به خلایق همه رافت دارد
ضامن آهوی وحشی شده تا دریابی                        که به زوار و غریبان چه کرامت دارد

                                                                        (آیه الله فخرالمحققین شیرازی)

منابع:

کرامات الرضویه علیه‌ السلام، على میرخلف زاده.

داستانهاى شگفت انگیز، سیدعبدالحسین دستغیب.

عنایات و معجزاتی از امام هشتم علیه‌ السلام، قاسم میرخلف زاده.

ادامه مطلب / دانلود

سوال: بانک های جمهوری اسلامی اعلام کرده اند که به سپرده های ثابت، سود 13% پرداخت می شود خواهشمند است مرقوم فرمایید اگر کسی با قصد دریافت سود پولی در حساب مذکور بگذارد، گرفتن اضافه جایز است یا خیر؟

امام خمینی(ره):

گرفتن بهره پول جایز نیست.

(استفتائات، ج 3، ص 567 س 11 و ج 2، ص 132 و 131 و 130 ، س 134 ، 138، 135، 139 و 142)

آیه الله اراکی(ره):

اگر به بانک، وکالت نامه یا حق وکالت در توکیل بدهد که به هر نحو صلاح می داند پول را مصرف کند یا به دیگری بدهد یا خود قرضاً تملک کند و سرمایه گذاری کند، به صورت مشارکت در کارهای کشاورزی و صنعتی و تجارتی وکالت داشته باشد در مصالحه سود حاصله اگر مجهول باشد به هر مقدار که صلاح بداند و در صورت قرض شرط سود نکرده باشد و به دلخواه خود چیزی بدهد ظاهراً مانعی ندارد.

(توضیح المسائل، 1372، ص554 بخش استفتائات، سر سطر)

آیه الله بهجت(ره):

سود سپرده ربا و حرام است، مگر با معامله شرعیه در قبال سود معین.

به این صورت که با سود یک معامله شرعیه انجام دهد، مثلاً یک خودکار را از بانک بخرند به مبلغ سود، به شرط آن که بانک فلان مبلغ وام به او پرداخت کند، مانعی ندارد.

(استفتائات، ج 3، ص192، س 3993 و ص193 ، س4005)

آیه الله تبریزی(ره):

در صورتی که به صورت مضاربه و جعاله و امثال آن از عقود شرعیه با بانک قرارداد کنند و اطمینان داشته باشند که به آن عقود عمل می شود جایز است. در غیر این صورت باید شرط سود نکنید و با سودی که بانک خودش می پردازد معامله مجهول المالک بکنید.

(استفتائات جدید 1، ص 478 س 2100)

آیه الله خامنه ای(دام ظلّه):

سوال: سودی که بانک ها می پردازند چه حکمی دارد؟ مثلاً هر 100000 تومان 20000 تومان سود.

عملیات بانکی که به تصویب مجلس شورای اسلامی و تأیید شورای محترم نگهبان رسیده اشکال ندارد.

(استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات جامعه الزهراء قم)

آیه الله خویی(ره):

گذاشتن پول در بانک دولتی یا غیردولتی به شرط انتفاع چه به عنوان بهره باشد یا غیر آن حرام است ولی بدون شرط و قرار به طوری که اگر به او ندهند مطالبه نخواهد کرد جایز است ولو بداند که نفعی عاید او خواهد شد بلکه به امید نفع هم باشد حرام نیست و اگر بانک دولتی باشد آن نفعی که به هر طور به او داده می شود باید برای جواز تصرّف و اصلاح آن رجوع به حاکم شرع یا وکیل او نماید بلکه اصل پول خود را هم که پس می گیرد چون حکم مجهول المالک را دارد باید در آن هم رجوع به حاکم شرع یا وکیل آن کند که ما اجازه داده ایم به شرط آنکه در حرام صرف نکند و زیادی آن را در آخر سال تخمیس کند.

