مطالب دسته بندی : ادبیات و مذهب

(امام محمد باقر “ع” : بر شما باد دعا در سحر تا طلوع خورشید که در این ساعات درهای آسمان باز است و رزق و روزی تقسیم می شود و حاجات عظیم داده می شود).

راهکارهایی برای افزایش رزق و روزی

بر اساس آیات و روایات، مهمترین زمینه هایی که موجب افزایش رزق و روزی می شود موارد زیر است:

1- اهمیت دادن به نماز ، مخصوصاً نماز اول وقت .

2- راضی بودن پدر و مادر از انسان و دعای آنان .

3- صدقه دادن .

4- دعا کردن پشت سر برادران دینی .

5- گناه نکردن و توبه از گناهان گذشته .

6- خوش اخلاقی و نیت خیر و خوب داشتن .

7- دادن حقوق مردم ، مثل ارث .

8- دادن حق خدا ، مثل خمس و زکات .

9- قناعت کردن و میانه روی در زندگی .

10- نیکی کردن به اهل خانه .

11- مهمانی کردن و غذا دادن .

12- همیشه با وضو بودن .

13- ازدواج کردن .

14- نماز شب خواندن .

15- شکر نعمتهای الهی را به جا آوردن .

16- خواندن سوره واقعه بعد از نماز عشا .

17- گفتن تسبیحات حضرت زهرا “س” پس از نماز .

18- روشن کردن چراغ پیش از غروب آفتاب .

19- رفتن به زیارت امام حسین “ع”.

20- کمک مالی به برادران دینی و شیعیان علی بن ابی طالب “ع” چه به صورت قرض الحسنه و چه به صورت بلاعوض که بسیار سفارش شده است .

21- صله رحم و دیدار با خویشاوندان .

22- زیاد گفتن ذکر ِ لا حول و لا قوۀ الا بالله .

23- توسل به امام جواد “ع”.

24- پس از اذان صبح و نماز صبح مشغول دعا شدن ( امام محمد باقر “ع” : بر شما باد دعا در سحر تا طلوع خورشید که در این ساعات درهای آسمان باز است و رزق و روزی تقسیم می شود و حاجات عظیم داده می شود ).

25- گفتن ذکر “یا فتّاح ” 70 مرتبه پس از نماز صبح .

26- گفتن ذکر ” یا وهّاب ” 100 مرتبه پس از نماز عصر .

27- مداومت بر ذکر ” یا غنی ” .

28- مداومت بر خواندن سوره ” والذاریات” و “مزّمّل”.

29- بعضی از دعاها و نمازها که در مفاتیح آمده است .

30- مداومت بر خواندن دعای فرج و آیت الکرسی .

ادامه مطلب / دانلود

امام صادق علیه السلام در حدیثی گهربار ثواب سیراب کردن جگر یک تشنه چه حیوان باشد یا انسان را بیان فرموده‌اند.

حدیث روز: ثواب سیراب کردن یک تشنه

امام جعفر صادق علیه‌‏السلام فرمودند: بـهترین صـدقه خـنک کردن جگر تفتیده (تشنه) است. هرکه جگر تفتیده‎ای از حیوان گرفته یا غیر آن را سیراب کند خداوند عزوجل، در آن روزى که هیچ سایه‏‌اى جز سایه او نیست، آن شخص را به زیر سایه خویش آورد.

متن حدیث:

الإمامُ الصّادق علیه‌‏السلام:

أفضَلُ الصَّدقَهِ إبرادُ الکَبِدِ الحَرّى، ومَن سَقى کَبِدا حَرّى مِن بَهیمَهٍ أو غَیرِها أظَلَّهُ اللّه‏ُ عز و جل یَومَ لا ظِلَّ إلاّ ظِلُّهُ .

ادامه مطلب / دانلود

رنگ سیاه نیز از جمله رنگ‌های بسیار زیبا و با فراوانی قابل توجه در طبیعت است که خداوند حکیم و علیم آفریده است. لذا حدیث یا حکمی که بیان نماید رنگ سیاه به طور کلی و مطلق بد یا مکروه است، بیان نشده است.

آیا پوشیدن رنگ مشکی کراهت دارد؟

بدیهی است که هر رنگی آثاری دارد و در هر شرایطی می‌تواند مورد تعبیری قرار گیرد. این تعابیر گاه به طبیعت آن رنگ بر می‌گردد و گاه اعتباری است. به عنوان مثال: طبیعت رنگ زرد، روز و روشنایی است و به لحاظ اعتباری گاه سمبلی برای بیان حیات و زندگی فرض می‌شود و گاه سمبل نفرت نیز اعتبار می‌شود و می‌گویند به محبوب گُل زرد رنگ هدیه ندهید (اگر چه این اعتبار ریشه‌ای منطقی ندارد)؛ به لحاظ علمی نیز چون فرکانس بالایی دارد، رنگ اعلام و علامتی برای جلب توجه در «خبر»ی که احتیاط لازم دارد و یا به نوعی «خطر» است، استفاده می‌شود.

همین طور است رنگ قرمز، گاه آن را رنگ عشق معرفی می‌کنند و گاه چون رنگ خون است، سمبلی از جنگ و خونریزی و … اعتبار می‌شود و یا در روانشناسی رنگ‌ها، رنگ مُحرّک تشخیص داده شده است.

رنگ سیاه نیز از این قواعد مستثنی نمی‌باشد. شب سیاه است و موجب تسکین و آرامش و توجه به خود، چرا که نوری بر غیر نمی‌تابد تا به دیده بیاید و توجه را به سوی غیر منحرف نماید و در ضمن همین سیاهی شب است که شرایط دیده شدن ستارگان و زیبایی‌های آسمان را فراهم می‌آورد. اما همین سیاهی شب، می‌تواند نشان از غم و اندوه فراوان و تعبیری برای تیره و تار شدن زندگی داشته باشد. حضرت زهرا سلام‌الله علیها، در روز هشتم رحلت حضرت رسول صلوات الله علیه و آله، بر سر قبر آن حضرت رفت و عرضه داشت: «یا ابتاه انقطعت بک الدنیا بانوارها و زوت زهرتها و کانت ببهجتک زاهره فقد اسود نهارها، فصار یحکى حنادسها رطبها و یابسها … و الأسى لازمنا …»؛ (بحارالانوار، ج 43، ص 174 – 180) یعنی: «اى پدر! تو رفتى و با رفتن تو، دنیا روشنى‏هاى خویش را از ما برگرفت و نعمت و خوشى‏اش را از ما دریغ کرد. جهان، به حسن و جمال تو، روشن و درخشان بود روز روشن آن سیاه گشته و تر و خشکش حکایت از شب‏هاى بس تاریک دارد … و حزن و اندوه، همواره، ملازم ما است …».

از سوی دیگر «سیاه» نوعی سنگینی هم نسبت به سایر رنگ‌ها دارد، لذا گاه رنگ بزرگی‌، تفاخر و حتی تکبر اعتبار می‌شود و چه بسا برای جایی که تشخص لازم است، رنگ سیاه مناسب هم باشد و در جای دیگر که نشان از خود بزرگ‌بینی و تکبر دارد (مثل لباس فرعون)، بسیار نامناسب باشد. از سوی دیگر، سیاه رنگ شادی نیست، پس یادآور غم و غصه است. همه جا، در همه فرهنگ‌ها و در هر زمانی؛ و نیز از آثار رنگ سیاه، جذب بسیار حرارت است. لذا در مناطق گرمسیر، رنگ سفید که دفع حرارت دارد، بیشتر مورد استفاده در پوشش، خودرو و … قرار می‌گیرد.

پوشیدن لباس مشکی در عزاداری اهل عصمت [به ویژه سیدالشهداء] علیهم الصلوه و السلام، برای مرد و زن، نه تنها اشکالی ندارد، بلکه چون حفظ شعایر و معظم داشتن شهادت آنهاست، بسیار خوب و مستحب نیز می‌باشد

از این رو، نگاه به رنگ سیاه در فرهنگ اسلامی نیز متفاوت و متناسب با موضوع است. مثلاً به صورت عمومی و بی‌دلیل، برای لباس مناسب شناخته نشده است، تا هم موجب تفاخر و تکبر نگردد و هم اشاعه‌ی غم نباشد و نیز ستر و پوششی برای کثیفی قرار نگیرد. اما برای لباس رو (مثل ابا) یا برای عمّامه یا کفش چرمی نازک مناسب بیان شده است و هم چنین برای پوشش رویین بانوان، نه تنها کراهتی بیان نشده است، بلکه مناسب نیز بیان شده است، تا رنگ‌های گوناگون سبب جلب توجه غیر نگردد.

امام صادق(علیه السلام) فرمود: «یکره السواد إلاّ فی ثلاثه الخفّ و العمامه و الکساء»؛ پوشیدن لباس سیاه مکروه است، مگر در سه مورد: کفش سیاه‌، عمامه سیاه و عبا یا قبای سیاه”.

رنگ سیاه برای پوشش، به هنگام عزا، نه تنها قدمت داشته، بلکه در اهل عصمت علیهم‌السلام نیز نمونه‌های بسیاری داشته است. به عنوان مثال:

امام باقر علیه‌السلام نقل شده است: «وقتی جدّم امام حسین (علیه السلام) شهید شد زنان بنی‌هاشم در عزای آن حضرت لباس سیاه پوشیدند و این لباس را در گرما و سرما تغییر نمی‌دادند» (البحرانی، الحدائق الناظره فی احکام العتره الطاهره، ج 7، ص 118) – و در تواریخ مستند است که پس از واقعه‌ی عاشورا، بازماندگان همه برای مدت‌ها لباس سیاه را از تن در نیاوردند. لذا اغلب مراجع عظام نیز در پاسخ استفتاء در مورد پوشیدن لباس مشکی به هنگام عزاداری گفته‌اند:

«پوشیدن لباس سیاه در مصیبت و عزای ائمه مخصوصاً حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام نه تنها کراهت ندارد،‌ بلکه چون از مصادیق تعظیم شعایر اسلامی است و باعث زنده نگه داشتن اهداف امام حسین علیه السلام می باشد،‌ دارای ثواب و اجر الهی است.»

امام صادق(علیه السلام) فرمود: «یکره السواد إلاّ فی ثلاثه الخفّ و العمامه و الکساء»؛ پوشیدن لباس سیاه مکروه است، مگر در سه مورد: کفش سیاه‌، عمامه سیاه و عبا یا قبای سیاه”

بنابراین:

1- پوشیدن لباس مشکی برای مردان در مواقع عادی، به جز عمامه، عبا و کفش و یا لباس رسمی، مناسب نیست و اگر به نیت تشخص، تفاخر، تکبر و … باشد که اساساً هر لباسی اشکال دارد.

2- پوشیدن لباس رویین و یا چادر مشکی، برای بانوان، بسیار مناسب است و موجب پوشش بیشتر و جلب توجه کمتر می‌گردد.

3- پوشیدن لباس مشکی در عزاداری اهل عصمت [به ویژه سیدالشهداء] علیهم الصلوه و السلام، برای مرد و زن، نه تنها اشکالی ندارد، بلکه چون حفظ شعایر و معظم داشتن شهادت آنهاست، بسیار خوب و مستحب نیز می‌باشد.

ادامه مطلب / دانلود

انسان در این دنیا همواره با حوادث تلخ وشیرینی دست و پنجه نرم می کند که هریک به نوبه خود می تواند فراز و نشیب های فراوانی را در جاده ی زندگی پیش روی او قرار دهد.

کسانی که اهل نماز شب هستند، بخوانند

در این میان آنچه نمی توان نادیده گرفت آن است که آدمی با توجّه به ساختاری که دارد در برخورد با این حوادث به تنهایی نمی تواند آرامش و ثبات روحی خود را حفظ نماید، و لذا ما می بینیم که بسیاری از انسان ها در پیچ و خم زندگی، خود را آسیب پذیر نشان داده و پس از مدتی ضربه های بسیار سنگین و طاقت فرسایی را از نظر روانی متحمل می شوند،که این امر به قدری واضح و روشن است که هر گاه به نوای دل آنها گوش جان فرا دهیم، خستگی روحی و فرسودگی باطنی را به خوبی در وجودشان احساس خواهیم کرد.

خالق بی همتا که بر اوضاع جهان هستی و موجودات آن تسلّط و اشراف کامل دارد از این موضوع با خبر بوده و به منظور حل مشکل، نسخه ای شفابخش را به او تجویز نموده، تا در سایه ی عمل به آن بتواند به طور معجزه آسا دردهای روحی و باطنی خود را درمان کند، و از این طریق یک زندگی شیرین و لذّت بخشی را در این دنیا تجربه نماید.

آن نسخه شفابخش که همچون آبی بر آتش، می تواند شعله های آتش درون را خاموش نماید، عمل بسیار ارزشمند تهجّد و شب زنده داری است.

یگانه معبود حقیقی عالم در کلام زیبا و نورانی خویش خطاب به رسول گرامی اسلام می فرماید: «وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَهً لَکَ عَسى‏ أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً»

و پاسى از شب را بیدار باش و تهجّد و عبادت کن، و این وظیفه‏اى افزون براى توست، باشد که پروردگارت تو را به مقامى محمود و پسندیده برانگیزد.

آنچه در توضیح سخن گهربار خالق متعال می توان گفت آن است که: اگر چه خطاب این آیه متوجّه ی پیامبر گرامی اسلام(ص) است اما این امر بدین معنا نیست که نماز شب یک عمل اختصاصی برای شخص پیامبر عزیز اسلام است، به گونه ای که سایرین نسبت به این عمل نورانی دستور و سفارشی نداشته باشند، زیرا مطابق آیات دیگر قرآن کریم و نیز روایات معتبر، شب زنده داری و خواندن نماز شب یکی از صفات نیکو و مثبت مۆمنین حقیقی به حساب آمده است، که این خود بیانگر ترغیب و تشویق عمومی است تا همگان با ذوق و شوق نسبت به این کردار شایسته اهتمام ورزیده و از تعلّل و سستی در این باره به طور جدّ پرهیز کنند.

به عنوان نمونه در سوره ی مبارکه فرقان وقتی سخن از بندگان خاص خداوند به میان می آید خالق متعال شب زنده داری و نماز شب را یکی از ویژگی های آنها برشمرده و در این باره می فرماید:

«وَ الَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِیاماً »

آنها کسانى هستند که شبانگاه براى پروردگارشان سجده و قیام مى‏کنند.

از میان روایات نیز می توان به این روایت اشاره نمود که در آن پیامبر گرامی اسلام(ص) می فرماید: «خیرکم من اطاب الکلام و اطعم الطعام و صلى باللیل و الناس نیام»۳:

بهترین شما کسانى هستند که در سخن گفتن مۆدبند، گرسنگان را سیر مى‏کنند، و در شب در آن هنگام که مردم خوابند نماز مى‏خوانند.

یا در روایت دیگری امام صادق(ع) در یک کلام زیبا و دلنشین می فرماید: «ثلاثه هن فخر المۆمن و زینه فى الدنیا و الآخره، الصلاه فى آخر اللیل و یأسه مما فى ایدى الناس و ولایه الامام من آل محمد»

سه چیز است که افتخار مۆمن و زینت او در دنیا و آخرت است: نماز در آخر شب، و بى اعتنایى به آنچه در دست مردم است، و ولایت امام از اهل بیت پیامبر «ص».

بنابراین شب زنده داری و نماز شب یکی از برترین اعمال نیک و شایسته است که همگان نسبت به آن ترغیب و تشویق شده اند، حال که چنین است همه باید بکوشیم که سفارش الهی را نصب العین خود نموده و با تأسی به انبیای الهی و بالأخص رسول گرامی اسلام(ص) و خاندان پاک و مطهّر ایشان کمر همّت را محکم کنیم، و با پشت پا زدن به سستی و تنبلی، سحرگاهان دل و جان از بستر گرم و نرم بریده، و به جای سر به بالش گذاشتن، سر بر مهر بندگی نهاده، و پاسی از شب را به محفل اُنس و دلدادگی به خالق هستی _ که معشوق حقیقی ما به شمار می آید- اختصاص دهیم.

نماز شب روزی را زیاد می کند!

نکته ی بسیار مهم پیرامون نماز شب و شب زنده داری، توجّه به آثار و برکات بسیار سودمندی است که بر این عمل ارزشمند مترتب می شود، که هر یک به نوبه ی خود می تواند ارزشی فوق حدّ تصوّر را برای ما به همرا ه داشته باشد. که ما در ادامه به ذکر یکی از آنها می پردازیم به امید آنکه با قلم ناتوان خویش بتوانیم قطره ای از دریای آثار و فواید بیشمار نماز شب را در قالب سخن به تصویر بکشیم.

بر اساس روایات معتبر یکی از مهمترین آثار سودمند نماز شب گشایش و وسعتی است که در زمینه ی رزق و روزی برای انسان حاصل می شود و ما در اینجا به ذکر پاره ای از آنها می پردازیم.

در روایتی ششمین اختر تابناک آسمان ولایت و امامت امام صادق(ع) در این باره فرموده است: «صَلَاهُ اللَّیْلِ تَجْلِبُ الرِّزْق»

نماز شب روزی را جلب می کند.

در روایتی دیگر از آن حضرت چنین می خوانیم که حضرت فرمود: تُدِرُّ الرِّزْقَ وَ تَقْضِی الدَّیْن

نماز شب روزی انسان را زیاد و قرض را ادا می کند.

پرسش مهمّی که پیرامون کلام زیبای امام صادق(ع) مطرح می شود این است که چگونه نماز شب باعث گشایش و وسعت رزق و روزی می شود؟! چه ارتباطی میان نماز شب و گشایش روزی وجود دارد بگونه ای که می توان بوسیله ی آن دری تازه و نو از رزق و روزی را به روی خود گشوده و از انواع نعمت های الهی بهره مند شد؟!

آنچه در پاسخ به این پرسش مهمّ و اساسی می توان گفت آن است که: مطابق روایات فراوانی که در زمینه ی رزق و روزی وجود دارد، بزرگترین مانع بر سر راه نزول برکات مادی و معنوی از ناحیه ی حضرت حق، ارتکاب گناه و اقدام به کارهای ناشایست است. این گناه است که میان ما و خداوند مهربان فاصله ایجاد نموده، و با افکندن پرده ی ظلمت و تاریکی بر صفحه دل، سدّی بسیار عظیم را بر سر راه خوشبختی و سعادت انسان قرار می دهد.

بنابراین ارتباط نزدیک و تنگاتنگی میان گناه و کم شدن روزی وجود دارد، حال اگر انسان در اثر غفلت و فراموشی یاد خدا در دام گناه و معصیت گرفتار شد باید مانع ایجاد شده را از سر راه بردارد تا در نتیجه بتواند مرغ دل را به آسمان رحمت الهی پرواز داده و از سرچشمه ی فیض جوشان خالق هستی کام وجود خود را سیراب نماید.

در آموزه های دینی ما برای برداشتن این مانع راه های بسیار مناسب و کارآمدی وجود دارد که در این میان می توان به نقش مهمّ و تأثیرگذار نماز شب اشاره نمود.

در روایتی امام صادق(ع) در ذیل این آیه شریفه «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ»: همانا نیکی ها بدی ها را از بین می برد. می فرماید: «صَلَاهُ اللَّیْلِ تَذْهَبُ بِذُنُوبِ النَّهَار» نماز شب گناهانی را که در روز انجام گرفته است از بین می برد.‏

با توجّه به فرمایش امام صادق(ع) می توان گفت: نماز شب همچون باران رحمت می تواند لکه های تاریک گناه را از مملکت باطن پاک نموده و با این اقدام معنوی خانه قلب را با عطر پاکی و پیراستگی عطر آگین نماید.

خالق هستی در کلام نورانی خویش این حقیقت را به این صورت بیان می کند که:« وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»

و اگر مردمى که در شهرها و آبادیها زندگى می کنند ایمان آورده و تقوا پیشه کنند، برکات آسمان و زمین را بر آنها مى‏گشاییم.

کلاس نماز شب را پایین نیاوریم!

نکته ی بسیار مهمّ در مورد نماز شب آن است که اگر چه خداوند مهربان بنده ی سحرخیز و شب زنده دار خویش را از رزق و روزی مادی و دنیوی بی نصیب نمی گذارد، اما این نکته را نباید نادیده گرفت که، بزرگترین هدیه ای که از جانب خداوند به بنده می رسد، رزق معنوی است. رزقی که به وسیله ی آن، محفل اُنس و دوستی با خالق هستی برقرار شده، و بند بند وجود آدمی را به دریای محبّت الهی پیوند می زند و دریای بیکرانی که کویر جان انسان را از آب زلال خود براحتی سیراب می سازد.

بنابراین به نماز شب نباید صرفاً نگاه مادی داشت، و کلاس آن را در این حدّ پایین آورد که به وسیله ی آن از خالق متعال، خانه وسیع، ماشین گرانقیمت، پول هنگفت، و سایر امور دنیوی را _که همگی در معرض زوال و نابودی است_ مطالبه نماییم، چرا که چنین نگرشی نسبت به نماز شب، یک نگاه سطحی و بچه گانه است، که به هیچ وجه در شأن این عمل ارزشمند ملکوتی نمی باشد.

در حقیقت کسی که توفیق نماز شب را پیدا کرده، از ناحیه ی خداوند بی همتا بالاترین رزق را دریافت نموده است، رزقی که هیچ یک از امور مادی و دنیوی، توانایی برابری با آن را ندارد، که اگر ما در این باره به کلمات حضرات معصومین(ع) مراجعه نماییم به خوبی به این حقیقت خواهیم رسید.

ارزش نماز شب به اندازه ای است که عزیز ترین شخصیت عالم وجود رسول گرامی اسلام (ص) به آن اهتمام ویژه داشته و در مقام ارزش گذاری پیرامون نماز شب می فرماید: «الرَّکْعَتَانِ فِی جَوْفِ اللَّیْلِ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنَ الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا»

دو رکعت از نماز شب که در دل شب خوانده می شود نزد من از دنیا و تمام آنچه در آن است محبوب تر می باشد.

چنان چه ملاحظه فرمودید: شدّت علاقه ی رسول خدا به نماز شب در حدّی است که اگر تمام دنیا را هم به او بدهند حاضر نمی شود حتی دو رکعت از آن را از دست بدهد.

آن پیامبر رحمت با اینکه می داند امیرالمۆمنین علی(ع) هیچ گاه نماز شبش را ترک نمی کند، اما با این وجود به دلیل اهمیت والای نماز شب در یکی از وصیّت های خویش خطاب به امیرالمۆمنین این چنین سفارش می کند که: «و علیک بصلاه اللیل، و علیک بصلاه اللیل، و علیک بصلاه اللیل!»
بر تو باد به نماز شب، بر تو باد به نماز شب بر تو باد به نماز شب!

ادامه مطلب / دانلود

نماز اکسیری در درون خود دارد. قوم، قیام، قائم همه هم خانواده هستند. یعنی بر پا داشتن نماز اکسیری دارد که باعث قیام، استواری و قائم بودن انسان می شود .


اکسیر زندگی را بشناسید

هر چیزی در این عالم در حال حرکت است و در راه و رویش خود به سوی غایت و تعالی پیش می رود و برنامه ای از آغاز تا انجام دارد و همواره با قاعده ای درست و استوار به سوی یک هدف می رود.

مثلا دانه ی تخم نارنج چون در زمین پنهان شود ، کم کم از دو سوی می تند ؛ هم در زمین ریشه می دواند و هم از زمین سر در می آورد و در فضا می بالد . اکنون می پرسیم که اگر آن زمین خشک باشد ، باز آن دانه ی تخم نارنج ریشه و جوانه می زند؟

می بینیم که چنین نیست پس آب در روییدن آن دانه سهمی دارد و اگر آن دانه را در آب تنها بگذاریم آیا سبز می شود؟ باز می بینیم که چنین نیست بلکه تباه می شود. پس خاک در روییدن آن دانه با آن شریک است. و اگر آب و خاک باشد و بدان نور نرسد سرسبز می شود؟ نه. پس نور هم در روییدن آن باید باشد. پس آب، خاک، هوا،نور باید باشد تا دانه رشد کند و به نهایت کمالش برسد.

باور دارید که آن دانه ی تخم نارنج غذا گرفت تا بالید و بزرگ شد. پس آن چیزهایی که در رشد و بالیدن و بار دادن آن دخیل اند، غذای دل می شوند .

حال سۆال می کنم آیا انسان برای بالیدن و رستن و بار دادن به غذا نیاز نیاز ندارد؟ جواب درست است. آری. بعد جسمانی انسان به غذا و آب نیازدارد.

حال بعد روحانی او به غذا نیاز ندارد؟ تا رشد کند، بالیدن و بار دادن بیابد و مانند گیاه قائم و ایستاده سر از خاک در آورد؟

نماز رشد دهنده

همچنانکه اگر خاک و آب و هوا به گیاه نرسد سر از خاک در نمی آورد و رشد نمی کند و به کمال نمی رسد،اگر به بعد جسمانی و روحانی انسان غذا نرسد مانند میوه کال می شود و رشد و بالندگی ندارد. حرکت و رشد استکمالی انسان به سوی خدا، رشد و بالندگی اوست. مسیر از انا لله و انا الیه راجعون. برای گروهی بسیار ساده و راحت است و برای گروهی بسیار سخت و جانفرسا است.

مسیر تاریک دنیا را عده ای سینه خیز می روند. عده ای بر دو پای خود افتان و خیزان، گروهی بر چهار پا می روند .