(استفتائات، ص 395 و 396 س 1267)

آیه الله سیستانی(دام ظلّه):

اگر پرداخت مبلغ بر اساس معامله ای باشد که به حسب موازین فقهی صحیح باشد و احتمال عمل به آن معاملات در حق بانک ها داده شود اشکال ندارد و تصرف در کلّ ارباح حاصله مجاز است مثل سائر معاملات مشروعی که با اموال دولتی صورت می گیرد.

(استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات جامعه الزهراء قم)

آیه الله صافی گلپایگانی(دام ظلّه):

اگر پرداخت سود تحت عنوان یکی از معاملات شرعی با مراعات شرایط شرعی آن باشد مانعی ندارد والا جایز نیست.

(جامع الاحکام، ج 2، ص 305 س 1994)

آیه الله فاضل لنکرانی(ره):

سوال: سودی که بانک ها می پردازند چه حکمی دارد؟ مثلاً هر 100000 تومان 20000 تومان سود

اگر کاملاً طبق ضوابط و مقرّرات بانکی عمل شود اشکال ندارد.

(استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات جامعه الزهراء قم)

آیه الله گلپایگانی(ره):

اگر پول را در اختیار بانک بگذارید تا به وکالت از طرف شما معاملات مشروعه از قبیل مضاربه و شرکت (با رعایت شرایط شرعیه به معامله) انجام دهد و درصدی از سود آن را به شما بپردازد مانعی ندارد. لکن قرض به شرط زیاده، ربا و حرام است. والله العالم

(استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات جامعه الزهراء قم)

آیه الله مکارم شیرازی(دام ظله):

با توجه به اینکه سپرده ها به عنوان مضاربه گذارده می شود، سود مضاربه اشکالی ندارد.

(استفتائات، ج 3، ص 498 و 499، س1335)

آیه الله نوری همدانی(دام ظلّه):

اگر متصدیان بانک ها را وکیل کنند که از آن پول ها در فعالیت های اقتصادی به کار گرفته شود و مبلغی از منافع را به صاحبان پول بدهند مانعی ندارد.

(هزار و یک مساله فقهی ج2، ص135، س 465 قسمت ج)

آیه الله وحید خراسانی(دام ظلّه):

وام دادن به بانک ها که در آن شرط سود و فایده شده باشد ربا و حرام است ولی می تواند به راه هایی از ابتلاء به ربا پرهیز کرد به این که مثلاً بانک کالایی را به بیشتر از قیمت بازار از شخص بخرد، و یا کالایی را به کمتر از قیمت بازار به او بفروشد و شرط کند مبلغی را تا مدت معینی آن شخص به بانک قرض دهد. و فرق نمی کند پولی که به بانک داده می شود به نحو سپرده ثابت باشد یعنی صاحب پول بر حسب قرارداد تا مدت معینی نمی تواند از پول خود استفاده نماید- یا به نحو حساب در گردش باشد- که هر موقع بخواهد می تواند از پول خود استفاده کند ولی چنانچه شرط سود نشود و خود را طلبکار نداد- اگر چه بانک به او سود بدهد- گذاشتن پول نزد آن بانک جایز است.

ادامه مطلب / دانلود

آدم(ع) و حوا به فرمان خداوند سبحان با هم ازدواج کرده دارای فرزند شدند و در تواریخ و اخبار عدد فرزندان آنها را چهل فرزند و در پاره ای از روایات صد و حتی بیشتر ذکر کرده اند، که از آن جمله است پسران: هابیل، قابیل و شیث، دختران: عناق، اقلیما و لوزا.

نحوه ازدواج فرزندان آدم و حوا

در روایت دیگری از شیخ صدوق است که حوا پانصد شکم فرزند آورد و در هر شکم پسری و دختری که مجموعاً صاحب هزار اولاد گردید.(تاریخ انبیاء تألیف حسین عمادزاده، ج1، ص118)

به عبارتی حوا در ابتدا هابیل و خواهرش اقلیما را زائید و در شکم دوم قابیل و خواهرش لوزا متولد شدند و به روایتی دیگر آدم(ع) پس از قتل هابیل مدتی گریست و به حوا نزدیک نشد تا پس از سالیان دراز شیث به تنهایی متولد گردید که او را هبه الله نامیدند.