وَاللَّهُ خَلَقَ کُلَّ دَابَّهٍ مِن مَّاء فَمِنْهُم مَّن یَمْشِی عَلَى بَطْنِهِ وَمِنْهُم مَّن یَمْشِی عَلَى رِجْلَیْنِ وَمِنْهُم مَّن یَمْشِی عَلَى أَرْبَعٍ یَخْلُقُ اللَّهُ مَا یَشَاء إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ

و خداست که هر جنبنده‌ای را [ابتدا] از آبی آفرید پس پاره‌ای از آنها بر روی شکم راه می‌روند و پاره‌ای از آنها بر روی دو پا و بعضی از آنها بر روی چهار [پا] راه می‌روند خدا هر چه بخواهد می‌آفریند در حقیقت‌خدا بر هر چیزی تواناست (45/نور)

مسیر تاریک است و ما نیاز داریم این مسیر را در سلامت کامل روحی و جسمی طی کنیم. گاهی با اعمال خود چراغی روشن می کنیم و نور اطرافمان را نورانی می کند اما همینکه سرگرم دنیا می شویم و غفلت تمام وجودمان را می گیرد.

مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَاراً فَلَمَّا أَضَاءتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَکَهُمْ فِی ظُلُمَاتٍ لاَّ یُبْصِرُونَ

مثل آنان همچون مثل کسانی است که آتشی افروختند و چون پیرامون آنان را روشنایی داد خدا نورشان را برد و در میان تاریکیهایی که نمی‌بینند رهایشان کرد (17/بقره)

اکسیر زندگی را بشناسید

مانند کسی می شویم که نور اطرافمان خاموش می شود و در تاریکی مطلق نمی توانیم راه را پیدا کنیم و زمانی که مشکلات دنیا بر سرمان فرود می آید چونان گمشده ای هستیم که در تاریکی مطلق راه را از چاه تمیز نمی دهیم.

آیه ی 45 سوره ی نور اشاره به گونه های جانوران و حیوانات ندارد ، بلکه به نوع حرکت انسانها در این دنیا می پردازد.

آنان که از نوع زندگی حیوانی پا را فراتر نگذاشته اند، تمام هم و غم زندگیشان خوردن و خوابیدن و شهوترانی است . اینان مسیر حرکتی انسانی را یا می خزند یا چهار دست و پا طی می کنند و یا در حالت افتان و خیزان می روند ؛ به همین علت با این سرعت کم به مقصد نمی رسند .

سؤال این است که چه کنیم تا ایستاده و قائم مسیر را طی کنیم ؟ نور و روشنایی لازم را از کجا بیاوریم؟ و راه را چگونه تشخیص دهیم.

برای اینکه دچار بیماری های راشیتیسم و یا پوکی استخوان نشویم باید کلسیم و ویتامین D لازم را به بدن برسانیم. آیا بدون اینکه غذای سالم و کافی به بدن برسد، می شود انتظار داشت سلامت کامل داشته باشیم؟

پس برای اینکه روحمان استوار باشد و در سختی ها ی زندگی در مشکلات در مسیر هدایت و کمال قائم باشیم و بر دو پای خود ایستاده مسیر را طی کنیم، نیاز به منجی داریم که تغذیه شویم و ما را قائم نگه دارد. به معنایی دیگر ویتامینی می خواهیم که سستی، کجی، انحراف را از روح و اخلاق ما برطرف سازد.

نماز، نماز، نماز

در تمام آیات قرآن با فعل اقامو امر به نماز شده است:

اقامو الصلاه. نماز را بر پا دارید.

نماز اکسیری در درون خود دارد. قوم، قیام، قائم همه هم خانواده هستند. یعنی بر پا داشتن نماز اکسیری دارد که باعث قیام، استواری و قائم بودن انسان می شود و به معنایی خداوند به انسان می فرماید: اقم الصلاه لذکری.

یعنی قیام تو وابسته به قیام من است یعنی هر چه نماز بخوانی و اتصال به من داشته باشی، باعث می شود تو استوار تر، پایدار تر باشی.

همچنانکه اگر غذا به بدن نرسد، ضعیف و بیمار می گردد ، روح نیز چنان است در صورت عدم تغذیه صحیح و درست، بیماری روح حاصل می شود. تمام ضعف ها، سستی ها،انحرافات، وابستگی های نادرست، افسردگی، اضطراب ها به بیماری روح و ضعف آن بر می گردد.

آنانکه نسبت به نماز شان مراقب هستند و نماز را سر وقت بر پا می دارند، آنانکه علاوه بر مراقبت بر نماز سر وقت، اثر و برکت این عملشان در تمامی لحظات رندگیشان جریان دارد و بالواقع گویی همیشه در حال نماز و اتصال با خدا هستند،  راه زندگی را در روشنایی مطلق در حال ایستاده و سلامت کامل و قائم طی می کنند.

شما اگر روحتان بیمار باشد ، این ضعف و بیماری تأثیر زیادی در نوع زندگی، پیشرفت و موفقیت دارد.

پس هر چقدر روح قوی تر و شاداب تر ، جسم نیز به تبعیت از آن قوی تر می باشد. غدای جسم از نوع خود جسم است که مادی است و غذای روح از نوع مجردات است .

نماز غذای روح می باشد و در صورت عدم تغذیه ، روح ضعیف، بیمار و افسرده می گردد.

گناهان کبیره و صغیره بیماری های فراوانی را بر روح عارض می کنند و پنج نوبت نماز یومیه نوعی شستشو و طهارت برای روح می آورد و آلودگی های آنان با اقامه نماز برطرف می گردد.

ادامه مطلب / دانلود

پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: قرآن در گمراهی، مایه هدایت و در نابینایی، مایه روشنی و موجب بخشش لغزش‌ها است. قرآن انسان را از نابودی حفظ می‌کند و از انحراف رهایی می‌بخشد، فتنه‌ها را روشن می‌سازد، آدمی را از دنیا به آخرت می‌رساند، و کمال دین در آن نهفته است. هر کس از قرآن فاصله گرفت در آتش افتاده است. (مستدرک حاکم، ج 1، ص 571)


راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

فضیلت قرآن

در عالم هستی هیچ کتابی در فضیلت و برتری به پایه قرآن نمی‌رسد؛ زیرا نه تنها قرآن خلاصه و عصاره تعلیمات همه انبیاء الهی است، بلکه از همه موجودات آفرینش برتر و والاتر است. پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ در این باره فرمود: القُرْآنُ اَفْضَلُ کَلِّ شَیءٍ دُونَ الله؛فضیلت قرآن به جز خدا از همه چیز برتر و بالاتر است. (مستدرک الوسایل، ج 4، ص 236)

فضیلت قرآن از همه کتاب های آسمانی بیشتر و بالاتر است؛ زیرا کتاب‌های دیگر آسمانی برای برهه‌ای از زمان و مردم خاصّی فرود آمده بود. امّا قرآن برای همه زمان‌ها تا روز قیامت و برای همه انسان‌ها در همه مکان‌ها حتی برای غیر انسان‌ها مانند جنّ نازل شده و همه موظّف هستند به دستورات آن عمل کنند.

اگر کسی مزاج روحی خود را با گناه مسموم کند ، از شهد و شیرینی قرآن لذّت نمی‌برد. همان طور که انسان معتادی که مزاجش را مسموم کرده است، نمی‌تواند از عسل لذّت ببرد و فقط از آن سمّ، لذت می‌برد لذا کسی هم که مزاج روحی خود را مسموم کند از تلاوت قرآن لذّت نمی‌برد؛ چرا که گناهان مانع می‌شوند وی طعم گوارای کلام الهی را بچشد.

قرآن اثر جود و بخشش الهی است که بر قلب بهترین افراد بشر نازل شده است، و پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ هم در رساندن این بخشش الهی کوتاهی نکرده، بلکه همه آن عطایا و مواهب الهی را به انسان‌های مستعد و قابل، ابلاغ کرده است.

قرآن به منزله یک تکلیف محض نیست، بلکه عطای خاص الهی است و چون آن حضرت در رساندن بخشش و بذل خداوند کوتاهی نکرده است، شما هم در پذیرش و فهمیدن آن کوتاهی نورزید.

پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: قرآن در گمراهی، مایه هدایت و در نابینایی، مایه روشنی و موجب بخشش لغزش‌ها است. قرآن انسان را از نابودی حفظ می‌کند و از انحراف رهایی می‌بخشد، فتنه‌ها را روشن می‌سازد، آدمی را از دنیا به آخرت می‌رساند، و کمال دین در آن نهفته است. هر کس از قرآن فاصله گرفت در آتش افتاده است. (مستدرک حاکم، ج 1، ص 571)

قرآن همان قانون خدایی و ناموس آسمانی است که اصلاح دین و دنیای مردم را به عهده گرفته و سعادت جاودانی آنان را تضمین کرده است.

آیات آن سرچشمه هدایت، راهنمایی و کلماتش معدن ارشاد و رحمت است. کسی که به سعادت همیشگی علاقمند است، و سعادت و خوشبختی هر دو جهان را می‌خواهد داشته باشد، بر وی لازم است که روز و شب با قرآن تجدید عهد کرده و ارتباطش را با آن محکم و استوارتر سازد، و آیاتش را به حافظه خود سپرده و با مغز و فکر خویش در آمیزد تا در پرتو آن کتاب آسمانی، به سوی رستگاری و سعادت جاودانی رهنمون شود.

برای فهم عمیق تر عظمت قرآن کریم، به بررسی دو صفت از صفت های قرآن کریم می پردازیم:

الشفاء النافع

قرآن کریم جامع ترین و موثرترین نسخه امراض روحی است. از این رو، قرآن به «دواء لیس بعده دواء»، «دارویی که بالاتر از آن دارویی نیست»، توصیف شده است.

پیامبر اعظم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: «دل ها چون آهن زنگ می زند. سۆال شد: ای رسول خدا! جلای دل ها چیست؟ حضرت فرمود: خواندن قرآن و یاد مرگ.»

قرآن کریم نه تنها مرض های روحی را شفا می دهد ، بلکه حتی قلب مرده را زنده می کند.

پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ به انس فرمود: «ای پسر! ام سلیم! از خواندن و تلاوت قرآن در صبح و شام غافل مباش! چرا که قرآن دل مرده را زنده می کند، و از کار زشت و ناپسند باز می دارد.»

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

مأدبه الله

«مأدبه الله» به سفره میهمانی گفته می شود. همچنین ممکن است به معنای جای فراگیری ادب نیز به کار رود.

بنابر معنای اول، اطلاق وصف «مأدبه الله» بر قرآن کریم به لحاظ این است که معارف و علوم قرآن کریم تأمین کننده غذای روح است، روح انسان به لحاظ فطری نیازمند معارف و علوم راستین است، به خصوص علوم و معارفی که مربوط به شناخت مبدأ و معاد و سیر حرکت او به سوی جهان ابدی است و قرآن به عنوان منبع این معارف با عرضه غذای سالم و مطمئن نیاز روح را رفع می کند.

اگر بشر نیازمند معارف، سر این سفره ننشیند و غذای مورد نیاز خود را از آن اخذ نکند، برای رفع نیاز خود به غذاهای آلوده روی می آورد و روح خود را با آن مسموم می کند.

اما برمعنای دوم، به قرآن کریم به این لحاظ «مأدبه الله» است که جایگاه ادب آموزی انسان است که از سوی خداوند متعال برای انسان مهیا شده است.

سید مرتضی، از بزرگان شیعه در قرن چهار هجری در بیان این صفت و وجه اطلاق آن بر قرآن کریم سه بیان را ذکر کرده اند:

«مأدبه به ضم دال یا به فتح آن از ریشه ادب به ضم عین گرفته شده و به غذایی گفته می شود که انسان برای کسی که دعوت کرده آماده کند.

بنابراین، پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فایده ای را که انسان از قرائت و حفظ قرآن کسب می کند به انتفاع شخص دعوت شده از غذایی که برایش آماده می کند، تشبیه فرموده است. ممکن است وجه تشبیه این باشد که خواسته شده به گرد قرآن فراهم آیند، چنان که دعوت شدگان بر سر سفره جمع می شوند و ممکن است که هر دو وجه مراد باشد.

اگر مأدبه به فتح دال از ریشه ادب به ضم عین گرفته شده باشد پس معنای جمله ” قرآن، مأدبه خداست ” این خواهد بود که قرآن برای نگه داشت ادب خلق نازل شده است.»

برخی از این اوصاف به شفا بودن قرآن دلالت دارد.

توضیح این که قلب ـ که تعبیری است از روح و شخصیت واقعی انسان ـ اگر سالم باشد، می تواند حقایق جهان هستی، به خصوص حقایق مربوط به خود را درک کند، و به مبدأ و معاد ایمان بیاورد، و به خوبی ها میل پیدا کند، و از هر چیزی که مانع رسیدن او به کمال است، به خصوص کفر و شرک دوری بجوید، اما اگر در اثر کردار بد، قلب انسان مریض شود، نمی تواند حق را بشناسد و اگر هم بشناسد، نمی تواند به آن گزارش پیدا کند و پایبند آن شود، بلکه همواره به کارهای باطل میل پیدا می کند، تا جایی که تمام استعدادهای الهی خود را برای کمال از دست می دهد و برای ابد گرفتار بدبختی هایی می شود که به دست خود برای خود ساخته است.

امراض روح، چون امراض جسم انواع و اقسامی دارد که هر کدام نیاز به درمان خاص خود دارد، برخی از این امراض چنان سخت است که هر طبیبی نمی تواند آن را مداوا کند، و هر درمانی در آن مۆثر واقع نمی شود.

ادامه مطلب / دانلود

چرا فرزند باید در گناهان پدر و مادر شریک باشد که آن را جبران کند؟


آیا تقاص گناهان والدین را فرزندان پس می‌دهند؟

گناهان والدین بر روی فرزندان:

اصل کلّی و قاعده ی شک ناپذیر و محکم در دین اسلام همان است که خداوند متعال بیان فرموده که:

« أَلَّا تَزِرُ وَازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرَى

وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى

وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى

ثُمَّ یُجْزَاهُ الْجَزَاء الْأَوْفَى (نجم/38-41) هیچ کس بار گناه دیگرى را بر دوش نمى‏ گیرد. و اینکه براى انسان بهره ‏اى جز سعى و کوشش او نیست. و اینکه تلاش او به زودى دیده مى‏ شود. سپس به او جزاى کافى داده خواهد شد.»

طبق براهین عقلی و صریح آیات قرآن کریم شکّی در این نیست که خداوند متعال عادل است؛ پس محال است کسی را به خاطر کاری که نکرده است مجازات کند؛ لذا عذاب، فقط در مقابل گناه اختیاری است و بس.

حوادث و اتفاقات در این عالم بر اساس علت و معلول صورت می گیرد؛ بنابراین هر حادثه ای و از جمله تولد فرزندان و تکوین آن ها، نیز روحیات و آثارشان، بر اساس علت های خاص خود است و خداوند نیز بر اساس همان چیزی که علت ها اقتضا دارد، به موجودات فیض می بخشد. پس اگر فرزندی در خلقت جسمانی یا روحی دارای نقص است، مربوط به علت های آن است.

بنابراین تأثیر کارهای پدر و مادر بر فرزندان، یکی از آثار وضعی و تکوینی اعمال آن‌ها است و اگر به خداوند نسبت داده می‌شود، به خاطر آن است که تمام آثار تکوینی و خواص علت و معلول به او منسوب است و به هیچ وجه ظلم و ستمی از ناحیه خداوند بر کسی نخواهد شد.

به قول شاعر همواره «گندم از گندم بروید جو ز جو » بر این اساس از زمین خوب و حاصل خیز گیاه خوب می روید و در زمین نامرغوب گیاه نامرغوب رشد می کند. « وَالْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِی خَبُثَ لاَ یَخْرُجُ إِلاَّ نَکِدًا کَذَلِکَ نُصَرِّفُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَشْکُرُونَ» (اعراف/58)

جهان آفرینش، جهان تأثیر و تأثر است و به ویژه پدیده ها از علل حقیقی و اعدادی خود تأثیر می پذیرند. پدر و مادر نیز از علل اعدادی و شرایط پیدایش فرزندان هستند که بدین دلیل رفتار آنها در پیش از تولد کودک و انعقاد نطفه و در حین آن و در دوران بارداری و تولد و پس از آن بر کودک تأثیر دارد. اما آیا این مطلب به این معنی است که از کودک سلب اختیار می شود؟

مسلما چنین نیست. همه این تأثیرها به طور اقتضایی و زمینه ساز است, نه به صورت علت تامه و حتمی که نافی اختیار باشد.

در مورد انسان نیز چنین است؛ پدر و مادر نسبت به بچّه مثل زمین هستند نسبت به درخت؛ لذا اگر والدین کسی شرابخوار و حرامخوار و اهل معصیت و … باشند یا برعکس، اهل عبادت و علم و زهد و تقوا باشند یقینا در وجود بچّه ای که از آنان متولد می شود نیز مۆثر خواهد بود. امّا تفاوتی هست بین انسان و درخت؛ انسان یک موجود مختار است؛ لذا می تواند با اختیار خود روند امور را تغییر دهد؛ به همین علّت تأثیر کارهای خوب یا بد پدر و مادر و دیگران در وجود او تامّ نیست؛ یعنی تأثیر کار دیگران اختیار او را سلب نمی کند؛ ولی به هر حال راه رشد و ترقّی او را تا حدودی هموارتر یا ناهموارتر می کند؛ و تا حدودی مانع از این می شود که این شخص به همه ی کمالاتی که لایقش بود نائل گردد یا بر عکس باعث می شود که این شخص راحت تر به کمالات خود دست یابد.

آیا تأثیر عمل پدر بر فرزند با عدل الهی سازگار است؟

همان گونه که بیان شد این ها نتیجه طبیعی اعمال و بر اساس قانون علیت است. اگر این شخص تمام تلاش اختیاری خود را انجام دهد ولی به خاطر اعمال دیگران (چه والدین و چه افراد دیگر) نتواند به کمال لایق خود برسد؛ شخص او مقصّر نیست؛ ولی در مقابل، آن کسانی که با اعمالشان مانع از رشد این شخص شده اند مقصّرند؛ لذا عدل الهی ایجاب می کند که حق این شخص را از آن افراد بستاند؛ و طبق روایات اهل بیت(علیهم السلام) در چنین مواردی یا گناهان چنین کسی را بر دوش آن افراد می گذارند یا ثواب آنها را به این شخص منتقل می کنند؛ یا اگر با این دو روش حق این شخص ادا نشد ، خداوند متعال او را از فضل خود برخوردار می کند.

بنابراین، عدل خدا اجازه نمی دهد که کسی حتی ذرّه ای هم از حق خود محروم بماند. همچنین اگر کار والدین و دیگران باعث شده که این شخص راحت تر در مسیر عبودیت قرار گیرد، والدین او یا هرکسی که در رشد او نقش داشته است؛ از ثواب این شخص بهره می برند؛ بدون آن که از ثواب این شخص چیزی کاسته شود.

گناه اثر وضعی دارد که خواه ناخواه تأثیر خود را می‌گذارد. کیفر قانونی نیست تا کسی بگوید پدر ظلم کرده، چرا فرزند باید کیفر ببیند؟! به عبارت دیگر: رابطه عمل و عکس‌العمل چنین امری را اقتضا می‌کند. البته در مقام تکلیف بر انسان‌ها، آن چیزها هم لحاظ می‌شود، یعنی هر انسانی بر اساس توانایی‌ها و استعداد‌های ویژه ای که دارد (که بعضاً از پدران به ارث رسیده) تکلیف می‌شود و خداوند بر اساس عدل با آنها رفتار خواهد نمود و چه بسا اگر از نقص های جسمی باشد ، به نوعی جبران شود. در هر حال باید بدانیم که زندگی در این جهان خلاصه نمی شود و ادامه این زندگی که زندگی برتر است ، جهان آخرت می باشد.

از طرف دیگر نباید چنین بیندیشیم که هرگاه صدمه و مصیبتی بر یک فرد یا یک گروه وارد شد، حتماً مکافات اعمال آن‌ها است، زیرا مصائب این جهان فلسفه‌های دیگری هم دارد. آن چه معتقد هستیم، این است که در این جهان حوادث با هم ارتباط دارند و اعمال یک انسان به گونه های مختلف ظاهر می شود و آثار خود را بر فرزندان و گاهی بر محیط و موجودات دیگر نیز بر جای می گذارد.

ادامه مطلب / دانلود

تمام سعی شیطان این است تا با ایجاد وسوسه و یأس موجبات دوری بندگان صالح را از خداوند متعال، مهربان و بخشنده فراهم نموده و آنها را چنان غرق در گناه و معصیت نماید که از رحمت و هدایت خداوند دور شوند.

فقط گناهکاران کلیک کنند!

توبه حقیقی استعانت از لطف و عنایتی است که خداوند نسبت به توبه کنندگان دارد؛ زیرا توبه واقعی همه مبغوضیت های گناه و عقوبات اخروی و آثار منفی آن را در پیشگاه خداوند از بین می برد.

گناه و معصیت، مانند لجن زار متعفنی است که انسان، هر چه بیشتر در آن فرو می رود، خود را به نابودی نزدیک می کند، اما توبه و تصمیم جدی انسان به ترک گناه حرکت به سوی نجات و خود یک پیروزی بزرگ است که درهای رحمت الهی را به روی انسان می گشاید.

کسی که به این مرحله (توبه) رسیده به پیروزی بزرگی دست یافته است، و باید سعی کند انگیزه خود را برای مبارزه با گناه، قوی تر نماید، و برای همیشه این حالت را در خود حفظ کند.

نکته بسیار مهم در این راه، استعانت از لطف و عنایتی است که خداوند نسبت به توبه کنندگان دارد؛ زیرا توبه واقعی همه مبغوضیت های گناه و عقوبات اخروی و آثار منفی آن را در پیشگاه خداوند از بین می برد، همانطوری که خداوند فرموده است: «اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‏اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مى ‏آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است: قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَهِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ .»(سوره زمر، آیه 53)

البته تمام سعی شیطان این است تا با ایجاد وسوسه و یأس موجبات دوری بندگان صالح را از خداوند متعال، مهربان و بخشنده فراهم نموده و آنها را چنان غرق در گناه و معصیت نماید که از رحمت و هدایت خداوند دور شوند.

در حالی که خداوند همه بندگانش حتی گناه کاران و ظالمان را نیز دوست دارد و خواهان هدایت و سعادت آنان است. البته از اعمال و کارهای ناشایست آنان بیزار است. به همین جهت بهترین و عزیزترین بندگان خود یعنی انبیاء و ائمه (علیهم السلام) را برای راهنمایی هدایت آنان فرستاده و به همین دلیل است که در این زمان یکی از عزیزترین اولیاء خود یعنی حضرت مهدی (عج) را زنده و در حال غیبت نگه داشته تا بتواند فارغ از مکر و توطئه دشمنان از طریق نایبان و نمایندگان خود ، آنان را در یافتن مسیر هدایت یاری رساند.

پس هیچ گناهکاری در هیچ شرایطی هر چند گناهان او زیاد باشد حق ندارد از رحمت پرودگار مأیوس باشد ؛ چرا که یأس از رحمت خداوند، سوء ظن به او و بزرگ ترین گناه است.

امید به رحمت پروردگار و ندامت و پشیمانی از گناهان و در نهایت توبه واقعی و خالصانه گامی مهم به سوی محبوب خدا شدن و راهی است هموار به سوی هدایت، که شیطان از آن نگران و ناراحت است.

ادامه مطلب / دانلود

مخلوط شدن مسح سر با خیسی صورت چه حکمی دارد؟

در این مقاله چند پرسش و پاسخ را از مباحث مطهرات انتخاب کردیم که تقدیم می کنیم:

سوال: اگر بعد از مسح سر، انگشتان دست خشک شود، جهت مسح پا، چه باید کرد؟

اصل در مسح پا برای وضو، آن است که با رطوبت باقی مانده در کف دست انجام شود، حال چه با انگشتان و چه با قسمت گودی کف دست صورت گیرد.

در هر حال، مراجع عظام تقلید در این باره می‌گویند: اگر رطوبت کف دست فقط به اندازه مسح سر باشد، مى‌تواند ( آیات عظام گلپایگانى، صافى، بهجت ره، سیستانى، شبیری زنجانى: (احتیاط واجب آن است که می‌تواند (سر را با همان رطوبت مسح کند و براى مسح پاها از اعضای دیگر وضو رطوبت بگیرد. (آیه الله بهجت ره: (و بنا بر احتیاط واجب باید اوّل از ترى موى ریش و ابرو کمک بگیرد و اگر در آنها ترى نبود از دستها رطوبت بگیرد)؛ آیات عظام خوئى، تبریزى، شبیری زنجانى، سیستانى، خامنه‌ای: (براى مسح پاها از ریش خود رطوبت بگیرد)؛ امام خمینى، سید روح اللّٰه، توضیح المسائل (محشّٰى)، محقق و مصحح: بنى هاشمى خمینى‌، سید محمد حسین، ج 1، ص 159و201)

سوال: آیا انسان می تواند با بدن خیس غسل کند یا وضو بگیرد؟

غسل کردن با بدن خیس هیچ اشکالی ندارد. و اگر انسان در حال استحمام و غسل کردن مجدداً جنب شود می تواند همانجا غسل نماید و نیازی به خشک کردن بدن نیست. همچنین وضو گرفتن با بدن خیس اشکالی ندارد ولی باید به هنگام مسح کشیدن حتماً محل مسح در سر و روی پاها خشک باشد. (توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج‏1، ص: 158،مسأله 256 :جاى مسح باید خشک باشد. و اگر به قدرى تر باشد که رطوبت کف دست به آن اثر نکند مسح باطل است. ولى اگر ترى آن به قدرى کم باشد که رطوبتى که بعد از مسح در آن دیده مى‏شود بگویند فقط از ترى کف دست است اشکال ندارد.)
سوال: اگر در حین وضو ، روی شیر چند قطره آب باشد و دست با آن قطرات برخورد کند، آیا مشکلی در وضو به وجود می آید؟

پاسخ حضرت آیه الله هادوی تهرانی (دامت برکاته) به این شرح است:

اگر بعد از پایان شستن دست چپ آبی به کف دست شما از خارج برسد و مسح سر یا پا با آن آب خارجی انجام شود، وضو صحیح نیست در غیر این صورت، وضو مشکلی ندارد.