اما درباره کیفیت ازدواج فرزندان آدم(ع) و ازدیاد نسل آدم(ع) در زمین در روایات اختلاف است. قرآن در مورد ازدواج فرزندان آدم(ع) چیزی بیان نکرده و تنها روایات اسلامی است که ازدواج آنها را بطور کلی به دو گونه نقل کرده اند:

صورت اول آنکه حوا در هر نوبت بارداری دو فرزند یکی پسر و یکی دختر به دنیا می آورد و وقتی که آنها به سن بلوغ رسیدند، پسری که از نوبت اول بود با دختری که از نوبت دوم بود و پسر نوبت دوم با دختر نوبت اول ازدواج کردند و این گروه در جواب حرمت ازدواج با محارم می گویند چون در آن زمان چاره ای نبود خداوند اینگونه ازدواج را بطور موقت اجازه داد و سپس برای همیشه ممنوع گردانید.

صورت دوم آنکه خداوند برای پسران آدم(ع) همسرانی از حوریان و جنیان بصورت بشر فرستاد.(دوره کامل قصه های قرآن، تألیف سید محمد صحفی، ص24) به نقلی دیگر خداوند برای هابیل همسری بصورت فرشته و برای قابیل زنی بصورت جن خلق کرد.(حیاه القلوب، تألیف علامه مجلسی، ج1، ص196) و نسل بعد که دخترها و پسرها عموزاده بودند، با یکدیگر ازدواج نمودند و بدین ترتیب نسل بشر در روی زمین فزونی گرفت.

برای شیث نیز حوریه ای خلق شد مانند حوا که برای آدم(ع) خلق گردید و شیث از او صاحب دختری شد که نامش را حوره گذاردند.(بحارالانوار، تألیف علامه مجلسی، ج11،ص277و288)

عمر آدم و حوا و محل دفن آن دو

پس از آنکه شیث بزرگ شد، به فرمان خداوند، آدم(ع) او را وصی خود گردانید و اسرار نبوت را به وی سپرد و مختصات نبوت را نزد او گذاشت و درباره دفن و کفن خود به او سفارش کرده گفت: چون من از دنیا رفتم، مرا غسل بده و کفن کن و بر من نماز بگزار و بدنم را در تابوتی بگذا و تو نیز هنگان مرگت آنچه به تو آموختم و نزدت گذارده ام به بهترین فرزندانت بسپار…

پس از آنکه نهصد و سی سال از عمر آدم(ع) گذشت خدای تعالی او را از این جهان برد و عمر او به سر آمد.(ناسخ التواریخ، تألیف لسان الملک میرزا محمد تقی سپهر، ج1، ص103) البته عمر آدم(ع) را ، نهصد و سی،همینطور هزاو چهل سال هم ذکر کرده اند.

پس از اینکه آدم(ع) از دنیا رفت، بدن او را در تابوتی گذارده درغار کوه ابوقبیس دفن کردند تا وقتی که حضرت نوح(ع) در زمان وقوع طوفان، آن تابوت را در کشتی نهاد و با خود به کوفه برد و د رغری که همان نجف کنونی است به خاک سپرد.(قصص قرآن یا تاریخ انبیاء، تألیف سید هاشم رسولی محلاتی،ج1،ص28و 29)

چنانچه در زیارت نامه امیر المؤمنین(ع) نیز آمده است: السّلامُ عَلَیکَ وَ عَلی ضَجیعکَ آدَمَ و نوحَ :یعنی سلام بر تو ای امیر مؤمنان و بر آدم و نوح که در کنار تو خفته و قبرشان در کنار قبر تو است.

درباره حوا نیز نوشته اند که پس از وفات آدم(ع) یک سال بیشتر زنده نبود و پانزده روز بیمار شد و از دنیا رفت و در کنار جایگاه آدم(ع) او را به خاک سپردند، ولی آنچه معروف است اینکه حوا در جده مدفون می باشد و به همین جهت جده نام گرفته است.

ادامه مطلب / دانلود
صفحه 120 از 130«...90100110 قبلی 119120121 بعدی ...»
css.php