سوال: مخلوط شدن مسح سر با خیسی صورت چه حکمی دارد؟

از آنجایى که مسح پاها باید با رطوبتى که از آب وضو در کف دو دست باقى مانده صورت بگیرد، لذا باید هنگام مسح سر، دست به قسمت بالاى پیشانى نرسد و با رطوبت صورت برخورد نکند تا این‌که رطوبت دست که هنگام مسح پا به آن نیاز دارد با رطوبت صورت مخلوط نشود. (حسینی خامنه‌اى، سید على، أجوبه الاستفتاءات، ص 27) به هر حال، وضو و مسح سر باطل نمى‌شود، ولى مسح پا نباید با رطوبت گرفته شده از آب وضوى صورت باشد. (امام خمینى، سید روح اللّٰه، استفتاءات، ج 1، ص 39)

لذا فقها در این‌باره راه‌حلی ارائه کرده‌ و می‌گویند: با قسمت دیگر کف دست که ملاقات با آب صورت نکرده، پا را مسح کند. (بهجت، محمد تقى، استفتاءات، ج 1، ص 142، دفتر حضرت آیه الله بهجت؛ فاضل لنکرانى، محمد، جامع المسائل، ج 1، ص 50؛ تبریزى، جواد، استفتاءات جدید، ج 1، ص 39)

سوال: اگر بعد از کشیدن مسح سر چند قدمی را طی کرده و بعد مسح پا انجام بگیرد، آیا وضو صحیح است؟

1- در انجام اعمال وضو موالات (پی در پی بودن) عرفی شرط است؛ بدین معنا که لازم است میان اعمال وضو زیاد فاصله نشود، اما چند قدم راه رفتن بین مسح سر و پا مشکلی در وضو ایجاد نمی‌کند. (صافی گلپایگانی، لطف الله، جامع الاحکام، ج 1، ص 34؛ امام خمینی، توضیح المسائل (محشّی)، گردآورنده: بنی‌هاشمی خمینی، سید محمدحسین، ج 1، ص 174)

2- شایان ذکر است که اگر این فاصله انداختن، منجر به خشک شدن رطوبت کف دست شود، باید از موهای صورت یا دست برای تر شدن کف دست استفاده کرد و اگر رطوبتی باقی نمانده باشد وضو باطل است.

سوال: آیا برای مسح کشیدن روی پا تکیه دادن به تکیه گاه شرط شده است؟

در مسح سر و پا تکیه دادن به تکیه گاه یا تکیه ندادن شرط نشده است بلکه ملاک آن است که سر و پا ثابت نگه داشته شوند و دست روى آنها کشیده شود. و اگر گفته شده است که پا به تکیه گاهی تکیه داده شود برای آن است که ثابت بماند.

حضرت إمام خمینی (ره) در این زمینه فرموده اند:” در مسح سر و روى پا باید دست را روى آنها بکشد و اگر دست را نگه دارد و سر یا پا را به آن بکشد وضو باطل است ولى اگر موقعى که دست را مى‏کشد سر یا پا مختصرى حرکت کند اشکال ندارد.” (توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج‏1، ص: 159، مسأله 255)

سوال: آیا بیرون آوردن انگشتر در بین وضو موجب قطع موالات شده و اعاده وضو لازم است؟

به دلیل آن که موالات، موضوعی عرفی است، با درآوردن انگشتر، موالات بهم نمی خورد.

در سایر موارد نیز باید به شیوه ای عمل کرد که وضو از حالت پیوستگی خود خارج نشود و تشخیص آن نیز بر عهده عرف است.

(توجه: استفتا از سایت دفاتر آیات عظام: خامنه ای، سیستانی، مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی (مد ظلهم العالی)، توسط سایت اسلام کوئست انجام گرفته است)

منابع:

توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج‏1

صافی گلپایگانی، لطف الله، جامع الاحکام، ج1

بهجت، محمد تقى، استفتاءات، ج 1

اسلام کوئیست

ادامه مطلب / دانلود

اسراف هرگونه عمل بیهوده و زیاده روی و تجاوز از حد طبیعی، چه در کیفیت و چه در کمیت می‌باشد. از این بیان معلوم می‌شود که اسراف تنها مربوط به خوردنی ها و نوشیدنی‌ها و یا در امور اقتصادی نبوده، بلکه اسراف، معنایی جامع تر و وسیع تر را در برمی گیرد.

در حقیقت می‌توان گفت: «اسراف هرگونه تجاوز از حد یا افراط و تندروی و یا وضعیت نامناسب حالات نفسانی و روحیات و صفات غیر معتدل اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی افراد در جامعه می‌باشد». و البته این تعریف تکلیف را بسیار سنگین می‌کند؛ زیرا اسراف از حوزه اقتصادی و خوردن و نوشیدن به سایر حوزه‌های دیگر اعمال انسان نیز کشیده می شود.


برادران شیطان را بشناسید

برادران شیطان

برادران شیطان که همان اسراف کارانند، با آگاهی و از روی عمد به اسراف می‌پردازند و با شیطان همراه اند.

کسی که در بیت المال، عمر، هزینه زندگی با آگاهی و علم اسراف می کند، از پرتو معارف دینی به دور است و نمی تواند به صراط مستقیم که رهروانش در پناه لطف الهی هستند، هدایت شود.

قرآن می فرماید: «وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَلاَ تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا

إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُواْ إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ وَ کَانَ الشَّیْطَانُ لِرَبِّهِ کَفُورًا»؛ (اسراء، 26- 27) «و حق نزدیکان را بپرداز و (همچنین) مستمند و وامانده در راه را، و هرگز اسراف و تبذیر مکن؛ چرا که تبذیرکنندگان برادران شیاطینند، و شیطان کفران (نعمت های) پروردگارش کرد.

در آیات فوق، اسرافکاران برادر و همراه شیطان شناخته شده اند. بنابراین، در این جا می توان گفت هر کسی که مال و دارایی را در غیر مورد آن مصرف کند، کاری شیطانی و نوعی ناسپاسی مرتکب شده است.

این امر در روایتی از امام صادق(علیه السلام) به خوبی تبیین شده است، آن جا که امام (علیه السلام) فرمود: «لقمان به فرزندش گفت: سه علامت برای شخص اسرافگر وجود دارد: می ‌خرد آنچه برای او نیست. (در شأن او نیست)، می‌ پوشد آنچه برای او نیست (برازنده او نیست.)، می ‌خورد آنچه برای او نیست (فراخور حال او نیست)». (خصال، ج 1، ص 121)

زیان های فردی اسراف

1ـ زیان های جسمی: زیاده روی در خوردن و آشامیدن به جسم صدمات زیادی وارد می کند.

امروزه به اعتقاد پزشکان پرخوری و بدخوری از مهم ترین موارد ابتلای انسان به بیماری های مختلف است. این نکته ای است که فراوان در سخنان معصومان به آن تأکید شده است.

قرآن نیز مۆمنان را از اسراف در خوردن و نوشیدن باز داشته است: «کُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ»؛ (اعراف، 31) بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست نمی دارد.

2ـ خشم خداوند: « إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ»؛ (اعراف،31) خداوند اسرافکاران را دوست نمی‌دارد. امام صادق (علیه السلام) در این باره فرمود: «ان السرف امر یبغضه الله‏»؛ (کافی، ج 7، ص 339) اسراف مورد غضب خدا است.

3ـ کاهش برکت: اسراف باعث می شود برکت در زندگی انسان کم شود و در نهایت رخت بربندد: «اِنَّ مَعَ الاسْرافِ قِلَّهَ الْبَرَکَهِ»؛ (کافی، ج 4، ص 55 ) همانا اسراف همراه با کاهش برکت است.

4ـ محرومیت از هدایت: خداوند به اسرافکاران می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّابٌ»؛ (غافر، 28) همانا خداوند کسی را که اسراف کار و دروغ گو است هدایت نمی کند.

5ـ فقر: مهم ترین اثر اقتصادی اسراف، فقر است؛ زیرا اسرافکار با اتلاف منابع و سرمایه هایی که عموماً محدودند، موجب تهدید حیات بشر می شود.

حضرت علی(علیه السلام) می فرمایند: «الْقَصْدُ مَثْرَاهٌ، وَ السَّرَفُ‏ مَتْوَاهٌ»؛ (کافی ج 7، ص 339) اسراف موجب هلاکت است و میانه روی، مایه زیاد شدن ثروت.

6ـ هلاکت: اسراف از هر نوعی که باشد انسان را به نابودی می‌کشد. قرآن مجید این حقیقت را چنین بیان می‌فرماید: «ثُمَّ صَدَقْنَاهُمُ الْوَعْدَ فَأَنجَیْنَاهُمْ وَمَن نَّشَاء وَأَهْلَکْنَا الْمُسْرِفِینَ»؛ (انبیاء، 9) سپس وعده‌ای را که به آنها داده بودیم وفا کردیم، آنها و هر کس را می‌خواستیم (از چنگال دشمنانشان) نجات دادیم، و مسرفان را هلاک نمودیم.

7ـ کیفر اخروی: کیفر افرادی که از حدود الهی تجاوز کرده و اوامر و نواهی خدا را نادیده بگیرند، عذاب اخروی است. قرآن در این باره می فرماید: «وَکَذَلِکَ نَجْزِی مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ یُۆْمِن بِآیَاتِ رَبِّهِ وَلَعَذَابُ الْآخِرَهِ أَشَدُّ وَأَبْقَى»؛ (طه، 127) و این گونه جزا می دهیم کسی را که اسراف کند و ایمان به آیات پروردگارش نیاورد و عذاب آخرت شدیدتر و پایدارتر است.

زیان های اجتماعی اسراف

اسراف از جنبه ضررهای اجتماعی دارای پیامدها زیر است:

1ـ هدر رفتن منابع اقتصادی جامعه: اسراف منابع عظیم جامعه؛ از قبیل نفت، منابع معدنی و مزیت های نسبی اقتصادی هر کشوری را به هدر می دهد، هرچند که منابع و سرمایه های کشور زیاد باشد. امام علی(علیه السلام) می فرماید: «الْإِسْرَافُ‏ یُفْنِی‏ الْجَزِیلَ‏»؛ (تصنیف غرر الحکم و درر الکلم،، ص 359) اسراف ثروت زیاد را هم به فنا می دهد.

2ـ سقوط اخلاق اجتماعی: ولخرجی و ریخت و پاش ها، انسان را از مسیر صحیح خارج کرده و به ورطه فساد و تباهی می‌کشاند، به گونه ای که به سایر همنوعان خود توجهی نکرده و درد و رنج سایر افراد برای اسراف کار اهمیتی نمی یابد.

3ـ اختلاف طبقاتی: یکی از علل اختلاف طبقاتی در جامعه اسراف است؛ زیرا افرادی با استفاده از درآمد بالای خود، این حق را برای خود قائل می شوند که هر گونه که دوست دارند خرج نمایند، هر چند که موافق شرع و عرف نیز نباشد. بر این اساس، خود را از سایر متمایز می دانند و رفته رفته به فاصله طبقاتی در جامعه کمک می کنند.

4ـ زوال حکومت ها: از دیگر پیامدهای اجتماعی اسراف، زوال حکومت ها است. به اعتقاد ابن خلدون که از دانشمندان جامعه شناس مسلمان است هر حکومتی که دچار اسراف و تبذیر شود، موجب فروپاشی و زوال می شود.

منابع:

تصنیف غرر الحکم و درر الکلم

کافی ج 7 و ج 4

خصال، ج 1

ادامه مطلب / دانلود

پیامبراکرم(ص) فرمودند شقی ترین مردم کسی است که نام مرا بشنود و صلوات نفرستد.

20 فضیلت فرستادن صلوات

در روایات شیعه فضیلت های بسیاری از لسان مبارک معصومین علیهم السلام برای صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد (ص) آمده که برخی از آنها در اینجا آورده شده:

1- موجب رضای حق تعالی است: چنانچه امام صادق(ع) روایت کرده است که رسول خدا(ص) فرمود: صلوات فرستادن شما بر من روا شدن حاجتهای شما است و خدا را از شما راضی می گرداند و اعمال شما را پاکیزه می کند.

2- آن که موجب شفاعت آن حضرت است: روایت از رسول اکرم(ص) که به حضرت علی(ع) می فرمود یا علی هر که در هر روز یا در هر شب بر من صلوات فرستد شفاعت من برای او واجب می شود هر چند که از اهل گناهان کبیره باشد.

3- باعث نزدیکی به حضرت محمد(ص) خواهد شد: چنانچه رسول خدا فرموده است. در روز قیامت اول کسی که حِله بهشت پوشد پدر من ابراهیم(ع) است و بعد از آن مرا حله پوشانند و امیرالمؤمنین علی(ع) را که در پیش روی من بایستد و تمام امت در عقب سر من با تفاوت درجات و هر بنده ای که بعد از نماز واجب ده مرتبه بر من و آل من صلوات فرستد او را در نزد من جای دهند و مرا ببیند و من او را ببینم و روی او مانند ماه شب چهارده تابان باشد.

4- موجب دفع نفاق است: رسول خدا(ص) فرمود: که بلند گردانید آوازهای خود را در صلوات فرستادن بر من زیرا نفاق را برطرف می سازد.

5- سبب خلاصی از غیبت می شود: حضرت خضر(ع) فرمود که چون کسی در وقت بیرون رفتن از مجلس بگوید: بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آل محمد حق تعالی ملکی را می فرستد تا آن که نگذارد اهل آن مجلس غیبت او نمایند.

6- موجب استجابت دعا است: سفارش شده از طرف امام صادق(ع) که در موقع دعا کردن اول و آخر آن صلوات بفرستید چون صلوات به آسمان بالا رود دعا را هم با خود بالا می برد و خداوند کریم تر از آن است که چون از او دو حاجت بخواهند فقط یکی را برآورد.

7- موجب سنگینی میزان حسنات است: چنان که روایت شده از آن حضرت سنگین ترین چیزی که در قیامت در میزان می گذارند صلوات است.

8- باعث بخشیدن گناهان است: در کتاب جامع الاخبار از رسول خدا(ص) است که فرموده هر که در روز جمعه صد مرتبه برمن صلوات فرستد حق تعالی گناهان هشتاد ساله او را بیامرزد.

9- ملائکه برای او صلوات فرستند: رسول اکرم(ص) فرمود: جبرئیل نزد من آمد و مرا بشارت داد به آن که حق تعالی می فرماید هر بنده ای که بر تو صلوات فرستد هفتاد هزار ملک بر او صلوات فرستند و از اهل بهشت است.

10- نوشتن صلوات: رسول اکرم(ص) فرمود: هرکس صلوات را بنویسد در کتابی و یا بر مکانی تا وقتی که باقی باشد برای نویسنده حسنات نویسند.

11- صلوات بعد از نماز صبح: حضرت صادق(ع) فرمودند: می خواهید آموزم چیزی را که روی شما را از گرمی آتش جهنم نگاهدارد. فرمودند: بلی. گفتند بعد از نماز صبح صد مرتبه بگو اللهم صل علی محمد و آل محمد حق تعالی روی تو را از گرمی جهنم نگه می دارد.

12- صلوات:‌ سبب یاد آمدن فراموشی می شود.

13- صلوات: سبب خواری و دور شدن ابلیس از انسان می شود.

14- صلوات: مانع از لغزیدن قدمها بر پل صراط است.

15- صلوات: سبب توانگری است و فقر را از بین می برد.

16- صلوات: باعث نور در قبر است.

17- صلوات: موجب دفع عطش در روز قیامت است.

18- صلوات: باعث برداشتن عذاب قبر است.

19- گناه برای انسان نوشته نشود: رسول اکرم(ص) هر که یک مرتبه بر من صلوات فرستد، آن دو ملکی که حافظ اویند، ‌تا سه روز،‌ هیچ گناهی برای او نمی نویسند.

20- شقی ترین مردم: پیامبراکرم(ص) فرمودند شقی ترین مردم کسی است که نام مرا بشنود و صلوات نفرستد.

ادامه مطلب / دانلود

دعاى خاصى براى سفره از معصومین(ع) وارد نشده است. حمد و شکر خداوند را به جاى آوردن بعد از غذا مستحب است. خواندن این دعا مرسوم است. گرچه دلیلى براى آن و یا این که حتما این دعا را باید خواند وجود ندارد.

بهترین دعای سفره

«الحمد لله رب العالمین، هنیئا للآکلین و برکه للباذلین، زاد الله النعم، دفع الله النقم، بحرمه سید العرب والعجم، اللهم تقبل هذا الاحسان من محسنها، بحرمه محمد و آل محمد و بحرمه سوره الفاتحه مع الصلوات».

همان گونه که ذکر شد این دعای سفره سندى ندارد و شما مى‏توانید دعاى دیگرى بخوانید و یا حتى به فارسى دعا کنید.

به چند نکته توجه نمایید:

1- از اموری که در روایات فراوان برآن تاکید شده و از آداب مسلم غذا خوردن است، گفتن بسم الله در اول غذا والحمد الله در آخر آن است.

2- در روایت آمده است که وقتی سفره را پیش روی پیامبر اسلام(ص) می گشودند؛ این دعا را می خواندند:

سُبحانًک اللهُِمَ ما اَحسَنَ ما َتبَتلینا

ُسبحانَک ما اَکثََرَ ما تُعطِینا

سُبحانَکَ ما َاکثَر ما تُعافِینا

اللهم َاوسِع عَلینا و عَلی الفُقَراءِ المُؤمِنینَ و الُمؤمِناتِ و المُسِلمینَ و المُسلِماتِ
حلیه المتقین؛

در روایات وارد شده که قبل از غذا خوردن، بسم الله الرحمن الرحیم و در انتهای آن الحمد لله رب العالمین گفته شود. دعای خاصی در این باره وارد نشده؛ ولی در بین اهل علم و مؤمنان بعد از خوردن غذا، جملاتی را به صورت دعا (دعای سفره) ذکر میکنند که البته مضمون آن در روایات و دعاها هست. آن جملات این است:

الحمد لله ربّ العالمین هنیئاً للآکلین و برکهً للباذلین. الحمد لله الّذی یُطعِمُ و لا یُطْعَم و یَرزُقُ و لایُرْزَق، زاد الله النّعم، دَفْعَ الله النّقَم، بِحَقّ سیّد العرب و العجم. اللّهم تَقَبَّل حَسنات المُحسنین لا سیّما هذا الأحْسان من هذا المحسن؛اللّهمَ اغفر للمؤمنین و المؤمنات و المسلمین و المسلمات الأحیاء منهم و الأموات لاسیّما اَمْواتَ الحاضرین، رَحِمَ اللّهُ من قَرَءَ الفاتِحَهَ مع الصَّلوات).

ودیگر دعاهای سفره

ِبسمِ اللّه اَلرَّحمنِ اَلرَحیم

اََلحَمدُلِّلهِ اَلَّذی یَخلُقُ وَلا یُخلَق؛وَیَرزُقُ وَلا یُرزَق؛ یُطعِمُ وَلا یُطعَم؛

زادَاَللّهُ النَعَم َ؛دَفَعَ اَللّه اَلنَقَم ؛بِحَقِّ سَیِّدِالعَرَبِ وَاَلعَجَم ؛هَنیأً لِلا کِلینِ؛

وَبَرَکهً لِلباذِلینِ ؛صِحََّهً لِلجالِسین ؛وَشَفاءً لِمَرضَی اَلمُومِنینَ وَاَلمومِنات؛

وَسَلا مَهً لِسَفَرِاَلمُسافِرینِ؛وَمَغفِرَهً لِاَمواتِ اَلحاضِرینِ؛ سیِّما اَمواتِ صاحِبِ اَلاطعِمَه وَاَلاشرِبه؛اَللّهُمَّ طَیِّب تُرابَهُم وَیَسِّر حِسابَهُم وَاَحشُر هُم مَعَ اَلایمَه َ اَلمَعصومین عَلَیهِمُ الَسَّلام؛اَللّهُمَّ اَجعَل قَبرَهُم رَوضَهَ مِن رِیاضِ اَلجَنَّه وَلا تَجعَل قَبرَهُم حُفرَهِ مِن حُفَرِالنِیرانِ؛ بِحَقِّ القُرانِ وَ بِحَقِّ سورَهِ المُبارَکَهِ الفا تَحهَ وَالاِخلاصِ وَاَلصَّلَوات؛]

دعای سفره

الهی به این سفره برکت بده ….. به این مائده شکر نعمت بده

همه شاد گردیم در این زندگی ….. به بانی این سفره رحمت بده

به آشپز و میزبان و هم میهمان ….. تن سالم و شان و شوکت بده

نصیب همه دوستان علی‌(ع) ….. زحق سفره ی خیر قسمت بده

الهی به روز جزا بهر ما …… طعام بهشتی ز جنت بده

ادامه مطلب / دانلود

امام جعقر صادق علیه السلام در حدیثی گران بها نشانه شیعیان حقیقی را رعایت سه موضوع “نماز، حفظ اسرار دیگران و رسیدگی به مومنین” بیان فرموده‌اند.

حدیث روز/ سه جایی که می توان شیعیان را آزمایش کرد

امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند: شیعیان و دوستان ما را در سه مورد آزمایش نمائید:

1- مواقع نماز، چگونه رعایت آن را می‌نمایند.

2- اسرار یکدیگر را چگونه فاش و یا نگهداری می‌کنند.

3- نسبت به اموال و ثروتشان چگونه به دیگران رسیدگی می‌کنند و حقوق خود را می پردازند.

متن حدیث:

قالَ الإمامُ الصّادقُ علیه السلام : إمْتَحِنُوا شیعتَنا عِنْدَ ثَلاث: عِنْدَ مَواقیتِ الصَّلاهِ کَیْفَ مُحافَظَتُهُمْ عَلَیْها، وَ عِنْدَ أسْرارِهِمْ کَیْفَ حِفْظُهُمْ لَها عِنْدَ عَدُوِّنا، وَ إلی أمْوالِهِمْ کَیْفَ مُواساتُهُمْ لاِخْوانِهِمْ فیها.

ادامه مطلب / دانلود

آیاتی زیبا از قرآن کریم

اگر این قرآن را بر کوه نازل می کردیم ، او را از ترس خدا خاشع و متلاشی شده می دیدی. حشر آیه ۲۱

***************************

ما انسان را آفریدیم و وسوسه‏ هاى نفس او را مى‏ دانیم، و ما از شاهرگ (او) به او نزدیکتریم ! ق آیه ۱۶

***************************

بسا چیزى را ناخوش داشته باشید که آن به سود شماست و بسا چیزى را دوست داشته باشید که به زیان شماست، و خدا مى ‏داند و شما نمى ‏دانید. بقره آیه ۲۱۶

***************************

و چون بندگان من از تو در باره‏ ى من بپرسند،بگو که من نزدیکم و به ندای کسی که مرا بخواند پاسخ می دهم . بقره آیه ۱۸۶

***************************

نیکوکار کسی است که به خدای عالم و روز قیامت و فرشتگان و کتاب آسمانی و پیغمبران ایمان آرد و دارائی خود را در راه دوستی خدا به خویشاوندان و یتیمان و فقیران و رهگذاران و گدایان بدهد و هم خود را در آزاد کردن بندگان صرف کند و نماز بپا دارد و زکات مال به مستحق برساند و با هر که عهد بسته به موقع خود وفا کند و در کار زار و سختیها صبور و شکیبا باشد و بوقت رنج و تعب صبر پیشه کند کسانیکه بدین اوصاف آراسته اند آنها به حقیقت راستگویان و آنها پرهیزکارانند. بقره آیه ۱۷۷

***************************

اى کسانى که ایمان آورده‏ اید، از صبر و نماز کمک بگیرید که خداوند با صابران است.بقره آیه ۱۵۳

***************************

آیا ندانسته ای که خدا آنچه را که در آسمانها و آنچه را که در زمین است می داند؟ هیچ گفتگوی محرمانه ای میان سه تن نیست مگز اینکه او چهارمین آنهاست، و نه میان پنج تن مگر اینکه او ششمین آنهاست، و نه کمتر از این و نه بیشتر . مگر اینکه هر کجا باشند او با آنهاست. آنگاه روز قیامت آنان را به آنچه کرده اند آگاه خواهد گردانید. زیرا خدا به هر چیزی داناست. مجادله آیه ۷

***************************

مرا بخوانید تا به شما پاسخ دهم . غافر آیه ۶۰

***************************

خدایی جز او نیست، پس از درگاه او به کجا می روید؟ زمر آیه ۶

***************************

اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‏ اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مى‏ آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است. زمر آیه ۵۳

***************************

آیا خدا برای بنده اش کافی نیست؟ زمر آیه ۳۶

***************************

اگر می خواهید مخاطبان به سوی شما جذب شوند، ابتدا به خودتان بپردازید! روح خشک و سنگین و بی لطافت، هیچ گاه در امر تربیت موفق نمی شود. مهربانی، دلسوزی و رقت قلب را در خود بپرورید تا مردم بی آن که شما متوجه شوید، در اطراف شما جمع گردند. آل عمران آیه ۱۵۹

***************************

قطعا بدترین جنبندگان نزد خداوند، کرها و لالهایی هستند که نمی اندیشند. انفال آیه ۲۲

***************************

چرا ما به خدا و آنچه از حق به ما رسیده است‏، ایمان نیاوریم‏،در حالى که آرزو داریم پروردگارمان ما را در زمره صالحان قرار دهد؟! مائده آیه ۸۴

***************************

بندگان رحمان‏ (خاص خداوند)،کسانى هستند که با آرامش و بى‏ تکبّر بر زمین راه مى‏ روند؛وهنگامى که جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام مى‏ گویند (و با بى‏ اعتنایى و بزرگوارى مى‏ گذرند)؛ فرقان آیه ۶۳

***************************

از رحمت خدا مایوس نشوید،که تنها گروه کافران، از رحمت خدا مایوس مى‏ شوند! یوسف آیه ۸۷

***************************

تمام اعمالی که انجام می دهیم، حتی اگر ذره ای و مثقالی باشد، به خودمان باز می گردد و بازتابش آنها را در زندگی خواهیم دید. زلزال آیه ۷

***************************

فرارسیدن قیامت در (بر اهل) آسمانها و زمین، سنگین و دشوار و گران است، فرا نرسد شما را مگر به یکباره و ناگاه و بدون آنکه شما را خبر دهد. اعراف آیه 187

***************************

او کسى است که (روح) شما را در شب (به هنگام خواب) مى‏ گیرد; و از آنچه در روز کرده ‏اید، با خبر است; سپس در روز شما را (از خواب) برمى‏ انگیزد; و (این وضع همچنان ادامه مى‏ یابد) تا سرآمد معینى فرا رسد; سپس بازگشت شما به سوى اوست; و سپس شما را از آنچه عمل مى‏ کردید، با خبر مى ‏سازد. انعام آیه ۶۰

***************************

دلها به یاد خدا آرام میگیرد. رعد آیه ۲۷

***************************

بدانید زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی، و تجمل پرستی و تفاخر در میان شما و افزون طلبی در اموال و فرزندان است . حدید آیه ۲۰

***************************

ما آیات (خود) را برای شما بیان کردیم شاید اندیشه کنید… حدید آیه ۱۷

ادامه مطلب / دانلود

یکی از آداب بسیار سفارش شده در اسلام مهمانداری و پذیرایی از او می باشد، چنانچه برای این عمل ثوابی عظیم در نظر گرفته شده است!

این افراد در قیامت صورتشان مانند ماه شب چهارده می درخشد!

در این باب حضرت محمد (ص) می فرمایند: هر کس ایمان به خداوند و قیامت دارد، باید میهمان را گرامی بدارد و همچنین بیان نموده اند: هنگامی که خداوند به مردمی اراده ی خیر نماید، هدیه ای برای آنان می فرستد. پرسیدند: آن هدیه چیست؟ حضرت فرمودند: میهمان است که رزق خود را می آورد و چون می رود گناهان صاحب خانه را نیز می برد.

در باب میهمان داری نیز از حضرت علی (ع) روایت شده است که ایشان فرموده اند:

هر مومنی که از صدای میهمان [و ورود آن] خشنود شود، گناهان او آمرزیده می گردد؛ گرچه گناهان او از زمین تا آسمان را پُر کرده باشد و در روایتی دیگر آمده است که فرموده اند: هیچ مومنی در دنیا میهمان را دوست نمی دارد، جز آن که چون از قبر خارج می شود، صورت او مانند ماه شب چهارده می باشد و اهل محشر می گویند: او جز پیامبر نیست. پس ملکی می گوید: او مومنی است که میهمان را دوست و گرامی می داشته است، پس او را مسیری جز بهشت نخواهد بود.

علاوه بر این حضرت محمد (ص) در روایتی دیگر بیان می دارند:

هنگامی که شخصی وارد شهری می شود میهمان اهل آن شهر است تا از آن شهر خارج گردد و صحیح نیست میهمان بدون اجازه میزبان خود روزه بگیرد، چرا که ممکن است آنان غذایی برای او آماده کنند و فاسد گردد و صاحب خانه نیز نباید بدون اجازه میهمان روزه بگیرد چرا که ممکن است میهمان میل به غذایی داشته باشد و ملاحظه حال میزبان را بکند و خودداری نماید»، و همچنین فرموده اند: «میهمانی سه روز است: روز اول حق و لازم است، و روز دوم و سوم [جایز است]، و بعد از آن صدقه خواهد بود.» سپس فرمود: «نباید کسی میهمانی خود را ادامه دهد تا برادر خود را به گناه وادارد» گفته شد: چگونه او را به گناه وامی دارد؟ فرمودند: آن قدر نماند که صاحب خانه چیزی نداشته باشد که او را به وسیله ی آن تامین نماید.

ادامه مطلب / دانلود

در روایات ائمه بزرگوار معصومین(ع) تصریح شده است که بهترین خطاکاران توبه‏‌گرانند و انسانی که توبه می‌کند همانند نوزادی تازه متولد شده پاک است.

آیا هر توبه ای قبول می‌گردد؟

در احادیث و روایات بسیاری از بزرگان و پیشوایان دینی درباره استغفار و توبه و آثار و فوائد آن سخن رفته است، اما این سوال مطرح می‌شود که چه توبه‌ای پذیرفته می‌شود؟

پیامبر خدا(ص) در حدیثی می‌فرمایند: “توبه کننده از گناه مانند کسی است که گناهی نکرده باشد1”.

امام علی(ع) نیز فرمودند: ” توبه دل‌ها را پاک‏ می‌کند و گناهان را می‌شوید2″.

آن حضرت همچنین می‌فرمایند: “هر که باز آید، خدا به او بازگردد و به جوارح او و جای جای زمین دستور داده شود که آبروی او را حفظ کنند و عیب‌هایش را بپوشانند و گناهانی که فرشتگان حافظ اعمال برایش نوشته‏‌اند از یاد آنان برده شود3”.

اما روایات دیگری نیز وارد شده که آیا هر توبه‌ای قبول می‌گردد؟ امام علی(ع) در این باره فرمودند: ” به هر کس (توفیق) توبه داده شود، از قبول آن محروم نمی‌شود و به هر کس (توفیق) استغفار عطا گردد، از آمرزش محروم نمی‌ماند4″.

پیامبر خدا(ص) نیز در این باره می‌فرمایند: “هر کس، پیش از مشاهده (عذاب)، توبه کند خداوند توبه‏‌اش را می‌پذیرد5”.

پینوشت ها:

1- کنزالعمّال: 10174 منتخب میزان‌الحکمه: 92

2- غرر الحکم: 1355 منتخب میزان‌الحکمه: 92

3- بحارالأنوار: 6 / 28 / 32 منتخب میزان‌الحکمه: 94

4- بحارالأنوار: 69 / 410 / 124 منتخب میزان‌الحکمه: 92

5- الکافی: 2 / 440 / 2 منتخب میزان‌الحکمه: 92

ادامه مطلب / دانلود

سۆال 1: آیا زدن طبل و شیپور در تعزیه حضرت سیدالشهداء ـ علیه السلام ـ جایز است یا نه؟

احکام عزاداری

جواب: اگر از آلات لهو و لعب نباشد و وهن بر مذهب هم نشود مانع ندارد. (ر.ک استفتائات حضرت امام (ره), ج3, ص583)

سۆال 2: در مراسم عزاداری شبها و روزهای محرم در شهر ما مداحی به سبک موسیقی های غربی به همراه گروه موزیک انجام می گیرد, این امر چه حکمی دارد؟

جواب: مراسم عزاداری حضرت سیدالشهداء ـ علیه السّلام ـ که افضل قربات است باید بنحو صحیح و مطابق موازین شرعی انجام گیرد و استفاده از آلات موسیقی, مناسب با عزاداری سالار شهیدان نیست و شایسته است مراسم عزاداری به همان صورت متعارفی که از قدیم متداول بوده برگزار شود تا همگان بتوانند از برکات آن بهره مند گردند. (ترجمه استفتائات مقام معظم رهبری, س1448 و 1449)

سۆال 3: سینه زدن اگر موجب سرخ شدن, کبود شدن و خونریزی شود چه حکمی دارد؟

جواب: مادام که ضرر قابل توجه نداشته باشد اشکال ندارد. (برگرفته از استفتائات جدید امام (ره), ج3, ص580, س34)

سۆال 4: خواندن شعرهایی همچون این شعر در عزاداریها و مولودی ها چه حکمی دارد (منم سگ حسین, تویی ارباب حسین, و بعد صدای سگ درآوردن.)؟

جواب: از هر کلام و کاری که موجب وهن مذهب است باید اجتناب شود و اشعاری خوانده شود که حاوی مطالب صحیح در مقام بلند ائمه و یا مصائب آنها و نیز زنده کننده اهداف آنها باشد. (ر.ک استفتائات امام (ره), ج3, ص579 عزاداری)

سۆال 5: آیا مراسم شبیه خوانی در ایام محرم جایز است؟ و آیا جایز است که افرادی به نقش زنان شبیه خوانی کنند؟

جواب: شبیه خوانی اگر با دروغ و آلات لهو توأم نباشد و موجب توهین به مقام شامخ حضرت حسین بن علی ـ علیه السلام ـ یا سایر شهدا نشود اشکالی ندارد و احتیاط آن است که مردان لباس زنان را نپوشند. (استفتائات جدید آیه الله مکارم شیرازی دام ظله, ج1, س572)

سۆال 6: در مراسم شبیه خوانی افرادی به نقش حضرت ابوالفضل ـ علیه السلام ـ و علی اکبر ـ علیه السّلام ـ شبیه خوانی می کنند آیا نذرهایی که مردم به آنها می دهند متعلق به این افراد است یا خیر؟ در غیر این صورت باید در چه مواردی مصرف شود؟

جواب: این امر بستگی به خود افرادی دارد که نذر می کنند اگر نذر خود اشخاص کرده اند به آنها می رسد و اگر نذر را برای کل مراسم می دهند در همه موارد عزاداری می توانند مصرف نمایند. (ر.ک استفتائات امام (ره), ج2, ص467, س29)

سۆال 7: آیا شارع مقدس اجازه داده در عزای اهل بیت ـ علیهم السلام ـ به صورت زد و خدشه به آن وارد کرد؟ و اگر چنانچه مطلبی در ادامه راه این جوانان مفید می دانید بفرمایید؟

جواب: زدن به سر و صورت و کارهایی که به طور معمول شخص عزادار انجام می دهد مادام که ضرر معتدّ به نداشته باشد اشکال ندارد و جوانان عزیز ضمن شرکت در مجالس عزاداری سیدالشهداء ـ علیه السّلام ـ باید سعی کنند اولاً قصد قربت خود را حفظ و با یادگیری تاریخ عاشورا و تحلیل صحیح نهضت کربلا درس فداکاری, آزادگی و مردانگی شجاعت و غیرت دینی را بیاموزند و امر به معروف و نهی از منکر را به عنوان یکی از درس های قیام کربلا سرلوحه عمل خود قرار دهند و با شناسایی جوانان متدین و مذهبی که در این مراسم شرکت می کنند صفوف خود را فشرده تر سازند و نسبت به افرادی که کمتر در مجالس مذهبی شرکت می کنند و به برکت قیام کربلا موفق به شرکت در مجالس امام حسین ـ علیه السّلام ـ می شوند کمال احترام را قائل شوند و با اخلاق پسندیده و برخورد گرم و متین توطئه دشمنان را در جدایی ملت از مراسم مذهبی نقش بر آب سازند. نکته مهمی که در خاتمه باید مورد توجه قرار گیرد آن است که شرکت در مجالس عاشورا نباید موجب کمرنگ شدن واجبات از جمله نماز خصوصاً در اول وقت گردد و نیز صدای بلندگوی مجالس نباید موجب مزاحمت برای همسایگان گردد. (ر.ک استفتائات امام (ره), ج3, س33, ص580)

سۆال 8: آیا سینه زدن با بدن عریان جایز است؟

جواب: اگر در معرض دید نامحرم باشد و یا خوف مفسده وجود داشته باشد در این صورت نباید با بدن برهنه سینه بزنند. (کتاب مسائل جدید از دیدگاه مراجع تقلید, ج4, ص203)

سۆال 9: آیا در سینه زدن پریدن به بالا و پایین که هم اکنون مرسوم شده است جایز است؟

جواب: بالا و پایین پریدن در سینه زدن حرام نیست ولی بهتر است از روشهای معقول و مناسب با این مجالس استفاده گردد که بهانه به دست مخالفین داده نشود. (کتاب مسائل جدید از دیدگاه مراجع, ج3, ص36 و 37)

سۆال 10: نظر علما درباره این گونه مداحی های جدید که مدتی است خیلی در بورس است چیست؟

جواب: سۆال مبهم است اگر مقصود مداحی هایی است که در آن اشعار غیر مناسب با مقام بلند اهل بیت ـ علیهم السلام ـ یا کلمات کفرآمیز گفته می شود شرکت در آن مجالس و تروی, جآن و گوش دادن به نوارهای آن حرام است و اگر مسئله دیگری مورد نظر است مرقوم فرمایید تا پاسخ داده شود. (برگرفته از کتاب مسائل جدید از دیدگاه مراجع, ج3, ص32 ـ 36)

سۆال 11: قمه زدن و آسیب رساندن به خود در عزاداری حضرت سیدالشهداء ـ علیه السلام ـ چه حکمی دارد؟
جواب: عزاداری خامس آل عبا ـ علیهم السلام ـ از افضل قربات و مایه بیداری مسلمین است ولی از کارهایی که موجب وهن مذهب می شود و بهانه به دست مخالفان می دهد باید اجتناب نمود. (استفتائات جدید,, ج1, س1646)
سۆال 12: آیا دلیل عقلی و نقلی در مورد سینه زدن و مشکی پوشیدن در عزای ائمه ـ علیهم السلام ـ وجود دارد؟

جواب: مشکی پوشیدن و سینه زدن هر دو از شعائر عزاداری است و عزاداری بر امام حسین ـ علیه السّلام ـ مورد تأیید روایات فراوان است و از بزرگترین شعائر اسلامی است که طبق آیه شریفه 32 سوره حج ،تعظیم این شعائر لازم است.

سۆال 13: متأسفانه بعضی از مواقع دیده می شود در بعضی از هیئتهای عزاداری فلوت زده می شود یا از آهنگهای غربی استفاده می شود و این به جهت جذاب بودن آن و ایجاد ریتم منظم جهت سینه زدن یا زنجیر زدن است؟ آیا نواختن این گونه آهنگ ها جایز است؟

جواب: به طور کلی شرکت در مجالس معصیت جایز نیست و باید افراد مذکور را نهی از منکر نمود البته چون ممکن است گفتن یک شخص اثر نداشته باشد اگر از طریق علمای شهر و یا امام جمعه اقدام شود اثر بیشتری خواهد داشت و استفاده از آلات مخصوص به لهو در همه جا حرام است و در مراسم عزاداری گناهش بیشتر است. (استفتائات جدید امام (ره), ج3, ص583 عزاداری)

ادامه مطلب / دانلود
اگر می خواهید نماز صبحتان قضا نشود بخوانید

چه راهکارهایی پیشنهاد می‌کنید تا انسان بتواند برای نماز صبح بیدار شود و نمازش قضا نشود؟


1- از آن‌جا که نماز در حقیقت فرصتی است تا انسان با خدای خویش صحبت کند، و این توفیقی است که از جانب حضرت دوست، نصیب بندگانش می‌شود تا بتوانند در طول شبانه روز دقایقی را با معبود خویش به مناجات بپردازند؛[1] لذا درخواست پیامبران و اولیای الهی از خداوند این بود که ما را توفیق ده تا در زمره نمازگزاران باشیم. قرآن کریم از زبان حضرت ابراهیم خلیل(علیه السلام) چنین نقل می‌کند: «رَبِّ اجْعَلْنی‏ مُقیمَ الصَّلاهِ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی‏ رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ»؛[2] پروردگارا، مرا برپا کننده نماز قرار ده، و از فرزندانم (نیز چنین فرما)، پروردگارا دعاى مرا بپذیر.

این مسئله آن‌قدر برای ابراهیم(علیه السلام) اهمیت دارد که بعد از درخواست از خدا، دوباره می‌فرماید این درخواست مرا اجابت کن.

2- علاوه بر شوق و اشتیاقی که انسان را وادار می‌کند تا وی برای مناجات و سخن گفتن با معشوقش هیچ فرصتی را از دست ندهد، برخی کارهای طبیعی؛ مانند دیر نخوابیدن، تنظیم ساعت هشدار و … نیز می‌تواند انسان نمازگزار را در این مهم به کمک نمایند.

3- راهکارها و دستور العمل‌هایی نیز در ضمن روایات از سوی پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ائمه(علیهم السلام) به ما رسیده است که آنها نیز بهترین راهکار برای به موقع بیدار شدن جهت اقامه نماز صبح خواهند بود.

امام صادق(علیه السلام) از پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) نقل می‌کند: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ قَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) مَنْ أَرَادَ شَیْئاً مِنْ قِیَامِ اللَّیْلِ وَ أَخَذَ مَضْجَعَهُ فَلْیَقُلْ- بِسْمِ اللَّهِ اللَّهُمَّ لَا تُۆْمِنِّی مَکْرَکَ وَ لَا تُنْسِنِی ذِکْرَکَ وَ لَا تَجْعَلْنِی مِنَ الْغَافِلِینَ أَقُومُ سَاعَهَ کَذَا وَ کَذَا إِلَّا وَکَّلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ مَلَکاً یُنَبِّهُهُ تِلْکَ السَّاعَهَ»؛[3] هر کس که بخواهد شب برای عبادت برخیزد؛ چون در بستر خود خوابید بگوید: (بسم اللَّه) بار خدایا مرا از مکرِ خود آسوده مدار، یاد خودت را از خاطرم مبر و مرا در گروه غافلان قرار مده، من در فلان ساعت برخیزم. محققاً خدای متعال برای او فرشته‌‌‏اى می‌گمارد که او را همان ساعت بیدار کند.

همچنین امام صادق(علیه السلام) خود در این زمینه می‌فرماید: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: مَا مِنْ أَحَدٍ یَقْرَأُ آخِرَ الْکَهْفِ عِنْدَ النَّوْمِ إِلَّا تَیَقَّظَ فِی السَّاعَهِ الَّتِی یُرِید»؛[4] هیچ کس نیست که (آیه) آخر سوره کهف[5] را هنگام خوابیدن بخواند، مگر این‌که در هر ساعتى که بخواهد از خواب بیدار شود.

راهکارهایی برای سحر خیزی

برای سحرخیزی راههای مختلفی ذکر شده است که به بعضی از آنها اشاره می شود:

* وضو گرفتن در موقع خواب اگرچه بهتر است انسان همیشه با وضو باشد همانطوری که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:«کسی که در حال وضو بمیرد پاداش شهید را دارد.» «وسایل: ج 1, ص 269 و به روایات بحث وضوء مراجعه شود.»

* در شب سعی کند با شکم پر نخوابد و لازمه این کار این است که کمتر بخورد و به محض خوردن نخوابد زیرا شکم پر مورد بغض و نفرت حق تعالی است. و انسان را از او دور و به شیطان نزدیک می کند. چنانکه امام باقر علیه السلام فرمود: «ما من شیی ء ابغض الی الله عزوجل من بطن مملوء» هیچ چیزی مبغوض تر از شکم پر نزد خداوند سبحان نیست.«کافی: ج 6 ص 270»

* در وقت خواب ذکر خداوند بزرگ را بگوید. مثل تلاوت سوره توحید, حمد, آیه الکرسی،چهارقل، آیه آخر سوره کهف و تسبیح حضرت فاطمه سلام الله علیها و ذکرهای دیگر که در کتاب شریف مفاتیح الجنان و … می باشد.

سعی کند شب, مخصوصا مثل شبهای تابستان که کوتاه است زودتر بخوابد و یا در روز کمی استراحت نماید تا در شب بتواند راحت تر برای نماز برخیزد.

* بهتر است رو به قبله بخوابد و به صورت روی زمین نخوابد چنانکه امام صادق علیه السلام فرمود: «من رایتموه نائما علی وجه فانبهوه»کسی را که دیدی به صورت روی زمین خوابیده بیدارش کنید. «من لایحضره الفقیه: ج1، ص 318»

 سعی کند گناه و معصیت نکند زیرا گناه کردن و با افراد گناهکار نشست و برخاست نمودن انسان را از امر خیر از جمله نماز شب محروم می سازد. رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «ان الله من نام عامه لیله کان ذلک دلیلا علی انه عمل فی نهاره ذنبا عظیما فعاقبه الله فطرده عن بابه و عن مرافقه العابدین الذین هم احبائه.» کسی که تمام شب را بخوابد و برای (نماز شب برنخیزد) علتش آن است که در روز گناه بزرگی مرتکب شده و خداوند بزرگ به خاطر آن گناه او را عقاب می کند و عقابش به این است که او را (بوسیله محروم کردن از فیض نماز شب) از درگاهش دور میکند. و همچنین از دوست شدن با انسانهای عابد که از دوستان حق تعالی می باشند محروم می سازد. «ارشاد القلوب: باب 22, ص 117»

پی نوشت ها:

[1]. «إِنَّنی‏ أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنی‏ وَ أَقِمِ الصَّلاهَ لِذِکْری»؛ من «اللَّه» هستم؛ معبودى جز من نیست! مرا بپرست، و نماز را براى یاد من بپادار. طه، 14.

[2]. ابراهیم، 40.

[3]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج ‏2، ص 540، دار الکتب الاسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.

[4]. همان.

[5]. آخرین آیه سوره کهف این آیه است: «قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحى‏ إِلَیَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَهِ رَبِّهِ أَحَدا».

ادامه مطلب / دانلود
محدوده قدرت خداوند!

شبهه

آیا خدا می تواند مثل خودش را خلق کند؟ اگر بگویید بلی، خداوند می تواند مثل خودش را خلق کند، که در این صورت امکان شریک برای خدا را در نظر گرفته اید در حالی که علمای اسلام با دلائل عقلی ثابت کرده اند که حتی فرض شریک هم برای خدا از جهت عقلی اشکال دارد و اگر بگوئید : نمی تواند مثل خودش را خلق کند که در این صورت قدرت خدایتان را محدود کرده اید، در حالی که قرآن در بسیاری از آیات ادعا کرده که خداوند بر همه چیز قادر است.

جواب:

با یک مقدمه، دو جواب را عرض می کنیم:

مقدمه: به طور کلی، افعالی که محال عقلی هستند، هیچ گاه متعلق قدرت واقع نمی شوند و اصلا مفهوم قدرت در مورد آن ها به کار نمی رود، یعنی اگر امری عقلا محال بود و وجودش در عالم خارج محال عقلی به حساب آمد ، دیگر نمی توانیم آن را در محدوده قدرت قرار دهیم و بگوئیم: آیا کسی می تواند این فعل محال را انجام دهد؟! (دقت کنید)

جواب اول: از آنجایی که در جای خود ثابت شده که وجود شریک و مثل برای خداوند محال است ، لهذا اصلا تعلق قدرت بر ایجاد آن معنا و مفهومی ندارد، یعنی وقتی ثابت شد که عقلا محال است خداوند شریک داشته باشد، پس جائی برای این سوال باقی نمی ماند که آیا عقلا خداوند قدرت دارد که مثل و شریکی برای خود خلق کند؟

جواب دوم: عده ای از متکلمین در جواب این اشکال گفته اند: از آنجایی که خداوند ماهیت ندارد (یعنی حد و مرز معینی ندارد) لذا اگر بخواهد خدائی مثل خودش را خلق کند، باید آن را بی حد و مرز و بدون ماهیت خلق کند، در حالی که مخلوق هیچ گاه نمی تواند بدون ماهیت (بدون حد و مرز) باشد. بنابراین، خلق خدای دیگر از ناحیه خداوند، باز هم محال عقلی است و طبیعتا متعلق قدرت واقع نمی شود. پس سوال از این که آیا خدا می تواند خدایی نا محدود مثل خودش را خلق کند، اساسا باطل خواهد بود.

برای واضح تر شدن جواب، مثالی عرض می کنیم: فرض کنید مرد قدرتمندی می تواند سنگ بیست کیلویی را به بالای بام خانه سه طبقه ای بیندازد. اگر به او بگویید یک ورق کاغذ را به بالای آن بام بیاندازد یقینا نمی تواند، چرا که کاغذ به خاطر سبکی وزن اصلا به بالا نمی رود و بالا رفتن کاغذ به دست آن مرد امری محال است. آیا مفهوم دارد که بگوئیم این مرد قدرتمند توانایی غلبه بر این کاغذ سبک را ندارد ؟! مشکل از ناحیه این مرد نیست. بلکه مشکل از بالا رفتن این کاغذ است که در عالم خارج واقع نمی شود.

خلاصه: از جواب های داده شده استفاده می شود که معنای آیاتی که عمومیت قدرت خداوند را مطرح کرده اند، آن است که خداوند بر تمام امورات ممکن قدرت دارد و اگر قدرت خداوند را در مورد خلق شریک سلب می کنیم، اشکال از ناحیه خود فعل است (که عقلا محال است خداوند شریک داشته باشد) نه از ناحیه فاعل (نه این که قدرت خداوند محدود باشد) .[1]

ملاحظه: جواب بسیاری از سوالاتی که در محدوده قدرت الهی مطرح می شود همین است. مثلا گاهی سوال می کنند: آیا خداوند می تواند دنیا را با همان حجم بزرگ در تخم مرغی جای دهد؟ یا سوال می کنند آیا خداوند می تواند سنگی بزرگ خلق کند که خودش نتواند آن را بلند کند؟ در مقابل این نوع سوال ها نیز باید گفت: وقوع دنیا با آن حجم بزرگ در تخم مرغ کوچک یا خلق سنگ بزرگی که بدون ماهیت و بدون حد و حصر باشد، عقلا محال است، بنابراین اصلا مفهوم قدرت بر این امور تعلق نمی گیرد و سوال از این امور بی فائده و لغو است.

پی نوشت:

1- تجرید الاعتقاد، خواجه نصرین الدین طوسی رحمه الله

ادامه مطلب / دانلود
صفحه 117 از 130«...90100110 قبلی 116117118 بعدی 120130...»
css.php